گزارش باکس آفیس: آیا «آواتار» میتواند رکورد پرفروشترین فیلم دنیا را از «اونجرز 4» پس بگیرد؟
گزارش باکس آفیس این هفته را با «شیر شاه» (The Lion King)، تنها تازهاکرانِ گستردهی جدول شروع میکنیم که اگرچه تا دلتان بخواهد با نقدهای اسفناکش، بحثِ عدم ضرورتِ این بازسازیها را جدیتر از همیشه کرده است، اما در عوض گیشهها را هم در نوردیده است. انیمیشنِ اورجینالِ «شیر شاه» در ژوئن سال ۱۹۹۴ قبل از آغازِ افتتاحیهی گستردهاش، در دو سینما روی پرده رفت و به افتتاحیهی رکوردشکن یک و نیم میلیون دلار دست پیدا کرد که بهمعنی میانگین سینما به سینمای عجیب و غریبِ ۷۹۳ هزار و ۳۷۷ دلار است؛ رکوردی که کماکان شکسته نشده است. انیمیشنِ «شیر شاه» که با تحسین منتقدان مواجه شده و سروصدای زیادی به راه انداخته بود، در جریانِ افتتاحیهی گستردهاش هم به رقمِ فوقالعادهی ۴۰ میلیون و ۸۸۰ هزار دلار دست یافت. این رقم در آن زمان پشتسرِ «پارک ژوراسیک» (۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳)، «بتمن بازمیگردد» (۴۷ میلیون دلار) و «بتمن» (۴۳ میلیون دلار)، بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ سینما حساب میشد. آن انیمیشن در طولِ تمامِ تابستان دوام خیلی خوبی را درکنارِ سنگینوزنی به اسم «فارست گامپ» تجربه کرد. «فارست گامپ» درنهایت به ۳۳۰ میلیون دلار درآمدِ خانگی، ۶۷۸ میلیون دلار درآمد جهانی و البته چند جایزهی اسکار دست پیدا کرد. «شیر شاه» هم علاوهبر بُردنِ اسکار بهترین موسیقی و بهترین ترانهی اورجینال، به ۳۱۲ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۶۶ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت؛ رقمی که آن را به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ و با احتساب نرخ تورم، پرفروشترین انیمیشنِ تاریخ با اختلافی فاحش تبدیل کرد. همچنین این انیمیشن وقتی بالاخره روی ویاچاس منتشر شد، ۳۲ میلیون نسخه فروخت که هنوز رکوردش شکسته نشده است. وقتی نسخهی سهبعدی «شیر شاه» در سپتامبر ۲۰۱۱ مجددا اکران شد، به پرفروشترین اکرانِ مجددِ باکس آفیس از زمان نسخهی ویژهی «جنگ ستارگان» در ژانویهی ۱۹۹۷ تبدیل شد. اکران مجدد «شیر شاه» با وجود اینکه حدود ۴۰ میلیون خانوار این فیلم را در قالب ویاچاس یا دیویدی از قبل در اختیار داشتند، ۱۸۵ میلیون دلار دیگر فروخت. از آن زمان تاکنون، تنها اکران مجددی که بهتر از «شیر شاه» ظاهر شده، اکران مجدد «تایتانیک» بوده که ۵۷ میلیون دلار در خانه فروخت، اما بهلطفِ ۱۴۵ میلیون دلاری که در چین فروخت، به مجموع ۳۸۳ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت.
- باکس آفیس: محاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸
- گزارش باکس آفیس: از دلایل شکست «دارک فینیکس» تا بررسی وضعیت «گودزیلا علیه کونگ»
- گزارش باکس آفیس: آیا اکران مجدد «اونجرز ۴» به عبورش از «آواتار» کمک خواهد کرد؟
- گزارش باکس آفیس: آیا «اونجرز» و «جنگ ستارگان» مسئول قتلِ «افراد ایکس» و «استار ترک» هستند؟
- گزارش باکس آفیس: شکست «دارک فینیکس» چه معنایی برای «جانوران شگفتانگیز ۳» دارد؟
حالا به این ترتیب، به این هفته و بازسازی «شیر شاه» میرسیم که با وجود نقدهای اکثرا منفیاش که روی بهتر بودنِ انیمیشن اصلی در هر زمینهای تاکید میکردند، ۱۸۵ میلیون دلار بهتنهایی از آمریکای شمالی به دست آورد. اگرچه فیلم نقدهای بدی دریافت کرد، اما محبوبیتِ خالصِ این آیپی باتوجهبه موفقیتِ بیسابقهی انیمیشن اصلی و اکرانهای مجددش برای جذب مردم به سینماها برای دیدن همان داستانی که خاطرهی خوشی ازش دارند با بازیگران و ظاهری متقاوت خیلی قویتر بودند. این موفقیت دلایلِ مختلفی دارد. از «کتاب جنگل» (۳۶۳ میلیون دلار خانگی و ۹۶۶ میلیون دلار جهانی) به کارگردانی جان فاوورو که نشان داد بازسازیهای فوتورئالیستی انیمیشنهای حیوانات سخنگو مخاطب دارند تا گردآوری گروه بازیگرانِ محبوبی مثل بیانسه، دونالد گلاور چیتول ایجیفور، کیگان مایکل کِی و غیره که باعث شد دیزنی این فیلم را با استفاده از بازیگرانِ سیاهپوستش، به اتفاقِ منحصربهفردی در گیشه تبدیل کند و البته قدرتِ نوستالژی که بعضیوقتها باعث میشود سینماروها چشمانشان را ببندند و فقط برای خریدن بلیت دست در جیبشان کنند. حقیقت این است که ما میتوانیم دربارهی عدم ضرورت و نقاط ضعفِ بازسازیهای انیمیشنهای کلاسیکِ دیزنی حرف بزنیم، ولی از آن طرف دیزنی یکی از اندک استودیوهای هالیوود است که راه و روشِ تبدیل کردنِ فیلمهایش به رویدادهای سینمایی غیرقابلانکاری که هیچکس نباید آنها را از دست بدهد بلد است. فیلمهای آنها شاید تمام ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به آثاری ماندگار و مورد استقبالِ منتقدان را نداشته باشند، اما تمام ویژگیهای لازم برای کشیدنِ عمومِ سینماروها به سینماها را دارند و این موضوع دربارهی «شیر شاه» هم صدق میکند. «شیر شاه» بهعنوان یک انیمیشنِ فوتورئالیستی ۲۵۰ میلیون دلاری براساس یک فیلمِ محبوب که لبریز از اکشن و رومانس و درام و تراژدی و کمدی و موسیقی حماسی هنس زیمر و بازخوانی ترانههای شناختهشده توسط بازیگران جدیدش است، تمام خصوصیات لازم برای جذب مردم را گردآوری کرده است. بنابراین اگر از «اونجرز: بازی پایانی» فاکتور بگیریم، «شیر شاه» هماکنون بزرگترین فیلم روی پردهی سینماها حساب میشود. حتی آن دسته از فیلمهای دیزنی که خوب نیستند، باز از ارزشِ سینمایی بالایی برای خانوادهها برخوردار هستند.
