گزارش باکس آفیس: آیا «اونجرز» و «جنگ ستارگان» مسئول قتلِ «افراد ایکس» و «استار ترک» هستند؟
دنیای سینمایی مارول کماکان به فرمانروایی بلامنازعش بر فراز قلهی باکس آفیس ادامه میدهد و هیچ نشانهای از اینکه سینماروها از فیلمهای این استودیو دلزده شدهاند به چشم نمیخورد. مخاطبان شاید فیلم ضعیفِ دیگری از «افراد ایکس» یا بازسازی نصفه و نیمهی «مردان سیاهپوش» را نمیخواستند، ولی آنها بدون شک منتظرِ قسمتِ دیگری از مجموعهی دنیای سینمایی مارول و فیلم دیگری از مرد عنکبوتی در دنیای سینمایی مارول بودند. گزارشِ باکس آفیس این هفته را با «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far from Home)، محصول ۱۶۰ میلیون دلاری سونی شروع میکنیم که نمایشش را با کسب رقمِ دیوانهوارِ ۱۸۵ میلیون دلار در جریان ۶ روز اول اکرانش در گیشهی آمریکای شمالی آغاز کرد. این فیلم بعد از آغاز اکرانش در بازار چین از هفتهی گذشته (۱۴۴ میلیون دلار بعد از هشت روز)، ژاپن و هنگ کنگ، حالا این هفته در دیگر نقاط دنیا هم روی پرده رفت تا به ۵۸۰ میلیون دلار فروش جهانی که فقط ۲۹ میلیون دلارش متعلق به سینماهای آیمکس است دست پیدا کند. «دور از خانه» به ۹۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار افتتاحیهی سه روزه در آمریکای شمالی دست یافت که تقریبا برابر با افتتاحیهی ۹۲ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» در سال ۲۰۱۴ است. «دور از خانه» جایی بین «مرد عنکبوتی ۲» (۸۸ میلیون دلار افتتاحیهی سه روزه / ۱۸۰ میلیون دلار افتتاحیهی چهارشنبه تا دوشنبه) و «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» (۹۷ میلیون دلار افتتاحیه / ۱۶۵ میلیون دلار افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبه) در جایگاه دوم بزرگترین افتتاحیهی آخرهفتهی روزِ استقلال قرار میگیرد و اگر نرخ تورم را حساب کنیم، کماکان پشتسر «مرد عنکبوتی ۲» (۱۲۸ میلیون دلار)، «ترنسفورمرها ۳» (۱۱۱ میلیون دلار)، «روز استقلال» (۵۰ میلیون دلار / ۱۰۲ میلیون به نرخ امروز)، «مردان سیاهپوش» (۵۱ میلیون دلار / ۱۰۰ میلیون دلار به نرخ امروز) و «من نفرتانگیز ۲» (۸۳/۵ میلیون دلار / ۹۶ میلیون دلار به نرخ امروز) در جایگاه ششم بهترین افتتاحیههای آخرهفتهی روز استقلال تاریخ باکس آفیس جای میگیرد. «دور از خانه» باری دیگر روی یکی از رازهای موفقیتِ مارول تاکید میکند. این فیلمها بیش از اینکه یک مجموعه یا حتی دنیای سینمایی باشند، برندی هستند که کاراکترهای آنها در یک دنیای مشترک زندگی میکردند و هر از گاهی با هم تعامل دارند. البته که تماشای کراساورهای بزرگی مثل «اونجرز»ها و اپیزودهای داستانمحوری مثل «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» واجب است، اما فیلمهای آنها اکثرا مستقل هستند و تمرکزِ آنها همیشه بهجای اسطورهپردازیهای پیچیده و سرنخ دادن برای دنبالهها و آرکهای داستانی آینده، روی شخصیتهای اصلی کاریزماتیک و سرگرمکنندهشان است. مخاطبان میتوانند در سینماها حاضر شوند و بدون اینکه تمام فیلمهای مجموعه را دیده باشند، از تماشای آنها لذت ببرند.
اینکه شخصیتها بالاتر از داستان برای کوین فایگی و دوستانش اولویت دارد شاید باعث شده که اکثر فیلمهای مارول فراموششدنی باشند و توانایی فوران کردن تمام پتانسیلهای کاراکترهایشان را نداشته باشند، اما این موضوع از لحاظ تجاری به نفعشان تمام شده است. چیزی که مارول را از دیگر فیلمهای همردیفش متفاوت میکند نه ماهیت دنیای مشترکش و نه برندش بلکه این نسخه از شخصیتهایش است. مردم اگر به کاراکترها علاقه داشتند باشند برای دیدن ماجراجوییهای آنها، بلیت فیلمها را میخرند. این بزرگترین برتری دنیای سینمایی مارول نسبت به دیگر فیلمهای ابرقهرمانی و بلاکباسترهای غیرابرقهرمانی سینما است. پس اگر دیگر استودیوها هم میخواهند موفقیتِ مارول را تکرار کنند، بیش از اینکه برای ساختنِ یک دنیای مشترک جوش بزنند، باید اول کاراکترهای سرگرمکننده و کاریزماتیکی ارائه کنند. پس بله، عملکرد «دور از خانه» نشان میدهد که همه میخواستند تا فیلم اسپایدرمنِ پرخرج و عامهپسندِ دیگری ببینند؛ مخصوصا اگر آن فیلم حکم دنبالهی «اونجرز: بازی پایانی» (۲ میلیارد و ۷۷۲ میلیون دلار در دنیا) و فصلِ نتیجهگیری سه فازِ اول دنیای سینمایی مارول را داشته باشد. اینکه «دور از خانه» بدون هیچ فاکتورِ منحصربهفردِ تازهای و بهعنوان یک فیلم اسپایدرمنی دیگر موفق شده اینقدر در گیشه ظاهر شود، مهر تاییدی روی محبوبیتِ این کاراکتر حتی بدون تونی استارک و رابرت داونی جونیور و قدرت برند مارول و موفقیتهای مسلسلوارِ سونی با فیلمهای اسپایدرمنیاش میکوبد. از سال ۲۰۱۷ تا حالا، سونی در زمینهی ارائهی فیلمهای دنیای مرد عنکبوتی با موفقیت تجاری و استقبالِ طرفداران مواجه شده و هیچ شکستی نداشته است. «دور از خانه» بعد از «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۸۸۱ میلیون دلار در دنیا)، «ونوم» (۸۵۴ میلیون دلار در دنیا) و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۳۹۰ میلیون دلار و اسکار بهترین انیمیشن) از راه میرسد. اینکه عدم علاقهی کاربران اینترنت به «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار و پرفروشترین فیلم اسپایدرمنی تاریخ) بازتابدهندهی نظر عموم سینماروها است یا نه مهم نیست. مهم این است که این برند بعد از فروپاشی چهارمین فیلم مرد عنکبوتی به کارگردانی سم ریمی در موقعیتِ آسیبدیدهای قرار داشت.
هر دو فیلمهای «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» گرچه به بیش از ۷۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی دست پیدا کردند، اما نهتنها بودجههای بالایی داشتند (۲۳۰ میلیون دلار و ۲۵۵ میلیون دلار)، بلکه خودشان را در موقعیتی پیدا کردند که از ترندِ جدید فیلمهای ابرقهرمانی عقب افتاده بودند. در حال حاضر اگر «دور از خانه» عملکردی شبیه به «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» (۲۶۴ میلیون از افتتاحیهی سهشنبه تا یکشنبهی ۱۳۷ میلیون دلار) یا اولین فیلم «ترنسفورمرها» (۳۱۹ میلیون دلار از افتتاحیهی سهشنبه تا یکشنبهی ۱۵۵/۴ میلیون دلاری) داشته باشد، فروش نهایی ۳۵۶ تا ۳۸۰ میلیون دلاری آن در گیشهی خانگی پیشبینی میشود. پس اگرچه درآمد ۴۰۰ میلیون دلاری «دور از خانه» تضمین شده نیست، اما ۴۰۰ میلیونی شدن این فیلم هیچوقت تعیینکنندهی موفقیتش نبوده است. اگر فیلم از هفتهی بعد بهطرز غیرمنتظرهای با کله سقوط نکند یا مخاطبان کمتر از منتقدان دوستش نداشته باشند، میتواند حداقل به عبور از درآمد «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار) و حتی یک میلیارد دلار هم فکر کند. اگر این اتفاق بیافتد، آن وقت دنیای سینمایی مارول سه فیلم یک میلیاردی در یک سال خواهد داشت. اگر «دور از خانه» از مرز یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار عبور کند، درکنار «کاپیتان مارول» (یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار) و «اونجرز: بازی پایانی» (۲ میلیارد و ۷۷۵ میلیون دلار) سهتایی کاری میکنند تا مارول در جریان یک سال، از مرز ۵ میلیارد دلار مجموع فروش جهانی عبور کند. دنیای سینمایی مارول رسما به تنها مقصدِ سینماروهایی که بهدنبال بلاکباسترهای فانتزی میگردند تبدیل شده است. اما چیزی که دربارهی «دور از خانه» نیاز به بررسی بیشتر دارد، فروشش در بازار چین است. این فیلم تا حالا ۱۴۴ میلیون دلار در چین فروخته که بیشتر از درآمد کل «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۱۱۶ میلیون دلار) در چین است. اگر «دور از خانه» عملکردی شبیه به «کاپیتان مارول» (۱۵۴ میلیون دلار از ۸۶ میلیون دلار افتتاحیه) در چین داشته باشد، فروش نهایی ۱۷۴ میلیونیاش پیشبینی میشود و اگر به دوام خوبش ادامه بدهد، فروش ۲۳۰ میلیون دلاری آن هم دور از انتظار نیست. بله، استقبالِ چین از «دور از خانه» احتمالا دقیقا به همان فاکتوری تبدیل میشود که به این فیلم برای عبور از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی کمک خواهد کرد. «بازگشت به خانه» دو سال پیش به ۵۴۶ میلیون دلار فروش خارجی دست یافت که ۱۱۶ میلیون دلار آن متعلق به چین بود. اگر «دور از خانه» با وجود دو برابر شدنِ فروشش در چین، عملکردی شبیه به «بازگشت به خانه» داشته باشد، به ۶۶۲ میلیون دلار فروش خارجی دست خواهد یافت.
این رقم بهعلاوهی فروش خانگیاش که اگر آن را همان ۳۳۴ میلیون دلارِ «بازگشت به خانه» حساب میکنیم، بهمعنی درآمد نهایی ۹۹۶ میلیون دلاریاش است. به این ترتیب به نظر میرسد که «دور از خانه» کمر بسته تا با عبور از «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار)، به پرفروشترین فیلم اسپایدرمنی تاریخ بدون احتساب نرخ تورم تبدیل شود. اما این احتمال وجود دارد که «دور از خانه» در گیشهی خانگی، درآمد کمتری نسبت به «بازگشت به خانه» داشته باشد. بااینحال، «دور از خانه» حتی با تجربهی افت فروشی شبیه به «مرد عنکبوتی» (۴۰۲ میلیون دلار) نسبت به «مرد عنکبوتی ۲» (۳۷۳ میلیون دلار)، ۳۰۹ میلیون دلار در گیشهی آمریکای شمالی خواهد فروخت. اما نکته این است که تمام دنبالههای دنیای سینمایی مارول، از جمله آنهایی که فروش کمتری نسبت به قسمتهای قبلی خود در آمریکای شمالی داشتند («مرد آهنی ۲» و «اونجرز: دوران اولتران»)، در گیشهی خارجی فروش بیشتری نسبت به قسمتهای قبلیشان داشتهاند. اگر «دور از خانه» در آمریکای شمالی با افت فروش وحشتناکی مواجه شود که هیچی، اما در غیر این صورت رشد فروش آن در بازار چین برای یک میلیاردی کردنش کافی خواهد بود. این موضوع شاید خبر خوبی برای «دور از خانه» خواهد بود، اما خبر بدی برای هالیوود است. چرا که «دور از خانه» ادامهدهندهی الگوی فیلمهای ابرقهرمانی مستقلی است که در گیشهی چین به درآمدی فراتر از حد استاندارد دست پیدا کردهاند. وقتی «انتمن و وسپ» سال گذشته ۱۲۲ میلیون دلار در چین فروخت حکم پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی مستقل این بازار را داشت. اما حالا «دور از خانه» هم به جمع «ونوم» (۲۷۲ میلیون دلار)، «آکوآمن» (۲۹۸ میلیون دلار) و «کاپیتان مارول» (۱۵۴ میلیون دلار) بهعنوان فیلمهای ابرقهرمانی مستقلی میپیوندد که به بیشتر از ۹۰ تا ۱۲۵ میلیون دلاری که فیلمهای هالیوودی معمولا در چین کسب میکنند دست پیدا کردهاند. این اتفاق باعث شده تا فیلمهای غیرابرقهرمانی با مشکل مواجه شوند. تا همین چند وقت پیش، فیلمهای ابرقهرمانی، به همان اندازه که در آمریکای شمالی فرمانروایی میکنند، به همان اندازه هم پادشاهان تک و تنهای بازار چین نبودند.
«بلک پنتر» در حالی ۱۰۶ میلیون دلار در چین فروخت که «ردی پلیر وان» به ۲۱۹ میلیون دلار و «کوکو» به ۲۳۵ میلیون دلار در چین دست پیدا میکردند. «ثور: رگناروک» در حالی ۱۱۲ میلیون دلار فروخت که «کونگ: جزیرهی جمجمه» به ۱۶۸ میلیون دلار و «دزدان دریایی کاراییب ۵» به ۱۷۱ میلیون دلار فروش در بازار چین دست پیدا میکردند. البته که فیلمهای ابرقهرمانی، مخصوصا «اونجرز»ها (۸۶ میلیون در سال ۲۰۱۲، ۲۴۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ و ۳۵۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و «افراد ایکس»ها (۱۱۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴ و ۱۲۱ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) به اندازهی کافی در چین موفق بودند، اما آنها مثل بولدوزر فیلمهای غیرابرقهرمانی را زیر نمیگرفتند. فیلمهای ابرقهرمانی در طول چند سال اخیر منهای «جنگ ستارگان» یا انیمیشنهای حیواناتِ سخنگو، بزرگترین ژانرِ باکس آفیس بوده است. حتی والت دیزنی هم سال گذشته ۲ میلیارد و ۲۰۴ میلیون دلار از درآمد خانگی ۳ میلیارد و ۴۳ میلیون دلاریاش را از «بلک پنتر»، «اونجرز: جنگ اینفینیتی»، «انتمن و وسپ» و «شگفتانگیزان ۲» به دست آورد. اما درحالیکه «بلک پنتر» در گیشهی آمریکای شمالی رکورد «تایتانیک» را شکست، امثال «توم ریدر» (۷۹ میلیون دلار)، «حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان» (۱۰۰ میلیون دلار) و «ردی پلیر وان» (۲۱۹ میلیون دلار) عملکرد قابلقبولی در چین داشتند. ولی امسال وضعیت فرق کرده است. اگرچه «گودزیلا: پادشاه هیولاها» عملکرد خوبی در چین داشت (۱۳۰ میلیون دلار در مقایسه با درآمد ۷۷ میلیون دلاری «گودزیلا»)، اما به اندازهای نبود که آن را از عملکرد ضعیفش در گیشهی خانگی (۱۱۰ میلیون دلار) نجات بدهد. «کاپیتان مارول» در حالی ۱۵۴ میلیون دلار در چین فروخت که «آلیتا: فرشتهی جنگ» فقط ۱۳۳ میلیون دلار کسب کرد که خیلی کمتر از درآمد «ردی پلیر وان» از سال گذشته بود. چنین چیزی دربارهی «پوکمون: کاراگاه پیکاچو» هم صدق میکند که به فقط ۹۳ میلیون دلار فروش در چین دست یافت و از بدل شدن به بزرگترین فیلم ویدیو گیمی گیشهی جهانی باز ماند. «دامبو» در حالی فقط ۲۱ میلیون دلار در چین فروخت که «مردان سیاهپوش: بینالمللی» به ۴۰ میلیون دلار دست یافت. مشکل فقط این نیست که فیلمهای موفق در چین همان فیلمهایی هستند که در آمریکای شمالی هم موفق هستند. مشکل این است که سینماروهای چینی یا بلاکباسترهای محلی خودشان را در آغوش کشیدهاند (مثل «زمین سرگردان» و درآمد ۶۹۹ میلیونیاش) یا با نادیده گرفتن دیگر فیلمهای هالیوودی، فقط سراغ فیلمهای ابرقهرمانی آمریکایی میروند.
بازار چین معمولا بهتنهایی نمیتواند یک فیلم پرخرج هالیوودی را به یک «هیت» تبدیل کند؛ البته منهای فیلمهای بسیار کمخرجی مثل «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (۱۵۹ میلیون دلار در چین و ۳۱۲ میلیون دلار در دنیا از ۴۰ میلیون دلار بودجه). اما با نگاهی به وضعیتِ فیلمهای موفق امسال در چین به نظر میرسد که چین دیگر آن بازاری که به فیلمهایی مثل «جنگ برای سیاره میمونها» (۱۱۲ میلیون دلار / ۴۹۰ میلیون دلار جهانی) یا «سه ایکس: بازگشت زندر کیج» (۱۶۴ میلیون دلار / ۳۸۵ میلیون دلار جهانی) کمک میکرد نیست. حالا حتی فیلمهای غیرابرقهرمانی موفقِ هالیوود مثل «ما»، «جان ویک ۳» و «علاالدین» یا در چین اکران نشدهاند یا حضور قدرتمندی در این بازار نداشتهاند. قبلا چین حکم بازاری را داشت که فیلمهای طردشده در آمریکای شمالی میتوانستند برای موفقیت یا کاهشِ شدت شکستشان به آن پناه ببرند. اما حالا چین هم خود به بازاری تبدیل شده که فیلمهای ابرقهرمانی را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد. بنابراین حالا که «سریع و خشن تقدیم میکند: هابز و شاو» به تنها فیلم امسال تبدیل شده که میتواند به فرمانروایی تابستانی تک و تنهای دیزنی پایان بدهد، همزمان این فیلم حکم فیلمی را خواهد داشت که به وسیلهی آن خواهیم فهمید که آیا فیلمهای غبرابرقهرمانی هنوز میتوانند به اندازهی گیشهی خانگیشان، در گیشهی چین هم سروصدا به پا کنند یا نه. «سریع و خشن ۸» دو سال پیش به ۲۲۶ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۹۲ میلیون دلار فروش در بازار چین دست یافت. هالیوود باید امیدوار باشد که «هابز و شاو» بتواند این آمار را دوباره تکرار کند. چیزی که هماکنون در خطر قرار گرفته است، آیندهی فیلمهای غیردیزنی و غیرابرقهرمانی هالیوود است. «دزدان دریایی کاراییب ۵» یا «کونگ: جزیرهی جمجمه» هیچوقت نمیتوانستند با «دیو و دلبر» یا «نگهبانان کهکشان ۲» رقابت کنند. اما عملکرد قابلقبول آنها در خانه بهعلاوهی عملکرد عالیشان در چین میتوانست به موفقیتِ جهانی خوبی منجر شود. اما حالا چینی نیست که بتواند کمبود آنها در خانه را جبران کند. اگر هالیوود نتواند روی چین برای جبران کمبود فروشِ فیلمهای غیرابرقهرمانیاش حساب باز کند، اگر چینیها هم به اندازهی آمریکاییها شیفتهی فیلمهای ابرقهرمانی شده باشند و اگر چینیها برای برطرف کردن نیازشان به فیلمهای غیرابرقهرمانی سراغ بلاکباسترهای محلی خودشان بروند، پس استودیوها دیگر دلیلی برای ساختِ فیلمهای غیرابرقهرمانی نخواهند داشت. البته که این نتیجهگیری دربارهی تمام فیلمهای غیرابرقهرمانی صدق نمیکند. همیشه مجموعههایی مثل «دنیای ژوراسیک»، «جیمز باند» و «مأموریت غیرممکن» بهعنوان استثنا هستند که در سراسر جهان خواهان دارند و همزمان فیلمهای ابرقهرمانیای همچون «شزم» (۱۴۰ میلیون دلار خانگی / ۴۵ میلیون دلار در چین) و «دارک فینیکس» (۷۰ میلیون دلار خانگی / ۵۹ میلیون دلار در چین) هستند که در چین مورد استقبال دیوانهواری قرار نگرفتهاند. اما همین که فیلمهای ابرقهرمانی مستقل در حال پرطرفدارتر شدن در چین به اندازهی آمریکای شمالی هستند، بلاکباسترهای غیرابرقهرمانی علاوهبر گیشهی خانگی در گیشهی چین هم دچار مشکل میشوند و این ممکن است به هرچه بیشتر شدن عدم تمایلِ استودیوها به ساختِ فیلمهای غیرابرقهرمانی منجر شود.
دومین تازهاکرانِ این هفته اما فیلم ترسناک «میدسامر» (Midsommar) است که اکرانش را با کسب ۶ میلیون و ۵۶۱ هزار دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهاش و افتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی ۱۰ میلیون و ۹۰۲ هزار دلار آغاز کرد. فروشِ فیلم اگرچه با کمی افت مواجه شد (فیلم ۳ میلیون از افتتاحیهاش را در روز افتتاحیهاش کسب کرد)، اما خب، با فیلم پرخرجی سروکار نداریم. تازه فیلم در روز شنبه (۲ میلیون و ۴۱۰ هزار دلار) با کمی رشد فروش در مقایسه با جمعه (۲ میلیون و ۲۲۵ هزار دلار) مواجه شد. اینکه فیلم افتتاحیهی کمتری در مقایسه با «موروثی» (Hereditary)، فیلم قبلی این کارگردان داشته است، از یک طرف به خاطر این است که تونی کولت نام بزرگتری در مقایسه با فلورنس پیو است و از طرف دیگر وقتی دربارهی «موروثی» حرف میزنیم دربارهی همان فیلمی حرف میزنیم که میانگینِ امتیازِ D را از تماشاگرانش دریافت کرده بود. پس احتمالا آنهایی که فیلم اول آری اَستر را دوست نداشتند، درحالی بدون اطلاع به تماشای «موروثی» رفتند که حالا که با جنس فیلمهای او آشنا شدند، دور «میدسامر» را خط کشیدهاند. این در حالی بود که «موروثی» در دورانِ پسا-افتتاحیهاش توسط سینماروهای علاقهمند کشف شد و موفق شد افتتاحیهی ۱۳ میلیون دلاریاش را سه برابر کند. پس در رابطه با «موروثی» با «میدسامر» با وضعیت مشابه «برو بیرون» و «ما» طرف نیستیم. قابلذکر است که «میدسامر» بهعنوان یک فیلم بزرگسالانه درست در آخرهفتهای اکران شده که مصادف با یکی از خانوادهمحورترین تعطیلاتِ سال است و همین باعث شده تا این آخرهفته، آخرهفتهی مناسبی برای خلاص شدن از شر بچهها برای رفتن به سینما برای دیدن «میدسامر» نباشد. اگر در چنین هفتهای خانوادهها دور هم جمع شدهاند و همه میخواهند به سینما بروند، طبیعتا «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و «دیروز» (Yesterday) گزینههای مناسبتری به نظر میرسند. با این وجود، شگفتزده نمیشویم اگر «میدسامر» کمی دوام بیاورد. راستش میانگین امتیاز C که از تماشاگرانش دریافت کرده نشان میدهد که این یکی با استقبال بهتری در مقایسه با «موروثی» مواجه شده است و مردم اینبار نسبتا بیشتر از ساختهی آری اَستر راضی بودهاند. تحلیلگران کنجکاو هستند تا ببیند «میدسامر» چه جور اکرانی خواهد داشت. مخصوصا باتوجهبه اینکه اکران فیلم ترسناک «خزنده» (Crawl)، محصول پارامونت هم از جمعهی این هفته آغاز خواهد شد. اگرچه «خزنده» بدون نمایش قبلی برای مطبوعات اکران خواهد شد و این نشان میدهد که احتمالا با فیلم ضعیفی طرف خواهیم بود که پارامونت خواسته تا نظر منتقدان را تا آنجایی که میتواند عقب بیاندازد، اما از طرف دیگر این فیلم که به حملهی تمساحها در جریان یک طوفان میپردازد، یکی از همان خلاصهقصههای ساده اما درگیرکنندهای را دارد که راست کار باکس آفیس است. بعد از «خزنده» دیگر تا «آمادهای یا نه» (Ready or Not) در اواخر اوت و بعد «آن: فصل دوم» (It: Chapter 2) در اوایل سپتامبر، افقِ باکس آفیس در زمینهی فیلمهای ترسناک خالی خواهد بود.
تا همین چند وقت پیش، فیلمهای ابرقهرمانی، به همان اندازه که در آمریکای شمالی فرمانروایی میکنند، به همان اندازه هم پادشاهان تک و تنهای بازار چین نبودند
حالا که حرف از فیلمهای ترسناک است بگذارید از «آنابل به خانه میآید» (Annabelle Comes Home) بگویم که در دومین آخرهفتهی اکرانش ۹ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد، در جایگاه چهارم جدول جای گرفت و به مجموعِ ۱۲ روزهی ۵۰ میلیون و ۱۵۷ هزار دلار رسید. اگرچه این رقم عالی نیست، اما کماکان در حال صحبت کردن دربارهی یک فیلم ۲۷ میلیون دلاری هستیم که افتتاحیهای ضعیفتر از چیزی که انتظار میرفت داشت. پس همین که فیلم با کله سقوط نکرده باید کلاهش را بالا بیاندازد. این فیلم تاکنون ۱۳۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار از سراسر دنیا کسب کرده است. «آنابل ۳« در حال حاضر عملکردی شبیه به «اولین پاکسازی» دارد که در ژوئیه سال گذشته به ۶۹ میلیون دلار فروش نهایی از افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی ۳۱ میلیون دلاری دست پیدا کرده بود. اگر «آنابل به خانه میآید» هم اکرانی شبیه به آن فیلم داشته باشد و نسبت فروش خانگی و فروش خارجیاش شبیه دیگر فیلمهای مجموعهی «احضار» (The Conjuring)، ۳۳ به ۶۷ باشد، آن وقت فروش نهایی ۲۰۹ میلیون دلاریاش در دنیا پیشبینی میشود که ۷/۷۴ برابرِ بودجهاش خواهد بود. آیا این رقم باتوجهبه انتظارات و سابقهی این مجموعه ناامیدکننده است؟ بله. اما آیا این فیلم حتی با این درآمد، سودآور خواهد بود؟ باز هم بله. دیگر فیلم ترسناک جدول «بازی بچگانه» (Child's Play)، محصول یونایتد آرتیستس است که یک هزار و ۳۰۰تا از سالنهایش را در آخرهفتهی سومش از دست داد و یک میلیون و ۴۸۰ هزار دلار از نمایش در یک هزار و ۷۰۰ سینما به دست آورد. این رقم، مجموع درآمد ۱۷ روزهی این فیلم را به ۲۶ میلیون و ۸۴۹ هزار دلار میرساند. این فیلم ۱۰ میلیون دلاری با اینکه به موفقیتِ جمع و جوری تبدیل شد، اما همزمان بهدلیل عدم علاقهی مخاطبان، تصورِ رسانهها از اینکه با یکی از بازسازیهایی که صرفا جهت سوءاستفادهی مالی ساخته میشوند و رقابتش با فصل سوم «چیزهای عجیبتر»، «آنابل ۳» و «میدسامر» موفق نشد تا خودِ واقعیاش را نشان بدهد. نکتهی عجیب ماجرا این است که چهارتا از بزرگترین فیلمهای ترسناکِ تابستان امسال در حالی درست به فاصلهی سه هفته از یکدیگر اکران شدند که فصل سوم پرطرفدارترین سریال ترسناکِ نتفلیکس هم همزمان با آنها پخش شد. حالا که به گذشته نگاه میکنیم، شاید استودیوها باید فیلمهایش را با فاصلهی بیشتری از یکدیگر اکران میکردند.
اما در جایگاه دوم جدول به انیمیشن «داستان اسباببازی ۴» (Toy Story 4) برمیخوریم که ۳۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و با تجربهی فقط ۴۲ درصد افت فروش به مجموع ۳۰۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش خانگی رسید. این فیلم که با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۳۴۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار هم خارج از آمریکای شمالی به دست آورده تا در مجموع به ۶۵۰ میلیون دلار فروش جهانی برسد. «داستان اسباببازی ۴» شاید با رسیدن به مرز ۳۷۵ میلیون دلار در گیشهی خانگی به پایان کارش برسد و شاید موفق به عبور از مرز ۸۵۰ میلیون دلار فروش جهانی نشود (هرچند هنوز ژاپن و آلمان باقی ماندهاند)، ولی کماکان یک موفقیت بزرگ برای پیکسار و دیزنی حساب میشود. در ردهی پنجم جدول با «علاالدین» (Aladdin) روبهرو میشویم که ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۳۲۱ میلیون دلار فروش خانگی رسید. این فیلم بهزودی با عبور از درآمد «جوخهی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار) به پرفروشترین فیلم کارنامهی ویل اسمیت بدون احتساب نرخ تورم در گیشهی خانگی تبدیل خواهد شد. همچنین «علاالدین» خیلی وقت است که با کسب ۹۲۱ میلیون دلار در دنیا، مجموعِ فروش ۸۱۷ میلیون دلاری «روز استقلال» از سال ۱۹۹۶ را پشت سر گذاشته است. اما شاید بزرگترین دستاورد «علاالدین» بدل شدنش به یکی از بادوامترین فیلمهای دیزنی که در جریان آخرهفتهی روز یادبود اکران شدهاند بود. مخصوصا به این دلیل که دیزنی خیلی وقت است که با فیلمهای آخرهفتهی روز یادبوش مشکل دارد. دیزنی بالاخره بعد از مدتها یکی از فیلمهای آخرهفتهی روز یادبودش را در حالی به موفقیت رسانده که آن فیلم جزیی از دنبالههای «دزدان دریایی کاراییب» نیست.
در طول دههی گذشته دیزنی در آخرهفتهی روز یادبود با فیلمهایی مثل «تومارولند» (۲۰۹ میلیون دلار از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه)، «آلیس درون آینه» (۲۹۹ میلیون از ۱۷۸ میلیون دلار بودجه) و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (۲۹۹ میلیون دلار از ۲۷۵ میلیون دلار بودجه) مشکل داشته است و البته همزمان با «دزدان دریایی کاراییب: در آخر دنیا» (۹۶۳ میلیون دلار از ۳۰۰ میلیون دلار بودجه) و «دزدان دریایی کاراییب: مردان مرده قصه نمیگویند» (۷۹۵ میلیون دلار از ۲۳۰ میلیون دلار بودجه) بهتر ظاهر شدهاند. اما «علاالدین» منهای «دزدان دریایی کاراییب»، اولین موفقیتِ تمامعیار و بیحرف و حدیثِ آنها در طول افتتاحیهی روز یادبود است و همزمان حکمِ یکی از پرفروشترین فیلم لایو اکشنشان که جزیی از دنیای سینمایی مارول یا لوکاسفیلم نیست را دارد. «علالدین» در این زمینه جایی پشت سر «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچهی مرد مرده» (یک میلیارد و ۶۶ میلیون دلار)، «کاراییب ۳» (۹۶۳ میلیون دلار)، «آلیس در سرزمین عجایب» (یک میلیارد و ۲۵ میلیون دلار)، «دزدان دریایی کاراییب: بر امواج غریبه» (یک میلیارد و ۴۵ میلیون دلار)، «کتاب جنگل» (۹۶۶ میلیون دلار) و «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار)، در جایگاه هفتم پرفروشترین فیلمهای دیزنی که جزیی از مارول و لوکاسفیلم نیستند قرار میگیرد. اگر «علاالدین» موفق به عبور از «کتاب جنگل» شود، منهای تمام فیلمهای جانی دپ، در ردهی دوم بزرگترین فیلم لایو اکشن دیزنی قرار میگیرد و به محض عبور از «دزدان دریایی کاراییب: در آخر دنیا»، به پرفروشترین فیلم تاریخ آخرهفتهی روز یادبود تبدیل میشود.
در ردهی سوم چارت «دیروز» (Yesterday)، محصول یونیورسال و وورکینگ تایتل قرار دارد که با تجربهی ۳۸ درصد افت فروش، ۱۰ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش فروخت. آماری که نشان از دوام خیلی قوی این فیلم دارد. جدیدترین ساختهی دنی بویل که با ۲۶ میلیون دلار بودجه تهیه شده است و حول و حوش دنیای آلترناتیوی میچرخد که همه در آن گروه موسیقی بیتلها را فراموش کردهاند، تاکنون ۳۷ میلیون دلار در گیشهی خانگی و ۵۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است. اما ردهی هفتم جدول متعلق به انیمیشن «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets 2) است که ۴ میلیون و ۷۶۰ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموع خانگی ۱۴۰ میلیون و ۷۴۳ هزار دلار و ۲۶۲ میلیون دلار فروش جهانی رسید. بله، البته که آمار این فیلم در مقایسه با قسمت اولِ «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۳۶۸ میلیون دلار در خانه / ۸۷۵ میلیون دلار در دنیا) ناامیدکننده است، اما فروش نهایی ۱۵۰ میلیون دلاری این فیلم برابر با همان مقداری است که انیمیشنهای استودیوی دریموورکس که معمولا با بودجهای بیش از ۸۰ میلیون دلار ساخته میشوند به آن دست پیدا میکنند. اینکه فیلمی از استودیوی ایلومینیشن برای اولینبار با چنین بودجهی پایینی، درآمدی در حد و اندازهی درآمد استانداردِ انیمیشنهای سونی یا دریموورکس دارد جرم نیست. جایگاه هشتم جدول اما متعلق به «مردان سیاهپوش: بینالمللی» (Men in Black International) است که ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزهی نه چندان خوب ۷۲ میلیون دلار رسید. این آمار در حالی بدون هیچ شک و تردیدی ناامیدکننده است که نباید فراموش کنیم که این فیلمِ ۱۱۰ میلیون دلاری تا حالا ۲۴۴ میلیون دلار در گیشههای دنیا فروخته است. اگر فیلم بین منتقدان با استقبال بهتری مواجه میشد، شاید هنوز برای دنبالهسازی پتانسیل میداشت. شکست این فیلم به ضرر غولآسایی برای سونی تبدیل نشده، اما این فیلم حکم تولد دوبارهی این مجموعه را هم ندارد. سونی باید امیدوار باشد که شانس بیشتری با ریبوت «فرشتگان چارلی» (Charlie’s Angels) در نوامبر امسال داشته باشد. در غیر این صورت باید از پیتر پارکر، ادی براک و بچههای جومانجی وام بگیرد.
در ردهی دهم جدول «راکتمن» (Rocketman) قرار دارد که ۲ میلیون و ۷۷۵ هزار دلار در جریان ششمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموع ۹۰ میلیون دلار فروشِ خانگی رسید. این فیلم که با ۴۱ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۱۷۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «راکتمن» گرچه وضعیتِ خوبی دارد، ولی خب، به آن موفقیتِ غیرمنتظرهای که پارامونت انتظارش را داشت تبدیل نشد. همچنین «جان ویک ۳» (John Wick: Chapter 3 - Parabellum) بالاخره در هشتمین آخرهفتهی اکرانش از جدول ۱۰ برتر باکس آفیس خارج شد و ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد. این فیلم که با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۱۶۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه (بیشتر از درآمد ۱۶۲ میلیونی «جیسون بورن») و ۳۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا کسب کرده است. «دارک فینیکس» را فراموش نکنیم که ۴۳۹ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموع ۶۴ میلیون و ۶۳۴ هزار دلار رسید. این فیلم اکرانش را با کسب رقمی کمتر از «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۶۵/۷ میلیون دلار) به اتمام خواهد رساند. زور بیشتری در بازوهای این فیلم در کشورهای خارجی هم باقی نمانده است. به این ترتیب «دارک فینیکس» احتمالا اکرانش را با کسب ۲۵۰ میلیون دلار از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه به اتمام خواهد رساند که یعنی فیلم ۱/۳۹ برابر بودجهاش فروخته است. آماری که ثابت میکند «دارک فینیکس» غیرممکن را ممکن کرد و به شکست حتی بزرگتری در مقایسه با ریبوت «فنتستیک فور» (۱۶۷ میلیون از ۱۲۰ میلیون بودجه) تبدیل شد.
اکران مجدد «بازی پایانی» به این فیلم اجازه داد تا به دستاوردِ تازهای در باکس آفیس برسد
درنهایت به «اونجرز: بازی پایانی» (Avengers: Endgame) میرسیم که ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در آمریکای شمالی فروخت و با تجربهی افت فروش ۴۸ درصد، به مجموع درآمد خانگی باورنکردنی ۸۴۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رسید. این رقم به این معنا است که «بازی پایانی» موفق به عبور از درآمد «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» با احتساب نرخ تورم (۳۰۹ میلیون / ۸۴۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به نرخ امروز) شد و در جایگاه شانزدهم پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما با احتساب نرخ تورم قرار گرفت. اگر سهتا از پرفروشترینهای این جدول («امپراتوری ضربه میزند»، «۱۰۱ سگ خالدار» و «سفیدبرفی و هفت کوتوله») را به خاطر اینکه آنها برخلاف «بازی پایانی»، با استفاده از اکرانهای مجددشان موفق به عبور از مرز ۸۵۰ میلیون دلار شدهاند نادیده بگیریم، آن وقت «بازی پایانی» در زمینهی تعداد بلیتهای فروختهشده، به ردهی سیزدهم صعود میکند. پس بله اکران مجدد «بازی پایانی» به این فیلم اجازه داد تا به دستاوردِ تازهای در باکس آفیس برسد. تازه این اکران مجدد این فرصت را هم بهش داد تا به فیلم بادوامتری در مقایسه با «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۴۰۸ میلیون از ۱۷۹ میلیون افتتاحیه) و «مرد آهنی ۳» (۴۰۸ میلیون از ۱۷۴ میلیون افتتاحیه) تبدیل شود. همچنین تاثیرِ اکران مجدد «بازی پایانی» برای هرچه هایپتر کردن مردم برای «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و افتتاحیهی قویاش فراموش نکنیم که از اولش هم نقشهی اصلی دیزنی با این اکران مجدد بود. همانطور که قبلا صحبت کردیم، فیلمهای مارول همیشه وقتی یک فیلم مارولی دیگر در کنارشان روی پرده است، بهتر میفروشند. اما خب، درآمد اکران مجدد «بازی پایانی» برای عبورش از «آواتار» کافی نبود. درحالیکه این اکران مجدد وضعیت خوبی در آمریکای شمالی دارد (حدود ۱۰ میلیون دلار)، اما فیلم با افت فروش نرمالی در کشورهای خارجی مواجه شده است. این فیلم ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در جریان آخرهفتهی گذشته و یک میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در جریان این آخرهفته در کشورهای خارجی کسب کرد تا به مجموعِ جهانی ۴ میلیون و ۴ هزار دلار برسد. رقمی که مجموع فروش خارجی «بازی پایانی» را به یک میلیارد و ۹۲۴ هزار دلار میرساند که این فیلم را حتی با بهره بردن از ۶۲۹ میلیون دلاری که در چین فروخته است، با اختلاف پایینتر از درآمد خارجی ۲ میلیارد و ۲۹ میلیون دلاری «آواتار» قرار میدهد. «بازی پایانی» هنوز ۱۵ و نیم میلیون دلار دیگر با رسیدن به مجموع فروش جهانی ۲ میلیارد و ۷۸۸ میلیون دلاری «آواتار» فاصله دارد. پس اگر اتفاق معجزهآسایی نیافتاد و دیزنی به فکر یک اکران مجدد دیگر نیافتد، «بازی پایانی» در حال حاضر زور و بازوی پایین کشیدن «آواتار» از روی تخت فرمانرواییاش را نخواهد داشت. اما بااینحال، اکرانش را با کسب چیزی فراتر از ۸۵۰ میلیون دلار در خانه و بیش از ۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار در دنیا به پایان میرساند که اصلا نباید دستکم گرفته شود.
اما در ابتدای گزارش این هفته در حالی دربارهی الگوی رشدِ استقبال از فیلمهای ابرقهرمانی در چین صحبت کردیم که یکی دیگر از الگوهای تکرارشوندهای که در چند سال اخیر شاهدش هستیم این است که یک سری از فرانچایزها را در جایگاه «قاتل» و یک سری دیگر را در جایگاه «مقتول» میبینیم. هماطور که «اونجرز» به قاتلِ «افراد ایکس» تبدیل شد، «جنگ ستارگان» هم قاتلِ «استار ترک» از آب در آمد. الگوی جدیدی که در هالیوود شاهد هستیم این است که یک مجموعهی جدید که معمولا قبلا در حوزهی خودش پادشاه بوده، از خواب زمستانی بیدار میشود و به مجموعهای که در غیبت او، جایگاهش را تصاحب کرده بود را پایین میکشد و بهطرز بیرحمانهای به روز سیاه میکشاند. جدیدترین نمونهاش اتفاقی است که در رابطه با «اونجرز: بازی پایانی» و «دارک فینیکس» افتاده است، اما این اتفاق به این دو خلاصه نمیشود. «دارک فینیکس» هر کاری که یک بلاکباستر برای جلوگیری از شکستش نباید انجام میداد انجام داد. هیچ خصوصیتِ تازهای برای متفاوت شدن در مقایسه با فیلمهای همردیفش داشت که نداشت. پولِ اضافهای را خرج درست کردنِ پردهی آخرش که هیچ نتیجهای جز افزایشِ بودجهی فیلم و سختتر کردن شکست تجاریاش نکرد که کرد. فانتزی دیوانهوارِ کامیکبوکهای منبع اقتباسش را به ازای روایتِ یک داستانِ واقعگرایانه نادیده نگرفت که گرفت. روی کاراکترهای اشتباهی که دیگر تاریخ مصرفشان گذشته است تمرکز نکرد که کرد. تصمیم گرفت تا یکی از پرفروشترین اما منفورترین فیلمهای مجموعه را بازسازی نکند که کرد. حتی وقتی «استار ترک: به درون تاریکی» تصمیم گرفت تا یکی از فیلمهای قدیمی مجموعه را بازسازی کند («خشم خان»)، حداقل فیلم محبوبی را انتخاب کرد. اما یکی دیگر از مشکلاتِ مشترکِ «دارک فینیکس» با قسمتهای اخیر «گودزیلا» و «استار ترک» این است که هر سه مجموعه خودشان را دربرابر بازگشتِ فرانچایزهایی پیدا کردند که کارشان را با تقلید از آنها شروع کرده بودند. در نتیجه وقتی سروکلهی جنس اصلی در بازار پیدا شد، جنسِ دست دوم ارزشِ قبلیاش را از دست داد. درحالیکه «استار ترک» نزدیکترین چیزی بود که سینماروها در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ به فیلمهای جدید «جنگ ستارگان» داشتند، به محض اینکه فیلمهای جدید «جنگ ستارگان» عرضه شدند، «استار ترک» هم اهمیتِ خودش را بهعنوان چیزی که جای خالی جنس اصلی را پُر میکرد از دست داد.
چنین چیزی دربارهی فیلمهای آمریکایی «گودزیلا» هم صدق میکند که در حالی در تلاش برای تکرار موفقیت «پارک ژوراسیک» بودند که بازگشت «دنیای ژوراسیک» منجر به بازگشت جنس اصلی به بازار شد. وقتی جی. جی. آبرامز «استار ترک» را در ۱۰ سال پیش ریبوت کرد، دو هدف داشت. هدف اول متحول کردنِ «استار ترک» به بلاکباستر پرخرجی همراهبا گروه بازیگران جذابِ جدید، بودجهی ۱۵۰ میلیون دلاری و یک دنیا اسپکتکلهای پرزرق و برق و اکشنهای فانتزی «جنگ ستارگان»وار بود. آنها همزمان میخواستند تا علاوهبر پُر کردن جای خالی باقیمانده از کسانی که پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» را دوست داشتند، آنهایی که از سهگانهی دوم جرج لوکاس ناراضی بودند را هم به سمت خود جذب کنند. درنهایت کار به «استار ترک: به درون تاریکی» در ماه می ۲۰۱۳ کشیده شد که استار ترکبازهای قهار از آن بهعنوان بدترینِ فیلم این مجموعه از زمانِ «استار ترک ۵: واپسین مانع» (The Final Frontier) یاد میکنند. «به درون تاریکی» بهعلاوهی کسب نقدهای اکثرا مثبت، رفت تا به ۲۲۸ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۶۷ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه پیدا کند. این آمار نشاندهندهی رشد فروش بزرگی نسبت به قسمت اول (۲۵۶ میلیون خانگی و ۳۸۵ میلیون جهانی) نبود، اما به هر حال هرچه نبود، رشد بود و این در حالی بود که در آن زمان دنیای سینمایی مارول هنوز در فاز اولش به سر میبرد و هنوز به تهدیدی برای دیگران تبدیل نشده بود. اما در سال ۲۰۱۶، «استار ترک: فراتر» به کارگردانی جاستین لین با کسب ۱۵۸ میلیون دلار در خانه و ۳۳۸ میلیون دلار در دنیا از ۱۸۵ میلیون دلار بودجه با کله سقوط کرد تا مجموعهی جدید «استار ترک» به این ترتیب به پایانِ کارش برسد. «استار ترک» دیگر درکنار «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» و «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان»، چیزی برای عرضه نداشت و بهعنوان تقلیدکار توسط سینماروها کنار گذاشته شده بود. اما این ماجرا به «استار ترک» خلاصه نمیشود؛ در اواسط دههی ۹۰، سونی با دیدن موفقیتِ «پارک ژوراسیک» تصمیم گرفت تا فرمولِ آن را با فرمولِ «روز استقلال» ترکیب کرده و اولین فیلم آمریکایی گودزیلا را بسازد. «گودزیلا»ی رولند اِمریک درست یک سال بعد از «پارک ژوراسیک: دنیای گمشده» با دریافت نقدهای افتضاح روی پرده رفت و با عدم استقبالِ سینماروها مواجه شد تا فقط موفق به کسب ۱۳۸ میلیون دلار در خانه و ۳۷۲ میلیون دلار در دنیا از ۱۳۰ میلیون دلار بودجه شود. این در حالی بود که «دنیای گمشده» که با ۸۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۲۲۹ میلیون دلار در خانه و ۶۱۹ میلیون دلار در دنیا کسب کرده بود.
درنهایت «پارک ژوراسیک ۳» که با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده بود، فقط ۳۶۳ میلیون دلار در دنیا فروخت تا این مجموعه به مدت ۱۴ سال به خواب زمستانی برود. اما در جریان دو دههای که «پارک ژوراسیک ۳» موقتا به ادامهی این مجموعه خاتمه داده بود، برادران وارنر و لجندری وارد عمل شدند و نتایج درخشانی دریافت کردند. «گودزیلا»ی گرت ادواردز که با نقدهای مثبتتری در مقایسه با فیلم رولند اِمریک مواجه شده بود، با ارائهی فیلم گودزیلایی جدیتر و ترسناکتر و خشنتری، کارش را با ۹۳ میلیون دلار افتتاحیه در سال ۲۰۱۴ آغاز کرد و درنهایت به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۵۲۹ میلیون دلار جهانی از ۱۶۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. اما تغییر کارگردان و اتفاقاتِ دیگر باعث شد تا پنج سال بین آن فیلم و دنبالهاش فاصله بیافتد و در جریان این پنج سال، ما دو فیلم «دنیای ژوراسیک» دریافت کردیم. «گودزیلا: پادشاه هیولاها» که با ۱۷۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۱۰۷ میلیون دلار در خانه و ۳۷۸ میلیون دلار در دنیا فروخته است. حالا با وجود برنامهریزی شدن «گودزیلا علیه کونگ» برای ماه مارس سال بعد، همه نفسهایشان را در سینه حبس کردهاند و امیدوارند که عملکردِ بهتر آن فیلم، ضررهای «پادشاه هیولاها» را جبران کند. در سوی دیگری از هالیوود، فاکس را داریم که دوازده فیلم ابرقهرمانیاش که شامل سهگانهی وولورین و دوگانهی ددپول میشود، به مدت نوزده سال بهطور مرتب اکران میشدند. آنها دو خط زمانی جدا داشتند که با «افراد ایکس: روزهای گذشتهی آینده» که بزرگترین فیلم مجموعه از آب در آمد (۷۴۸ میلیون دلار) به هم متصل شدند. اما کارِ این مجموعه بعد از شکستِ «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۵۴۴ میلیون دلار در دنیا اما فقط ۱۵۵ میلیون دلار در خانه بهعلاوهی نقدهای افتضاح)، با شکستی بزرگتر در قالب «دارک فینیکس» به اتمام رسید. «دارک فینیکس» بهجای تمرکز روی میوتنتهای جدید و تن دادن به فانتزی افسارگسیختهی کامیکبوکها، در مسیر متضاد حرکت کرد و تصمیم گرفت تا داستان جین گری از «آخرین ایستادگی» را دوباره تکرار کرده و دوباره روی درگیری ایدئولوژیکِ اگزویر و مگنیتو تمرکز کند. حالا ریبوتِ «افراد ایکس» در دنیای سینمایی مارول ردخور نداشت.
هماطور که «اونجرز» به قاتلِ «افراد ایکس» تبدیل شد، «جنگ ستارگان» هم قاتلِ «استار ترک» از آب در آمد
البته که خرید فاکس توسط دیزنی و تصمیم درست فاکس و دیزنی برای اولویتبندی «آلیتا: فرشتهی جنگ» بهعنوان یک مجموعه پتانسیلدار جدید بالاتر از مجموعهی تقریبا مُردهی «افراد ایکس» به وضعیتِ «دارک فینیکس» کمک نکرد و راهش به سوی شکست را هموارتر کرد. اما درحالیکه «افراد ایکس» کارش را با انقلاب در حوزهی فیلمهای کامیکبوکی آغاز کرد، زیرژانری که در ساختش نقش داشت از او جلو زده بود و آن را در گرد و خاکش به جا گذاشته بود. در دنیایی که «آکوآمن» با زدن به سیم آخر به یک میلیارد دلار فروش جهانی میرسد و «ددپول» زمین و زمان و حتی مجموعهی خودش را به سخره میگیرد و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» قهرمانانش را به فضا میبرد و با تایتانی درگیر میکند که قادر به پرتاب کردن ماه به سمتِ دشمنانش است، جایی برای فیلمهای واقعگرایانه و تیره و تاریک «افراد ایکس» نیست. در سال ۲۰۱۷ تلاش سونی با «حیات» (Life) برای تکرارِ «بیگانه»ی خودش با «بیگانه: کاوننت» شاخ به شاخ شد و تلاشهای وین دیزل برای تبدیل ردن مجموعهی «سهایکس» به یک مجموعهی «سریع و خشن»وار جدید در رقابت با «سریع و خشن ۸» شکست خورد. به محض اینکه والت دیزنی «جنگ ستارگان» را در سال ۲۰۱۵ در فاصلهی بین «استار ترک: به درون تاریکی» و «استار ترک: فراتر» به سینماها بازگرداند، دیگر نیازی به «استار ترک»های بلاکباستری نبود. «گودزیلا»ی لجندری در حالی تلاش میکرد تا جای خالی «پارک ژوراسیک» را پُر کند که از راه رسیدن دو فیلم «دنیای ژوراسیک» (با مجموع فروش ۳ میلیارد دلار)، دنبالهی «گودزیلا» را غیرضروری ساخت. در دنیایی که مجموعهی «ژوراسیک» در اوج به سر میبرد، نیاز کمتری به فیلمهای «گودزیلا» است، اما فیلمهایی که دربارهی میمونها و کوسههای غولپیکر هستند، مخاطب دارند. همزمان درحالیکه دنیای سینمایی مارول و دنیای سینمایی دیسی با «واندر وومن» و «آکوآمن» شامل قهرمانبازیهای کلهخراب و افسارگسیخته میشوند، دیگر جایی برای سری «افراد ایکس» که از ریشههای خودش خجالت میکشد نیست. مجموعهی «افراد ایکس» بدون بهره بردن از کاراکترهایی که مردم بهشان اهمیت میدهند (مثل هیو جکمن) و بهعنوان دنبالهی «افراد ایکس: آپوکالیپس»، فقط تاریخمصرفگذشته نشده است، بلکه عملا توسط فرانچایزهای پیشگام و بهتر از دور رقابت بیرون انداخته شده است. در تمام این نمونهها (البته «بازگشت زندر کیج» با کسب ۳۸۵ میلیون دلار از ۸۵ میلیون دلار بودجه آنقدر خوب بود که دنبالهاش چراغ سبز بگیرد)، شاهد تظاهرکنندگانی هستیم که به محض اینکه جنسهای اصلی برای باز پس گرفتن تخت پادشاهیشان از راه میرسند، جایگاهشان را از دست میدهند.
نظرات