۵۰ فیلمی که باید در تابستان تماشا کرد (بخش سوم)
Eden
کارگردان: میا هنسن-لاو
تاریخ اکران: ۲۹ خرداد
فیلم با شبی تاریک در جنگل آغاز میشود، جایی که گهگاه جلوهای از یک صورت یا سایهای از یک بدن را میبینیم؛ این تصاویر تنها میتوانند در یک شب مهتابی رقم بخورند. این اشکال در چندین برداشت مختلف دنبال میشوند و همان اطلاعات کمی که میتوان از صحنه دریافت کرد توسط نورپردازی خاصی نمایان میشوند: نوری نرم، نقطهای و مصنوعی اما با کیفیتی عالی که نشان میدهد ما خارج از تمام مرزهای تمدن عادی بشری هستیم. بعد از رد و بدل شدن دیالوگها، اولین نماهای نزدیک پدیدار میشوند: نه از صورت، بلکه از دستها. این شیوهی فیلمبرداری که از کارهای رابرت برسون الهام گرفته شده، زاویهی دید دوربین را از روی یک میز به سمت دستهای از آلبومهای موسیقی و سپس روی یک آلبوم خاص هدایت میکند که مردی جوان و غیر قابل شناسایی میخواهد آن را گوش بدهد. موسیقی آغاز میشود و به گونهای که انگار تنها از طریق این اصوات است که حقیقت دنیا آشکار میشود، تصویر کات میخورد و روشنایی روز باعث میشود او چیزی بیشتر از تنها چند شکل به نظر بیایند. بدون یک صفحهی چرخنده، او هیچ نیست.
The Overnight
کارگردان: پاتریک برایستاریخ اکران: ۲۹ خرداد
اوضاع در کمدی درگیر کننده و عجیب پاتریک پرایس مدام پیچیدهتر میشود. فیلم توسط شرکت برادران دوپلاس ساخته شده و مانند اکثر آثارشان، شاهد زوجی (آدام اسکات و تیلور شیلینگ) هستیم که دوران ماه عسل خود را گذراندهاند ولی هنوز کاملاً به یکدیگر خو نگرفتهاند. آنها به تازگی با تنها فرزندشان از سیتل به لس آنجلس نقل مکان کردهاند و با دنبال یافتن دوستان جدید هستند که با شخصی در زمین بازی بچهها آشنا میشوند. کِرت (جیسون شوارتزمن)، مردی با اعتماد به نفس بالا به پست آنها میخورد که شخصیت مرموزی دارد که با چربزبانیاش به سرعت این زوج را متقاعد میکند (یا بهتر بگوییم، وادار میکند) که به خانهاش بیایند و برای شام مهمان او باشند.
Dope
کارگردان:ریک فاموییواتاریخ اکران: ۲۹ خرداد
Dope با سکانسی آغاز میشود که نشان میدهد ریک فاموییوا، کارگردان و نویسندهی فیلم حرفی برای گفتن دارد و قصد دارد به شیوهی خاص خود پیامش را به مخاطب ارائه کند. این درام را که در جشنوارهی ساندنس هم حاظر شد به سختی میتوان در دستهبندی خاصی قرار داد. چرا که Dope نامهای عاشقانه به سبک و سیاق ظواهر مردم در دههی ۱۹۹۰ و موسیقی هیپ هاپ است، داستانی جوانانه دارد، درامی خلافکارانه است، رمانتیک است، امتحانی برای رسانههای اجتماعی است و بالاخره یک کمدی نامتعارف است. با اینکه همهی این عوامل به بهترین شکل ممکن ارائه نمیشوند، Dope در کل فیلمی سرزنده است که با عشق و علاقه ساخته شده است.
Inside Out
کارگردان: پیت داکترتاریخ اکران: ۲۹ خرداد
با اینکه چند تریلر اول جدیدترین اثر پیکسار با واکنشهایی نه چندان مثبت روبهرو شدند که فیلم را بیش از حد تجربهای کودکانه میدانستند، از روی واکنش کسانی که فیلم را در مراسم CinemaCon دیدند میتوان گفت Inside Out هرچیزی به جز یک فیلم کودکانه است. داستان فیلم تمام تلاش خود را میکند تا مخاطب را راضی کند و در نهایت او را با حجم عظیمی از حسهای مختلف که به بهترین شکل باعث به وجود آمدنشان شده، در آخر فیلم تنها میگذارد. با توجه به این که تقریباً پنج سال از آخرین اثر فاخر پیکسار میگذرد، همهی چشمها به موفقیت Inside Out دوخته شده است.
