آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از نوسفراتوی خونآشام تا کُنت
وحشت و کمدی، به عنوان دو ژانر بنیادین سینمایی، شباهتی مشخص به یکدیگر دارند؛ تجربهی تماشای نمونههای موفقشان، ممکن نیست منفعلانه باشد. البته، نمیشود این معیار را به سنگ محکی مطلق و دقیق برای قضاوت کیفیت یک اثر تبدیل کرد؛ ارزش هنری یک فیلم سینمایی، به عناصر متعددی وابسته است. ولی ما در مواجهه با آثار ترسناک و کمیک، معمولا واکنشی قابلپیشبینی داریم؛ میترسیم و میخندیم. در نتیجه، عجیب نیست که کسانی تصمیم گرفتند این دو واکنش را با یکدیگر ترکیب کنند و برسند به گونهی «کمدی ترسناک»!
نخستین اثری که برای این شماره از سری مقالههای «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انتخاب کردهام، کمدی ترسناک نیست؛ اما اگر تا انتها تماشا کنیدش، میتوانید شوخطبعی ظریفاش را ببینید. دومی، کمدی سیاهی هجوآمیز است که از ظرفیت ژانر وحشت برای انتقال ایدههای سیاسیاش بهره میبرد. هردو اثر، با جهان خونآشامها درگیر و وامدار رمان «دراکولا» اثر برام استوکرند. به ترتیب دربارهی این دو اثر حرف زدم؛ نوسفراتوی خونآشام (Nosferatu the Vampyre) به کارگردانی ورنر هرتزوگ و کنت (El Conde) به کارگردانی پابلو لارائین.
فیلم منتخب سومم به جهان خونآشامها ارتباطی ندارد. یک کمدی-ترسناک سرراست و انرژیک نیوزلندی است که میتواند بسیار بهتر از برخی نمونههای مشهورتر آمریکایی، سرگرمکننده باشد. دربارهی این فیلم حرف میزنم؛ محبوس در خانه (Housebound) به کارگردانی جرارد جانستون.
فیلم Nosferatu the Vampyre
فیلم نوسفراتوی خونآشام
- کارگردان: ورنر هرتزوگ
- بازیگران: برونو گانتس، ایزابل آجانی، کلاوس کینسکی
- سال اکران: ۱۹۷۹
خلاصهی داستان: کنت دراکولا از ترانسیلوانیا به ویسمار میرود و طاعون سیاه را به این سرزمین منتقل میکند. تنها زنی با قلبی پاک میتواند حکومت وحشت او را پایان دهد.
ورنر هرتزورگ، فیلمِ نوسفراتو: سمفونی وحشت (Nosferatu: A Symphony of Horror) ساختهی استاد هموطناش یعنی فریدریش ویلهلم مورنائو را «بزرگترین فیلم آلمانیِ تاریخ» میداند. همین یک گزاره، میتواند آدم را برای تماشای نتیجهی تلاش او در بازسازی این اثر کلاسیک سینمای صامت، کنجکاو کند. البته، نوسفراتوی خونآشام -به عنوان تولیدی مشترک میان آلمان و فرانسه- تلفیقی است از یک بازسازی و یک اقتباس مستقیم از رمان دراکولای برام استوکر. اثری که رها از محدودیتهای مربوط به کپی رایت، از اسامی اصلی کتاب، استفاده میکند.
تفاوتهای نوسفراتوی هرتزوگ و مورنائو، هم در خصوصیات زیباشناختی فیلم بارز است و هم در نحوهی بازنماییِ تصویر کُنت دراکولا/اورلاک. فیلم سال ۱۹۲۲، سبکی اکسپرسیونیستی دارد؛ اما هرتزوگ، تصویری نسبتا واقعگرایانهتر میسازد از سفر جاناتان هارکر به دل وحشت قلعهی دراکولا. ریتم آرام و مراقبهگون و اتمسفر بیمار فیلم -که نزدیک به پایان، میرسد به تصویرسازیهایی سورئالیستی- نسخهی هرتزوگ را واجد هویت زیباشناختی مستقلی میکند.
در نوسفراتوی خونآشام، شخصیت لوسی هارکر با بازی ایزابل آجانی، فاعلیت و محوریت بیشتری دارد؛ اما بزرگترین تفاوت دو اثر را باید در خود شخصیت کُنت جستوجو کرد. هرتزوگ، ظاهر آیکونیک کاراکتر را از فیلم مورنائو میگیرد؛ اما -به کمک اجرای کلاوس کینسکی- از خونآشام محبوس داخل قلعهای دورافتاده در ترانسیلوانیا، تصویری بهمراتب آسیبپذیرتر، چندلایهتر و محزونتر میسازد. یادآوریِ هوشمندانهی این نکته که جاودانگی، میتواند بهمراتب وحشتناکتر و غمانگیزتر از فنا و مرگ باشد!
فیلم El Conde
فیلم کُنت
- کارگردان: پابلو لارائین
- بازیگران: هایمه وادل، آلفردو کاسترو، پائولا لاشینگر
- سال اکران: ۲۰۲۳
خلاصهی داستان: پس از ۲۵۰ سال زندگی، آگوستو پینوشه که نمرده و خونآشامی پیر است، تصمیم میگیرد که یکبار برای همیشه، بمیرد.
پابلو لارائین، در میانهی ساخت فیلمهای زندگینامهایِ مبتنی بر واقعیت دربارهی زنان مهم و تاثیرگذار معاصر، توقف کوتاهی کرد بر سر توسعهی پروژهای متفاوت و شیطنتآمیز. یک کمدی سیاه هجوآمیز با فیلمنامهای تمثیلی که ایدههای سیاسیاش دربارهی شیلیِ مدرن را از طریق امکانات خیالانگیز داستانگوییِ سینمای وحشت، بیان میکند. فیلمنامهی کُنت -که در هشتادمین دورهی جشنوارهی فیلم ونیز، جایزه برد- از کهنالگوی دراکولا بهره میگیرد تا پرسشی بامزه را به عنوان ایدهی اولیه، مطرح کند: «چه میشود اگر آگوستو پینوشته، مرگاش را جعل کرده باشد و به عنوان یک خونآشام، به زندگی ادامه دهد؟!»
بهترین ویژگی کُنت در مقایسه با دیگر آثار لارائین، این است که خودش را خیلی جدی نمیگیرد! البته، مواجهه با حجم بالای متلکهای صریح سیاسی فیلم، میتواند کمی اعصابخردکن شود و روایت بلند لارائین، در تمام لحظات کشش دراماتیک ندارد؛ اما اقلا اینبار با ایدههای داستانی سرگرمکنندهای مواجهایم و هروقت هم از پیگیری قصه خسته شویم، میتوانیم از ظرافتهای فیلمبرداری سیاهوسفیدِ چشمگیرِ ادوارد لاکمن لذت ببریم!
فیلم Housebound
فیلم محبوس در خانه
- کارگردان: جرارد جانستون
- بازیگران: مورگانا اورایلی، گلن پاول وارو، رایان لمپ
- سال اکران: ۲۰۱۴
خلاصهی داستان: زنی جوان، به حبس خانگی محکوم و مجبور میشود به بازگشت به خانهی کودکیاش؛ جایی که گمان میبرد چیزی شیطانی در کمین باشد.
هیچ عجیب نیست اگر اسم این فیلم به گوشتان نخورده باشد؛ اما احتمالا فیلم مگان (M3GAN) به تهیهکنندگی جیمز وان و کمپانی بلومهاوس (Blumhouse) را بشناسید. محبوس در خانه، نخستین فیلم بلند جرارد جانستون نیوزلندی است؛ پیش از این که به هالیوود وارد شود و «مگان» را بسازد. یک کمدی-ترسناک خوشریتم و سرگرمکننده که کلیشههای دو الگوی «خانهی تسخیرشده» و «عروسک تسخیرشده» را به شکلی موثر و البته شیطنتآمیز، با هم تلفیق میکند.
محبوس در خانه، نمونهی خیلی خوبی است برای نشان دادن این که ویژگیهای دو ژانر وحشت و کمدی را چطور میتوان برای خلق سرگرمی مضاعف، به کار گرفت. فیلمی که از اکثر سنتهای ایجاد تعلیق و توسعهی معمای آثار نمونهایِ ژانر ترسناک بهره میبرد؛ اما این عادات آشنا را به کمک شوخطبعی و غنای سبکی، مدام به بازی میگیرد. نزدیک به پایان فیلم، هم بابت انحراف روایت از یکی از این الگوها غافلگیر خواهید شد و هم تصاویری شوکآور انتظارتان را میکشند. اگر از سرگرمیهای سَبُکِ سینمایی بدتان نمیآید، شاید بد نباشد که به محبوس در خانه شانسی بدهید!