۴۰ موسیقی متن فیلم برتر تاریخ سینما که باید بشنوید
موسیقی فیلم بخش مهمی از تجربهٔ سینمایی است. موسیقی متن فیلم دست روی احساسات تماشاچی میگذارد و درکنار آن، از روایت داستان حمایت میکند. موسیقی متنی فوقالعاده آن است که بسته بهصحنهٔ بهنمایش درآمده، سبب ایجاد احساساتی چون ترس، هیجان، ناراحتی یا خوشحالی در ما بهعنوان تماشاچی شود و لحظهای خاص از جدایی از دنیای اطراف رخ دهد. آهنگهای متن فیلمها، بخشی از یک فیلم سینمایی محسوب میشوند که بالاترین پتانسیل را برای ماندگاری در ذهن تماشاچی دارند و در یک کلمه، نمادین میشوند و برای مثال از موسیقی متن فیلمهایی چون مجموعه فیلمهای «جنگ ستارگان»، مجموعه فیلمهای «هری پاتر» یا سهگانهٔ «ارباب حلقهها» نام میبریم. آهنگسازان فیلم از سازها، سبکهای گوناگون و البته تکنیکهای مختلف و گاه بداههنوازی برای ساخت شاهکارهای موسیقی خود استفاده میکنند. برخی از آهنگها تحت تأثیر موسیقی کلاسیک، برخی دیگر از موسیقی جَز یا سبک راک یا آهنگهای قومیتی هستند. موسیقی متن فیلم، فرمی از هنر است که بهتخیلات ما جانی دوباره میبخشد و دست ما را گرفته و همراه داستان فیلم، بهدنیاهای مختلف میبرد.
موسیقی متن میتواند فیلم را از فرش بهعرش برساند و البته بالعکس. گاه آهنگی از دنیای درون فیلم بهبیرون میجهد و دنیای خود را میسازد و دیگر تنها وابسته بهبلندگوهای سینما نیست و در هر خانهای، جایگاهی برای خود خواهد یافت. جان ویلیامز، انیو موریکونه، برنارد هرمان، هانس زیمر و بسیاری دیگر از آهنگسازان، در دستهای قرار میگیرند که نام آنها در بین نام عوامل ساخت فیلم، حتی بهفروش بهتر فیلم در گیشه کمک میکرد و میکند.
تفاوت موسیقی متن فیلم و ساوندترک چیست؟
از تفاوت میان موسیقی متن فیلم و ساوندتراکها بگوییم و اینکه موسیقی متن فیلم بهصورت ویژه توسط آهنگساز برای فیلم ساخته شده است، اما در مورد ساوندتراکهای فیلم اوضاع فرق میکند و ساوندتراکها علاوهبر موسیقی متنی که آهنگساز ساخته است، از آهنگهایی خارج از دنیای فیلم استفاده میشود و نام آنها بهصورت رسمی باید در تیتراژ انتهایی ذکر شده و در این مورد کپیرایت برای هر آهنگی بهدقت رعایت شود. موسیقی متن فیلم معمولاً با حالوهوا و لحن روایی داستان در صحنهها مطابقت دارد، درحالیکه، آهنگهای انتخابی توسط کارگردان گاه بهسلیقهٔ وی و کاملاً جداگانه از کاری که آهنگساز فیلم انجام میدهد، ارتباط دارد و ممکن است در یک فیلم آهنگهای فراوانی از خوانندگان و موسیقیدانان هر سبکی و قدیمی و جدید، ولی مرتبط با تِم کلی فیلم و ژانر آن، توسط کارگردان یا مشورت کارگردان با آهنگساز انتخاب شده باشند. بهعنوان مثال، موسیقی متن فیلم Psycho (روانی) را برنارد هرمان ساخته است و فضایی پرتنش و مملو از تعلیق و گاه ترس را بهتماشاچی منتقل میکند، اما از طرف دیگر در فیلمی چون Pulp Fiction (پالپ فیکشن)، کوئنتین تارانتینو آهنگهایی از گروهها و خوانندگان مختلف انتخاب کرد که سبک فیلم را منعکس کرده و از سویی ریتم آنها در خدمت داستان باشند.
مراحل آهنگسازی فیلم چگونه است؟
آهنگسازی فیلم، یکی از بخشهای بسیار مهم و سخت ساخت فیلم است و آهنگسازان ایدهٔ ابتدایی و کلی تِم کار خود را با تماشای فیلم، یادداشتبرداری از تک تک صحنهها، روی کاغذ آوردن ایدههایی که همچون جرقهای در سرشان زده میشود و نباید از دست دهند، نوشتن ملودی و ضبط موسیقی نهایی، بهدست میآورند. برخی از مراحل عبارتاند از:
۱. تماشای چندباره فیلم پس از پایان مراحل فیلمبرداری و وارد شدن بهمرحله پستولید برای درک داستان، تِم و لحن فیلم، آشنایی کامل با شخصیتها و البته تأکید ویژه روی صحنههای خاص و کلیدی داستان. آهنگسازان همچنین باید زمانسنجی فوقالعادهای داشته باشند و هر صحنهٔ ویژه، مدت زمان خاص خود را دارد که باید نتها را با آن هماهنگ کرد.
۲. ایدههای ناب که در این مورد میتوان چنین توضیح داد که بهعنوان مثال استفاده از تمپوهای بکر، استفاده از سازی خاص با نُتی خاص یا افکتی که بهکار میرود سبب ایجاد حسوحال آنی مورد نیازی که کارگردان میخواهد بهتماشاچی بدهد میشود. آهنگسازان همچنین از روشهایی چون زمزمه کردن، سوت زدن یا خلق صداهای عجیب یا صداهایی الهامگرفته از صداهای طبیعت یا صدای عناصر طبیعی با ساز یا نرمافزار، ایدهٔ خود را بهملودی تبدیل میکنند.
۳. ساختن آهنگ تِم فیلم یا همان آهنگی که فیلم را با آن بهخاطر میآورید؛ آهنگی ساده و بهیادماندنی است که حالوهوای فیلم را در ذهن تداعی میکند و میتواند با استفاده از سازهای مختلف در زمانهایی مختلف از فیلم پخش شود.
۴. نگارش واریاسیونها و موتیفها براساس تِم آهنگ اصلی که بدین معنا است آهنگهای کوتاهتر و سادهتری از آهنگی که تِم اصلی است ساخته میشود و درواقع اینها، فرزندان آهنگ تِم اصلی هستند، اما میتوانند براساس لحظات داستانی، موقعیت شخصیتها یا احساسات آنها یا حتی توصیفی از محیط، تغییراتی کمی نسبت بهآهنگ تِم اصلی پیدا کنند. برای مثال، یک موتیف را میتوان سریعتر یا آهستهتر، بلندتر یا ملایمتر، بالاتر یا پایینتر کرد یا با سازهای مختلف برای ایجاد کنتراست یا تداوم نواخت.
۵. بهطور معمول استفاده از محیط کار صوتی دیجیتال (DAW) برای ضبط و ویرایش فایلهای صوتی، ضبط و ویرایش و امکان تنظیم و ساخت موسیقی و همچنین میکس و مسترینگ یک آهنگ گزینهای عالی و متداول برای آهنگسازان است. در این محیط آهنگسازان نتها، ریتمها، آکوردها، دینامیک و سایر عناصر موسیقی را یادداشت میکنند. آهنگسازان همچنین موسیقی خود را با کد زمانی فیلم همگام میکنند تا مطمئن شوند که کاملاً با صحنه مطابقت دارد.
۶. بازبینی و ویرایش آهنگ براساس بازخوردی که از کارگردان، تهیهکننده یا تدوینگر میگیرند. بله، بسیاری اوقات آهنگسازان مجبور میشوند تغییراتی در موسیقی خود ایجاد کنند تا با ایدهٔ عوامل سازندهای که بهآنها اشاره داشتیم یا حتی بودجهٔ فیلم مطابقت داشته باشد. آهنگسازان همچنین ممکن است مجبور شوند موسیقی خود را از نو تنظیم کنند یا حتی خلق کنند، اگر فیلم تدوینی بسیار متفاوت پیدا کند یا گاه فیلمبرداری مجدد انجام شود.
۷. و در انتها ضبط و میکس آهنگ فیلم (نسخهٔ نهایی) با استفاده از هنر نوازندگان یا در برخی مواقع استفاده از سمپلهای دیجیتال. آهنگسازان فیلم ممکن است برای انجام این بخش نیاز بهارکستر، یک گروه، گروهی کُر یا تکنوازها (سولو) در یک استودیو یا یک سالن بزرگ و حرفهای کنسرت داشته باشند. آهنگسازان در بسیاری مواقع از سازهای دیجیتال و کتابخانههای صوتی (آرشیو عظیم صوتی) برای ایجاد صداهای واقعی استفاده میکنند. در مرحلهٔ آخر، آهنگسازان موسیقی خود را با استفاده از نرمافزارهای صوتی میکس و مسترینگ میکنند و درواقع خلق خود را صیقلی نهایی میدهند، جلوههای صوتی را اضافه کرده و کیفیت اثر را با نرمافزار افزایش میدهند.
توضیح کافی است و بهمعرفی ۴۰ فیلم برتر تاریخ سینما در بخش موسیقی متن بپردازیم.
۴۰- فیلم میانستارهای
فیلم Interstellar
- کارگردان: کریستوفر نولان
- نویسندگان: کریستوفر نولان و جاناتان نولان
- بازیگران: متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون و مایکل کین
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کشور:بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و کانادا
- فیلم Interstellar در IMDb: امتیاز ۸.۷
هانس زیمر، آهنگساز و تهیهکنندهٔ موسیقی مشهور آلمانی است که آهنگسازی بیش از ۱۵۰ فیلم را در کارنامه دارد. او برنده ۲ جایزهٔ اسکار، ۴ جایزهٔ گِرمی و یک گلدن گلوب برای آثارش شده است. زیمر را با هنر ترکیب اصوات الکترونیکی و ارکستری در آثار شخصی و سینمایی وی میشناسند. او کار خود را در لندن و با آهنگسازی با نام استنلی مایرز آغاز کرد و بعداً بهایالات متحده آمریکا نقل مکان کرد. هانس زیمر شرکت خود را با نام Remote Control Productions تأسیس کرد که در آنجا بهسایر آهنگسازان آموزش میدهد. او یکی از تأثیرگذارترین و مبتکرترین آهنگسازان سینما در عصر مدرن است.
هانس زیمر بهطرز باشکوهی برای فیلم Interstellar (میانستارهای) آهنگسازی کرد و برای کریستوفر نولان سنگ تمام گذاشت و البته برای موسیقی متنِ فوقالعادهٔ خود جایزهٔ اسکار را دریافت کرد. آهنگسازی فیلم حدود دو سال بهطول انجامید و هانس زیمر در این بین از کلیسای تمپل لندن دیدن کرد تا آن صدای ارگ تاریخی را ضبط کند. تماشاچی هوا و نفسزدنهای شخصیتها را در سراسر فیلم، بهخوبی در دِل موسیقی فیلم احساس میکند. استفاده از ساز بادی پایپ بهعنوان ساز اصلی که بهاثر کیفیتی باشکوه و معنوی میبخشد. ساز پایپ برای انعکاس مضامین اکتشاف، ایمان و تعالی در فیلم انتخاب شد. موسیقی متن این فیلم همچنین دارای یک ارکستر زهی ۶۰ قطعهای، یک گروه کُر ۲۴ نفری و سینثسایزرهای مختلف است. استفاده از موتیفهای ساده و تکراری که نشاندهنده پیوند بین شخصیت کوپر و دخترش مورف است. استفاده از افکت صدای تیک تیک که نماد گذر زمان و فوریت مأموریت است. این صدای تیک تیک ساعت با تدوین و فیلمبرداری فیلم هماهنگ شده و حسِ تنش و تعلیق را ایجاد میکند. و درنهایت استفاده از تکنیکهای غیرمتعارف، مانند نواختن سیم پیانو با پیک گیتار یا همان شپرد تن معروفی که هانس زیمر خلق کرد برای ایجاد توهم صعود یا فرود بینهایت.
فیلم Interstellar، فیلمی علمی تخیلی و حماسی است و داستان گروهی از فضانوردان را روایت میکند که ازطریق یک کرم چاله سفر میکنند تا خانهٔ جدیدی برای بشریت پیدا کنند، زیرا زمین بر اثر فاجعهٔ زیست محیطی در حال خفهشدن در گردوخاک بشریت و در حال مرگ است. این فیلم از عشق، علم، زمان، جاذبه و سرنوشت میگوید، تمام آنچه کریستوفر نولان دوست میدارد درکنار هم قرار دهد و در این فیلم چون پازل چیده شد. شخصیت اصلی داستان، کوپر، برای نجات فرزندانش و نسل بشر با انتخابهای دشواری روبهرو میشود. این فیلم بهکارگردانی کریستوفر نولان و با بازی متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون و مایکل کین ساخته و در سال ۲۰۱۴ اکران شد و تحسین منتقدان را بههمراه داشت و جوایز متعددی را دریافت کرد. فیلم نولان بودجهای ۱۶۵ میلیون دلاری داشت و بیش از ۷۷۰ میلیون دلار در گیشه فروخت.
۳۹- فیلم بالا
فیلم Up
- کارگردان: پیت داکتر و باب پترسون
- نویسندگان: پیت داکتر، باب پترسون و تام مککارتی
- صداپیشگان: ادوارد اسنر و جردن ناگای
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کشور:ایالات متحده آمریکا و ژاپن
- فیلم Up در IMDb: امتیاز ۸.۳
مایکل جاکینو، آهنگساز و رهبر ارکستر اهل آمریکا و برنده جایزهٔ اسکار است. او برای ساخت موسیقی متن فیلمها و سریالها و همچنین ویدئو گیمها شهرت دارد و برنده جوایز دیگری همچون گِرمی، گلدن گلوب و اِمی شده است. وی در سال ۱۹۶۷ در نیوجرسی آمریکا متولد شد و دارای تابعیت دوگانه آمریکایی و ایتالیایی است. مایکل جاکینو از ۱۰ سالگی شروع بهساخت انیمیشنهای استاپ موشن با موسیقی متنی که خود مینوشت، کرد و بعدتر بهمدرسه هنرهای تجسمی در کلانشهر نیویورک رفت. او جوایز زیادی از جمله اسکار، اِمی و ۳ گِرمی را برای کار در فیلمهایی چون Up (بالا)، Lost (گمشده) و Ratatouille (راتاتوی) دریافت کرده است. مایکل جاکینو تجربهٔ همکاری با کارگردانانی چون جی. جی. آبرامز، مت ریوز و تایکا وایتیتی را در کارنامه دارد. برخی از معروفترین آثار وی را نام میبریم: Mission: Impossible (مأموریت: غیرممکن)، Jurassic World (دنیای ژوراسیک) و البته فیلمهای دنیای سینمایی مارول، Star Trek (پیشتازان فضا) و برخی فیلمهای مجموعهٔ علمی تخیلی Star Wars (جنگ ستارگان). وی دستی نیز در دنیای ویدئو گیم دارد و ساخت موسیقی متن بازیهای ویدئویی همچون Medal of Honor و Call of Duty را در کارنامهاش میبینیم.
مایکل جاکینو در سومین همکاری خود با شرکت پیکسار، موسیقی متن انیمیشن فوقالعاده محبوب Up را نوشت. موسیقی متن این انیمیشن براساس جزئیات رفتاری شخصیتها است و همچون آنها در طول فیلم دگرگون میشود. موسیقی متن انیمیشن «بالا» برندهٔ جوایز متعددی از جمله اسکار، گلدن گلوب، بفتا و ۲ جایزهٔ گرمی شد. جالب است بدانید نسخهٔ فیزیکی موسیقی متن انیمیشن Up تا سال ۲۰۱۱ از سمت شرکت Intrada Records اجازه انتشار پیدا نکرد. مدت زمان آلبوم موسیقی متن انیمیشن ۵۳:۱۲ دقیقه است و ۲۶ آهنگ را شامل میشود. برخی از محبوبترین آهنگهای این آلبوم، آهنگ Married Life، آهنگ The Spirit of Adventure و آهنگ Up with Titles هستند. موسیقی متن از موسیقی جَز و اِلمانهای والس قدیمی و ترکیب آنها با موزیک ارکستر تشکیل شده است. موسیقی متن انیمیشن Up بهدلیل آهنگهای احساسی و بسیار جذاب، بسیار مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
انیمیشن Up بهکارگردانی مشترک پیت داکتر و باب پترسون و تهیهکنندگی جوناس ریورا ساخته شد و فیلمنامهٔ مجموعه نیز توسط داکتر و پترسون نوشته شد. انیمیشن «بالا» یک انیمیشن رمانتیک و عاشقانه است که شخصیتهایش انسان هستند و شخصیت اصلی سفری اُدیسهوار را تجربه میکند. شخصیت کارل بادکنک فروشی است که در تمام عمرش همراهبا همسر خود آرزوی سفر بهآبشاری در آمریکای جنوبی را داشت. بعد از اینکه الی، همسر کارل میمیرد، کارل تصمیم میگیرد که این آرزو را محقق کند و او چند هزار بادکنک را بهخانهاش میبندد و بههمراه یک پسربچه، یک سگ و یک پرنده از روی زمین کنده میشود و بهآسمان میرود تا در آبشار فرود بیایند. فیلم در گیشه نیز عملکردی عالی داشت و با بودجهٔ ۱۷۵ میلیون دلاری، بهفروش ۷۳۵ میلیون دلاری دست پیدا کرد.
۳۸- فیلم یخزده
فیلم Frozen
- کارگردان: کریس باک و جنیفر لی
- نویسندگان: کریس باک، جنیفر لی و هانس کریستیان آندرسن
- صداپیشگان: کریستن بل، ایدینا منزل و جاناتان گروف
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Frozen در IMDb: امتیاز ۷.۴
کریستوف بک، آهنگساز و رهبر ارکستر کانادایی است که برای بسیاری از فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی موسیقی متن ساخته است. او در سال ۱۹۷۲ در شهر مونترال کانادا بهدنیا آمد و نواختن پیانو را از پنج سالگی آغاز کرد. کریستوف بک موسیقی را در دانشگاه ییل و یوسیسی خواند و مدرک خود را گرفت و در آنجا نزد جری گلداسمیت تئوری موسیقی و البته نکات ریز دنیای موسیقی را آموخت. کریستوف بک ۵۰ ساله، برنده جایزهٔ اِمی برای ساخت موسیقی متن فیلم Buffy the Vampire Slayer (بافی قاتل خون آشام) در سال ۱۹۹۸ شد. وی بیشتر با شرکت دیزنی و شرکت مارول همکاری داشت و دارد و البته با ماپتها و دنیای شیرین و جذاب آنها که وی نقش زیادی در ساخت موسیقیهای متن این برنامهٔ محبوب داشت، شناخته میشود. گفتنی است او برادر پیانیست چیلی گونزالس است.
کریستوف بک موسیقی متن تِم اصلی انیمیشن Frozen (یخزده) را که در سال ۲۰۱۳ توسط استودیو انیمیشن والت دیزنی اکران شد، ساخته است. کریستوف بک برای ساخت موسیقی متن این انیمیشن با آهنگسازان فیلم، یعنی رابرت لوپز و کریستن اندرسون لوپز که این دو با همکاری با یکدیگر آهنگهای Frozen را ساختند، همکاری کرد. او همچنین برخی از آهنگها همچون آهنگ Let It Go و آهنگ For First Time in Forever را بهصورت ارکستر اجرا کرده است. کریستوف بک در خلق موسیقی متن انیمیشن Frozen از اِلمانهای موسیقی محلی نروژی استفاده کرد و بهعنوان مثال با گروهی کُر که آوازِ سنتی سامی با نام Vuelie را خواندهاند، برای خلق موسیقی متن صحنههای آغازین و پایانی همکاری کرده است. او همچنین موسیقی متن فیلم کوتاه Olaf’s Frozen Adventure را در سال ۲۰۱۷ ساخته است.
یکی از انیمیشنهای مدرن شرکت والت دیزنی که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و تماشاچیان و طرفداران آثار دیزنی از تماشای آن بسیار لذت بردند، انیمیشن Frozen، محصول سال ۲۰۱۳ بود که کارگردانی آن را کریس باک و جنیفر لی برعهده داشتند. این انیمیشن، پنجاهوسومین انیمیشن کلاسیک والت دیزنی است و بازیگران مطرحی چون کریستن بل، ایدینا منزل و جاناتان گروف در آن بهصداپیشگی پرداختند. انیمیشن «یخزده» موفق بهدریافت ۲ جایزهٔ اسکار در بخش بهترین انیمیشن و بهترین ترانهٔ اورجینال برای ترانه Let It Go و همچنین برنده جایزهٔ بهترین انیمیشن گلدن گلوب شد. این انیمیشن در جشنواره فیلم بفتا نیز جوایز بسیاری را از آن خود کرد. انیمیشن «یخزده» با بودجهٔ ساخت ۱۵۰ میلیون دلاری، فروش فوقالعاده ۱.۲۸۰ میلیارد دلاری در گیشه داشت. انیمیشن Frozen براساس رمان «ملکه برفی»، اثر نویسنده مشهور، هانس کریستیان آندرسن دانمارکی، ساخته شده است.
۳۷- فیلم مرثیهای برای یک رؤیا
فیلم Requiem for a Dream
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- نویسندگان: دارن آرونوفسکی و هوبرت سلبی جونیور
- بازیگران: الن برستین، جرد لتو، جنیفر کانلی و مارلون وینز
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Requiem for a Dream در IMDb: امتیاز ۸.۳
کلینت منسل، نوازنده، خواننده و آهنگساز انگلیسی است که در ۷ ژانویه سال ۱۹۶۳ در کاونتری بهدنیا آمد. او کار خود را بهعنوان خواننده، گیتاریست و ترانهسرای گروه آلترنتیو راک Pop Will Eat Itself آغاز کرد که این گروه از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ فعالیت داشتند. پس از فروپاشی گروه، منسل بهایالات متحده آمریکا نقل مکان کرد و وارد دنیای ساخت موسیقی متن برای فیلمهای سینمای شد و البته یکی از اعضای ثابت عوامل ساخت فیلمهای کارگردان معروف و مؤلف هالیوود، دارن آرونوفسکی شد. کلینت منسل بیشتر بهخاطر موسیقیاش برای فیلم Requiem for a Dream (مرثیهای برای یک رؤیا) ساخته آرونوفسکی، که تِم نمادین Lux Aeterna آن توسط کوارتت کرونوس (یک گروه موسیقی کوارتت زهی آمریکایی است که در سال ۱۹۷۳ در سانفرانسیسکو شکل گرفت و در سبکهای متنوعی از جمله موسیقی کلاسیک معاصر فعالیت داشته است. اعضای گروه در طول چهار دهه فعالیت، بارها تغییر کردهاند و تاکنون بیش از ۹۰۰ اثر را اجرا کردهاند)، شناخته شده است. منسل همچنین ساخت موسیقی متن فیلمهایی چون The Fountain (سرچشمه)، Black Swan (قو سیاه)، Moon (ماه) و Rebecca (ربکا) را برعهده داشت و نامزد دریافت جایزهٔ گِرمی و جایزهٔ گلدن گلوب شده است.
موسیقی متن فیلم Requiem for a Dream با سبک مینیمالیستی خود و با استفاده از هارمونی یکدست، پالسهاس ثابت که براساس ایجاد تغییرات ملودی، هارمونی و کنترپوانی (اصطلاحی در تئوری موسیقی است که برای توصیف رابطهٔ دو یا چند مجموعه نت بهکار میرود که با یکدیگر نواخته میشوند و از نظر هارمونی با همدیگر هماهنگ هستند اما از نظر ضربآهنگ و ملودی مستقل از یکدیگر)، بهزیبایی برای ایجاد حسِ تنش و ناامیدی نواخته شده است. واریاسونها نیز برای ایجاد حسَ تنش و ناامیدی نقشی مشابه دارند. حال و هوای موسیقی تاریک، آزاردهنده و تراژیک و انعکاسی از زوال تدریجی شخصیتها است. تِم معروف دیگر فیلم، تِم Summer Overture است که نشاندهنده آغاز تابستان است، زمانی که شخصیتها بهرؤیاهای خود امیدوار و خوشبین هستند و تِمیپرجنبوجوش و شاداب است که پیانو، ویولن و فلوت سازهای اصلی هستند.در صحنهٔ ابتدایی فیلم، زمانی که شخصیت هری (جرد لتو) تلویزیون مادرش را میدزدد تا هروئین بخرد و در طول برخی از مونتاژهایی که مصرف مواد مخدر شخصیتها بهتصویر کشیده میشود، پخش میشود. باز هم تِمی تاریک با عنوان Marion Barfs که سرنوشت تلخ شخصیت ماریون (جنیفر کانلی) و سقوط دردناک او است؛ تِمی تاریک و آزاردهنده با آکوردهای ناهماهنگ و اصوات الکترونیک ودر صحنههایی پخش میشود که ماریون پس از تزریق هروئین استفراغ میکند و در یک نمایش جنسی تحقیرآمیز برای پول تهیه مواد شرکت میکند.
دارن آرونوفسکی، کارگردان، نویسنده و تهیهکننده آمریکایی است که در رشته فیلمسازی و انسانشناسی اجتماعی در دانشگاه هاروارد و بنیاد فیلم آمریکا تحصیل کرده است. طرفداران سینما، دارن آرونوفسکی را با ساخت فیلمهای درام، روانشناسانه و البته در اکثر مواقع با تِم داستانی تلخ و تاریک میشناسند. این کارگردان یکی از بهترینهای عصر حاضر و فردی با دیدگاههای متفاوت و صاحب سبک است. دارن آرونوفسکی با ساخت فیلم The Wrestler (کشتیگیر) برنده جایزهٔ شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز شد. وی در سال ۲۰۱۰ نیز با ساخت فیلم Black Swan که در آن بازیگرانی همچون ناتالی پورتمن، وینسنت کسل و میلا کنیس بهنقشآفرینی پرداختند، در ۴ بخش مراسم اسکار، نامزد دریافت جایزه شد که تنها ناتالی پورتمن از آن فیلم توانست جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند. در فیلم Requiem for a Dream، الن برستین، جرد لتو، جنیفر کانلی و مارلون وینز ایفای نقش کردند. نویسندگی فیلمنامه آن نیز با همکاری دارن آرونوفسکی و هوبرت سلبی جونیور براساس رمانی با همین عنوان بهقلم هوبرت سلبی نوشته شده است. الن برستین برای ایفای نقش در این فیلم نامزد جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. این فیلم با بودجهٔ ۴.۵ میلیون دلاری، فروشی ۷.۴ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۳۶- فیلم تلقین
فیلم Inception
- کارگردان: کریستوفر نولان
- نویسندگان: کریستوفر نولان
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، کن واتانابه، جوزف گوردون لویت، ماریون کوتیار، الیوت پیج، تام هاردی و مایکل کین
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- کشور:ایالات متحده آمریکا وبریتانیا
- فیلم Inception در IMDb: امتیاز ۸.۸
هانس زیمر و اثر شاهکاری دیگر و این مرتبه نیز همکاری موفقتآمیز وی با کریستوفر نولان در فیلم فوقالعاده جذاب و درگیرکنندهٔ ذهن و از نظری بصری پیشرو و از لحاظ داستانی، بینظیر؛ بله، فیلم Inception (تلقین). موسیقی متن فیلم Inceptionکه محصول سال ۲۰۱۰ بهکارگردانی کریستوفر نولان است، شرکت Reprise Records در ۱۳ ژوئیه سال ۲۰۱۰ منتشر کرد. هانس زیمر موسیقی متن این فیلم را ساخت و سومین همکاری او با نولان پس از سهگانهٔ «بتمن» بود، البته پس از دو فیلم Batman Begins (بتمن آغاز میکند) و فیلم The Dark Knight (شوالیه تاریکی). موسیقی متن الکترونیک است و صدای گیتار الکتریک غالب بوده که توسط جانی مار، گیتاریست سابق گروه «اسمیتز زیمر» نواخته شده است، همچنین از عناصر آهنگ Non, je ne regrette rien ادیث پیاف افسانهای بهعنوان موتیف برای موسیقی استفاده شد، چون این آهنگ در فیلم، سیگنالی برای پایان یک رؤیا است. موسیقی متن فیلم Inception نامزد جوایز متعددی از جمله جایزهٔ اسکار، گلدن گلوب، گِرمی و بفتا شد.
بهگفته هانس زیمر، آهنگساز موسیقی متن فیلم، کریستوفر نولان از او خواسته بود که موسیقی را بسازد و در حین فیلمبرداری فیلم آن را تمام کند، او همچنین گفت که تِمهای ابتدایی را هنوز جمعآوری نکرده بود که هر از چند گاهی گروه سازنده با وی تماس میگرفتند و میگفتند بهیک قطعه کوچک برای این صحنه نیاز داریم. هانس زیمر همچنین مدتی را صرف یافتن قطعات اصلی آهنگ ادیث پیاف از آرشیو ملی فرانسه کرد، زیرا وی می خواست از آن بهعنوان پایهٔ موسیقی خود استفاده کند. هانس زیمر آزاد بود که از تخیل خود برای ایجاد تمپوها در سطوح مختلف زمانی و خلق دنیایی الکترونیکی، تخیلی و متراکم بهره برد و صدای گیتاری را شنیدیم که یادآور موسیقی انیو موریکونه بود و توسط جانی مار نواخته شد. تِم اصلی فیلم Dream is Collapsing نام دارد و خطر و فوریت دنیای رؤیا را نمایندگی میکند، جایی که زمان تحریف میشود و واقعیت ناپایدار است.این تِم را با صدای بلند و شدید بهیاد داریم و سازهای برنجی، سازهای کوبهای و سازهای زهی استخوانبندی این تِم هستند ودر صحنههایی پخش میشود که رؤیاپردازان توسط پیشبینیهای ناخودآگاه مورد حمله قرار میگیرند، جایی که ون از روی پل سقوط میکند و کاب و تیمش از لیمبو فرار میکنند. اما تِم Time هستهٔ احساسی و عاطفی فیلم است و جایی که کاب با احساس گناه و اشتیاق برای همسر متوفی خود مبارزه میکند پخش میشود.تِمی آرام و مالیخولیایی است که با سازهای پیانو و ویولن نواخته شده و گروه کُر این سازها را همراهی میکنند ودر طول صحنههایی پخش میشود که کاب گذشته خود را برای آریادنه فاش میکند، جایی که در لیمبو با مال خداحافظی میکند.
