معرفی انیمه Link Click | عکس‌ها و حسرت‌ها

• اسم اصلی: دونگهوا Shiguang Dailiren
• اسم فارسی: انیمه لینک کلیک
• انیمه براساس: فیلم‌نامه اورجینال
• ژانر: درام، فانتزی، ماورایی، اکشن
• محصول: استودیو لن
• پخش فصل اول: ۳۰ آوریل تا ۹ ژوئیه ۲۰۲۱
• تعداد اپیزود: ۱۱ قسمت اصلی + ۱ قسمت فرعی
• وضعیت: فصل اول پایان یافته، فصل دوم تأیید شده است
• رده سنی: PG-13

انیمه Link Click داستان شنگ شائوشی و لو گانگ، دو دوست نوجوان است که در یک استودیوی عکاسی فعالیت می‌کنند. آن‌ها به‌واسطه‌ی یک قدرت ماورایی توانایی سفر به گذشته ازطریق عکس‌ها را دارند، به این صورت که لو با بررسی زوایای یک عکس و شنگ با انتقال به بدن عکاس در زمانی‌که عکس گرفته شده است در جریان ماجراهای مربوط‌به آدم‌های آن عکس قرار می‌گیرند. در این حالت شنگ ماهیت عکاس را با خاطرات و عواطف او درکنار ذهنیات خود دریافت می‌کند و لو ازطریق ارتباط ذهنی او را همراهی می‌کند.

درواقع این دو نفر تجربه‌ی خاطرات عکاس را دوباره بازی می‌کنند تا درخواست مشتری را، که اغلب دختر صاحب‌خانه به اسم چیائو لین برایشان پیدا می‌کند، انجام دهند. به‌علاوه آن‌ها فقط ۱۲ ساعت فرصت دارند تا تنها یک بار در زمان عکس‌ها سفر کنند و مأموریتی که مشتری از آن‌ها طلب کرده را عملی کنند با این قول که رویدادهای بزرگ و سرنوشت‌ساز گذشته را بدون تغییر باقی بگذارند.

انیمه‌ی اورجینال لینک کلیک قبل‌از هرچیز یک سریال کنجکاوی‌برانگیز است. در نگاه اول لینک کلیک (یا Shiguang Dailiren) یک انیمه‌ی چینی یا به‌عبارت دقیق‌تر یک دونگهوا (Donghua) است که به‌خاطر استفاده از ساختار انیمه‌ها، توجه طرفداران انیمه‌های ژاپنی را برمی‌انگیزد. به‌هرحال در روزگاری که پسوند انیمه می‌تواند توجه بیشتری را معطوف یک اثر کند و به‌جز کشورهایی مثل کره و چین، شبکه‌های غیرژاپنی و غربی مثل نتفلیکس هم میزان استقبال از آن‌را به‌خوبی درک کرده‌اند، نظرهای مخالف و مختلف بسیاری برای حفظ «انیمه» در قالب یک ژانر انیمیشن‌سازی ژاپنی وجود دارد.

به‌عبارت دیگر Link Click، که یک سال بعداز تولید با دوبله‌ی ژاپنی هم منتشر شده است، سعی دارد ضمن رقم زدن یک تجربه‌ی به‌یادماندنی تا حد زیادی تیغه‌ی حساسیت‌های اطراف خود را نرم کند. دونگهوای لینک کلیک از نظر ساختار متحرک‌سازی از کاراکترهایی با طراحی صیقل‌خورده از یک تلفیق فرهنگی بین انیمه و دونگهوا تشکیل شده که روی پس‌زمینه‌هایی با تم آبرنگی ترکیب شده‌اند. حضور CGI هم وصله‌ای است که در عناصری مثل حرکت اتومبیل‌ها به‌چشم می‌خورد. انیمه/ دونگهوای لینک کلیک هم مثل اکثر آثار انیمه‌ی هم‌خانواده‌‌ی خود در این روزها حاصل یک کامپوزیتینگ دیجیتال از طرح‌ها و زمینه‌ها است که درعین بدیع بودن به ترکیبی چندوجهی از جزئیات اصلی و فرعی به‌خصوص در نماهای باز تبدیل شده است. چیزی که با همراهی موسیقی متن شنیدنی به‌ویژه در بخش تیتراژهای شروع و پایان حس خوبی برای دنبال کردن سریال به بیننده می‌بخشد.

هر عکس ثبت‌شده از گذشته با تمام خاطرات و یادآوری‌های تلخ و شیرین ایام سپری‌شده بیشتر از هرچیز لبریز از حسرت‌ها است. از اتفاقی که اگر زمانی رخ دادنش ساده بود اما حالا غیرقابل دسترس شده، از حرفی که باید می‌گفتیم و واو به واوش روی دل مانده، از درنگی که باید در میان روزمرگی‌ها می‌کردیم و نکردیم تا اشتیاقی که در لحظه‌ی موعود کور شد، همگی افسوس‌های حل شده در افکار بزرگسالی انسان است که با دیدن عکس‌ها زنده می‌شوند. عکس‌ها حتی در پشت یک لبخند شیرین هم طعم تلخ نسیان لحظه‌های عمر رفته را به‌خاطر می‌آورند. ایده‌ای استعاری که بنیاد غمگین داستان را به کمک درخشش کاراکتر شنگ شائوشی با دغدغه‌های سفر در زمان ترکیب می‌کند و در توالی داستانک‌های خود به لحظه‌های درگیرکننده‌ای دست می‌یابد. اما به‌دلایلی این تنها هدف داستان‌پردازی Link Click نیست.

هرچند بیشترین تمرکز لینک کلیک در فصل اول بر ایجاد لحظه‌های احساسی و بیان درس‌های زندگی است اما این بخش از جذابیت سفر به گذشته ابتدا با محافظه‌کاری شخصیت‌های اصلی، به‌ویژه تأکید لو گانگ بر اجتناب از حرکتی که باعث برهم‌خوردن نتیجه‌ی متفاوتی در آینده شود و سپس به‌دلیل اپیزودیک بودن، در حد رازهایی کوچک و درام‌هایی کم‌عمق و گذرا باقی می‌ماند که نمی‌تواند به یک اثرگذاری ماندگار در ذهن بیننده‌ی باتجربه‌تر تبدیل شود. برای مثال در انیمه‌ی وایولت اورگاردن پرداختن به این درام‌های اپیزودیک با اضافه شدن به نقص‌های موجود در روحیات لطیف و متناقض قهرمان داستان به یک فرایند احساسی بزرگ‌تر تبدیل می‌شد. اما در لینک کلیک لو شخصیتی هوشیار و مسئولیت‌پذیر است که درکنار شخصیت ناپایدار و احساسی شنگ یک حس تعادل و اطمینان را در فضای داستان رقم می‌زند. این‌جاست که سریال لینک کلیک به‌سمت چیزی که این زوج در شکل دادن به آن توانا هستند می‌رود.

به‌همین‌خاطر شخصیت شنگ جدا از جهان‌بینی خاص خود به کمک آمادگی بدنی و استعدادهای ورزشی‌اش به تزریق هیجان در کشمکش و اکشن ماجراها می‌پردازد و در این بین گاهی هم از گذشته‌ی خود پرده برمی‌دارد. از طرفی هیچ تکنولوژی علمی-تخیلی خاصی برای عبور در زمان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و بدون مقدمه با یک فانتزی ساده که معلوم نیست از کجا حاصل شده وارد اساس و بنیاد هر ماجرا می‌شویم. حتی وارد شدن به هر عکس از گذشته به‌سادگی رخ می‌دهد و بیان دیالوگ «هیچ وقت راجع‌به آینده سؤال نپرس»، حداقل تا اینجا، داستان را به‌سادگی محدود به مرور گذشته‌ی حال کرده است. پس برای بالا بردن این مجموعه به سطحی بالاتر از ساختار آنتولوژی مانندش به یک اتفاق برنامه‌ریزی شده‌ی بزرگ‌تر نیاز داریم.

پاراگراف بعدی بخش‌هایی از پایان فصل اول لینک کلیک را فاش می‌کند

بعد از تمام شدن هر داستان ثبت شده در عکس‌های مشتری‌ها، معمایی که در سراسر فصل اول حضور دارد و از همان قسمت اول درحال برنامه‌ریزی است در قسمت‌های پایانی فصل اول با معرفی یک آنتاگونیست مرموز به اوج می‌رسد. به‌هرحال وقتی پای قدرت‌های ماورایی با منشا نامعلوم درمیان باشد رخ دادن هر اتفاق مشابهی غیرقابل‌انکار است. با این فرض، کشف هویت یک آنتاگونیست با این توانایی می‌تواند پای چالش‌های بزرگ‌تری را به داستان باز کند. با این پیچش حس تعلیق جاری در لینک کلیک در اپیزود نهایی فصل اول به اوج می‌رسد و درحالی‌که مات تدوین‌های موازی هیجانی در جابه‌جایی شخصیت‌ها و نبرد بزرگ شکل‌گرفته هستیم اگر هنوز ذره‌ای تردید داشتیم با کلیف‌هنگر نهایی حتما منتظر فصل دوم لینک کلیک خواهیم ماند.

درپایان به‌نظر می‌رسد لینک کلیک بالاخره راه درخشش خود را در اوج نهایی فصل اول پیدا کرده است؛ جایی که درام جنایی آن وارد یک جنگ روانشناختی تازه حول محور بازی با زمان می‌شود.

انیمه دروازه‌ی اشتاینز (Steins;Gate)

دانشمند جوانی به اسم اوکابه رینتارو حین آزمایش‌های نامتعارفش روی یک دستگاه مایکروویو راهی برای ارسال ایمیل به گذشته کشف می‌کند. حالا اوکابه، که خودش را دانشمند دیوانه می‌نامد، گرفتار دردسرهای بزرگی می‌شود که در بین نظریه‌های علمی و تئوری‌های توطئه در خطوط مختلف زمانی رخ می‌دهد.

انیمه شهری که تنها من در آن گم شده‌ام (Erased /Boku dake ga Inai Machi)

ساتورو فوجینوما به قدرت اسرارآمیزی دست می‌یابد که به کمک آن به چند دقیقه قبل از وقع یک حادثه منتقل می‌شود که می‌تواند از وقوع آن جلوگیری کند. ساتورو از این قابلیت برای نجات جان دیگران استفاده می‌کند. اما زمانی‌که ساتورو به اشتباه متهم به قتل یکی از نزدیکانش می‌شود، به ۱۸ سال قبل فرستاده می‌شود. جایی‌که او متوجه می‌شود این قتل ممکن است با ماجرای مرگ همکلاسی کودکی‌اش در ارتباط باشد. حالا ساتورو طبق اصل اثر پروانه‌ای می‌تواند با کشف راز این جریان قدیمی، جان عزیزانش را هم در زمان حال نجات دهد.