معرفی مستند Marlene | روایت زندگی مارلنه دیتریش طلایی
مستند Marlene، محصول سال ۱۹۸۴ بهکارگردانی ماکسیمیلیان شِل، درباره زندگی شخصی و حرفهٔ کاری مارلنه دیتریش، بازیگر و خواننده مشهور آلمانی-آمریکایی است. این فیلم مستند براساس مصاحبههایی است که ماکسیمیلیان شِل با مارلنه دیتریش انجام داده و مصاحبههایی که در آنها مارلنه دیتریش از فیلمبرداری یا عکسبرداری از خودش امتناع میکند و کارگردان از تصاویر آرشیوی و تصاویر فیلمها و زندگی شخصی این بازیگر برای پیش بردن روایتِ مستند خود استفاده میکند.
این فیلم مستند جنبههای مختلفی از زندگینامه مارلنه دیتریش مانند دوران کودکی او، ستاره شدن این بازیگر و حفظ جایگاه خود بهعنوان ستارهای بزرگ در زمانی طولانی، روابط عاشقانه دیتریش و همچنین مشارکت او در جنگ جهانی دوم و سالهای پایانی عمر این بازیگر و خوانندهٔ قدیمی و از عصر طلایی را زیر ذرهبین میبرد. فیلم مستند «مارلنه» همچنین بهبررسی موضوعاتی چون شهرت، هویت و ادراک و چگونگی ارتباط آنها با شخصیت و کار مارلنه دیتریش میپردازد. فیلم مستند Marlene نامزد جایزهٔ اسکار بهترین مستند بلند شد و چندین جایزهٔ دیگر را نیز بهدست آورد و منتقدان، بسیار این اثر را ستودند.
فیلم مستند Marlene بهنویسندگی و کارگردانی ماکسیمیلیان شِل است که بهعنوان مصاحبهکننده و راوی نیز در مستند خود حضور پیدا میکند. مستند شامل کلیپهایی از بسیاری از فیلمهای دیتریش است، مانند فیلم The Blue Angel (فرشته آبی)، فیلم Morocco (مراکش)، فیلم Blonde Venus (ونوس بلوند)، فیلم The Scarlet Empress (امپراطور اسکارلت)، فیلم The Devil Is a Woman (شیطان یک زن است)، فیلم Desire (خواسته)، فیلم The General (ژنرال)، فیلم Witness for the Prosecution (شاهد تحت تعقیب)، فیلم Touch of Evil (لمس شیطان) و فیلم Judgment at Nuremberg (محاکمه در نورنبرگ). همچنین تصاویری از اجرای مارلنه دیتریش روی صحنه و خواندن ترانههایی مانند «لیلی مارلین»، «دوباره عاشق شدن» و «همه گلها کجا رفتهاند؟» را نشان میدهد.
همانطور که پیشتر اشاره داشتیم، این مستند نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلم مستند بلند شد و چندین جایزهٔ دیگر و البته تحسین منتقدان را بهدست آورد. مستند Marlene بهدلیل اصالت، خلاقیت و بینش خاص و جالب سازندهٔ آن در آشکار کردن زندگی پیچیده، جذاب و حرفهای یکی از نمادهای سینما و تأثیرگذارترین بازیگران زن قرن بیستم، بسیار مورد ستایش قرار گرفت. مارلنه دیتریش بازیگر و خواننده مشهوری بود که هم در آلمان و هم در آمریکا دوران کاری و حرفهای طولانی و موفقی داشت. او بهخاطر سیمای زیبا، صدای گیرا و شخصیت کاریزماتیک خود شناخته میشد و البته نقشهایش در فیلمهایی مانند «فرشته آبی»، «مراکش» و «محاکمه در نورنبرگ» شهرت داشت. او در ۲۷ دسامبر ۱۹۰۱ در برلین آلمان با نام ماری مگدالن دیتریش بهدنیا آمد و در خانوادهای مرفه بزرگ شد و در رشته موسیقی و تئاتر تحصیل کرد و کار خود را بهعنوان خواننده و بازیگر تئاتر در دهه ۱۹۲۰ آغاز کرد.
مارلنه دیتریش در سال ۱۹۳۰ با حضور در فیلم «فرشته آبی» بهکارگردانی جوزف فون استرنبرگ که مرشد و معشوق او شد، تبدیل بهیک ستارهٔ سینما شد. این فیلم موفقیت بزرگی بود و شروعی بر فعالیت بینالمللی مارلنه دیتریش. او بههالیوود نقل مکان کرد و با شرکت پارامونت پیکچرز قراردادی امضاء کرد و شش فیلم دیگر با استرنبرگ ساخت، ازجمله «مراکش» که برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد. مارلنه دیتریش همچنین با کارگردانان مشهور دیگری مانند ارنست لوبیچ، فرانک بورزیگی و بیلی وایلدر کار کرده بود و کارنامهٔ هنری فوقالعادهای داشت. مارلنه دیتریش در سال ۱۹۳۹ شهروند آمریکا شد و تابعیت آلمانی خود را رها کرد. درواقع او یکی از منتقدان صریح رژیم نازی بود و در طول جنگ جهانی دوم از نیروهای متفقین حمایت کرد و با اجراهای زنده، سربازان را سرگرم میکرد، کمک مالی جمعآوری میکرد و برنامههای رادیویی و تلویزیونی ضد نازی ضبط میکرد. مارلنه دیتریش بهخاطر تلاشهایش در این میدان و دوری از آلمان نازی، مدال آزادی ایالات متحده آمریکا و لژیون دونور فرانسه را دریافت کرد.
مارلنه دیتریش در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بهبازی در فیلمهای سینمایی ادامه داد، اما طبق قانونی نانوشته در هالیوود، همچون بسیاری از همکاران خود (بازیگران زن)، محبوبیت او با افزایش سن کاهش یافت. بااینحال او از پای ننشست و خود را بازنشسته نکرد و بهخوانندگی در مراسمات مختلف و بازیگری در صحنههای تئاتر ادامه داد و توانست در فیلمهای «لمس شیطان» و «محاکمه در نورنبرگ» نقشهای اصلی و مهمی را بهدست آورد. این بازیگر پرتلاش هالیوود، بهخاطر دستاوردهای حرفهایاش جوایز گلدن گلوب، بفتا و اسکار افتخاری را دریافت کرده است. مارلنه دیتریش در دهه ۱۹۷۰ از صنعت نمایش و بازیگری بازنشسته شد و در شهر پاریس و در انزوا زندگی خود را ادامه داد. او در ۶ مِه ۱۹۹۲ در سن ۹۰ سالگی بر اثر نارسایی کلیه درگذشت. بازیگر پرکار عصر طلایی هالیوود، در برلینِ آلمان و درکنار مادرش بهخاک سپرده شد و از وی بهعنوان یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین بازیگران زن تمام دوران یاد میشود. نگاهی بهدوران کاری و حرفهای مارلنه دیتریش پس از جنگ جهانی دوم داشته باشیم که نکاتی جالبی در آن میبینیم و اینطور باید گفت که زندگی این بازیگر بهقبل و بعد از جنگ جهانی دوم تقسیم میشود.
او در سالهای پس از جنگ جهانی دوم پیشنهادهای کاری کمتری دریافت کرد و بیشتر آثاری که در آنها ایفای نقش کرد با استقبال ضعیف منتقدان و تماشاگران مواجه شدند و قسمت سخت ماجرا اینجا بود که مارلنه دیتریش در آن دوران باید با بازیگران زن جوانتر و جذابتر و بهتر بگوییم، الهههای سینمای هالیوود در آن زمان و این زمان، مرلین مونرو و الیزابت تیلور رقابت میکرد و همین موضوع شانس وی را برای ایفای نقشهای بیشتر و مهمتر، بسیار سخت کرد و درواقع دو فیلم «محاکمه در نورنبرگ» و «لمس شیطان» در میان چند فیلمی که پس از جنگ جهانی دوم ایفا کرد، ماندگار شدند.
او آهنگهایی را بهزبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی میخواند و از سویی دیگر در صنعت مد میدرخشید و همواره لباسها و جواهرات فوقالعاده از برندهای معتبر میپوشید و همچنین با نوازندگان مشهوری مانند برت باچاراچ و نوئل کوارد همکاری کرد تا آن بخش از دست رفتهٔ بازیگری، با خوانندگی و درخشش در دنیای مد پر شود و موفق هم بود و بهدلیل جذابیت، صدا و استایل خاص، همیشه مورد ستایش قرار میگرفت و در قلمروی شهرت و محبوبیت، همواره با تعادل گام برمیداشت. مارلنه دیتریش بهیک نماد فرهنگی و البته نماد زرقوبرق، زیبایی و استقلالِ هویتی زن تبدیل شد. او بر بسیاری از هنرمندان پس از عصر خود تأثیر گذاشت، نامهای چون مدونا، دیوید بووی و شِر. او همچنین از موضوعات سیاسی مختلفی مانند حقوق مدنی، جنبش فمینیسم و جنبشهای ضد جنگ حمایت میکرد.
علاقه ماکسیمیلیان شِل بهساخت مستندی از زندگی مارلنه دیتریش بههمکاری وی با این بازیگر در فیلم «محاکمه در نورنبرگ» بازمیگردد و مارلنه دیتریش را بهعنوان یک بازیگر و یک انسان، همواره تحسین میکرد. ماکسیمیلیان شِل همچنین میخواست صدای این بازیگر و خاطرات او را ثبت و ضبط کرده و برای آیندگان بهمیراث بگذارد، زیرا خلقوخوی این بازیگر را میشناخت و اینکه مارلنه دیتریش در دهه ۷۰ زندگیاش بود و در پاریس، گوشهنشینی را انتخاب کرده بود و در بیصدایی زندگی میکرد. شِل با او تماس گرفت و متقاعدش کرد تا در آنچه که او فکر میکرد یک مستند تلویزیونی باشد شرکت کند، اما حال میدانیم که ماکسیمیلیان شِل برنامههای دیگری در سر داشت و آن را بهفیلمی مستند تبدیل کرد. این کارگردان همچنین چند فیلم نادر و گمشده از فیلمهای مارلنه دیتریش پیدا کرد و از طرفی گفتیم برای ساخت این مستند با چالشها و مشکلات زیادی روبهرو بود و یکی از آنها شخصِ مارلنه دیتریش بود، چون تمایل زیادی بهفیلمبرداری یا عکس گرفتن نداشت و اغلب سؤالات را نادیده میگرفت یا گاه از کارگردان و پروژهاش انتقاد میکرد. ماکسیمیلیان شِل بیش از دو سال را صرف تدوین و تکمیل فیلم کرد که در سال ۱۹۸۴ اکران شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد.
ماکسیمیلیان شِل، بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سوئیسی بود که سابقهای طولانی و موفق در اروپا و آمریکا داشت. او در سال ۱۹۶۱ برای بازی در فیلم «قضاوت در نورنبرگ» برنده جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر مرد شد و همچنین نامزد دو جایزهٔ اسکار دیگر، گلدن گلوب و اِمی شد. او بیش از ۱۰۰ فیلم و برنامهٔ تلویزیونی ساخت و همچنین برخی از پروژههای خود را کارگردانی و تهیهکنندگی کرد. ماکسیمیلیان شِل در ۸ دسامبر ۱۹۳۰ در وین اتریش بهدنیا آمد و والدین وی یک نمایشنامهنویس سوئیسی و یک هنرپیشه اتریشی بودند. او در زوریخِ سوئیس بزرگ شد، جایی که خانوادهاش برای فرار از رژیم نازی بهآنجا نقل مکان کردند. او در دانشگاه زوریخ و کنسرواتوار بازل تحصیل کرد و فعالیت بازیگری خود را در صحنه و رادیو آغاز کرد.
او اولین فیلم خود را در سال ۱۹۵۵ که اقتباس آلمانی از اثر «توفان» ویلیام شکسپیر بود، ساخت. او در سال ۱۹۵۸ بههالیوود نقل مکان کرد و در اولین فیلم آمریکایی خود، فیلم The Young Lions(شیرهای جوان) با مارلون براندو و مونتگومری کلیفت همبازی شد. نقطهٔ اوج کارنامه کاری شِل در سال ۱۹۶۱ و با حضور در شاهکار استنلی کریمر، همان فیلم معروف «محاکمه در نورنبرگ» رقم خورد که وی توانست در دومین حضور سینمایی خود در هالیوود، صاحب جایزهٔ اسکار شود. او در این فیلم با بازیگرانی چون اسپنسر تریسی، برت لنکستر، جودی گارلند، مونتگومری کلیفت، ریچارد ویدمارک و مارلنه دیتریش همبازی شد و فیلم با بودجه سه میلیون دلار ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ده میلیون دلار فروش کند.