آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از بودن یا نبودن تا مینی و موسکوویتز

سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۲
مطالعه 5 دقیقه
نماهایی از فیلم‌های مینی و موسکوویتز به کارگردانی جان کاساوتیس، بودن یا نبودن به کارگردانی ارنست لوبیچ و آتیش‌پاره به کارگردانی هاوارد هاکس
یک کمدی اسکروبال از هاوارد هاکس، کمدی سیاسی نبوغ‌آمیز ارنست لوبیچ و کمدی رمانتیک عجیب جان کاساوتیس، فیلم‌های منتخبم برای مقاله‌ی این آخر هفته‌اند.
تبلیغات

هر سه فیلمسازی که در این شماره از مجموعه مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به سراغ‌شان رفته‌ام، از بزرگان تاریخ سینمای آمریکا به حساب می‌آیند. اساتید اول و دوم، به طور مشخص، روی درک ما از ژانر کمدی، تاثیری عمیق گذاشته‌اند. هاوارد هاکس، اگرچه در ژانرهای سینمایی متنوعی فیلم ساخت، تبحری ویژه و کم‌نظیر در خلق کمدی اسکروبال داشت. در توصیف ارنست لوبیچ هم همین کافی است؛ بیلی وایلدر او را استاد خودش می‌دانست و داخل دفتر کارش، تابلویی مشهور وجود داشت که این جمله روی آن نقش بسته بود: «اگر لوبیچ بود، چه کار می‌کرد؟»

اگر استایل هاوارد هاکس و ارنست لوبیچ را به قاعده‌مندی، پالودگی و استحکام می‌شناسیم، کارگردان سومین فیلم منتخبم برای این هفته، تمام قواعد کلاسیک فیلمسازی را در ابعاد تولیدی و زیباشناختی زیر پا می‌گذارد؛ پدر سینمای مستقل آمریکا، جان کاساوتیس. وقتی هنرمندی چون او، تصمیم بگیرد نسخه‌ی خودش را از ژانری مثل کمدی رمانتیک ارائه کند، حاصل کار، یقینا با توقعات معمول‌مان، متفاوت می‌شود. برسیم به معرفی کامل‌تر سه فیلم این هفته؛ آتیش‌پاره (Ball of Fire) به کارگردانی هاوارد هاکس، بودن یا نبودن (To Be or Not to Be) به کارگردانی ارنست لوبیچ و مینی و موسکوویتز (Minnie and Moskowitz) به کارگردانی جان کاساوتیس.

کپی لینک

فیلم Ball of Fire

کپی لینک

فیلم آتیش‌پاره

  • کارگردان: هاوارد هاکس
  • بازیگران: گری کوپر، باربارا استانویک
  • سال اکران: ۱۹۴۱
خلاصه‌ی داستان: گروهی از اساتید دانشگاه که داخل عمارتی در منهتن روی دانش‌نامه‌ای جدید کار می‌کنند، خواننده‌ی پرحرفی را که تحت تعقیب پلیس است به جمع خود راه می‌دهند.

هاوارد هاکس شاید کمدی اسکروبال را ابداع نکرده‌ باشد، اما می‌توانیم بر سر این مسئله توافق کنیم که او این ژانر سینمایی را به کمالی زودهنگام رساند. می‌شود تا ابد به جواهراتی مانند بزرگ کردن بیبی (Bringing Up Baby) و دستیار همه‌کاره‌ی او (His Girl Friday) برگشت و فهمید که وقتی از ریتم برق‌آسا و آشوب سرگرم‌کننده‌ی یک کمدی اسکروبال حرف می‌زنیم، منظورمان دقیقا چیست. آتیش‌پاره، نه در حد این دو شاهکار هاکس مشهور و نه تا آن اندازه، بی‌نقص است؛ اما همچنان ارزش دیدن دارد. آدم از تماشای فیلمی به کارگردانی هاوارد هاکس که بیلی وایلدر را در جمع نویسندگان‌اش دارد، دست خالی برنمی‌گردد!

موقعیت‌های کمیک آشوب‌ناک آتیش‌پاره، روی ورود مسئله‌ساز عنصری ناهمگون به محیطی بسته شکل می‌گیرند؛ زن خواننده‌ی سنت‌شکن، مجبور می‌شود به محل کار و مطالعه‌ی اساتید آداب‌دان اما کودک‌صفت دانشگاه، پناه ببرد و آرامش و نظم کسالت‌بارشان را برهم‌بزند! این تقابل دو جبهه‌ی متضاد، به عنوان تمثیلی عمل می‌کند برای شکاف فرهنگی میان جامعه‌ی آکادمیک و واقعیت کف خیابان‌های آمریکای وقت. کاریزمای باربارا استانویک در تجسم بخشیدن به نیروی توقف‌ناپذیر و مهارنشدنی محوری روایت، مسحورکننده است.

کپی لینک

فیلم To Be or Not to Be

کپی لینک

فیلم بودن یا نبودن

  • کارگردان: ارنست لوبیچ
  • بازیگران: جک بنی، کارول لمبارد، زیگ رومان، فلیکس برسارت
  • سال اکران: ۱۹۴۲
خلاصه‌ی داستان: در طول اشغال لهستان توسط آلمان نازی، یک گروه بازیگری، درگیر تلاش‌های سربازی لهستانی برای پیدا کردن جاسوسی آلمانی می‌شوند.

تماشای این شاهکار ارنست لوبیچ را از خودتان دریغ نکنید! بودن یا نبودن، میان آثار سینمایی که تا امروز موفق به تماشا کردن‌شان شده‌ام، یکی از هوشمندانه‌ترین پلات‌ها را دارد. فیلمی که عناصر یک تریلر تعلیق‌زای سیاسی و یک کمدی سیاه هجوآمیز را درهم‌می‌آمیزد، المان‌هایی از فارس و اسکروبال هم دارد و نهایتا، ستایش‌نامه‌ای است احساس‌برانگیز در وصف اهمیت تاریخی هنر نمایش. اثری که در ابتدای دهه‌ی چهل میلادی ساخته شده است؛ اما با پیچش‌های داستانی پرشمار و هیجان‌انگیزش که روی ایده‌ی «جابه‌جایی» متمرکز‌ند، می‌تواند تماشاگر دهه‌ی سوم قرن بیست‌و‌یکم را هم مدام غافلگیر کند.

بودن یا نبودن، اثر پیشرویی در زمانه‌ی خود بود و بابت برخورد شوخ‌طبعانه با سوژه‌هایی به جدیت بمباران ورشو و نازیسم، واکنش‌هایی منفی را برانگیخت؛ بی‌نیاز از اشاره است که همین جلوتر بودن از هنجارهای زمانه، باعث ماندگاری فیلم شده‌! مانند تقریبا هر اثر دیگری از ارنست لوبیچ، بینش شفاف و تسلط حیرت‌آور استاد آلمانی-آمریکایی، کاری می‌کند که به بی‌نقصی، عادت کنیم و پیچیده‌ترین دستاوردهای اجرایی او در کارگردانی و تجسم بخشیدن به ابعاد بزرگ قصه را، با سادگی اشتباه بگیریم! بودن یا نبودن، نوع متعالی سرگرمی سینمایی است.

کپی لینک

فیلم Minnie and Moskowitz

کپی لینک

فیلم مینی و موسکوویتز

  • کارگردان: جان کاساوتیس
  • بازیگران: جنا رولندز، سیمور کسل
  • سال اکران: ۱۹۷۱
خلاصه‌ی داستان: یک متصدی موزه، عاشق یک نگهبان پارکینگ دیوانه می‌شود.

هیچ فیلمی از جان کاساوتیس، متعارف نیست و مینی و موسکوویتز، این قاعده را به هم نزد! این ساخته‌ی ابتدای دهه‌ی هفتاد فیلمساز یاغی یونانی-آمریکایی، خیلی کمتر از آثاری مثل زنی تحت تاثیر (A Woman Under Influence) و شب افتتاح (Opening Night) دیده شده است؛ اما ارزش‌هایی غیرقابل‌انکار دارد. مینی و موسکوویتز، بابت ارتباط واضح‌ترش با یک ژانر محبوب سینمایی (کمدی رمانتیک)، نمونه‌ای قابل‌مطالعه‌ است از کاری که جان کاساوتیس با الگوهای ژنریک داستانگویی می‌کند. ویژگی‌های آشنای ژانر، به چکیده و ماهیت‌ انسانی‌شان خلاصه شده‌اند و با سبکی واقع‌گرایانه و رها از الگوهای تجاری، اجرا می‌شوند؛ گویی یک پیانیست چیره‌دست، ملودی آشنایی را از حفظ می‌نوازد و هرجا که دلش می‌خواهد، نت‌ها را با یکدیگر جابه‌جا می‌کند!

دو شخصیت اصلی یعنی مینی مور (جنا رولندز) و سیمور موسکوویتز (سیمور کسل)، مانند تمام کاراکترهای جهان کاساوتیس، نه آدم‌هایی معمولی‌اند و نه رفتاری متعارف دارند. شکل‌گیری و توسعه‌ی رابطه‌شان هم عادی نیست و باور این که واقعا به یکدیگر دل باخته‌اند، دشوار به نظر می‌رسد! در میان آشوب گیج‌کننده‌ی زندگی شخصیت‌ها که جلوه‌هایی حتی آزاردهنده دارد، لحظات اصیلی از احساسات خالص انسانی هم می‌توان پیدا کرد که مشابه‌شان را در کمدی رمانتیک دیگری سراغ ندارم. کاساوتیس، این لحظات را آزادانه ثبت می‌کند. چیزی شبیه به روحیه‌ی آثار موج نوی فرانسه؛ اما شاید کمتر روشنفکرانه و بیشتر، غریزی.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات