موشکافی صحنه به صحنه دومین تریلر فیلم Suicide Squad
ظاهرا هیچ اعتباری به دیسی نیست. انگار هرلحظه باید منتظر یک اتفاق غیرمنتظره دربارهی فیلمهایشان باشیم. یادتان میآید تریلر اول «بتمن علیه سوپرمن» چگونه مغزهایمان را منفجر کرد. اما وقتی تریلر طولانی دوم منتشر شد حسابی مورد انتقاد منفی اکثر طرفداران قرار گرفت. حالا درست عکس چنین اتفاقی دربارهی «جوخهی انتحاری» افتاده است و این نشان میدهد تدوین درست و حسابی یک تریلر خوب چگونه میتواند هم تکلیف فیلم را برای طرفداران روشن کند و هم هیجانشان را به اوج رسانده و پای فیلم را واقعا به صدر اول اخبار و بحثهای مثبت رسانهها باز کند. قبل از این تریلر واقعا چیز زیادی دربارهی حالوهوای «جوخهی انتحاری» نمیدانستیم. در فیلمی که خبری از جوکر باشد، نظر بسیاری به آن جلب میشود و بسیاری از ما نگران بودیم. نگران از اینکه گردهمایی ضدقهرمانهای دیسی قرار است به چه نتیجهای ختم شود. بهترین فیلم ابرقهرمانی یا بدترین اقتباس سینمایی سالهای اخیر؟ هنوز ارائهی رای نهایی دربارهی فیلم از روی یک تریلر زود است. اما خوشبختانه جدیدترین ویدیوی فیلم که همین چند روز پیش منتشر شد، پرسپکتیو بهتری دربارهی چیزی که از فیلم باید انتظار داشته باشیم به ما داد. حالا خیلی بهتر میدانیم فیلم دربارهی چه چیزی است و میخواهد چه مسیری را دنبال کند.
این تریلر شامل همان لحن و اتمسفری بود که من از یک فیلم کمیکبوکی عجیبوغریب در حد و اندازهی «جوخهی انتحاری» میخواهم و آن چیزی نیست جز رها بودن و جدی نگرفتن خودش. این یکی از مهمترین و خوشحالکنندهترین تغییراتی بود که در این تریلر احساس کردم. حالا به نظر میرسد «جوخهی انتحاری» قرار نیست به آن سیاهی که فکرش را میکردیم باشد. اولین تریلر فیلم دنیای بهشدت ناامیدانه و تیرهوتاری را به نمایش گذاشت. انگار تمام کاراکترها کوهی از درد و رنج را در پشتشان حمل میکردند. انگار دیسی به خاطر میراثی که کریس نولان از خود برجای گذاشته مجبور است در تمام آثار کمیکبوکیاش، واقعگرایی را فراموش نکند. اما مسئله این است که باید دنبال لحن مناسب داستانهای بهخصوص گشت. جدی بودن بیش از اندازهی تریلر اول خیلی با چیزی که از کمیکبوکهای سرخوشانه و عجیبوغریبِ «جوخهی انتحاری» میدانیم، متضاد بود.
اما دومین تریلر زمین تا آسمان با چیزی که دیده بودیم فرق میکند. انگار سازندگان همهچیز را از روی هاردشان شیفت دیلیت کرده و از اول فیلمبرداری کردهاند. حالا با فیلمی طرف هستیم که خیلی با حسوحالِ فیلمهایی مثل «نگهبانان کهکشان» مارول نزدیک است؛ یک اکشن/کمدی که به خودش سخت نمیگیرد و اخم نمیکند. در این تریلر مشخص است که جدا از جوکها و شوخیها، سکانسهای اکشن هم با هدف فان بودن طراحی شدهاند. خودِ من بهشخصه چنین لحنی را بیشتر میپسندم. چون اعتقاد دارم در داستانی که یک مشتِ خلافکارِ جهشیافته و روانی گرد هم جمع شدهاند و تعداد شخصیتهای اصلی از انگشتهای دو دست بیشتر است، جدی گرفتن ماجرا باعث سقوط همهچیز میشود. حالا نمیدانم آیا شما «جوخهی انتحاری» ناراحت و خسته را میخواهید، یا «جوخهی انتحاری» رنگارنگ و بیقیدوبند را. به نظر من این تغییر یکی از عناصر موفقیتآمیز فیلم و یکی از مهمترین چیزهایی است که من را بیشتر از قبل برای این فیلم امیدوار کرده است.
شاید بزرگترین دلیل تغییر لحن فیلم به خاطر این است که برخلاف قبل که به نظر میرسید با یک داستان پلیسی/کاراگاهی دیوید فینچری طرف هستیم، داستان قرار است خیلی فانتزیتر باشد. باز باید بگویم که نمیدانم آیا با بخش جادویی و خیالی دنیای دیسی کنار میآید با به واقعگرایی مطلق علاقه دارید. اما به هرحال، این تریلر نشان میدهد که در این خط داستانی هیولاها و نیروهای ماوراطبیعه نقش مهمی ایفا میکنند و کلا در همهجای فیلم یافت میشوند. این یعنی اگر انتظار یک داستان دراماتیک و بدون جنگولکهای کمیکبوکی را داشتید، باید هرچه زودتر برای لذت بردن از فیلم خودتان را با این تغییر سازگار کنید. خلاصه اینکه فیلم قرار نیست در رابطه با عناصر رازآلود و بیگانهی داستان مثل غریبهها رفتار کند و برایشان زمینهچینیهای طولانی کند، بلکه ظاهرا از همان ابتدا به درونشان شیرجه میزند. در این زمینه مثلا شخصیت «اینچنترس» را ببینید که همیشه هالهای سیاه و دودمانند در اطراف بدنش دیده میشود. من با این موضوع راحت هستم. فیلم قشنگ این پتانسیل را دارد تا با ترکیبِ یک گروه نخالهی دیوانه با قدرتهای فرابشری در مقابل هیولاهای گوژپشت و شاخکدار که در این تریلر قابلدیدن هستند، تبدیل به یک بلاکباسترِ سرگرمکنندهی فوقالعاده شود که پایش را گلیمش درازتر نمیکند و میداند با چنین مواد اولیهای چگونه باید رفتار کند.
جدیدترین ویدیوی فیلم که همین چند روز پیش منتشر شد، پرسپکتیو بهتری دربارهی چیزی که از فیلم باید انتظار داشته باشیم به ما داد
از همین رو، همهچیز در راستای فاصلهگیری از سیاهبازیهای بیمورد دیسی قدم برمیدارد. مثلا میبینیم که دیالوگها در چنین حالوهوایی چه حالت مسخره و خندهدارتری دارند. یا بعد از مدتها در یکی از آثار دیسی شاهد کنارهگیری رنگآمیزی خاکستری و سیاه و قهوهای که در اولین تریلر «جوخهی انتحاری» هم حضور داشت، هستیم. فیلمی که در این تریلر میبینیم با کارگردانی زیباشناسانهی رنگارنگش، خیلی پرطراوتتر به نظر میرسد. شاید از فیلمی که بیشتر در شب و در ساختمان و کارخانههای قدیمی جریان دارد انتظار ظاهری تیرهوتار را داشته باشید، اما دیوید آیر در راستای محتوای فیلم، سراغ چیز دیگری رفته است. از همین رو، در طول تریلر از شخصیتها گرفته تا طراحی صحنه همه و همه حامل رنگهای تند و نورپردازیهای پُرانرژی هستند. بعد از «مرد پولادین» که دارای یک فیلتر خاکستریرنگِ عجیب بود و «بتمن علیه سوپرمن» که انگار در سیلاب فیلمبرداری شده، خیلی خوب است میبینیم دیسی اجازه داده بالاخره در یکی از فیلمهایش نشانههایی از زندگی یافت شود.
