آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمیشن دور تا فیلم کلبه
در این شماره از مجموعه مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ در ابتدا بهسراغ انیمیشن دور خواهیم رفت یک اثر مستقل، نمادگرا و استعاری از فیلمسازی بسیار جوان. انیمیشن Flow که هماکنون در میان نامزدهای اسکار دیده میشود متعلق به همین کارگردان است. بعد از این انیمیشن فیلمی حال خوب کن را خواهیم دید. اثری ساده و بیادعا با پایانی خوش که دیدنش برای همه خوب و خوشحالکننده است. و درنهایت بهسراغ یک اثر ترسناک جذاب میرویم، فیلمی که بیش از هر چیز کارگردانیاش مورد توجه قرار میگیرد.
انیمیشن دور
انیمیشن Away
- کارگردان: جینت زیلبالدیس
- سال انتشار: ۲۰۱۹
پسری در یک ناکجاآباد گیر افتاده است و باید خودش را از دست یک غول (مرگ) نجات دهد.
انیمیشن دور اولین اثر این کارگردان لتونیایی است. یک انیمیشن خاص و فوقالعاده که در لیست عجیبترین انیمیشنهای ساخته شده در دنیا قرار میگیرد. Away شاید مناسب همه نباشد، چراکه اثری معناگراست و ممکن تنها طیف سنی خاصی را دربر بگیرد. دور دیالوگی ندارد و داستان پسری را بهتصویر میکشد که باید راه خانهاش را از میان ناکجاآبادی پیدا کند. در جهان Away گویا آخرالزمانی رخ داده است و قهرمان قصه باید مرحله به مرحله از موانع بگذرد تا راه رهایی را بیابد. ضدقهرمان این داستان غولی است که شبیه بازیهای کامپیوتری جان بقیه را میخورد و حالا این نوجوان باید از دست او رهایی پیدا کند.
دایرههایی سنگی که شبیه پورتال هستند و آن راههای مارپیچ ما را به یاد کهنالگوها و نمادهایی از قدرت میاندازند. سفر قهرمانی در این انیمیشن هستهی مرکزی اثر را تشکیل میدهد و قهرمان باید هرطور که شده از این دیستوپیا عبور کند و خود را به خانه برساند. خانهای که از یک ناخودآگاه جمعی عبور میکند و آن دریاست! مهمترین ویژگی این فیلمساز از لحاظ سبک بصری استفاده از گرافیکی ساده و تصاویری باورپذیر برای مخاطب است. این سادگی تصاویر به مخاطب کمک میکند تا فضای وهمآلود ذهن فیلمساز را بهتر درک کند و توجهاش به تکنیکهای جدید و خوش آبورنگ انیمیشنسازی جلب نشود.
در انیمیشن دور، قهرمان قصه تنها بازماندهی یک هواپیمایی است که در این ناکجاآباد سقوط کرده است و فیلمساز چقدر زیبا از این ایدهی موقعیت محور تکراری روایتی جذاب را بیرون میکشد. قهرمان قصه باید خود را از مرگ نجات دهد، سفر قهرمانیاش را بپیماید و هرطور که شده این استعارهی زیبا را برای مخاطب باورپذیر کند. انیمیشن دور مورد توجه جشنوارههای بسیاری قرار گرفت زیلبالودیس در سن ۲۵ این اثر را بهطور مستقل ساخت و بیشتر کارهایش را نیز خودش انجام داد. انیمیشن بعدی او Flow است که هماکنون بهعنوان نامزد بهترین پویانمایی در لیست جوایز اسکار حضور دارد.
فیلم لری کراون
فیلم Larry Crowne
- کارگردان: تام هنکس
- بازیگران: تام هنکس، جولیا رابراتس
- سال انتشار: ۲۰۱۱
مردی پس از اخراج از محل کارش، سعی میکند تا دوباره خودش را پیدا کند.
لری کراون یک فیلم حال خوبکن است. فیلمی سرگرمکننده که شاید خیلیها بهش نیاز داشته باشند. از این فیلم نباید انتظار خیلی خاصی داشت، تنها باید آن را دید و لذت برد، پس اگر حالتان بد است و در زندگی نمیدانید چه کاری انجام دهید و یا حتی دلیل بلاهایی که به سرتان میآید را هم نمیدانید، این فیلم را ببیند تا روحیه بگیرید. لری کراون حرفهای خوبی میزند، روایت پیچوخمداری دارد و برای اینکه حال شما را بد نکند از لحن شادی استفاده میکند. درواقع اگر لحن این فیلم کمی غمگین بود و یا دوزی از ناراحتی را همراه خود داشت، شاید شما نمیتوانستید فیلم را ببینید، چراکه در آن زمان دردناک بهنظر میرسید.
لری کراون یک کارمند نمونهای است که بخاطر عدم دریافت مدرک از کالج از کارش اخراج میشود. درواقع لری که به او لنس نیز میگویند فروشندهای است که چون دانشگاه درس نخوانده است باید باروبندیل را ببندد و از زندگی شاداش خداحافظی کند. حالا مسئله اینجاست که او از همسرش نیز جداشده است و پول کافی برای نگه داشتن خانهاش را ندارد. یک ایدهی کاملا ملموس، یک موضوع جهانشمول، قصهای که خیلیهامان باهاش دست به گریبان بودهایم.
لنس اجبارا به کالج میرود، او خود را دوباره از نو میسازد و تصادفا با معلمی آشنا میشود که شرایط خودش را دارد. لری کراون حالا خودش را پیدا کرده است، تلاش میکند و سعی دارد تا از گذشتهی تلخاش رها شود و زندگی جدیدی را آغاز کند. این فیلم علاوهبر اینکه درامی حالخوبکن است، قصهای عاشقانه نیز دارد. یک عاشقانهی جذاب که با پختگی خاصی همراه است.
فیلم کلبه
فیلم The Lodge
- کارگردان: ورونیکا فرانتز و سورین فیالا
- بازیگران: رایلی کیئو، جیدن مارتل
- سال انتشار: ۲۰۱۹
مادر دو کودک خودکشی میکند و بعد از آن زنی با گرایشات فرقهای وارد زندگی آنها میشود و قصد دارد تا با پدرشان ازدواج کند.
فیلم کلبه از آن دسته از فیلمهای ترسناکی است که باید آن را حتما ببینید. ژار ترسناک و زیرژانرهای آن از المانها و خصوصیتهای مشخصی پیروی میکند که مخاطب به محض دیدن یکیشان متوجه ادامه قصه خواهد شد. درواقع همهی ژانرها اینگونه هستند مگر اینکه فیلمساز خیلی باهوشی در این روزهای سینما پیدا شود و چیزی به قواعد این ژانر اضافه کند. فیلم کلبه هم از قواعد ژانر پیروی میکند و هم اینکه کمابیش کدهایی در رابطه با پایان قصه به مخاطب میدهد. اما چیزی که در اینجا بسیار منحصربفردتر نسبت به دیگر فیلمهای ترسناک خودش را نشان میدهد، سبک بصری فیلم و نوع قاببندیهاست.
لحن فیلم از همان ابتدا اصلا خودش را لو نمیدهد و مخاطب اصلا نمیداند که با فیلمی ترسناک روبهروست. لحن سرد فیلم ما را بهسمت درامهای خانوادگی و فیلمهای هنری میکشاند. قاببندیها هم همینطور هستند. کادربندیها و حرکات دوربین به مخاطب این اجازه را میدهند که دربارهی محتوای فیلم فکر کند. درواقع نوع کارگردانی این فیلم است که برنده میشود وگرنه داستانهای زیادی دربارهی فرقههای ترسناک مسیحیت وجود دارد. این فیلم را میتوان یک نمونهی خوب از یک کارگردانی هوشمندانه در نظر گرفت. فیلمساز بهخوبی میداند چگونه از نمادها و استعارههایی مثل آن کلبهی کوچک مینیاتوری، مرغهای آویزان، بادکنکها، عروسک و غیره استفاده کند. ایدههای روانشناسی فیلم نیز کاملا در دل روایت جای میگیرند و قصه را پیش میبرند. استفاده از پالتهای رنگی سرد نیز خودش به تنهایی اتمسفری جذاب برای این قصهی هولناک است.