پیش از اینکه بهسراغ مقدمه این مقاله برویم، قصد داریم نقل قولی از شخصیت آلفرد پنی ورث را که درباره جیسون تاد گفته ارائه کنیم:
جیسون تاد دومین رابینی است که در دنیای کتابهای کمیک وجود دارد. او بهصورت وحشیانهای توسط جوکر به قتل رسیده است. بعد از اینکه جیسون همانند صدها شخصیت دیگر از مرگ بازگشت، متوجه شد که بتمن هیچ کاری برای انتقام مرگ او انجام نداده است. از آنجایی که او بعد از بازگشت از مرگش بهشدت به دنبال انتقام بلایی که به سرش آمد، بود، ابتدا به مربی خود پشت کرد و هویت گذشته شاهزاده دلقک یعنی «رد هود» را به خود نسبت داد. در نهایت او به خانواده «بت» بازگشت و سعی کرد تا یک تیم ضد قهرمان را برای خود جمعآوری کند (در سری کتاب کمیک New 52 و Rebirth نشان داده شده است). جیسون سعی داشت به همراه تیم خود که یاغیان یا قانون شکنان (Outlaws) نام داشت، باری دیگر برای برپایی عدالت مبارزه کنند.... منتها به روش خودشان.
شاید این موضوع «دومین رابین» که ما در ابتدای متن به آن اشاره کردیم، کمی برای برخی از شما گیج کننده باشد. از آنجایی که به غیر از جیسون، ما در دنیای کمیک رابینهای دیگر هم داریم، بههمین دلیل پیش از آنکه در این مقاله عمیقتر شویم، به یک معرفی اجمالی از آنها میپردازیم:
- اولین رابین: دیک گریسون
- دومین رابین: جیسون تاد
- سومین رابین: تیم دریک
- چهارمین رابین: استفانی براون
- پنجمین رابین: دیمین وین
- ششمین رابین: کری کلی
- رابین زمین ۲: هلنا وین
- رابین زمین مرده: تریس پلاور
- رابین تریلکیلر (Thrillkiller): باربارا گوردن
- رابین دوران ترور: روشل وین
همانطور که بالاتر هم به آن اشاره شد، نام مستعار کنونی جیسون یعنی رد هود، از باند رد هود (Red Hood Gang) گرفته شده است. رویارویی با آنها چیزی بود که باعث شد جیسون با تالیا ارتباط برقرار کند و او را در مسیری قرار داد که تبدیل به یک پارتیزان یا مأمور خودخوانده با لباس مخصوص شود.
جیسون تاد در محلههای فقیر نشین شهر گاتهام به دنیا آمد و بزرگ شد. او پسر مو مشکیِ یکی از جنایتکاران خرده پای این شهر به نام ویلیس تاد بود. بعد از مدتها، ویلیس به خاطر فعالیتهایش به زندان افتاد و اگرچه چند سال بعد از زندان آزاد شد اما هیچوقت به خانهاش بازنگشت. به همین دلیل، آخرین باری که جیسون پدرش را دید، درست پیش از زمانی بود که به زندان برود. بعد از این جریان، جیسون با کاترین تاد، زنی که به مواد مخدر معتاد بود، تنها ماند. جیسون در ابتدا نمیدانست که این زن مادر واقعی و بیولوژیکی او نیست. بعد از مدتی، جیسون برای اینکه بتواند زنده بماند و موادی را که زن همخانه او که به اصطلاح نام مادر را گرفته بود، فراهم کند، به جرم و جنایت و همچنین دزدی قطعات ماشین روی آورد تا پولی بهدست بیاورد. کاترین مدت خیلی کوتاهی بعد از آن، به دلیل مصرف بیش از حد موارد مخدر جان خود را از دست داد. از طرف دیگر، از آنجایی که پدر خانواده یعنی ویلیس هم نتوانسته بود ماموریتی را برای شخصیت دو چهره با موفقیت انجام دهد، به طور کل ناپدید شد. در نهایت جیسون که به سختی زنده بود، در خیابانها تنها رها شد. او همچنان برای بقای خود قطعات ماشین را میدزدید و آنها را میفروخت. همین موضوع باعث شد که بتمن، جیسون را در یک کوچه، آن هم زمانی که مشغول دزدیدن چرخهای بت موبیل بود، ببیند.
بروس وین تلاش کرد تا جیسون را در مدرسه ما گان (Ma Gunn) که برای جوانان مشکلدار و همچنین مشکلساز بود ثبت نام کند اما جیسون درست زمانی که متوجه شد این مدرسه در واقع یک پوشش و جبهه برای فعالیتهای جنایی است، از آنجا فرار کرد. بعد از این جریان، بروس تصمیم گرفت که او را زیر بال و پر خود بگیرد و او را بهگونهای تربیت کرد و آموزش داد تا بتواند جای دیک گریسون را بگیرد و رابین جدید شود. جیسون شور و شوق و همچنین خوشحالی یا مهارتهای آکروباتیکی ذاتی دیک را نداشت اما زندگی و شرایطی که جیسون پشت سر گذاشته بود، او را سرسخت و پر از عقدههای طعنهآمیز کرده بود. بههمین دلیل بروس در او یک هدف و انگیزه خاص دید. با دیدن این شرایط، بروس از ته قلبش احساس میکرد که اگر در همین برهه زمانی جیسون را به خانه خودش نبرد و او را تحت نظر خود قرار ندهد، چند سال بعد که خیلی هم دور نبود، باید او را به عنوان یک تبهکار به اداره پلیس ببرد. همه این موارد دست به دست هم داد تا جیسون، رابین جدید شود.
شخصیت جیسون تاد توسط گری کانوی و دان نیوتن در سال ۱۹۸۳ خلق شد. این کاراکتر محبوب زیر نظر لن وین خلق شد و تکامل یافت. این شخصیت زمانی معرفی شد که مشکل عدم حضور دیک گریسون در کتابهای بتمن خیلی به چشم میآمد و به عبارتی همه دوست داشتند که شخصیت دیگری جای او را پر کند. در آن برهه زمانی شخصیت دیک گریسون در سری کتابهای کمیک Teen Titans حضور مییافت. بعد از ظاهر شدن و همچنین غیبت دیک گریسون، اینگونه حس میشد که بتمن با وجود یک همکار که بهطور منظم بتواند با او در ارتباط باشد، میتواند در بهترین حالت خود فعالیت و مبارزه کند؛ نقشی که دیک گریسون در آن برهه زمانی دیگر نمیتوانست پر کند. بنابراین جیسون تاد به مخاطبان کتابهای کمیک معرفی شد تا جای خالی دیک گریسون را پر کند. این جای خالی توسط جیسون پر شد تا زمانی که درست ۸ سال بعد از اولین حضورش، او به قتل رسید.
- پیش از بحران: زمین یک
از آنجایی که شخصیت جیسون تاد خلق شد تا جای خالی دیک گریسون را پر کند، تا حد بسیار زیادی هم شبیه به دیک گریسون جوان خلق و به تصویر کشیده شد با این تفاوت که جیسون موهای روشنتری داشت. نسخه اولیه جیسون تاد پسر بچهای بود که از نظر شخصیتی شباهت بسیار زیادی به دیک گریسون داشت اما موهای او قرمز روشن بود. او فرزند جوزف و ترینا تاد محسوب میشد.
اگرچه طرفداران تمایل زیادی به حضور یک رابین جدید و جایگزین دیک گریسون داشتند، اما آنطور که باید و شاید از جیسون تاد استقبال نکردند و بهنوعی تمایلی به حضور او نداشتند
نسخه ابتدایی جیسون شباهت بسیار زیادی به گریسون داشت. او هم درست همانند دیک، فرزند دو آکروباتباز بود که بهطرز غمانگیزی توسط کیلر کراک کشته شدند. کیلر کراک پدر و مادر جیسون را بهعنوان غذا به یک تمساح داد.
بعد از این فاجعه غمانگیز، بروس وین هم درست به همان طریقی که دیک را به فرزندی قبول کرده بود، جیسون را هم زیر بال و پر خود گرفت. یک تمایل بسیار قوی برای مبارزه کردن و همچنین انگیزهی گرفتن انتقام مرگ پدر و مادر در وجود جیسون وجود داشت. همین موضوع باعث شد که جیسون، پیش از اینکه لقب ابرقهرمانی خود را بهدست بیاورد، با لباسهای قدیمیای که در سیرک میپوشید به دنبال اهداف خود میرفت و با دشمنانش مبارزه میکرد. در نهایت دیک گریسون رضایت داد که جیسون تاد از لباس او استفاده کند و رابین جدید بشود. بعد از این جریان، بروس او را آموزش داد تا بتواند بخشی از این گروه دو عضوی قهرمانی (بتمن و رابین) بشود. قرار گرفتن جیسون بهعنوان رابین جدید، یک حس عجیب و در برخیها تنفر به وجود آورد زیرا طرفداران با این نسخه از رابین خیلی احساس راحتی نمیکردند.
- دوران مدرن: زمین جدید
بعد از جریان داستانی بحران در زمینهای بینهایت (Crisis on Infinite Earths)، بیشتر شخصیتهای اصلی کمپانی دی سی با یک نسخه جدیدی نسبت به نسخه اصلی خود باری دیگر به تصویر کشیده شدند. دنیس اونیل در نسخه جدید سعی کرد تفاوتهایی بین جیسون و دیک قائل شود و در روند بازگویی نسخه جدید جیسون، او را تا حد زیادی تغییر داد. اونیل در نسخه جدید جیسون را کودکی از خیابانهای شهر گاتهام به تصویر کشید. حالا او دیگر به جای هنرمند سیرک، یک جوان ولگرد شده بود. او حالا سیگار میکشید و در خلافهای کوچک غرق شده بود، او رگههایی در شخصیت جدیدش داشت که دیک هیچوقت آنها را در وجود خود نداشت. او نسبت به رابین قبلی از عصبانیت خیلی بیشتری برخوردار بود و برخی اوقات از نیروی بیش از حدی روی بیشتر جنایتکاران استفاده میکرد.
در یک حادثه ترسناک، یک جنایتکار سریالی به نام فلیپه گارزونس، به دلیل مصونیت دیپلماتیکی که پدرش داشت، توانست از زیر مجازاتی که باید برای جنایتهایش دریافت میکرد، فرار کند. بعد از اینکه یکی از قربانیانش خودکشی کرد، جیسون بهسرعت و پیش از اینکه بتمن این کار را بکند، به سراغ فلیپه گارزونس رفت. زمانی که بتمن به محل مشاجره بین جیسون و فلیپه رسید، شاهد افتادن فلیپه از ساختمان و همچنین مرگ او بود. با این حال جیسون ادعا کرد که فلیپه با دیدن او ترسیده بود و بعد پای او لیز خورد و به پایین پرت شد. اما از آنجایی که بتمن میدانست که جیسون میتواند به جنایتکاران سخت بگیرد و با آنها بد رفتار کند، ادعای او را قبول نکرد و طرز فکر دیگری داشت.
حالتها، طرز رفتار و همچنین داستان گذشته این نسخه از جیسون تاد با واکنش منفی بسیار از طرفداران همراه بود. در پی این واکنشهای منفی، سازندگان و نویسندگان کتابهای کمیک تصمیم گرفتند که سرنوشت جیسون تاد را به دست طرفداران بسپارند. آنها در طی تبلیغاتی دو شماره اعتباری با زمان محدود را در اختیار طرفداران قرار دادند تا با تماس خود نشان دهند که علاقمند به زنده ماندن جیسون هستند یا کشته شدن او. قرار بود در پایان سری کتاب کمیک بتمن: مرگ در خانواده (Batman: Death in the Family) به نویسندگی جیم استارلین این موضوع به تصویر کشیده شود. بعد از ۳۶ ساعت که این نظرسنجی پا بر جا بود، مرگ جیسون تاد ۵۳۴۳ رأی و زنده ماندن او ۵۲۷۱ رأی را کسب کرد. با این حال، بعد از مدتی و زمانی که دیگر دیر شده بود، اونیل اعلام کرد که صدها رأی که در این نظرسنجی به مرگ جیسون ثبت شده، تقلبی بود و توسط یک نفر آن هم به وسیله یک کامپیوتر ثبت شده بود.
جیسون تاد بعد از سالها که از مرگش میگذشت، باری دیگر به شهر گاتهام بازگشت اما این بار تبدیل به یک ضد قهرمان یا آنتاگونیست، آن هم نسبت به بتمن، شده بود و از هویت و نام «رد هود» استفاده میکرد. از آنجایی که بتمن بعد از مرگ جیسون نه جوکر را کشت و نه حتی به دنبال انتقام قتل او رفت، یک کینه بزرگ و عجیبی نسبت به مربیاش در دل جیسون به وجود آمده بود. جیسون تمام آرمانها و ایدهآلهایی را که بتمن داشت رد کرد و حاضر بود در مقابل جنایتکاران، از نیروهای مرگبار استفاده کند. او حالا تصمیم داشت که به جای مبارزه با جرم و جنایت، آن را کنترل کند. بعد از اینکه جف لوب و جیم لی در روند داستانی کتاب کمیک Hush اشارهای به حضور دوباره جیسون کردند، بهطرز شگفتانگیزی توسط طرفداران استقبال شد. این موضوع برای نویسندگان کتاب کمیک موضوع بسیار مهمی بود زیرا در همان ابتدا، مرگ جیسون توسط خود طرفداران انتخاب شده بود و حالا مشخص شد که آنها هم موافق بازگشت این کاراکتر هستند.
رد هود به عنوان هویت اصلی و همیشگی جیسون شناخته میشود اما این کاراکتر در برهه زمانیهای متفاوت، هویت شخصیتهای دیگر را از آن خود کرده بود
اگرچه نویسندههای دیگر داستانهای مختص به خود را درباره جیسون تادِ بازگردانده شده مینوشتند و منتشر میکردند، جاد وینیک هنرمندی بود که به عنوان طراح و معمار اصلی، مسیر جدیدی را در مقابل جیسون قرار داد. او جیسون را درست همانند یک عضو مطرود و منفور خانواده بتمن نشان میداد. همانطور که بالاتر هم به آن اشاره شد، نسخه اولیه جیسون شباهت فوقالعاده زیادی به دیک گریسون داشت اما نسخهای که جاد وینیک خلق کرد، درست نقطه مقابل دیک بود. جیسون در برهه زمانیهای مختلف به طور مختصر از هویتهای دیگر استفاده میکرد؛ بهطور مثال او هویت نایت وینگ را از دیک گریسون دزدید یا در پایان داستان سری کتاب کمیک Countdown to Final Crisis، لباس مخصوص رابین قرمز یا رد رابین را بر تن کرد. با این حال این شخصیت همیشه به همان هویت رد هود بازمیگشت.
- پس از فلش پوینت: زمین صفر
در جریان داستانی بعد از فلش پوینت دنیای دی سی، جیسون تاد هویت رد هود خود را نگه داشت و سری کتاب کمیک مختص به خود را با نام Red Hood and the Outlaws که همچنان هم منتشر میشود به دست آورد. او یکی از شخصیتهایی بود که بعد از جریان فلش پوینت همچنان همانند قبل باقی ماند با این تفاوت که بعد از آن جریان، جیسون لباس جدیدی بهدست آورد که یادآور لباس اصلی رد هود خود بود. در این لباس نشانههایی هم از دوران رابین و همکار بتمن بودن هم وجود داشت. جیسون تاد زمین صفر، نسبت به خانواده بتمن عصبانیت و دشمنی کمتری به خرج میداد. او حتی در این برهه زمانی در شرایط و پروندههای مختلف با آنها همکاری کرد، بدون اینکه بخواهد بهطور مستقیم با آنها دشمنی داشته باشد یا خشونت به خرج دهد. جیسون با خانواده بتمن در مقابل محفل جغدها ایستاد و با آنها مبارزه کرد. حتی به نوعی هم نشان داد که با تیم دریک دوست است. همانطور که در روند داستانی سری کتاب کمیک Batman and Robin نشان داده شد، دیمین وین بهخاطر دورانی که جیسون در قالب رابین داشت، خیلی از او خوشش نمیآمد.
دوران نقرهای: زمین یک
لازم به ذکر است که در این برهه زمانیِ شخصیت بتمن، سری کتاب کمیک Detective Comics و سری کتاب کمیک Batman با یکدیگر ارتباط داشتند و برخی اوقات رشته داستانی در یکی از مجموعهها آغاز میشد اما در مجموعه دیگری به پایان میرسید.
- شماره ۳۵۷ تا ۳۵۹ سری کتاب کمیک Batman و شماره ۵۲۴ تا ۵۲۶ سری کتاب کمیک Detective Comics:
اگرچه جیسون نقش خیلی بزرگی را در روند داستانی این مجموعه ایفا نکرد اما پدر و مادر او بخش مهمی از داستان بودند. این بخش از داستان مربوط به قیام کیلر کراک و همچنین تمایل او برای بهدست آوردن قدرت در دنیای زیرزمینی و جرم و جنایت بود. ترینا تاد بعد از اینکه به طور اتفاقی هویت واقعی بتمن و رابین را متوجه شد، از دیک کمک خواست زیرا سیرک آنها کمی دچار مشکل شده بود. از آنجایی که بتمن در حال بررسی پرونده کیلر کراک بود، متوجه شد که این شخصیت جنایتکار در تلاش است تا به زور از سیرک پول اخاذی کند. از آنجایی که خانواده تاد از دیک کمک خواستند، او هم از آنها خواست تا حواسشان به مردی که قصد دارد از سیرک اخاذی کند، باشد. خانواده تاد هم که کمی بیش از حد شور و شوق این ماجراجویی را داشتند، سعی کردند یکی از افراد کیلر کراک را که در حال بازگشت به لانهاش بود، تعقیب کنند.
پیش از آنکه خانواده تاد، آنجا را ترک کنند، «والدو»، یکی از دلقکهای سیرک که دوست دیک هم بود، متوجه شد که خانواده تاد از سیرک خارج شدند تا نوچه کیلر کراک را تعقیب کنند. زمانی که دیک به سراغ جیسون آمد، او به دیک درباره پدر و مادرش و تعقیب آن مرد اطلاع اشتباه داد. همین موضوع دیک را بهشدت عصبانی کرد و بهسرعت به دنبال آنها رفت تا پیش از آسیب دیدن، آنها را نجات دهد. در میانهی راه، والدو توانست خود را از میان طوفان به دیک برساند و اطلاعاتی حیاتی را به او بدهد. دیک به والدو و جیسون گفت که به عمارت وین بروند.
در همین حین، جیسون بت کیو را پیدا کرد و سعی داشت تا یکی از لباسهای قدیمی دیک را بر تن کند. زمانی که بتمن به همراه تالیا و کت وومن از یک ماموریت بازگشتند، جیسون خود را بهطرز مخفیانهای در بت موبیل جا کرد. جیسون موفق شد تا تالیا و کت وومن را در این نبرد نجات دهد. زمانی که کیلر کراک پدر و مادر جیسون را میکشت، خودش شاهد مرگ پدر و مادرش بود. در پایان این خط داستانی، بروس تصمیم گرفت که جیسون را زیر بال و پر خود بگیرد.
دوران مدرن: زمین جدید
- نایت وینگ: سال یک
درست موازی با دیک گریسون که در مسیر شناخت واقعی خود بود و در پایان مسیر به نایت وینگ تبدیل شد، جیسون تاد هم در همین مسیر قرار داشت و قرار بود بعد از شناخت واقعی خود، به رابین جدید تبدیل شود. زمانی که هر دوی آنها در این مسیر تقریبا به پایان ماجرا رسیده بودند، در شهر گاتهام به یکدیگر برخورد کرد. در طی همین جریان، جیسون برای اینکه بتواند به رابین تبدیل شود، باید در آزمون نهایی خود با «the Gauntlet» روبهرو میشد. از آنجایی که راه این دو شخصیت به یکدیگر برخورد کرده بود، جیسون تصور کرد که مبارزه کردن با دیک گریسون، آزمون نهایی او است؛ همانجا بود که جریان رقابت بین آنها بهوجود آمد. خیلی زود مشخص شد که نقشه آنطور که باید و شاید پیش نرفته است؛ «Gauntlet» فرار کرد و از طرف دیگر آلفرد هم توسط کیلر کراک اسیر شده بود. زمانی که دیک و جیسون این موضوع را متوجه شدند، سعی کردند با کمک یکدیگر به سراغ کیلر کراک بروند، او را شکست دهند و آلفرد را آزاد کنند. زمانی که تمامی این جریانها به پایان رسید، دیک به این نتیجه رسید که جیسون حالا رابین جدید شده است و جیسون هم اولین لباس دیک بهعنوان نایت وینگ را که توسط آلفرد طراحی شده بود، به او تحویل داد.
- مرگ در خانواده:
یکی از اشیاء خاطرهانگیز و مهمی که در بت کیو نصب شد، نمادی از جیسون برای زنده نگه داشتن یاد او بود. تقریبا تا ۱۰ سال بعد از اینکه جیسون جان خود را از دست داده بود، مرگ او بتمن را بهشدت اذیت میکرد؛ درست همانند همان حسی که بروس نسبت به مرگ پدر و مادرش داشت. مرگ جیسون را میتوان یکی از معدود اتفاقاتی دانست که روی روح و روان و همچنین افکار بروس تاثیر بهشدت زیادی گذاشته بود. او مدام با تفکر درباره این موضوع که کل جریان رابین بودن باعث مرگ جیسون شده است، خود را آزار میداد. به نظر میرسید که اواخر، او در اعمال خود بیشتر و بیشتر بیپروا و بیملاحظه میشد.
جیسون در برههای از زمان مسیر گستاخی را در پیش گرفت. او کم کم از دستورات مستقیم و واضح بتمن سرپیچی میکرد و چندین بار کاری کرد که ضربات گلوله به او اصابت کند. زمانی که بتمن به آلفرد اطلاع داد که تصمیم دارد مدتی جیسون را از میدان مبارزه دور کند، خود او این صحبتها را شنید و با عصبانیت بسیار زیادی آنجا را ترک کرد. جیسون به سمت محله بچگی و قدیمی خود رفت و به یک دوست خانوادگی برخورد کرد. زمانی که او در آن حال و هوا و محله قدیمی خود به سر میبرد، متوجه شد که کاترین تاد مادر واقعی او نبوده است. جیسون همچنین متوجه شد که نام مادر واقعیاش با حرف «S» آغاز میشود.
شاید بتوان بهنوعی این گستاخی و سرپیچی بیش از حد از دستورات بتمن را یکی از علل اصلی کشته شدن جیسون تاد بدانیم
جیسون بعد از کمی تحقیق در میان نام دوستان پدرش، سه نفر مشکوک را پیدا کرد. او بهسرعت در بت کامپیوتر، درباره این سه نفر تحقیق کرد. از آنجایی که تصور میکرد بتمن اصلا به چنین پروندههایی علاقه ندارد، خودش به تنهایی به دنبال مادر واقعیاش رفت. در همان زمان، جوکر هم در خاورمیانه حضور داشت و سعی میکرد تا یک کلاهک هستهای را بدزدد. جیسون به سراغ اولین زنی که پیدا کرده بود رفت و متوجه شد که او مادرش نیست. بتمن که در خاورمیانه هم به دنبال جیسون و هم به دنبال جوکر میگشت، ابتدا جیسون را پیدا و او را در پرونده تحقیقاتیاش کمک کرد. نام بعدی لیست، زن قاتلی بود که شهرت جهانی داشت؛ او هم کسی نبود جز لیدی شیوا. بتمن با او مبارزه کرد و او را شکست داد. لیدی شیوا که بعد از تزریق سرم حقیقت مجبور به گفتن حقیقت بود، اعلام کرد که او هم مادر واقعی جیسون نیست.
در نهایت جیسون توانست مادر خود را پیدا کند. این زن شیلا هیوود نام داشت و تقریبا همه چیز درباره او خوب به نظر میرسید. با این حال، جوکر میدانست که شیلا مدتها قبل «عملیاتهای غیرقانونیای را روی دختران نوجوان شهر گاتهام انجام داده بود». بعد از اینکه در طی این عملیاتها، یکی از این نوجوانان مرد، جواز پزشکی شیلا باطل شد. جوکر از همین موضوع استفاده کرد تا از شیلا اخاذی کند. بتمن به جیسون هشدار داد که به سراغ مادرش و جوکر نرود و منتظر نیروی پشتیبان بماند، اما او به حرف بتمن گوش نکرد و حالا بتمن مجبور بود که به سراغ آنها برود و از حادثهای که از آن میترسید، جلوگیری کند.
جیسون یک بار دیگر از دستور بتمن سرپیچی کرد و به سراغ مادرش رفت. او به مادرش نشان داد که رابین واقعی است. او به مادرش گفت که جوکر دیگر آنجا را ترک کرده است، در صورتی که جوکر در همان گوشه و کنارها قرار داشت. شیلا خودش، پسرش را به دست جوکر سپرد و جوکر هم بهسرعت به وسیله یک جسم فلزی، شروع به کتک زدن جیسون کرد. بعد از این جریان، جوکر مادر دو رو و جیسون را رها کرد تا بمیرند. زمانی که جیسون به هوش آمد، خود و مادر بیهوشش را در یک انبار و کنار یک بمب دید. آخرین کاری که جیسون کرد این بود که با تلاش بسیار، سپری بین مادرش و انفجار شد تا شیلا آسیبی نبیند. زمانی که بتمن سر رسید، متوجه شد که انبار منفجر شده است. او با تلاش بسیار از میان آهنپارهها و خرابهها گذشت و در نهایت با بدن مرده جیسون روبهرو شد.
- روزهای از دست رفته:
اگر خیلی هم اهل مطالعه کتابهای کمیک نباشید و تا به اینجا، قسمتهای گذشته این سری مقاله را مطالعه کرده باشید، دیگر تا به این لحظه کاملا متوجه شدید که بازگشت از مرگ، حتی برای افرادی که ابرقهرمان و دارای نیروهای ابرانسانی نیستند هم در دنیای کمیک، امری کاملا طبیعی است. این بار هم جسد جیسون تاد توانست از قبر بیرون بیاید و دوباره زنده شود. با اینکه هنوز او به خاطر کاری که جوکر با او کرد، بهشدت ضعیف و آسیب دیده بود اما توانست راه خود را به روی زمین باز کند و پیش از اینکه از پا در بیاید، توانست بیش از ۱۲ مایل راه برود.
زمانی که جیسون از ضعف بسیار زیاد بیهوش شد، توسط زوجی که در مسیر گم شده بودند، پیدا شد. او به عنوان یک فرد ناشناس و به اصطلاح «جان دو» در بیمارستان بستری شد و تحت مراقبت قرار گرفت. از آنجایی که او در بیمارستان به کما رفت، به همین علت نتوانست به سوالات اطرافیانش پاسخ بدهد. در نهایت جیسون بعد از مدتی به هوش آمد و از طریق پنجره، از بیمارستان فرار کرد. با این حال، در همان مدتی هم که او در خیابانها به سر میبرد، از آسیبی که به مغزش وارد شده بود و عارضه روانگسیختگی کاتاتونی که داشت، رنج میبرد. جیسون بعد از مدتی به یاد آورد که از چه حادثه و جریانی جان سالم به در برده است. زمانی که جیسون در خیابانها سر میکرد، به وسیله یک مرد بیخانمان مورد حمله قرار گرفت که مجبور شد با او مبارزه کند. یکی از قاتلانی که در گذشته با رابین مبارزه کرده بود، حرکات و رفتارهای جیسون را مشاهده کرد و او را شناخت. این قاتل با برخی از رابطهای قدیمیاش ارتباط برقرار کرد و تصمیم داشت در ازای دریافت پاداشی، جیسون را تحویل دهد. خبر بازگشت جیسون دست به دست چرخید و در نهایت به گوش تالیا الغول رسید. او تصمیم گرفت که پاداش این پول را پرداخت کند، به شرطی که جیسون دست بسته نزد او آورده شود.
رأس الغول با شنیدن این خبر، جذب آوردن جیسون شد اما اصلا با نظری که دخترش درباره او داشت، متقاعد نشده بود. تالیا معتقد بود که جیسون ارزش هر چیزی را دارد؛ به خصوص حالا که او از یک آسیب مغزی شدید رنج میبرد. رأس الغول تصمیم گرفت که به خاطر بروس وین، بهتر است جیسون را به جای دیگری بفرستد اما همچنان از او مراقبت شود. رأس الغول معتقد بود که اگر هر کار بیشتر دیگری با جیسون انجام شود، توجهات را به خود جلب میکند و این ریسک وجود دارد که بتمن قضیه را متوجه شود. با این حال، تالیا از دستور پدرش سرپیچی کرد و بهعبارتی حرف خود را به کرسی نشاند. او جیسون را به گودال لازاروسی که پدرش از آن استفاده میکرد، برد و جیسون را به درون آن پرت کرد. همین شوک وارد شده به جیسون و خواص درمانیای که این گودال داشت، باعث شد که مغز او همانند قبل بهبود یابد. بعد از بهبود، جیسون بهشدت ترسید و متعجب شده بود اما تالیا به این موضوع توجه نکرد و سعی کرد تا پدرش او را پیدا نکرده، جیسون را از آنجا دور کند. تالیا زمان بسیار کمی برای توضیح دادن ماجراهای اتفاق افتاده داشت اما در عوض به طور خلاصه به جیسون توضیح داد که به جای رفتن به سمت بتمن، به سراغ پیدا کردن حقیقت برود؛ بتمن از هیچکسی هیچ انتقامی نگرفته بود.
جیسون بهسرعت حقیقت را از درون حرفهای تالیا متوجه شد و دقیقا همان کاری را کرد که تالیا به او گفته بود. بعد از قتل او، بتمن هیچ کاری به جز فرستادن دوباره جوکر به زندان نکرده بود. این قضیه خیلی برای جیسون بزرگ و سنگین بود؛ آن هم با توجه به اینکه او تازه از مرگ بازگشته بود. زمان خیلی زیادی از بازگشتش از مرگ و همچنین بهبودش در گودال لازاروس نمیگذشت و حالا باید با عصبانیت و غم بسیار بزرگی که در دل داشت، کنار میآمد. جیسون اعتقاد داشت که بتمن تنها بهعنوان یک سرباز قابل استفاده و کاربردی به او نگاه میکرد و مرگ او هیچ معنی خاصی برای شوالیه تاریکی نداشت. خشم او که تا حد بسیار زیادی افزایش پیدا کرده بود، باعث شد که او راهش را به سمت شهر گاتهام کج کند و در طی ماموریتی، انتقام خود را بگیرد.
جیسون اصلا قصد نداشت که در طی این ماموریت، از جوکر انتقام بگیرد بلکه دلیل اصلی بازگشت او به شهر گاتهام، انتقام گرفتن از بتمن بود. او از تمام تکنیکهایی که در دوران آموزشیاش به عنوان رابین آموخته بود استفاده کرد تا بتمن را تحت نظر بگیرد و یک ماموریت انتقامگیری را به راه بیاندازد. او تمام مکانهای درستی را که منبع خبری بودند، میشناخت و میدانست که بتمن خبرهایی را که او به آنها اطلاع میدهد، میشنود. او یک داستان درباره یک فروشنده بزرگ اسلحه در شهر گاتهام را از خود ساخت و بین منابع اطلاعاتی پخش کرد. جیسون تا زمانی که بتمن به محل برسد، منتظر ماند. او میدانست که بتمن بت موبیل را در فاصله خاصی نسبت به مقصد پارک میکند. همچنین او تمام ویژگیهای امنیتی بت موبیل را بلد بود. همین موضوع به او اجازه داد زمانی که بتمن در بت موبیل نیست، ماده انفجاریای را در این وسیله نقلیه جاساز کند. این کار میتوانست بتمن را در جا بکشد اما درست زمانی که باید این اتفاق رخ میداد، جیسون دکمه انفجار را فشار نداد. مدتی بعد جیسون برای تالیا توضیح داد که با انجام این کار قصد داشت در نهایت بتمن متوجه شود که کار جیسون بوده است. او میخواست که خودش با بتمن رو در رو شود و از تالیا خواست که در به وجود آمدن این شرایط به او کمک کند.
بعد از اینکه جیسون متوجه شد بتمن هیچ کاری انجام نداده است، حس میکرد که انگار کشتن جیسون درست همانند مرگ یکی از قربانیان عادی جوکر بود و یکی از کارهای دیوانهوار او محسوب میشد
جیسون متوجه نشد اقداماتی که او انجام داد و مسیری را که مقابل خود قرار داده بود، باعث شوکه شدن و تعجب بسیار زیاد تالیا شد. او همچنین متوجه نشد که تالیا به نوعی کارهایی انجام میدهد که او را تا حدودی از انجام هر اقدام و عملی دور نگه دارد. اما این موضوع اصلا برای جیسون مهم نبود زیرا در هر صورت او در حال رسیدن به هدفش بود. او به شدت تلاش میکرد تا هر چیزی را که بتمن تا به آن روز به او آموخته بود گسترش و پیشرفته سازد و در همین حین هم متوجه شد که چه چیزهایی را بتمن به او نیاموخته است. او آموزشهای سختی را متحمل شد و توسط یک تیرانداز متخصص، کار با سلاحهای گرم را به خوبی یاد گرفت. او هفتهها زیر نظر یک شیمیدان بود تا بتواند اطلاعات لازم را درباره سموم و خیلی موضوعات دیگر را بهدست بیاورد. بعد از این دورهها، او زیر نظر یک قاتل آلمانی به نام «ایگون» رفت. در نهایت تلاش او، یک نتیجه واقعا غیرمنتظره داشت.
ایگون درست همانند جیسون یک جنگجوی بسیار ماهر بود اما توانایی مبارزه جیسون، از آموختههای بتمن بود. او در دوران آموزشی ابتدایی خود تنها یاد گرفته بود که چگونه حریف را شکست دهد و او را متوقف سازد اما حالا جیسون نیاز داشت تا نحوه نقص عضو کردن یا کشتن حریف را بیاموزد. او هفتهها با بیرحمی بسیار زیاد مشغول آموزش بود اما بعد از مدتی، سوءظن او باعث شد تا ایگون را کمی بهتر بشناسد. موضوعی درباره عملیات ایگون او را اذیت میکرد. افراد ایگون یک سری قاتل معمولی بودند نه قاتلان حرفهای. این موضوع و چندین مورد دیگر باعث شد تا جیسون به این باور برسد که تجارت ایگون بیشتر از کشتارهای قراردادی است. او کاملا حق داشت و متوجه شد که ایگون عملیات بردگی کودکان هم انجام میدهد. جیسون بعد از فهمیدن این موضوع، بهسرعت کامیون حمل و نقل این کودکان را دزدید و آنها را به محل امنی برد. بعد از اینکه جیسون خیالش از بابت کودکان راحت شد، بازگشت و این برده فروش را کشت.
در آن برهه زمانی، جیسون قدمهای اولیه خود را در مسیر جدیدی که برای خود ساخته بود برمیداشت. در طی ماههای بعد، نیمی از مردان و زنان خطرناکی که جیسون زیر نظر آنها آموزش مییافت، یا به دست خودش یا در میان طرح و برنامههایی که میریخت، کشته میشدند. این کشتارها بیدلیل نبودند. جیسون معتقد بود که این افراد مستحق چنین مرگی هستند. مشخص شده بود متخصص تعقیب و گریزی که جیسون زیر نظر او بود، تا حد زیادی به کودکان آسیب میرساند. معلوم شده بود که استاد مبارزه تنبهتن جیسون، خانواده خودش را به قتل رسانده است. تیم مزدورانی که جیسون به آنها پیوسته بود و بعد آنها را رها کرد تا به حال خود بمیرند، مسئول جنایتهای وحشتناکی در آفریقا بودند. او تمایل داشت با افراد بدی کار کند و مطالب زیادی از آنها بیاموزد تا بتواند به اهدافش برسد اما کارهایی که آنها در گذشته خود کردهاند، بیشتر از آن چیزی است که جیسون بتواند چشمپوشی کند.
بعد از گذشت مدتی، تالیا الغول تعدادی از عکسهای نظارتی شهر گاتهام را به جیسون نشان داد. جیسون به واسطه این تصاویر متوجه شد که در کنار بتمن رابین جدیدی به نام تیم دریک وجود دارد. درست به همان اندازه که او وانمود میکرد این موضوع اصلا او را اذیت نمیکند، دقیقا به همان اندازه عذابش میداد. در همین حین جیسون متوجه شد که چند نفر از مافیای روسی قصد دارند با منفجر کردن مواد منفجره در شهر لندن، یک حمله تروریستی انجام دهند. دیگر این شرایط به گونهای نبود که جیسون بتواند همانند قبل، استاد خودش را به خاطر کاری که کرده است، به قتل برساند. این موضوع بیشتر و بزرگتر از چیزی بود که جیسون تا به آن روز با آن برخورد کرده بود. در تلاش برای دستکاری مواد منفجره برای جلوگیری از رخ دادن این حمله تروریستی، جیسون چندین اشتباه احمقانه انجام داد که در گذشته هیچ کدام از آنها را انجام نداده بود. به همین دلیل جیسون دستگیر و خدمت روسهایی برده شد که در حال هماهنگی کارهای حمله خود بودند.
جیسون فرار را به قرار ترجیح داد و با طرح ریزی نقشهای بهسرعت از آنجا فرار کرد و به سراغ معلم بمبسازی خود رفت. از آنجاییکه او قصد داشت بمبها را دستکاری کند، باید متوجه میشد که تمامی آنها به کجا میروند به همین دلیل با روشهای خود مطمئن شد که معلمش پاسخهای صادقانهای به او میدهد. زمانی که جیسون لیست خود را بهدست آورد، بهسرعت به لندن رفت و تمامی بمبهای انتحاری را دستکاری کرد. زمانی که به بمب آخر رسید، وقت زیادی تا منفجر شدن آن باقی نمانده بود به همین دلیل آن را از پل وستمینستر به داخل آب پرتاب کرد.
جیسون بدون اینکه بداند روسها در خانهاش انتظارش را میکشند، به آنجا رفت. جیسون با استفاده از تمامی مهارتهایی که تا به آن روز آموخته بود، تک تک افراد این باند را کشت. تا جایی که او اطلاع داشت، هیچکدام از آنها لایق زنده بیرون رفتن از آن خانه و نفس کشیدن دوباره نبودند. تنها فردی که از آن مبارزه جان سالم به در برد، حاضر بود هر چیزی از پول تا اطلاعات بسیار مهم و حیاتی به جیسون بدهد تا او از کشتنش صرف نظر کند. جیسون به هیچ کدام از پیشنهادهای او علاقمند نبود اما زمانی که این مرد عنوان کرد که از پناهگاههای جوکر خبر دارد، نظر او جلب شد. جیسون بهسرعت متوجه شد که جوکر کجا قرار دارد به همین دلیل به سراغ او رفت. جوکر برنامه داشت تا آب آشامیدنی شهر گاتهام را به سم خاصی آلوده کند تا مردم این شهر همراه با یک لبخند بسوزند. این سم بهگونهای بود که میتوانست با آب هرجایی برود و درست زمان ارتباط با هوا، مشتعل میشد. این جریان میتوانست به مرگ میلیونها نفر ختم شود و شهر را به محلی تبدیل کند که افراد شرور بتوانند هر چیزی را بدزدند. در همین حین جیسون متوجه شد که جوکر قصد دارد میزان زیادی از این سوخت را به شهر وارد کند.
جیسون که به دنبال انتقام بود، تصمیم گرفت که به خاطر دردهایی که خود و دیگران از طرف جوکر متحمل شدند، او را بکشد. جیسون به سمت انبار حمل و نقل رفت و همانجا بود که با افراد جوکر روبهرو شد. از آنجایی که جیسون وقت زیادی نداشت، یک نارنجک دودزا در فضا منفجر کرد که باعث شد افراد جوکر گیج و ضعیف شوند. با این حال، آنها بهسرعت از پشت به جیسون شلیک کردند اما لباس مخصوصی که او به تن داشت، از مرگ نجاتش داد. جیسون دوست داشت که جوکر را در ملاءعام بکشد اما میدانست که باید این کار را سریع انجام دهد. او جوکر را در یک انبار بسیار کوچک قرار داد و روی او بنزین ریخت. جیسون با یادآوری کاری که جوکر با او کرده بود، نتوانست آتش را روشن کند. زمانی که جیسون متوجه شد افراد جوکر سعی در باز کردن در دارند، بهسرعت محل را ترک کرد.
در نهایت بعد از این جریان جیسون به خانه تالیا رفت و به او گفت که نتوانست جوکر را بکشد زیرا دوست داشت که بتمن هم در آنجا حضور داشته باشد. او قصد داشت بهطور همزمان هم جوکر و هم بتمن را به قتل برساند و زجری که کشیده بود را به آنها هم متحمل کند.
- هاش:اگرچه جیسون عقده بسیار زیادی از بروس وین داشت اما در حدی نبود که بتواند با خونسردی کامل او را بکشد
بعد از گذشت مدتی، تالیا جیسون را به گاتهام فرستاد زیرا معتقد بود که برنامهای علیه بتمن چیده شده است. طبق گفتهها، این برنامه توسط مردی بهنام هاش طرح ریزی شده بود و تالیا معتقد بود که جیسون هم باید در این برنامه شرکت کند. تالیا به جیسون قول داد که در این جریان او را کمک خواهد کرد. شب بعد جیسون تاد با توماس الیوت که تحت پوشش «هاش» فعالیت میکرد، ملاقات کرد. «هاش» بهواسطه ریدلر مطلع شده بود که بتمن در واقع همان بروس وین است و برای اینکه جیسون حسن نیت خود را نشان دهد، این موضوع را تایید کرد.
در عوض، جیسون از توماس خواست تا در طی برنامهاش، خودش کسی باشد که مستقیم با بتمن روبهرو میشود نه فرد دیگر. جیسون میخواست که بتمن یک بار دیگر صورت او را ببیند. بالاخره این فرصت نسیب جیسون شد و او مدام از این موضوع میترسید که در لحظه بزرگی که مدت زیادی منتظر آن بود، باز هم برق پشیمانی را در صورت بتمن نبیند. در نهایت جیسون صحنه مبارزه را ترک کرد و کلی فیس را با بتمن تنها گذاشت اما بتمن توانست از آن مبارزه جان سالم به در ببرد.
در نهایت برنامه «هاش» به پایان رسید و حالا نوبت برنامه خود جیسون رسیده بود. تالیا جعبه کادویی برای او فرستاد که شامل یک خنجر کریس مخصوص و یک کلاه قرمز بود. این دو وسیله به خوبی میتوانست نمادی از هویت جدید جیسون باشد.
- زیر نقاب:
جیسون با دریافت هدیهای مخصوص از تالیا، از لقب قدیمی بزرگترین ترس خود یعنی جوکر استفاده کرد و با نام «رد هود» به گاتهام بازگشت. او به این شهر بازنگشت تا با جرم و جنایت مبارزه کند بلکه بازگشت تا انتقام مرگ خود را بگیرد. او با بهترین دلالهای خیابانی گاتهام ملاقات کرد و با نشان دادن سر بریده شدهی بهترین مامورانی که کشته بود، به آنها اطلاع داد که از همین زمان قصد دارد تجارت مواد مخدر به راه بیاندازد. قوانین جدید ساده بودند. قرار شد که جیسون ۴۰٪ از سود خود را به آنها بدهد، در عوض آنها بچه فروشی را کنار بگذارند. اگر آنها قانون را میشکستند، جیسون آنها را میکشت. جیسون همچنین حرکتهایی انجام داد تا توجه رئیس اصلی جرم و جنایت آن زمان شهر گاتهام یعنی «بلک ماسک» به او جلب شود. او بلافاصله حمل و نقل بزرگ اسلحه را که از اسکله به داخل شهر میآمد بر هم زد، بخش زیادی از اسلحهها را نابود کرد و یک ربات اندروید به نام آمازو را هم فعال کرد تا بتمن و نایت وینگ به آن رسیدگی کنند. در طی این جریان، جیسون یک محفظه از کریپتون دزدید و جوری وانمود کرد که مشتاق فروش آن به بلک ماسک است. در عوض بلک ماسک، مستر فریز را به سراغ جیسون فرستاد تا او را بکشد و توقع داشت که او این کار را با موفقیت انجام دهد. جیسون توانست به راحتی افرادی که همراه مستر فریز بودند را شکست دهد و درست زمانی که بتمن و نایت وینگ به محل مبارزه رسیدند، او آنجا را ترک کرد.
جیسون که به هدفش رسیده بود و بهعنوان رد هود حسابی توجهات را به سمت خود جلب کرد، به دنبال محل سکونت جوکر گشت که در نهایت به یک شهربازی متروکه رسید. او جوکر را نکشت اما با یک اهرم فلزی، این فرد شرور را تا سر حد مرگ کتک زد. درست به همان شکلی که جوکر، جیسون را در ابتدا کتک زده بود.
جیسون دوباره فعالیتهای خود بهعنوان رد هود را از سر گرفت، تجارت مواد مخدر را با قوانین جدید خود آغاز کرد و با امپراطوری جنایتکارانه بلک ماسک رقابت کرد. او خودش را یک قاتلِ خوب در نظر میگرفت نه یک جانی. افرادی که جیسون آنها را کشته بود، بیگناه نبودند. بالاخره، خیلی زود جیسون فرصت رویارویی و مبارزه با بتمن را بهدست آورد. البته پیش از آنکه آنها مبارزه را آغاز کنند، یکدیگر را بدون ماسک دیدند و بتمن متوجه هویت واقعی رد هود شد.
حال که دیگر هویت واقعی او یک راز نبود، جیسون به برج تایتانها رفت تا با تیم دریک که جایگزینش شده بود، مبارزه کند. او در آنجا با سایبورگ و بیست بوی مبارزه کرد و بهراحتی توانست آنها را شکست دهد. ریون هم در این برج حضور داشت اما جیسون تصمیم گرفت که او را از خواب بیدار نکند؛ زیرا در برهه زمانیای که جیسون عضوی از تایتانها محسوب میشد، ریون از معدود کسانی بود که به او اهمیت میداد. جیسون از دست آنها خلاص شد تا کسی مزاحم مبارزه او و تیم نشود. این دو رابین با یکدیگر مبارزه کردند و جیسون مدام رابطه تیم و بتمن و مسائل دیگر درباره او را به تمسخر میگرفت. تیم توانست در مبارزهاش، جیسون را تحت تاثیر قرار دهد و جیسون متوجه شد که چرا بروس او را به عنوان رابین جدید انتخاب کرده است. جیسون مجبور بود تا تیم را کتک زده، به او آسیب رسانده و او را بیهوش کند تا بعدا توسط همتیمیهایش پیدا شود. جیسون با خون روی دیوار نوشت «جیسون تاد اینجا بود». بعد از این جریان، جیسون متوجه شد که تیم واقعا رابین خوبی است. جیسون به این موضوع فکر میکرد، اگر زمانی که او هم بهتازگی رابین شده بود، دوستانی همانند دوستان تیم داشت، شاید فرد بهتری میشد.
بعد از مدتی جیسون، جوکر را دزدید و به کوچه کرایم برد (جایی که اولین بار با بتمن روبهرو شده بود و پدر و مادر بروس به قتل رسیده بودند). او از بتمن سوال کرد که چرا جوکر را نکشته تا انتقام مرگش را از او بگیرد و بتمن هم بهسرعت پاسخ داد که او کسی را نمیکشد. آنها مبارزه را آغاز کردند و همزمان با یکدیگر بحث میکردند؛ در واقع بروس از این راه استفاده کرد تا حواس جیسون را پرت کند و او را کتک بزند. در طی همین جریان جیسون، جوکر را از محلی که پنهان کرده بود بیرون آورد و به بتمن گفت که یا او جوکر را بکشد یا خودش این کار را میکند. بعد از اینکه جیسون یک اسلحه پر به بتمن داد، شمارش را شروع کرد. اما بتمن اسلحه را انداخت و یک بترنگ به شانه جیسون پرتاب کرد. جوکر هم به سرعت مواد منفجرهای را که در نزدیکی همان محل قرار داشت، منفجر کرد و به مبارزه خاتمه داد.
جیسون از این انفجار جان سالم به در برد و فعالیتهای خود در قالب رد هود را ادامه داد. در همین حین که او مراقب جنایتکاران شهر گاتهام بود، مکالمهای بین دث استروک و فرد ناشناسی توجه او را جلب کرد. آنها قصد داشتند برای شخصیت بلک لایتنینگ پاپوش درست کنند و ارتکاب قتلی را بر گردن او بیاندازند. جیسون بهسرعت این اطلاعات را به نایت وینگ تحویل داد. همین موضوع باعث شد تا گروه اوتسایدرز (Outsiders) بتوانند بلک لایتنینگ را از زندان آیرون هایتز آزاد کنند.
- نایت وینگ؟
چند ماه بعد، جیسون به منهتن نقل مکان کرد و در نبود دیک گریسون، هویت نایت وینگ را از آن خود کرد. زمانی که دیک متوجه شد، جیسون او را مسخره کرد. تمامی این مسائل برای جیسون یک شوخی بزرگ بود اما دیک از روشهای مرگبار جیسون که بهخاطر شهرت خود او استفاده میکرد، قدردانی نکرد. آنها به همراه نایت وینگ سوم یعنی شاین فریمونت به مبارزه با دو برادر ابرانسان رفتند. در طی این مبارزه، جیسون بهواسطه موجودی که این دو برادر استخدامش کرده بودند، تقریبا مرگ را به چشم دید. به همین دلیل دیک مجبور بود تا او را درمان کند. زمانی که او بهبود یافت، هویت نایت وینگ را رها کرد.
- Seeing Red:
بعد از اینکه جیسون دوباره به هویت رد هود خود بازگشت، به شهر استار سیتی سفر کرد. برخی از محمولههای تسلیحاتیای که او زیر نظر داشت، به دلیل دخالت گرین ارو و بتمن خوب پیش نرفت. به همین خاطر جیسون تصمیم گرفت تا این موضوع را تلافی کند. او با رئیس جرم و جنایت شهر استار سیتی یعنی «بریک» اتحادی برقرار کرد تا سر این دو قهرمان را گرم کند و به او اجازه داد تا «اسپیدی» را هم بدزدد. آنها با یکدیگر مشغول قدم زدن شدند و در عین حال هم صحبت میکردند. هر دوی آنها کودکان خیابانیای بودند که توسط مربیان میلیاردری به سرپرستی گرفته شده بودند. اسپیدی میدانست که او برخی اوقات باید کارهای بدی انجام میداد تا به اهداف خوبی برسد. بعد از اینکه جیسون ورزشگاهی را که خودش و اسپیدی در آن قرار داشتند منفجر کرد، بتمن و گرین ارو از راه رسیدند. اسپیدی از این انفجار نجات پیدا کرد و به آنها گفت که خودش توانسته از آن محل فرار کند در صورتی که معتقد بود بهنوعی خود جیسون به او اجازه فرار داده است.
- بازگشت به گاتهام:
بعد از گذشت مدتی، جیسون باری دیگر به هویت رد هود خود بازگشت. او قصد داشت تا جایی که امکان دارد، کنترل و رهبری باندهای خیابانی زیادی را برعهده بگیرد و از همین موضوع استفاده کند تا یک جنگ داخلی بین این باندها به راه بیاندازد و محدوده خلافکاران را کوچکتر کند. هدف بعدی او استفاده از این خلافکاران بود تا پلیسهای فاسد را بشناسد. بتمن برای مدتی میدان مبارزه را ترک کرده بود به همین دلیل باید کسی پیدا میشد تا فکری به حال شهر گاتهام بکند.
حتی بعد از مرگ بروس وین هم غرور و گستاخی جیسون اجازه نمیداد که او به نصیحتها و صحبتهای دلسوزانه بروس گوش دهد
جیسون تا حدودی تلاش کرد تا تیم دریک را متقاعد کند که در این برنامه به او ملحق شود اما زمانی که تیم با او مخالفت کرد، اصلا متعجب نشد و بهنوعی انتظار این مخالفت را داشت. آنها وارد یک مبارزه شدند که در نهایت جیسون پیروز این میدان شد. بعد از مدتی، مشخص شد که تیم از ایده جیسون برای مقابله کردن با هرج و مرج موجود در شهر استفاده کرده است. زمانی که جیسون این موضوع را فهمید خوشحال شد و به او گفت که کار درستی کرده است. جالب است بدانید که بعد از این جریان، تیم کد تلهپورت و طیالعرض لیگ عدالت را در اختیار جیسون قرار داده بود.
جیسون پیش از آنکه از این کد استفاده کند کمی وقت تلف کرد و به خیابانهای شهر گاتهام بازگشت. با توجه به اینکه در طی جریانی پای جیسون آسیب دیده بود، به همین دلیل او کار زیادی برای انجام دادن نداشت. زمانی که مرگ بتمن بهطور رسمی تایید شده بود، جیسون برای رفتن به بت کیو دعوت شد. بروس برای همه پیام بهخصوصی از خود گذاشته بود، حتی برای جیسون. او در خلوت خود به این پیام گوش داد و بدون اینکه حرفی بزند بت کیو را ترک کرد. بروس در پیام خود به چندین آسیبی که جیسون در دوران بچگیاش متحمل شده بود اشاره کرد و از او خواست تا مرحمی برای این زخم خود پیدا کند. در عوض جیسون تصمیم گرفت که بیخیال این موضوع شود.
- مبارزه برای شنل:
بعد از اینکه جیسون پیام بروس را گوش کرد، حس عجیبی در او ایجاد شده بود به همین دلیل به سادگی نتوانست جهنم شدن شهر گاتهام را تماشا کند. از طرف دیگر هم دیک گریسون هر کاری توانست کرد اما به شنل بتمن دست نزد. بعد از مدتی جیسون تصمیم گرفت که شنل بتمن را بپوشد و تبدیل به بتمن جدید شود اما قصد نداشت دقیقا همان سنت بروس وین را دنبال کند. او به یک نسخه تاریکتر و خشنتری از بتمن که همیشه در ذهن داشت تبدیل شد. او در تونلهای مترو که در زمین لرزه گاتهام نابود شده بود، یک غار یا پناهگاه ساخت و یک لباس مجهزتر از لباس بتمن برای خود طراحی کرد و به خیابانها رفت. او ثابت کرد که بیش از حد به استفاده از اسلحه و نیروی مرگبار تمایل دارد. جیسون هر جایی که میرفت، پیامهایی که نشان میداد «من بتمن هستم»، از خود به جا میگذاشت تا به این منظور کل مردم شهر متوجه شوند که بتمن برگشته است.
این بتمن جدید توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد. بعد از مدت کوتاهی جیسون با کت وومن برخورد داشت و به او اخطار داد که همانند بتمن قبلی، با او ملایم برخورد نمیکند و او را تهدید کرد. همچنین در طی جریانی او، نایت وینگ و دیمین وین را از دست اراذل و اوباش بلک ماسک نجات داد. نیروی مرگباری که جیسون استفاده میکرد، مورد تایید دیک نبود. به همین منظور این دو رابین سابق وارد مبارزهای خطرناک شدند. زمانی که قناری سیاه و هانترس به محل مبارزه رسیدند تا به دیک کمک کنند، جیسون به دیمین شلیک کرد تا بتواند از آنجا فرار کند.
زمانی که جیسون به بت کیو خود رسید، متوجه شد که تیم دریک هویت واقعی او و همچنین محل پناهگاه او را پیدا کرده است. تیم هم یکی از لباسهای قدیمی بتمن را بر تن کرده بود. پس با این اوصاف او قصد داشت بهطور واضحی حق و حقوق جیسون در رابطه با این شنل را به چالش بکشد. جیسون به عنوان اولین قدم با کت وومن وارد مبارزه شد تا ابتدا او را از مبارزه بیرون کند. سپس او و تیم با یکدیگر درگیر شدند. جیسون در این مبارزه در حال نزدیک شدن به پیروزی خود بود که تیم در این غار به یک اهرم فلزی برخورد کرد. تیم که بسیار عصبی و پر از استرس شده بود، بهطرز وحشیانهای با همان اهرم، شروع به کتک زدن جیسون کرد. تیم این کار خود را آنقدر ادامه داد تا زمانی که متوجه شد، جیسون یک بترنگ در بدن او فرو کرده است. در نهایت این مبارزه با شکست و آسیب دیدن تیم به پایان رسید. او سرعت نفسها و همچنین ضربان قلبش را کاهش داد تا خود را مرده نشان دهد. به همین دلیل جیسون بدن او را تا جای دیگری در تونلها کشید و رهایش کرد.
زمانی که تیم کنار زده شد، جیسون به این موضوع فکر کرد که تنها یک نفر دیگر سر راهش قرار دارد. با اینکه دیک هیچ ادعایی درباره شنل بتمن نداشت اما جیسون میدانست که به سراغ او خواهد آمد به همین دلیل تلهای برای او در ورودی غار قرار داد. این تله قرار بود تنها یک پیش درآمد برای مبارزه آنها باشد. این تله قرار بود تا حدی دیک را ضعیف کند که اولین ضربه مبارزه را جیسون به حریفش وارد سازد. در طی این مبارزه، دیک اعلام کرد که از محل تیم خبر دارد و جیسون هم که از چیزی خبر نداشت با تمسخر گفت که تیم مرده است. علی رغم اصرار جیسون، دیک این حرف را باور نکرد. دیک اصلا نمیخواست و نمیتوانست این حقیقت را باور کند که جیسون تا این حد مسیر را اشتباه رفته است. دیک گفت که میداند بروس در پیام خود چه گفته است. همین موضوع جیسون را تا حد بسیار زیادی عصبانیتر کرد و تمامی بمبهایی را که سرتاسر بت کیو کار گذاشته بود منفجر کرد تا به این مبارزه خاتمه دهد. دیک باز هم تسلیم نشد و مبارزه آنها به یک قطار در حال حرکت منتقل شد. زمانی که دیک ضربهای با قدرتی فراتر از حد انتظار هر دو، به جیسون وارد کرد، باعث شد که جیسون به درون رودخانه گاتهام پرتاب شود. جیسون پیشنهاد کمک دیک را قبول نکرد و در عوض تصمیم گرفت با جریان آب حرکت کند که در نهایت از ارتفاع زیادی درون آب به پایین پرتاب شد. علی رغم چیزی که به نظر میرسید، جیسون توانست از این سقوط جان سالم به در ببرد.
- انتقام رد هود:با اینکه در این برهه زمانی دیگر بروس وینی وجود نداشت اما عقده درون جیسون آنقدر بزرگ بود که با تمامی اعضای خانواده بتمن به رقابت میپرداخت
بعد از اینکه جیسون توانست از این مبارزه جان سالم به در ببرد، دیگر شنل بتمن را کنار گذاشت. حالا دیگر دیک، بتمن جدید شده بود و جیسون تصمیم داشت که رقیب اصلی دیک بشود. او دوباره فعالیت خود را در قالب رد هود آغاز کرد و با طراحی لباس جدیدی برای خود تلاش کرد تا جذابتر شود و توجه بیشتری را به خود جلب کند. همچنین جالب است بدانید که او دیگر رنگ کردن موهای خود را کنار گذاشت و اجازه داد تا به همان شکل اصلی خود (رنگ قرمز) به همراه رگههای خاکستری که از انفجار قبلیاش باقی مانده بود، رشد کند. برای اینکه جیسون تغییرات را به انتها برساند، دستیاری هم برای خود پیدا کرد. او اسکارلت، دختر یکی از جنایتکاران و همچنین قربانی پروفسور پیگ را بهعنوان دستیار خود انتخاب کرد. جیسون قصد داشت که خودشان را تبدیل به گروه دو عضوی قهرمانی جدید بکند و جایگزین گروه قبلی (بتمن و رابین) بشوند.
جیسون به همراه دستیار جدیدش، فعالیتهای بیرحمانه و روشهای مرگبار خود برای مقابله با مجرمان را از سر گرفت، اما این بار یک اتفاق جدید رخ داد. جیسون از رسانهها و اینترنت استفاده کرد تا روشهای خود را برای مردم فاش کند و آنها را به عنوان راه کارهایی که باید انجام میشد، به طور جدی به مردم عرضه کرد. حداقل افکار عمومی به نفع او بود؛ مخصوصا زمانی که او نشان داد که بتمن و رابین در مقابل خودش و اسکارلت، از پنگوئن محافظت میکنند. با این کار، او توانست چند قدم نسبت به بتمن و رابین جلو بیوفتد، ابتدا مجرمان را دستگیر کرد و از تلاش آنها برای دستگیر کردنش جلوگیری کند.
این موضوع تنها تا زمانی ادامه داشت که جیسون در حال تعقیب مجرمی بود که دفعه قبل از دستش فرار کرد تا بتواند کار نیمه تمامش را تمام کند. در همین لحظه بود که بتمن و رابین از راه رسیدند تا آنها را متوقف کنند، اما در نهایت کار این دو گروه به مبارزه رسید. مبارزه به نفع جیسون تمام شد. به جای اینکه این دو قهرمان جیسون را دستگیر کنند، جیسون آنها را دستگیر کرد و برای برههای از زمان، آنها را در جایی زندانی کرد که سدِ راهش نباشند. همان موقع بود که جیسون و اسکارلت مورد حمله قاتلی به نام فلامینگو قرار گرفتند. این قاتل دو بار با تفنگ خود به جیسون شلیک کرد اما به کلاه او اصابت کرد. در طی این مبارزه، جیسون مورد اصابت گلولههای بیشتری حتی به ناحیه پای خود، قرار گرفت اما در نهایت او کسی بود که پیروز میدان شد و فلامینگو را شکست داد. زمانی که حواس این قاتل با اسکارلت پرت شده بود، جیسون بهواسطه یک بیل مکانیکی او را بلند کرد و بعد از یک ارتفاع بسیار بلند او را به پایین انداخت و قصد کشتن این مرد را داشت. با این حال، بعدها هیچ نشانهای از بدن فلامینگو در میان سنگهایی که درون آنها انداخته شده بود، پیدا نشد.
کمیسر جیمز گوردن و اعضای اداره پلیس شهر گاتهام بهسرعت خود را به این محل رساندند و جیسون را به زندان بردند. این بار، دفعه دومی است که جیسون با پای زخمی و تیر خورده توسط پلیس به زندان برده شد. اما او آنچنان هم بیسر و صدا نرفت. او به دیک گفت که دیگر برای اینکه کاری برای او انجام شود، بسیار دیر شده است. همچنین او دیک را به مقصر بودن متهم کرد؛ جیسون اعتقاد داشت که اگر او توانست از مرگ بازگردد، پس قطعا بروس هم میتواند. تا جایی که جیسون اطلاع داشت، دیک از روی خودخواهی برای بازگرداندن بروس تلاش نمیکرد. زیرا تنها در همین شرایط دیک میتوانست بیرون از سایه بروس زندگی و به عنوان یک قهرمان فعالیت کند.
- Streets Run Red:
جیسون تاد که با هویت اشتباهی زندانی شده بود، بعد از گذراندن تمامی ارزیابیهای روحی و روانی، به رغم اعتراضهای زیاد بتمن، از تیمارستان آرکهام به سازمان تادیب و اصلاحات شهر گاتهام (مربوط به زندانیانی که هیچ نوع درمان خاصی دریافت نمیکنند) برده شد. حالا که جیسون در میان مجرمان آزاد بود، زمان زیادی طول نکشید که دوباره تجارت خود را آغاز کرد. او خیلی زود کشتن جنایتکاران برجستهای را که در این سازمان حضور داشتند، آغاز کرد. بعد از کشتن آنها، کاری میکرد که مرگ آنها یا خودکشی به نظر برسد یا اینکه گردن زندانیان دیگری بیوفتد. هیچکس متوجه نشد که جیسون چه برنامهای در سر دارد، تا زمانی که کاملا دیر شده بود؛ او درون این سازمان سمی را پخش کرد که منجر به کشته شدن ۸۲ زندانی دیگر شد. درست زمانی که نگهبان متوجه اعمال جیسون شد، بدون اینکه منتظر کمک بتمن بماند، تصمیم گرفت که بلافاصله او را به آرکهام برگرداند.
شاید اگر این نگهبان منتظر کمک بتمن میماند، نتیجه بهتری از کار خود دریافت میکرد. انتقال جیسون به تیمارستان آرکهام، بهواسطه حمله تیمی از مزدوران به نام «Menagerie» به همراه حیوانات جهش یافته خود، متوقف شد. این مزدوران آمده بودند تا جیسون را آزاد کنند و خدمت کارفرمای خود ببرند. از آنجایی که این اتفاق جزئی از برنامههای جیسون نبود، در نتیجه با آنها همکاری نکرد. در همین لحظه، دیک گریسون و دیمین وین از راه رسیدند و به او کمک کردند که از پس «Menagerie» بربیاید، اما این مزدوران پیامی هم برای جیسون داشتند. به واسطه این پیام جیسون متوجه شد که کارفرمای آنها، همکار قدیمیاش یعنی اسکارلت را اسیر کرده تا جیسون با آنها همکاری کند.
جیسون، دیک و دیمین برای نجات جان اسکارلت، مجبور بودند با یکدیگر همکاری کنند. اولین کاری که آنها انجام دادند این بود که جیسون را به یکی از مخفیگاههایش بردند تا او بتواند لباس مبارزهای خود یا همان لباس مخصوص رد هود را بر تن کند. این همکاری درست از زمانی که رد هود و اسکارلت دوباره به یکدیگر پیوستند، به پایان رسید. جیسون به خوبی میدانست که بعد از نجات اسکارلت، دیمین و دیک او را به سرعت به زندان برمیگردانند به همین دلیل به همراه اسکارلت یک هواپیما دزدیدند و روی زمین مواد منفجرهای قرار دادند تا سر این دو قهرمان را گرم کنند. به همین واسطه جیسون و اسکارلت به راحتی توانستند از آنجا فرار کنند.
بعد از اینکه جیسون تحت سرپرستی بروس وین قرار گرفت، توسط خود بروس و معلمهای خصوصیاش، مهارتها و تواناییهای بسیار خوبی آموخت. بعد از مدتی، او در زمینههای بسیار زیادی از قبیل علوم، ریاضی، پزشکی، جغرافیا، جرم شناسی، تاریخ جهان و همچنین انگلیسی اطلاعات و دانش عمیقی بهدست آورد. جیسون تاد در زمانی که هنوز با عنوان رابین شناخته میشد، تمامی مهارتهایی را که یک نفر زیر نظر بتمن یاد میگرفت، آموخت اما از تجربه تیم و دیک برخوردار نبود. بعد از اینکه جیسون از مرگ بازگشت، با استفاده از میراث تالیا الغول، درست همانند مربی قدیمی خود توانست دور دنیا را سفر کند و دانش خود در زمینه مبارزه تا حد زیادی افزایش دهد اما او بهشدت به دنبال آموزش مهارتهای بسیار مهیج و کشنده بود. تالیا از ثروت خود خرج کرد تا جیسون بتواند در مسائل مربوط به مواد منفجره، استراتژی، سموم، اسلحهها، وسایل نقلیه، آموزش فعالیتهای مخفیانه، پادزهرها و تعقیب و گریزها توانایی کسب کند. جیسون بدن خود را طوری آموزش داد که حالت فیزیکی و توانایی خود را به حداکثر برساند. بعد از این آموزشها، توانایی و تحمل فیزیکی او حتی بیشتر از بسیاری از ورزشکاران المپیک شد؛ البته این قضیه میتواند بهخاطر گودال لازاروس هم باشد. بعد از گذراندن تمامی این دورهها، او به گاتهام بازگشت و ثابت کرد که یک هرمند رزمی بسیار خطرناک است. سبک مبارزهای جیسون، بیشتر بر روی خشونت، قدرت و سرعت تمرکز داشت؛ اینگونه نشان داده شده بود که او در مدت غیبت خود، بیش از نیمی از دوازده سبک مبارزهای را آموخته است. او در هنرهای رزمیای مانند آیکیدو، کاراته، نینجوتسو، کاپوئرا، ساواته، کراو ماگا، کیک باکسینگ و تکنوادو در حد یک استاد مهارت دارد. با کسب چنین مهارتهایی، جیسون تاد توانست جایگاه یکی از بهترین و برجستهترین هنرمندهای رزمی دنیای دی سی را از آن خود کند. جیسون تاد حتی میتواند به عنوان یکی از مرگبارترین افراد جهان به شمار بیاید.
جالب است بدانید که جیسون یک استعداد خاصی در فریب و نیرنگ دارد، او چندین تله از قبیل مواد منفجره، اسلحههای خودکار یا تلههایی با بارهای الکتریکی را برای دشمنان خود استفاده میکند.
نقطه ضعف قابل توجه جیسون، عصبانیت و خشم او است. بتمن و بسیاری از شخصیتهای دیگر به جیسون اعلام کردهاند که خشمی که درون او وجود دارد، چشمانش را در مبارزهها کور میکند. همین موضوع باعث میشود که نقاط ضعف فیزیکی و روانیای را برای حریف آشکار کند و مورد حمله قرار بگیرد. اخیرا، زمانی که جیسون دوران خود به همراه «All-Caste» را به یاد آورد، تلاش کرد تا گذشته را کنار بگذارد و به یک مبارز منظم و کنترلشده، تبدیل شود.
تجهیزات:
- در قالب رابین:
زمانی که جیسون دوره آموزشهای مربوط رابین شدن را میگذراند، لباسی را که در گذشته توسط دیک گریسون پوشیده میشد، دریافت کرد. این لباس با جنسی که داشت، هیچ مقاومتی در مقابل شلیک گلوله از خود نشان نمیداد. لباس او دارای یک شنل زرد، شلواری سبز و بوتهایی سبز رنگ بود. کمربند ایمنی او هم دارای بترنگ، قلابها، گلولههای گازی و دیگر ابزارهای مرتبط با علامت بت (خفاش) بود.
- در قالب رد هود:
بعد از اینکه جیسون از مرگ بازگشت و به شهر گاتهام آمد، از پوشش و هویت رد هود استفاده کرد. اولین لباسی که او در قالب این هویت به تن کرد، شلوار جین، تی شرت، کت چرم، یک چشم بند که با چسب مخصوصی روی صورت قرار میگرفت و در نهایت ماسک رد هود، بود. ماسک او شامل فرستنده و گیرنده رادیویی و همچنین یک دوربین دید در شب بود. او دستکشهایی داشت که دارای محفظهای برای نگهداری اسلحههای مرگبارش بودند. اسلحههای انتخابی او یک Jericho 941 مخصوص و سفارشی به همراه ویژگیهای خاص از جمله لیزر کوچک قرمز، چندین شوریکن با شکل و شمایل مختلف، یک خنجر خاص که کپی یکی از اسلحههای رأس الغول محسوب میشد، بود.
دومین لباس او هم دارای ماسک رد هود بود. اگرچه به نظر میرسید که تغییراتی در آن اعمال شده، اما این ماسک همچنان جنس فلزی داشت. او یک لباس با رنگهای سفید و خاکستری که یک شنل با خود داشت، بر تن میکرد. روی قسمت وسط سینهاش هم یک جمجمه قرمز طراحی شده بود. جیسون با استفاده از دو هفت تیر قرمز خود، از نیروی مرگباری برای مبارزه با دشمنانش استفاده میکرد.
سومین نسخه لباس جیسون، شباهت زیادی با نسخه اول داشت با این تفاوت که علامت جمجمه قرمز برداشته شد و به جای آن علامت خفاش قرمز روی سینه قرار گرفت، کت قهوهای جایگزین کت مشکی شد، ماسک مناسبتری جایگزین ماسک قبلی شد که دهان جیسون مشخص بود، چشم بند اولیه که زیر ماسک قرار میگرفت دیگر وجود نداشت و به جای آن ماسکی شبیه به ماسک قدیمی هویت رابین زیر آن قرار میگرفت. این نسخه از لباس جیسون، شباهت زیادی به لباس داخل کتاب کمیک Batman Beyond دارد و درون آن از تکنولوژیها و اسلحههای بیشتری استفاده شده است. کلاه یا همان «هود» جیسون، درجه حفاظتی بالاتری نسبت به نسخه قبلی را فراهم میکند. زمانی که یک «تالن» با یکی از چاقوهای خود این کلاه را شکافت، جیسون به شدت شوکه شد و عنوان کرد که هیچ چاقویی توانایی این را ندارد که به کلاه او آسیب بزند. جالب است بدانید که جیسون در طی ماموریتی که با سوپرگرل همراه بود، مقداری سم (ونوم) هم استفاده کرد.
جدیدترین لباسی که جیسون از آن استفاده میکند، شامل یک کت چرم، شلوار جین و یک ماسک فلزی است. با این حال، او زیر کت خود یک لباس زرهای شبیه به تی شرت بر تن میکند که روی آن یک علامت خفاش قرمز است. همچنین او لباس خود را با تکنولوژیهای نسبتا متفاوتی تغییر داد بهطور مثال او در کنار دستان خود، خنجرهای جمعشدنیای قرار داد. جدیدترین لباس جیسون دارای یک کلت الکتریکی قدرتمند است که میتواند تا حد کمی یک آمازون را گیج و ضعیف کند.
- در قالب رد رابین:
این لباس شامل یک بالا پوش قرمز به همراه شلوار خاکستری رنگ بود. کمربند این لباس بزرگتر و دارای دیسکهای پرتابشونده بود. کلاه او شباهت زیادی به کلاه بتمن داشت با این تفاوت که این کلاه دارای گوش نبود. شنل این لباس میتوانست جیسون را مانند هواپیما در هوا نگه دارد.
- در قالب بتمن:
این لباس جیسون، نسخه نظامی و قدرتمند لباس بتمن بود. این لباس شامل یک زره سنگین در دو رنگ خاکستری و مشکی بود. گوشهای این نسخه از لباس کوتاهتر از لباس اصلی بود و هیچ فضای بازی برای دهان وجود نداشت و از یک نوع پوشش محافظتی در این قسمت استفاده شده بود. لنزهای او رنگ قرمز داشت تا به نوعی ترس را به جنایتکاران منتقل کند. او دو اسلحه دستی با خود حمل میکرد و کمربند او دارای اسلحههای مرگبار دیگر بود. ماسک این لباس شباهت بسیار زیادی به ماسک رد هود داشت و جیسون زیر این کلاه یک چشم بند هم استفاده میکرد.
در انتها به انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت جیسون تاد/رد هود در آن حضور داشت:
نظر شما درباره این کاراکتر چیست؟ در مقاله بعدی که به سراغ ابرقهرمان کمپانی مارول کامیکس میرویم، دوست دارید بیشتر با چه شخصیتی آشنا شوید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
نظرات