حقایق جالب فیلم I Am Legend | از فروش عالی تا نسخه متفاوت آن
در سالها و دهههای گذشته فیلمهای زیادی در ژانر پساآخرالزمانی ساخته شدند که سعی دارند یک فاجعه جهانی را بهتصویر بکشند. در اغلب آنها معمولا عده بسیار زیادی از مردم جهان یا از بین رفتهاند یا به موجوداتی مثل زامبی تبدیل شدهاند. فیلمهای این ژانر معمولا از یک خط داستانی مشخص استفاده میکنند و میتوانیم المانهای کلیشهای زیادی را در آنها پیدا کنیم ولی فیلم I Am Legend در میان آنها بسیار درخشانتر ظاهر میشود. فیلمی که داستانش درباره یک فاجعه جهانی جریان دارد و نشان میدهد که چگونه مردم دنیا بهخاطر یک ویروس کشنده به خونآشامهایی خاص و ترسناک تبدیل شدهاند.
ساخته فرانسیس لاورنس که در سال ۲۰۰۷ اکران شد بهقدری شما را در این جهان ترسناک غرق میکند که خیلی خوب میتوانید با شخصیت اصلی آن یعنی دکتر رابرت نویل با هنرنمایی بسیار زیبای ویل اسمیت ارتباط برقرار کنید. بهتصویر کشیدن احساسات یک مرد تنها در نیویورک، یکی از بزرگترین شهرهای جهان اینقدر خوب انجام شده که از ابتدای فیلم تا انتهای آن خیلی راحت میتوانید خودتان را جای او قرار دهید و احساسات او را لمس کنید. این روزها که تمام جهان درگیر ویروسی کشنده بهنام ویروس کرونا (Covid 19) است، تماشای این فیلم میتواند حسوحال این روزهای مردم را بهطرزی ترسناک به شما نشان دهد. بههمیندلیل تصمیم گرفتیم تا در این مقاله نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالبفیلمِ من افسانه هستم؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
«توجه: مطالعه این مقاله میتواند قسمتهای مهمی از فیلم I Am Legend را برای شما اسپویل کند».
۱- موجودات حاضر در فیلم
اجازه دهید درابتدای مقاله تکلیف موجودات حاضر در فیلم I Am Legend یا همان دارکسیکرها (Darkseekers) را مشخص کنیم؛ آنها اصلا و ابتدا زامبی نیستند! احتمالا با تماشای فیلم برای نخستین بار مانند بسیاری از افراد و اهالی سینما که فیلم را دیدهاند، شما هم مثل آنها فکر کنید که این موجودات زامبی هستند و مانند بسیاری از فیلمهای زامبیمحور با گروهی از این موجودات سروکار داریم که مردم شهر به آنها تبدیل شدهاند. ولی بههیچوجه اینگونه نیست. این موجودات نوع خاصی از خونآشام بهشمار میروند که بهشدت طمع خون دارند و میتوانند وجود خون را از صدها متر دورتر حس کنند. بههمیندلیل است که شخصیت نویل از خون خود روی تلههایش استفاده میکند.
اما این موجودات چگونه و از کجا بهوجود آمدند؟ اخیرا در شبکههای اجتماعی شایعهای بهوجود آمده که خط داستانی فیلم I Am Legend در سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ جریان دارد و این موجودات هم نتیجه یک آزمایش اشتباه روی یک نوع واکسن خاص هستند اما این شایعه بهکل غلط است. طبق فیلمنامه و اشارههای زیادی که در فیلم وجود دارند خط داستانی سریال به سال ۲۰۱۲ مربوط میشود و دلیل بهوجود آمدن این موجودات یک ویروس بسیار خطرناک و کشنده اعلام شده است. همچنین در فیلمنامه این فیلم بهطور صریح بیان شده که این موجودات زامبی نیستند و نوع خاصی از خونآشامها قلمداد میشوند.
۲- کارگردان فیلم I Am Legend
ویل اسمیت، بازیگر نقش اصلی فیلم I Am Legend قبل از مشخص شدن تیم سازنده فیلم با مطالعه فیلمنامه و کتاب محل اقتباس فیلم موافقت خود را برای حضور در این فیلم به تهیهکنندگان اعلام کرد و بهقدری از داستان و اتمسفر این فیلم خوشش آمده بود که قصد داشت کارگردانی این اثر به گیلرمو دلتورو برسد. او در ملاقاتی با دلتورو این پیشنهاد را به او ارائه و گیلرمو دلتورو نیز درابتدا با این پیشنهاد موافقت کرد. او حتی تغییرات مدنظر خود را در فیلمنامه و داستان فیلم اعمال کرد ولی درنهایت از کارگردانی این فیلم انصراف داد. او در آن زمان بهجای کارگردانی من افسانه هستم تصمیم گرفت تا وظیفه کارگردانی فیلم Hellboy II را برعهده بگیرد. بااینحال میتوانیم اثرات زیادی را از گیلرمو دلتورو در فیلم I Am Legend پیدا کنیم.
