کاربران متاکریتیک فیلم های محبوب را انتخاب کردند
وبسایت متاکریتیک برای یازدهمین بار، در پایان یک سال میلادی و به مدت چند روز مشغول برگزاری نظرسنجی بزرگی از کاربران ثبتنامکرده شد تا آنها بدون هیچ فهرست از قبل تعیینشده و مطابق نظرات و تحقیقات خود، ۵ اثر برتر سینمایی سال را انتخاب کنند. سپس مطابق ردهبندیهای مخاطبان، امتیازات این آثار جمعآوری شدند و متاکریتیک توانست ۱۵ فیلم برتر سال ۲۰۲۰ میلادی را مشخص کند؛ فهرستی که در آن از فیلم Mank دیوید فینچر تا فیلم Tenet کریستوفر نولان به چشم میخورد.
باتوجهبه مدل ردهبندی خاص متاکریتیک، دیگر نه فقط رتبهها که امتیاز هر اثر برای رسیدن به آن رتبه هم مشخص میشود و بهتر میفهمیم که رقابت تا چه اندازه فاصلهدار یا نزدیک جلو رفت. مثلا بین برخی رتبهها شاهد اختلاف امتیاز اندک هستیم و میان رتبههای یک و دو نزدیک به ۵۰۰ امتیاز اختلاف را میبینیم؛ تا بهتر بفهمیم که رسیدن هر اثر به هر رتبهی قابلتوجه چهقدر قدرتمندانه بوده است.
۱۵- انیمیشن Onward
کارگردان: دن اسکنلون
امتیاز: ۱۷۵
در رتبه پانزدهم از دید کاربران متاکریتیک شاهد Onward هستیم؛ اثری که نه فقط بین کل آثار پیکسار که حتی بین محصولات سه سال اخیر استودیو انیمیشنسازی مورد بحث هم Onward رتبهی بالایی را کسب نمیکند. این انیمیشن ایرادهای داستانی مشخصی دارد و میتوانست بسیار بهتر از وضعیت فعلی ظاهر شود. اما درنهایت داستانی با محوریت خانواده و دو برادر را ارائه میدهد که کموبیش هر کسی توانایی ارتباط گرفتن حداقلی با آن را دارد. تصاویر انیمیشن هم باتوجهبه جنبههای فانتزی آن گاهی جذاب به نظر میرسند.
انیمیشن Onward قصهی سفر شخصیت اصلی برای ملاقات با پدر از دسترفتهی خود به کمک یک جادو را روایت میکند. او میخواهد یک خداحافظی تمامعیار با پدر عزیز خود داشته باشد و به آرامش برسد. ولی هدف اصلی دن اسکنلون از روایت قصه به تصویر کشیدن ارزشهای اصلی قرارگرفته در زندگی انسان بود؛ داشتههایی که گاهی شوربختانه فراموش میشوند. انسان باید قدر آنها را بداند.
۱۴- فیلم Borat Subsequent Moviefilm
کارگردان: جیسون والینر
امتیاز: ۲۴۴
ساشا بارون کوهن با فیلم Borat Subsequent Moviefilm: Delivery of Prodigious Bribe to American Regime for Make Benefit Once Glorious Nation of Kazakhstan اصلا موفق به کسب دوبارهی تحسینهایی در حد و اندازهی فیلم Borat، محصول سال ۲۰۰۶ میلادی نشد. اکثر شوخیهای فیلم هم فراموششدنی هستند و مشخص است که تمام توجه فعلی برخی مراسمها به اثر نیز بیشتر به رویکرد سیاسی آن بازمیگردد.
بااینحال همانقدر که عدهای این جنس از کمدی را مسخره و حتی از آن بدتر توهینآمیز میدانند، عدهای هم هستند که به خوبی با آن سرگرم میشوند. مخصوصا در سالی که اکثر آدمها ساعات زیادی را در خانه ماندهاند و از یک کمدی سیاسی موافق با نظرات خود لذت میبرند. تازه فیلم Borat 2 از بازی بسیار خوب ماریا باکالوا تازهکار بهره میبرد. او نقش شخصیتی را بازی میکند که میتوان با غم درونی و نیازهای احساسی او ارتباط حداقلی را برقرار کرد.
