آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمیشن بدنم را گم کردم تا زمینی در انگلستان
در این شماره از مجموعه مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» در ابتدا بهسراغ انیمیشنی متفاوت و البته عمیق و قابل اعتنا میرویم. یک شاهکار عجیب با زیرمتنها و فرامتنهای متعددی که سوالات بزرگی از مخاطب میپرسد. بعد از این انیمیشن با فیلم گام معلق لکلک بهسراغ سینمای آنجلوپولوس میرویم. کارگردان صاحب سبکی که نماهای بلند، ریتم کند، فضاهای ابهامآمیز و تفکرات چپگرایانه از مشخصههای اصلی آثارش است. گام معلق لکلک مراقبهای عمیق دربارهی مهاجرت و مرز است، فیلمی که به مسئلهی سرزمین با زاویه دید متفاوتی نزدیک میشود. و در انتها فیلم زمینی در انگستان ساختهی بن ویتلی یکی از کارگردانان مهم سینمای ترسناک و وهمآلود را خواهیم دید. اثری استعاری که با استفاده از توهم و تاریخ مسائل زیادی را در رابطه با مذهب و علم مطرح میکند. با این مقاله همراه زومجی باشید.
انیمیشن بدنم را گم کردم
انیمیشن I Lost My Body
- کارگردان: ژرمی کلاپین
- نویسنده: ژرمی کلاپین
- سال انتشار: ۲۰۱۹
خلاصه داستان: در آزمایشگاهی در پاریس دستی بریده شده از آزمایشگاه میگریزد و قصد دارد تا با بدن خود دوباره ارتباط برقرار کند.
بدنم را گم کردم نام انیمیشنی است که در نودودومین دوره جوایز اسکار نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی شد. این اثر فرانسوی یکی از منحصربفردترین انیمیشنهایی است که تاکنون ساخته شده است. یک تجربهی نامتعارف و البته لذتبخش. بدنم را گم کردم همانطور که از نامش پیداست جهانی استعاری را برای مخاطب خود خلق میکند تا به سوالات متعددی برسد، آیا ما در انتخاب مسیر زندگیمان آزاد هستیم و یا این جبر و اجبار است که ما را به این سو و آن سو میکشاند؟ آیا ارادهای آزاد برای انتخابهایمان وجود دارد و یا خیر؟ چگونه با غم از دست دادن کنار بیاییم؟ ایمان و سرنوشت در کجای زندگی انسان قرار دارد؟ تا کجا میتوانیم از سرنوشت مقدر شده فرار کنیم؟ چگونه باید با سرنوشتمان روبهرو شویم و خودمان را پیدا کنیم؟
این انیمیشن در عین سادگی و شاعرانه بودن، فضایی مالیخولیایی دارد و به طرز مبتکرانهای دربارهی غلبه بر غم و اندوه نیز صحبت میکند. مرد جوانی بنام ناوفل در یک سانحهی کاری دست خود را از دست میدهد. این اندام بریده شده جان میگیرد و از یخچال بیمارستان میگریزد و در سفری خطرناک به دنبال بدن ناوفل میگردد. از زاویه دید این دست ما به زندگی ناوفل ورود میکنیم و با زندگی او آشنا میشویم. دست در اینجا تبدیل به استعارهای از کل زندگی انسان میشود، المانی از سرنوشت و درونیات انسان. رویاهای گمشده و خاطراتی که هیچگاه تکرار نخواهند شد.
فیلم گام معلق لکلک
فیلم The Suspended Step of the Stork
- کارگردان: تئو آنجلوپولوس
- نویسنده: تئو آنگلوپولوس، تونینو گوئرا
- بازیگران: مارچلو ماسترویانی، ژن مارو
- سال انتشار: ۱۹۹۱
خلاصه داستان: در یک شهر مرزی میان یونان و آلبانی، خبرنگاری متوجه پناهندهای میشود که شبیه سیاستمداری گمشده است.
گام معلق لکلک یکی از مهمترین فیلمهای کارنامهی آنجلوپولوس است. فیلمی سرد، تلخ همراه با یک فضاسازی منحصربفرد. روایتی جذاب از زندگی معلق انسانهای بیسرزمین. همهی فیلم در یک شهر مرزی اتفاق میافتد. جائی که مهاجران و پناهندگان بسیاری را در خود جای داده است. فیلم در سرمای زمستان روایت خود را پیش میبرد و با استفاده از مفاهیمی مثل مرز، مهاجر، پناهنده، سرما، مهاجرت، قطار، وطن، سرباز و مرگ عقاید چپگرای آنجلوپولوس را به تصویر میکشد.