او در مصاحبهای درباره این موضوع توضیحات جالبی داد و گفت: «برخی از ایدهها درباره داستانهای پسزمینهای شخصیتهای فیلم را من به برادران وارنر دادم و این ایدهها در نسخه نهایی فیلم نیز مورد استفاده قرار گرفتند. مهمترین ایدهای که برای ساخت این فیلم درنظر داشتم این بود که موجودات حاضر در این فیلم یا همان خونآشامها از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به موجودات حاضر در فیلم قدیمی من یعنی Blade II داشته باشند که درنهایت نیز همینگونه شد و برادران وارنر از این ایدهها استفاده کردند. من واقعا خوشحالم که نتیجه این فیلم بسیار رضایتبخش بود و مخاطبان از آن راضی بودند».
۳- استفاده از CGI بهجای تصاویر واقعی
دقیقا تا یک هفته قبل از شروع مراحل فیلمبرداری فیلم I Am Legend قرار بود تمام خونآشامهای حاضر در فیلم توسط بازیگران واقعی و با گریمهایی بسیار سنگین بهتصویر کشیده شوند و تنها برای صحنهها و لحظاتی بسیار کوتاه از جلوههای ویژه استفاده شود. در آن زمان که تنها چند روز تا شروع فیلمبرداری باقی مانده بود فرانسیس لاورنس، کارگردان این فیلم تصمیم گرفت تا از تکنولوژی CGI و جلوههای ویژه پیشرفته برای بهتصویر کشیدن این موجودات استفاده کند. تصمیم لاورنس باعث میشد تا بودجه ساخت فیلم و همچنین زمان ساخت آن افزایش پیدا کند. فرانسیس لاورنس در مصاحبهای با اشاره به این موضوع گفت:
ایفای نقش بازیگران واقعی و گریم سنگین آنها برای بهتصویر کشیدن خونآشامهای فیلم شاید در نگاه اول طبیعیتر باشد ولی بههیچوجه اینگونه نبود. پس از بررسیهای فراوان به این نتیجه رسیدیم که ظاهر آنها برای بینندگان اصلا باورپذیر نخواهد بود و اجزای بدن آنها هم بهخوبی به نمایش در نیامده بود. زمانیکه تنها یک هفته تا شروع فیلمبرداری باقی مانده بود من برای اولینبار نتایج ایفای نقش بازیگران در نقش آن موجودات را تماشا کردم و ناگهان عرق سردی روی پیشانی من ظاهر شد. آنها بسیار بیروح و رنگپریده بودند. اصلا و ابدا آن حسی که باید را منتقل نمیکردند. بدن آنها پوشیده شده بود از یک نوع پودر سفید مخصوص که علاوهبر کاربرد ظاهری از بدن آنها نیز مراقبت میکرد. انگار درحال تماشای چند روح در بدن انسان بودم. زمانیکه دویدن آنها را تماشا کردم انگار چند هنرمند در زمینه تقلید حرکات افراد مختلف را میدیدم که درحال دویدن دور پارک واشنگتن هستند. اصلا صحنه جالبی نبود و دقیقا در همان لحظه تصمیم گرفتم به سمت تکنولوژیهای CGI و استفاده از جلوههای ویژه بروم.
۴- نسخه متفاوت، پایانبندیِ متفاوت
این مورد شاید مهمترین نکته و توضیحات فیلم I Am Legend باشد که بهطور مفصل به توضیح آن خواهیم پرداخت. فیلمها، سریالها و بازیهای ویدیویی زیادی وجود دارند که افراد زیادی از پایانبندی آنها راضی نیستند و جنبشهای زیادی برای تغییر دادن آنها بهوجود آمد که مهمترین آنها شاید مربوطبه فصل پایانی سریال Game of Thrones شود. بااینحال من افسانه هستم بهطرز جالب و جذابی از دو پایان کاملا متفاوت برخوردار است؛ موضوعی که به ندرت در سینما و تلویزیون شاهد آن هستیم ولی سازندگان آن برای پایانبندی فیلم خود بهطور رسمی دو پایان متفاوت درنظر گرفتهاند و هر دوی آنها بهطور رسمی از سوی سازندگان منتشر شدهاند.
