انیمه Devilman: Crybaby؛ انسان و شیطان

دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۹
مطالعه 11 دقیقه
آمون در حال خون گریستن از انیمه‌ی devilman crybaby با پشت زمینه‌ی قرمز
Devilman: Crybaby، یکی از موفق‌ترین انیمه‌های سال ۲۰۱۸، از اولین آثاری بود که توانست نظرها را به سوی انیمه‌های اورجینال Netflix جلب کند. با معرفی و بررسی این انیمه ما را همراهی کنید.
تبلیغات
  • عنوان اصلی: Devilman: Crybaby
  • براساس مانگایی از Go Nagai
  • ژانر: اکشن، فراطبیعی، ترسناک، دمنتیا
  • کارگردان: Masaaki Yuasa
  • فیلم‌نامه: Ichirou Ookuchi
  • محصول: استودیو Science SARU
  • قسمت‌ها: ۱۰ قسمت ۲۵ دقیقه‌ای
  • وضعیت: پایان یافته است
  • پخش: ۵ ژانویه‌ی ۲۰۱۸
  • رده‌ی سنی: R
شیاطین نمی‌توانند بدون یک میزبان در دنیای انسان‌ها شکل فیزیکی داشته باشند. اگر میزبانی که شیطان در او رخنه می‌کند از اراده و ذات قدرتمندی برخوردار باشد، می‌تواند قدرت‌های آن شیطان را به کنترل خود درآورد و به دویل‌من، موجودی بین انسان و شیطان، تبدیل شود. آکیرا فودو نوجوانی عادی است که از نظر ذهنی و بدنی آنچنان فرد قدرتمندی نیست، اما از قلبی رئوف برخوردار است و به اطرافیانش اهمیت زیادی می‌دهد. این مهربانی و عدم توانایی در نه گفتن، آکیرا را در سفری خطیر برای پرده برداشتن از راز شیاطین با ریو آسوکا، دوست دوران خردسالی او، همراه می‌کند. ریو ردپای شیاطین را تا مهمانی‌هایی غیرقانونی به نام «سبت» دنبال کرده است. خشونت و استفاده از مواد مخدر چاشنی همیشگی مهمانی‌های سبت است. دیری نمی‌‌گذرد که پای شیاطین به این محل بازی می‌شود، بدن‌ حاضرین به تسخیر این شیاطین درمی‌آید و متعاقبا حمامی از خون راه می‌افتد. آکیرا برای نجات دادن جان دوستش از این مهلکه، با تصاحب کردن شیطانی به نام آمون، به یک دویل‌من تبدیل می‌شود و سایر شیاطین را شکست می‌دهد. تسخیر آمون، قدرت زیادی را به آکیرا می‌بخشد، اما تغییراتی در ظاهر و بخشی ناپیدا از باطن وی ایجاد می‌کند. با وجود اینکه حالا آکیرا در درون خود یک شیطان دارد، اما هنوز آن قلب رئوف و دلسوز خود را از دست نداده و همین سبب می‌شود که او بخواهد درکنار ریو از این قدرت برای نجات انسان‌ها، به‌خصوص عزیزانش، استفاده کند. با تمام این اوصاف اما سرنوشت برنامه‌ی دیگری برای این دو دوست قدیمی دارد.
آکیرای خشمگین در حال فریاد زدن در نوری قرمز از انیمه‌ی Devilman: Crybaby

شاید تا پیش از انتشار اقتباس ۱۰ قسمتی ماساکی یواسا از مانگای کلاسیک Devilman، نام گو ناگای افسانه‌ای به جز در محافل تخصصی انیمه و مانگا آنقدرها هم شنیده نمی‌شد. این مانگاکای افسانه‌ای که فعالیت حرفه‌ای خود را در دهه‌ی شصت میلادی آغاز کرد، به‌عنوان پدر خوانده‌ی بسیاری از زیر ژانر‌های مانگا از جمله سنین (بزرگسال)، مکا و دمنتیا شناخته می‌شود؛ با اینکه رده پایی کمرنگ از این ژانرها در آثار قبل از فعالیت گو ناگای مشاهده می‌شود، اما او در محبوبیت این سبک‌ها و تبدیل شدنشان به آنچه امروزه هستند نقشی غیر قابل انکار دارد. در راس این آثار تأثیرگذار گو ناگای Devilman قرار دارد؛ این مانگا که الهام بخش آثار و مجموعه‌هایی بزرگ و به یادماندنی از جمله Neon Genesis Evangelion، Berserk و Parasite بوده است، به خاطر محبوبیت بالای خود بارها مورد اقتباس‌هایی مختلف‌ قرار گرفته که به جرئت می‌توان بهترین آن‌ها را Devilman: Crybaby نامید.

ماساکی یواسا تلاش کرد که با کاستن از سرکشی روایت و نزدیک‌تر کردن سبک طراحی بصری‌اش به ذائقه‌ی مخاطب عام، Devilman: Crybaby را به یک هیت تبدیل کند

ماساکی یواسا در شهرت و تاثیرگذاری چیزی کم از گو ناگای ندارد، اما سبک طراحی منحصر‌به‌فرد و داستان سرایی متفاوت و افسار گسیخته‌ی او کمتر مورد توجه‌ مخاطب عام قرار بگیرد. یواسا که همیشه دوست داشت اثری بسازد که در محبوبیت بتواند با آثار شناخته شده‌ای همچون Naruto رقابت کند، دست به ساخت یک بازسازی از مجموعه‌ی Devilman زد. با وجود آنکه امضاهای همیشگی این کارگردان کار کشته را می‌توان در جای جای اثر دید، اما او تلاش کرد که با کاستن از سرکشی روایت و نزدیک‌تر کردن سبک طراحی بصری‌اش به ذائقه‌ی مخاطب عام، Devilman: Crybaby را اصطلاحا به یک هیت تبدیل کند. نهایتا این ترکیب با موفقیتی بزرگ برای یواسا همراه شد؛ Devilman: Crybaby توانست نام خود را به‌عنوان یکی از بهترین و مورد توجه‌ترین انیمه‌های سال ۲۰۱۸ مطرح کند و به یکی از پربیننده‌ترین انیمه‌های اورجینال سرویس پخش Netflix بدل شود.

ریو از Devilman: Crybaby بعد از شلیک از اسلحه با پشت زمینه‌ی سیاه

Devilman: Crybaby چند قسمت ابتدایی خود را تقریبا قدم به قدم مطابق با مانگای اصلی و OVA سال ۱۹۸۷، که با عنوان Rebirth شهرت دارد، به پیش می‌برد؛ تنها تفاوت‌های قابل‌توجه را می‌توان در طراحی و رنگ آمیزی سایکدلیک یواسا، نوع موسیقی و چند شخصیت فرعی جدید دانست. داستان زمان زیادی را برای معرفی شخصیت‌های اصلی به بیننده تلف نمی‌کند. در راس ماجرا، پسری خوش قلب به نام آکیرا حضور دارد که به‌دلیل سفرهای شغلی پدر و مادرش با خانواده‌ی ماکیمورا، متشکل از دوستان قدیمی والدینش و دو فرزند ایشان، میکی و تارو، زندگی می‌کند. زندگی برای آکیرا در خانواده‌ی ماکیمورا آرام می‌گذرد تا اینکه سر و کله‌ی پسری اسرار آمیز به نام ریو آسوکا در داستان پیدا می‌شود. سکانس ورود کارتونی ریو به داستان می‌تواند برای کسانی که با آثار یواسا آشنایی ندارند عجیب به نظر بیاید؛ این نکته باتوجه‌به حال و هوای تاریک اثر و واقع گرایانه‌تر بودن سبک طراحی آن نسبت به سایر آثار ماساکی یواسا ممکن است در دقایق اول خیلی به چشم بیاید، اما با پیش روی در انیمه و دیدن سکانس‌های مشابه کم کم این شیطنت‌ها و اثر انگشت یواسا را برای بیننده عادی می‌کند.

در قسمت‌های ابتدایی این اثر، به جز سبک طراحی و رنگ آمیزی سایکدلیک، نوع موسیقی و چند شخصیت فرعی جدید، تفاوت چندانی با اقتباس‌های قدیمی‌تر دیده نمی‌شود

ریو به آکیرا می‌گوید که راهی برای کنترل کردن قدرت شیاطین پیدا کرده و قصد دارد از این طریق به انسان‌ها در این نبرد نابرابر کمک کند؛ این جمله و واقعه سرآغاز ماجراهای این سفر تاریک و پر فراز و نشیب ده قسمتی است. با اینکه Devilman: Crybaby نسخه‌ی منحصر‌به‌فرد خود را از تبدیل شدن آکیرا به یک دویل‌من را ارائه می‌کند، اما چند قسمت ابتدایی از بخش میانی انیمه پیرو قلم گو ناگای هستند. شاید در این قسمت‌ها شاهد زیر داستان‌هایی با محوریت شخصیت‌های فرعی جدید باشیم، اما پلات اصلی شبیه به مانگای Devilman و انیمه‌ی دهه‌ی ۷۰ پیش می‌رود؛‌ اگر خشونت و فضاسازی تاریکی که غایب بزرگ دو اقتباس انیمه‌ای دیگر سری Devilman است را فاکتور بگیریم، Crybaby در این چند قسمت درست مثل دو برداشت دیگر یک ماجراجویی شونن کلاسیک را طی می‌کند که در طی آن آکیرا و ریو دشمنان بشریت را از سر راه برمی‌دارند و بعد از آن با دشمنان جدیدی رو‌به‌رو می‌شوند.

