گزارش باکس آفیس: دومین صدرنشینی متوالی Coco و تقلای Justice League در تکرار فروش Man of Steel
باکس آفیس این هفته در زمینهی عدم داشتن هیچگونه تازهاکران گستردهای، سوت و کور بود. اما در عوض فیلمهای قدیمیتر و تازهاکرانهای محدود این فرصت را روی هوا زدند و از این موقعیت برای مورد توجه قرار گرفتن نهایت استفاده را کردند. اولین تازهاکران محدود هفته «تایتانیک» (Titanic)، شاهکار عاشقانهی جیمز کامرون بود که در ۸۷ سینمای دالبی ویژن به مناسب ۲۰ سالگیاش روی پرده رفت و ۴۱۵ هزار دلار در طول آخرهفتهی افتتاحیهاش کسب کرد. رقمی که به معنای میانگین سینما به سینمای ۴۷۷۰ هزار دلار است؛ آماری که برای فیلمی ۲۰ ساله که همین حدود ۵ سال پیش در دو هزار و ۶۰۰ سینما اکران شده بود، رقم خیلی خوبی است. این فیلم فقط یک هفته روی پرده خواهد ماند. رقمی که «تایتانیک» این هفته به دست آورده است، مجموع درآمد خانگی آن را به ۶۵۹ میلیون دلار میرساند. این یعنی فیلم شاید بتواند تا پایان دورهی اکران کوتاهش از مرز ۶۶۰ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی عبور کند و همچنین یکی-دو میلیون دیگر به جیب بزند تا شانس بیشتری برای محافظت از خودش در برابر «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) که احتمالا برای تصاحب جایگاه سوم پرفروشترین فیلم تاریخ باکس آفیس خانگی از راه میرسد خواهد داشت. اگر افتتاحیهی «آخرین جدای» در مقایسه با «نیرو برمیخیزد» (Force Awakens) با همان ۳۰ درصد افت فروشی که «امپراتوری حمله میکند» نسبت به «جنگ ستارگان: امیدی تازه» با آن روبهرو شده بود مواجه شود، در نتیجه فیلم دور و اطرافِ ۶۵۵ میلیون دلار خواهد فروخت که در آن صورت یکی-دو میلیون دلاری که «تایتانیک» در حال حاضر در آورده است برای نگه داشتنِ فیلم جیمز کامرون در ردهی سوم تاثیرگذار خواهد بود.
اما در همین حین به نظر میرسد کمپانی پارامونت بالاخره یک موفقیت بیچون و چرا در دست و بالش دارد. پرفروشترین تازهاکران محدود این هفته «هنرمند فاجعه» (The Disaster Artist) با بازی جیمز فرانکو بود. این کمدی بسیار تحسینشده که حکم داستان پشتصحنه و بازسازی فیلم کالت «اتاق» (The Room) را دارد کارش را با کسب یک میلیون و ۲۲۰ هزار دلار در ۱۹ سینما شروع کرد. رقمی که به معنی میانگین سینما به سینمای فوقالعادهی ۶۴ هزار دلار است. این درآمد کمنظیری برای فیلمی است که اکرانش را در بیش از ۱۰ سینما آغاز کرده است، اما همزمان این احتمال هم وجود دارد که فیلم فقط مورد توجهی سینادوستان نِرد که با فیلم «اتاق» آشنایی دارند قرار بگیرد. تصور اینکه عموم مردم برای تماشای بازسازی یک فیلم کالت بد به تماشای جیمز فرانکو، سث روگن و دیو فرانکو بروند سخت است. اما این احتمال هم وجود دارد که کمپانی A24، آن را کم و بیش به عنوان آخرین کمدی روگن و فرانکو تبلیغات کند که همزمان داستان واقعی مراحل ساخت یکی از بدترین فیلمهای کلاسیک سینما هم است. دیگر تازهاکران بزرگ و موفق این هفته اما «شکل آب» (The Shape of Water)، محصول فاکس سرچلایت است. جدیدترین ساختهی فانتزی/عاشقانهی گیرمو دلتورو کسانی مثل سالی هاوکینز، داگ جونز، اُکتویا اسپنسر، مایکل شنون و ریچارد جنکینز را در گروه بازیگرانش دارد.
این فیلم که با نقدهای فوقالعاده مثبتی روبهرو شده فقط در دو سینما در نیویورک روی پرده رفت تا تعداد سینماهایش از هفتهی بعد گسترش پیدا کنند. هدف از اکران فیلم در دو سینما، ایجاد یک سروصدای رسانهای در زمینهی فروش قبل از آغاز اکران گسترده بود که این ماموریت با موفقیت انجام شد. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۱۶۶ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد که به معنی میانگین سینما به سینمای معرکهی ۸۳ هزار دلار است. تحلیلگران امیدوارند که این فیلم بعد از اکران در ۷ هزار و ۹۶۳ سینما در آخرهفتهی کریسمس، اکرانی در حد و اندازهی فیلمهای جریان اصلی داشته باشد و البته اگر فیلم بتواند سر سفرهی فصل جوایز بشیند که نانش توی روغن خواهد بود. خلاصه فاکس سرچلایت با استفاده از «شکل آب» و «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)، سال بیرونقش را بالاخره با موفقیت به اتمام رساند. تنها اکران محدود این هفته که با استقبال خوبی مواجه نشد، اولین انتشار مستقل آمازون بود. «واندر ویل» (Wonder Wheel)، جدیدترین فیلم وودی آلن در ۵ سینما روی پرده رفت و ۱۴۵ هزار و ۵۵۵ دلار به جیب زد که به معنی میانگین سینما به سینمای قابلقبول ۲۸/۱ دلار است. آماری که میانگین سینما به سینمای بهتری در مقایسه با «جادو در مهتاب» (Magic in the Moonlight) و «مرد بیمنطق» (The Irrational Man) است و حالا باید صبر کنیم و ببینیم «واندر ویل» درآمد ۱۰ میلیونی یا ۵ میلیونی کدام از این دو فیلم را تکرار خواهد کرد. البته با توجه به نقدهای ضعیف و عدم داشتن هیچگونه شانسی برای حضور در اسکار، این احتمال وجود دارد که «واندر ویل» خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم به پایان کارش برسد.
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول ولی بگذارید از «کوکو» (Coco)، محصول دیزنی/پیکسار شروع کنیم که برای دومین هفتهی متوالی، صدرنشین جدول باقی ماند و اگر هفتهی بعد کمدی «تازه شروع شده» (Just Getting Started) با حضور مورگان فریمن، رنه روسو و تامی لی جونز شوکهکننده ظاهر نشود، «کوکو» این فرصت را دارد تا قبل از «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، برای سومین هفتهی متوالی هم صدر جدول را دست خودش نگه دارد. این انیمیشن با ۴۸ درصد افت فروش مواجه شد، ۲۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار به دست آورد و مجموع درآمد ۱۲ روزهاش را به ۱۰۸ میلیون و ۹۴۵ هزار دلار رساند. در مقایسه «یخزده» (Frozen) در هفتهی دومش با ۵۳ درصد، «گیسوکمند» (Tangled) با ۵۵ درصد و «موآنا» (Moana) با ۵۰ درصد افت فروش مواجه شدند. حتی «داستان اسباببازی ۲» هم در سال ۱۹۹۹ با ۵۱ درصد افت مواجه شده بود. «کوکو» با وجود افتتاحیهاش که ۱۱ درصد کمتر از «موآنا» بود، خیلی نزدیک به تکرار درآمد ۱۰ روزهی ۱۱۹ میلیون دلاری «موآنا» است که در این صورت میتوان فروش نهایی ۲۵۸ میلیون دلاری خانگی آن را پیشبینی کرد. این وسط، «کوکو» دارد در چین هم غوغا میکند و این در حالی است که در جریان کریسمس هم خبری از انیمیشنی از استودیوی ایلومینیشن به عنوان رقیب نخواهد بود. «کوکو» تاکنون رقم خیرهکنندهی ۷۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار از چین به دست آورده است که آن را همین الانش در ردهی سوم پرفروشترین انیمیشنهای دیزنی در این کشور قرار میدهد. فیلم در هفتهی دومش با ۱۴۸ درصد رشد فروش مواجه شد و در این زمینه پشت سر «زوتوپیا» (Zootopia) در ردهی دوم قرار گرفت. «کوکو» تا حالا رقم خارقالعادهی ۲۸۰ میلیون دلار را از سرتاسر دنیا کسب کرده است که حدود ۱۰۰ میلیون دلار بیشتر از پولی است که «موآنا» در این نقطه از اکرانش کسب کرده بود.
«کوکو» باری دیگر ثابت میکند که پیکسار برای موفقیت به دنبالهسازی نیازی ندارد
تمام این موفقیتها باعث شد تا «کوکو» باری دیگر ثابت کند که پیکسار برای موفقیت به دنبالهسازی نیازی ندارد. بعد از شکست اسفناک «ماشینها ۲» (Car 2)، رسانهها از این میگفتند که این استودیو، جادوی همیشگیاش را از دست داده است، اما حقیقت این است که این استودیو از سال ۲۰۱۰ تاکنون در حال انجام همان روتین همیشگیاش بوده است. البته که تعداد دنبالههای پیکسار از سال ۲۰۱۰ به این سمت بیشتر بوده است، اما آنها به همان اندازه هم فیلمهای غیردنباله داشتهاند. از سال ۲۰۱۰ تاکنون پیکسار پنجتا دنباله در قالب «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3)، «ماشینها ۲»، «دانشگاه هیولاها» (Monsters University)، «در جستجوی دوری» (Finding Dory) و «ماشینها ۳» (Cars 3) ساخته و چهارتا فیلم اورجینال در قالب «شجاع» (Brave)، «پشت و رو» (Inside Out)، «دایناسور خوب» (The Good Dinosaur) و «کوکو» عرضه کرده است. حالا تعادل بین این دو گروه قرار است با عرضهی «شگفتانگیزان ۲» در سال آینده و «داستان اسباببازی ۴» در سال بعد از آن تغییر کند. اما نکتهای که با آن کار داریم این است که بعد از آن دیگر چیز خاصی برای دنبالهسازی باقی نمیماند. نه تنها دنیا در انتظار دنبالهای برای امثال «شجاع»، «زندگی یک حشره» و «دایناسور خوب» نیست، بلکه فیلمهایی مثل «بالا» (Up) و «وال-ایی» (Wall-E) هم که اصلا جزو فیلمهای دنبالهپسند نیستند. احتمالا پیکسار بالاخره سراغ ساخت «کوکو ۲»، «شگفتانگیزان ۳» یا «داستان اسباببازی ۵» هم خواهد رفت. اما «ماشینها ۳» کم و بیش پایانی بر مجموعه لایتینگ مککویین بود (مگر اینکه اسپینآف کروز رامیرز ساخته شود) و «راتاتویی ۲» هم در اولویت دنبالهسازی قرار ندارد. چون فیلم شاید گیشه و نقدهای قویای داشت، اما از لحاظ فروش محصولات جانبی تعریفی نداشت.
پس حتی اگر پیکسار از سال ۲۰۱۰ به این سمت کمی زیادی رو به دنبالهسازی هم آورده باشد، آنها بالاخره به نقطهای میرسند که چیزی برای دنبالهسازی نخواهند داشت. آنها بعد از سال ۲۰۱۹ یکجورهایی باید شروع به ساخت فیلمهای اورجینال کنند تا بتوانند برای آن اورجینالها، دنباله بسازند. باید شروع به بذرریزی دوباره کنند تا بتوانند در آینده درو کنند. اصلا یکی از ویژگیهای مثبت بازسازیهای لایو اکشنِ انیمیشنهای دیزنی توسط این کمپانی همین است. از آنجایی آنها نمیتوانند دنبالهای برای آن انیمیشنها بسازند، مجبور به تولید انیمیشنهای جدید میشوند. خبر خوب این است که برخلاف برداشت عموم مردم که فیلمهای اورجینال پیکسار خیلی بدتر از دنبالههایش میفروشند، به هیچوجه اینطور نیست. هجده فیلم پیکسار با احتساب نرخ تورم فروشهای گیشهی خانگی که از «داستان اسباببازی» شروع میشوند و تا «ماشینها ۳» ادامه دارند، بهطور میانگین ۳۳۵ میلیون دلار در آمریکای شمالی فروختهاند. شش دنبالهی آنها (داستان اسببازی ۲، داستان اسباببازی ۳، ماشینها ۲، دانشگاه هیولاها، در جستجوی دوری و ماشینها ۳) بهطور میانگین ۳۴۳ میلیون دلار در گیشهی خانگی فروختهاند. اما ۱۲ فیلم اورجینال آنها (بدون احتساب «کوکو») بهطور میانگین ۳۳۲ میلیون دلار در گیشهی خانگی کسب کردهاند. بله، دنبالهها بهطور میانگین بلیتهای بیشتری فروختهاند، اما نه با فاصلهی زیادی. حتی وقتی ذرهبین به دست میگیریم متوجه میشویم در حالی که دنبالههای «داستان اسببازی» میانگین فروشِ دنبالهها را بالا میبرند، دنبالههای «ماشینها» (دوتا از سه کمفروشترین فیلمهای پیکسار) میانگین را پایین میآورند. آره، «در جستجوی دوری» با احتساب نرخ تورم ۵۰۱ میلیون دلار (۴۸۶ میلیون در سال ۲۰۱۶) فروخت، اما «پشت و رو» (پردرآمدترین فیلم اورجینال آنها در داخل و دنیا) نیز با احتساب نرخ تورم، ۳۸۵ میلیون دلار (۳۵۶ میلیون در سال ۲۰۱۵) به دست آورد. مقایسهی فروش داخلی نشان میدهد که دنبالهها و اورجینالهای پیکسار نسبتا درآمد یکسانی دارند.
راستش در گیشهی جهانی این فاصله بیشتر است. به لطف «داستان اسباببازی ۲» (که در سال ۱۹۹۹ اکران شد) و «ماشینها ۳» (که یک شکست جهانی بود)، میانگین فروش جهانی شش دنبالهی پیکسار بدون احتساب نرخ تورم ۷۱۳ میلیون دلار است که در مقابل میانگین فروش جهانی ۵۸۸ میلیون دلاری ۱۲ فیلم اورجینال آنها قرار میگیرد. مطمئنا با اکران «داستان اسباببازی ۴» و «شگفتانگیزان ۲»، این فاصله بیشتر هم خواهد شد، اما روی هم رفته الان ما در دورانی هستیم که اورجینالهای پیکسار تقریبا به اندازهی دنبالههایشان میفروشند. پیکسار برای همیشه نمیتواند با دنبالههایش زنده بماند و خبر خوب این است که آنها دلیلی هم برای چسبیدن به دنبالههایشان ندارند. پس وضعیت پیکسار در سال ۲۰۱۷ هیچ فرقی با وضعیت پیکسار در سال ۲۰۱۱، یا ۲۰۰۶ یا ۲۰۰۱ ندارد. تاریخ این استودیو سرشار از فیلمهایی مثل «در جستجوی نمو»، «راتاتویی»، «وال-ایی» و «بالا» است که باید شکست میخوردند اما نخوردند و همین که دوتا از غیرنوآورانهترین فیلمهای اخیرشان (ماشینها ۳ و دایناسور خوب) جزو کمفروشترین فیلمهایشان قرار گرفتند به این معناست که خود آنها هم میدانند که موفقیتشان ارتباط نزدیکی با خلاقیت به خرج دادن در فیلمهایشان دارد. پیکسار از معدود استودیوهایی است که سنت هالیوود دربارهاش صدق نمیکند. شاید دنبالههایش میترکانند، اما مردم به همان اندازه منتظر فیلمهای جدیدشان هم هستند که این خود فرصت منحصربهفردی برای آنهاست و عملکرد این روزهای «کوکو» هم باری دیگر آن را ثابت میکند.
The Shape of Water نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرده ولی فعلا فقط در دو سینما روی پرده رفته است
اما در ردهی دوم جدول به «جاستیس لیگ» (Justice League) میرسیم که این روزها وضعیت عجیب و غریبی را میگذراند. اگر در حال صحبت کردن دربارهی هر فیلم دیگری بودیم، افتتاحیهی ۹۴ میلیون دلاری، درآمد خانگی ۱۷ روزهی ۱۹۷ میلیون دلاری و فروش جهانی ۵۶۷ میلیون دلاری در کمتر از سه هفته نسبتا عالی محسوب میشد. اما برادران وارنر «جاستیس لیگ» را نه به عنوان پایاندهندهی یک سهگانه مثل «ماتریکس: انقلابها» (The Matrix: Revolutions) یا آغازکنندهی مجموعهای مثل «نگهبانان کهکشان» (Guardians of Galaxy)، بلکه به عنوان جمعبندی برنامهریزی ۵ سالهی دنیای سینمایی دیسی معرفی کرد. فیلمی که همزمان حکم سنگبنای آیندهی این مجموعه را هم بازی میکند. تمام اینها در حالی بود که فیلمبرداریهای دوبارهی فیلم بودجهی فیلم را به رقم هنگفت ۳۰۰ میلیون دلار رساند و نقدهای منفی فیلم را به همه اینها اضافه کنید. بنابراین روبهرو شدن با جاستیس لیگی که اکرانش را با افتتاحیهای کمتر از «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) شروع میکند و اکران خانگیاش با رقم کمتری نسبت به «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۲۵۹ میلیون دلار) تمام میشود و فروش جهانیاش نزدیک به «مرد پولادین» (۶۶۸ میلیون دلار) است، دلیلی برای جشن و پایکوبی نیست. «جاستیس لیگ» سومین هفتهی اکرانش را با کسب ۱۶ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار شروع کرد، با ۶۰ درصد افت فروش مواجه شد و به درآمد ۱۷ روزهی ۱۹۷ میلیون و ۳۳۶ هزار دلار دست پیدا کرد.