۱۳- فیلم تئاتر Hamilton
سازندگان: لین-منوئل میرندا و توماس کیل
امتیاز: ۲۵۳
«همیلتون» شاید بزرگترین هدیهای بود که شبکهی آنلاین/استریممحور دیزنی پلاس میتوانست تقدیم مشترکان خود کند. زیرا بسیاری از مخاطبانی که هرگز در برادوی به تماشای تئاتر نپرداختهاند، توانستند یک اثر باشکوه، سرگرمکننده و محترم را ببینند. همچنان مراسمها و رسانهها در فیلم به حساب آوردن یا نیاوردن ویدیو کامل ضبطشده و تدوینشده از تئاتر همیلتون بحث و جدل دارند. ولی تقریبا هیچکدام از آنها نمیتواند از ستایش این اثر دست بکشد.
لین-منوئل میرندا با نویسندگی و نقشآفرینی در همیلتون جوایزی پرشمار را در اوج لیاقت دریافت کرد. او هنرمندی کاربلد است که قصهای پراحساس، هیجانانگیز و جذاب را مدرن کرد و تحویل مخاطب امروز داد. در نتیجه حتی اگر کوچکترین اهمیتی به الکساندر همیلتون واقعی ندهید، باز در بسیاری از لحظات این فیلم تئاتر نمیتوانید به هیجان نیایید.
۱۲- فیلم The Invisible Man
نویسنده و کارگردان: لی ونل
امتیاز: ۲۷۸
لی ونل قبل از فیلم مرد نامرئی هم قدم برداشتن در مسیر تبدیل شدن به یک کارگردان واقعی را آغاز کرده بود و حتی طرفدارانی داشت. ولی کارنامهی هنری او بهسادگی به قبل و بعد از این اثر تقسیم میشود. زیرا توانست با فرار از برخی کلیشهها و تمرکز روی ساخت لحظات تعلیقزا و استفادهی درست از عناصر علمی-تخیلی به یک قصهگویی درگیرکننده برسد. برای تکمیل کار هم به نقشآفرینی الیزابت ماس نیاز بود که حتی یک ثانیه برای فیلم کم نگذاشته است.
فیلم The Invisible Man مسیر سادهی بندگی جامپاسکرها را پیش نمیگیرد و روی رسیدن درست به مهمترین سکانسها وقت میگذارد. همه میدانند که فیلمهای ترسناک عالی باید اول مطمئن شوند که در خارج از چارچوب سینمای وحشت هم حقیقتا از پس خلق یک داستان جذاب برآمدهاند. کارگردانی، بازیگری، شناخت ریشههای داستانی، صداگذاری عالی و فرار از کلیشهها در مرد نامرئی به یک نتیجهی مهم رسیدند؛ خلق یک فیلم ترسناک با قصهگویی جذاب.
۱۱- فیلم Never Rarely Sometimes Always
نویسنده و کارگردان: الیزا هیتمن
امتیاز: ۲۸۹
یک فیلم دغدعهمند، یک فیلم هدفمند و یک فیلم شجاع که در مرکز داستان آن با یک همراهی و دوستی صمیمانه و بسیار شجاعانه روبهرو هستیم
گاهی کار فیلم فقط جاری ساختن اشکهایی واقعی و مهم است؛ با به تصویر کشیدن دردی که شاید خیلیها آن را زندگی نکنند، ولی اکثر افراد آن را میفهمند. هنگامی که روزمرهی آدم به هم میریزد و او هیچ پشتوانهای ندارد، انسان مجبور به برداشتن قدمهایی ترسناک میشود. ولی Never Rarely Sometimes Always که از اسمگذاری هدفمند و هوشمندانهای بهره میبرد، قرار نیست فقط مخاطب خود را ناراحت کند.
سازنده از فشار واردشده به شخصیت اصلی دوستی و شجاعت را بیرون میکشد. اول نیاز او به برطرف ساختن مشکلی را نشان میدهد که بسیاری از آدمها به خاطر آن با او بدترین رفتارها را خواهند داشت. سپس میرود سراغ پرداختن به انسانی که اوج دوستی خود را در همین سختی به نمایش میگذارد. الیزا هیتمن در فیلم Never Rarely Sometimes Always به یاد تماشاگر میآورد که گاهی تگناها پررنگکنندهی مهمترین احساسات و اصلیترین همراههای انسان در زندگی هستند.
۱۰- فیلم Da 5 Bloods
کارگردان: اسپایک لی
امتیاز: ۲۹۱
اسپایک لی مخصوصا به خاطر موضوعاتی که برای فیلمسازی روی آنها دست میگذارد، همیشه شانس قابل توجهی برای کسب نمرات بالا از منتقدان و رسیدن به جوایز گوناگون دارد. در نتیجه نباید تعجب کرد اگر فیلم Da 5 Bloods در بخشهای گوناگون موفق به کسب نامزدی و جوایز متعددی در فصل جوایز سینمایی بشود. بااینحال نباید از یاد برد که قصههایی با محوریت جنگ، نیاز افراد به ثروت و غمهای دفننشدهی گذشته با خیلیها به خوبی ارتباط میگیرند.