در نتیجه «شیر شاه» به بزرگترین افتتاحیهی غیرمارولی و غیرجنگ ستارگانی دیزنی دست پیدا کرده است. افتتاحیهی این فیلم بالاتر از افتتاحیهی ۱۳۵ میلیون دلاری «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچهی مرد مُرده» (۱۸۶ و نیم میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) قرار میگیرد و بزرگترین افتتاحیهی تاریخ در بین فیلمهای انیمیشن حساب میشود. همچنین این فیلم پشتسرِ «اونجرز: بازی پایانی»، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیههای امسال و جایگاه نهم بهترین افتتاحیههای تاریخ قرار میگیرد. این یعنی منهای «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون دلار) و «بتمن علیه سوپرمن» (۱۶۶ میلیون دلار)، ۱۳تا از ۱۵ فیلمِ اولِ فهرست بهترین افتتاحیههای تاریخ متعلق به والت دیزنی هستند. اینکه «شیر شاه» از اینجا به بعد چگونه ظاهر خواهد شد معلوم نیست. هرچند واقعیت این است که فیلم خیلی بهتر از منتقدان، مورد توجهی سینماروها قرار گرفته است که شاید در ظاهر اتفاقِ نرمالی به نظر برسد، اما واقعیت این است که بازسازیهای دیزنی تا قبل از «شیر شاه» اکثرا با واکنشهای نسبتا یکسانی توسط منتقدان و سینماروها مواجه میشدند. اما «شیر شاه» و «علاالدین» نشان دادهاند که ترکیب قدرتِ نوستالژی و گردآوری گروه بازیگرانِ هیجانانگیز باعث میشود که مخاطبان به اندازهی منتقدان مشکلی با این فیلمها بهعنوانِ بازگوکنندهی ضعیفتر داستانهایی که بهترشان را قبلا دیده بودیم نداشته باشند. خلاصه اینکه اگر «شیر شاه» عملکردی شبیه به «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (۴۴۸ میلیون دلار از ۱۶۰ میلیون دلار افتتاحیه) یا «دیو و دلبر» (۵۰۴ میلیون دلار از ۱۷۴ میلیون دلار افتتاحیه) داشته باشد، فروش نهایی ۵۱۸ تا ۵۳۶ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. اما اگر فیلم اکرانی شبیه به «شوالیهی تاریکی» (۵۳۳ میلیون دلار از ۱۵۸ میلیون دلار افتتاحیه) داشته باشد، فروش نهایی ۶۲۴ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. حتی اگر «شیر شاه» بعد از افتتاحیهی قویاش شبیه به «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (۳۸۱ میلیون دلار از ۱۶۹ میلیون دلار افتتاحیه) با سقوط هم مواجه شود، باز میتواند به ۴۱۷ میلیون دلار برسد. درواقع هیچ اتفاقِ بدی با وجود چنین افتتاحیهی غولآسایی، آیندهی «شیر شاه» را تهدید نمیکند. چیزی که به نفعِ «شیر شاه» خواهد بود این است که این فیلم تا زمان اکران «مالفیسنت: سردسته اهریمنان» (Maleficent: Mistress of Evil) در هفدهم اکتبر، آخرین فیلمِ دیزنی خواهد بود و در نتیجه برای مدت زیادی جایگاه منحصربهفردی در بازار خواهد داشت. از طرف دیگر، از آنجایی که «شیر شاه» فرقِ چندانی با انیمیشنِ اصلی ندارد و همین باعث کاهشِ بازبینیهایش میشود و از آنجایی که با وجود رقبای کودکپسندانهای مثل «هابز و شاو»، «دورا و شهر گمشدهی طلا»، «داستانهای ترسناکی که در تاریکی میگوییم» و «پرندگان خشمگین ۲» که در طول ماه آینده خواهیم داشت، نمیتوان بهراحتی آیندهی بینقصی را برایش پیشبینی کنیم. اگر «شیر شاه» بتواند از شلوغی ماه اوت جان سالم به در ببرد، سپتامبر و اکتبر که با فیلمهای بزرگسالانه پر شده است به آن اندازه دردسرساز نخواهد بود. مگر اینکه خانوادهها تصمیم بگیرند بچههایشان را به تماشای «آن: فصل دوم» و «جوکر» ببرند. پیشبینی عملکردِ فیلم در گیشهی جهانی اما سختتر است. با وجود ۵۳۱ میلیون دلاری که این فیلم در حال حاضر در بانک دارد که ۹۷ و نیم میلیون دلارش متعلق به چین است، نمیتوان چیزی کمتر از یک میلیارد دلار را برایش پیشبینی کرد. «شیر شاه» حتی با دوامِ ضعیفی مثل «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون دلار از ۴۲۴ میلیون دلار افتتاحیهی جهانی) میتواند به ۹۸۵ میلیون دلار فروش جهانی برسد. اگر تصور کنیم که «شیر شاه» کمی بادوامتر از «بتمن علیه سوپرمن» خواهد بود، پس احتمالا این فیلم کارش را با کسب چیزی نزدیک به «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار) یا «دنیای ژوراسیک» (یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون دلار) به اتمام خواهد رساند.