نهایتا با توجه به تمام اینها پُر بیراه نیست اگر بگویم در حال حاضر بیشتر از «بتمن علیه سوپرمن» منتظر «جوخهی انتحاری» هستم. میبینید، روزگار به هیچکس وفا نمیکند! راستش را بخواهید تا همین چند وقت پیش «بتمن علیه سوپرمن» فرمانروای دنیای سینمایی دیسی به نظر میرسید، اما هرچه استودیو شروع به نمایش تصاویر تازهای از فیلم کرد، آرزوهایمان از دیدن برخورد خفاش و مرد پولادین وارد محدودهی ضدحال شد. مثلا ما در ابتدا فکر میکردیم «بتمن علیه سوپرمن» دربارهی نبرد این دو کاراکتر است. اما بعدا متوجه شدیم که به جز کاراکترهایی که چیزی دربارهشان نمیدانیم، واندرومن، لکس لوثر و دومزدی هم حضور پررنگی دارند. شاید بگویید «جوخهی انتحاری» که از همین الان تعداد کاراکترهایش «بتمن علیه سوپرمن» را خجالتزده میکند! ولی ما از قبل میدانیم که محتوای فیلم با اسمش همخوانی دارد.
«جوخهی انتحاری» دربارهی داینامیک بین شخصیتهای مختلفش است و این یکی از جاذبههایش است. «بتمن علیه سوپرمن» باید دربارهی دو شخصیت باشد و «جوخه» دربارهی یک تیم. اما در حقیقت دومین تریلر «بتمن علیه سوپرمن» به ما ثابت کرد که دعوای شخصیتهای اصلیاش یکی از داستانهای فرعی فیلم است که قبل از پایان فیلم خاتمه می یابد. درحالی که «جوخهی انتحاری» همان چیزی به نظر میرسد که باید باشد؛ همراهی تیمی از دیوانهها و جهشیافتههای گوناگون. شاید در زمان نمایش محصول نهایی عکس این اتفاق بیافتد. ولی در حال حاضر من «بتمن علیه سوپرمن» را به خدا واگذار کردهام که خودش نجاتش دهد. اما دومین تریلر «جوخهی انتحاری» نشان داد که ظاهرا با فیلم منسجمی طرف هستیم که مسیری که باید در آن ویراژ دهد را میشناسد و سعی نمیکند بیرون از دیانایاش عمل کند. فردا را نمیتوانم پیشبینی کنم. اما هماکنون من برای «جوخهی انتحاری» بیشتر هیجانزده هستم. و خوشبختانه سازندگان هویت آدمبد فیلم را هم مخفی نگه داشتهاند. البته امیدوارم بعد از انتشار تریلر بعدی فیلم از نوشتن این چیزها پشیمان نشوم.
خیلی خب، بگذارید ببینیم در تریلر چه خبر بود؟
به زندان بلکگیت خوش آمدید. اولین چیزی که در تریلر نظرمان را جلب میکند، شعار این زندان است: «باصلابت اما منصف». اگر قصد دارید این جمله را باور کنید، پس حتما باید سخنرانیهای رییس زندان شاوشنگ دربارهی خداپرستی و دینداری را هم باور کنید! تازه، آیا فقط «باصلابت»بودن میتواند در برابر یک کروکودیلِ وحشی یا یک دلقک روانی کارساز باشد؟
خلاصه نباید فراموش کرد که زندان بلکگیت برای خودش شهری برای خلافکاران و جنایتکاران است و در این تصویر میبینیم که چگونه از کسی که در انتهای راهرو (جوکر؟!) قرار دارد، مراقبت میشود.
نکتهی بعدی قطعهی «راپسودی بوهمی» از گروه راک «کویین» است که از همان بدو ورود انتخاب بینظیری برای این تریلر محسوب میشود. چه از لحاظ فرصتهایی که بیتهای این آهنگ برای تدوین در اختیار سازندگان میدهد و چه از لحاظ حس سرخوشانهای که به تصاویر میبخشد. درست مثل حس پینوکیو-واری که در تریلرهای «اونجرز: دوران اولتران» وجود داشت.
با کاپیتان بومرنگ آشنا شوید. در کمیکها بومرنگ بهترین عضو تیم محسوب نمیشود. حتی در گروهی مثل «جوخهی انتحاری» که همه اعضایش را آدمهای عصبانی و بد تشکیل دادهاند، بومرنگ نسبت به بقیه بیمسئولیتتر، غیرقابلاطمینانتر و ترسو است. بهطوری که هچکدام از اعضای جوخه نمیتوانست روی او حساب باز کنند یا دوستش داشته باشند. جی کورتنی که این روزها به خاطر بازیهای بدش بهخصوص در «ترمیناتور جنسیس» مورد انتقاد شدید همه قرار میگیرد، نقش او را برعهده دارد. اما در کمال شگفتی به نظر میرسد او میخواهد کمی از قابلیتهای بازیگریاش در این فیلم استفاده کند. امیدوارم اینطور باشد! وگرنه هالیوود واقعا باید او را اخراج کند!
به نظر میرسد برخلاف ظاهر ترسناک بلکگیت هارلی علاوهبر کتاب، یک فنجان قهوه هم گیر آورده است. آیا مسئولان زندان برای کارمندِ سابقشان امتیازهای ویژه قائل میشوند؟ راستی، انگشت کوچک خانم را داشته باشید!
برخلاف هارلی یا کاپیتان بومرنگ، ددشات آرامتر و «آدم»تر به نظر میرسد. انگار بیشتر از اینکه از زندانی شدن خشمگین باشد، ناراحت و غمزده است. اما بدونشک او آب نمیبیند، وگرنه شناگر ماهری است.
کیلرکراک در حال شنا رفتن است. ظاهرا او برای زنده ماندن به آب نیاز دارد و به خاطر همین است که سلولش شامل حوضچه هم میشود. وگرنه مسئولان بلکگیت آنقدرها هم احمق نیستند که به یک مردِ کروکودیلی وسیلهای برای مخفی شدن بدهند. همچنین به نظر میرسد در کنار درِ سلول گوشت خام آویزان است. کلا با یک زندان معمولی سروکار نداریم.
یکی از باحالترین اعضای گروه. الدیابلو ظاهرا درحال بازی با شعلههایش است. با توجه به گفتهی سازندگان و چیزی که در طول تریلر به نظر میرسد، او علاقهای به استفاده از تواناییهایش برای خرابکاری ندارد. یا شاید هنوز کنترل کامل آنها را در دست ندارد و فعلا درحال یافتن چموخم آتش درونش است.
آماندا والر کسی است که در کمیکبوکها جوخهی انتحاری را ایجاد میکند. آماندا در نسخهی سینماییاش اصلا ترسناک و خطرناک به نظر نمیرسد. او بیشتر اهل مخفیکاری و فرو کردن خنجر از پشت است و اگرچه عملیاتهایش تحت نظارت دولت است، اما همین که او برنامههای کاریاش را به جای اداره در رستوران انجام میدهد، نشان از این دارد که او همهچیز را با بالادستیهایش به اشتراک نمیگذارد.
و اگر احیانا به تسلط او بر کارش شک داشتید، در این نما میبینیم که او در چند قدمی ددشاتی قرار گرفته که یک تفنگ بزرگ در دست دارد. پس، آماندا حتما به اندازهی کافی به قدرت و نفوذش بر دیگران اعتماد دارد.
طوری که گروه ضربت به سلولهای زندانیان حمله میکنند نشان میدهد که آنها در سلولهایشان به حال خودش رها شدهاند و همین که برای انتقالشان باید چنین مکافاتی کشید هیچ شکی دربارهی خطرناکبودنشان باقی نمیگذارد.
هدفشان ددشات است و ظاهرا باید برای آرام کردن او دست به دامن سابمیشن و باتوم شد.
در کنار ددشات، یکی دیگر از برنامههای مسئولان زندان برای کنترل زندانیان را میبینیم. به نظر میرسد الدیابلو در جایی مجهز به فوارههای آب نگهداری میشود تا او را درهنگام شعلهبازی به یک حمام اجباری دعوت کنند.
این نگهبان بدجوری دارد از عذاب دادن ددشات و الدیابلو لذت میبرد. احتمالا تا قبل از تمام شدن یک ساعت اول فیلم به سزای اعمالش میرسد!
در فیلمی که قهرمانانش یک مشت قاتل و جانی هستند، آدمهای خوب باید ترسناک باشند. ظاهرا این جراحان عجیبوغریب برای کشیدن دندان کیلر کراک اینجا هستند!
نکتهی مهم این نما این است که همه برای ورود به جوخه داوطلب نمیشوند. بلکه باید آنها را داخل گونی انداخت. مثل کاپیتان بومرنگ که به نظر نمیرسد بزدل باشد. چون به محض بلند شدن یک مشت روانهی نزدیکترین فرد آنجا میکند.
شخصیت «اسلیپنات» یکی از اعضای درجهدوی جوخه است. او برخلاف بقیه سوار بر ماشین و با احترام از راه میرسد، اما بهمحض پیاده شدن یک بادمجان پای چشم مامور زن همراهش میکارد تا از این به بعد کسی گول موشمردگیهایش را نخورد!
هارلی بدون آرایش غلیظ و موهای رنگارنگش، خوشحال است. اگرچه بقیه از انتقالشان به این کمپ دلخوشی ندارند، اما ناثباتی روانی هارلی کاری میکند تا او از حضور در این گروه خوشنود باشد.
در این نما ریک فلگ و جون مون را میبینیم. جون مون همان اینچنترس از آنتاگونیستهای اصلی این فیلم است که جلوتر به آن میرسیم. اما نکتهی مهم این نما این است که نشان میدهد ظاهرا او و ریک فلگ قبل از تسخیر شدن جون مون توسط جادوگری شیطانی، رابطهی نزدیکی با یکدیگر داشتهاند. همچنین ریک درحال نگاه کردن به برگهی انتقال ددشات است که نشان میدهد او هم برای برنامهی جوخه انتحاری همراه بقیه از بلکگیت به کمپ بِلریو (Belle Reve) منتقل شده است.
بهطرز قابلدرکی ددشات در طول فیلم کلاه به سر ندارد. بالاخره آدم عاقل وقتی ویل اسمیت را استخدام میکند، چهرهاش را مخفی نمیکند. اما نمایی در تریلر هست که او را با تمام تجهیزاتش نشان میدهد.
پسر خوشگل بابا کیه؟
این تریلر فاش میکند که بله، کیلرکراک آدمخوار است. در نمایی صدمثانیهای او را میبینیم که مثل کروکودیل مستندهای راز بقا از زیر آب بیرون میآید و یکی از نگهبانها را مثل گورخر شکار میکند. مثل اینکه مسئولان زندان برای قرار دادن حوضچهی آب در سلولش تمام جوانب کار را بررسی نکرده بودند!
و بالاخره به اینچنترس میرسیم. آنتاگونیستی که در کمیکبوکها توسط یک جادوگر شرور تسخیر شده و قابلیتهای جادویی و فراطبیعی بهدست میآورد. شاید فکر میکردیم دیوید آیر از شدت تواناییهای اینچنترس بکاهد و او را به یک جهشیافتهی معمولی دیگر تبدیل کند، اما این تریلر تایید میکند که آنها قصد دارند داستان ریشهای او را بدون کمکاری دنبال کنند.
در جالبترین لحظهی تریلر هارلی کویین طبق معمول به نگهبانان زندان میگوید صداهای داخل سرش به او میگویند تا همه را بکشد!
کاملا مشخص است که ریک فلگ و ددشات به عنوان رهبران جوخه قرار است در طول پردهی اول و دوم فیلم روی اعصاب یکدیگر بروند تا بالاخره اختلافاتشان را کنار بگذارند، با یکدیگر دست رفاقت بدهند و قول بدهند که تا ابد درکنار هم بجنگند.
ظاهرا جوخه از آسمان توسط هلیکوپترها پشتیبانی میشود. اما نکتهی مهمتر این نما این است که آنها در حال نبرد با چیزی هستند که از خودش لیزر شلیک میکند.
شاید همهچیز زیر سر این فضاپیمای غولپیکر بیگانه باشد.
اگر فکر میکنید تنها آنتاگونیست فیلم به جادوگران خلاصه میشود، اشتباه میکنید. با توجه به چیزی که در این عکس قابلدیدن است، جوخه با نیرویی درافتاده که میتواند ماشین زرهی ارتش را به چنین آش له و لوردهای تبدیل کند.
دوباره در این نما نیز شاهد یک ساختمان رسمی و ظاهرا دولتی هستیم که انگار بمبی حاوی جوهر سیاه در مرکزش منفجر شده و همهجا را به گند کشیده است. از آنجایی که سیاه رنگ موردعلاقهی اینچنترس است. پس، شاید همهچیز زیر سر اوست.
در اینجا که به نظر ایستگاه مرکزی متروی گاتهام است، حتما اتفاق بدی افتاده و یک گندکاری حسابی از خودش برجای گذاشته است. خوشبختانه فلک و ددشات تا آن زمان کدورتها را فراموش کرده و درکنارهم تیراندازی میکنند.
احتمالا اینجا همان ساختمانی است که پُر از آشغالهای سیاه بود. این نما یادآوری میکند که مهم نیست چقدر به هارلی میگویید که عضوی از یک تیم است. این دختر در اولین فرصت همه را دور میزند تا برای چوب بیسبالشِ جمجمه پیدا کند. البته این تریلر که علاقهی زیادی به او دارد بیشتر از همه او را نشان میدهد و این یعنی او قرار است از کاراکترهای اصلی فیلم باشد.
یکی از جالبترین نکات این تریلر این است که از قرار معلوم جوخه فقط برای مبارزه با اینچنترس تشکیل نشده، بلکه آنها در این مسیر با گلهای از زامبیهای بایومکانیکی تنومندی نیز روبهرو میشوند. دوباره پوست سیاهشان که مثل ریشههای درهمتنیده میماند نشان میدهد که به احتمال زیاد اینچنترس در خلق این موجودات دست داشته است.
به نظر میرسد آنها قبل از اینکه به این شکل دربیاند، جزو گروه ضدشورش پلیس بودهاند؛ چون در عکس بالا میتوان زره ضدشورششان را تشخیص داد و در عکس پایین هم کسی که در حال کشته شدن بهدست کیلرکراک است، تفنگ دارد.
این نشان میدهد هارلی تنها کسی نیست که توسط جوکر شکنجه میشود. ظاهرا او زندانی دیگری هم دارد. خالکوبی لب خندانِ قرمز جوکر را برروی دستش داشته باشید!
برخورد قهقهی شیطانی جوکر با کتوشلوار گرانقیمت و رسمیاش عالی است!
اینچنترس در کاخ سفید؟! عجیبترین نمای تریلر زمانی است که نه تنها اینچنترس را درحال کشتن نمیبینیم، بلکه او را درحال گفتگو با دولت و چیزی شبیه به این میبینیم. دقت کنید کسی که در بکگراند تصویر نشسته چندان وحشتزده به نظر نمیرسد.
از آنجایی که کل دولت با برنامهی جوخهی انتحاری موافق نیست، امکان دارد مخالفان برنامهی جوخه با اینچنترس برای از بین بردن جوخه به توافق رسیده باشند. و به ترتیب، همهچیز رسما به آشوبی غیرقابلکنترل ختم میشود.
درحالی که جوکرِ هیث لجر وسیلهای برای گسترش هرجومرج بود، به نظر میرسد جایگزینش به مجموعه چاقوهای زنجانی ریز و درشتش میبالد. در این نما به نظر نمیرسد هنوز خالکوبی «Damaged» برروی پیشانیاش وجود داشته باشد. پس آیا امکان دارد در اینجا با فلشبکی به گذشتهی هارلی کویین و برخورد جوکر و هارلی با بتمن طرف باشیم؟
به افکت جمجمههای رقصان بیرون آمدن از شمشیر کاتانا نگاه کنید و تمام انتظاراتتان از واقعگرایی در این فیلم را ببوسید و بگذارید کنار!
در کمیکبوکها، شخصیت کاتانا به دنبال گرفتن انتقام همسرش است؛ همسری که روحش بعد از کشته شدن وارد شمشیر کاتانا میشود. اگرچه این موضوع ترسناک است، اما کاتانا واقعا شخصیت بدی نیست. آیا او در فیلم کاملا آنتاگونیستوار رنگآمیزی میشود؟ آن جمجمههای شبحوار که نشانهی آدمهای خوب نیست.
با توجه به تغییر رنگ چشمهایش، به نظر میرسد قدرتهای او چیزی فراتر از شمشیرش است. شاید هم او توسط چیزی تسخیر شده باشد؟
در تریلر چندباری بهطور مختصر اسکات ایستوود را میبینیم. مشخصا او در کنار ریک فلگ یکی از اعضای خوب جوخه است. فقط سوالی که میماند این است که چرا بازیگر ستارهای مثل ایستوود باید نقش غیرمهم و ناشناختهای داشته باشد. اینجا به یکی از تئوریهای طرفداران دربارهی هویت کاراکتر ایستوود میرسیم. برخی بر این باورند که آقای ایستوود نقش دیک گریسون یا همان نایتوینگ را در این فیلم برعهده دارد و او به دستور بتمن به درون جوخه نفوذ کرده تا از کارهای آنها اطلاع پیدا کند. احتمالا از آنجایی که بروس وین خاطرهی بدی سر ماجرای جیسون تاد با جوکر دارد و این روزها هم سرش با شاخوشانهکشی با سوپرمن گرم است، نایتوینگ بهترین کسی است که میتواند به عنوان یک مامور مخفی وارد جوخه شده و رد جوکر را بزند.
در این نمای اول به نظر میرسد این هیولای بیشاخودم در حال برخورد با یک قطار است و در نمای بعدی برخورد کامل میشود. این هیولا که فعلا اسم اصلیاش را نمیدانیم مثل یک موجودِ کابوسوار رنگوارنگِ عجیبوغریب میماند. در این زمینه چند تئوری داریم: اولی میگوید این شاید یک هیولای خردهپا باشد که آماندا والر برای گرم کردن جوخه کشتنش را به آنها واگذار کرده است. از همین رو، عدهای باور دارند که این موجود بینام و نشان همان «مرد خالکوبی»، یکی از ضدقهرمانهای درجهدوی دنیای دیسی است که توانایی زنده کردن خالکوبیهایش را دارد (چی بهتر از این!).
تئوری دوم میگوید که این هیولا در واقع «کریپر» (The Creeper) همان روح زندانیشده در شمشیر کاتانا است که بعد از شکستن شمشیر آزاد شده است. او بدونشک شیطانی به نظر میرسد و همانند کریپر سبز و زرد و قرمز است.
بعد از جوکر لجر که همچون گرگی تنها نقشههایش را اجرا میکرد و در این راه از نوچههای دیگر خلافکارها سوءاستفاده میکرد، خیلی خوب است که میبینیم این جوکر باند خلافکاری دیوانهی منحصربهفرد خودش را راهاندازی کرده که شامل یک خرس پاندای تیرانداز هم میشود!
و مهمترین نوچه و رانندهی جوکر، جانی فراست است که درست پشت سر او ایستاده است.
این نما میتواند مدرک دیگری برای تایید تئوری حضور کریپر در فیلم باشد. در کمیکها این کیلرکراک است که شمشیر کاتانا را میشکند و در اینجا هم به نظر میرسد آنها با یکدیگر درگیر شدهاند. یا شاید این نما فقط میخواهد بگوید نمیتوان به راحتی به کراک اعتماد کرد. چون او فارق از خوب و بد و رفیق و دشمنبودن، وقتی گرسنه میشود، چشمانش را میبندد و آروارهاش را باز میکند.
نماهای بیشتری از هیولاهایی که با توجه به لباس و سلاحهایشان قبل از اینکه به این روز بیافتند جزو گروه ضربت پلیس بودهاند.
باید انتظار سه «قهرمان» یا حداقل کسانی که بیشتر از بقیه بهشان اهمیت میدهیم را در «جوخهی انتحاری» بکشیم. اولی ریک فلک، آدمخوبهی کسلآور گروه است؛ دومی ددشات، ضدقهرمانِ غمگین و تراژیک و آخری هارلی کویین است که تمرکز زیادی بر روی اوست. نه به خاطر اینکه هارلی باحال است، بلکه او یکی از تقاطعهایی است که داستان فیلمهای دنیای دیسی را به هم متصل کرده و تاریخسازی میکند. پس، انتظار داشته باشید آنها وقت بیشتری را نسبت به بقیه در فیلم نهایی به خود اختصاص دهند.
و افسوس از اینکه الدیابلو با وجود داشتن باحالترین قدرتها در بین اعضای جوخه، بهروشنی نقش مهمی در داستان نخواهد داشت.
حتی هارلی هم تحتتاثیر قدرتهای او قرار گرفته است!
یکی از بزرگترین چیزهایی که در تریلر تایید میشود، چگونه هارلیشدنِ هارلی است. شاید بعد از انتشار اولین تریلر فیلم فکر میکردیم او محصول شکنجههای جوکر است، اما ظاهرا دیوید آیر به سراغ روایت ریشهی متفاوتی از او رفته است. در این نسخه، هارلی به درون دیگ مواد شیمیایی سقوط میکند و جوکر او را در فُرم ناثباتِ جدیدش بیرون میکشد. بماند که در کمیکها این خود جوکر است که او را هُل میدهد!
نمای خیلی سریعی از خانم دکتر هارلین کوئنزلِ قبل از عمل هم داریم!
این نما انفجاری جادویی را به تصویر میکشد که به معنای دو چیز است: یا اینچنترس به سیم آخر زده و دارد تمام نیروهایش را به مصاف با جوخه میفرستد یا شیطان شمشیر کاتانا در حال فرار است. هرچه هست باید در این فیلم انتظار وقوع اتفاقات جنونآمیز زیادی را بکشیم. و واکنش کاپیتان بومرنگ برای انتقال زیبایی این صحنه کافی است.
اینجا هارلی کُتش را بهطرز قهرمانانهای برای نجات «کسی» در میآورد. یا حداقل اینطوری به نظر میرسد. تنها چیزی که میخواهم دوستی او و جوکر و برخورد آنها با خفاش گاتام در فیلم سولوی بتمن است!
و نمای پایانی هم به هارلی اختصاص دارد که ویترین یک مغازه را میشکند و کیف دستیای که چشماش را گرفته بود را برمیدارد. وقتی ریک فلگ از دستش عصبانی میشود، هارلی جواب میدهد: «ما آدم بدیم. کارمون همینه». این یعنی هرگز نباید این کاراکترها را به جای قهرمان اشتباه بگیریم.
این شاید چیز بزرگی به نظر نرسد، اما اگر کوچکترین علاقهای به طراحیهای گرافیکی برانگیزنده دارید، طراحی آرت و فونت فیلم به معنای واقعی کلمه خیرهکننده است. رنگهای نئونی آشفتهی فیلم کاملا با عناصری که در ظاهر جوکر و هارلی کویین میبینیم همخوانی دارد.
شما دربارهی دومین تریلر «جوخهی انتحاری» چه فکر میکنید؟ آیا با تغییرات فیلم موافقاید؟
تهیه شده در زومجی
نظرات