درست همانند برخی از قسمتهای سری مقالات معرفی کاراکترهای کمیک، قصد داریم این مقاله را هم با نقل قولی از شخصیت استار لرد آغاز کنیم:
من تقریبا کارم را انجام دادم. نگهبانان بیشتر از هر چیزی که من میتوانستم انتظار داشته باشم و امیدوار باشم، بودند. اما از طرف دیگر، دنیا هم خیلی بیشتر از چیزی که من همیشه تصور میکردم، خطرناک شده است. اطراف را نگاه کن. این اتفاق، یک نمونه از جریاناتی است که باز هم اتفاق میافتد! کهکشان نیازی به نگهبانان ندارد. کهکشان نیازی به روحهای شجاع ندارد! اگر قرار باشد که کهکشان از یکی دیگر از این اتفاقات این چنینی نجات پیدا کند، در آینده قرار است به یک سری انسانهای جسور و به نوعی احمق واقعی نیاز داشته باشد. قرار است به بزرگترین اسلحههای تاریخ نیاز داشته باشد. کهکشان قرار است به نیروهای کیهانی سنگین و قویای نیاز داشته باشد که درست به اندازهی تهدیدهایی که باید با آنها روبهرو شوند، خطرناک باشند.
پدر استار لرد یا همان پیتر کوییل با نسخهای که در دنیای سینمایی مارول نشان داده شده، تفاوتهای بسیار زیادی دارد و به نوعی دو نفر کاملا متفاوت هستند
پیتر کوییل در حال حاضر اولین و همچنین استار لرد فعلی به حساب میآید. او یک دو رگهی انسان و بیگانه و رهبر تیم ابرقهرمانی «نگهبانان کهکشان» است. او پسر «جی سون» از اسپارتاکس است که پادشاهی امپراطوری اسپارتوی را برعهده دارد. استار لرد یا همان پیتر کوییل، یک ابرقهرمان ساختگی و تخیلی دنیای کتابهای کمیک است که در کتابهای کمپانی مارول کامیکس حضور پیدا میکند. این شخصیت ابرقهرمانی توسط استیو انگلهارت و استیو گان خلق شده است. او اولین بار در قسمت چهار سری کتاب کمیک Marvel Preview که در ماه ژانویه سال ۱۹۷۹ منتشر شد، حضور یافت. او پسر یک زن انسانی به نام «مردیث کوییل» و بیگانهای به نام «اسپارتوی جی سون» است. پیتر کوییل لقب استار لرد را از آن خود کرده است و نقش یک افسر پلیس را در بین سیارات در اختیار دارد.
این کاراکتر، نقشهای بسیار مهمی را در خط داستانی کتابهای کمیک Annihilation (انتشار در سال ۲۰۰۶)، Annihilation: Conquest (انتشار در سال ۲۰۰۷)، War of Kings (انتشار در سال ۲۰۰۸) و The Thanos Imperative (انتشار در سال ۲۰۰۹) ایفا کرده است. او بعد از مدت کوتاهی حضور به عنوان پیتر کوییل، تبدیل به رهبر یک تیم ابرقهرمانی فضایی به نام نگهبانان کهکشان شد؛ آن هم در چاپ دوبارهی سری کتاب کمیکی با همین نام که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این شخصیت بسیار محبوب، علاوه بر اینکه در خط داستانی کتابهای کمیک حضور داشت، بلکه در آثار مختلف کمپانی مارول یعنی انیمیشنهای سریالی، اسباب بازیها و کارتهای مخصوص بازی هم حضور داشت.
زمانی که کشتی جی سون در سیارهی زمین به زمین برخورد کرد، با مردیث کوییل آشنا شد. در طی زمانی که جی سون مجبور بود کشتی خود را تعمیر کند، ارتباطی را هم با مردیث شکل داد. در نهایت جی سون مجبور بود زمین را ترک کند و به خانهی خود بازگردد تا در یک مبارزه شرکت کند. او زمین را ترک کرد و نمیدانست که مردیث باردار است. پیتر کوییل فرزند جی سون از اسپارتاکس و یک زن زمینی به نام مردیث کوییل محسوب میشود. او به مدت 10 سال روی زمین زندگی کرد تا اینکه مادر او توسط دو تن از سربازان نژادی به نام «Badoon» مورد حمله قرار گرفت و در نهایت کشته شد زیرا آنها فکر میکردند تا با این کار میتوانند نسل جی سون را از بین ببرند. پیتر در طی این جریانات، با پیدا کردن اسلحهی پدرش توانست این سربازان را بکشد و نجات پیدا کند. افراد بسیار زیادی تصور میکردند که این اسلحه، یک اسباب بازی ساده است. او خانهی خود را ترک کرد تا زمانی که توسط کشتی این سربازان خراب میشود، در آنجا حضور نداشته باشد. این سربازان تصور میکردند تا حتما با انجام این کارها، پیتر هم به قتل رسیده است به همین دلیل، آنجا را ترک کردند. زمانی که او این اسلحه را پیدا کرد، بهشدت در تلاش بود تا این اسلحه را درون یتیم خانهها و خانههای جدیدی که به آنجا میرود، سالم نگه دارد. حال هدف جدید او برای سفر فضایی این بود که از زمین در برابر نژاد Badoon محافظت کند.
با توجه به شغلی که دوست مادر پیتر به نام «لیزا چانگ» داشت، پیتر توانست تا حد بسیار زیادی به سازمان ناسا نزدیک شود. او در نهایت توانست یک کشتی متعلق به نژاد «کری» را بدزدد. بعد از این کار، او به سرعت نحوهی کار کردن با آن را یاد گرفت و زمین را برای رسیدن به فضا، ترک کرد. بعد از مدتی در نهایت اینگونه توضیح داده شد که پیتر، توسط بهترین دوست مادرش یعنی همان لیزا چانگ بزرگ شده بود؛ لیزا چانگ، یکی از فرماندهان سازمان ناسا محسوب میشد. بعد از گذشت مدت کوتاهی، کشتی پیتر خراب شد و در فضا تنها ماند. او برای مدتی زندگی خود را به تنهایی گذراند و در نهایت با فردی به نام «یاندو» و همچنین تیم او یعنی «غارتگران» روبهرو شد.
