بررسی دهه ۹۰ سینمای ایران؛ پرفروش ترین ها، پرافتخارترین ها و فیلم های برتر دهه
سینمای ایران یک دهه دیگر را هم پشت سر گذاشت؛ دورانی پُر از اتفاقات مثبت و منفی و ماجراهای متنوع که شاید بتوان آن را متفاوتترین دهه از دوران معاصر این سینما دانست. در این سالها هم شاهد اکران پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بودیم (که البته لزوماً به معنای پرتماشاگرترینها نیستند)، هم تعدادی از معتبرترین جوایز سینمایی دنیا را در دست کارگردانهای ایرانی دیدیم. هم با برنامههای مناسبی برای نمایش آثار متفاوت و نهچندان عامهپسند سینما همراه بودیم و متأسفانه باز هم حواشی متعددی را پیرامون محتوای فیلمهای سینمایی دنبال کردیم.
صنعت سینما در ایران به دلایل مختلف از سالها قبل تبدیل به سوژهای برای تمسخر و حتی توهین از طرف خیلیها شده و مدتها است که هر وقت در مورد فیلمهای ایرانی بحث میکنیم، با انتقادات زیادی مواجه میشویم؛ به شکلی که گویا هیچ اثر خوب و قابل تماشایی در این سینما پیدا نمیشود و تمام فیلمهای این سالها در پایینترین درجه از کیفیت قرار گرفتهاند؛ موضوعی که البته صحیح نیست و برای زیر سؤال بردن آن هم باید کمی تلاش کرد و بهجای تنها تماشای بعضی فیلمهای مشهور و پُر سروصدای هر سال، سری هم زد به گوشه و کنار این سینما و با آثار متفاوتتر و خوشساختتری روبهرو شد.
در این مقاله قصد داریم درکنار بررسی پرفروش ترین فیلم های ایران در دهه ۹۰ که بخش زیادی از آنها را آثار نهچندان باکیفیتی تشکیل میدهند، نگاهی هم داشته باشیم به پرافتخارترین فیلم های دهه ۹۰؛ فیلمهایی که چه در جشنوارههای داخلی مثل جشنواره فیلم فجر و چه جشنوارهها و رویدادهای معتبر خارجی به جوایز و افتخاراتی دست پیدا کردهاند.
درعینحال سری هم میزنیم به فیلم های برتر دهه ۹۰ سینمای ایران و با بهترین ساختههای این سالها آشنا میشویم؛ فیلمهایی که نشان میدهند هنوز هم میتوان به این سینما امید داشت و منتظر تجربههایی دیدنی بود. بخشی از جذابیتهای دهه ۹۰ سینمای ایران هم در قالب گروه هنر و تجربه به سراغ تماشاگران آمد؛ زیرمجموعه جالبی از سینمای ایران که در این سالها سعی کرده با نمایش آثار متفاوت و گاهی اوقات عجیب و منحصربفرد، علاقمندانی را جذب خود کند که بهدنبال حال و هوای تازهای در این سینما میگردند.
دراینمیان استعدادهای جدید و درخشان هم در دهه ۹۰ سینمای ایران کم نبودهاند؛ از جوانان تازهنفسی که با کارگردانی اولین فیلمهای خود به موفقیت زیادی دست پیدا کردند، تا بازیگرانی که توانستند در این دهه هنر خود را نمایش دهند و نگاهی خواهیم داشت به آنها. از طرف دیگر هم به سراغ یکی از ناراحتکنندهترین ویژگیهای سینمای ایران میرویم که از دههها قبل به بلای جانِ این سینما تبدیل شده؛ ممیزی و توقیف فیلم های سینمایی که هر چند وقت یکبار حواشی جدیدی به همراه دارد و حتی تأثیر خود را روی نحوهی فیلمنامهنویسی و تولید فیلمها هم گذاشته و باعث شده خیلی از سینماگران، دست به تغییرات ناخواسته در آثار خود بزنند تا درگیر این مسائل نشوند.
در دهه ۹۰ شاهد از راه رسیدن فیلمهایی بودیم که تا پیشاز این کمتر با آنها مواجه میشدیم و با آثاری همراه شدیم که با سبکهای خاص خود تنوع بیشتری به این هنر/صنعت دادند و مروری خواهیم داشت بر آنها. و البته از تغییر و تحولات در زمینه اکران و نحوه نمایش فیلمها در سینماها و همینطور نمایش خانگی آنها نیز غافل نیستیم و یکی از بزرگترین تغییرات رخداده در این دهه یعنی شروع موج VOD و سرویسهای استریم فیلم و سریال در ایران را هم بررسی خواهیم کرد.
و درنهایت به سراغ دستاوردهای فنی دهه ۹۰ سینمای ایران میرویم؛ پیشرفتهایی در زمینههای مختلف که از فیلمبرداری و جلوههای ویژه تا انیمیشن و موارد دیگر را دربرمیگیرند و نشان میدهند که هرچند سینمای ایران همچنان ضعفهای فراوانی در زمینههایی مثل فیلمنامه دارد، ولی از نظر فنی مسیر پیشرفت را با سرعت مناسبی طی میکند.
با زومجی همراه باشید تا این دهه از سینمای ایران را درکنار یکدیگر مرور کنیم و آماده ورود به دوران دیگری شویم؛ دورانی که امیدواریم با پشت سر گذاشتن ویروس کرونا و بازگشت شرایط طبیعی به بخشهای مختلف کشور از جمله سالنهای سینما، با اتفاقات دلگرمکنندهتری نسبت به قبل همراه باشد.
پرفروش ترین فیلم های دهه ۹۰ سینمای ایران
بحث فروش فیلمهای سینمایی از گذشته جذابیت خاص خود را داشته و درعینحال میتواند از زاویهای نشاندهنده اوضاع و احوال سینمای هر سال باشد. البته در ایران هم مثل سایر نقاط دنیا، فروش بیشتر هرگز به معنای کیفیت بالاتر نبوده و خیلی اوقات فیلمهای پرفروش سال با انتقادات زیادی از طرف منتقدان و اهالی رسانه همراه بودهاند. در اینجا هم فروش فیلمها را نه بهعنوان معیاری برای نشان دادن کیفیت آنها، بلکه بیشتر برای آشنایی با سلیقه مخاطبان سینما در هر سال و نگاه آماری به سبک و حال و هوای فیلمها بررسی میکنیم.
برای هر سال، سه فیلم برتر از نظر فروش را در نظر گرفتهایم و به دلایل احتمالی فروش آنها نگاه میکنیم و در پایان هم به سراغ یک جمعبندی کلی از این ۳۰ فیلم میرویم (برای بهدست آوردن اعداد و ارقام مربوطبه فروش سالانه سینما، قیمت بلیت و تعداد تماشاگران از «سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران» کمک گرفته شده است).
سال ۱۳۹۰
کمدیهای متنوع درکنار پرافتخارترین فیلم سینمای ایران
سال ۱۳۹۱
بازگشت کلاه قرمزی بعد از یک دهه
جدول سال ۱۳۹۱ با صدرنشینی فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه همراه بود؛ اثر دیگری از زوج ایرج طهماسب و حمید جبلی که توانست با استفاده از حس نوستالژی طرفداران قدیمی کلاه قرمزی و پسرخاله که اکنون بزرگتر شده بودند، درکنار تماشاگران نسل جدید به فروش ۶٫۰۱۵٫۰۰۰٫۰۰۰ تومانی دست پیدا کند و نشان دهد که ژانر کمدی کودک همچنان میتواند با استقبال بالایی همراه باشد.
فیلم دوم یعنی قلادههای طلا، یک کمدی سیاسی برگرفته از اتفاقات سال ۱۳۸۸ بود که ابوالقاسم طالبی آن را با حضور بازیگرانی مثل امین حیایی کارگردانی کرده و بهدلیل حواشی پیرامون فیلم و ماجراهای آن دوران و همینطور تبلیغات زیادی که داشت، با فروش ۳٫۰۶۷٫۰۰۰٫۰۰۰ تومانی به کار خود پایان داد.
و سومین فیلم یعنی خوابم میآد هم اولین اثر سینمایی رضا عطاران بهعنوان کارگردان بود؛ کمدی جذابی که با حضور خود عطاران درکنار اکبر عبدی و نقش جالب او بهعنوان مادر شخصیت اصلی، استقبال خوبی را بهدنبال داشت و ۳٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان فروخت.
در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۰٫۶۲۱٫۰۰۰ تماشاگر با بلیتهایی با میانگین قیمت ۳۰۸۰ تومان، فروشی معادل ۳۲٫۷۱۷٫۰۷۱٫۰۰۰ تومان را برای سینمای ایران رقم زدند و همهچیز حکایت از کاهش استقبال مخاطبان سینما از فیلمهای آن سال داشت.
سال ۱۳۹۲
سالی متنوعتر از قبل، با حضور یک انیمیشن سهبعدی
مسعود دهنمکی در سال ۱۳۹۲ هم پرفروش ترین فیلم سال را در اختیار داشت؛ فیلم رسوایی که با ۴٫۰۸۲٫۶۰۵٫۰۰۰ تومان فروش، یکبار دیگر کاهش تعداد مخاطبان فیلمهای دهنمکی را با وجود اول شدن او نشان میداد. حضور اکبر عبدی و الناز شاکردوست درکنار سوژه داغ فیلم را میتوان از مهمترین دلایل صدرنشینی آن دانست.
هیس! دخترها فریاد نمیزنند هم فیلم دیگری با یک سوژه جذاب و نسبتاً تازه بود که به فروش خوبی رسید. پوران درخشنده که از دهه ۱۳۶۰ شروع به ساخت فیلمهای سینمایی و بیان دغدغههای خود در این قالب هنری کرده بود، سالها از دوران اوج خود فاصله گرفته بود و این فیلم یکبار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت؛ اثری که طناز طباطبایی در آن نقشی کمتر دیده شده در سینمای ایران را ایفا کرده بود و درنهایت هم ۳٫۴۳۳٫۶۱۴٫۰۰۰ تومان فروخت.
و اما سومین فیلم جدول در اتفاقی جالب یک انیمیشن بود؛ انیمیشن تهران ۱۵۰۰ ساخته بهرام عظیمی که با بهرهگیری از بازیگران محبوبی مثل بهرام رادان، مهران مدیری، هدیه تهرانی و... درکنار کیفیت خوب خود بهعنوان یکی از معدود انیمیشنهای سهبعدی ایرانی در آن سالها، با استقبال بالایی همراه شد و به فروشی معادل ۱٫۶۳۷٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان رسید.
سال ۱۳۹۲ هم نسبت به سال قبل با کاهش تعداد تماشاگران همراه بود و این عدد به ۹٫۶۲۶٫۷۵۰ نفر رسیده بود. مجموع فروش آن سال برابر با ۴۱٫۹۷۲٫۷۵۳٫۰۰۰ تومان بود و میانگین قیمت بلیت هم ۴۳۶۰ تومان.
سال ۱۳۹۳
استقبال تماشاگران از بازگشت شهر موشها و باز هم صدرنشینی کمدیها
شهر موشها ۲ با وجود اینکه حدود سه دهه بعد از قسمت اول اکران شده بود، با استقبالی چشمگیر همراه شده و توانست مخاطبانی از سنین مختلف را جذب کند؛ موضوعی که میتوان دلیل آن را علاوهبر بهرهگیری از حس نوستالژی مخاطبان، به هوش و فراست مرضیه برومند، کارگردان و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس آن ارتباط داد که توانستند این کمدی کودک را با سلیقه نسل جدید هماهنگ کنند و به فروش ۹٫۴۷۱٫۲۹۳٫۰۰۰ تومانی برسند.
رتبه دوم جدول هم متعلق به یک دنباله بود؛ فیلم آتش بس ۲ که نسخه قبلی آن با استفاده از زوج محمدرضا گلزار و مهناز افشار به پرفروشترین اثر سال ۱۳۸۵ تبدیل شده بود. تهمینه میلانی اینبار در اثر کمدی درام خود به سراغ زوج دیگری با بازی بهرام رادان و میترا حجار رفته بود و توانست ۴٫۳۵۳٫۶۴۰٫۰۰۰ تومان بفروشد.
طبقه حساس بهعنوان کاری از کمال تبریزی با فیلمنامه پیمان قاسمخانی هم توانست بهلطف لحظات کمیک و سوژه جالب خود و بازی رضا عطاران، افراد زیادی را جذب کرده و ۳٫۹۸۴٫۳۸۶٫۰۰۰ تومان فروش داشته باشد.
در این سال تعداد تماشاگران رشد خوبی نسبت به قبل پیدا کرده و به ۱۲٫۶۹۰٫۲۴۴ نفر رسید که با بلیتهایی با میانگین قیمت ۴۳۶۰ تومان، فروشی معادل ۵۵٫۲۸۴٫۰۷۴٫۰۰۰ تومان را به همراه داشتند.
سال ۱۳۹۴
رکوردشکنی یک اثر تاریخی درکنار ادامه استقبال مردم از فیلمهای طنز
در سینمای ایران فیلم های تاریخی زیادی نداریم و فیلم محمد رسول الله (ص) توانست با بهرهگیری از حس کنجکاوی مخاطبان، درکنار نام مجید مجیدی و بعضی از بازیگران فیلم و همینطور تبلیغات زیاد و بلیتهایی که از طرف نهادهای مختلف به مردم داده میشدند، به فروش بالایی معادل ۱۴٫۶۲۰٫۲۶۴٫۰۰۰ تومان دست پیدا کند.
جایگاه دومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۴ به نهنگ عنبر میرسید که سامان مقدم در آن از دو جهت به فکر جذب تماشاگر بود؛ استفاده از رضا عطاران و مهناز افشار و همینطور روایت داستانی در دهه ۱۳۶۰ که باعث میشد تماشاگران زیادی برای تجدید خاطره با حالوهوای آن دوران به سالنهای سینما بیایند و فروشی برابر ۷٫۰۸۲٫۸۴۷٫۰۰۰ تومان را برای آن رقم بزنند.
فیلم سوم یعنی ایران برگر هم کمدی دیگری بود که مسعود جعفری جوزانی آن را ۱۶ سال پساز فیلم قبلی خود کارگردانی کرده و توانست با استفاده از فضای طنز و حضور بازیگرانی مثل علی نصیریان و محسن تنابنده (که در آن دوران با سریال پایتخت به محبوبیت زیادی رسیده بود)، به فروش ۴٫۶۳۴٫۴۳۹٫۰۰۰ تومانی برسد.
۱۳٫۳۷۳٫۰۳۸ تماشاگری که در سال ۱۳۹۴ به سینماها آمدند، با بلیتهای ۵۴۴۰ تومانی فروشی برابر ۷۲٫۷۷۳٫۸۰۴٫۰۰۰ تومان را رقم زدند.
سال ۱۳۹۵
صدرنشینی یک درام اجتماعی در حضور کمدیهای برزیلی و هندی
سال ۱۳۹۵ هم مثل سال قبل از آن با فیلمی غیرکمدی در رتبه اول سروکار داشت؛ فیلم فروشنده بهعنوان اثر جدید اصغر فرهادی که توانست باتوجهبه سابقه خوب این کارگردان و دستاوردهای زیاد خود در مراسم و جشنوارههای مختلف و البته بازی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی، فروش خیلی خوبی را تجربه کند؛ ۱۵٫۷۱۴٫۹۱۹٫۰۰۰ تومان که برای اثری با این سبک و سیاق فوقالعاده بود.
رضا عطاران یکبار دیگر در جدول ۱۳۹۵ هم حضور پیدا کرده بود و اینبار با فیلم من سالوادور نیستم به کارگردانی منوچهر هادی، درحالی ۱۴٫۳۲۶٫۵۰۰٫۰۰۰ تومان فروش را تجربه کرد که رخ دادن ماجراهای فیلم در برزیل هم در این میزان استقبال از آن بیتأثیر نبود.
در رتبه سوم هم با فیلم سلام بمبئی مواجه میشدیم که توانست ۱۳٫۷۲۷٫۱۶۶٫۰۰۰ تومان فروش خود را بهلطف حضور محمدرضا گلزار در درام عاشقانهای با طعم هندی به کارگردانی قربان محمدپور بهدست آورد.
تعداد تماشاگران سینما در سال ۱۳۹۵ تقریباً دو برابر سال قبل شده بود که نشان از استقبال آنها از فیلمهای مختلف داشت. ۲۵٫۸۴۷٫۴۸۳ تماشاگر در این سال فروش ۱۶۹٫۲۷۸٫۰۲۹٫۰۰۰ تومانی را با بلیتهای ۶۵۴۹ تومانی به نام خود ثبت کردند.
سال ۱۳۹۶
جدول فروش در انحصار کمدیهای رنگارنگ
سامان مقدم به همراه زوج رضا عطاران و مهناز افشار، در این سال با فیلم نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا یکبار دیگر به کمک خاطرهبازی با سالهای دهه ۱۳۶۰ استقبال بالای تماشاگران را تجربه کردند، با فروشی معادل ۲۰٫۹۴۴٫۰۴۴٫۰۰۰ تومان.
منوچهر هادی در دومین سال پیاپی رتبه دوم جدول را از آنِ خود کرده بود؛ با فیلم آینه بغل که محمدرضا گلزار و جواد عزتی با خلق لحظات کمیک در آن فروشی برابر با ۲۰٫۴۹۷٫۲۹۵٫۰۰۰ تومان را رقم زدند تا فاصله بین رتبههای اول و دوم جدول به کمترین میزان ممکن برسد.
و سومین فیلم هم مثل دو مورد قبلی، یک کمدی بود. گشت ۲ که سعید سهیلی با استفاده از سه بازیگر گشت ارشاد یعنی حمید فرخنژاد، ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی و البته شعارهای سیاسی/اجتماعی خود، ۱۹٫۷۸۱٫۳۴۴٫۰۰۰ تومان فروش را تجربه کرد.
در سال ۱۳۹۶ عددی معادل ۲۲٫۸۵۶٫۰۹۷ تماشاگر را برای سینمای ایران شاهد بودیم که با بلیتهای ۷۸۹۷ تومانی، فروش ۱۸۰٫۵۱۴٫۵۵۶٫۰۰۰ تومانی را به همراه داشتند.
سال ۱۳۹۷
رضا عطاران همچنان در اوج محبوبیت
فیلم هزارپا با فروش حیرتانگیز ۳۸٫۰۴۸٫۱۵۲٫۰۰۰ تومانی در این سال فاصله خود را با دومین فیلم پرفروش تاریخ ایرانی به جایی رساند که به نظر میرسید رکورد جدید به این زودیها توسط اثر دیگری پشتسر گذاشته نخواهد شد. ابوالحسن داوودی که در گذشته هم فیلمهای محبوبی را در کارنامه داشت، در هزارپا به سراغ زوج رضا عطاران و جواد عزتی رفته و از سارا بهرامی هم در نقشی کمیک استفاده کرده و با روایت ماجراهای خندهدار خود در دهه ۱۳۶۰، طوفانی در سینمای آن سال ایران به پا کرد.
رتبه دوم متعلق به فیلم مصادره بود؛ اولین ساخته مهران احمدی که حالوهوایی نسبتاً متفاوت در مقایسه با خیلی از کمدیهای پرفروش این سالها داشت، ولی باز هم میتوان حضور رضا عطاران را درکنار داستان جالب فیلم و ماجراهای قبل و بعد از انقلاب و بخشهای خارج از کشور را علت اصلی رسیدن آن به فروش ۱۵٫۶۹۶٫۴۸۹٫۰۰۰ تومانی دانست.
جایگاه سوم هم متعلق به فیلم لاتاری بود که محمدحسین مهدویان در آن از فضای آثار قبلی خود فاصله گرفته و ماجرایی جدیدتر را روایت میکرد؛ فیلمی با حضور ساعد سهیلی و هادی حجازیفر درکنار بازی متفاوتی از جواد عزتی که توانست با کمک سوژه داغ خود ۱۴٫۸۰۰٫۶۷۶٫۰۰۰ تومان بفروشد.
رکورد تعداد تماشاگران دهه ۹۰ سینمای ایران در این سال شکسته شد؛ با ۲۸٫۵۳۷٫۴۱۰ تماشاگر که با بلیتهای ۸۷۸۷ تومانی موفق به ثبت رقم ۲۵۰٫۷۷۱٫۹۴۹٫۰۰۰ تومان برای فروش سالانه سینما شدند.
سال ۱۳۹۸
بیشترین فروش تاریخ سینمای ایران به کمک آثاری در سبکهای مختلف
درحالیکه خیلیها تصور میکردند رکورد عجیب هزارپا تا چند سال شکسته نخواهد شد، تنها یک سال بعد نوبت به فیلم مطرب، اثر کمدی مصطفی کیایی رسید که با کمی فاصله، فروش هزارپا را پشتسر گذاشته و ۳۸٫۵۴۸٫۸۹۱٫۰۰۰ تومان فروخت؛ فروشی که آن را مدیون سوژه جالب و کنجکاویبرانگیز فیلم در مورد خوانندهای قبل انقلابی با بازی پرویز پرستویی درکنار حضور محسن کیایی و الناز شاکردوست بود.
فیلم متری شیش و نیم دومین اثر پرفروش آن سال بود؛ اثری که سعید روستایی بعد از فیلم ابد و یک روز کارگردانی کرده و باز هم در آن شاهد هنرنمایی چشمنواز پیمان معادی و نوید محمدزاده بودیم و داستان متفاوت آن در قالب یک درام اجتماعی باعث شد به فروش ۲۷٫۱۹۸٫۹۴۱٫۰۰۰ تومانی دست پیدا کند.
فیلم تگزاس ساخته مسعود اطیابی در سال ۱۳۹۷ فروش خوبی را تجربه کرده بود و این بار تگزاس ۲ با همان حالوهوا و بهرهگیری از زوج موفق پژمان جمشیدی و سام درخشانی، با فروش ۲۵٫۰۸۸٫۱۱۲٫۰۰۰ به رتبه سوم سال ۱۳۹۸ رسید.
در این سال ۲۶٫۳۱۰٫۳۸۴ تماشاگر با ورود به سالنهای سینمای کشور فروشی برابر ۲۹۹٫۳۴۳٫۷۴۶٫۰۰۰ تومان را با میانگین قیمت بلیت ۱۱۳۷۷ تومان رقم زدند.
سال ۱۳۹۹
سالی که سینما تسلیم ویروس کرونا شد
و اما عجیبترین سال سینمای ایران و البته سینمای جهان؛ سالی که در آن با ویروس کرونا درگیر بودیم و روزهای زیادی را با سینماهای تعطیل پشتسر گذاشتیم و در سایر روزها هم کووید ۱۹ باعث شده بود مخاطبان سینما رغبت زیادی برای رفتن به سالنهای نمایش نداشته باشند و فروش فیلمها بهشدت پایینتر از سالهای قبل باشد.
پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۹۹، اثر زیبای محمد کارت یعنی فیلم شنای پروانه با ۳٫۲۸۸٫۹۴۹٫۰۰۰ تومان فروش بود؛ درامی تأثیرگذار که هم سوژه جذابی داشت، هم حواشی جالب و البته بازی جواد عزتی در نقشی کاملاً جدی که به خوبی از عهده آن برآمده بود. شنای پروانه بدون شک میتوانست در شرایط عادی فروشی چندین برابر این رقم را تجربه کند.
رتبه بعدی هم به دومین فیلم پیمان قاسمخانی رسید؛ فیلم خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری که زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی باز هم در آن حضور جذابی داشتند و باعث شدند این کمدی به ۱٫۵۷۰٫۸۰۸٫۰۰۰ تومان فروش دست پیدا کند. هرچند این فیلم به اندازه نسخه قبلی جذابیت ندارد، ولی یکی دیگر از آثار امسال بود که در شرایط بدون کرونا به فروش بالایی دست پیدا میکرد.
و سومین جایگاه هم به فیلمی رسید که تا پیشاز این کمتر کسی خبری از آن داشت؛ فیلم آقای سانسور به کارگردانی علی جبارزاده و بازی محمدرضا فروتن، بهرام افشاری و بهاره رهنما که ۱٫۲۱۲٫۹۰۹٫۰۰۰ تومان فروخت. به هر حال در سالی پُر از اتفاقات غریب، تماشای فیلمی غیرمنتظره بین سه رتبه اول جدول هم از آن دست اتفاقات عجیبی است که شاید دیگر تکرار نشود.
با نگاهی کلی به سه فیلم پرفروش هر سال در دهه ۹۰ سینمای ایران، همانطور که انتظار میرود جایگاه فیلمهای کمدی پررنگتر از سایر سبکها است و ۲۱ مورد از ۳۰ فیلم را چنین آثاری تشکیل میدهند. البته بعضی از آنها کمدی خالص هم نیستند و در زیرژانرهایی مثل کودک قرار میگیرند یا مایههای غلیظی از درام دارند.
دراینمیان یک انیمیشن هم داشتهایم و یک درام سیاسی، درکنار یک فیلم تاریخی و ۶ درام اجتماعی؛ موضوعی که تنوع جالبی به آثار پرفروش هر سال میداده و البته همانطور که گفته شد، سهم کمدیها خیلی پررنگتر از سایر سبکها بوده است.
در انتهای این بخش، نگاهی داریم به جدول ۱۰ فیلم پرفروش دهه ۹۰ سینمای ایران:
نکتهای که باید به آن اشاره کنیم، تفاوت در آمار فروش سالانه و فروش کلی بعضی از فیلمها است. برای مثال فیلمی مثل من سالوادور نیستم، در سال ۱۳۹۵ رتبه دوم جدول را پساز فروشنده داشته، ولی در مجموع بیشتر از آن فروخته است؛ چرا که فیلم در روزهای ابتدایی اکران خود یعنی اسفند ۱۳۹۴ هم چند میلیون فروش داشته، درحالیکه طبق سنتهای سینمای ایران جزو فیلمهای اکران ۱۳۹۵ محسوب میشود.
بهاین ترتیب با نگاهی به جدول، تنها فیلمهای سال ۱۳۹۵ به بعد را درون آن میبینیم که البته باتوجهبه اوضاع تورم و افزایش قیمت سالانه بلیت سینماها، خیلی هم عجیب نیست و سینمای ایران هم مثل سایر بخشهای کشور به شکلی پیش میرود که هر سال با قیمتهایی بیشتر از سال قبل طرف هستیم و بلیتهای سال ۱۳۹۸ با میانگین قیمت ۱۱۳۷۷ تومان قابل مقایسه با بلیتهای ۱۳۹۰ با میانگین قیمت ۲۴۰۷ نیستند.
البته از طرف دیگر آمار تماشاگران سینمای ایران هم در این سالها (تا پیش از همهگیری ویروس کرونا) افزایش خوبی داشت و بنابراین حتی اگر بهجای فروش، تعداد بلیتهای فروختهشده را هم در نظر بگیریم، اکثر فیلمهای حاضر در این جدول باز هم در فهرست موردنظر حضور خواهند داشت و تنها یکی دو مورد تغییر جایگاه را شاهد خواهیم بود.
در جدول ۱۰ فیلم پرفروش دهه ۹۰، هشت اثر کمدی به چشم میخورد که نمونههای متنوعی را شامل میشوند؛ ولی میتوان نزدیک شدن به بعضی خطوط قرمز و البته حضور بازیگرانی مثل رضا عطاران و جواد عزتی را در آنها پررنگ دید. کارگردان سه عدد از این فیلمها هم منوچهر هادی است؛ کسی که آثارش معمولاً استقبال منتقدان را بهدنبال ندارند، ولی در این سالها نشان داده که رگ خواب تماشاگران سینما را به خوبی در دست دارد و میتواند فیلمهایی پرفروش ارائه دهد.
از طرف دیگر تنها دو فیلم غیرکمدی در جدول داریم؛ متری شیش و نیم و شبی که ماه کامل شد؛ فیلمهایی که تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند، ولی توانستهاند حداقل جدول را از تبدیل شدن به یک مجموعه کاملاً کمدی حفظ کنند و تنوعی هرچند اندک به آن بدهند.
باید صبر کرد و دید که بالاخره چه زمانی ویروس کرونا با کشور ما خداحافظی میکند و آیا سالنهای سینما باز هم به دوران شلوغ قبلی برمیگردند، یا عواملی مثل محبوب شدن سرویسهای فیلم و سریال ایرانی درکنار مشکلات اقتصادی به کاهش تعداد تماشاگران ختم میشود.
پرافتخارترین فیلم های دهه ۹۰ سینمای ایران
برای بررسی کیفیت فیلمهای سینمایی، راههای مختلفی وجود دارد که یکی از مهمترین موارد یعنی نقدها، در ایران به اندازه سایر نقاط دنیا قابل جمعبندی نیستند و سیستم کامل و جامعی برای میانگین گرفتن از نقدها وجود ندارد؛ چیزی شبیه متاکریتیک برای فیلمهای مطرح سینمای جهان.
به همین دلیل یکی از معیارهای رایج برای بررسی افتخارات فیلمهای ایرانی، جوایز کسبشده توسط آنها است؛ موضوعی که به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم میشود و هر دو مورد نیز همیشه با حاشیههای زیادی همراه بودهاند.
در اینجا ابتدا سری میزنیم به رویدادهای داخلی و برای این کار چهار مورد را انتخاب کردهایم. جشنواره فیلم فجر که کار خود را از سال ۱۳۶۱ شروع کرد، به تدریج به مهمترین رویداد سینمای ایران تبدیل شد و هر سال در بهمن ماه، فیلمهای مطرح (و البته خیلی وقتها آثار نهچندان مهم) را نمایش میدهد و در انتها هم داوران جشنواره به انتخاب بهترین فیلمها میپردازند. همچنین جایزه مردمی هم برای جشنواره فجر در نظر گرفته شده که با آرای بینندگان به فیلم منتخب اهدا میشود.
جشن سینمای ایران یکی دیگر از رویدادهای مهم در این زمینه است؛ جشنی که شهریور هر سال توسط خانه سینما برگزار میشود و به آثار برتر جوایز متنوعی میدهد. درنهایت هم به سراغ فیلمهای برگزیده مجله فیلم در هر سال رفتهایم؛ مهمترین مجله سینمایی ایران که کار خود را از اوایل دهه ۱۳۶۰ شروع کرد و تا امروز ۵۸۱ شماره از آن منتشر شده است. از این جهت مجله فیلم را برای این بخش انتخاب کردهایم که منتقدان سرشناس زیادی در انتخابهای آخر سال آن شرکت میکنند و میتوان فهرست فیلمهای سال این مجله را ملاک خوبی برای ارزشگذاری آثار هر دوره محسوب کرد.
توضیحاتی در مورد جدول افتخارات داخلی: داوران جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۰ دست به اقدام عجیبی زدند و اعلام کردند که هیچ فیلمی شایستگی لازم برای کسب سیمرغ بلورین را ندارد، و بهجای آن دو دیپلم افتخار به فیلمهای ضدگلوله و روزهای زندگی دادند. همچنین باید به این موضوع اشاره کنیم که در موارد نادری مثل سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، جایزه اصلی فجر و جایزه مردمی به دو فیلم اهدا شده است.
جشن سینمای ایران در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ برنامهای نداشت؛ چرا که دولت دهم در آن دوران خانه سینما را تعطیل کرده بود و جشن سینمای ایران هم بهعنوان یکی از فعالیتهای مهم این نهاد، در آن دو سال برگزار نشد. همچنین امسال نیز همهگیری ویروس کرونا باعث شد این مراسم برگزار نشود و شاهد انتخاب فیلم برتر سال ۱۳۹۹ نباشیم.
به نظر میرسد امسال خبری از انتخاب بهترین اثر سال در مجله فیلم هم نباشد؛ مجلهای که متأسفانه مسعود مهرابی، یکی از سه بنیانگذار آن در شهریورماه درگذشت و بعد از آن هم اختلافاتی بین فرزند او و دو بنیانگذار دیگر مجله، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری پیش آمد. درنهایت هم مطلع شدیم که این مجله محبوب با چند دهه سابقه، درگیر مشکلات زیادی شده و آینده نامشخصی در پیش دارد و گلمکانی و یاری به سراغ انتشار مجله جدیدی به نام فیلم امروز خواهند رفت.
سه تفنگدار مجله فیلم؛ معروفترین نشریه سینمایی کشور که بعد از حدود چهار دهه به پایان راه نزدیک میشود
و اما برسیم به افتخارات خارجی دهه ۹۰ سینمای ایران؛ دستاوردهایی که در این سالها اصلاً کم نبوده و تنوع قابل ملاحظهای داشتهاند.
بیش از ۶ دهه از حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی میگذرد. شبنشینی در جهنم ساخته مشترک ساموئل خاچیکیان و موشق سروری، اولین حضور بینالمللی سینمای ایران را با ورود به بخش اصلی جشنواره برلین در سال ۱۹۵۸ جشن گرفت و سپس در یک بازه حدوداً ۶ ساله، کارگردانانی چون مصطفی فرزانه (با نام هنری فری فرزانه) و ابراهیم گلستان با ساخت مستندهایی کوتاه، نام ایران را در جشنوارههای ونیز، کن و لوکارنو مطرح کردند.
از آن دوران تا به حال، تعداد حضورهای بینالمللی فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی پنج رقمی شده است. البته باید در نظر داشت در سالهای اخیر مراسم و جشنوارههای بیشماری در سراسر جهان برگزار میشود، تا آنجا که میتوان گفت تقریباً هر شهر مهمی در هر کشوری، یک فستیوال محلی و گاهی بینالمللی برای خود دارد. همچنین در سالهای اخیر شیوه پذیرش آثار نیز راحتتر از گذشته شده و با کمک سایتهایی مثل FilmFreeWay و Festhome (و تا مدتی قبل Withoutabox) بسیاری از کارگردانان مستقل و مخصوصاً کسانی که در حوزه فیلمهای کوتاه فعالیت دارند، بهطور مستقیم و بدون نیاز به پخشکننده فیلم خود را به جشنوارههای مختلف ارائه میدهند.
نخل طلای کن ۱۹۹۷ در دستان عباس کیارستمی
بهاین ترتیب تهیه فهرستی جامع که همه نامزدیها و جوایز سینمای ایران در دهه ۹۰ را پوشش دهد غیرممکن است و خود به مقاله عظیم دیگری نیاز دارد. به همین خاطر در اینجا بیشتر مروری داشتهایم بر موفقیتهای بینالمللی سینمای ایران در مراسم و جشنوارههای مهمتر. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که سیستم رأیگیری و انتخاب در جشنوارهها (کن، برلین، ونیز و...) با شیوه انتخاب آکادمی و مراسمی (اسکار، گلدن گلوب، بفتا و...) متفاوت است. در اولی تعداد محدودی داور بنا به سلیقه خود برندگان را از میان فیلمهای نمایش داده شده در طول جشن مشخص میکنند و در دومی، اعضای صنفی که گاهی اوقات تعدادشان به بیش از هفت هزار نفر هم میرسد، در پایان سال و با پُر کردن برگههای رأی، برندههای نهایی را تعیین میکنند.
مراسم اسکار
ایران تا امروز ۲۶ بار آثار موردنظر خود را برای رقابت در بخش بهترین فیلمهای خارجی زبان مراسم اسکار ارسال کرده که یک نوبت از آن مربوطبه قبل از انقلاب میشود و سایر موارد در سالهای بعد از انقلاب اتفاق افتاده است. ولی سالها طول کشید تا برای اولینبار شاهد رسیدن یک فیلم ایرانی به جمع نامزدهای نهایی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باشیم و بچههای آسمان ساخته مجید مجیدی در سال ۱۹۹۹ به این جایگاه رسید.
لحظه اسکار گرفتن اصغر فرهادی جزو بهترین خاطرات دوستداران سینما در دهه ۹۰ بود
ولی در دهه ۱۳۹۰ برای اولینبار در تاریخ سینمای ایران توانستیم به این جایزه دست پیدا کنیم. فیلم جدایی نادر از سیمین، اثر خوشساخت اصغر فرهادی در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۰) نهتنها اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آنِ خود کرد، بلکه در اتفاقی کمسابقه نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه اوریجینال را هم برای فرهادی به ارمغان آورد؛ نامزدیای که شاید بتوان گفت ارزش آن از نظر آکادمیک حتی از برنده شدن در بخش بهترین فیلم خارجی زبان هم مهمتر بوده و از ۵۰ فیلمی که در دهه اخیر در این بخش نامزد شدهاند، تنها چهار فیلم شامل جدایی نادر از سیمین، عشق (Amour)، روما (Roma) و انگل (Parasite) غیر انگلیسیزبان بودهاند.
اصغر فرهادی و جایزه اسکار بابت فیلم جدایی نادر از سیمین
اصغر فرهادی چند سال بعد از جدایی نادر از سیمین، با فیلم فروشنده هم یکبار دیگر به اسکار بهترین فیلم خارجی زبان دست پیدا کرد تا نهتنها ایران را به دومین جایزه اسکار خود برساند، بلکه در سطح جهان هم جایگاه خود را بیشازپیش بین بزرگان صنعت سینما ارتقا دهد.
از دیگر آثار ایرانی که موفق شدهاند تا مراحل بالایی از نامزدی اسکار پیش بروند، میتوان به فیلم خورشید اثر مجید مجیدی اشاره کرد که توانست وارد فهرست ۱۵ نامزد نهایی فیلم خارجی زبان در جدیدترین دوره اسکار شود، و همینطور اثری از جعفر پناهی به نام این یک فیلم نیست که تا مرحله قرار گرفتن در فهرست ۱۵ نامزد برتر اسکار هم رسیده بود، ولی درنهایت بین پنج نامزد اصلی قرار نگرفت.
شاید بد نباشد اشاره کوتاهی هم به فیلم ببر سفید (The White Tiger) داشته باشیم که نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در جدیدترین دوره این مراسم شده است؛ فیلمی که البته ارتباطی به سینمای ایران ندارد، ولی کارگردان و فیلمنامهنویس آن یک ایرانی-آمریکایی به نام رامین بحرانی است.
جشنواره فیلم کن
جشنواره کن همواره رابطه خوبی با سینماگران ایرانی داشته و نهتنها آثار متعددی از ایران در این جشنواره به نمایش گذاشته شده، که در دورههای متعدد ایرانیها بهعنوان داور نیز در کن فعالیت داشتهاند. البته از سال ۱۹۹۷ که عباس کیارستمی مهمترین جایزه جشنواره یعنی نخل طلا را به خاطر فیلم طعم گیلاس برد، کارگردان ایرانی دیگری موفق به دریافت این جایزه نشده است. اما باید توجه داشت تمام فیلمهای حاضر در بخش اصلی (رقابتی) که معمولاً تعدادشان بین ۱۸ تا ۲۲ فیلم است، در همان ابتدای کار «نامزد نخل طلا» به حساب میآیند و این خود یک افتخار و دستاورد مهم است.
از این نظر در دهه ۹۰ سینمای ایران با فیلمهای گذشته و فروشنده هر دو ساخته اصغر فرهادی و همچنین فیلم سه رخ به کارگردانی جعفر پناهی در سالهای ۲۰۱۳، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ نامزد نخل طلا شده است. دراینمیان فروشنده توانست هم جایزه بهترین فیلمنامه را بهدست اصغر فرهادی برساند و هم جایزه بهترین بازیگر را برای شهاب حسینی به همراه داشته باشد، و سه رخ هم به جایزه بهترین فیلمنامه دست پیدا کرد. باید توجه داشت که فرهادی با فیلم همه میدانند هم در جشنواره کن ۲۰۱۸ حضور داشت که البته این فیلم محصول اسپانیا محسوب میشود.
اصغر فرهادی درکنار بازیگران و تهیهکننده فیلم فروشنده در جشنواره کن ۲۰۱۶
ایران همچنین در این دهه پنج نماینده در بخش نوعی نگاه داشته است: به امید دیدار، دستنوشتهها نمیسوزند و لِرد (هر سه به کارگردانی محمد رسولاف)، ناهید (آیدا پناهنده) و وارونگی (بهنام بهزادی) که دراینمیان فیلم لرد در سال ۲۰۱۷ جایزه اول این بخش را گرفته و به امید دیدار جایزه بهترین کارگردانی را در سال ۲۰۱۱ به همراه داشته است.
در بخش دو هفته کارگردانان هم فیلم یک خانواده محترم ساخته مسعود بخشی نماینده ایران در سال ۲۰۱۲ بود و در دو بخش فیلمهای کوتاه و سینهفونداسیون (آثار کوتاهی که از سوی دانشکدهها و آموزشگاههای سینمایی ارسال میشوند) نیز پنج فیلم دوئت (نوید دانش، ۲۰۱۳)، بیشتر از دو ساعت (علی عسگری، ۲۰۱۳)، کشتارگاه (بهزاد آزادی، ۲۰۱۵)، حیوان (برادران ارک، ۲۰۱۷) و وقت ناهار (علیرضا قاسمی، ۲۰۱۷) افتخار حضور در کن را پیدا کردهاند.
جشنواره فیلم ونیز
جعفر پناهی در سال ۲۰۰۰ با فیلم دایره جایزه اصلی قدیمیترین جشنواره جهان یعنی شیر طلای ونیز را از آنِ خود کرد؛ بالاترین افتخاری که یک کارگردان ایرانی در این جشنواره بهدست آورده است. در دهه ۱۳۹۰ هم سینمای ایران در این جشنواره حضور داشته است؛ از جمله با فیلم قصهها (رخشان بنیاعتماد) و خورشید (مجید مجیدی) در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰. قصهها موفق شد جایزه بهترین فیلمنامه را کسب کند و چند سال بعد هم جایزه مارچلو ماسترویانی که به استعدادهای نوظهور داده میشود به روحالله زمانی، بازیگر نوجوان فیلم خورشید داده شد.
بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز در این دهه بارها میزان ایرانیها بوده است
ایران در این سالها حضور موفقی هم در بخش جانبی افقها (Horizons) در جشنواره فیلم ونیز داشته که شامل این آثار میشود: خانه پدری ساخته کیانوش عیاری در سال ۲۰۱۲، ماهی و گربه از شهرام مکری در سال ۲۰۱۳ (برنده جایزه محتوای نوآورانه)، فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ساخته وحید جلیلوند در سال ۲۰۱۵ (برگزیده فدراسیون بینالمللی منتقدان معروف به فیپرشی در بخش افقها)، مالاریا به کارگردانی پرویز شهبازی در سال ۲۰۱۶، ناپدید شدن ساخته علی عسگری در سال ۲۰۱۷، فیلم بدون تاریخ، بدون امضا به کارگردانی وحید جلیلوند در همان سال (برنده جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد بخش افقها برای نوید محمدزاده)، همچنان که میمردم ساخته مصطفی سیاری در سال ۲۰۱۸ و متری شیش و نیم اثر سعید روستایی در سال ۲۰۱۹.
شهرام مکری در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۳
در سال ۲۰۲۰ هم دشت خاموش از احمد بهرامی برنده جایزه اصلی بخش افقها شد و شهرام مکری نیز جایزه انجمن منتقدان مستقل را در حاشیه این جشنواره بهدست آورد.
جشنواره فیلم برلین
جشنواره فیلم برلین را از جهاتی بهعنوان یک جشنواره سیاسی میشناسند، ولی نمیتوان منکر اعتبار بالای آن شد. سینمای ایران هم در این جشنواره حضور پررنگی داشته و در سالهای نزدیک به دهه ۱۳۹۰، فیلم شکارچی از رفیع پیتز نامزد دریافت خرس طلایی شده بود و فیلم جدایی نادر از سیمین هم با دریافت این جایزه و همینطور جوایز بازیگری در آخرین روزهای سال ۱۳۸۹ کیفیت بالای خود را نشان داد.
سینمای ایران در دهه ۹۰ هم چند مرتبه در بخش اصلی و در رقابت برای تصاحب خرس طلایی شرکت داشته است. فیلم پرده (اثری از جعفر پناهی و مرحوم کامبوزیا پرتوی) در سال ۲۰۱۳ جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره فیلم برلین برد و تاکسی (جعفر پناهی) در سال ۲۰۱۵ به خرس طلای این جشنواره رسید. مانی حقیقی هم با اژدها وارد میشود! و فیلم خوک در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ در این جشنواره حضور داشت.
کامبوزیا پرتوی و خرس نقرهای جشنواره برلین ۲۰۱۳
فیلم شیطان وجود ندارد از محمد رسولاف هم سال گذشته برنده خرس طلای جشنواره برلین شد و در بخش جنبیِ پانوراما نیز فیلم عصبانی نیستم! و لانتوری ساخته رضا درمیشیان در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶، پریدن از ارتفاع کم به کارگردانی حامد رجبی در سال ۲۰۱۵ و فیلم هجوم از شهرام مکری در سال ۲۰۱۸ نمایش داده شدهاند.
سایر مراسم و جشنوارهها
کارلووی واری بهعنوان شهری در غرب جمهوری چک، از سال ۱۹۴۶ میزبان یک جشنواره فیلم معروف است که از قدیمیترین و مهمترین جشنوارههای اروپای مرکزی و شرقی به حساب میآید. در سال ۲۰۱۲، لیلا حاتمی برای بازی در فیلم پله آخر جایزه بهترین بازیگر زن را از این جشنواره دریافت کرد و علی مصفا هم به خاطر کارگردانی همین فیلم، جایزه اول فدراسیون بینالمللی منتقدان (فیپرشی) را از آنِ خود کرد. در مراسم گلدن گلوب نیز اصغر فرهادی در سالهای ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ با فیلمهای جدایی نادر از سیمین، گذشته و فروشنده حضور داشته و برای اولی جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را برده است.
فرهادی همچنین تنها نامزدی تاریخ سینمای ایران در شاخه بهترین فیلم خارجی زبان را در مراسم بفتا در سال ۲۰۱۲ کسب کرد. در بین فستیوالهای آسیایی هم باید به جشنواره فیلم شانگهای اشاره کرد که خرس اثر خسرو معصومی در سال ۲۰۱۲ جایزه بهترین فیلم را در آن بهدست آورد و رضا میرکریمی هم در سال ۲۰۱۹ با فیلم قصر شیرین به جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رسید و حامد بهداد هم به خاطر بازی در همین فیلم جایزه دریافت کرد. همچنین هادی محقق به خاطر فیلم ممیرو، جایزه اصلی بخش «جریانهای نو» و همینطور جایزه فیپرشی را در جشنواره فیلم بوسان ۲۰۱۵ از آنِ خود کرد.
در حوزه سینمای مستند هم آثار متعددی از ایران در این دهه درخشیدهاند، که از بین آنها میتوان به رؤیاهای دم صبح ساخته مهرداد اسکویی اشاره داشت که بیش از ۳۰ نامزدی و جایزه را بهدنبال داشته، از جمله جایزه معتبر فستیوال Full Frame که بهترین مستندهای سال را شناسایی میکند.
در ادامه نگاهی کلی داریم به مهمترین جوایز کسب شده توسط فیلمهای ایرانی در دهه ۹۰:
فیلم های برتر دهه ۹۰ سینمای ایران به قلم محمدامیر جلالی
رسیدن به این ده فیلم، حاصل امیدوار بودن به تجربههای اندک اما دلنشین سینمای ایران است. حاصل کنار گذاشتن نگاه بدبینانه و بیاعتماد به این سینماست که همه فیلمها را با یک متر میزند. میدانم که هرچه زمان بیشتر میگذرد، شرایط ساخت یک فیلم خوب دشوار و دشوارتر میشود، اما این فیلمها نشان میدهند که با یک فیلمنامه خوب و یک اجرای متناسب، میتوان به جنگ همه محدودیتها رفت. حتی تیغ ممیزی و سانسور هم نمیتواند حریف فیلمی مثل خانه پدری شود. این فیلم با هر چندبار توقیف و رفع توقیف، بلاخره کار خودش را میکند و به طریقی دیده میشود.
گاهی هم اتفاقات جذاب در جریانهای سینمایی میافتد که میتواند به این امیدواری بیفزاید. از جمله ظهور جریانی به نام «هنر و تجربه» که تجربه جذاب و لذت بخش تماشای بسیاری از فیلمها که تا پیش از آن شرایط اکرانشان فراهم نبود را میسر کرد. بهگونهای که ۳ فیلم مهم از انتخابهایم را مدیون این اتفاق سینمایی هستم. در این فهرست قصد دارم، از تجربههای شخصی اولین مواجههام با هریک از این فیلمها بگویم و خیلی مختصر هم اعلام کنم که چرا این فیلمها شایسته عنوان بهترین فیلمهای دهه برای من هستند. تجربههایی که احتمالا میان من و شمایی که همچنان فیلمهای ایرانی را به امید یافتن نمونههای ناب دنبال میکنیم، مشترک است. قبل از شروع فهرست از تجربه ناب ملاقات یک مرده شور با عزرائیل و روایت اپیزودیک آداب مرگ در فیلم «خواب تلخ» بهطور ویژه یاد میکنم. فیلم خواب تلخ ساخته محسن امیر یوسفی، محصول سال ۱۳۸۲ است اما به یمن اتفاق هنر و تجربه تجربه تماشایش در دهه ۱۳۹۰ میسر شد. هرکجا که تجربه دیدار دوبارهاش بهدست آمد، دریغ نکنید.
۱۰- فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟
- کارگردان: صفی یزدانیان
- نویسنده: صفی یزدانیان
- بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
فیلم صفی یزدانیان، مصداق بارز یک تجربه تماما متکی بر فضاسازی است. عناصر زیادی هم به مدد این فضاسازی آمدهاند. از موسیقی دلنشین کریستف رضاعی گرفته تا قابهای چشمنواز فیلم از جغرافیای شمال ایران. اما یزدانیان در پرداخت شخصیتهایش در فیلمنامه و همین طور پیشبرد درام، گاها درجا میزند. در تجربه تماشای بار اول، از درجا زدنهای زیادش در یک موقعیت قدری کلافه بودم. مردی که علی مصفا باشد، از کودکی تا امروز عشقش را نسبت به زنی به اسم گلی با بازی لیلا حاتمی در سینه حفظ کرده و هیچگاه به او مستقیما نگفته است. این تناقضِ حسی که به واسطه فیلمنامه یکنواخت اما اجرای دلچسب در من شکل گرفته بود، ناگهان در پایان با شنیدن یک جمله از دهان مرد، برایم کمرنگ شد. در واقع مجاب شدم که به تمهید کارگردانش اعتنا کنم و از خیر این تناقض بگذرم. علی مصفا گفت «ولی میارزید». من هم گفتم میارزید.
۹- فیلم تابور
- کارگردان: وحید وکیلیفر
- نویسنده: وحید وکیلیفر
- بازیگران: محمد ربانیپور و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
ساعت ۹ شب، در سینما سوره اصفهان در گروه هنر و تجربه. من به همراه دو نفر از دوستانم، تنها آدمهای حاضر در سالن سینما بودیم. من تعریف این فیلم را پیشتر از یکی از دوستانم شنیده بودم اما ناگهان با تماشای پوسترش گفتم حتما باید این فیلم را دید. آن دو نفر دیگر که همراهم بودند، چندان به سینمای ایران علاقمند نبودند اما با ترغیب من به تماشای این فیلم در سینما حاضر شدند. فیلم شروع شد.
در اتاقکی که دیوارهایش تماما با آلومینیم پوشانده شده بود و جز یک تخت و یک لامپ سقفی، چیز زیادی به چشم نمیخورد، مردی برهنه از خواب بیدار شد و لباسهای آلومینیومیاش را به تن کرد و بیرون زد. به کجا؟ به دل تهران خودمان. اما تقریبا به جرات میتوانم بگویم که لوکیشنها شباهت کمی به خیابانهای تهران داشت. به طرز عجیبی فضای فیلم ما را گرفته بود. آشنایی زدایی وحید وکیلی فرِ کارگردان، از جغرافیای تهران به یک موقعیت اگزوتیک، حیرت انگیز بود. باور نمیکردیم چنین فیلمی را از سینمای ایران میبینیم. پلان پایانی هم از ذهنم بیرون نمیرود. مردی روی تخت به شکل جنین در آمده و تولدی دوباره را انتظار میکشد. فقط میتوانم بگویم تابور را ببینید. مابقی تجربهاش با خودتان.
۸- فیلم اسرافیل
- کارگردان: آیدا پناهنده
- نویسندگان: آیدا پناهنده و ارسلان امیری
- بازیگران: هدیه تهرانی، پژمان بازغی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
آیدا پناهنده دغدغه تقابل سنت و مدرنیته آن هم با محوریت کاراکترهای زن را دارد. در ناهید و فیلم بعدیاش یعنی همین فیلم اسرافیل آن را به خوبی نشان داد. یک کاراکتر محوری زن که زیر بار نگاه جامعهای سنتی (غالبا در شهرهای کوچک) تلاش میکند که استقلال خود را حفظ کند. زخم زبانهای اطرافیان را بشنود اما دم نزند. در اسرافیل، این نگاه خیلی کاملتر شده است. آیدا پناهنده با هر دو سمت این مقوله همراهی میکند. هم از منظر یک زن سنتی و هم از منظر یک زن مدرن. پیشنهادی هم دارد. یک پلان در اسرافیل را به یاد میآورم که زنی تکهای شیشهای از یک لوستر امروزی را در یک بشقاب سفالی میگذارد. کارگردان نمای بستهای از این بشقاب میگیرد و برای چند ثانیه نیز روی آن مکث میکند. شاید راه نجات در تعادل دو نگاه سنتی و مدرن باشد. هریک به ارزشهای دیگری پی ببرد و هر دو با هم به یک همزیستی مسالمتآمیز برسند.
اسرافیل، یک هدیه تهرانی بینظیر هم دارد که میشود تمام حرفها و دردهای فروخورده سالیانی که زیر بار نگاه متحجرانه بوده است را در جزییات چهرهاش دید. عشقی دیرینه را هم در سینه نگاه داشته است که گویی در این فضای متناقض، هرگز مجال بروزش را نخواهد داشت. در سینمای دهه ۱۳۹۰ ایران، حضور کارگردان زنی مثل آیدا پناهنده که از دل ساختاری منسجم به تلاش برای تغییر این وضعیت و آشتی دادن دو نگرش متفاوت میپردازد، دلگرم کننده است.
۷- فیلم برادرم خسرو
- کارگردان: احسان بیگلری
- نویسندگان: احسان بیگلری و پریسا هاشمپور
- بازیگران: شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی، ناصر هاشمی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
فیلم برادرم خسرو، فیلم اول کارگردانش یعنی احسان بیگلری است. یک فیلم اولی دلچسب. آنقدر روند فیلمنامهاش دقیق است و آرام آرام تنش را میان دو برادر بالا میبرد که شگفتزده میشوم. کاملا مشخص است که بیگلری، چقدر بر اصول فیلمنامهنویسی کلاسیک مسلط است. هم حوادث را منطبق بر ساختار سه پردهای پیش میبرد و هم لحظاتی با حال و هوای ویژه خلق میکند که فیلمش کاملا خشک و قاعدهمند نباشد. صحنه رقصیدن شهاب حسینی درکنار ناصر هاشمی بر سر میز به یاد میماند.
زیر متن فیلم هم حس میکنم تا این روند باقیست، همچنان وصف حال بسیاری از ما باشد. کاراکتر شهاب حسینی، کاراکتر بسیاری از جوانهای مستعد است که سرنوشتشان در شرایط فعلی تاریک است. اما خود فیلم و فیلمنامهاش، نشان میدهند که رعایت یک اصول درست همواره میتواند نجات دهنده باشد. زیاد هم مهم نیست که چقدر دیده شود. آنکه باید ببیند، میبیند.
۶- فیلم پریدن از ارتفاع کم
- کارگردان: حامد رجبی
- نویسنده: حامد رجبی
- بازیگران: نگار جواهریان، رامبد جوان
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
یک فیلمنامه منسجم و عمیق از فیلمسازی که فیلم اولش را تجربه کرد. حامد رجبی که پیشتر در تیم سناریونویسی فیلم پرویز ساخته مجید برزگر همکاری داشت، در اولین تجربه کارگردانیاش نیز بسیار خوش درخشید. فیلم پریدن از ارتفاع کم، روایت زنیست که بعد از مردن یک جنین در شکمش، دست به طیغان میزند. طغیانی علیه تمام کسانی که هیچ درکی نسبت به او نداشتهاند. یک بازی متفاوت از نگار جواهریان که کاملا درک خوبی را از نقش خود بهدست آورده است. دقت در جزییات روند هر صحنه چه در نگارش دیالوگهای کوتاه و پیش برنده و چه در جزییات بصری هر قاب، میتواند مخاطبان جدی سینما را شگفت زده کند. امیدوارم که در دهه پیش رو، از حامد رجبی بیشتر بشنویم.
۵- فیلم وارونگی
- کارگردان: بهنام بهزادی
- نویسنده: بهنام بهزادی
- بازیگران: علی مصفا، سحر دولتشاهی، علیرضا آقاخانی، ستاره پسیانی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۵
بهنام بهزادی، با فیلم اول خود یعنی «تنها دوبار زندگی میکنیم»، نوید یک فیلمساز بسیار کار بلد را در اواخر دهه گذشته داد. یک فیلم عاشقانه درخشان که بعید میدانم بعد از تماشایش از ذهن کسی بیرون برود. با فیلم بعدی خود یعنی «قاعده تصادف» استعارهای موشکافانه و دلنشین را از وضعیت جوانان در مواجهه با سیاستمداران در سال ۱۳۹۱ ارائه داد و جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم مردمی از جشنواره فجر را هم از آن خود کرد. اما با فیلم بعدی خود یعنی فیلم وارونگی، پرترهای از یک زن مستقل در ایران را به نمایش گذاشت که کسبوکار خودش را دارد و به هر دلیلی ازدواج نکرده است.
نگاه دقیق و ریزبینانه از جزییات زندگی این زن (با بازی خوب سحر دولتشاهی) در مواجهه با خانواده و جامعه، فیلم را به یک اثر قابل تامل در کارنامه بهزادی بدل کرده است. فیلمی که در بخش نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۱۶ نیز نامزد شد. نفس نفس زدنهایش، راه رفتنهای مستحکمش و جنگیدنش، بهعنوان یک کاراکتر باورپذیر در این دهه، از یادم نمیرود.
۴- فیلم پرویز
- کارگردان: مجید برزگر
- نویسندگان: مجید برزگر و حامد رجبی
- بازیگر: لووان هفتوان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
ساعت ده شب، سینما آزادی، سال ۱۳۹۱. سالن کاملا شلوغ و من به همراه یکی از دوستانم در ردیف اول به سختی بلیط گیرمان آمده است. منتظر تماشای فیلمی خارج از بخش جشنواره هستیم که نام کارگردانش را تنها به واسطه فیلم اول و اکران محدودش شنیدهایم: مجید برزگر. فیلم شروع میشود. ما به همراه دوربین، مدام بهدنبال یک کاراکتر به نام پرویز با هیبتی بزرگ که همان هم بهتنهایی ویژهاش میکند راه میافتیم. کاراکتری غول پیکر اما مورد تحقیر همگان. عجب تناقضی! همه چیز از تقسیم متناقض قدرت سخن میگوید.
میز طویل غذاخوری میان پرویز و پدر، دفن شدن پرویز لای لباسهای مچاله شده مغازه خشکشویی و از همه کلانتر، نگاه از بالا به پایین اهالی یک مجتمع به او. به کسی که تماما مشغول کار و خدمترسانی به دیگران است. چه میشود اگر طغیان کند؟ پرویز نماد تمام عقدههای دفن شده ماست. نماد آتشی زیر خاکستر. گویای همه فریادهایی که مدام سرکوب میشود. وای که اگر این ناگفتهها و عقدهها سر وا کنند. آن وقت مثل دیالوگ پایانی تنها باید گفت: «من شروع کنم یا تو؟». این دهه، لووان هفتوان را به ما معرفی کرد و ما تا آمدیم با او صمیمی شویم، روزگار او را از ما گرفت. یادش گرامی باد.
۳- فیلم فروشنده
- کارگردان: اصغر فرهادی
- نویسنده: اصغر فرهادی
- بازیگران: شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۵
«اصغر فرهادی دوباره میخواهد در ایران فیلم بسازد». بعد از تماشای فیلم گذشته، شنیدن این خبر بسیار دلچسب بود. فرهادی باز هم قرار بود تمام تواناییهایش را معطوف به وضعیت کشورش کند و در اینجا فیلم بسازد. فیلم در تماشای بار اول در سینما، تقریبا یقه همه را گرفته بود. هیچ کس بعد از بیرون آمدن از سالن، آدم ابتدای فیلم نبود. تمام مشکلات فیلمنامهاش نیز، به قیمت آن ملاقات سرشار از تعلیق میان شهاب حسینی و فرید سجادی حسینی قابل بخشش بود. فرهادی باز هم موفق شد که اینبار با موضوع تجاوز، فیلمنامه شاه پیرنگی بنویسد که هم در متن و هم در اجرا قابل قبول بود.
سکانس شروع فیلم، صحنه ماکارونی خوردن سر میز شام و تمام تعقیب و گریزهایی که نهایتا به آن ملاقات پر استرس میان عماد و آن پیرمرد منتهی میشود، از یادم نمیروند. مهمترین دریغم درباره فیلم آن است که چرا نقش ترانه علیدوستی کمرنگ است. آن طور که باید موضع او را رصد نمیکنیم و میان او و شوهرش عماد، آنچنان که باید گفت و گویی شکل نمیگیرد. اما برای من، بعد از تجربه درباره الی و جدایی نادر از سیمین، فروشنده سومین فیلم محبوبم از اصغر فرهادیست.
۲- فیلم پله آخر
- کارگردان: علی مصفا
- نویسنده: علی مصفا
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، علیرضا آقاخانی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۱
برای آنکه قدر این اقتباس بسیار ارزشمند علی مصفا را بدانید، باید ابتدا قبل از تماشای فیلم، این دو اثر را بخوانید. اولی داستان «مردگان» نوشته جیمز جویس است و دومی «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته تولستوی. آن وقت متوجه خواهید شد که علی مصفا، چگونه فضاسازی را هوشمندانه از داستان مردگان به عاریت گرفته و سپس در یک موقعیت مناسب، داستان مرگ ایوان ایلیچ را هم به فیلمنامهاش اضافه میکند. لحن هجوآمیز و طعنهزننده مصفا، شکل روایت غیر خطی فیلم به همراه انتخاب درخشان قطعه «چه شود گر فکنی بر من مسکین نگهی»، ماحصلش شده است، یک فیلم دوستداشتنی و آرامبخش. هم کلاس درسیست برای کسانی که میخواهند فیلمنامه اقتباسی بنویسند و هم دلنشین است برای همه کسانی که میخواهند فیلمی با حال و هوای متفاوت از سینمای ایران ببینند.
۱- فیلم خانه پدری
- کارگردان: کیانوش عیاری
- نویسنده: کیانوش عیاری
- بازیگران: مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، نازنین فراهانی، شهاب حسینی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
خرید یک بلیط بازار سیاه در جشنواره فجر ۱۳۹۲، اولین ملاقاتم با بهترین فیلم دهه ۹۰ سینمای ایران را میسر کرد. خوب یادم است که مثل همیشه افراد زیادی با چیپس و پفک وارد سینما شدند ولی بعد از ده دقیقه، کوچکترین صدایی در سینما شنیده نمیشد. کیانوس عیاری با یک شوک ابتدایی، یقه مخاطبش را گرفت تا او را به سفری تاریخی از ریشهیابی یک نگاه متعصبانه ببرد. جنایتی قدیمی که بعد از چند دهه، همچنان گریبان مسببانش را میگیرد. جنس بازی بازیگران، شکل کارگردانی، کلیت معماری آن خانه، همه چیز در خدمت یک تناقض بزرگ است. خانه پدری، یک وجهش در حیاطی سر سبز و زیبا خلاصه میشود و وجه دیگر تلخ و نفرتانگیزش، در زیر زمین آن. کم کم این نجاست نفهته در زیرزمین، به سطح میآید و آبرویی باقی نمیگذارد.
فیلم خانه پدری دلگرم کننده است. ماحصل صبر و استقامت کارگردانیست که به کار خود اعتقاد دارد و میداند توقیفهای پی در پی نیز، مانع تاثیرگذاری حرفش در جامعه نمیشود. مصداق بارز «هیچ فیلمی در کمد نمیماند» است. هرچقدر هم که فیلم را ببینیم و از استعارههای پنهانش سخن بگوییم کم است. تنها باید گفت که خوشحالیم در این دهه، فیلمی به این ارزشمندی را داریم. بیصبرانه منتظریم، شرایطی برای تماشای فیلم توقیفی بعدی عیاری یعنی فیلم کاناپه نیز در دهه بعد میسر شود.
هنر و تجربه؛ مهمترین اتفاق دهه ۹۰ سینمای ایران
از سالها پیش دغدغهای بین اهالی سینما وجود داشت که فیلمهایی با مخاطب محدود و آثار هنری و تجربی را باید چه شکلی نمایش داد؛ فیلمهایی که سالنهای سینما زیر بار اکران آنها نمیرفتند و شاید از جهاتی هم حق داشتند، چرا که مخاطبان اندک این آثار (در مقایسه با فیلمهای سینمایی متداول) اجازه سودآوری را به سینماها نمیدادند و حتی ممکن بود با نمایش فیلمی خاص با حضور افرادی اندک، سالن موردنظر ضرر هم بکند.
مسئولان سینمایی در تمام این سالها به ظاهر بهدنبال برنامهریزی برای رفع این مشکل بودند، ولی به موفقیتی نرسیدند یا تلاش لازم را به خرج ندادند، تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۹۳ گروه هنر و تجربه از راه رسید؛ گروه سینمایی تازهنفسی که با الهام از نمونههای مشابه در کشورهایی مثل فرانسه، با هدف حمایت از فیلمهای بلند، کوتاه و آثار مستند فیلمسازانی آغاز به کار کرد که موقعیت اکران مناسبی در سینماهای معمولی نداشتند. بهاین ترتیب هم این سینماگران میتوانستند به آرزوی خود یعنی نمایش آثارشان روی پرده عظیم سینماها برسند و هم مخاطبان حرفهای سینما که از این طریق با آثاری خاص و متفاوت همراه میشدند که در سأنسهای معمولی خبری از آنها نبود.