آکیرا در حال خندیدن و میکی حیران از انیمه‌ی Devilman: Crybaby

با اینکه خود Devilman گو ناگای هم زمان زیادی را به قدم گذاشتن در مسیر یک شونن کلاسیک و فرمالیته سپری نمی‌کند، اما Science SARU هم تعلل چندانی از خود در آزمایش کردن با این اثر از خود نشان نمی‌دهد. جدای از ارائه‌ی برداشتی مدرن از دنیای اثر و آزمایش در سبک طراحی و جلوه‌ی بصری، یواسا به باز تعریف شخصیت‌های قدیمی این مجموعه می‌پردازد و جلوه‌ و عمق جذابی به آن‌ها می‌افزاید؛ پر رنگ‌ترین باز تعریف‌ها را می‌توان در شخصیت‌های آکیرا و میکی مشاهده کرد. آکیرا در این اثر از نوجوانی جسور و ماجراجو، به پسری ضعیف و شکننده تبدیل می‌شود که مدام گریه می‌کند؛ او برای سرنوشت تلخ انسان‌ها گریه می‌کند، برای شیاطینی که می‌کشد اشک می‌ریزد و نهایتا به این اندوه و زاری به‌عنوان آخرین سنگر دفاع از انسانیتش چنگ می‌زند.

باز تعریف شخصیت‌ها در Devilman: Crybaby باعث می‌شود این اثر ابرقهرمانی تاریک، وجهه‌ای جدید نیز پیدا کند که نظیر آن را بیشتر در آثار ژانر بلوغ می‌بینیم

تغییرات در شخصیت میکی حتی از آکیرا هم بیشتر است؛ او از یک ابزار برای پیشبرد بخشی از وقایع، به شخصیتی مهم و چند بعدی تبدیل می‌شود. او یک دونده‌ی توانا و با انگیزه است که رویای قهرمانی در جام کشوری را درکنار آکیرا در سر می‌پروراند. او گاها نقش تکیه گاه را برای آکیرا ایفا می‌کند و سعی دارد از هر آنچه برای او عزیز است در تقابل با مشکلات و خطرات دفاع کند. اولین باری که این دو شخصیت را ملاقات می‌کنیم، آکیرا از توانایی کافی برای همراهی میکی در مسیر رویاهایش برخوردار نیست؛ این مسئله اما بعد از اتفاق سرنوشت سازی که در سبت برای آکیرا پیش می‌آید دستخوش تغییر می‌شود. حالا تفاوت‌های زیادی در ابعاد شخصی و اجتماعی کارکتر آکیرا مشاهده می‌شود، اما تنها قدرت بدنی بالاتر و اعتماد به نفس بیشتر کلید حل مشکلات او نیست؛ با قدرت‌های جدید، مسئولیت‌ها و سدهای جدیدی بر سر راه آکیرا قرار می‌گیرند. این کشمکش‌ها وجهه‌ی تازه‌ای چاشنی Devilman می‌کند؛ داستان ابرقهرمانی تاریک گو ناگای، حالا استعاره‌ای از مشکلات و نگرانی‌های بلوغ نیز محسوب می‌شود.

بخش مهمی از زیر داستان‌های جدید انیمه که به پایان گره می‌خورند، به چند شخصیت‌های جدید انیمه و اورجینال یواسا وابسته هستند. دسته‌ای مهم از این شخصیت‌های فرعی اما مهم را گروه رپرهای خیابانی تشکیل می‌دهد؛ این چند شخصیت در همان قسمت اول انیمه معرفی می‌شوند، در طول انیمه حضور مداوم دارند و نقششان در داستان کلیدی‌تر از آنچه که ممکن است به نظر بیاید است. یواسا ضمن قرار دادن بخشی از بار کمدی اثر روی دوش این شخصیت‌ها، با استفاده از ایشان بخشی از داستان را به‌صورت فری استایل‌های رپ روایت می‌کند و دنیای اثر را به بیننده نشان می‌دهد. با اینکه تاریکی و تلخی Devilman: Crybaby دامن گیر این شخصیت‌ها نیز هست، اما حضورشان رنگ و بویی تازه به اثر بخشیده و از بیش از حد تاریک شدن اثر جلوگیری می‌کند. استقبال خوب بینندگان از این شخصیت‌ها باعث شده که ماساکی یواسا فری استایل را به یکی دیگر از امضاهای خود تبدیل کند و در سریال جدیدتری از این کارگردان، Japan Sinks 2020، شاهد استفاده از این عنصر باشیم.

رپرهای خیابانی انیمه‌ی Devilman: Crybaby در حال عبور از محله‌ای در توکیو

رمان کلاسیک Lord of the Flies را می‌توان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین منبع الهام‌های Devilman دانست

رمان کلاسیک Lord of the Flies یا ارباب مگس‌ها را می‌توان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین منبع الهام‌های Devilman دانست؛ ناگای در این اثر تلاش‌ می‌کند که وجهه‌ی تاریک‌ و حیوانی‌تری که در درون انسان‌ها خفته است را به تصویر بکشد و به شکلی هشداری بیننده را از آن آگاه کند. با اینکه این مضمون به وضوح و مشخصا در Devilman: Crybaby نیز وجود دارد، اما برداشت Science SARU به اندازه‌ی مانگا به تکرار این مسئله نمی‌پردازد و در عوض جلوه‌های متفاوت‌تری از آن را به تصویر می‌کشد؛ برای مثال، در این اثر ما شاهد تاثیر منفی نشر سریع شایعات و اخبار ناصحیح در فضای مجازی و نقدی بر عدم آمادگی جامعه‌ی مدرن در برخورد با بحران‌ها و آشفتگی‌ها هستیم. نگاه نه چندان مثبت این اثر از عدم وجود همبستگی و حس هم نوع دوستی می‌گوید؛ اینکه ظاهر متمدن و صلح دوست تنها پوسته‌ی ماجراست و چگونه انسان‌ها در شرایط نامساعد انگشت اتهام را سوی یکدیگر می‌گیرند، برای منافع شخصی یکدیگر را زیر پا می‌گذارند و خون می‌ریزند.

ادامه‌ی متن پایان داستان را افشا می‌کند.

اصلی‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت داستان، حتی مهم‌تر از خود آکیرا، ریو است. ثبات قدم، اعتماد به نفس، قدرت تصمیم گیری سریع و مرموز بودن ریو، او را درست در نقطه‌ی مقابل آکیرا قرار می‌دهد. این تضادها اما در ترکیب با دوستی عجیب ریو و آکیرا، شیمی جذابی به رابطه‌ی این دو شخصیت می‌بخشد. با پیشروی در داستان و تبدیل شدن این دو دوست به دشمنانی بزرگ، جنبه‌های بیشتری از این رابطه و گذشته‌اش مشخص می‌شود که بیش‌ازپیش این رابطه‌ی عشق-نفرت را جذاب می‌کند.

نزاع عجیب و پیچیده‌ی این دو شخصیت که می‌توان ریشه‌ی بخشی از آن را در حسادت جست و جو کرد، آتشی دنیاسوز را شعله‌ور می‌کند که سرآغازی است به پایان دنیایی که می‌شناسیم. این بخش از داستان Devilman اولین‌بار است که در قالب انیمه به تصویر کشیده می‌شود؛ نه OVA و نه انیمه‌ی دهه هشتاد داستان را تا این تقابل نهایی ادامه نداده بودند، اما Devilman: Crybaby به زیبایی دنیای آخر الزمانی گو ناگای را در قاب تصویر منعکس می‌کند و نبردی را پویا می‌کند که دهه‌ها بعد الهام بخش انیمه‌ها و مانگاهای بزرگ متعددی می‌شود.

پایان بخش حاوی افشائات داستانی.

آکیرا و ریو در حال موتور سواری با پشت زمینه‌ی غروب نارنجی از انیمه‌ی Devilman: Crybaby

داستانی به تاریکی Devilman نباید در به تصویر کشیدن جلوه‌ی ترسناک و زشتی که در سر دارد خود را محدود کند و اقتباس Crybaby این کار را به خوبی هرچه تمام‌تر انجام می‌دهد.