اما درحالیکه واکنشهای آنلاین به فیلم، افتضاح به نظر میرسند، اجماعِ نظر منتقدان کمی پیچیدهتر است. میانگینِ امتیاز «شیر شاه» روی سایت راتنتومیتوز ۶۰ درصد مثبت است که درواقع یک فیلم سهستارهای که ارزش دیدن دارد حساب میشود. در مقابل، امتیاز راتنتومیتوزِ «خزنده» که هفتهی گذشته با هجومِ نقدهای مثبتِ منتقدان مواجه شد، ۸۶ درصد مثبت است. پس آیا باید به این نتیجه برسیم که «خزنده»، فیلم بهتری از «شیر شاه» است؟ خب، واقعیت این است که همانطور که قبلا هم گفتهام، برای فهمیدنِ اجماع نظرِ منتقدان نباید به امتیازِ راتنتومیتوزِ فیلمها بسنده کنیم. چون درست در زیرِ امتیاز راتنتومیتوزِ فیلمها، گزینهای به اسم «اطلاعات بیشتر» وجود دارد که با کلیک کردن روی آن میتوانید میانگین امتیاز منتقدان که خیلی باظرافتتر از امتیاز راتنتومیتوز است را ببینید. میانگین امتیاز منتقدان به «شیر شاه» روی سایت راتنتومیتوز در زمانِ نوشتن این مقاله، ۶/۴۱ از ۱۰ و میانگین امتیاز منتقدان به «خزنده»، ۶/۶۵ از ۱۰ است. پس با وجود اختلافِ ۳۱ درصدی بین امتیازِ راتنتومیتوز این دو فیلم، میانگین امتیاز منتقدان به آنها تقریبا یکسان است. همچنین با اینکه این روزها در ظاهر به نظر میرسد که اکثر منتقدان و اینترنت از دیزنی به خاطر بازسازی آیپیهای انیمیشنیاش متنفر هستند، اما اینطور که با بررسی میانگین امتیازِ منتقدانِ فیلمهای آنها به نظر میرسد، این سروصداهای آنلاین بازتابدهندهی نظر عموم مردم یا حتی منتقدانِ فیلم نیست. درواقع با بررسی امتیازِ راتنتومیتوزِ بازسازیهای لایو اکشن دیزنی از زمان «کتاب جنگل» در سال ۱۹۹۴ تا «شیر شاه» در سال ۲۰۱۹، چیزی که مشخص میشود این است که اگرچه منتقدان عمیقا آنها را دوست ندارند، اما از آنها متنفر هم نیستند. با درنظرگرفتنِ فیلمهایی مثل «کتاب جنگل» (نسخهی ۱۹۹۴)، «فندقشکن و چهار قلمرو» و «دستیارِ جادوگر» (که واقعا نباید هیچکدامشان حساب شوند)، دیزنی در مجموع ۱۸ بازسازی لایو اکشن دارد که میانگین امتیاز راتنتومیتوزشان ۵۹/۲ درصد است که اگرچه در محدودهی «منفی» قرار میگیرد، اما بهطرز افتضاحی بد هم نیست. این عدد به این معنا است که ۵۹ درصد از منتقدان، فیلمها را حداقل «خوب» یا در حد امتیاز ۶ از ۱۰ دانستهاند. همچنین میانگین امتیاز منتقدان به این فیلمها هم ۶/۰۴ از ۱۰ است که یعنی منتقدان بهطور میانگین آنها را حداقل با نمرهی ۱۰ قبول کردهاند و جلوی مردود شدنشان را گرفتهاند. نکتهای که اینجا متوجه میشویم این است که میانگین امتیاز مخاطبان (۶۲ درصد و ۳/۵۶ از ۵) و منتقدان (۵۹/۲ درصد و ۶/۰۴ از ۱۰) تقریبا یکسان است.
اما اگر فقط آن دسته از بازسازیهای دیزنی که از زمان «آلیس در سرزمین عجایب» (امتیاز راتنتومیتوز ۵۱ درصد و امتیاز مخاطبان ۵۵ درصد) به بعد بهعنوان آغازکنندهی ترندِ بازسازیهای لایواکشنِ آنها داشتهایم را حساب کنیم، وضعیتِ اعداد بهتر هم میشود. میانگین بازسازیهای لایو اکشن دیزنی از زمان «آلیس در سرزمین عجایب» تا «شیر شاه» ۶۱ درصد مثبت و ۶/۱۸۲ از ۱۰ از سوی منتقدان و ۶۶/۲ درصد مثبت و ۳/۶۶ از ۵ از سوی مخاطبان است. اما هنوز تمام نشده است. میانگین امتیاز فیلمهای دیزنی از «سیندرلا» به بعد بهتر از این هم میشود. میانگین امتیاز بازسازیهای لایو اکشن دیزنی از زمان «سیندرلا» تا «شیرشاه»، ۶۵ درصد مثبت و ۶/۳۸ از ۱۰ از سوی منتقدان و ۶۹/۳ درصد مثبت و ۳/۷۳۵ از ۵ از سوی مخاطبان است. خب، حالا اگر قبول کنیم که دنیای سینمایی دیسی با سه فیلم ابرقهرمانی مستقلش بدون در نظر نگرفتنِ «جاستیس لیگ» در بینشان شرایط رو به رشدی را در راتنتومیتوز سپری کرده است، پس میتوان همین فرمول را هم روی بازسازیهای لایو اکشن دیزنی اجرا کرد. فیلمهای «سیندرلا» (منتقدان: ۸۴ درصد و ۷/۱۵ از ۱۰ / مخاطبان: ۷۸ درصد و ۳/۹۲ از ۵)، «کتاب جنگل» (منتقدان: ۹۵ درصد و ۷/۷۳ از ۱۰ / محاطبان: ۸۶ درصد و ۴/۱ از ۵) و «اژدهای پیت» (منتقدان: ۸۸ درصد و ۷/۳۸ از ۱۰ و مخاطبان: ۷۲ درصد و ۳/۷۳ از ۵)، هر سه بهترین بازسازیهای دیزنی بودند و پشت سر هم از اوایل ۲۰۱۵ تا تابستان ۲۰۱۶ عرضه شدند. این وسط اما به «آلیس درون آینه» برخورد میکنیم که حکمِ جاستیس لیگِ بازسازیهای دیزنی را دارد. «آلیس درون آینه» با کله شکست خورد و با استقبال افتضاح منتقدان (۲۹ درصد و ۴/۵۷ از ۱۰) و مخاطبان (۴۸ درصد / ۳/۲۲ از ۵) درکنار «۱۰۲ سگ خالدار» (۳۱ درصد / ۴/۴۲ از ۱۰) و «فندقشکن و چهار قلمرو» (۳۲ درصد و ۵/۱۴ از ۱۰) در بین بدترین فیلمهای دیزنی قرار میگیرد. همچنین «آلیس درون آینه» یکی از آن دنبالههایی بود که صرفا به خاطر اینکه فیلم اول به یک میلیارد و ۲۵ میلیون دلار در دنیا دست یافت ساخته شد. اما بعد از آن، «دیو و دلبر» را داشتیم که با استقبال قابلقبولی از سوی منتقدان (۷۱ درصد و ۶/۶۹ از ۱۰) و مخاطبان (۸۰ درصد و ۴/۰۱ از ۵) روبهرو شد. خلاصه اینکه از زمان «سیندرلا» در اوایل ۲۰۱۵ تا «کریستوفر رابین» (منتقدان: ۷۲ درصد و ۶/۲ از ۱۰ / مخاطبان: ۸۳ درصد و ۴/۱۳ از ۵)، اجماعِ نظر مخاطبان و منتقدان به بازسازیهای لایو اکشن دیزنی تقریبا برابر است. این روند با «مری پاپینز بازمیگردد» (منتقدان: ۷۹ درصد و ۵/۵۳ از ۱۰ / مخاطبان: ۶۶ درصد و ۳/۶۳ از ۵) ادامه پیدا کرد و به «دامبو» (منتقدان: ۴۶ درصد و ۵/۵۳ از ۱۰ / مخاطبان: ۵۲ درصد و ۳/۶۳ از ۵) ختم میشود.
