داستان فیلمی که با ترانهاش خودکشی کردند!؟ | یکشنبه غمانگیز
موسیقی میتواند احساسات مختلفی را در وجود ما به جریان بیندازد. موسیقی میتواند الهام بخش باشد، به شما انگیزه حرکت کردن بدهد، شادی را در قلبتان بیدار کرده یا برعکس گاهی اسباب افسرده شدن را فراهم کند. بااینحال این سؤال همیشه ذهن را درگیر خود میکند که آیا موسیقی قادر است شما را به انجام کارهایی غیرقابل قبول هم وادار کند؟ اگر داستانهای شکل گرفته پیرامون این موضوع را باور کنیم، یک آهنگ خاص با عنوان «یکشنبه غمانگیز» (Gloomy Sunday) وجود دارد که چنین امری را ممکن کرده و باعث شده است که صدها نفر بهصورت خودخواسته جان خود را بگیرند.
افسانه آهنگ خودکشی در مجارستان
برای بررسی این افسانه لازم است نگاهی گذرا به حوادث روزی داشته باشیم که این آهنگ متولد شد. در سال ۱۹۳۳ و در شهر پاریس، «رزسو سرس» (Rezso Seress) که پیانیست و نوازنده مشتاقی بود، کنار پیانو نشست و رو به دوستش شروع به گلایه بابت شکستهای خود در زمینه عرضه و فروش آهنگهای خود کرد. درواقع آثار او پشت سر هم رد میشدند و این مسئله باعث ناامیدی این نوازنده شده بود. در گذشته دوستش همیشه او را تشویق میکرد تا ناامید نشده و دوباره تلاش کند، اما حالا حتی او هم لحن خود را تغییر داده و سعی میکرد رزسو را متقاعد کند که یک شغل اداری برای خودش دست و پا کند. این تغییر رویه چندان برای این نوازنده دلپذیر نبود، شاید قبول اینکه حتی دوستش هم از موفقیت آثار او ناامید شده است، بیشتر باعث افسردگی او شده بود. به همین خاطر مشاجرهای بین این دو درگرفت که با قهر کردن دوستش به پایان رسید. او رفت و آهنگساز دلشکسته را به حال خود رها کرد تا در دریای غم شکستهایش غرق شود.
رزوسو درحالی که از پنجره به بیرون خیره شده بود، بدون فکر و خیال خاصی شروع به نواختن آهنگی کرد تا شاید کمی از این افکار دردناک فاصله گرفته و به آرامش برسد. بعد از چند دقیقه درنگ کرد، ذهنش درگیر این آهنگ شد که چگونه درد و ناامیدی انباشه شده در وجودش را منعکس میکرد و با خود گفت: «این همان آهنگ است». پس به سرعت آهنگ را یادداشت کرده و شعری هم به آن اضافه کرد و آن را «Vége a világnak» نامید که بهمعنی «دنیا به پایان میرسد» است.
چند روز بعد آهنگ فوق را برای ناشرش ارسال کرد و درنهایت تعجب پاسخی غیرمنتظره دریافت کرد. اینکه اگرچه این آهنگ خوبی است، اما حالوهوای آن به اندازهای لبریز از حس افسردگی است که برای انتشار مناسب نیست. رزسو اما ناامید نشده و موسیقی خود را برای ناشر دیگری هم فرستاد که این بار با انتشار آهنگ در سراسر فرانسه موافقت کرد.
مدتی بعد شاعری مجارستانی به نام لازلو جاور (Laszlo Javor) به دیدار رزسو رفته و نسخه خود از این ترانه را به او نشان داد که اگرچه موسیقی آن یکی بود، اما متن شعر تفاوت داشت. این دو توافق کردند که برای فروش این نسخه جدید که اکنون «Szomorú Vasárnap» نامیده میشد، همکاری مشترکی را آغاز کنند. اسم جدید آهنگ هم بهمعنی یکشنبه غمانگیز بود. باوجود فروش خوب، آهنگ یکشنبه غمانگیز هنوز به آن موفقیتی که رزسو آرزویش را داشت دست پیدا نکرده بود. تااینکه در سال ۱۹۳۵ پال کالمار (Pál Kalmár) خواننده مجارستانی که در آن زمان در اوج شهرت بود، این آهنگ را به سبک و سیاق خود ضبط و اجرا کرد که با موفقیتی فراوان همراه بود.
گزارش مرگهای عجیب
هرچقدر محبوبیت آهنگ یکشنبه غمانگیز افزایش پیدا کرده و در سراسر اروپا مورد توجه قرار میگرفت، اخبار عجیبی هم در مورد آن به گوش میرسید. پلیس بوداپست ناگاه خود را درگیر تحقیق در مورد افزایس بیسابقه موارد خودکشی دید. در یک اجرای زنده موسیقی در حومه شهر، دو مرد به خود شلیک کردند، مردم درخانه هایشان حین گوش دادن به گرامافون مرده بودند و حتی چندین جسد از رود دانوب بیرون کشیده شدند.
بااینحال هنوز ارتباط خاصی بین موارد متعدد خودکشی کشف نشده بود، تااینکه مأموران پلیس درباره مرگ کفاشی به نام جوزف کلر تحقیق کردند. آنها شروع به جمع کردن وسایلی کردند که در نزدیکی جسد کفاش قرار داشتند و یادداشت خودکشی او را پیدا کند که متن شعر یکشنبه غمانگیز را نقل میکرد. آنها تصمیم گرفتند موارد پیشین را هم بررسی کنند و اینجا بود که در بسیاری از موارد متوجه ردپای این آهنگ شدند.
گرامافون خانههایی که در آنها موارد خودکشی رخ داده بود برای آخرین بار همین آهنگ را پخش میکردند، کاغذهایی که در دستان مردههای بیرون کشیده شده از رود دانوب مچاله شده بودند هم حاوی نت همین آهنگ بود و حتی گروه موسیقی این ترانه را اجرا میکرد وقتی آن دو مرد به خود شلیک کرده و به زندگیشان پایان دادند. پلیس حالا متوجه شد که مشکل از کجا است.
آنها با سرعت وارد عمل شده و پخش این آهنگ را از رادیو ممنوع کردند، حتی بهنوعی نام بردن از اسم این ترانهی نفرین شده هم ناخوشایند بود. پلیس به شهرهای دیگر هم دراین مورد هشدار داد، اما تا همینجا هم خیلی دیر شده بود. تا آن زمان هم این آهنگ ۱۷ قربانی از خود برجای گذاشته بود.
وضعیت سایر نقاط جهان پس از انتشار آهنگ یکشنبه غمانگیز
اما تأثیرات عجیب و غیرمنتظره این آهنگ تنها محدود به کشور مجارستان نبود و دیگر نقاط جهان را هم درگیر خود کرده بود. بهعنوان نمونه در آلمان یک مغازهدار خود را حلق آویز کرد، درحالی که یکی از نسخههای نت موسیقی یکشبنه غم انگیز زیر پایش روز زمین افتاده بود. درست همان نزدیکی مردی هشتاد ساله از پنجره آپارتمان خود در طبقه هفتم بیرون پرید درحالی که این موسیقی درحال پخش بود و دختری چهارده ساله درحالی که متن اهنگ را در دست داشت، خود را در رودخانه غرق کرد.
در شهر رم پسری فقط از کنار مستمندی عبور کرد که درحال زمزمه کردن این آهنگ بود که ناگهان گویی در نوعی خلسه فرو رفت، تمام پول خود را به مستمند داده و داخل رودخانه پرید تا جان خود را بگیرد. در شهر لندن زنی حین گوش دادن به آهنگ عمدا خود را با باربیتوال مسموم کرد و بهدنبال این مرگ بود که بی بی سی پخش این آهنگ را ممنوع کرد.
در سال ۱۹۳۶، نیویورک تایمز از مرگ پسری سیزده ساله در میشیگان خبر داد که خود را دار زده بود، درحالی که شعر یکشنبه غمانگیز در جیبش بود. درهمان سال در نیویورک دانشجویی به نام فیلیپ کوک پس از گوش دادن به آهنگ با اسلحه به سر خود شلیک کرد. این مرگها باعث شد که ترجمه انگلیسی این آهنگ در چندین شهر و حتی ایالت آمریکا ممنوع شود. در سال ۱۹۳۷ در ایندیاناپولیس، جری فلندرز نوازندهای را استخدام کرد تا این آهنگ را برایش بنوازد. صدای موسیقی مثل زنگ خطر پلیس را فرا خواند تا وارد صحنه شود. آنها جری را دستگیر کردند و خیلی زود متوجه شدند که او نوشابه خود را مسموم کرده است.
باوجود تمام این مسائل و حتی اعتراضهای مردمی که گاهی شکل میگرفت، در سال ۱۹۴۱، بیلی هالیدی موسیقی را ضبط کرده که گفته میشود یکی از معروفترین نسخههای یکشنبه غمانگیز است. اخبار حکایت از آن دارند که در سال ۱۹۴۵ این آهنگ بهتنهایی باعث بیش از ۲۰۰ مورد خودکشی در گوشه و کنار جهان شده بود. البته پس از پایان جنگ جهانی دوم، اخبار مربوطبه این مرگومیرها کم کم بهدست فراموشی سپرده شده و سرنوشت این آهنگ هم در هالهای از ابهام فرو رفت.
همچنین در سال ۱۹۹۹، فیلمی آلمانی با عنوان «یکشنبه غمانگیز- آواز عشق و مرگ» (Ein Lied von Liebe und Tod) در قالب داستان یک مثلث عشقی محکوم به فنا، به این آهنگ اشاره کرد که ظاهرا باعث زنجیرهای از خودکشی در گوشه و کنار جهان شده بود. در سالهای اخیر هنرمندانی همچون الویس کاستلو، سارا مک لاکلان و هدر نوا هم این ترانه را به سبک خود ضبط کردند.
سرنوشت رزسو
پس از موفقیت روزافزون یکشنبه غماگیز در سراسر جهان، رزسو به سراغ نامزد سابق خود رفته و تلاش کرد رابطه درهم شکستهشان را ترمیم کند. پس از مدتی جستوجو متوجه شد که نامزدش هم جان خود را از دست داده است و پلیس درکنار جسد او تکه کاغذی پیدا کرده که تنها روی آن دو کلمه نوشته شده بود: «یکشنبه غمانگیز».
در سال ۱۹۶۸ و درست پس از تولد ۶۹ سالگی، خود رزسو هم از پنجره بیرون پریده و به زندگش پایان داد. او پیش از مرگ گفته بود که حس میکند بهعنوان یک متهم در میان موفقیتی مرگبار گرفتار شده است. او از این شهرت ناخوشایندی که آهنگش بهدست آورده بود خشنود نبود. او گفته بود که در زمان ساخت آن تمام ناامیدی که در قلب و روحش حس میکرد را در قالب نتهای آهنگ از وجودش بیرون ریخته بود و اکنون حس میکند که گوش سپردن به این ترانه باعث میشود که دیگران هم همان احساسات، سرخوردگیها و درد را در وجود خود پیدا کرده و با گرفتن جان خود به آن واکنش نشان دهند.
اینها گوشهای از داستانهایی است که با گشتوگذاری در فضای مجازی به آنها برمیخورید، اما آیا آنها واقعی هستند؟ آیا داستان آهنگ نفرین شده یکشنبه غمانگیز افسانهای پر رنگ و لعاب است یا حقیقتی اغراق شده را در خود پنهان کرده است؟
به نظر میرسد در مورد این ترانه هم همچون بسیاری دیگر از داستانهای مربوطبه اشیاء نفرین شده، ادعاهای اغراق آمیزی وجود دارد که سعی کردهاند رنگ و لعاب داستان را بیشتر کرده و وجه نفرین شده بودن را برجستهتر کنند. از این نظر یکشنبه غمانگیز هم تفاوت چندانی با دیگر مسائل این چنینی ندارد. حتی در مورد خالق اصلی این آهنگ هم شک و تردیدهایی وجود دارد. بسیاری از منابع موجود اشاره به این دارند که رزسو در جریان دلشکستگی خود این آهنگ را ساخت و برخی دیگر میگویند این آهنگ متعلق به لازلو است و گروهی هم یکشنبه غمانگیز را متعلق به هر دو نفر میدانند.
شک و تردیدها در مورد این داستان البته تمامی ندارد، بهخصوص بهدلیل ارائه فرضیه خودکشی نامزد سابق رزسو که البته باید بدانید چنین داستانی صحت ندارد. درحقیقت رزسو در سال ۱۹۳۴ با «هانی نادلر» (Háni Nádler) که گاهی از او با نام «هلنکه یاسونیینه» (Helénke Jászonyiné) هم یاد میشود ازدواج کرد که البته این ازدواج هم به مدتها قبل از محبوبیت آهنگ یکشنبه غمانگیز برمیگردد. تازه رزسو در آن زمان هم یک هنرمند ناشناخته نبود و در فاصله سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۳ بیش از صد آهنگ نوشت و فروخت. درواقع قبل از محبوبیت آهنگ یکشنبه غم انگیز، او هم معروف بود و هم کارهای زیادی برای ارائه داشت و حتی در مجلات از او با نام استاد بزرگ آهنگسازی نام میبردند.
در سال ۱۹۳۶ رزسو در گفتگویی با روزنامه مجارستانی « Délmagyarország» در مورد آهنگ یکشنبه غمانگیز صحبت کرد. بهگفته او لازلو که در آن زمان یک روزنامه نگار بود، این ترانه را برای موسیقی یک آهنگساز دیگر نوشته بود که مورد توجه قرار نگرفت. درنهایت در جریان یک دیدار تصادفی در یک کافه، لازلو شعر را به رزسو داده و از او خواسته بود که ساخت موسیقی آن را برعهده بگیرد. از طرف دیگر درست است که در زمان انتشار این آهنگ مرگ و میرهایی در مجارستان رخ داده بودند که عدهای بابت آنها انگشت اتهام را به سمت این ترانه گرفتند، اما ادعای آنها بیش از آنکه واقعی باشد اغراق آمیز بود. درواقع هیچ منبع یا مدرک تأیید شدهای وجود ندارد که ادعای خودکشی ۱۷ نفر را در رابطه با این آهنگ تأیید کند. همچنین هیچ منبع رسمی هم وجود ندارد که تئوری ممنوع شدن این آهنگ در مجارستان را پشتیبانی کند.
شایعههای مربوطبه ترانه خودکشی
زمانیکه شایعه مربوطبه آهنگ یکشنبه غمانگیز و ترغیب به خودکشی در سراسر جهان پخش شد، درست مثل یک تبلیغات عمومی در سطح وسیع عمل کرده و باعث شهرت هرچه بیشتر این آهنگ شد. پس از آن ادعاهایی غیرقابل تأیید از وقوع خودکشیهایی مرتبط به این آهنگ هم گسترش پیدا کرد. حتی میتوان گفت داستان جری فلندرز هم بیشتر یک ماجرای اغراق شده است تا اینکه حقیقتی در مورد این آهنگ باشد.
در مجله تایم جایی که برای اولینبار در مورد دستگیری جری گزارشی منتشر شد، اعلام شده جری به تکنواز پول داده است تا در مراسم تشییع جنازهاش و نه در کافه، این آهنگ را بنوازد. درنتیجه مشخص نیست چطور و چه زمانی به پلیس در این زمینه هشدار داده شده است، اما قطعا پخش آهنگ باعث جلب توجه مأموران پلیس نشده بود. البته تحقیقاتی در مورد احتمال وجود ارتباط میان موارد مرگهای غیرعادی با این آهنگ انجام شد، اما هیچ کدام به نتایج قابل قبولی دست پیدا نکردند که بتوان بر پایه آنها انگشت اتهام را به سمت این ترانه گرفت. هرچند که بهخاطر شایعات پخش شده، دست کم برخی از شهرهای جهان سعی کردند از پخش این ترانه جلوگیری کنند.
تا سال ۱۹۴۱ هیچ اعلانی از سوی بیبیسی برای ممنوعیت پخش نسخه بیلی هالیدی از ترانه یکشنبه غمانگیز وجود ندارد. اگر هم موردی وجود دارد نه فقط در مورد این آهنگ، بلکه در مورد بسیاری از آهنگهای دیگر است و این کار هم تنها به خاطر پایین نیاوردن روحیه مردم و سربازان در طول جنگ جهانی دوم انجام شده است و هیچ دلیل ماورایی در این زمینه وجود ندارد. تازه این ممنوعیت هم سرانجام در سال ۲۰۰۲ لغو شد.
در سال ۱۹۳۶ در ایالات متحده، کارل استفان نماینده کنگره از ایالت نبراسکا سعی کرد این آهنگ را ممنوع کند. اما درعین حال او اعتراف کرد خودش هرگز به آن گوش نداده است. این طرح ممنوعیت هم یا اصلا تصویب نشده یا هرگز در صحن گنگره مطرح نشد.
توضیحات احتمالی در مورد نمونه های خودکشی
شاید سادهترین توضیح این باشد که درست در همان زمانیکه این ترانه به محبوبیت رسیده و رایج شده بود، دنیا درگیر رکودی بزرگ و جهانی بود. مردم در بسیاری از نقاط جهان و از جمله مجارستان، درگیر فقر و قحطی بودند. این طبیعی است که در چنین دورانی شاهد افزایش موارد خودکشی نه فقط در مجارستان که در گوشه و کنار جهان باشیم. از طرف دیگر همان زمان هم جهان به آرامی به سوی شروع جنگ جهانی دیگری سوق داده میشد.
نتایج یک مقاله تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، نشان داد که در فاصله میان دو جنگ جهانی اول و دوم، کشور مجارستان شاهد بالاترین آمار خودکشی بود. از طرف دیگر درحالی که در سال ۱۹۳۳ نرخ خودکشی در جهان ۳۲ خودکشی به ازای هر صد هزار نفر بود، با انتشار یکشنبه غمانگیر و محبوبیت آن در سطح جهانی حتی شاهد کاهش موارد خودکشی هم بودیم. به این ترتیب باید گفت به احتمال زیاد یکشنبه غمانگیز اصولا باعث وقوع مرگ و میر چندانی نشده است. تنها مسئلهای که باعث شد این ترانه اینگونه مورد نقد و نکوهش قرار بگیرد، این است که طبق معمول انداختن تقصیر ناامیدی و مرگ و میر ناشی از مشکلات پیچیده اجتماعی و سیاسی بر گردن یک ترانه، خیلی سادهتر است تا اینکه بخواهیم انگشت روی مشکلات اصلی بگذاریم.
حقیقت مرگ رزسو چیست؟
درحالی که آهنگ همچنان در سطح جهانی محبوب بود، رزسو با مشکلات کوچک و بزرگ زندگی دست به گریبان بود. از آنجایی که او یک یهودی بود، در جریان جنگ جهانی دوم مدتی را در اردوگاه کار اجباری زندانی بوده و به قدری در آنجا کتک خورد که حتی کلیهاش را از دست داد.
بعد از پایان جنگ رزسو به خانه برگشت و تازه آنجا متوجه شد که همسرش با مرد دیگری ازدواج کرده است. دراین گیرو دار مجارستان هم به کشوری کمونیستی تبدیل شده بود که موسیقی رزسو و بسیاری دیگر از هنرمندان در آنجا ممنوع بود.
تمام این عوامل دست بهدست هم داد تا رزسو درگیر بحران افسردگی شود. البته این مسئله درست است که او در سال ۱۹۶۸ با پریدن از بالکن خانه قصد خودکشی داشت، اما با وجود چندین شکستگی استخوان جان سالم به در برد. هرچند چند روز بعد یک بار دیگر به کمک سیمی که پای گچ گرفتهاش را نگه داشته بود دست به خودکشی زده و این بار خود را خفه کرد.
این تمام داستان واقعی ترانه خودکشی است، هرچند واقعیت این است که حقیقیترین داستانها وقتی دهان به دهان میچرخند، به آرامی شاخ و برگ پیدا کرده و در هالهای از رمز و راز و راست و دروغ پنهان میشوند.
درپایان این مطلب نظر شما در مورد ترانههایی شبیه به یکشنبه غمانگیز چیست؟ آیا شما به قدرت یک ترانه یا آهنگ برای تشویق مردم به گرفت جانشان باور دارید؟ مشتاق شنیدن نظرات شما عزیزان هستیم. حتما آنها را با ما و دیگر دوستانتان در زومجی هم درمیان بگذارید، سپاس