بعد از اینکه غارتگران، پیتر را نجات دادند، او تلاش کرد تا کشتی این دزدان را بدزدد. پیتر توانست تمام اعضای این تیم را فریب دهد و حتی یاندو را هم شکست داد. بعد از اینکه یاندو به هوش آمد، توانست خود را از غل و زنجیرهایی که پیتر به او بسته بود، آزاد کند. یاندو بعد از آزاد کردن خودش، به پیتر حمله کرد و گزینههایی را مقابل او گذاشت؛ یا یاندو، پیتر را در فضا رها میکرد تا دردسر بیشتری درست نکند، یا همانجا او را به قتل میرساند. در عوض، پیتر از او پرسید که آیا میتواند به تیم آنها بپیوندد یا خیر. یاندو در ابتدا اصلا از این ایده استقبال نکرد اما زمانی که متوجه شد پیتر هم درست مثل خودش بود و هر دو در کودکی «بی خانه و خانواده» بودند، نظرش تغییر کرد. پیتر آنها را متقاعد کرد که به اجازه دهند تا بتواند به تیم دزدان دریایی آنها بپیوندد. یاندو به پیتر اجازه داد که درکنار اعضای غارتگران در کشتی بماند و نقش خدمتکار را داشته باشد. پیتر هم تصمیم گرفت که در آنجا بماند. او در تلاش بود تا زمانی که جزو اعضای غارتگران محسوب میشود، هر چیزی را که میتواند، از فضا یاد بگیرد.
القاب و اسامی مستعار: پیتر جیسون کوییل، استار لرد، ارباب ستارهها، پسر فضا، بویو، بیبی بو، استیو راجرز پرنده، کینگ کوییل و نووا.
اعضای خانواده: جی سون اسپارتاکس (پدر)، مردیث کوییل (مادر، مرحوم) و ویکتوریا (خواهر ناتنی).
تیمها: نگهبانان کهکشان، Imperial Guard، اینفینیتی واچ، کری، ارتش نووا، هستهی امگا، غارتگران، اسپارتوی، لایت بریگید، عالم مارول، گروه Swingin' Stevie Rogers، جبههی متحد و اداره کل ملی هوانوردی و فضا یا همان ناسا.
متحدان: ابیگیل برند، ادم وارلاک، آنجلا، استرا، باگ، کاپیتان یونیورس، چان-دار، چارلی ۲۷، کلاوس کارمودی، کازمو، داون گرین وود، دث کرای، درکس نابودگر، ادموند الن، فلش تامپسون، گامورا، گلادیاتور، گروت، جی سون اسپارتاکس، جک فلگ، کانگ و غیره.
دشمنان: آنجلا، Annihilus، بیاندر، بلستار، کول، دی استار، فالن وان، گارث، گری لایت، هالا، کیکا، کازموس، میگس، اسکلتون کی، اسکریت، سواد، تانوس، بیبی گاد، اولتران، ولکان و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به این موضوع اشاره شد، شخصیت استار لرد یا همان پیتر کوییل، توسط استیو انگلهارت و استیو گان خلق شده است. او اولین بار در نسخهی سیاه و سفید قسمت چهار سری کتاب کمیک Marvel Preview که در ماه ژانویه سال ۱۹۷۹ منتشر شد، حضور یافت. خالق این شخصیت یعنی استیو انگلهات، برنامههای زیادی برای این ابرقهرمان خود داشت اما منتشر نشد. بعد از مدتی، او اینگونه در وبسایت خود واکنش نشان داد:
من چیزهای خیلی زیاد و بزرگی را تصور کردم. قهرمان من میتوانست از یک موجود ناخوشایند و به اصطلاح نچسب، احمق و مسخره به یکی از کیهانیترین موجودات جهان تبدیل شود. زمانی که به وجود میآمد، ذهن او میتوانست گام به گام بزرگ و بزرگتر شود؛ داستانی سریع و اکشن در عطارد، داستانی عاشقانه در ونوس و داستانی جنگی در مریخ برای او نوشته شود و به همین ترتیب تا انتهای منظومهی شمسی و حتی فراتر از آن هم پیش برود. با این حال، بعد از اینکه در ابتدا این شخصیت به وجود آمد و من او را به عنوان یک موجود ناخوشایند و به اصطلاح نچسب، احمق و مسخره در کتابهای کمیک معرفی کردم، از مارول رفتم بنابراین هیچکس نتوانست ببیند که او در آینده به چه چیزی میتواند تبدیل شود.
پیتر کوییل در برههای از زمان، یک ایمپلنت سایبرنتیک داشت
بعد از گذشت مدتی، شخصیت استار لرد باری دیگر در قسمت هشت سری کتاب کمیک Thanos که در سال ۲۰۰۴ انتشار یافت، معرفی شد. این نسخه در نهایت تبدیل به نسخهی اصلی این شخصیت در دنیای اصلی مارول یعنی زمین ۶۱۶ شده بود. استار لرد همچنان حضور خود را در سری کتاب کمیک Marvel Preview ادامه داد. نویسندهای به نام کریس کلیرمونت در این شخصیت تغییراتی جزئی ایجاد کرد. او از داستانهای علمی تخیلی و ماجراجویی مانند داستانهای هاینلاین به عنوان یک منبع الهام استفاده کرد. وکلای هاینلاین هنرمندان این مجموعه را به خاطر تصویری که روی جلد قسمت ۱۱ سری Marvel Preview چاپ شده بود، تهدید به اقدامات قانونی کردند. روی جلد این کتاب، متن «یک داستان علمی تخیلی تماشایی به اندازهی یک رمان، به سنت رابرت ای. هاینلاین» نوشته شد. در طی سالهای بعد، استار لرد در مجموعههای مختلف زیادی مانند Marvel Super Special، Marvel Spotlight و همچنین Marvel Premiere حضور داشت. مجموعهی Marvel Spotlight که اولین حضور استار لرد در یک قالب سنتی کتابهای کمیک محسوب میشود، به نوعی داستانهای جداگانه را تعریف کرد اما از طرف دیگر مکملی هم برای داستانهای خواستگاه این شخصیت که در دو قسمت Marvel Preview بیان شده بود، محسوب میشد. در ماه فوریه سال ۱۹۸۲، داستان استار لرد که در قسمت ۱۱ سری Marvel Preview به صورت سیاه و سفید چاپ شده بود، باری دیگر به صورت رنگی چاپ شد.
این شخصیت باری دیگر در قسمت ۸ تا ۱۲ سری کتاب کمیک Thanos (انتشار در ماه می تا سپتامبر سال ۲۰۰۴) و قسمت ۱ تا ۶ سری کتاب کمیک Annihilation (انتشار در سال ۲۰۰۶) حضور یافت. در طی همان سال، او یک مجموعهی ۴ قسمتی مختص به خودش دریافت کرد (Annihilation: Conquest – Star-Lord). او خط داستانی کراس اور Annihilation: Conquest را هدایت میکرد و نقش اصلی و محوری را در این داستان داشت. در ادامهی این داستانها، ولوم دوم سری کتاب کمیک Guardians of the Galaxy هم به میان آمد. در این خط داستانی ما شاهد تیمی از شخصیتهایی بودیم که در داستان کراس اور، توسط استار لرد هدایت میشدند. خط داستانی این مجموعه در مینی سری The Thanos Imperative به پایان میرسد.
تمام نسخههای دیگری که در طی این مدت به تصویر کشیده شده بودند، دیگر به عنوان واقعیتهای جایگزین شناخته میشوند. داستان گذشتهی پیتر باری دیگر در خط داستانی Marvel NOW! بازگو شد. این داستان باری دیگر با پیچیدگیهای بیشتر نسبت به نسخهی اصلی منتشر شد؛ به طور مثال، سربازهای نژاد Badoon، بیگانههایی بودند که مادر پیتر را به قتل رساند و همچنین غیبت ارباب خورشید. در ماه جولای سال ۲۰۱۴ یک مجموعهی اختصاصی جدید برای استار لرد معرفی شد. این مجموعه با نام Legendary Star-Lord برای دوست داران این شخصیت عرضه شد. در این مجموعه، استار لرد لباس جدیدی دریافت کرد که شباهت بسیار زیادی با فیلم Guardians of the Galaxy داشت.
این شخصیت در ۶۶۱ کتاب کمیک حضور داشت که تنها در خط داستانی آن هم در قسمت ۶ سری کتاب کمیک The Thanos Imperative جانِ خود را از دست داد.
- زندانی در زندان Kyln:
این شخصیت در طی زندگی خود، با «هرالد گالاکتوس» سابق یا همان «فالن وان» مبارزه کرد. استار لرد برای شکست دادن این حریف بسیار قدرتمندش، تقریبا جان خود را از دست داد. با این حال، در طی این مبارزه، جانهای زیادی گرفته شد تا انرژی لازم برای شکست دادن فالن وان، مهیا شود. علاوه بر این، استار لرد، کشتی خود را هم در این مبارزه از دست داد و نابود شد. با این حال، اگرچه پیتر این حریف خود را شکست داد، اما عذاب وجدان بسیار زیادی داشت و هویت استار لرد خود را رها کرد. خساراتی که این مبارزه به وجود آورد موجب شد که ۳۵۰ هزار نفر جانِ خود را از دست بدهند. این دو نفر، بعد از پشت سر گذاشتن این مبارزه، در یک زندان بین ستارهای به نام «Kyln» زندانی شدند؛ یک زندان بسیار امن و بزرگ که در مرز جهان قرار دارد. استار لرد در زندان کیلن با فردی به نام «گلادیاتور» متحد شد؛ فردی که در زندان بود تا مراقب «کازموس» باشد. کازموس، همان شکل فانیِ «بیاندر» محسوب میشود. با کمک تانوس، کازموس شکست خورد اما یک تهدید بزرگ دیگر از زندانِ او آزاد شد؛ او هم کسی نبود جز، فالن وان. به همین دلیل، گلادیاتور، استار لرد را به گروه Imperial Guard وارد کرد تا در مبارزه با فالن وان و همچنین تانوس، به دیگر اعضا کمک کند.
- نابودی:جالب است بدانید که پیتر کوییل یا همان استار برد در نسخهی اصلی تیم نگهبانان کهکشان حضور نداشت
استار لرد توسط قهرمانی به نام «نووا» در طی جریانات Annihilation War نجات پیدا کرد. بعد از اینکه پیتر این گروه را ترک کرد، در طی جریانات «موج نابودی» و به عنوان بخشی از «جبههی متحد»، تبدیل به دستیار اصلی نووا شد. بعد از مدت کوتاهی، استار لرد در مقابل نیروهای «Annihilus» تبدیل به یک دارایی و عضو بسیار با ارزش شد. با این حال، او اصلا دوست نداشت دربارهی گذشتهی خود با هیچ کسی صحبت بکند. او در طی ماموریتی برای کشتن Annihilus، با نووا و فرد دیگری به نام «فایلا» همراهی و همکاری کرد؛ ماموریتی که در طی آن، بعد از اینکه فایلا نوارهای کوانتوم را بدست آورد و نووا هم Annihilus را از درون نابود کرد، آنها توانستند دشمن خود را شکست دهند.
- فتح نابودی:
بعد از جریانات خط داستانی Annihilation War، پیتر کوییل توسط «رونانِ مدعی» استخدام شد. او قصد داشت که «Kree War Net» را گسترش و ارتقاء دهد. در طی این جنگ، War Net به چند تکه تقسیم شد و پیتر کوییل در این شرایط وظیفه داشت تا باری دیگر آنها را در کنار یکدیگر قرار دهد، متحد سازد و این تیم را قدرتمندتر از قبل کند. در همین حین، از طرف «Galadorian Spaceknight Restitution Program» پیشنهاد یک ارتقاء و پیشرفت را دریافت کردند؛ پیشنهادی که کوییل ترغیب کرد تا با آنها مذاکره کند. به همین دلیل، نمایندهی آنها به پایتخت سیارهی کریها به نام «هالا»، که توسط فردی به نام «دی استار» رهبری میشد، آمد. بعد از اینکه آنها دو سیستم را به یکدیگر متصل کردند، در طی یک کارِ آزمایشی، «سنتریها» یکی از کشتیهای خود را از دور خارج کردند. پیتر کوییل متوجه شد که در این میان چیزی طبق برنامه پیش نمیرود و دستور داد که War Net تعطیل شود اما دیگر خیلی دیر شده بود. در آن زمان دیگر «The Phalanx»، ویروس را انتقال داده بود و کنترلِ تمام امپراطوری این سیاره را در اختیار خود داشت.
