دیدنی ‌ترین انیمیشن هایی که محصول دیزنی یا یونیورسال نیستند

در سال‌های اخیر شاهد کوچک‌تر شدن دنیای انیمیشن سازان در آمریکای شمالی بودیم. دیزنی استودیو بلو اسکای و فاکس قرن بیستم را به مجموعه خود اضافه کرد، در سوی دیگر ماجرا هم استودیو یونیورسال هم استودیوی انیمیشن سازی دریم وورکز را خریداری کرد. به همین دلیل شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم اگر ادعا کنیم چهار تولید کننده مطرح و شناخته شده‌ی انیمیشن در سطح جهانی هم‌اکنون زیر دو سقف جمع شده‌اند.

سیطره‌ی دو غول انیمیشن سازی دیزنی و یونیورسال به خوبی این واقعیت را به رخ می‌کشد که چرا ۲۰ فیلم انیمیشنی درآمدزا و پرفروش در داخل آمریکا فقط متعلق به این دو استودیوی فیلم‌سازی معتبر هستند. با نگاهی کلی به جدول فروش و گیشه به‌راحتی می‌توان دریافت که هر فیلم انیمیشنی که در داخل آمریکا بیش از ۲۶۰ میلیون دلار فروش داشته است، قطعا محصول یکی از این دو استودیو است.

این امر از جهتی جالب توجه است، اما از زاویه‌ای دیگر واقعیتی دلهره‌آور است که می‌توان استودیوهای دیگری که در زمینه تولید انیمیشن فعالیت می‌کنند را تحت فشار قرار دهد. این چشم‌انداز که این دو غول دنیای انیمیشن سازی می‌توانند به‌سادگی شاخص‌ترین آثار این حوزه را تولید و درنتیجه فرمانروایی خود در این عرصه را تداوم ببخشند، چیزی نیست که بتوان به‌سادگی از کنارش گذشت.

بااین وجود بد نیست بدانید این مسئله ابدا به این معنی نیست که دیگر آثار تولید شده در شرکت‌های فعال حوزه ساخت انیمیشن نتوانسته‌اند به موفقیت‌هایی درخور دست یافته و گیشه را با افتخار فتح کنند. درحقیقت در سال‌های اخیر آثار استودیوهای فیلمسازی دیگری همچون سونی پیکچرز و برادران وارنر هم نشان دادند که می‌توانند رقبایی درخور احترام برای محصولات یونیورسال و دیزنی بوده و با تنوع بخشیدن به آثار انیمیشنی، موفقیت را از آن خود کنند.

شاید هنوز هیچ استودیوی دیگری موفق نشده باشد پایه‌های کاخ‌های باشکوه دیزنی و یونیورسال را به‌صورت بالقوه به لرزه درآورد، اما دست کم استودیوهای دیگر نشان دادند که اختلاف چندانی با این دو نداشته و قادر هستند آثار سینمایی موفقی را روانه پرده نقره‌ای سینماها کنند که از نظر اقتصادی هم حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند.

در ادامه با ما در زومجی همراه باشید تا ببینیم کدام فیلم‌های انیمیشنی محصول استودیوهای دیگر توانسته‌اند به این مهم جامعه عمل پوشانده و با جلب نظر مخاطب، قدرت ظاهرا مطلق دیزنی و یونیورسال را در این عرصه به چالش بکشند.

قطار سریع السیر قطبی و نوای شاد موفقیت

سال اکران: ۲۰۰۴/ محصول شرکت برادران وارنر/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶.۶

اگرچه این فیلم درنهایت به یکی از پردرآمدترین فیلم‌های انیمیشنی ساخته شده توسط شرکت‌هایی به جز دیزنی و یونیورسال در سطح جهانی تبدیل شد، اما گیشه آن در ابتدا آنگونه که باید و شاید دلگرم کننده نبود.

اکران آخر هفته این انیمیشن به اندازه‌ای بی‌رمق بود که از دید عده‌ای قطار قطبی خیلی زود از ریل پیشرفت و درخشش خارج شده بود. فروش اولیه ۲۳.۱ میلیون دلاری آن بسیار ناامید کننده بود، به‌ویژه زمانی‌که آن را با بودجه‌ی ساخت ۱۷۰ میلیون دلاری آن مقایسه می‌کردند. از طرف دیگر این برای کارگردان رابرت زمکیس هم اخبار ایده‌آلی نبود، هرچند ظاهرا قرار نبود داستان این قطار در یک آخر هفته بازگو شود.

طی یک ماه و نیم فاصله‌ای که بین تاریخ اکران این فیلم و کریسمس سال ۲۰۰۴ وجود داشت، موتور قطار قطبی آرام آرام گرم شد و درنهایت موفق شد فروش‌های خوبی در آخر هفته داشته باشد. به طوری که در سومین آخر هفته از زمان اکران، فروش آن تا ۲۳% افزایش یافت. این موفقیت دهان به دهان چرخید و از طرف دیگر نزدیکی کریسمس بالاخره جادوی خود را نشان داد و این فیلم با عبور از برهوت ناامیدی، بالاخره به فروش ۱۶۲.۷ میلیون دلاری در گیشه داخلی دست پیدا کرد.

از آن زمان تاکنون این فیلم چندین بار بازپخش شده است و به همین دلیل درآمد حاصل از فروش آن درنهایت به ۱۸۷.۲ میلیون دلار رسید که در مقایسه با بودجه ساختش هنوز هم رقم چندان بالایی نیست. بنابراین اگرچه این فیلم هنوز به‌عنوان یکی از سودآورترین فیلم‌های پیکسار شناخته نمی‌شود، اما هنوز هم به کندی در مسیر موفقیت پیش می‌رود. پایانی شایسته برای هرداستان جذابی که حال و هوای کریسمسی دارد.

ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی و درخشش باشکوه در گیشه

سال اکران: ۲۰۰۶/ محصول شرکت سونی پیکچرز/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶.۹

سونی یکی از شرکت‌هایی است که سعی کرده است در دنیای انیمیشن سازی هم خالق آثاری جالب توجه و عامه پسند باشد. اولین محصول این شرکت فیلم «فصل شکار» (Open Season) بود که در سال ۲۰۰۶ اکران شد. این فیلم نتوانست آنگونه که باید و شاید انتظارات را برآورده کنده و شروعی سخت را برای این استودیو رقم زد. فروش داخلی این انیمیشن تنها ۸۵.۱ دلار بود که البته درآمد قابل قبولی به شمار می‌رفت. سونی در گام بعدی انیمیشن «فصل موج سواری» (Surf's Up) را روانه پرده‌ی سینماها کرد که اگرچه گیشه‌ای ناامید کننده داشت ولی از نظر اقتصادی فشار چندانی بر این شرکت وارد نکرد.

این فیلم موفق شد هم نظر مثبت منتقدان را به‌دست بیاورد و هم تماشاگران را مجذوب خود کند، مسئله‌ای که پیشاپیش موفقیت این فیلم را در گیشه تضمین می‌کرد. درنهایت سونی هم موفق شد همچون پیکسار یا دریم وورکز ساخت آثار سودآور را تجربه کند.

خوش قدم و پیدا کردن راهی برای نفوذ به قلب علاقمندان سینما

سال اکران: ۲۰۰۶/ محصول شرکت برادران وارنر/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶.۴

شاید باورش سخت باشد اما در اواسط دهه‌ی ۲۰۰۰، پنگوئن‌ها حضوری چشمگیر در فرهنگ عمومی داشتند. در ابتدا باید به انیمیشن ماداگاسکار اشاره کنیم که پنگوئن‌های بانمک اما خرابکاری را به مخاطبان سینما معرفی کرد که خیلی زود به شهرت رسیدند. درواقع این فیلم محصول سال ۲۰۰۵ باعث شد پنگوئن به حیوان مورد علاقه‌ی میلیون‌ها آمریکایی تبدیل شود.

اما در نوامبر سال ۲۰۰۶، انیمیشن دیگری از شرکت برادران وارنر و به کارگردانی جورج میلر روانه پرده سینماها شد که بار دیگر این حیوان را در مرکز توجه سینما دوستان قرار داد. شاید در ابتدا نگرانی‌هایی در مورد عدم موفقیت فیلم در گیشه وجود داشت، اما پس از یک افتتاحیه باشکوه در آخر هفته مشخص شد که این باور تاچه حد نادرست است.

درنهایت این انیمیشن به فروشی ۱۹۸ میلیون دلاری دست پیدا کرد که تقریبا دو برابر بودجه ۸۵ میلیونی آن بود. خوش قدم همچنین هفتمین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۶ بود که بر اعتبار جورج میلر افزود. به نظر می‌رسد این پنگوئن‌ها نه‌تنها در رقصیدن تبحر داشتند، بلکه راز و رمز سرازیر کردن پول به جیب دست‌اندرکاران ساخت این فیلم را هم به خوبی بلد بودند.

لذت همنشینی با هیولاها در هتل ترانسیلوانیا

سال اکران: ۲۰۱۲/ محصول شرکت سونی پیکچرز/ امتیاز IMDB این فیلم: ۷.۱

امتیاز مثبت سری فیلم‌های هتل ترانسیلوانیا این است که در جلب نظر کودکان و بزرگسالان به‌صورت توأم موفق عمل کرده است. امری که درآمد ۱.۳ میلیارد دلاری آن در سطح جهان را به خوبی توجیه می‌کند.

داستان فیلم موضوعی جذاب و دوست داشتنی بود، دراکولایی با صدا پیشگی آدام سندلر که تلاش می‌کند محیطی امن و سرگرم کننده را به‌صورت انحصاری برای هیولاها تدارک ببیند و البته که در این راه با موانع و مشکلاتی مواجه می‌شود. درابتدا قرار بود این فیلم در سال ۲۰۰۶ اکران شود، اما به‌دلیل جابجایی چند کارگردان و تأخیرهای متعدد این تاریخ مدام دستخوش تغییر شد. چون دست‌اندرکاران این پروژه به‌دنبال راهی برای ساخت اثری منسجم و قابل‌توجه بودند.

سرانجام با حمایت گندی تارتاکوفسکی (Genndy Tartakovsky) اولین فیلم این مجموعه در سال ۲۰۱۲ اکران شده و باوجود تمام مشکلات، مخاطبان را شیفته‌ی خود کرد. به طوری که فیلم با یک افتتاحیه عالی در آخر هفته ماه سپتامبر و در زمان اکرانش، شروعی بسیار خوب را تجربه کرد. این فیلم در مجموع موفق شد به فروش ۱۴۸.۴ میلیون دلاری در سینماهای آمریکا دست پیدا کند و همین مسئله همراهی استودیوی انیمیشن سازی سونی با این پروژه را به خوبی نشان می‌دهد.

جالب‌ترین نکته در مورد این فیلم به چالش کشیدن واقعیت وجودی هیولاهای معروفی همچون دراکولا، فرانکشتاین و دیگر مخلوقات مشهوری است که بسیاری از مخاطبان با داستان‌های آن‌ها زندگی کرده‌اند. حرکتی هوشمندانه که منجر به موفقیت این فیلم شد. درنهایت این پروژه باوجود پردردسر بودن به اثری موفق تبدیل شده و نشان داد شرکت‌های دیگر هم می‌توانند خالق آثای موفق در گیشه باشند.

فیلم لگو، اسباب بازی که همه دوست دارند با آن بازی کنند

سال اکران: ۲۰۱۴/ محصول گروه انیمیشن وارنر/ امتیاز IMDB این فیلم: ۷.۷

ساخت یک فیلم براساس لگوها؟ آیا واقعا کسی تمایلی به تماشای اینگونه فیلم‌ها دارد؟ پیش از نمایش فیلم لگو، بسیاری با شنیدن نام این فیلم در ابتدا به یاد آجرهای کوچک ساخته شده توسط شرکتی دانمارکی می‌افتادند.

از طرف دیگر باتوجه‌به سابقه‌ی ناخوشایندی که از ساخت فیلم‌هایی برمبنای اسباب بازی در ذهن مخاطب جا افتاده بود، تردیدهایی در مورد موفقیت فیلم وجود داشت و این مسئله هم کاملا قابل درک بود. هرچند حضور دو چهره مطرح یعنی فیل لرد و کریس میلر پیشاپیش نشان داد که باید منتظر شگفتی جالب توجهی باشیم. امری که به واقعیت بدل شد و این دو موفق شدند این ایده را به یکی از فیلم‌‌های جذاب گیشه تبدیل کنند.

فیلم لگو در مجموع موفق شد در آمریکا به فروشی ۲۵۷ میلیون دلاری دست پیدا کند که رکوردی قابل‌توجه بود. از سوی دیگر این فیلم هم مخاطبان کم سن و سال خود را راضی کرد و هم موفق شد دل والدین بزرگسال آن‌ها را به‌دست بیاورد. بنابراین ایده‌ای که درنگاه اول به نظر می‌رسد تمرینی بی‌هدف و شکست خورده باشد، به یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های انیمیشن تاریخ سینما بدل شد.

باب اسفنجی، معروف‌ترین اسفنجی که می‌توان تصور کرد

سال اکران: ۲۰۱۵/ محصول شرکت‌های نیکلودئون، پارامونت و یونایند پلانکتون/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶

من آماده‌ام! من آماده‌ام! شاید باورتان نشود ولی این یکی از به یادماندنی‌ترین عبارات دنیای کارتون‌ها است که از دهان یک اسفنج بیرون آمده است. بله، باب اسفنجی شلوار مکعبی بدون تردید یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های کارتونی در سطح جهان است.

اما بدنیست بدانید پیش از اکران دومین فیلم باب اسفنجی یعنی «باب اسفنجی: اسفنج بیرون از آب»، این نگرانی وجود داشت که آیا این مخاطبان آماده تماشای فیلم دیگری از باب اسفنجی هستند یا خیر؟

درواقع بیش از یک دهه از آخرین باری که این مخلوق زرد رنگ ساکن اقیانوس روی پرده سینماها ظاهر شده بود می‌گذشت و این دغدغه بین سازندگان وجود داشت که آیا تب باب اسفنجی هنوز به اندازه‌ای است که مخاطبان را به سالن‌های سینما بکشاند یا خیر؟ اما خوشبختانه با به پایان رسیدن اولین آخر هفته از زمان افتتاحیه فیلم، این نگرانی‌ها همچون حبابی ناپدید شد.

حضور پررنگ شخصیت‌های اصلی همچون باب اسفنجی و پاتریک باحال و هوای CGI هم در این امر بی‌تأثیر نبود و درنهایت این فیلم از زمان تاریخ اکران هم وضعیت قابل قبولی داشت. مسائلی که دست به‌دست هم داده و فروش فیلم باب اسفنجی را به اندازه‌ی کافی بالا بردند و به مدیران استودیو نشان دادند مخاطبان چشم انتظار تماشای فیلم‌های بیشتری از باب اسفنجی روی پرده سینماها هستند.

هتل ترانسیلوانیای ۲ ثابت کرد دراکولا و دوستانش می‌توانند تا مدت‌ها جذابیت خود را حفظ کنند

سال اکران: ۲۰۱۵/ محصول شرکت سونی پیکچرز/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶.۷

در طول دهه‌ها فعالیت در نقش‌های اصلی، آدام سندلر سعی کرده است فعالیت در ژانرهای متنوعی را امتحان کند. درواقع از وسترن گرفته تا کمدی‌های عاشقانه و البته ماجراجویی‌های ورزشی، همه نوع کاری در کارنامه هنری این بازیگر قابل مشاهده است. دراین میان چیزی که او سعی کرده است تاحد زیادی از درگیر شدن با آن اجتناب کند، حضور پیدا کردن در دنباله‌ها است.

بااین‌ حساب صداپیشگی او در دومین فیلم هتل ترانسیلوانیا امر قابل توجهی است که از قضا بسیار هم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. از سوی دیگر این مسئله در مورد خود کارتون‌ها هم صدق می‌کند. درواقع به ندرت دنباله انیمیشن‌ها موفق شدند به اندازه نسخه اصلی خود، جذاب و پرمخاطب باشند. اما هتل ترانسلونیای ۲ با فروش ۱۶۹.۷ میلیون دلاری نشان داد که دنباله‌ها هم می‌توانند در این حوزه حضوری چشمگیر داشته باشند.

درنهایت فیلم هتل ترانسیلوانیا ۲ موفق شد به‌عنوان پردرآمدترین فیلم آدام سندلر در داخل خاک آمریکا به کار خود پایان دهد و رضایت این هنرپیشه برای حضور بیشتر در دنباله‌ها را به‌دست بیاورد.

لگو بتمن و حضوری مقتدر همچون یک ابرقهرمان

سال اکران: ۲۰۱۷/ محصول شرکت‌های گروه انیمیشن وارنر، لگو سیستم، لین پیکچرز و.../ امتیاز IMDB این فیلم: 7.3

مجموعه فیلم‌های لگو در سال ۲۰۱۴ شروعی بسیار موفق داشتند، موفقیتی که متأسفانه چندان دوام نیاورد. فیلم لگو ۲ محصول سال ۲۰۱۹ نتوانست آنگونه که باید و شاید در گیشه بدرخشد و حتی قبل از اکران آن هم علائمی هشدار دهنده در مورد عمر موفقیت این نوع فیلم‌ها در گیشه قابل مشاهده و بررسی بود. به‌ویژه آنکه فیلم «لگو نینجاگو» (LEGO Ninjago) در سال ۲۰۱۷ هم حضوری ناامید کننده را از خود به نمایش گذاشت.

شاید عمده دلیل موفقیت این فیلم در گیشه تلفیق عشق عمومی مخاطبان به شخصیت بتمن و حسن شهرت باقی مانده از «فیلم لگو بود» که دست به‌دست هم داده و گیشه این فیلم را پرزرق و برق کرد. درنهایت این فیلم یکی از فیلم‌های سینمایی بتمن از سال ۱۹۸۹ به بعد بود که بیش از ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشت و همین مسئله این تصور را به وجود دارد که فیلم‌های دیگر این برند هم می‌توانند به همین اندازه موفق باشند، امری که متأسفانه جامه حقیقت نپوشید.

درنهایت اما لگو بتمن آخرین فیلم از این سری فیلم‌ها بود که شکوه درخشیدن در گیشه را در حافظه علاقمندانش حک کرد

هتل ترانسیلوانیا و موفقیت در اکران تابستانی

سال اکران: ۲۰۱۸/ محصول شرکت سونی پیکچرز/ امتیاز IMDB این فیلم: ۶.۳

در سال ۲۰۰۹ زمان اکران سومین فیلم عصر یخبندان «Ice Age: Dawn of the Dinosaurs» از زمان معمول خود یعنی ماه مارس به ماه ژوئیه تغییر پیدا کرد. این امر در نگاه اول حرکتی مخاطره آمیز بود که خوشبختانه به نتیجه رسید و ظهور دایناسورها حتی در فصل تابستان و با وجود فضای رقابتی داغ، در گیشه داخل آمریکا به موفقیتی قابل‌توجه دست پیدا کرد.

این استراتژی برای قسمت سوم هتل ترانسیلوانیا هم ثمر بخش بود. درواقع دو فیلم اول این مجموعه هم همچون عصر یخبندان در اوقات دیگری به غیر از فصل تابستان اکران شده بودند. اما این بار آقای دراکولا و دوستانش به‌جای ماه سپتامبر، در اواسط ماه ژوئیه وارد عمل شده و حضور خود را در «فیلم هتل ترانسیلوانیا: تعطیلات تابستانی» به رخ کشیدند. این رویکرد جدید باعث کسب درآمدی ۱۶۷.۵ میلیون دلاری شد که تنها کمی پایین‌تر از فیلم‌های قبلی بود.

عمده موفقیت این فیلم در این زمان هم به‌دلیل حضور بچه‌ها بود که وقت آزاد بیشتری برای سر زدن به سینما و تماشای فیلم داشتند و هم از قدرت تبلیغاتی بهره برد که صداپیشگان اصلی فیلم در شبکه‌های اجتماعی خود برای معرفی این فیلم به راه انداخته بودند. بنابراین این فیلم هم همچون عصر یخبندان موفق شد در فضای رقابت داغ و مهیج فصل تابستان، امتیاز خوبی کسب کرده و گیشه را از آن خود کند.

خیز چشمگیر مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوت

سال اکران: ۲۰۱۸/ محصول شرکت سونی پیکچرز/ امتیاز IMDB این فیلم: ۸.۴

در یک نگاه کلی، قرن بیست و یک از نظر پرداختن به آثار مرتبط با مرد عنکبوتی هیچ کم و کسری نداشته است. این مسئله به‌ویژه در مورد انیمیشن مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی صدق می‌کند، جایی که به‌جای پرداختن به پیتر پارکر، به زندگی مایلز مورالز پرداخته می‌شود. کودکی که پشت ماسک مرد عنکبوتی حضور دارد. از سوی دیگر این فیلم اولین فیلم انیمیشنی در مورد مرد عنکبوتی است که روانه پرده‌ی سینماها شد.

همین دو مسئله باعث ایجاد این احساس اطمینان شد که قرار است انیمیشن مرد عنکبوتی محصول سال ۲۰۱۸، گیشه پرفروشی داشته باشد. این فیلم در زمان پخش با آثار سینمایی همچون «بازگشت مری پاپینز» (Mary Poppins Returns) و «بامبل‌بی» (Bumblebee) رقابت می‌کرد که از نظر بودجه یک سرو گردن از آن بالاتر بودند. اما درنهایت این فیلم آن‌ها را پشت سر گذاشته و به فروشی ۱۹۰.۲ میلیون دلاری در گیشه داخلی آمریکا دست پیدا کرد.

قبل از فیلم مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوت فیلم‌های زیادی در مورد این ابرقهرمان دوست داشتنی ساخته شده است، اما این انیمیشن که زیر چتر اسامی بزرگی همچون دیزنی و یونیورسال نبود، به موفقیتی دست پیدا کرد که قابل ستایش است.

وولف واکرز، جایی که شکارچی مفتون شکار می‌شود

سال اکران: ۲۰۲۰/ محصول مشترک دو شرکت Cartoon Saloon و Mélusine/ امتیاز IMDB این فیلم: ۸.۱

یکی از آخرین فیلم‌های اکران شده سال گذشته میلادی، فیلم انیمیشنی وولف واکرز محصول کشور ایرلند بود که اگرچه به‌دلیل شرایط ناشی از پاندمی کرونا به شکل مرسوم اکران نشد، اما در عوض به اندازه‌ای جذاب و دوست داشتنی بود که به‌عنوان یکی از نامزدهای بخش بهترین انیمیشن جوایز گلدن گلوب معرفی شد.

داستان این انیمیشن بازگویی جذاب از یکی از افسانه‌های فولکلور ایرلندی است که با نگاهی خاص به پیوند بین طبیعت، فرهنگ و روابط حاکم در جامعه کلنی نشین‌ها می‌پردازد. کارگردانی این انیمیشن تماشایی را تام مور و راس استیوارت برعهده داشتند. همانگونه که گفتیم این فیلم به‌دلیل شرایط حاکم بر صنعت سینما در ایام کرونا اکرانی محدود در سالن‌های سینما داشت، اما درنهایت درآمد فروش سراسری آن به ۲۲۹ میلیون دلاری رسید که رقمی قابل‌توجه برای انیمیشنی است که از اعتبار اسامی شناخته شده‌ای همچون دیزنی و یونیورسال بهره‌ای نبرده است.

با معرفی این انیمیشن به پایان این مطلب رسیدیم. امیدوارم از این مرور کوتاه لذت برده باشید. آیا فیلم‌های موفق دیگری از این دست را سراغ دارید که فرمانروایی غول‌های صنعت سینما را به چالش کشیده باشند؟ فراموش نکنید نظرات خود را با ما و دیگر دوستان‌تان در زومجی درمیان بگذارید.