اگر از «آلیس درون آینه» بهعنوان جاستیس لیگِ این مجموعه فاکتور بگیریم، بازسازیهای دیزنی از سال ۲۰۱۰ تاکنون در بهترین حالت موفقیتهای تجاری تمامعیاری بودهاند و در بدترین حالتِ عملکردهای کم و بیش ناامیدکنندهای («اژدهای پیت»، «کریستوفر رابین»، «مری پاپینز بازمیگردد) داشتهاند و البته آنها اکثرا در طرف مثبت و ضد و نقیضِ امتیازاتِ راتنتومیتوز قرار گرفتهاند. «دامبو» یک استثنا است. اما حتی آن فیلم هم ۳۵۰ میلیون دلار از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه به دست آورد. «دامبو» هم درست مثل «سایههای تاریک»، یکی دیگر از فیلمهای تیم برتون بود که به خاطر بودجهی بالایش کشته شد. چیزی که از زمان «سیندرلا» در سال ۲۰۱۵ تا «شیر شاه» در سال ۲۰۱۹ تغییر کرده، وضعیتِ صنعت سینما است. «سیندرلا» در سال ۲۰۱۵ فقط یکی از فیلمهای بیشمارِ دیزنی بود که بعضی از آنها مثل «تومارولند» اورجینالتر از بعضیهای دیگر مثل «نیرو برمیخیزد» بودند. اما بعد از شکستهای دیزنی با «تورمارولند»، «چینخوردگی در زمان»، «ملکهی کتوی» و «بهترین ساعات»، این شرکت تمام تمرکزش را روی ارائهی فیلمهای نوستالژیک یا دنیای سینمایی مارول گذاشته است. بنابراین امروزه «شیر شاه» بهعنوان نمایندهی تمام اتفاقاتِ بدی که در رابطه با فیلمسازی هالیوودی افتاده است شناخته میشود. از سال ۲۰۱۵ تاکنون شاهد کاهش قابلتوجهی سرمایهگذاری استودیوها روی فیلمهای اورجینال بودهایم. دلیلش این است که مخاطبان با عدم خرید بلیتِ فیلمهای اورجینال، به عدم نخواستنِ آنها رای دادهاند. آنها در حالی برای دیدنِ نسخهی جدید یا بازسازی موفقیتهای گذشته به سینماها هجوم میبرند که محتواهای بزرگسالانه و اورجینال را در پلتفرمهای استریمینگ جستوجو میکنند. به همان اندازه که دیزنی به خاطر وضعیت جدید سینما قابلسرزنش است، به همان اندازه هم مخاطبان با صدای بلند و رسا اعلام کردهاند که از سینما چه چیزی میخواهند. چیرگی دیزنی بر بازار بیش از اینکه خودِ بیماری باشد، یکی از علایمِ بیماری است. بیش از اینکه دیزنی تقصیرکار باشد، دیزنی نتیجهی فعالیت آزادانهی ویروس است. اما در رابطه با خود این فیلمها باید گفت که مهم نیست که نظرِ مستقل منتقدان از فیلمی به فیلمی دیگر چه چیزی است، مهم این است که امتیازات آنها نشان میدهند که تنفری که در شبکههای اجتماعی نسبت به آنها دیده میشوند، بازتابدهندهی منتقدان و مخاطبان نیست. عموما منتقدان در حالی این فیلمها را در حد «فکر کنم خوب باشه» نقد کردهاند که عموم سینماروها هم واکنش مشابهای به آنها داشتهاند. مشکل این نیست که مردم فقط میخواهند بازسازیهای دیزنی و فیلمهای ابرقهرمانی مارول را ببینند. مشکل این است که مردمی که زمانی فیلمهای دیگر را میدیدند دیگر به اندازهی چهار سال گذشته به سینما نمیروند. با نگاهی به اطلاعاتی که امتیازِ راتنتومیتوز بهمان میدهد میتوان گفت که منتقدان اکثرا اعتقاد دارند که بازسازیهای دیزنی فیلمهای قابلقبولی هستند و مخاطبان هم با یکی-دوتا استثنا با آنها همعقیده هستند. اگرچه اینکه این فیلمها بازتابدهندهی سقوط هنری سینما است بحث داغ روز است، اما اجماع نظر منتقدان و رایگیری از مخاطبان این موضوع را نشان نمیدهد. مشکل این نیست که چرا مخاطبان برای دیدن بازسازیهای دیزنی و «اونجرز»ها به سینماها هجوم میبرند. مشکل این است که منهای استثناهایی مثل «ما» (Us) و «جان ویک ۳» (John Wick 3)، آنها به دیدنِ فیلمهای دیگر نمیروند.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول، از «اونجرز: بازی پایانی» (Avengers: Endgame) شروع کنیم که این هفته بالاخره از «آواتار» عبور کرد و بدون احتساب نرخ تورم به پرفروشترین فیلمِ تاریخ سینما تبدیل شد. «بازی پایانی» بهلطفِ اکران مجددش و عملکردِ خارقالعادهاش در چین (جایی که ۷۰ درصد بهتر از «جنگ اینفینیتی» فروخت) موفق شد تا درآمد ۲ میلیارد و ۸۸۸ میلیون دلاری فیلم جیمز کامرون را پشت سر بگذارد. بااینحال، «اونجرز: بازی پایانی» کماکان در گیشهی خانگی پشتسر «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» (۹۳۶/۶ میلیون دلار)، در گیشهی چین پشتسر «جنگجوی گرگ ۲» (۸۵۴ میلیون دلار) و «زمینِ سرگردان» (۶۹۹ میلیون دلار) و در گیشهی خارجی هم پشتسر «آواتار» (۲ میلیارد و ۳۰ میلیون دلار) قرار دارد، ولی با ۲ میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلاری که در دنیا کسب کرده، رکوردِ بزرگی را در اختیار دارد. تاکنون فقط پنج فیلم موفق به عبور از مرز ۲ میلیارد دلار فروش جهانی شدهاند که جیمز کامرون و برادران روسو هرکدام دو فیلم دارند؛ کامرون با «آواتار» و «تایتانیک» در ردههای دوم و سوم و برادران روسو با «اونجرز: بازی پایانی» و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» در ردههای اول و پنجم. پنجمین فیلم دو میلیاردی تاریخ هم «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»، ساختهی جی.جی. آبرامز است که کماکان با دو میلیارد و ۶۸ میلیون دلار در جایگاه چهارم دنیا قرار دارد. مجموعِ فروشِ فیلمهای برادران روسو در گیشهی جهانی بیش از ۶ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار است. اکرانِ مجدد «بازی پایانی» از لحاظ فنی ازطریق معرفی کردن «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home) بهعنوان دنبالهی مستقیم «بازی پایانی»، با هدفِ افزایشِ فروشِ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» در نظر گرفته شده بود و در این کار هم موفق بود. «دور از خانه» به ۹۷ میلیون دلار افتتاحیه در بازار چین و ۱۸۸ میلیون دلار افتتاحیهی سهشنبه تا یکشنبه در آمریکای شمالی دست یافت. این فیلم ۱۶۰ میلیون دلاری بعد از ۲۰ روزی که از اکرانش گذشته، ۳۱۹ میلیون دلار در خانه فروخته است که آن را در مسیر عبور از «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) قرار داده است. اما این در حالی است که «دور از خانه» همین الانش این دو فیلم را در کشورهای خارجی پشت سر گذاشته است. «دور از خانه» با مجموع ۶۵۱ میلیون دلار از کشورهای خارجی و ۹۷۰ میلیون دلار در گیشهی جهانی، درآمد ۸۸۰ میلیون دلاری «بازگشت به خانه» و ۸۹۰ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۳» را پشت سر گذاشته است. رقمی که آن را بدون احتساب نرخ تورم به پرفروشترین فیلم اسپایدرمنی تاریخ سینما تبدیل میکند. «دور از خانه» همچنین بینِ «جومانجی: به جنگل خوش امدید» (۹۶۲ میلیون دلار) و «اسکایفال» (یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروشترین فیلمهای سونی هم قرار میگیرد. پس بله، اینطور به نظر میرسد «دور از خانه» به احتمال زیاد از مرز یک میلیارد دلار عبور خواهد کرد و حتی شانسِ عبور از «اسکایفال» برای بدل شدن به پرفروشترین فیلم سونی را هم دارد. اگر اتفاقِ غیرمنتظرهای در طول ماه آینده نیافتد، فروشِ نهایی ۳۶۰ میلیون دلاری «دور از خانه» در گیشهی خانگی پیشبینی میشود که کمتر از درآمد ۳۷۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۲» بوده است.
