معرفی نمایشنامه ریچارد سوم اثری از ویلیام شکسپیر

جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۹
مطالعه 6 دقیقه
نقاشی ریچارد سوم
در مطلب پیش‌رو نمایشنامه ریچارد سوم از ویلیام شکسپیر را معرفی کرده‌ایم و شرحی از زمانه‌ی شکسپیر و روح حاکم بر آن هم به دست داده‌ایم.
تبلیغات

ویلیام شکسپیر بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ به حساب می‌آید. به قول بن جانسون، شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ انگلیسی، ویلیام شکسپیر برای یک بازه‌ی زمانی خاص نمی‌نوشت، که برای تمام تاریخ بشر قلم می‌زد. شخصیت‌پردازی‌های پیچیده و بی‌بدیل، خلق شخصیت‌های چندلایه و اقتباس‌های گوناگون از روایات تاریخی مهم در کنار بخشیدن عمقی بی‌اندازه به آن‌ها تنها بخشی از ویژگی‌های بارز آثار شکسپیر به شمار می‌روند. متن حاضر، معرفی زومجی از نمایشنامه‌ی ریچارد سوم نوشته‌ی ویلیام شکسپیر است. در ابتدا کمی درباره‌ی دورانی که شکسپیر در آن می‌نوشته توضیح می‌دهیم، سپس ویژگی‌های بارز نمایشنامه‌های او را برمی‌شماریم و سپس درباره‌ی خود نمایشنامه و ویژگی‌های آن صحبت می‌کنیم.

تصویری از ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر یکی از هنرمندان دوره‌ی رنسناس به شمار می‌رود. رنسانس لغتی است فرانسوی به‌معنای نوزایش یا تولد دوباره. دوره رنسانس پس از قرون وسطی آغاز شده است. طبق شواهد، دوره‌ی رنسانس ابتدا در ایتالیای اواخر قرن چهارده آغاز شده است و سپس در طول قرون پانزده و شانزده در سایر کشورهای اروپایی هم جریان داشته است. هنر اروپاییان در رشته‌هایی مانند نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری و ادبیات در این دوران به شکوه و مقامی تا به امروز بی‌سابقه رسیده است. دوره رنسانس با تاخیر و در قرن شانزده به انگلستان رسید و تا پایان دوره الیزابت و جاکوبین هم به شکوفایی نرسید. حتی برخی متفکران جان میلتون که در قرن هفده می‌زیست را آخرین شاعر بزرگ رنسانس می‌نامند. میلتون خالق بهشت گمشده است؛ یکی از مهمترین و بزرگترین آثار تاریخ ادبیات. شعری در باب پیدایش نوع بشر.

از دوران رنسانس با عناوینی چون عصر تولد جهان مدرن از خاکستر قرون وسطی یا عصر کشف جهان و کشف انسان یا عصر پیدایش فردگرایی بی‌قید در زندگی، تفکر، دین و هنر یاد کرده‌اند. هنرمندان رنسانس در پی بازآفرینی نقاشی، مجسمه‌سازی، معماری، ادبیات و به‌طور کلی هنر بوده‌اند. آن‌ها بر این عقیده بودند که بهترین حالت برای روی دادن بازآفرینی مذکور، رخ دادن آن تحتِ‌ تاثیر یونایان و رومیان باستان است. به بیان دیگر آن‌ها در پی کشف و مدح مجدد آثار آن دوران با هدفِ به تعالی رساندن انسان بوده‌اند. نکته دیگر آنکه در دهه ۱۹۴۰ گروهی از تاریخ‌دانان عبارت «عصر جدید اولیه» را به‌جای کلمه‌ی «رنسانس» پیشنهاد دادند. به‌این‌ترتیب، عصر جدید اولیه یا همان رنسانس پس از پایان قرون وسطی شروع شده و تا اواخر قرن هفدهم میلادی ادامه داشته است. مهمترین ویژگی عبارت «عصر جدید اولیه» این است که نگاهی آینده‌نگرانه به تاریخ دارد. به بیان دیگر، دوره‌ی «عصر جدید اولیه» پیشینه و مقدمه‌‌ای بر زمانه‌ی حال حاضر ما محسوب می‌شود. حال آنکه از کلمه‌ی رنساس تصویرِ تلاشی برای بازآفرینش گذشتگان به ذهن متبادر می‌شود.