The Princess of France
کارگردان: ماتیاس پینیهروتاریخ اکران: ۵ تیر
با اینکه فیلمهای او به ندرت شامل ارجاعهای سینمایی واضح هستند که گهگاه کارهای تارانتینو را به یاد تماشاگر میآورند، فیلمهای ماتیاس پینیهرو لذت خاص دیگری به فیلمبازها میدهد که این سوال را در ذهن آنها مطرح میکند: ما چطور فیلم میبینیم و دربارهی آنها چه فکر میکنیم؟ روش او - آرام، مبهم، بازیگوشانه و حتی گاهی اوقات، رازآلود - این احساس را به بیننده القا میکند که کارهایش معنوی هستند. با این حال، هیچکاک فیلم Rear Window را صرفاً برای نشان دادن بیماریهای جنسی رو پردهی سینما نساخته بود و آثار پنینهرو هم همین مسیر را طی میکنند. چهار فیلم اول او داستان زوجهای عاشق را در شهر بوینس آیرس روایت میکرد، کسانی که راه خود از نوشتههای شکسپیر، تاریخ کشورشان و حتی رابطههای عاشقانهی خود یافتند. The Princess of France، پنجمین اثر او، عامدانه پیچیدهترین فیلم او است و این تازه سادهترین تعریف برای آن به حساب میآید.
Hitman: Agent 47
کارگردان: آلکساندر بچتاریخ اکران: ۳۰ مرداد
هیتمن یکی از محبوبترین مجموعه بازیهای ویدیویی در سبک مخفی کاری است که تا به امروز یک اقتباس سینمایی از آن شده است. با این حال، ظاهرا هالیوودیها و صاحب امتیازان این مجموعه با وجود نسخه اول راضی نبودند و تصمیم گرفتند به جای ساخت ادامه برای قسمت اول، یک فیلم کاملا جدید با بازیگران و داستانی متفاوت به وجود بیاورند که نام Agent 47 را یدک میکشد. در اول پروژه قرار بود که نقش قاتل خونسرد فیلم را پاول واکر بازی کند که متاسفانه سال گذشته در اثر سانحه رانندگی درگذشت. پس از آن در نهایت روپرت فرند، هنرپیشه بریتانیایی نقش هیتمن را بر عهده گرفت. این فیلم به کارگردانی آلکساندر بچ که چندان هم نام آشنا نیست، هدایت میشود. باید دید آیا این فیلم بر اساس بازی میتواند به موفقیت دست پیدا کند یا به سرنوشت بیشتر فیلمهای اقتباسی از دنیای بازیهای ویدیوی دچار میشود.
Cartel Land
کارگردان: میتو هاینمنتاریخ اکران: ۱۲ تیر
با دنبال کردن راه مایکل گلاووگر، کارگردان سرشناس اتریشی و کسی که فیلمهایش همیشه او را وادار به انجام خطرناکترین کارها میکرد (یا حداقل او را در موقعیتهای ناگوار قرار میداد)، Cartel Land انسانیت خاصی را در میان شبهنظامیانی که در مرز آمریکا و مکزیک درگیر جنگ بر سر موارد مخدر هستند، پیدا میکند. این مستند که توسط متیو هاینمن کارگردانی، فیلمبردانی و تهیه شده به عمق فرهنگ پارتیزانها میرود و وقایع درگیریهای دو گروههای شبهنظامیان را بررسی میکند. در سمت آمریکایی مرز و در درهی آلتار آریزونا، تیم فولی ملقب به «میخزن» به سمت گروه مرزی آریزونا میرود، گروهی که بر روی دره نظارت و قاچاقچیان را شناسایی میکند. روشها یکسان اما انگیزههای هر گروه متفاوت و پیچیده است: داستان فولی و گروهش در Cartel Land زیر سایهی فعالیتهای گروه مکزیکی قرار گرفته است.
Terminator: Genisys
کارگردان: آلان تیلورتاریخ اکران: ۴ تیر
فعلا تکلیفمان با این یکی مشخص نیست. نمیدانیم آیا باید برای جدیدترین ترمیناتور خوشحال باشیم یا منتظر یک ناامیدی دیگر. اما شواهد حاکی از این است که «ترمیناتور: جنسیس» اولین فیلمی در این مجموعه است که از سال ۱۹۹۱ تاکنون ارزشاش را دارد تا تماشایش کنیم. برای شروع، این بازخوانیِ دنباله مانند، گروه بازیگراناش را با هوشمندی انتخاب کرده است. از جیسون کلارک در نقش جان کانر، نجاتدهندهی بشریت گرفته تا جی کارتنی در نقش کایل رسی. آلن تیلور هم به عنوان کارگردان قبلا توانایی بالایش در به دست گرفتن پروژههای بزرگ را در سریالهای شبکهی HBO، «امپراطوی برودواک» و «بازی تاج و تخت» ثابت کرده است. از طرفی حضور امیلیا کلارک، مادر اژدهاها در نقش سارا کانر هم از همین اولین تصمیمات خوب اوست. فقط اگر بتواند چندتایی اژدها هم یواشکی وارد فیلم کند، دیگر رسما هیچ مشکلی با این قسمت نخواهیم داشت!
Jurassic World
کارگردان: کولین تریوروتاریخ اکران:۲۰ خرداد
اصولا بازخوانی فیلمهای قدیمی کار سختی است و مهارت بالایی میخواهد. مخصوصا وقتی باید هیجان کلاسیکهای بزرگ را در ترکیب با المانهای جدید، دوباره برای طرفداران تکرار کنیم. این جور بازخوانیها همزمان هم باید نظر طرفداران چندین و چند ساله را جلب کنند و هم در جذب مخاطبان تازهکار سربلند بیرون آیند. تمام این چالشها را به علاوهی هزار کنید، زمانی که ماموریت دارید لذت و تازگی کلاسیکِ پاپکورنی استیون اسپیلبرگ، «پارک ژوراسیک» را بعد از سالها تکرار کنید. هرچند با وجود اسپیلبرگ به عنوان تهیهکنندهی اجرایی پروژه، میتوان تا حدودی نگرانیهایمان را از نتیجهی احتمالی فیلم فراموش کنیم. ۲۲ سال بعد از اتفاقاتِ «پارک ژوراسیک»، جزیرهی آیلا نوبلار در کاستاریکا صاحب یک پارک دایناسوری درست و درمان و کارآمد شده است. اما لازم به گفتن نیست که داستانِ فیلم، این شانس را به دایناسورها میدهد تا به پارهپارهکردن توریستهای بختبرگشته بپردازنند. بازیگران از گروهی با استعداد و جوانی مثل جیک جانسون، بریس دالاس هاوارد و کریس پرت تشکیل شدهاند. فقط میماند ما، تماشاگران که این مجموعهی آبدار را باید مثل یک تیراناسورِ گرسنه، یک لقمهی چپ کنیم!
Self/Less
کارگردان: تارسِمتاریخ اکران: ۱۹ تیر
تارسم سینگ، کارگردان کمتر شناخته شدهای که متخصص رسانههای تصویری است، شاید همیشه ابراز لازم برای روایت داستانهای خود را نداشته باشد ولی فیلمهای The Fall ،Immortals و حتی Mirror Mirror نشان دادند که او بالاتر از انتظارات عمل کند. او در جدیدترین فیلمش رایان رینولدز را به خدمت گرفته (که با فیلم The Voices نشان داد به دنبال تجربههای متفاوت است) و داستان مرد ثروتمند در حال مرگی را روایت میکند که دانش خود را از طریق عمل جراحی به مرد جوانتری منتقل میکند که در نتیجهی آن عوارض خاصی پدید میآید. این فیلم میتواند Lucy امسال باشد و امیدواریم به بهترین شکل این کار را انجام دهد.
منبع: The Film Stage