فیلم Inception بهنویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۰ اکران شد. نولان تهیهکنندگی این فیلم را همراه همسرش، اِما توماس، برعهده داشت. داستان فیلم درباره یک دزد حرفهای با نام دام کاب با نقشآفرینی دی کاپریو است. کاب در استخراج و جاگذاری افکار مختلف در ذهن افراد گوناگون استاد است. زمانیکه شخصیت موردنظر در خواب باشد کاب میتواند بهناخودآگاه او نفوذ کند و افکار او را استخراج یا افکار اشخاص را با تصمیمات و افکار متفاوتی عوض کند. فیلم «تلقین» در ۸ بخش مختلف از جمله بهترین فیلم سال نامزد کسب جایزهٔ اسکار بود که درنهایت در بخشهای بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای تصویری این جایزه را بهخودش اختصاص داد. این فیلم در گیشه نیز عملکرد فوقالعادهای داشت و توانست با بودجهای ۱۶۰ میلیون دلاری، فروشی ۸۳۶ میلیون دلاری بهدست آورد. درکنار دی کاپریو، کن واتانابه، جوزف گوردون لویت، ماریون کوتیار، الیوت پیج، تام هاردی، دیلیپ رائو، کیلین مورفی، تام برنگر و مایکل کین دیگر بازیگران این فیلم موفق با موسیقی فوقالعاده بودند.
۳۵- فیلم دکتر نو
فیلم Dr. No
- کارگردان: استوارت ترنس هربرت یانگ
- نویسندگان: ریچارد میباوم، جوهانا هاروود و برکلی متر
- بازیگران: شان کانری، جک لرد، جوزف وایزمن و اورزولا اندرس
- سال انتشار: ۱۹۶۲
- کشور:بریتانیا وایالات متحده آمریکا
- فیلم Dr. No در IMDb: امتیاز ۷.۲
مانتی نورمن ۴ آوریل سال ۱۹۲۸ در استپنی در شرق لندن بهدنیا آمد. مانتی نورمن، آهنگساز و خواننده موسیقی بریتانیایی بود که بیشتر بهخاطر آهنگسازی تِم اصلی موسیقی مجموعه فیلمهای سینمایی James Bond شناخته میشود. وی برای اولین مرتبه در فیلم Dr. No (دکتر نو) از مجموعهٔ «جیمز باند» که در سال ۱۹۶۲ ساخته شد و کارگردان آن فیلم ترنس یانگ بود و بازیگرانی چون شان کانری، جک لرد، جوزف وایزمن و اورزولا اندرس در فیلم «دکتر نو» ایفای نقش کردند، موسیقی متن معروف خود را ساخت که تبدیل بهیکی از امضاهای اصلی مجموعهٔ 007 در سراسر جهان شد. مانتی نورمن کار خود را بهعنوان خوانندهٔ برخی گروههای بزرگ که هر کدام سبکی متفاوت داشتند آغاز کرد و در دهه ۱۹۵۰ در نمایشهای فراوانی شرکت کرد و بعد از آن بود که آهنگها و اشعاری برای فیلمهای موزیکال و دیگر سبکهای فیلمهای سینمایی نوشت. او برنده جوایز متعددی از جمله جایزهٔ Ivor Novello Award، جایزهٔ Olivier Award، جایزهٔ Evening Standard Award و نامزد ۲ جایزهٔ تونی شد. مانتی در سال ۲۰۲۲ و در سن ۹۴ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.
مشهورترین ریف گیتار در سینما از «دکتر نو» شروع شد که همراه تِم تیتراژ آغازین فیلم بود و در تمام فیلمهای رسمی مجموعهٔ جیمز باند بهجذابی استفاه شده است. طنین آن یک سال بعد از فیلم «دکتر نو» و در تیتراژ آغازین فیلم From Russia with Love (از روسیه با عشق) بهگوش همگان رسید و میتوان بهجرئت گفت از سال ۱۹۶۳ که فیلم «از روسیه با عشق» اکران شد، کسی نبود که تِم تیتراژ آغازین مجموعه فیلمهای جیمز باند را نشناسد که البته بگوییم این تِم در جای جای فیلم نیز استفاده شد. ریف گیتاری که در ضبط اصلی این تِم شنیده میشود توسط ویک فلیک نواخته شد که برای ضبط آهنگ تنها مبلغ شش پوند بهوی پرداخت شد. گفتنی است مالکیت تِم موسیقی یادشده، دعوای حقوقی بزرگی بین مانتی نورمن و جان بری با منتشرکنندگان بهوجود آورد که البته برندهٔ درگیری مالکیتی این اثر معروف، مانتی نورمن و همکار وی در ساخت، جان بری بود. در جایی نورمن گفته بود که بهکل اعتبار ساخت تِم موسیقی مجموعهٔ جیمز باند باید به جان بری برسد. جان بری در پشت صحنهٔ بسیاری از فیلمهای مجموعهٔ جیمز باند حضور داشت و آهنگسازی کرد.
استوارت ترنس هربرت یانگ، کارگردان بریتانیایی بود که در ۲۰ ژوئن سال ۱۹۱۵ در شانگهای چین بهدنیا آمد و در ۷ سپتامبر سال ۱۹۹۴ در جریان برگزاری جشنواره فیلم کن فرانسه درگذشت. او بیشتر برای کارگردانی سه فیلم از مجموعهٔ سینمایی «جیمز باند» شناخته شد: فیلم «دکتر نو»، فیلم «از روسیه با عشق» و فیلم Thunderball (گلولهٔ آتشین). ترنس یانگ را یکی از تأثیرگذاران اشخاص بر خلق شخصیت خیالی «جیمز باند» میدانند. برای ساخت فیلم Dr. No، هزینهای ۱.۱ میلیون دلاری شد، اما فیلم در گیشه موفق بود و حدود ۶۰ میلیون دلار فروش داشت.
۳۴- فیلم سوپرمن
فیلم Superman
- کارگردان: ریچارد دانر
- نویسندگان: جری سیجل، جو شاستر و ماریو پازو
- بازیگران: کریستوفر ریو، مارلون براندو و جین هاکمن
- سال انتشار: ۱۹۷۸
- کشور:ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و کانادا
- فیلم Superman در IMDb: امتیاز ۷.۴
جان تاونر ویلیامز، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست آمریکایی است که تعداد فراوانی از شاخصترین موسیقیهای تاریخ سینما را ساخته و نامی افسانهای در سینمای جهان از خود برجای گذاشته و همچنان استادانه بهتصاویر متحرک، روحِ موسیقی میدمد. جان ویلیامز در ۸ فوریه سال ۱۹۳۲ در شهر نیویورک متولد شد و در سنین جوانی شروع بهتحصیل موسیقی کرد. او در سال ۱۹۴۸ بهشهر لس آنجلس نقل مکان کرد و بهعنوان پیانیست استودیویی و آهنگساز تلویزیونی شروع بهکار کرد. جان ویلیامز بهدلیل همکاری با کارگردانی چون استیون اسپیلبرگ که از بهترینهای تاریخ سینما بود و است و ساخت موسیقی متن برای بسیاری از فیلمهای این کارگردان صاحب سبک همچون فیلم Jaws (آروارهها)، فیلم E.T. (ای. تی.)، مجموعه سینمایی Indiana Jon (ایندیانا جونز) و Jurassic Park (پارک ژوراسیک)، نامش بر سر زبانها افتاد و برخی میگفتند این دو آنقدر از کار یکدیگر شناخت دارند که گویی کارگردان و سازندهٔ موسیقی متن فیلمهای اسپیلبرگ یک نفر است با دو نام.
او همچنین موسیقی متن مجموعه فیلمهای علمی تخیلی و حماسی «جنگ ستارگان»، همین فیلم Superman (سوپرمن)، مجموعه فیلمهای Harry Potter (هری پاتر) و بسیاری از فیلمهای محبوب دیگر را ساخته است و در کارنامهٔ عجیب پربار خود دارد. جان ویلیامز برنده ۵ جایزهٔ اسکار، ۲۵ جایزهٔ گِرمی، ۷ جایزهٔ فیلم آکادمی بریتانیا و ۴ جایزهٔ گلدن گلوب شده است. جالب است بدانید جان ویلیامز پس از والت دیزنی، دومین فردی است که رکورد نامزدی در تاریخ جوایز اسکار را دارد. او همچنین آثار کلاسیکی برای ارکسترهای بزرگ نوشته و دستی نیز در سولونوازی دارد و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۳ بهعنوان رهبر اصلی ارکستر پاپ بوستون خدمت کرده است. جان ویلیامز، شکوه، زیبایی و لطافت موسیقی در سینما است و بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ سینما شناخته میشود.
جان ویلیامز، موسیقی متن فیلم Superman را نمادین خلق کرد، نمادی که قهرمانی، قدرت و اشرافزادگی سوپرمن و همچنین عشق او بهشخصیت لوئیس لین و ریشههای بیگانهاش را با تصاویر درآمیخته و امری درهمتنیده بهنمایش درمیآورد. تجربهٔ شنیداری فیلم «سوپرمن»، تجربهای فراگیر، مملو از ایدههای بکر و غنی از صدای ارکسترال است و این موسیقی متن، تاریخ انقضاء ندارد. جان ویلیامز تمِ موسیقی که نشاندهنده یک شخصیت، ایده یا احساس است را ایجاد کرد و این تِم متمایز و قابل تشخیص را برای شخصیت سوپرمن خلق کرد که در طول فیلم بسته بهزمینه و حالوهوای داستان یا شخصیتها تغییر میداد. جان ویلیامز تِم Main Title March را برای نمایش قهرمانی و نجابت شخصیت سوپرمن با بازی کریستوفر ریو ساخت.تِمی با صدای بلند و باشکوه سازهای برنجی، سازهای کوبهای و سازهای زهی پایههای آن بهشمار میروند.
این تِم در طول تیتراژ آغازین و چندین صحنهٔ دیگر که سوپرمن قدرت و شجاعت خود را نشان میدهد، پخش میشود. از سویی تِم زیبای Love را داریم که نمایانگر عشق و لطافت بین سوپرمن و لویس لین با بازی مارگوت کیدر است. تِمی ملایم و که با پیانو، ویولن و گروه کُر ساخته شده است ودر صحنههایی پخش میشود که سوپرمن با لین پرواز میکند، جایی که هویت خود را برای او فاش میکند و او را از مرگ نجات میدهد. تِم معروف دیگر، تِم March of the Villains است که نشاندهنده شرارت و حیلهگری لکس لوتر با بازی جین هاکمن است.تِمی تاریک و شوم که جان ویلیامز برای خلق آن از گیتار الکتریک، بیس، درام و ساکسیفون استفاده کرد.این تِم در صحنههایی پخش میشود که لوتر نقشهاش را برای نابودی کالیفرنیا طراحی میکند، جایی که سوپرمن را بهدام میکشاند و در آنجا یک موشک هستهای پرتاب میکند.
کارگردانی فیلم Superman را ریچارد دانر برعهده داشت. ریچارد دانر فیلمساز آمریکایی بود که برخی از موفقترین فیلمهای دوران مدرن هالیوود همچون The Omen (طالع نحس) و مجموعه فیلمهای پلیسی Lethal Weapon (اسلحه مرگبار) را کارگردانی کرد. ریچارد دانر در سال ۱۹۳۰ در شهر نیویورک و از پدر و مادر یهودی و روسی بهدنیا آمد. او کار خود را بهعنوان بازیگر آغاز کرد و سپس کارگردان تلویزیون شد و در نمایشی چون The Twilight Zone (توایلایت زون) کار کرد. او اولین فیلم خود را با عنوان X-15 (ایکس-۱۵) در سال ۱۹۶۱ ساخت، اما موفقیت او با فیلم The Omen در سال ۱۹۷۶ بود؛ یک فیلم ترسناک که او را بهکارگردانی محبوب تبدیل کرد. موفقیت ریچارد دانر با ساخت فیلم «سوپرمن» در سال ۱۹۷۸ ادامه پیدا کرد که این فیلم نقطهٔ عطفی در ژانر ابرقهرمانی بود و بسیار موفق در گیشه. فیلم Superman با بودجهٔ ساخت ۵۵ میلیون دلاری، فروشی ۳۰۰ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۳۳- فیلم بیگانه
فیلم Alien
- کارگردان: ریدلی اسکات
- نویسندگان: دن اوبانان و رونالد شاست
- بازیگران: سیگورنی ویور، تام اسکریت، ورونیکا کارترایت، هری دین استنتون و جان هرت
- سال انتشار: ۱۹۷۹
- کشور: بریتانیا وایالات متحده آمریکا
- فیلم Alien در IMDb: امتیاز ۸.۵
«در فضا هیچکس فریاد شما را نمیشنود.»، اما خوشبختانه جری گلداسمیت را داریم که این سکوت زیبا و رعبآور را در مجموعهٔ ترسناک Alien (بیگانه)، بهرهبری سیگورنی ویور جبران کند. جری گلداسمیت، آهنگساز و رهبر ارکستر آمریکایی بود که برای بسیاری از فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی موسیقی متن بهیادماندنی خلق کرد. او در سال ۱۹۲۹ در لس آنجلس بهدنیا آمد و پیانو، آهنگسازی و نحوهٔ ساخت موسیقی متن فیلم را نزد اساتید مختلفی از جمله ماریو کاستلنووو-تدسکو و میکلوس روزسا آموخت. او کار خود را درشبکه CBS و با آهنگسازی برای برنامههای رادیویی و تلویزیونی و معروفترین آنها The Twilight Zone، آغاز کرد. سپس بهاستودیوی Revue نقل مکان کرد و در آنجا با آلفرد نیومن آشنا شد و این آشنایی موجب بهگرفتن اولین پیشنهاد ساخت موسیقی متن فیلم گلداسمیت شد؛ فیلمی با عنوان Lonely Are the Brave (شجاعان تنها هستند) بهکارگردانی دیوید میلر و با بازی کرک داگلاس افسانهای.
گلداسمیت بهدلیل تطبیقپذیری، اصالت و نترسی در شکستن تابوها و قوانین موسیقی کلاسیک و شهامت استفاده از سازهای مختلف، خلق صداهای الکترونیکی و بهرهبردن از تکنیکهای نامتعارف شهرت یافت. او برای ژانرهای مختلف از علمی تخیلی گرفته تا درام، تاریخی و حماسی، از ترسناک تا کمدی آهنگسازی کرد. از معروفترین آثار او میتوان به فیلم Planet of the Apes (سیاره میمونها)، فیلم Patton (پاتون)، فیلم فوقالعاده تحسینشدهٔ Chinatown (محلهٔ چینیها)، یکی از نمادهای اصیل ژانر وحشت، یعنی فیلم The Omen (طالع نحس) که برای آن برنده جایزهٔ اسکار شد، فیلم Poltergeist (پولترگایست)، فیلم Mulan (مولان) و فیلم معروف و محبوب The Mummy (مومیایی) اشاره کرد. جری گلداسمیت ۱۸ نامزدی جایزهٔ اسکار، ۶ نامزدی جایزهٔ گِرمی، ۵ نامزدی جایزهٔ اِمی، ۹ نامزدی جایزهٔ گلدن گلوب و چهار ۴ بفتا را دریافت کرد. این مرد بزرگ دنیای سینما و موسیقی در سینما پس از مدتها مبارزه با سرطان در سال ۲۰۰۴ و در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
اولین فیلم از مجموعه فیلمهای علمی تخیلی و ترسناک Alien (بیگانه) که قسمت ابتدایی آن با همین عنوان در سال ۱۹۷۹ اکران شد، کارگردان دوستداشتنی و تمامنشدنی سینما، ریدلی اسکات، کارگردانی کرده بود و جری گلداسمیت موسیقی متن این فیلم را ساخت؛ گلداسمیت، شاهکاری از تعلیق و ترس را در دنیای موسیقی متن آثار ترسناک خلق کرد. این موسیقی متن ارکستری است که بوسیله یک بوق حلزونی هندی (معمولاً در خودرو استفاده میشود)، ساز دیجریدو، طبل فولادی و ساز افعی (یک ساز قرن شانزدهمی) تقویت شده است، درحالیکه با بهتأخیر انداختن پیتزیکاتو یا سُرِش زخمهای (تکنیک ویولن) ازطریق اکوپلکس، صداهای موجودات «بیگانه» بیشتری ایجاد میکند. گلداسمیت موسیقی متنی ساخت که هم ترسناک بود و هم زیبا و منعکسکننده تضاد بین سفینهٔ فضایی تاریک و کلاستروفوبیک و سیاره وسیع و مرموز خارج از سفینه بود. او همچنین از آکوردهای ناهماهنگ، آکورد خوشهای و افکتهای ضربی برای ایجاد تنش و وحشت استفاده کرد. این موسیقی نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد، که البته بهآن نرسید.
بااینحال، این موسیقی متن عالی مجموعهٔ «بیگانه» دچار تغییر شد و ریدلی اسکات که کارگردان بود و تری رالینگِ تدوینگر، چندین تغییر در موسیقی اصلی گلداسمیت ایجاد کردند و گلداسمیت از این تغییرات ناراضی بود و بعداً گفت که «بیگانه» یکی از سختترین تجربههای او در ساخت موسیقی متن فیلم بوده است. گفتنی است در سال ۲۰۰۷، نسخهٔ کاملی از موسیقی اصلی گلداسمیت منتشر شد. قسمت ابتدایی مجموعهٔ سینمایی «بیگانه» با بودجهٔ ۱۱ میلیون دلاری خود، چیزی حدود ۱۸۵ میلیون دلار در گیشه فروش داشت. سیگورنی ویور، تام اسکریت، ورونیکا کارترایت، هری دین استنتون، جان هرت و ایان هولم، بازیگران اصلی فیلم Alien بودند.
۳۲- فیلم غرور و تعصب
فیلم Pride & Prejudice
- کارگردان: جو رایت
- نویسندگان: دبورا موگاک و اما تامپسون
- بازیگران: کیرا نایتلی، متیو مکفادین، جودی دنچ، دونالد ساترلند و تام هالندر
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کشور: فرانسه،بریتانیا وایالات متحده آمریکا
- فیلم Pride & Prejudice در IMDb: امتیاز ۷.۸
داریو ماریانلی، آهنگساز و پیانیست ایتالیایی است که بهخاطر ساخت موسیقی متن فیلمهایش بهویژه فیلمهایی که جو رایت کارگردانی کرده، شهرت دارد. او در سال ۱۹۶۳ در پیزای ایتالیا بهدنیا آمد و از کودکی پیانو آموخت. داریو ماریانلی پیانو و آهنگسازی را در فلورانس و لندن آموخت و در سال ۱۹۹۷ از مدرسه ملی فیلم و تلویزیون فارغالتحصیل شد. برخی از تحسینشدهترین موسیقی متنهای فیلم او عبارتاند از Pride & Prejudice (غرور و تعصب)، Atonement (تاوان)، Anna Karenina (آنا کارنینا) و Darkest Hour (تاریکترین ساعت)، که برای آنها چندین جایزه گرفت و نامزد دریافت جوایز مختلف شد از جمله اسکار، گلدن گلوب و ۴ جایزهٔ ایور نوولو (جان لنون، پل مک کارتنی، استینگ و امی واینهاوس برخی از برندگان مشهور این جایزه هستند). او همچنین برای ارکسترها، گروههای کُر، باله و تولیدات تئاتری، موسیقی ساخته است.
ماریانلی برای ساخت موسیقی متن فیلم Pride & Prejudice، با استفاده از سوناتهای پیانوی بتهوون بهعنوان سکوی پرش ذهنی خود، شروع بهنوشتن موسیقی متنی کرد که گویی هر یک از آنها برای شخصیتهای داستانهای رمان جین آستن نوشته شدهاند. درواقع، باتوجهبه اینکه در آثار جین آستین برخی از شخصیتها در حال نواختن پیانو هستند، ماریانلی در موقعیت غیرمتعارفی بود که باید موسیقی متن را قبل از اتمام فیلم آماده میکرد. تِم اصلی فیلم Dawn نام دارد که در تیتراژ آغازین و چندین صحنهٔ دیگر پخش میشود. ملودی ملایم و عاشقانهای است که احساسات الیزابت بنت و آقای دارسی را هنگام عاشق شدن بیان میکند. این تِم بیشتر با پیانو نواخته میشود، اما گاهی اوقات با تار یا سازی بادی و چوبی همراه است. تِم معروف دیگر، تِم Stars and Butterflies است و بسیار پرجنبوجوش و برای بهتصویر کشیدن حومه شهر و زندگی اجتماعی خانواده بنت استفاده میشود؛ قطعهای با ریتم تند که پیانو، ویولن و فلوت سازهای اصلی آن هستند. از طرفی تِم A Postcard to Henry Purcell را داریم که از قطعات هنری پورسل، آهنگساز مشهور انگلیسی قرن هفدهم است.این تِم بهسبک باروک است که برای ایجاد تضاد بین جامعه قدیمی و با عقاید سفت و سخت اشرافی و روح مدرنتر و زندهتر الیزابت و خواهرانش استفاده میشود.
جو رایت، کارگردان انگلیسی، چندین اقتباس ادبی و درام تاریخی تحسینشده ساخته است. او در سال ۱۹۷۲ در لندن بهدنیا آمد و در یک تئاتر عروسکی که توسط والدینش اداره میشد بزرگ شد. جو رایت در دنیای هنر، بهنقاشی و فیلمسازی علاقه پیدا کرد و در سنترال سنت مارتینز دانشکدهٔ هنرهای زیبا، سینما خواند. او کار خود را با کارگردانی فیلمهای کوتاه و درامهای تلویزیونی آغاز کرد و برنده جایزهٔ بفتا برای فیلم تلویزیونی Charles II: The Power and the Passion (چارلز دوم: قدرت و شور) شد. او اولین فیلم بلند خود را با عنوان «غرور و تعصب» ساخت که نامزدی بفتا برای بهترین فیلم بریتانیایی را برای او بهارمغان آورد. جو رایت همچنان پایبند بهروش خود ماند و این روش را با ساخت فیلم «تاوان» دنبال کرد که نامزد ۷ جایزهٔ اسکار از جمله در بخش بهترین فیلم شد. او همچنین در حال کار روی یک سریال تلویزیونی دربارهٔ ظهور شخصی دیکتاتور چون موسولینی است. از فیلم «غرور و تعصب» بگوییم که درامی عاشقانه محصول ۲۰۰۵ است و براساس رمان سال ۱۸۱۳ با همین عنوان از جین آستین، نویسندهٔ معروف ساخته شده است. در این فیلم پنج خواهر از یک خانواده نجیبزادهٔ انگلیسی حضور دارند که با مسائلی چون ازدواج، اخلاقیات و باورهای غلط سروکله میزنند. کیرا نایتلی نقش اصلی، یعنی شخصیت الیزابت بنت و متیو مکفادین نقش شخصیت معشوقهاش، یعنی آقای دارسی را ایفا میکند. گفتنی است کیرا نایتلی در بیست سالگی، سومین بازیگر زن جوانی بود که نامزد دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر زن اسکار میشد. فیلم Pride & Prejudice با بودجهٔ ۲۸ میلیون دلاری، فروش خوب ۱۲۲ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۳۱- فیلم کازابلانکا
فیلم Casablanca
- کارگردان: مایکل کورتیز
- نویسندگان: جولیوس و فیلیپ اپشتاین، کیسی رابینسون و هاوارد کخ
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنراید و کلود رینس
- سال انتشار: ۱۹۴۲
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Casablanca در IMDb: امتیاز ۸.۵
ماکس اشتاینر افسانهای، آهنگساز مشهوری که بسیار موسیقی متن برای تئاترها و فیلمهای سینمایی نوشت. ماکس اشتاینر در سال ۱۸۸۸ در شهر وین کشور اتریش بهدنیا آمد. او فرزند خانوادهای یهودی و بسیار ثروتمند و البته هنری (تئاتری) بود و یک اعجوبهٔ موسیقی که زیر نظر اعجوبهای دیگر با نام گوستاو مالر، موسیقی را آموخت. او در دهه ۱۹۲۰ بهایالات متحده آمریکا نقل مکان کرد و یکی از اولین آهنگسازانی شد که برای فیلمهای سینمای کلاسیک، موسیقی متن مینوشت و بیش از ۳۰۰ موسیقی برای دو شرکت بسیار بزرگ RKO Pictures و Warner Bros خلق کرد. ماکس اشتاینر برنده ۳ جایزهٔ اسکار شد و اغلب از او بهعنوان «پدر موسیقی فیلم» یاد میشود. او در سال ۱۹۷۱ در شهر لس آنجلس درگذشت. فیلمهای مشهور کلاسیک زیادی بودند که موسیقی متن آنها را ماکس اشتاینر نوشت و سه فیلم The Informer (خبرچین) جان فورد، فیلم Now, Voyager (اکنون، ای مسافر) اروینگ رپر و فیلم Since You Went Away (از وقتی تو رفتی) جان کرامول برای اشتاینر جایزهٔ اسکار را بهارمغان آوردند.
فیلم Casablanca (کازابلانکا) محصول ۱۹۴۲ است که داستان مثلث عشقی بین شخصیتهای ریک بلین، ایلسا لوند و ویکتور لازلو را در شهر عجیبوغریبِ زمان جنگ جهانی دوم، یعنی شهر کازابلانکا، روایت میکند. آهنگسازی فیلم توسط مکس اشتاینر انجام شده است که از آهنگ As Time Goes By که هرمان هاپفلد در سال ۱۹۳۱ آن را نوشت، بهعنوان تِم اصلی عاشقانهٔ ریک و ایلسا استفاده کرد؛ آهنگی که بیشمار آهنگساز و خواننده از روی آن ساختند و خواندند. گفتنی است ماکس اشتاینر از سرود ملی فرانسه با عنوان La Marseillaise برای برجسته کردن صحنههای میهنپرستانه و احساسی نیز استفاده کرد. تِم Rick یکی از تِمهای ماندگار این فیلم محبوب است که شخصیت ریک و درگیری درونی او را نشان میدهد.ملودی مالیخولیایی و مرموز که حکایت از بدبینی و تلخی ریک و همچنین نجابت و قهرمانی پنهان او دارد.این تِم بسته بهحالوهوا و موقعیت با سازهای مختلفی مانند کلارینت، ترومپت یا چنگ نواخته میشود.این تِم در زمان معرفی شخصیت ریک نواخته میشود، زمانی که او بهیک زوج جوان کمک میکند تا از کازابلانکا فرار کنند، زمانی که عشق خود به ایلسا را قربانی هدفی بزرگتر میکند. جالب است بدانید با ساخت موسیقی متن فیلم Casablanca، اشتاینر نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد، اما رقابت را به فیلم Now, Voyager که در بالا بهآن اشاره کردیم واگذار کرد، فیلمی که موسیقی متن آن را هم ماکس اشتاینر ساخته بود. فیلم «کازابلانکا»، یکی از بهترین فیلمهای تاریخ محسوب میشود و موسیقی متن آن نیز بخش جداییناپذیر این محبوبیت و موفقیت است.
کارگردانی شاهکار ابدی تاریخ سینمای عاشقانه، فیلم Casablanca (کازابلانکا) را مایکل کورتیز برعهده داشت. مایکل کورتیز، کارگردان مجارستانی-آمریکایی بود و وی از سال ۱۹۱۲ در اروپا مشغول فیلمسازی شد و تا قبل از مهاجرت بهایالات متحده آمریکا نزدیک به ۵۰ فیلم ساخته بود و در هالیوود نیز بیش از ۱۰۰ فیلم کارگردانی کرد. در فیلم «کازابلانکا» ابربازیگرانی چون هامفری بوگارت، اینگرید برگمن نقشهای اصلی را ایفا کردند و پل هنراید، کلود رینس، کنراد وایت، سیدنی گریناستریت، پیتر لوری و دولی ویلسون دیگر بازیگران این فیلم بودند. با درنظرگرفتن گذشت زمان و نرخ تورم و معادلسازی، فیلم Casablanca در گیشه بسیار موفق بود و با بودجهٔ ۳۷ میلیون دلاری (حدود ۱ میلیون دلار در زمان خود)، فروش ۳۸۰ میلیون (تخمین فروش ۱۰ میلیونی) دلاری در گیشه داشت.
۳۰- فیلم روزی روزگاری در غرب
فیلم Once Upon a Time in the West
- کارگردان: سرجو لئونه
- نویسندگان: سرجو لئونه، سرجو دوناتی، برناردو برتولوچی و داریو آرجنتو
- بازیگران: کلودیا کاردیناله، چارلز برانسون، هنری فوندا و جیسون روباردز
- سال انتشار: ۱۹۶۸
- کشور:ایتالیا و ایالات متحده آمریکا
- فیلم Once Upon a Time in the West در IMDb: امتیاز ۸.۵
انیو موریکونه، مرد بیهمتای دنیای موسیقی و البته، موسیقی و سینما، آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازنده مشهور ایتالیایی بود که برای بیش از ۵۰۰ فیلم و برنامهٔ تلویزیونی در سبکهای مختلف موسیقی نوشت. او در سال ۱۹۲۸ در شهر رم بهدنیا آمد و موسیقی را نزد پدرش که نوازنده ترومپت بود، آموخت. او در آکادمی ملی سانتا سیسیلیا تحصیل کرد و با دیپلمِ ترومپت، آهنگسازی و سازهای گروهی فارغالتحصیل شد. انیو موریکونه، کار خود را بهعنوان تنظیمکننده برای هنرمندان جَز و پاپ آغاز کرد و سپس نویسندهای ناشناس (گوست رایتر دنیای موسیقی متن) برای فیلم و تئاتر شد. او بهخاطر خلق موسیقیهای متن فراموشنشدنی برای فیلمهای وسترن، بهویژه آنهایی که توسط سرجو لئونه، نام همیشه جاویدان سینما، کارگردانی شده بود، مانند فیلم The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد و زشت)، فیلم Once Upon a Time in the West (روزی روزگاری در غرب) و فیلم Once Upon a Time in America (روزی روزگاری در آمریکا) بهشهرت جهانی دست یافت. انیو موریکونه همچنین با کارگردانان سرشناس دیگری مانند جوزپه تورناتوره، برایان دی پالما، الیور استون و کوئنتین تارانتینو کار کرد. وی برای آثار بدون تاریخ انقضای خود، جوایز بسیاری از جمله ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ گلدن گلوب، ۶ جایزهٔ بفتا و جایزهٔ موسیقی پولار را بهدست آورد. این خالقِ بزرگ دنیای موسیقی و بهخصوص موسیقی متن، در سال ۲۰۲۰ در سن ۹۱ سالگی بر اثر افتادن و شکستگی استخوان ران درگذشت.
انیو موریکونه از بسیاری جهات بخش موسیقی متن فیلمهای سینمایی را تحت تأثیر قرار داد. او سبک جدیدی از موسیقی فیلم خلق کرد که نوآورانه، تجربی و اتمسفریک بود و از سازهایی چون گیتار الکتریک، سازدهنی و همچنین اصوات نامتعارف چون سوت، شلیک گلوله و صدای حیوانات مختلف برای خلق مضامین بهیادماندنی، روشن و رسا استفاده کرد. او همچنین سبکهای متفاوت چون کلاسیک، جَز، پاپ، راک و آوانگارد را با هم ترکیب کرد تا یک پالت موسیقی غنی و متنوع ایجاد کند. موسیقی متن Once Upon a Time in the West دارای موتیفهایی است که بههر یک از شخصیتهای اصلی فیلم و همچنین روح غرب آمریکا مرتبط است.
