آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Sunrise تا The Wild Bunch
چهار اثر سینمایی انتخابشده برای معرفی در شمارهی ۲۵۷ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟»، همگی آثاری درخشان در کارنامههای هنری چند فیلمساز قابلتوجه هستند. اول از همه با فیلم صامت Sunrise: A Song of Two Humans که همچنان قدرت تصویرسازی فریدریش ویلهلم مورنائو را به تصویر میکشد؛ کارگردان شهیر آلمانی که فیلم ترسناک Nosferatu را تقریبا یک قرن قبل، تقدیم سینمادوستها کرد.
بعد از آن به سه فیلم میرسیم که به ترتیب میتوانند با صفات سرگرمکننده، پرهیجان و ویژه توصیف شوند. فیلم رمانتیک کارگردانیشده توسط پرستون استرجس، فیلم وسترن حماسی ساختهشده توسط سم پکینپا و کمدی سیاه خلقشده توسط رابرت آلتمن را میشود آثاری دانست که همین حالا هم ارزش و جذابیت آنها کاملا به چشم میآید؛ بدون اینکه گذر زمان، قدرت تاثیرگذاریشان را کاهش داده باشد.
Sunrise (1927)
داستانگویی تصویری وقتی به شکل استادانه انجام شود، انقدر روی تماشاگر تاثیر میگذارد که قدرت واقعی سینما را به وی نشان میدهد. Sunrise بهعنوان یکی از زیباترین فیلمهای صامتی که میتوانید تماشا کنید، از این قدرت بهره میبرد؛ به شکلی که بارها و بارها خلاقیت فیلمساز در روایت قصه با استفاده از تصاویر را میتوان ستایش کرد.
این تحسین کردن صرفا مربوطبه انجام کارهای فوقالعاده با فناوریهای بسیار قدیمی نیست. Sunrise یکی از آن اثاری نیست که فقط بتوانیم دستاوردهای تکنیکیشان باتوجهبه محدودیتهای زمانه را به باد ستایش بگیریم. زیرا این اثر همین حالا با متر و معیار زیباییشناسی در سینما، زیبا به نظر میرسد و زیبا قصه میگوید؛ با قابهایی که توانایی بیرون کشیدن احساسات مختلف از وجود تماشاگر را دارند. البته که نقش چنین آثاری در پیشرفت علم سینما را هم نمیتوان انکار کرد. ولی قدرت Sunrise از این حقیقت سرچشمه میگیرد که همین حالا میتواند بینندهی روز را به یک سفر ببرد و با شخصیتهای قابل لمس همراه کند.
افراد علاقهمند به درامهای رمانتیکی که گاهی اوج تنهایی شخصیتها را نشان میدهند و گاهی شلوغترین سکانسها را دارند، احتمالا از دیدن Sunrise لذت خواهند برد. تازه این فیلم در چند بخش میتواند چه با روایت رازآلود و چه با نشان دادن تصمیمات بحثبرانگیز شخصیتها، بهشدت ذهن تماشاگر را درگیر کند.
The Lady Eve (1941)
وقتی یک بازیگر حرفهای ناگهان در اثری متفاوت با فیلمهای قبلی خود ظاهر میشود، نتیجه میتواند برای بینندگان هیجانانگیز باشد؛ همانطور که بارها دیدهایم یک بازیگر محبوب فیلمهای کمدی با درخشش در یک درام بزرگسالانه و جدی، ناگهان از ابتدا مورد ستایش قرار بگیرد. زیرا هم مخاطبها و هم منتقدها احساس میکنند که جلوهی تازهای از هنر او را دیدهاند و باید از ابتدا مشغول بررسی تواناییهای هنری وی شوند.
زمانیکه باربارا استانویک در فیلم The Lady Eve درخشید و یک زوج هنری عالی را با هنری فوندا تشکیل داد، عملا اتفاق مشابهی رخ داده بود. شاید بعضیها انتظار نداشتند که او انقدر بتواند در یک فیلم خندهآور که پرشده از دیالوگهای طنزآمیز و کمدی فیزیکی است، به شکل عالی توجه مخاطب را جلب کند. ولی نتیجهی کار واقعا از پس سرگرم کردن بینندگان برآمد و The Lady Eve همچنان یک اثر سینمایی رمانتیک کمدی لایق توجه به حساب میآید. قصه دربارهی یک مرد جدی، یک مرد حقهباز، دختر آن مرد حقهباز و مقابلهی عشق به پول با عشق واقعی است.
The Wild Bunch (1969)
هیجانی، ماجراجویانه و حماسی. The Wild Bunch یکی از آن فیلمهایی است که ابایی از تمرکز روی شخصیتهای منفی ندارند و بهدنبال بسیاری از قهرمانسازیهای مرسوم نیستند. این وسط در عین آن که داستان در غرب وحشی جریان دارد و طی بسیاری از دقایق آن به تماشای شلیک تفنگها مینشینیم، اصل ماجرا دربارهی ترس از تغییر است؛ دربارهی آدمهایی که نمیتوانند به تغییرات بزرگ تن بدهند و شاید واقعا حاضر به مردن باشند تا طعم یک زندگی متفاوت را نچشند.
این فیلم بزرگسالانه، متمرکز روی شخصیتهایی است که زندگی آنها دارد به سمت فراموش شدن میرود. چون هم عمرشان زیاد شده است و هم شاهد تغییر کردن جدی دنیای پیرامون خود هستند. در چنین شرایطی آنها میخواهند یک سرقت بزرگ را به سرانجام برسانند؛ احتمالا بهعنوان آخرین تلاش برای محو نشدن.
Brewster McCloud (1970)
رابرت آلتمن که نامزدیها و جوایز زیادی را بهدست آورده است، آنچنان نیازی به معرفی ندارد. این کارگردان آمریکایی با آثاری همچون فیلم MASH، فیلم Nashville، فیلم The Player و فیلم Short Cuts انقدر برخی از مسائل جدی را با قدرت سینمای کمدی به چالش کشید که خیلیها او را صاحب سبک میدانند.
در این بین شاید جالب باشد که بدانید او گفته Brewster McCloud را بیشتر از آثار دیگر خود دوست دارد: «نمیگویم که بهترین فیلم من محسوب میشود، اما فیلم محبوبم است».
وقتی Brewster McCloud را تماشا میکنیم، بهسادگی میتوانیم بهدلیل بیان شدن این حرف توسط او پی ببریم. چون فیلم نامبرده یکی از آن آثاری است که رسما بدون توجه به قواعد و قوانین ساخته شدهاند؛ یکی از آن آثاری که گویا هیچ اهمیتی به دوست داشته شدن توسط منتقد یا مخاطب نمیدهند و فقط میخواهند در گوشهای از جهان بزرگ هنر هفتم، کاری مخصوص به خود را انجام داده باشند. Brewster McCloud شاید نقطهی اوج خلاقیتورزی در سینمای فیلمسازی باشد که ظاهرا عاشق ساخت فیلمهای تجربی بود؛ عاشق آزمون و خطای هنری بدون اهمیت دادن به حرکت دائمی در مسیرهای مطمئن.
یک فرشتهی مرموز، یک فرد عاشق پرواز و پرندهای که خرابکاری او روی وسایل و سر مردم، یکی از موتیفهای اصلی فیلم است. این سه مورد را میتوان عناصر کلیدی داستان Brewster McCloud به شمار آورد!