معرفی سریال چهره خندان (Happy Face) | درامی جنایی از یک قاتل سریالی واقعی

سریال Happy Face (چهره خندان) در پارامونت پلاس به داستان واقعی و تکان‌دهنده ملیسا مور، دختر قاتل بدنام «چهره خندان»، کیث جسپرسون، می‌پردازد. این سریال تأثیر عمیق کشف رازهای تاریک خانوادگی را به تصویر می‌کشد. این سریال هشت قسمتی بر اساس پادکستی در سال ۲۰۱۸ از ملیسا مور و زندگینامه او در سال ۲۰۰۹ با عنوان Shattered Silence (سکوت شکسته) ساخته شده است. سریال، سفر پرمخاطره ملیسا را دنبال می‌کند که متوجه می‌شود پدرش، کیث جسپرسون (با بازی دنیس کواید) همان قاتل بدنام «چهره خندان» است که در اوایل دهه ۱۹۹۰ مسئول حداقل هشت قتل بوده است. آنالی اشفورد در نقش ملیسا بازی می‌کند و تلاش او برای سازگاری با اعمال وحشتناک پدرش و هویت خودش را به تصویر می‌کشد.

این سریال به‌طور ماهرانه به موضوعاتی مانند پیوندهای خانوادگی، تروماهای به ارث‌رسیده و جستجوی رستگاری می‌پردازد. تهیه‌کنندگان اجرایی، جنیفر کاکیسیو، رابرت و میشل کینگ و ملیسا مور، اطمینان حاصل کرده‌اند که این وقایع واقعی به‌صورت معتبر و حساس به تصویر کشیده شوند. سریال چهره خندان به بینندگان نگاهی عمیق به تأثیرات جرم بر خانواده‌های مجرمان و قربانیان ارائه می‌دهد و دیدگاهی تازه در ژانر جنایی واقعی فراهم می‌کند. قسمت اول با عنوان «اعتراف»، با صحنه‌ای خانوادگی و معمولی آغاز می‌شود: ملیسا در حال جشن گرفتن تولد دخترش، هیزل است. ملیسا رید، زندگی‌ای دور از سایه جنایات پدرش ساخته است. او به عنوان یک گریمور در یک برنامه تلویزیونی جنایی کار می‌کند و هویت واقعی خود را از همکاران و فرزندانش پنهان کرده است.

این آرامش با دریافت کارت تولدی مرموز از پدربزرگ هیزل، کیث جسپرسون، مختل می‌شود. پدرش، کیث به جرم قتل حداقل هشت زن در اوایل دهه ۱۹۹۰ به چندین حبس ابد محکوم شده است. لقب «قاتل چهره خندان» به دلیل نقاشی‌های صورتک خندانی است که او در نامه‌های اعتراف به جنایاتش می‌کشید. دنیای ملیسا زمانی فرو می‌ریزد که جسپرسون با کارفرمایش، دکتر گرگ (دیوید هاروود)، تماس می‌گیرد و ادعا می‌کند اطلاعاتی درباره قربانی نهم دارد و اصرار دارد فقط با ملیسا صحبت کند. این ارتباط غیرمنتظره ملیسا را مجبور به مواجهه با گذشته‌اش و احتمال تبرئه یک مرد بی‌گناه در صف اعدام می‌کند.

با وجود تردیدهایش، ملیسا به همراه تهیه‌کننده، آیوی کمپبل (تامرا توماکیلی)، به ملاقات پدرش در زندان می‌رود. در این دیدار پرتنش، جسپرسون اطلاعات مبهمی درباره قتلی مرتبط با ترامپولینی که سال‌ها پیش به ملیسا هدیه داده بود، ارائه می‌دهد. این سرنخ ملیسا و آیوی را به خانه کودکی‌اش می‌برد، جایی که ترامپولین خریداری شده در تگزاس را پیدا می‌کنند. تحقیقات بیشتر فاش می‌کند که قربانی نهم احتمالی، «هِدِر ریچموند» است؛ دختری که نامزدش، الایجا، به اشتباه محکوم شده و اکنون در صف اعدام قرار دارد. این قسمت با درگیری ذهنی ملیسا به پایان می‌رسد؛ جایی که او با یک دوگانگی اخلاقی دست‌وپنجه نرم می‌کند: آیا باید گذشته تاریک خانواده‌اش را فاش کند تا جان یک انسان بی‌گناه را نجات دهد؟

سریال Happy Face بعد از انتشار، نقدهای متفاوتی دریافت کرد. در وب‌سایت راتن تومیتوز، این سریال با ۱۹ نقد، امتیاز ۵۸٪ و میانگین امتیاز ۶.۵ از ۱۰ را کسب کرده است. اجماع نقدها بیان می‌کند: «آنالی اشفورد و دنیس کواید در چهره خندان دینامیکی به یادماندنی دارند. اما عدم قطعیت در لحن، این تریلر جنایی واقعی را از رسیدن به استاندارد بالای آثار قبلی میشل و رابرت کینگ بازمی‌دارد.» متاکریتیک امتیاز ۵۸ از ۱۰۰ را گزارش می‌دهد که نشان‌دهنده «نقدهای مختلط یا متوسط» است. منتقدان از بازی‌های بازیگران اصلی تمجید کرده‌اند. ایندیپندنت اجرای دنیس کواید در نقش جسپرسون را «به‌طور درخشانی ترسناک» توصیف کرده و اشاره کرده است که سریال داستانی وحشتناک را بدون بهره‌برداری از قربانیان روایت می‌کند.

این رسانه کواید را به‌عنوان «بسیار تماشایی در نقش مردی دوستانه که شوخی‌های پدرانه‌اش پوششی بر عمق بی‌پایان شرارت اوست» توصیف کرده است. این اجرای دقیق، دوگانگی ترسناک شخصیت جسپرسون را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. رویکرد سریال به ژانر جنایی واقعی نیز به‌خاطر خودداری از نمایش جزئیات خشونت‌آمیز مورد توجه قرار گرفته است. برخلاف بسیاری از سریال‌های مشابه که به جزئیات گرافیکی می‌پردازند، چهره خندان ترجیح داده است بر پیامدهای احساسی و روانی جنایات بر خانواده‌های درگیر تمرکز کند. این تصمیم به‌عنوان ادای احترامی به قربانیان و خانواده‌هایشان تلقی شده است. با این حال، برخی نقدها به کاستی‌هایی اشاره کرده‌اند.

گاردین سریال را «بی‌کیفیت» و «ناتمام» توصیف کرده و از اجرای ضعیف و ناهماهنگی‌های لحنی آن انتقاد کرده است. این نقد به ناتوانی سریال در به تصویر کشیدن پیچیدگی و عمق احساسی وقایع واقعی اشاره دارد. هالیوود ریپورتر اظهار داشته است که سریال چهره خندان بین حالت‌های مقدس‌نمایی و ریاکارانه در نوسان است و بدون ارائه بینش قابل‌توجهی، بدترین غرایز این ژانر را به نمایش می‌گذارد. هنوز هیچ اعلام رسمی درباره تمدید سریال چهره خندان برای فصل دوم صورت نگرفته است. این سریال در ابتدا به‌عنوان یک مجموعه محدود هشت قسمتی سفارش داده شده بود و آینده آن ممکن است به میزان بینندگان و نقدهای بیشتر بستگی داشته باشد. با این حال، صحنه پایانی سریال امکان ادامه داستان را فراهم می‌کند و برخی منتقدان به این نکته اشاره کرده‌اند.

سریال American Gothic

سریال گوتیک آمریکایی

• بازیگران: جولیت رایلنس، آنتونی استار و جاستین چتوین
• سال پخش: ۲۰۱۶
• تعداد قسمت‌ها: ۱۳ قسمت

گوتیک آمریکایی بر خانواده هاثورن تمرکز دارد؛ یک خانواده برجسته در بوستون که زندگی‌شان زمانی فرو می‌پاشد که مشکوک می‌شوند یکی از اعضای خانواده ممکن است با مجموعه‌ای از قتل‌های حل‌نشده معروف به «قاتل زنگ‌های نقره‌ای» مرتبط باشد. با مواجهه با این احتمال، رازهای مدفون‌شده آشکار می‌شوند و پیوندهای خانوادگی را به آزمون می‌گذارند. هر دو سریال تأثیر رازهای تاریک خانوادگی بر روابط شخصی و دیدگاه‌های عمومی را بررسی می‌کنند. آن‌ها به پیچیدگی‌های روان‌شناختی کشف حقایق نگران‌کننده درباره عزیزان و معضلات اخلاقی ناشی از این افشاگری‌ها می‌پردازند.

سریال Mindhunter

سریال شکارچی ذهن

• بازیگران: جاناتان گراف، هولت مک‌کالانی و آنا تورو
• سال پخش: ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹
• تعداد قسمت‌ها: ۱۹ قسمت

شکارچی ذهن در اواخر دهه ۱۹۷۰ می‌گذرد و داستان مأموران اف‌بی‌آی هولدن فورد و بیل تنچ، همراه با روان‌شناس وندی کار، را دنبال می‌کند که با مصاحبه با قاتلان زندانی، پیشگام توسعه پروفایل‌سازی مدرن قاتلان سریالی می‌شوند. کار آن‌ها به بررسی ذهن جنایتکاران مشهور می‌پردازد تا انگیزه‌ها و رفتارهای آن‌ها را درک کرده و این دانش را در پرونده‌های جاری به کار گیرند. هر دو سریال به روان‌شناسی قاتلان سریالی و اثرات جنایات آن‌ها بر خانواده‌ها و جامعه می‌پردازند. آن‌ها کاوش عمیقی در ذهن جنایتکاران و چالش‌های مواجهه با چنین تاریکی ارائه می‌دهند.

سریال Bloodline

سریال دودمان

• بازیگران: کایل چندلر، بن مندلسون و لیندا کاردلینی
• سال پخش: ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
• تعداد قسمت‌ها: ۳۳ قسمت

این سریال درباره خانواده ریبورن است، که اعضای محترم جامعه خود در فلوریدا کیز هستند. بازگشت پسر بزرگ‌تر خانواده، دنی، تهدیدی برای افشای گذشته تاریک و رازهای خانواده به همراه دارد. با افزایش تنش‌ها، وفاداری خانواده به آزمون گذاشته می‌شود و به پیامدهای ویرانگری منجر می‌شود. هر دو سریال بر پیچیدگی‌های روابط خانوادگی در مواجهه با گذشته‌های پنهان و ابهامات اخلاقی تمرکز دارند. آن‌ها بررسی می‌کنند که چگونه افشای رازها می‌تواند به بازنگری در هویت‌های شخصی و پیوندهای خانوادگی منجر شود.