بهترین فیلم های داریوش مهرجویی | از گاو تا مهمان مامان
داریوش مهرجویی بههمراه ساموئل خاچیکیان، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و فرخ غفاری از اولین کارگردانان جریانساز در سینمای ایران بودند. مهرجویی سال ۱۳۴۶ بعد از بازگشت به ایران با زحمت فراوانی توجه تهیهکنندگان را به خود جلب کرد و اولین فیلماش یعنی «الماس ۳۳» را ساخت. او بعد از ساخت این فیلم وارد مسیر موردعلاقهاش شد و با ساخت «گاو» نشان داد که به دنبال سینمایی برخلاف سینمای بدنه است. مهرجویی در دوران پیش از انقلاب ۵ فیلم را کارگردانی کرد، که همهشان تصویری از جامعهی روستایی و شهری ایران بودند. با اینحال او از همان ابتدا نشان داد که کارگردان شخصیتهاست و نمیتواند بدون خلق کارکتری منحصربفرد، وضعیت جامعه را بهتصویر بکشد. برای مهرجویی برخلاف کیمیایی، موقعیت وجودی انسان نسبت به جامعه ارجحیت دارد و او جهان فردیتها را محترم میشمارد. این دیدگاه مهرجویی بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد و در آثار مهم او به اوج خود رسید.
با شروع انقلاب اسلامی داریوش مهرجویی یکی از معدود هنرمندانی بود که با ممنوعالکاری مواجه نشد. انقلابیون فیلم «گاو» او را پسندیده بودند، بههمین دلیل به سرعت مجوز ساخت فیلم بعدیاش یعنی «مدرسهای که میرفتیم» صادر شد. مهرجویی همانند دوران پیش از انقلاب، در دوران پس از انقلاب نیز تبدیل به فیلمسازی جریانساز شد و جز اولین کارگردانانی بود که با پایان جنگ و با ساخت «اجارهنشینها» سینمای ایران را بهسمت تولید فیلمهای اجتماعی برد. مهرجویی در این دوران توجه ویژهای به «زن» نشان داد. او در یکی از مصاحبههایش گفته بود که علاقهمند به نمایش زنان قوی است، آنهایی که در بازی مردان شکست نمیخورند. مهرجویی در «آقای هالو»یش گرفته تا «مهمان مامان»، «نارنجیپوش» و... این زنان هستند که نقشهای مهم را در دنیای او بازی میکنند.
مهرجویی اما بعد از ساخت فیلم «سنتوری» و با ورود به دورهی سوم دوران فیلمسازی خود، دیگر آن مهرجویی سابق نبود. این دوران با فیلم «طهران تهران» شروع شد و درنهایت به «لامینور» آخرین فیلم او رسید. مهرجویی در سالهای آخر زندگی خود گویا از آن همه وسواس و هنر خسته شده بود. در آثار او دیگر خبری از دیدگاههای اجتماعی و انسانی نبود و قصههایش کاری با طبقهی ضعیف جامعه نداشتند. «چه خوبه که برگشتی»، «نارنجیپوش»، «اشباح»، «آسمان محبوب» و «لامینور» همهشان متعلق به طبقهی مرفه جامعه هستند و جهان و دغدغههایشان هیچ ربطی به دنیای «گاو»، «مهمان مامان»، «دایره مینا»، «هامون» و... ندارد.
سینمای مهرجویی در ارتباط تنگاتنگی با ادبیات است. قصهی برخی از فیلمهای مهم او مثل دایره مینا و گاو از نویسندگان بهشدت چپگرایی مثل غلامحسین ساعدی میآید و داستان برخی دیگر مثل سارا برگرفته از روایتهای خارجی هستند. آثار مهرجویی به دلیل موضوعات اجتماعیشان همیشه در دایرهی سانسور و حذف بودند. از اولین فیلم دوران پس از انقلاب او یعنی «مدرسهای که میرفتیم» تا «لامینور»اش سانسورهای زیادی را تجربه کردهاند. جنجالهایی که بخاطر دو فیلم سنتوری و لامینور او در سینمای ایران به راه افتاد، از پرسروصداترین اتفاقات سینمایی سالهای اخیر بود. در سینمای مهرجویی انسان در رتبهی نخست قرار دارد. شخصیتهای او همانند هامون و مش حسن در دنیایی آشفته دچار سرگشتگی میشوند. بحران هویت در آقای هالو و گاو یقهشان را میگیرد و در پری و هامون وارد جهانهای عرفانی و فلسفی میشوند. آنها در سنتوری و لامینور به رویارویی با جامعه و سنتها برمیآیند و در پری، بانو و سارا تبدیل به زنانی قوی میشوند و در مقابل جهانی مردانه میایستند. حال ما در این مقاله به بررسی فیلمهای داریوش مهرجویی و ویژگیهای سینمای او پرداختهایم.
فیلمهای این مقاله براساس نظر اعضای بخش سینمای زومجی رتبهبندی شدهاند
۲۶. فیلم چه خوبه که برگشتی
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: وحیده محمدیفر
- بازیگران: حامد بهداد، رضا عطاران، مهناز افشار
- سال انتشار: ۱۳۹۱
خلاصه داستان: فرزاد پس از سالها به ایران میآید تا به دور از هیایو زندگی آرامی داشته باشد. اما بعد از مدتی با دوست و همسایهی دوران جوانیاش درگیر مشکلات زیادی میشود.
فیلم چه خوبه که برگشتی ادامهای بر روند افول کارنامهی مهرجویی است. او در این فیلم باز هم به مشکلات طبقهی مرفه میپردازد و دیگر خبری از آن روایتهای قشر ضعیف جامعه در اثرش پیدا نیست. مشکلات مربوط به تامین مواد غذایی در فیلم مهمان مامان در این فیلم حالا تبدیل به دعواهای بچگانهی دو بزرگسال شده است که یکیشان آشپز مخصوص دارد و دیگری ناراحت از این است که چرا بجای حرفهی پزشکی خوانندهی اپرا نشده است. یا مثلا آن کمدی جذاب اجارهنشینها در این فیلم تبدیل به شلنگکشی و پسگردنیهای عطاران به آن پسر مو قرمز شده است. مهرجویی در این فیلم با یک بیرمقی «خواسته و یا ناخواسته» یکی از لوسترین روایتهای سینمایی را دربارهی یک دوستی بهتصویر میکشد.
در این فیلم نیز مطابق یکی از ایدههای همیشگی مهرجویی که در آثار اخیراش به چشم میآید، یکی از شخصیتها از خارج از کشور به ایران آمده است. او خسته و سرگشته از همه چیز به دامان دوستاش پناه میبرد که این دوستی با ورود زنی انررژی درمانگر بهم میریزد. مهرجویی در این فیلم نیز همانند نارنجیپوش دوباره بهسراغ علاقهمندیهای قشر مرفه میرود، آنجا از فنگشویی صحبت میکند و اینجا از سنگها و انرژیهایشان. چه خوبه که برگشتی همانند فیلم آسمان محبوب از عدم روابط علت و معلولی منسجمی رنج میبرد و در فیلم تکلیف خیلی چیزها از جمله آن نورافشانیهای بشقاب پرنده مشخص نمیشود.
۲۵. فیلم طهران تهران
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: پانتهآ بهرام
- سال انتشار: ۱۳۸۸
خلاصه داستان: خانوادهای در روز تحویل سال نو، سقف خانهشان میریزد و آنها که دیگر جائی برای ماندن ندارند، تصمیم میگیرند با تور تهرانگردی، شهر را ببینند.
مهرجویی بعد از ساخت فیلم سنتوری دیگر آن مهرجویی سابق نبود. فیلم طهران تهران گویای همه چیز بود. انگار مسیر سقوط این فیلمساز شروع شده بود. مخاطب مهرجویی از فیلمهای «گاو» و «پستچی» در دوران قبل از انقلاب و از فیلمهای «هامون»، «لیلا»، «سار»ا و حتی سنتوری و مهمان مامان رسیده بود به طهران تهران! این فیلم ضدحال عجیبی برای تماشاگر بود. فیلمساز جریانسازی با دایره مینا و کارنامهی پر از فیلمهای چند سال توقیفیاش با فیلمی سفارشی آمده بود. یک اثر به شدت شعارزده که هیچ شباهتی با دیگر فیلمهای کارنامهی این فیلمساز ندارد. طهران تهران، روایتی دربارهی تهرانگردی است. داستانی دربارهی خوبیها و زیباییهای این شهر!
جهانی که در این اپیزود خلق میشود، دنیایی رنگارنگ و جذاب است. این کارگردان معمولا جهانهای آشفتهای میسازد که با پوچی و تلخی همراه است اما در این فیلم هیچ اثری از این لحنهای تلخ نیست. نه قرار است شخصیتی دست به کنشگری بزند و نه شرایط خاصی بوجود بیاید. از همه مهمتر اینکه مهرجویی با زاویه دید بسیار مثبتی به بیچارگی آدمهای این قصه نگاه میکند، رویهای خوشبینانه که در کمتر فیلمی از او سراغ داریم. نه داستان خاصی در این فیلم قابل ردیابی است و نه بازیها آنچنان قوی و قدر هستند که تماشاگر را به خود جذب کنند. طهران تهران یک فیلم دو اپیزودی است که کارگردانی اپیزود اول را داریوش مهرجویی بر عهده داشته است.
۲۴. فیلم اشباح
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: مهتاب کرامتی، همایون ارشادی
- سال انتشار: ۱۳۹۲
خلاصه داستان: مازیار به رزا خدمتکار خانهشان علاقهمند میشود اما نمیداند که گناهان گذشتهی پدرش قرار است زندگی او را نابود کند.
اشباح یکی از آخرین فیلمهای داریوش مهرجویی است که آن را براساس نمایشنامهای بههمین نام و نوشتهی هنریک ایبسن ساخت. این فیلم همانند دیگر آثار دورهی سوم فیلمسازی این کارگردان، خالی از نوآوری و حس هنری است. این فیلم نسبت به «چه خوبه که برگشتی» قدری امیدوارانهتر است اما حتی یک درصدش نیز شبیه فیلمهای دوران اوج این کارگردان نیست. اشباح اثری دوتکه است و تا زمانی که فیلم وارد درام اصلی خود نشده و سکانسهای روایت را طی میکند، همهچیز خوب و عالی پیش میرود اما به محض اینکه فیلمساز پیرنگ اصلی را شروع میکند، فیلم تصویری از آن عاشقانههای فیلمهای فارسی به خود میگیرد و شمایل خسته و سردرگم مهرجویی دوباره پیدایش میشود. اشباح تبدیل به اثری تصنعی میشود؛ و دوباره ایدههای فیلمسازی دوران سوم مهرجویی خودشان را نشان میدهند: مشکلات یک زندگی مرفه و اشرافی و آدمی که از زندگی در خارج از کشور خسته شده است.
این فیلم را همچون چه خوبه برگشتی و نارنجیپوش نمیتوان جدی گرفت. اشباح اثری ساده و روان است که نه همانند اجارهنشینها بهدنبال فرامتنی میگردد و نه مثل اثر سطحپایینتری همانند مهمان مامان میتواند دردها و رنجهای قشر ضعیف را نشان دهد. گویی همه چیز در این اثر یخزده است، نه مخاطب میتواند با عشق میان مازیار و رزا ارتباط برقرار کند و نه مهرجویی قاببندیهای دراماتیکی را برای نزدیکی تماشاگر به شخصیتهایش طراحی کرده است. از طرفی دیگر نیز سروته کارکترهای مهرجویی مشخص نیست. مخاطب سر از تصمیمات هیچکدامشان درنمیآورد، تضادی که در شخصیت تاجی برقرار است و آن داستان دوگانهاش از شب تعرض، منطق پیرنگ را از بین میبرد. اشباح اقتباسی ناشیانه از یک اثر خارجی است، بههمین دلیل هیچ عنصری در این اثر به قوام نمیرسد و مخاطب را راضی نگه نمیدارد. با اینحال مهرجویی همچنان به دنبال نمایش جهان محبوب خود یعنی دنیایی آشفته با شخصیتهایی سرگشته است. ویژگیهایی که تنها عناصر دلنشین این فیلم را شکل میدهند.
۲۳. فیلم آسمان محبوب
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: وحیده محمدیفر
- بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی، مانی حقیقی
- سال انتشار: ۱۳۸۸
خلاصه داستان: پزشکی که از بیماری لاعلاجی رنج میبرد بعد از یک اقدام به خودکشی راهش به روستایی مرموز باز میشود، جائی که تشخیص خیال از واقعیت دیگر ممکن نیست.
مهرجویی با ساخت فیلم آسمان محبوب نشان داد که واقعا دیگر آن مهرجویی همیشگی نیست. او برای ساخت این فیلم ریسک میکند و بهسراغ ژانری میرود که تا آن زمان سینمای ایران به جز چند اثر محدود بهسراغش نرفته بود. جهان فانتزی آسمان محبوب به خودیخود ایدهی خوبی دارد اما گویی آقای کارگردان حوصلهی پرداخت جهان فانتزی آن را ندارد. در قصههای فانتزی نویسنده وظیفه دارد که بستر مناسبی برای جهان شکلگرفته خلق کند و روابط علتومعلولی را بر پایهی دنیای بهتصویر کشیده شده شکل دهد. جائی که علی مصفا بعد از اقدام به خودکشیاش میرود، مکانی میان زمین و آسمان است؛ جایی عجیب با مردمانی که تفکراتی شبیه قرون وسطا دارند و واکسن نمیزنند. فیلمساز جوری به این روستا مینگرد که گویی، همه چیزش قرار است در جهانی رئال و در قالب یک فیلم درام اتفاق بیفتد.
مهرجویی تنها از چند المان برای رازآلودی آسمان محبوب استفاده میکند که یکیشان چشمان مانی حقیقی است که بیشتر مضحک بهنظر میرسد. درواقع مهرجویی در دام آثار پرداختنشدهی فانتزی و وحشت میافتد و باعث خندهدار بهنظر رسیدن اثرش میشود. عدم وجود یک رابطهی علت و معلولی صحیح در رابطه با اشک چشمان مردم روستا و نبود یک توضیح سینمایی دربارهی رابطهی زندگی علی مصفا و دکتر محبوب نیز بهخودیخود چارچوببندی این فیلم را از لحاظ ساختاری و ژانری درهم میشکند. عدمتوجه به ظرفیتهای بومی نیز دلیل دیگری برای شکست این فیلم است. مهرجویی در فیلم گاو بهخوبی توانسته بود از پتانسیلهای بومی و روستایی استفاده کند، بههمین دلیل این فیلم توانست رابطهی خوبی با تماشاگر برقرار کند. اما در فیلم آسمان محبوب چنین اتفاقی نمیافتد و نقطه فوکوس مهرجویی روی طبقهی مرفهی است که دچار مشکل شده و قرار است به خارج از کشور برود.
۲۲. مستند سفر به سرزمین آرتور رمبو
مستند Journey To The Land of Rimbaud
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: نیکولاس جولی
- سال انتشار: ۱۹۸۳
خلاصه داستان: زندگی آرتور رمبو شاعر بزرگ فرانسوی بهتصویر کشیده میشود.
سفر به سرزمین آرتور رمبو یک مستند داستانی است که مهرجویی آن را براساس زندگی این شاعر پرآوازهی فرانسوی ساخت. رمبو بهعنوان یکی از پیشگامان شعر سمبولیسم فرانسه شناخته میشود، شاعری که خیلیها او را پدر شعر نو اروپا قلمداد میکنند. زندگی و اشعار رمبو الهامبخش هنرمندان بسیاری از جمله پیکاسو و باب دیلن بوده است. او در عمر کوتاه خود توانست تنها یک جلد کتاب از اشعارش را چاپ کند. مهرجویی برای نگارش فیلمنامههای خود از سه منبع استفاده میکرد. او یا بهسراغ داستانهای ایرانی و خارجی میرفت و آنها را منبع اقتباس خود قرار میداد و یا از تجربیات خودش استفاده میکرد. مستند سفر به سرزمین آرتور رمبو نیز از همین زیست خودش سرچشمه میگیرد.
علاقهی او و همسرش به اشعار رمبو و نزدیکی محل اقامت آنها به محل تولد آرتو رمبو مهرجویی را بهسمت این مستند میکشاند. زندگی آرتور رمبو دقیقا چیزی است که مهرجویی دوست دارد. دنیایی پر از سرکشتی و آشفتگی. شخصیت رمبو ویژگیهایی دارد که مهرجویی آن را در کارکترهای محبوبش مثل هامون، پری، علی سنتوری و... بهنمایش درمیآورد. با اینکه قالب این فیلم داستانی نیست اما میتوان امضای مهرجویی را در آن یافت. داستانی جذاب و گیرا از هنرمندی بیپروا و سرکش.
۲۱. فیلم مدرسه ای که می رفتیم
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، فریدون دوستدار
- بازیگران: علی نصیریان، عزتا... انتظامی
- انتشار: ۱۳۵۹
خلاصه داستان: گروهی از دانشآموزان مدرسهای قصد دارند که داستانی از اسطورههای ایرانی را روی صحنه ببرند. اما ناظم مدرسه مانع از فعالیت آنها میشود.
داریوش مهرجویی بواسطهی ساخت فیلم گاو بعد از انقلاب نیز توانست کار خود را ادامه دهد. او درست یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فیلم مدرسهای که میرفتیم را با کمک کانون پرورش فکری ساخت. او برای ساخت این فیلم به سراغ داستان حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق نوشتهی فریدون دوستدار رفت. زمانی که مهرجویی این فیلم را ساخت هنوز تصمیمگیریهای لازم برای این سینمای انقلابی ایران گرفته نشده بود، بههمین دلیل این اثر تا سالهای زیادی در توقیف ماند. این فیلم از نظر منتقدان، اثری متفاوت در کارنامهی مهرجویی است. قرابت زمانی اکران این فیلم با هامون و چند فیلم مطرح دیگر مهرجویی بحثهای داغی را پیرامون این فیلمساز بوجود آورد، چراکه مدرسهای که میرفتیم تفاوتهای بسیاری با اثر موفق مهرجویی یعنی هامون داشت.
این فیلم از لحاظ سبک روایی شباهت زیادی به فیلم شیرک دارد و در جهانی اتفاق میافتد که کودکان مصرانه روی هدفهای خود پافشاری میکنند. این فیلم برخلاف آثار قبلی مهرجویی یعنی گاو، دایره مینا، پستچی و... با جهان ملایمتر و مثبتتری همراه است و در دنیایی ابزورد سیر نمیکند. با اینحال مدرسهای که میرفتیم را میتوان اثری مضمونگرا در نظر گرفت. فیلمی که با توجه به شرایط انقلابی ساخته شده بود و قبل از اینکه جهان یک فیلمساز جریانساز را بهتصویر بکشد، دربردارندهی رویدادهای اطرافاش بود. بههمین دلیل این فیلم خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد.
۲۰. فیلم لامینور
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر
- بازیگران: علی نصیریان، سیامک انصاری
- سال انتشار: ۱۴۰۱
خلاصه داستان: نادی به موسیقی علاقهمند است اما پدرش با او مخالف است و به نادی اجازهی ساز زدن نمیدهد.
لامینور آخرین فیلم داریوش مهرجویی است. فیلمی که برای مدتها در توقیف ماند و از لیست اکران نوروزی در سال ۱۴۰۱ خارج شد. لامینور در مدت توقیف خود سروصدای زیادی به پا کرد و خیلیها منتظر این بودند، ببینند مهرجویی چه چیزی ساخته است! مخصوصا اینکه همه میدانستند لامینور فیلمی دربارهی موسیقی است و شاید رنگوبویی از سنتوری را همراه خود داشته باشد و خاطرهی تلخ فیلمهایی مثل آسمان محبوب و چه خوبه برگشتی را پاک کند. اما واقعیت این است که مهرجویی خستهتر از آنی بود که دوباره به روزهای خوب گذشتهاش برگردد. تنها چیزی که میشد از لامینور فهمید این بود که دربارهی موسیقی و فشارهای روی این هنر است. نادی همانند «علی سنتوری» دوست دارد ساز بزند و همانند «حمید هامون» درک شود. اما او مثل «سارا» و «لیلا» پس زده میشود و نمیتواند خود واقعیاش باشد. سنتوری در زمانهای ساخته شد که سینمای ایران رو به سوی فیلمهای سیاسی و اعتراضی آورده بود و آثاری مثل «مارمولک» ساخته میشدند. بالطبع سنتوری معترض از وضعیت زمانه نیز همه را به باد انتقاد میگرفت و نگاه عمیقتری به وضعیت کارکتری داشت که به نوعی حمید هامون نیز درش بهشدت پیدا بود. اما نادی لامینور در سطحیترین وضع ممکن یک زن انتقادگرا قرار دارد.
او نه همانند «لیلا» دست به عصیان میزند و نه همانند «علی سنتوری» یک راوی خوب برای وضع موجود در جامعه و خانوادههای سنتی است. البته به هیچ وجه نمیتوان لامینور را اثری دربارهی موسیقی زنان دانست. چراکه پدر نادی بخاطر برادر از دسترفتهاش نگران دخترش است و هیچ مشکلی با دوچرخهسواری او ندارد و حتی دوست دارد نادی تاجری کارکشته باشد. از همه مهمتر اینکه پدر نادی میخواهد به دوستان مرد او نیز کمک مالی برساند. درواقع اگر مهرجویی بجای نادی کارکتر مردی را قرار میداد هیچ تغییری در روایت و جهان فیلم پیش نمیآمد.
۱۹. فیلم نارنجی پوش
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر
- بازیگران: لیلا حاتمی، حامد بهداد
- سال انتشار:
خلاصه داستان: حامد آبان عکاس مجله است. او بهخاطر کثیفی شهر تصمیم میگیرد که لباس پاکبانان را بپوشد و با جارویش شهر را تمییز کند.
نارنجیپوش در کارنامهی داریوش مهرجویی به معنای عیان شدن مسیر سقوط این کارگردان بود. گویا مهرجویی خسته از خلق فیلمهای فرامتن بهسمت روایت آثار ساده و تهی از مسیرهای پیچدرپیچ پناه آورده بود. نارنجیپوش داستان زبالهها است. روایت مردی بهنام حامد آبان که تصمیم میگیرد لباسهای نارنجی پاکبانان شهرداری را بپوشد و کوچه و خیابانهای تهران را از آلودگیها پاک کند. مهرجویی همواره در فیلمهایش با شرایط جامعه و تفکراتی که بین مردم رواج دارد، حرکت میکند. در آن سالها نیز فنگشویی در میان مردم طبقهی مرفه راهاش را پیدا کرده بود و آنها از این شبهعلم برای تغییر سبک زندگی خود استفاده میکردند.
حامد آبان نیز بواسطهی فنگشویی متوجه میشود که باید زبالهها را از اطراف خود پاک کند. مسئلهی دیگری نیز که در چند فیلم آن سالهای مهرجویی به چشم میخورد، ایدهی طبقهی مرفهی بود که یا میخواست به خارج از کشور برود و یا از آنجا آمده بود. نهال همسر حامد آبان در نارنجیپوش یک نابغهی ریاضی است که قصد دارد برای همیشه ساکن نروژ شود اما حامد تمییز کردن کوچه و خیابانهای تهران را به زندگی پردرآمد خارج از کشور ترجیح میدهد. نارنجیپوش اثری ضعیف در کارنامهی مهرجویی بود. فیلمی که از شعارزدگی رنج میبرد و سفارشی کار میکرد. در نارنجیپوش کارکترها پرداخت شخصیتمندی ندارند و قهرمانان قصه بدون چالشهای خاصی تبدیل به چیزی میشوند که فیلمساز میخواهد.
۱۸. فیلم داستان های جزیره (اپیزود دختر دایی گمشده)
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: وحیده محمدیفر
- بازیگران: خسرو شکیبایی، علی مصفا، نگار فروزنده
- سال انتشار: ۱۳۷۷
خلاصه داستان: یک گروه فیلمبرداری برای ساخت فیلمی به جزیرهی کیش میروند. اما کنترل اوضاع از دست خارج میشود و پروژه میخوابد.
داستانهای جزیره فیلمی چند اپیزودی است که داریوش مهرجویی کارگردان اپیزود اول آن یعنی دختردایی گمشده است. او این مجموعه داستان را بههمراه محسن مخملباف و رخشان بنیاعتماد ساخت. تهیهکنندگی این فیلم را سازمان منطقه آزد کیش برعهده داشت و میتوان گفت این اثر، فیلمی سفارشی است اما زمین تا آسمان با طهران تهران فرق میکند و امضای مهرجویی را پای خود دارد. داختردایی گمشده روایت فیلمی در فیلم است و خسرو شکیبایی قرار است با الهام از ترانهای محلی این فیلم را بسازد. علی بازیگر اصلی فیلم در جستجوی عروساش است که در دریا محو شده و حالا مثل روحی در آسمان پرواز میکند. نیستی و آن پوچی همیشگی جهان مهرجویی از ابتدا تا انتها گریبانگیر روایت این فیلم است و آشفتگی مورد علاقهی این کارگردان نیز کاملا در فیلم به چشم میآید.
هیچ چیز در قصهی این فیلم سرجایش نیست و ایدهی سورئال اثر نیز ما را به یاد هامون میاندازد. ترکیب وهم و واقعیت در دختردایی گمشده باعث خلق روایتی جذاب میشود و جهانی رازآلود اما هزارتو را بهتصویر میکشد. علی مصفا بخاطر همذاتپنداری بیش از حد خود با نقشی که در حال اجرای آن است مخاطب را در این رویای عاشقانه غرق میکند. این فیلم با اینکه در مدت زمان کوتاهی روایت میشود اما هیچ چیزی از یک اثر بلند کم ندارد و میتوان همهی المانهای مورد علاقهی مهرجویی را در آن پیدا کرد.
۱۷. فیلم بمانی
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر
- بازیگران: حبیب رضایی، بیوک میرزایی
- سال انتشار: ۱۳۸۰
خلاصه داستان: بمانی داستان سه دختر بهنامهای مدینه، بمانی و نسیم است که هرکدام داستان خودشان را دارند. اما فصل مشترک زندگی همهی آنها تبعات مردسالاری است.
سینمای ایران بعد از عبور از جنگ وارد داستانهای اجتماعی و سیاسی شد. مسائل روز جامعه مورد استقبال فیلمسازان قرار گرفتند و روایتهای سیاسی نیز سروکلهشان پیدا شد. یکی از اولین کارگردانهایی که سینمای ایدئولوژیک را به سمت روایتهای اجتماعی برد، داریوش مهرجویی بود. او اولین گام خود را با اجارهنشینها آغاز کرد و درنهایت به سنتوری آخرین اثر موفقاش رسید. سینمای مهرجویی، سینمایی متعلق به زنان است. آنها در جهان مهرجویی قابل ستایش هستند و البته همیشه نیز مورد ظلم قرار میگیرند. فیلم بمانی نیز یکی از صریحترین و عریانترین فیلمهای مهرجویی دربارهی این قشر جامعه است. بمانی ساختار متفاوتتری نسبت به دیگر آثار مهرجویی دارد و با استفاده از ایدههای مستندنگاری روایت خود را پیش میبرد.
این فیلم داستان سه دختری است که تحت فشارهای یک جامعهی مردسالار زندگیشان به کام نابودی کشیده میشود. در این میان اما بمانی دست به کنشگری میزند و با اینکه در انتها تنها جسم و روحی سوخته از او باقی میماند باز هم در جهان مهرجویی تبدیل به نمادی از عصیان و سرکشی میشود. پوچی و نیستی در این فیلم همانند دیگر آثار مهم مهرجویی در تاروپود روایت گره میخورد و سرنوشت قهرمانان قصه یا مرگ است یا گورنشینی. بمانی بیشتر المانهای مورد علاقهی مهرجویی را همراه خود دارد، آشفتگی، نیستی، کنکاش در زندگی آدمها و دیدگاهی پوچگرایانه.
۱۶. فیلم شیرک
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، کامپوزیا پرتویی
- بازیگران: عزتا... انتظامی، حمید جبلی
- سال انتشار: ۱۳۶۷
خلاصه داستان: پسری به نام شیرک برای خریدن سگی که بتواند گراز بگیرد به خرماچینی میرود.
شیرک که به تهیهکنندگی مسعود کیمیایی ساخته شد، یکی از فیلمهای متفاوت داریوش مهرجویی است که از لحاظ نوع جهانبینی تفاوت زیادی با دیگر فیلمهای این فیلمساز دارد. داستان این فیلم از این قرار است که روستای محل زندگی شیرک مورد هجوم گرازها قرار میگیرد. پدر شیرک در نبرد با گرازها کشته شده است و دشتبان نیز دیگر توانایی مقابله با این حیوانات را ندارد. حالا شیرک سگ گلهای را با خرما تهاتر میکند و با دشتبان به جنگ آنها میرود. این فیلم از لحاظ روایی بیشرین شباهت را به فیلم «مدرسهای که میرفتیم» دارد. در این دو اثر بچهها قهرمان جهانی هستند که برایش کنشگرانه میجنگند و از اهداف خود کوتاه نمیآیند. در جهانهای فیلمهای داریوش مهرجویی، یک پوچی ابدی در جریان است، دنیایی آشفته و پر از ناامیدی.
اما در فیلم شیرک چنین دیدگاهی وجود ندارد و آن پوچی همیشگی مهرجویی جایش را به زندگی و امید داده است. شیرک بعد از اکران مورد بیمهری منتقدان قرار گرفت اما فروش خوبی را در گیشه تجربه کرد. این فیلم و چند فیلم دیگر مهرجویی مثل الماس ۳۳ امضای این فیلمساز را پای خود ندارند و خیلی متفاوت نسبت به دیگر آثار این کارگردان عمل میکنند. مهرجویی این فیلم را یکسال بعد از اجارهنشینها ساخت. به نظر میرسد که هدف او از ساخت شیرک تنها امتحان شیوهی دیگری از فیلمسازی بوده است. با اینحال این فیلم اثری با درامی قدرتمند است که المانهای بومی بسیاری در خود دارد و احساسات مخاطب را در دست میگیرد.
۱۵. فیلم الماس ۳۳
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: رضا فاضلی، حمیده خیرآبادی، تقی ظهوری
- سال انتشار: ۱۳۴۶
خلاصه داستان: کاشف فرمول تبدیل نفت به الماس کشته میشود. خواهرزادهی او بهعنوان یک مامور به تهران میآید تا فرمول را بدست آورد.
الماس ۳۳ اولین فیلم داریوش مهرجویی است. این فیلم یکی از پرحاشیهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشود که پس از اکران سروصدای زیادی به پا کرد، هرچند که نسبت به هزینهی تولیداش با شکست تجاری شوکهکنندهای همراه شد. الماس ۳۳ از زمان پیشتولید تا روزهای اکران نقل محافل سینمایی بود، اول اینکه داریوش مهرجویی از آمریکا آمده بود و میخواست با بازیگران خارجی الماس ۳۳ را بسازد. دوما هزینهی تولید این فیلم ۲ میلیون تومان تمام شد، مبلغی که آن زمان برای ساخت یک فیلم به شدت بالا بود. مهرجویی در یکی از مصاحبههایش دربارهی این فیلم گفته بود که برای ورود به سینما چارهای جز ساخت این فیلم نداشته است. او باید در ابتدا فیلمی تجاری میساخت تا تهیهکنندگان به او اعتماد میکردند.
مهرجویی تعریف میکند که برای ساخت این فیلم استرس زیادی کشیده مخصوصا اینکه یکی از تهیهکنندگان اصرار داشته است تا فیلم خیلی پرزرقوبرق از آب دربیاید. الماس ۳۳ اثری پرزدوخورد با لحنی کمدی است فیلمی که به گفتهی خود مهرجویی تقلیدی کمیک از جیمزباند بود. الماس ۳۳ کمترین شباهت را به سینمای داریوش مهرجویی دارد، اثری که تنها برای گیشه و تهیهکنندگان ساخته شده بود و مهرجویی تنها برای ورود به سینما به سمت ساخت این فیلم رفت.
۱۴. فیلم میکس
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی، لیلا حاتمی، عزتا... انتظامی، ناصر چشمآذر
- سال انتشار: ۱۳۷۸
خلاصه داستان: خسرو در حال آماده کردن فیلمش برای جشنواره است. اما شرایط بد پستولید اجازهی این کار را به او نمیدهد.
فیلم میکس نیز همانند دیگر آثار مهم داریوش مهرجویی متعلق به دههی هفتاد است. همان دورانی که سینمای ایران رنگوبویی اجتماعی به خود رفته بود و فیلمسازان به دور از ساخت آثار ایدئولوژیک در پی تولید فیلمهای اجتماعی بودند. فیلم میکس همانند همقطارانش اثری اجتماعی اما متعلق به طبقهی خاصی است. این فیلم را شاید بتوان اثری شخصی برای مهرجویی در نظر گرفت. یک نمایش دربارهی مصائب تولید فیلم در ایران. اثری که نمونهاش در کارنامهی بسیاری از فیلمسازان بزرگی مثل فلینی و «هشت و نیم»اش به چشم میآید. خیلی از منتقدان میکس داریوش مهرجویی را اثری پستمدرن در نظر گرفتند، فیلمی که ارجاعات متعددی به دیگر آثار او میزند و نوع روایت و ساختارش هم شبیه فیلمهای مرسوم سینمایی نیست.
داستان از این قرار است که فیلم خسرو در مرحلهی پستولید متوقف شده است و او نمیتواند فیلم را به موقع به جشنوارهی فجر برساند. نرسیدن فیلم به جشنواره در آن سالهای سینما مصیبت بزرگی بود که فیلمساز و تهیهکننده را به خاک سیاه مینشاند، چراکه ممکن بود امتیاز پروانهی نمایش را از دست بدهند! خسرو نیز در این شرایط به سرش میزند و وارد مرحلهی جنون نمایش فیلم میشود. اتفاقی که هر فیلمسازی در طول زندگیاش به درک آن رسیده است. فیلم میکس درنهایت تبدیل به «مرثیهای برای نمایش یک فیلم» میشود، اثری که با ساختار جذاب و بازیهای گیرایی همراه است.
۱۳. فیلم پستچی
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجوی
- بازیگران: عزتا... انتظامی، علی نصیریان
- سال انتشار: ۱۳۵۱
خلاصه داستان: تقی بخاطر مشکلاتی که با همسرش دارد، دچار روانپریشی میشود. او درنهایت همسر خود را به قتل میرساند.
پستچی که براساس نمایشنامهی ویستک نوشتهی گئورک بوشنر ساخته شده یکی از بهترین و موفقترین فیلمهای داریوش مهرجویی است. این فیلم در سال ۱۹۷۲ جایزهی اینتر جشنواره برلین را از آن خود کرد و در جشنوارهی شیکاگو نیز نامزد چندین جایزه شد. پستچی همانند فیلم گاو و دایرهی مینا در جهان نابسامانی اتفاق میافتد. اثری که در ادامهی دنیای گاو، زیرمتنها و فرامتنهای بسیاری را بهتصویر میکشد. پستچی و گاو متعلق به یک دنیای مشترک هستند و ریشههای قهرمانهایشان در جائی به یکدیگر متصل شده است. مشن حسن و تقی هر دویشان مطروداند و از دارائیها سهمی نمیبرند. مهرجویی با دیدی بدبینانه روایتگر قصههایش است.
داستانهای او با دوزی از پوچی و سیاهی قهرمانهایشان را به کارزار میفرستند، لحن و ایدهای که در دایرهی مینا، گاو و پستچی به اوج خود میرسد. پستچی همانند گاو اثری فرامتنی با استعارههایی ظریف است. یک نمایش دربارهی جایگاههای سیاسی و اجتماعی. این فیلم مفهومی از طبقات اجتماعی و جدال ایدههای سرمایهداری با سیستم ارباب رعیتی است و بهنوعی همانند دیگر آثار همقطار موج نویی خود در دههی ۵۰ به گذار سنت به مدرنیته میپردازد. این فیلم که در جشنواره کن نیز بهنمایش درآمد هم توجه منتقدان در ایران را به خود جلب کرد و هم توانست مخاطب عام س
۱۲. فیلم آقای هالو
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، علی نصیریان
- بازیگران: علی نصیریان، عزتالله انتظامی، فخری خوروش
- سال انتشار: ۱۳۴۹
خلاصه داستان: آقای هالو به قصد ازدواج شهرش را ترک میکند و به تهران میآید. او در جستجوی یک زن مناسب درگیر ماجراهای خطرناکی میشود.
آقای هالو نسبت به دیگر فیلمهای مهم کارنامهی مهرجویی اثری کمتر دیده شده است. فیلمی که براساس نمایشنامهای از علی نصیریان ساخته شد. مهرجویی بعد از ساخت گاو بهسراغ ساخت این فیلم رفت و نشان داد که بهدنبال خلق مسیری مولفگونه و جریانساز است. او در این فیلم همانند «گاو»اش، بهدنبال خلق جهانی نشات گرفته از آشفتگیهای انسانی است و برخلاف اثر مهم دیگرش یعنی اجارهنشینها اول به انسان مینگرد و بعد از آن به اجتماع و جامعه. آقای هالو روایتگر تضاد میان شهر و روستا، سادگی و دغلبازی و سنت و مدرنیته است اما در پس این داستان، به یکی از دغدغههای مهماش یعنی «زن» میپردازد. درواقع اهمیت مهرجویی به زندگی زنان از آقای هالو آغاز میشود و در چهارگانهاش به اوج خود میرسد.
مهرجویی با «مهری آقای هالو» شروع میکند و به مخاطب میفهماند که اگر در فیلمهای بعدیاش زن را به عصیانگری تشویق کرد، تنها به این دلیل است که نمیخواهد هیچ زنی همانند «مهری» باشد. مهری نمونهای کامل از زن منفعلی است که نه کنشگری میداند و نه جهانبینی خاصی دارد. مهرجویی در آثار بعدیاش زنهایی مطابق میل خود خلق میکند، کارکترهایی مثل بانو و پری که در دنیای خاص خود زندگی میکنند و همانند سارا پایبند عشقهای آبکی نمیمانند. آقای هالو همانند بیشتر فیلمهای مهرجویی درگیر پوچی و ناامیدی است. آشفتگی در جهان این فیلم جولان میدهد و قهرماناش اصلا حال خوبی ندارد. در این فیلم اما بازی علی نصیریان به شدت قابل تامل و جذاب است.
۱۱. فیلم سنتوری
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر
- بازیگران: بهرام رادان، گلشیفته فراهانی
- سال انتشار: ۱۳۸۵
خلاصه داستان: علی بلورچی که نوازندهی سنتور است، زندگی خوبی دارد. اما بعد از مدتی همه چیزش را میبازد و از همسرش جدا میشود.
سینمای ایران بعد از عبور از دههی ۶۰ و ۷۰ وارد سینمایی سیاسی شد. سالهایی که فیلمسازان از ساخت آثاری با مضامین اجتماعی عبور کرده بودند و حالا نیاز بود که دست به اعتراضات سیاسی بزنند. فیلم سنتوری متعلق به همین دوران است. درست است که این فیلم از ایدههای اجتماعی مثل طلاق و اعتیاد بهره میگیرد اما در بطن خود به یکسری مضامین سیاسی نیز میپردازد. سنتوری متعلق به دههای است که فیلمهای ایرانی وارد مسیر اعتراض شده بودند و به مسائل اجتماعی و سیاسی میپرداختند. علی سنتوری نیز در همان سالها زندگی میکند. شخصیتی متفاوت و آوانگارد که دوست دارد، بخواند، بنوازد و مسیر متفاوتی را در زندگی طی کند.
اما این آدم پیشرو در آن زمان صاحب تفکری نابخشودنی بود. جوانی که هنر و فرهنگ برایش ارجحیت دارد اما چه کند که میراثداران تفکرات و رویههای سنتی در جامعه هنوز حضور دارند و مانع زندگی خیلیها میشوند. سنتوری فیلمی عاشقانه است که قرابت معنایی زیادی با هامون دارد. حمید هامون و علی سنتوری هر دویشان قربانیانی هستند که شرایط و جامعه آنها را به مسلخگاه برده است. حمید هامون متعلق به دورهای است که روشنفکران تنها در ذهن خود زندگی میکنند اما علی سنتوری که ادامهی نسل هامون است دیگر نمیتواند در خود باشد و برای ابراز وجود در مقابل جامعهی واپسگرا باید بایستد. جهان این فیلم همانند دنیای هامون و لامینور درهم فروپاشیده و آشفته است. کارکتر علی سرگشته و تنهاست رودرروی جامعهای استاده است که جز پوچی و تباهی برای نسل جواناش چیزی به همراه ندارد.
۱۰. فیلم مهمان مامان
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، وحیده محمدیفر
- بازیگران: گلاب آدینه
- سال انتشار: ۱۳۸۲
خلاصه داستان: قرار است مهمان ناخواندهای سر برسد اما مادر خانواده برای پذیرایی چیزی ندارد. در این میان همسایهها به کمک او میآیند.
مهمان مامان یکی دیگر از فیلمهای اقتباسی داریوش مهرجویی است که آن را براساس کتابی بههمین نام و نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی ساخت. این فیلم در جشنواره فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند و در چندین رشتهی دیگر نیز نامزد دریافت سیمرغ شود. مهرجویی در این فیلم همانند گاو و دایره مینایش طبقهی فرودست جامعه را رها نمیکند و سعی دارد در پس این پرترهی شاد و جذاب شرایط سخت زندگی آدمهایی را بهتصویر بکشد که تامین مواد غذایی زندگیشان رنج زیادی بر دوششان قرار داده است و اجازه نمیدهد به چیزهای بزرگتری فکر کنند. فیلمساز با اضافه کردن کمدی از دردی که این آدمها میکشند، میکاهد اما واقعیت این است که ساکنین این خانه چیزی برای خوردن و پذیرایی ندارند.
درواقع نمیشود با خنده و شادی داستان دردناک این جامعه را پنهان کرد. مهرجویی در این فیلم همانند اجارهنشینها از طنز و کمدی بهترین بهره را میگیرد و اینگونه دراماش را قوام میبخشد. مهمان مامان فیلمی با ساختاری قدرتمند است، اثری که در دل طبقهی ضعیف جامعه زندگی میکند، با دردهایشان آشناست و بسیار باورپذیر نیز پیش میرود. در این فیلم نیز همانند دیگر آثار مهم مهرجویی بازیگران بخش مهمی از سبک بصری فیلم را به دوش میکشند. آنها بهخوبی جهان مهرجویی را به مخاطب انتقال میدهند.
۹. فیلم پری
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی، نیکی کریمی، علی مصفا
- سال انتشار: ۱۳۷۳
خلاصه داستان: پری یکی از کتابهای عرفانی برادرش را پیدا میکند و بواسطهی آن وارد مسیر سیر و سلوک میشود، راهی که برای او بسیار خطرناک است.
پری یکی دیگر از فیلمهای مهرجویی با محوریت یک زن است. این فیلم متعلق به دههی ۷۰ خورشیدی است. زمانی که فیلمسازان رو به سمت ساخت آثار اجتماعی آورده بودند و مهرجویی نیز یکی از همین جریانسازها بود. در آن زمان ساخت فیلمی مثل پری، هامون، سارا، لیلا و... خود شجاعت زیادی میطلبید. اما در این میان ساخت دو فیلم پری و هامون از بقیه مقداری خطرناکتر و سختتر بود. پری و هامون دو فیلمی بودند که کشمکشهای درونی قهرمان قصه را باید از پای درمیآورد. کشمکشهایی که تا آن زمان در سینمای ایران دیده نمیشد. ساخت پری جسارت مهرجویی را نشان میداد. اثری دربارهی سیر و سلوک، عرفان و طریقت.
پری از دو جهت حائز اهمیت است. اول اینکه قرار است زنی در مسیر طلب و عرفان گام بردارد. چیزی که تنها در دنیای مردانه میسر بود و مهرجویی این امکان را فراهم کرد تا زنان نیز در سینما به درک چنین چیزی برسند. دوم اینکه پری اثری اقتباسی است که با دقت و وسواس خاصی نوشته و ایرانیزه شده است. مهرجویی در نوشتن فیلمنامهی این اثر آنقدری به جزئیات دقت میکند که تماشاگر هیچگاه گمان این را نمیبرد که اصل قصه ایرانی نیست! البته منکر این نیز نمیتوان شد که مهرجویی بخاطر سانسور و موضوع سنگین این فیلم گرفتار نوعی شلختگی در موضوع میشود و از لحاظ روایی و مضمونی نمیتواند خیلی از مسائل را کنترل کند. پری همانند حمید هامون، سرگشته و تنهاست و در رویارویی با جامعه و محیطی که او را نمیفهمد، دچار هزیان شده است. آشفتگی از سروروی دنیای پری میبارد و قهرمان قصه در این شورهزار باید راه نجاتی پیدا کند.
۸. فیلم بانو
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: بیتا فرهی، خسرو شکیبایی، عزتا... انتظامی
- سال انتشار: ۱۳۷۰
خلاصه داستان: زندگی بانو بواسطی خیانت همسرش از هم میپاشد و او برای تسکین خود وارد مسیر عرفان و سیر و سلوک میشود.
مهرجویی با ساخت فیلم بانو در اوایل دههی ۱۳۷۰ نشان داد که به دنبال قوام بخشیدن به جریانی است که با ساخت اجارهنشینها و هامون شروعاش کرده بود. دههی ۱۳۷۰ دورهی قوام گرفتن فیلمهای اجتماعی بود. داریوش مهرجویی نیز که یکی از پیشروان این جریان محسوب میشد، دست به ساخت فیلمهایی با محوریت «زن» زد. زنی که قرار بود، موجودی مطیع و منفعل باشد حالا در آثار مهرجویی نقشی پیشرو و کنشگر بر عهده داشت. این زنان که از «مهشید» هامون شروع شده بودند، حالا در چندگانهی مهرجویی و در دو فیلم بانو و سارا به اوج خود میرسیدند. مهرجویی به دنبال تحول در هویت و روان زن بود. بانو و پری، تعریف دیگری از شمایل قدیسگونهی زن ارائه دادند و برخلاف رویههای سنتی که زن پاک را ملزم به ماندن میکند جهان مهرجویی کنشگری زن را سدی در برابر پاکی او نمیداند. بانو نیز همانند پری در مسیر طریقت قرار دارد. او مرحله به مرحله مشغول رها کردن خویش است. نکتهی حائز اهمیت در این فیلم زیرمتنها و فرامتنهای عمیق آن است. مهرجویی بدون ژستهای فمنیستی، از دریچهی عرفان و طریقت به نمایش کنشگری زن نزدیک میشود.
مهرجویی در این فیلم شمایلی زنی را بهتصویر میکشد که تنها و رها در خانهای اشرافی مشغول زندگی است. او که بواسطهی خیانت همسرش زخم خورده است با پناه دادن به خانوادهای فقیر قصد بیرون آمدن از تنهایی را دارد. روایت فیلم ما را به یاد ویریدنیای بونوئل میاندازد اما مهرجویی میداند که چگونه قصهی خود را در فضایی ایرانی روایت کند. جهان این فیلم همانند دیگر آثار مهرجویی دنیایی فروپاشیده دارد. آدمهایش سرگشته هستند و در اتمسفری سرد و پوچ نفس میکشند. فیلم بانو روایتی از سیر و سلوک و رسیدن به فلسفهی وجودی است که مهرجویی آن را از دید یک زن برای مخاطباش تعریف میکند. بانو باید مراحل مختلفی را طی کند، تنهایی را بپذیرد، به یاس و ناامیدی برسد، از تن خود چرک و آلودگیها را پاک کند و درنهایت نیز رها شود. بانو از آن خانهی سرد و برفی با یک قطار به سمت نور میرود. این فیلم برای سالهای زیادی در توقیف ماند.
۷. فیلم لیلا
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی براساس داستان مهنار انصاریان
- بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا
- سال انتشار: ۱۳۷۵
خلاصه داستان: لیلا مدتی بعد از ازدواجاش با رضا میفهمد که بچهدار نمیشود. مادر رضا از او میخواهد که به ازدواج دوبارهی شوهرش رضایت دهد.
فیلم لیلا آخرین فیلم از چهارگانهی مهرجویی است که دربارهی زنان و نقش آنها در خانواده و اجتماع ساخته است. این فیلم نیز همانند سه قسمت دیگر این مجموعه متعلق به دههی هفتاد خورشیدی است، دورانی که سینما وارد حیات تازهی خود میشد و فیلمها غالبا توجه ویژهای به مسائل اجتماعی نشان میدادند. مهرجویی در آن سالها جز محدود کارگردانانی بود که تصویر متفاوتی از زن بهنمایش کشید، مسیری که از «مهشید» در هامون آغاز شده بود. او در این فیلم داستان زوجی را بهتصویر میکشد که عدمتوانی زن برای به دنیا آوردن یک بچه زندگیشان را به سمت نابودی میبرد.
فیلم تصویر بسیار درستی از فرهنگ خانوادگی در همان سالهاست. زمانهایی که عشق مفهوم چندانی نداشت و اگر خانوادهها کنار هم دوام میآوردند تنها بخاطر سنتهای حاکمه بود. مهرجویی در فیلم لیلا زنان را مقصر جامعهای میداند که به پای درخت روحیه مردسالاری آب میریزند. فیلم مصداق بسیار جذابی از مسئلهی زنان علیه زنان است. لیلا را جامعهای کوچکشده از ایران باید در نظر گرفت که زنان مسن در آن همچنان در پی فرمانبرداری از اندیشههای گذشتگان خود هستند، رضایی که هنوز تکلیفاش با خودش مشخص نیست و لیلا زنی که نمادی بر همهی زنان قربانی ایرانی است. اگر سارا و بانو جلوی همسرشان میایستند و نافرمانی میکنند اما لیلا منفعلانه سنتها را میپذیرد و با همه چیز کنار میآید. این فیلم که عنوان یکی از مطرحترین فیلمهای دههی هفتاد را به خود اختصاص داد، همانند دیگر آثار مطرح مهرجویی در جهانی پوچ و آشفته اتفاق میافتد. لیلا قهرمان این داستان مثل هامون و مش حسن سرگشته و تنهاست و در برابر جامعهای رسوخناپذیر قرار گرفته است.
۶. فیلم سارا
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی، نیکی کریمی
- سال انتشار: ۱۳۷۱
خلاصه داستان: سارا برای درمان همسرش حسام پول زیادی قرض میکند و او را به سوئیس میبرد. حسام درمان میشود اما همسرش سارا را مورد اهانت قرار میدهد.
فیلم سارا دومین قسمت از یک چهارگانه است که مهرجویی در آن به وضعیت زندگی زنان میپردازد. این فیلم که براساس نمایشنامه خانه عروسک نوشته هنریک ایبسن ساخته شده است بههمراه سه قسمت دیگر این چهارگانه یعنی بانو، لیلا و پری یکی از مهمترین و بهترین فیلمهای کارنامهی مهرجویی بهحساب میآید. فیلم سارا متعلق به دههی هفتاد شمسی است. دورانی که سینمای ایران درحال پوستاندازی بود و مهرجویی بهعنوان کارگردانی جریانساز پرچم این مسیر تازه را در دست گرفته بود. سینمایی که مهرجویی در آن سالها به ما نشان داد، سینمایی پیشرو بود که مناسبتها و مشکلات اجتماعی برایش ارجحیت بسیار داشت. مهرجویی جز اولین کارگردانانی بود که تصویری متفاوت از زن در سینمای ایران را نشان داد و به او هویتی عصیانگر بخشید.
این فیلم روایتگر زندگی زنی است که در دهه هفتاد زندگی میکند. سارا برای درمان همسر بهظاهر متمدن خود مقداری پول قرض میگیرد که درنهایت از سمت شوهرش محکوم به دروغگویی و مخفیکاری میشود. کارکتر سارا مربوط به دورانی است که زنان در حال بدست آوردن استقلال مالی خود بودند اما همچنان کمعقل خطاب میشدند و از دید مردان نمیتوانستند تصمیم درستی بگیرند. سارا با اینکه جان شوهرش را نجات میدهد اما درنهایت محکوم میشود. مهرجویی اما خط درستی به زنان میدهد و با یک پایانبندی خوب و حسابشده آنها را تشویق به کنشگری میکند. جهان در فیلم سارا، جهانی ازهمپاشیده و آشفته است. سارا سرگشته و تنها در میان ناملایمات اجتماعی و خانوادگی باید راه فراری بیابد.
۵. فیلم درخت گلابی
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی، گلی ترقی
- بازیگران: همایون ارشادی، گلشیفته فراهانی
- سال انتشار: ۱۳۷۶
خلاصه داستان: محمود شایان برای نوشتن کتاباش به باغ خانوادگیشان میرود. او در آنجا خاطرات عشق دوران نوجوانیاش را با دختری به نام میم مرور میکند.
عشق در سینمای مهرجویی المانی همیشگی است. ایدهای ناب و جذاب که تا پیش از شروع دوران سوم فیلمسازیاش بهطرز گیرایی در فیلمهای این فیلمساز بهتصویر کشیده میشد. عشق در سینمای مهرجویی مجرایی است که مخاطب را در مسیر تفکرات عمیق اجتماعی و سیاسی قرار میدهد. اگر این فیلمساز حرفی دربارهی این احساس عمیق انسانی میزند، همراه روایتاش فرامتنها و زیرمتنهایی ارائه میشود که جهانی فراتر از دنیای فیلم را خلق میکند. درخت گلابی در پس روایت عاشقانهی خود، فیلمی اجتماعی است. اثری که با اندیشههای چپگرایانهی محمود شایان همراه است. همان اندیشههایی که عشق پرحرارت شایان را به نیستی میکشانند و حال او را تا همیشه خراب میکنند. قصهی درخت گلابی داستان آشنایی برای آدمهای آن سالهاست و مهرجویی چقدر جذاب و عمیق شجرهی اوضاع اجتماعی سالهای ۶۰ و ۷۰ را بهتصویر میکشد. فیلم داستان روشنفکرانی است که نابودی عشق را بهای آرمانهای خود میدیدند.
درخت گلابی روایت یک عشق طولانی است و درخت گلابی وسط باغ شاهد این عشق. شاهد عشقی که در آخر نیز تبدیل به استعارهای از عاشقی میشود که از پا افتاده و وارد یک خستگی باستانی شده است. محمود شایان حالا خسته از همه چیز و همه، میخواهد آرامش بگیرد، کنار همان درختی که روزی عاشق شده بود. این فیلم همانند دیگر آثار مهرجویی در جهانی آشفته و درهم اتفاق میافتد. محمود شایان همانند تمامی کارکترهای مهرجویی سرگشته و تنهاست. او جهان خود را گم کرده است و نمیداند که راه به کجا ببرد. و در انتها نیز مهرجویی دوباره با دیدگاهی پوچنگرانه داستان درخت گلابی و محمود شایان را به اتمام میرساند.
۴. فیلم دایره مینا
- کارگردان : داریوش مهرجویی
- بازیگران: سعید کنگرانی، عزتالله انتظامی، فروزان
- سال انتشار: ۱۳۵۷
خلاصه داستان: علی هنگام پیدا کردن خون برای پدرش با فردی بهنام سامری آشنا میشود. سامری از او میخواهد که خون خود را بفروشد.
مهرجویی برای ساخت این فیلم دوباره بهسراغ غلامحسین ساعدی نویسندهی چپگرای ایرانی رفت. دایره مینا پنجمین فیلم مهرجویی و دومین کار مشترک او با ساعدی است که برای اولین بار در جشنواره برلین بهنمایش درآمد. این فیلم یکی از جنجالیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بود، اثری که به مدت سه سال در توقیف ماند و توانست جایزهی منتقدان بینالمللی جشنواره برلین، جایزهی بهترین فیلم جشنواره پراد و جایزهی بزرگ جشنواره آنتن را بدست آورد. موضوع چالشی و جنجالبرانگیز فیلم و همچنین استفاده از بازیگران تجاری خیلیها را به سینماها کشاند و باعث شد که فیلم فروش خوبی را تجربه کند. این فیلم روشنفکرانه که خارج از جریان فیلمفارسی ساخته شده بود، توانست باعث یک تغییر اجتماعی در وضعیت بهداشت و سلامت شود.
بعد از ساخت این فیلم بود که سازمان انتقال خود در این تاسیس شد. دایره مینا درامی عمیق و قدرتمند است که همچون گاو نگاهی اجتماعی به وضعیت زندگی مردم دارد اما با این تفاوت که این فیلم با روایتی واقعگرا همراه است و دست به استفاده از ایدههای فرامتنی نمیزند و خیلی رادیکال صحبت میکند. دایره مینا همانند پستچی، گاو، بانو، لیلا و... در جهانی آشفته و نابسمان اتفاق میافتد. آدمهای این قصه، همانند هامون شخصیتهای سرگشتهای هستند که در رویارویی با جامعه دچار تشویش میشوند. دایره مینا اندیشهی پوچگرایانهی مهرجویی را همراه خود دارد و در پایان مخاطب را روبهروی دنیایی درهم قرار میدهد.
۳. فیلم هامون
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی
- سال انتشار: ۱۳۶۸
خلاصه داستان: حمید هامون با همسرش به مشکل برمیخورد. او که وارد دنیای عجیبی شده است خانه را برای دیدن دوستش ترک میکند.
سالهای منتهی به اواخر دههی ۶۰ خورشیدی، سالهای متفاوتی برای سینمای ایران بود. جنگ در حال اتمام بود و کارگردانان بجای ساخت فیلمهای ایدئولوژیک و جنگی حالا دیگر با مردم همراه شده و رو به سمت آثار اجتماعی آورده بودند. مهرجویی نیز یکی از سردمداران این جریان جدید بود و هامون او بعد از اجارهنشینها در سینمای ایران شبیه یک انقلاب عمل میکرد. هامون همهی آن چیزی بود که سینمای ایران در آن سالها بدان نیاز داشت. یک تغییر و مسیر جدیدی که بتواند واقعیتهای انسان و جامعهی اطراف او را بهتصویر بکشد. این فیلم نشان میداد که مهرجویی تسلط کاملی بر اندیشههای روشنفکران آن زمان دارد. حمید هامون نمایندهی طبقهی روشنفکر آن دوره است. تحصیلکردهای که به زیارت میرود، کتاب میخواند، کتاب مینویسد و در دنیای اندیشمندان غربی غوطهور میشود.
هامون از همهی ابعاد برای سینمای آن روزهای ایران اثری پیشرو محسوب میشد. حمید هامون شخصیت لوکسی بود که بواسطهی هنر و مطالعه در دنیایی پوچ زندگی میکرد. کارکتری که نمونهاش تا آن زمان و تا چند سال بعد در سینما یافت نمیشد. حمید هامونی که سالها بعد در شخصیت «علی سنتوری» بهنحوی دوباره خودش را پدیدار کرد و ضعیفترش نیز در کارکتر «نادی» لامینور بهتصویر کشیده شد. دغدغههای حمید هامون نیز چیزی نبودند که تا آن زمان کارگردانی دربارهاش صحبت کرده باشد. زوج هامون، زوج لوس و سنتی آن روزهای سینما نبود بلکه آنها شخصیتهایی بودند که زندگیشان روی هنر، کتاب و ادبیات شکل گرفته بود. از همه مهمتر اینکه شخصیت زن عصیانگر سینمای مهرجویی از جائی در همین فیلم هامون میآید و مهشید بهعنوان اولین کارکتر زن پیشرو در سینمای این فیلمساز دست به کنشگری میزند. مهرجویی در این فیلم نمیخواست که یک اثر سطحی از دغدغههای یک خانوادهی سنتی بسازد بههمین دلیل به سراغ قصهای رفت که هنوز هم برای خیلیها تازگی دارد. جهان آشفتهی فیلم، شخصیت سرگشتهی هامون، روابط میان انسانی، هویت، عشق، اندیشههای فلسفی و لحن پوچانگارانهی این فیلم مضامین مورد علاقهی مهرجویی هستند که در هامون نسبت به دیگر آثار این فیلمساز نمود بیشتری پیدا کردهاند.
۲.فیلم اجاره نشین ها
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: عزتا... انتظامی، حمیده خیرآبادی
- سال انتشار: ۱۳۶۶
خلاصه داستان: مالک آپارتمان فرسودهای میمیرد. در این بین مباشرش تصمیم میگیرد که خانهها تصاحب کند.
در سالهای پایانی جنگ و با تغییر اولویتهای کشور، سینمای ایران نیز در حال تغییر مسیر بهسمت فیلمها و آثار اجتماعی بود. سینما در این سالها رویهی متفاوتی نسبت به سینمای ایدئولوژیکمحور طی میکرد، چراکه مردم جنگ را پشت سر گذاشته بودند و حالا انتظارشان بر این بود که ایران دوباره آبادانی را به چشم ببیند. جریانی که از اواخر دههی ۶۰ شروع شده بود و تا اواسط دههی ۷۰ نیز ادامه پیدا کرد، عمده هدفاش پرداختن به مسائل اجتماعی آنهم در فرم طنز بود. همانگونه که مهرجویی در سال ۴۸ با «گاو»اش جریانساز شد در این سالها نیز با ساخت اجارهنشینها مسیر تازهای را در سینمای ایران بوجود آورد. اجارهنشینها مهمترین فیلم اجتماعی سینمای ایران است که طنز را وسیلهای برای پرداختن به معضلات جامعهی ایرانی قرار میدهد.
اجارهنشینها همانند گاو یک فیلم فرامتنی است. این فیلم داستان آدمهایی را بهتصویر میکشد که آپارتمان فرسودهشان در حال فرو ریختن است. حال در این میان نیز مباشر مالک ساختمان قصد بالا کشیدن واحدها را دارد. اجارهنشینها در پس استعارهی ظریف و گَس خود آپارتمان بهمریختهی اجارهنشینها را در قرابت با ایران در نظر میگیرد. این فیلم که دومین اثر مهرجویی بعد از انقلاب است در ادامهی دیدگاههای اجتماعی این کارگردان و در رابطه با جامعهی ایرانی ساخته شده است. در کنار درام و طنز فوقالعادهی این فیلم از بازیگران صاحب نام آن روزهای سینما نیز نمیشود بهراحتی رد شد.
۱. فیلم گاو
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- نویسنده: داریوش مهرجویی
- بازیگران: عزتا... انتظامی، علی نصیریان
- سال انتشار: ۱۳۴۸
خلاصه داستان: مش حسن بعد از مرگ گاواش دچار فروپاشی روانی میشود. او که نمیتواند نبود گاو را تحمل کند حس میکند تبدیل به گاو شده است.
مهرجویی بعد از ساخت فیلم نهچندان موفق اما پرسروصدای الماس ۳۳ فیلم گاو را ساخت. او برای فیلمنامهی گاو بهسراغ غلامحسین ساعدی رفت تا از داستان او روایت اقتباسی این اثر را بنویسد. گاو یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که در میان منتقدان خارجی بسیار محبوب شد و آنها عنوان «یک شاهکار» را برای این فیلم در نظر گرفتند. مهرجویی گویا از ساخت الماس ۳۳ درسهای زیادی گرفته بود و بعد از ساخت این فیلم مسیر و دیدگاه خود را در سینما مشخص کرد. این فیلم نقطه عطف بزرگی در کارنامهی مهرجویی محسوب میشود، اثری که باعث شد او به جایگاه مهمی در سینما دست پیدا کند. جایزهی ویژهی هیئت داوران فیلم برلین، جایزهی فیپرشی جشنواره ونیز و جایزهی بهترین فیلمنامهی جشنواره سینمایی سپاس از جمله جایزههای مهمی بود که گاو بدست آورد.
گاو فیلمی جریانساز بود و اگر بخواهیم واژهی «موج نو» را برای بخشی از سینمای ایران به کار ببریم این فیلم و قیصر مسعود کیمیایی که هر دو در سال ۱۳۴۸ منتشر شدند، بهطور رسمی شروع جریانی خاص را در سینما رقم زدند، هرچند که آغاز موج نو سینمای ایران به یک دهه قبل از ساخت این دو فیلم برمیگردد. گاو بعد از اکران تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای اقتباسی سینمای ایران شد. اثری که عناصر سینمایی را بهطرزی دراماتیک وارد قصهی اصلی میکند و به گاو شخصیتی داستانی میبخشد. گاو یک فیلم فرامتنی است. اثری دربارهی اقتصاد و جوامع تکمحصولی. مهرجویی همچنین در این فیلم به مضامین مورد علاقهی خود همانند انسان، هویت، سرگشتگی، جامعه و روابط میان انسانها میپردازد. این فیلم اثری جلوتر از زمان خود بود، بههمین دلیل در ابتدای اکرانش در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت اما کمکم با جامعهی ایرانی توانست ارتباط خوبی برقرار کند.
نظرات