آنا: «دنیا الان ساکتتره، ما فقط باید گوش کنیم. اگه بادقت گوش کنیم میتونیم برنامهای که خدا برامون درنظر گرفته رو بشنویم»
در پایان نسخه اصلیِ فیلم و اکران شده در سینماها شخصیت دکتر رابرت نویل پس از آزمایشهای بسیار زیاد به ازبینبردن ویروس خطرناکی که مردم را به خونآشامهایی عجیب تبدیل کرده، بسیار نزدیک شده بود؛ آزمایشهایی که روی یک جنس مونث از آن موجودات انجام شده بود. این موجودات پس از هجوم آوردن به زیرزمین و آزمایشگاه دکتر نویل قصد ازبینبردن او را داشتند و دکتر نویل نیز یک نمونه از خون موجودی که روی آن آزمایشهای زیادی انجام داده بود را به آنا و ایتان داد و آنها را از یک گذرگاه امن به بیرون از خانه راهنمایی کرد. پس از آن او با یک نارنجک علاوهبر کشتن خود تعداد بسیار زیادی از آن خونآشامها را نیز از بین برد.
پس از فداکاری دکتر نویل شخصیتهای آنا و ایتان با نمونه خونی که از او گرفته بودند به جمع سایر مردم رفتند و محققان حاضر در آن مکان بهخاطر فداکاری دکتر نویل توانستند درمانی قطعی برای آن ویروس پیدا کنند. این پایانبندی با اینکه یک نتیجه بسیار خوب برای مردمِ جهانِ داستانِ فیلم در پی داشت ولی بهخاطر کشته شدن قهرمان داستان انتقادهای زیادی از آن شد، بههرحال در کمتر فیلمی شاهد کشته شدن قهرمان داستان هستیم. بههمیندلیل کارگردان فیلم I Am Legend چندی بعد از وجود داشتن یک نسخه با پایانی متفاوت خبر داد و آن را بهطور رسمی منتشر کرد. این نسخه از فیلم تا دقایق پایانی هیچ تفاوتی با نسخه اصلی ندارد و تنها در بخش انتهایی و نقطه اصلی داستان متفاوت است. پایانبندی این نسخه را میتوانید از این لینک مشاهده کنید.
در این نسخه از فیلم خونآشامها پس از هجوم به آزمایشگاه دکتر نویل هیچ آسیبی به او وارد نمیکنند و تنها بهدنبال خونآشام مونثی هستند که دکتر نویل چند روز آن را به تخت بسته و آزمایشهای زیادی را روی او انجام داده بود. خونآشامها پس از دراختیار گرفتن فرد مونث از خانه دکتر نویل خارج شدند و دکتر نویل هم بههمراه آنا و ایتان از نیویورک خارج و به سمت بازماندگان این ویروس حرکت کرد. در این پایانبندی هیچ نمونه خونی از آزمایشهای دکتر نویل بهدست نیامد و در نتیجه شاهد هیچگونه درمانی برای این ویروس نبودیم. یک دهه پس از اکران فیلم I Am Legend فرانسیس لاورنس، کارگردان آن در مصاحبهای با اشاره به این موضوع که پایانبندی دوم نسخه موردعلاقه او بهشمار میرود، درباره این موضوع نیز توضیحات جالبی داد.
او دراینباره گفت: «من با افرادی که میگویند پایانبندی ثانوی بهتر بوده، همنظر هستم، من هم آن را بیشتر دوست دارم. آن نسخه مفهوم و بار معنایی بیشتری داشت و بهنظرم منطق بهتری در آن نهفته بود. بااینحال پایانبندی اصلی فیلم چیزی است که معمولا در فیلمها شاهد آن نیستیم و شاید کمی خلاف عرف و ساختارشکن بهشمار برود و دقیقا همین موضوع میتواند بیننده را شوکه و غافلگیر کند و زیبایی این موضوع هم در همین تصمیم است».