بسیاری از خانوادهها با مسائلی که در اثری همچون فیلم Da 5 Bloods قرار دارند، در گذشته دستوپنجه نرم کردهاند. پس با اینکه فیلم اسپایک لی میتوانست کمتر از وضعیت فعلی شعاری باشد و به لحن داستانگویی مشخصی برسد، در وضعیت فعلی هم قطعا بدون مخاطب نیست. Da 5 Bloods را شاید بتوان یک بار با انتظارات تنظیمشده دید و روی نقاط قوت آن همچون بازی دلروی لیندو متمرکز بود. ولی اسپایک لی بیشتر از مخاطب به فکر پیامهای خود است.
۹- فیلم First Cow
کارگردان: جاناتان ریموند
امتیاز: ۳۰۴
جامعهی امروز دغدغههای مالی را خوب میفهمد و میداند که چهقدر کشورهای مختلف کاری کردهاند که ارزش انسان به پول قرارگرفته در کف دست او باشد. جاناتان ریموند نیز با فیلم First Cow دقیقا همین حقیقت را درون جامعهای سنتی به رخ ما میکشد و ریشههای ایجاد چنین سیستمی در نقاط مختلف دنیا را بررسی میکند. البته که قصه شخصیتر از آن است که بخواهیم با فیلمی شعاری روبهرو شویم و فکر کنیم که فقط باید با تمثیلهای فیلمساز روبهرو باشیم.
با اینکه نمرات مردمی First Cow در برخی از پلتفرمها آنچنان بالا نیستند، ولی واضح است که عدهی قابل توجهی از بینندگان محترم نیز دقیقا به خاطر تشابهات فکری میتوانند آن را فیلم خوبی بدانند. تازه داستان First Cow به دو مسافر میپردازد که برای کسب ثروت و موفقیت بیشتر باید از دست شکارچیانی خطرناک بگریزند و خود را به مقصد برسانند. پس چهطور میشود انتظار داشت که این قصه حداقل توجه برخی از تماشاگرها را به خوبی جلب نکند؟
۸- فیلم Nomadland
نویسنده و کارگردان: کلویی ژائو
امتیاز: ۳۱۱
اتفاقی تلخ و واقعی رخ میدهد که به خاطر آن یک زن و چندین و چند انسان دیگر عملا همهچیز خود را میبازند. آنها باید برای زنده ماندن و شاید پیدا کردن دلیلی برای زنده ماندن تلاش کنند. فیلم در طول روایت حدودا ۱۰۰ دقیقهای خود روی فرن با بازی فرانسیس مکدورمند متمرکز میشود و لحظات گوناگون زندگی او در مسیر تلاش برای دوام آوردن را نشان میدهد. Nomadland نه بیش از اندازه طول میکشد و نه در القای پیام مثبت خود ضعیف است.
در نتیجه مخاطب بیشتر از آنچه موقع نگاه انداختن به اکثر فیلمهای مستقل جدید میبینیم، شانس برقراری ارتباط با اثر را دارد. در مراسم گاتهام اواردز با محوریت استقبال از فیلمهای مستقل هم نومدلند توانست جایزهی بهترین فیلم مستقل از نگاه مردم را کسب کند. کلویی ژائو اکنون نویسنده و کارگردان فیلم Eternals مارول است و دیگر کارگردانی نیست که کسی او را نشناسد. فیلم Nomadland یعنی سومین فیلم بلند ژائو به کسب ستایشها ادامه خواهد داد.
۷- فیلم Sound of Metal
کارگردان: داریوس ماردر
امتیاز: ۳۴۴
صدای متال فیلمی است که قطعا در چند بخش میتوانست تصمیمات ارزشمندتری برای شخصیتهای خود بگیرد. اما درنهایت هم نقاط قوت انکارناپذیری دارد و هم انسانهای متعددی آن را میفهمند. شخصیت اصلی فیلم که یک درامر است، چه برای عاشقان موسیقی و چه برای انسانهای محترم کمشنوا و ناشنوا حکم یک کاراکتر مهم را پیدا میکند. پس بسیاری از انسانها او را میفهمند؛ به آرزوهای وی احترام میگذارند و با تماشای درد این درامر غصه میخورند.
فیلم به تلاش یک انسان برای کنار آمدن با یک اتفاق ناگهانی میپردازد. او شنوایی خود را از دست داده است و حالا باید برای بهدست آوردن دوبارهی زندگی تلاش کند. او آدمهایی را میبیند که بهدنبال راهحل نیستند و کار نکردن یک عضو بدن را بهعنوان محدودیت نمیشناسند. عدهای هم هستند که قطعا ناشنوایی او را یک ضعف میدانند و بهدنبال برطرف ساختن نسبی آن هستند. راستی ریز احمد و اولیویا کوک هم در طول فیلم میخکوبکننده بازی کردهاند.
۶- فیلم The Trial of the Chicago 7
نویسنده و کارگردان: آرون سورکین
امتیاز: ۳۶۷
آرون سورکین بارها و بارها مخاطب سینما را با فیلمنامههای تکاندهندهی خود شیفتهی شخصیتها و مشغول اهمیت دادن به رخدادهایی کرد که در حالت عادی هیچ معنی و ارزشی برای او نداشتند. The Trial of the Chicago 7 هم دقیقا در همین مسیر جلو میرود و فارغ از آن که چهقدر به بحث تاریخی و انسانی مطرحشده در طول دقایق فیلم اهمیت بدهیم، ما را میخکوب نگه میدارد. البته که بازی عالی تیم بازیگری نیز در افزایش جذابیت اثر نقش مهمی دارد.
سورکین ثابت کرد که بهعنوان یک فیلمساز، مشغول درجا زدن نیست
نویسندهی فیلم شبکه اجتماعی به کارگردانی دیوید فینچر اینجا ثابت میکند که برای خلق برترین آثار خود نیازمند هیچ کارگردان دیگری هم نیست و میتواند در جایگاه نویسنده و کارگردان یک پروژهی سینمایی خوش بدرخشد. مخصوصا وقتی قصه دربارهی آدمها و تلاش آنها برای رسیدن به هدفی ارزشمند باشد و تیم بازیگری بتواند محدودیت لوکیشنها را در نگاه مخاطب محو کند. فیلم The Trial of the Chicago 7 درخشان است و باید انقدر در فهرست بالا میآمد.
۵- فیلم Palm Springs
کارگردان: مکس بارباکوف
امتیاز: ۴۴۱
یک فیلم کمدی عالی و یک فیلم عاشقانه دوستداشتنی. Palm Springs انواعواقسام مخاطبان بزرگسال احتمالا از یک بار شانس دادن به آن پشیمان نمیشوند. بااینحال فکر نکنید که سرگرمکنندگی و جذابیت اثر مورد بحث مساوی با بیمعنی و یک بار مصرف بودن آن است. زیرا فیلم Palm Springs با نقشآفرینی اندی سمبرگ پیامهایی شنیدنی و مهم دارد.
در فیلم Palm Springs دو شخصیت اصلی مجبور به زندکی کردن چندبارهی یک روز هستند و خواسته یا ناحواسته طی این دوران ظاهرا پایانناپذیر به شناخت بیشتری از یکدیگر میرسند. آنها زندگی خود را بهتر از قبل میفهمند و به اشکال خندهآوری برای رها شدن از این چرخهی زمانی تلاش میکنند. این فیلم کمدی فقط ۹۰ دقیقه از وقت شما را میگیرد و انقدر از مدتزمان خود به خوبی بهره میبرد که احتمالا آرزو میکنید بیشتر از اینها قصهگویی میکرد.
۴- فیلم Mank
کارگردان: دیوید فینچر
امتیاز: ۵۰۱
فینچر با فیلم منک، میخواست تنها فیلمنامهی نوشتهشده توسط پدر مرحوم خود را تبدیل به فیلم کند و همزمان یک دوران ارزشمند تاریخ سینما را با اثری شخصی به تصویر بکشد. Mank شباهتی به انتظارات اکثر مخاطبان از سینمای وی ندارد. اما این فیلم سیاه و سفید در طراحی صحنه، فیلمبرداری و آهنگسازی دارای دستاوردهایی انکارناپذیر است. وقتی فیلمی انقدر نامهای بزرگی را گرد هم میآورد، غیرممکن است که تا حدی موفق به جلب مخاطب نشود.
