گزارش باکس آفیس: «روزی روزگاری در هالیوود» به بزرگ‌ترین افتتاحیه کارنامه کوئنتین تارانتینو تبدیل شد

چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۹
مطالعه 26 دقیقه
Once Upon a Time in Hollywood
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی آغاز اکران «روزی روزگاری در هالیوود» و دستاورد جدیدِ «اونجرز ۴» با بدل شدن به پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

گزارش باکس آفیس این هفته را با «روزی روزگاری در هالیوود» (Once Upon a Time in Hollywood)، جدیدترین ساخته‌ی کوئنتین تارانتینو آغاز می‌کنیم که دقیقا به همان موفقیتی تبدیل شد که شرکتِ سونی نیاز داشت. این فیلم اکرانش را با کسب افتتاحیه‌ی قوی ۴۰ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار در گیشه‌ی آمریکای شمالی کلید زد که آن را بالاتر از افتتاحیه‌ی ۳۸ میلیون دلاری «حرامزاده‌های لعنتی» (۴۶ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) در تابستانِ ۲۰۰۹، به بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی کارنامه‌ی کیو.تی تبدیل می‌کند. ۱۰ سال پیش، افتتاحیه‌ی «حرامزاده‌های لعنتی» حکم یک اتفاقِ غیرمنتظره را داشت که تا حدودی از صدقه‌سری پلتفرم تازه‌کشف‌شده‌ی توییتر به منظورِ پخشِ تبلیغات دهان به دهانِ مثبتِ فیلم بود، اما ۱۰ سال بعد، صنعتِ سینما در این مدت آن‌قدر تغییر کرده که افتتاحیه‌ی «روزی روزگاری در هالیوود» حکم یک معجزه را دارد. افتتاحیه‌ی ۴۰ میلیون و ۳۵۰ هزار دلاری نهمین فیلمِ تارانتینو در بینِ درآمدِ آثارِ او در رده‌های بالا قرار می‌گیرد. افتتاحیه‌ی «جنگوی زنجیربریده» با احتساب نرخ تورم ۳۳ میلیون دلار، افتتاحیه‌ی «حرامزاده‌های لعنتی» ۴۶ میلیون دلار و افتتاحیه‌ی «بیل را بکش: جلد دوم» ۳۶ میلیون دلار (۲۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴) بود. اینها در مقایسه با «روزی روزی در هالیوود» به این معنی است که طرفداران هاردکورِ تارانتینو در زمانی‌که او دو-سه‌تا ستاره دور هم جمع می‌کند به‌طور مرتب برای تماشای فیلم‌هایش حاضر می‌شوند. کسانی که برای دیدنِ فیلم های بزرگ تارانتینو از سال ۲۰۰۴ تا حالا در سینماها حاضر شده‌اند یا کماکان به او وفادار هستند یا توسط طرفداران جوان‌تر جایگزین شده‌اند. این در حالی است که «روزی روزگاری در هالیوود» نه فیلم اکشن‌محورِ حماسی ابرقهرمان‌واری درباره‌ی یک برده‌ی فراری است و نه فیلمی درباره‌ی انتقام‌جویی یهودی‌ها از نازی‌ها در جریانِ جنگ جهانی دوم. «روزی روزگاری در هالیوود» یک کمدی/درامِ بزرگسالانه‌ی ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه‌ای درباره‌ی یک بازیگرِ هالیوود در پایان دورانِ کاری‌اش و بدلکارِ وفادارش است که در هالیوود سال ۱۹۶۹ گشت می‌زنند. «روزی روزگاری در هالیوود» اولین فیلم تارانتینو است که به کاراکترهایی که اکثرِ فعالیت‌هایشان به جرم و جنایت و خشونت خلاصه نشده می‌پردازد. در مقایسه مثل این می‌ماند که چه می‌شد اگر «ماهی بزرگ»، ساخته‌ی تیم برتون در گیشه عملکردی به خوبی «اسلیپی هالو» می‌داشت. موفقیتِ این فیلم به‌علاوه‌ی تمام نقدهای شدیدا مثبتش، پوشش رسانه‌ای مجانی‌اش، ستارگانِ عامه‌پسندش و کارگردانِ شناخته‌شده‌اش، باید به پای ۱۱۰ میلیون دلاری که سونی خرجِ تبلیغات این فیلم ۹۰ میلیون دلاری کرد نوشته شود که هیچ چیزی برای معرفی این فیلم به‌عنوان تنهاترین و مهم‌ترین گزینه‌ی بزرگسالانِ تابستان امسال که پُر از ابرقهرمانان و بازسازی‌های دیزنی است کم نگذاشت. بله، «روزی روزگاری در هالیوود» همچنین دوباره تایید کرد که لئوناردو دی‌کاپریو یکی از اندکِ ستارگانِ کلاسیکِ باقی مانده در هالیوود است که قادر به کشیدن مردم به سینماهاست.

افتتاحیه‌ی «روزی روزگاری در هالیوود» درکنار امثالِ «ازگوربرخاسته» (۳۹ میلیون دلار)، «جنگوی زنجیربریده» (۳۰ میلیون دلار)، «اگه می‌تونی منو بگیر» (۳۰ میلیون دلار)، «رفتگان» (۲۶ میلیون دلار) و «جزیره‌ی شاتر» (۴۱ میلیون دلار) در بین آثارِ دی‌کاپریو قرار می‌گیرد. برد پیت هم کماکان در پروژه‌‌های ستاره‌محور منهای «متحدین» (Allied)، ستاره حساب می‌شود و مارگو رابی هم در حال حاضر حکم ارزشِ افزوده را در برخی از فیلم‌هایش بازی می‌کند. ستاره‌ی اصلی اما خود تارانتینو است که اسمش به‌تنهایی، «روزی روزگاری در هالیوود» را به رویدادِ سینمایی بزرگسالان تبدیل می‌کند. مخصوصا باتوجه‌به اینکه «روزی روزگاری در هالیوود» از زمان «جان ویک ۳»، تنها فیلم بزرگسالانه‌ی تابستانِ امسال است که واقعا ارزشِ وقت مخاطبانِ بزرگسال را دارد. این فیلم اما موفقیتِ مهمی برای سونی نیز حساب می‌شود. سونی به‌عنوان استودیویی که ثروتش را نه براساس برند و آی‌پی (منهای سری «مرد عنکبوتی» و فیلم‌های «جیمز باند»)، بلکه براساسِ پروژه‌های ستاره‌محور و کانسپت‌محور ساخته است، از زمانی‌که مردم توجه‌شان از سوپراستارهای سینما، به برندها و کاراکترهای پرطرفدار تغییر کرد، دچار مشکل شده بودند. بالاخره وقتی استودیویی باشی که با هریسون فورد به‌عنوان یک رئیس‌جمهور خفن در «ایر فورس وان»، ویل اسمیت در «هیچ» (Hitch) و آدام سندلر در کمدی‌های آدام سندلری پولدار شده باشی، نمی‌توانی در دورانی که ستاره‌ها قدرتِ گذشته‌شان را از دست داده‌اند، موفقیت‌های گذشته‌ات را بازسازی یا ریبوت کنی. البته که سونی با «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (۹۶۲ میلیون دلار) و «ونوم» (۸۵۴ میلیون دلار) به موفقیت‌های غول‌آسایی دست یافت، اما همان‌طور که با «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» (۲۵۰ میلیون دلار از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه) دیدیم، ترکیب منحصربه‌فرد و طلایی «جومانجی ۲» (گروه بازیگران کودک‌پسند، ایده‌ی داستانی جذابی که داستانِ قسمت اول را برعکس می‌کند) به‌راحتی قابل‌تکرار نیست.

