آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمیشن ۹ تا فیلم خام
در این شماره از مجموعه مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» در ابتدا بهسراغ یک انیمیشن آخرالزمانی میرویم. اثری با گرافیک و جلوههای بصری خیلی جذاب که بهطرز هوشمندانهای دنیایی نابودشده را بهتصویر میکشد. بعد از آن بهسراغ فیلمی فوقالعاده پرفروش در تاریخ سینما خواهیم رفت. اثری پرزرقوبرق با بازی جان تراولتا که باعث محبوبیت او در میان منتقدان و تماشاگران سینما شد. فیلم تب شنبه شب هماکنون در جایگاه یک اثر کالت قرار دارد. و در انتها اثری ترسناک و مالیخولیایی را خواهیم دید. روایتی دربارهی آدمخواری و آدمخوارها!
انیمیشن ۹
انیمیشن Nine
- کارگردان: شین آکر
- صداپیشگان: الیجا وود، جنیفر کانلی
- سال انتشار: ۲۰۰۹
خلاصه داستان: جهان نابود شده است و عروسکی با اسم شماره ۹ قصد دارد تا دوباره دنیا را از هیولاهای آهنی پس بگیرد.
انیمیشن ۹ در جهانی آخرالزمانی اتفاق میافتد. همه چیز در این جهان از بین رفته و آنچه باقی مانده تنها تاریکی و سیاهی است. رباتها در جنگی علیه انسانها، زمین را نابود کردهاند و حالا عروسک دستدوزی بنام شماره ۹ که به تازگی زنده شده و جان گرفته است، ماموریت مییابد تا جهان را نجات دهد. رهبر عروسکها فردی ترسو و بزدل است که به کسی اجازهی مبارزه و نافرمانی نمیدهد. یک دیکتاتور که برای زنده ماندن از شانهی شماره ۹ بالا میرود. اما در عوض عروسکهای دیگری هستند که از آشیانه بیرون زده و قصد مبارزه با هیولاهای آهنی را دارند.
شماره یک، رهبر این عروسکها از سوال پرسیدن خوشش نمیآید و به بهانهی تامین امنیت شماره دو را به کشتن میدهد. عروسک شماره ۹ به محض متولد شدن، سفر قهرمانی خود را پیش میگیرد و در مقابل فرماندهی زورگوی یک جهان آخرالزمانی میایستد. در این انیمیشن ایدههای زیادی از جمله خلقت، جنگ، اگزیستانسیالیست، سیاست، دیکتاتوری و ترس مطرح میشود. با اینحال این انیمیشن در پرداخت جهان فلسفی خودش قدری لنگ میزند اما استعارهی جذاب و دقیق از دنیای امروز کره زمین است. این انیمیشن تا حدودی نیز ما را به یاد سینمای برتون و آن مخلوقات عجیباش میاندازد، هیولاهایی که جان میگیرند و اعمال انسانی انجام میدهند.
فیلم تب شنبه شب
فیلم Saturday Night Fever
- کارگردان: جان بدهام
- بازیگران: جان تراولتا، کرن لین گورنی
- سال انتشار: ۱۹۷۷
خلاصه داستان: تونی مانرو که در یک مغازه رنگ فروشی کار میکند، برای فرار از زندگی روزمره خود عضو یک دیسکوی محلی میشود.
فیلم تب شنبه شب از آن دسته از فیلمهایی است که برای یک بار هم که شده آن را باید ببینید. این فیلم که اولین نقشآفرینی مهم جان تراولتا را همراه خود دارد، فروش بسیار بالایی را تجربه کرد و باعث خلق یک موفقیت تکرارنشدنی در گیشه شد. جان تراولتا که تا پیش از این فیلم، بازیگر گمنام و درجه چندم فیلمهای نه چندان مطرح تلویزیون بود، با بازی در نقش تونی مونرو به بازیگری تبدیل شد که بخاطرش مردم در مقابل گیشه سینما صف میکشیدند. ترانهی Stayin' Alive در این فیلم نیز تبدیل به یک موسیقی فراگیر شد و رقص تراولتا نیز مثل یک اپیدمی شیوعی دلچسب پیدا کرد. ناگفته نماند که جان تراولتا برای این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مرد نیز شده بود. تب شنبه شب تاثیر فوقالعادهای روی فرهنگ عامه قرار داد و به محبوبیت دیسکوها در سراسر دنیا کمک کرد. این فیلم جنبههایی از موسیقی، رقص و خردهفرهنگها پیرامون دیسکوها را بهتصویر میکشد، سبکهای متفاوتی از لباس پوشیدن را ارائه میدهد و به مضامین سبک خاصی از زندگی میپردازد.
این فیلم خارج از زرقوبرق خوشایند خود دربردارندهی زیرمتنی تلخ و گزنده است. زهر زندگی توسط رقص و آواز گرفته میشود تا مخاطب بتواند با خیالی آسوده به درون زندگیهای پرآشوب برود. درست است که کارکترهای این ماجرا بهظاهر سرخوش هستند و وقت خود را در دیسکوها میگذرانند اما در واقعیت آنها آدمهایی سرگشته هستند که برای فرار از واقعیت زندگی میخندند و خوش میگذرانند. تب شنبه شب، روایت زندگیهای سخت است تونی با پدرش دعوا میکند از شغل خود ناراضی است و رویای منهتن را در سر دارد.
در دههی هفتاد میلادی مقالهای در یک مجله آمریکایی به قلم نیک کن با عنوان «آئینهای قبیلهای شنبه شبهای جدید» منتشر شد که این فیلم از روی آن مقاله نوشته شده است. هرچند که نیک کن بعدها اعتراف کرد مقالهاش هیچ منبع بیرونی نداشته و همهی آن داستانهای بهظاهر براساس واقعیت تراوشات ذهنی خودش بوده است. این مقاله روایتگر زندگی مردان طبقه کارگری بود که در شرایط سختی زندگی میکردند اما شبها در دیسکوها به رقص و پایکوبی میپرداختند.
فیلم خام
فیلم Raw
- کارگردان: جولیا دوکورنائو
- بازیگران: گارانس ماریلر، الا رومف
- سال انتشار: ۲۰۱۶
خلاصه داستان: جاستین گیاهخوار است اما وقتی که به دانشکدهی دامپزشکی میرود، به خون و گوشت علاقمند میشود.
فیلم خام اثری عجیب و مالیخولیایی از کارگردانی است که تنها دو فیلم بلند در کارنامهی خود دارد. جولیا دوکورنائو اول این فیلم را ساخت و سپس بهسراغ تیتان رفت، فیلمی که مورد تقدیر جشنواره کن قرار گرفت. البته این فیلم نیز خود جایزه دوربین طلایی این جشنواره را بدست آورد. هر دو فیلم جولیا دوکورنائو مورد ستایش دیوید کراننبرگ قرار گرفتند و او در مصاحبهای گفته بود که بیش از هر چیز منتظر فیلم بعدی این کارگردان است. خام یک فیلم ترسناک است که در ردهی زیرژانر اسلشر یا همان وحشت جسمانی قرار میگیرد. فیلم خام از آن جهت متفاوت است که فیلمساز از زاویه دید منحصربفردی به مسئلهی کشتار و آدمخواری نزدیک میشود. دوربین جولیا دوکورنائو مسئلهی متمایزی را روایت میکند و با ضدقهرمانهای دنیای اسلشر و آدمخواری دست دوستی میدهد.
این فیلم نیز شبیه بیشتر آثار ترسناک اما مهم و عمیق سینما دست به انجام طراحی فرامتن میزند. خیلی سادهلوحانه است که اگر فکر کنیم جولیا دوکورنائو «خام»اش را تنها برای سرگرمی و ایجاد انزجار در مخاطب ساخته باشد. ورود به بزرگسالی و بلوغ اولین چیزی است که بعد از کنار زدن فرم و ژانر توجه ما را به خود جلب میکند. جاستین برای شروع سفر زندگیاش به دانشگاه دامپزشکی میرود، جائی که خواهرش الکسیا نیز در آن مشغول تحصیل است. جاستین گیاهخوار است اما مجبور میشود که قسمتی از یک خرگوش را بخورد. او بعد از خوردن گوشت تمایلات عجیبی پیدا میکند و علاقمند به خون میشود. جاستین با شروع مرحلهی جدید زندگیاش تبدیل به یک آدمخوار میشود، استعارهای ظریف و البته هولناک دربارهی مصائب بزرگسالی و بلوغ. از طرفی نیز فیلمساز از آدمخواری بهعنوان سدی در برابر مسیر یکنواخت جامعه استفاده میکند. جاستین با ورودش به دانشگاه تغییر میکند و دیگر گیاهخواری را دوست ندارد. او با خونخواری دست به طغیان میزند و رفتارش بهعنوان ایدهای از یک فرامتن جامعه را به عدم سربهزیری تشویق میکند.
نظرات