در مقایسه، این افت فروش بهتری نسبت به دنبالههای «هانگر گیمز» (Hunger Games) و دنبالههای پایانی «هری پاتر» است، اما دقیقا برابر با افت فروش دو دنبالهی آخر «گرگ و میش» (The Twilight) و «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» است. عملکردی شبیه به «جانوران شگفتانگیز» دقیقا همان چیزی است که خود برادران وارنر میخواهد. اگر فیلم شبیه به اسپینآف «هری پاتر» جلو برود میتواند شانس رسیدن به ۲۵۰ میلیون دلار فروش خانگی را داشته باشد. این رقم در کنار مجموع جهانی نزدیک به ۷۰۰ میلیون دلار، هرچه نباشد، حداقل میتواند به نتیجهی آبرومندانهای برای «جاستیس لیگ» منتهی شود. ولی «جاستیس لیگ» فرصت زیادی برای رسیدن به این ارقام ندارد. حدود یک و نیم هفتهی دیگر «جنگ ستارگان: آخرین جدای» از راه میرسد و بعد از آن لشگر «جومانجی» (Jumanji)، «تمام پولهای دنیا» (All the Money in the World)، «پیچ پرفکت ۳» (Pitch Perfect 3)، «بزرگترین شومن» (The Greatest Showman)، «شکل آب» (The Shape of Water)، «کوچکسازی» (The Downsizing) و «پدران جایگزین» (Father Figures) روی سرش سرازیر خواهند شد.
این آشی بود که خود برادران وارنر برای خودش پخت. وقتی «مرد پولادین» در حد انتظارات نفروخت (۶۶۸ میلیون دلار در جهان)، آنها «مرد پولادین ۲» را شتابزده به «بتمن علیه سوپرمن» تغییر دادند
این آشی بود که خود برادران وارنر برای خودش پخت. وقتی «مرد پولادین» در حد انتظارات نفروخت (۶۶۸ میلیون دلار در جهان)، آنها «مرد پولادین ۲» را شتابزده به «بتمن علیه سوپرمن» تغییر دادند. حالا اوضاع «جاستیس لیگ» به گونهای است که تکرار فروش قسمت دوم که هیچ، بلکه در تکرار فروش خانگی ۲۹۱ میلیون دلاری «مرد پولادین» هم مشکل دارد. این سناریو آدم را یاد سری «ماتریکس» میاندازد. اولین فیلم واچوفسکیها ۱۷۱ میلیون در خانه و ۴۶۳ میلیون از سرتاسر دنیا در بهار ۱۹۹۹ به دست آورد. در آن زمان، این فیلم پشت سر فروش ۴۹۴ میلیونی «گردباد» (Twister)، پرفروشترین فیلم وارنر در دنیا بود. چهار سال بعد «ماتریکس: بارگذاری مجدد» (The Matrix: Reloaded) با کسب ۱۳۴ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه تبدیل به دنبالهای غیرمنتظره شد. اما تماشاگران چندان از فلسفهی بیش از اندازهی این فیلم خوششان نیامد و در نتیجه فیلم با افت فروش مواجه شد. در نهایت «بارگذاری مجدد» کارش را با کسب ۲۸۱ میلیون در خانه و ۷۴۲ میلیون در دنیا به پایان رساند و به عنوان فیلمی با درجه سنی R، از خود رکورد به جا گذاشت. چراغ سبز گرفتنِ قسمت سوم ردخور نداشت. با این حال واکنش ضعیف مردم نسبت به «بارگذاری مجدد» باعث عملکرد فاجعهبار «ماتریکس: انقلابها» شد. قسمت نهایی سهگانه اکرانش را با افتتاحیهی ۸۴ میلیون دلار شروع کرد و با کسب ۱۳۴ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۲۱ میلیون دلار فروش جهانی به پایان کارش رسید. بله، درست بعد از قسمت دوم که در باکس آفیس غوغا به پا کرد و بین طرفداران با استقبال کافی روبهرو نشد، قسمت سومی را داشتیم که کمتر از قسمت اول فروخت. اگرچه مقایسهی سری «ماتریکس» با سهگانهی «مرد پولادین» دقیقا یکسان نیست، (بالاخره قسمت اول «ماتریکس» خیلی بهتر و تاریخسازتر از «مرد پولادین» بود)، اما منظور را میرساند. با اینکه برادران وارنر از این سهگانه انتظار چیزی شبیه به «ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) یا سری «بورن» (Bourne) را داشت (فیلمهایی که قسمت به قسمت فروش بهتری دارند)، اما کارش به مجموعهای کشید که همزمان با قسمت دوم اوج گرفت و سقوط کرد و سوخت. ناگفته نماند که «ماتریکس: انقلابها» (که کماکان سه برابر بودجهاش فروخت) سرانجام سهگانه بود، اما «جاستیس لیگ» قرار بود آغازگر یک مجموعه باشد.
در ادامهی خبرهای فروش فیلمهای قدیمی بگذارید از «تفکر کن» (Wonder) بگویم که در سومین هفتهی اکرانش ۱۲ و نیم میلیون دلار دیگر کسب کرد. این درام ۲۰ میلیون دلاری بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته، ۸۸ میلیون دلار فروخته است. تحلیلگران پیشبینی میکنند که این فیلم تا هفتهی آینده از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد تا به پرفروشترین موفقیت خانگی لاینزگیت در سال ۲۰۱۷ و بزرگترین موفقیتشان از زمان «لالالند» (La La Land) تبدیل شود. اگرچه فیلم موفق به تکرار آمار «نقطهی کور» (The Blind Side) که تا روز هفدهم اکرانش ۱۲۰ میلیون دلار فروخته بود نشده است، اما همچنان داریم دربارهی فیلمی حرف میزنیم که کارش را با رقمی دور و اطرافِ ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار به به اتمام خواهد رساند. این فیلم تا حالا ۱۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «ثور: راگناروک» (Thor: Ragnarok) در پنجمین هفتهی اکرانش ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت و به درآمد خانگی ۲۹۱ میلیون دلار دست پیدا کرد. جدیدترین فیلم مارول تاکنون ۸۱۶ میلیون دلار در دنیا فروخته است و تا هفتهی بعد یا کمی بعد از آن، از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش خانگی نیز عبور خواهد کرد. این یعنی «راگناروک» به هفتمین فیلم مارول در ۵ سال اخیر تبدیل شده که به فراتر از ۸۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرده است و در این زمینه به «اونجرز» (The Avengers)، «اونجرز: دوران اولتران» (Avengers: Age of Ultron)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War)، «نگهبانان کهکشان ۲» (Guardians of Galaxy Vol. 2) و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) میپیوندد. فیلمهایی که سهتایشان فقط متعلق به امسال هستند و این نشان میدهد که سقف ۸۰۰ میلیون دلار فروش جهانی کمکم دارد به حداقل فروشِ نرمال فیلمهای غیراونجرزی مارول تبدیل میشود. راستی، دیزنی این هفته از مرز ۵ میلیارد دلار فروش جهانی در سال ۲۰۱۷ هم عبور کرد. رقمی که شامل فروش «بازگشت به خانه» به عنوان محصول سونی نمیشود. این در حالی است که از همین حالا باید یک میلیارد دلار هم برای «جنگ ستارگان: آخرین جدای» کنار گذاشت.
کمدی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) در چهارمین هفتهی اکرانش ۷ و نیم میلیون دلار فروخت و به ۸۲ میلیون و ۸۱۴ هزار دلار در گیشهی آمریکای شمالی دست یافت. رقمی که اگرچه برای یک کمدی ۶۹ میلیون دلاری عالی نیست، اما این فیلم این هفته در ۲۵ سینمای خارجی روی پرده رفت و ۱۵ میلیون دلار دیگر کسب کرد و فروش خارجیاش را به ۳۴ میلیون دلار و مجموع جهانیاش را به ۱۱۷ میلیون دلار رساند. «قتل در قطار سریعالسیر شرق» (Murder on the Orient Express) حدود ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین هفتهی اکرانش به دست آورد و به درآمد ۲۴ روزهی ۸۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. این فیلم با کسب ۲۱۱ میلیون در دنیا حسابی دارد میترکاند و احتمالا تا قبل از کریسمس از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. انیمیشن «ستاره» (The Star)، محصول سونی ۴ میلیون دلار دیگر در سومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزهی ۲۷ میلیون و ۲۷۹ هزار دلار دست یافت. از سوی دیگر «کریسمس مامانهای بد»، ۳ میلیون و ۴۸۰ هزار دلار به دست آورد و به درآمد ۲۴ روزهی ۶۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رسید. درام تحسینشدهی «لیدی برد» (Lady Bird) تعداد سینماهایش را به یک هزار و ۱۹۴ سینما افزایش داد و ۴ میلیون و ۵۴۳ هزار دلار کسب کرد و به درآمد ۳۱ روزهی خوب ۱۷ میلیون دلار دست پیدا کرد. «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوی» حدود ۴ هزار و ۵۳۰ هزار دلار از اکران در یک هزار و ۴۳۰ سینما به دست آورد و به فروش ۲۴ روزهی امیدوارکنندهی ۱۳ میلیون و ۶۷۰ هزار دلار دست یافت.
درام دادگاهی «وکیل رومن جی. اسرائیل» (Roman J. Israel, Esq.) در هفتهی دومش با کله سقوط کرد و به کسب یک میلیون و ۹۳۵ هزار دلار و درآمد ۱۷ روزهی ۹ و نیم میلیون دلار رضایت داد. این رقم فاجعهباری برای یک درام ۲۲ میلیون دلاری نیست، اما فقط در صورتی میتواند به خودش تکانی بدهد که دنزل واشنگتن در اسکار مورد توجه قرار بگیرد. «مردی که کریسمس را اختراع کرد» (The Man Who Invented Christmas) حدود ۸۶۳ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش فروخت و ۳ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار به عنوان مجموع ۱۰ روزهاش به دست آورد. درام عاشقانهی «من را با اسم خودت صدا کن» (Call me Your Name) در هفتهی دومش محکم باقی ماند، ۲۸۱ هزار دلار کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ۹۸۰ هزار دلار دست یافت. «پروژهی فلوریدا» (The Florida Project) در نهمین هفتهی اکرانش ۱۲۹ هزار و ۲۴۰ دلار کسب کرد و به درآمد ۴ میلیون و ۸۷۳ هزار دلار دست پیدا کرد. «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of Sacred Deer) حدود ۴۰ هزار دلار دیگر در هفتمین هفتهی نمایشش به دست آورد و مجموع فروشش را به ۲ میلیون و ۱۹۲ هزار دلار رساند. «سیاهترین ساعت» (The Darkest Hour) حدود ۱۰۹ هزار دلار فروخت و به مجموع خانگی ۴۱۱ هزار دلار دست یافت. فیلمی که سرنوشتش به نامزد شدن یا نشدن گری اولدمن در اسکار بستگی دارد. نهایتا از «کینگزمن: دایرهی طلایی» (Kingsmen: The Golden Circle) بگویم که در هفتمین هفتهی نمایشش از مرز ۱۰۰ میلیون فروش خانگی عبور کرد. این فیلم که با ۱۰۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
۱ | Coco | ۲۶/۱ میلیون دلار |
۲ | Justice League | ۱۶/۵ میلیون دلار |
۳ | Wonder | ۱۲/۵ میلیون دلار |
۴ | Thor: Ragnarok | ۹/۶ میلیون دلار |
۵ | Daddy's Home 2 | ۷/۵ میلیون دلار |
۶ | Murder on the Orient Express | ۶/۷ میلیون دلار |
۷ | Lady Bird | ۴/۵ میلیون دلار |
۸ | Three Billboards Outside Ebbing, Missouri | ۴/۵ میلیون دلار |
۹ | The Star | ۴ میلیون دلار |
۱۰ | A Bad Moms Christmas | ۳/۴ میلیون دلار |