آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از ترون تا تعقیب
در هفتهی جاری، تریلر سومین فیلم از چیزی که حالا میشود فرانچایز ترون (Tron) نام نهادش، یعنی فیلم ترون آرس (Tron: Ares) به کارگردانی یواکیم رانینگ منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت؛ به همین دلیل، تصمیم گرفتم که در این آخر هفته، به سراغ اثری بروم که مسیر را آغاز کرد؛ فیلم ترون (Tron) به کارگردانی استیون لیزبرگر.
دو فیلم دیگری که برای این شماره از سری مقالههای «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انتخاب کردهام اما، نه به وقایع این هفته ربطی دارند و نه به یکدیگر! درامی جنایی و پرتنش در جنوب آمریکای دههی شصت میلادی و فیلمی اسپانیایی با نگاهی تلخ و شیرین به مفهوم جدایی و رابطه. به ترتیب دربارهی این دو اثر صحبت کردم؛ تعقیب (The Chase) به کارگردانی آرتور پن و برعکس (The Other Way Around) به کارگردانی خناس تروئبا.
فیلم The Chase
فیلم تعقیب
- کارگردان: آرتور پن
- بازیگران: مارلون براندو، جین فوندا، رابرت ردفورد
- سال اکران: ۱۹۶۶
خلاصهی داستان: خبر فرار زندانیای به نام بابی، تنش را در جامعهای کوچک در تگزاس، بالا میبرد. کلانتر شهر تلاش میکند تا اوضاع را آرام نگه دارد؛ اما تعصبات، شایعات و خصومتهای پنهان در میان مردم، بهتدریج همهچیز را به آشوب میکشاند.
تعقیب یکی از مهمترین فیلمهای دههی ۶۰ میلادی است. اثری قدرنادیده در کارنامهی آرتور پن که تصویری تلخ ارائه میدهد از فضای اجتماعی-سیاسی وقت آمریکا؛ تصویری از شکافهای اخلاقی و نژادی جامعه. فیلمنامهی لیلیان هلمن بر اساس نمایشنامهای از هورتون فوت، به شکلی لایهمند به وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران میپردازد و با تاکید بر تناقضات اخلاقی نهفته در پس ظاهر آرام جامعهای کوچک، پیشدرآمدی میآفریند بر سینمای واقعگرای انتقادی دهههای بعد آمریکا.
تعقیب، ترکیبی هوشمندانه است از عناصر وسترن کلاسیک و درام اجتماعی که با پرهیز از قهرمانپردازی رایج، به روایتی پیچیدهتر و گزندهتر از عادت سینمای داستانگوی متعارف آمریکا دست مییابد. فیلمبرداری ژوزف لاشل (همکار بیلی وایلدر در آثار درخشانی مثل «ایرما خوشگله» و «آپارتمان»)، تنش و التهاب نهفته در اجتماعی کوچک را به شکلی موثر به تصویر میکشد.
بازی مارلون براندو در نقش کلانتری که در جستجوی عدالت است و به نحوی تراژیک، خود به قربانی نظام اجتماعی بدل میشود، یکی از نمونههای قابلمطالعهی کارنامه این نماد هالیوود به شمار میرود. تعقیب را میتوان به عنوان اثری پیشرو نگاه کرد که تأثیری انکارناپذیر بر موج نوی سینمای آمریکا (New Hollywood) و فیلمسازانی چون اسکورسیزی، آلتمن و کاپولا داشته است.
فیلم Tron
فیلم ترون
- کارگردان: استیون لیزبرگر
- بازیگران: جف بریجز، بروس باکسلیتنر، دیوید وارنر
- سال اکران: ۱۹۸۲
خلاصهی داستان: کوین فلین، یک برنامهنویس کامپیوتری، به شکلی غیرمنتظره به دنیایی دیجیتالی وارد میشود که سیستمهای رایانهای مدیریت میکنندش. او باید برای بقای خود بجنگد و راهی برای فرار بیابد.
ترون، نقطهی عطفی در تاریخ سینمای علمی-تخیلی محسوب میشود که با گشودن دریچهای به دنیای دیجیتال، مفهوم Cyber Space را برای اولین بار به شکلی ملموس به تصویر کشید. این فیلم از منظر فنی، انقلابی در استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری (CGI) ایجاد کرد؛ به طوری که بیش از ۱۵ دقیقه از صحنههای آن با استفاده از گرافیک کامپیوتری ساخته شدند. دستاوردی که در سال ۱۹۸۲ بیسابقه به شمار میرفت. البته، امروز میتوانیم تصاویر فیلم را کهنه یا حتی خندهدار توصیف کنیم؛ اما استفادهی خلاقانه از خطوط نئونی، اشکال هندسی و کنتراستهای رنگی شدید، زیباییشناسی منحصربهفردی در ترون خلق کرد که تأثیر آن در آثار علمی تخیلی بعدی، مشهود است.
موسیقی الکترونیک وندی کارلوس، با ترکیب عناصر سمفونیک و صداهای سینتسایزر، فضای آیندهنگرانهی فیلم را تقویت میکند. ترون فراتر از سرگرمی صرف، پیشبینیهایی را در مورد آیندهی فناوری و رابطهی انسان با دنیای دیجیتال مطرح کرد که بسیاریشان امروز با ظهور هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و نقش فراگیر کامپیوترها در زندگی روزمره، تا اندازهای شگفتانگیز، دقیق به نظر میرسند. به رغم شکست نسبی در گیشه، ترون به اثری کالت تبدیل شد و میراث آن در قالب انیمیشنها، بازیهای ویدیویی و دنبالههای آن یعنی ترون: میراث (Tron: Legacy) و ترون آرس (Tron: Ares) ادامه یافته است.
فیلم The Other Way Around
برعکس
- کارگردان: خناس تروئبا
- بازیگران: ایتساسو آرانا، ویتو سانز
- سال اکران: ۲۰۲۴
خلاصهی داستان: پس از ۱۵ سال زندگی مشترک، آلِه و آلکس تصمیم میگیرند جدایی خود را با برگزاری یک مهمانی جشن بگیرند. این تصمیم غیرمعمول، اطرافیان آنها را شگفتزده میکند و واکنشهای متفاوتی را به دنبال دارد.
برعکس، از آن دسته آثاری است که آدم به محض متوجه شدن ایدهشان دوست دارد از جا بلند شود و برای خالقان اثر دست بزند! ایدهای که روی پرسشی جذاب بنا شده است: «چه میشد اگر آدمها به جای پیوندها، جداییهاشان را جشن میگرفتند؟» این سوال، به درد تصور جهانی علمی تخیلی یا سورئال هم میخورد؛ اما فیلم تلخ و شیرین و واقعبین خناس تروئبا، به شکلی دردناک، دربارهی همین جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم و اصلا، دربارهی خود زندگی!
برعکس، همانقدر صمیمی است که پیچیده. کمدی درامی که روابط انسانی و نقشهای اجتماعی را میکاود و البته بیش از همهی اینها، جدایی را؛ جدایی، نه به عنوان نقطهی پایان، بلکه به عنوان تغییری آگاهانه و انسانی. اما نقطهای در مسیر روایت وجود دارد که میفهمیم با چیزی بیش از آنچه تصور میکردیم طرفایم و ساختهی خناس تروئبا، در اصل یک فیلم در فیلم است. با اضافه شدن این لایهی فرمی، مواجههی فکری و احساسی تماشاگر با اثر تغییر میکند؛ کیفیتی که به یکی از بهترین تجارب تماشا در میان تولیدات سال ۲۰۲۴ میلادی سینمای جهان منتج میشود.