تنها دلیلی که باعث خواهد شد والت دیزنی آواتار را مجددا اکران نکند، محافظت از رکورد تازه به دست آمدهی «اونجرز: بازی پایانی» خواهد بود
اما «اونجرز ۴» در حالی حدود ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار بیشتر از «آواتار» فروخته است که خب، احتمال دارد که نتواند برای مدتِ زیادی این رکورد را حفظ کند. نه به خاطر اینکه «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر»، «فروزن ۲»، «سریع و خشن ۱۰» یا «دنیای ژوراسیک ۳» قادر به گرفتنِ عنوانِ قهرمانی از «بازی پایانی» خواهند بود. واقعیت این است که احتمالا هیچوقت دوباره بلاکباستری شبیه به «بازی پایانی» که به چنین درآمدی در خانه و خارج دست پیدا کند نخواهیم دید. شاید «اونجرز ۵» که بلک پنتر و واکری و کاپیتان مارول و مرد عنکبوتی و دکتر استرنج و وولورین و شنگچی و دیگران را برای ایستادگی دربرابر دکتر دووم و گالاکتوس دور هم جمع میکند شانسِ تکرارِ درآمد «بازی پایانی» را خواهد داشت که تازه این هم یک سناریوی کاملا خیالی است. وگرنه هیچ فیلمی در آینده دیده نمیشود که قادر به انجام چنین کاری باشد. از آنجایی که روزبهروز پلتفرمهای استریمینگ در حال گرفتنِ جای سینما رفتنِ کلاسیک هستند و از آنجایی که امثال نتفلیکس در حال تبدیل شدن به شکلِ رایج مصرف سرگرمی سینمایی هستند، میتوان گفت که «اونجرز: بازی پایانی» آخرین نمونه از نوعِ خودش بود. اینکه میگویم «اونجرز ۴» احتمالا عنوانِ قهرمانیاش را بهزودی از دست خواهد داد به خاطر این است که «آواتار» میتواند در جریان دو سال آینده، آن را ازش پس بگیرد. از آنجایی که دیزنی، فاکس را خریده است، حالا آیپی «آواتار» در اختیارِ دیزنی است. این به این معنی است که دنبالههای «آواتار» حالا به چالشِ آنها تبدیل شده است. در حال حاضر دیزنی با دنبالههای «آواتار» بهعنوان بلاکباسترهایی در حد و اندازهی «جنگ ستارگان» رفتار میکند و آنها را با فیلمهای جدید «جنگ ستارگان» یک سال در میان در فصلهای کریسمسِ ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ اکران خواهد کرد. همچنین از آنجایی که «بازی پایانی» بهتازگی به بزرگترین فیلم باکس آفیس جهان تبدیل شده، مشکلِ جدید دیزنی این است که راحتترین فاکتور تبلیغاتی «آواتار ۲» را از دست داده است. از این به بعد دیگر دیزنی نمیتواند «آواتار ۲» را با شعار «بیایید دنبالهی پرفروشترین فیلم تاریخ را ببینید» تبلیغات کند. حالا باید بگوید «بیایید دنبالهی پرفروشترین فیلم تاریخ در گیشهی خارجی را ببینید» که به اندازهی اولی قوی نیست. دیزنی این حقیقت را میداند و باید برای کنجکاو کردن دوبارهی مردم برای دیدنِ ادامهی ماجراهای پاندورا در بیستم دسامبر ۲۰۲۱ تلاش کند. سؤال این است که چه چیزی راحتترین حرکتِ ممکن برای یادآوری این حقیقت به مردم که چقدر از دیدن قسمت اول «آواتار» لذت بردند است؟ اکرانِ مجدد این فیلم قبل از آغاز اکران «آواتار ۲».
حتی اگر اکران مجدد «آواتار» فروشِ سرسامآوری نکند، در بدترین حالت میتواند حداقل چهار-پنج میلیون دلار دیگر بفروشد. حتی آخرین اکران مجدد «تایتانیک» که برای سالگرد ۲۰ سالگیاش برنامهریزی شده بود، ۶۵۹ هزار دلار در سینماهای آمریکای شمالی فروخت. اکران مجدد نسخهی سهبعدی «ترمیناتور ۲» (در ماه اوت ۲۰۱۷) و اکران مجدد «فهرست شیندلر» به مناسبت ۲۵ سالگیاش (در دسامبر ۲۰۱۸)، هر دو به ترتیب یک میلیون و ۳۷ دلار و ۸۳۳ هزار دلار فروختند. اما این ارقام فقط مربوطبه آمریکای شمالی میشوند. بیایید تصور کنیم دیزنی تصمیم بگیرد تا «آواتار» را در سراسر دنیا مجددا اکران کند. بالاخره این مخاطبان غیرآمریکایی بودند که «آواتار» را به چنین درآمد دیوانهواری رساندند (۲ میلیارد و ۲۹ میلیون دلار فروش خارجی) که رکورد جهانیاش به مدت ۱۰ سال دستنیافتی باقی ماند. ۱۰ سال پیش، «آواتار» به ۲۰۴ میلیون دلار فروش در چین دست یافت که فقط ۱۰ درصد از درآمد بلاکباستری مثل «اونجرز: بازی پایانی» در چین است. اکران مجددِ «آواتار» یعنی نسلِ کاملی از مردمی که هرگز نتوانستند این فیلم را روی پردهی بزرگِ سینما ببیند، قادر به دیدن آن خواهند بود؛ این موضوع مخصوصا دربارهی بازار چین صدق میکند. آیا این موضوع به این معنی است که اکران مجدد «آواتار»، درآمدی شبیه به اکران مجدد «تایتانیک» که به ۱۴۵ میلیون دلار فروش در چین (و ۳۴۳ و نیم میلیون دلار جهانی) دست یافت خواهد بود؟ نـه. حتی تکرارِ درآمد اکران مجدد نسخهی سهبعدی «پارک ژوراسیک» (۱۱۶/۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳) و «جنگ ستارگان: تهدید شبح» (۱۰۲/۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲) هم غیرممکن خواهد بود. اما این احتمال وجود دارد که اکران مجدد «آواتار»، درآمدی شبیه به اکران مجدد «مهاجمان مقبرهی گمشده» (۳/۱ میلیون دلار)، «تاپ گان» (۳ میلیون دلار) و «شکارچیان ارواح» (۳/۵ میلیون دلار) داشته باشد.
اگر اتفاق غیرمنتظرهای نیافتد و فیلم در خانه و سراسر دنیا با بیاعتنایی کامل روبهرو نشود، «آواتار» قادر خواهد بود تا با کسب حداقل ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار، لقبش بهعنوان «پرفروشترین فیلم تاریخ سینما» بدون احتساب نرخ تورم را از «بازی پایانی» باز پس بگیرد. این اتفاق تنها در صورتی نخواهد افتاد که دیزنی یا «آواتار» را قبل از «آواتار ۲» مجددا اکران نکند یا در حرکتی تبلیغاتی آن را کاملا رایگان اکران کند. تنها دلیلی که والت دیزنی برای عدم اکران مجدد «آواتار» نخواهد داشت، محافظت از رکورد تازه به دست آمدهی «اونجرز: بازی پایانی» خواهد بود. اگر دنبالههای «آواتار» در اختیار استودیوهای دیگری بودند، میتوانستیم ۱۱۰ درصد با قاطعیت احتمال بدهیم که آنها فیلم را در بیشترین تعداد سینما قبل از دنبالهاش اکران میکردند تا رکوردشان را پس بگیرند. ولی از آنجایی که دیزنی هر دوی «آواتار» و مارول را در اختیار دارد، یکی از راحتترین و بهترین راههای تبلیغات «آواتار ۲» تبدیل به یک تصمیمِ دشوار برای این شرکت شده است. از آنجایی که «بازی پایانی» فقط با فاصلهی چند میلیون دلار از «آواتار» جلو زده است، بنابراین اکران مجدد «آواتار» بدونشک بهمعنی پایین کشیدن «بازی پایانی» از تخت پادشاهیاش خواهد بود و احتمالا سروصدای طرفدارانِ آنلاین دنیای سینمایی مارول را هم در خواهد آورد. اما اگر دیزنی این کار را انجام ندهد، خودش را از یکی از بهترین ابزارهای مارکتینگ برای فروختنِ «آواتار ۲» محروم خواهد کرد. پس اگر همهچیز همانطور که پیشبینی میشود اتفاق بیافتد، والت دیزنی شاید «آواتار» را دوباره پیش از آغاز اکران «آواتار ۲» در دسامبر ۲۰۲۱ روی پردهی سینماها خواهد فرستاد و اگر فیلم بتواند حداقلِ درآمد ممکن را هم به دست بیاورد (مخصوصا در کشورهای خارجی)، میتواند رکوردش را از «بازی پایانی» پس بگیرد و اینگونه «آواتار ۲» میتواند خودش را بهعنوان دنبالهی بزرگترین فیلم تاریخ معرفی و تبلیغات کند. اما همزمان تنها دلیلی که دیزنی برای عدم انجام این کار ندارد این است که به هر دلیلی بخواهد «بازی پایانی» این رکورد را حفظ کند. موقعیت عجیب و سختی برای دیزنی است. بالاخره در اختیار داشتن همزمان مارول، لوکاسفیلم و مجموعه «آواتار»، دردسرهای خودش را هم دارد. طرفداران مارول فعلا میتوانند به خاطر رکوردشکنی «بازی پایانی» خوشحال باشند، اما باید بدانند که نهتنها در دو سال آینده هر لحظه ممکن است این رکورد تهدید شود، بلکه اگر «آواتار» مجددا اکران نشد، باید از دیزنی سپاسگذار باشند که ترجیح داده توانایی مبارزهی متقابلِ «آواتار» را ازش سلب کند. چون اگر هر استودیوی دیگری به جز دیزنی، «آواتار» را در اختیار داشت میتوانستیم مطمئن باشیم که در تلافی کردن تعلل نمیکرد.
در ردهی سوم جدول اما به «داستان اسباببازی ۴» (Toy Story 4) برمیخوریم که ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموعِ خانگی ۳۷۵ میلیون دلار رسید. وضعیتِ این فیلم کماکان طوری به نظر میرسد که انگار به زور و زحمت از مرز ۴۰۰ میلیون دلار عبور خواهد کرد، اما تحلیلگران دربارهی عبور از درآمد ۴۱۵ میلیون دلاری «داستان اسباببازی ۳» مطمئن نیستند. این فیلم ۲۵ میلیون دلار دیگر هم از کشورهای خارجی کسب کرد تا به مجموعِ عالی ۸۵۹ میلیون دلار برسد و احتمالا کارش را با چیزی حدود ۹۵۰ میلیون دلار به اتمام خواهد رساند. در جایگاه چهارم جدول «خزنده» (Crawl) را داریم که ۶ میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش کسب کرد تا به مجموعِ ۱۰ روزهی قابلقبول ۲۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار برسد. این فیلم تا حالا ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته که برای یک فیلمِ کم و بیش تحسینشدهی ۱۳ و نیم میلیون دلاری بد نیست. اما در ردهی ششم جدول «استوبر» (Stuber) قرار دارد که به اندازهی «خزنده» خوششانس نبوده است. این فیلم که دیو باتیستا و کُمیل نانجیانی را بهعنوان ستارگانش دارد، ۴ میلیون دلار دیگر کسب کرد و به مجموع ۱۰ روزهی ۱۶ میلیون دلار رسید. محصولِ فاکس/دیزنی تا حالا ۱۹ میلیون دلار در دنیا فروخته است که شاید بهلطفِ بودجهی ۱۷ میلیون دلاریاش قادر به بازگرداندنِ سرمایهاش خواهد بود، اما فیلم موفقی حساب نخواهد شد. در ردهی پنجم چارت «دیروز» (Yesterday) را داریم که ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزهی ۵۷ میلیون و ۵۹۶ هزار دلار رسید. ساختهی ۲۶ میلیون دلاری دنی بویل تا حالا ۹۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در جایگاه هشتم به «آنابل به خانه میآید» (Annabelle Comes Home) برمیخوریم که درکنار ۲ میلیون و ۶۶۰ هزار دلاری که در خانه فروخت، ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرد تا به مجموع خانگی ۶۶ میلیون دلار و جهانی ۱۹۶ میلیون دلار از ۲۷ میلیون دلار بودجه برسد. فیلم ترسناک «میدسامر» (Midsommar) اما با وجود از دست دادنِ یک هزار و ۶۰۲تا از سینماهایش، کاملا سقوط نکرد. این فیلم یک میلیون و ۵۹۹ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموع ۱۹ روزهی ۲۲ میلیون و ۴۸۲ هزار دلار دست پیدا کرد. این روزها درآمد ۲۵ میلیون دلاری «میدسامر» برای چنین فیلمی به معنای موفقیت خواهد بود. در همین حین انیمیشن «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» به مجموع جهانی ۳۱۸ میلیون دلار از ۸۰ میلیون دلار بودجه رسید. «راکتمن» تا حالا ۹۳ میلیون دلار در خانه و ۱۸۲ میلیون دلار در دنیا فروخته که برای یک فیلم ۴۱ میلیون دلاری بزرگسالانه عالی است. «جان ویک ۳» با رسیدن به ۳۱۸ میلیون دلار فروش جهانی، «بیمصرفها ۳» (۳۱۴ میلیون دلار) را در بین بزرگانِ استودیوی لاینزگیت پشتسر گذاشت. درواقع «جان ویک ۳» بدون احتساب نرخ تورم، درآمدی بهتر از تمام فیلمهای جیمز باند به جز دوتای آخری داشته است. همچنین درآمد ۱۶۹ میلیون دلاریاش حتی با احتساب نرخ تورم هم این فیلمِ ۷۵ میلیون دلاری را به یکی از موفقترین اکشنهای بزرگسالانهی تاریخ سینما تبدیل میکند.
اما این هفته استودیوی A24 تعداد سینماهای «بدرود» (The Farewell) را به ۳۵ سالن افزایش داد. این کمدی/درام که با تحسینِ فوقالعادهای از سوی منتقدان مواجه شده یک میلیون و ۱۷۱ هزار دلار دیگر کسب کرد تا به مجموع ۱۰ روزهی یک میلیون و ۶۷۵ هزار دلار برسد. استودیوی بلیکر استریت هم تعداد سینماهای «هنر دفاع شخصی» (The Art of Self-Defense) را به ۵۵۰ سالن افزایش داد و یک میلیون دلار به دست آورد. این رقم، مجموعِ درآمد جدیدترین فیلم جسی آیزنبرگ را به یک میلیون و ۲۱۴ هزار دلار میرساند. همچنین استودیوی نئون هم مستند «آپولو ۱۱» را به مناسب ۵۰ سالگی صعود انسان به ماه در ۱۰۷ سینما اکران کرد که ۷۵ هزار دلار فروخت و مجموع درآمد این مستند را به ۹ میلیون دلار رساند. اما جایگاه هفتم متعلق به «علاالدین» (Aladdin) است که ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در ششمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموع خانگی ۳۴۰ میلیون دلار دست یافت. این فیلم تا حالا ۹۸۸ میلیون دلار فروخته است و احتمالا تا هفتهی بعد از مرز یک میلیارد دلار عبور خواهد کرد. اما درآمدهای «علاالدین» خیلی مهمتر از چیزی که به نظر میرسد است. درواقع اگرچه وقتی حرف از موفقیتِ دیزنی در تابستان امسال میشود بیش از هر چیز دیگری از «اونجرز: بازی پایانی» یا «داستان اسباببازی ۴» نام برده میشود، اما «علاالدین» فیلمی بود که چیرگی دیزنی بر تابستانِ امسال را کامل کرد. فیلمهای تابستان از بیست و چهارم آوریل تا شانزدهم ژوئیه، در مجموع ۳ میلیارد و ۱۶۵ میلیون دلار در گیشهی خانگی فروختهاند که یک میلیارد و ۶۲۱ میلیون دلار یا ۵۱ درصدش متعلق به فیلمهای دیزنی و فاکس («اونجرز ۴»، «داستان اسباببازی ۴»، «علاالدین»، «دارک فینیکس»، «تالکین» و «استوبر») است. تازه اگر «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، محصول سونی را بهعنوان فیلمی که بهعنوان دنبالهی «اونجرز: بازی پایانی» تبلیغات شده بود، محصولِ دیزنی در نظر بگیریم، آن وقت سهم دیزنی/فاکس/سونی از تابستان امسال به ۶۰ درصد میرسد. دیزنی در تابستان امسال بهطرز بیسابقهای در حال درهمشکستنِ رقبایش است. یکی از دلایلش به خاطر این است که دیزنی تصمیم گرفت تا قسمتِ جدیدِ مهمترین برندهایش را امسال عرضه کند. چون آنها میخواهند به محضِ راهاندازی پلتفرم دیزنیپلاس، آثارِ جذابِ زیادی برای انتشار در پلتفرم استریمینگشان داشته باشند. این در حالی بود که استودیوهای رقیب هم از مدتها قبل از آتشبازی دیزنی آگاه شدند و از سر راهش کنار رفتند. پارامونت «ترمیناتور: سرنوشتِ تاریک» را نوامبر اکران خواهد کرد و سونی هم زمانِ ایدهآلی برای اکرانِ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» بلافاصله بعد از «اونجرز: بازی پایانی» داشت. آنها «مردان سیاهپوش: بینالمللی» را در تابستان عرضه کردند، اما در عوض «جومانجی: مرحلهی بعدی» را برای کریسمس نگه داشتند. یونیورسال یک دنبالهی ۸۰ میلیون دلاری در قالب «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲»، یک فیلم اورجینالِ بلامهوسی در قالب «ما» (Ma) و چند فیلم ضدبلاکباستری در قالب «سفر یک سگ»، «پسرهای خوب» و «دیروز» داشت.
وقتی حرف از موفقیتِ دیزنی در تابستان امسال میشود بیش از هر چیز دیگری از «اونجرز: بازی پایانی» یا «داستان اسباببازی ۴» نام برده میشود، اما «علاالدین» فیلمی بود که چیرگی دیزنی بر تابستانِ امسال را کامل کرد
حتی مهمترین بلاکباسترِ یونیورسال یعنی «هابز و شاو» هم درست در نقطهای در اوت اکران میشود که به موقعیتِ امنش معروف است. «هابز و شاو» تا زمان اکران «مالیفیسنت: سردستهی اهریمنان» در اواسط اکتبر، تنها بلاکباستر کلهگندهی باکس آفیس خواهد بود. برادران وارنر تنها استودیویی بود که سعی کرد دیزنی را به چالش بکشد، اما این کار نتیجه نداد. «گودزیلا: پادشاه هیولاها» شکست خورد (۳۸۴ میلیون دلار در جهان از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه) و «پوکمون: کاراگاه پیکاچو» هم به زور از شکست فرار کرد (۴۲۹ میلیون دلار از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه). «شزم» هم (۳۶۴ میلیون دلار از ۹۰ میلیون دلار بودجه) به محض آغاز اکران «اونجرز: بازی پایانی» آسیب دید. «آنابل به خانه میآید» (حدود ۲۰۰ میلیون دلار از ۲۷ میلیون دلار بودجه) به کمدرآمدترین فیلم مجموعهی «احضار» (The Conjuring) تبدیل شد. با این وجود، انتظار میرود که بلاکباسترهای باقیماندهی برادران وارنر («آن: فصل دوم» و «جوکر»)، ماههای سپتامبر و اکتبر را به چنگ خودشان بیاورند. پس به همان اندازه که دیزنی نجاتدهندهی تابستانِ امسال است، به همان اندازه هم دیزنی دلیلِ شکستها و اکرانهای کمترِ دیگر استودیوهای هالیوودی است. برادران وارنر، پارامونت، سونی و یونیورسال همه تصمیم گرفتند تا دور و اطرافِ دیزنی را در زمانیکه میخواهد تمام کلهگندههایش را قبل از لانچِ دیزنیپلاس اکران کند خالی بگذارند. «اونجرز: بازی پایانی» که تقریبا در طول ۱۴ روزِ اولش تا زمان افتتاحیهی ۵۵ میلیون دلاری «کاراگاه پیکاچو» (بزرگترین افتتاحیهی یک فیلم ویدیوگیمی) دستنخورده باقی ماند. هفتهی بعدش «جان ویک ۳» آمد و تمام انتظاراتِ تحلیلگران را با افتتاحیهی خیرهکنندهی ۵۶ میلیون دلاریاش درهمشکست. اما درنهایت، عملکردِ بهتر از انتظاراتِ «علاالدین» بود که باعثِ آسیب دیدن و زخمی شدنِ رقبای دیزنی شد. «علاالدین» کارش را با افتتاحیهی ۱۱۶ و نیم میلیون دلار در جریانِ آخرهفتهی روزِ یادبود درکنار «جان ویک ۳» آغاز کرد. ساختهی گای ریچی با پشت سر گذاشتنِ «ایندیانا جونز و قلمروی جمجمهی بلورین» (۳۱۷ میلیون دلار) و «دزدان دریایی کاراییب: در آخرِ دنیا» (۹۶۴ میلیون دلار) به پرفروشترین فیلمِ تاریخِ اکرانهای آخرهفتهی روزِ یادبود تبدیل شد.
به این ترتیب، «علاالدین» به فیلمی تبدیل شد که به فیلمهایی که خودشان را با دقت و احتیاط بین «اونجرز: بازی پایانی» و «داستان اسباببازی ۴» قرار داده بود، آسیب رساند. آنها در حالی تصور میکردند که فضای خالی بین «اونجرز ۴» و «داستان اسباببازی ۴» زمان مناسبی برای شکار است که نمیدانستند «علاالدین» قرار است در این بین به شکارچی بزرگی به اندازهی دو شکارچی اصلی دیزنی در تابستان امسال تبدیل شود. اگر «علاالدین» عملکردی شبیه به «دزدان دریایی کاراییب ۵» (۱۷۸ میلیون دلار) یا حتی «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (۲۱۳ میلیون دلار) داشت، آن وقت فیلمهای اواخر ماه می و اوایل ماه ژوئن شانس بیشتری برای مورد استقبال قرار گرفتن داشتند. اما ناگهان «علاالدین» برگبرندهی دیزنی از آب در آمد و کاسه و کوزهی رقبای دیزنی را خراب کرد. در نتیجه «راکتمن» (سی و یکم می)، «گودزیلا ۲» (سی و یکم می)، «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (هفتم ژوئن)، «دارک فینیکس» (هفتم ژوئن) و «مردان سیاهپوش: بینالمللی» (چهاردهم ژوئن) یا یکراست شکست خوردند یا در حد انتظارات ظاهر نشدند. ریبوتِ «شفت» (Shaft) هیچوقت قرار نبود بیشتر از ۵۰ میلیون دلار در خانه بفروشد. اینکه «بازی بچگانه» (بیست و یکم ژوئن) بهجای ۵۰ میلیون دلار، ۳۰ میلیون دلار فروخت احساس نخواهد شد. به همان اندازه که «آنابل به خانه میآید» بهجای «آنابل: خلقت» (۱۰۲ میلیون دلار)، عملکردی شبیه به قسمت اول «آنابل» (۸۴ میلیون دلار) داشت، به همان اندازه هم «دیروز» با ۶۵ میلیون دلاری که تا پایان اکرانش خواهد فروخت، بهتر از انتظارات ظاهر شد. «مرد عنکبوتی: دور از خانه» بینهایت و فراتر از آن را در نوردید و «میدسامر» در حد و اندازهی استانداردِ یک فیلم ترسناکِ مستقل ظاهر شد. «استوبر» و «خزنده» هم همانطور که پیشبینی میشد، به تقلا افتادند. اگر تصور کنیم که «روزی روزگاری در هالیوود» و «هابز و شاو» عملکردِ ناامیدکنندهای نخواهد داشت، پس تابستان تقریبا همانطور که پیشبینی میشد اتفاق افتاد. «جان ویک ۳» و «علاالدین» خیلی بهتر از پیشبینیها فروختند. درحالیکه «گودزیلا ۲»، «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲»، «دارک فینیکس» و «مردان سیاهپوش ۴» بهلطفِ موفقیتِ غافلگیرکنندهی «علاالدین» ضعیفتر از پیشبینیها عمل کردند. حتی «راکتمن» هم با وجود اینکه یک «هیت» حساب میشود، اما کماکان بهدلیلِ بدل شدنِ «علاالدین» به موزیکالِ برترِ فصل، بخشی از قدرتش را از دست داد. «علاالدین» بیش از «اونجرز: بازی پایانی» مسئولِ چیرگی گستردهترِ دیزنی بر تابستان امسال و آسیب زدن به رقبایش است. همه از مدتها قبل میدانستند که «اونجرز ۴»، «داستان اسباببازی ۴»، «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و «شیر شاه» رویدادهای سینمایی اصلی تابستان خواهند بود. اما «علاالدین» مخصوصا باتوجهبه جنجالهای پیش از اکرانش، حکم یک علامت سؤال را داشت که از قضا موفقیتی حتی بزرگتر از «داستان اسباببازی ۴» از آب در آمد. پس در تابستانی که ابرقهرمانان مارول و دار و دستهی وودی و باز لایتیر از قبل پیروزی را برای دیزنی به ارمغان آورده بودند، درنهایت این غولِ چراغ جادو بود که پیروزی عادی آنها را با یک پیروزی قاطعانه و آبروریزانه برای حریفان تغییر داد.
نظرات