این موسیقی همچنین بهدلیل استفاده از سازهای غیرمعمول مانند سازدهنی، گیتار الکتریک و چنگ یهودی، شناخته شده است که صدایی متمایز و بهیادماندنی را ایجاد میکنند که عناصر غربی و مدرن را درهممیآمیزد. موسیقی متن فیلم «روزی روزگاری در غرب» بهعنوان یکی از شاهکارهای موریکونه و یکی از بهترین موسیقیهای فیلم نوشته شده در تاریخ سینمای جهان در یادها مانده است. تنها موسیقی متن فیلم حدود ۱۰ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است. انیو موریکونه بر بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان دیگر مانند هانس زیمر، ابرگروه Dire Straits، ابرگروه Metallica، ابرگروه Radiohead و ابرگروه Muse و البته بسیاری خواننده و گروههای دیگر تأثیر گذاشت. او همچنین برای کنسرت، رادیو و تئاتر نیز موسیقی متن نوشت که این موضوع، تطبیقپذیری و خلاقیت بالای این مرد اسطورهای را نشان میدهد.
فیلم Once Upon a Time in the West را سرجو لئونه، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس ایتالیایی ساخت که وی را خالق «وسترن اسپاگتی» میدانند و کارگردانی نامی و مؤلف در تاریخ سینما است. در فیلم «روزی روزگاری در غرب» بازیگران نامی چون هنری فوندا، چارلز برانسون، جیسون روباردز و کلودیا کاردیناله ایفای نقش کردند. فیلمنامه این فیلم توسط سرجو لئونه و سرجو دوناتی و براساس داستانی از خود لئونه، برناردو برتولوچی و داریو آرجنتو نوشته شده است. گفتنی است فیلم در زمان اکران خود، در ایالات متحده آمریکا با واکنشهای منفی همراه بود، اما مابقی نقاط جهان نظری مخالف با آمریکاییها داشتند. فیلم با بودجهٔ ۵ میلیون دلاری، حدود ۴۰ میلیون دلار فروخت که از این ۴۰ میلیون دلار، نزدیک ۳۵ میلیون دلار فروش بینالملل بود.
۲۹- فیلم رومئو + ژولیت
فیلم Romeo + Juliet
- کارگردان: باز لورمن
- نویسندگان: باز لورمن، کریگ پیرس و براساس داستان ویلیام شکسپیر
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، کلیر دینز، برایان دنهی، جان لگویزمائو و پیت پاستویت
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- کشور:ایالات متحده آمریکا، مکزیک و استرالیا
- فیلم Romeo + Juliet در IMDb: امتیاز ۶.۸
کریگ آرمسترانگ، آهنگساز اسکاتلندی موسیقی ارکسترال مدرن، الکترونیک و موسیقی متن فیلمهای سینمایی است. او در سال ۱۹۵۹ در شتلستونِ گلاسکو متولد شد و آهنگسازی، ویولن و پیانو را در آکادمی سلطنتی موسیقی لندن بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ آموخت. او برای شرکت رویال شکسپیر، ارکستر ملی-سلطنتی اسکاتلند و سینفونیتا لندن موسیقی نوشته است. کریگ آرمسترانگ همچنین با هنرمندان محبوبی چون Madonna، گروه Massive Attack و ابرگروه U2 همکاری داشته است. برای بیشتر فیلمهایی که موسیقی متن آنها را نوشته، برنده جایزه شده است، همچون فیلم Romeo + Juliet (رومئو + ژولیت)، فیلم Moulin Rouge (مولن روژ)، فیلم Ray (رِی) و فیلم The Great Gatsby (گتسبی بزرگ). او همچنین در تطبیق سبک خود با سبکها و ژانرهای مختلف، از موزیکالهای عاشقانه گرفته تا درامهای تاریخی و فیلمهای ابرقهرمانی، بسیار تبحر دارد. کریگ آرمسترانگ با همسر و چهار فرزندش در گلاسکو زندگی میکند.
کریگ آرمسترانگ از آهنگهای پاپ مدرن درکنار موسیقی ارکسترال برای ایجاد تضاد بین فضای معاصر و داستان کلاسیک در فیلم Romeo + Juliet بهره جست و همچنین از لایتموتیفها برای نمایش شخصیتها و مضامین مختلف استفاده کرد. وی از ارجاعات موسیقی بهسایر آثار هنری و فرهنگی هم ابایی نداشت و برای مثال، آرمسترانگ عناصر اپرای «تریستان و ایزولد»، اثر واگنر که داستانی از عاشقان محکوم بهفناست را در موسیقی خود گنجانده است. در قطعهٔ Introduction to Romeoکریگ آرمسترانگ شخصیت و سرنوشت رومئو را نشان میدهد.این یک قطعهٔ دراماتیک و ارکسترال است که دارای تار، برنج و گروه کُر است و در صحنهای پخش میشود که رومئو بهعنوان جوانی سودا و شاعر معرفی میشود که عاشق روزالین است و در طول صحنهای که نامهای از پدر لارنس درباره مرگ ساختگی ژولیت دریافت میکند. کریگ آرمسترانگ از آهنگهای جذابی در فیلم استفاده میکند که یکی از آنها Young Hearts Run Free نام دارد و آهنگی از کیم مازل است که نشان دهنده شادی و آزادی جوانان است. این یک آهنگ پرجنبوجوش و شاد است که دارای ضربات دیسکو، ساکسیفون و البته آواز است و در صحنهای پخش میشود که رومئو و دوستانش پس از حضور در مهمانی از دست پلیس فرار میکنند.
کارگردانی فیلم Romeo + Juliet را باز لورمن، نویسنده، فیلمساز و تهیهکننده استرالیایی برعهده داشت که بهخاطر تولیدات مجلل، تکنیکهای فوقالعاده و تأکید برواقعیت، شهرت دارد. مارک آنتونی لورمن در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۶۲ در سیدنی، نیو ساوت ولز استرالیا بهدنیا آمد. او پس از دریافت نام مستعار «باز»، در مدرسه نام خود را به «بازمارک» تغییر داد. او در کودکی بهتئاتر، رقص و موسیقی علاقهمند شد و در مؤسسه ملی هنرهای دراماتیک (NIDA) در سیدنی حضور یافت. او همچنین با شرکت اپرای استرالیایی برای جذب مخاطبان جوان کار کرد. باز لورمن یکی از تأثیرگذارترین و مبتکرترین فیلمسازان نسل خود است. او جوایز و افتخارات زیادی را برای کارهای خود دریافت کرده است، مانند ۴ نامزدی جایزهٔ اسکار، ۲ جایزهٔ گلدن گلوب، ۳ جایزهٔ بافتا، ۷ جایزهٔ AACTA، نامزدی جایزهٔ گِرمی و یک دکترای افتخاری از دانشگاه نیو ساوت ولز. او همچنین بهدلیل خدماتش در صنعت هنر و سرگرمی، بهعنوان افسر درجهدار استرالیا منصوب شده است. فیلم آخر وی نیز که بیوگرافی الویس پریسلی بود، بسیار مورد توجه و تحسین قرار گرفت. فیلم «رومئو + ژولیت» براساس نمایشنامه «رومئو و ژولیت» نوشته نویسنده شهیر، ویلیام شکسپیر ساخته شده است. در این فیلم لئوناردو دی کاپریو، کلیر دینز، برایان دنهی، جان لگویزمائو و پیت پاستویت بهایفای نقش میپردازند. فیلم Romeo + Juliet با بودجهٔ ۱۴.۵ میلیون دلاری خود، فروش بسیار خوب ۱۴۸ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۲۸- فیلم آروارهها
فیلم Jaws
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- نویسندگان: پیتر بنچلی و کارل گاتلیب
- بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس، لورین گری و مورای همیلتون
- سال انتشار: ۱۹۷۵
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Jaws در IMDb: امتیاز ۸.۱
از هنر و نبوغِ جان ویلیامز افسانهای نوشتیم؛ آهنگساز موسیقی متنِ فیلم معروف Jaws (آروارهها)، فیلمی مهیج و تا حدودی ترسناک، محصول ۱۹۷۵ بهکارگردانی استیون اسپیلبرگ. تِم اصلی شامل دو نت متناوب E و F است که توسط توبا نواخته میشود و حسِ ترس و انتظار را در تمام طول فیلم در دل تماشاچی ایجاد میکند. درواقع تِم موسیقی متن فیلم «آروارهها»، اغلب برای نشان دادن حضور کوسه که آنتاگونیست غیرانسانی اصلی فیلم است، استفاده میشود. جان ویلیامز همچنین تِمهای موسیقی دیگری را برای فیلم اسپیلبرگ ساخته است، مانند تِم «اورکا»، تِم «فوگ اکشن» و تِم «دزدان دریایی» که جالب اینجا است با تِم کوسه در تضاد بودند و حس ماجراجویی، اراده و قهرمانی را منتقل میکنند. سیدی موسیقی متن فیلم Jaws در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. فیلم «آروارهها» برنده جایزهٔ اسکار، جایزهٔ گلدن گلوب و جایزهٔ گرمی در بخش بهترین موسیقی متن شد. موسیقی متن فیلم ماندگار Jaws یکی از نمادینترین قطعات موسیقی فیلمی است که تاکنون نوشته شده و بر بسیاری از آهنگسازان و فیلمسازان دیگر تأثیر گذاشت. گفتنی است موسیقی متنی که جان ویلیامز ساخت، این فیلم را در رتبه ششم بهترین موسیقیهای متن فیلمهای سینمایی تمام دوران توسط مؤسسه فیلم آمریکا قرار داد.
یکی از نمادینترین قطعات موسیقی فیلم، «موتیف کوسه» دو نتی است که دریا رفتن را بعد از تماشای فیلم، برای تماشاچی غیرممکن میکند و این طور بگوییم این موتیف بهخودی خود تبدیل بهیک شخصیت میشود. بهندرت پیش میآید که یک قطعهٔ موسیقی فیلم با این قدرت، فضای یک فیلم را تسخیره کرده و بهتصویر بکشد. وقتی ویلیامز برای اولینبار این دو نت را برای اسپیلبرگ با پیانو نواخت، کارگردان ابتدا خندید و فکر کرد که این یک شوخی است. ویلیامز تِم اجرا شده روی توبا را اینگونه توصیف کرد: «همچون حملهای ناگهانی است، درست همانطور که یک کوسه بهطعمه حمله میکند، غریزی، بیامان و غیرقابل توقف».
فیلم Jaws، فیلمی هیجانانگیز بهکارگردانی استیون اسپیلبرگ براساس رمانی از پیتر بنچلی است که در سال ۱۹۷۵ اکران شد. داستان فیلم درباره یک رئیس پلیس، یک زیستشناس دریایی و یک شکارچی کوسه است که سعی میکنند یک کوسه سفید انسانخوار را از ترساندن یک شهر ساحلی باز دارند. این فیلم موفقیت عجیب بزرگی را تجربه کرد و بهاولین فیلم پرفروش تابستانی و همچنین یک کلاسیک از ژانر ترسناک تبدیل شد. هنوز هم برخی منتقدان فیلم «آروارهها» را بهترین فیلم استیون اسپیلبرگی میدانند که فیلم عالی در کارنامهٔ کاری خود کم ندارد. این فیلم نهتنها پرفروشترین فیلم سال شد و تا سال ۱۹۷۷ پرفروشترین فیلم جهان بود، بلکه اکنون با محاسبه نرخ تورم با فروشی معادل ۲.۰۲۷ میلیارد دلاری، یکی از فیلمهای پرفروش تاریخ با محاسبه نرخ تورم است. جان ویلیامز با نگارش موسیقی متن این فیلم، هر سه جایزهٔ معتبر اسکار، گلدن گلوب و بفتا را بهخانه برد. در این فیلم بازیگرانی چون روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس، لورین گری و مورای همیلتون حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند.
۲۷- فیلم تایتانیک
فیلم Titanic
- کارگردان: جیمز کامرون
- نویسندگان: جیمز کامرون
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کشور:ایالات متحده آمریکا و مکزیک
- فیلم Titanic در IMDb: امتیاز ۷.۹
جیمز هورنر، آهنگساز آمریکایی بود که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۵ روی بیش از ۱۶۰ اثر سینمایی و تلویزیونی کار کرد و ۲ جایزهٔ اسکار را برای موسیقی متن و آهنگ فیلم جاودانهٔ Titanic (تایتانیک) دریافت کرد. او بهدلیل استفاده از عناصر کرال، الکترونیک و سلتیک در موسیقی خود شناخته میشد. جیمز هورنر با کارگردانانی بهنام چون جیمز کامرون، ران هاوارد و مل گیبسون همکاری کرد و برای فیلمهایی چون Avatar (آواتار)، Braveheart (شجاعدل)، A Beautiful Mind (ذهن زیبا) و The Mask of Zorro (نقاب زورو) آهنگسازی کرد. او در سال ۲۰۱۵ در سانحهٔ هوایی و در سن ۶۱ سالگی درگذشت.
موسیقی متن فیلم Titanic توسط جیمز هورنر ساخته شده که البته وی این موسیقی متن و آهنگهایی که در مجموع ۷۲ دقیقه شدند را در اکسترهای مختلف و در زمان ساخت فیلم، رهبری و تنظیم کرده است. این موسیقی متن دارای ترکیبی از سینثسایزر، ارکستر، و سازهای سلتیک و همچنین آواز بیکلام خواننده نروژی، سیسل کایریبو است. موسیقی متن همچنین شامل آهنگ پاپ My Heart Will Go On، آهنگ بسیار معروف از خوانندهای بسیار معروف با نام سلین دیون بود که بهیک موفقیت جهانی تبدیل شد و برنده جایزهٔ اسکار و گلدن گلوب برای بهترین آهنگ اصلی شد. آهنگی عاشقانه و احساسی که دارای آوازی دلنشین با همراهی فلوت و ارکستر است ودر صحنههایی پخش میشود که جک و رز رفته رفته عاشق هم میشوند، در پایینتر قسمت کشتی و در جایی که آخرین خداحافظی خود را میگویند. یکی از تِمهای اصلی که جیمز هورنر نوشت، تِم Hymn to the Sea بود و عظمت و البته داستان تراژیک کشتی تایتانیک، کشتی رؤیاها را نمایندگی میکرد.
تِمی قدرتمند و جذاب که گروه کُر با همراهی تار است و در صحنههایی پخش میشود که کشتی تایتانیک بهاقیانوس میرود، جایی که در آن غرق میشود و شخصیت رز عشق از دست رفتهاش را بهیاد میآورد. تِم جذاب و فوقالعادهٔ دیگر، تِم Rose است که نشاندهنده شخصیت و سفر رز با بازی کیت وینسلت است.تِمی زیبا و برازندهٔ این شخصیت که با همراهی پیانو، ویولن و ارکستر نواخته میشود ودر صحنههایی پخش میشود که رز بهعنوان یک زن جوان ثروتمند، اما ناراضی معرفی میشود، جایی که تصمیم میگیرد زندگیاش را طبق آنچه خودش دوست میدارد زندگی کند و جایی که از فاجعه جان سالم بهدر میبرد و زندگی جدیدی در پیش میگیرد. آنچه جیمز هورنر نوشت و بهصدا درآورد، یک موفقیت تجاری بزرگ بود و بیش از ۳۰ میلیون نسخه فروخت و بهپرفروشترین موسیقی متن ارکسترال تبدیل شد. بهدلیل تأثیر احساسی، ملودیهای خواندنی و توانایی آن در بهتصویر کشیدن حالوهوای فیلم، مورد تحسین و ستایش بسیار از سوی همگان قرار گرفت. جیمز هورنر برای بزرگترین فیلم زمان خود، عملاً بهایدههای سنتی هالیوود پشت کرد و درسی بهبلاکباسترها داد که برای یک فیلم پرفروش هالیوودی چگونه باید آهنگ ساخت.
جیمز کامرون عاشقانهای حماسی از فاجعهای فراموشنشدنی ساخت. وی کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی پروژه را برعهده داشت. این فیلم که دو جنبهٔ تاریخی و داستانی را دربردارد، بر پایهٔ روایات غرق شدن کشتی آراماس تایتانیک ساخته شده است. لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت نقشآفرینی ماندگار در این فیلم داشتند و همچنان و پس از سالها این درخشش آنها در دیگر آثار بیشتر و بیشتر شده است. این فیلم نامزد دریافت ۱۴ جایزهٔ اسکار شد و با فیلم All About Eve (همهچیز درباره ایو) در بیشترین نامزدی اسکار برابری کرد. «تایتانیک» برنده ۱۱ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد که با فیلم Ben-Hur (بن هور) از لحاظ تعداد برد اسکار برای یک فیلم تک قسمتی برابری کرد. تایتانیک با ۱٫۸۴ میلیارد دلار فروش آغازین در جهان، نخستین فیلمی بود که بهمرز فروش یک میلیارد دلاری رسید. گفتنی است فیلم Titanic همچنین بهجهت «اهمیت بالای زیباییشناختی، تاریخی و فرهنگی»، در کنگره ملی ایالات متحده آمریکا ثبت و از آن حفاظت میشود.
۲۶- فیلم بازگشت به آینده
فیلم Back to the Future
- کارگردان: رابرت زمکیس
- نویسندگان: رابرت زمکیس و باب گیل
- بازیگران: مایکل جی. فاکس، کریستوفر لوید، لی تامپسون، کریسپین گلاور و توماس ویلسون
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Back to the Future در IMDb: امتیاز ۸.۵
آلن سیلوستری، آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور آمریکایی، برای بسیاری از فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی موسیقی متن ساخته است. او در سال ۱۹۵۰ در شهر نیویورک متولد شد و از جوانی شروع بهنواختن گیتار کرد و بهمدت دو سال در کالج موسیقی برکلی تحصیل کرد و سپس بهشهر لس آنجلس رفت تا کار خود را بهصورت حرفهای دنبال کند. آلن سیلوستری بیشتر بهخاطر همکاری طولانیمدت با کارگردانِ بهنام و صاحب سبکی چون رابرت زمکیس شناخته میشود که موسیقی متن فیلمهایی همچون سهگانهٔ Back to the Future (بازگشت به آینده)، فیلم Forrest Gump (فارست گامپ)، فیلم Cast Away (دورافتاده) و فیلم The Polar Express (قطار سریعالسیر قطبی) را برای او ساخته است. از دیگر فیلمهای معروفی که وی موسیقی متن آنها را ساخته است میتوان به فیلم Predator (غارتگر)، فیلم The Abyss (ژرفنا)، فیلم The Bodyguard (بادیگارد)، فیلم The Mummy Returns (بازگشت بازمیگردد) و چندین فیلم از دنیای سینمایی مارول اشاره کرد. آلن سیلوستری ۲ بار نامزد دریافت جایزهٔ اسکار، ۲ جایزهٔ گلدن گلوب، ۳ جایزهٔ گِرمی، ۲ جایزهٔ اِمی و بسیاری از جوایز دیگر شده است.
موسیقی متن فیلم Back to the Future، شاهکاری در کارنامهٔ کاری آلن سیلوستری است که وی موسیقی هر سه فیلم این مجموعه را ساخته است. موسیقی متن این فیلم بهیادماندنی دارای چندین پارتیشن با مضمون و موتیف فوقالعاده جذاب است که ماهیت داستان، شخصیتها و دورههای زمانی را شکل میدهد. تِم اصلی همچون ملودی پیروزمندانه و ماجراجویانه است که در تیتراژ ابتدایی، سکانسهای سفر در زمان و لحظات اوج داستان فیلم پخش میشود و با استفاده از سازهای کوبهای و اوستیناتوی ریتمیک (توالی ریفها) از نوعی تار و احتمالاً سازی بادی ساخته شده از چوب، همراه است و این موضوع نشاندهندهٔ هیجان و شگفتی سفر در زمان و همچنین قهرمانی و ارادهٔ شخصیت اصلی داستان فیلم است. فیلم ملودیهای زیبای فراوانی دارد و یکی دیگر که عنوان آن نیز «موسیقی عشق» است، ملودی لطیف و عاشقانهای است که در صحنههای مربوطبهپدر و مادر شخصیت مارتی، دو شخصیت جرج و لورین، در سال ۱۹۵۵ پخش میشود. این ملودی معمولاً توسط یک فلوت و بهشکل سولو یا کلارینت، با همراهی ملایمِ سازی زهی و چنگ نواخته میشود. ملودی عشق، مضمون معصومیت و شیرینی عشق پدر و مادرش و همچنین نقش مارتی در گردهمآوردن آنها را نشان میدهد.
فیلم Back to the Future یک فیلم کلاسیک، علمی تخیلی و کمدی، محصول سال ۱۹۸۵ بهکارگردانی رابرت زمکیس و با بازی مایکل جی فاکس و کریستوفر لوید است. این فیلم داستان مارتی مک فلای نوجوان را روایت میکند که بهطور تصادفی از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۵۵ در یک ماشین دلور که دوستِ دانشمندِ عجیب و غریبش، شخصیت داک براون، آن را بهماشین زمان تبدیل کرده است، بهگذشته سفر میکند. در سال ۱۹۵۵، مارتی با والدین جوان خود ملاقات میکند و در روابط عاشقانه آنها دخالت میکند و البته وجود خود در آینده را بهخطر میاندازد و حال باید راهی پیدا کند تا آنها را دوباره عاشق کند و در عین حال بهشخصیت داک براون کمک کند تا ماشین زمان را درست کند و بهسال ۱۹۸۵ بازگردد. در این راه، او با چالشها و ماجراجوییهای زیادی مواجه میشود و یکی از آنها مقابله با شخصیت قلدر پدرش در نوجوانی است. فیلم «بازگشت به آینده» فیلمی سرگرمکننده و هیجانانگیز است که موضوعات سرنوشت، خانواده، دوستی و پیامدهای ایجاد تغییر در آنچه روی نوار زمانی رخ داده را بررسی میکند. مایکل جی. فاکس، کریستوفر لوید، لی تامپسون، کریسپین گلاور و توماس ویلسون در فیلم حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. فیلم با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان همراه شد و با بودجهٔ ۱۹ میلیون دلاری، حدود ۳۹۰ میلیون دلار در گیشه فروش داشت.
۲۵- فیلم دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه
فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl
- کارگردان: گور وربینسکی
- نویسندگان: تد الیوت، تری روسیوو و استوارت بتی
- بازیگران: جانی دپ، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی و جفری راش
- سال انتشار: ۲۰۰۳
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl در IMDb: امتیاز ۸.۱
از هانس زیمر، آهنگساز و تهیهکننده موسیقی مشهور آلمانی نوشتیم و باز هم خواهیم نوشت، اما اینجا سری بهمجموعه فیلمهای Pirates of the Caribbean (دزدان دریایی کارائیب) میزنیم و از همکار هانس زیمر در این فیلم میگوییم؛ کلاوس بادلت، آهنگساز، تهیهکننده و تنظیمکننده موسیقی متن که او نیز اهل آلمان است. او در ۱۲ ژوئن سال ۱۹۶۷ در فرانکفورت آلمان غربی بهدنیا آمد. کلاوس بادلت فعالیت موسیقی خود را با آهنگسازی برای فیلمها و آگهیهای تبلیغاتی در کشور زادگاه خود آغاز کرد. در سال ۱۹۹۸، او بهشهر سانتا مونیکا کالیفرنیا نقل مکان کرد تا با هانس زیمر، آهنگساز برنده جایزهٔ اسکار، در استودیو مدیا ونچرز که استودیوی مشترک او و جی ریفکین است، کار کند. او با زیمر و دیگر آهنگسازان معروف در بسیاری از فیلمهای مطرح و البته تحسینشده همچون The Thin Red Line (خط قرمز نازک)، فیلم The Prince of Egypt (شاهزاده مصر)، فیلم Gladiator (گلادیاتور)، فیلم Hannibal (هانیبال) و فیلم Pearl Harbor (پرل هاربر) همکاری کرد. گفتنی است وی برنده جایزهٔ Discovery of the Year Award در جوایز موسیقی متن جهانی در سال ۲۰۰۳ برای فیلم علمی تخیلی The Time Machine (ماشین زمان) شد و همچنین موسیقی مراسم اختتامیه المپیک پکن را در سال ۲۰۰۸ نوشت. کلاوس بادلت شرکت موسیقی فیلم خود بهنام استودیو تِم پارک را در سال ۲۰۰۴ در سانتا مونیکا تأسیس کرد. وی همچنان باقدرت بهفعالیت حرفهای خود در دنیای آهنگسازی و تهیهکنندگی برای پروژههای مختلف ادامه میدهد.
کلاوس بادلت و هانس زیمر سرپرست تیمی متشکل از ۱۵ آهنگساز بودند که روی موسیقی متن فیلم ابتدایی مجموعهٔ «دزدان دریایی کارائیب» با عنوان کامل Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl (دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه) کار کردند تا بهسرعت آن را تکمیل کنند. آلن سیلوستری معروف قرار بود موسیقی متن این فیلم را بسازد، اما تهیهکنندگان درانتها بهجای او، با کلاوس بادلت همکاری کردند. موسیقی متن این فیلم خلقوخویی همچون شخصیت کاپیتان جک اسپاروی دوستداشتنی دارد، مهیج و نافرمان، همچون بودن روی عرشهٔ کشتی و پرواز روی امواج سهمگین و گستاخانه بهخدای دریا پوزخند زدن. موسیقی متن اصلی فیلم با عنوان He’s a Pirate، آهنگی با ریتمی تند و جذاب است که در صحنههای اکشن و تیتراژ پایانی پخش میشود و این آهنگ درابتدا توسط هانس زیمر برای فیلم «گلادیاتور» نوشته شد، اما رد شد و بعداً برای فیلم «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» استفاده شد. برای ساخت تِم اصلی فیلم از سازهای مختلف زهی، سازهای کوبهای، گیتار کلاسیک و الکترونیک، آکاردئون و سینثسایزر استفاده شد. موسیقی متن این فیلم همچنین دارای لحنی تاریک و مرموز است که حضور عناصر ماوراءطبیعی فیلم را منعکس میکند.
کارگردانی نسخهٔ ابتدایی مجموعهٔ «دزدان دریایی کارائیب» را گور وربینسکی برعهده داشت. گور وربینسکی کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و موسیقیدان آمریکایی است که در ۱۶ مارس سال ۱۹۶۴ در اوک ریجِ تنسی بهدنیا آمد. او کار خود را بهعنوان یک نوازنده گیتار سبک پانک راک آغاز کرد و جالب اینجا است که گیتار خود را برای خرید اولین دوربین خود فروخت. او سپس در دانشگاه UCLA بهتحصیل در رشته سینما پرداخت و موزیک ویدئو و آگهیهای تبلیغاتی کارگردانی میکرد تا اینکه در سال ۱۹۹۷ اولین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان Mouse Hunt (شکار موش) ساخت. او بیشتر بهخاطر کارگردانی فیلم The Ring (حلقه)، سه فیلم اول مجموعهٔ «دزدان دریایی کارائیب» و انیمیشن Rango (رنگو) که برای او جایزهٔ اسکار را بهارمغان آورد، شناخته میشود.
شرکت والت دیزنی از فیلم ابتدایی مجموعهٔ «دزدان دریایی کارائیب» حمایت بسیار کرد، بهطوری که قسمتی از پارک دیزنیلند را به فیلم «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» اختصاص دادهاند. این فیلم با استقبال بسیار خوب از سوی مردم و منتقدان همراه شد و فروش بسیار بالایی داشت که همین موضوع راه را برای ساخت دنبالههای آن باز کرد، هرچند هیچکدام نتوانستند موفقیت فیلم اول را بهدست آورند. در فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl، بازیگرانی چون جانی دپ، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی و جفری راش حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. فیلم با بودجهٔ ۱۴۰ میلیون دلاری، فروشی ۶۵۵ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۲۴- فیلم آپولو ۱۳
فیلم Apollo 13
- کارگردان: ران هاوارد
- نویسندگان: جیم لاول، جفری کلاگر و ویلیام برایلس
- بازیگران: تام هنکس، کوین بیکن، بیل پکستون، گری سینیس و اد هریس
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کشور:ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، کانادا و ژاپن
- آپولو ۱۳ در IMDb: امتیاز ۷.۷
از جیمز هورنر نوشتیم که آهنگساز آمریکایی بود و بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۵ روی بیش از ۱۶۰ اثر سینمایی و تلویزیونی کار کرد و ۲ جایزهٔ اسکار را برای ساخت موسیقی متن و آهنگ فیلم Titanic (تایتانیک) دریافت کرد. او بهدلیل استفاده از عناصر کرال، الکترونیک و سلتیک در موسیقی خود شناخته شده بود. جیمز هورنر با کارگردانانی چون جیمز کامرون، ران هاوارد و مل گیبسون همکاری کرد.
فیلم Apollo 13 (آپولو ۱۳)، فیلمی درام و تاریخی محصول سال ۱۹۹۵ بهکارگردانی ران هاوارد و با بازی تام هنکس، کوین بیکن، بیل پکستون، گری سینیس و اد هریس است. این فیلم براساس داستان واقعی مأموریت فضایی ناقصی بهماه بود که در آن میبینیم مخزن اکسیژن آپولو ۱۳ دچار نقص جدی شد و جان سه فضانورد را بهخطر انداخت. ران هاوارد در این فیلم تلاشهای خدمه و راهنماییهای مرکز فضایی واقع در زمین برای بازگرداندن ایمن سرنشینان بهخانه را بهتصویر کشید. این فیلم نامزد ۹ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم شد و برنده ۲ جایزهٔ بهترین تدوین و بهترین صداگذاری شد. آهنگسازی این فیلم را جیمز هورنر برعهده داشت که در چندین فیلم دیگر نیز با هاوارد همکاری داشته است. موسیقی متنی که هورنر برای «آپولو ۱۳» ساخت، ترکیبی از عناصر ارکسترال، کرال و الکترونیک بود که حس شگفتی، تنش و قهرمانی را بهتماشاچی میدهد.
تِم اصلی موسیقی متن این فیلم موفق، یک ترومپت سولو بود که تیم موریسون آن را بهصدا درآورد و همین تِم، روح کاوش و ماجراجویی را در لحظات حساس فیلم تداعی کرد. آنی لنکس، خواننده و ترانهسرای اسکاتلندی نیز بخش وکال کار را بسیار خوب انجام داد و در طول تیتراژ پایانی آن را شنیدیم؛ اجرای گاه ترسناک و البته بسیار محسورکننده آهنگی با عنوان Aquarius. تِم اصلی یک ملودی قهرمانانه و پیروزمندانه است که در آغاز فیلم و سکانس ابتدایی و همچنین تیتراژ پایانی پخش میشود و شجاعت و ارادهٔ فضانوردان و تیم کنترل مأموریت را تداعی میکند.این پارتیتور همچنین از موتیفی با صدای طبل برای ایجاد حسِ تنش و فوریت استفاده میکند.این موتیف در صحنههایی شنیده میشود که فضاپیما دچار نقص عملکرد میشود و خدمه وارد ماژول قمری میشوند و موتیف با سکوت و خلأ فضا، تضادی زیبا ایجاد میکند. موسیقی متنی که جیمزهورنر برای فیلم Apollo 13 ساخت، بسیار بهمذاق منتقدان و طرفداران خوش آمد و همگان آن را تحسین و تمجید کردند و نامزد جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن فیلم نیز شد.
رونالد ویلیام هاوارد، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و بازیگر آمریکایی است که یک جایزهٔ اسکار در بخش کارگردانی در کارنامهٔ کاری خود دارد. پیشتر گفتیم جیمز هورنر و ران هاوارد در چندین فیلم با یکدیگر همکاری کردهاند و برخی از بهیادماندنیترین موسیقی متنهای تاریخ سینما را خلق کردهاند. اسکاری که هاوارد برای کارگردانی در کارنامه دارد مربوط بهساخت فیلم فوقالعاده A Beautiful Mind (یک ذهن زیبا) است که جیمز هورنر در آن فیلم نیز موسیقی متن را ساخته بود. فیلم «یک ذهن زیبا»، فیلمی درام و زندگینامهای براساس زندگی ریاضیدانی با نام جان نش است که از اسکیزوفرنی رنج میبرد و برنده جایزهٔ نوبل اقتصاد شد. موسیقی هورنر در فیلم A Beautiful Mind احساسی و دلهرهآور است و ویولن سولوی شارلوت چرچ و آواز جنیفر وارنز تماشاچی را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. از فروش فیلم Apollo 13 در گیشه هم بگوییم که بسیار موفق بود و با بودجهٔ ۵۲ میلیون دلاری، فروشی ۳۵۵ میلیون دلاری داشت.
۲۳- فیلم در حالوهوای عشق
فیلم In the Mood for Love
- کارگردان: وونگ کار وای
- نویسندگان: وونگ کار وای
- بازیگران: مگی چانگ، تونی لیانگ، جو چیانگ و چین تسی-آنگ
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کشور: هنگ کنگ و فرانسه
- فیلم In the Mood for Love در IMDb: امتیاز ۸.۱
مایکل گالاسو، آهنگساز، نوازندهٔ ویولن و کارگردان موسیقی آمریکایی بود که در سال ۱۹۴۹ متولد شد و در سال ۲۰۰۹ درگذشت. با وجود آنکه نام وی در تناسب با آثار ارزشمندش، چندان آشنا نیست، اما مایکل گالاسو یکی از بهترین سازندگان موسیقی متن بود که علاوهبر فیلمهای سینمایی، برای تئاترها و اینستالیشنهای صوتی نیز موسیقی میساخت و با هنرمندان مشهوری چون وونگ کار وای و رابرت ویلسون همکاری دیرینه داشت. یکی از بهترین ساختههای این موسیقیدان برجسته، همین موسیقی متن درام عاشقانه In the Mood for Love (در حالوهوای عشق) است. اشاره کردیم گالاسو ویولونیست بااستعدادی بود که نوازندگی را از سن ۳ سالگی شروع و اولین کنسرت انفرادی خود را در سن ۱۱ سالگی اجرا کرد. او در کالج اوبرلین و کالج دارتموث موسیقی خواند و تحت تأثیر ژانرها و سبکهای مختلف موسیقی چون کلاسیک، جَز، موسیقی فولکلور لاتین و آسیایی قرار داشت. او بهدلیل استفادهٔ خلاقانه از صدا و موسیقی برای ایجاد فضا و احساسات شناخته میشود.
آهنگهای فیلم In the Mood for Love شامل چندین آهنگ اورجینال از شیگرو امبایاشی و مایکل گالاسو میشود و همچنین آهنگهای معروف از خوانندگان معروفی چون نات کینگ کول و ژو ژوان. برجستهترین تِم موسیقی این فیلم و درواقع تِم اصلی، مربوطبهقطعهٔ Yumeji است که درابتدا توسط امبایاشی برای یک فیلم ژاپنی با نام Yumeji (یومجی)، محصول سال ۱۹۹۱ ساخته شد و این تِم در طول فیلم بارها و بارها پخش میشود و حس نوستالژی و اشتیاق را برای دو شخصیت اصلی این عاشقانهٔ فراموشنشدنی تاریخ سینما ایجاد میکند. موسیقی متن فیلم «در حالو هوای عشق»، از اِلمانهای کلاسیک، جَز، لاتین و فولکلور چینی بهره میبرد و این موسیقی منعکسکننده تنوع فرهنگی و فرهنگآمیختگی در کشور هنگ کنگ است و از طرفی احساسات و خلقوخوی شخصیتهای داستان را جان میبخشد.
موسیقی متن این فیلم، که یکی از بهترینهای فیلمهای وونگ کار وای است، شاید بهترین موسیقی متن در میان تمام آثار دیگر این کارگردان باشد که فیلم عالی کم ندارد که همه موسیقی عالی دارند. ساختهٔ شیگرو امبایاشی و مایکل گالاسو بهدلیل زیبایی، ظرافت و تزریق احساس مالیخولیایی، بسیار مورد ستایش قرار گرفته است. یکی از تِمهای معروف این فیلم، تِم Angkor Wat Theme است که در آن از صداهای محیطی و موسیقی فرهنگهای مختلفی مانند کامبوج، هند و چین استفاده شد.صداها در این تِم باعث ایجاد حسِ تنوع در محیط فیلم و همچنین حسِ سفر و کاوش میشود.بهعنوان مثال، همین تِم Angkor Wat Theme اثر گالاسو، قطعهای جذاب و اتمسفریک است و در صحنهای پخش میشود که آقای چاو از معبدی باستانی در کامبوج بازدید میکند.در موسیقی متن این فیلم همچنین از قطعات کلاسیک آهنگسازانی چون فردریک شوپن، یوهانس برامس و جوزپه وردی استفاده شد.از این قطعات برای ایجاد حسِ ظرافت و پیچیدگی در فیلم و همچنین برای نمایش تضاد مدرنیته و سنت زندگی شخصیتها استفاده شد.
وونگ کار وای، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده هنگ کنگی است که وی را با ساختههای ویژه و متفاوت عاشقانهاش و سبک منحصربهفردی که دارد میشناسند. شخصیتهای فیلمهای او معمولاً عاشق و تنها هستند و البته که شخصیتهایی بسیار ویژه و کاریزماتیک. از کارگردانهای بهنامی که سبک خود را دارد و بهتر بگوییم مؤلف است و شاهکارهایی چون Chungking Express (چانگکینگ اکسپرس) و Fallen Angels (فرشتگان سقوطکرده) در کارنامهٔ کاری او بهچشم میخورد و از فیلم 2046 نیز یادی کنیم که موسیقی متن فوقالعادهای در میان آثار وونگ کار وای داشت. وی ساخت فیلم As Tears Go By (همینطور که قطرات اشک جاری میشوند) را در کارنامهٔ خود دارد که بسیاری آن را با فیلم ابتدایی مارتین اسکورسیزی، یعنی فیلم Mean Streets (خیابانهای پایین شهر) مقایسه میکنند. فیلم In the Mood for Love بهنوعی اعتبار سینمای آسیا در جهان است و برای اولینبار در جشنواره فیلم کن سال ۲۰۰۰ بهنمایش درآمد که با تحسین منتقدان همراه شد. فیلم داستان دو شخصیت مرد و زن را بهتصویر میکشد که همسران این دو، بههر کدام خیانت میکنند و حال دست سرنوشت این دو شخصیت را در حالوهوایی مشابه قرار میدهد. در این فیلم بازیگرانی چون مگی چانگ، تونی لیانگ، جو چیانگ و چین تسی-آنگ حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند.
۲۲- فیلم زیبایی آمریکایی
فیلم American Beauty
- کارگردان: سم مندس
- نویسندگان: آلن بال
- بازیگران: کوین اسپیسی، آنت بنینگ تورا، برچ وس بنتلی و مینا سوواری
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم American Beauty در IMDb: امتیاز ۸.۳
توماس نیومن آمریکایی، آهنگساز مشهور و کاربلد در زمینه ساخت موسیقی متن فیلمهای هالیوودی است و در خانوادهای بهدنیا آمد و بزرگ شد که هنر نوازندگی در تمام اعضای خانه پخش شده بود و وی بهترین آمادگی ذهنی و البته اعتمادبهنفس کافی را برای ورود بهدنیای موسیقی داشت. او برای بسیاری از فیلمها همچون فیلم The Shawshank Redemption (رستگاری در شاوشنک)، فیلم American Beauty (زیبایی آمریکایی) و دو انیمیشن فوقالعاده محبوب Finding Nemo (در جستجوی نِمو) و WALL-E (وال- ئی) موسیقی متن ساخته و فهرست آثاری که وی آهنگسازی آنها را انجام داده، بسیار طولانی است و تقریباً همگی فیلمهای درجه یک هالیوودی و این موضوع خود مقالهای جداگانه برای پرداختن به زندگینامه توماس نیومن میطلبد. او ۱۵ بار نامزد جایزهٔ اسکار شده است، اما جالب اینجا است هرگز این جایزه را بهخانه نبرده است. نیومن برنده ۲ جایزهٔ بفتا، ۶ جایزهٔ گرمی و یک جایزهٔ اِمی شده است. او در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و دانشگاه ییل در رشتهٔ موسیقی تحصیل کرد. توماس نیومن از طیفی از سازهای کوبهای برای خلق موسیقی متن ریتمیکِ پیچیده برای فیلم American Beauty، از جمله سازهای ماریمبا، پیانو، زیلوفون و طبل بونگو و همچنین ابزارهای غیرمتعارفتری مانند کاسههای فلزی استفاده کرد. موسیقی متنی متفکرانه و جسورانه که بهخوبی احساساتِ بحران میانسالی را که شخصیت اصلی تجربه میکند، دربرمیگیرد.
فیلم تحسینشدهٔ «زیبایی آمریکایی»، کمدی-درام تاریکی است که برنده ۵ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهٔ اصلی شد. موسیقی متن توماس نیومن با استفاده از سازهای غیرمتعارفی مانند ماریمبا (نوعی ساز کوبهای است که با ضربه زدن با مضرابهای مخصوص روی صفحات چوبی این ساز، صدا تولید میشود.) و ترمین (ترمین نهتنها شبیه هیچ ساز دیگری نیست، بلکه شیوهٔ نواختن آن هم منحصربهفرد است. بهاین ترتیب که این ساز بدون لمس شدن نواخته میشود. صدا توسط دو نوسانساز بهوجود میآید که با هم بهارتعاش درمیآیند. یکی از نوسانسازها در فرکانسی با طیفی بالاتر از حد شنوایی انسان عمل میکند و فرکانسهای نوسانساز دیگر با ورود دست بهمیدان مغناطیسی تغییر میکنند.)، عجیب و متفاوت، بهنحوی کنایی و بهنوعی ترسناک است.
موسیقی متن اصلی Dead Already عنوان دارد و درواقع کار این قطعه ایجاد هماهنگی میان گوش تماشاچی با لحن روایی داستان برای کاوشی که داستان فیلم در بستر زندگی و مرگ دارد، است؛ بسیار پیچیده و بینهایت جذاب. این تِم تضادی بین سنت و مدرنیته ایجاد میکند.تِمی تاریک و کنایهآمیز است که نشاندهنده نارضایتی قهرمان داستان از زندگی و مرگ قریبالوقوع اوست.این تِم در صحنهٔ آغازین پخش میشود، جایی که ما صدای قهرمان داستان را میشنویم که میگوید کمتر از یک سال دیگر خواهد مرد. همچنین موسیقی متن فیلم با سازهای کوبهای چون ماریبا، زیلوفون، ویبرافون و گلوکن اشپیل ساخته شده است. این سازها باعث ایجاد حسِ سبکی و هوس در شخصیت اصلی فیلم شدهاند و اغلب برای همراهی با صحنههایی که در آن قهرمان داستان مجذوب شخصیت آنجلا که نمایانگر فانتزی او از زیبایی و آزادی است، استفاده میشوند.
سم مندس، کارگردان فیلم و تئاتر، تهیهکننده و فیلمنامهنویس انگلیسی است. او در سال ۲۰۲۰ برای خدماتش در عرصهٔ نمایش، عنوان شوالیه را کسب کرد. او در سال ۲۰۰۵ جایزهٔ یک عمر دستاورد را از انجمن کارگردانان بریتانیای کبیر دریافت کرد. سم مندس برای کارگردانی فیلم American Beauty در سال ۲۰۰۰، برنده جایزهٔ بخش بهترین کارگردانی مراسم اسکار شد، درواقع برای اولین ساختهٔ بلند سینمایی خود. از معروفترین فیلمهای این کارگردان میتوان به فیلم Road to Perdition (جادهای بهسوی تباهی) و فیلم Away We Go (جایی که میرویم) اشاره کرد. وی همچنین کارگردانی فیلمهای Skyfall (اسکایفال) و Spectre (اسپکتر) را از مجموعهٔ «جیمز باند» در کارنامه دارد. مندس برای ساخت فیلم جنگی ۱۹۱۷، محصول سال ۲۰۱۹، جایزهٔ بفتای بهترین کارگردانی را کسب کرد و نامزد دریافت جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمنامهٔ غیراقتباسی شد.
فیلم «زیبایی آمریکایی» مضامینی چون زیبایی، شادی و رهایی را در زندگی یک خانوادهٔ آمریکایی که در حومه شهر زندگی میکنند، بررسی میکند. این فیلم درباره شخصیت لستر برنهام، مرد میانسالی است که از شغل، ازدواج و رابطهاش با دخترش ناراضی است. این شخصیت در ادامه شیفتهٔ شخصیت آنجلا میشود و تصمیم میگیرد با ترک شغل، ورزش کردن و دنبال کردن خیالاتش، زندگی خود را تغییری اساسی بدهد. او در طول مسیر با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که با مسائل و مشکلات خودشان دستوپنجه نرم میکنند. در این فیلم بازیگرانی چون کوین اسپیسی، آنت بنینگ تورا، برچ وس بنتلی و مینا سوواری حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. فیلم American Beauty با بودجهٔ ۱۵ میلیون دلاری ساخته شد و فروش بسیار خوب ۳۵۶ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۲۱ - فیلم اشکها و لبخندها (آوای موسیقی)
فیلم The Sound of Music
- کارگردان: رابرت وایز
- نویسندگان: جرج هردالک، هاوارد لیندزی و راسل کراس
- بازیگران: جولی اندروز و کریستوفر پلامر
- سال انتشار: ۱۹۶۵
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم The Sound of Music در IMDb: امتیاز ۸.۱
ریچارد چارلز راجرز، آهنگساز پرآوازهٔ آمریکایی و بسیار پرکار و تأثیرگذار در تئاترهای موزیکال در قرن بیستم بود. او با دو ترانهسرای مختلف بهنامهای لورنز هارت و اسکار هامرشتاین دوم همکاری کرد تا برخی از بهیادماندنیترین و محبوبترین موزیکالهای تاریخ را خلق کند. ریچارد راجرز در سال ۱۹۰۲ در شهر نیویورک و در خانوادهای یهودی بهدنیا آمد و نواختن پیانو را در سن شش سالگی شروع کرد و در نوجوانی برای نمایشهای آماتور آهنگ مینوشت تا اینکه در سال ۱۹۱۹ با لورنز هارت در دانشگاه کلمبیا آشنا شد و با هم شروع بهنوشتن آهنگ برای نمایشهای کالج کردند. آنها اولین موفقیت حرفهای خود را با ساخت نمایشی کوتاه و آهنگین با نام The Garrick Gaieties در سال ۱۹۲۵ جشن گرفتند. در سال ۱۹۴۲، راجرز کار خود را با اسکار هامرشتاین دوم آغاز کرد که این شخص قبلاً برای جروم کرن افسانهای که لقب «پدر تئاتر موزیکال مدرن آمریکا» را بهوی دادهاند، و بسیاری دیگر اشعار نوشته بود. آنها نمایشنامهای با نام Green Grow the Lilacs را در برادوی روی صحنه بردند که اولین همکاری موزیکال این دو نفر بود و این نمایش موزیکال، برنده جایزهٔ معتبر پولیتزر شد و با محبوبیتی عجیب، بیش از ۲۰۰۰ اجرا در تئاترهای برادوی داشت. این نمایش، یک موزیکال پیشگامانه بود که آهنگها، دیالوگها و رقص بازیگران را با هم ترکیب میکرد تا داستانی منسجم با شخصیتهای واقعگرایانه را روایت کند.
ریچارد راجرز اولین کسی بود که برنده هر ۴ جایزهٔ مهم صنعت تفریح و سرگرمی آمریکا شد: جوایز اِمی، گِرمی، اسکار و تونی. او همچنین جایزهٔ پولیتزر دیگری را با هامرشتاین برای قطعهٔ موزیکال South Pacific دریافت کرد. او در سال ۱۹۷۸ برای یک عمر دستاورد هنری خود، جایزهٔ «مرکز کِنِدی» را دریافت کرد. راجرز در سال ۱۹۷۹ در شهر نیویورک در سن ۷۷ سالگی درگذشت. او میراثی متشکل از ۹۰۰ آهنگ و ۴۳ نمایش موزیکال را از خود بهجای گذاشت که در سراسر جهان اجرا شدهاند. ریچارد راجرز همواره یکی از بزرگترین آهنگسازان تئاتر موزیکال آمریکا شناخته میشود. ریچارد راجرز و هامرشتاین بهخاطر اشعار هزل و شوخطبعانهٔ آهنگین و درعینحال پیچیده، ملودیهای بسیار جذاب و گیرا و استفادهٔ نوآورانه از رقص و نمایش معروف بودند. از آهنگهای معروف آنها میتوان به آهنگ My Funny Valentine، آهنگ The Lady Is a Tramp، آهنگ Bewitched و آهنگ Blue Moon اشاره کرد.
فیلم The Sound of Music (در کشور ما با عنوان «اشکها و لبخندها» شناخته میشود)، فیلمی موزیکال بهکارگردانی رابرت وایز و با نقشآفرینی جولی اندروز و کریستوفر پلامر است. همکاری دو موسیقیدانی همچون ریچارد راجرز و اسکار هامرشتاین، یکی از محبوبترین موسیقی متنهای تاریخ سینما را خلق کرد؛ ترکیبی از عناصر موسیقی محلی، کلاسیک و عامهپسند که مضامینی چون عشق، خانواده، آزادی و شجاعت را بهرگهای این فیلم موزیکال و موفق تزریق کرد. رابرت وایز، کارگردان، تدوینگر، صداپرداز و تهیهکنندهٔ آمریکایی بود. او بهخاطر کارگردانی همین فیلم «اشکها و لبخندها» و فیلم West Side Story (داستان وستساید)، ۲ بار برنده جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی شد. گفتنی است فیلم «اشکها و لبخندها» بهشدت پرطرفدار بود و توانست رکورد فروش گیشه را در ۲۹ کشور در زمان خود بشکند. همچنین این فیلم توانست ۵ جایزهٔ اسکار از آن خود کند. در سال ۱۹۹۸ بنیاد سینمای آمریکا (AFI)، این فیلم را بهعنوان چهارمین فیلم برتر موزیکال تاریخ انتخاب کرد. فیلم The Sound of Music در سال ۱۹۶۵ اکران شد و با بودجهٔ ۸ میلیون دلاری، فروش بسیار خوب ۲۸۶ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۲۰- فیلم بربادرفته
فیلم Gone with the Wind
- کارگردان: ویکتور فلمینگ، سم وود و جورج کیوکر
- نویسندگان: سیدنی هاوارد، اولیویر گرت و مارگارت میچل
- بازیگران: کلارک گیبل، ویوین لی، لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند
- سال انتشار: ۱۹۳۹
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Gone with the Wind در IMDb: امتیاز ۸.۲
پیشتر از ماکس اشتاینر افسانهای، آهنگساز مشهوری که بسیار موسیقی متن برای تئاتر و فیلم نوشت، گفتیم و برای یادآوری خلاصه از این مرد بزرگ بگوییم که او فرزند خانوادهای یهودی بسیار ثروتمند و البته هنری (تئاتری) بود. ماکس اشتاینر، آهنگساز و رهبر ارکستر اتریشیالاصل بود که بهیکی از تأثیرگذارترین و پرکارترین آهنگسازان فیلمهای سینمایی در دوران طلایی هالیوود تبدیل شد. او فعالیت موسیقی خود را خیلی زود شروع کرد و کودکی نابغه در دنیای موسیقی بود و در سن چهارده سالگی یک اپرت (بهگونهای از نمایش آوازی یا اپرای سبک گفته میشود که همراهبا آواز فراوان است و گفتوگو یا رسیتاتیو کمتری نسبت بهاپرا دارد) ساخت که بهمدت یک سال در وین اجرا شد. ماکس اشتاینر در سال ۱۹۱۴ بهایالات متحده آمریکا نقل مکان کرد و در آنجا بهعنوان رهبر ارکستر و تنظیمکنندهٔ موسیقی تئاتر در شهر نیویورک مشغول بهکار شد. در سال ۱۹۲۹، او بهمنطقهٔ خلق زیبایی و سرگرمی آن روزها، هالیوود در لس آنجلس نقل مکان کرد، جایی که بیش از ۳۰۰ موسیقی متنِ فیلم برای استودیوهایی مانند RKO Pictures و Warner Bros ساخت. او اغلب بهعنوان «پدر موسیقی فیلم» شناخته میشود، زیرا او پیشگام تکنیکها و سبکهای بسیاری بود که هنر آهنگسازی فیلم در تاریخ سینما را شکل داد. ماکس اشتاینر برنده ۳ جایزهٔ اسکار شد. فیلمهای مشهور کلاسیک زیادی بودند که موسیقی متن آنها را ماکس اشتاینر نوشت و سه فیلم The Informer (خبرچین) جان فورد، فیلم Now, Voyager (اکنون، ای مسافر) اروینگ رپر و فیلم Since You Went Away (از وقتی تو رفتی) جان کرامول برای اشتاینر جایزهٔ اسکار را بهارمغان آوردند. او در سال ۱۹۷۱ و در سن ۸۳ سالگی درگذشت.
از موسیقی متنِ فیلم تاریخی، عاشقانه و حماسی Gone with the Wind (بربادرفته)، این فیلم تا ابد ماندگار یا بهتعبیری دیگر شناسنامهٔ سینما بگوییم، شاهکاری که در سال ۱۹۳۹ روی پردهٔ نقرهای رفت. فیلم «بربادرفته» براساس رمانی از مارگارت میچل ساخته شد و اتفاقات در دوران جنگ داخلی و بازسازی آمریکا، در بستری از شوریدگی عاشقانه و حقایقِ همواره تلخ و گزنده و گاه شیرین، روایت میشود. ماکس اشتاینر بیش از ۳ ساعت موسیقی برای این فیلم نوشت که از ۸ لید موتیف، ۲ تِم عاشقانه و ۱۶ تِم فرعی تشکیل میشدند و همچنین از نقلقولهایی نوایی از آهنگهای جنگ داخلی استفاده کرد. او همچنین از آهنگهایی که منابع آنها مشخص نیست، موسیقی زیر دیالوگ و لایتموتیف برای تقویت بخش درام و احساسی داستان فیلم استفاده کرد. معروفترین تِم موسیقیِ متنِ فیلم «بربادرفته»، تِم «تارا» است که تداعیگر سرزمین و خانهٔ شخصیت بسیار دوستداشتنی و اصلی داستان، اسکارلت اوهارا است. ماکس اشتاینر از تِم «تارا» برای انتقال عشق، وابستگی بسیار زیاد و البته احساس نوستالژیکِ اسکارلت بهسرزمین تارا استفاده کرد. موسیقی متن فیلم Gone with the Wind همچنین دارای تِمهایی جداگانه برای شخصیتهای دیگر همچون رت باتلر، اشلی ویلکس، ملانی همیلتون و مامی است. اشتاینر برای ساخت این شاهکار، برنده جایزهٔ اسکار شد؛ موسیقی متنی که همواره بهعنوان یکی از بهترین و تأثیرگذارترین موسیقی متن فیلمهای تمام دوران شناخته میشود.
ویکتور فلمینگ، کارگردان، فیلمبردار و تهیهکننده آمریکایی، کارگردانی فیلم Gone with the Wind را برعهده داشت و دیگر فیلم معروف این کارگردان نامی سینما، فیلم The Wizard of Oz (جادوگر شهر اُز) است. وی برای فیلم «بربادرفته» جایزهٔ اسکار بهترین کارگردان را دریافت کرد. ویکتور فلمینگ تنها کارگردانی است که دو فیلم از او در فهرست «صد سال صد فیلم» بنیاد فیلم آمریکا وجود دارد. در فیلم «بربادرفته» بازیگرانی چون کلارک گیبل و ویوین لی ایفاگر دو نقش اصلی و لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند، هتی مکدنیل، توماس میچل، جرج ریوز، اولین کیز، اسکار پولک، فرد کرین و آلیشیا رت از دیگر بازیگران این فیلم بودند. جالب است بدانید کارگردان ابتدایی این فیلم، جورج کیوکر بود که اندکی پس از شروع مراحل فیلمبرداری اخراج شد و فلمینگ جایگزین وی شد، او در اواخر فیلمبرداری بهعلت فشردگی کار بیمار میشود و سم وود برای فیلمبرداری چند صحنهٔ پایانی، جایگزین فلمینگ میشود.
این فیلم در دوازدهمین دوره مراسم اعطای جوایز اسکار، ۱۰ جایزهٔ اسکار بهدست آورد که شامل ۸ جایزه در بخش رقابتی و ۲ جایزه در بخش افتخاری (این بخش دیگر در مراسم نیست) شد؛ جایزهٔ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (فلمینگ)، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی (سیدنی هاوارد)، بهترین بازیگر نقش اول زن (ویوین لی) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (هتی مک دانیل که اولین آمریکایی-آفریقاییتباری بود که موفق بهکسب جایزهٔ اسکار شد). فیلم Gone with the Wind در گیشه نیز عملکردی فوقالعاده از خود برجای گذاشت و با بودجهٔ ۳.۸ میلیون دلاری، فروشی ۳۹۵ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۱۹- فیلم لورنس عربستان
فیلم Lawrence of Arabia
- کارگردان: دیوید لین
- نویسندگان: رابرت بولت و مایکل ویلسون
- بازیگران: آنتونی کوئین، جک هاوکینز و پیتر اوتول
- سال انتشار: ۱۹۶۲
- کشور:بریتانیا
- فیلم Lawrence of Arabia در IMDb: امتیاز ۸.۳
موریس الکسیس ژار، آهنگساز و رهبر ارکستر فرانسوی بود. وی یکی از بزرگترین نامها در خلق موسیقی متن فیلمهای سینمایی کلاسیک و حماسی است که وی را بیشتر بهخاطر همکاری با کارگردانِ صاحبنام و مؤلفی چون دیوید لین میشناسند. او در سال ۱۹۲۴ در شهر لیون کشور فرانسه متولد شد و در کنسرواتوار پاریس بهتحصیل موسیقی پرداخت. موریس ژار فعالیت سینمایی خود را در دهه ۱۹۵۰ در فرانسه آغاز کرد و برای فیلمهای معروفی چون Eyes Without a Face (چشمان بدون چهره) و فیلم The Longest Day (طولانیترین روز) آهنگسازی کرد. او با ساخت موسیقی متن یکی از شاهکارهای سینما با عنوان Lawrence of Arabia (لورنس عربستان) در سال ۱۹۶۲، شهرتی بینالمللی پیدا کرد و اولین جایزهٔ اسکار خود را برای این فیلم ماندگار تاریخ سینما بهدست آورد. او همچنین برای فیلمهای Doctor Zhivago (دکتر ژیواگو) و A Passage to India (گذری به هند) و باز هم بهکارگردانی دیوید لین شهیر، برنده جایزهٔ اسکار شد. موریس الکسیس ژار با بسیاری از کارگردانان نامی دیگر نیز همکاری کرد و در ژانرهای مختلفی موسیقی متن ساخت و در فیلمهایی همچون The Man Who Would Be King (مردی که پادشاه میشد)، فیلم Witness (شاهد)، فیلم Fatal Attraction (جاذبه کشنده)، فیلم Gorillas in the Mist (گوریلها در مه)، فیلم Dead Poets Society (انجمن شاعران مرده) و فیلم Ghost (شبح) آهنگسازی کرد. وی بیش از ۱۵۰ موسیقی متن فیلم برای کارگردانان مشهوری چون جان فرانکن هایمر، آلفرد هیچکاک، جان هیوستون، لوچینو ویسکونتی و پیتر ویر ساخت. او برنده ۴ جایزهٔ گلدن گلوب، ۳ جایزهٔ بفتا، یک جایزهٔ گِرمی شد و البته یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود بهنام وی ثبت شده است. موریس الکسیس ژار در سال ۲۰۰۹ و در سن ۸۴ سالگی در لس آنجلس درگذشت.
موسیقی متن فیلم Lawrence of Arabia ماحصل استفاده خلاقانه و ماهرانه موریس ژار از آلات موسیقی، موتیفها و مضامین ارکسترال و قومی برای برانگیختن حسوحال فرهنگی، اتمسفر هر لوکیشن و البته شخصیت اصلی فیلم است. ژار با استفاده از تار و سازهای بادی ساختهشده از جنس برنج، سازهای کوبهای با صدایی خشک و خشن و البته سازهای بادی و چوبی منحصربهفرد، موسیقی متنی باشکوه ساخت که در خدمت فیلم و در همراهی کامل با ژانر حماسی آن بود. او همچنین از ساخت تِم اصلی برای هر یک از شخصیتهای اصلی غافل نماند و برای هر یک از آنها، تِمی بهیادماندنی خلق کرد؛ تِم قهرمانانه برای لارنس که توسط سولو ترومپت یا ابوا نواخته شد یا تِم عربی که با نِی یا فلوت نواخته میشود. موریس ژار از سبکهای مختلف موسیقی برای انعکاس تنوع فرهنگی فیلم، مانند مارش نظامی ترکها، آوازهای بادیهنشینها، فانفارهای نظامی و ملودیهای عاشقانه استفاده کرد. موسیقی متنی که ژار ساخت، بسیار مورد تحسین قرار گرفت و اولین اسکار او را در بخش بهترین موسیقی متن بهارمغان آورد. موسیقی متن این فیلم همچنان یکی از بهترین موسیقیهای متن فیلم در تمام دوران محسوب میشود و رتبه سوم را در فهرست بهترین موسیقیهای متن مؤسسه فیلم آمریکا دارد.
سِر دیوید لین، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و تدوینگر برجسته فیلم اهل انگلستان بود. دیوید لین ۲ بار برنده جایزهٔ اسکار شده است، مرتبهٔ اول با ساخت فیلم The Bridge on the River Kwai (پل رودخانه کوای) و بار دوم نیز با همین فیلم «لورنس عربستان». دیوید لین برای ساخت فیلم Lawrence of Arabia تصمیم گرفت نقش اول فیلم را بهیک بازیگر گمنام تئاتر و البته بسیار خوشسیما، یعنی پیتر اوتول بسپارد. فیلمبرداری فوقالعادهٔ فردی یانگ و بازیهای خوب آنتونی کوئین، جک هاوکینز و پیتر اوتول که هنوز هم او را با نقش «کلنل توماس لورنس» میشناسند و موسیقی متن فوقالعادهٔ موریس ژار فرانسوی، از نکات برجستهٔ فیلم «لورنس عربستان» بود که ۷ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین کارگردانی را نصیب دیوید لین و دیگر عوامل سازندهٔ فیلم کرد. فیلمنامهٔ این فیلم را رابرت بولت و مایکل ویلسون براساس کتابی با عنوان «هفت رکن حکمت»، نوشتهٔ توماس ادوارد لورنس، بهرشتهٔ تحریر درآوردند. الک گینس، آنتونی کوئین، جک هاوکینز، خوزه فرر، آنتونی کوایلی، کلود رینس، آرتور کندی، عمر شریف و البته پیتر اوتول از بازیگران فیلم بودند. فروش فیلم Lawrence of Arabia در گیشه نیز خوب بود و با بودجهٔ ۱۵ میلیون دلاری، حدود ۷۰ میلیون دلار فروش داشت.
۱۸- فیلم شجاعدل
فیلم Braveheart
- کارگردان: مل گیبسون
- نویسندگان: رندال والاس
- بازیگران: مل گیبسون، سوفی مارسو و برندن گلیسون
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Braveheart در IMDb: امتیاز ۸.۳
جیمز هورنر در ۱۴ اوت ۱۹۵۳ در لس آنجلس کالیفرنیا بهدنیا آمد و در کالج سلطنتی موسیقی لندن در انگلستان آموزش دید و سپس در دهه ۱۹۷۰ بهکالیفرنیا بازگشت. او ساخت موسیقی متن فیلم «تایتانیک»، پرفروشترین موسیقی متن فیلمی ارکستری در تمام دوران و همچنین آهنگساز فیلم «آواتار»، یکی از پردرآمدترین فیلمهای تمام دوران را در کارنامه دارد. جیمز هورنر، آهنگساز آمریکایی بود که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۵ روی بیش از ۱۶۰ اثر سینمایی و تلویزیونی کار کرد و ۲ جایزهٔ اسکار را برای موسیقی متن و آهنگ فیلم Titanic (تایتانیک) دریافت کرد. او بهدلیل استفاده از عناصر کرال، الکترونیک و سلتیک در موسیقی خود شناخته شده بود. جیمز هورنر با کارگردانانی چون جیمز کامرون، ران هاوارد و مل گیبسون همکاری کرد. او در سال ۲۰۱۵ در سانحه هوایی و در سن ۶۱ سالگی درگذشت. در ادامه از ساخت موسیقی متن فیلم Braveheart (شجاعدل) مل گیبسون مینویسم که بار دیگر شاهد ساخت شاهکاری از جیمز هورنر سلتیکنواز بودیم.
آهنگسازی و رهبری ساخت موسیقی متن فیلم شاهکار «شجاعدل» برعهده جیمز هورنر بود که برای دومین بار پس از فیلم The Man Without a Face (مرد بدون چهره) با مل گیبسون همکاری کرد. این موسیقی که ارکستر سمفونیک لندن در ساخت آن مشارکت داشت، رگههایی از ریتم و نواهای سلتیکی دارد که با استفاده از سازهایی مانند سوت، پایپ، بودران و چنگ، بهآهنگی حماسی تبدیل شدهاند. موسیقی همچنین شامل یک تِم خاص است که جیمز هورنر بعداً در موسیقی برنده جایزهٔ اسکار خود، فیلم «تایتانیک»، دوباره از آن استفاده کرد. تِم اصلی در زمانهای مختلفی از فیلم پخش میشود، احساسات و اعمال شخصیتها را منعکس میکند. جیمز هورنر از مدولاسیون یا تغییر کلیدها (در موسیقی تغییر از یک تونالیته بهگامی دیگر است. این ممکن است با تغییر سرکلید همراه باشد یا نباشد.
مدولاسیونها ساختار یا فرم بسیاری از قطعات را تغییر یا بهبیان جدیدی منتقل میکنند. در این تغییر از آکورد بهعنوان پایه، تقویتکننده، واسطهٔ تنالیته یا گذر استفاده میشود.) برای ایجاد کنتراست و خلق اتمسفری درام در موسیقی استفاده میکند، بهعنوان مثال، جیمز هورنر از آکوردهایی خارج از کلید استفاده میکند تا آنها را ماژور یا ماینور بهسمع تماشاچی برساند، یا مدولاسیون را تغییر میدهد تا با حالوهوای هر صحنه مطابقت داشته باشد. موسیقی متن Braveheart نامزد جایزهٔ اسکار، بفتا و گلدن گلوب شد، اما از فیلم The Postman (پستچی)، اثر لوئیس باکالوف شکست خورد. تِم اصلی، آهنگی تکاندهنده و احساسی است که در تیتراژ ابتدایی، صحنههای نبرد و تیتراژ پایانی پخش میشود وتوسط یک ارکستر کامل با سازهای زهی، برنجی، بادی و سازهای کوبهای اجرا میشود.این تِم منعکسکننده قهرمانی و میهنپرستی و آزادیخواهی شخصیت ویلیام والاس و پیروانش است. در این پارتیتور از سازهای سلتیک زیادی مانند گاج، سوت حلبی، بودران و چنگ نیز استفاده شده است.این سازها حس اصالت و هویت را برای شخصیتهای اسکاتلندی ایجاد میکنند و همچنین با نیروهای انگلیسی تضاد دارندو این سازها همچنین برای همراهی با صحنههایی استفاده میشوند که در آن والاس مردان خود را جمع میکند، با علاقه و شور فراوان خود صحبت میکند یا وطن خود را بهیاد میآورد.
مل گیبسون، بازیگر، کارگردان و تهیهکنندهٔ استرالیایی، اما متولد آمریکا است که با بازی در مجموعه فیلمهای دیوانهوار Mad Max (مکس دیوانه) و همچنین مجموعه فیلمهای اکشن و پلیسی Lethal Weapon (اسلحه مرگبار) در دهه ۱۹۸۰ بهاوج شهرت رسید. بازیگر-کارگردان بسیار دوستداشتنی، جذاب و جنجالی هالیوود که فیلمی پرسروصدا همچون The Passion of the Christ (مصائب مسیح) را در هالیوودی ساخت که همگان میدانیم تعصب زیادی روی مذهب یهودیت دارد. وی همچنین فیلم Apocalypto (آپوکالیپتو) و درام جنگی Hacksaw Ridge (هکساریج) را کارگردانی کرد که تمامی فیلمهای نام برده بسیار مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند. جالب است بدانید مل گیبسون بهدلیل اظهارات و اقدامات ضدیهودی، نژادپرستانه و با تعاریف اجتماعی، نامتعارف خود با مشکلات قانونی و واکنشهای گاه عمومی مواجه شده است. مل گیبسون کارگردانی فیلم «شجاعدل» را برعهده داشت و خلاصه بگوییم با ساختههایش نشان داده، شجاعدلی در هالیوود است و فریادِ «آزادی» در رگهای او جریان دارد. مل گیبسون در فیلم «شجاعدل»، نقش ویلیام والاس را ایفا میکند؛ جنگجویی اسکاتلندی که رهبری اسکاتلندیها را در اولین جنگ استقلالطلبی علیه ادوارد یکم برعهده داشت. فیلم Braveheart نامزد ۱۰ جایزهٔ اسکار در شصتوهشتمین دوره مراسم اسکار شد و توانست ۵ جایزه ازجمله اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین صدا و بهترین چهرهپردازی را از آن خود کند. فیلم با بودجهٔ ۷۰ میلیون دلاری، فروشی ۲۱۴ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۱۷- فیلم بلید رانر
فیلم Blade Runner
- کارگردان: ریدلی اسکات
- نویسندگان: همپتن فنشِر، دیوید وِب پیپیلز و فیلیپ کِی. دیک
- بازیگران: هریسون فورد، روتخر هاور و شان یانگ
- سال انتشار: ۱۹۸۲
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم Blade Runner در IMDb: امتیاز ۸.۱
نوبت بهنام افسانهای در دنیای موسیقی و البته موسیقی متن در دنیای سینما رسید؛ اسطورهای یونانی با نام هنری ونجلیس. اوانگلوس اودیسئاس پاپاتاناسیو که همگان وی را با نام هنریاش، ونجلیس میشناسند. ونجلیس، آهنگساز و نوازندهٔ سبک الکترونیک، امبینت، نیو اِیج، پراگرسیو، جَز و پاپ-راک، آهنگسازی فیلم ریدلی اسکات را برعهده داشت. این آهنگساز معروف و قدیمی برای آهنگسازی فیلم Chariots of Fire (ارابههای آتش) هیو هادسن، موفق بهدریافت جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی فیلم در مراسم اسکار سال ۱۹۸۱ شد. ونجلیس بیش از نیم قرن در عرصهٔ موسیقی فعالیت داشته است و بیش از ۵۲ آلبوم منتشر کرده و از وی همواره بهعنوان یکی از برترین آهنگسازان موسیقی الکترونیک یاد میشود. وی آهنگسازی فیلمهای معروفی را برعهده داشته است که از میان آنها میتوان به فیلمهایی چون فیلم The Bounty (جایزه)، فیلم Bitter Moon (ماه تلخ) و فیلم Alexander (اسکندر) اشاره داشت.
او همچنین با خوانندگانی چون جان اندرسون و ایرنه پاپاس همکاری داشت؛ بله، ایرنه پاپاس، بازیگر و خواننده و بهتر بگوییم الههٔ یونانی، که با زیبایی، استعداد و کاریزمای منحصربهفرد خود، صحنه را همیشه در تسخیر داشت و معمولاً نقش شخصیتهای قدرتمند، شجاعدل و پرشور از دنیای اساطیر، تاریخ و ادبیات یونانی همچون آنتیگون، اِلکترا، هلنِ تروی را بهتصویر کشیده و البته با هنرمندان محبوب و کاربلدی چون ونجلیس، میکیس تئودوراکیس و کوستا-گاوراس همکاری داشته است. او یک گنجینه ملی یونان و نمادی جهانی از هنر و فرهنگ است و جای داشت در بخشی از مقاله که مربوطبه ونجلیس میشد، یادی از ایرنه پاپاس نیز کنیم. به ونجلیس بازگردیم که کار خود را در دهه ۱۹۶۰ بهعنوان عضوی از گروههای راک The Forminx و Aphrodite’s Child آغاز کرد. او بعداً به پاریس و سپس لندن نقل مکان کرد و در آنجا استودیوی خود را با نام استودیو نِمو ساخت. ونجلیس، جایزهٔ اسکار، گلدن گلوب و بیشمار جایزهٔ دیگر در کارنامهٔ هنری و حرفهای خود دارد. سازندهٔ موسیقی متن فیلم Blade Runner (بلید رانر) در سال ۲۰۲۲ و در سن ۷۹ سالگی درگذشت.
ونجلیس برای ساخت موسیقی متن فیلم Blade Runner از موسیقی الکترونیک، محیطی و ارکستری کلاسیک استفاده کرد تا اتمسفری آیندهنگرانه و دیستوپیایی خلق کند. ونجلیس از سینثسایزرهای مختلفی مانند Yamaha CS-80، Roland ProMars و E-mu Emulator و همچنین سازهای کلاسیک چون پیانو و ساکسیفون استفاده کرد و با تماشای صحنههایی از فیلم و هماهنگ کردن نقش خود بهعنوان خالق موسیقی دنیای این فیلم علمی تخیلی و درام تحسینشده و ماندگارِ ریدلی اسکات، بداههنوازی را نیز چاشنی کار خود کرد و نتیجه چیزی جز شاهکار نشد. تِم اصلی با عنوان «بلید رانر»، قطعهای سریع و ریتمیک بود که دارای بِیسی کوبنده، ملودی سربهفلککشیده و سازهای کوبهای متالیک میشد. این نشاندهندهٔ تنش و هیجان داستان فیلم و همچنین چشماندازِ تکنولوژیکی در شهری چون لس آنجلس در سال ۲۰۱۹ است. یکی دیگر از تِمهای بینظیر فیلم و بینظیر در تاریخ سینما، تِم معروف «عشق» است که صحنههای عاشقانه بین دو شخصیت محبوب دکارد و ریچل را همراهی میکند. تِم «عشق»، قطعهای آرام و احساسی است که با تکنوازی (سولو) ساکسیفون از دیک موریسی و همراهی نرم کلاویههای پیانو و پدهای مصنوعی در خلق اتمسفری اثیری همراه شده است. این تِم با حضور خود، گرمایی عجیب و انسانی بهدنیایی سرد و مصنوعی داستانِ فیلم میدهد و با سایر تِمها در تضادی زیبا است. اگرچه موسیقی متن فیلم Blade Runner در ژانر الکترونیک و البته بسیار خلاقانه و زیبا بود، اما از نظر اعضای آکادمی اسکار، این فیلم حتی در بین نامزدهای بخش بهترین موسیقی فیلم نیز قرار نگرفت. موسیقی فیلم ابتدایی Blade Runner در دو جشنواره گلدن گلوب و بفتا نامزد بهترین موسیقی فیلم شد و در حال حاضر نیز بهعنوان یکی از بهترین موسیقیهای متن فیلم در تمام طول تاریخ صنعت سینما از آن یاد میشود.
فیلم Blade Runner ریدلی اسکات از فیلمهای برتر این کارگردان بود که بخشهای مختلف آن بسیار مورد توجه و تحسین منتقدان و سینمادوستان قرار گرفت. یکی از این بخشها، بخش موسیقی این فیلم بود. فیلم «بلید رانر» در گیشه بههیچعنوان موفق نبود و در آن دوران چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما دنیایی که ریدلی اسکات بهتصویر کشید، برخلاف برخوردهای اولیه نهچندان مهربانانه از سوی منتقدان، دنیایی غنی بود و در مجموع فیلمی فوقالعاده باکیفیت و خوشساخت را تماشاچیان شاهد بودند. نقشآفرینی فوقالعاده تک تک بازیگران فیلم، تیم سازندهٔ جلوههای ویژه که تصاویری خیرهکننده نسبتبهآنچه بهطور معمول در دههٔ ۸۰ میلادی شاهد بودیم برای تماشاچیان خلق کردند، وجود کارگردان صاحب سبکی همچون ریدلی اسکات در پشت صحنه و موسیقی متن بینظیر اسطورهٔ ژانر الکترونیک، امبینت، نیو اِیج، پراگرسیو راک، یعنی ونجلیس، همگی دست بهدست هم دادند تا اثری متفاوت و بینظیر را در دنیای سینما شاهد باشیم.
در سال ۱۹۹۱ نسخهٔ مخصوص کارگردان فیلم Blade Runner اکران شد و بسیاری از مواردی که جزو ایرادات نسخهٔ اولیه اکرانشده بودند را برطرف کرد و با تماشای این نسخه، منتقدان متوجه شدند که نه ریدلی اسکات، بلکه تهیهکنندگان فیلم مسببان مشکلات و برخی نقاط گنگ داستانی نسخهٔ ۱۹۸۲ بودند. فیلم Blade Runner براساس رمان علمی تخیلی Do Androids Dream of Electric Sheep فیلیپ کیندرد دیک ساخته شد که این رمان در سال ۱۹۶۸ منتشر شده است. اما جالب است بدانید که کوین وین جیتر، نویسندهٔ آمریکایی آثار علمی تخیلی و ترسناک که رمانهای وی معروف بهداشتن فضایی تاریک، پارانویایی و سرد هستند، سه رمان دیگر نیز با محوریت دنیای بلید رانر نوشته است؛ عناوین این سه رمان Blade Runner 2: The Edge of Human (بلید رانر ۲: لبهٔ انسانیت)، Blade Runner 3: Replicant Night (بلید رانر ۳: شب رپلیکانت) و Blade Runner 4: Eye and Talon (بلید رانر ۴: چشم و پنجه) است.
۱۶- فیلم اَملی
فیلم Amélie
- کارگردان: ژان-پیر ژونه
- نویسندگان: ژولیم لارنت و ژان-پیر ژونه
- بازیگران: اودره توتو، متیو کاسوویتس، روفوس، تیکی اُلگادو، سرژ مرلان و آندره دامان
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کشور:فرانسه و آلمان
- فیلم Amélie در IMDb: امتیاز ۸.۳
یان تیرسن، موسیقیدان و آهنگساز فرانسوی است که در ۲۳ ژوئن سال ۱۹۷۰ در برستِ بریتانی کشور فرانسه بهدنیا آمد. او در جوانی یادگیری پیانو و ویولن را آغاز کرد و در چندین آکادمی موسیقی بهآموزش موسیقی کلاسیک پرداخت. او در سالهای نوجوانی تحت تأثیر موسیقی پانک راک و الکترونیکِ فوقالعاده دههٔ ۸۰ قرار گرفت و یک گروه راک تشکیل داد. او بعداً شروع بهضبط موسیقی با سازهای مختلف از جمله پیانو، گیتار، آکاردئون، ملودیکا، هارپسیکورد، زایلوفون، پیانوهای کوچک اسباببازی و حتی ماشینتحریر خود کرد. موسیقی او آثار هنرمندانی چون فردریک شوپن، اریک ساتی، فیلیپ گلَس و مایکل نایمن را بهیاد شنونده میآورد.
فیلم بینهایت دوستداشتنی Amélie با عنوان کامل Le Fabuleux Destin d'Amélie Poulain (سرنوشت شگفتانگیز اَملی پولن) را هر شخصی تماشا کرده، جدای از لذتی وصفناشدنی تماشای فیلمی فوقالعاده، موسیقی متن آن را فراموش نکرده که هیچ، بهدنبال خالق آن بوده و دانلود تمامی آهنگهای این فیلم. موسیقی متن این فیلم در همان زمان پخش فیلم روی پردهٔ نقرهای سینما سبب معروفیت و محبوبیت یان تیرسن شد که در سایهها، زندگی آرام خود را داشت. اما بهلطف این فیلم یا لطف یان تیرسن بهاین فیلم، بسیاری فرصت شناخت دیگر آثار این موسیقیدان را پیدا کردند. موسیقی متن فیلم Amélie شامل ۲۰ قطعه است که همگی توسط یان تیرسن ساخته شدهاند و این تعداد، بیشتر از قطعات آلبومهای قبلی او بودند و همچنین برخی قطعات جدید که برای فیلم نوشته شدهاند. موسیقی متن این فیلم با استفاده از سازهایی مانند آکاردئون، پیانو، هارپسیکورد (شکل ظاهریِ هارپسیکورد تقریباً شبیه پیانو است.
اما شیوهٔ ایجاد صدا در این دو ساز با هم تفاوتهایی دارد؛ در هارپسیکورد، با فشردن کلاویهها و حرکت اجزای یک سیستم مکانیکی متصل بهآنها، زائدههای کوچک (مضراب مانند) سیمها را به ارتعاش درمیآورد و صدا ایجاد میشود.)، بانجو، ویبرافون و حتی صدای چرخیدن چرخِ دوچرخه، ساخته شد و این رهایی یان تیرسن در استفاده و خلق هر نوع صوتی، نقطهٔ عطف حالوهوای رمانتیک و گاه بسیار غریب فیلم میشود؛ چند مثال میزنیم: آهنگ J’y Suis Jamais Allé که آهنگ افتتاحیه فیلم است و یک قطعه آکاردئونی مملو از احساس و پر از جنبوخروش زندگی که همین قطعه ما را از کلیت آنچه شاهد خواهیم بود، آگاه کرده و میتوان آن را تِم اصلی موسیقی متن فیلم Amélie خواند. La Valse d’Amélie دیگر قطعهٔ زیبا و اصلی فیلم و یک والس است که در نسخههای مختلف در طول داستان و در پسزمینه پخش میشود و شخصیت اَملی و سفر خودیابی او را نشان میدهد یا قطعهٔ L’ Autre Valse d’Amélie که میتوان آن را هم تِمی اصلی و بسیار مهم دانست که یان تیرسن با هارپسیکورد نواخت و روی شیطنت شخصیت اَملی پولن تأکید میکند. حیف است از قطعهٔ زیبا و مالیخولیایی Le Moulin یادی نکنیم؛ قطعهای که با پیانو نواخته میشود و اندوهِ تنهایی و اشتیاق اَملی بهعشق را نمایانگر است.
ژان-پیر ژونه، کارگردانی فیلم Amélie را برعهده داشت. این فیلم داستان شخصیت دوستداشتنی اَملی پولن، شخصیتی بسیار خجالتی را روایت میکند؛ پیشخدمتی همیشه در دنیای خود که تصمیم میگیرد بهاطرافیانش کمک کند تا بهراهوروشهای مختلف، حلقهٔ همیشه گمشوندهٔ شادی را پیدا کنند و درعینحال بهدنبال عشق واقعی خود میگردد. این فیلم هم از نظر منتقدان و هم از نظر تجاری موفقیت بزرگی داشت و در ۵ بخش نامزد اسکار شد و البته جوایز زیادی از جشنوارههای مختلف دیگر دریافت کرد. این فیلم همچنین بهخاطر سبک بصری متمایز، لحن روایی خاص، متفاوت و غریب، و البته شخصیتهای جذابش شناخته شده است. ژان-پیر ژونه گفته است که از خاطرات دوران کودکی خود و از آثار ژاک تاتی و فدریکو فلینی بزرگ برای ساخت فیلم Amélie الهام گرفته است. فیلم «اَملی» با استقبال بسیار خوب منتقدان و تماشاگران در سراسر جهان همراه بود و بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینمای اروپا و یکی از تحسینشدهترین فیلمهای غیرانگلیسی زبان شناخته میشود. این فیلم از نظر فروش نیز یکی از موفقترین فیلمهای فرانسوی در بازارهای آمریکا شد و با بودجهٔ ۱۰ میلیون دلاری، فروشی ۱۷۵ میلیون دلاری در گیشه داشت. «اَملی» فیلمی است که از قدرت عشق، تخیل و مهربانی برای دگرگون کردن جهان میگوید. فیلمی است که چشماندازی نوستالژیک و ایدهآل از شهر پاریس، این شهر پر از جادو و شگفتی بهتصویر میکشد. از فیلم Amélie و موسیقی یان تیرسن لذت ببرید، چندباره.
۱۵- فیلم هفت دلاور
فیلم The Magnificent Seven
- کارگردان: جان الیوت استرجز
- نویسندگان: ویلیام رابرتز، آکیرا کوروساوا و والتر برنشتاین
- بازیگران: یول برینر، ایلای والاک، استیو مککوئین و چارلز برانسون
- سال انتشار: ۱۹۶۰
- کشور:ایالات متحده آمریکا
- فیلم The Magnificent Seven در IMDb: امتیاز ۷.۷
المر برنشتاین، آهنگساز و رهبر ارکستر آمریکایی بود که موسیقی متن بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی را در طول دوران حرفهای خود که نیم قرن بهطول انجامید، خلق کرد. او در سال ۱۹۲۲ در شهر نیویورک متولد شد و فعالیت موسیقی خود را بهعنوان نوازندهٔ پیانو در کنسرت آغاز کرد. المر برنشتاین در طول جنگ جهانی دوم در ارتش خدمت کرد و برای برنامههای رادیویی از نوع نظامی، آهنگ ساخت. از سال ۱۹۵۰ بود که وارد دنیای موسیقی متن فیلم شد و شروع بهنوشتن موسیقی برای فیلم کرد و بهدلیل سبکهای نوآورانه و متنوع خود و استفاده از اِلمانهای سبک جَز گرفته تا نتهایی که در موسیقیهای حماسی و کمدی استفاده میشود، نام خود را از دیگر همکارانش خیلی زود جدا کرد و نشان داد با اصلِ خلاقیت بهخوبی آشنا است.
برنشتاین ۱۴ مرتبه نامزد جایزهٔ اسکار شد و یک مرتبه برای فیلم Thoroughly Modern Millie (میلی کاملاً مدرن)، محصول سال ۱۹۶۷، برنده جایزهٔ اسکار شد. او همچنین برنده جایزهٔ اِمی، چندین نامزدی در مراسم گلدن گلوب، گِرمی و جایزهٔ تونی شد. از معروفترین ساختههای او میتوان به فیلم The Man with the Golden Arm (مردی با بازوی طلایی)، فیلم The Ten Commandments (ده فرمان) در دهه ۱۹۵۰ و To Kill a Mockingbird (کشتن مرغ مقلد)، The Great Escape (فرار بزرگ) در دهه ۱۹۶۰ و Animal House (خانه حیوانات) در دهه ۱۹۷۰ میلادی اشاره کرد. همچنین ساخت موسیقی متن فیلمهای بسیار محبوبی چون فیلم Ghostbusters (شکارچیان ارواح)، فیلم My Left Foot (پای چپ من) در کارنامهٔ این مرد همهفنحریف سینما بهچشم میخورد. المر برنشتاین در سال ۲۰۰۴ در اوجایِ کالیفرنیا درگذشت.
از موسیقی متنی فیلمی باشکوه و اقتباسی بیهمتا با عنوان The Magnificent Seven (هفت دلاور) بگوییم؛ فیلمی وسترن بهکارگردانی جان استرجز و براساس ساختهای با همین عنوان از ابرمرد تاریخ دنیای سینما، آکیرا کوروساوا. موسیقی متن فیلم توسط المر برنشتاین ساخته شد و وی همچون همیشه نشان داد هنر چیست و هنرمند کیست؛ وی یکی از نمادینترین و بهیادماندنیترین موسیقیهای متن در تاریخ هالیوود را خلق کرد. این موسیقی دارای یک تِم اصلی ریتمیک که منعکسکننده محیط کابویی و اتمسفری جنوبی-مکزیکی و البته همزمان تِم اکشن فیلم است. گیتار فلامنکو تِم اصلی را در دست دارد و نتیجه آن خلق ملودی بسیار جذابی است که در طول فیلم تکرار میشود.
المر برنشتاین از موتیفهای مختلفی برای نمایش شخصیتهای دوستداشتنی فیلم استفاده میکند، مانند تِم Toreador برای شخصیت کریس (یول برینر)، تِم بلوزی برای شخصیت وین (استیو مککوئین) و تِم رزمی-جنگی برای شخصیت کلوِرا (ایلای والاک). استفاده از اِلمان تضادِ موسیقیایی نیز بهخوبی در فیلم جای گرفته، همچون تِم رمانتیک برای شخصیت پترا (روزندا مونتروس) و خلق قطعات پرجنبوجوش برای صحنههای جشن و شادی و تمرین و البته قطعاتی تاریک و دراماتیک برای صحنههای کمینکردن و گاه شکست خوردن. ساختهٔ المر برنشتاین نامزد جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن شد و در فهرست ۲۵ موسیقی برتر فیلمهای آمریکایی مؤسسه فیلم آمریکا قرار دارد.
جان الیوت استرجز، کارگردان و تهیهکنندهٔ آمریکایی بود که وی را با ساخت فیلمهایی در ژانرهای وسترن و جنگی بهخاطر داریم. او در سال ۱۹۱۰ در اوک پارکِ ایلینوی بهدنیا آمد و در سال ۱۹۳۲ فعالیت سینمایی خود را بهعنوان تدوینگر در شرکت RKO آغاز کرد. استرجز در طول جنگ جهانی دوم بهعنوان کاپیتان در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده آمریکا خدمت کرد و فیلمهای مستند و آموزشی مانند Thunderbolt (آذرخش) را کارگردانی کرد. اولین کارگردانی بلند خود را در سال ۱۹۴۶ و با ساخت فیلم The Man Who Dared (مردی شجاع) انجام داد و برای کلمبیا پیکچرز کار کرد و Bموویها و البته فیلم نوآرها را کارگردانی کرد. در سال ۱۹۵۳ به شرکت مشهور MGM رفت و اولین موفقیت بزرگ خود را کارگردانی کرد؛ فیلم Bad Day at Black Rock (روز بد در بلک راک) که نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را برای او بهارمغان آورد. کارگردانِ فیلم اقتباسی بینظیری چون «هفت دلاور»، خیلی زود شاهکاری چون فیلم «فرار بزرگ» را از خود بهجای گذاشت. در سال ۲۰۱۳، فیلم The Magnificent Seven توسط کتابخانه کنگره آمریکا «از نظر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی» برای حفظ در فهرست آثار ملی ایالات متحده انتخاب شد. این فیلم داستان هفت تفنگچی را روایت میکند که برای محافظت از یک دهکدهٔ مکزیکی دربرابر گروهی از قانونشکنان بهرهبری شخصیت کلوِرا استخدام میشوند. فیلم «هفت دلاور» با بودجهٔ ۲ میلیون دلاری، فروش خوب ۱۰ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۱۴- فیلم هری پاتر و سنگ جادو
فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone
- کارگردان: کریس کلمبوس
- نویسندگان: استیو کلاوز و جی.کی. رولینگ
- بازیگران: دنیل ردکلیف، روپرت گرینت و اِما واتسون
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کشور:بریتانیا و ایالات متحده آمریکا
- فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone در IMDb: امتیاز ۷.۶
از جان ویلیامز پیشتر گفتیم، نامی دیگر برای موسیقی متن تاریخ سینما. وی سازندهٔ موسیقی متن مجموعه فیلمهای Harry Potter (هری پاتر) و بسیاری از فیلمهای محبوب دیگر است. جان ویلیامز برنده ۵ جایزهٔ اسکار، ۲۵ جایزهٔ گرمی، ۷ جایزهٔ فیلم آکادمی بریتانیا و ۴ جایزهٔ گلدن گلوب شده است. پیشتر گفتیم جان ویلیامز پس از والت دیزنی، دومین فردی است که رکورد نامزدی در تاریخ جوایز اسکار را دارد. او همچنین آثار کلاسیکی برای ارکسترهای بزرگ نوشته و دستی نیز در سولونوازی دارد و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۳ بهعنوان رهبر اصلی ارکستر پاپ بوستون خدمت کرده است. جان ویلیامز، شکوه و زیبایی و لطافت موسیقی در سینما است و بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ سینما شناخته میشود. از ساخت موسیقی متن یکی از فیلمهای مجموعهٔ «هری پاتر» بگوییم؛ فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone (هری پاتر و سنگ جادو) که یکی از دیگر از آثار فراموشنشدنی جان ویلیامز است.
فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone، فیلمی فانتزی و براساس رمانی با همین عنوان، اثر جی.کی. رولینگ معروف است. آهنگسازی و همچنین رهبری اکستر که معمولاً بخشی جدا از گروه سازندهٔ موسیقی متن است، توسط شخصِ جان ویلیامز ساخته و مدیریت شده است. جان ویلیامز بهنوعی پدر موسیقی متن فیلمهای ژانر علمی تخیلی و فانتزی نیز میتواند نام گیرد و آن هم با ساخت موسیقی متن آثاری چون Star Wars (جنگ ستارگان)، Indiana Jones (ایندیانا جونز) و Jurassic Park (ژوراسیک پارک). موسیقی متن فیلم «هری پاتر و سنگ جادو» لایتموتیفهای بسیاری را در دل خود جای داده است و برای نمایش جنبههای مختلف دنیایی جادویی چون هاگوارتز، کویدیچ، کوچهٔ معروف دیاگون و شخصی چون ولدمورت استفاده میشدند. معروفترین تِم فیلم بدون شک Hedwig’s Theme است و ساز سلستا، استخوانهای محکم این تِم بهشمار میرود.
این تِم در دیگر فیلمهای مجموعهٔ «هری پاتر» نیز جای خود را دارد و البته در مجموعه فیلمهای اسپینآفِ Fantastic Beasts (جانوران عجیب). موسیقی متن فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone در هفتادوچهارمین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت جایزهٔ بهترین موسیقی متن شد، اما در مقابل موسیقی متن هاوارد شور برای فیلم The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (ارباب حلقهها: یاران حلقه) شکست خورد. گفتنی است موسیقی متن این فیلم از مجموعهٔ «هری پاتر» در کانادا و ژاپن گواهی طلایی گرفت. تِم معروف دیگر، تِم Harry’s Wondrous World بود که تِمی دلنشین و القاکنندهٔ اتمسفری گیرا است و هیجان شخصیت محبوب هری که برای اولین مرتبه دنیای جادوگری را از نزدیک لمس میکند و در چندین صحنه از جمله ورود هری بهکوچهٔ دیاگون، اولین دیدار با هاگوارتزلند و البته اولین درس پرواز او پخش میشود. جان ویلیامز برای این فیلم از مجموعه سنگ تمام گذاشته است و تِمهای ماندگاری بسیاری ساخته است و بهیکی دیگر نیز اشاره میکنیم؛ تِم The Face of Voldemort که از عنوان آن مشخص است که با آن روی سکه مواجه میشویم، شومی. این تِم نمایانگر لرد ولدمورتِ شرور و تشنهٔ قدرت است و در صحنهای پخش میشود که شخصیت هری در اتاقی که سنگ فیلسوف (جادو بخوانید) پنهان شده است و با شخصیت ولدمورت روبهرو میشود و باید از شجاعت و عشق خود برای شکست دادن او استفاده کند.
کریس کلمبوس، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان آمریکایی، کارگردانی فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone را برعهده داشت که همگی ما با وی خاطره داریم؛ کارگردان فیلم ماندگار و خاطرهانگیز Home Alone (تنها در خانه). داستان فیلم Harry Potter and the Philosopher’s Stone دربارهٔ پسری با نام هری پاتر است که ذات خود بهعنوان یک جادوگر را کشف میکند. او برای تحصیل بهمدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز رفته و متوجه میشود که در میان جامعهٔ جادوگری بسیار مشهور است؛ شهرتی که ریشه در گذشتهٔ پر از رمزوراز او دارد. دنیل ردکلیف در نقش هری پاتر، روپرت گرینت در نقش رون ویزلی و اِما واتسون در نقش هرماینی گرنجر سه بازیگر اصلی فیلم هستند. فیلم با استقبال خوبی از سوی منتقدان همراه شد و طرفداران چندآتشه نیز سینماها را بهتسخیر درآورند و فیلم با بودجهٔ ۱۲۵ میلیون دلاری، بیش از ۱ میلیارد دلار فروش داشت.
۱۳- فیلم درون لوین دیویس
فیلم Inside Llewyn Davis
- کارگردان: برادران کوئن
- نویسندگان: برادران کوئن
- بازیگران: اسکار آیزاک، کری مولیگان و جان گوودمن
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کشور: ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه
- فیلم Inside Llewyn Davis در IMDb: امتیاز ۷.۴
ساخت موسیقی متن شاهکار برادران کوئن، فیلم Inside Llewyn Davis (درون لوین دیویس) برعهده تی بون برنت، نوازنده و شاعر آمریکایی بود؛ چهرهای همهکاره و تأثیرگذار در دنیای موسیقی که بسیاری حتی از وجود چنین اسطورهای خبردار نیستند. گیتاریست، ترانهسرا، تهیهکننده و البته آهنگساز موسیقی متن برای فیلمهای ژانرهای مختلف و شخصی که با رسانههای مختلف کار کرده است. تی بون برنت در سال ۱۹۴۸ در سنت لوئیسِ میزوری بهدنیا آمد و در فورت ورثِ تگزاس بزرگ شد و در آنجا بهموسیقی و گلف علاقه پیدا کرد. او کار خود را بهعنوان نوازنده گیتار و در بستر ژانر بلوز آغاز کرد و بعدتر در دههٔ ۱۹۷۰ بهگروه باب دیلن پیوست، بله، باب دیلن ابدی. تی بون برنت همچنین چندین آلبوم انفرادی را ضبط کرد، اما برای کارهای تولیدی خود با هنرمندان و گروههایی چون کاونتینگ کرو، الویس کاستلو، لاس لوبوس و البته و صد البته رابرت پلنت بیهمتا کار کرد و شهرت بیشتری بهدست آورد. او چندین جایزهٔ گرمی را برای ساخت موسیقی متن فیلمهای فوقالعادهای چون O Brother, Where Art Thou (ای برادر، کجایی؟)، Cold Mountain (کوهستان سرد)، Walk the Line (سربهراه باش) و Crazy Heart (قلب دیوانه) بهدست آورد. ساخت موسیقی متن سریال محبوب True Detective (کارآگاهان حقیقی) را نیز بهکارنامهٔ تی بون برنت اضافه کنید. تی بون برنت یک موسیقیدان برجسته است که بهغنا و تنوع فرهنگ آمریکایی کمک فراوانی کرده است. او دیدگاه و سبک منحصربهفردی دارد که سنت و نوآوری را درهممیآمیزد. شخصی بسیار دوستداشتنی که بهبسیاری از هنرمندان کمک کرده تا بهپتانسیل هنری خود دست یابند.
از موسیقی متن و آهنگهای فوقالعادهٔ فیلم Inside Llewyn Davis بگوییم که انواع آهنگهای محلی را در دل خود جای داده است و جان و حالوهوای ژانر فولکلور در شهر نیویورک دهه ۱۹۶۰ را دل تماشاچی و شنوندهٔ عاشق موسیقی زنده میکند. برخی از آهنگها، آهنگهای معروف و قدیمی هستند، مانند آهنگ Hang Me, Oh Hang Me، آهنگ The Death of Queen Jane و آهنگ Fare Thee Well (Dink’s Song) که تی بون برنت در جای جای فیلم از آنها استفاده کرده است. این آهنگها توسط خود بازیگران و همچنین هنرمندان دیگری مانند مارکوس مامفورد، پانچ برادرز و باب دیلن اجرا میشوند. آشنایی تی بون برنت با بسیاری از هنرمندان مشهور مانند باب دیلن، الویس کاستلو، التون جان و بسیاری دیگری، بسیار بسیاری دیگر، دست وی را برای استفاده از هر هنرمندی برای ساخت آنچه در سر دارد و خلق نهایی اثر باز گذاشت. موسیقی متن Inside Llewyn Davis مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نامزد جوایز متعددی از جمله جایزهٔ گِرمی برای بهترین آلبوم فولکلور و جایزهٔ گلدن گلوب برای بهترین آهنگ اورجینال برای «Please Mr. Kennedy» شد. مستندی از موسیقی متن فیلم ساخته شد با عنوان Another Day, Another Time: Celebrating the Music of Inside Llewyn Davis که در سال ۲۰۱۳ در شهر نیویورک برگزار شد و بازیگران و عوامل فیلم و همچنین سایر نوازندگان و خوانندگان بسیار مشهور و محبوبی چون جوآن بائز، پتی اسمیت، جک وایت و جیلیان ولش در آن اجرا داشتند؛ نامهایی افسانهای در موسیقی معاصر.
برادران کوئن؛ ایتن و جوئلی که کیست با حداقل یکی از شاهکارهای آنها زندگی نکرده باشد؟ دو فیلمساز آمریکایی با سبکی خاص و جذاب که بهخوبی میدانند چطور عناصر کمدی، درام، نوآر و... را در همآمیخته و در مجموع ژانرآمیزی کنند. آنها در دهه ۱۹۵۰ در سنت لوئیس پارکِ مینه سوتا بهدنیا آمدند و از همان سنین پایین علاقه بهفیلمسازی داشتند. این دو کار خود را با نوشتن فیلمنامه برای تهیهکنندگان مستقل آغاز کردند و اولین کارگردانی خود را با ساخت Blood Simple (خون ساده) در سال ۱۹۸۴ انجام دادند؛ فیلمی هیجانانگیز و نئو-نوآر که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. از آن زمان، آنها بیش از ۲۰ فیلم سینمایی را نویسندگی، کارگردانی، تهیهکنندگی و البته با شیطنت تدوینگری کردند که بسیاری از آنها نامزد یا برنده جوایز مختلفی شدند، از فیلم Fargo (فارگو)، فیلم Barton Fink (بارتون فینک)، فیلم The Big Lebowski (لبافسکی بزرگ) تا No Country for Old Men (جایی برای پیرمردها نیست)، فیلم The Ballad of Buster Scruggs (چریکهٔ باستر اسکراگز) و همین فیلمی که از موسیقی متن آن نوشتیم. برادران کوئن بهجرئت از تأثیرگذارترین و اصیلترین فیلمسازان نسل خود شناخته میشوند. در کمدی سیاه و درامِ ادیسهای بینظیر Inside Llewyn Davis، اسکار آیزاک، کری مولیگان و جان گوودمن تنها برخی از بازیگران تیم بازیگری فوقالعاده بودند. فیلم Inside Llewyn Davis در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳ جایزهٔ بزرگ را برد، اما در اسکار اینطور نبود. فیلم با بودجهٔ ۱۱ میلیون دلاری، فروشی ۳۳ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۱۲- فیلم روح
فیلم Soul
- کارگردان: پیت داکتر
- نویسندگان: پیت داکتر، مایک جونز و کمپ پاورز
- صداپیشگان: جیمی فاکس، تینا فی، گراهام نورتون، ریچل هاوس و آلیس براگا
- سال انتشار: ۲۰۲۰
- کشور: ایالات متحده آمریکا و ژاپن
- فیلم Soul در IMDb: امتیاز ۸
این فهرست بدون نام بردن از خوانندهٔ افسانهای ابرگروه Nine Inch Nails برای نگارندهٔ متن، بسیار ناقص میشد. ترنت رزنر، موسیقیدان، خواننده، ترانهسرا، تهیهکننده و آهنگساز مشهور آمریکایی و خلاصه بگوییم، دیوید لینچِ دنیای موسیقی که آمریکایی مدرن را تعریف کرد. وی را با بنیانگذاری و رهبری ابرگروه NIИ میشناسیم که در سال ۱۹۸۸ شروع بهکار کرد. ترنت رزنر جوایز متعددی را برای ساخت موسیقی و موسیقی متن آثار تلویزیونی دریافت کرده است و با آتیکوس راس که دست راست وی در ساخت موسیقی متن فیلم است، در فیلمهایی چون The Social Network (شبکه اجتماعی) و فیلم Mank (منک) که ساختههای دیوید فینچر هستند، همکاری کرده است و البته همکاری ترنت رزنر و دیوید فینچر بهقدیم و آثاری چون Fight Club (باشگاه مشتزنی) و Se7en (هفت) بازمیگردد و وی از دوستان نزدیک دیوید لینچ نیز است و دیوید لینچ از آهنگهای وی در فیلمهای خود استفاده کرده است. از یکی از تأثیرگذارترین و مهمترین ستونهای موسیقی سخن میگوییم که هر زمان سری بهسینما و دنیای فیلم زده، گل کاشته است. یکی از بهترین همکاریهای ترنت رزنر با آتیکوس راس، ساخت موسیقی متن انیمیشن Soul (روح) است؛ اثری متفاوت در کارنامهٔ شخصی ترنت رزنر. ترنت رزنر در ۱۷ مه ۱۹۶۵ در نیوکسلِ پنسیلوانیا بهدنیا آمد. او نواختن پیانو را در سن ۵ سالگی آموخت و بعداً و بهشکل خودآمور گیتار، ساکسیفون و سازهای دیگر آموخت. او تحت تأثیر ابرگروههایی چون پینک فلوید و کوئین و ابرخوانندهای و انسانی چون دیوید بووی قرار داشت.
موسیقی متن فیلم Soul توسط ترنت رزنر، آتیکوس راس و جان باتیست ساخته شده است و این سه شخص، اِلمانهای موسیقی جَز، الکترونیک و ارکستر را ترکیب کردند تا تجربهٔ موسیقیایی منحصربهفردی در تماشاچی/شنونده ایجاد کنند. موسیقی متن «روح»، منعکسکنندهٔ قلمروهای مختلفی است که شخصیت اصلی داستان، شخصیت جو گاردنر، در طول فیلم از آنها بازدید میکند. موسیقی جَز نمایانگر قلمرو زمینی است، جایی که جو یک نوازنده و معلم پرشور جَز است. صداهای الکترونیکی نشاندهندهٔ جایی هستند که روحهای جدید شخصیت و علایق خود را تعیین میکنند یا همان Great Before معروف فیلم. عناصر ارکستر نشاندهندهٔ جایی هستند که روحها پس از مرگ بهآنجا میروند یا همان Great After. موسیقی جَز، سرزندگی و احساس همزمان مالیخولیایی است، شاید چون شخصیت اصلی داستان متوجه میشود زندگی او هیچگاه کامل نبوده است. صداهای سازهای الکترونیکی رفتهرفته ارگانیکتر و گرمتر میشوند، زیرا روح شمارهٔ ۲۲، لذت زندگی را کشف میکند و از طرفی عناصر ارکستر برجستهتر میشوند، زیرا جو و روح شمارهٔ ۲۲ با سرنوشت خود روبهرو میشوند و انتخابهای خود را انجام میدهند. موسیقی انیمیشن Soul بسیار مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و جوایز متعددی از جمله جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن، جایزهٔ گلدن گلوب و جایزهٔ بفتا برای بهترین موسیقی اورجینال را دریافت کرده است.
انیمیشن ماجراجویانه، فانتزی، کمدی و درام Soul بهکارگردانی پیت داکتر و از ساختههای شرکت شاهکارسازی چون پیکسار است که توسط والت دیزنی پیکچرز در سال ۲۰۲۰ اکران شد و صداپیشگان اصلی آن جیمی فاکس و تینا فی بودند. این انیمیشن در نودوسومین دوره جوایز اسکار، برنده جایزهٔ اسکار بهترین فیلم پویانمایی و البته موسیقی متن شد. داستان انیمیشن «روح»، دربارهٔ شخصیت جو گاردنر، آموزگار نوازندگی یک گروه موسیقی در دبیرستان است. شخصیت جو اما عاشق اجرای زندهٔ روی استیج با گروهی جَز است و فرصت آن را هم بهدست میآورد و خود را برای دست یافتن بهآرزویش آماده میکند، اما مرگ خیلی زودتر برای وی برنامهها چیده است. یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ سینما که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت، اما در گیشه بهآنچه لایقاش بود نرسید و با بودجهٔ ۱۵۰ میلیون دلاری، تنها ۱۲۱ میلیون دلار فروخت.
۱۱- فیلم زنان کوچک
فیلم Little Women
- کارگردان: گرتا گرویگ
- نویسندگان: لوییزا می الکات (نویسنده رمان) و گرتا گرویگ
- بازیگران: سرشه رونان، اِما واتسون، فلورنس پیو، الیزا اسکانلن، لورا درن، تیموتی شالامی و مریل استریپ
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- فیلم Little Women در IMDb: امتیاز ۷.۸
الکساندر دسپلا، آهنگساز و رهبر ارکستر مشهور فرانسوی است که برنده ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ بفتا، ۳ جایزهٔ سزار، ۲ جایزهٔ گلدن گلوب و ۲ جایزهٔ گرمی برای کارهایش در سینما شده است. او برای بیش از ۱۵۰ فیلم موسیقی متن ساخته است، از فیلمهای مستقل گرفته تا فرنچایزهای پرفروش و در اینجا از فیلم Little Women (زنان کوچک) که وی موسیقی متن آن را ساخت، خواهیم گفت. او بهخاطر سبک موسیقی متمایزش که تحت تأثیر موسیقی کلاسیک و جَز و درهمآمیزی آنها بهسبکی متفاوت و دلنشین، شناخته شده است. از سابقهٔ همکاری زیاد با کارگردانی چون وس اندرسون، میتوان نوع دلنشینی موسیقی متنهای این آهنگساز بزرگ فرانسوی را دریافت. دسپلا در ۲۳ اوت ۱۹۶۱ در پاریس و از پدری فرانسوی و مادری یونانی که در کالیفرنیا با هم آشنا شده بودند بهدنیا آمد. او با گوش دادن بهژانرهای مختلف موسیقی بزرگ شد و گوشی آبدیده در همه سبک داشت و پس از شنیدن آهنگ «جنگ ستارگان» جان ویلیامز، بهموسیقی فیلم علاقه پیدا کرد. او نواختن پیانو را از پنج سالگی شروع کرد و سپس بهترومپت و فلوت روی آورد. او در کنسرواتوار پاریس تحصیل کرد و دورهٔ تابستانی را نزد آهنگساز آوانگارد، ایانیس زناکیس یونانی-فرانسوی گذراند. دسپلا کار خود را بهعنوان آهنگساز فیلم در اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز کرد و بیشتر روی فیلمهای فرانسوی و اروپایی کار کرد. او با کارگردانانی چون فیلیپ دو بروکا، فرانسیس ژیرو و ژاک اودیار همکاری داشت. اولین جایزهٔ بینالمللی خود را برای موسیقی فیلم Girl with a Pearl Earring (دختری با گوشواره مرواریدی) پیتر وبر در سال ۲۰۰۳ دریافت کرد و نامزدی جوایز گلدن گلوب، بفتا و جوایز فیلم اروپا را نیز برای او بهارمغان آورد. او همچنین برندهٔ خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شد و اولین جایزهٔ سزار خود را برای ساخت موسیقی متن فیلم The Beat That My Heart (ضربان قلب من متوقف شده است) در سال ۲۰۰۵ ساخته ژاک اودیار دریافت کرد.
موسیقی فیلم Little Women توسط الکساندر دسپلا، آهنگساز فرانسوی ساخته شده است که با سبک همه مدل و ظریفِ خود، ترکیبی از موسیقی کلاسیک، جَز و موسیقی معاصر شناخته شده است. موسیقی دسپلا برای فیلم «زنان کوچک» دارای ارکستراسیون غنی از سازهای زهی، سازهای بادیِ چوبی، پیانو، چنگ و سازهای کوبهای است. او همچنین از یک گروه کُر متشکل از صدای زنان برای تداعی خواهرخواندگی خانوادهٔ مارس استفاده کرد. دسپلا جایی گفته بود که میخواهد منظرهای موسیقایی خلق کند که احساسات و شخصیت چهار خواهر را منعکس کند. در قطعهٔ Little Women، که تِم اصلی فیلم است، تکنوازی پیانو را میشنویم و سپس ارکستر و گروه کُر بهآن اضافه میشوند. تِمی دلگرمکننده، نوستالژیک و امیدبخش که خون در رگهایِ داستان رمان و فیلم میشود. قطعهٔ معروف دیگر، قطعهٔ Dance on the Porch است، قطعهای پرجنبوجوش و شاد که رقص جو و لوری در یک مهمانی را همراهی میکند و تکنوازی ویولن در آن حکمرانی میکند و تِمی بسیار ریتمیک است. دیگر قطعهٔ فوقالعاده زیبای فیلم، قطعهٔ Orchard House است که قطعهای لطیف و البته مالیخولیایی است و نشاندهندهٔ حالوهوای خانهٔ مارس در زمان بیماری شخصیت بث است؛ تکنوازی فلوت و گروه کُری که بهنرمی وارد روح تماشاچی/شنونده میشوند. موسیقی فیلم Little Women مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نامزد جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن شد و بهخاطر زیبایی، جذابیت و عمق احساسی فراوان و نفوذکنندهٔ خود، مورد ستایش فراوان قرار گرفت.
کارگردانی این فیلم بر عهدهٔ گرتا گرویگ بوده و هفتمین فیلم اقتباسشده از رمانی با همین عنوان، نوشتهٔ لوییزا می الکات است. گرتا گرویگ، بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی است. او فعالیت حرفهای خود را در سال ۲۰۰۶ آغاز کرد و در دههٔ ۲۰۱۰ در چند فیلم با شریک زندگی خود، نوآ بامباک که خود کارگردانی بهنام است، همکاری کرد. او برای بازی در فیلم Frances Ha (فرانسیس ها) همسرش، نامزد دریافت جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر زن شد. در حال حاضر وی معروفترین زن این روزهای سینمای هالیوود است و دلیل آن فیلم پرفروشی چون Barbie (باربی) است که میلیاردی گیشهها را فتح کرد. از فیلم «زنان کوچک» بگوییم که در آن بازیگرانی چون سرشه رونان، اِما واتسون، فلورنس پیو، الیزا اسکانلن، لورا درن، تیموتی شالامی، مریل استریپ، تریسی لتس، باب ادنکیرک، جیمز نورتون، لویی گارل و کریس کوپر حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. این فیلم نامزد دریافت ۶ جایزهٔ اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن (سرشه رونان)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (فلورنس پیو)، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی و بهترین موسیقی فیلم شد و برای بهترین طراحی لباس این جایزه را کسب کرد. فیلم Little Women در گیشه نیز عملکرد بدی نداشت و با بودجهٔ ۴۰ میلیون دلاری، فروشی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار داشت.
۱۰- فیلم خوب، بد و زشت
فیلم The Good, the Bad and the Ugly
- کارگردان: سرجو لئونه
- نویسندگان: سرجو لئونه، لوچانو وینچنزونی و آگنوره اینکورووچی
- بازیگران: کلینت ایستوود، لی وان کلیف و ایلای والاک
- سال انتشار: ۱۹۶۶
- کشور: ایتالیا، اسپانیا و آلمان غربی
- فیلم The Good, the Bad and the Ugly در IMDb: امتیاز ۸.۸
انیو موریکونه؛ بار دیگر بهاین نام افسانهای بازگشتیم. پیشتر گفتیم او را بهخاطر خلق موسیقیهای متن فراموشنشدنی برای فیلمهای وسترن، بهویژه آنهایی که توسط سرجو لئونه، نام همیشه جاویدان سینما، کارگردانی شده بود، میشناسیم و حال از اثر تا ابد ماندگار وی خواهیم گفت؛ فیلم The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد و زشت). انیو موریکونه همچنین با کارگردانان سرشناس دیگری مانند جوزپه تورناتوره، برایان دی پالما، الیور استون و کوئنتین تارانتینو کار کرد. انیو موریکونه فقید جوایز بسیاری از جمله ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ گلدن گلوب، ۶ جایزهٔ بفتا و جایزهٔ موسیقی پولار را بهدست آورد.
سبک موسیقی موریکونه متمایز و مبتکرانه بود و اِلمانهای سبکهای کلاسیک، جَز، پاپ، راک و البته آوانگارد را درهمآمیخت. اشاره داشتیم که وی بسیار خلاق بود و اغلب از سازها و صداهای نامتعارف مانند سوت، گیتار الکتریک، سازدهنی، چنگ یهودی، صدای حیوانات، شلیک گلوله و صدای انسان برای خلق آثار خود بهره میبرد. تکنیکهای مختلف دنیای موسیقی را بهخوبی میشناخت، از بداههنوازی و فری سولو و میکروتونالیته گرفته تا موسیقی الکترونیک را تجربه کرد. او یکی از اعضای مؤسس گروه آوانگارد Improvvisazione Nuova Consonanza بود. مثالی از تأثیر وی بر هنرمندان بزنیم. ابرگروه فوقالعاده محبوب و مشهور Metallica که خوانندهٔ بینهایت دوستداشتنی این گروه، جیمز هتفیلد، از بعضی از تِمهای مشهور این فیلم در کنسرتهای «متالیکا» استفاده میکند. انیو موریکونه در فیلم «خوب، بد و زشت» با استفاده از یک ملودی دو نتی که سازهای مختلف برای هر یک از سه شخصیت اصلی خلق کردهاند، درنهایت صدایی چون صدای زوزهٔ یک کایوت را ایجاد کرد. او از فلوت برای شخصیت بلوندی، اوکارینا برای شخصیت اَنجل آیز و صدای انسان برای شخصیت توکو استفاده کرد. صداهایی متفاوت برای برانگیختن احساساتی چون تنهایی و مهجوریت شخصیتها و همزمان غرق کردن تماشاچی در مناظر غربِ وحشی و سرنوشتی که هر یک از شخصیتها دارند. یکی از معروفترین تِمهای اصلی تاریخ سینما، تمِ اصلی همین فیلم است که در تیتراژ ابتدایی و در طول فیلم پخش میشود. یکی دیگر از ویژگیهای موسیقی متن فیلم The Good, the Bad and the Ugly، استفاده از لایتموتیفها است که با شخصیتها، مکانها یا موقعیتهای خاصی مرتبط هستند. بهعنوان مثال، موریکونه برای هر یک از سه شخصیت اصلی یک لایتموتیف ساخت که هر زمان هر یک از این سه شخصیت اصلی در صحنه ظاهر میشوند یا عملی را انجام میدهند، لایتموتیفها در گوش تماشاچی زنگ میزنند. موریکونه همچنین برای دیگر اِلمانهای داستانی فیلم چون جنگ داخلی، جستجوی طلا و صحنهٔ حماسی و بینظیر گورستان، لایتموتیفهایی ساخت.
فیلم The Good, the Bad and the Ugly را سرجو لئونه، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس ایتالیایی ساخت که وی را خالق «وسترن اسپاگتی» میدانند و کارگردانی نامی و مؤلف در تاریخ سینما است. شخصیت «خوب» (با بازی کلینت ایستوود و با نام «بلوندی» در فیلم) و شخصیت «زشت» (با بازی ایلای والاک و با نام «توکو» در فیلم) با یکدیگر کار میکنند و با شگرد خاصی، کلانترهای مناطق مختلف را گول میزنند و منبع درآمد آنها این است و از طرفی شخصیت جذابِ «بد» (با بازی لی وان کلیف و با نام اَنجل آیز) را داریم که آدمکشی حرفهای است که بهخاطر پول حاضر بهانجام هر کاری است. فیلم در ژانر وسترنِ اسپاگتی و حماسی است که سرجو لئونه در سال ۱۹۶۶ آن را ساخت. بازیگران این فیلم ایتالیایی و انگلیسی صحبت میکنند و فیلم «خوب، بد و زشت»، سومین (و آخرین) فیلم از سهگانهٔ دلار (Dollars Trilogy) سرجو لئونه است. کلینت ایستوود، لی وان کلیف، ایلای والاک، فرانک برانیا، آلدو سامبرل، رادا راسیمف، آنتونیو کاساس، آنتونیو مولینو روخو، لورنسو روبلدو و آنتونیو کازاله بازیگران فیلم «خوب، بد و زشت» هستند. فیلم The Good, the Bad and the Ugly یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین وسترنهای تاریخ سینما است که بسیار مورد تمجید و تحسین منتقدان و تماشاچیان قرار گرفت. این فیلم با بودجهٔ ۱.۲ میلیون دلاری، فروش بسیار خوب ۳۹ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۹- فیلم رقصنده با گرگها
فیلم Dances with Wolves
- کارگردان: کوین کاستنر
- نویسندگان: مایکل بلیک
- بازیگران: کوین کاستنر، مری مکدانل، گراهام گرین، رادنی ای. گرانت و تانتو کاردینال
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- کشور: ایالات متحده آمریکا و بریتانیا
- فیلم Dances with Wolves در IMDb: امتیاز ۸
جان بری، آهنگساز و رهبر ارکستر بریتانیایی بود که موسیقی متن بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و برنامهٔ تلویزیونی از جمله بسیاری از فیلمهای جیمز باند را نوشت و بسیاری از ما وی را با آهنگهای ماندگاری که برای مأمور ۰۰۷ ساخت بهیاد داریم، اما شاهکار وی چیز دیگری است؛ فیلم Dances with Wolves (رقصنده با گرگها) که فیلمی حماسی وسترن، محصول سال ۱۹۹۰ بهتهیهکنندگی، کارگردانی و البته نقشآفرینی کوین کاستنر است و این فیلم را باید هدیهٔ ابدی کوین کاستنر بهسینما و سینمادوستان خواند. جان بری در سال ۱۹۳۳ در یورکِ انگلستان متولد شد و جالب است بدانید در خانوادهای بزرگ شد که صاحب چندین سینما بودند. جان بری نواختن پیانو و ترومپت را در جوانی آموخت و گروه راک خود را با عنوان John Barry Seven در سال ۱۹۵۷ تشکیل داد. او تنظیم و تهیهکنندگی آثار خوانندگان پاپ آن دوران را تا مدتی انجام میداد و آدام فیث، یکی از خوانندگان انگلیسی است که تحت نظر جان بری، جان گرفت. جان بری خیلی زود وارد دنیای موسیقی فیلمهای سینمایی شد و باتوجهبه پیشینهٔ خانوادگی وی که مربوطبهسینما بود و علاقهٔ خودش بهآهنگسازی، بهترین انتخابی بود که میتوانست داشته باشد.
او موسیقی متن اولین فیلم مجموعهٔ جیمز باند را با عنوان Dr. No (دکتر نو) که محصول سال ۱۹۶۲ بود، تنظیم کرد و این آغازی برای سفری طولانی با این مجموعهٔ محبوب بود و جان بری آهنگسازی ۱۱ فیلم دیگر مجموعهٔ «جیمز باند» را ادامه داد و صدایی متمایز ساخت که مترادف با ژانر جاسوسی شد، تعریف ژانر جاسوسی شد. او برنده ۵ جایزهٔ اسکار برای موسیقی متنهای ماندگاری که ساخت شد؛ فیلم Born Free (آزاد) که فیلمی در ژانر ماجراجویی بهکارگردانی جیمز هیل بود و بازیگرانی چون ویرجینیا مکنا، بیل تراورز و جفری کین در آن ایفای نقش کردند (۲ اسکار در بخشهای بهترین قطعهٔ اورجینال و بهترین موسیقی متن فیلم) و فیلم معروف The Lion in Winter (شیر در زمستان) بهکارگردان آنتونی هاروی که در این فیلم بازیگران بسیار مطرحی چون پیتر اوتول، کاترین هپبورن، جان کستل و آنتونی هاپکینز در نقش ریچارد شیر دل، جین مرو و تیموتی دالتون و نایجل تری نقشآفرینی کردهاند. جایزهٔ اسکار دیگر وی مربوطبه فیلم زندگینامهای، درام و عاشقانهای با عنوان Out of Africa (خارج از آفریقا) به کارگردانی سیدنی پولاک است که این فیلم ۷ جایزهٔ اسکار، از جمله جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۸۵ بهدست آورد و مریل استریپ و رابرت ردفورد، دو بازیگر اصلی فیلم بودند. فیلم Dances with Wolves هم آخرین اسکار را برای جان بری بهارمغان آورد و از موسیقی متن این فیلم بگوییم.
جان بری سبک متمایز و میتوان گفت همهفنحریفی خود را وامدار اِلمانهای موسیقی جَز، کلاسیک، پاپ و فولکلور است و وی ترکیبشناسی قهار است. او اغلب از سازهای زهی، سازهای برنجی، سازهای کوبهای و صداهای الکترونیکی برای خلق اصوات اتمسفریک و دراماتیک استفاده میکرد. او همچنین در نوشتن ملودیهای خاطرهانگیز و تِمهای جذابی که با شخصیتها و داستانهای فیلمهایی که روی آنها کار میکرد، مهارت بالایی داشت و از سویی استاد تکنیک بود. بهعنوان مثال او از اوستیناتو (الگوی موسیقایی مکرر که برای ایجاد تنش و تعلیق استفاده میشود) در تِم «جیمز باند»، از یک موتیف چهار نتی که توسط گیتار الکتریک و سازی برنجی نواخته شده است برای ایجاد احساس خطر و هیجان استفاده کرد. سبک موسیقی جان بری تحت تأثیر از آهنگسازانی چون هنری مانچینی، برنارد هرمان، موریس راول و انیو موریکونه بود و اثرگذاری او و الهامبخش بودن آثارش را در اثر هنرمندان و آهنگسازانی چون هانس زیمر، دیوید آرنولد، تام یورک (خوانندهٔ بینظیرِ گروه بینظیر Radiohead) و گروه Portishead را شاهد و شنوا هستیم.
جان بری موسیقی باشکوه و رمانتیکی خلق کرد که با نمایش بینش و زیبایی درونی ساکنان اولیه آمریکا، دنیای پررمزوراز آنها را جانبخشی کرد. موسیقی متن فیلم Dances with Wolves دارای سه تِم اصلی است: تِم «جان دانبار»، تِم «عشق» و تِم «سفر». تِم The John Dunbar، ملودی آرام و نشاندهندهٔ تنهایی شخصیت اصلی و البته ارتباط زیبای او با طبیعت است و با تار و چنگ، و اغلب با یک فلوت سولو یا ساز ابوا همراه است. این تِم اولین مرتبه همراه آهنگِ آغازین فیلم میشود و در تمام مدت زمان فیلم، بهاشکال مختلف و در زمانهای مختلف، تکرار میشود. تِم Love، یک ملودی لطیف و پرشور است که بیانگر عشق بین شخصیت جان دانبار و زنی سفیدپوست در بین قبیلهای سرخپوست است. این تِم با تار نیز نواخته میشود اما در لِولی بالاتر و با شدتی بیشتر و میشود قطعهای با نام شخصیت زن؛ قطعهٔ Stands With a Fist Remembers و البته در قطعات اصلی «عشق» و «بدرود» اوج میگیرد و قطعهای که فیلم با آن بهپایان میرسد. تِم دیگر، تِم The Journeying است؛ ملودی قدرتمند و قهرمانانه که دست روی ماجراجویی شخصیت اصلی میگذارد و احساس خطری که با شکستن خط قرمزهای شخصی بهانسان دست میدهد. این تِم با سازهای برنجی، بهویژه فرنچ هورن (کُر)، نواخته میشود و ضرباتی ریتمیک دارد که حرکت و کنش را نشان میدهد. این تِم برای اولین مرتبه در قطعهٔ Journey to Fort Sedgewick شنیده شد و در صحنههای متعددی از سفر یا شکار فیلم استفاده میشود.
فیلم Dances with Wolves، اولین تجربهٔ کوین کاستنر در جایگاه کارگردانی بود و چه تجربهای! این فیلم اقتباسی از رمانی با همین عنوان، اثر مایکل بلیک است که داستان ستوان ارتش اتحادیه، جان جی. دونبار (کوین کاستنر) است که برای پیدا کردن یک پست نظامی بهمرز آمریکا سفر میکند و در این راه با گروهی از لاکوتاها (قبیلهای قدیمی از سرخپوستها) ملاقات میکند. سرخپوستانی که بهخاطر فرهنگ و اخلاق و سرشت نیکی که شخصیت اصلی داستان دارد، یک سفیدپوست را در جامعه خود میپذیرند، اما در سوی دیگر سربازان سفیدپوست، مردی از نژاد خودشان که دیگر تبدیل بهیک «انسان» شده را بههر نحوی آزار میدهند و شکنجه میکنند. فیلم (رقصنده با گرگها) در شصتوسومین دوره جوایز اسکار، نامزد دریافت ۱۲ جایزهٔ اسکار شد و برنده ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی، بهترین تدوین، بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن و بهترین میکس صدا شد. فیلم کوین کاستنر بسیار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و تماشاچیان نیز از تماشای آن لذت بردند و در گیشه نیز فوقالعاده عمل کرد و با بودجهٔ ۲۲ میلیون دلاری، فروشی ۴۲۴ میلیون دلاری داشت.
۸- فیلم گلادیاتور
فیلم Gladiator
- کارگردان: ریدلی اسکات
- نویسندگان: دیوید فرانزونی، جان لوگان و ویلیام نیکلسون
- بازیگران: راسل کرو، واکین فینیکس، کانی نیلسن، الیور رید، درک جاکوبی، جایمن هانسو و ریچارد هریس
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کشور: ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، مالت و مراکش
- فیلم Gladiator در IMDb: امتیاز ۸.۵
در چنین فهرستی، تکرار نامها اجتنابناپذیر است. پس بار دیگر بهاسطورهای زنده بازمیگردیم؛ هانس زیمر، آهنگساز و تهیهکنندهٔ موسیقی مشهور آلمانی که برخی از بهیادماندنیترین و خلاقانهترین موسیقیها را برای بیش از ۱۵۰ فیلم خلق کرده است. او در سال ۱۹۵۷ در فرانکفورتِ آلمان متولد شد و در نوجوانی به انگلستان رفت و در آنجا فعالیت خود را بهعنوان نوازنده در گروهها و پروژههای مختلف آغاز کرد. او برنده ۲ جایزهٔ اسکار، ۴ جایزهٔ گِرمی و یک گلدن گلوب برای کارهایش شده است. زیمر را با هنر ترکیب اصوات الکترونیکی و ارکستری در آثار شخصی و سینمایی وی میشناسند. هانس زیمر در اواخر دهه ۱۹۸۰ و بهدعوت بری لوینسون، کارگردان، تهیهکننده و هنرپیشه معروف و محبوب آمریکایی، و برای ساخت موسیقی متن فیلم زیبا و دوستداشتنی Rain Man (مرد بارانی) که اولین نامزدی اسکار را برای او بهارمغان آورد، بهکارخانهٔ رؤیاسازی، هالیوود، نقل مکان کرد. فلسفهٔ موسیقی هانس زیمر براساس کنجکاوی و تجربه است و او با سبکها، ژانرها، سازها و فناوریهای مختلف موسیقی آشنا است و میداند چطور تئوری را بهعملی تبدیل کند.
وی تحت تأثیر موسیقی فیلمهای انیو موریکونه بود که او را استاد و شخصِ الهامبخش خود میداند. هانس زیمر در جایی چنین گفته است که همواره در تلاش است با موسیقی خود داستانی را روایت کند و هدفش این است که احساسات و تِم داستانی فیلم و اتمسفر اثر را در موسیقی خود ثبت کند. او همچنین گفته است که دوست دارد با هر پروژه، خود را بهچالش بکشد و بیشتر و بیشتر در دنیای موسیقی غرق شود و اکتشاف کند هر آنچه تعریفی جدید در موسیقی مینامیم. او با کارگردانان کاربلد و صاحب سبکی چون کریستوفر نولان (که این شخص بهخوبی زیمر را بهچالش میکشد)، ریدلی اسکات، ران هاوارد و دنیس ویلنوو همکاری کرده است. اثری از وی را انتخاب کردهایم که در بخش موسیقی جوایزی آنچنان معروفی بهدست نیاورد (گلدن گلوب را بهدست آورد)، اما بهجرئت یکی از بهترین ساختههای هانس زیمر و البته با همکاری لیسا جرارد، خواننده و موسیقیدان استرالیایی است که همگان وی را با صدای کنترآلتو (کنترآلتو نام بازهای از صدا در موسیقی و گونهای از صدای زنانه در خوانندگی و اپرا است که آن را بمترین صدای زنانه میدانند) میشناسند و آن فیلم، فیلم تاریخی و حماسی Gladiator (گلادیاتور) بهکارگردانی سِر ریدلی اسکات است.
موسیقی متن فیلم «گلادیاتور» توسط هانس زیمر و لیسا جرارد ساخته شد. این موسیقی دارای ترکیبی از عناصر ارکسترال، فولکلور و الکترونیک و همچنین آوازهای خاص و متمایز جرارد است که رمزورازی معنوی را بهفیلم اضافه کرد. موسیقی متن فیلم Gladiator دارای لایتموتیفهایی است که شخصیتها و احساسات آنها را منعکس میکند، مانند اشتیاق شخصیت ماکسیموس بهخانوادهاش و طلبِ وصال همیشگی او در رسیدن بهآنها، شهوت شخصیت کمودوس برای قدرت و احساس شجاعت و افتخاری که گلادیاتورها پس از پیروزی در کولوسئومِ بزرگ بهدست میآورند و اعتمادبهنفسی که بهبالاترین درجهٔ خود میرسد. قطعهٔ Battle که این قطعه را در صحنهٔ ابتدایی فیلم میشنویم، جایی که ماکسیموس ارتش روم را دربرابر بربرهای ژرمن رهبری میکند؛ موسیقی قوی، سریع و حماسی با طبلهای کوبنده، سازهای برنجی و گروه کُر.
این آهنگ همچنین تِم Maximus را در دل دارد، تِمی با ملودی بسیار ساده، اما عجیب گیرا و تِمی که نشاندهنده قدرت و رهبری این شخصیت است. از طرف دیگر قطعهٔ Now We Are Free را داریم که در صحنهٔ نهایی فیلم پخش میشود، جایی که ماکسیموس دیگر در این دنیایی که خیلی وقت پیش دلزدهاش کرد، نیست و بهخانوادهٔ خود میپیوندد. موسیقی آهسته، آرام و احساسی است و آواز سوزناک لیسا جرارد در پسزمینهٔ ارکستری ملایم، اوج میگیرد. جالب اینجا که این آهنگ درواقع همان تِم ماکسیموس است که هر بار شکلی بهخود میگیرد و جایی صلحآمیزتر و امیدوارکنندهتر و جایی در اوج ناامیدی و خشم. موسیقی متن فیلم «گلادیاتور» یکی از بهترین آثار هانس زیمر است و لیسا جرارد هم با آواز خود، جان از تماشاچی میگیرد. موسیقی متن این فیلم بر بسیاری از موسیقیهای دیگر فیلمها در ژانر حماسی و تاریخی تأثیر گذاشته است.
ریدلی اسکات، کارگردان و تهیهکنندهٔ انگلیسی را بهخوبی میشناسیم. ریدلی اسکات یعنی علم و تخیل و تاریخ و حماسه. سِر ریدلی اسکات ۳ مرتبه نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی شده است و همین فیلم Gladiator وی برنده ۵ جایزهٔ اسکار در بخشهای بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد برای راسل کرو دوستداشتنی، بهترین طراحی لباس، بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای تصویری شد. اسکات در سال ۲۰۰۳ عنوان شوالیه را برای خدماتش در صنعت فیلم بریتانیا کسب کرد. «گلادیاتور»، محصول سال ۲۰۰۰ است و در آن بازیگرانی چون راسل کرو، واکین فینیکس، کانی نیلسن، الیور رید، درک جاکوبی، جایمن هانسو و ریچارد هریس حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. راسل کرو نقش یک سردار رومی را ایفا میکند که بهتلخی همسر و فرزند، یاران و در مجموع، زندگی خود را بهآنی از دست میدهد و تبدیل بهبردهای خشمگین در سیرکی تشنهٔ خون میشود و برده، گلادیاتور میشود، گلادیاتور بهبهایی سنگین آزاد میشود؛ آزادی بهمعنای حقیقی. فیلم Gladiator بسیار مورد تمجید و تحسین منتقدان قرار گرفت و در گیشه نیز عملکردی بسیار خوب داشت و با بودجهٔ ۱۰۳ میلیون دلاری، ۵۰۳ میلیون دلار فروخت.
۷- فیلم فهرست شیندلر
فیلم Schindler’s List
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- نویسندگان: استیون زایلیان
- بازیگران: لیام نیسون، بن کینگزلی و ریف فاینز
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- فیلم Schindler’s List در IMDb: امتیاز ۹
جان ویلیامز نمادی موسیقی متن در صنعت سینما است. چون بسیاری دیگر، نام وی باری دیگر تکرار شد و این بار با شاهکار سینمایی Schindler’s List (فهرست شیندلر) استیون اسپیلبرگ. جان تاونر ویلیامز، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست آمریکایی است که تعداد فراوانی از شاخصترین موسیقیهای تاریخ سینما را ساخته و نامی افسانهای در سینمای جهان از خود برجای گذاشته و همچنان استادانه بهتصاویر متحرک، روحِ موسیقی میدمد. جان ویلیامز بهدلیل همکاری با کارگردانی چون استیون اسپیلبرگ که از بهترینهای تاریخ سینما بود و است و ساخت موسیقی متن برای بسیاری از فیلمهای این کارگردان صاحب سبک همچون فیلم Jaws (آروارهها)، فیلم E.T. (ای. تی.)، مجموعه سینمایی Indiana Jones (ایندیانا جونز) و Jurassic Park (پارک ژوراسیک)، بسیار نامش بر سر زبانها آمد و برخی میگفتند این دو آنقدر از کار یکدیگر شناخت دارند که گویی کارگردان و سازندهٔ موسیقی متن فیلمهای اسپیلبرگ یک نفر است با دو نام. جان ویلیامز برنده ۵ جایزهٔ اسکار، ۲۵ جایزهٔ گرمی، ۷ جایزهٔ فیلم آکادمی بریتانیا و ۴ جایزهٔ گلدن گلوب شده است. جان ویلیامز، شکوه و زیبایی و لطافت موسیقی در سینما است و بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ سینما شناخته میشود. او از لایتموتیفها بهزیبایی و استادانه استفاده میکند؛ لایتموتیفها در موسیقی متن فیلمهای سینمایی، تکرارشوندههایی هستند که شخصیتها، مکانها یا ایدهها را نشان میدهند. برای مثال، او آهنگ معروف Imperial March را برای شخصیت «دارث ویدر» در جنگ ستارگان یا تِم Hedwig را برای هری پاتر و دنیای جادوییاش ساخت. او از ژانرها و سبکهای مختلف موسیقی مانند کلاسیک، جَز، فولک و پاپ الهام میگیرد و اغلب عناصری از آثار آهنگسازان افسانهای دیگر چون ریچارد واگنر، گوستاو هولست، ایگور استراوینسکی و آرون کوپلند را بهکار میبرد.
آهنگسازی و رهبری ارکسترای فیلم Schindler’s List توسط جان ویلیامز ساخته شده است. در این موسیقی متن موی بر تن سیخکننده، ایتزاک پرلمن، بهعنوان نوازندهٔ ویولن حضور دارد که تِم اصلی و تکنوازیهای دیگر را در طول فیلم اجرا میکند. موسیقی متن این فیلم، برنده جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن، جایزهٔ بفتا برای بهترین موسیقی فیلم و جایزهٔ گِرمی برای بهترین موسیقی متن در بخش رسانههای تصویری شد. عنوان تِم اصلی برگرفته از عنوان فیلم و Schindler’s List است؛ ملودی دلهرهآور و سادهای که غم، اندوه و تراژدی هولوکاست و همچنین امید و انسانیت اعمال شخصیت بیهمتای شیندلر را بیان میکند. پرلمن بهاین تِم، عمقی گاه خفهکننده میدهد و از سویی احساس را در تماشاچی (شنونده/بیننده) زنده میکند و تضادی بین ویولن سولو و سایر گروه نوازندگی ایجاد میکند. تِم اصلی در اشکال مختلف در طول فیلم نواخته میشود و گاهی اوقات با سازهای مختلف و همچنین کمی نُتبازی که جان ویلیامز میکند همراه میشود تا منعکسکننده حالات و موقعیتهای متغیر شخصیتها باشد. موسیقی متن فیلم شامل اِلمانهایی از موسیقی یهودی سنتی چون موسیقی کلزمر، عامیانه و موسیقی مذهبی است. ویلیامز از سازهایی مانند کلارینت، سیمبالوم، آکاردئون و ماندولین برای ایجاد حس اصالت و هویت فرهنگی برای شخصیتهای یهودی استفاده کرد.
جان ویلیامز تضادی بین فضای تاریک و ظالمانهٔ رژیم نازی و فضای روشن و امیدوارکننده کارخانهٔ شیندلر ایجاد میکند و برای دستیابی بهاین تضاد از تکنیکهای موسیقی متفاوتی مانند کروماتیسم، آتونالیته و سکوت برای اولی و دیاتونیسم، تونالیته و ملودی برای دومی استفاده میکند. بهعنوان مثال، در قطعهٔ Auschwitz-Birkenau، ویلیامز از تکنیک مینیمالدْرُونِ، با حجم صدایی کم، اما با آکوردهای تیز و برنده و سازهای کوبهای برای ایجاد حسِ ترس و وحشت استفاده میکند، درحالیکه در قطعهٔ Schindler’s Workforce از یک موتیف زنده و موزون با سازهای بادی چوبی و زهی استفاده میکند تا بهحس انرژی و خوشبینی بهآینده یا حداقل همان زمان حال، برسد. موسیقی متن فیلم «فهرست شیندلر» متأثر از آثار دیگر آهنگسازان کلاسیک مانند باخ، موتزارت، بتهوون، مالر، شوستاکوویچ، بارتوک و پندرسکی است. ویلیامز با استفاده از سبکهای موسیقی آنها یا بهرهبری از موتیفهای آنها در موسیقی خود، بهاین آهنگسازان ادای احترام میکند. در کلامی، جان ویلیامز در فیلمی شاهکار، شاهکار خود را خلق میکند.
استیون آلن اسپیلبرگ، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس آمریکایی و از کارگردانان دورهٔ مدرن هالیوود است که همگان با وی خاطره داریم و از لحاظ فروش فیلمهایش همیشه یکی از موفقترین کارگردانان جهان بهشمار میرود و درواقع در صدر است و همین امر محبوبیت بالای وی بین تماشاچیان را نشان میدهد و البته که منتقدان نیز همواره آثار وی را ستودهاند. اسپیلبرگ علاوهبر فیلمسازی، شرکتهای امبلین اینترتینمنت و دریمورکس را بنیانگذاری کرد و بهعنوان تهیهکننده در بسیاری از سریالها و فیلمهای تلویزیونی فعالیت کرده است. او همچنین بهخاطر همکاری طولانیمدتی که با جان ویلیامز دارد، معروف است و شاید تنها در ۵ فیلم، ساخت موسیقی متن را بهشخص دیگری سپرده است. فیلم Schindler’s List، درامی تاریخی است و براساس رمانی غیرداستانی با عنوان «کشتی شیندلر»، اثر توماس کنیلی ساخته شده است. داستان فیلم دربارهٔ اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی است که در طول جنگ جهانی دوم بیش از هزار و صد پناهندهٔ عمدتاً یهودی لهستانی را با بهکارگیری آنها در کارخانههایش از هولوکاست نجات داد. لیام نیسون در نقش شیندلر، ریف فاینز در نقش افسر آمون گوت و بن کینگزلی در نقش حسابدار یهودی شیندلر، ایزاک اشترن، بازیگران اصلی و درخشان فیلم هستند. این فیلم نامزد دریافت ۱۲ جایزهٔ اسکار بود و ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی و بهترین موسیقی متن را بهدست آورد. در سال ۲۰۰۷، نام فیلم «فهرست شیندلر» از سوی انستیتوی فیلم آمریکا در رتبهٔ هشتم فهرست ۱۰۰ فیلم برتر آمریکایی تمام دوران قرار گرفت. جالب است بدانید نام ۷ فیلم اسپیلبرگ از سوی کتابخانهٔ کنگره بهدلیل اینکه «از نظر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی» مهم هستند، در فهرست ملی فیلم ثبت شده و یکی از آنها، فیلم «فهرست شیندلر» است. این فیلم در گیشه نیز بسیار عالی عمل کرد و با بودجهٔ ۲۲ میلیون دلاری، ۳۲۲ میلیون دلار فروخت.
۶- فیلم ابدیت و یک روز
فیلم Eternity and a Day
- کارگردان: تئو آنجلوپولوس
- نویسندگان: تونینو گوئرا، تئو آنجلوپولوس، پتروس مارکاریس و جورجو سیلوانی
- بازیگران: برونو گانتس، ایزابل رنو و فابریتزیو بنتیوولیو
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- کشور: فرانسه، ایتالیا، یونان و آلمان
- فیلم Eternity and a Day در IMDb: امتیاز ۷.۹
نوبت به النی کارایندرو رسید، آهنگساز بینظیر یونانی که بیشتر بهخاطر آهنگسازی فیلمهای کارگردان صاحب سبک یونانی، تئو آنجلوپولوس شناخته میشود و از موسیقی متن فیلم تا ابد شاهکار Eternity and a Day (ابدیت و یک روز) وی خواهیم نوشت. النی کارایندرو در ۲۵ نوامبر ۱۹۴۱ در دهکدهای کوهستانی در یونان مرکزی، بخوانید المپ، بهدنیا آمد. هنگامی که ۸ ساله بود، خانوادهاش به آتن نقل مکان کردند و وی نواختن پیانو آموخت، تاریخ و باستانشناسی خواند. در زمان حکومت نظامی یونان، او در پاریس زندگی میکرد و در رشتهٔ موسیقی اثنوموزیکولوژی (موسیقیشناسی قومی) و ارکستراسیون تحصیل میکرد. او همچنین با نوازندگان جَز بداههنوازی کرد و آهنگهای محبوبی نیز ساخت. الههٔ یونانی موسیقی، در سال ۱۹۷۴ بهشهر آتن بازگشت و لابراتواری برای سازهای سنتی تأسیس کرد. او همچنین بهعنوان تهیهکننده رادیو کار کرد و شروع بهساخت موسیقی برای تئاتر و سینما کرد. او از سال ۱۹۷۶ همکاری خود را با ECM Records آغاز کرد و آلبومهای زیادی از موسیقی خود منتشر کرد. او جوایز متعددی را برای آهنگهایش دریافت کرد، از جمله جایزهٔ پرمیو فلینی در سال ۱۹۹۲ و جایزهٔ یک عمر دستاورد جوایز جهانی موسیقی متن جشنواره گنت در سال ۲۰۲۱. النی کارایندرو برای ۱۸ فیلم بلند، ۳۵ نمایش تئاتر و ۱۱ سریال تلویزیونی و فیلم تلویزیونی موسیقی ساخته است.
او با کارگردانان زیادی مانند کریس مارکر، ژول داسین و مارگارت فون تروتا کار کرده است. معروفترین همکاری او با تئو آنجلوپولوس بود که در ۸ فیلم آخرش از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۸ با او کار کرد. النی کارایندرو امضای خود را دارد و سبک وی روی موسیقی متن پدیدار میشود و طبقه گفتهٔ خودش بهدنبال ریتم درون تصاویر محرک بود. موسیقی او متأثر از موسیقی محلی یونان، موسیقی کلاسیک، جَز و موسیقی معاصر است. او اغلب از سازهای سنتی مانند سنتوری، لیرا، نی و کانونکی استفاده میکند. موسیقی او با ملودیهای غنایی، هارمونیهای غنی و عمق احساسی آن مشخص میشود. النی کارایندرو یکی از معتبرترین و تأثیرگذارترین آهنگسازان یونان و فراتر از آن است، در صدر است، تعریف هنر است، در کلامی موسیقی است. النی کارایندرو با زیبایی و رسایی موسیقی خود، قلب و روح بسیاری از مردم را تحت تأثیر قرار داده است. او یک هنرمند واقعی است که زندگی خود را وقف خلق موسیقی کرده که منعکسکننده دیدگاه او از جهان است.
موسیقی متن فیلم Eternity and a Day توسط النی کارایندرو، یکی از برجستهترین آهنگسازان مدرن یونان ساخته شده است. او از سال ۱۹۸۴ در بسیاری از فیلمهای آنجلوپولوس، با وی همکاری کرده است. وی برای ساخت موسیقی متن فیلم «ابدیت و یک روز» از سازهای عامیانه یونانی، بهویژه کلارینت، و دیگر آثار بومی که لحن شاعرانهٔ فیلم را منعکس میکند، استفاده کرده است. خوانندهٔ یونانی، ماریا فارانتوری برخی از اشعار دیونیسیوس سولوموس را در فیلم میخواند که الهامبخش شخصیت قهرمان داستان است. موسیقی تضادی بین حالوهوای بسیار غمانگیز و نوستالژیک فیلم و نگاه امیدبخش و شاعرانه نویسنده ایجاد میکند. تِم «ابدیت» که توسط ارکستر زهی و پیانو نواخته میشود، نشاندهندهٔ تلاش نویسنده برای جاودانگی ازطریق هنر و عشق او بههمسرش است. تِم «روز» را داریم که توسط کلارینت و گیتار نواخته میشود و سفر نویسنده با پسر و مواجهه او با واقعیت و انسانیت را همراهی میکند. تِم «دریا» که با چنگ و فلوت نواخته میشود و ارتباط نویسنده با سرزمین مادری و خاطرات او از همسرش را بهیاد میآورد و تِم «خداحافظی» که تکنوازی ویولن و ویولن سل است و پذیرش سرنوشت نویسنده و خداحافظی نهایی او با عزیزانش است. چهار قطعهای که تا ابدیت در ذهن تماشاچی زنگ خواهند زد. موسیقی فیلم «ابدیت و یک روز» یکی از بهترین آثار کارایندرو و یکی از زیباترین موسیقیهای ساخته شده در تاریخ سینما است. این فیلم عمق احساسی عجیبی دارد، غنای موسیقایی و هماهنگی آن با تصاویر بینظیر است و مضامین فیلم پیچیدگی آنچنانی ندارند و از درون تمام انسانها میگوید. موسیقی متن فیلم Eternity and a Dayرا میتوان گواهی بر استعداد و احساسات کارایندرو بهعنوان آهنگساز و همکاری پربار او با آنجلوپولوس بهعنوان یک فیلمساز در نظر گرفت.
تئودوروس آنجلوپولوس، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده فقید یونانی بود. تئودوروس آنجلوپولوس کارگردانی بود که زمانهٔ خود را شناخت و از درد جانکاه زیست در آن گفت. نماهای طولانی از شاخصههای این کارگردان بود، نماهای طولانیای که اغلب با وسواس زیاد و پیچیدگیهای خاصی طراحی شده بودند. وی کارگردانی آثاری تا ابد ماندگار در تاریخ سینما چون Voyage to Cythera (سفر به سیترا)، سهگانهٔ The Weeping Meadow (دشتِ گریان) و Ulysses' Gaze (نگاه خیرهٔ اولیس) و همین فیلم را برعهده داشت. فیلم «ابدیت و یک روز» وی در سال ۱۹۹۸ میلادی در جشنواره جهانی فیلم کن فرانسه موفق بهدریافت نخل طلای بهترین فیلم از این جشنواره شد و همچنین برنده جایزهٔ ویژه هیئت داوران همین جشنواره شد. «ابدیت و یک روز» فیلمی درام محصول سال ۱۹۹۸ به کارگردانی تئو آنجلوپولوس و با بازی برونو گانز، ایزابل رنولد و فابریزیو بنتیوگلیو است. داستان فیلم در مورد نویسندهای در حال مرگ است که سعی میکند با کمک بهپسر جوان آلبانیایی که توسط قاچاقچیان انسان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، معنایی برای زندگی خود بیابد.
این فیلم کاوشی شاعرانه و فلسفی در مضامین فناپذیری، حافظه، عشق و هنر است. این فیلم بهچهار فصل تقسیم شده است که هر فصل مربوطبه یک روز از زندگی نویسنده است. فصل اول فصل زمستان و یکشنبه است، زمانیکه نویسنده متوجه میشود که یک بیماری لاعلاج دارد و تصمیم میگیرد از پسر مراقبت کند. فصل دوم فصل بهار و دوشنبه است که نویسنده بهدیدار دخترش رفته و گذشته خود را با همسرش بهیاد میآورد. فصل سوم تابستان و سهشنبه است که نویسنده سعی میکند با پسرک از مرز عبور کند و با منظرهای سورئال روبهرو میشود. فصل چهارم پاییز و چهارشنبه است که نویسنده با دوستان و خانواده خود خداحافظی میکند و سفر خود را کامل میکند. شاهکاری در داستاننویسی و روایتِ داستانی در تاریخ سینما در ترکیبی با موسیقی مالیخولیایی و نوستالژیکی که النی کارایندرو در کالبد آن دمید. فیلم Eternity and a Day مملو از تصاویر نمادین و ارجاعاتی بهتاریخ و فرهنگ یونان است که بیشتر از این جلو نمیرویم. تماشای شاهکار تئودوروس آنجلوپولوس را از دست ندهید، شنیدن شاهکار النی کارایندرو را از دست ندهید.
۵- فیلم داستان وست ساید
فیلم West Side Story
- کارگردان: رابرت وایز و جروم رابینز
- نویسندگان: ارنست لمان
- بازیگران: ناتالی وود، ریچارد بیمر، جرج چاکریس و ریتا مورنو
- سال انتشار: ۱۹۶۱
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- فیلم West Side Story در IMDb: امتیاز ۷.۶
از بهترینها بنویسیم و نامی از لئونارد برنستین جاودانهای نبریم؟ لئونارد برنستین، موسیقیدان برجستهٔ آمریکایی و رهبر ارکستر، آهنگساز، پیانیست، مربی، نویسنده و البته انسانی بسیار انساندوست بود. او در سال ۱۹۱۸ در ماساچوست و در خانوادهٔ مهاجران یهودیِ روسی بهدنیا آمد. از کودکی نواختن پیانو را آموخت و در دانشگاه هاروارد، مؤسسه موسیقی کورتیس و مرکز موسیقی برکشایر تحصیل کرد. او اولین رهبر ارکستر آمریکاییتبار بود که در سال ۱۹۵۸ بهعنوان مدیر موسیقی فیلارمونیک نیویورک منصوب شد. لئونارد برنستین بهعنوان آهنگساز، هم برای سالن کنسرت و هم برای تئاترها موسیقی مینوشت. او ساخت سه سمفونی، موسیقی چندین باله و اپرا را نیز در کارنامه دارد. وی با ساخت موسیقی متن برای فیلم ماندگار On the Waterfront (در بارانداز) که مارلون براندوی جوان ستارهٔ آن فیلم بود، برنده جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن شد. بااینحال، مشهورترین موسیقی متنی که همگان لئونارد برنستین را با آن فیلم میشناسند، فیلم موزیکال West Side Story (داستان وست ساید) است که اقتباسی مدرن از تراژدی عاشقانه رومئو و ژولیت در شهر نیویورک بود. لئونارد برنستین مربی پرشوری بود که همواره میخواست عشق خود را بهموسیقی با همگان بهاشتراک بگذارد. او سخنرانی میکرد، کتاب مینوشت و برنامههای تلویزیونی را میزبانی کرد و در آن برنامهها، موسیقی کلاسیک را بهمیلیونها نفر معرفی کرد.
او مفاهیم و تاریخ موسیقی را بهشیوهای جذاب و قابل دسترس با استفاده از سمپلهایی از آهنگسازان معروف و ژانرهای مختلف توضیح میداد. لئونارد برنستین همچنین دو فستیوال بینالمللی موسیقی بهنامهای مرکز موسیقی تانگلوود و جشنواره موسیقی شلزویگ-هولشتاین را ایجاد کرد که در آنها بهموسیقیدانانِ جوان از کشورها و فرهنگهای مختلف آموزش میداد. بسیار انساندوست بود و از جنبشهای مدنی بسیاری حمایت کرد. آرزوی صلح و خلع سلاح هستهای در سر داشت و تحقیقات در مورد یافتن درمانی برای بیماری ایدز دیگر دغدغهٔ ذهنی همیشگی این مرد بود. او کنسرتهایی را برای جمعآوری کمکهای مالی و آگاهی برای سازمانها و مؤسسات خیریه اجرا کرد و در کلامی، لئونارد برنستین فقید از تأثیرگذارترین، همهفنحریفترین و شریفترین موسیقیدانان قرن بیستم بود.
فیلم West Side Story، موزیکالی درخشان است که بههنرمندی لئونارد برنستین در خلق موسیقی متن و اشعاری از استفان ساندهیم ساخته شده است. موسیقی متن این فیلم برگرفته از عناصر موسیقی کلاسیک، جَز، لاتین و پاپ است. لایتموتیفها نشاندهندهٔ شخصیتها، گروهها یا ایدههای مختلف شخصیتهای داستان فیلم است. بهعنوان مثال، فاصله تریتون (یک صدای ناهماهنگ) با درگیری بین گروههای «جتها» و «کوسهها» همراه است، درحالیکه فاصلهٔ پنجم کامل (یک صدای همخوان) با عشق بین شخصیتهای تونی و ماریا همراه میشود. سنکوپ ریتمی نقش بسیار مهمی ایفا میکند و برخلاف ریتمهای معمول است و این باعث ایجاد حسِ تنش، هیجان و انرژی در موسیقی میشود. بهعنوان مثال، در قطعهٔ America، دختران پورتوریکویی با یک الگوی همزمان میخوانند که با ریتم مستقیم پسرها در تضاد است.
استفاده از چند تونالیته سبب ایجاد حسِ پیچیدگی، ابهام و تضاد در موسیقی میشود و لئونارد برنستین در فیلم با قطعهٔ Tonight آن را بهگوش تماشاچی میرساند، جایی که دو شخصیت تونی و ماریا هنگام برخورد در صحنههای مختلف، متفاوت میخوانند و سپس هماهنگ میشوند و این ویژگی پیشینهٔ متفاوت و احساسات مشترک آنها را منعکس میکنند. استفاده از ارکستراسیون و انتخابهای جذاب سازها و ترکیب این سازها برای تزریق رنگ بهاحساس، هنر لئونارد برنستین است. وی از یک ارکستر بزرگ استفاده کرد که شامل سازهایی چون ساکسیفون، گیتار الکتریک، زیلوفون و بونگو بود. موسیقی متن فیلم «داستان وست ساید» یکی از نوآورانهترین و تأثیرگذارترین موسیقیهای قرن بیستم است. موسیقی متن این فیلم بهدلیل غنا، تنوع و اصالت و توانایی آن در تقویت بارِ درام و احساسی فیلم مورد ستایش قرار گرفته است.
فیلم رمانتیک، درام و موزیکال West Side Story بهکارگردانی مشترک رابرت وایز و جروم رابینز ساخته شد. فیلمنامهٔ این فیلم براساس داستان «رومئو و ژولیت»، اثر شکسپیر نوشته شده است؛ موزیکالی که در تئاترهای برادوی متولد شد. این فیلم داستان دو عاشق با نامهای تونی و ماریا را روایت میکند که هر یک بهگروهی در شهر نیویورک تعلق دارند: «جتها»، گروهی از سفیدپوستان و «کوسهها»، گروهی پورتوریکویی. با درگیری گروهها و تشدید خشونت، عشق ممنوعهٔ تونی و ماریا بهتراژدی منجر میشود. در این فیلم ناتالی وود در نقش ماریا، ریچارد بیمر در نقش تونی، راس تامبلین در نقش ریف، ریتا مورنو در نقش آنیتا و جرج چاکریس در نقش برناردو حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. فیلم West Side Story بسیار مورد تحسین و تمجید منتقدان قرار گرفت و از نظر تجاری نیز موفقیتآمیز بود. از طرفی موفقیتی فوقالعاده در مراسم اسکار داشت و ۱۰ جایزهٔ اسکار از نامزدی در ۱۱ بخش از جمله بهترین فیلم را از آن خود کرد. یکی از بهترین فیلمهای موزیکال تمام دوران با بودجهٔ تقریبی ۷ میلیون دلاری، حدود ۴۴ میلیون دلار فروش داشت.
۴- فیلم شهر اشباح
فیلم Spirited Away
- کارگردان: هایائو میازاکی
- نویسندگان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: رومی هیراگی، میو ایرینو، ماری ناتسوکی و تاکشی نایتو
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کشور: ژاپن
- فیلم Spirited Away در IMDb: امتیاز ۸.۶
جو هیسایشی، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست مشهور ژاپنی است که همگان وی را با همکاری طولانیمدت با انیماتور و مرد افسانهای دنیای انیمیشن، هایائو میازاکی میشناسند و البته که جو هیسایشی با فیلمسازِ معروف، تاکشی کیتانو نیز همکاری کم نداشته است. جو هیسایشی برای بیش از ۱۰۰ فیلم و آلبوم انفرادی موسیقی ساخته است که شامل ژانرها و سبکهای مختلف است، اما اینجا از موسیقی متنی که وی برای شاهکار دنیای انیمه و سینما، Spirited Away (شهر اشباح) نوشت، خواهیم گفت. وی را باید یکی از ستونهای ساختههای ماندگار استودیو جیبلی/گیبلی دانست که در انیمههای معروف این استودیو چون Valley of the Wind (درهٔ باد)، My Neighbor Totoro (همسایه من توتورو)، Princess Mononoke (شاهزاده مونونوکه)، Howl’s Moving Castle (قلعهٔ متحرک هاول) و Ponyo (پونیو) نقشی مهم داشت و موسیقی متن این شاهکارها را نوشت.
هیسایشی با نام مامورو فوجیساوا در ناگانو کشور ژاپن و در سال ۱۹۵۰ بهدنیا آمد. او یادگیری ویولن را در سن چهار سالگی شروع و با اشتیاق زیادی که داشت بسیار سریع آموخت و از طرفی علاقهٔ بسیاری بهسینما داشت. او آهنگسازی را در کالج موسیقی کونیتاچی خواند و تحت تأثیر موسیقی مینیمالیست، الکترونیک و عصر جدید قرار گرفت. او نام مستعار جو هیسایشی را برای ادای احترام به بت خود کوئینسی جونز (آهنگساز، تنظیمکننده و تهیهکننده آمریکایی و برندهٔ ۲۷ جایزهٔ گرمی و تهیهکنندهٔ سه آلبوم مایکل جکسون) انتخاب کرد. هیسایشی جوایز و افتخارات متعددی را برای دستاوردهای موسیقی خود بهدست آورده است، از جمله ۹ جایزهٔ آکادمی کشور ژاپن، ۵ جایزهٔ جشنواره انیمهٔ توکیو، ۴ جایزهٔ جشنواره رکورد آواردز ژاپن، ۳ جایزهٔ دیسک طلای ژاپن، ۲ جایزهٔ جشنواره هنرهای رسانهای ژاپن و یک جایزه برای ساخت بهترین موسیقی متن جهانی. او همچنین نامزد دریافت ۲ جایزهٔ گلدن گلوب و یک جایزهٔ بفتا شده است. هیسایشی با ارکسترها و تکنوازان مختلفی در کنسرتهایی در سراسر جهان اجراهای بزرگی داشته است. هیسایشی یکی از تأثیرگذارترین و پرکارترین آهنگسازان فیلم و موسیقی کلاسیک در ژاپن و فراتر از ژاپن است. موسیقی او چنگ بر قلبِ میلیونها طرفدار زده و الهامبخش بسیاری از هنرمندان دیگر بوده است. او استاد خلق ملودیهای خاطرهانگیز، هارمونیهای غنی و صداهای متنوع است که احساسات و فضاهای مختلف را برمیانگیزند. این نابغهٔ ژاپنی در نوامبر سال ۲۰۰۹ مدال افتخار دولت ژاپن را دریافت کرد.
موسیقی متن انیمهٔ Spirited Away شامل ۲۰ قطعه است که توسط هیسایشی ساخته شده و توسط ارکستر سمفونیک «فیلارمونیک نیو ژاپن» اجرا شده است. بسته بهاتمسفر صحنهها، موسیقی از غنایی و غریب تا دراماتیک و پرتعلیق متغیر است. تِم اصلی فیلم One Summer’s Day است که در تیتراژ ابتدایی و چندین صحنه دیگر پخش میشود و ملودی ملایم و نوستالژیکی است که حس معصومیت و شگفتی دوران کودکی را تداعی میکند. تِم دیگری با نام The Dragon Boy، ریتمی تند و پرانرژی دارد که همراهبا صحنهای است که چیهیرو بر پشت هاکو سوار میشود و او بهیک اژدها تبدیل میشود. سازهای بادی برنجی، پرکاشن و سینثسایزر استخوانبندی این تِم هستند که حس ماجراجویی و هیجان را در گوشِ و دل تماشاچی ایجاد کردند. از سویی دیگر قطعهٔ Procession of Gods را داریم که آهنگی مرموز و عرفانی است و زمانی پخش میشود که چیهیرو شاهد ورود ارواح و خدایان مختلف بهحمام است و این قطعه با همکاری یک گروه کُر و استفاده از سازهایی چون فلوت و شامیسن و صدایی ناقوسمانند خلق شده است و هیسایشی تضادی بین دنیای باستان و دنیای مدرن را بهوجود میآورد.
دیگر قطعهٔ معروف، قطعهٔ Yubaba است که آهنگی تاریک و ترسناک است و زمانیکه چیهیرو با یوبابا، جادوگری که حمام را اداره میکند، ملاقات میکند، پخش میشود؛ پیانو بهآرامی زده میشود، سازهای زهی و صدایی بوقسان، حسِ تنش و خطر را ایجاد میکند. قطعهٔ آخری که از آن مینویسیم، قطعهٔ The Sixth Station است که قطعهای آرام و احساسی است و با رسیدن چیهیرو و هاکو بهایستگاه قطاری که بهخانه زنیبا میرسد، پخش میشود. پیانو، سازهای زهی و چنگ، حسِ آرامش و همزمان احساسِ عزم را نمایندگی میکنند. موسیقی متن انیمه Spirited Away، تعریفی از اصالت، زیبایی و تنوع است. آلبوم موسیقی متن اصلی و یک آلبوم تصویری از این انیمه منتشر شده است که هر دو میلیونها نسخه در سراسر جهان فروش داشتهاند.
۳- فیلم دکتر ژیواگو
فیلم Doctor Zhivago
- کارگردان: دیوید لین
- نویسندگان: بوریس پاسترناک و رابرت بولت
- بازیگران: عمر شریف و جولی کریستی
- سال انتشار: ۱۹۶۵
- کشور: ایتالیا، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا
- فیلم Doctor Zhivago در IMDb: امتیاز ۷.۹
از موریس الکسیس ژار نوشتیم و همکاری با سِر دیوید لین برای ساخت موسیقی متن بینظیر فیلم «لارنس عربستان» و شهرتی بینالمللی که پیدا کرد و اولین اسکار خود را برای این فیلمِ ماندگارِ تاریخ سینما بهدست آورد. موریس الکسیس ژار، آهنگساز و رهبر ارکستر فرانسوی بود و وی را بیشتر بهخاطر همکاری با کارگردانی صاحبنام و مؤلفی چون دیوید لین میشناسند. دیگر فیلمی که این دو با کمک یکدیگر ساختند و موریس الکسیس ژار جایزهٔ اسکار را در بخش موسیقی متن بهدست آورد، فیلم Doctor Zhivago (دکتر ژیواگو) بود. وی بیش از ۱۵۰ موسیقی متن فیلم برای کارگردانان مشهوری همچون جان فرانکن هایمر، آلفرد هیچکاک، جان هیوستون، لوچینو ویسکونتی و پیتر ویر ساخت. او برنده ۴ جایزهٔ گلدن گلوب، ۳ جایزهٔ بفتا، یک جایزهٔ گِرمی شد و البته یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود بهنام وی ثبت شده است. موریس الکسیس ژار در سال ۲۰۰۹ در سن ۸۴ سالگی در لس آنجلس درگذشت. او پدر ژان میشل ژار، نوازنده الکترونیک و پدرخواندهٔ کوین ژار فیلمنامهنویس بود.
موریس الکسیس ژار از نامهای تکرارنشدنی در تاریخ دنیای موسیقی و عمدتاً موسیقی ارکسترال است که یک گروه سمفونیک بزرگ برگرفته از تار، سازهای بادی چوبی، سازهای برنجی، سازهای کوبهای، چنگ و پیانو را مدیریت میکرد. موریس الکسیس ژار برای ساخت موسیقی متن فیلم «دکتر ژیواگو» از برخی سازهای قومی مانند بالالایکا، ماندولین و آکاردئون برای تداعی فضای روسی داستان استفاده کرد و استادانه این کار را انجام داد. دو تِم، تِمهای اصلی و استخوانبندی موسیقی متن فیلم هستند؛ تِم عشق و تِم لارا. تِم عشق یک ملودی پرشور و فراگیر است که نمایانگر عاشقانهٔ دلنشین بین دو شخصیت یوری ژیواگو و لارا آنتیپوا است. تِم لارا نیز آهنگی ظریف و دلخراش است که با شخصیت لارا و گذشتهٔ او مرتبط است. این دو تِم اغلب درهم تنیده شده و بار اعظم بخشِ موسیقی متن فیلم را بر دوش دارند و منعکسکنندهٔ پیچیدگی و تراژدی روابط انسانی هستند. این موسیقی متن همچنین دارای برخی از موسیقیهای منبع و مرجع، مانند آهنگهای محلی، طبل و مارشهای نظامی و والس است که توسط نوازندگان دیژتیک (نوازندگان هر صدایی که در فیلم میشنویم و ارتباطی با موسیقی دارد) در فیلم پخش میشود. ترانههایی میشنویم که وظیفهٔ خلق تضاد را دارند و همزمان پیشینهٔ تاریخی و اجتماعی داستان را برجسته میکنند. موسیقی متن فیلم Doctor Zhivago، یکی از بهترین آثار ژار و یکی از بهیادماندنیترین موسیقیهای فیلم در تمام دوران در نظر گرفته میشود و بهدلیل تأثیر عاطفی، غنای موسیقایی و انسجام موضوعی، همواره مورد تحسین و ستایش قرار گرفته است. بار دیگر به تِم لارا بازگردیم و بگوییم که این تِم فوقالعاده، بهطور خاص بهیک استاندارد در دنیای موسیقی متن فیلمهای بعد از «دکتر ژیواگو» تبدیل شد و بسیاری از هنرمندان از آن الهام گرفتهاند.
سِر دیوید لین، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و تدوینگر برجسته فیلم اهل انگلستان بود. دیوید لین ۲ بار برنده جایزهٔ اسکار شده است، مرتبهٔ اول با ساخت فیلم The Bridge on the River Kwai (پل رودخانه کوای) و بار دوم نیز با فیلم «لورنس عربستان». دیوید لین فیلم «دکتر ژیواگو» را در سال ۱۹۶۵ ساخت و این درام بیهمتا برنده ۵ جایزهٔ اسکار شد. فیلم براساس رمانی با همین عنوان، اثر بوریس پاسترناک و با بازی عمر شریف و جولی کریستی در نقشهای اصلی ساخته شد. جالب است بدانید بهاین فیلم تا سال ۱۹۹۴ اجازهٔ نمایش در روسیه داده نشد.
تهیهکننده فیلم، کارلو پونتی میخواست این فیلم را در اتحاد جماهیر شوروی فیلمبرداری کند، اما دولت شوروی درخواست وی را رد کرد. از همین روی، دیوید لین از مکانهایی در یوگسلاوی و کشورهای اسکاندیناوی بازدید کرد و آبوهوای سرد این مناطق، انتخاب وی را قطعی کرده بود، اما باز هم عوامل سازندهٔ فیلم در مذاکره با یوگسلاوی بهمشکل خوردند و سرانجام اکثر فیلم در کشور اسپانیا فیلمبرداری شد. موریس ژار، اسکاری فیلم بود و در بخش بهترین موسیقی متن جایزه را بهخانه برد. رمان و البته داستان فیلم، روایت داستان شخصیت یوری ژیواگو، پزشک و شاعر بود که در وقایع پرتلاطم اوایل قرن بیستم روسیه زندگی میکند، مانند جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه و جنگ داخلی روسیه. او با شخصیت تونیا، زنی از خانوادهای ثروتمند ازدواج کرده است، اما عاشق لارا، پرستاری میشود که معشوقهٔ سیاستمداری قدرتمند، شخصیت کوماروفسکی است. این رمان یکی از شاهکارهای ادبیات مدرن بهحساب میآید و چندین فیلم و سریال تلویزیونی از آن اقتباس شده و بهترین آنها، همین فیلمی دیوید لین است. فیلم Doctor Zhivago با بودجهٔ ۱۱ میلیون دلاری، فروشی ۱۱۱ میلیون دلاری در گیشه داشت.
۲- فیلم پدرخوانده
فیلم The Godfather
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- نویسندگان: ماریو پوزو و فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، رابرت دووال و دایان کیتن
- سال انتشار: ۱۹۷۲
- کشور:ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، کانادا و ژاپن
- فیلم The Godfather در IMDb: امتیاز ۹.۲
اسطورهای دیگر از ایتالیا، نینو روتا، آهنگساز پرکار و تحسینشدهٔ ایتالیایی بود که بیشتر بهخاطر موسیقی متن فیلمهایش برای ابرکارگردانانی همچون فدریکو فلینی، لوچینو ویسکونتی و فرانسیس فورد کاپولا شناخته شد و همچنین پیانیست، رهبر ارکستر و شخصی آکادمیک در دنیای اپرا، باله و دیگر آثار ارکسترال بود و در مجالل مهم و بیشتر سینمایی همواره حضور داشت. نینو روتا در ۳ دسامبر سال ۱۹۱۱ در شهر میلان و در خانوادهای موسیقیدان بهدنیا آمد؛ کودکی اعجوبه که اولین اوراتوریو (یک ساختهٔ موسیقایی بزرگ برای اجرا بهوسیله ارکستر، گروه کُر و تکنوازان است و متن ارتوریو غالباً براساس متون کتاب مقدس است و روایت لازم برای حرکت از صحنهای بهصحنه دیگر بهوسیله صداهای گوناگونی تأمین میشود) و اپرای خود را در سن ۱۳ سالگی ساخت. او در کنسرواتوار میلان تحصیل کرد و سپس به آمریکا رفت و در آنجا بورسیه تحصیلی مؤسسه کرتیس فیلادلفیا را گرفت و رهبری اکستر را نزد فریتز راینر و آهنگسازی را نزد روزاریو اسکالرو آموخت. نینو روتا در سال ۱۹۳۲ به ایتالیا بازگشت و پایاننامهای دربارهٔ آهنگساز عصر رنسانس، جوزفو زارلینو نوشت.
روتا در سال ۱۹۳۷ مدرک ادبیات را از دانشگاه میلان دریافت کرد. او نوشتن موسیقی فیلم را در دهه ۱۹۳۰ آغاز کرد و با بسیاری از فیلمسازان ایتالیایی و بینالمللی همکاری کرد. او بیش از ۱۵۰ موسیقی را در کارنامه خود دارد، از جمله آثار کلاسیکی همچون فیلم La Strada (جاده) فدریکو فلینی، فیلم La Dolce Vita (زندگی شیرین) باز هم همکاری با فلینی، فیلم Romeo and Juliet (رومئو و ژولیت) که کارگردان آن نسخهٔ اقتباسی فرانکو زفیرلی بود و البته فیلمی که بهآن میپردازیم و شاهکار ابدی تاریخ سینما، فیلم The Godfather (پدرخوانده) بهکارگردانی فرانسیس فورد کاپولا. نینو روتا همچنین ۱۰ اپرا، ۵ باله و دهها اثر دیگر برای ارکستر، کُر و گروههای مجلسی ساخت. او برای نمایشهای ویسکونتی، زفیرلی و ادواردو دی فیلیپو نیز موسیقی نوشت. نینو روتا در ۱۰ آوریل سال ۱۹۷۹ در شهر رم و در سن ۶۷ سالگی درگذشت. او همواره بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان فیلم در تمام دوران شناخته میشود و جوایز و افتخارات بسیاری را برای آثار ارزشمند خود دریافت کرد.
موسیقی نینو روتا برای فیلم The Godfather یکی از نمادینترین و تأثیرگذارترین موسیقی متن فیلمهای عصر سینما است. دارای انواع سبکها و تِمهای موسیقی است که شخصیتها، تنظیماتِ فنی و تصویری و احساسات کلی تماشای فیلم را منعکس میکند. «والس پدرخوانده» تِم موسیقی اصلی فیلم است که توسط یک ترومپت سولو در تیتراژ ابتدایی و در طول فیلم نواخته میشود. ساختهشده برای شخصیتی تکرارناپذیر و دیوانهوار دوستداشتنی ویتو کورلئونه، پدر سالخورده خانوادهای مافیایی و همواره انتقال حس نوستالژی او برای وطن و گذشتهاش. والس یک فرم رقص سنتی ایتالیایی است که حس ظرافت، جذابیت و عاشقانگی را القا میکند. بااینحال، این ملودی همچنین دارای لحنی تاریک و مالیخولیایی است که نشاندهندهٔ خشونت و تراژدی است که زندگی ویتو کورلئونه را احاطه کرده و لحظهای او را آرام نمیگذارد.
از یک تِم اصلی دیگر نیز بگوییم و مابقی را بهشما واگذار میکنیم که فرصتی برای چندباره تماشای این سهگانهٔ الهی باشد. تِم «عشق» که تِمی عاشقانه و احساساتی است و با داستانهای عاشقانه مایکل و کِی و بعدها مایکل و آپولونیا همراه است. این آهنگ توسط یک ابوا (معمولاً در موسیقی کلاسیک غربی بهکار میرود و ابوا تقریباً دارای ۶۵ سانتیمتر طول، کلیدهای فلزی و سوراخهای مخروطیشکل است که صدا با دمیدن در آن تولید میشود.) یا فلوت سولو و چنگنوازی در پسزمینه خلق شد. تِم براساس آهنگی با نام Speak Softly Love با ترانهای از لری کوسیک و خوانندگی اندی ویلیامز که در آلبوم موسیقی متن فیلم موجود است، خوانده شد. این تِم عاشقانه بیانگر لطافت و معصومیت عشق و همچنان شکنندگی و اندوه آن دربرابر خیانت و مرگ است. تنها بهبرخی از ویژگیهای اصلی موسیقی متن فوقالعاده نینو روتا برای The Godfather پرداختیم. موسیقی او بهداستان عمق میدهد، بهشخصیتها جان میبخشد و مضامین فیلم را مملو از غنا میکند. جالب است بدانید موسیقی متن قسمت اول سهگانهٔ «پدرخوانده» از اسکار محروم شد، اما بعداً و قسمت دوم برنده جایزهٔ اسکار شد که البته تغییراتی نسبت بهنسخهٔ ابتدایی داشت.
فیلم The Godfather، حماسه گانگستری فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۷۲ ساخته شد و فرانسیس فورد کاپولا فیلمنامهاش را بههمراه ماریو پوزو نوشت. این فیلم براساس رمانی با همین عنوان، نوشتهٔ پوزو ساخته شد که پرفروشترین رمان سال ۱۹۶۹ بود. در این فیلم مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، ریچارد اس. کاستلانو، رابرت دووال، استرلینگ هایدن، جان مارلی، ریچارد کونته و دایان کیتن حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. «پدرخوانده» در چهلوپنجمین دوره جوایز اسکار، در بخشهای بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد (براندو) و بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی (پوزو و کاپولا) جوایز را بهدست آورد و علاوهبراین، این فیلم نامزد دریافت ۷ جایزهٔ اسکار دیگر شامل بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای آل پاچینو، جیمز کان و رابرت دووال و بهترین کارگردانی برای کاپولا شد. فیلم The Godfather باتوجهبه بودجهٔ محدود و تنها ۷ میلیون دلاری خود، در گیشه بهفروش فوقالعاده ۲۹۰ میلیون دلاری رسید.
۱- فیلم سینما پارادیزو
فیلم Cinema Paradiso
- کارگردان: جوزپه تورناتوره
- نویسندگان: جوزپه تورناتوره و ونا پائولی
- بازیگران: فیلیپ نوآره، ژاک پرن و آنتونلا آتیلی
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- کشور: ایتالیا و فرانسه
- فیلم Cinema Paradiso در IMDb: امتیاز ۸.۵
از انیو موریکونه نوشتیم و هر اندازه بنویسیم، کافی نیست. آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازنده مشهور ایتالیایی که برای بیش از ۵۰۰ فیلم و برنامه تلویزیونی در سبکهای مختلف موسیقی نوشت. او در سال ۱۹۲۸ در شهر رم بهدنیا آمد و موسیقی را نزد پدرش که نوازنده ترومپت بود، آموخت. او کار خود را بهعنوان تنظیمکننده برای RCA Victor آغاز کرد و مدتی هم گوسترایتر برای فیلمها و تئاترها بود. موریکونه بهخاطر خلق موسیقیهای متن فراموشنشدنی برای فیلمهای وسترن، بهویژه آنهایی که توسط سرجو لئونه، نام همیشه جاویدان سینما، کارگردانی شده بود، مانند فیلم The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد و زشت)، فیلم Once Upon a Time in the West (روزی روزگاری در غرب) و فیلم Once Upon a Time in America (روزی روزگاری در آمریکا) بهشهرت جهانی دست یافت. انیو موریکونه همچنین با کارگردانان سرشناس دیگری مانند جوزپه تورناتوره، برایان دی پالما، الیور استون و کوئنتین تارانتینو کار کرد. وی برای آثار بدون تاریخ انقضای خود، جوایز بسیاری از جمله ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ گلدن گلوب، ۶ جایزهٔ بفتا و جایزه موسیقی پولار را بهدست آورد. این خالقِ بزرگ دنیای موسیقی و بهخصوص موسیقی متن، در سال ۲۰۲۰ و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
از دنیای وسترن و حماسی کمی فاصله بگیریم و بهنماد نوستالژی در تاریخ سینما، فیلم بدون تاریخ مصرف Cinema Paradiso (سینما پارادیزو) جوزپه تورناتوره بپردازیم. انیو موریکونه یکی از تحسینشدهترین و تأثیرگذارترین آهنگسازان فیلم در تمام دوران است و در این فیلم، یکی از تحسینشدهترین و تأثیرگذارترین آثار خود را برجای گذاشت. شاید بتوان گفت، موسیقی فیلم Cinema Paradiso گل سر سبد آثار موریکونه است و در حالوهوای نوستالژیک و رمانتیک فیلم، بهزیبایی تاروپود بسته است. تِم اصلی که در ابتدا و انتهای فیلم پخش میشود، ملودی ساده اما ظریفی است که معصومیت و شگفتی دوران کودکی را تداعی میکند و با تکنوازی پیانو و البته همراهی تار و فلوت اجرا میشود و همچنین بهعنوان یک موتیفلایت در سراسر فیلم استفاده میشود و ناقوسِ آن در تغییرات و ترتیبهای زمانی بهصدا درمیآید. فیلم تِم بیهمتا کم ندارد و یکی دیگر، تِم عشق است که در صحنهای که قهرمان جوان، شخصیت سالواتوره، اولین عشق خود، شخصیت النا را در مقابل پردهٔ سینما ملاقاتی گرم میکند، نواخته میشود.
جالب است بدانید این تِم توسط آندریا موریکونه، پسر انیو موریکونه که در آن زمان ۱۸ سال داشت، ساخته شده است؛ قطعهای غنایی و بهجاننشین که غم و اندوه و جدایی و تبِ عشق در جوانی را یادآور است و تکنوازی فلوت و گروه کُر، پایههای اصلی آن هستند. موسیقی متنِ موریکونه همچنین شامل چندین تِم دیگر است که جنبههای مختلف زندگی و شخصیت سالواتوره را منعکسگر هستند، چون بلوغ او، حرفهاش بهعنوان یک فیلمساز، دوستیاش با آلفردو و دلتنگی غریبانهاش برای زادگاهش. موریکونه از سازها و سبکهای مختلف برای ایجاد یک پالت موسیقی غنی و متنوع، از کلاسیک تا جَز و پاپ استفاده میکند. او همچنین گزیدههایی از موسیقی فیلمهای معروفی چون Gone with the Wind (بربادرفته)، La Dolce Vita (زندگی شیرین) و Casablanca (کازابلانکا) بهموسیقی متن فیلم تورناتوره اضافه میکند که بهغایت زیبا بر داستان مینشینند.
جوزپه تورناتوره با ساخت شاهکاری چون Cinema Paradiso، هم دوران کودکی و هم دوران سینما را همزمان جشن میگیرد و تماشاچی را دعوت بهضیافت نوستالژی در بستر مدیوم سینما و دربارهٔ سینما میکند. جوزپه تورناتوره، کارگردان و فیلمنامهنویس سرشناس و صاحبسبک ایتالیایی است که بسیاری وی را نجاتدهندهٔ سینمای غنی ایتالیا پس از عصر اسطورهای چون فدریکو فلینی میدانند. جوزپه تورناتوره عکاسی بود که مجذوب دنیای تصاویر متحرک شد و نشان داد چه توانایی اعجابانگیزی در جانبخشی بهتصاویر دارد. از دیگر شاهکارهای این کارگردان میتوان به فیلم The Legend of 1900 (افسانهٔ ۱۹۰۰)، فیلم Malèna (مالنا) که در هفتادوسومین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت جایزهٔ بهترین فیلمبرداری و بهترین موسیقی فیلم شد، فیلم A Pure Formality (تشریفات ساده) با بازی رومن پولانسکی و ژرار دوپاردیو که در سال ۱۹۹۴ نامزد دریافت نخلِ طلایی در جشنواره فیلم کن نامزد شد و فیلم The Best Offer (بهترین پیشنهاد) اشاره کرد که یکی از همکاریهای دیگر موریکونه و تورناتوره بود. فیلم Cinema Paradiso در شصتودومین مراسم اهدای جوایز اسکار، موفق بهکسب اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان شد. در این جشن سینمایی، بازیگرانی چون فیلیپ نوآره، ژاک پرن، آنتونلا آتیلی، پوپلا ماجو، سالواتوره کاشو، آنیزه نانو و مارکو لئوناردی حضور داشتند و بهایفای نقش پرداختند. فیلم با بودجهٔ ۵ میلیون دلاری، فروشی ۳۶ میلیون دلاری در گیشه داشت.
سوالات متداول
۱- بهترین موسیقی های متن تاریخ سینما کدامند؟
از میان بهترین موسیقی های متن تاریخ سینما به فیلم پدرخوانده، فیلم سینما پارادیزو، فیلم مرثیهای برای یک رویا و فیلم فهرست شیندلر اشاره کرد.
۲- موسیقی های نوستالژیک شده فیلم ها کدامند؟
موسیقی فیلم خوب بد زشت، فیلم آملی، فیلم دکتر ژیواگو و فیلم برباد رفته از نوستالژیک ترین موسیقی های تاریخ سینماست.
نظرات