نتفلیکس بیشتر از ۳۰ میلیون دلار برای ساخت این اثر خرج کرد و ظاهرا فعلا از عملکرد آن در فصل جوایز سینمایی به هیچ عنوان رضایت ندارد. زیرا فیلم فقط برای طراحی صحنه و یک بار هم برای فیلمبرداری برندهی جایزه شده است. ولی مثل هر اثر دیگری از دیوید فینچر، گری اولدمن و ترنت رزنر طرفداران خاص خود را پیدا کرد. Mank به هرمن جی. منکویتس، نویسندهی فیلم Citizen Kane و ارزش تلاشهای او برای خلق آن شاهکار سینمایی میپردازد.
۳- فیلم I'm Thinking of Ending Things
نویسنده و کارگردان: چارلی کافمن
امتیاز: ۵۸۰
چارلی کافمن هرچهقدر که قدم به قدم از مخاطب عام فاصله گرفت، طرفدارانی کمتعدادتر اما سرسخت و پروپاقرص هم پیدا کرد. او فیلمهایی ساخت که برخلاف درخشش ابدی یک ذهن پاک، در همهی دقایق خود بیشتر از قصهگویی و توجه به مخاطب، فقط روی خلق نمادها و استعارهها وقت میگذارند و همانقدر که برای عدهای خستهکننده به نظر میرسند، در نگاه بعضی از بینندگان هم پرشده از جزئیات لایق موشکافی و معرکه هستند.
فیلم I'm Thinking of Ending Things با نقشآفرینی لایق احترام جسی باکلی، برخورد نهچندان دلچسب یک دختر با خانوادهی مرد مورد علاقهی خود و تلاش آنها برای سردرآوردن از بخشهای مختلف روابط عاطفی و احساسات انسانی را به تصویر کشیده است. اکثر سکانسهای فیلم هم بدون حرکت مفصل دوربین و در فضاهایی محدود با محوریت گفتوگوهای پیچیدهی کاراکترها جلو میروند و مشخصا مخاطبانی وجود دارند که این داستانگویی را پسندیدند.
۲- انیمیشن Soul
نویسنده و کارگردان: پیت داکتر
امتیاز: ۶۳۶
در قسمتهای دیگر این فهرست فقط نام فیلمسازهایی بهعنوان نویسنده و کارگردان ثبت شد که بهتنهایی وظیفهی نویسندگی و کارگردانی اثر خود را برعهده داشتند. ولی با اینکه داکتر نه در نویسندگی و نه حتی در کارگردانی انیمیشن اورجینال Soul تنها نبود، در بخش به بخش این اثر میتوان هنر خاص او را دید. Soul یکی از قویترین آثار پیکسار است و با اینکه در بخشهایی میتوانست بهتر از وضعیت فعلی هم ظاهر شود، دائما معنادار و حسابشده جلو میرود.
قصه راجع به یک نوازنده و آرزوی او برای کسب موفقیتهای بزرگ است. اما در دل اتفاقاتی که برای وی رخ میدهند، انیمیشن Soul معنا و ارزشهای سادهتر و واقعیتر زندگی را به یاد مخاطب میآورد. داکتر در جهانی خیالی و پر از نماد و استعاره سعی میکند بدون توهین به هیچ عقیدهای و فقط بهنوعی با پرداختن به جهان بعدی، لذت لحظه به لحظهی نفس کشیدن در جهان مادی را به یاد بیاورد. یک انیمیشن که تماشاگر را محکم در بغل میگیرد.
۱- فیلم Tenet
نویسنده و کارگردان: کریستوفر نولان
امتیاز: ۱۱۱۳
از طراحی صحنهی تاریخساز نیتن کراولی و طراحی یک دوربین جدید توسط هویته ون هویتما تا داستانی معنیدار و هدفمند، اکشنهای میخکوبکننده، موسیقی معرکهی لودویگ گورنسن و کارگردانی درخشانی که تصاویری منحصربهفرد را به وجود آورد. تنت در لحظه به لحظهی خود امضای یک فیلمساز را دارد و به یاد طرفداران او میآورد که فقط میتوانست توسط خود او ساخته شود.
در فیلم TENƎꓕ با یک دوستی عمیق و بهخصوص روبهرو میشویم که مثل دیگر بخشهای اثر برای فهمیدن آن باید از نگاه خطی به قصه فاصله بگیریم. بالاخره اینجا داستانی راجع به برعکس شدن انتروپی و جنگ افرادی خودخواه در آینده با گذشتگان را دنبال میکنیم. Tenet با اختلاف امتیاز قابلتوجه با رتبهی دوم، در رتبه نخست از دید کاربران متاکریتیک است. شاید چون مخاطب امروز در سینمای پرشده از تکرار، بیشتر قدر «فیلم اورجینال» را میداند.
نظرات