در طی جریانات این خط داستانی، پیتر کوییل دو گزینه مقابل خود داشت؛ یا باید توسط کریها زندانی و به خاطر کارهایی که انجام داده و بلاهایی که سرِ آنها آورده بود مجازات میشد، یا باید تیمی را تشکیل و ماموریتهایی با تجهیزات بسیار کم را برای آنها انجام میداد. از آنجایی که کوییل هم درست مانند هر فرد دیگری زندان رفتن و محاکمه شدن را دوست نداشت، به همین دلیل گزینهی دوم را انتخاب کرد و مجبور بود که باری دیگر با نام مستعار خود یعنی همان استار لرد دست و پنجه نرم کند. او تیمی به نام «Dirty Half-Dozen» را تشکیل داد و با اعضای تیم جدید خود به مبارزه با The Phalanx رفت.
- نگهبانان کهکشان:
بعد از اینکه «اولتران» و The Phalanx شکست خوردند، استار لرد تیم جدید دیگری با نام «نگهبانان کهکشان» را تشکیل داد. دنیا بعد از متحمل شدن دو واقعهی نابودی، تا حد بسیار زیادی ضعیف و شکننده شده بود. پیتر کوییل برای جلوگیری از نابودی و فروپاشی دنیا، از شخصیتی به نام «مانتیس» خواست تا ادم وارلاک، «فایلا-ول»، «راکت راکون»، «درکس» و «گامورا» را ترغیب کند تا به تیمِ جدیدِ او بپیوندند. این اعضای رنگارنگ، پایگاه خود را در سرِ بریده شدهی سلستیال به نام «Knowhere» بنا کردند. بعد از گذشت مدتی، استار لرد متوجه شد که فریب خورده است. تمامی اعضای این تیم، البته به جز مانتیس، گروه را ترک کرده بودند و قصد داشتند روی پای خود بایستند و ماموریتهای مخصوص به خود را داشته باشند.
در همین حین، استار لرد توسط یک کری احضار شد. به همین دلیل او به خانهی کریها بازگشت تا با رونان صحبت کند. بعد از اینکه او به آنجا رسید، با دیدن کارهای آنها تا حد زیادی شوکه شد؛ آنها در حال بازسازی «مارپیچ The Phalanx» بودند و قصد داشتند تا با این کار، از دنیای کری محافظت کنند. او با رونان بحث و مخالفت کرد. بعد از این اتفاق، او به درون «منطقهی منفی» پرتاب شد. زمانی که استار لرد در منطقهی منفی قرار داشت، مجبور بود تا با حاکم جدید این سرزمین یعنی «پادشاه بلستار» همکاری کند. این پادشاه قصد داشت که کنترل Superprison 42 را در دست بگیرد تا بتواند به دروازهی خود در زمین، دسترسی داشته باشد. استار لرد به 42 فرستاده شد تا آنها را قانع کند که در را باز کنند و تسلیم شوند. زمانی که استار لرد وارد شد و با رهبران غیر رسمی 42 صحبت کرد، به آنها گفت که تسلیم نشوند اما در این میان، فقط فردی به نام «جک فلگ» با او موافقت کرد. این دو نفر که با یکدیگر متحد شده بودند، تلاش کردند تا بقیه را متوقف کنند اما درها دیگر باز شده بودند و سربازان ارتش بلستار در این سرزمین رها شدند. بلستار زمانی که دربارهی خیانت استار لرد با خبر شد، افراد خود را به سراغ او فرستاد تا او را به قتل برسانند. استار لرد و جک فلگ که برای نجات جانِ خود در حال فرار بودند، به دنبال راهی میگشتند تا از اعضای تیم نگهبانان کهکشان درخواست کمک کنند. در نهایت آنها توانستند پیش از اینکه توسط بلستار کشته شوند، از آنجا فرار کنند.
- جنگ پادشاهان:
درست زمانی که استار لرد به Knowhere بازگشت، متوجه شد که راکت یک تیم جدید تشکیل داده است. این تیم شامل افرادی به نام «میجر ویکتوری»، «باگ»، «گروت» و مانتیس بود. در نهایت، دیگر اعضا هم باری دیگر بازگشتند. ادم و گامورا به این دلیل بازگشتند که هنوز قصد کمک به دنیا را داشتند. از طرف دیگر، درکس و فایلا هم به همراه فرد دیگری به نام «Moondragon» که اخیرا احیا شده بود، بازگشتند.
اولین خواستهی آنها این بود که تقسیم شوند و هر کدام به نوبهی خود، برای پایان دادن به جنگ پادشاهان تلاش کنند؛ مبارزهای که خسارات جبران ناپذیری را به ساختار جهان وارد میکرد. پیتر تیم خود را به سمت هالا هدایت کرد تا با اعضای «اینهیومنز» صحبت کند. حتی بعد از اینکه پیتر و تیمشان به ایهیومنها دربارهی خطرات و خسارات این جنگها گفتند، آنها اصلا پیشنهادشان را نپذیرفتند و اعلام کردند که به جنگ پایان نمیدهند. از طرف دیگر، فایلا که دیگر نام خود را «مارتیر» گذاشته بود، ایدههای دیگری برای مذاکره داشت و «کریستال» را گروگان گرفت. استار لرد نتوانست او را به رها کردنِ اسیر خود قانع کند به همین دلیل آنها دوباره تله پورت کردند و به پایگاه خود بازگشتند. بعد از اینکه این تیم بازگشتند، خیلی زود را در جنگی مقابل اعضای اینهیومز و همچنین Imperial Guard دیدند؛ اعضای تیم Imperial Guard هم تیم دیگر را تعقیب کرده بودند تا به این پایگاه رسیدند. اینهیومنز بعد از اینکه کریستال را آزاد کردند، از آنجا رفتند و اعضای تیم نگهبانان را با Imperial Guard تنها گذاشتند تا با یکدیگر مقابله کنند؛ Imperial Guard امیدوار بودند که بتوانند این ایستگاه را بدست بیاورند. در طی جریان این نبرد، «استار هاوک» از اسارتِ خود فرار کرد. او، استار لرد، مانتیس، باگ، جک فلگ و همچنین کازمو را گرفت و به آیندهی خود برد.
استار هاوک در آیندهی خیره کنندهی خود، در نهایت توانست اعضای این تیم را قانع کند که همهی حرفهایی که در طی این مدت میگفته، حقیقت بوده است. یک شکاف بسیار عظیم در حال نابود کردنِ دنیا بود و هر چه سریعتر باید این جریان متوقف میشد. به همین دلیل، این دو تیم نگهبانان با یکدیگر همکاری کردند و در تلاش بودند که پیغامی را در بُعد زمان، به گذشته بفرستند. آنها قصد داشتند تا با این کار، به هر کسی که میتوانند، دربارهی این شکاف که با نام «فالت» یا «گسل» شناخته میشد، اخطار دهند. این شکاف در طی جریان همان جنگ پادشاهان توسط «بلک بولت» ایجاد شده بود. حال از آنجایی که ماشین زمان خراب شده بود، آنها نقشهی جدیدی را طرح ریزی کردند. نژاد Badoon که در آن زمان، بر مقدار بسیار کمی که از جهان باقی مانده بود حکمرانی میکردند، سلستیالها را به بندگی گرفته بودند و آنچه را که «Celestial Engine» نامیده میشد، خلق کردند. آنها از این Celestial Engine استفاده کردند تا شکاف را در یک محل خاص نگه دارند. در نهایت آنها پیغام خود را ارسال کردند و بعد از آن، هماهنگی و تنظیمات Celestial Engine را از بین بردند. همین موضوع باعث شد که این آینده از بین برود.
بر خلاف انتظاری که استار لرد داشت، در کمال تعجب، این اتفاق آنها را به قتل نرساند. آنها متوجه شدند که در برهه زمانی متفاوتی به همراه مجموعهی متفاوتی از نگهبانان قرار گرفتهاند. موضوع جالب و تعجب برانگیزی که در این میان وجود دارد، این است که او آنقدر پیر شده بود که میتوانست پدر بزرگ خودش باشد. استار هاوک این آینده، پیغامهای نسخههای قبلی خود را دریافت کرد و متوجه حقیقت شد. این تیم در بُعد زمان سرگردان بودند. همین موضوع تا حدی باعث ایجاد تغییراتی در آنها شد. آنها تصمیم گرفتند که یک ماشین زمان که در زیر عمارت انتقام جویان قرار داشت، پیدا کنند. اما دوباره و دوباره و دوباره در بُعد زمان جابهجا شدند. در نهایت آنها به یک آیندهی جایگزین رسیدند؛ آیندهی که توسط «میگس» و «کلیسای حقیقت جهانی» فرمانروایی میشد. زمانی که اعضای این تیم با اعضای کلیسا در حال مبارزه بودند، با یک مهمان غیر منتظره برخورد کردند؛ آن هم کسی نبود جز «کانگِ فاتح». کانگ، آنها را به حالتِ عادی و طبیعی خود بازگرداند و بعد آنها را به پایگاه خود در لیمبو یا همان برزخ برد. او توضیح داد که تمام آیندهها، تبدیل به آیندههای میگس شده است و این موضوع کاملا به استار لرد بستگی دارد که میتواند مانع از رخ دادن این اتفاق شود یا خیر.
در کتابهای کمیک، کشتیای که او برای حمل و نقل استفاده میکند، در واقع یک موجود زنده محسوب میشود و در برههای از زمان عاشقِ پیتر کوییل شد
کانگ در همین حین، یک مکعب کیهانی به پیتر داد و به او گفت که آینده باید به هر طریقی نجات یابد. آنها زمانی بازگردانده شدند که هنوز ادم تبدیل به میگس نشده بود و در حال تعمیر فالت یا همان گسل بود. استار لرد تلاش کرد تا با ادم صحبت کند اما باز هم در هر صورت این آسیب اتفاق افتاد. ادم تبدیل شد و مبارزهی خود با اعضای تیم نگهبانان را آغاز کرد؛ تیمی که تمام اعضای آن باری دیگر با هم متحد شده بودند. بعد از کشتن میجر ویکتوری، مانتیس، کازمو، گامورا و فایلا، استار لرد در نهایت توانست مکعب را بگیرد و از آن برای بازگرداندن و تبدیل کردنِ میگس به ادم وارلاک، استفاده کند. ادم به استار لرد گفت که او باید کارش را تمام کند و در همین حین، استار لرد مجبور شد که به دوستِ خود شلیک کند و او را به قتل برساند. با این کار، جهان نجات پیدا کرد اما خسارت و هزینهی آن بسیار بالا بود. بعد از گذشت مدتی، استار لرد متوجه شد که میگس مرگ خود را به همراه مرگ همتیمیهای پیتر جعل کرده است. در نهایت زمانی که استار لرد با آنها ملاقات کرد، متوجه شد که تانوس هم همراه آنها است. اینگونه توضیح داده شد که بدنِ تانوس، توسط ادم وارلاک در یک پیله قرار داده شده بود. به همین دلیل استار لرد از مقدار کمی که از مکعب کیهانیاش باقی مانده بود استفاده کرد تا در آن زمان، تانوسِ بیعقل و بیفکر را شکست دهد.
- Thanos Imperative:
این خط داستانی بعد از جریاناتی آغاز شد که میگس چندین سیاره را منفجر کرد تا گسل و فالت را بیش از پیش گسترش دهد. پیتر نقشهی دیگری کشید. او براساس این نقشه قصد داشت از تانوس استفاده کند و میگس و همچنین ساکنان سرزمین Cancerverse را که در حال حمله کردن به جهانِ خود بودند، شکست دهد. پیتر متوجه شد، از آنجایی که تانوس نماد مرگ محسوب میشود، میتواند در نقشهی بازگرداندن مرگ به سرزمین Cancerverse هم کاربرد داشته باشد.
استار لرد به همراه اعضای تیم نگهبانان خود به سرزمین Cancerverse سفر کرد. زمانی که آنها به این سرزمین رسیدند، متوجه شدند که نمیتوانند محافظان و مدافعان این عالم را به قتل برسانند. بعد از این اتفاق، تانوس به آنها حمله کرد و متوجه شد، از آنجایی که او نماد مرگ است، به همین دلیل میتواند آنها را به قتل برساند. همان موقع «ویژن» هم رسید و اعضای تیم نگهبانان را به تایتان برد. او توضیح داد که کاپیتان مارولِ سرزمین Cancerverse، توانسته با برگزاری یک مراسم و قربانی کردنِ نماد مرگ، از سرطان نجات پیدا کند. او تمام قهرمانان را تبدیل به انرژی کرد و تمام این انرژی را هم جذبِ خود کرد. همین موضوع باعث شده که دث در سرزمین آنها نابود شود. استار لرد معتقد بود که این موضوع، درست همان چیزی است که «لرد مار-ول» تلاش میکند تا آن را در جهانشان انجام دهد. درکس که نمیتوانست تنفر بسیار زیاد خود نسبت به تانوس را کنترل کند، به او حمله کرد و بمبی را به او چسباند. زمانی که این بمب منفجر شد، تانوس را تبدیل به یک اسکلت کرد. در کمال تعجب، تانوس توانست خود را باری دیگر به طور کامل به شکل قبل بازگرداند. زمانی که این اتفاق رخ داد، همه متوجه شدند که دث باری دیگر تانوس را با زندگی طلسم کرده و او اصلا نمیتواند بمیرد. تانوس که بسیار عصبانی بود، انفجار قدرتمندی را به سمت درکس رها کرد و او را به قتل رساند.