از داستان که بگذریم، Science SARU در سایر زمینه‌ها نیز از آزادی عمل بسیار بیشتری برخوردار بود؛ این مسئله به اینکه Devilman: Crybaby نه یک انیمه تلویزیونی برای سیمای ژاپن، که اثری برای نتفلیکس است، برمی‌گردد. محدودیت‌های تلویزیون ژاپن باعث شده هر ساله کمتر و کمتر شاهد ساخت انیمه‌هایی برای مخاطبان بزرگسال باشیم. یواسا اما با استفاده از موقعیت به‌دست آمده، اثری را به بیننده تحویل می‌دهد که درست آنطور که باید، تاریک و بعضا هراسناک است؛ داستانی به تاریکی Devilman نباید در به تصویر کشیدن جلوه‌ی ترسناک و زشتی که در سر دارد خود را محدود کند و اقتباس Crybaby این کار را به خوبی هرچه تمام‌تر انجام می‌دهد.

Devilman: Crybaby در عین کوتاهی، هیچ‌گاه در روایت درگیر کندی یا بیان عجولانه نمی‌شود و با ضرب آهنگی مناسب داستان تاریک و خونین گو ناگای را از زاویه‌ای جدید تعریف می‌کند. Science SARU با شیرین کاری‌های خلاقانه‌ی بصری خود این انیمه را به اثری متفاوت و منحصر‌به‌فرد تبدیل می‌کند. با اینکه Devilman: Crybaby تجربی‌ترین ساخته‌ی یواسا از نظر بصری و روایی محسوب نمی‌شود، اما انیمه‌ای جذاب، نفس‌گیر و تامل برانگیز است که به‌عنوان اولین تجربه اثری بسیار مناسب برای آشنایی با دو تن از بزرگ‌ترین افراد صنعت انیمه‌ی ژاپن، ماساکی یواسا و ناگای محسوب می‌شود.

کپی لینک

انیمه‌های مشابه:

شخصیت‌های گاتس، گریفیث و سایر اعضای گروه شاهین از انیمه Berserk با پشت زمینه‌ی آسمان ابری

Berserk

گاتس، سربازی که از جسد مادر خود زاده شده، مزدوری است که برای گذران زندگی چاره‌ای جز قدم گذاشتن به میدان نبرد ندارد. او هر روز بی هدف زندگی خود را در آتش جنگ به خطر می‌اندازد و روز بعد به نبردی دیگر قدم می‌گذارد.

بعد از برخورد با گروهی از شبه نظامیان مزدوری به نام گروه شاهین، گاتس با گریفیث، فرمانده‌ی کاریزماتیک این گروه، آشنا می‌شود. بعد از زد و خوردی کوتاه، گریفیث نسبت به جذب گاتس به گروه شاهین ابراز علاقه می‌کند و اینگونه گاتس خانه‌ای جدید پیدا می‌کند. گاتس جوان به سرعت پله‌های ترقی را بالا می‌برد و با نشان دادن رشادت‌ها و جنگاوری‌های متعدد از خود، به رهبری جناح تهاجمی گروه منصوب می‌شود. گریفیث با استفاده از توانایی‌های گاتس در نبردها موفقیت‌های متعددی کسب می‌کند و نام گروه خود را به‌عنوان یکی از قدرتمند‌ترین نیروهای نظامی منطقه عنوان می‌کند. با اینکه نبردهای گروه شاهین برای تصاحب جایگاهی والاتر هنوز ادامه دارد، اما گاتس کم کم متوجه می‌شود که دنیا آن دو قطبی سیاه و سفیدی که پیش از این فکر می‌کرده نیست و او نمی‌خواهد باقی زندگی خود را اینگونه بگذراند.

شخصیت‌های شینیچی و میگی از انیمه‌ی Kiseijuu با پشت زمینه‌ی درختان سبز، تابلو و حفاظ

Kiseijuu: Sei no Kakuritsu

گونه‌ای انگل شکل از موجودات فضایی بر زمین فرود آمدند و سریعا اقدام به تحت کنترل گرفتن مغز هدف‌هایی متعدد کردند. این موجودات توانایی کنترل کردن کامل میزبان خود را دارند و می‌توانند برای شکار طعمه‌ی خود، بدن میزبان را هر طور که می‌خواهند تغییر دهند.

شینیچی ایزومی شانزده ساله، دانش آموزی دبیرستانی است که قربانی یکی از این انگل‌ها شده؛ در این مورد اما انگل موفق به تصاحب مغز میزبان نشده و در دست راست وی گیر افتاده است. انگل، که حالا میگی نام دارد، نمی‌تواند خود را از دست ایزومی خارج کند و حالا برای زنده ماندن ناچار است که به او متکی باشد. این زنجیره اتفاقات موجب می‌شود که این زوج اجبارا بخواهند با یکدیگر زندگی و از جان هم دربرابر تهدید انگل‌های دیگری که کمر به نابودیشان بسته‌اند محافظت کنند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات