جذابترین طراحی های انیمه و مانگا که باید بشناسید
انیمه و مانگا رسانههای بصری هستند که به شکلی یکسان از هنر نقاشی برای بیان داستان و مفهوم خود استفاده میکنند. این امر بدیهی است که افراد از روش و سبکهای هنری متفاوتی برای خلق داستان خود بهره ببرند. درواقع بهدلیل وجود عوامل متعدد، هر فردی ممکن است شیوهای متفاوت را برای طراحی کردن انتخاب کرده و از نظر بصری دنیای مخصوص بهخود را به تصویر بکشد.
هنگامی که بحث در مورد مهارتهای انیماتور یا یک مانگاکا باشد، این تغییرات کوچک میتوانند منجر به خلق سبکهای هنری خاص و منحصربهفردی شود. آثار هر هنرمندی ویژگیهای مخصوص به خود را دارد، اما سبکهای هنری خاص امتحان خود را پس داده و آنقدر شناخته شدهاند که توجه و احترام میلیونها نفر را به خود جلب کرده و حتی الهام بخش نسلهای بعد از خود بودهاند. این مسئله بهخصوص این روزها بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرد. چراکه مجموعههای انیمه در سطح جهانی اگر نگوییم بیشتر، اما به اندازه همتایان غربی خود به شهرت رسیده و توجه مخاطب را به خود جلب کردهاند. شهرت اثری همچون دراگون بال سوپر در مکزیک بهشکلی بود که پخش قسمت آخر آن به رویدادی هیجانانگیز تبدیل شد که درست به اندازه یک مسابقه بوکس یا مبارزههای رزمی، مخاطبان را غرق در شور و اشتیاق کرده بود. و خب نباید فراموش کنیم که بسیاری از انیمههای جذاب، با اقتباس از مجموعههای شناخته شده مانگا ساخته میشوند و درنتیجه سبک طراحی مانگا میتواند روی چشمانداز انیمه هم تأثیرگذار باشد.
درنهایت باید گفت اگرچه برخی از این سبکها شاید در زمان خود چندان شناخته نشدند، اما برخی دیگر چنان تأثیری از خود برجای گذاشتند که تا نسلها الهام بخش دیگر فعالان حوزه مانگا بودند. دراین مطلب با ما همراه باشید تا نگاهی به شماری از تأثیرگذارترین هنرمندان در دنیای مانگا/انیمه داشته باشیم که سبک هنری شاخص و درخشانشان تابهامروز مجذوب کننده باقی مانده است.
در این فهرست با بهترین طراحان مانگا/انیمه آشنا میشوید
۱۵. وان
One
آثار شاخص: مرد تک مشتی و موب سایکو صد
یکی از جالبترین نکات در مورد وان مرموز این است که او درواقع جزو بهترین هنرمندان فعال در خلق سبکهای منحصربهفرد و شاخص آرت مانگا نیست. هنگامی که وان برای اولینبار مرد تک مشتی را بهعنوان یک وب کمیک طراحی کرد، کارهایش چندان ظرافت نداشته و بهنوعی بسیار نامرغوب بود. این مسئله باعث شد »یوسوکه موراتا» (Eyeshield 21) آن را مجددا طراحی کند تا آماده انتشار شود. بااینحال سبک ساده او برای خلق ایدههایش و انتقال پیام آنها به مخاطب است که مورد توجه قرار گرفته و شخصیتهای اصلی او یعنی سایتاما و موب را نمادین کرد.
مانگا مرد تک مشتی برای جلوههای بصریش که سبک مخصوص وان است، معروف شده است. موب سایکو صد هم بهصورت کامل به این سبک پایبند است، چراکه همان خط اصلی آثار وان را دنبال میکند. البته این مسئله خیلی هم خوب است. چراکه بدون وجود آن چشمهای خاص و بینیهای کوچکِ وان، این آثار این چنین جذاب از کار درنمیآمدند. در مجموع موفقیت طراحی و سبک هنری وان نشان میدهد که اگر ایده اصلی کار محکم و غنی باشد، حتی سادهترین سبکها هم میتوانند جایی درمیان آثار بزرگ و درخشان داشته باشند.
۱۴. ماساشی کیشیموتو
Masashi Kishimoto
آثار شاخص: انیمه ناروتو، سامورایی ۸: داستان هاچیمارو (Samurai 8: The Tale of Hachimaru) و کاراکوری (Karakuri)
البته که باید جایی برای آثار ماساشی کیشیموتو در این فهرست باشد، اما این مسئله بیشتر بهدلیل تأثیری است که ناروتو در دنیای انیمه از خود برجای گذاشته است. زمانیکه کیشیموتو برای اولینبار ناروتو را در سال ۱۹۹۹ خلق کرد، آثار دیگری که مشابه کارهای او باشند وجود نداشت. بااینحال پس از موفقیت این مجموعه، شاهد انتشار آثاری جذاب دیگری همچون «جنگیر آبی» (Blue Exorcist)، «سول ایتر» (Soul Eater) و «شبدر سیاه» (Black Clover) بودیم که هرکدام میتوانستند جانشینی شایسته برای ناروتو باشند.
خالقان این آثار محبوب هم در مصور سازی مجموعههای خود، از آناتومی و ویژگیهای نسبتا واقعی متناسب با بیان یک کمیک ساده استفاده کرده بودند. هر شخصیت همچنین دارای طراحیهای خاص خود بود که به برجستهتر شدن آنها کمک میکرد. اما از آنجایی که ناروتو درهمان زمان هم جای پای خود را محکم کرده بود، تحسین سبک کیشیموتو امری دور از ذهن نبود.
۱۳. ائیچیرو اودا
Eiichiro Oda
آثار شاخص: وان پیس (One Piece)، هیولاها (Monsters)
نقطه قوت سبک هنری ائیچیرو اودا که به بهترین شکل ممکن در اثر اصلی و جاودانه او یعنی وان پیس هویدا است، حس رهایی او از محدودیتهای معمولی است که دامان این نوع سبک هنری را گرفته است. این مسئله باعث شده است وان پیس نسبت به مانگاهای مشابه حالتی کارتونیتر داشته باشد، همچنین شخصیتهای این مانگا طوری طراحی شدهاند که گویی از انیمیشنهای برادران وارنر بیرون آمدهاند. درکنار آن وان پیس دارای طیف وسیعی از تیپ و فرمهای بدنی متنوع است که شاید اگر آنها را جای دیگری میدیدیم به نظرمان مضحک میآمد، اما در وان پیس به خوبی جاافتاده و حتی مورد توجه هستند.
سبک مصور سازی شخصیتهای اصلی وان پیس تاحد زیادی ساده است، اما این مسئله در مورد شخصیتهای دیگری همچون کایدو، ریشسیاه و بیگ مام صدق نمیکند و آنها از نظر ساختاری با دیگر شخصیتهای این مانگا متفاوت هستند. بااینحال مخاطب حتی باوجود این تفاوتها هم حس نمیکند که این شخصیتها در جای درست خود قرار نگرفتهاند. بههرحال این رویکرد متفاوت و نگاه خاص اودا به تیپ و حالتهای بدنی درکنار تمایز و قابل تشخیص بودن هر شخصیت از دیگری، به جذابیت وان پیس افزوده است.
۱۲. تاکههیکو اینواوئه
Takehiko Inoue
آثار شاخص: اسلم دانک (Slam Dunk)، واگاباند (Vagabond) و «Real»
داستانهای ورزشی از همان ابتدا با آثاری همچون کاپیتان سوباسا (Captain Tsubasa) و «فردای جو» (Ashita no Joe) حضوری تأثیرگذار هم در دنیای مانگا و همچنین انیمه داشتهاند. امروزه هم به کمک کمیکهای مدرنتری همچون «هایکیو» (Haikyu) و «بسکتبال کوروکو» (Kuroko's Basketball) این محبوبیت همچنان تداوم داشته است. بااینحال باید بپذیریم درمیان این همه آثار جذاب و رنگارنگ، شاید هیچ کدام به پای جذابیت مانگا اسلم دانک نمیرسند که درنهایت حتی الهامبخش یک نسل کامل از طرفداران ورزش بسکتبال در ژاپن بود.
تاکههیکو اینواوئه خالق این مانگا است که خود یکی از طرفداران همیشگی این ورزش بود، عشقی که نشان میدهد او چگونه موفق به خلق این اثر شد. او برای مصور کردن حرکاتی همچون پرتابهای آزاد و دانکهای تماشایی از جلوههایی خاص استفاده میکرد، بدون آنکه آنها را همچون دیگر آثار سبک شونن نشان دهد. او همچنین برای بیان داستانش از نشان دادن خطوط سرعت و سایر تکنیکهای کمکی برای برجستهتر نشان دادن ژستهای فیزیکی اجتناب میکرد. اینواوئه همین دقت و توجه را در خلق آثار محبوب دیگرش همچون حماسه تاریخی واگاباند و داستان بسکتبال با صندلی چرخدار «Real» به کار گرفت.
۱۱. گروه کلمپ
CLAMP
آثار شاخص: انیمه کاردکپتر ساکورا، چوبیتس (Chobits) و کلاور (Clover)
برخلاف دیگر هنرمندان خوش ذوق این فهرست، کلمپ اشاره به یک هنرمند خاص ندارد. درواقع کلمپ گروهی متشکل از نویسنده و عضوی اصلی به نام «ناناسه اوکاوا» (Nanase Ohkawa) و هنرمندانی همچون «موکونا» (Mokona)، سوباکی نیکوی (Tsubaki Nekoi) و «ساتسوکی ایگاراشی» (Satsuki Igurashi) است. درنتیجه آثار خلق شده آنها ممکن است از نظر ظاهر و سبک متفاوت به نظر برسند. بهعنوان نمونه آثاری همچون ساکورا و «شوالیههای جادویی» (Magic Knight Rayearth) همچون کارهای ایکدا نرم و زیبا هستند، درحالی که «xxxHolic» و «ایکس» (X) از نظر سبک هنری و همینطور محتوای داستان تیره و تار و سختتر به نظر میرسند.
مانند رومیکو تاکاهاشی، آثار گروه کلمپ هم برای همه نوع خواننده و علاقمند مانگا جذاب و دوست داشتنی است. چه طرفداران آثار اکشن یا ماجراجوییهای خیالانگیز و چه دوستداران دخترانههای جادویی و خوش رنگ و لعاب یا حتی داستانهای ترسناک، حتما درمیان آثار این گروه چیزی درخور سلیقه و علاقه خود پیدا میکنند. تطبیق پذیری، انتخاب موضوعات جالب و رویکرد آنها برای داستانسرایی باعث شده است گروه کلمپ همواره چه در دنیای مانگا و چه انیمه، حرفی برای گفتن داشته باشد.
۱۰. جونجی ایتو
Junji Ito
آثار شاخص: اوزوماکی (Uzumaki)، گیو (Gyo) و تومی (Tomie)
روش جونجی ایتو برای به تصویر کشیدن شخصیتهای انسانی شاید قابلتوجه به نظر نرسد. درواقع شخصیتهای او اغلب ظاهری به نسبه واقع گرایانه داشته و تناسب اندامشان مناسب است. حتی گاهی شخصیتها را بهگونهای به تصویر میکشد که برای مخاطب کاملا آشنا به نظر میرسند و همین مسئله باعث میشود عنصر ترس در آثار او عمیقتر به جان مخاطب بنشیند. ایتو این تخصص را دارد که با کمی اضافه کردن یا برعکس، حذف کردن جزئیات ظاهر آنها را چنان تغییر داده و آشفتهحال نشاندهد که شکلی کابوس گونه به خود بگیرند.
صحنههای تیرهوتار آثار او این حس را به بیننده القا میکنند که گویی در شبی تیرهوتار و همیشگی گیر افتادهاند. خطوط طراحی او بهگونهای است که همه چیز را بهشکلی وحشتناک درهم ریخته و بیمعنی جلوه میدهد. بااینحال او این کار را چنان با مهارت انجام میدهد که همهچیز پیچیده نشان داده میشود. جزئیات دقیق و خطوطی که به همان اندازه که هولناک هستند، مخاطب را هم تحت تأثیر خود قرار میدهند. مهارت پنهان در پس هنر او باعث شده است استودیوهای سازنده انیمه اغلب برای اقتباس دقیق از آثار او و به تصویر کشیدن فضای ترسناک آنها به مشکل بخورند.
۹. کازوکی تاکاهاشی
Kazuki Takahashi
آثار شاخص: انیمه یو-گی-او، انیمه Go-Q-Chōji Ikkiman و انیمه The Comiq
بهترین توصیف برای بیان روشی که کازوکی تاکاهاشی فقید در مصورسازی مانگا یو-گی-اوه به کار گرفته، وضوح تصویری بالا است. درحالی که سبک هنری او در طول انتشار مانگا تکامل پیدا کرد، اما همچنان شاهد به تصویر کشیدن شخصیتها با ویژگیهایی برجسته و واضح بودیم. صورتها اغلب زاویهدار بوده و لباسها از نرمی و لطافت چندانی بهره نبردهاند.حتی ویژگیهای اصلی مانند چشمان درشت شخصیتهای انیمه یا مانگا هم در هنر تاکاهاشی فرمی زاویهدار داشته و از آن نرمی لبههای کار خبری نیست.
این مسئله در مورد موهای شخصیتها هم صدق میکند. مدل موی هر شخصیت در آثار تاکاهاشی بهشکلی به برجستهتر شدن آن کمک میکند. بهطوریکه تا به امروز حتی مجموعههایی همچون «جنگجویان باکوگان» (Bakugan Battle Brawlers) که با الهام از این مانگا ارائه شدهاند هم، هنوز موفق به پیشی گرفتن از نسخه اصلی نشدهاند.
۸. کنتارو میورا
Kentaro Miura
آثار شاخص: انیمه برزرک، شاه گرگها و دوراناکی
کنتارو میورای فقید یکی دیگر از فعالان خوش ذوق دنیای مانگا است که خیلی زود مدارج ترقی را طی کرد. مهارتهای هنری او بهاندازهای قوی بود که دوره کارآموزی او بهعنوان دستیار «جرج موریکاوا» (George Morikawa) را بسیار کوتاه کرد. بهگفته موریکاوا که خود خالق اثری محبوب همچون «هاجیمه نو ایپو» (Hajime no Ippo) است، میورا چنان بااستعداد بود که او دیگر چیزی نداشت که به او بیاموزد. به این ترتیب در سن هیجده سالگی، میورا آماده بود تا دنیای تاریک و البته خیالانگیز خود را در قالب اثری جذاب به نام برزرک به مخاطبان معرفی کند.
کنتارو میورا از صحنههای اکشن و خونین آثار گو ناگای و تتسوهارا لذت میبرد، اما همچنین از «رز ورسای» اثر ایکدا هم بهعنوان نمونهای درخشان در قدرت بیان نام میبرد. میورا همیشه سعی داشت درام سنگین و مملو از صحنههای گیج کننده خود را تاحدی ملایم کند. سبک او در آثار دیگرش هم به همین اندازه درخشان بود.
۷. استودیو جیبلی
Studio Ghibli
آثار شاخص: توتورو، قلعه هاول و چیهیرو
درحالی که تااینجا بیشتر به سبکهای شاخص دنیای مانگا اشاره کردیم، باید سری هم به دنیای انیمه زده و از دستاوردهای درخشان استودیو جیبلی صحبت کنیم. شرکتی که بیتردید پادشاه دنیای آثار سینمایی انیمه است. با گذشت سالها همچنان فیلمهای بهیادماندنی همچون شهر اشباح و همسایه من توتورو از جمله آثاری هستند که در به شهرت رسیدن این شرکت نقشی مهم ایفا کردند، به طوری که آثار این استودیو حتی برای کسانی که لزوما طرفدار آثار انیمه نیستند هم شناخته شده است.
سبک هنری استودیو جیبلی که توسط بنیانگذاران این استودیو یعنی هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا برجسته شد، پرانرژی، پویا و جذاب است. حتی در لحظات بهندرت خشنی همچون صحنههای انیمه شاهزاده خانم مونونوکه هم این لطافت و زیبایی قابل درک است. این جذابیت شاید به این دلیل باشد که خالقان خوش ذوق این استودیو موفق شدهاند بهطریقی حتی داستانهای خیالانگیز غربی را بهخوبی باحالوهوای سبک زندگی ژاپنی متناسب و هماهنگ کنند.
۶. هیروهیکو آراکی
Hirohiko Araki
آثار شاخص: ماجراجویی عجیب جوجو، The Lives of Eccentrics و مانگا Baoh
زمانیکه هیروهیکو آراکی شروع به کار کرد، آثار او بیشتر شبیه کارتونهای دهه ۱۹۷۰ بود. اما او به تدریج سبک خود را تغییر داد و کمکم رنگ و لعاب دنیای مد را در آثارش به نمایش گذاشت. زمانیکه هیروهیکو کار روی معروفترین مجموعه خود یعنی ماجراجویی عجیب جوجو را شروع کرد، این مسئله و علاقه او به دنیای مد بیش از قبل مشخص شد.
با گذشت سالها سبک آراکی بهچیزی خاص و منحصربهفرد تبدیل شد. او برای خلق آثار خود از مجسمههای کلاسیک، آثار دوران رنسانس، عکاسی مد و همینطور طرحهای دیوانهکننده «راجر دین» هنرمند و طراح بریتانیایی الهام میگرفت. نتیجه این تلفیق نگاه آراکی و جلوههای هنری دیگر باعث ایجاد سبکی نرم، شیک و شاداب شد. جوجو از همان زمان تابهامروز جذابیت جهانی خود را حفظ کرده است. دراین بین اما قاره اروپا خیلی زود متوجه نگاه آراکی به دستاوردهای خود شده و درنتیجه شرکت گوچی به او مأموریت داد تا در خلق دنیای خود از محصولات آنها هم استفاده کند.
۵. آکیرا توریاما
Akira Toriyama
آثار شاخص: دراگون بال، دکتر اسلامپ (Dr Slump) و مانگا Jaco the Galactic Patrolman
دراگون بال را باید محبوبترین اثر آکیرا توریاما دانست، چراکه بیشتر مردم از این طریق با سبک هنری او آشنا شدند. بااینحال برخی از ساکنان آمریکای شمالی ممکن است او را با طرحهایش در بازیهایی همچون «کرونو تریگر» (Chrono Trigger) و «دراگون کوئست» (Dragon Quest) به یاد بیاورند که مربوطبه قبل از انتشار دراگون بال هستند.
سبک هنری توریاما در ابتدا کارتونیتر بود، مثلا شخصیتهای مانگا دکتر اسلامپ با چشمهای درشت، بینیهای کوچک و تناسب بدنی کودکانهشان جلب توجه میکردند. اما زمانیکه شخصیت گوکو در دراگون بال زد بزرگ شد، دیگر خبری از این ملاحت کودکانه نبود. در عوض او و همرزمانش با مدل موی سیخ و زاویهدار، ابروهای بهم گرهخورده و چهرههای جدی خود به تصویر کشیده شدند. مسئلهای که باعث شده است هیچ کس هنر توریاما را با سبک هنری دیگری اشتباه نگیرد. سبکی که الهام بخش دیگر آثار کلاسیک درخشان همچون وان پیس ائیچیرو اودا و ناروتوی کیشیموتو است.
۴. رومیکو تاکاهاشی
Rumiko Takahashi
آثار شاخص: اینویاشا (Inuyasha) و رانما (Ranma 1/2)
برخلاف بسیاری از مانگاکا فعال در سبک شوجو، نام رومیکو تاکاهاشی با شخصیتهای کارتونیتری که چهرههای گرد و حالتی جسورانه داشتند بر سر زبانها افتاد. او چه درحال خلق مجموعههای جنگی و شبه شوننی همچون اینویاشا و رانما باشد و چه درگیر رامکامهایی همچون «اوروسی یاتسورا» (Urusei Yatsura) و «مایسون ایکوکو» (Maison Ikkoku)، سبک هنریش به شکلی است که هرگز صورتی ناخوشایند به خود نمیگیرد.
طرحهای زیبای او برای علاقمندان شوجو جذاب بود و صحنههای اکشن و مبهوت کننده او هم مورد توجه بسیاری قرار گرفت و درنهایت قدرت او در بیان هر داستان توجه طرفداران مسنتر را هم به خود جلب کرد. شخصیتهای تاکاهاشی بههمان اندازه که ملایم به نظر میرسند، دارای مهارت و استعداد هستند. همچنین وجه هنری آثار رومیکو تاکاهاشی جذابیتی جهانی برای طرفداران انیمه و مانگا دارد.
۳. ریوکو آیکدا
Riyoko Ikeda
آثار شاخص: رز ورسای (Rose of Versailles)، پنجره ارفئوس (The Window of Orpheus) و کلودین (Claudine)
ژانر شوجو شاید آنطور که باید مورد تحسین و تمجید قرار نگرفته باشد، بااینحال افراد بسیاری با آثاری همچون «سیلور مون» و موارد مشابه دیگر آشنا هستند. اما آیا خالقان این آثار هم به همین اندازه مورد توجه و شناخته شده هستند؟ پاسخ منفی است. درواقع بسیاری با اسامی این افراد آشنایی ندارند، حتی اگر آنها به اندازه دیگر فعالان حوزه مانگا شناخته شده باشند. ریوکو آیکدا یکی از این افراد است که جلوههایی همچون شخصیتهای لاغر، چانههای نوک تیز، استفاده از الگوهای پیچیده، رنگهای ملایم و چشمان درخشان و درخشان از جمله ویژگیهای برجسته آثار او است.
تأثیرگذاری سبک آیکدا در آثار دیگری همچون «نانا» (Nana)، «چیهایافورو» (chihayafuru) و «پسران برتر از گل» (Hana Yori Dango) مشهود است. بهعلاوه آثاری همچون «دختر انقلابی اوتنا» (Revolutionary Girl Utena) و سیلورمون هم اگرچه تاحدی متمایز هستند، اما همچنان در محتوا و سبک طراحی وامدار آثار ایکدا هستند. البته جذابیت کارهای او فراتر از یک ژانر خاص است، چراکه عناصر سبک و لحن داستانسرایی او در حماسههایی تیرهوتار همچون برزرک هم ظاهر شدهاند. بهعنوان نمونه در طراحی دو شخصیت برزرک یعنی گریفیث و کاسکا، رگههایی از آثار ایکدا قابل مشاهده است.
۲. گو ناگای
Go Nagai
آثار شاخص: Harenchi Gakuen, Mazinger Z، مانگا Cutie Honey
گو ناگای در ابتدا کار خود را بهعنوان دستیار «شوتارو ایشینوموری» (Shotaro Ishinomori) آغاز کرد که از هنرمندان معاصر تزوکا بود. کارهای او از نظر سبک هنری هم به آثار تزوکا و هم ایشینوموری شباهت دارد، بااینحال ناگای سعی کرده است این سبک را به بلوغ برساند.
یکی از آثار تأثیرگذار ناگای مانگا «مازنجر زد» است که بهویژه در زمینه ژانر رباتی موفق عمل کرده و حالوهوای کلی آن به تولید آثاری همچون «موبایل سوت گاندام» (Mobile Suit Gundam) و «نئون جنسیس اونگلیون» (Neon Genesis Evangelion) کمک فراوانی کرد. مانگا دویلمن (Devilman) هم وحشتی گوتیکوار، خشن و خونین را بهارمغان آورد. از طرف دیگر اسپین اف این اثر با نام «جک خشن» (Violence Jack) هم درست یک دهه قبل از انتشار مانگا «مشت ستاره شمالی» (Fist of the North Star)، فضایی اکشن و پساآخرالزمانی را برای خوانندگان به تصویر کشید. درحالیکه ماحصل آثار او بهدلیل محتوای افراطگونهشان میتواند بحثبرانگیز باشد، اما باید بپذیریم که تلاشهای او راه را برای انتشار آثار بلوغ یافتهتر دنیای مانگا هموار کرد.
۱. اوسامو تزوکا
Osamu Tezuka
آثار شاخص: پسر فضایی (Astro Boy)
بهعنوان یکی از ابداع کنندگان مانگا و انیمههای مدرن، نمیتوان فهرستی در مورد بهترین سبکهای هنری تهیه کرد، بیآنکه نامی از اوسامو تزوکا برد. حتی جدیدترین آثار مدرن هم میتوانند اشارهای به آثار تزوکا داشته باشند. اما درحالی که شناخته شده و محبوبترین اثر تزوکا پسر فضایی است، نام او در پشت خلق عناوین جذاب دیگری همچون «دورورو» (Dororo)، «کیمبا شیر سفید» (Kimba the White Lion) و «شاهزاده شوالیه» (Princess Knight) هم میدرخشد.
تزوکا با الهام گرفتن از کارتونهای کلاسیک وسترنی همچون «بتی بوپ» (Betty Boop)، چشمهای درشت و گرد را به مخاطبان معرفی کرد که امروزه چه در مانگا و چه در انیمه بسیار رایج هستند. درکنار آن، سادگی و لطافت کلی شخصیتهای تزوکا باعث شده است که آثار او از نمایشهای قابل احترام دیگری همچون «پلوتو» (Pluto) اثر «نائوکی اوراساوا» متمایز شود.
با مرور سبک هنری اوسامو تزوکا به پایان این مطلب رسیدیم. اما نظر شما در مورد هنرمندان معرفی شده در این فهرست چیست؟ شما کدام اثر آنها را جذابتر دیدید؟ به نظر شما راز تأثیرگذاری و ماندگار بودن سبک هر کدام از آنها چیست؟ جای کدام مانگاکا و تصویرگر در این فهرست خالی بود؟ خوشحال میشویم نظرات خود را دراین مورد با ما و دیگر دوستانتان در زومجی هم درمیان بگذارید. پیشاپیش از این همراهی شما قدردانی میکنیم.