گام معلق لکلک به بررسی مفهوم مرزها میپردازد و مخاطب را وادار میکند تا با نگاهی عمیقتر به معنای سرزمین، فرهنگ، سیاست و جغرافیا نزدیک شود. قهرمان در گام معلق لکلک در جائی که مرزبندی شده، سرگردان است و دوست دارد که با اسمهای متعددی زندگی کند. برای این فیلم آنجلوپولوس جوابی وجود ندارد! بهنظر نمیرسد که به همین سادگی بتوان مفهوم مرز و سرزمین را تغییر داد. درواقع گام معلق لکلک تصویری دقیق از جهان کارگردان است که بهسختی میتوان آن را در دنیای واقعی پیاده کرد.
آنجلوپولوس در پلانهای پایانی مخاطب را امیدوار میکند که شاید روزی مرزها و دیوارها بریزند و از بین بروند و دیگر هیچ شهر مرزی پرازدحامی وجود نداشته باشد. فیلم گام معلق لکلک قبل از هر چیز فرم منحصربفردی دارد. شهر مرزی پرازدحام شبیه یک زندان است. آدمهای سرگشتهای دارد، گویی همهشان زندگی گذشتهی خود را فراموش کرده و چشم انتظار پاسخ سیاستمداران ماندهاند. ساختار ابهامآمیز و استفاده از نماهای بلند از مولفههای مهم سینمای آنجلوپولوس است که در گام معلق لکلک نیز به چشم میآیند. قهرمان آنجلوپولوس که نقشاش را ماستریانی بازی میکند، بهخوبی ابهام موردنظر فیلمساز را به مخاطب انتقال میدهد و او را در جهان سرد متاثر از سیاست و مرزبندیها رها میکند.
فیلم زمینی در انگلستان
فیلم A Field In England
- کارگردان: بن ویتلی
- بازیگران: ریس شیراسمیت، مایکل اسمایلی، پیتر فردیناندو
- سال انتشار: ۲۰۱۲
خلاصه داستان: گروهی از فراریان میدان نبرد توسط کیمیاگری دستگیر میشوند. آنها باید گنج موردنظر این جادوگر را پیدا کنند.
بن ویتلی یکی از کارگردانان مطرح سینمای دلهرهآور و ترسناک است. سینمای او با بهرهگیری از عناصر کمدی سیاه جهانی عجیب و سنگین را برای مخاطب خلق میکند. این فیلم بههمراه دو فیلم برج و فهرست کشتار از مهمترین فیلمهای کارنامهی این فیلمساز است. زمینی در انگلستان اثری سورئال است که شاید تنها بن ویتلی از پس ساختاش برمیآید. او در این اثر آنچنان دقیق و جذاب به برآیندی از رئالیسم اجتماعی و سورئال رسیده است که میتواند مخاطب علاقمند به این گونه از فیلمسازی را با خود همراه کند.
جالب اینجاست که ایدههای توهمزای فیلم، زیست شخصی بن ویتلی هستند، زمانی که او موادمخدر مصرف میکرده است. این اثر روانشناختی و تاریخی به رنگ سیاهوسفید فیلمبرداری شده است تا هم فضای وهمانگیز موردنظر فیلمساز را به تماشاگر منتقل کند و هم اینکه بُعد زمانی را با تاثیرگذاری بهتری بهتصویر بکشد. البته این تصمیم او دلیل دیگری هم داشت، ویتلی میخواست تا فیلمش به فیلمهای هنری دهههای گذشته نزدیک باشد. این فیلم در طول جنگ داخلی انگلستان در اواسط قرن هفدهم اتفاق میافتد. داستان از این قرار است که چند فراری از جنگ به دام کیمیاگری میافتند که در جستجوی یک گنج بزرگ است.
بن ویتلی زمانی به ساخت این فیلم علاقهمند شد که قرار بود راجعبه گروههای جادوگری و پیشگویی و همچنین مواد توهمزا مثل ماشرومهای جادوگران و شعبدهبازان در انگلستان قرنهای گذشته مستندی چند قسمتی بسازد. زمینی در انگلستان فیلمی دربارهی مذهب و علم است، اثری استعاری در رابطه با تاریخ و سیستم پادشاهی انگلستان. بن ویتلی با استفاده از جادو و جنون، برزخ وهمآوری را خلق میکند، روایتی ترسناک، دلهرهآور و قابل تامل.
نظرات