با راه افتادن گروه هنر و تجربه، فرصت نمایش به فیلمهایی داده شد که تا پیشاز این ناکام میماندند
تعدادی سالن سینما در تهران برای این کار در نظر گرفته شد و بعدها سالنهای بیشتری در سطح کشور، از مشهد و شیراز تا اصفهان و شهرهای دیگر به نمایش فیلمهای هنر و تجربه اختصاص پیدا کرد؛ سالنهایی که اکثراً جمعوجورتر از سالنهای اصلی سینماها هستند و البته این قضیه باتوجهبه مخاطبان محدودتر هنر و تجربه و سودآوری کمتر این فیلمها، شاید کموبیش منطقی باشد.
هنر و تجربه در طول ۶ سالی که از آغاز فعالیت آن میگذرد، توانسته به مهمترین اتفاق دهه ۹۰ سینمای ایران برای علاقمندان حرفهای هنر هفتم تبدیل شود و دستاوردهایی را بهدنبال داشته که تا پیشاز این خبری از آنها نبوده. فیلمهای با مخاطب خاص تا همین چند سال پیش یا بعد از نمایشهایی بهشدت محدود بهدست فراموشی سپرده میشدند یا از آن بدتر، هرگز رنگ پرده را به خود نمیدیدند و در انبارها خاک میخوردند یا روی هارددیسک سازندگان خود باقی میماندند. فیلمهای کوتاه هم به ندرت امکان نمایش پیدا میکردند و به جز مواردی مثل رویدادهای سینمایی مخصوص، کمتر کسی میتوانست در سالنهای سینما از تماشای آنها لذت ببرد.
حتی مستندها هم تا پیشاز این در سینمای ایران خیلی مظلوم واقع شده بودند؛ قالبی از سینما که تاریخچه آن در کشور ما به بیشاز ۱۰۰ سال قبل برمیگردد، ولی معمولاً زیر سایه فیلمهای سینمایی داستانی قرار گرفته و فرصت عرض اندام و جذب مخاطب گسترده را نداشته است. ولی اکنون بهلطف گروه هنر و تجربه، مستندها هم با تنوعی بالا و کیفیتهایی مثالزدنی به سالنهای سینما آمدهاند.
در مجموع طی سالهای اخیر با کمک هنر و تجربه توانستهایم انواع و اقسام آثار تماشایی و منحصربفرد را در سینمای ایران تجربه کنیم و البته این بخش از سینما درکنار تمام خوبیهای خود، با ضعفهایی نیز همراه است. یکی از این موارد به تعداد سالنهای هنر و تجربه برمیگردد که هرچند در شهرهای مختلفی در دسترس علاقمندان قرار گرفتهاند، ولی تعداد کم آنها باعث شده خیلی از مخاطبان این نوع سینما در صورت از دست دادن سأنسهای موردنظر، امکان تماشای فیلم دلخواه خود را نداشته باشند.
این موضوع با نوع سأنسبندی فیلمها ترکیب شده و شرایط را سختتر هم میکند. برخلاف نمایش عادی فیلمها که هر روز سأنسهای متعددی در هر سالن برای پخش فیلم در نظر گرفته میشود، این قضیه برای هنر و تجربه بهشدت محدودتر بوده و برای مثال اگر امکان تماشای فیلم خاصی را در سأنس ۱۸ خانه هنرمندان نداشته باشید، دیگر نمیتوانید به تماشای آن در سأنس ۲۰ فکر کنید و ممکن است به روزها انتظار برای رسیدن نوبت بعدی نمایش نیاز داشته باشید. دراینمیان بعضی از سالنها مثل سالن اختصاصی هنر و تجربه در سینما آزادی هم بعد از مدتی از نمایش فیلمهای این گروه انصراف دادند تا سود بیشتری از نمایش فیلمهای پرمخاطبتر بهدست آورند، و همین قضیه باعث شده فرصت تماشای آثار هنر و تجربه از قبل هم سختتر شود.
هنر و تجربه در این سالها بیایراد هم نبوده و از سأنسهای اندک تا نمایش بعضی آثار بیارتباط به این گروه را میتوان از مشکلات آن دانست
از طرف دیگر بعد از نمایش فیلمهای مطرح هنر و تجربه در سالهای اول، به تدریج شاهد تولید بعضی آثار تقلیدی بودیم و فیلمهایی که بیشتر از اینکه دغدغه سازندگان خود را نشان دهند، سعی در استفاده از جَو ایجاد شده توسط این گروه داشتند. یعنی در مقطعی از هنر و تجربه به جایی رسیدیم که دیگر بهجای تلاش فیلمساز برای خلق اثری برگرفته از تفکرات خود، با فیلمهایی مواجه میشدیم که فقط میخواستند ادای خلاقانه و نوآورانه بودن را درآورده و خود را متفاوت نشان دهند؛ موضوعی که با هدف اصلی هنر و تجربه در تضاد بوده و ارزش این نوع سینما را پایین میآورد.
این موضوع درکنار موارد دیگر دست بهدست هم داده تا هنر و تجربه از آن جذابیت سالهای اول خود فاصله گرفته و دیگر کمتر فیلمی را شاهد باشیم که نمایش آن در حد و اندازه آثاری مثل ماهی و گربه و پرویز سروصدا به پا کند. ولی باز هم به آینده این گروه امیدواریم و منتظر دنبال کردن تجربههایی جذاب و متفاوت هستیم که در سینمای معمولی ایران به سختی میتوان پیدا کرد.
همچنین یکی دیگر از مشکلات مرتبط با هنر و تجربه، نمایش آثاری است که واقعاً نیازی به اکران آنها در این گروه نیست؛ فیلمهایی که مخاطب گسترده سینما در سالنهای معمولی هم به سراغ آنها میرود، ولی گاهی اوقات شاهد نمایش آنها در هنر و تجربه هستیم و این قضیه هم به مفهوم این گروه سینمایی آسیب میزند و هم به ضرر تولیدکنندگان این فیلمها است که میتوانند در سالنهای معمولی مخاطبان بیشتر و در نتیجه سود بالاتری کسب کنند، ولی با ورود اجباری به هنر و تجربه با گروه کوچکتری از مخاطبان در سأنسهای محدودتر مواجه میشوند. و عجیب اینکه در مواردی شاهد این بودهایم که بعضی فیلمها بهطور همزمان در سینماهای معمولی و هنر و تجربه به نمایش درمیآیند که این موضوع هم حالت چندان جالبی ندارد و چه بهتر که شاید تکرار چنین اتفاقاتی نباشیم.
در ادامه مروری داریم بر بعضی از مهمترین فیلمها و مستندهای هنر و تجربه در این سالها که تماشای آنها خالی از لطف نیست و اگر بیشاز حد نسبت به سینمای ایران بدبین هستید، بد نیست سری هم به این فیلمها بزنید.
فیلم ماهی و گربه
شروع قدرتمند جریان هنر و تجربه
- کارگردان: شهرام مکری
- نویسنده: شهرام مکری
- بازیگران: عبد آبست، بابک کریمی، ندا جبرائیلی، پدرام شریفی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
یکی از نمادهای اصلی هنر و تجربه که بعد از گذشت بیشاز ۶ سال از اکرانش، همچنان اولین فیلمی است که با شنیدن نام این گروه سینمایی به یاد آن میافتیم. هرچند شهرام مکری پیشاز این هم با فیلمهای کوتاه خود و همینطور فیلم اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر نشان داده بود اهل ریسک کردن و حرکت به سمت جریانهای متفاوتی در سینمای ایران است، ولی این ماهی و گربه بود که نام او را بیشازپیش مطرح کرد و گذشته از کیفیت بالای فیلم، یکی از دلایل این قضیه به همین امکان اکران در سالنهای سینما بهلطف گروه هنر و تجربه برمیگردد؛ امکانی که فیلم اشکان... از آن بیبهره بود.
سازندگان ماهی و گربه با خلاقیتهای خود و فیلمبرداری آن در یک سکانس بلند، نهتنها در سینمای ایران دست به کار بزرگی زدند، بلکه در دنیا هم کمتر رقیبی از این نظر دارند و همین قضیه باعث شد این اثر با چرخه منحصربفرد داستان خود و بازی با روایتهای زمان-مکانی و البته فیلمبرداری استادانه محمود کلاری به جوایز زیادی در جشنوارههای مختلف برسد؛ از جمله جایزه ویژه محتوای نوآورانه در بخش افقهای جشنواره ونیز. تأثیر ماهی و گربه روی سینمای ایران هم در حدی بود که بعدها شاهد الهام گرفتن از آن در آثار دیگر هنر و تجربه بودیم؛ از جمله فیلم جاودانگی که داستان آن درون یک قطار میگذرد و شباهتهای زیادی به اثر مکری دارد، ولی با یک خط زمانی متفاوت.
فیلم پرویز
ساختارشکنی از کلیشههای بازیگری با حضور درخشان لوون هفتوان
- کارگردان: مجید برزگر
- نویسندگان: مجید برزگر و حامد رجبی
- بازیگران: لوون هفتوان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
یکی دیگر از نمادهای هنر و تجربه که بهلطف شخصیت منحصربفرد خود و فضایی که مجید برزگر خلق کرده، محبوبیت بسیار بالایی بهدست آورد. جالب اینکه برزگر هم مثل مکری پیشاز این فیلم دیگری به نام فصل بارانهای موسمی را ساخته بود، ولی آن فیلم فرصت نمایش مناسبی پیدا نکرد و پرویز تبدیل به اولین اثر این فیلمساز شد که مخاطبان زیادی آن را دیدند و به یکدیگر پیشنهاد دادند.
لوون هفتوان، بازیگر ارمنی که متأسفانه سه سال قبل از دنیا رفت، پیشاز پرویز هم حضور کوتاهی در سینما داشت و کارگردان تئاتر نیز محسوب میشد، ولی این هنرنمایی خیرهکننده او در نقش پرویز بود که به سرعت باعث شهرت هفتوان بین مخاطبان سینما شد؛ پرویزی که در ۵۰ سالگی ناگهان با اتفاقاتی مواجه میشود که چارهای جز تغییر در رفتار خود نمیبیند و داستانی را رقم میزند که تأثیر آن تا مدتها همراه مخاطب بازی میماند. فیلم در نمایش پرویز و تحولات شخصیتی او فوقالعاده عمل میکند و بازی هفتوان هم به شکلی است که به سختی میتوان گزینه دیگری را بهجای او تصور کرد.
فیلم تابور
تجربه ژانر علمی تخیلی در سینمای ایران
- کارگردان: وحید وکیلیفر
- نویسنده: وحید وکیلیفر
- بازیگران: محمد ربانیپور و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
«تابور فیلم شاخصی در سینما است.» این نقل قولی از جان بورمن، فیلمساز صاحبسبک بریتانیایی است که چند سال قبل در مورد ساختهی وحید وکیلیفر گفته بود. تابور از آن دست فیلمهایی است که سینمای ایران در فقر کامل آنها به سر میبرد؛ اثری که درعینحال هم معناگرا است و هم میتوان آن را بهنوعی در ژانر علمی تخیلی قرار داد. فیلمی که از همان لحظات ابتدایی و نمایش لباس آلومینیومی شخصیت اصلی، مخاطب را وارد دنیایی ناشناخته میکند که نمونه مشابه آن را در سینمای ایران به ندرت داشتهایم و در ادامه هم ترکیبی از صحنههای عجیب و سؤالبرانگیز، سکانسهایی ساکت و خاموش و پایانی فوقالعاده را پیش روی مخاطب قرار میدهد.
تابور فیلمی است که شاید خیلیها نتوانند آن را تا پایان تحمل کنند؛ فیلمی با کمترین میزان دیالوگ و صحنههایی که با عقل و منطق جور درنمیآیند، ولی کافی است خود را در فضای منحصربفرد آن غرق کنید و با آن همراه شوید تا تجربهای را پشت سر بگذارید که نمونهاش را حتی در سینمای دنیا هم کمتر دیدهاید.
فیلم صحنههای خارجی
یک فیلم-مقاله ایرانی
- کارگردان: علیرضا رسولینژاد
- نویسنده: علیرضا رسولینژاد
- بازیگران: سمیرا توکلی و شایان شاملو
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
صحنههای خارجی در سال ۱۳۸۳ به شکل فیلم-مقاله تولید شده و یک دهه بعد نمایش داده شد؛ سبکی از فیلمسازی که در سینمای ایران کمتر نمونهای از آن را سراغ داریم و ترکیبی است از سینمای تجربی و مستند با بریدههایی از فیلمهای دیگر، سخنرانیها و... که درکنار یکدیگر معجونی متفاوت را رقم میزنند و چندان عجیب هم نبوده که اکران فیلمی مثل صحنههای خارجی را در گروه هنر و تجربه شاهد باشیم.
فیلم روایتگر ماجراهای دو جوان به نامهای شایان و شارلین است که عموی عجیب و غریبی دارند که آپارتمان خود را در اختیار آنها قرار داده و خود به نقطهای دوردست کوچ کرده است؛ آپارتمانی که با اسباب و وسایل خود زمینهساز حرکت این دو نفر به سمت ماجراهایی جالب میشود و ماجراهای این فیلم تجربی را درحالی پیش میبرد که سینماگری مثل وودی آلن هم در بخشهایی از آن به صحبت در مورد ایرانیها میپردازد! صحبتهایی که البته خود آلن کوچکترین اطلاعی از آنها ندارد و صدای مرحوم اصغر افضلی، صداپیشه معروف این بازیگر/کارگردان باعث شده به شکلی بامزه و جالب شاهد صحبتهای او در مورد ایران باشیم.
فیلم مردی که اسب شد
نمونه ایرانی سینمای آهسته
- کارگردان: امیرحسین ثقفی
- نویسنده: امیرحسین ثقفی
- بازیگران: محمود نظرعلیان، لوون هفتوان، ملیسا ذاکری و مزدک میرعابدینی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
امیرحسین ثقفی در این فیلم تجربی به سراغ ارائه اثری رفته که دوام آوردن تا پایان آن کار هر کسی نیست؛ اثری به سبک سینمای آهسته (Slow Cinema) که از فیلمهای تارکوفسکی و بلا تار الهام گرفته و ممکن است خیلی از تماشاگران را در نیمههای خود خسته کند (یادی کنیم از سکانس طولانی و بیپایان راه رفتن کارگران روی ریل قطار)، ولی از طرف دیگر علاقمندان خود را هم تا پایان درگیر کرده و یکی از تماشاییترین صحنههای اختتامیه را به آنها هدیه میدهد.
نحوه روایت کُند فیلم به شکل عامدانه انتخاب شده و با فضا و داستان آن ارتباط تنگاتنگی دارد و بازی درخشان محمود نظرعلیان درکنار سایر بازیگران مثل لوون هفتوان در آن نقش عجیب با جملات تکراری هم باعث میشود فضایی سنگین در آن شکل بگیرد که با فرم خاص و تصاویر زیبا و هنری خود مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند.
فیلم پریدن از ارتفاع کم
پیچیدگیهای زندگی طبقه متوسط شهری
- کارگردان: حامد رجبی
- نویسنده: حامد رجبی
- بازیگران: رامبد جوان و نگار جواهریان
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
اولین فیلم بلند حامد رجبی (بهعنوان یکی از نویسندگان پرویز) با حضور رامبد جوان و نگار جواهریان، کنجکاویها را برای تماشای خود بالا میبُرد و با داستان و شخصیتپردازیهای مناسبی که داشت، تا حد خوبی به این کنجکاویها پاسخ میداد. جواهریان در این اثر نقش زنی حامله را بازی میکند که متوجه مرگ جنین خود شده، ولی این قضیه را به سایرین خبر نمیدهد و در ادامه هم دست بهنوعی شورش علیه همه، از خود تا همسر و اطرافیانش میزند.
شخصیتی شبیه این زن را زیاد در سینمای ایران ندیدهایم و از طرف دیگر هم رامبد جوان توانسته به خوبی در نقشی کاملاً جدی قرار گرفته و جنبههای متفاوتی از هنر بازیگری خود را نشان دهد. تماشای فیلم پریدن از ارتفاع کم از جهاتی یادآور پرویز است و باتوجهبه اینکه حامد رجبی در نگارش فیلمنامه آن اثر نقش داشته و مجید برزگر، کارگردان پرویز هم تهیهکننده پریدن از ارتفاع کم بوده، این قضیه خیلی هم عجیب نیست و همکاری این دو بهنوعی از اثری با یک شخصیت اصلی مرد به اثری با حضور زنی به نام نهال رسیده که درکنار تفاوتهای خود با شخصیت پرویز، شباهتهایی هم به او دارد.
فیلم احتمال باران اسیدی
فرصتی برای نمایش شخصیتهای نادیده گرفته شده
- کارگردان: بهتاش صناعیها
- نویسندگان: بهتاش صناعیها و مریم مقدم
- بازیگران: محمد شمس لنگرودی، مریم مقدم و پوریا رحیمی سام
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
اولین فیلم سینمایی بهتاش صناعیها، به یکی از آثار زیبای هنر و تجربه تبدیل شد. فیلمی که در آن هم شاهد بازی خوب محمد شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر معروف بودیم و هم یکی از اولین بازیهای پوریا رحیمی سام را در خود داشت که بعدها به تدریج در آثار بیشتری ظاهر شد و در جشنواره فجر اخیر هم به سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رسید. مریم مقدم هم بازی دلچسبی در این اثر ارائه داده و در مجموع احتمال باران اسیدی از نظر تیم بازیگری اثر قابل دفاعی محسوب میشود.
درکنار فیلمنامه و کارگردانی مناسب این اثر، نقش شمس لنگرودی هم در آن جالب توجه بود و او به سراغ بازی در قالب شخصیتی با خصوصیات خاص رفته بود که در سینمای ایران کمتر مشابهش را سراغ داریم؛ مردی که سالها قبل با فردی به نام خسرو دوست بوده و در تمام این سالها به یاد این دوست قدیمی بوده و حالا بعد از مدتها به تهران برمیگردد تا او را پیدا کند.
فیلم خواب تلخ
یک کمدی سیاه جسورانه
- کارگردان: محسن امیریوسفی
- نویسنده: محسن امیریوسفی
- بازیگران: عباس اسفندیاری، محسن رحیمی و دلبر قصری
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
یکی دیگر از فیلمهایی که سالها از تولید آن گذشته بود و درنهایت به کمک هنر و تجربه رنگ پرده عظیم سینما را دید. خواب تلخ در سال ۱۳۸۲ توسط محسن امیریوسفی کارگردانی شده بود؛ فیلمسازی که بعدها فیلم آتشکار را هم ساخت و البته در این سالها نام او بیشاز هرچیز به خاطر حواشی فیلم آشغالهای دوستداشتنی بر سر زبانها افتاده؛ اثری خوشساخت که بهدلیل سوژه داغ خود مدتها درگیر توقیف بود و بالاخره در شرایط خاصی اکران شد.
خواب تلخ ماجراهای یک پیرمرد مردهشور به نام اسفندیار را در گورستانی خلوت روایت میکند که با اتفاقات مختلفی درگیر میشود؛ از عشق به زنی به نام دلبر تا مواجه شدن با عزرائیل؛ ماجراهایی که صحنههایی بامزه را ترتیب میدهند، البته با سبکی از کمدی سیاه که تفاوتهای زیادی با کمدیهای معمول سینمای ایران دارد. تماشای خواب تلخ را بهشدت توصیه میکنیم و شک نکنید که دیدن این اثر متفاوت با حضور نابازیگرانی که اتفاقاً بازیهای جالبی هم از خود ارائه دادهاند، ارزشش را دارد.
فیلم ممیرو
سینمای هنری-فستیوالی از زاویهای دیگر
- کارگردان: هادی محقق
- نویسنده: هادی محقق
- بازیگران: یدالله شادمانی و میثم فرهومند
- تاریخ اکران: ۱۳۹۵
هادی محقق در این اثر به سراغ فردی به نام ایاز رفته که به ظاهر نامیرا است و نام فیلم یعنی ممیرو هم به همین معنا است. ایاز به دلایلی قصد دست کشیدن از زندگی را دارد، ولی موفق به انجام این کار نمیشود و هر بار به بنبست میرسد و به تدریج هم اوضاع و احوال او بدتر میشود. یدالله شادمانی، بازیگر کرمانی در این فیلم به قدری در ایفای نقش خود غرق شده و مخصوصاً در بخشهایی آن از بهحدی طبیعی کار کرده که مخاطب شاید در نگاه اول او را نه یک بازیگر حرفهای، بلکه فردی تصور کند که در حال شبیهسازی زندگی خود روی پرده سینما است.
ممیرو فیلمی است که نمیتوان تماشای آن را به همه پیشنهاد کرد و پتانسیل خستهکننده شدن را برای بخشی از مخاطبان دارد، ولی باز هم بخشهایی از آن مثل صحنه زمینگیر شدن ایاز و مواجه شدن او با مورچهها را میتوان جزو عجیبترین و فراموشنشدنیترین سکانسهای این سالهای سینمای ایران دانست.
فیلم خانه (اِو)
سنتشکنی به زبانی غیر از فارسی
- کارگردان: اصغر یوسفینژاد
- نویسنده: اصغر یوسفینژاد
- بازیگران: محدثه حیرت، رامین ریاضی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
تماشای فیلمی ایرانی با زیرنویس فارسی، تجربهای نیست که به آن عادت داشته باشیم، ولی اصغر یوسفینژاد با فیلم خانه به سراغ آن رفته و حاصل کار هم جالب از آب درآمده است. فیلم از ابتدا تا انتها به زبان ترکی آذربایجانی پیش میرود و شخصیتهای مختلف آن همگی به این زبان با یکدیگر صحبت میکنند و اتفاقاً اثر کمدیالوگی هم نیست، ولی میتواند به خوبی تماشاگر ناآشنا با ترکی آذربایجانی را تا انتها درگیر داستان کند.
گذشته از چنین ویژگی جالبی که با نوع فیلمبرداری خاص خانه و نماهای نزدیک از بازیگران ترکیب شده، داستان فیلم خانه هم المانهای جذاب زیادی دارد و باقی ماندن جنازه پدری که وصیت کرده جسدش در اختیار دانشکده پزشکی قرار داده شود ولی دخترش با این قضیه مخالف است، ماجراهای عجیبی را رقم میزند که در انتها هم با پایان جالب و غیرمنتظرهای همراه است؛ داستانی که بازیهای خوب و قابل قبول بازیگرانش که اکثراً از هنرپیشگان تئاتر تبریز هستند، به جذابتر شدن آن کمک زیادی کرده است.
فیلم تمارض
روایتی نوآورانه از مفهوم زمان-مکان در یک بلک باکس
- کارگردان: عبد آبست
- نویسنده: عبد آبست
- بازیگران: عبد آبست، وحید راد و مجید یوسفی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
شاید بتوان بخشی از ایدههای فیلم تمارض را بهنوعی الهامگرفته از ماهی و گربه دانست و کارگردان/بازیگر آن یعنی عبد آبست هم پیشاز این جزو تیم بازیگران اثر شهرام مکری بوده، ولی تمارض توانسته خود را از زیر سایه آن فیلم خارج کرده و بهجای تقلید، ایدههای جدیدی را مطرح کند که در دنیا هم نمونههای مشابه کمی از آن سراغ داریم.
اولین موردی که در تماشای تمارض به چشم میخورد، محیطهای ساده و فیلمبرداری درخشان این اثر در یک بلک باکس است (نوعی سالن نمایش مکعبیشکل با دیوارهای سیاه) که در آن بیشاز هرچیز رنگ سبز مبلها و رنگ آبی چکمههای بازیگران جلب توجه میکند؛ موضوعی که به اتمسفر خاص فیلم کمک کرده و وقتی با نوع روایت عجیب و روایت زمانی منحصربفرد آن ترکیب میشود، اثری را رقم میزند که شاید بهترین کار تماشای آن بدون پیشزمینه قبلی و بدون اطلاع از داستان و اتفاقات فیلم باشد.
فیلم هجوم
یک فیلم پیچیده خونآشامی
- کارگردان: شهرام مکری
- نویسندگان: شهرام مکری و نسیم احمدپور
- بازیگران: عبد آبست، الهه بخشی، بابک کریمی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
فیلم دیگری از شهرام مکری که باز هم قدرت بالای او را در تدارک یک اثر خلاقانه با اتمسفری کاملاً متفاوت از سینمای ایران نشان داد؛ فیلمی جنایی که در ادامه مایههای فانتزی و ترسناک هم پیدا میکند و تمام قصه آن در یک ورزشگاه بزرگ با راهروهای تو در تو و اتفاقات مخوف میگذرد و شخصیتهای مختلف آن در قالبی جالب به تکرار کارهای خود میپردازند.
هجوم هم مثل ماهی و گربه از نظر نوع فیلمبرداری و کارگردانی پروژهای منحصربفرد در سینمای ایران محسوب میشود (هرچند برخلاف ماهی و گربه، بیشاز یک برداشت دارد). نوع پیشروی داستان هجوم و فیلمبرداری آن به شکلی است که گویا در یک چرخه بیپایان اسیر شدهایم و باید همراه شخصیتهای آن به حل معمایی بپردازیم که پایان جالبی را درون داستان پُرکشش خود به همراه دارد؛ داستانی پُر از ارجاعات مختلف به آثار دیگر مثل دکتر هو (Doctor Who) که طرفداران آثار خاص سینمای ایران بههیچوجه نباید آن را از دست بدهند.
فیلم کوپال
۱۲۷ ساعت به سبک ایرانی
- کارگردان: کاظم ملایی
- نویسنده: کاظم ملایی
- بازیگران: لوون هفتوان، نازنین فراهانی و پوریا رحیمی سام
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
این اثر کاظم ملایی که شاید بتوان آن را نمونه ایرانی فیلم ۱۲۷ ساعت (127Hours) از دنی بویل دانست؛ از دید عدهای بیشتر به یک کلیپ خوشآبورنگ شباهت دارد تا یک فیلم سینمایی داستانی، ولی حتی اگر از این زاویه هم به آن نگاه کنیم، به سختی میتوان منکر ذوق و سلیقه هنری سازنده کوپال شد. لوون هفتوان در اکثر سکانسهای این فیلم در محیطی بسته و تنها به سر میبرد و تنها سگ وفادار او را در کنارش میبینیم؛ محیطی که با قفل شدن درِ آن، حکم زندان را برای شخصیت اصلی قصه پیدا کرده و او باید به فکر راه فراری از آن باشد که درنهایت هم با اتفاقی غیرمنتظره همراه است.
انرژی عجیبی در جایجای فیلم به چشم میخورد و از نوع فیلمبرداری تا اتفاقات رخداده در محیط و البته ویدیوهای کوتاه و سریعی که در بخشهای مختلف آن شاهد هستیم، دست بهدست یکدیگر میدهند تا اثری را شاهد باشیم که در ایران کمتر مثل و مانندی داشته و البته مثل بعضی دیگر از فیلمهای هنر و تجربه، ممکن است تماشاگر سینمای معمول ایران را چندان راضی نکند.
فیلم گلدن تایم
۱۲ اپیزود، ۱۲ داستان
- کارگردان: پوریا کاکاوند
- نویسنده: پوریا کاکاوند
- بازیگران: علی باقری، ریما رامینفر، مجتبی پیرزاده، ژاله صامتی، هوشنگ گلمکانی، کیومرث پوراحمد و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
یکی دیگر از آثار متفاوت هنر و تجربه که داستان خود را در ۱۲ اپیزود روایت میکند؛ ۱۲ اپیزودی که حکم ۱۲ فیلم کوتاه را دارند و اکثر آنها به سراغ سوژههایی اجتماعی و تلخ رفتهاند و وجه اشتراکشان هم دنبال شدن داستان درون ماشین است؛ از ماشین عروس گرفته تا آمبولانس.
بعضی از اپیزودها کمی خستهکننده هستند، ولی بعضی دیگر هم از اولین ثانیه تا لحظه آخر مخاطب را میخکوب میکنند و البته دراینمیان یکی از جالبترین موارد به اپیزودی با حضور هوشنگ گلمکانی (یکی از بنیانگذاران مجله فیلم که بهتازگی بعد از چند دهه از آن جدا شد) و کیومرث پوراحمد (کارگردان مطرح سینما) مربوط میشود که درون ماشین به بحث و گفتوگو میپردازند و درنهایت پرده از رازی جالب برداشته میشود؛ دو شخصیتی که در دنیای واقعی هم دوستانی قدیمی محسوب میشوند و اینبار به شکلی متفاوت شانس بازی کردن درکنار یکدیگر را پیدا کردهاند. این فیلم پوریا کاکاوند اثر بیایرادی نیست و تفاوت کیفیت بین اپیزودهای مختلف آن هم کم نیست ولی تماشای آن خالی از لطف نیست، مخصوصاً با آن پایان درخشان و تأثیرگذار.
بد نیست در ادامه به بعضی از مستندهای گروه هنر و تجربه هم اشاره کنیم؛ مستندهایی متنوع که با سوژههای جالب خود نشان از پویایی این بخش از سینمای ایران دارند.
مستند آتلان
حکایت یک اسب سرکش
- کارگردان: معین کریمالدینی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
مسابقات اسبسواری در ایران جزو عجیبترین رشتههای ورزشی محسوب میشود؛ مسابقاتی که یا خیلی با آن در ارتباط نیستید، یا به قدری عاشق آن میشوید که به جزئی جدانشدنی از زندگی شما تبدیل میشود. در این مستند از معین کریمالدینی، به سراغ علی و اسبی به نام ایلحان میرویم؛ اسبی که همه روی قهرمانی او در مسابقات حساب کردهاند، از جمله خود علی که میخواهد هزینههای ازدواجش را از این راه تأمین کند. ولی ناگهان ایلحان شروع به بدخلقی میکند و سوژه مستند هم از همین برخوردهای بین علی و این اسب سرکش شکل میگیرد و رابطه بین آنها که دستخوش تغییراتی شده است.
مستند از ایران، یک جدایی
اسکار با طعم ایرانی
- کارگردانان: آزاده موسوی و کوروش عطائی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
فیلم جدایی نادر از سیمین از همان اولین اکران خود در جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۹ به قدری با تعریف و تحسین همراه شده بود که مشخص بود روزهای خوبی در انتظار آن است. ولی اوج ماجرا به زمانی برمیگشت که فیلم نامزد جایزه اسکار شد، آن هم در دو رشته بهترین فیلم خارجیزبان و بهترین فیلمنامه اوریجینال. همین قضیه هم باعث شد آزاده موسوی و کوروش عطائی به فکر تولید مستندی در مورد این اثر اصغر فرهادی و روزهای متنهی به مراسم اسکار بیافتند. این مستند از زوایای مختلف به آن روزهای متفاوت اهالی سینما میپردازد؛ روزهایی پُر از بیم و امید که با واکنشهای جالبی همراه بود و درکنار نگاه به ارتباط مردم معمولی با فیلم جدایی نادر از سیمین، شاهد نظرات کارشناسان و منتقدان مختلف هم در مورد این اثر اصغر فرهادی هستیم.
مستند من میخوام شاه بشم
طعم خوش جاهطلبی
- کارگردان: مهدی گنجی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
شاید با اسم عباس برزگر آشنا نباشید، ولی ممکن است او را به خاطر فعالیتهایش در زمینه گردشگری بشناسید؛ کارآفرینی شیرازی که در مقطعی از زندگی خود تصمیم گرفت توریستهای خارجی را به منزل روستایی خود دعوت کند و همین اتفاق باعث شد به فکر استفاده اقتصادی از این قضیه افتاده و به تدریج به یکی از موفقترین افراد در زمینه بومگردی تبدیل شود. برزگر خانه نهچندان خاص خود را به محل استراحت توریستها تبدیل کرد و بعدها با گسترش این کار، دهکده توریستی مخصوصی را تدارک دید که باعث شهرت جهانی او شد. در این ساخته مهدی گنجی با این شخصیت جالب همراه میشویم و سری به زندگی و مشکلات خانوادگی او میزنیم که جذابیتهای زیادی بهدنبال دارد.
مستند راننده و روباه
ماجراهای یک راننده کامیون مستندساز
- کارگردان: آرش لاهوتی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
آرش لاهوتی که دو سال قبل اولین فیلم بلند خود را با نام روزهای نارنجی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآورد، در این مستند ماجرای راننده کامیون فیلمسازی را روایت میکند که با مشکلات روحی مواجه شده و بعد از مشاورههای روانشناسی تصمیم میگیرد مستندی بسازد با حضور یک روباه؛ روباهی که البته پیدا کردن آن کار خیلی سادهای هم نیست و ماجراهایی بامزه و جالب را شکل میدهد و حتی کار به داستان عشق دو الاغ و تلاش مستندساز برای تنظیم مکان دوربین و فیلمبرداری از زاویه دید یکی از آنها هم میرسد!
مستند من نگهدار جمالی وسترن میسازم
وسترن به سبک ایرانی
- کارگردان: کامران حیدری
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
تا مدتی پیش کمتر کسی نگهدار جمالی را میشناخت، ولی درگذشت او باعث شد افراد بیشتری با این وسترنساز ایرانی آشنا شوند. بله، یک ایرانی وسترنساز! سبکی که در طول تاریخ تقریباً محدود به سینمای آمریکا و کشورهایی مثل ایتالیا و اسپانیا بوده ولی نگهدار جمالی که یک نقاش ساختمان بوده، در مقطعی از زندگی خود تصمیم میگیرد به خاطر علاقه شدیدش به این سبک، به سراغ آن برود و آخر هفتهها با دوستان و آشنایان خود به اطراف شیراز رفته و دهها فیلم وسترن بسازد؛ فیلمهایی که از نظر کیفیت بههیچوجه قابل بحث نیستند، ولی شور و عشق مرحوم جمالی به این سبک را به بهترین شکل ممکن نشان میدهند و این اثر کامران حیدری هم سعی کرده از زوایای مختلف به این قضیه بپردازد.
مستند دیپلماسی شکستناپذیر آقای نادری
حکایت یک فرش سیاسی
- کارگردانان: بهتاش صناعیها و مریم مقدم
- تاریخ اکران: ۱۳۹۵
بهتاش صناعیها درکنار فیلمهای داستانی خود، در دنیای مستند هم حضور داشته و به همراه همسر هنرمندش، مریم مقدم در این اثر به سراغ آقای نادری رفته؛ کسی که امید و آرزوهای زیادی برای برقراری ارتباط بین ایران و آمریکا داشته و میخواسته این موضوع را ازطریق کارهایی مثل هدیه دادن یک فرش خاص به مقامات آمریکایی انجام دهد. تلاشهای آقای نادری با آن ظاهر جذاب و سبیل پهن که رؤیای صلح دو کشور را در سر دارد، واقعاً دیدنی از کار درآمده و مستندی را ترتیب میدهد که تماشای آن خالی از لطف نیست.
مستند بزم رزم
موسیقی هرگز نمیمیرد
- کارگردان: وحید حسینی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
یکی از پرمخاطبترین مستندهای هنر و تجربه، بزم رزم به کارگردانی وحید حسینی بوده؛ مستندی خوشساخت در ارتباط با اوضاع و احوال موسیقی ایران در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷؛ دورانی سخت و پر از اتفاق که با مسائل سالهای اول انقلاب و جنگ ترکیب شده بود و وضعیت کشور به شکلی بود که شاید خیلیها انتظار نداشتند توجه خاصی به موسیقی شود، ولی اهالی این هنر بهجای رها کردن آن، سعی کردند به حفظ موسیقی کمک کرده و به وسیله آن روحیه مردم را هم بالاتر ببرند.
اساتیدی مثل محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی نقش پررنگی در آن دورانِ موسیقی ایران داشتند و مستندساز هم با پرداخت به زوایای مختلف آن سالها و گفتوگو با افرادی مثل استاد حسین علیزاده، مخاطب را به آن دوران برده و هم اطلاعات جالبی به او میدهد و هم حس و حال منحصربفرد آن روزها را برایش زنده میکند.
مستند آوانتاژ
نگاهی متفاوت به بحث اعتیاد
- کارگردان: محمد کارت
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
محمد کارت از استعدادهای جوان این سالهای سینمای ایران در جشنواره فجر ۱۳۹۸ با فیلم شنای پروانه خوش درخشید، ولی پیشاز آن هم امتحان خود را با مستندهای خوشساختش پس داده بود. آوانتاژ یکی از همین مستندها است که با نگاهی متفاوت به سراغ افراد معتاد به مواد مخدر رفته و از سختیهای حضور در کمپ ترک اعتیاد و امید به آینده در این افراد میگوید؛ سوژهای که میتوانست خیلی تکراری و کلیشهای از آب درآید، ولی بهلطف هنر محمد کارت به اثری تماشایی تبدیل شده است.
مستند در جستجوی فریده
بازگشت به وطن بعد از ۴۰ سال
- کارگردانان: آزاده موسوی و کوروش عطائی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
یکی از مستندهایی که دستاوردهای زیادی بهدنبال داشته و علت آن هم درکنار کیفیت مطلوب مستند، به سوژه جذابش برمیگردد که آزاده موسوی و کوروش عطایی به خوبی از آن استفاده کردهاند. دختری به نام فریده، چهار دهه قبل توسط والدین خود در مشهد رها شده و سپس زوجی هلندی او را به کشور خود میبرند و بزرگ میکنند و اکنون او به ایران بازگشته تا خانواده واقعی خود را پیدا کند. دراینمیان شاهد تلاش و بهنوعی رقابت سه خانواده ایرانی هستیم که او را دختر خود میدانند و هریک هم دلایل خاص خود را دارد و درنهایت آزمایشهای مخصوص نشان خواهند داد که چه سرنوشتی در انتظار فریده است.
مستند رزمآرا، یک دوسیه مسکوت
نگاهی به ماجراهای یک ترور عجیب
- کارگردان: احسان عمادی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
احسان عمادی در این مستند به سراغ یکی از عجیبترین چهرههای سیاسی تاریخ معاصر رفته؛ کسی که کمتر دوست و متحدی داشت و انواع و اقسام گروهها و طیفهای سیاسی بهنوعی مخالف او بودند. حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر جاهطلبی که آرزوهای بزرگی برای آینده خود در سر داشت و درنهایت نیز همین قضیه درکنار مسائل دیگر باعث شد ترور شود؛ تروری عجیب که پای خیلیها را به ماجرا باز کرد و در این مستند نگاهی داریم به اتفاقات آن روزها و در اثری که ترکیبی است از تصاویر جذاب دهه ۱۳۲۰ با کارهای گرافیکی تماشایی، ماجراهایی را پیرامون شخصیتهای مختلف از شاه و مصدق تا کاشانی و خلیل طهماسبی دنبال میکنیم.
مستند میدان جوانان سابق
آرزوهای بر باد رفته یک نسل
- کارگردان: مینا اکبری
- تاریخ اکران: ۱۳۹۸
این مستند مینا اکبری از آن دست آثاری است که مخاطب خاص خود را میطلبد و بیننده باید با ماجراها و شخصیتهایش آشنایی خوبی داشته باشد تا درگیر آن شود. مستندی که امیدها و آرزوهای نسلی از روزنامهنگاران را در دهه ۱۳۷۰ و سالهای اصلاحات نشان میدهد که با چه انگیزههایی مشغول فعالیت بودند و سپس به تدریج درگیر چه مشکلاتی شدند و بعدها با توقیف و ممنوعیت انتشار به سرخوردگی رسیدند؛ روزنامهنگارانی که این روزها خیلی از آنها از کشور خارج شدهاند و گروهی هم دیگر کاری با دنیای رسانه ندارند و حتی در مواردی ترجیح میدهند خارج از شهر به زندگی آرام خود بپردازند و از هیاهوی سیاست به دور باشند.
مستند کودتای ۵۳
روایتی متفاوت از کودتای ۲۸ مرداد
- کارگردان: تقی امیرانی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۹
از آخرین مستندهای مطرح اکرانشده در گروه هنر و تجربه، میتوان به کودتای ۵۳ از تقی امیرانی اشاره کرد که در ماههای اخیر با تعریف و تمجیدهای بیشماری از طرف منتقدان مواجه شده است. مستندی خوشساخت در مورد ماجراهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (سال ۱۹۵۳ میلادی) که زوایای جدیدی از اتفاقات عجیب آن روزها را بررسی میکند. اسناد و مدارک امیرانی برای تولید مستند باعث شده بود صدها ساعت داده خام برای قرار گرفتن در اثری دو ساعته در اختیار داشته باشد و به همین دلیل نیازمند تدوینگری حرفهای برای جمع کردن پروژه بوده است؛ کاری که درنهایت بهدست والتر مرچ صورت میگیرد؛ یکی از بزرگترین تدوینگران سینما که با کار روی آثاری مثل اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) و بیمار انگلیسی (The English Patient)، کارنامه درخشانی دارد. از نکات جالب مستند میتوان به حضور ریف فاینز، بازیگر مطرح سینما در نقش نورمن داربیشر اشاره کرد؛ مأمور سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (MI6) که نقش اساسی در کودتا داشت.
نگاهی به استعدادهای جدید سینمای ایران
صنعت سینما درکنار پیشرفتهای فنی خود و ادامه کار فیلمسازان با تجربه، نیاز اساسی به نیروهای تازهنفس و استعدادهای جدیدی دارد که بتوانند حالوهوای نویی را وارد این صنعت کرده و آن را از تکرار مکررات دور کنند؛ استعدادهایی که در دهه ۹۰ سینمای ایران هم کم نداشتیم و جوانان و حتی افراد میانسالی برای اولینبار در این دهه به سراغ کارگردانی فیلمهای بلند سینمایی آمدند و خیلی زود نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کرده و باعث شدند انتظارات برای تماشای آثار بعدی آنها بالاتر برود. و البته بازیگرانی که با حضور قدرتمند خود حسوحالی متفاوت به فیلمها بخشیدند.
در اینجا قصد داریم به سراغ بعضی از این استعدادهای جدید سینما در دهه ۹۰ برویم و بیشتر با آنها آشنا شویم. و البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که بعضی از این افراد کار خود را پیشاز دهه ۹۰ شروع کرده بودند، ولی به دلایل مختلف امکان نمایش عمومی آثار خود را تا قبل از این دهه نداشتند و بهنوعی در سالهای اخیر توسط مخاطبان عام سینما شناخته شدهاند.
کارگردانان دهه ۹۰
شهرام مکری
- اولین فیلم سینمایی: اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر (۱۳۸۶ - اکران در سال ۱۳۹۴)
این کارگردان ۴۲ ساله، اولینبار با فیلم کوتاه طوفان سنجاقک بهطور جدی وارد عالم سینما شد و به افتخاراتی هم دست پیدا کرد. بعد از آن هم چندین اثر کوتاه دیگر تولید کرد، ولی این فیلم اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر بود که باعث شد او بین اهالی حرفهای سینما به شهرت بیشتری برسد؛ فیلمی که هرچند محصول ۱۳۸۶ بود، ولی تا هشت سال بعد از آن امکان نمایش عمومی و گسترده را پیدا نکرد.
اولین فیلم بلند شهرام مکری در سال ۱۳۸۶ ساخته شده بود، ولی تا مدتها امکان نمایش عمومی را پیدا نکرد
دراینمیان فیلم ماهی و گربه، محصول ۱۳۹۲ بود که نام و آوازه شهرام مکری را به جایی رساند که او حتی بین مخاطبان نهچندان حرفهای سینما هم به شهرت رسید؛ فیلمی متفاوت با جریان اصلی سینمای ایران و حتی منحصربفرد در مقیاس جهانی، که نهتنها باعث شد گروه هنر و تجربه در سالهای ابتدایی خود با کمک آن مخاطبان زیادی پیدا کند، بلکه نشان داد در همین سینمای ایران هم میتوان با ایدههای تازه و درجه یک به دستاوردهایی رسید که در سطح دنیا هم از آن تقدیر شود.
شهرام مکری بعد از موفقیت ماهی و گربه، باز هم دست به تولید اثر تجربی و عجیب دیگری به نام هجوم زد و ایدههای دیوانهوار خود را حتی نسبت به قبل هم گسترش داد و کاری کرد که در فضای جنایی/فانتزی فیلم، درگیر عجیبترین اتفاقات ممکن و متفاوتترین نوع روایت شویم. جدیدترین اثر مکری هم فیلم جنایت بیدقت بوده که بابک کریمی، بازیگر فیلمهای قبلی این کارگردان یکبار دیگر در آن حضور پیدا کرده و از نظر نوع روایت هم دوباره با خلاقیتهای جالبی از طرف مکری همراه هستیم؛ فیلمی که ماجرای آتشسوزی سینما رکس آبادان را به شکلی متفاوت روایت میکند و نمایش موفقی هم در جشنواره فیلم ونیز داشته است.
مجید برزگر
- اولین فیلم سینمایی: فصل بارانهای موسمی (۱۳۸۸ - اکران در سال ۱۳۹۵)
اولین فیلم بلند مجید برزگر با نام فصل بارانهای موسمی محصول ۱۳۸۸ بود؛ اثری که تا سال ۱۳۹۵ نمایش گستردهای نداشت و این فیلم پرویز بود که بیشتر مخاطبان سینما با کمک آن برزگر را شناختند؛ یکی از اولین فیلمهای مهم هنر و تجربه که سروصدای زیادی به پا کرد و کیفیت بالای کارگردانی، فیلمنامه و البته بازی فوقالعاده لوون هفتوان در نقش اصلی باعث شد به موفقیت چشمگیری برسد.
بعد از آن برزگر فیلم یک شهروند کاملاً معمولی را ساخت که هرچند در حد و اندازههای پرویز نبود، ولی باز هم اثری تماشایی برای دوستداران کارهای این فیلمساز محسوب میشد و پایان آن هم از یاد مخاطبان فیلم نمیرود؛ فیلمی که بازیگر نقش اصلی آن سورن مناساکانیان، چهره شناختهشدهای نیست ولی توانسته در ۸۴ سالگی بازی جالبی از خود به نمایش بگذارد.
بعدها برزگر سِمَت تهیهکننده را هم برای فیلمهای متعددی برعهده گرفت و سعی کرد با پشتیبانی از سینماگران تازهنفس، نقش خود را در این صنعت به شکل متفاوتی ادامه دهد. و البته از کارگردانی هم دست نکشید و با فیلم ابر بارانش گرفته، یکی دیگر از کارهای خوشساخت خود را ارائه داد؛ اثری که شاید برای بخشی از مخاطبان خستهکننده به نظر برسد، ولی گروه دیگری هم عاشق آن میشوند و از لحظات زیبای آن با بازی چشمنواز نازنین احمدی لذت میبرند.
امیرحسین ثقفی
- اولین فیلم سینمایی: مرگ کسبوکار من است (۱۳۸۹ - اکران در سال ۱۳۹۰)
علیاکبر ثقفی از تهیهکنندگان قدیمی سینما که چند سال قبل هم فیلم هلن را به کارگردانی او شاهد بودیم، در سال ۱۳۸۹ تهیه فیلم پسر خود امیرحسین ثقفی را برعهده گرفت و او هم به خوبی از پسِ انجام این کار برآمد. فیلم مرگ کسبوکار من است، در سال ۱۳۹۰ به نمایش درآمد و بهعنوان یک فیلم اول اثر خوبی محسوب میشد و نشان از دغدغههای خالق خود داشت. بعد از آن نوبت به فیلم همه چیز برای فروش رسید که روایت تلخ خود را با حضور صابر ابر و مریلا زارعی پیش میبرد و ثقفی باز هم مثل فیلم اول درکنار کارگردانی آن، نویسندگی فیلمنامه را هم برعهده داشت و اثر خوشساختی را ارائه داد.
ولی متفاوتترین کار ثقفی را میتوان فیلم مردی که اسب شد دانست، اثری متعلق به فضای سینمای آهسته که روایت خود را به کُندی پیش میبرد و شاید مناسب هر سلیقهای نباشد، ولی طرفداران این سبک آثار از آن لذت زیادی میبرند و بعضی صحنههای فیلم را هرگز از یاد نخواهند برد. بعدها امیرحسین ثقفی نگارش داستان فیلم پدرش یعنی هلن را هم برعهده داشت و همینطور روی فیلمنامه اثری به نام بیوگرافی به کارگردانی خواهرش، فاطمه ثقفی هم کار کرد. بعد از آن هم در سال ۱۳۹۸ شاهد نمایش اثر جدیدی به کارگردانی او بودیم؛ فیلم روسی که با کارهای قبلی او فاصله داشت و نتوانست به آن شکل نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
هومن سیدی
- اولین فیلم سینمایی: آفریقا (۱۳۸۹ - انتشار در سال ۱۳۹۱)
هومن سیدی تا پیشاز شروع کارگردانی هم برای مخاطبان شناختهشده بود و سالها قبل بهعنوان بازیگر تعدادی فیلم سینمایی مثل یک تکه نان و بعدها سریال راه بیپایان، چهره آشنایی از خود به جا گذاشته بود. ولی او از مقطعی به بعد تصمیم گرفت بیشتر به سمت کارگردانی برود و اولین اثر بلندش هم فیلم آفریقا بود که بهجای اکران در سینماها، وارد شبکه نمایش خانگی شد و بههمین دلیل در آن حد که باید و شاید دیده نشد، درحالیکه کیفیت خیلی خوبی بهعنوان یک فیلم اول داشت. بازیگری مثل امیر جدیدی هم اولینبار با همین آفریقا کار خود را در سینما شروع کرد و توانست در اولین نقش خود به خوبی از پسِ بازی مقابل بازیگرانی مثل شهاب حسینی برآید.
هومن سیدی کار خود را از بازیگری شروع کرد و به تدریج به جایی رسید که این روزها او را بیشتر بهعنوان کارگردان میشناسیم
بعد از آن سیدی با فیلمهای سیزده، اعترافات ذهن خطرناک من و همینطور خشم و هیاهو نشان داد توانایی بالایی در کارگردانی آثار متنوع دارد و از ریسک کردن و ورود به بخشهای متفاوتی از سینما نمیترسد. ولی این فیلم مغزهای کوچک زنگ زده است که اوج هنر او را در کارگردانی نشان میدهد؛ یک درام اجتماعی با مایههای جنایی که با بازیهای فوقالعادهای از نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی درکنار سایر بازیگران همراه است و داستان خانوادههای نقاط دورافتاده شهر و ماجراهای تلخ پیرامون زندگی آنها را به شکلی متفاوت به نمایش میگذارد. درکنار بازیگران مطرح فیلم، در اینجا هم هومن سیدی با میدان دادن به بازیگری مثل نوید پورفرج باعث شد یکی از بهترین بازیهای این سالها را از این هنرپیشه تازهوارد ببینیم.
هومن سیدی امسال هم با سریال قورباغه به سراغ دوستداران آثار خود آمده و توانسته یکی از متفاوتترین سریالهای ایرانی دهه اخیر را درمیان انواع و اقسام آثار تکراری ارائه دهد.
رضا درمیشیان
- اولین فیلم سینمایی: بغض (۱۳۹۰)
اولین فیلم بلند رضا درمیشیان با نام بغض، در سال ۱۳۹۰ با حضور باران کوثری و بابک حمیدیان تولید شد و از آنجایی که مراحل ساخت خود را در ترکیه پشت سر گذاشته بود، پروژه سخت و طاقتفرسایی برای یک کارگردان فیلم اولی محسوب میشد؛ کارگردانی که توانست به خوبی از پسِ انجام این کار برآمده و علاقمندان سینما را مشتاق دیدن آثار بعدی خود کند. و این انتظار هم به خوبی با فیلم عصبانی نیستم! پاسخ داده شد و گذشته از جذابیتهایی که این فیلم باتوجهبه فضای آن دوران داشت، نوید محمدزاده را هم بهعنوان استعدادی بزرگ به سینمای ایران معرفی کرد؛ بازیگری که هرچند پیشاز آن هم در آثار دیگری بازی کرده و اهل تئاتر هم بود، ولی با عصبانی نیستم! ناگهان از چهرهای گمنام به فردی مطرح در سینمای ایران تبدیل شد.
این اثر درمیشیان در زمان خود با بیشترین حواشی ممکن همراه بود که گذشته از توقیف برای چندین سال، شامل اتفاقات جشنواره فیلم فجر و ماجرای عجیبی مثل کنار گذاشتن نوید محمدزاده بهعنوان بهترین بازیگر جشنواره هم میشد. در هر حال درمیشیان بعد از آن به سراغ ساخت فیلم لانتوری رفت و باز هم اثری جذاب و پُرکشش را بهدست علاقمندان رساند که میتوان آن را یکی از خشنترین ساختههای این سالهای سینمای ایران دانست؛ فیلمی که حتی عدهای از تماشاگران تحمل تماشای بخشهایی از آن را نداشتند و در صحنه خاصی از آن، سالن نمایش را ترک میکردند.
جدیدترین ساخته درمیشیان با نام مجبوریم با تیم بازیگری جالب خود که شامل افرادی مثل فاطمه معتمدآریا، نگار جواهریان، پارسا پیروزفر و بهمن فرمانآرا میشود، هنوز در ایران اکران نشده و باید دید چه سرنوشتی پیدا میکند.
محسن قرایی
- اولین فیلم سینمایی: خسته نباشید! (۱۳۹۱)
فیلم خسته نباشید! محصول ۱۳۹۱ از جمله آثار نیمه اول دهه بود که شاید خیلی مطرح نشد، ولی با حال و هوای جالبی که داشت، برای خود طرفدارانی پیدا کرد؛ فیلمی که درکنار افشین هاشمی، کارگردان دیگری هم پشت دوربین آن قرار گرفته بود به نام محسن قرایی. چهار سال بعد نوبت به فیلم سد معبر رسید که با فیلمنامهای از سعید روستایی و بازی باران کوثری و حامد بهداد، ماجراهای یک کارمند اداره سد معبر شهرداری را به شکلی جذاب روایت میکرد و بازخوردهای خوبی هم بهدنبال داشت و قرایی در آن نشان داد که میتواند به خوبی از بازیگران مطرح سینما بازی بگیرد.
بعدها فیلم قصر شیرین به کارگردانی رضا میرکریمی ثابت کرد که محسن قرایی در زمینه نگارش فیلمنامه هم مهارت بالایی دارد و داستانی که او درکنار محمد داوودی برای این اثر زیبا تدارک دیده بود، با استقبال بالایی همراه شد. درنهایت هم جدیدترین ساخته قرایی در جشنواره فجر اخیر اکران شد؛ فیلم بی همه چیز که باز هم فیلمنامه آن کار قرایی و داوودی بوده و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را از داوران فجر گرفت؛ اقتباسی که از روی نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده اثر فریدریش دورنمات نوشته شده و با حضور پرویز پرستویی، هدیه تهرانی و باران کوثری به یکی از آثار پر سروصدای جشنواره فیلن فجر ۱۳۹۹ تبدیل شد.
نرگس آبیار
- اولین فیلم سینمایی: اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند (۱۳۹۱)
یکی از معدود فیلمسازان زن تازهوارد سینمای ایران که در دهه ۱۳۹۰ به موفقیتهای زیادی رسید. اولین فیلم نرگس آبیار با عنوان اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند، موفقیتهایی به همراه داشت و حتی در جشنوارههای خارجی هم حضور مناسبی پیدا کرد، ولی این فیلم شیار ۱۴۳ با هنرنمایی مریلا زارعی بود که توانست نام آبیار را بیشازپیش بر سر زبانها انداخته و از ظهور کارگردانی خبری دهد که توانایی بالایی در خلق صحنههای تأثیرگذار دارد.
نرگس آبیار از جمله فیلمسازان زن مطرحی بوده که در دهه ۹۰ وارد سینمای ایران شدند
بعد از شیار ۱۴۳ نوبت به فیلم نفس رسید؛ اثری زیبا و شاعرانه با حضور کودکی در نقش شخصیت اصلی که ماجراهای فیلم از زاویه دید او دنبال میشد و ترکیب اتفاقات مختلف با صحنههای انیمیشن و روایت دوستداشتنی این دختر، فضایی جالب به فیلم میداد. در سال ۱۳۹۷ هم نوبت به فیلم شبی که ماه کامل شد رسید تا ماجراهای خاندان ریگی را با بازیهای تماشایی الناز شاکردوست و هوتن شکیبا و همینطور هنرنمایی فرشته صدرعرفایی شاهد باشیم؛ اثر دیگری از آبیار که قدرت او را در ارائه لحظات تلخ و تأثیرگذار نشان میداد.
جدیدترین ساخته آبیار یعنی فیلم ابلق هم در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۹ به نمایش درآمد و یک بار دیگر با حضور زوج شاکردوست و شکیبا، روایتی از اتفاقات تلخ روزگار ما و ظلمی که به زنان جامعه میرود را ارائه داد؛ فیلمی که با تعریفها و البته انتقاداتی همراه بود.
- اولین فیلم سینمایی: ملبورن (۱۳۹۲)
مثل خیلی دیگر از کارگردانهای جوان این سالها، نیما جاویدی هم کار خود را در سینما با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۹۲ فیلم ملبورن را با بازی پیمان معادی و نگار جواهریان بهدست علاقمندان رساند؛ اثری با داستان جالب و پُر تعلیق که فیلمنامه آن هم کار خود جاویدی بود و توانست در جشنوارههای خارجی به موفقیتهای زیادی دست پیدا کند.
ولی این فیلم سرخ پوست در سال ۱۳۹۷ بود که نام جاویدی را بیشازپیش بر سر زبانها انداخت. او در سرخ پوست به سراغ داستانی معمایی/عاشقانه در فضای یک زندان قدیمی رفته بود و در آن شاهد شخصیتی با بازی نوید محمدزاده بودیم که تفاوتهای زیادی با شخصیتهای قبلی بازی شده توسط این بازیگر داشت.
سرخ پوست را میتوان مجموعهای کامل و باکیفیت از المانهای مختلف دانست که از کارگردانی و بازیگری تا داستان، فیلمبرداری و موسیقی، همه و همه در سطح خوبی به سر میبردند و تماشاگران هم با رضایت بالایی سالنهای سینما را ترک میکردند و در انتظار اثر بعدی جاویدی هستند؛ پروژهای که در ابتدا قرار بود با نام قلعه در قالب یک فیلم سینمایی دیگر توسط او ساخته شود، ولی این روزها جاویدی هم به سبک خیلی دیگر از کارگردانهای سینما تصمیم گرفته به سراغ سریالسازی آمده و با سریال آکتور شانس خود را در این زمینه امتحان کند.
صفی یزدانیان
- اولین فیلم سینمایی: در دنیای تو ساعت چند است؟ (۱۳۹۳)
اهالی سینما صفی یزدانیان را تا چند سال قبل بیشتر بهعنوان نویسنده و منتقد میشناختند و هرچند او در زمینه فیلم کوتاه هم فعالیتهایی داشت ولی هرگز به سراغ کارگردانی فیلمهای بلند نرفته بود، تا اینکه سرانجام در ۵۴ سالگی تصمیم گرفت اولین فیلم بلند داستانی خود را بسازد و بهشدت هم در این زمینه موفق عمل کرد.
فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟ با حضور علی مصفا و لیلا حاتمی و همینطور زری خوشکام (زهرا حاتمی، همسر علی حاتمی و مادر لیلا) اثری دلنشین و دوستداشتنی را در فضای رشت تقدیم علاقمندان کرد که درکنار کیفیت بالای فیلم، موسیقی آن اثر کریستف رضاعی هم با استقبال زیادی روبهرو شد. فیلم در دوران اکران خود در سال ۱۳۹۴ به افتخارات مختلفی دست پیدا کرده و زمینهساز تولید اثر بعدی یزدانیان شد.
فیلم ناگهان درخت با بازی پیمان معادی و مهناز افشار، نشان داد که موفقیتهای در دنیای تو... اتفاقی نبوده و یزدانیان با وجود ورود دیرهنگام خود به دنیای فیلمهای بلند سینمایی، تواناییهای بالایی برای خلق آثاری زیبا و تماشایی دارد و میتواند درکنار داستانهای ملایم و عاشقانه خود، دست به خلق لحظات کمیک منحصربفردی هم بزند.
- اولین فیلم سینمایی: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت (۱۳۹۳)
دوستداران سینمای مستند در دهه ۱۳۸۰ و اوایل دهه ۱۳۹۰ با وحید جلیلوند ازطریق مستندهای این فیلمساز آشنا شدند، ولی اولین فیلم داستانی او با نام چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، در سال ۱۳۹۳ با حضور امیر آقایی و نیکی کریمی ساخته شد؛ فیلمی که با دستاوردهای خوبی در جشنوارهها همراه بود، ولی این اثر بعدی جلیلوند یعنی فیلم بدون تاریخ، بدون امضا بود که او را به جایگاهی بلندتر از قبل رساند و به یکی از پرافتخارترین آثار اواسط دهه ۹۰ سینمای ایران تبدیل شد؛ فیلمی که در آن امیر آقایی درکنار نوید محمدزاده، هدیه تهرانی و زکیه بهبهانی (در اولین بازی سینمایی خود) با بازیهای خوب خود باعث روایت جذابی از یک داستان درگیرکننده میشدند و کاری میکردند که بیننده تا لحظات آخر آن را با اشتیاق دنبال کند.
جدیدترین ساخته جلیلوند با نام شب، داخلی، دیوار هم یکبار دیگر با حضور زوج نوید محمدزاده و امیر آقایی ساخته شده و باید دید اینبار چه دستاوردهایی بهدنبال دارد.
بهتاش صناعیها
- اولین فیلم سینمایی: احتمال باران اسیدی (۱۳۹۳)
اولین فیلم بهتاش صناعیها توانست با کمک سوژه جالب خود و بهرهگیری مناسب از بازی مریم مقدم و پوریا رحیمی سام درکنار محمد شمس لنگرودی که او را بیشتر بهعنوان شاعر و پژوهشگر میشناسیم، طرفداران زیادی پیدا کند و به یکی از آثار زیبای هنر و تجربه تبدیل شود. صناعیها بعد از نمایش فیلم خود در جشنوارههای مختلف، به سراغ سوژه جذابی برای یک مستند رفت و دیپلماسی شکستناپذیر آقای نادری را با کمک مریم مقدم ساخت که شخصیت اصلی آن را میتوان یکی از جالبترین شخصیتهای مستندهای این سالها دانست.
جدیدترین اثر این کارگردان هم در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۸ با نام قصیده گاو سفید به نمایش درآمد و اینبار درکنار مریم مقدم و پوریا رحیمی سام، علیرضا ثانیفر هم به ایفای نقش پرداخته بود؛ بازیگری که کار خود را از سالها قبل آغاز کرده، ولی خیلی شناخته شده نیست و در این اثر نشان داد که با تواناییهای بالای خود میتواند بیشاز اینها مطرح شود. قصیده گاو سفید جزو آثار خوب جشنواره فجر بود، و البته داستان خاص آن که به سراغ موضوع قصاص رفته و با خط قرمزها بازی میکرد هم حواشی زیادی بهدنبال داشت و باعث شد گروههایی دست به اعتراض نسبت به این فیلم بزنند.
آیدا پناهنده
- اولین فیلم سینمایی: ناهید (۱۳۹۳)
درکنار نرگس آبیار، میتوان از آیدا پناهنده هم بهعنوان یکی دیگر از زنان فیلمساز بااستعداد دهه ۹۰ سینمای ایران نام برد. پناهنده هم مثل خیلی از دیگر فیلمسازان، کار خود را با تولید فیلمهای کوتاه و مستند آغاز کرد و بعد از چند سال تلاش در این زمینه و همینطور کارگردانی فیلمهای تلویزیونی، در سال ۱۳۹۳ با فیلم ناهید به ماجراهای زنی با بازی ساره بیات پرداخت که درگیر اتفاقاتی در زندگی خود شده و باید تصمیم مهمی بگیرد. ناهید با استقبال خیلی خوبی از طرف جشنوارههای خارجی مواجه شد و توانست جوایز متعددی را از آنِ خود کند.
سپس نوبت به فیلم اسرافیل رسید که باز هم اثری خوشساخت از این کارگردان محسوب میشد و هدیه تهرانی و پژمان بازغی در آن نقش دو عاشق قدیمی را بازی میکردند که بعد از سالها ملاقات دوبارهای با یکدیگر دارند. اسرافیل هم با استقبال نسبتاً خوبی از طرف منتقدان همراه شد و جدیدترین اثر پناهنده یعنی فیلم تی تی نیز یکی از آثار جشنواره فجر ۱۳۹۹ بوده که با تعریف و تمجیدهایی مواجه شده است؛ فیلمی که در آن شاهد حضور الناز شاکردوست، پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا هستیم و داستان جالب و متفاوتی هم دارد.
سعید روستایی
- اولین فیلم سینمایی: ابد و یک روز (۱۳۹۴)
یکی از جوانترین استعدادهای تازه سینمای ایران که این روزها طرفداران پرشماری هم پیدا کرده و با کارگردانی دو فیلم خوشساخت و دیدنی، علاقمندان هنر هفتم را به انتظار تماشای آثار بعدی خود نشانده است.
سعید روستایی درحالیکه تنها ۲۶ سال سن داشت، یکی از بهترین آثار دهه ۹۰ سینمای ایران را کارگردانی کرد
سعید روستایی در زمان تولید فیلم ابد و یک روز تنها ۲۶ سال سن داشت و توانست در اولین ساخته بلند خود نهتنها داستانی پُرکشش با شخصیتهایی جذاب را ارائه دهد، بلکه تعدادی از بهترین بازیهای ممکن را هم از بازیگرانی مثل نوید محمدزاده، پیمان معادی و پریناز ایزدیار بگیرد. ابد و یک روز در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۴ به موفقیتهای عظیمی رسید و بعدها هم افتخارات زیادی بهدست آورد و کاری کرد که روستایی در همان اولین قدم خود یکی از پُرافتخارترین آثار سینمای ایران در دهه ۱۳۹۰ را از آنِ خود کند.
سه سال بعد نوبت به فیلم متری شیش و نیم رسید و درحالیکه زوج پیمان معادی و نوید محمدزاده باز هم در آن حضور داشتند (و پریناز ایزدیار هم در سکانسی کوتاه)، یک بار دیگر شاهد خلق اثری تماشایی با داستانی درگیرکننده بودیم که از اولین لحظات تا ثانیههای پایانی مخاطب را همراه خود کرده و زوایای متفاوتی از دنیای قاچاقچیان مواد مخدر و مأموران مبارزه با آنها را نشان میداد. استقبال مخاطبان از متری شیش و نیم هم مثل ابد و یک روز بسیار چشمگیر بود و این روزها همه منتظر سومین تجربه سینمایی سعید روستایی هستند تا ببینند جوان بااستعداد سینمای ایران دفعه بعد چگونه مخاطبان را غافلگیر میکند؛ فیلمی که بهگفته این فیلمساز باز هم حال و هوایی اجتماعی خواهد داشت، ولی از جهاتی هم با دو اثر قبلی او متفاوت خواهد بود.
- اولین فیلم سینمایی: من (۱۳۹۴)
یکی دیگر از استعدادهای جوان سینمای ایران که در سال ۱۳۹۴ با فیلم من، یکی از متفاوتترین نقشآفرینیهای لیلا حاتمی را به مخاطبان نشان داد و باعث شد این بازیگر بزرگ را در شمایلی غیرمنتظره ببینیم. من به یکی از بهترین فیلمهای اول آن سال تبدیل شد و بعد هم نوبت به فیلم عرق سرد رسید که در سال ۱۳۹۶ با حضور باران کوثری و امیر جدیدی داستان پرحاشیه خود را با شباهت زیاد به ماجرایی واقعی پیرامون یک مجری تلویزیونی و همسر ورزشکارش پیش میبرد؛ فیلمی که باز هم در آن شاهد نقشآفرینی متفاوت بازیگر دیگری بودیم، یعنی امیر جدیدی که در اینجا با آثار قبلی خود تفاوتهای زیادی داشت.
عرق سرد هم به موفقیتهای زیادی رسید، ولی فیلم بعدی بیرقی به نام عامهپسند در آن حد که انتظار میرفت موفق نبود و با استقبال خیلی بالایی از طرف مردم و منتقدان همراه نشد، هرچند فاطمه معتمدآریا باز هم یکی از بازیهای زیبای خود را در آن به نمایش گذاشته و باران کوثری هم نقش خود را به خوبی ایفا کرده بود. در مجموع با وجود اینکه عامهپسند کمی ناامیدکننده بود، ولی دو اثر قبلی بیرقی در حدی بودهاند که به انتظار فیلم بعدی او بنشینیم.
محمدحسین مهدویان
- اولین فیلم سینمایی: ایستاده در غبار (۱۳۹۴)
اولینبار در سریال مستند آخرین روزهای زمستان بود که مهدویان سبک خاص فیلمسازی خود را نشان داد؛ سبکی از داکیودرام که در آن تصاویر جدید با صداهای قدیمی ترکیب میشوند و حس و حالی متفاوت به اثر میدهند و درعینحال که همهچیز حالتی قدیمی و واقعگرایانه دارد، ولی بهتازگی توسط فیلمساز تولید شده است. او در فیلم ایستاده در غبار هم یکبار دیگر به سراغ این سبک رفت و با بهرهگیری از هادی حجازیفر در نقش احمد متوسلیان، سبک ترکیبی مستند/سینمایی خود را یک مرحله ارتقا داد و اثر متفاوتی را خلق کرد که با استقبال خوبی هم مواجه شد. بعد از آن شاهد فیلمهای مختلفی از مهدویان بودهایم، از ماجرای نیمروز پیرامون ترورهای سال ۱۳۶۰ و فیلم لاتاری که تفاوتهای زیادی با آثار قبلی این فیلمساز داشت، تا ماجرای نیمروز: رد خون که شخصیتهای فیلم اول را به دل حادثهای متفاوت میفرستاد.
مهدویان در فیلم درخت گردو هم یکبار دیگر دغدغههای خود را اینبار با حضور درخشان پیمان معادی در نقش مرد کرد رنجکشیدهای نشان داد که همراه خانواده خود درگیر حملات شیمیایی عراقیها میشود؛ فیلمی زیبا و تأثیرگذار که طرفداران زیادی در جشنواره فجر ۹۸ پیدا کرد. ولی جدیدترین اثر مهدویان یعنی فیلم شیشلیک با بازی رضا عطاران و پژمان جمشیدی نتوانسته آنطور که باید و شاید موفق ظاهر شود و نمایش فیلم در جشنواره فجر ۹۹ با انتقادات زیادی همراه شد.
با وجود انتقاداتی که نسبت به بعضی از آثار مهدویان و حالت سفارشی آنها میشود (که البته خود او این قضیه را قبول ندارد)، ولی باز هم میتوان او را جزو نسل جوان سینمای ایران دانست که هر اثر جدیدش کنجکاوی مخاطبان را بهدنبال دارد و در مستند ترور سرچشمه هم تواناییهای خود را در بخش دیگری از سینما نشان داده است؛ کارگردانی که این روزها سریال زخم کاری را در دست تولید دارد.
بهمن و بهرام ارک
- اولین فیلم سینمایی: پوست (۱۳۹۷)
دوقلوهای سینمای ایران کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه شروع کردند و با حیوان، یکی از خوشساختترین فیلمهای کوتاه دهه ۱۳۹۰ را به سینمادوستان هدیه دادند؛ اثری با اتمسفر خیرهکننده و داستان جالب که مطمئن باشید از دیدن آن ضرر نمیکنید.
بهمن و بهرام ارک تا پیشاز اولین فیلم سینمایی مطرح خود یعنی پوست، فیلمهای ویدیویی هم ساخته بودند ولی این پوست بود که با درخشش در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۸ باعث شهرت بیشتر این دو برادر شد؛ فیلمی که در سینمای ایران نمونه آن را کم داریم و از یک طرف اثری به زبان ترکی است و از طرف دیگر هم فیلمی فانتزی محسوب میشود که مخاطب را با بخشی از افسانههای فولکلور آذربایجان آشنا میکند. پوست در بعضی بخشها حس و حال فیلمهای ژانر وحشت را به خود میگیرد و در بخشهای دیگر حالتی عاشقانه پیدا میکند و دراینمیان قسمتهایی از فیلم هم با آوازهای ترکی همراه شده و این قضیه جذابیت زیادی به آن میبخشد.
سینمای ایران نیاز به نمونههای بیشتری مثل فیلم پوست دارد و امیدواریم در ادامه هم شاهد کارگردانی آثار جذاب دیگری از این دو برادر باشیم.
محمد کارت
- اولین فیلم سینمایی: شنای پروانه (۱۳۹۸)
در این فهرست کمتر به سراغ کارگردانهایی با یک فیلم سینمایی رفتهایم، ولی محمد کارت بهدلیل سابقه خوب خود در مستندسازی و سپس ارائه اثر داستانی خوشساختی مثل شنای پروانه، لیاقت قرار گرفتن در فهرست استعدادهای جدید را دارد.
کارت که بهزودی ۳۵ ساله میشود، در دهه ۱۳۹۰ مستندهای متعددی را کارگردانی کرد که بعضی از آنها مثل خونمردگی و آوانتاژ با استقبال خیلی خوبی مواجه شدند و جوایز زیادی بهدست آوردند. فیلم کوتاه بچهخور هم اثر باکیفیت دیگری از او بود که چه در داخل و چه در خارج از کشور با استقبال بالایی در جشنوارهها همراه شد. ولی اوج شهرت کارت با فیلم شنای پروانه بود که در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۸ با درخشش خود به یکی از بهترین آثار آن دوره تبدیل شد؛ فیلمی که در آن درکنار داستان جالب و کارگردانی مناسب، شاهد بازی متفاوتی از امیر آقایی بودیم و جواد عزتی هم یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود را انجام داده و یکبار دیگر نشان داد که در نقشهای جدی، آن هم بسیار جدی، هیچ دستکمی از نقشهای کمدی ندارد.
محمد کارت چند ماه قبل خبر از کار روی فیلمنامهای به نام سورپرایز داده بود؛ اثری که همراه احسان عبدیپور روی نگارش آن کار کرده و یک گروتسک اجتماعی است که در فضای جنوب شهر میگذرد؛ البته جنوب شهری متفاوت با آنچه تا امروز دیدهایم. بااینحال به نظر میرسد او فعلاً سرگرم تولید سریال یاغی است و شاید ساخت فیلم بعدی خود را به زمان دیگری موکول کند.
بازیگران دهه ۹۰
درکنار کارگردانهای تازهای که در این سالها آثار جذابی را از آنها دنبال کردهایم، بازیگران جدیدی هم بودهاند که در دهه ۹۰ سینمای ایران نظر مردم و منتقدان را به خود جلب کردند. البته بعضی از آنها کار خود را از اواخر دهه ۱۳۸۰ شروع کرده بودند، ولی به تدریج با نمایش تواناییهای خود در دهه ۱۳۹۰ درخشیدند (در اینجا تنها بازیهای سینمایی این افراد در نظر گرفته شده و بازی در سریالها و فیلمهای تلویزیونی و تئاتر را در نظر نگرفتهایم).
پیمان معادی
- اولین نقشآفرینی: درباره الی (۱۳۸۷)
- اولین نقش مهم: جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
یکی از بزرگترین بازیگران سالهای اخیر سینمای ایران، در ابتدا بهعنوان فیلمنامهنویس آثاری مثل آواز قو و کما مطرح شد، ولی وقتی اصغر فرهادی برای حضور در فیلم درباره الی به او پیشنهاد داد، متوجه شدیم که هنرهای دیگری هم دارد. البته بازی معادی در آن فیلم خیلی هم خاص و منحصربفرد نبود و این فیلم جدایی نادر از سیمین بود که باعث شد استعداد بازیگری او را به خوبی درک کنیم. پیمان معادی بعدها در آثار دیگری مثل ملبورن، قصهها، ابد و یک روز، بمب؛ یک عاشقانه ساده، ناگهان درخت، متری شیش و نیم و درخت گردو هم بازیهای درخشانی داشته و درعینحال به یکی از معدود بازیگران سینمای ایران تبدیل شده که در سریالها و فیلمهای آمریکایی هم حضور پیدا میکند و تا امروز با کارگردانی دو فیلم برف روی کاجها و بمب نشان داده که در این زمینه هم حرفهایی برای گفتن دارد.
ساره بیات
- اولین نقشآفرینی: مقلد شیطان (۱۳۸۵)
- اولین نقش مهم: جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
ساره بیات در دهه ۱۳۸۰ در تعدادی سریال بازی کرده و در فیلم مقلد شیطان هم به ایفای نقش پرداخته بود که البته با چهار سال تأخیر اکران شد. ولی این فیلم جدایی نادر از سیمین بود که دستاوردهای عظیمی برای تمام عوامل خود، از جمله این بازیگر بهدنبال داشت و بیات با هنرنمایی خود در نقش راضیه، توجه همه را به خود جلب کرد. این بازی درجه یک باعث شد ساره بیات با پیشنهادهای بیشماری مواجه شود و در ادامه او را در فیلمهای زیادی از جمله لامپ ۱۰۰، فصل فراموشی فریبا، ساکن طبقه وسط و خوابزدهها ببینیم. و آثار مطرحی مثل خداحافظی طولانی، ناهید، محمد رسول الله، آااادت نمیکنیم، بیست و یک روز بعد و اتاق تاریک را از او شاهد باشیم؛ بازیگری که در یکی از پرفروش ترین فیلم های سینمای ایران یعنی رحمان ۱۴۰۰ هم حضور داشته است.
امیر آقایی
- اولین نقشآفرینی: ارتفاع پست (۱۳۸۰)
- اولین نقش مهم: سعادت آباد (۱۳۸۹)
امیر آقایی هم یکی دیگر از بازیگرانی است که در دهه ۱۳۸۰ در آثار مختلفی حضور داشته، ولی میتوان شروع درخشش او را متعلق به دهه ۱۳۹۰ دانست. آقایی با وجود اینکه اولینبار با ارتفاع پست از کارگردان معروفی مثل ابراهیم حاتمیکیا وارد سینما شد، ولی تا مدتی نقشآفرینیهای خیلی خاصی را از او شاهد نبودیم. تا سال ۱۳۸۹ و فیلمهای سعادت آباد و مرگ کسبوکار من است که هر دو در سال ۱۳۹۰ اکران شدند و آقایی را بیشازپیش مطرح کردند. وحید جلیلوند هم در این دهه نقش پررنگی در بالاتر رفتن اعتبار امیر آقایی داشته، با فیلمهای چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت و بدون تاریخ، بدون امضا. و البته از بازی متفاوت و جذاب او در فیلم شنای پروانه هم نباید غافل شویم.
نوید محمدزاده
- اولین نقشآفرینی: در میان ابرها (۱۳۸۷)
- اولین نقش مهم: عصبانی نیستم! (۱۳۹۲)
از بزرگترین ستارههای دهه ۹۰ سینمای ایران که هرچند اولین نقش مهم او در فیلم عصبانی نیستم! تا مدتها توسط بخش زیادی از مخاطبان سینما دیده نشد، ولی خیلی زود با فیلمهای دیگری مثل ناهید، لانتوری و خشم و هیاهو به چشم آمد و البته این فیلم ابد و یک روز بود که نوید محمدزاده در آن با ایفای نقش درخشان یک فرد درگیر با اعتیاد، به بازیگر محبوب مردم تبدیل شد. بعدها این محبوبیت با بازیهای تماشایی محمدزاده در فیلمهای بدون تاریخ، بدون امضا، مغزهای کوچک زنگ زده، سرخ پوست و متری شیش و نیم ادامه پیدا کرد و از آخرین کارهای او هم میتوان به فیلم شب، داخلی، دیوار اشاره کرد و همچنین بازی در جدیدترین اثر مانی حقیقی به نام تفریق.
جواد عزتی
- اولین نقشآفرینی: طلا و مس (۱۳۸۷)
- اولین نقش مهم: فرشتهها با هم میآیند (۱۳۹۲)
جواد عزتی کار خود را از دهه ۱۳۸۰ در تلویزیون آغاز کرد و بعدها وارد سینما شد؛ بازیگری که در سالهای اول بیشتر در قالب شخصیتهای بامزه در آثار کمدی ایفای نقش میکرد و در این سالها نیز همچنان به بازی در این دست آثار ادامه داده و البته کسی هم نمیتواند منکر استعداد طنز بالای او در آثاری مثل اکسیدان، آینه بغل و هزارپا شود. ولی عزتی در این سالها نشان داده که در قالب جدی هم دستکمی از کمدی ندارد و میتواند پابهپای بازیگران مطرح دیگر جلو بیاید. شاید بتوان فرشتهها با هم میآیند را نقطه مهمی در مسیر کارنامه عزتی دانست و بعد از آن هم او حضور چشمگیری در آثاری مثل ماجرای نیمروز و تنگه ابوقریب داشت و سپس لاتاری و جان دار. عزتی در جشنواره فجر ۹۸ پنج فیلم داشت که در تمام آنها هم بازیهایی تماشایی را ارائه کرده بود؛ از دوزیست و آتابای، تا خورشید و مغز استخوان و البته بازیای فوقالعاده در فیلم شنای پروانه.
امیر جدیدی
- اولین نقشآفرینی: آفریقا (۱۳۸۹)
- اولین نقش مهم: رخ دیوانه (۱۳۹۳)
یکی از استعدادهای سالهای اخیر سینمای ایران که با فیلم آفریقا از هومن سیدی کار خود را آغاز کرد و بعدها با آثار دیگری مثل رخ دیوانه، من، اژدها وارد میشود، عرق سرد و تنگه ابوقریب نشان داد که هم استعداد بازیگری بالایی دارد و هم شکل و شمایلی مناسب برای تبدیل شدن به ستارهای بزرگ در این سینما. از آخرین کارهای امیر جدیدی، فیلم روز صفر به کارگردانی سعید ملکان بوده که در آن شاهد حضور یکی از معدود قهرمانان سالهای اخیر سینمای ایران به سبک فیلمهای هالیوودی هستیم و بعد از آن هم در فیلم قهرمان بازی کرده است، جدیدترین ساخته اصغر فرهادی.
پوریا رحیمی سام
- اولین نقشآفرینی: ضدگلوله (۱۳۹۰)
- اولین نقش مهم: احتمال باران اسیدی (۱۳۹۳)
فیلم ضدگلوله آغازگر حضور سینمایی پوریا رحیمی سام بود و او سپس در ناهید و عصر یخبندان هم بازی کرد، ولی این فیلم احتمال باران اسیدی بود که در آن بازی چشمگیری را از رحیمی سام دیدیم و این بازیگر جوان توانسته بود نقش خود را خیلی باورپذیر از آب دربیاورد. ولی بازیهای بعدی او اکثراً در نقشهای کوتاه بودند و در دوران حضور در فیلمهایی مثل اسرافیل، کوپال، چهارراه استانبول و جاده قدیم، دقایق زیادی را مقابل دوربین نبود. اما فیلم من میترسم اثر بهنام بهزادی به پوریا رحیمی سام اجازه داد تواناییهای خود را بیشتر از قبل نشان دهد و بعد از حضوری کوتاه در قصیده گاو سفید، با فیلم زالاوا به شکلی نقش خود را ایفا کرد که برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فجر ۹۹ شد.
پریناز ایزدیار
- اولین نقشآفرینی: یک مرد یک شهر (۱۳۸۶)
- اولین نقش مهم: ابد و یک روز (۱۳۹۴)
پریناز ایزدیار حدود یک دهه قبل از حضور در ابد و یک روز وارد صنعت سینما شده بود و با آثاری مثل یک مرد یک شهر، در امتداد شهر، ورود آقایان ممنوع و ۳۶۰ درجه شانس خود را در سینمای ایران امتحان کرده بود. ولی ساخته جذاب سعید روستایی باعث شد ایزدیار بعد از کسب سیمرغ بهترین بازیگر اصلی زن با سرعتی زیاد به یکی از بازیگران مطرح این سالها تبدیل شود و بعد از آن در فیلمهای زیادی از ویلاییها و تابستان داغ گرفته تا هتتریک و خوک ایفای نقش کند. او در سال ۱۳۹۷ با حضور در سه فیلم سرخ پوست، متری شیش و نیم و لتیان باز هم محبوبتر از قبل شد و از آخرین کارهایش میتوان به سه کام حبس و مغز استخوان اشاره کرد.
پدرام شریفی
- اولین نقشآفرینی: ماهی و گربه (۱۳۹۲)
- اولین نقش مهم: متولد ۶۵ (۱۳۹۴)
ماهی و گربه اولین فیلم پدرام شریفی در سینما بود و او هم مثل بعضی دیگر از بازیگران این اثر شهرام مکری توانست بهلطف دیده شدن ماهی و گربه وارد پروژههای بعدی شود. فیلمهایی مثل متولد ۶۵ و سیانور به خوبی استعداد بالای شریفی را در نقشهای متفاوت نشان دادند و او بعدها درکنار همکاری مجدد با شهرام مکری در فیلم هجوم، در آثار دیگری مثل کار کثیف، سال دوم دانشکده من و شبی که ماه کامل شد هم بازیهای خوبی داشت و هرچند همیشه با نقشهای پررنگ همراه نبوده، ولی در همان لحظات حضورش جلوی دوربین هم تواناییهای خود را نشان داده است. آخرین بازی سینمایی پدرام شریفی به فیلم بیهمهچیز از محسن قرایی برمیگردد که نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فجر ۹۹ را برای او بهدنبال داشت.
سارا بهرامی
- اولین نقشآفرینی: آینههای روبهرو (۱۳۸۸)
- اولین نقش مهم: ایتالیا ایتالیا (۱۳۹۵)
سارا بهرامی کار خود را از اواخر دهه ۱۳۸۰ در تئاترها و فیلمهای سینمایی شروع کرد و بعد از حضور در آثاری مثل آینههای روبهرو از نگار آذربایجانی و یک عاشقانه آرام از سامان مقدم، با فیلم من دیهگو مارادونا هستم اثر بهرام توکلی در سال ۱۳۹۳ به معروفیت بیشتری رسید. بعدها بازی او در فیلم خانهای در خیابان چهل و یکم به کارگردانی حمیدرضا قربانی مورد توجه بیشتری قرار گرفت، ولی شاید بتوان فیلم ایتالیا ایتالیا از کاوه صباغزاده را نقطهای مهم در کارنامه سارا بهرامی دانست که نقشهای بزرگ بیشتری را برای او به همراه آورد؛ از دارکوب و هزارپا تا جمشیدیه و بعد هم فیلمهایی مثل سرکوب، لتیان و بهتازگی فیلم روشن از روحالله حجازی. جدیدترین ایفای نقش بهرامی هم به فیلم خائنکشی مربوط میشود، کار تازهای از مسعود کیمیایی.
نوید پورفرج
- اولین نقشآفرینی: مغزهای کوچک زنگ زده (۱۳۹۶)
- اولین نقش مهم: مغزهای کوچک زنگ زده (۱۳۹۶)
یکی از جدیدترین استعدادهای سینمای ایران که شاید هنوز در حد بعضی دیگر از همنسلان خود مطرح نباشد، ولی آینده درخشانی را در پیش دارد. نوید پورفرج در همان اولین بازی سینمایی خود در مغزهای کوچک زنگ زده اثر هومن سیدی، نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در جشنواره فجر بهدست آورد؛ بازیای تماشایی که باعث شد حمیدرضا قربانی برای فیلم مغز استخوان به سراغ او برود و در آنجا هم یکبار دیگر با حضور قدرتمند خود به نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فجر ۹۸ رسید. ولی این پایان کار پورفرج نبوده و امسال هم در سومین فیلم خود یعنی زالاوا از ارسلان امیری، به سومین نامزدی فجر رسید و البته این دفعه در نقش اصلی مرد. بدون شک در آینده از نوید پورفرج بیشتر خواهیم شنید.
هوتن شکیبا
- اولین نقشآفرینی: شب بیرون (۱۳۹۲)
- اولین نقش مهم: شبی که ماه کامل شد (۱۳۹۷)
اولین کارهای سینمایی هوتن شکیبا یعنی شب بیرون و حق سکوت، نقش زیادی در مطرح شدن او نداشتند و تئاترهای متنوع این بازیگر و همینطور صداپیشگی در نقش شخصیت دیبی در سریال کلاه قرمزی و بازی در سریال لیسانسهها بود که مخاطبان زیادی را با او آشنا کرد. ولی در عالم سینما، این فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار بود که با میدان دادن به شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی، از ظهور یک استعداد سینمایی بزرگ خبر داد؛ نقشی که باعث شد او سیمرغ بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را ببرد. بعد از آن شاهد بازی متوسط شکیبا در عامهپسند بودیم، ولی او در سال ۱۳۹۹ حضور چشمگیری در دو فیلم ابلق و تی تی داشته و نظرات را یکبار دیگر به خود جلب کرده است؛ مخصوصاً در ابلق که شکیبا را در قالب شخصیتی با تیپ لات و متفاوت میبینیم.
ماجراهای ممیزی و توقیف فیلم ها در دهه ۹۰
ضربالمثل معروفی در سینمای ایران داریم که میگوید «بزرگترین ضعف فیلمهای ایرانی، فیلمنامه آنها است.» عبارتی که شاید کلیشهای به نظر برسد، ولی حقیقت دارد و هرچقدر سینمای ایران توانسته در بخشهای مختلف به سمت جلو حرکت کند، از نظر فیلمنامه همچنان در وضعیت ناامیدکنندهای به سر میبرد. ولی دراینمیان باید به موضوع دیگری هم توجه کنیم که چیزی نیست جز سختگیریهای بیشاز حد در مورد فیلمها که از همان مراحل ابتدایی یعنی تأیید فیلمنامه شروع میشود و سپس به مراحل بعدی و درنهایت اکران میرسد.
این قضیه که سینمای ایران از دههها قبل با آن درگیر بوده، باعث شده نهتنها فیلمسازان دست به اقداماتی برای جلوگیری از حذف و توقیف آثار خود بزنند، بلکه حتی کار به جایی رسیده که در مرحله فیلمنامهنویسی هم سعی میشود هیچ بهانهای برای برخورد با فیلم به مسئولان مربوطه داده نشود؛ موضوعی که نوعی خودسانسوری محسوب میشود و متأسفانه روزبهروز هم بیشتر شاهد آن هستیم؛ اتفاقی غمانگیز که با ضعف فیلمنامهها ترکیب شده و اجازه تجربه آثاری با داستانهای جالبتر و تازهتر را از مخاطب میگیرد.
در اینجا نگاهی داریم به بعضی از آثاری که قرار بود در دهه ۹۰ روی پرده سینماها بیایند، ولی درگیر حواشی زیادی بابت داستان و محتوای خود شدند؛ فیلمهایی که نمایش آنها به شکل عادی مشکل خاصی هم ایجاد نمیکرد، ولی به دلایل مختلف جلوی اکران آنها گرفته شد تا ترس و نگرانی بابت عدم نمایش فیلمهای سینمایی بیشازپیش به جان تهیهکنندگان و سازندگان آنها بیافتد و تصمیم بگیرند با ریسک کمتر، شانس نمایش آثار خود را بالاتر ببرند.
فیلم گزارش یک جشن
روبهرو شدن ابراهیم حاتمیکیا با بنبست اکران
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- نویسنده: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: رضا کیانیان، مریلا زارعی، رؤیا تیموریان و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۸۹
یکی از اولین فیلمهای توقیفی دهه ۹۰، جزو عجیبترین نمونههای آن هم بوده؛ فیلم گزارش یک جشن که اثری بود از ابراهیم حاتمیکیا، یعنی همان کارگردانی که از سالها قبل او را بهعنوان فردی میشناسیم که حمایتهای زیادی از او صورت گرفته و حتی بعد از کسب انواع و اقسام سیمرغها از جشنوارههای فجر سالهای گذشته، باز هم با حالتی طلبکارانه انتظار تحسین بیشتری از طرف مسئولان سینمایی را دارد. ولی حتی چنین کارگردانی هم در کارنامه خود با توقیف مواجه شده و فیلم گزارش یک جشن که اشاراتی به ماجراهای سال ۱۳۸۸ داشت، بعد از اکران در جشنواره فجر و درحالیکه قرار بود سال ۱۳۹۰ نمایش عمومی داشته باشد، به بنبست رسید و تا امروز هم خبری از پخش آن نشده؛ موضوعی که حاتمیکیا چند سال قبل، یکبار دیگر به آن اشاره کرده و از عصبانیت خود بابت توقیف این فیلم گفته بود.
فیلم خیابانهای آرام
یک اثر پُرحاشیه دیگر از کمال تبریزی
- کارگردان: کمال تبریزی
- نویسنده: کامبوزیا پرتوی
- بازیگران: نیکی کریمی، حسن معجونی، لعیا زنگنه، محمدرضا فروتن و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۸۹
کمال تبریزی در فیلم خیابان های آرام بهجای تمرکز مستقیم روی اتفاقات سال ۱۳۸۸ و بحثهای سیاسی آن روزها، به شکلی متفاوت به سراغ این ماجراها رفته و داستان فیلم خود را در فضایی خارج از ایران پیش میبُرد. فیلم که در ارمنستان تولید شده بود، حکایت خبرنگاری را روایت میکرد که با اتفاقات عجیبی مواجه میشود و ماجراهایی مثل دزدیده شدن مجسمهها را از سطح شهر دنبال میکند (اتفاقی که در آن دوران هر روز اخبار شگفتانگیزی پیرامون آن منتشر میشد). با وجود اینکه تبریزی تلاش کرده بود محدودیتهای موجود را دور زده و فیلم را به شکلی بسازد که مشکلساز نشود، ولی تا همین امروز هم خبری از اکران آن نبوده است.
و البته این تنها اثر مجیدی در این زمینه نبوده و او فیلم از رئیسجمهور پاداش نگیرید را هم در کارنامه داشته که در سال ۱۳۸۷ تولید شد، ولی سالها بعد در ۱۳۹۴ با حذف بخشهای مختلف و اضافه شدن قسمتهای جدید به نمایش درآمد.
فیلم خرس
توقیف در سینمای ایران و پخش در یوتیوب
- کارگردان: خسرو معصومی
- نویسنده: خسرو معصومی
- بازیگران: پرویز پرستویی، مریلا زارعی، فرهاد اصلانی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۰
خسرو معصومی درسال ۱۳۹۰ فیلم خرس را با بازیگران مطرحی مثل پرویز پرستویی در ارتباط با رزمندهای ساخت که بعد از سالها اسارت به منزل خود بازمیگردد و از ازدواج همسرش با فردی دیگر مطلع میشود؛ داستانی که حاشیههای زیادی بهدنبال داشت و باعث شد فیلم بعد از حضور در جشنواره فجر و کسب جایزه بهترین بازیگر مرد توسط فرهاد اصلانی، با توقیف مواجه شود. یک دهه بعد به شکل عجیبی شاهد آپلود فیلم خرس در یوتیوب بودیم که البته بعد از مدتی از آن حذف شد.
فیلم یک خانواده محترم
از جشنواره کن تا توقیف
- کارگردان: مسعود بخشی
- نویسنده: مسعود بخشی
- بازیگران: بابک حمیدیان، مهرداد صدیقیان، آهو خردمند، مهران احمدی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۰
یک خانواده محترم هم از دیگر فیلمهای معروف توقیف شده در این سالها است که ابتدا نمایشی در «دو هفته کارگردانان» داشت که بهطور موازی با جشنواره کن برگزار میشود، و سپس به جشنوارههای دیگر هم رفت ولی هرگز در ایران نمایش داده نشد. مسعود بخشی که چند سال بعد از آن فیلم یلدا را ساخت، در یک خانواده محترم نگاهی انتقادی نسبت به اوضاع و احوال زندگی در ایران در روزهای بعد از انقلاب داشت و با متهم شدن به سیاهنمایی بیشاز حد و ارائه تصویری نامناسب از کشور، با توقیف روبهرو شد و بعد از یک دهه هم خبری از نمایش آن نشده است.
فیلم رستاخیز
حذف بهدلیل نمایش یک چهره
- کارگردان: احمدرضا درویش
- نویسنده: احمدرضا درویش
- بازیگران: آرش آصفی، بابک حمیدیان، حسن پورشیرازی، پوریا پورسرخ و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۱
در ابتدای متن به فیلم گزارش یک جشن اشاره کردیم که توقیف آن بهعنوان اثری از ابراهیم حاتمیکیا عجیب بوده، و در اینجا باید به سراغ مورد عجیب دیگری برویم که چیزی نیست جز فیلم رستاخیز. احمدرضا درویش که حدود یک دهه قبل از رستاخیز با فیلم دوئل یکی از پرهزینهترین آثار تاریخ سینمای ایران را تدارک دیده بود، اینبار از فضای دفاع مقدس خارج شده و به سراغ روایت وقایع منتهی به روز عاشورا رفت و همه هم منتظر اثری عظیم بودند که با حمایتهای همهجانبه مسئولان همراه شود.
رستاخیز در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۲ نمایش داشت و انواع و اقسام جوایز را هم بهدست آورد، ولی بعد از آن حواشی عجیبی پیرامون فیلم شکل گرفت که به اعتراضات عدهای بابت بعضی مضامین مذهبی این اثر، از جمله نمایش چهره حضرت عباس مربوط میشد. حتی به درویش پیشنهاد داده شد که به سبک سایر آثار مذهبی، چهره این شخصیت را نورانی کند تا مشکل نمایش آن هم برطرف شود، ولی او با این قضیه مخالفت کرد و اکنون بعد از سالها، هنوز هم خبری از نمایش عمومی فیلم نشده و یکی از بزرگترین آثار تاریخی-مذهبی سینمای ایران درحالی روی پرده سینماها نیامد که دو سال قبل نسخهای از آن با دوبله عربی در فضای مجازی پخش شد و حواشی زیادی را بهدنبال داشت.
فیلم مهمونی کامی
شروع فعالیت با توقیف
- کارگردان: علی احمدزاده
- نویسنده: علی احمدزاده و مانی باغبانی
- بازیگران: پگاه آهنگرانی، نازنین فراهانی، مینا ساداتی، مهدی کوشکی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۲
علی احمدزاده در اولین فیلم خود به سراغ ماجراهای چند جوان در راه شمال رفته و داستانی را روایت میکرد که از همان ابتدا با حواشی زیادی در ارتباط با نوع حجاب بازیگران و روابط آنها مواجه شد. مهمونی کامی از آن دست فیلمهایی بود که امید چندانی برای اکران آن وجود نداشت و همین قضیه هم باعث شد احمدزاده بعد از مدتی به سراغ انتشار اثر خود در اینترنت برود و بهنوعی از این طریق به مسئولان مربوطه اعتراض کرده و بگوید که در هر حال فیلم او توسط مخاطبان دیده میشود.
بعدها فیلم مادر قلب اتمی، دومین ساخته احمدزاده هم که محصول ۱۳۹۳ بود، سه سال را در توقیف گذراند و درنهایت پساز پشتسر گذاشتن اصلاحاتی، روانه سالنهای سینما شد.
فیلم ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا
ادامه دردسرهای کاهانی در سینمای ایران
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
- نویسنده: عبدالرضا کاهانی
- بازیگران: مهناز افشار، طناز طباطبایی، آیدا ماهیانی و مهران غفوریان
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۵
یکی از کارگردانهایی که در این سالها چندین بار با ماجرای توقیف روبهرو شده، عبدالرضا کاهانی بوده که در دهه ۱۳۸۰ و اوایل دهه ۱۳۹۰ آثار مختلفی را از او روی پرده سینما دیده بودیم. در ابتدا فیلم وقت داریم حالا که کاهانی آن را در فرانسه ساخته بود، با مشکل نمایش مواجه شد و البته طبق توضیحاتی که خود این کارگردان بعدها در مورد فیلم داد، عدم اکران آن خیلی هم عجیب نبود! ولی فیلم استراحت مطلق که یک سال بعد توسط او ساخته شد هم درگیر حاشیه شده و از حضور در جشنواره فیلم فجر بازماند، هرچند بعدها با حذف بعضی از بخشهای فیلم شاهد اکران آن بودیم.
ولی بیشترین حواشی کاهانی به فیلم ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا برمیگردد؛ اثری که او حساب زیادی روی آن باز کرده و قرار بود با حضور مهناز افشار، طناز طباطبایی و آیدا ماهیانی درکنار مهران غفوریان، حدود پنج سال قبل اکران شود. ولی بعد از مدتی مشخص شد که این فیلم هم وارد سالنهای سینما نخواهد شد و سختگیریها نسبت به آن در حدی بود که یکی از مسئولان مربوطه از این گفت که فیلم حتی با حذف بعضی از صحنهها هم امکان نمایش ندارد و کلیت آن به شکلی است که نمیتوان آن را اکران کرد.
فیلم کاناپه
استانداردهای دوگانه
- کارگردان: کیانوش عیاری
- نویسنده: کیانوش عیاری
- بازیگران: فرهاد آئیش، فرگل فربخش، بابک حمیدیان، ابوالفضل پورعرب، فریبا کامران و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۵
فیلم کاناپه یکی از جدیدترین آثار سینمای ایران بوده که با حاشیه همراه شده و اینبار موضوع به استفاده بازیگران زن فیلم از کلاهگیس مربوط میشود؛ موضوعی که به نظر میرسد رفع مشکلات آن چندان ساده نخواهد بود و با زیر بار نرفتن کیانوش عیاری برای اصلاح فیلم، شاید بهاین زودیها شاهد اکران گسترده آن نباشیم. جالب اینکه همین قضیه یعنی ایده استفاده از کلاهگیس بهجای موی شخصیتهای زن، مدتی قبل در سریال روزهای ابدی هم به کار رفت و درحالیکه مخاطبان تلویزیون بسیار بیشتر از تماشاگران سینما هستند، ولی کسی ایرادی به این سریال نگرفت و این تنها کیانوش عیاری بود که طعم تلخ توقیف را به خاطر این قضیه چشید؛ موضوعی که به خوبی استانداردهای دوگانه را در این زمینه نشان میدهد.
فیلم قاتل و وحشی
گوش مشکلساز
- کارگردان: حمید نعمتالله
- نویسندگان: حمید نعمتالله و معصومه بیات
- بازیگران: لیلا حاتمی، امین حیایی، ستاره اسکندری، شهرام حقیقتدوست و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۸
یکی از آخرین موارد در زمینه توقیف فیلمهای سینمایی به فیلم قاتل و وحشی اختصاص داشته؛ جدیدترین ساخته حمید نعمتالله که انتظارات از آن بسیار بالا بود و خیلیها پیشبینی میکردند جزو بهترینهای جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۹ باشد، ولی ناگهان خبر توقیف فیلم منتشر شد؛ آن هم بهدلیلی بسیار عجیب! در ابتدا بحثهایی شنیده شد مبنی بر اینکه علت توقیف فیلم، سر تراشیده شده لیلا حاتمی بوده که البته موضوع جدیدی در سینمای ایران محسوب نمیشود و تا امروز در آثار مختلفی شاهد چنین چیزی برای بازیگران زن بودهایم. ولی بعد از آن اخباری منتشر شد که حکایت از مشکلساز بودن فیلم به خاطر نمایش گوش حاتمی داشت! البته صحبتهایی هم در مورد سوژه خاص فیلم و رد شدن آن از خط قرمزها شنیده شده است.
در مجموع علت ماجرا هرچه که بود، به نظر میرسد قاتل و وحشی میتوانسته بهعنوان یکی از فیلمهای متفاوت جشنواره فجر اخیر، حال و هوای بهتری به آن بدهد و باعث افزایش تنوع در ژانرهای جشنواره شود، ولی باز هم مشکلات توقیف و ممنوعیت باعث شد سینمای ایران از ساخته جدید یکی دیگر از کارگردانهای بزرگ خود محروم بماند.
درکنار فیلمهایی که توقیف شدند و تا امروز هم خبری از اکران آنها نبوده، در دهه ۹۰ سینمای ایران آثاری را هم داشتیم که حداقل شانس نمایش را بعد از چند سال پیدا کردند؛ هرچند بعضی از آنها با تغییرات زیادی که به همراه داشتند از اثر اصلی فاصله گرفتند و بعضی هم درحالی اکران شدند که دیگر خبری از شور و شوق اولیه مخاطبان برای تماشای آنها نبود. در ادامه به سراغ مهمترین آثار از این دست میرویم.
فیلم خانه پدری
وقتی که ممیزی به کمدی سیاه تبدیل میشود
- کارگردان: کیانوش عیاری
- نویسنده: کیانوش عیاری
- بازیگران: مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، مهران رجبی، نازنین فراهانی، شهاب حسینی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۸۹ (اکران اول در سال ۱۳۹۳، اکران دوم و سوم در سال ۱۳۹۸)
یکی از حیرتانگیزترین ماجراهای توقیف این سالها به فیلم خانه پدری مربوط میشود که میتوان یک کمدی سیاه براساس آن تولید کرد! این ساخته کیانوش عیاری، کارگردان صاحبسبک سینمای ایران که محصول سال ۱۳۸۹ بود، اولین نمایش خود را در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۲ پشت سر گذاشت. بعد از تحسین مردم و منتقدان، بالاخره نوبت به نمایش عمومی خانه پدری رسید و در زمستان ۱۳۹۳ شاهد اکران آن بودیم؛ اکرانی که فقط و فقط یک روز دوام آورد و فیلم بعد از پشتسر گذاشتن چند سأنس، به خاطر حواشی مربوطبه صحنه خشن ابتدای آن و بعضی اعتراضات در مورد محتوایش به سرعت از پرده سینماها پایین کشیده شد.
حدود پنج سال از آن زمان گذشته بود که یکبار دیگر در پاییز ۱۳۹۸ شاهد اکران فیلم بودیم و در شرایطی که به نظر میرسید این دفعه مشکلی پیش نمیآید، تنها پنج روز بعد با خبر توقیف مجدد آن مواجه شدیم! ولی چند روز پساز آن فیلم دوباره اکران شد و البته اکرانی که تفاوت زیادی هم با عدم نمایش نداشت؛ چرا که به محدودترین شکل ممکن در تعداد اندکی سینما روی پرده رفت و البته فروش خوبی را هم باتوجهبه مدت زمان کوتاه اکران خود و سینماهای کمی که در اختیار داشت، تجربه کرد.
فیلم آمین خواهیم گفت
توقیف به خاطر شباهت به رئیسجمهور
- کارگردان: سامان سالور
- نویسنده: سامان سالور
- بازیگران: علیرضا مهران، آزاده زارعی، محمود نظرعلیان، فرزاد حسنی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۸۹ (اکران در سال ۱۳۹۴)
سامان سالور هم از جمله کارگردانانی است که با توقیف دستوپنجه نرم کرده و اکران فیلم آمین خواهیم گفت را برای نیمدهه به خاطر حواشی مختلف از دست داد. بهگفته او یکی از دلایل توقیف فیلم به شخصیتی مربوط میشده که شباهتهایی به محمود احمدینژاد داشته و البته به نظر میرسد این شباهت بیشتر از نظر نوع رفتار بوده، چرا که بازیگر این شخصیت یعنی حمید حبیبیفر که دو ماه قبل در ۳۵ سالگی از دنیا رفت، کوچکترین شباهت ظاهری به رئیس دولتهای نهم و دهم نداشت. از دیگر حواشی فیلم هم میتوان به حضور دختری با سر تراشیده (آزاده زارعی) اشاره کرد و در مجموع آمین خواهیم گفت کلکسیونی از موارد متنوع را در خود داشته که به توقیف چند ساله آن منجر شده بود.
فیلم قصهها
سیاهنمایی؛ اتهام همیشگی
- کارگردان: رخشان بنیاعتماد
- نویسنده: رخشان بنیاعتماد
- بازیگران: فاطمه معتمدآریا، فرهاد اصلانی، مهدی هاشمی، باران کوثری، پیمان معادی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۰ (اکران در سال ۱۳۹۴)
یکی دیگر از آثاری که به خاطر اشاره به ماجراهای ۱۳۸۸ طعم تلخ توقیف را چشید، فیلم قصه ها ساخته رخشان بنیاعتماد بود؛ کارگردانی که از سالها قبل به بیان دغدغههای خود در قالب فیلمهای سینمایی خوشساخت معروف بوده و در سال ۱۳۹۰ هم در اقدامی جالب، به سراغ روایت داستان شخصیتهایی رفت که در فیلمهای قبلی خود معرفی کرده بود. دراینمیان اشاره به اتفاقات آن دوران و مسائل دیگر دست بهدست هم داد تا فیلم متهم به سیاهنمایی شده و چهار سال از اکران باز بماند.
فیلم آشغالهای دوستداشتنی
یک اثر توقیف شده دیگر از محسن امیریوسفی
- کارگردان: محسن امیریوسفی
- نویسنده: محسن امیریوسفی
- بازیگران: شیرین یزدانبخش، حبیب رضایی، شهاب حسینی، اکبر عبدی، صابر ابر، هدیه تهرانی و نگار جواهریان
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۱ (اکران در سال ۱۳۹۷)
محسن امیریوسفی که در دهه ۱۳۸۰ با مشکلات زیادی سر راه اکران دو فیلم اول خود روبهرو شده و ۱۲ سال از اکران خواب تلخ محروم مانده بود و فیلم آتشکار را هم بعد از سه سال توقیف به سالنهای سینما آورده بود، در دهه ۱۳۹۰ نیز با ماجرای مشابهی درگیر بود. فیلم آشغال های دوست داشتنی که حکایت اعضای یک خانواده را به شکلی منحصربفرد نشان میداد و اشاراتی هم به دورههای زمانی مختلف در تاریخ معاصر ایران داشت، بهدلیل برخی بخشهای مرتبط با اتفاقات سال ۱۳۸۸ با مشکلات زیادی در راه اکران مواجه شد.
درنهایت ۶ سال بعد از ساخته شدن فیلم آشغال های دوست داشتنی، اجازه اکران به آن داده شد و البته نمایشی که با حذفیات مختلفی همراه بود. بعدها امیریوسفی از این گفت که بهروز وثوقی هم در نسخه اصلی فیلم صحنههای مخصوص خود را داشته که تماشاگران موفق به دیدن این بخشها نشدند و بهشدت بعید است که در آیندهای نزدیک هم شاهد پخش این نسخه باشیم که امیریوسفی از آن بهعنوان «آشغال های دوست داشتنی اصل» نام میبرد.
فیلم عصبانی نیستم!
باز هم ماجراهای ۸۸
- کارگردان: رضا درمیشیان
- نویسنده: رضا درمیشیان
- بازیگران: نوید محمدزاده و باران کوثری
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۲ (اکران در سال ۱۳۹۷)
معروفترین اثر توقیف شده در ارتباط با وقایع ۱۳۸۸، فیلم عصبانی نیستم! دومین ساخته رضا درمیشیان بود؛ فیلمی که نوید محمدزاده را بهعنوان استعدادی درخشان به سینمای ایران معرفی کرد و البته تأخیر پنج ساله در اکران آن باعث شد هم سوژه فیلم بسوزد و هم مخاطبان سینما مدتها قبل از عصبانی نیستم! با محمدزاده آشنا شوند. درعینحال نسخهای که از این اثر درمیشیان به نمایش درآمد هم طبق انتظار دارای بخشهای حذف شده زیادی بود و در مجموع میتوان گفت فیلمی که پتانسیل فراوانی برای موفقیت داشت، به بدترین شکل ممکن در راه نمایش آسیب دید.
فیلم خانه دختر
نمایش به شرط یک تغییر اساسی
- کارگردان: شهرام شاهحسینی
- نویسنده: پرویز شهبازی
- بازیگران: رعنا آزادیور، حامد بهداد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی و...
- تاریخ ساخت: ۱۳۹۳ (اکران در سال ۱۳۹۶)
فیلم خانه دختر بعد از نمایش در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۳، خیلی سریع درگیر حاشیههای فراوان شد؛ موضوعی که به داستان خاص آن و حرکت روی خط قرمزها مربوط میشد و پرویز شهبازی در فیلمنامه خود به سراغ ماجرایی در ارتباط با شخصیت زن فیلم خود رفته بود که سه سال توقیف را برای آن به همراه داشت. البته بعد از اکران فیلم در سال ۱۳۹۶ هم مشخص شد که نسخه نمایشداده شده با نسخه اصلی تفاوت مهمی دارد و این تغییرات به شکلی بوده که خیلی از تماشاگرانی که نسخه اصلی را ندیده بودند، در فهم کامل داستان دچار مشکل میشدند.
فهرست فیلمهایی که در این سالها با مفهومی به نام ممیزی و توقیف مواجه شدهاند، به اینجا ختم نمیشود و میتوان آن را همینطور ادامه داد و به آثار دیگری مثل زادبوم از ابوالحسن داوودی اشاره کرد که در سال ۱۳۸۷ ساخته شده و اکران آن با حدود یک دهه تأخیر همراه بود. یا فیلم زندگی خصوصی بهعنوان اثر پرحاشیهای از محمدحسین فرحبخش که در سال ۱۳۹۱ به همراه فیلم گشت ارشاد پساز چند روز نمایش از روی پرده سینماها پایین کشیده شدند و بعد از مدتی دوباره اجازه اکران پیدا کردند، ولی زندگی خصوصی خیلی زود یکبار دیگر با اعتراضات گروههای خاصی مواجه شده و برای همیشه به کار خود پایان داد و گشت ارشاد هم هرچند کمی بیشتر روی پرده باقی ماند، ولی زودتر از شرایط طبیعی از سالنهای سینما خداحافظی کرد.
در مجموع سینمایی که در این دههها میتوانست با کمی مدارا با فیلمسازان خود، خیلی بهتر پیش برود و شاهد تولید و نمایش آثاری در آن باشیم که میانگین کیفیت این سینما را افزایش میدهند، متأسفانه با محدودیتها و بنبستهای پشت سر هم مواجه شده و هر روز شاهد اضافه شدن آثار بیشتری به فهرست فیلمهای توقیف شده هستیم؛ فیلمهایی که بعضی از آنها وقتی بعد از چند سال نمایش داده میشوند، هیچ حادثه خاصی را هم بهدنبال ندارند و این قضیه نشان میدهد که نگرانیها بیهوده است، ولی باز هم شاهد ادامه چنین وضعیتی هستیم.
سینمایی که باید از هنر بزرگان خود بیشترین استفاده ممکن را میکرد، کار را به جایی رساند که کارگردان بزرگی مثل بهرام بیضایی از ایران برود و فیلمساز درجه یکی مثل ناصر تقوایی خانهنشین شود و بهجای آنها شاهد از راه رسیدن افرادی مثل سلبریتیهای اینستاگرامی باشیم که بعد از ساختن تعدادی کلیپ طنز، وسوسه ورود به سینما را پیدا میکنند و احتمالاً با مشکلات به مراتب کمتری هم سر راه تولید آثار خود مواجه میشوند.
خرس نقرهای برلین در دستان جعفر پناهی؛ کارگردانی که فیلمهای او در ایران اکران نمیشوند
سینمایی که میتوانست از هنر کارگردانی مثل جعفر پناهی برای نمایش دغدغههای این فیلمساز استفاده کند، با عدم اکران فیلمهای او از سالها قبل کاری کرده که تنها اخبار نمایش آنها در جشنوارههای خارجی را دنبال کنیم و از لذت تماشای فیلمهای او روی پرده سینما دور بمانیم. سینمایی که حتی به بعضی از نزدیکترین همراهان خود هم رحم نمیکند و روزبهروز بر تعداد فیلمهای توقیف شده یا به زور تغییر شکل یافته آن اضافه میشود و معلوم نیست چه زمانی شاهد ملایمت بیشتر و استفاده بهتر از استعدادهای آن خواهیم بود.
رویکرد ژانری به فیلم های یک دهه اخیر سینمای ایران
از انتقادات همیشگی در مورد سینمای ایران، ضعفهای آن در زمینه ژانر بوده است. سینمای ایران همواره به شکلی جلو رفته که هر وقت فیلمی متعلق به ژانر یا حال و هوایی خاص مورد توجه گیشه و منتقدان قرار گرفته، چرخهای از آثار مشابه و فیلمهای تقلیدی نیز پشتسر آن ساخته شدهاند. در دهه ۳۰ فیلمهای روستایی گل کرده بودند، دهه ۴۰ مخصوص فیلمهای جاهلی و کلاهمخملیها بود و در دهه ۵۰ هم افزایش ملودرامهای عاشقانهای را شاهد بودیم که اکثراً کپیهایی مستقیم از آثار هالیوودی روز بودند.
دهه ۶۰ را سینمای عرفانی و اصطلاحاً معناگرا قبضه کرده بود و در دهه ۷۰ به خاطر موفقیتهای بینالمللی آثار برخی از فیلمسازان بزرگ از جمله عباس کیارستمی، فیلمهایی معمولاً فاقد درامپردازی به سبک رایج، در لوکیشنهای طبیعی و با حضور نابازیگران مُد روز شده بود و همچنین در دهه ۸۰ فیلمهای به اصطلاح پسر دختری مورد استقبال قرار گرفته بودند.
اکثر فیلمهایی که در دستهبندیهای ذکر شده قرار میگیرند و از آنها میتوان بهعنوان جریان اصلی (سینمای بدنه) نام برد، یا متعلق به ژانر کمدی هستند یا درامهای اجتماعی که در ایران به آنها ژانر اجتماعی گفته میشود. هنگام بحث در مورد گروه دوم، بدون شک باید به نقش غیرقابل انکار اصغر فرهادی اشاره کرد که یکتنه با ساختههای خود مخصوصاً فیلم جدایی نادر از سیمین موجی عظیم را در این زمینه به راه انداخت؛ درامهایی که طبقه متوسط شهری را هدف گرفتهاند و ویژگیهایی مثل دوربین روی دست و موسیقی متن حداقلی جزو موارد مرسوم در آنها محسوب میشود و از نظر شیوه روایت و فیلمنامه هم اکثراً با فضایی تعلیقآمیز و معمایی همراه هستند که به تدریج کشف میشود. موضوعاتی مثل دروغ، پنهانکاری و خیانت جزو مهمترین موارد مطرحشده در این آثار هستند و خیلی از آنها هم پایان باز دارند و قضاوت را بر عهده مخاطب میگذارند.
فیلم جدایی نادر از سیمین؛ آغازگر مسیر جدیدی در سینمای ایران
از جمله این آثار میتوان به سعادت آباد و سارا و آیدا (هر دو از مازیار میری)، آااادت نمیکنیم (ابراهیم ابراهیمیان)، ملبورن (نیما جاویدی)، مغز استخوان و خانهای در خیابان چهل و یکم (هر دو از حمیدرضا قربانی) و البته فیلم فروشنده اثر اصغر فرهادی اشاره کرد. جالب اینکه «سندرم فرهادی» بعد از مدتی منجر به محبوب شدن نوع دیگری از فیلمها هم شد؛ آثاری که درکنار حفظ بعضی از ویژگیهای قبلی، بهجای طبقه متوسط روی طبقه ضعیف متمرکز میشوند. مواد مخدر و حاشیههای آن، قرار گرفتن بر سر دوراهیهای اخلاقی، جنایت و درگیریهای فیزیکی و کلامی از عناصر پرتکرار این گروه هستند.
اصغر فرهادی با فیلم جدایی نادر از سیمین باعث شد درامهای اجتماعی رشد قابل ملاحظهای پیدا کنند
مطرحترین نمونههای این نوع فیلمها را میتوان آثار سعید روستایی دانست؛ ابد و یک روز و متری شیش و نیم که هر دو هم موفقیت چشمگیری بهدنبال داشتهاند.
در دهه ۹۰ نیز مانند دهههای قبلی آثار نسبتاً زیادی متعلق به ژانر جنگ (که در ایران بهعنوان ژانر دفاع مقدس هم نامیده میشود)، ژانر خانوادگی (که در ایران به نام ژانر کودک هم شناخته میشود و عناصری از ژانرهای موزیکال، کمدی و ماجرایی در آنها دیده میشود) و ژانر تاریخی و حماسی ساخته شده است که هرچند اکثراً از نظر جنبههای تکنیکی، جلوههای بصری و شیوه روایت نسبت به ساختههای قبلی پیشرفت داشتهاند، ولی از نظر ژانری اتفاق تازهای در آنها دیده نمیشود.
اما از نکات قابلتوجه و امیدوارکنندهای که در دهه ۹۰ سینمای ایران رخ داده، توجه به دیگر ژانرهای سینمایی و حالوهوای متفاوت در بسیاری از فیلمهای این سالها است. در زیر مروری داریم بر تعدادی از ژانرها و زیرژانرهای برجسته یک دهه اخیر. دراینمیان سعی کردهایم بهجای تمرکز روی کمدیهای جریان اصلی و همینطور درامهای اجتماعی، به سراغ سبکهای متفاوتتری برویم؛ سبکهایی که البته خیلی از آنها زیرمجموعه همین دو گروه بزرگ قرار میگیرند ولی میتوان نگاه جداگانهای به آنها داشت.
فیلم های کمدی
نخستین فیلم سینمایی بلند ایرانی، یک اثر کمدی بود؛ فیلم آبی و رابی ساخته اوانس اوهانیانس که در زمان اکران به موفقیت زیادی دست پیدا کرد و متأسفانه این روزها نسخهای از آن موجود نیست. در دهههای بعدی هم کمدی همواره نقش پررنگی در این سینما داشته و در دهه ۹۰ هم با آثار زیادی در این زمینه سر و کار داشتیم که میتوان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
۱. کمدیهای جریان اصلی که اکثراً دنبالهروی همان سبک کمدیهای قبلی هستند.
۲. کمدیهای متفاوتتری که جنبههای از ابزوردیسم، کمدی سیاه و دیگر المانهای تلفیقی در آنها دیده میشود.
اگر از گروه اول که اکثر آثار پرفروش یک دهه اخیر نیز به آن تعلق دارند بگذریم، به فیلمهایی میرسیم که هرچند از نظر گونه در ژانر کمدی قرار میگیرند اما فیلمنامه، شیوه کارگردانی و استفاده از جنبههای خاص کمدی در آنها به شکلی متفاوت انجام گرفته است. پررنگترین جریان در این زمینه را میتوان مربوطبه کمدیهای ابزورد (یا به قول عدهای جفنگ) دانست که همزمان با تغییرات اجتماعی سیاسی اواخر دهه ۸۰، با نمایش حالوهوای پوچگرایانه مطرح شدند. در ادامه به بررسی بعضی از مطرحترین نمونههای این دسته میپردازیم.
فیلم اسب حیوان نجیبی است
ماجراهای یک شب آشفته
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
- نویسنده: عبدالرضا کاهانی
- بازیگران: رضا عطاران، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، باران کوثری، مهران احمدی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۰
در سینمای ایران، عبدالرضا کاهانی را میتوان سلطان کمدیهای ابزورد دانست؛ فیلمهایی که مخاطب را با وضعیتی پوچ مواجه میکنند و یشتر از اینکه خود داستان یا شخصیتها باعث خنده تماشاگر شوند، این موقعیتهای نامتعارف و عجیب هستند که صحنههایی کمدی را ترتیب میدهند. کاهانی بعد از فیلم هیچ که داستان آن در ارتباط با مردی بود که هرگز سیر نمیشود و اطرافیان را از این قضیه به خشم میآورد، به سراغ فیلم اسب حیوان نجیبی است رفت؛ اثری با بازی متفاوت رضا عطاران که تمام داستان آن در دل یک شب عجیب و سرشار از اتفاقات مسخره میگذشت و توانست با کمک فیلمنامه جذاب و بازیهای خوب خود مخاطبان زیادی را جذب کرده و در پایان غافلگیر کند.
فیلم بیخود و بیجهت
دردسرهای یک اسبابکشی
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
- نویسنده: عبدالرضا کاهانی
- بازیگران: رضا عطاران، پانتهآ بهرام، نگار جواهریان، احمد مهرانفر
- تاریخ اکران: ۱۳۹۱
فیلم بعدی کاهانی هم در دل موقعیتی پوچ و درعینحال بهشدت ساده اتفاق میافتاد؛ اسبابکشی و انتقال به خانه جدیدی که باعث میشد ماجراهای شخصیتهای فیلم را در قالب دو زوج، درون موقعیتهایی بامزه و احمقانه دنبال کنیم. اینبار کاهانی لوکیشن فیلم خود را از فضای شهری به درون یک خانه برده و با اینکه روایت داستانی ساده در دل یک لوکیشن محدود میتوانست خیلی خستهکننده از آب درآید، بهلطف موقعیتهای کمدی منحصربفرد فیلم و بازی خوب تمام بازیگران، مخاطب علاقمند به این نوع کمدی تا انتها آن را با لذت دنبال میکرد و البته از آن طرف هم عدهای فیلم بی خود و بی جهت را اثری بیسروته و مسخره میدانستند؛ بازخوردی که برای چنین آثاری در ایران زیاد پیش میآید.
فیلم استراحت مطلق
باز هم کمدی ابزوردی از کاهانی
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
- نویسنده: عبدالرضا کاهانی
- بازیگران: رضا عطاران، ترانه علیدوستی، مجید صالحی، بابک حمیدیان و فریده فرامرزی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
سومین همکاری کاهانی با عطاران هم در قالب یک کمدی ابزورد اتفاق افتاد و البته اینبار فیلم کمی تاریکتر از دو اثر قبلی بود. در استراحت مطلق شاهد حضور ترانه علیدوستی بودیم که با ورود به جمع خانواده شخصیت اصلی فیلم (با بازی رضا عطاران و همسر واقعی او، فریده فرامرزی که روابط آنها درون فیلم حاشیههایی هم بهدنبال داشت)، دردسرهایی را ایجاد میکند. از نکات جالب فیلم، بازی متفاوت مجید صالحی نسبت به آن چیزی بود که در ذهن مخاطبان از این کمدین وجود دارد و او را در نقشی جدیتر از قبل با شمایلی ناآشنا میدیدیم.
بازی سایر بازیگران هم در حد خوبی بود و فیلمنامه نیز پتانسیل بالایی داشت، ولی در مجموع فیلم نتوانست در حد کارهای قبلی کاهانی رضایت طرفداران او را به خود جلب کند و هرچند داستان جذابی را روایت میکرد، ولی از جهاتی فاقد آن حسوحال آثار قبلی این کارگردان بود.
فیلم بیحسی موضعی
روایتی دیگر از یک شب عجیب
- کارگردان: حسین مهکام
- نویسنده: حسین مهکام
- بازیگران: حبیب رضایی، باران کوثری، پارسا پیروزفر، حسن معجونی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۹
فیلم بی حسی موضعی از خیلی جهات به اسب حیوانی نجیبی است شباهت دارد؛ از اتفاق افتادن داستان آن در دل یک شب پُرحادثه، تا شخصیتهای علاف و پوچی که به سراغ ماجراهای مختلفی میروند و حتی بازیگرانی که در فیلم کاهانی هم حضور داشتهاند، یعنی حبیب رضایی، باران کوثری و پارسا پیروزفر. این شباهتها بههیچوجه اتفاقی نیستند و حسین مهکام، کارگردان بی حسی موضعی سابقه همکاری با کاهانی را در نگارش فیلمنامه فیلمهای آدم و هیچ داشته است. البته بیحسی موضعی با وجود شباهتهای خود به اثر کاهانی، روایت متفاوتش را از پرسه زدن شخصیتهای داستان در خیابانهای تاریک روایت میکند و میتوان آن را به علاقمندان کمدیهای ابزورد پیشنهاد داد.
به غیر از کمدیهای ابزورد، سینمای دهه ۹۰ ایران در زمینه کمدیهای سیاه نیز دستاوردهای قابل توجهی داشته است؛ کمدیهایی که شوخی با موضوعات ممنوعه مثل مسائل دینی، مرگ، قتل، خشونت، بیماری و... را دستمایه خود قرار میدهند و البته باتوجهبه فرهنگ و جهانبینی مردم هر کشور، باعث ایجاد بازخوردهای متفاوتی بین مخاطبان میشوند. مثلاً فیلم پذیرایی ساده اثر مانی حقیقی که در جشنوارههای متعدد خارجی به نمایش درآمده، همواره از طرف آنها بهعنوان یک کمدی سیاه مورد تحسین قرار گرفته، اما ممکن است مخاطب ایرانی جنبههای غیر کمیک فیلم را پررنگتر ببینند.
کمدیهای ابزورد و سیاه در دهه ۹۰ رشد قابل ملاحظهای داشتند و البته هنوز هم خیلی از تماشاگران با آنها مشکل دارند
در این فیلم زن و مردی ناشناس که هیچوقت هویت و نسبت و رابطه آنها معلوم نمیشود، با صندوقی پر از پول در جادههای برفی پیش میروند و بین رهگذران پول پخش میکنند و هدف و انگیزه آنها هم به درستی مشخص نیست. نکته جالب اینجا است که در نقدهای منتشر شده در نشریات و سایتهایی چون اسکرین دیلی و هالیوود ریپورتر بر جنبههای کمیک و عناصر کمدی سیاه فیلم اشاره شده، ولی بسیاری از منتقدان ایرانی به فضای عبوس فیلم اعتراض کرده و خط داستانی آن را توهین به قشر ضعیف دانسته و فیلم را ضدمردمی خواندهاند. در اینجا نگاهی داریم به دو مورد از کمدیهای سیاه معروف این سالهای سینمای ایران.
بازی با مرگ
- کارگردان: محسن امیریوسفی
- نویسنده: محسن امیریوسفی
- بازیگران: عباس اسفندیاری، محسن رحیمی و دلبر قصری
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
از اولین آثار کمدی سیاه به نمایش درآمده در دهه ۹۰ که البته محصول دهه ۸۰ بود، اولین فیلم محسن امیریوسفی یعنی خواب تلخ بود که به خوبی با فلسفه مرگ شوخی کرده و این کار را در یک گورستان و با حضور مردهشورهای آنجا انجام میداد. ایدههای جذاب فیلم مثل ارتباط شخصیت اصلی یعنی اسفندیار و عزرائیل از دریچه تلویزیونی قدیمی یا رابطه او با همکار سر به هوایش موقعیتهای نابی را در فیلم رقم زده بود و با وجود گذشت حدود دو دهه از تولید آن، همچنان حسوحال تازه فیلم باعث میشود مخاطب از تماشای آن لذت زیادی ببرد؛ البته اگر اهل چنین سبکی باشد.
فیلم خوک
یک کمدی جنایی خونین
- کارگردان: مانی حقیقی
- نویسنده: مانی حقیقی
- بازیگران: حسن معجونی، لیلا حاتمی، لیلی رشیدی، پریناز ایزدیار و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
فیلم خوک با داستان عجیب خود تقریباً همه عناصر زیرژانر کمدی سیاه را در خود دارد. ماجراهای این فیلم درباره کارگردانی به نام حسن (با بازی حسن معجونی) است که در زندگی شخصی و کاری خود به بنبست رسیده و دراینمیان سر و کله قاتلی مخوف هم پیدا شده که کارگردانهای مطرح سینمای ایران را یک به یک سر میبرد، ولی سراغ حسن نمیآید و این موضوع او را کلافه کرده است! چنین خط داستانیِ دیوانهواری طبیعتاً در قالب کمدی سیاه بهتر جواب میدهد و فیلم با مضامینی مثل عقده حقارت، وضعیت ابزوردِ استفاده از شبکههای اجتماعی، قتل و خیانت شوخیهای جالبی میکند.
البته درنهایت فیلم خوک با وجود شایستگیهای خود نتوانست در حد و اندازهای که انتظار آن میرفت بفروشد؛ موضوعی که نشان از عدم استقبال تماشاگران ایرانی از چنین زیرژانری از کمدی دارد. البته سبک فیلم خوک تنها به کمدی سیاه هم خلاصه نمیشود و میتوان المانهای زیادی از ژانر جنایی و معمایی هم در آن پیدا کرد.
فیلم های جنایی و معمایی
دهه ۹۰ سینمای ایران از نظر ژانرهای جنایی و معمایی هم دهه پُرباری بود؛ دو سبکی که بهدلیل المانهای نزدیک به یکدیگر، خیلی وقتها با هم ترکیب میشوند و جدا کردن آنها خیلی ساده نیست. بههمین دلیل در اینجا بهطور مشترک به سراغ آثاری میرویم که متعلق به یکی از این ژانرها یا هردوی آنها هستند.
فیلم گناهکاران
همکاری جنایی پدر و پسر
- کارگردان: فرامرز قریبیان
- نویسنده: سام قریبیان
- بازیگران: فرامرز قریبیان، رامبد جوان، بهاره کیان افشار، همایون ارشادی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۰
فرامرز قریبیان را بیشتر بهعنوان بازیگر میشناسیم، ولی او چهار فیلم سینمایی را هم در کارنامه دارد؛ از جمله فیلم گناهکاران که در سال ۱۳۹۰ به نمایش درآمد و به یکی از معدود آثار سینمای ایران با تم نوآر تبدیل شد. داستان گناهکاران که کاری از سام قریبیان، فرزند کارگردان فیلم بود، به تحقیقات دو کارآگاه در مورد یک قتل میپرداخت و با پیچشهای داستانی جالب و غافلگیرکننده، مخاطب را به خوبی درگیر میکرد و درعینحال یکی از بازیهای متفاوت رامبد جوان را هم به نمایش میگذاشت.
طبق شنیدهها فیلمنامه اولیه سام قریبیان تفاوتهایی با نسخه فعلی داشته و مخصوصاً از نظر پایان شکل و شمایل دیگری داشته، ولی درنهایت با تغییراتی به شکل فعلی درآمد.
فیلم اعترافات ذهن خطرناک من
پیچ و خمهای یک ذهن متوهم
- کارگردان: هومن سیدی
- نویسنده: هومن سیدی
- بازیگران: سیامک صفری، نگار جواهریان، عباس غزالی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۴
سومین فیلم هومن سیدی را شاید بتوان تغییری بزرگ در کارنامه او و آغازگر معروفیت بیشتر سیدی بهعنوان یک کارگردان دانست؛ اثری که از همان لحظات ابتدایی مخاطب را در دل ماجرایی جنایی با رازهای پیدرپی قرار میدهد و با اتفاقاتی که پشتسرهم برای شخصیت اصلی با آن قیافه عجیب و بازی جالب سیامک صفری میافتد، لحظهای دست از سر بیننده برنمیدارد.
فیلم اعترافات ذهن خطرناک من گذشته از حس و حال جنایی-معمایی جذاب خود و تنوعی که به سینمای ایران داد، آغازگر بحثهایی در ارتباط با الهام گرفتن هومن سیدی از آثار بزرگ بود؛ موضوعی که البته چیزی از مهارت کارگردانی او کم نمیکند و در اینجا هم با وجود شباهتهایی به فیلم ممنتو (Memento) اثر کریستوفر نولان، شاهد اثری خوشساخت در سینمای ایران هستیم.
فیلم نگار
یک جنایی زنانه
- کارگردان: رامبد جوان
- نویسنده: احسان گودرزی
- بازیگران: نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، آتیلا پسیانی، مانی حقیقی، افسانه بایگان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
رامبد جوان را بیشتر بهعنوان بازیگر و البته کارگردان آثار کمدی میشناسیم، ولی او با فیلم نگار به سراغ تجربه اثری متفاوت در ژانر جنایی-معمایی رفت و در این زمینه بد هم کار نکرد. داستان فیلم در مورد دختری به نام نگار (با بازی نگار جواهریان) است که پدرش از دنیا رفته و پلیس معتقد است او به خاطر مسائل مالی خودکشی کرده، اما دختر این را باور نمیکند و شروع میکند به کشف حقیقت؛ فیلمی که طراحی صحنه و حس و حال بصریاش کمک بزرگی به خلق اتمسفر معمایی و فضای مبهم آن کرده و غافلگیریهای داستانی هم به کمک آن میآیند تا اثری پُرکشش را شاهد باشیم.
فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی؟
یک اثر کارآگاهی کلاسیک
- کارگردان: فرزاد مؤتمن
- نویسنده: امیر عربی
- بازیگران: فریبرز عربنیا، سیامک صفری، ژاله صامتی، آتیلا پسیانی، محمدرضا غفاری و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
فرزاد مؤتمن در این سالها به سبکهای مختلفی سر زده و در فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی؟ هم به سراغ ژانر جنایی رفته است؛ فیلمی که البته کیفیت خیلی بالایی ندارد و با مشکلات مختلفی همراه است، ولی از نظر ژانری نمونه قابل توجهی محسوب میشود. داستان فیلم در ارتباط با دختری که گم شده و تحقیقات سرگردی با بازی فریبرز عربنیا و مرحله به مرحله جلو رفتن او در بررسیهای کارآگاهی، این فیلم را به اثری با المانهای پررنگ جنایی تبدیل میکند.
فیلم مغزهای کوچک زنگ زده
درام اجتماعی با طعم جنایی
- کارگردان: هومن سیدی
- نویسنده: هومن سیدی
- بازیگران: نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، نوید پورفرج، مرجان اتفاقیان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
همانقدر که اصغر فرهادی در گسترش آثار درام اجتماعی نقش اساسی داشته، به شکلی میتوان او را در قدرت گرفتن دستهای از آثار معمایی-جنایی هم سهیم دانست؛ از جمله فیلم مغزهای کوچک زنگ زده که هم المانهایی از درامهای اجتماعی رایج در این سالهای سینمای ایران را در خود دارد و هم از ژانر جنایی بهره برده و همچنین آثاری از ژانر معمایی هم در آن دیده میشود.
از تقابل گروههای خلافکار و درگیری موادفروشان تا قاچاقچیان کودک در حاشیه شهر را در این اثر شاهد هستیم و تمرکز داستان روی شخصیتی به نام شاهین (با بازی نوید محمدزاده) است که خصوصیات اخلاقی متفاوتی نسبت به اکثر افراد حاضر در داستان دارد، ولی گرفتار این جغرافیا شده است؛ شخصیتی که در ادامه پی به رازهایی در ارتباط با خود و اطرافیانش میبرد.
فیلم گرگ بازی
معمای یک بازی مافیا
- کارگردان: عباس نظامدوست
- نویسندگان: عباس نظامدوست و مجید اسلامی
- بازیگران: علی مصفا، نگار جواهریان، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۷
درمیان آثار معمایی این سالهای ایران، فیلم گرگ بازی یکی از پررنگترین نمونهها محسوب میشود؛ اولین فیلم عباس نظامدوست که داستانش را با محوریت رفقایی شروع میکند که سعی دارند بازی ابداعی خود را (چیزی شبیه مافیا) برای فردی ثروتمند به نمایش بگذارند تا نظر او را برای سرمایهگذاری روی تئاتری با محوریت این بازی جلب کنند. ولی به تدریج مشخص میشود که جریان پیچیدهتر از این حرفها است و فیلم کمکم وارد فضایی تعلیقآمیز و معمایی میشود.
گرگ بازی اثر بیایرادی نیست، ولی توانسته نوع متفاوتی از فیلم های معمایی را در سینمای ایران نمایش داده و با بهرهگیری از بازیهای مناسب و حس و حال بصری خوب خود، مخاطب را درگیر کند و در بخشهای خاصی از فیلم هم با حضور دوبلورهایی مثل ژرژ پطرسی و منوچهر زندهدل در قالب بازیگر، حسی عجیبتر به فیلم ببخشد.
فیلم شنای پروانه با فیلمنامهای نوشته محمد کارت با همکاری حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری (که درکنار یکدیگر نویسندگان و کارگردانان فیلم جان دار هم بودند) از همان لحظات ابتدایی به شکلی مخاطب را میخکوب میکند که دیگر به سختی میتوان از پای آن بلند شد؛ فیلمی که ماجرای خود را در ارتباط با کشف حقیقت و در فضایی با حضور خلافکاران و به اصطلاح گندهلاتها پیش میبرد و نوع روایت آن مانند بعضی دیگر از فیلمهای جنایی و معمایی این سالها مثل انزوا و خون خدا (هر دو ساخته مرتضی علی عباس میرزایی)، ساختار مرحلهای دارد. یعنی شخصیت اصلی مرحله به مرحله با کاراکترهای جدیدی روبهرو میشود و پی به اطلاعات بیشتری میبرد و دراینمیان ماجراهای زیادی را دنبال میکنیم و درنهایت معما حل میشود.
فیلم های ترسناک
از آثار تریلر جنایی ساموئل خاچیکیان در سینمای پیش از انقلاب که بگذریم، به فیلمهایی چون طلسم، شب بیست و نهم، خوابگاه دختران، پارکوی، پستچی سه بار در نمیزند و... در دهههای اخیر میرسیم که هر یک به نحوی سعی کردهاند از عناصر ژانر وحشت بهره ببرند، ولی کمتر پیش آمده که سینمای ایران در حد و اندازههای دهه ۹۰ به سراغ این سبک برود.
فیلم دوستی از جنس آتش
جنی به نام جزقیل
- کارگردان: امیر قویدل
- نویسنده: سیروس رنجبر
- بازیگران: سارا خوئینیها، ایرج نوذری و ناصر ممدوح
- تاریخ اکران: ۱۳۹۱
مرحوم امیر قویدل فیلم دوستی از جنس آتش را در سال ۱۳۸۸ کارگردانی کرد و در همان سال درگذشت. ولی سه سال طول کشید تا فیلم به پرده سینماها بیاید و متأسفانه یادگاری خوبی هم بهعنوان آخرین اثر این کارگردان نبود. فیلم به ارتباط یک نفر با جنی به نام جزقیل میپردازد و سعی در منطقی نشان دادن این قضیه هم دارد، ولی کیفیت پایین آن باعث میشود مخاطب بههیچوجه با آن ارتباط برقرار نکند.
فیلم روایت ناپدید شدن مریم
ماکیومنتری جنزده
- کارگردان: محمدرضا لطفی
- نویسندگان: محمدرضا لطفی و امیر نوروزخانی
- بازیگران: رضا بهبودی، صدف بهشتی، یاسر جعفری، مجید شکری، افشین یداللهی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
فیلم روایت ناپدید شدن مریم ساخته محمدرضا لطفی، نمونهای مهم در قالب ماکیومنتری (مستندنما) است؛ یعنی آثاری که درواقع ارتباطی با حقیقت ندارند و داستان دلخواه نویسندگان خود را بیان میکنند، ولی این کار را به شکلی انجام میدهند که مخاطب تصور کند با اثری برگرفته از واقعیت روبهرو است.
این فیلم محمدرضا لطفی، ارتباط شخصیتی به نام مریم را با اجنه روایت میکند و فضاسازی آن در بعضی بخشها به قدری واقعگرایانه کار شده و استفاده جالبی از افرادی مثل مرحوم افشین یداللهی در نقش واقعی خود یعنی روانپزشک کرده که بخشی از مخاطبان در پایان فیلم از خود میپرسند کدام بخش از این روایت حقیقت بود و کدام بخش داستانی خیالی.
در این دهه یک ماکیومنتری جذاب دیگر هم داشتیم که خیلی بیشتر از روایت ناپدید شدن مریم دیده شد؛ فیلم اژدها وارد میشود! اثر مانی حقیقی که بعضی المانهای ژانر ترسناک را هم در خود دارد، ولی نه به شکلی غلیظ. این فیلم هم به خاطر حس و حال ماکیومنتری خود با بازخوردهای جالبی از طرف عدهای همراه شده بود و تماشاگرانی بودند که نسبت به فریب خوردن خود توسط کارگردان و پخش صحبتهای افرادی مثل صادق زیباکلام که جلوهای واقعی به فیلم میدادند، اعتراض کرده و آن را نوعی شیادی میدانستند!
فیلم ماهی و گربه
ترس در دل روایتی منحصربفرد
- کارگردان: شهرام مکری
- نویسنده: شهرام مکری
- بازیگران: عبد آبست، بابک کریمی، ندا جبرائیلی، پدرام شریفی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
شهرام مکری در فیلم ماهی و گربه به شکل جالبی از المانهای ژانر وحشت استفاده کرده است. درحالیکه میتوان ماهی و گربه را از جهاتی به زیرژانر اسلشر مرتبط دانست، ولی برخلاف اکثر فیلمهای این گروه در آن شاهد خون و خونریزی زیادی نیستیم و کارگردان سعی کرده ماجرا را به شکلی پیش ببرد که مخاطب همواره با دلشوره داستان و شخصیتها را دنبال کرده و نگران اتفاقات بعدی باشد، ولی بهطور مستقیم هم آن اتفاقات را نبیند.
جالب اینجا است که ایده داستان فیلم ماهی و گربه براساس اتفاقی واقعی شکل گرفته که سالها قبل در شمال کشور رخ داده بود و صاحب یک رستوران، با کشتن تعدادی از مشتریان خود از آنها کباب درست کرده و به مشتریان بعدی داده بود. ولی ماهی و گربه تنها در همین حد از ماجرای واقعی استفاده کرده و سایر بخشهای آن کاملاً منحصر به ایدههای خود مکری است.
فیلم هجوم
داستانی خونین در دل یک ورزشگاه
- کارگردان: شهرام مکری
- نویسندگان: شهرام مکری و نسیم احمدپور
- بازیگران: عبد آبست، الهه بخشی، بابک کریمی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
شهرام مکری بعد از ماهی و گربه، یکبار دیگر هم به سراغ ژانر وحشت آمده و اینبار فیلم هجوم را ساخت؛ اثری تماشایی که باز هم با ایدههای زمان-مکانی حیرتانگیز خود با ذهن تماشاگران بازی میکند و داستان پیچیدهاش را در دل ورزشگاهی پیش میبرد که در هر گوشه و کنار آن احتمال رخ دادن ماجرایی عجیب وجود دارد. مکری در هجوم به سراغ ایدههای جالبی رفته و حتی پا را از ماهی و گربه هم فراتر گذاشته و خونآشامها را هم وارد داستان کرده است؛ موضوعی که باعث شده فیلم خشونت نمایان بیشتری نسبت به اثر قبلی این کارگردان داشته باشد.
البته هجوم تنها فیلم خونآشامی این سالها نبوده و میتوان به فیلم دراکولا به کارگردانی رضا عطاران هم استفاده کرد؛ فیلمی که البته بیشتر از اینکه در ژانر وحشت قرار بگیرد، اثری کمدی محسوب میشود.
فیلم زار
کلیشههای ترسناک در قالب ایرانی
- کارگردان: نیما فراهی
- نویسنده: نیما فراهی
- بازیگران: محمدرضا غفاری، حدیث میرامینی و...
- انتشار در فضای مجازی: ۱۳۹۷
نیما فراهی فیلم زار را در سال ۱۳۹۵ آماده کرده بود، ولی با وجود اکران آن در جشنواره جهانی فیلم فجر ۱۳۹۶، در ادامه خبری از نمایش گسترده آن در سینماها نبود و درنهایت هم کارگردان تصمیم گرفت آن را در فضای مجازی پخش کند؛ فیلمی که نمونه ایرانی آن دست از آثاری محسوب میشود که داستان چند جوان را روایت میکنند که به کلبهای دورافتاده سفر کرده و درگیر ماجراهایی وحشتناک میشوند. زار به ویژگیهای مختلف این نوع فیلمها وفادار است و هرچند اثر خیلی سطح بالایی نیست، ولی میتواند در لحظاتی باعث ترس و دلهره مخاطبان شود و آنها را کنجکاوِ دیدن پایان داستان کند.
فیلم آن شب
درخشش به سبک ایرانی
- کارگردان: کوروش آهاری
- نویسندگان: کوروش آهاری و میلاد جرموز
- بازیگران: شهاب حسینی و نیوشا جعفریان
- تاریخ اکران: ۱۳۹۹
تنها کافی است چند دقیقه از شروع فیلم آن شب، ساخته ایرانی-آمریکایی کوروش آهاری بگذرد تا مخاطب آشنا با ژانر وحشت متوجه شباهتهای فراوان آن به فیلم درخشش (The Shining) ساخته درخشان استنلی کوبریک شود. آهاری در آن شب ماجرای زوجی اسیرشده در یک هتل و روبهرو شدن آنها با اتفاقاتی عجیب را روایت میکند و هرچند شباهتهای زیاد به درخشش باعث پایین آمدن ارزش فیلم میشود، ولی بعضی لحظات ترسناک آن هم بد از آب درنیامدهاند؛ لحظاتی که برخلاف خیلی از فیلمهای ترسناک ایرانی که تحت تأثیر اتمسفر شکل میگیرند، با استفاده از حقههای بصری و غافلگیری لحظهای (Jump Scare) موجب پرش مخاطب از جای خود میشوند.
فیلم پوست
ترسناک بومی
- کارگردانان: بهمن و بهرام ارک
- نویسندگان: بهمن و بهرام ارک
- بازیگران: جواد قامتی، فاطمه مسعودیفر، محمود نظرعلیان و...
- تاریخ اکران: بعد از جشنواره فجر ۱۳۹۸ هنوز اکران عمومی نداشته است
از آخرین فیلمهای ترسناک دهه ۹۰ سینمای ایران میتوان به اولین فیلم سینمایی برادران ارک اشاره کرد. در فیلم پوست، عناصر ژانر وحشت برگرفته از المانهای فولکلوریک و بومی آذربایجانی هستند که با قصههای پریان ترکیب شده و در قالب یک داستان عاشقانه روایت میشود. فضاسازی رؤیاگونه فیلم کمک زیادی به جذابتر شدن اتمسفر آن کرده و درعینحال المانهای موزیکال هم با آن ترکیب شده و روایت ترسناک متفاوتی را در سینمای ایران شاهد هستیم. به نمایش درآوردن اجنه و دیوها در سینمای ایران کار سادهای نیست و ممکن است مخاطب خیلی سریع به خنده بیافتد، ولی پوست موفق میشود به بهترین شکل ممکن این کار را انجام دهد و به اثری تأثیرگذار تبدیل شود.
فیلم های ورزشی
ژانر ورزشی از اواسط دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ از پرطرفدارترین ژانرهای سینمای ایران بود و فیلمهای پرفروشی را به این سبک و سیاق شاهد بودیم. اما این ژانر نیز مانند اکشن در دهه ۸۰ تقریباً بهطور کامل از بین رفت و نمونههای زیادی از آن را به یاد نمیآوریم. ولی در دهه ۹۰ چند نمونه فیلم ورزشی ساخته شده که هرچند اکثراً توفیق زیادی در گیشه بهدست نیاوردند، ولی به هر حال سعی در زنده نگه داشتن این ژانر فراموششده داشتهاند.
در بین فیلمهای ورزشی دهه ۹۰ باید به عرق سرد ساخته سهیل بیرقی اشاره کرد که داستان زن فوتسالیستی را روایت میکند که قصد دارد به همراه تیم خود برای اردویی ورزشی به خارج از کشور برود، ولی متوجه میشود همسرش او را ممنوعالخروج کرده است؛ فیلمی که باران کوثری برای بازی در آن، ۲۰ کیلوگرم از وزن خود را کم کرد و تمریناتی ویژه را پشتسر گذاشت. البته عرق سرد بیشتر بر لایههای اجتماعی دنیای ورزش تمرکز دارد و المانهای ژانری آن کمرنگتر است. همچنین داستان آن به شکل واضحی برگرفته از اتفاقی واقعی است که چند سال قبل رخ داد و البته سازندگان فیلم برای اینکه با مشکلی مواجه نشوند، شخصیتهای واقعی را با کاراکترهای خیالی خود تعویض کردهاند.
فیلم سونامی
باید ببازی
- کارگردان: میلاد صدرعاملی
- نویسندگان: میلاد صدرعاملی و علی اصغری
- بازیگران: مهرداد صدیقیان، بهرام رادان، علیرضا شجاع نوری، رعنا آزادیور و فرشته حسینی
- تاریخ اکران: ۱۳۹۸
پسر رسول صدرعاملی در اولین فیلم سینمایی خود به سراغ کارگردانی اثری ورزشی رفته که رقابت، حسادت و رفاقت تکواندوکارها را نشان میدهد و به خوبی شخصیتهای مختلف خود را در قالب ورزشکار جوان، مربی باتجربه و البته ورزشکاری باسابقه روایت میکند که قصد بازگشت به میدان را دارد. صدرعاملی استفاده جالبی از سوژه داغ چند سال پیش دنیای ورزش کرده و با وارد کردن مفهوم «باید ببازی» به دل داستان خود، به تأثیر چنین اتفاقاتی روی زندگی ورزشکاران پرداخته است.
فیلم سونامی از جهاتی یادآور فیلمهای ورزشی دهههای ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران است؛ اثری که هرچند بیایراد نیست، ولی بهعنوان اولین ساخته میلاد صدرعاملی کیفیت قابل قبولی دارد.
فیلم معکوس
سریع و خشمگین در خیابانهای تهران
- کارگردان: پولاد کیمیایی
- نویسنده: پولاد کیمیایی
- بازیگران: بابک حمیدیان، شهرام حقیقتدوست، لیلا زارع، علیرضا کمالی و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۸
یکی دیگر از آثار این ژانر هم محصول یک کارگردان فیلماولی بوده؛ پولاد کیمیایی که در نخستین تجربه کارگردانی خود به سراغ دنیای زیرزمینی مسابقات اتومبیلرانی رفته است؛ فیلمی که از جهاتی وامدار سینمای مسعود کیمیایی است و رفاقت مردانه و حسی از نوستالژی و غم روزگار از دست رفته در گوشه و کنار آن به چشم میخورد. با وجود مشکلاتی که فیلم معکوس با آنها مواجه است، نکته برجسته آن برای علاقهمندان ماشینهای کلاسیک و مسابقهای، طراحی سکانسهای اتومبیلرانی و رقابت بین ماشینهای مختلف است که نسبت به استانداردهای سینمای ایران کیفیت خوبی دارند.
فیلم لاله
اکران پساز یک دهه
- کارگردان: اسدالله نیکنژاد
- نویسنده: جلیل عرفانمنش
- بازیگران: نیکی کریمی، همایون ارشادی، میترا حجار، آزیتا حاجیان، لیلا اوتادی، ایرج نوذری، سارا امیری و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۹
فیلم لاله از عجیبترین پروژههای سینمای ایران در دهه ۹۰ بود؛ فیلمی که اوایل دهه خبر تولید آن براساس زندگی لاله صدیق، اتومبیلران معروفی ایران منتشر شد و اسدالله نیکنژاد سِمَت کارگردانی آن را برعهده گرفت، ولی هر چند وقت یکبار با حواشی مختلفی روبهرو میشد و درنهایت هم پروسه تولید آن به قدری طولانی شد که در آخرین روزهای دهه ۹۰ و در مراسمی با حضور عوامل و بازیگران اکران شد. از نکات جالب در مورد فیلم لاله میتوان به اکران نسخهای با دوبله انگلیسی درکنار نسخه فارسی آن اشاره کرد.
فیلم های علمی تخیلی و فانتزی
سینمای ایران هیچگاه با ژانر علمی تخیلی رابطه خوبی نداشته و مشخصترین دلیل آن هم به مشکلات بودجه و امکانات فنی برای خلق جلوههای ویژه باورپذیر مربوط میشود. و البته درکنار آن باید توجه داشت که درصد زیادی از مخاطبان ایرانی رابطه خوبی با ژانر علمی تخیلی ندارند و این قضیه در برخورد با نمونههای داخلی بدتر هم میشود.
فیلم تابور
علمی تخیلی با چاشنی معناگرایی
- کارگردان: وحید وکیلیفر
- نویسنده: وحید وکیلیفر
- بازیگران: محمد ربانیپور و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۳
وحید وکیلیفر کارگردان مستقلی که فیلمهایش در خارج از کشور بیشتر مورد توجه واقع شده، در این سالها آثار جالبی ساخته که هرچند از بودجه عظیم و جلوههای ویژه خاصی بهره نمیبرند، ولی ویژگیها و عناصر فیلم های آخرالزمانی در آنها دیده میشود. تابور فیلمی بیزمان و مکان است که در فضای عجیب و ناآشنای خود سؤالات زیادی را برای مخاطب ایجاد میکند و کارگردان هم به عمد تلاشی برای پاسخ به آنها ندارد؛ فیلمی که شاید بتوان مضمون اصلی آن را تنهایی انسان معاصر دانست و کارگردان بهدنبال آن است که مواردی مثل بحرانهای زیستمحیطی و روابط اجتماعی کمرنگشده را به مخاطبان یادآوری کند.
وکیلیفر همچنین فیلم دیگری در این ژانر ساخته است به نام ایران K9 که هنوز در ایران اکران نشده، ولی باتوجهبه تصاویر و خلاصه داستانی که از آن منتشر شده، میتوان انتظار اثری با حال و هوای مشابه تابور را داشت؛ خلاصه داستانی به این شرح: «و خورشید آسمانها را ترک گفت تا به جهان زیرین پناه برد. از آن پس مردمان با چشمانی نیمهباز، در میان خواب و بیداری، رخت دیوانگی بر تن کردند.»
فیلم ایران K9
اما سینمای ایران علاوهبر ژانر علمی تخیلی، با ژانر فانتزی نیز رابطه چندان خوبی ندارد و اگر آثار سینمای کودک که عناصر فانتزی در آنها پررنگ هستند را کنار بگذاریم، گزینههای اندکی باقی میمانند که به دو مورد از آنها اشاره میکنیم.
فیلم کله سرخ
جنگل ارواح
- کارگردان: کریم لکزاده
- نویسنده: کریم لکزاده
- بازیگران: بهزاد دورانی، علی باقری، سونیا سنجری و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۶
کریم لکزاده بعد از کارگردانی فیلم قیچی، به سراغ اثر دیگری با مخاطب خاص رفت؛ فیلمی که فضای واقعی را با فانتزی ترکیب کرده و اثری متفاوت در سینمای ایران ارائه میدهد. فیلم کله سرخ با بازی دیدنی بهزاد دورانی (که سالها قبل حضور پررنگی در فیلم باد ما را خواهد برد اثر عباس کیارستمی داشت) به ماجراهای شخصیتی مو قرمز میپردازد که باید با زندگی پُر از مشکل خود درکنار خاطرات قدیمی و البته روح برادرش (با بازی جذاب علی باقری) مواجه شود. این اثر متفاوت کریم لکزاده شاید بعضی از تماشاگران را خسته کند، ولی برای گروهی دیگر هم فیلمی تماشایی خواهد بود.
فیلم سمفونی نهم
عزرائیل عاشق
- کارگردان: محمدرضا هنرمند
- نویسنده: محمدرضا هنرمند
- بازیگران: حمید فرخنژاد، ساره بیات، محمدرضا فروتن و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۸
فیلم سمفونی نهم به کارگردانی محمدرضا هنرمند یکی دیگر از آثار فانتزی این سالها بوده؛ فیلمی یادآور زیر آسمان برلین (Wings of Desire) اثر ویم وندرس که حمید فرخنژاد در آن نقش عزرائیلی عاشقپیشه را ایفا میکند که باید جان زنی را بگیرد، ولی با ماجراهای زیادی در این راه مواجه میشود. هرچند هنرمند در فیلم سمفونی نهم کمی از آثار جذاب خود در دهههای ۷۰ و ۸۰ فاصله گرفته، ولی همچنان ایدههای جالبی در سر دارد و اینبار هم با روایت ماجراهای ملکالموت در دورههای زمانی مختلف، نحوه از دنیا رفتن بعضی از شخصیتهای معروف تاریخ را در قالبی متفاوت نشان میدهد.
فیلم های زندگینامهای
هرچند ساخت فیلمهای زندگینامهای در سینمای جهان سابقهای بسیار طولانی داشته و همیشه مورد توجه بوده، ولی در سینمای ایران به دلایل مختلف از جمله حساسیتهای زیاد نسبت به شخصیتهای مختلف، کمتر شاهد تولید این نوع فیلمها بودهایم. بااینحال دهه ۹۰ از پربارترین دهههای سینمای ایران در زمینه ژانر زندگینامهای بوده است.
فیلم چ
چمران به روایت حاتمیکیا
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- نویسنده: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: فریبرز عربنیا، مریلا زارعی، بابک حمیدیان و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۲
از اولین فیلمهای زندگینامهای دهه ۹۰ میتوان به فیلم چ اشاره کرد؛ اثری که ابراهیم حاتمیکیا در آن به روایت ماجراهای پاوه در سال ۱۳۵۸ پرداخته و روزهای آشفته این شهر را بعد از آمدن مصطفی چمران و همراهانش به آن روایت میکند. فریبرز عربنیا بازی قابل قبولی در نقش چمران داشته و از نظر چهرهپردازی هم شاهد دستاوردهای خوبی در فیلم هستیم و هرچند انتقادات زیادی به این اثر حاتمیکیا وارد است، ولی در مجموع میتوان آن را از نظر تکنیکی در حد خوبی دانست؛ فیلمی که با حواشی زیادی در زمان تولید مواجه بود و جدایی فریبرز عربنیا در آخرین مراحل فیلمبرداری باعث ایجاد مشکلاتی در راه تکمیل آن شد.
فیلم ایستاده در غبار
تجربه داکیودرام وطنی
- کارگردان: محمدحسین مهدویان
- نویسنده: محمدحسین مهدویان
- بازیگران: هادی حجازیفر و...
- تاریخ اکران: ۱۳۹۵
ایستاده در غبار ساخته محمدحسین مهدویان که تلفیقی از سینمای مستند (صداهای واقعی) و داستانی (بازیگران در نقش شخصیتها) است، به زندگی احمد متوسلیان میپردازد و از نکات جالب در مورد آن، نحوه نمایش این شخصیت است که نه به سبک خیلی از آثار زندگینامهای به شکل یک انسان فرشتهمانند، بلکه در قالب شخصیتی زمینی به تصویر کشیده شده است.
مهدویان که در سریال روزهای زمستان به سراغ نمونهای داخلی از سبک داکیودرام رفته بود، در ایستاده در غبار هم یکبار دیگر از این روش استفاده کرده و توانسته اثری را خلق کند که با بازی مناسب هادی حجازیفر، میتواند حتی مخاطب ناآگاه را به اشتباه انداخته و این تصور را برای او ایجاد کند که در حال دیدن مستندی واقعی است.
فیلم درخت گردو
طعم تلخ جنگ
- کارگردان: محمدحسین مهدویان
- نویسندگان: ابراهیم امینی و حسین حسنی
- بازیگران: پیمان معادی، مینا ساداتی، مینو شریفی و مهران مدیری
- تاریخ اکران: بعد از جشنواره فجر ۱۳۹۸ هنوز اکران عمومی نداشته است
محمدحسین مهدویان در فیلم درخت گردو هم یکبار دیگر به سراغ اثری زندگینامهای رفت؛ البته با تفاوتهای زیاد نسبت به ایستاده در غبار. فیلم به زندگی قادر مولانپور میپردازد؛ مرد کُردی که اعضای خانوادهاش در جریان بمباران شیمیایی سردشت در سال ۱۳۶۶ درگیر اتفاقات تلخی میشوند و او ماجراهای سختی را در این زمینه پشتسر میگذارد.
درخت گردو در نمایش فجایع جنگ بههیچوجه دست به خودسانسوری نمیزند و صحنههایی را نشان میدهد که دل هر بینندهای را به درد میآورند و ترکیب آنها با بازی فوقالعاده پیمان معادی، منجر به خلق اثری بهشدت تأثیرگذار شده است؛ فیلمی که البته در بعضی بخشها حالت شعارزده پیدا میکند و ای کاش چنین سکانسهایی برای آن در نظر گرفته نشده بود.
فیلم غلامرضا تختی را میتوان در دو سبک ورزشی و زندگینامهای قرار داد؛ آخرین اثر بهرام توکلی که قرار بود پس از فیلم جهانپهلوان تختی از بهروز افخمی (که در ادامه پروژه ناتمام علی حاتمی ساخته شده بود) یکبار دیگر به روایتی سینمایی از این ورزشکار محبوب بپردازد. در ابتدا قرار بود امیر جدیدی نقش تختی را ایفا کند ولی این همکاری امکانپذیر نشد و درنهایت هم چهار فرد مختلف برای بازی از نقش کودکی تا آخرین لحظات عمر تختی انتخاب شدند؛ بازیگرانی که اکثراً کار خود را به خوبی انجام دادند و شباهت زیادی هم به تختی داشتند.
با وجود انتظارات زیادی که از موفقیت فیلم وجود داشت، تختی در گیشه با شکست مواجه شد؛ فیلمی که هرچند جنبههای تکنیکی و طراحی صحنه قابل توجهی داشت، ولی از ضعفهایی در فیلمنامه و پردازش شخصیتها رنج میبرد و درکنار آن هم یکبار دیگر متوجه شدیم که فیلمهای زندگینامهای آنطور که باید و شاید در ایران محبوبیت ندارند.
در این سالها نوعی از آثار زندگینامهای در ایران رواج پیدا کرده که با تغییر نام و شغل شخصیت اصلی همراه هستند تا از حواشی دوری کنند
درکنار مواردی که به آنها اشاره کردیم، باید از فیلمهایی هم یاد کرد که به شکل غیر مستقیم براساس شخصیتهای واقعی ساخته شدهاند. مثل فیلم خشم و هیاهو ساخته هومن سیدی و یادم تو را فراموش اثر علی عطشانی که هر دو برگرفته از زندگی فوتبالیست مطرحی هستند که درگیر پرونده قتل شد و زندگیاش به حاشیه رفت؛ فیلمهایی که البته سعی کردهاند با ایجاد تفاوتهایی نسبت به ماجرای اصلی، خود را از اتهام نمایش داستان واقعی دور نگه دارند. و همینطور عرق سرد که شباهت واضحی به یک ماجرای واقعی دارد که چند سال قبل اتفاق افتاده بود.
در مجموع هرچند هنوز فاصله زیادی تا رسیدن سینمای ایران به یک تنوع قابل ملاحظه در ژانرهای متنوع داریم، ولی میتوان دهه ۹۰ را جزو بهترین دورههای سینما از این نظر دانست و شاید بتوان امیدوار بود که این افزایش تنوع در ژانرهای مختلف، در آینده هم ادامه پیدا کرده و شاهد تولید آثار متنوع بیشتری باشیم.
تغییر و تحولات فیلم دیدن؛ از پردیس های سینمایی تا VODها
درکنار پیشرفتهای تکنولوژی و از راه رسیدن ابزار جدید فیلمبرداری، صدابرداری، ساخت جلوههای ویژه و...، نحوه مواجه شدن مخاطبان سینما با فیلمها هم در این دهه با تحولات زیادی همراه بود.
دهه ۹۰ سینمای ایران را میتوان از یک زاویه، دهه رشد و افزایش چشمگیر پردیسهای عظیم سینمایی دانست؛ پردیسهایی که تا همین چند سال قبل به این شکل خبری از آنها نبود و مفهوم سینما در ایران اکثراً به مراکزی خلاصه میشد که یک یا نهایتاً دو تا سه سالن سینما داشتند، ولی به تدریج جای خود را به مراکزی عظیمتر دادند؛ از جمله سینما آزادی که بعد از اتمام بازسازی در سال ۱۳۸۶ درحالی میزبان دوستداران خود شد که با پنج سالن، خبر از شروع دوران جدیدی در نحوه فیلم دیدن ایرانیها میداد.
ولی حتی پردیس سینما آزادی هم با چیزی که این روزها شاهدش هستیم فاصله زیادی داشت، یعنی پردیسهای سینمایی بزرگی که در دل مجتمعهای تجاری عظیم قرار گرفتهاند؛ نوعی از سینماها که با محبوب شدن نمونههایی مثل پردیس سینمایی کورش باعث شدند تماشای آثار سینمایی توسط ایرانیها شکل و شمایل دیگری پیدا کند و نه یک تفریح جداگانه، بلکه به سرگرمیای در دل سایر تفریحها تبدیل شود و خانوادهها و دوستان درحالیکه گشتی در مراکز خرید میزنند، به سراغ تماشای فیلمی هم بروند.
این روزها تهران پُر شده از چنین پردیسهای سینمایی بزرگی که هرکدام چندین و چند سالن برای سلیقههای مختلف دارند و میتوان در یک روز شاهد نمایش فیلمی کمدی درکنار یک درام اجتماعی و اثری از هنر و تجربه به همراه یک انیمیشن بود و تنوعی قابل ملاحظه را تجربه کرد. از پردیس کورش (در دل یک مجتمع تجاری عظیم) و چارسو (در منطقهای که به مرکز فروش موبایل و تلویزیون مشهور است) تا باغ کتاب (درون محوطهای فرهنگی و درکنار یکی از بزرگترین کتابخانههای شهر) و ایرانمال (بزرگترین مجتمع تجاری کشور) تا پردیسهای اختصاصی مثل ملت و آزادی، همه و همه در طول این سالها باعث شدهاند مخاطبان سینما انتخابهای بیشتر و متنوعتری نسبت به قبل داشته باشند.
در دههای که گذشت، کیفیت سالنهای سینما افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرد و درعینحال با راههای جدیدی هم برای فیلم دیدن آشنا شدیم
در سایر شهرها هم شاهد راه افتادن پردیسهای سینمایی باکیفیتی بودهایم. از پردیس گلستان در شیراز و سیتی سنتر در اصفهان تا پردیس هویزه در مشهد که دههها قبل به شکل متفاوتی فعالیت میکرد و بعد از بازسازی در دهه ۱۳۹۰، یکبار دیگر به سبکی جدید پذیرای علاقمندان شد. همه اینها دست بهدست هم دادند تا تماشاگران بتوانند در سالنهایی مناسبتر از قبل و صندلیهایی راحتتر به تماشای فیلمها روی پردههایی باکیفیتتر بنشینند. البته در اینجا هم مثل خیلی موارد دیگر، گاهی اوقات حس نوستالژی مخاطبان قدیمی سینما نسبت به سالنهای قبلی از راه میرسد و هوس فیلم دیدن در آن فضا را میکنند، ولی حقیقت این است که تفاوت کیفیت بین سالنهای مدرن امروزی با نمونههای قبلی بسیار بیشتر از این است که تنها به خاطر نوستالژیک بودن آنها، سالنهای جدید را زیر سؤال ببریم.
گذشته از این بحث، حتی نحوه فروش بلیتهای سینما هم در این دهه با تغییرات عظیمی همراه بود. در اولین سالهای دهه ۹۰ شاهد کار جدیدی از طرف بعضی سینماگرها بودیم و آنها تصمیم گرفتند برای جذب مخاطبان بیشتر، فروش بلیتها را در بعضی سأنسهای سینماهای معروف برعهده بگیرند! بهاین ترتیب فلان بازیگر یا کارگردان، ساعتی قبل از اکران فیلم خود، پشت میزی درکنار ورودی سینما مینشست و بهاین شکل طرفداران او میتوانستند از نزیک به صحبت یا گرفتن امضا و عکس یادگاری با او بپردازند و درعینحال به تماشای فیلم هم تشویق شوند؛ موضوعی که بعدها نه دقیقاً به این شکل، ولی کموبیش مشابه ادامه پیدا کرد و هرچند وقت یکبار شاهد اکران فیلمهای مختلف با حضور عوامل آنها بودهایم.
ولی پررنگترین تغییر در مورد بلیت سینماها که با رشد تکنولوژی و افزایش نفوذ اینترنت میان مردم همراه بود، فروش آنلاین بلیتها بوده؛ اتفاقی که شاید تا یک دهه قبل کمتر کسی انتظار داشت تا این حد جای خود را میان مردم باز کند و همه عادت کرده بودند به ایستادن در صف فروش بلیت و تهیه آن از مسئول مربوطه. البته در دهه ۱۳۸۰ هم اندک مراکزی مثل سینما فرهنگ بودند که میشد با دریافت اشتراک و واریز پول، حسابی در آنها ایجاد کرده و تلفنی اقدام به خرید بلیت کرد. ولی با از راه رسیدن سامانههایی مثل سینماتیکت، مفهوم جدیدی از فروش بلیت را تجربه کردیم.
کمرنگ شدن فروش حضوری بلیت سینماها و جایگزین شدن آن با فروش اینترنتی
بهاین شکل دیگر نیازی به نگرانی بابت دیر رسیدن و شلوغ بودن سأنس نیست و همینطور اتفاقاتی مثل چانه زدن با مسئول بلیتفروشی برای گرفتن صندلی مناسب هم بهدست فراموشی سپرده شده و میتوانیم خیلی راحت و بدون هیچ دغدغهای روز موردنظر، ساعت موردنظر و صندلی دلخواه را انتخاب کنیم و به سراغ سینمای مورد نظر برویم.
در مجموع به نظر میرسد از راه رسیدن پردیسهای سینمایی جدید و راحتتر شدن دسترسی به آنها باعث شده هم گروههای بیشتری از مخاطبان به سراغ فیلمهای سینمایی بیایند و هم سرمایهگذاریهای بیشتری در این زمینه صورت بگیرد؛ بهطوریکه چند ماه قبل رئیس سازمان سینمایی از ساخت ۷۶ مرکز جدید با ۲۹۶ سالن خبر داد و حوزه هنری هم بهتنهایی تا پایان سال آینده قصد ساخت و احیای ۱۰ پردیس سینمایی با ۱۶۱ سالن نمایش را دارد؛ موضوعی که البته باید دید باتوجهبه وضعیت اقتصادی کشور و هزینههایی که نسبت به قبل افزایش نجومی پیدا کرده و البته معضل بزرگی به نام ویروس کرونا، به کجا میرسد.
بحث ویروس کرونا شد و بد نیست به یکی از آخرین اقدامات مسئولان سینمایی برای جذب مخاطب هم اشاره داشته باشیم که چیزی نبوده به جز سینما ماشین یا درایوین سینما (Drive-in Cinema). این نوع سینما که از دههها قبل در بعضی کشورها مشتریان خاص خود را داشته و در ایران هم پیش از انقلاب با نمونههایی مثل سینما ونک و سینما تهرانپارس به جذب مخاطب میپرداخته، شامل محیطی وسیع و باز میشود که در بخشی از آن پرده سینمایی عظیمی قرار گرفته و مخاطبان با ماشینهای خود به آنجا آمده و فیلم روی پرده را از درون ماشین تماشا میکنند.
از راه رسیدن ویروس کرونا و تعطیلی سینماهای کشور باعث شد عدهای به فکر احیای درایوین سینما بیافتند و این کار در مراکزی مثل محوطه برج میلاد اتفاق افتاد. آثاری مثل فیلم خروج، اثر ابراهیم حاتمیکیا در بهار ۱۳۹۹ به این منظور انتخاب شدند و در ابتدا هم به نظر میرسید استقبال از آن بد نیست، ولی بعد از مدتی این نحوه نمایش فیلم که پساز دههها احیا شده بود، دوباره بهدست فراموشی سپرده شد و سالنهای سینمای معمولی باز شدند که البته بهدلیل شرایط فعلی، استقبال از آنها در حدی است که تفاوت چندانی با تعطیل بودن ندارند.
تبلیغ سینما ماشین برای فیلم خروج، درحالیکه به اشتباه آن را «برای اولینبار در ایران» معرفی کرده بودند
ولی مهمترین تغییر دهه ۹۰ سینمای ایران در نحوه فیلم دیدن، نه این موارد ذکرشده بلکه سرویسهای اشتراک فیلم و سریال بودهاند؛ سرویسهایی معروف به VOD (مخفف Video on Demand که ترجمه تحتاللفظی آن میشود «ویدیو براساس درخواست») که از چند دهه قبل به شکلهای مختلف در بعضی کشورها وجود داشتهاند، ولی با همهگیر شدن اینترنت دستخوش تغییرات فراوانی شدند. پلتفرمهایی که به مشترکان خود امکان انتخاب گزینه دلخواه برای تماشا را میدهند و شاید راحتترین راه برای تعریف آنها، اشاره به سرویسهای استریم مثل نتفلیکس و دیزنی پلاس باشد که در این سالها با موفقیتهای چشمگیر خود به مخاطبان چند صد میلیونی دست پیدا کردهاند و میتوان انواع و اقسام فیلمها و سریالهای قدیمی و جدید را در آنها دنبال کرد.
سرویسهای VOD از چند سال قبل به تدریج جای پای خود را در ایران هم باز کردند و یکی از اولین نمونهها «آیو» بود که در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ آغاز به کار کرد و توانست به یکی از نخستین سرویسهایی تبدیل شود که مخاطب ایرانی روی تلویزیون هوشمند خود هم با آن سر و کار داشت. «فیلمنت» هم سرویس دیگری بود که در همان دوران از راه رسید و با ارائه فیلم و سریال درکنار محتوای اختصاصی، طرفداران خاص خود را پیدا کرد.
سرویسهای پخش فیلم و سریال مثل فیلیمو و نماوا این روزها با مشترکان پُرشمار خود به رقبای بزرگی برای سالنهای سینما تبدیل شدهاند
ولی امروز درکنار سرویسهای مختلفی از جمله موارد ذکرشده و نمونههای دیگری مثل «لنز»، این بخش از صنعت سرگرمی ایران را بیشاز هر چیز با «فیلیمو» و «نماوا» میشناسیم؛ سرویسهایی که هر دوی آنها در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ از راه رسیدند و البته در ابتدا با حال و هوای دیگری وارد میدان شده بودند. فیلیمو بهعنوان زیرمجموعهای از آپارات فعالیت خود را شروع کرد و به تدریج با افزایش محبوبیت، به سرویسی جداگانه تبدیل شد. این پلتفرم بعد از مدتی به سراغ تولید محتوای انحصاری رفت و یکی از اولین سریالهای بزرگ VODها یعنی نهنگ آبی را هم به کارگردانی فریدون جیرانی تدارک دید و بعدها هم با سریالهای دیگری مثل هم گناه و آقازاده به مسیر رشد خود ادامه داد.
این سرویس اشتراک فیلم و سریال برای ماههای آینده هم آثار زیادی را در نظر دارد، از سریالهای جیران (حسن فتحی) و جزیره (سیروس مقدم) تا یاغی (محمد کارت) و ماساژور (محسن تنابنده). و طبق اطلاعات منتشرشده توسط آنها، تا آذر ۱۳۹۹ به بیشاز یک میلیون و ۱۰۰ هزار کاربر فعال دست پیدا کردهاند؛ کاربرانی که تعداد آنها نسبت به سال گذشته ۲.۵ برابر شده است. هر اشتراک هم بهطور میانگین ۲.۵ بیننده را دربرمیگیرد و بهاین ترتیب فیلیمو تعداد بینندگان فعال آثار خود را در هر ماه ۲.۷ میلیون نفر میداند.
در طرف دیگر ماجرا، رقیب بزرگی به نام نماوا وجود دارد که در ابتدا بهعنوان زیرمجموعهای از شرکت شاتل شروع به کار کرد و سپس با گسترش فعالیتهای خود، به یک سرویسدهنده عظیم فیلم و سریال تبدیل شد. نماوا هم در ابتدای کار مثل سایر سرویسها به پخش فیلمها و سریالهای مشترک با سایر پلتفرمها میپرداخت، ولی به تدریج پای محصولات اختصاصی به این سرویس هم باز شد. این قضیه در سال ۱۳۹۹ به اوج خود رسید و برای مثال یکی از محبوبترین آثار نماوا یعنی سریال قورباغه به کارگردانی هومن سیدی، طبق اطلاعات منتشرشده در عرض ۴۸ ساعت اول پخش خود، به میزان ۴۰ میلیون دقیقه توسط مشترکان نماوا دیده شد که آمار خیرهکنندهای محسوب میشود.
نماوا همچنین تولید برنامه گفتوگو محور همرفیق با اجرای شهاب حسینی را هم برعهده دارد که این برنامه هم با استقبال خیلی بالایی همراه شده و در ۲۴ ساعت اول عرضه خود، ۲۱ میلیون دقیقه تماشا شد؛ آماری که نشان از رشد قابلتوجه این پلتفرم میدهد و وقتی در نظر بگیریم که سریالی مثل گیسو (در ادامه سریال عاشقانه) با بازی محمدرضا گلزار هم از تولیدات جدید این پلتفرم است، انتظار برای افزایش آمار مشترکان آن عجیب نیست. البته همچنان فیلیمو در صدر سرویسهای فیلم و سریال ایرانی قرار دارد، ولی رقابت هم در این زمینه روزبهروز داغتر میشود و باید دید درنهایت به کجا میرسد.
اکران آنلاین فیلمهای سینمایی به خاطر مشکلات ناشی از ویروس کرونا، از اتفاقات غیرمنتظره دهه ۹۰ بود
گذشته از بحث سریال، این سرویسها هنوز در زمینه فیلمهای اختصاصی دستاورد خیلی خاصی نداشتهاند و بیشتر بهعنوان پخشکننده فیلمهایی مطرح شدهاند که پیشاز این در سالنهای سینما نمایش داشتند. ولی وضعیت سال ۱۳۹۹ و همهگیری کووید ۱۹ باعث شد سرویسهای اشتراک ایرانی مخاطبان بیشتری جذب کنند. و از آنجایی که سالنهای سینما با فضای بسته خود به محیطی نامناسب در این سال تبدیل شده بودند، تهیهکنندگان بعضی از فیلمها تصمیم به اکران آنلاین آنها در این سرویسها گرفتند تا علاقمندان بتوانند با خرید بلیت مجازی، به تماشای آثار دلخواه خود بنشینند.
از اولین آثاری که به این شکل به نمایش درآمدند، فیلم خروج و همینطور فیلم طلا اثر پرویز شهبازی بودند؛ موضوعی که طبق شنیدهها با استقبال خوبی هم از طرف مردم مواجه شد و خروج بعد از سه روز به فروشی معادل یک میلیارد تومان رسید و مجموع فروش هر دو فیلم هم پساز ۳۰ روز به بیشاز چهار میلیارد تومان رسید. بعدها فیلمهای دیگری مثل کشتارگاه، حمال طلا، بیحسی موضعی و همینطور انیمیشن آخرین داستان هم به این شکل اکران شدند و همچنان تقاضا از طرف تهیهکنندگان برای اکران بعضی فیلمها وجود دارد.
البته عدهای هم از ضررده بودن این نوع اکران برای سرمایهگذاران فیلمها میگویند، ولی در حال حاضر چاره دیگری هم نیست و درحالیکه مشخص نیست تا چه زمانی با ویروس کرونا دستوپنجه نرم میکنیم، راهحل یا همین اکران آنلاین خواهد بود یا انتظار طولانیمدت برای از راه رسیدن روزی که سالنهای سینما یکبار دیگر به دوران سابق خود بازگردند.
سریال قورباغه؛ از آثار مطرح امسال که با کمک عوامل و بازیگران معروفی ساخته شده است
در مجموع میتوان اوجگیری سرویسهای اشتراک فیلم و سریال در ایران را از این جهت مثبت دانست که هم اجازه نمایش بعضی آثار سینمایی کمتر دیده شده را میدهد، و هم باعث خلق آثار جذاب و متفاوتی مخصوصاً در زمینه سریالها شده و این روزها شاهد نمایش انواع و اقسام مجموعهها با حضور کارگردانان و بازیگران مطرح درکنار داستانهای متنوع هستیم. ولی از طرف دیگر به نظر میرسد این قضیه خیلی هم به نفع سینما نخواهد بود؛ چرا که هر روز به تعداد کارگردانان بزرگ سینما که در حال کوچ کردن به سمت سریالسازی هستند اضافه میشود و بازیگران معروف هم روزبهروز بیشتر به بازی در آنها میپردازند و از فیلمهای سینمایی فاصله میگیرند. بهنوعی میتوان گفت رقابتی بین فیلمهای سینمایی و سریالهای فیلیمو و نماوا شکل گرفته که زور بخش سریال هم در حال بیشتر شدن است و باید دید نتیجه نهایی چه خواهد بود.
از طرف دیگر نیز همین بحث اکران آنلاین فیلمها باعث شده با نوع جدیدی از نمایش این آثار روبهرو شویم که پیشاز این در ایران سابقه نداشته و البته نمیتوان آن را چندان هم مورد انتقاد قرار داد؛ چرا که در سال ۱۳۹۹ تقریباً همه دنیا درگیر ویروس کرونا بوده و فیلمهای مختلفی در سطح جهان به شکل آنلاین منتشر شدند. البته هنوز برای اظهارنظر قطعی در این زمینه زود است و نمیتوان گفت تماشاگران به همین سرعت به اکران آنلاین عادت کردهاند و دیگر کاری با سینماها ندارند. شاید بعد از فروکش کردن ویروس کرونا، باز هم شاهد استقبال خوبی از سالنهای سینما باشیم و از الآن چیزی معلوم نیست. ولی در هر حال به نظر میرسد در آینده به سمتی میرویم که آمار مخاطبان خانگی فیلمها روزبهروز بیشتر شده و سالنهای سینما کار سختتری در پیش خواهند داشت.
دستاوردهای فنی سینمای ایران در این دهه
یکی از مشکلات همیشگی سینمای ایران، فاصله زیاد آن با سینمای دنیا در بُعد فنی بوده؛ موضوعی که با نگاهی به سال تولید فیلمهای بزرگ دنیا و مقایسه آنها با تولیدات داخلی، بهتر متوجه آن میشویم و مثلاً کافی است در نظر بگیریم فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی با آن شکل و شمایل در سال ۱۳۴۷ اکران شده و در آن سال با آثاری در ایران سر و کار داشتیم که امروز اکثر آنها از نظر کیفیت صدا و تصویر به سختی قابل تحمل هستند. این موضوع همینطور ادامه پیدا کرده و در دهههای بعد هم از نظر فنی فاصلهای نجومی با آثار روز دنیا داشتهایم، ولی به تدریج از دهه ۱۳۸۰ و سپس دهه ۱۳۹۰، حداقل از بعضی جهات پیشرفتهایی را شاهد بودهایم.
البته بخش بزرگی از این قضیه به خاطر دسترسی به تجهیزات روز دنیا مثل دوربینهای فیلمبرداری باکیفیت و ابزار صدابرداری مناسبتر و مواردی از این دست بوده، ولی فیلمسازان هم بیشتر از گذشته به کیفیت صوتی و تصویری آثار خود اهمیت میدهند و دیگر از روزهایی که تنها داشتن یک فیلمنامه و تعدادی بازیگر برای تولید یک اثر سینمایی کافی بود، عبور کردهایم.
در بحث فیلمبرداری، دهه ۹۰ سینمای ایران با ایدههای جالبی مثل نوع خاص فیلمبرداری در آثار شهرام مکری همراه بوده که در ماهی و گربه، با حضور محمود کلاری و در فیلم هجوم با کمک علیرضا برازنده به دستاوردهایی منحصربفرد حتی در مقیاس جهانی ختم شد و در فیلم جاودانگی هم شاهد هنر امین جعفری در زمینه فیلمبرداری بدون قطع درون یک قطار بودیم؛ در یک پلان سکانس ۱۴۵ دقیقهای.
حمید خضوعی ابیانه هم از دیگر فیلمبرداران بزرگ این دهه بوده که از طرفی در فیلم تنگه ابوقریب به کارگردانی بهرام توکلی، یکی از باکیفیتترین نمونههای فیلمبرداری در آثار جنگی را به نمایش گذاشت و از طرف دیگر هم در تمارض، به کمک کارگردان آمده و اجازه داد که روایت متفاوت فیلم را به شکلی زیبا دنبال کنیم. و بدون شک باید به فیلمبردار بزرگی مثل هومن بهمنش هم اشاره کرد که در این سالها پشتسرهم توانایی بالای خود را در این زمینه نشان داده و برای مثال در فیلم اژدها وارد میشود! صحنههایی را تدارک دیده که لذت مخاطب را از این اثر مانی حقیقی چندین و چند برابر میکند.
مفهوم جلوههای ویژه در ایران، چندان مفهوم پررنگی نیست و بهدلیل کمبود ژانر علمی تخیلی در سینمای کشور، خیلی کم پیش میآید که شاهد استفاده از جلوههای ویژه پیچیده در فیلمها باشیم. ولی در دهه اخیر بهلطف استعدادهایی مثل جواد مطوری، پای جلوههای ویژه باکیفیت هم به سینمای کشور باز شده و بیشتر از قبل از دستاوردهای سینمای ایران در این زمینه شگفتزده میشویم.
مطوری در فیلم مسخره باز کاری کرد که حتی میتوان آن را قابل مقایسه با سینمای روز دنیا دانست؛ اثری از همایون غنیزاده که فضای خاص آن با اتفاقات عجیب و غیرمنتظرهای در دل یک آرایشگاه کوچک همراه بود و ترکیب طراحی صحنه فوقالعاده سهیل دانش اشراقی درکنار جلوههای ویژه مطوری کاری میکرد که تماشاگر به خوبی در فضای فیلم غرق شده و بههیچوجه کمبودی را در این زمینه حس نکند.
از طرف دیگر جلوههای ویژه بصری و میدانی در فیلم تنگه ابوقریب هم با فیلمبرداری خیرهکننده آن ترکیب شدند تا تعدادی از بهترین سکانسهای جنگی تاریخ سینمای ایران را در این دهه ببینیم. و البته جلوههای ویژه در این سالها تنها محدود به آثاری از این دست نبودهاند و حتی فیلمهایی مثل سرخ پوست (با جلوههای ویژه جواد مطوری) و خروج (با جلوههای ویژه محمد برادران) هم به بهترین شکل ممکن از آنها بهره گرفتهاند؛ بهطوریکه برخلاف تصور خیلی از بینندگان، بخشهای زیادی از این دو فیلم نه به شکل کاملاً واقعی، بلکه با استفاده از جلوههای ویژه تدارک دیده شدهاند و این کار به قدری طبیعی انجام شده که مخاطب به سختی میتواند متوجه آن شود.
تا چند سال قبل نمیتوانستیم به جلوههای ویژه فیلم مسخره باز در استانداردهای سینمای ایران فکر کنیم
در مجموع میتوان افزایش کیفیت جلوههای ویژه را در سالهای اخیر سینمای ایران به خوبی حس کرد و هرچند هنوز هم نمیتوانیم شاهد استفاده مناسب از این جلوهها برای جان دادن به هیولایی غولپیکر در خیابانهای تهران یا استفاده ظریف از آنها در تغییر چهره بازیگران و کارهایی از این دست باشیم، ولی به خوبی مسیر پیشرفت را طی میکنیم و بعید نیست در سالهای بعد بهلطف همین قضیه، بالاخره فیلمهای علمی تخیلی عظیمی را هم در این سینما ببینیم.
درکنار این موارد، در دهه ۱۳۹۰ شاهد اکران یک فیلم سهبعدی ایرانی هم بودیم؛ فیلم آقای الف که علی عطشانی، کارگردان آن ادعا میکرد اولین فیلم سهبعدی سینمای ایران است و البته این ادعا از طرف مرحوم فرامرز قهرمانیفر، فیلمساز و عکاس حرفهای در امر کارهای سهبعدی رد شده و او از این گفت که سالها قبل فیلمی به نام رونما را به این شکل ساخته بوده و بعدها روی مستندهای سهبعدی هم کار کرده. بااینحال میتوان لقب اولین فیلم سینمایی سهبعدی با اکران گسترده را به آقای الف داد؛ اثری که در بخشهای مختلف خود در سطح چندان خوبی به سر نمیبرد و کیفیت بالایی از نظر فیلمنامه و بازیگری ندارد، ولی از نظر فنی دستاورد جالبی در سینمای ایران بهجای گذاشته است.
استودیو الزهرا بخشهای زیادی از زندان فیلم سرخ پوست را با کمک جلوههای ویژه تدارک دید
در بحث فنی سینمای ایران در این دهه، بد نیست نگاهی هم به پیشرفت انیمیشنسازی داشته باشیم؛ بخشی از صنعت سینما که در ایران سابقهای بسیار طولانی دارد و اولین تلاشهای حرفهای در این زمینه به دهه ۱۳۳۰ برمیگردد، ولی مثل خیلی دیگر از بخشهای این سینما نتوانسته آنطور که باید و شاید خود را در دنیا مطرح کند.
در دهههای اخیر، یکی از اولین آثار مطرح ایرانی در این زمینه انیمیشن جمشید و خورشید بود که در سال ۱۳۸۴ آماده نمایش شده بود؛ انیمیشنی دوبعدی که متأسفانه حدود یک دهه در بنبست اکران به سر برد و شاید اگر زودتر از اینها نمایش داده شده بود، صنعت انیمیشن در ایران را هم با پیشرفت سریعتری همراه میکرد. ولی در زمینه انیمیشن سهبعدی، میتوان از تهران ۱۵۰۰ بهعنوان نمونهای مطرح نام برد که نشان داد این بخش از هنر فیلمسازی در ایران هم پتانسیلهای زیادی برای مطرح شدن دارد.
صنعت انیمیشن ایران در دهه ۹۰ با پیشرفت زیادی همراه بود و هم در زمینه آثار دوبعدی و هم سهبعدی، تنوعی بیشاز قبل را شاهد بودیم
بهرام عظیمی بهعنوان یکی از بزرگان انیمیشن ایران، در سال ۱۳۹۲ با اکران تهران ۱۵۰۰ کاری کرد که مسئولان سینمایی متوجه شوند مخاطبان ایرانی هم مثل سایر نقاط دنیا از تماشای انیمیشنهای خوشآبورنگ روی پرده عظیم سینما بدشان نمیآید و حتی میتوانند این انیمیشنها را به فهرست پرفروشترین آثار سال وارد کنند.
تهران ۱۵۰۰ که با صداپیشگی بازیگران مطرحی مثل بهرام رادان، هدیه تهرانی و مهران مدیری همراه بود، با استقبال بالای مخاطبان باعث جلب توجه بیشتر شرکتهای مختلف به انیمیشنسازی شد که بعضی از آنها سابقه زیادی هم در این زمینه دارند، از جمله گروه هنر پویا؛ گروهی حرفهای در امر انیمیشنسازی که در سال ۱۳۹۴ با اکران انیمیشن شاهزاده روم توانست مخاطبان پرشماری را جذب کرده و جای خوبی در جدول فروش آن سال پیدا کند. و بعدها هم با آثار دیگری مثل فیلشاه، هنر خود را در این زمینه نشان داده و اینبار هم مثل اثر قبلی، هادی محمدیان بهعنوان کارگردان انیمیشنهای این شرکت اثری را خلق کرد که از نظر تکنیکی جذابیتهای زیادی داشت و استقبال چشمگیری از آن شد؛ هرچند از نظر فیلمنامه ضعفهای زیادی داشت.
گذشته از انیمیشنهای دیگر این دهه مثل رستم و سهراب، فهرست مقدس و بنیامین، باید از انیمیشن آخرین داستان هم یاد کنیم که با استفاده از اساطیر ایرانی و داستانهای کهن این سرزمین، ماجرای جذاب ضحاک، فریدون و کاوه را روایت میکند. آخرین داستان که سالها به کارگردانی اشکان رهگذر در استودیو هورخش در دست تولید بوده، یکی از باکیفیتترین نمونههای انیمیشن دوبعدی ایرانی محسوب میشود که البته اثر بیایرادی هم نیست. کیفیت انیمیشن آخرین داستان را میتوان به دو بخش تقسیم کرد و در بعضی بخشها شاهد کیفیت فوقالعاده بالایی هستیم که کمتر نمونه مشابه آن را در ایران دیدهایم و بعضی بخشهای دیگر هم با افت همراه هستند و حسرت مخاطب را بهدنبال دارند که چرا سطح کیفی انیمیشن یکدست نیست.
آخرین داستان از نظر صداپیشگی با حضور افرادی چون پرویز پرستویی، لیلا حاتمی و حامد بهداد در سطح مناسبی قرار گرفته و موسیقی گوشنواز کریستف رضاعی هم جذابیت بیشتری به آن میدهد، ولی متأسفانه مثل اکثر آثار انیمیشن سینمای ایران (و در مجموع تمام بخشهای سینمای کشور) از ضعف فیلمنامه رنج میبرد و شخصیتپردازیها در حدی نیستند که انتظار میرود. بااینحال میتوان این اثر را به دوستداران اساطیر ایرانی و علاقمندان انیمیشنهای وطنی پیشنهاد کرد و به انتظار آثار مشابهی در قالبهای دوبعدی و سهبعدی نشست که از داستانهای ایرانی استفاده کنند؛ اساطیری که پتانسیل سینمایی عظیمی دارند و تا امروز خیلی به ندرت شاهد استفاده از چنین پتانسیلی بودهایم.
درکنار آخرین داستان که سال گذشته موفق شد وارد فهرست ۳۲ انیمیشن راهیافته به مراحل مقدماتی جایزه اسکار شود، امسال هم انیمیشنهای متنوعی را از کارگردانهای ایرانی داشتهایم که اکثراً در قالب آثار کوتاه مطرح شدند؛ از جمله انیمیشن کوتاه خورده شده که در جشنوارههای متنوعی شرکت کرده و نهنگ سفید که جایزه بهترین انیمیشن جشنواره فیلم ورشو را کسب کرد. همینطور انیمیشنهای کوتاه گرگم و گله میبرم و Song Sparrow که به فهرست اولیه جایزه اسکار انیمیشن کوتاه راه پیدا کردهاند و نشان از ادامه موفقیتهای بخش انیمیشنسازی ایران دارند.
در مجموع سینمای ایران در سالهای اخیر از نظر فنی به جایگاهی بالاتر از قبل رسیده و این روزها از این نظر شاهد نمایش آثار به مراتب باکیفیتتری نسبت به قبل هستیم که همانطور که گفته شد، بخشی از آن به استفاده از تکنولوژیهای روز برمیگردد و البته بخش مهم دیگری هم به استعداد و مهارت بالای عوامل تولید فیلمها. از نظر کارهای کامپیوتری و بصری هم با سرعت به پیش میرویم و شاید بتوانیم در آیندهای نزدیک در صورت دسترسی به بودجه بیشتر و البته فیلمنامههایی خلاقانهتر، شاهد ورود ژانرهای کمتر استفاده شده به این سینما باشیم.
با به پایان رسیدن دهه ۹۰ سینمای ایران، نگاهی داشتیم به بخشهای مختلف آن؛ از پرفروش ترین فیلم های دهه تا بهترین فیلم های ایرانی این سالها، از گروه هنر و تجربه و ژانرهای مختلف سینمای ایران تا اتفاقات مثبت و منفی که بعضی از آنها باعث پیشرفت این هنر/صنعت در طول دهه ۹۰ شدهاند و بعضی دیگر هم سرعت رشد آن را کُندتر کردهاند. دههای که در آن افتخارات زیادی را برای فیلمهای ایرانی شاهد بودیم و با استعدادهای جدیدی روبهرو شدیم و امیدواریم همه اهالی سینما، از مسئولان گرفته تا فیلمسازان از اتفاقات این دهه درسهای خوبی گرفته و در آینده روزهای بهتری را برای هنر هفتم در ایران رقم بزنند.
شما چه دیدگاهی در مورد سینمای ایران دارید؟ آیا تنها آثار معروف و پرفروش را دنبال میکنید یا به سراغ فیلمهای متفاوت و کمتر دیده شده هم میروید؟ نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.