معرفی مستند Let's Get Lost | گمشدن با چت بیکر: نوای عشق و اندوه
مستند Let's Get Lost، بهکارگردانی بروس وبر، یکی از شاعرانهترین و تأثیرگذارترین مستندهای دنیای موسیقی است که زندگی افسانهای و تراژیک چت بیکر، نوازنده و خوانندهٔ جَز آمریکایی را بهتصویر میکشد. این مستند بلند که بهشیوهای سیاهوسفید فیلمبرداری شده است، نهتنها بهجنبههای هنری شخصیت و آثار بیکر، بلکه بهزندگی پر از افول و صعود او نیز میپردازد و بیننده را با ترکیبی از زیبایی بصری، موسیقی مسحورکننده و روایتهای تلخ و گاه شیرینِ زندگی این مردِ سفیدپوستِ دنیای جَز همراه میکند.
چت بیکر نوازندهای بود که جَز را با حساسیتی کمنظیر و صدایی نجواگونه بهجهانیان تقدیم کرد. او نه تکنواز پرشوری چون دیزی گیلسپی بود و نه آهنگسازی با آثار پیچیده و البته سرشناس و کمالگرا در قدرتخواهی چون مایلز دیویس، اما نرمی و ظرافت ترومپتنوازیاش، در کنار صدای بیتکلف و لطیفش، بهاو هویتی منحصربهفرد داده بود. بیکر با آلبومهایی همچون Chet Baker Sings و قطعاتی مانند My Funny Valentine، سبک «کول جَز» را با حسی از تنهایی و سادگی آمیخت و آن را در مرز میان موسیقی و زمزمهای شخصی قرار داد. او هنرمندی بود که موسیقیاش از جنس کمگویی و بیان احساسات در سادهترین شکل ممکن، گویی که دنیای بیرونی برایش بیمعنا یا محو در مه میشد و خبری از بهرضایتآوری تهیهکننده و مخاطب و... نبود، بلکه زبانی از دنیای خودش بود که ساز میزد و میخواند و بیانتظار از بازخورد.
بااینحال، استعداد او زیر سایهٔ تاریک اعتیاد و زندگی پرآشوبش کمرنگ شد و ترکیب هروئین و افسردگی، وی را بهدلِ تاریکی برد و همانجا پنهاش داد. مصرف طولانیمدت مواد مخدر، نهتنها جسم او را تحلیل برد، بلکه مسیر حرفهایاش را نیز از هم گسست. در برههای حتی دندانهایش را از دست داد که البته در فیلمی از چت بیکر با بازی ایتن هاک ساخته شد، دیدیم این ماجرایِ بیدندانی چت بیکر ریشه در حسادت مایلز دیویس داشت و مجبور شد دوباره نواختن را با تمرینهای خونین از سر بگیرد. او از سالنهای پرشکوه لسآنجلس تا خیابانهای خلوت اروپا، همواره میان درخشش و سقوط در نوسان بود. بااینکه، موسیقیاش هیچگاه خاموش نشد، زندگیاش در ۵۸ سالگی با سقوطی مشکوک از پنجرهٔ هتلی در آمستردام بهپایان رسید —پایانی که گویی ادامهٔ همان ملودیهای غمگین و ناتمامش بود.
پرترهای شاعرانه از چت بیکر
مستند Let's Get Lost، پرترهای شاعرانه از چت بیکر است و چیزی فراتر از یک مستند بیوگرافی است؛ این مستند سفری احساسی بهدرون روح یک هنرمند تنها، شکننده و درعینحال، بیاندازه جذاب است. بروس وبر با استفاده از قاببندیهای استادانه و نورپردازی رؤیایی، بیکر را همچون یک شبح غمگین در دلِ دنیای موسیقی جَز بهتصویر میکشد. درواقع این مستند بیشتر از آنکه بهزنجیرهای تعریفی مدیوم مستندسازی پایبند باشد و نمایش وقایع محض تنها هدفش، پرترهای ذهنی و احساسی از انسانی در انسانیترین شکل ممکن ارائه میدهد.
ترکیب تصویر و موسیقی در خلق حس نوستالژی
یکی از نقاط قوت مستند، ترکیب جادویی تصاویر و موسیقی است. بیکر با صدای ملایم و سحرآمیز خود، آهنگهایی همچون My Funny Valentine و Let's Get Lost را اجرا میکند که روح مستند را شکل میدهند. وبر بهخوبی نشان میدهد که موسیقی بیکر امتدادی از شخصیت او است؛ لطیف، رمانتیک و درعینحال اقیانوسی از اندوه.
سیاهوسفید، زیباییشناسی خاص مستند
بروس وبر مستندش را سیاهوسفید فیلمبرداری کرد که یادآور فیلمهای نوآر و عکسهای قدیمی است. این سبک، حس نوستالژیک و مالیخولیایی را تقویت کرده و شخصیت بیکر را همچون ستارهای محو در غبار زمان نمایش میدهد. فیلم نهتنها داستان یک موزیسین، بلکه ادای احترامی بهسبک زندگی بوهمیایی و هنر جَز است. کارگردان همچنین با تدوین هوشمندانه، گذشته و حال را بههم پیوند میزند. این ترکیب شامل مصاحبههای بیکر در اواخر عمرش، همراه با تصاویر آرشیوی از دوران جوانی او است. این تضاد میان چت بیکر جوان و کاریزماتیک و بیکر سالخورده و شکسته، روایتی تأثیرگذار از زوال و گذر زمان ارائه میدهد.
در مستند «بیا گم شویم»، وبر با دوستان، خانواده، همکاران و عاشقان بیکر مصاحبه میکند و تصویری چندلایه از شخصیت او ارائه میدهد و بله، روایتهای ضدونقیض دربارهٔ شخصیت بیکر همیشه بود و در این مستند هم روی چنین خطی پیش خواهیم رفت. برخی او را هنرمندی بینظیر و مردی بینهایت مهربان میدانند، درحالیکه دیگران از بیمسئولیتی و اعتیاد ویرانگر او سخن میگویند؛ تعاریفی سطحی برگرفته از موجودات در سطح گیر کرده. البته که این دیدگاههای متضاد، مستند را از تبدیلشدن بهیک ستایشنامهٔ صرف نجات داده و آن را بهپرترهای صادقانه و پیچیده تبدیل میکند و باز هم ما میمانیم و آنچه درانتها رأی میدهیم.
بخش مهمی از داستان چت بیکر بهاعتیاد او بهمواد مخدر اختصاص دارد. مستند Let's Get Lost، تأثیر مخرب این وابستگی را بر زندگی و حرفهٔ او نشان میدهد؛ از دندانهای ازدسترفتهاش که اگر کار مایلز دیویس هم نمیبود، دیروزود همین اتفاق میافتاد تا ناتوانیاش در مدیریت زندگی شخصی که این هم سرچشمهاش بهاعتیاد افسارگسیخته و افسردگی درماننشده برمیگشت، که اگر درمانی بر آن باشد. اما وبر این سقوط را با نوعی حس ترحم و همدلی نمایش میدهد، نه در جایگاه قاضی. نه در جایگاه کسی که لحظهای نه تجربه که درک هیچکدام را ندارد. بدین نکته اشاره کنیم که چت بیکر در مستند Let's Get Lost همچون یک قهرمان تراژیک سینمای کلاسیک بهتصویر کشیده میشود. او شباهتی غریب بهستارگانی چون جیمز دین و مارلون براندو دارد؛ مردی جذاب و سرکش که در اوج محبوبیتش، گرفتار تلههای شخصی شد. این مقایسهای که وبر در ساختهاش بهذهن بیننده انتقال میدهد، بهاین مستند بُعدی سینمایی و دراماتیک میبخشد.
در مستند Let's Get Lost، علاوهبر خود چت بیکر که یکی از محوریترین روایتهای فیلم را ارائه میدهد، افراد متعددی از دوستان، اعضای خانواده و همکاران او حضور دارند و دربارهٔ زندگی و شخصیتش صحبت میکنند. این مصاحبهها، تصویری چندلایه از بیکر ارائه میدهند، از هنرمندی نابغه و کاریزماتیک گرفته تا مردی شکننده و گرفتار در دام اعتیاد. کارول بیکر، همسر سابق چت بیکر که از زندگی مشترک پر از چالش و ماجرا میگوید تا روث یانگ، معشوقهی سالهای پایانی بیکر، که تصویری احساسی از چت بیکر در دوران افولش ارائه میدهد. موزیسینها و همکارانش، ازجمله جک شلدون و دیک تواردزیک، که دربارهٔ استعداد بینظیر او در موسیقی و همچنین مشکلات شخصیاش صحبت میکنند.
کریس آیزاک، خواننده و ترانهسرای معروف آمریکایی نیز در مستند حضوری کوتاه دارد. او یکی از چهرههای مشهور و محبوبی است که در این مستند در استودیو و پشت چت بیکر حضور دارد. حضور آیزاک در مستند چندان گسترده نیست، اما چون خود این شخص، این کریس آیزاک بینهایت دوستداشتنی، جذاب است، زیرا او نیز همانند بیکر، هنرمندی با صدای خاص و فضایی نوستالژیک در موسیقیاش محسوب میشود، حالوهوای مستند را عوض میکند. حضور آیزاک جوان در کنار بیکر باتجربه که بهخاطر سبک موسیقیاش که ترکیبی از راکابیلی، جَز و پاپ نوستالژیک است، در این مستند بهنوعی بهارتباط معنوی میان موسیقی آیزاک و بیکر اشاره دارد. صدای مخملی و لطیف او، مانند صدای بیکر، حامل اندوه و عاشقانهای از دسترفته است. حضور او در مستند، بر حالوهوای رؤیایی و مالیخولیایی مستند افزوده و بهتماشاگران یادآوری میکند که تأثیر بیکر، حتی در نسلهای بعدی موسیقیدانان نیز باقی مانده است.
بروس وبر، که بیشتر بهعنوان یک عکاس مد، اما در هر حوزهای کار کرده، آثاری فوقالعاده از خود برجای گذاشته، شناخته میشود، سبک بصری خاصی بهاین مستند داده است. برخی از سکانسها چنان شاعرانه و طراحیشده بهنظر میرسند که گویی از دل یک فیلم داستانی بیرون آمدهاند. همین ویژگی، Let's Get Lost را بهاثری منحصربهفرد در سینمای مستند تبدیل کرده است. مستند در زمانی ساخته شد که چت بیکر در سالهای پایانی زندگیاش بود. تنها چند ماه پس از انتشار مستند، او در حادثهای از پنجرهٔ هتلی در آمستردام سقوط کرد و درگذشت. این پایان تراژیک، بهمستند حالتی پیشگویانه داده و آن را بیشازپیش در ذهن مخاطبان ماندگار میکند. پایانی تلخ نه برای هنرمند، برای کسانی که با هنر وی و هر بار گوش دادن بهآهنگی از وی، جانی دوباره میگیرند، هر حالی.
چت بیکر، زادهٔ اندوه، نوازندهٔ معروف جَز آمریکایی بود که ترومپت مینواخت و با تُن صدایی جذاب، شکننده و اندوهگین میخواند. او در سال ۱۹۲۹ در اُکلاهاما بهدنیا آمد و نواختن موسیقی را از همان کودکی شروع کرد، اما تا اواخر عمر هم نتوانست جایگاهی که فکر میکرد روزی در دل پدر داشته باشد، بهدست آورد. چت بیکر در ۱۴ سالگی نواختن ترومپت را با گوش دادن فراگرفت. پدرش ابتدا یک ترومبون بهاو داد، اما برای او خیلی بزرگ بود، بنابراین بهترومپت روی آورد. گفتنی است در سن ۱۶ سالگی در گروههای نظامی مینواخت. او در دههٔ ۱۹۵۰ بهعنوان بخشی از کوارتت (در موسیقی بهمعنای یک گروه اجرایی برای چهار خواننده یا اجرای سازی یا آهنگسازی برای چهار صدا و چهار ساز است -نویسنده) بدون پیانویِ جری مالیگن محبوب شد.
مستند Let's Get Lost، تنها یک مستند دربارهٔ چت بیکر نیست؛ بلکه تأملی عمیق بر مفهوم شهرت، استعداد، زوال و تنهایی است. این مستند یکی از زیباترین مستندهای موسیقی تاریخ سینما محسوب میشود و هنوز هم، سالها پس از انتشار، الهامبخش هنرمندان و دوستداران موسیقی جَز است. یادآوری میکنیم فیلم Born to Be Blue رابرت بودرو نیز بسیار عالی بود و عمدتاً نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و اکثر آنها نقشآفرینی بینظیر ایتن هاک دوستداشتنی و نگاه امپرسیونیستی فیلم بهزندگی و البته موسیقی و همچنین بررسی دقیق شخصیت چت بیکر را تحسین کردند.
بروس وبر با سبک بصری منحصربهفردش، ترکیبی از نوستالژی، حسرت و زیبایی خام را در آثارش ثبت میکرد. وبر که در دههٔ ۱۹۸۰ بهشهرت رسید، با تصاویر سیاهوسفید و رویکردی احساسی، برندهای مشهوری مانند کالوین کلاین و رالف لورن را بهخوبی در قاب دوربین خود جاودانه کرد. نگاه او بهسوژههایش، اغلب با نوعی تحسین شاعرانه همراه بود؛ گویی در هر تصویر، داستانی پنهان نهفته است.
در مستند Let's Get Lost، وبر همین نگاه را بهسینما آورد و مستندی ساخت که فراتر از یک بیوگرافی معمولی بود. او بهجای تمرکز صرف بر روایت خطی، بهواقع فیلمی خلق کرد که بیشتر حسوحال یک خاطرهٔ زنده را داشت؛ تصاویری محو، نورپردازی نرم و مصاحبههایی که بهجای کشف واقعیت، بر احساسات و فضا تأکید داشتند. ویژگی بارز سبک وبر در این فیلم، مرز محو میان مستند و داستانپردازی است؛ گویی او نهتنها روحِ چت بیکر، بلکه روح و جوهرهٔ یک دوران را بهتصویر کشیده است.
درنهایت Let's Get Lost را چنین توصیف کنیم که چون عبور از خاطرات غبارگرفتهٔ یک روح سرگردان است؛ چت بیکر، مردی با صورتی فرسوده، اما نگاهی که هنوز شعلهای از گذشته را در خود دارد. در این مستند، او را در میان دود سیگار، صدای ترومپتی که انگار از دلِ شب برخاسته و اعترافاتی که بیشتر شبیه زمزمهاند، مییابیم. بیکر شبیه اسطورهیهای دستنیافتنی نیست، مردی شکسته است با بدنی رنگشده از زخمهای زمان و در جستجوی گمشدهای در میان نُتهایش. بروس وبر، با قابهای سیاهوسفیدش، نهتنها پرترهای از بیکر، بلکه حسی از زوال، زیبایی و اندوه را بهتصویر میکشد و گویی که این فیلم مستند، آخرین ترانهٔ اندوهگین یک مرد پیش از محو شدن در غبار شب است.