معرفی سریال نقاب (The Veil) | الیزابت ماس در نقش یک مامور مخفی
اواسط سال ۲۰۲۲ اعلام شد که استیون نایت قصد دارد برای چهارمین بار، سریالی مشترک با استودیوی اف ایکس پروداکشنز بسازد؛ کسی که خلق سریال All the Light We Cannot See (تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم)، سریال See (دیدن)، سریال Taboo (تابو)، سریال Peaky Blinders (پیکی بلایندرز) و غیره را در کارنامهی خود دارد. نایت در این پروژه علاوهبر نویسندگی، تهیه کنندهی اجرایی هم بود. از همان زمان هم الیزابت ماس بهعنوان تهیه کننده اجرایی و بازیگر نقش اصلی به تیم تولید سریال The Veil (نقاب) اضافه شد. یومنا ماروان، دالی بنصلاح، جاش چارلز، تیبو د مونتالمبر و غیره، از جمله بازیگران اصلی سریال نقاب هستند.
در خلاصه داستانِ کوتاه این سریال اینطور آمده که: «این سریال ارتباط بین دو شخصیتِ زن را دنبال میکند که بازی مرگبار حقیقت و دروغ را با هم انجام میدهند. یک زن رازی دارد و دیگری ماموریتی بسیار مهم؛ برای اینکه این راز را فاش کند، پیش از اینکه جان هزاران نفر از دست برود. این دو زن از استانبول تا پاریس و لندن را با هم طی میکنند و در تلاش هستند تا از راز یکدیگر سر در بیاورند.» در مینی سریال نقاب، حق در مقابل باطل محاسبات سادهای نیست و حقیقت گیجکنندهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. این سریال به زیبایی بین فرارهای پر از بدلکاری و روایتی غنی تعادل برقرار میکند.
منتقدانی که این سریال را تماشا کرده بودند، تا حد متوسطی آن را دوست داشتند؛ مثلا ۳۳ مورد از منتقدان راتن تومیتوز رضایت ۵۲ درصدی خود از سریال نقاب را ثبت کردند. در طرف دیگر هم ۲۰ مورد از منتقدان متاکریتیک میانگین امتیاز ۵۲ از ۱۰۰ را به ثبت رساندند. بهصورت کلی این منتقدان اعتقاد داشتند که قدرت درماتیکِ الیزابت ماس، با یک اجرای جذاب دیگر، کم نمیشود یا از بین نمیرود اما روایت و داستانسراییِ بیهدف سریال The Veil اصلا نمیتواند به اندازهی ستارهاش خوب عمل کند و به پای پتانسیل او برسد. منتقد سایت ورایتی، این مجموعه را جذاب خواند و بازیِ ماس، صحنههای اکشن و سرعت پیشروی داستان را ستایش کرد.
منتقد سایت رولینگ استون کمی آرامتر این سریال را ستایش کرد و ایراداتی هم گرفت؛ او با وجود ستایش بازیِ ماس و صحنههای اکشن، تعادل بین داستان جاسوسیِ دلهرهآور و درام روانشناختی را زیر سؤال برد. از طرف دیگر منتقد سایت هالیوود ریپورتر مجددا بازی ماس و صحنههای آغازین را ستود اما این احساس را داشت که داستان در ابتدا خیلی باری به هر جهت کار خود را آغاز میکند و پر سروصدا پیش میرود، تا اینکه به قسمتهای پایانی میرسد؛ جایی که هیچکدام از افشاگریهای پیچشهای داستانی آنطور که باید و شاید روی فیلمنامه یا شخصیتها تاثیر خاصی نمیگذارند. البته دیگر منتقدان هم ایرادات دیگری از آن گرفتند و برخی آن را خستهکننده و بیهدف دانستند.
ایموجن وظیفه دارد تا زنی به نام ادیله الادریسی را از اردوگاه پناهندگان ترک/سوری بیرون بیاورد و در همین حین او را وسوسه کند اسرار خود را برای او فاش کند. اما در طی همین ماجراها، این جاسوس، چارچوب اخلاقی خود و گذشتهای را که در میان معماها پوشیده شده، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. درست است که مخاطب به واسطهی داستان به ترکیه، پاریس و لندن سفر میکند؛ اما ماجرای اصلی در ابتدا در میان هرجومرج آغاز میشود. در کمپ پناهجویانِ پوشیده از برف، در حین پخشِ مواد غذایی، ادیله به تروریست بودن متهم میشود و هدف خشونت وحشتناکی قرار میگیرد.
او که برای امنیت و حفظ جانش از سایر اعضای کمپ جدا شده است، شدیدا تلاش میکند تا راهی برای خروج پیدا کند. اینطور که به نظر میآید، شلوغی و بینظمی از تخصصهای ایموجن است. او به آنجا میآید تا بتواند ادیله را به منطقهی امنی برساند. اما در همین حین باید همراهِ جدید خود را متقاعد کند تا اطلاعات مهمی را در اختیارش قرار دهد که میتواند جان هزاران نفر را نجات دهد. او از طرف اداره کل امنیت خارجی فرانسه و همچنین سازمان سیا (رابطین او در این مأموریت)، بهصورت مستقیم دستور دارد که ادیله را تحویل دهد. بااینحال، ایموجن برای درک کردن شرایط و انگیزههای ادیله، حقایق تکان دهندهای را کشف میکند که باعث میشود باری دیگر سرکشی کند.
الیزابت ماس در یکی از مصاحبههای خود عنوان کرده بود که یادگیری درست و صحبت کردنِ اصولی با لهجهی بریتیش، تمرین کردن صحنههای اکشن و همچنین اجرای صحنههای بدلکاری باعث شد تا این نقش، از تمام نقشهایی که تا امروز ایفا کرده، چالشبرانگیزتر باشد؛ زیرا او سخت در تلاش بود تا شخصیت خود را خیلی قابل باورتر از انتظار کند. بخش زیادی از صحنههای سریال نقاب در ترکیه فیلمبرداری شده بود و برخی دیگر در پاریس و لندن اجرا شد. در یکی از همین صحنهها که در شهر استانبول بود، در حین فیلمبرداریِ یکی از بدلکاریها، یکی از مهرههای ستون فقرات ماس میشکند.
سریال نقاب شاید از چند جهت فقط یک مجموعهی محدود باشد اما ایموجن به وضوح بهعنوان شخصیتی معرفی شده است که میتواند در موقعیتهای جدید با مأموریتهای تازه، مسیر جدیدی را در پیش بگیرد؛ مسیری که میتواند به بینهایت فصل جدید در این مجموعه تبدیل شود. اما اگر بخواهیم منطقی تصمیم بگیریم، چیزی در این سریال وجود ندارد که شایستهی گسترش دادن باشد؛ چیزی که در همین شش قسمت به آن پرداخته نشده باشد. باتوجهبه عملکرد و بازخوری هم که سریال نقاب از طرف منتقدان و بینندگان دریافت کرده است، خیلی بعید به نظر میرسد که سازندگان بخواهند فصل جدیدی از آن را در دستور کار قرار بدهند.
سریال های مشابه سریال نقاب
سریال Killing Eve
سریال کشتن ایو
بازیگران: ساندرا اوه، جودی کومر و فیونا شاو
سال پخش: ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲
ایو یک مامور بیحوصله و باهوش از سرویسهای امنیتی است که کارهای دفتری و پشتمیزی، تمایلات جاسوسی او را به هیچ طریقی برآورده نمیکند. از سوی دیگر هم ویلانل یک قاتل بااستعداد و حرفهای است که شغل وحشیانه و خشنش، امکانات بسیار شیک و جذابی را فراهم میکند و او عاشق این تجملات است. این دو زن خشن، دقیقا به اندازه هم به یکدیگر وسواس و کشش دارند. آنها بعد از شناخت هم به یک موش و گربه بازی حماسی میروند و با هم درگیر میشوند؛ ماجراهایی یک اثر دلهرهآور اکشن و جاسوسی معمولی را به سطح جدیدی میبرد.
سریال Homeland
سریال هوملند
بازیگران: کلیر دینز، مندی پاتینکین و دیمین لوئیس
سال پخش: ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰
سریال هوملند که برنده ۶ جایزه امی (از جمله بهترین سریال درام) شده است، از آن دسته مجموعههایی به شمار میرود که تمام مدت شما را روی لبهی صندلی خود نگه میدارد و ذرهای در انتقال هیجان کمکاری نمیکند. نیکلاس برودی که گروهبان تفنگداران دریایی است، هم یک قهرمان ممتاز به شمار میرود و هم یک تهدید جدی است. از طرف دیگر هم کری ماتیسون را داریم که افسر سازمان سیا است؛ با وجود دو قطبی بودن، در زمینه کاری خود بهترین است. درگیریها و برخوردهای ظریف و در عین حال پیچیدهای که این دو شخصیت اجرا میکنند، براساس دروغها، سوءظن و تمایلاتشان است. سریال بسیار جذاب، احساسی و دلهرهآور هوملند هم حول محور همین درگیریها میچرخد؛ سریالی که نشان میدهد هیچ چیزی جز سرنوشت این ملت، در خطر نیست.
سریال The Night Manager
سریال مدیر شب
بازیگران: تام هیدلستون، هیو لوری و اولیویا کولمن
سال پخش: ۲۰۱۶
«هرچه عمیقتر شوی، تاریکتر میشود.» یک مرد انگلیسی به نام جاناتان پاین بهعنوان یک مدیر شبانه هتلی در قاهره فعالیت میکند. او با یک زن محلی که نامزد یک گانگستر محلی به شمار میرود، درگیر میشود. این زن جوان به واسطهی ارتباط خود با نامزد گانگسترش، اطلاعاتی را بهدست آورده که فروش غیرقانونی بینالمللی اسلحه را با ریچارد روپر، میلیاردر انگلیسی، ارتباط میدهد. مدت زیادی نمیگذرد که بدن بیجان این زن پیدا میشود؛ کسی که بهدلیل داشتن اطلاعات خاص، به قتل رسیده است. پاین که از مرگ خود میترسد، از ترس جان خود فرار میکند و سرانجام در هتل دور افتادهای در سوئیس مشغول به کار میشود. چهار سال میگذرد و روپر از هتل سوئیسی بازدید میکند. همین دیدار دوباره، عطش پاین را برای انتقام برانگیخته میکند. در همین حین، او توسط سازمان اطلاعات بریتانیا استخدام میشود تا از روپر جاسوسی کند.