درنهایت فیلمِ من یک اسطوره هستم، میتواند برای بینندگان خود دو پایان کاملا متفاوت و جدا داشته باشد و هرکس میتواند بنابر سلیقه خود یکی از آنها را تماشا کند؛ موضوعی که همانطور که اشاره کردیم در سینما و تلویزیون اصلا رایج نیست. شما میتوانید توضیحات کامل درباره پایانبندیهای فیلم را در این مقاله مطالعه کنید. اگر هردو پایانبندی فیلم را تماشا کردهاید، کدامیک از آنها را بیشتر پسندیدهاید؟
۵- بازیگران مدنظر تهیهکنندگان برای نقش اصلی
همانطور که احتمالا میتوانید از تیتر این مورد حدس بزنید، ویل اسمیت گزینه اول و اصلی سازندگان فیلم بهشمار نمیرفت و قرار نبود او در نقش دکتر رابرت نویل نقشآفرینی کند. بااینحال او پس از ملاقات با تهیهکنندگان فیلم I Am Legend این نقش را به خود اختصاص داد و در نقش اصلی این فیلم به ایفای نقش پرداخت. قبل از ویل اسمیت بازیگران بسیار برجسته دیگری برای این نقش در ذهن تهیهکنندگان آن قرار داشتند. بازیگرانی مانند تام کروز، مل گیبسون و مایکل داگلاس قبل از ویل اسمیت پیشنهاد حضور در این فیلم را دریافت کرده بودند ولی درنهایت در آن حضور پیدا نکردند. دلیل نپذیرفتن این پیشنهاد از سوی آنها بهطور رسمی اعلام نشده ولی میتوان حدس زد که آنها فکر میکردند این فیلم پتانسیل بالایی برای موفقیت ندارد؛ البته شاید این حدس بهطور کلی اشتباه باشد.
۶- ایده ساخت فیلم در سال ۱۹۹۷ با حضور آرنولد شوارتزنگر
همانطور که احتمالا میدانید فیلم I Am Legend از روی ۲ کتاب متفاوت اقتباس شده است؛ کتاب I Am Legend اثر ریچارد متسون که در سال ۱۹۵۴ منتشر شد و همچنین کتاب The Omega Man اثر مشترک جان ویلیام و جویس کارینگتون که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. در سال ۱۹۹۸ ریدلی اسکات علاقه زیادی به ساخت فیلم I Am Legend داشت. این فیلم که قرار بود با نقشآفرینی آرنولد شوارتزنگر در نقش اصلی تولید شود تا مراحل پیشتولید نیز پیش رفت ولی بهدلایلی به مراحل تولید نهایی نرسید. فیلم I Am Legend اثر ریدلی اسکات قرار بود یک فیلم تاریک با پایانی غیرمعمول باشد و در یک ساعت نخست آن هیچگونه دیالوگی وجود نداشت، همچنین نویسندگی این فیلم طبق برنامهریزیها برعهده مارک پروتوسویچ، نویسنده فیلم The Cell قرار داشت.
دکتر رابرت نویل: «خدا ربطی به این اتفاقات نداره، ما خودمون این بلا رو سر خودمون آوردیم»
این فیلم به ۲ دلیل اصلی هیچوقت به مراحل تولید نهایی رسید. اولین دلیل این بود که بودجه نهایی فیلم از آن چیزی که درنظر گرفته بودند بسیار بیشتر شد و ریدلی اسکات بههیچوجه قصد نداشت با بودجه کمتری آن را تولید کند. از طرف دیگر در آن زمان زوج اسکات و شوارتزنگر به زوج مسمومکننده باکسآفیس مشهور شده بودند و فیلمهای آنها فروش خوبی را تجربه نمیکردند. بهخاطر این ۲ دلیل ساخت فیلم I Am Legend به کارگردانی ریدلی اسکات هیچوقت به سرانجام نرسید. البته میتوان برخی از ایدههای او را برای ساخت این فیلم در نسخه سال ۲۰۰۷ آن نیز دید؛ المانهایی مانند کمدیالوگ بودن اوایل فیلم و همچنین پایانی تاریک که در پایانبندی اصلی فیلم آن را تماشا کردیم.
۷- سختترین و پرهزینهترین سکانس فیلم
بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری این فیلم بههیچوجه بودجه کمی بهشمار نمیرود و اختصاص یافتن مبلغ پنج میلیون دلار تنها برای یک سکانس یک مبلغ سرسامآور حساب میشود. بله درست شنیدید، پنج میلیون دلار تنها برای یک سکانس! یکی از مهمترین لحظات فیلم به یکی از فلشبکهای آن مربوط میشود که در آن پل بسیار بزرگ بروکلین خراب شده و مردم شهر درحال ترک کردن نیویورک هستند. این سکانس یکی از سکانسهای تأثیرگذار من افسانه هستم بهشمار میرود چراکه دکتر رابرت نویل برای آخرین بار همسر و دختر خود را از نزدیک میبیند. در این سکانس که فیلمبرداری آن ۶ شب بهطول انجامید حدود ۱۰۰۰ بازیگر فرعی حضور دارند. همچنین در این ۶ شب ۱۶۰ نفر از نیروهای گارد امنیتی، ۲۵۰ نفر از نیروهای پلیس و ۱۴ سازمان دولتی درگیر تولید و فیلمبرداری این سکانس کوتاه شده بودند و درنهایت پس از همکاری این مجموعه بزرگ با تیم سازنده فیلم، ضبط سکانس موردنظر به پایان رسید.
۸- نیویورک یا لسآنجلس؟
همانطور که میدانید فیلمنامه و داستان فیلم در شهر نیویورک جریان دارد ولی در فیلمنامه ابتدایی و قبل از شروع مراحل ساخت فیلم روند داستانی من افسانه هستم در شهر لسآنجلس جریان داشته است. این موضوع پس از پیشنهاد ویل اسمیت تغییر پیدا کرد و شهر نیویورک بهعنوان میزبان این فیلم انتخاب شد. ویل اسمیت در مصاحبهای درباره این موضوع گفت: «نیویورک یک حسوحال نمادین دارد. نمیدانم چطور آن را توصیف کنم ولی اتمسفر این شهر در یک فیلم پساآخرالزمانی بسیار گیراتر و جذابتر از اتمسفر لسآنجلس در شرایط یکسان است. اینطور بهنظر میرسد که اگر این فیلم در شهر لسآنجلس فیلمبرداری میشد، اتمسفر این شهر جذابیت آن را تا حد بسیار زیادی کاهش میداد. اصلا نمیتوانم انرژیای که از شهر نیویورک در یک فیلم پساآخرالزمانی دریافت میکنم را در شهر لسآنجلس پیدا کنم».
۹- فروش فیلم و رکوردهای آن
در موارد قبلی به این موضوع پرداختیم که بودجه ساخت این فیلم مبلغ هنگفت ۱۵۰ میلیون دلار اعلام شده ولی درکنار این بودجه هنگفت فروش بسیار خوب ۵۹۰ میلیون دلاری آن کاملا رقم بودجه فیلم I Am Legend را توجیه میکند. مهمترین نکته درباره فروش این فیلم مربوطبه روز افتتاحیه و فروش آن در باکسآفیس میشود. من افسانه هستم توانست در روز افتتاحیه به فروش بسیار عالی ۷۷.۲ میلیون دلار دست پیدا کند، این رقم بیشترین فروش در روز افتتاحیه در ماه دسامبر در آمریکا قلمداد میشود. این رکورد تا سال ۲۰۱۲ و با اکران فیلم The Hobbit: An Unexpected Journey در اختیار I Am Legend قرار داشت. البته به این نکته هم باید توجه کرد که فیلم The Hobbit: An Unexpected Journey در روز افتتاحیه در ۳۰۰ سینما بیشتر از من افسانه هستم اکران شد.
۱۰- حقایق متفرقه فیلم
- ویل اسمیت به یکی از سگهایی که نقش سم را ایفا میکرد علاقه زیادی داشت و قصد داشت تا او را بهعنوان حیوان خانگی خود دراختیار بگیرد ولی صاحب آن سگ با پیشنهاد ویل اسمیت مخالفت کرد و آن سگ پس از این فیلم در فیلمهای دیگری نیز بهایفای نقش پرداخت.
- مایعی که دکتر نویل در منزل خود میریخت تا خونآشامها رد او را پیدا نکنند درواقع سرکه بوده است.
- در یکی از صحنههای فیلم که در میدان Times Square نیویورک فیلمبرداری شده، میتوانیم یک تابلوی تبلیغاتی بزرگ از فیلم Batman v Superman را مشاهده کنیم. البته این فیلم تا سال ۲۰۱۶ اکران نشد.
- همچنین در یکی از مغازهها که بهطور کامل متروکه شده بود شاهد یک پوستر از شخصیت Green Lantern هستیم. برادران وارنر در سال ۲۰۱۱ یک فیلم با محوریت این شخصیت اکران کرد.
- مانکنی که در بیرون فرشگاه قرار داشت در یکی از صحنههای فیلم سر خود را بهطرز آرامی تکان داد، البته این موضوع به ذهن دکتر نویل مربوط میشود و نشان میدهد که از آرامش روانی برخوردار نیست.
- نقش دختر شخصیت دکتر رابرت نویل توسط دختر واقعی ویل اسمیت یعنی ویلو اسمیت ایفا شده است.
- در خانه دکتر نویل چند تابلو نقاشی معروف قابل مشاهده است که احتمالا پس فاجعه آنها را از موزهها به خانه خود منتقل کرده است.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره فیلم I Am Legend چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم در ذهن دارید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.