تابلوی بشارت
تابلوی بشارت، اثر لئوناردو داوینچی
عکاس: لئوناردو داوینچی

هَرولد بلوم، منتقد ادبی و شکسپیرشناس مشهور در پاسخ به این سوال که چرا شکسپیر؟ می‌نویسد: مگر جز او کس دیگری را هم داریم؟ بلوم به نقل از دکتر ساموئل جانسون، شاعر، نویسنده، منتقد و فرهنگ‌نویس انگلیسی می‌گوید دلیل تعالی بی‌بدیل شکسپیر تنوع آدم‌هایی است که این شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ خلق کرده است. او ادامه می‌دهد که هیچ هنرمندی، چه قبل از ویلیام شکسپیر و چه پس از او، به‌اندازه‌ی وی آدم‌های مختلف خلق نکرده است. به نظر دکتر جانسون، اُس‌اساس شعر، خلق و پدید آوردن است و به همین ترتیب تنها رقیب شکسپیر در زمینه‌ی ابداع و نوآوری می‌تواند هومر (خالق ایلیاد و اودیسه) باشد. جانسون همچنین خاطرنشان می‌کند که ما آدم‌ها همه‌چیز را مدیون شکسپیر هستیم، چراکه طبیعتِ انسان را به واسطه‌ی آموزه‌های شکسپیر فهمیده‌ایم. بلوم می‌گوید شکسپیر ما (انسان مدرن) را به وجود آورده و بهمان شخصیت بخشیده است. ناگفته پیداست که خواندن شکسپیر بر هر خواننده‌ی ادبیاتی واجب‌ترین کار است.

نمایشنامه ریچارد سوم درباره‌ی مردی است طماع و حریص. راجع‌به ریچارد سوم صحبت می‌کنم؛ او به عبارتی یکی از اولین شخصیت‌های اصلی نمایشنامه‌های شکسپیر است که شخصیتی لزوما مثبت نیست. او به معنای دقیق کلمه آدم بدی است. از او می‌توان با عناوینی همچون شیطان، بچه‌کش، گوژپشت و زبان‌باز قهّار یاد کرد. ریچارد سوم در مسیر قدرت‌طلبی افسارگسیخته‌اش از هیچ کاری دست باز نمی‌دارد. او چنان زبان‌باز قهاری است که در رسیدن به هدف خود، تقریبا تمام شخصیت‌های نمایشنامه را فریب می‌دهد. با این تعابیر و براساس نظر منتقدان و شکسپیرشناس‌ها، ریچارد سوم شخصیتی است متاثر از آراء نیکولو ماکیاولی. پژوهش‌گران شکسپیر بر این باورند که این نمایشنامه‌نویس بزرگ حتما کتاب شهریار نوشته‌ی نیکولو ماکیاولی را مطالعه کرده بود. این اثر مهم را می‌توانید با ترجمه‌ی درخشان آقای داریوش آشوری به فارسی مطالعه کنید. در ادامه نیز بخشی کوتاه از آن را در قالب یک نقل‌قول برایتان آورده‌ام. براساس آراء ماکیاولی، یک شهریار یا شاه بایستی در مسیر رسیدن به قدرت از تمام ابزارهای موجود بهره ببرد. او به شکلی واضح معتقد است که در این مسیر ظلم امری کاملا موجه است. ماکیاولی معتقد است که ظلم را نیز می‌توان به درستی و به شکل صحیح آن مورد استفاده قرار داد.

مردم حافظه‌ی کوتاه مدت دارند، پس اگر می‌خواهی ضربه بزنی، سریع و محکم بزن ولی اگر می‌خواهی محبت کنی، به تدریج و طولانی این کار را انجام بده؛ چون طولانی‌تر است، بیشتر در ذهن مردم می‌ماند.
- شهریار – نیکولو ماکیاولی
نیکولو ماکیاولی
نیکولو ماکیاولی

پیش از این به زبان‌باز بودن ریچارد سوم اشاره کردیم. این شخصیت بسیاری از مقاصد و نیات خود را با استفاده از زبان و بلاغت به ثمر می‌رساند. به همین ترتیب، یکی از لذات خواندن این نمایشنامه مطالعه‌ی مکالمات رفت‌وبرگشتی ریچارد سوم با شخصیت‌های مختلف است. برای نمونه، او با مهارت زبان‌بازی خود از دختری خواستگاری می‌کند که به تازگی برادرش را کشته است و دختر را از چه کسی خواستگاری می‌کند؟ مادرش. توجیه ریچارد در این عمل نیز این است که با کشتن فرزندان مادر، آن‌ها را در رحم دخترش به گور سپرده است و با ازدواج با دختر می‌خواهد فرزندانش را به او هدیه دهد. نمایشنامه مذکور آکنده از چنین مکالمات غریب و نبوغ‌آمیزی است، اما اجازه بدهید بیش از این درباره اتفاقات نمایشنامه ننویسم تا از لذت خواندن دست اول متن محروم نشوید.

ریچارد سوم نمایشنامه‌ای تاریخی است. به بیان دیگر، شکسپیر این نمایشنامه را براساس اتفاقات تاریخی واقعی نوشته است. نکته‌ی حائز اهمیت در این اثر اما تاثیر نبوغ بی‌بدیل ویلیام شکسپیر در شکل‌گیری آن است. او با بهره بردن از توانایی‌های ادبی خود واقعه‌ای تاریخی را به اثری بسیار درخور تبدیل کرده است. برای نمونه، ریچارد سوم واقعا شخصیتی گوژپشت بوده و از معلولیت رنج می‌برده. شکسپیر اما با تاکیدات اغراق‌آمیز بر معلولیت ریچارد سوم و مستحیل کردن آن در شخصیت‌پردازی، این نقص بدنی ریچارد را به دریچه‌ای برای شناخت بهتر ذات فاسد او بدل می‌کند. به این ترتیب، معلولیت بدنی او دیگر صرفا یک مشکل جسمانی نیست، این معلولیت بلکه تبلور شرارت، سبعیت و ذات فاسد او محسوب می‌شود. اغراق شکسپیر در ساحت زبان، معلولیت ریچارد سوم را در شخصیت‌پردازی و هویت این شخصیت رذل نیز به منصه‌ی ظهور می‌رساند.

تصویری از اجرای نمایش ریچارد سوم
تصویری از اجرای نمایش ریچارد سوم

شکسپیر را باید خواند. نه به این دلیل واضح و مبرهن که او مهمترین نمایشنامه‌نویس تاریخ ادبیات جهان است، بلکه به این دلیل مهم و ضروری که با خواندن شکسپیر روحی تازه در کالبدمان دمیده می‌شود. با خواندن آثار شکسپیر می‌توانید به آدم بهتری تبدیل شوید. او روح آدمی را صیغل می‌دهد. شکسپیر به یک معنا روح ناقص و پر از اعوجاج ما آدم‌های مدرن، ما سوژه‌های سرگردان تحت سیطره‌ی اخبار را چکش کاری می‌کند و به آن شکلی تازه‌تر و رفیع‌تر می‌بخشد. ویلیام شکسپیر انسان برمی‌سازد. با خواندن آثار ایشان هم می‌توانیم به آدم بهتری تبدیل شویم و هم برخی از مهمترین متون نوشته شده به دست بشر در تمام اعصار و قرون را بخوانیم. به قول هرولد بلوم در پاسخ به سوال «چرا شکسپیر؟» باید بگوییم «مگر جز او کس دیگری را هم داریم؟».

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات