The Office در مقابل Parks and Recreation | کمدیهایی در اداره
وقتی درباره سریالهای سیتکام صحبت میکنیم خیلی سریع نام سریال The Office بهعنوان یکی از بهترین و محبوبترین سریالهای این ژانر درمیان ما به زبان میآید. گرگ دنیلز و سایر سازندههای سریال آفیس پس از پایان آن پروژه جدیدی را شروع کردند که با نام Parks and Recreation روی آنتن رفت و خیلی سریع شباهتهای آن به سریال آفیس سر زبانها افتاد. سریالی که شاید در کشور ما مانند آفیس شناختهشده نباشد ولی اگر آن را تماشا کرده باشید بدون شک میدانید که سریال خوبی بهشمار میرود.
سازندگان مشترک، بازیگران مشترک، موقعیتهای مشابه و حتی داستان و پیچشهای مشابه تنها گوشهای از شباهتهای این دو سریال تلقی میشوند که گویا قصد دارند یک ماهیت واحد را در دو قالب جداگانه بهتصویر بکشند. افرادی که این دو سریال را تماشا کردهاند قطعا به مقایسه آنها میپردازند که موضوعی طبیعی قلمداد میشود. بههمیندلیل تصمیم گرفتیم تا در این مقاله به بررسی و مقایسه این دو سریال محبوب و موفق بپردازیم و ببینیم هرکدام از این سریالها در چه جنبهای عملکرد بهتری دارند. پس این شما و این مقایسه سریال The Office و سریال Parks and Recreation؛ سریالهایی کمدی در اداره.
۱. موقعیتهای کمدی
اگر بخواهیم موقعیتهای این دو کمدی را درمقابل هم قرار دهیم باید بیشتر روی ماهیت هر دو اثر ریز شویم. ماهیت سریال اداره شرکتی به نام داندر میفلین بود. اگر داندر میفلین را از The Office جدا کنید این سریال بخش زیادی از ماهیت و شناسنامه خودش را از دست میدهد. داندر میفلین بخشی جدانشدنی از آفیس بود و برای همیشه تا انتهای سریال همین روند را حفظ کرد. بههمیندلیل در قسمتها و سکانسهایی که شخصیتهای آفیس را در موقعیتهایی غیر از اداره میدیدیم، بیشتر احساس خاص بودن آن لحظات به ما منتقل میشد. این لحظات در آفیس به ندرت رخ میدادند و همین موضوع شرکت داندر میفلین را به عضوی جدانشدنی از آفیس تبدیل کرده بود.
در سمت مقابل سریال Parks and Recreation بههیچوجه ماهیتی وابسته به یک مکان ندارد. شاید دفتر ران سوانسون یا باجه واکس اندی را بتوانیم تا حدی موقعیتهای خاص این سریال بدانیم ولی بدون شک حذف هرکدام از این موقعیتها آسیب شدیدی به ماهیت کلی سریال وارد نمیکند. این موضوع را بهراحتی میتوانیم برای تکتک موقعیتهای سریال صادق بدانیم. Parks and Rec به موقعیت خاصی محدود نمیشود و خودش را در موقعیتهای مختلف و گوناگون بهتصویر میکشد. میتوان از این زاویه هم به این موضوع نگاه کرد که آفیس ۹۹ درصد مسیرش را در همان شهر اسکرنتون سیر میکند ولی Parks and Rec به شهرهای زیاد دیگری سرک میکشد و در آن شهرها هم مسیرهای مهمی را طی میکند.
بااینحال طرفداران هر دو سریال اعتقاد دارند که مسیر سریال موردعلاقه آنها مسیر بهتری است. حقیقتش را بخواهید ما هم نمیتوانیم قضاوت کنیم که مسیر سریال آفیس مسیر بهتری بهشمار میرود یا مسیر سریال پارکها. این موضوع کاملا سلیقهای است و نمیتوان انتخاب درست و غلطی برای آن تعیین کرد. برای مثال در یک نظرسنجی خیلیها از روند سریال پارکها بیشتر خوششان میآمد و بیشتر دوست داشتند که موقعیتهای متفاوتتری را در یک سریال تماشا کنند ولی باز هم نمیتوانیم یکی از این دو رویکرد را بهتر از دیگری قرار دهیم. پس شما به ما بگویید که طرفدار رویکرد کدام سریال هستید؟
۲. بالای بالا، پایینِ پایین
عبارت «بالای بالا یا پایینِ پایین» اصلا چه معنایی میدهد؟ مراسم شامی که مایکل اسکات و جن، سایر همکاران خودشان را به خانه خود دعوت کرده بودند را یادتان میآید؟ شامی که به یکی از معذبکنندهترین و آزاردهندهترین لحظات تمام سریال تبدیل میشود. لحظاتی که باوجود آزاردهنده بودن باز هم میتوانند شما را از خنده منفجر کنند. این لحظات معذبکننده یا به قول خارجیها Awkward یکی از مهمترین رکنهای شکلدهنده سریال آفیس هستند و در سریال Parks and Rec حضور بسیار کمرنگتری دارند.
این لحظات برای بسیاری از بینندگان میتوانند آزاردهنده باشند؛ بههمیندلیل به آنها Cringe Comedy یا کمدی ناخوشایند گفته میشود. بااینحال برخی دیگر با این نوع کمدی مشکلی ندارند و از تماشای آنها لذت میبرند. بااینحال هر دو دسته میتوانند در این لحظات در طول سریال آفیس بخندند و لحظات خوبی را تجربه کنند. سریال Parks and Rec در نقطه مقابل آفیس قرار گرفته و در طول فصلهای مختلف خود مانند آفیس لحظات آزاردهنده بسیار کمتری دارد و نه خیلی پایینِ پایین قرار میگیرد و نه خیلی بالای بالا. این موضوع را میتوانیم از جنبهای به آن نگاه کنیم که سازندگان Parks and Rec پس از تجربه ساخت آفیس قصد داشتند مسیری مطمئنتر و بدون ریسکتری را پیش بگیرند تا طیف وسیعتری از مخاطب را به سمت خودشان بکشانند که البته در آن موفق بودند.
بااینوجود میتوانیم محبوبیت بسیار زیاد آفیس را در همین لحظات پیدا کنیم. لحظاتی که دوست دارید مایکل اسکات را خفه کنید یا یک چنگال را درون چشمش فرو کنید و در همان لحظه عاشقش هستید. این ریسک بسیار بزرگ آفیس نتیجه بسیار خوشایندی هم در پی داشت و بههمیندلیل میتوانیم امتیاز این بخش را برای سریال آفیس قائل شویم.
۳. شخصیتها
این مورد احتمالا مهمترین مورد در این مقاله بهشمار میرود. شخصیتهای یک سریال تاثیرگذارترین المان یک سریال هستند که اگر از آنها خوشتان نیاید، به احتمال زیاد تماشای سریال را ادامه نخواهید داد و اگر با آنها ارتباط برقرار کنید و از آنها خوشتان آید، ادامه سریال هم برای شما لذتبخشتر خواهد شد. این مورد را میتوانیم از جنبههای متفاوتی زیر ذرهبین ببریم. میتوانیم به بررسی شخصیتهای اصلی و مسیر تکامل آنها بپردازیم، میتوانیم شخصیتهای منفی و فرعی داستان را بررسی کنیم یا میتوانیم اخلاق منحصربهفرد شخصیتهای اصلی را مورد بحث قرار دهیم.
از موارد کلیتر شروع میکنیم. شخصیتهای حاضر در Parks and Recreation شخصیتهای دوشتداشتنیتری هستند. این گزاره خیلی کلی تلقی میشود و اگر بخواهیم در آن ریز شویم باید به این نکته اشاره کنیم که شخصیتهای Parks and Rec به راحتی یکدیگر را دوست دارند و از یکدیگر حمایت میکنند، ران سوانسون حتی اگر در ظاهر انسان بیاحساس و محکمی بهنظر میرسد ولی در باطن تکتک همکارانش را دوست دارد و این دوستداشتنی بودن بهراحتی به مخاطب منتقل میشود.
موضوعی که در آفیس صادق نیست و برخی شخصیتها به وضوع با یکدیگر دشمنی دارند. آنجلا از هیچکس خوشش نمیآید و کسی هم او را دوست ندارد؛ به غیر از دوایت. خود دوایت رابطه خوبی با سایرین ندارد؛ بااینکه همکارانش برای او بااهمیت هستند ولی رابطه دوستانهای ندارند. زمانیکه شخصیتها دوستانهتر رفتار میکنند، مخاطبین هم در شوخیهای آنها بیشتر شریک میشوند. شاید بهعنوان یک طرفدار آفیس شوخیهای دوایت برای شما همتایی نداشته باشند ولی در یک نگاه کلی شخصیتهای Parks and Rec برای مخاطبها دوستداشتنیتر هستند و بهتر میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد.
بااینحال آفیس در یک زمینه از شخصیتپردازی عملکرد فوقالعادهای دارد. موضوعی که در بخش «بالای بالا، پایینِ پایین» هم به آن اشاره کردیم. آفیس میتواند در لحظاتی آزاردهنده و معذبکننده باشد و این موضوع را مدیون شخصیتهایش است. دوایت شروت بهعنوان راس اصلی این لحظات Awkward بدون شک در تمام تاریخ سریالهای تلویزیونی نمیتواند مانندی داشته باشد یا اگر داشته باشد احتمالا دوایت را بیشتر دوست خواهیم داشت. بههمیندلیل گرگ دنیلز و تیمش تصمیم گرفتند مسیر آفیس را طی نکنند و چنین شخصیتهایی را در Parks and Rec نداشته باشند؛ چراکه خودشان هم میدانستند شخصیت دوایت تکرارشدنی نخواهد بود.
یکی دیگر از برتریهای Parks and Rec را باید حضور شخصیتهای خانم در راس داستان بدانیم. موضوعی که در مجموعههای کمدی خیلی کم دیده میشود و سازندگان سریالهای کمدی این ریسک را نمیپذیرند که شخصیتهای خانم شخصیتهای اصلی آثارشان باشند. بااینحال شخصیتهای لزلی نوپ و ان پرکینز بهعنوان شخصیتهای اصلی خانم در این سریال به مراتب نقشهای بسیار پررنگتری از شخصیتهای اصلی خانم در آفیس برعهده دارند. ریسکی که گرگ دنیلز و تیمش به جان خریدند و نتیجه مثبت آن را هم دیدند.
موضوع دیگر به پایداری حضور شخصیتهای اصلی دو اثر مربوط میشود. احتمالا طرفداران سریال آفیس هم با من موافق هستند که پس از رفتن مایکل اسکات، نیمی از جذابیت سریال در دو فصل پایانی از بین رفت. دو فصل پایانی Park and Rec هرچقدر هم ضعیف باشد ولی شخصیتهای اصلی آن حضور ثابتتری در طول پخش سریال و در خط داستانی آن داشتهاند. بااینحال باید به موضوع مهم دیگری هم اشاره کنیم که اهمیت آن به نفع آفیس خواهد بود.
شخصیتهای آفیس اهمیت بیشتری در روند داستان داشتند. برای مثال خروج ان پرکینز در دو فصل آخر Parks and Rec با اینکه یکی از شخصیتهای اصلی سریال بود خیلی به داستان و ماهیت سریال آسیب وارد نکرد. مثال دیگر به شخصیت مارک با نقشآفرینی پال اشنایدر مربوط میشود که در فصلهای ابتدایی بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی به ما نشان داده شد و ناگهان از سریال حذف شد و حذف این شخصیت اصلی نهتنها به مسیر سریال آسیب نزد که مسیر برخی از سایر شخصیتهای اصلی دیگر را هم بهبود بخشید.
یکی دیگر از امتیازهای مثبت آفیس به ارتباط میان شخصیتهای این سریال مربوط میشود که با یکدیگر ارتباط بسیار بهتر و بیشتری دارند. البته توضیحات این بخش نباید با توضیحاتی که کمی پیشتر دادیم، اشتباه گرفته شوند. شخصیتهای Parks and Rec دوستداشتنیتر هستند و شخصیتهای آفیس کمتر این خصوصیات را دارند. بااینحال شخصیتهای آفیس در جهان این اثر وابستگی بیشتری به یکدیگر دارند. بااینحال این موضوع را حتی میتوانیم از یک زاویه دیگر نگاه کنیم که این وابستگی میتواند یک نقطه منفی بهشمار رود و استقلال یک شخصیت در یک سریال کمدی میتواند مفید باشد. بااینحال در مجموع افراد بیشتری وابستگی شخصیتها را یک نکته مثبت قلمداد میکنند.
ران سوانسون: «من از دو چیز در زندگی متنفرم. یکی دروغ و دومی شیر بدون چربی. شیر بدون چربی همان آب است و درباره این که یک نوع شیر مفید است، دروغ میگوید»
البته یک بحث بسیار جالب را هم میتوانیم انجام دهیم و آن هم قرار دادن ران سوانسون درمقابل مایکل اسکات است. شخصیتهایی که رئیس دفتر خودشان بهشمار میروند و شخصیتهایی کاملا متفاوت دارند. طرفداران هرکدام از آنها احتمالا از دیگری خوششان نمیآید و مقایسه کردن این دو نفر از لحاظ بنیادین کار درستی نیست. تنها میتوان با نگاه سلیقهای به این دو نفر نگاه کرد و میتوان از هر دوی آنها بینهایت لذت برد.
در پایان این بخش هر دو سریال نکات مثبت و منفی مخصوص به خودشان را دارند و درنهایت امتیاز بخش شخصیتها را میتوانیم با اختلاف بسیار کمی به سریال Park and Rec بدهیم. سریالی که ریسک بزرگی کرد و یک شخصیت خانم را بهعنوان شخصیت اصلی معرفی کرد؛ سریالی که شخصیتهای دوستداشتنیتری دارد و در مجموع پایداری شخصیتهای آن بیش از شخصیتهای آفیس است. البته که شما هم نظر خودتان را با ما درمیان بگذارید.
۴. شوخیها
در بخشهای قبلی بهطور خلاصه به سبک شوخیهای این دو اثر پرداختیم. همانقدر که آفیس در خلق لحظات معذبکننده و آزاردهنده فوقالعاده عمل میکند سریال Parks and Rec یک مسیر مطمئنتر را برای شوخیهایش انتخاب کرده است. شخصیتهای آفیس اگر نسبتبه شخصیتهای Parks and Rec کمتر دوستداشتنی باشند ولی میتوانند در هر شرایطی شما را بخنداند. موضوعی که در طرف مقابل برای Parks and Rec صادق نیست و آنها نمیتوانند در شرایط مختلف باعث خنده مخاطب شوند.
شخصیتهای Parks and Rec با اینکه دوستداشتنی هستند و بااینکه این سریال در موقعیتهای گوناگون بیشتری جریان پیدا میکند ولی شوخیهای این سریال را میتوانیم ضعیفتر از شوخیهای آفیس بدانیم. برای مثال شخصیتهای اصلی دو سریال یعنی مایکل اسکات و لزلی نوپ در مقابل یکدیگر اگر قرار بگیرند، میتوانیم کفه ترازو را به سمت مایکل اسکات درنظر بگیریم. سریال Parks and Rec با ریسکِ قرار دادن یک شخصیت زن بهعنوان شخصیت اصلی بهشدت تحسینبرانگیز عمل میکند ولی بااینحال اگر تنها قصد داشته باشیم شوخیهای دو سریال را مقایسه کنیم، سطح شوخیهای آفیس رنج بیشتری دارند. همانطور که گفتیم شوخیهای آفیس در بالاترین حد ممکن میتوانند شما را بخنداند و در پایینترین حد ممکن هم این توانایی را دارند. به عبارت بهتر وقتی شما از کارهای شخصیتهای مختلف آفیس عصبانی میشوید، باز هم میتوانید به شوخیهای آنها بخندید و این موضوع شاید بهطور کامل برای Parks and Rec صدق نمیکند.
بههیچعنوان قصد نداریم کیفیت شوخیهای Parks and Rec را زیر سوال ببریم و البته میدانیم که طرفداران این سریال بدون شک سطح کیفیت شوخیهای آن را بالاتر از آفیس میدانند ولی اگر بهطور کلی بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، شوخیهای آفیس ساختارشکنتر و جریانسازتر هستند و روی موضوعاتی دست میگذراند که در جامعه حساسیت بیشتری دارند. اگر Parks and Rec در انتخاب شخصیتها ریسک بیشتری قبول میکند و در آن قسمت میدرخشد، آفیس در بخش شوخیهایش ریسک بیشتری را به جان میخرد و در این قسمت درخشان ظاهر میشود.
از سوی دیگر میتوانیم شوخیهای آفیس را بیشتر از رقیبش برای افراد بزرگسال مناسب بدانیم. به بیان دیگر شوخیهای آفیس برای بزرگسالان جذابیت بیشتری دارد و از طرف دیگر شوخیهای Parks and Rec رنج سنی بیشتری را در برمیگیرد و علاوهبر بزرگسالها، افراد نوجوان و جوان هم میتوانند با آنها ارتباط بگیرند. موضوعی که برای شوخیهای آفیس صادق نیست و افراد بزرگسال از آفیس خیلی بیشتر از نوجوانها لذت میبرند. بهطور خلاصه امتیاز قسمت شوخیهای دو سریال را باید به سریال آفیس بدهیم که با پذیرش یک ریسک بزرگ عملکرد بهتری از خودش برجای میگذارد.
۵. داستان
درباره داستان کلی و پیچشهای داستانی اگر صحبت کنیم باید به راحت بودن مسیر آنها بپردازیم. به عبارت بهتر باید ببینیم پیچشهای داستانی کدام سریالها قابل لمستر هستند. خط روایی داستان در یک سریال کمدی میتواند در یکی دو قسمت دچار چندین پیچش ریز و درشت شود و درام زیادی را تجربه کند ولی این موضوع به خودی خود نمیتواند موضوع مثبتی تلقی شود. خط روایی داستان در Parks and Rec خط روایی سادهتر و روانتری دارد و نسبتبه آفیس پیچیدگی کمتری را تجربه میکند. بااینحال خیلی از اتفاقات این دو سریال را میتوانیم درکنار هم قرار دهیم و شباهتهای ریز و درشتی درمیان آنها پیدا کنیم. گرگ دنیلز و تیمش با درس گرفتن از اشتباهات خود در سریال آفیس روند داستانی Parks and Rec را با بلوغ بیشتری ترسیم کردند تا مخاطب بتواند به راحتی با آن ارتباط بگیرد.
داستان، پیچشهای داستانی و روابط میان شخصیتها در فصل هشتم و نهم آفیس بهطرز عجیب و غریبی بدون نظم و بسیار شلخته دنبال میشود. همین موضوع نهتنها ضربه بسیار شدیدی به پیکره سریال وارد میکند که بسیاری از طرفداران آفیس را دلسرد کرده و خیلیها اعتقاد دارند این دو فصل جزیی از سریال اصلی نیستند. بااینحال فصل انتهایی Parks and Rec بااینکه اتمسفری متفاوت دارد ولی با نظم بسیار خوبی پیش میرود و سرانجام شخصیتهای اصلی را به خوبی بهتصویر میکشد. امتیاز این بخش را هم میتوانیم به Parks and Rec بدهیم.
در انتها اگر امتیاز این سریالها را درنظر بگیریم متوجه میشویم که با آثار تقریبا مشابهی طرف هستیم. هردو سریال سازندگانی یکسان دارند و هردو در محیط اصلی یکسانی روایت میشوند. هرکدام از آنها نقطه مثبت خاصی دارد که در چند زمینه آن را جلوتر از دیگری قرار میدهد و بههمیندلیل نمیتوانیم خیلی قاطع بگوییم که کدامیک از این دو سریال بهطور مشخص از دیگری برتر است. هرکدام از آنها طرفداران خاص خودشان را دارند و طرفداران هر دو سریال معتقد هستند که سریال مورد علاقه آنها نسبتبه دیگری برتر است. بااینحال درباره این موضوع مطمئن هستیم که اگر از کمدیهای سیتکام لذت میبرید از تماشای این دو سریال هم لذت خواهید برد و بدون شک پیشنهاد میکنیم که به هردوی این سریالها فرصت بدهید تا خودشان را به شما نشان دهند؛ حداقل یک فصل از آنها را تماشا کنید تا ببینید باب میل شما هستند یا خیر.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره سریالهای The Office و Parks and Recreation چیست؟ اگر شما هم این دو سریال را تماشا کردهاید نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.