مار-ول مراسم قربانی خود را آغاز کرد اما این بار دث دوباره فریب نمیخورد. او مار-ول را با یک انفجار بسیار بزرگ نابود کرد. این انفجار به قدری بزرگ بود که کم کم تمام سرزمین Cancerverse را نابود میکرد. زمانی که استار لرد متوجه شد که دث، تانوس را نادیده میگیرد دانست که این جریان به پایان خوبی ختم نمیشود. در حالی که بقیهی افراد به دنیای خودشان بازگشته بودند، استار لرد و نووا در آنجا ماندند و قصد داشتند با استفاده از مکعب کیهانی، آنقدر تانوس را سرگرم کنند که جهان روی سرِ آنها فرو بپاشد و از بین برود. به این ترتیب، تانوس دیگر نمیتوانست از آنجا فرار و جهان آنها را تهدید کند. آنها قصد داشتند با انجام این کار، خود را قربانی کنند تا جهان نجات یابد و هدفهای بزرگتر و بهتری محقق شود. بعد از این جریان، مجسمهای از استار لرد و نووا در سرزمین هالا بنا شد. روی کتیبهی این یادواره، عبارت «نگهبانان کهکشان» هم حک شده بود.
- Marvel NOW!:
با اینکه همه تصور میکردند که استار لرد جانش را در آن جریان از دست داده، اما او در طی خط داستانی Marvel NOW! توانست از انفجار Cancerverse، جانِ سالم به در ببرد. جالب است بدانید که تانوس هم از آن مهلکه بیرون آمد اما ریچارد رایدر فرصت فرار را پیدا نکرد. در این خط داستانی، داستانِ گذشتهی استار لرد به همراه ظاهرش هم دستخوش تغییر شد.
- بینهایت:
در طی جریانات خط داستانی Infinity، پیتر تیم نگهبانان کهکشان را در یک نبرد هدایت کرد. زمانی که نیروهای تانوس زمین را تهدید میکردند، نگهبانان مدام دربارهی اینکه چه کار باید انجام دهند، بحث و مذاکره میکردند. بعد از یک مشاجره، گامورا تیم را ترک کرد و تصمیم گرفت که خودش وارد مبارزه شود. این در حالی بود که پیتر به همراه بقیهی اعضای تیم به زمین بازگشتند.
در طی همین زمان، آنها یک پیغام از فردی به نام «ابیگیل برند»، مدیر سازمان S.W.O.R.D. دریافت کردند. براساس این پیغام، یک ایستگاه فضایی به نام «Peak» توسط تانوس و سربازانش مورد حمله قرار گرفته بود و در نهایت هم تسخیر شد. در این ایستگاه فضایی تکنولوژیای قرار داشت که توانایی محافظت در برابر کل سیاره را دارد. ژنرالهای تانوس نیاز داشتند که کدهای لازم را از طرف برند بدست بیاورد تا قدرت این سپر را کاهش دهند و حمله کنند. علی رغم روشهای خشونت آمیزی که افراد تانوس انجام میدادند، برند اصلا نشکست و هیچ اطلاعاتی را به آنها تحویل نداد. او اصلا زیرِ بارِ دادنِ کدها به آنها، نرفت. نگهبانان تصمیم گرفتند که به این ایستگاه فضایی نفوذ کنند تا به همین وسیله هم برند را نجات دهند و هم مانع از پیشرفت تانوس شوند.
سنِ پیتر کوییل خیلی آرام زیاد میشود و گفته شده که او تنها استار لرد دنیای کمیک نیست. او یک بار از تیم نگهبانان کهکشان سوءاستفاده کرد
پیتر و راکت بدونِ اینکه کسی متوجه شود، توانستند به این ایستگاه وارد شوند. آنها توانستند اتاقی را که برند در آن قرار داشت و شکنجه میشد، پیدا کنند و او را نجات دهند. در همین حین، درکس و گروت در کشتی نگهبانان منتظر بودند تا آنها را صحیح و سالم سوار کنند. پیتر، راکت و برند که شرایط خروج را بسیار سخت دیدند، مجبور شدند که به اتاق کنترل بروند. کاپیتان مارول به نمایندگی از تیم انتقام جویان، از طریق امواج رادیویی با کوییل ارتباط برقرار کرد و از او خواست که قدرت سپر جهانی را کاهش دهد. برند قدرت این سپر را کاهش داد و ایستگاه فضایی Peak را در حالت خود ویرانی قرار داد.
درست زمانی که به نظر میرسد همه چیز از دست رفته، فرد مرموزی به نام «آنجلا» مداخله کرد، با خشونت بسیار زیادی بخشی از این ایستگاه را باز کرد و تعداد زیادی از سربازان تانوس را شکست داد. مدت خیلی پس از آن جریان، گامورا بازگشت. مداخلهی به موقع او زمانِ لازم را برای اینکه درکس و گروت بتوانند پیتر، راکت و ابیگیل را از آن مهلکه نجات دهند، مهیا کرد. این گروه به سمت زمین پرواز کردند و در همان حین، پشتِ سرِ آنها، ایستگاه فضایی در حال نابود شدن و آتش گرفتن بود. منفجر کردنِ ایستگاه فضایی Peak یک فداکاری محسوب میشد اما این ایستگاه سلاحهایی داشت که با استفاده از آن، زمین هم قابل نابود شدن بود. به همین دلیل، این اسلحهها باید هر چه زودتر نابود میشدند. بعد از این جریانات، اعضای تیم نگهبانان کهکشان روی زمین به تیم انتقام جویان پیوستند و کارِ نیروهای تانوس فاتح را به اتمام رساندند.
زمین ۷۹۱، استار لرد کلاسیک:
- خواستگاه:
روزی، مردی به نام شاهزاده جیسون از اسپارتوی وجود داشت. این شاهزاده، به اشتباه توسط پدرش خائن شناخته و نامیده شده بود. همین اتفاق باعث شد که جیسون از آنجا فرار کند. زمانی که جنگ آغاز شد، از جیسون خواسته شد که به خانه بازگردد. اما زمانی که جیسون در راه خانه قرار داشت، مبدلِ کشتی او منفجر شد. بعد از این اتفاق، او در سیارهی زمین با سرعت بسیار زیادی روی کوههای کولورادو به زمین برخورد کرد. یک زن به نام مردیث کوییل به او کمک کرد تا از درون کشتی بیرون بیاید. مردیث با کمکهای خود باعث شد که جیسون بهبود یابد و بتواند روی پای خود بایستد. او همچنین به جیسون کمک کرد تا کشتی خود را بازسازی کند. بعد از گذشت مدتی، جیسون عاشق مردیث شد. بعد از مدتی، فرزند آنها به دنیا آمد. جیسون برای اینکه بتواند به جنگ بازگردد، مجبور شد که مردیث را ترک کند تا او صدمهای نبیند. جیسون خاطرات او را قفل کرد تا او بتواند از دردی که جیسون به جا گذاشته بود، رهایی یابد.
مردیث با دوست دبیرستانی خود به نام «جیک» ازدواج کرد اما زمانی که بچه به دنیا آمد، مردیث نامِ او را پیتر جیسون گذاشت. جیک به مردیث گفت که هیچ شباهتی به خودش یا مردیث ندارد. بعد از مدتی، جیک تلاش کرد که این بچه را به قتل برساند اما زمانی که او بیرون از منزل بود، به علت سکتهی قلبی جانش را از دست داد. بعد از گذشت این اتفاق، مردیث تصمیم گرفت که برای مدت بسیار زیاد، به جز رسیدگی به فرزندش و بزرگ کردنِ او، هیچ کار دیگری انجام ندهد. زمانی که پیتر یک کودک بود، علاقهی زیادی به تماشای برنامهی تلویزیونی فضایی یا سازمان ناسا داشت.
زمانی که جنگ اسپارتوی و سرزمین «آریگوان» به نفع اسپارتوی به پایان رسید، جیسون از عموی خود به نان «گارث» درخواست کرد که خانوادهاش را به او برساند. اما گارث به جای انجام این کار، ضربهی بزرگی به خانوادهی کوییل وارد کرد. زمانی که پیتر تنها ۱۱ سال داشت، مردانی را دید که به خانهشان آمدند و مادر او را به قتل رساندند. زمانی که این افراد آنجا را ترک کردند، اصلا خبر نداشتند که پیتر هم حضور داشت. پیتر به خود قول داد که این افراد را به قتل برساند. گارث به جیسون اطلاع داد که همسر و بچهی او در هنگام زایمان جانِ خود را از دست داده بودند. پیتر با امید بسیار زیاد، از یتیم خانهی خود فرار کرد تا سرنوشت بزرگتری را برای خود رقم بزند.
- تبدیل شدن به استار لرد:
پیتر کوییل یک بار خواننده شد و موسیقیهای دیزنی را میخواند. او همچنین در برههای از زمان، رئیس جمهور شده بود
بعد از اینکه پیتر یتیم خانهی خود را ترک کرد، مشغول تحصیل شد و حتی کالج خود را هم با موفقیت به اتمام رساند. بعد از فارغالتحصیلی، او وارد سازمان ناسا و همچنین برنامهی آموزش فضانوردان آن شد. پیتر با آن سن، هنوز کمبود مهارتهای اجتماعی را داشت. یک بار، بعد از نجات دادن یک دانش آموز از یک حادثه، پیتر به خاطر اینکه احمق بود و نتوانست خودش را نجات دهد، بر سر این کودک فریاد زد. مدت خیلی کمی بعد از وارد شدن به ناسا، پیتر به یک ایستگاه فضایی جدید فرستاده شد و در نهایت به فضا رفت. او عاشق این بود که در فضا باشد اما در حالی که آنجا بود، مدام به هدف خود برای انتقام گرفتن از مردانی که مادرش را کشته بودند، فکر میکرد. زمانی که پروژهای به نام استار لرد وجود داشت، پیتر در آن داوطلب شد. زمین تلاش کرد تا پیتر را از انجام دادنِ این کار منع کند و همه مدام به این موضوع اشاره میکردند که او تجربهی کافی را ندارد. پیتر اصلا قبول نکرد که به این ماموریت نرود به همین دلیل یک کشتی دزدید و به Eve که یک ایستگاه فضایی بود، بازگشت. او در راه، به سمت نقطهای که باید در آنجا میبود شلیک کرد. زمانی که پیتر به آنجا رسید، متوجه شد که مرد دیگری هم در آنجا حضور دارد و میخواهد در برنامهی استار لرد باشد. پیتر این مرد را از سرِ راه خود کنار زد و خودش منتقل شد.
بعد از گذشت مدتی، پیتر با ارباب خورشید ملاقات کرد؛ فردی که پیتر را تبدیل به استار لرد کرد. بعد از این کار، به پیتر اجازه داد که آنجا را ترک کند و به دنبال انتقام گرفتن برود. طولی نکشید که ما شاهد این بودیم که پیتر، همان کشتیای را که دقیقا در محل زندگیاش فرود آمده بود، نابود کرد. استاد و ارباب پیتر، به او گفت که زندگی جدیدی را آغاز کند و یک همراه قدرتمند به نام «شیپ» به او داد تا در طی مسیر پیتر را راهنمایی کند. بعد از مدتی شیپ، پیتر را به آینده برد. در آنجا، پیتر افرادی را در سرزمین آریگوان دید که میتوانستند تمام سیارهها را نابود کنند و مردم را بردگی بگیرند. پیتر با دیدن این اتفاقات، تصمیم گرفت که به یک تیم شورشی که توسط دو رهبر به نام «کیپ» و «سندی» هدایت میشد، کمک کند. آنها با کمک یکدیگر توانستند رهبر این اربابان به نام «Kyras Shakati» را پیدا کنند و او را به قتل برسانند.
پیتر بعد از اینکه متوجه شد که نقشهای برای براندازی امپراطوری سیارهی پدریاش به نام اسپارتا وجود دارد، به سرعت به سمت این سیاره رفت. همینجا بود که پیتر با رهبر کودتا یعنی گارث، عموی جیسون اسپارتا و رهبر سرزمین آریگوان به نام «Rruothk'ar» روبهرو شد. پیتر به سرعت به یاد آورد که Rruothk'ar، دقیقا همان فردی است که مادرش را به قتل رسانده بود. به همین دلیل به شدت عصبانی شد و سریع این خزنده را به قتل رساند. بعد از این کار، پیتر شمشیرهای خود را به سمت گارث گرفت. گارث ماسک پیتر را برداشت و متوجه شد که او شباهت بسیار زیادی به جیسون دارد. با این حال، پیتر او را هم به قتل رساند و همین زمان بود که جیسون او را پیدا کرد. جیسون به پیتر گفت که او پدر واقعیاش است. جیسون از اینکه پیتر در آنجا بود، بسیار احساس خوشحالی میکرد و از او خواست که وارث این امپراطوری شود اما پیتر این پیشنهاد را نپذیرفت.
- رفتن به فضای بیرونیتر:
مدتها بعد، یک نیروی تهاجمی آریگوانی حملههای خود به سمت ارباب خورشید را آغاز کردند. زمانی که استار لرد از این جریان با خبر شد، تصمیم گرفت که به ارباب خورشید کمک کند. در طی همین جریان، پیتر متوجه شد که استاد و ارباب خودش هم یک آریگوانی محسوب میشود و او در واقع با خلق استار لرد، به مردم خودش خیانت کرده و حالا مستحق مجازات است. پیتر با متوجه شدن این جریانات، پذیرفت که ارباب خورشید را با کاری که باید با او انجام شود، تنها بگذارد. به همین دلیل او باری دیگر به سیارهی پدریاش بازگشت تا در جشن صدمین سالگرد تاج گذاریِ او حضور داشته باشد. او به شدت از این موضوع که تا به آن روز هرگز پدرش را نمیشناخته، ناراحت بود. حالا او و پدرش تصمیم گرفتند که با یکدیگر به گشت و گذار در جهان بپردازند.
- عصر اولتران:
یک نسخهی جایگزین از استار لرد در خط داستانی Age of Ultron حضور داشت. جالب است بدانید که این نسخهی جایگزین، یکی از اعضای تیم مدافعان محسوب میشد.
پیتر کوییل هیچ قدرت ابرانسانیای در وجودش ندارد اما یک ورزشکار بسیار چابک به حساب میآید. همچنین او یک مبارز تن به تن بسیار حرفهای و شمشیرباز فوقالعاده خوب محسوب میشود. یک تیرانداز عالی است و با انواع مختلف اسلحه میتواند تیراندازی کند.
پیتر کوییل یک مبارز حیلهگر ماهر است و توانایی این را دارد که هر شرایطی سریع فکر کند و یک استراتژی بسیار خوب را متناسب با آن شرایط شکل دهد. او رهبر میدانی بسیار ماهر و خوب هم به حساب میآید. پیتر یک خلبان متخصص و یک کارشناس فنی بااستعداد و با تجربه است.
اسلحهها:
استار لرد مجهز به سلاحهای مختلفی از جمله سلاحهای پیشرفته که با صوت فعال میشوند، Element Gun که امضا و نمادِ خودِ او محسوب میشود و حتی اسلحههای متعارف بالستیک، است. این اسلحهها براساس ماموریت یا آن چیزی که در دسترس باشند، انتخاب میشوند.
در برههای از زمان، استار لرد دارای ایمپلنتهایی بود و میتوانست با استفاده از «ممچیپ» خود، هر چیزی را به خاطر بسپارد و هر زمان که نیاز داشت، تمامی این موارد را به یاد بیاورد؛ که میتوان گفت این توانایی، فراتر از تواناییهای معمولی است. او همچنین دارای یک مترجم جهانی بود که میتوانست حتی زبان برقراری ارتباط حیوانها را هم متوجه شود و فرمهای انتزاعی زندگی را هم درک کند. در طی خط داستانی Annihilation: Conquest، پیتر کوییل ایمپلنتهای خود را به خاطر ویروس منتقل شده توسط Phalanx، از دست داد.
لباس قدرتی مخصوص:
این لباس به او اجازه میدهد که در هوا پرواز کند و همچنین در فضا، زنده بماند. لباسِ مخصوصی که پیتر دارد، از فولاد هم محکمتر است. این لباس حتی میتواند انفجارهای مستقیم را هم از کشتیهای ستارهای دریافت کند. پیتر همچنین میتواند بهبود یابد و دارای سپرهای انرژی است.
در انتها به انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت پیتر کوییل/استار لرد در آن حضور داشت:
- حضور کوتاهی در انیمیشن Planet Hulk محصول سال ۲۰۱۰
- فیلم Guardians of the Galaxy محصول سال ۲۰۱۴ با بازی کریس پرت
- فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 محصول سال ۲۰۱۷ با بازی کریس پرت
- فیلم Avengers: Infinity War محصول سال ۲۰۱۸ با بازی کریس پرت
- انیمیشن سریالی The Avengers: Earth's Mightiest Heroes محصول سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ با صداپیشگی استیو داونس
- انیمیشن سریالی Ultimate Spider-Man محصول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ با صداپیشگی کریس کاکس
- انیمیشن سریالی Avengers Assemble محصول سال ۲۰۱۳ تا کنون با صداپیشگی کریس کاکس (در Guardians and Spaceknights) و ویل فریدل (در Widow's Run)
- انیمیشن سریالی Guardians of the Galaxy محصول سال ۲۰۱۵ تا کنون با صداپیشگی ویل فریدل
- انیمیشن سریالی Lego Marvel Super Heroes - Guardians of the Galaxy: The Thanos Threat محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی ویل فریدل
- بازی LittleBigPlanet محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴
- بازی Marvel Heroes محصول سال ۲۰۱۳
- بازی Lego Marvel Super Heroes محصول سال ۲۰۱۳
- بازی Disney Infinity: Marvel Super Heroes محصول سال ۲۰۱۴
- بازی Marvel: Avengers Alliance محصول سال ۲۰۱۲
نظرات