2019-7-fcfb5258-ddef-4c21-a5fc-42bab015d59c

حتی اگر ریبوت «فرشتگان چارلی» و دومین تلاششان برای ریبوتِ «شکارچیان ارواح» عملکردِ بهتری نسبت به «دختری در تارِ عنکبوت» داشته باشد، سونی هر از گاهی باید ثابت کند که هنوز می‌تواند فیلم‌های اولد-اسکولِ ستاره‌محور یا کارگردان‌محور را به موفقیت‌های تجاری بزرگی تبدیل کند. اگرچه یک فیلم مدرکِ کافی نیست، اما آن‌ها در سال ۲۰۱۶ و سال ۲۰۱۷، حرکتِ مشابه‌ای را با «آب‌های کم‌عمق» (The Shallows) با بازی بلیک لایولی و «بیبی راننده» (baby Driver)، ساخته‌ی ادگار رایت انجام داده بودند. آن اکشنِ کمدی بزرگسالانه که بزرگ‌ترین ستاره‌اش کوین اسپیسی بود و ساخته‌ی کارگردانی بود که تاکنون هیچ موفقیتی در گیشه‌ی خانگی نداشت، در اتفاقی معجزه‌آسا به ۱۰۷ میلیون دلار درآمد خانگی و ۲۲۷ میلیون دلار درآمد جهانی از ۳۶ میلیون دلار بودجه دست یافت. اما هرچه سونی با «بیبی راننده» موفق ظاهر شد، با امثال «رومن جی. ایزریل، ویکل دادگستری» (Roman J. Israel, Esq)، «تنها شجاعان» (Only the Brave) و «تمام پول‌های جهان» (All the Money in the World) زمین خورد. البته این شکست‌ها به همان اندازه که تقصیرِ استودیو است، به همان اندازه هم تقصیرِ تماشاگرانی است که این روزها اکثرا دوست دارند فقط کاراکترهایی که از قبل می‌شناسند را در فیلم‌های ماجراجویانه‌ی پرزرق و برق و بزن و بکوب ببینند. برادران وارنر سال گذشته، روندِ فوق‌العاده‌ای را با «ردی پلیر وان»، «آسیایی‌های خرپول»، «ستاره‌ای متولد می‌شود» و «مِگ» داشت، اما به نفعِ سونی است که ثابت کند آن‌ها می‌توانند فیلم‌های ستاره‌محور با کارگردانانِ صاحب‌سبک و ایده‌های داستانی بکر را به فیلم‌های مهمی تبدیل کنند که موفقیتشان به دیده شدنِ آن‌ها توسط تمام اعضای خانواده بستگی نداشته باشد. امثالِ «روزی روزگاری در هالیوود»، «بیبی راننده»، «آب‌های کم‌عمق» و «سیکاریو« روز سولداو» انقلاب نمی‌کنند، ولی اگر سونی می‌خواهد تا ستاره‌های بزرگ و کارگردانان تحسین‌شده را به خودش جذب کند، پیروزی بزرگ و پرسروصدا و درخشانش با اولین فیلم غیرواینستاینی تارانتینو می‌تواند حکم یک جور خودنمایی را داشته باشد. حالا باید صبر کرد و دید که آیا «روزی روزگاری در هالیوود» می‌تواند در طول ماه آینده در جدول دوام بیاورد یا نه.

The Lion King

اما در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول با «شیر شاه» (The Lion King) شروع کنیم که ۷۵ و نیم میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و با تجربه‌ی ۶۰ درصد افت فروش در مقایسه با افتتاحیه‌ی ۱۹۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری‌اش مواجه شد. این افت فروش، بیش از «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳ درصد افت در مقایسه با افتتاحیه‌ی ۱۵۸ میلیونی‌اش)، به امثال «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۶۱ درصد افت از ۱۶۰ میلیون دلار افتتاحیه) و «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو» (۶۰ درصد افت از ۶۵ میلیون دلار افتتاحیه) نزدیک است. با این وجود، کماکان داریم درباره‌ی ۷۵ میلیون دلار درآمدِ آخرهفته‌ی دوم و ۳۵۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار درآمد ۱۰ روزه صحبت می‌کنیم. رقمی که «شیرشاه» را در جایگاه دوازدهم بهترین درآمدهای آخرهفته‌ی دوم تاریخ (رده‌ی بیست و هشتم در بین «در جستجوی دوری» و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» با احتساب نرخ تورم) قرار می‌دهد. همچنین درآمد ۱۰ روزه‌ی فیلم هم آن را در جایگاه هشتم بزرگ‌ترین درآمدهای ۱۰ روزه‌ی تاریخ (رده‌ی دهم با احتساب نرخ تورم) جای می‌دهد. راستش افتِ فروشِ ۶۰ درصدی یک فیلم انیمیشن باتوجه‌به اینکه آن فیلم اکرانش را با کسب ۱۹۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در سه روزِ اولِ نماییش شروع کرده بود، افت فروشِ بدی نیست، بلکه فقط به این معنا است که «شیر شاه» احتمالا به‌جای ۶۰۰ میلیون دلار، کارش را با کسب ۵۵۰ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی به اتمام خواهد رساند. در مقایسه، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» با کسب ۱/۵۶ برابرِ درآمد ۱۰ روزه‌اش، به ۴۴۸ میلیون دلار فروش نهایی دست یافت و «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو» و «استار ترک: فراتر» هم هر دو ۱/۵ برابرِ درآمد ۱۰ روزه‌شان فروختند و به ترتیب به ۱۷۶ و ۱۵۸ میلیون دلار فروش نهایی دست پیدا کردند. اگر «شیر شاه» هم عملکردِ یکسانی داشته باشد، فروش نهایی ۵۲۵ تا ۵۴۷ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. این در حالی است که «شیر شاه» این هفته با کسب ۱۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار کمتر از افتتاحیه‌اش، رسما به جمعِ باشگاه بازندگانِ ۱۰۰ میلیون دلاری پیوست. باشگاه بازندگانِ ۱۰۰ میلیون دلاری از فیلم‌هایی تشکیل شده است که در آخرهفته‌ی دومشان بیش از ۱۰۰ میلیون دلار کمتر از افتتاحیه‌شان فروخته‌اند. این اتفاق الزاما نکته‌ی بدی برای این فیلم‌ها حساب نمی‌شود. در عوض فقط به این معنی است که آن‌ها چنانِ افتتاحیه‌های بزرگی داشته‌اند که چاره‌ای به جز کسب ۱۰۰ میلیون دلار کمتر از افتتاحیه‌شان نداشته‌اند.

The Lion King Poster

در مقایسه، «اونجرز: بازی پایانی» با ۲۵۰ میلیون دلار (۱۴۷ میلیون آخرهفته‌ی دوم / ۳۵۷ میلیون افتتاحیه) و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» با ۱۴۹ میلیون دلار (۷۱ میلیون بعد از ۲۲۰ میلیون افتتاحیه) افت فروش در بینِ هفته‌ی اول و دومشان مواجه شدند. امثالِ «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (۴۲ میلیون از ۱۶۹ میلیون افتتاحیه)، «بتمن علیه سوپرمن» (۵۱ میلیون از ۱۶۶ میلیون افتتاحیه) و «اونجرز: دوران اولتران» (۷۷ میلیون از ۱۹۱ میلیون افتتاحیه)، هرکدام با چیزی بین ۱۲۱ تا ۱۱۴ میلیون دلار افت فروش در بین هفته‌ی اول و دومشان روبه‌رو شده‌اند. «شیر شاه» دوازدهمین عضوِ باشگاه بازندگانِ ۱۰۰ میلیون دلاری حساب می‌شود و بعد از «شگفت‌انگیزان ۲»، دومینِ انیمیشن این فهرست است؛ «شگفت‌انگیزان ۲» اگرچه بعد از افتتاحیه‌ی ۱۸۲ میلیون دلاری‌اش، ۸۰ میلیون دلار در آخرهفته‌ی دومش کسب کرد، اما همزمان با کسب ۱/۷۴ برابر درآمد ۱۰ روزه‌اش، به بادوام‌ترین عضو باشگاه هم تبدیل شد. اگر «شیر شاه» به هر دلیلی عملکردی شبیه به «شگفت‌انگیزان ۲» داشته باشد، فروش نهایی ۶۱۱ میلیون دلاری‌اش در گیشه‌ی خانگی پیش‌بینی می‌شود. رقمی که آن را بالاتر از «شگفت‌انگیزان ۲» (۶۰۸ میلیون دلار)، به پرفروش‌ترین فیلمِ غیرمارولی و غیرجنگ ستارگانی دیزنی در گیشه‌ی آمریکای شمالی تبدیل می‌کند. بادوام‌ترین فیلم‌های باشگاه بازندگان ۱۰۰ میلیون دلاری عبارت‌اند از: «شگفت‌انگیزان ۲» (۱/۷۴ برابر درآمد ۱۰ روزه‌ی ۳۴۷ میلیونی‌اش)، «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۱/۶۸ برابر)، «اونجرز» (۱/۶۷ برابر)، «دنیای ژوراسیک» (۱/۶۲ برابر)، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۱/۴۹ برابر)، «اونجرز: دوران اولتران» (۱/۴۶ برابر)، «مرد آهنی ۳» (۱/۴۳ برابر)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (۱/۳۹ برابر)، «اونجرز: بازی پایانی» (۱/۳۹ برابر)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۱/۳۸ برابر)، «گرگ و میش: ماه نو» (۱/۲۸ برابر) و «بتمن علیه سوپرمن» (۱/۲۷ برابر). بدترین اتفاقی که می‌تواند برای «شیر شاه» بیافتد، درآمد نهایی ۴۴۵ میلیون دلاری‌اش است که دقیقا فاجعه حساب نمی‌شود. تنها معنایی که افت فروشِ بزرگ «شیر شاه» در آخرهفته‌ی دومش دارد این است که این فیلم به‌جای یک انیمیشن بادوام، عملکردی شبیه به یک بلاک‌باسترِ مرسوم دارد. سؤالِ اصلی این است که این فیلم در طول ماه آینده چگونه دربرابر «هابز و شاو»، «دورا و شهر گم‌شده‌ی طلا»، «پرندگان خشمگین ۲» و «داستان‌های ترسناکی که در تاریکی می‌گوییم» ایستادگی خواهد کرد. این فیلم تاکنون ۹۶۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته که یعنی دارد ۶۳ درصد از درآمدش را از بازارهای خارجی به دست می‌آورد. این نشان می‌دهد که موفقیتِ این فیلم را فقط نباید به پای نوستالژی آمریکایی‌ها از آن بنویسیم. و این در حالی است که «شیر شاه» احتمالا همین الان که دارید این مطلب را می‌خوانید از مرز یک میلیارد دلار درآمد جهانی هم عبور کرده است.

Aladdin

در جایگاه سوم جدول «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far from Home) را داریم که بالاخره به یک میلیارد و ۳۶ میلیون دلار فروشِ جهانی رسید. این فیلم ۱۶۰ میلیون دلاری حالا رسما پشت‌سر «اسکای‌فال» (یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلار)، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم سونی در گیشه‌ی جهانی قرار گرفته است. این فیلم ۱۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در خانه فروخت و به مجموعِ جدید ۳۴۴ میلیون و ۴۵۵ هزار دلار دست یافت؛ رقمی که آن را بدون احتساب نرخ تورم بالاتر از درآمد «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار)، «آکوآمن» (۳۳۵ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) قرار می‌دهد. در رده‌ی چهارم جدول به «داستان اسبا‌ب‌بازی ۴» (Toy Story 4) برمی‌خوریم که ۹ میلیون و ۸۷۲ هزار دلار دیگر در ششمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۳۹۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار و ۹۱۷ میلیون دلار درآمد جهانی رسید. در جایگاه هفتم «علاالدین» (Aladdin) جای گرفته که ۳ میلیون دلار دیگر در خانه و ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دنیا فروخت تا از مرزِ یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کند.به این ترتیب، «علاالدین» هم‌اکنون در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های ژانرِ فانتزی تاریخ گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار دارد. «علاالدین» این آخرهفته با وجود از دست دادن ۳۰۷‌تا از سینماهایش، در دهمینِ آخرهفته‌ی نمایشش به ۳۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رسید که آن را بالاتر از «ارباب حلقه‌ها: دو برج» (۳۴۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) قرار می‌دهد. حالا فقط سه فیلم جلوتر از «علاالدین» در باکس آفیسِ خانگی قرار دارند. در حالی احتمالِ گرفتنِ دوتای آن‌ها وجود دارد که سومی آن‌قدر دور است که اصلا نباید بهش فکر کنیم. در جایگاه سوم «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (۳۷۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، در جایگاه دوم «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (۳۸۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار) و در جایگاه اول «دیو و دلبر» (۵۰۴ میلیون دلار) با اختلافی دست‌نیافتنی برای «علاالدین» قرار گرفته‌اند. «علاالدین» در هفته‌های اخیر نه‌تنها «ارباب حلقه‌ها: دو برج» را پشت سر گذاشت، بلکه از «آلیس در سرزمین عجایب» (۳۳۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار)، «هری پاتر و سنگ جادو» (۳۱۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار) و «ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه» (۳۱۵ و نیم میلیون دلار) عبور کرد. جایگاه ششمی «علاالدین» در بین فیلم های فانتزی گیشه‌ی جهانی تغییری نکرد، اما خودش را به «آلیس در سرزمین عجایب» (یک میلیارد و ۳۰ میلیون دلار) در جایگاه چهارم و «هابیت: سفری غیرمنتظره» (یک میلیارد و ۲۰ میلیون دلار) در جایگاه پنجم نزدیک‌تر کرد. پرفروش‌ترین فیلم‌های فانتزی گیشه‌ی جهانی «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون دلار)، «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار) و «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (یک میلیارد و ۱۲۰ میلیون دلار) هستند. اگرچه چهارم شدنِ «علاالدین» اجتناب‌ناپذیر است، ولی به نظر نمی‌رسد که سوختِ زیادی در باکِ این فیلم برای پشت سر گذاشتِ سه‌تای اول باقی مانده باشد.

رده‌ی پنجم متعلق به «خزنده» (Crawl) است که ۴ میلیون دلار دیگر در سومین اخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزه‌ی ۳۱ میلیون و ۴۶۰ هزار دلار در خانه و ۴۵ میلیون و ۸۷۲ هزار دلار در دنیا دست یافت. اگرچه پارامونت سعی می‌کرد تا این فیلم را از منتقدان مخفی نگه دارد، ولی سروصدای مثبتِ فیلم بالاخره به بیرون راه پیدا کرد و فیلم کم‌کم دارد به یک موفقیت جمع و جور برای آن‌ها تبدیل می‌شود. حالا که حرف از موفقیت جمع و جور شد بگذارید «دیروز» (Yesterday) را فراموش نکنیم که ۳ میلیون دلار دیگر در پنجمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموع خانگی ۶۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار و جهانی ۱۰۹ میلیون و ۶۴۰ هزار دلار رسید. اما متاسفانه «استوبر» (Stuber)، محصول دیزنی و فاکس به اندازه‌ی آن‌ها خوش‌شانس نبوده است و با کسب یک میلیون و ۶۷۹ هزار دلار دیگر، به مجموع ۱۷ روزه‌ی ضعیفِ ۲۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار رسید. در جایگاه نهم «آنابل به خانه می‌آید» (Annabelle Comes Home)، محصول برادران وارنر را داریم که ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی و یک میلیون و ۵۶۰ هزار دلار در خانه کسب کرد. این فیلم ۲۷ میلیون دلاری تا حالا ۶۹ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار در خانه و ۲۰۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. «بدرود» (The Farewell)، محصولِ استودیوی A24 تعداد سینماهایش را به ۱۳۵ سالن افزایش داد و با تجربه‌ی ۳۷ درصد رشد فروش، یک میلیون و ۵۵۳ هزار دلار کسب کرد. این فیلم تا حالا ۳ میلیون و ۶۸۶ هزار دلار در خانه به دست آورده است. «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (The Secret Life of Pets 2) تاکنون ۱۵۳ میلیون دلار در خانه و ۳۳۱ میلیون دلار در دنیا فروخته است که افتِ فروش بسیار شدیدی در مقایسه با درآمد ۳۶۸ میلیون دلاری و ۸۷۵ میلیون دلاری قسمت اول در تابستانِ ۲۰۱۶ است، اما بااین‌حال، کماکان چهار برابرِ بودجه‌ی ۸۰ میلیون دلاری‌اش حساب می‌شود. در همین حین، «میدسامر» (Midsommer) به‌شدت در حال از دست دادن سینماهایش است. بااین‌حال، درآمد ۲۵ میلیون دلاری این فیلم برای این فیلم ترسناکِ غیرمعمول حکم پیروزی را دارد. خبر بدتر اما اینکه «هنر دفاع شخصی» (The Art of Self-Defense) در سومین آخرهفته‌اش فقط ۳۱۱ هزار و ۳۱۷ دلار کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزه‌ی ۲ میلیون دلار رسید.

John Wick 3: Parabellum

اما از «جان ویک ۳» (John Wick 3) برایتان بگویم که با وجود ۱۷۰ میلیون دلاری که تا حالا در گیشه‌ی آمریکای شمالی فروخته است، در جایگاه بیست و هشتم بزرگ‌ترین فیلم‌های رده‌بندی سنی R در گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد و جالب این است که «جان ویک ۳» درست زیرِ درآمد ۱۷۱ میلیون دلاری «ماتریکس» (۳۰۴ میلیون دلار به نرخ امروز) قرار می‌گیرد. چیزی که درباره‌ی «ماتریکس» باید بدانید این است که درست چند هفته بعد از اکران این فیلم، تیراندازی در مدرسه‌ی کلومباین در بیستم آوریل ۱۹۹۹ اتفاق افتاد و واکنش‌هایی که آن جنایت دریافت کرد، برای همیشه مسیرِ هالیوود را تغییر داد. تیراندازی مدرسه‌ی کلومباین، کلِ ایالات متحده را در زمانی‌که تیراندازی در مدارس مثل حالا به اتفاقی تقریبا روزانه تبدیل نشده بود، شوکه کرد. بلافاصله طبق معمول، تقصیرِ این اتفاق به گردنِ فرهنگ عامه از جمله بازی‌های ویدیویی خشن، موسیقی هوی متال و فیلم‌های بزرگسالانه انداخته شد. سروصدای اعتراضی که علیه فرهنگ عامه به وجود آمد باعث شد تا دولت، هالیوود را تهدید به محدود کردنِ قابلیت‌هایش برای تبلیغاتِ فیلم‌های بزرگسالانه‌اش برای افراد زیر ۱۷ سال کند. این قانون هیچ‌وقت تصویب نشد، اما خود هالیوود هم یک‌جورهایی در زمینه‌ی تبلیغاتش شروع به خودسانسوری کرده بود. این اتفاق با کشفِ پتانسیل‌ باکس آفیسِ خارجی و پتانسیلِ فیلم‌های فانتزی گران‌قیمتِ کودک‌پسندانه برای به دست آوردن پول‌هایی که قبل از آن غیرقابل‌تصور به نظر می‌رسید تلاقی پیدا کرد؛ فیلم‌هایی مثل «جنگ ستارگان: تهدید شبح»، «شرک»، «هری پاتر»، «مرد عنکبوتی» و «دزدان دریایی کاراییب». استودیوها با خودشان فکر کردند چرا باید فیلم‌های بزرگسالانه با سقفِ درآمد ۳۵۰ میلیون دلار بسازند، درحالی‌که فیلم‌های کودک‌پسندانه می‌توانند به ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کنند. از همین رو، سه‌گانه‌ی «ماتریکس» به‌طور غیرمستقیمی حکم پایانِ اکشن‌‌های بزرگسالانه به‌عنوان چیزی که پای ثابتِ تقویم سالانه‌ی استودیوهای هالیوودی بود را داشت. اکرانِ «ماتریکس: انقلاب‌ها» در اواخر سال ۲۰۰۳ آغازکننده‌ی دورانِ بسیار طولانی فیلم‌هایی مثل «شب پرام» (Prom Night)، «ربوده‌شده» (Taken)، «آزاد زندگی کن یا سخت بمیر» (Live Free or Die Hard) و غیره بودند که می‌خواستند به هر قیمتی که شده درجه‌بندی سنی کودک‌پسندانه‌ای داشته باشند و این اتفاق به‌معنی مرگِ نزدیکِ فیلم‌های درجه‌سنی R بود.

John Wick 3: Parabellum Poster

بنابراین «جان ویک ۳» حکم موفق‌ترین اکشنِ بزرگسالانه‌ی غیرفانتزی و غیرتاریخی سینما از زمانی‌که این ژانر به‌گونه‌ای در معرض خطر انقراض تبدیل شد را دارد. «جان ویک ۳» پشت‌سر «ددپول»، «تیرانداز آمریکایی»، «ددپول ۲»، «لوگان»، «ماتریکس: بارگزاری مجدد»، «پلیس بورلی هیلز»، «نجات سرباز رایان»، «۳۰۰»، «ترمیناتور ۲»، «ازگوربرخاسته»، «گلادیاتور»، «ایر فورس وان» و «ماتریکس»، در بین پرفروش‌ترین اکشن‌های بزرگسالانه‌ی تاریخ قرار می‌گیرد. همچنین از زمان اکران «ماتریکس» (۱۹۱ میلیون دلار) در اوایل سال ۱۹۹۹ تاکنون، فقط ۱۸ فیلم بزرگسالانه درآمدی بهتر از «جان ویک ۳» در گیشه‌ی خانگی داشته‌اند. در جریان ۲۰ سال گذشته، ما دوتا فیلم ماتریکس، دوتا فیلم ترسناک از جوردن پیل («برو بیرون» و «ما»)، چهار فیلم بردلی کوپری («ستاره‌ای متولد می‌شود»، «خماری»، «خماری ۲» و «تیراندازی آمریکایی»)، سه کمدی موفق («شماره ۲۲ خیابان جامپ»، «تد» و «عروسی خراب‌کن‌ها»)، یک عدد «۳۰۰» و یک عدد «آن» داشته‌ایم. اگر تصور کنیم که «آن: فصل دوم» و «جوکر» همان‌طور که انتظار می‌رود در گیشه ظاهر شوند، آن وقت «جان ویک ۳» تا پایان سال، خودش را در جایگاه بیست و یکم پرفروش‌ترین فیلم‌های بزرگسالانه‌ی سینما از زمان «ماتریکس» پیدا می‌کند. البته وقتی فاکتورِ احتساب نرخ تورم را هم در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که «جان ویک ۳» بلیت‌های کمتری در آمریکای شمالی در مقایسه با «۴۸ ساعت دیگر» (۸۱ میلیون دلار / ۱۷۲ میلیون دلار به نرخ امروز) در تابستان ۱۹۹۰ فروخته است. اما خب، آن موقع زمانی بود که هالیوود بلاک‌باسترهایش را تنها و تنها با هدفِ مخاطبان بزرگسال می‌ساخت. زمانی بود که فیلمی مثل «کریمر علیه کریمر» می‌توانست به ۱۰۹ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند که به نرخ امروز ۴۰۰ میلیون دلار است. همچنین یک سری کمدی‌های بزرگسالانه («ساق‌دوش‌ها»)، درام‌های خاص («پنجاه طیف گری») و مدعیان اسکار («جنگوی زنجیربریده» و «میلیونر زاغه‌نشین») هم هستند که در بین سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۹، بلیت‌های بیشتری در مقایسه با «جان ویک ۳» فروخته‌اند. اما واقعیت این است که اکثرِ فیلم‌های بزرگسالانه‌ای که هالیوود در جریانِ ۲۰ سال گذشته ساخته است، اکثرا بادی کمدی، مدعیان اسکار و فیلم‌های ترسناک بوده‌اند. از طرف دیگر، فیلم‌های اکشنِ بزرگسالانه مخصوصا در ۱۵ سال گذشته، اکثرا به شبکه‌ی خانگی و تلاش‌های هر از گاهی جیسون استاتهام یا دنزل واشنگتن خلاصه شده است. خودِ «جان ویک» هم کارش را به‌عنوان یک بی‌مووی گرایندهوس آغاز کرد و بعد به بلاک‌باستر باکلاس و باشخصیتِ امروز پوست انداخت. قسمت اول «جان ویک» درست شش هفته قبل از اکرانش در اکتبر ۲۰۱۴، توسط لاینزگیت خریداری شد. کمپین تبلیغاتی فیلم با تمرکز روی طرفداران چندنسلی کیانو ریوز، ارائه‌ی اکشن‌های اولداسکول و ایده‌ی داستانی دیوانه‌وارِ دهه‌ی هشتادی‌اش (آدمکش بازنشسته‌ای که برای گرفتنِ انتقام سگش، به جنگ با مافیاهای روسی می‌رود) نتیجه داد و آن را به موفقیتی جمع و جور تبدیل کرد (۸۶ میلیون دلار از ۳۰ میلیون دلار بودجه). «جان ویک ۲» در سال ۲۰۱۷، به ۱۷۲ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست یافت و کار «جان ویک ۳» به درآمدی در حد و اندازه‌ی فیلم‌های «بورن» و فیلم‌های جیمز باندی پیش از «اسکای‌فال» کشیده شد.

«جان ویک ۳» به‌طور پیش‌فرض از زمانِ «ایر فوس وان» (۱۷۱ میلیون دلار) از بیست و دو سال قبل تا حالا، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین اکشنِ بزرگسالانه‌ی غیرفانتزی سینما قرار می‌گیرد

«جان ویک ۳» به‌طور پیش‌فرض از زمانِ «ایر فوس وان» (۱۷۱ میلیون دلار) از بیست و دو سال قبل تا حالا، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین اکشنِ بزرگسالانه‌ی غیرفانتزی («ددپول» یا «ماتریکس») و غیرتاریخی («۳۰۰» و «گلادیاتور») سینما قرار می‌گیرد و اگر «تک‌تیرانداز آمریکایی» را فیلم اکشن حساب نکنیم، آن وقت رده‌ی اول را هم به دست می‌آورد. «ایر فورس وان» که هریسون فورد را در نقش رئیس‌جمهوری که از خودش دربرابر تروریست‌های روسی که قصد ربودن هواپیمایش را دارند دفاع می‌کند، به ۱۷۱ میلیون دلار فروش از ۳۷ میلیون دلار افتتاحیه و ۳۱۵ میلیون دلار درآمد جهانی دست یافت. آن فیلم هم درست مثل «جان ویک ۳»، نیمی از پولش را از آمریکای شمالی به دست آورد. مجموعه‌ی «جان ویک» در حالی به اعداد و ارقام فیلم‌های «جیمز باند»، «سریع و خشن»، «مأموریت غیرممکن» و «بورن» در آمریکای شمالی نزدیک شده است که بزرگ‌ترین هدفِ «جان ویک ۴» باید رشدِ فروشش در باکس آفیسِ خارجی باشد. سری «سریع و خشن» کار خودش را به‌عنوان اکشن‌های خیابانی با بودجه‌های متوسط که نیمِ بیشتری از درآمدش را از آمریکای شمالی به دست آورد شروع کرد. تازه از فیلم چهارم به بعد بود که این مجموعه اکثر درآمدش (۲۰۸ میلیون دلار از ۳۶۳ میلیون دلار فروش جهانی‌اش در سال ۲۰۰۹) را از کشورهای خارجی به دست آورد. چنین چیزی درباره‌ی سری «بورن» و اینکه «هویت بورن»، «برتری بورن» و «اولتیماتوم بورن»، اکثرِ درآمدشان را از گیشه‌ی خانگی به دست آوردند هم صدق می‌کند. اما در ادامه «میراث بورن» (۱۶۳ میلیون دلار خارجی از ۲۷۶ میلیون دلار جهانی)، فروشِ خارجی مجموعه را افزایش داد و این روند با «جیسون بورن» و درآمد خارجی ۲۵۳ میلیونی‌اش که دربرابر درآمد خانگی ۱۶۲ میلیونی‌اش قرار می‌گیرد (در مقایسه با درآمد ۱۲۸ میلیونی قسمت اول، درآمد ۱۷۲ میلیونی قسمت دوم و درآمد ۲۲۸ میلیونی قسمت سوم) به اوج رسید. رشدِ فروشی که فیلم‌های «جان ویک» از فیلمی به فیلم بعدی تجربه کرده‌اند (۴۳ میلیون خانگی / ۸۸ میلیون جهانی، ۹۲ میلیون خانگی / ۱۷۱ میلیون جهانی، ۱۷۰ میلیون خانگی / ۳۲۰ میلیون جهانی) همین الانش هم بی‌سابقه است.

اگر این مجموعه بتواند با قسمتِ چهارم در کشورهای خارجی هم به همین اندازه با رشد فروش مواجه شود، آن وقت دیگر نباید نگرانِ نگه داشتنِ روند افزایشِ فروشش در آمریکای شمالی باشد. فیلم‌های «مأموریت غیرممکن» و «جیمز باند» همیشه بلاک‌باسترهایی بوده‌اند که حرفِ اصلی‌شان را در کشورهای خارجی می‌زنند. اگر «جان ویک ۳»، ۳۹ درصد از درآمدش را از خانه و ۶۱ درصدش را از خارج به دست می‌آورد ( درست مثل درآمد ۴۵۸ میلیونی «مأموریت غیرممکن»، درآمد ۵۴۶ میلیونی «مأموریت غیرممکن ۲»)، آن وقت الان به ازای ۱۷۰ میلیون دلاری که در خانه فروخته، به ۴۳۵ میلیون دلار فروش جهانی دست می‌یافت. گروه مارکتینگِ قسمت چهارم باید تمرکزش را روی گسترشِ مرزهای باکس آفیسِ خارجی «جان ویک ۴» در زمانی‌که در بیست و یکم مارس ۲۰۲۱ اکران می‌شود بگذارد. عقب افتادن دوباره بازسازی «آکیرا»، محصولِ برادران وارنر به این معنی است که «جان ویک ۴» در حال حاضر آن نقطه‌ی زمانی را تک و تنها در اختیار خودش خواهد داشت. اگر «لوگان» می‌تواند در چین به نمایش در بیاید، پس «جان ویک ۴» هم می‌تواند. البته فقط در صورتی که خون و خونریزی‌های کامپیوتری‌اش را سانسور کند. اگر «جان ویک ۴» مورد استقبال قرار بگیرد، در بدترین حالت می‌تواند عملکردی در حد و اندازه‌ی دنباله‌های کودک‌پسندانه‌ی «ربوده‌شده» در کشورهای خارجی داشته باشد (۲۳۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲ و ۲۳۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵). «جان ویک ۳» با تقسیمِ درآمدی شبیه به دنباله‌‌های «ربوده‌شده» (۳۷ درصد خانگی / ۴۳ درصد خارجی) می‌توانست به بیش از ۴۵۵ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. شاید این مجموعه در ادامه باید برای زنده ماندن، به سانسور شدن در برخی بازارهای خارجی راضی شود. شاید باید در عین نگه داشتنِ هیل بری، هم‌بازی‌های قدیمی کیانو ریوز (ویونا رایدر، ساندرا بولاک و کری آن ماس) را به گروه بازیگرانش اضافه کند و شاید هم این مجموعه با دوام و سماجت و پافشاری‌اش در قسمت چهارم به دستاوردهای تازه‌ای در باکس آفیس دست پیدا خواهد کرد. هرچه هست، مسئله این است که جان ویک به‌عنوان یک ستاره‌ی اکشنِ سینمایی، همین الانش به نزدیکی قله‌هایی که امثالِ جیسون بورن، ایتن هانت، جیمز باند و دامینیک تورتو در گیشه‌ی خانگی فتح کرده‌اند رسیده است. حالا نوبت این است که جان ویک به یک سوپراستارِ بین‌المللی تبدیل شود.

Avengers: Endgame

این آخرهفته اما «اونجرز: بازی پایانی»، ۴۰۵‌تا از سینماهایش را از دست داد و ۸۲۴ هزار دلار دیگر در چهاردهمین آخرهفته‌اش کسب کرد. این فیلم تا حالا ۸۵۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در خانه و ۲ میلیارد و ۷۹۳ میلیون دلار در دنیا کسب کرده است. اما کارِ ما با «بازی پایانی» بعد از پشت‌سر گذاشتنِ «آواتار» تمام نشده است. چرا که «بازی پایانی» همزمان با پشت‌سر گذاشتنِ «آواتار»، به دستاورد تازه‌ای به خاطر آن دست پیدا کرد. حتما تا حالا خبر دارید که «بازی پایانی» بدون احتساب نرخ تورم، با پایین کشیدنِ «آواتار» از تختِ پادشاهی‌اش بعد از ۹ و نیم سال تکیه دادن به آن، به پرفروش‌ترین فیلمِ تاریخِ سینما در گیشه‌ی جهانی تبدیل شد. همان‌طور که در گزارشِ باکس آقیسِ هفته‌ی گذشته هم صحبت کردیم، باید دید آیا «آواتار» می‌تواند تا در حرکتی تبلیغاتی برای «آواتار ۲» مجددا اکران شود و جای قبلی‌اش را از «بازی پایانی» پس بگیرد یا اینکه «آواتار ۲» وقتی در دسامبر ۲۰۲۱ اکران شد می‌تواند از انتقام‌جویانِ مارول انتقام بگیرد یا نه. اگرچه دومی غیرمحتمل به نظر می‌رسد، ولی نباید فراموش کنیم که نه‌تنها بازار چین نسبت به سال ۲۰۰۹ خیلی خیلی بزرگ‌تر شده است، بلکه جیمز کامرون هم ثابت کرده که هیچ‌وقت نباید در زمینه‌ی شکستنِ رکوردهای باکس آفیس به او شک و تردید داشته باشیم. هرچه هست، مسئله این است که ضربه فنی شدنِ «آواتار» توسط «بازی پایانی» به معنای اتفاقِ تازه‌ای در تاریخِ باکس آفیس جهانی است که حالا به نامِ «اونجرز ۴» ثبت می‌شود و آن دستاورد این است که بعد از ۴۵ سال، پرفروش‌ترین فیلمِ گیشه‌ی جهانی، فیلمی است که توسط افرادی به غیر از استیون اسپیلبرگ، جرج لوکاس و جیمز کامرون کارگردانی شده است. اگر «آرواره‌ها» (Jaws) را به‌عنوان نقطه‌ی آغازِ دورانِ بلاک‌باسترسازی مُدرن قبول داشته باشیم، باید این نکته اشاره کنیم که ساخته‌ی تحسین‌شده و پرسروصدای استیون اسپیلبرگ به اولین فیلمی که به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی و اولین فیلمی که بیش از ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت تبدیل شد. «آرواره‌ها» در تابستان ۱۹۷۵، به ۲۶۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۷۱ میلیون دلار فروش جهانی از ۸ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد و آغازگرِ پروسه‌ای بود که بی‌مووی‌ها را به فیلم‌های درجه‌یک تبدیل می‌کرد؛ اتفاقی که دو سال بعد توسط «جنگ ستارگان» دوباره در وسعتی بزرگ‌تر تکرار شد و جدیدترین نمونه‌اش هم مجموعه‌ی «جان ویک» است.

Avengers: Endgame

«جنگ ستارگان» که با الهام از سریال‌های «فلش گوردون» و فیلم‌های سامورایی آکیرا کوروساوا ساخته شده بود، یک شبه چهره‌ی صنعتِ فیلمسازی را تغییر داد و با کسب ۳۰۷ میلیون دلار در خانه و ۵۰۲ میلیون دلار در دنیا، به موفق‌ترین فیلم دنیا تبدیل شد. به این ترتیب، صنعت با ارائه‌ی فیلم‌های بزرگ‌تر و پرخرج‌تر و پرزرق و برق‌تر به «جنگ ستارگان» و «آرواره‌ها» واکنش نشان داد. با وجود فیلم‌هایی مثل «شکارچیان ارواح» و «پلیس بورلی هیلز»، جرج لوکاس و استیون اسپیلبرگ کماکان به‌لطفِ سه‌گانه‌ی «ایندیانا جونز»، دنباله‌های «جنگ ستارگان» و «ای‌.تی» به فرمانروایی‌شان بر گیشه ادامه دادند. «ای‌.تی» که حکمِ پروژه‌ی آرزوهای شخصی اسپیلبرگ را داشت با کسب ۳۹۹ میلیون دلار در خانه و ۶۱۹ میلیون دلار در دنیا در سال ۱۹۸۲، به درآمدی بهتر از «جنگ ستارگان» دست یافت و جایگاهش به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی را به مدت ۱۵ سال و به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی را به مدتِ یازده سال حفظ کرد. یازده سال بعد، در سال ۱۹۹۳، اسپیلبرگ با «پارک ژوراسیک» برگشت و فیلم دایناسوری‌اش را به اولین فیلمی که به بیش از ۹۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرده بود تبدیل کرد. آن فیلم به‌تنهایی ۳۵۶ میلیون دلار در گیشه‌ی آمریکای شمالی فروخت و به مجموعِ ۹۱۶ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت. رکوردِ خانگی «پارک ژوراسیک» به مدت چهار سال شکسته نشد. تا اینکه جرج لوکاس برای باز پس گرفتنِ رکوردش بازگشت. فاکس قرن بیستم و لوکاس‌فیلم به مناسبت ۲۰ سالگی سه‌گانه‌ی «جنگ ستارگان»، آن فیلم‌ها را در ماه‌های ژانویه، فوریه و مارسِ سال ۱۹۹۷ مجددا اکران کردند. این فیلم‌ها با تصاویر و صداهای بهبودیافته و تغییرات و اضافاتِ جنجال‌برانگیز اکران شدند و روی هم رفته ۴۷۱ میلیون دلار در دنیا فروختند. درآمد ۱۳۶ میلیون دلاری خانگی این سه‌گانه کافی بود تا «جنگ ستارگان» را به فراتر از «ای‌.تی» منتقل کرده و آن را دوباره بعد از ۱۵ سال که توسط امثال «فارست گامپ»، «پارک ژوراسیک» و «شیر شاه» پایین انداخته می‌شد، به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ گیشه‌ی خانگی تبدیل کند. اما دورانِ فرمانروایی مجددِ «جنگ ستارگان» طولانی نبود. تاریخ اکران «تایتانیک» که در ابتدا به‌عنوان اکران تابستانی برنامه‌ریزی شده بود، توسط پارامونت و فاکس عقب افتاد تا در کریسمس ۱۹۹۷ اکران شود. تریلرهای فیلم امیدوارکننده بودند، اما تازه بعد از اینکه منتقدان و تماشاگران فیلمِ فاجعه‌ای کامرون را دیدند معلوم شد که تمام بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری فیلم به خوبی خرج شده است. «تایتانیک» با نقدهای شدیدا مثبت و سروصدای رسانه‌ای و جمعی غول‌آسایی اکران شد و به افتتاحیه‌ی قوی اما نه چندان خارق‌العاده‌ی ۲۸ میلیون دلار دست یافت. فیلم در جریانِ آخرهفته‌ی کریسمس، ۳۵ میلیون دلار دیگر کسب کرد. درآمد ۱۷ روزه‌ی ۱۵۷ میلیون دلاری‌اش که ۵/۶ برابر افتتاحیه‌اش بود به این معنا بود که حتی خود جرج لوکاس هم می‌دانست که دوباره قافیه را باخته است. «تایتانیک» سه ماه اولِ سال ۱۹۹۸ را صرفِ له و لورده کردنِ فیلم‌های کوچکی که اکرانشان با آن همزمان بود سپری کرد.

titanic

«تایتانیک» تقریبا به جز «خواننده‌ی عروسی» (The Wedding Singer)، «مارشال‌های ایالات متحده» (U.S. Marshalls) و «مردی با نقاب آهنی» (The Man With Iron Mask) با بازی خود دی‌کاپریو، چنانِ قتل‌عامِ بی‌رحمانه‌ای به راه انداخته بود که تاریخِ باکس آفیس به خودش ندیده بود و هنوز نمونه‌اش را دوباره ندیده است. ساخته‌ی حماسی کامرون درنهایت به ۶۰۰ میلیون دلار درآمد خانگی و یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی دست یافت و به سرعت و با اختلاف فاحشی به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ دنیا تبدیل شد و با احتساب اکران مجددش در سال ۲۰۱۲، در جایگاه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ با احتساب نرخ تورم قرار گرفت. «تایتانیک» با حدود ۴ میلیارد دلاری که با احتساب نرخ تورم فروخته، احتمالا رکورد بیشترین فروش بلیتِ تمام فیلم‌های دنیا را در اختیار دارد. «تایتانیک» ۱۲ سال در قله‌ی پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ باقی ماند و در این مدت هیچ فیلمی حتی به مرز ۷۰۰ میلیون دلاری درآمد غیرقابل‌تصورش نزدیک هم نشد. «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه»، «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچه مرد مرده» و «شوالیه‌ی تاریکی» به جمع فیلم‌های یک میلیاردی تاریخ پیوستند، ولی سومین فیلم «ارباب حلقه‌ها» که درست مثل «تایتانیک» جایزه‌های اسکار متعددی از جمله بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را برنده شد، تنها فیلمی بود که به یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار دست یافت. تا اینکه بالاخره «آواتار» بعد از سال‌ها تأخیر و عدم امیدواری رسانه‌ها و پیش‌بینی‌‌ سرنوشتِ فاجعه‌بارش، اکران شد و کامرون هر کاری که با «تایتانیک» کرده بود را دوباره تکرار کرد. «آواتار» در همان هفته‌ای که «تایتانیک» اکران شده بود روی پرده رفت. این فیلم که با ۲۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، اکرانش را با کسب ۷۷ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد که اتفاق بزرگی باتوجه‌به اینکه با فیلم اورجینالی بدون ستاره‌های بزرگ طرف بودیم حساب می‌شود. افتتاحیه‌ی «آواتار» کماکان بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های لایو اکشنِ غیراقتباسی حساب می‌شود. فیلم ۱۶ میلیون دلار در اولین دوشنبه‌اش، اولین سه‌شنبه‌اش و اولین چهارشنبه‌اش کسب کرد و بعد ۷۵ میلیون دلار در دومین آخرهفته‌اش درکنار «شرلوک هولمز» (۶۲ میلیون دلار افتتاحیه) و «آلوین و سمورچه‌ها» (۴۹ میلیون دلار افتتاحیه) کسب کرد. تاریخ داشت دوباره تکرار می‌شد. «آواتار» به اندازه‌ی «تایتانیک» بادوام نبود، اما با این وجود رفت تا به ۷۴۹ میلیون دلار فروش خانگی و ۲ میلیارد و ۷۷۶ میلیون دلار جهانی در جریانِ اولین اکرانِ سینمایی‌اش دست پیدا کند. موفقیتی که از صدقه‌سری فرمتِ سه‌بعدی انقلابی‌اش، محیط‌های فانتزی باشکوهش که مخاطبان بارها و بارها از آن دیدن می‌کردند و خط داستانی ساده اما قدرتمندش که به انتقام مردم بومی یک سرزمین دربرابر استعمارگرانشان می‌پرداخت بود.

«اونجرز ۴» بعد از ۴۵ سال، پرفروش‌ترین فیلمِ گیشه‌ی جهانی است که توسط افرادی به غیر از استیون اسپیلبرگ، جرج لوکاس و جیمز کامرون کارگردانی شده است

فیلم در ماه اوت ۲۰۱۰ با ۱۰ دقیقه تصاویر اضافه، مجددا اکران شد و مجموع درآمدش را به ۷۶۰ میلیون دلار در خانه و ۲ میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلار در دنیا رساند. «آواتار» با اختلافی یک میلیاردی بالاتر از «تایتانیک» قرار داشت تا اینکه اکران مجدد «تایتانیک»، درآمدش را به ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار افزایش داد. «آواتار» به مدت ۹ سال پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی آمریکای شمالی باقی بماند. درنهایت، «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» به‌عنوانِ دنباله‌ی ۳۰ ساله‌ی «بازگشت جدای» از راه رسید و به‌لطفِ قدرتِ نوستالژیکِ غول‌آسایش و نسلِ جدید طرفداران این مجموعه به ۹۳۷ میلیون دلار فروش خانگی دست یافت. اما از آنجایی که «جنگ ستارگان» به اندازه‌ی آمریکای شمالی، در کشورهای خارجی برندِ بزرگی نیست، به فقط ۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار دست یافت، در جایگاه سوم جهان قرار گرفت و به تنها فیلمی که تا آن لحظه به پایین کشیدنِ فیلم‌های کامرون نزدیک شده بود تبدیل شد. تا همین هفته‌ی گذشته «آواتار» همچنان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما بدون احتساب نرخ تورم بود. و حالا دیگر نیست. «اونجرز: بازی پایانی»، ساخته‌ی برادران روسو به‌لطف حدود یک دهه افزایش نرخ تورم («آواتار» هنوز با نرخ تورم ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار بلیت بیشتر از «بازی پایانی» فروخته است) و گسترش بازارهای خارجی و محبوبیتِ دنیای سینمایی مارول در چین، غیرممکن را ممکن کرد. «اونجرز ۴» با وجود رقبای تابستانی زیادش و فضای چالش‌برانگیزِ جدید سینما که سینماروها را کمتر از سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ کرده است موفق به انجام این کار شد. هر دوی «اونجرز ۴» و «آواتار» در مسیر رسیدن به دستاوردهایشان، منافع و معایب خاص خودشان را داشتند. بنابراین بحث و جدل سر اینکه کدامیک از آن‌ها چگونه رکوردشکنی کرده‌اند و چقدر عادلانه این کار را کرده‌اند تا ابد بی‌جواب خواهد بود. هرچند «آواتار» هنوز ۹۳ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی بیشتر از «اونجرز ۴» فروخته است. بله، البته که ۲۱ فیلم طول کشید تا «بازی پایانی» به این رکورد دست پیدا کند، اما این موضوع همزمان به این معنی است که کوین فایگی و دوستانش می‌توانستند ۲۱ بار سوتی‌های فاجعه‌باری که آینده‌ی مجموعه را خراب می‌کردند بدهند. درست مثل «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» که اولین فیلم غیرکامرونی بود که به یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرد، «اونجرز ۴» هم نتیجه‌ی یک دهه‌ بلاک‌باسترسازی متداوم خوب بود. بنابراین برای اولین‌بار از تابستان ۱۹۷۵ تاکنون، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما فیلمی است که توسط استیون اسپیلبرگ («آرواره‌ها»، «ای.تی» و «پارک ژوراسیک»)، جرج لوکاس («جنگ ستارگان») و جیمز کامرون («تایتانیک» و «آواتار») ساخته نشده است. همچنین برای اولین‌بار در تاریخ باکس آفیس جهانی، فیلمی که در جایگاه اول قرار گرفته، یک دنباله است. «بر باد رفته»، «پدرخوانده»، «آرواره‌ها»، «جنگ ستارگان»، «ای.تی»، «پارک ژوراسیک»، «تایتانیک» و «آواتار» همه یا فیلم‌های اورجینال بودند یا اولین قسمتِ یک مجموعه‌ی اقتباسی. در اتفاقی که نشانگر تحولِ صنعت است، «اونجرز ۴» در دنیا و «نیرو برمی‌خیزد» در آمریکای شمالی، اولین فیلم‌های یک دهه‌ی گذشته در صدر گیشه‌ی جهانی و خانگی هستند که دنباله هستند.

کپی لینک

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات