لوبو آخرین فرد سرزمین زارنیا به حساب میآید. شخصیت لوبو در سرتاسر دنیا بهعنوان یک شکارچی جایزهبگیر شناخته میشود و تقریبا هرکسی که با سوابق او آشنایی دارد، تا حد زیادی از او میترسد؛ زیرا که او هیچوقت تیرش خطا نمیرود و همیشه به هدف میخورد. لوبو قدرتی ابرانسانی دارد، جاودانه است و هیچ چیز قدرت کشتن او را ندارد. لوبو که با لقب «مِین من» یا همان دوست صمیمی شناخته میشود، اغلب اوقات ماجراهایی با سوپرمن دارد و بارها و بارها با او مبارزه کرده است؛ البته جالب است بدانید که در برخی شرایط هم آنها متوجه مشترک بودن هدفشان میشدند و درنهایت اتحادی بین آنها برقرار میشد.
لوبو یک شخصیت ساختگی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور دارد. این شخصیت توسط راجر اسلیفر و کیث گیفن خلق شده است. لوبو اولینبار در قسمت سوم سری کتاب کمیک Omega Men که در ماه ژوئن سال ۱۹۸۳ منتشر شد، حضور یافت. لوبو یک موجود بیگانه محسوب میشود که در سیارهی بسیار خوب و به اصطلاح مدینه فاضلهای به نام زارنیا به دنیا آمده است. او بهعنوان یک مزدور بین ستارهای و شکارچی جایزهبگیر فعالیت میکند.
لوبو اولینبار بهعنوان یک شخصیت شرور و تبهکار سرسخت در دهه ۱۹۸۰ به کتابهای کمیک آمد اما خیلی زود از فهرست نویسندگان حذف شد و بهنوعی جذابیت خود را برای آنها از دست داد. او به همین شکل برای مدتها در جهنم یا همان لیمبو باقی ماند، تا اینکه درنهایت در اوایل دهه ۱۹۹۰، بهعنوان یک ضدقهرمان موتورسوار احیا شد و برای حضور در مجموعه کتاب کمیک اختصاصی خود، به زندگی بازگشت. نویسندگان در تلاش بودند تا از لوبو بهعنوان یک پارودی و تقلید مسخره از داستانهای ابرقهرمانی همان دهه ۱۹۹۰ که سبکی خشن و بیرحمانه داشتند، استفاده کنند؛ داستانهایی که حول محور شخصیتهای شرکت مارول کامیکس مانند کیبل، ولورین و پانیشر نوشته میشد. اما درنهایت بعد از گذشت مدتی، لوبو با استقبال بسیار زیاد طرفداران آن زمان روبهرو شد که با اشتیاق خیلی زیادی، معرفی چنین شخصیتی را با آغوش باز پذیرفتند.
همین محبوبیت و شهرت بسیار زیاد لوبو باعث شد تا از همان زمان این شخصیت، جایگاه بالاتری را در دنیای دی سی و همچنین کتابهای کمیک دی سی کامیکس پیدا کند. علاوهبر این، او در این چند دهه، در چندین مجموعه مختلف نقشهای اصلی و مهم متفاوت زیادی داشت. لوبو به خاطر محبوبیت خیلی زیادی که به دست آورده بود، علاوهبر کتابهای کمیک، در آثار مختلفی هم مانند مجموعههای تلویزیونی، انیمیشنها، بازیهای ویدیویی و غیره داشت. چندی پیش هم اعلام شد که این شخصیت قرار است در فصل جدید سریال Krypton (کریپتون) حضور داشته باشد. به همین دلیل ما بر آن شدیم تا در قالب مقالهای این شخصیت را بهطور کامل برای شما معرفی کنیم.
لوبو یکی از زارنیانها محسوب میشود که قدرت و شهامت او چشمگیر و کاملا زبانزد است. او از هیچ چیزی بیشتر از خشونت و خوشگذرانیهای بیهدف لذت نمیبرد و کشتن یکی از اهداف همیشگی او محسوب میشود که سعی میکند همیشه خوشگذرانیهایش را با این هدف به پایان برساند. تقریبا میتوان او را بهعنوان فردی توصیف کرد که «امعاء و احشاء شما را میخورد و کاملا از این پروسه لذت میبرد». او بسیار مغرور و خودخواه است و تقریبا فقط و فقط روی خواستهها و لذتهای خودش تمرکز میکند. با اینکه او همیشه برای عمل کردن به وعدههای خودش تلاش میکند و هیچکدام از قولهای او تا به امروز شکسته نشده است، اما هیچوقت در عمل کردن به آنها نه کم میگذارد نه زیاد؛ دقیقا به همان اندازه که باید، انجام میدهد.
لوبو آخرین باقیمانده از نژاد خودش به حساب میآید. جالب است بدانید که او خودش باعث نابودی نژادش شده و با کشتن تمام زارنیانها، آن هم تنها برای خوشگذرانی و لذت، یک نسلکشی را به معنای واقعی کلمه انجام داده است. همانطور که در قسمت صفر سری کتاب کمیک این شخصیت توضیح داده شده، لوبو یک طاعون بیرحمانه و خشن از عقربهای پرنده را روی سرزمین خودش رها کرده است؛ اتفاقی که باعث شد تا بخش زیادی از ساکنان این سرزمین به طرز بدی جان خود را از دست بدهند. از لحاظ فیزیکی و ظاهری، لوبو تقریبا به یک انسان مذکر شباهت دارد که همانند گچ سفید است. از طرف دیگر، او همیشه چشمهایی قرمز رنگ دارد که پلکهای سیاه رنگ هم آنها را میپوشانند. درست همانند خیلی از شخصیتهای کمیک بوکی دیگر، لوبو هم از بدن عضلانی و نسبتا بزرگی برخوردار است. البته جالب است بدانید که در مقایسه با زمان حال، نسخههای اولیهی لوبو، کمی لاغرتر و ضعیفتر از نسخههای کنونی او بودند.
این شخصیت در ابتدا ظاهر بسیار متفاوتی داشت (موهایی بنفش با لباس نارنجی رنگ) که به مرور زمان ظاهر او تا حد زیادی تغییر کرد
در ابتدا، او به طرز مسخرهای با موهایی خاص و ترکیب رنگی خاکستری و بنفش دیده میشد. موهای او خیلی زود به یالهای خاکستری رنگ تغییر شکل دادند. بعد از گذشت مدت زیادی، ظاهر اولیه موهای او تغییر کرد و به مرور زمان تبدیل به موهای خاص خاکستری-مشکی، دردلاکی و اخیرا هم پمپادور شدند. علاوهبر این، لباس بسیار جذب نارنجی و بنفشی هم که او در چندین حضور اولیهاش بر تن میکرد، به یک لباس چرمی مشکی که مخصوص موتورسواران بود، تغییر پیدا کرد. البته بعدها باز هم لباس و ظاهر او تغییر پیدا کرد و سبک دزدان دریایی را به خود گرفت. زرادخانهی او شامل چندین سلاح مختلف و یک زنجیر تیتانیومی بود که در انتهای خود یک قلاب داشت و لوبو همیشه آن را به دست خود میبست. علاوهبر این، او یک سری نارنجکهای دستی خاص و شمشیرهای غول پیکر بسیار تیز هم داشت.
جالب است بدانید که لوبو، یک چارچوب اخلاقی مخصوص به خودش را داشت که همیشه آن را رعایت میکرد؛ چارچوب اخلاقی لوبو هم به این صورت بود که او هیچوقت هیچ کدام از بندهای توافقنامه خود را نقض نمیکند. او در سری کتاب کمیک Superman: TAS اینگونه گفته که «حرف و قول مِین من، پیوند او است». با اینکه او هر وقت که دلش بخواهد میتواند قول خود را نادیده بگیرد اما هیچوقت این کار را انجام نمیدهد. او به طرز شگفتانگیزی از دلفینهای فضایی محافظت میکند و حتی برخی از آنها را از خانه خود تغذیه میکند. چند مورد از این دلفینهای فضایی در حوادث گوناگون و جداگانه جان خود را از دست دادند؛ هر چند که لوبو اجازه نداد مرگ آنها به همین شکل باقی بماند و با خشونت معمولی خود انتقام آنها را گرفت.
دوستان لوبو عبارتاند از «داوگ» که یک بول داگ بزرگ است، «جوناس گلیم» که مانند خودش یک شکارچی جایزهبگیر است، «رامونا» و همچنین «گای گاردنر». رابطه دوستانهی او با گای گاردنر زمانی اتفاق افتاد که لوبو به رستوران گای به نام Warriors رفت و در آنجا به گای یکی از گرازهای فضایی خود و همچنین جمجمه رهبر Tormock یعنی «برانک» را به او داد. هر زمان که داوگ به دردسر میافتاد، لوبو ادعا میکرد که این سگ هیچ ارتباطی با او ندارد و اصلا برای او نیست. لوبو برای آخرین بار در خط داستانی قسمت ۵۸ سری کتاب کمیک اختصاصی خودش، دوباره این ادعا را برای آخرین بار مقابل سوپرمن بیان کرد.
بعد از گذشت مدتی، داوگ به طریقی دوباره درکنار لوبو ظاهر شد؛ آن هم زمانیکه لوبو به سیاره زمین رفته بود تا با اعضای ارتش گرین لنترن و همچنین «اتراسیتیس» مبارزه کند. افرادی که بهعنوان دشمن در مقابل او قرار داشتند، عبارت بودند از «گلد استار»، «لوو»، «وریل داکس»، «بلاد هاوند»، «اتریگن شیطان» و «ژنرال گلوری». لوبو بهطور کلی تلاش کرد تا هر کسی را که قرار بود براساس پیمان خود دستگیر کند، به قتل برساند؛ افرادی مانند معلم کلاس چهارم خود یعنی «خانم تریب»، فرزندان او، بابانوئل و همچنین دوست خود یعنی داوگ. هر چند که اهداف اصلی او سوپرمن و دث استروک بودند.
لوبو اغلب اوقات به یک رستوران به نام Al's Diner میرفت و در تلاش بود تا دلِ تنها گارسون زن آنجا یعنی «دارلین» را به دست بیاورد. با اینکه لوبو تلاش میکرد تا از این دو نفر در مقابل خطرات مختلفی که به وجود میآمد، دفاع کند، اما تمایل بسیار زیادی نسبت به نابود کردن این رستوران در او وجود داشت و همین عدم تواناییاش در انجام این کار، باعث شده بود تا پریشانیای به وجود بیاید و خودش این موضوع را نمیدانست. بعد از گذشت مدتی، دارلین و ال تا حد زیادی پیشرفت کردند؛ آن هم فقط به خاطر اشتیاق خیلی زیاد لوبو نسبت به نابودی. او تمام شهر را نابود کرده بود، البته به جز رستوران مخصوص به خودش، او با این کار باعث شده بود تا کارگردان ساختمانی تنها یک جا را برای خوردن نهار داشته باشند. لوبو در حین انجام همین نابودیها، رستورانی را هم که ال بهعنوان هدیه تولد خود به او داده بود، نابود کرد.
آخرین ارتباط و برخورد لوبو با این رستوران بهخصوص، در خط داستانی قسمت ۱۰۰۰۰۰۰ مجموعه اختصاصی خود او که در ماه نوامبر سال ۱۹۹۸ منتشر شده بود، نشان داده شد؛ جایی که آخرین ماجراجویی او به تصویر کشیده شد. در این برهه زمانی بهخصوص، لوبو به طرز عجیبی چاق شده بود و بهعنوان یکی اعضای یک کارناوال کار میکرد. او در این کارناوال وظیفه داشت که توریستها را بترساند و پولهای آنها را بگیرد. در همین حین، یک مشتری جذاب به سراغ او رفت و آخرین پیشنهاد کاری را به او ارائه کرد: او وظیفه داشت تا یک فرد شرور افسانهای به نام «مالو پرورسو» را پیدا کند. لوبو امیدوار بود که بتواند از این قرارداد، پول بسیار خوب و بزرگی را کسب و همچنین با این مشتری، ارتباط عاشقانهای را برقرار کند، به همین ترتیب بعد از شنیدن این پیشنهاد، بلافاصله آن را پذیرفت. از همین رو، لوبو دوباره به رستوران حمله کرد تا از تسراکت تله پورتی آنها استفاده کند که بتواند به تجهیزات خود برسد.
بعد از گذشت مدتی مشخص شد که این «مشتری»، کسی نبود جز همان دارلین. او قصد داشت تا با انجام این کار، لوبو را مجبور کند تا دوباره به زمان اوج خود بازگردد نا اینکه بیشازپیش در این دورهی جاهلیت و بیکاری خود غرق شود و کاری جز بیفایده بودن نداشته باشد. لوبو بعد از اینکه به تجهیزات و ابزارهای خود دست پیدا کرد، به پایگاه اصلی اعضای تیم International Justice Legion Wanna-Bes حمله کرد و تمام مخالفان و دشمنان خود را شکست داد تا بلکه به این طریق بتواند تمام پروندههای آنها را که در رابطه با مالو پرورسو وجود داشت، به دست بیاورد. در آنجا، لوبو توسط خود مالو پرورسو مورد حمله قرار گرفت؛ کسی که بعدها مشخص شد که درواقع همان «کلی من» بوده است (شیپ شیفتر این تیم). کلی من در این برخورد اعتراف کرد که او پرورسو را دستگیر کرده تا بتواند از شر لوبو خلاص شود.
کلی من همچنین فاش کرد که پرورسو واقعی، به درون یک سیاه چاله رفته است. لوبو که همچنان مصمم بود تا شکار خود را پیدا کند و درنهایت جایزه خود را به دست بیاورد، به درون این سیاه چاله رفت. در همین برهه زمانی، لوبو درون یک درگیری و مبارزه سیارهای دخالت کرد و از همین رو، به طرز کنایه آمیزی، ال ازطریق همان تسراکت یک بسته دریافت کرد که متعلق به لوبو بود؛ بستهای که با سرعت خیلی زیادی دوباره آن رستوران را منفجر کرد. در برههای از زمان، لوبو با یک کلون از خودش، درگیر شد؛ کلونی که از تمام بدبختیها و مشکلات اخیر زندگی او، جان سالم به در برده بود. درنهایت مشخص نشد که در پایان مبارزهای که بین آنها صورت گرفته بود، کدام یکی از آنها جان سالم به در بردند.
شخصیت لوبو دو تاریخچه و داستان منشاء متفاوت دارد
برخی از طرفداران اینگونه نتیجه گرفتند که نسخه اصلی لوبو پیروز این میدان بود زیرا بعدها در همان مجموعه، او یک رادیوی کوچک را که کمی قبل از مبارزهاش با آن کلون، با عمل جراحی در سر خود کار گذاشته بود، درآورد؛ زیرا فقط مادههای ارگانیک و زنده را میتوان دوباره بهصورت کلون ساخت. این شخصیت در چندین نقشهی بزرگ و بسیار پولساز همکاری کرده است؛ مانند نقشههایی که در آن نقش یک کشیش و حتی یک ستاره محبوب پاپ-راک را داشت. بخش زیادی از این نقشهها درنهایت با مرگ بسیار وحشیانه و بیرحمانهی هرکسی که در آن شرکت داشت، به پایان رسیده بود. او دوستان زیادی در دنیای شکارچیهای جایزهبگیر داشت. هرچند که تعداد زیادی از آنها به خاطر اینکه در زندگی لوبو بودند، جان خود را از دست دادند؛ حالا چه به دست خودش، چه به دست دشمنانی که او با آنها برخورد میکرد.
القاب و اسامی مستعار: مین من، Scourge o' the Cosmos، آخرین زارنیان، نابودگر، The Master Fragger، لوبو، ولف، مستر فرگ، میستر ماچته، پوپیبو، کسی که امعاء و احشاء شما را میخورد و کاملا از این پروسه لذت میبرد، لوبو آخرین زارنیان، لیل لوبو و غیره.
تیمها: زارنیانها، قبیله ایندیگو، لیگ عدالت بینالملل، لیگ عدالت بیگانهها، لیگ عدالت آمریکا، لژیون، رژیم زمین یک، ربلز، ارتش رد لنترن، ارتش سینسترو، نیروهای ویژه، استورم واچ، جوخه انتحاری، تیم اینتروپی، یانگ جاستیس و غیره.
متحدان: اکسس، ادم استرنج، امبوش باگ، انیمال من، آکوامن، اتراسیتیس، بدلم، برسرک، بانسن، کراش، دارک استار، دارلین اسپریتزر، داوگ، امیلی، اتریگن، فردی فریمن، گای گاردنر، جوناس گلیم، کادرا، لیدی کوارک، لایلا، لرد مانگا، لونا، موراکس، فیز، شاهزاده شائو-لا، رامونا، ریو، ریالا، اسلوبو، اسپیس کبی، استار فایر، استراتا، سوپر گرل، زانتز و غیره.
دشمنان: ایس، امبوش باگ، آپولو، ارتردیس، اتراسیتیس، بیگ باردا، بلو بیتل، بلو دویل، براک، بانسن، کارول فریس، دارک ساید، دث بت، دث استروک، دیمن گیت، دکس استار، دومزدی، دابل زیرو، الیوت الف، انجینیر، انتروپی، اتریگن، جمنای، ژنرال گلوری، گلوناث، گلد استار، گای گاردنر، هال جوردن، هیتمن، آیس من، جنی کوانتم، کالیستا، کید دویل، کان-ال، لیدی استیکس و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، شخصیت لوبو توسط راجر اسلیفر و کیث گیفن خلق شد. او اولینبار بهعنوان یک کاراکتر ثابت در اسپین آف مجموعه Green Lantern and Teen Titans یعنی همان Omega Men معرفی شد. در آن برهه زمانی، او یک ولورپیان (نسخه پیش از بحران زارنیان) محسوب میشد که تمام نژاد خود را توسط Psionها نابود کرده بود. بعد از نابود کردن نژاد خود، لوبو با بدلم متحد شد؛ کسی که بعدها او را به قتل رساند. البته لازم به ذکر است که داستان گذشتهی لوبو بعدها دستخوش تغییرات شد. بعد از یک حضور در Justice League International که با استقبال زیادی هم روبهرو شد، لوبو تبدیل به یکی از شخصیتهای ثابت در L.E.G.I.O.N. و همچنین مجموعه بسیار موفق آن یعنی R.E.B.E.L.S. شد.
در سال ۱۹۹۰ او در مینی سری چهار قسمتی خود یعنی Lobo: The Last Czarnian که توسط خود کیث گریفن خلق شده بود، حضور یافت. داستان این مجموعه توسط آلن گرنت و تصاویر آن توسط سایمون بیزلی طراحی شده بود. این مجموعه داستان گذشتهی لوبو را تا حد بسیار زیادی تغییر داد؛ او بعد از اینکه به طرز وحشیانهای تک تک افراد هم نسل خود را به قتل رساند، تبدیل به آخرین فرزند زارنیان شد. همین مینی سری چهار قسمتی، چندین مینی سری و قسمتهای ویژه مختلف را در پی داشت؛ مجموعههایی مانند Lobocop (پارودی روبوکاپ)، Blazing Chain of Love، Paramilitary Christmas Special (در این مجموعه لوبو با ایستر بانی قرارداد بست تا به دستور او بابانوئل را به قتل برساند)، Infanticide (در این مجموعه، لوبو دختر و همچنین تمام فرزندان خود را دخترش جمع کرده بود تا با هم او را به قتل برسانند، کشت)، Convention Special و Unamerican Gladiators (لوبو در این مجموعه نقش مهمی در یک برنامه تلویزیونی سرگرم کننده اما مرگبار را برعهده داشت).
لوبو با استفاده از یک قطره از خون خود میتواند تمام بدنش را دوباره بسازد
طنز سیاه و تاریک سایمون بیزلی به طرز خیلی خوبی با داستان و تصاویر هنری مجموعه لوبو همخوانی داشت؛ مجموعهای که در آن شخصیتهای پس زمینه و مکمل بیشماری در هر ماجرا به قتل میرسیدند یا یکی از اعضای بدن خود را از دست میدادند. علاوهبر این، لوبو باری دیگر در مجموعه اختصاصی خود در شرکت دی سی ظاهر شد. این مجموعه ۶۴ قسمت داشت و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹ منتشر میشد. او بهطور مرتب در قالب شخصیت مهمان در مجموعههای مختلف حضور پیدا میکرد و حتی در خط داستانیای که بین شرکتها به وجود آمده بود، با شخصیتهای غیر-شرکت-دی سی، مانند «ماسک»، «جاج درد» و « Authority» تعاملاتی داشت. در طی مجموعه کراس اوری دی سی و مارول، او با ولورین مبارزه کرد و به خاطر رأیهایی که طرفداران ثبت کرده بودند، در این نبرد با شکست روبهرو شد. لوبو همچنین برای مدت کوتاهی در خط داستانی کراس اوری بین شرکت دی سی و مارول یعنی JLA/Avengers حضور یافت و بهگونهای نشان داده شد که او در حال مبارزه کردن با اعضای گارد امپراطوری Shi'ar است؛ هرچند که پایان و نتیجه آن اصلا نشان داده نشد.
در برههای از زمان، قرار بود که یک انیمیشن سریالی و یک بازی ویدیویی با حضور او ساخته شود اما درنهایت هر دو متوقف شدند. بااینحال در سال ۲۰۰۰ یک وب سری با ۱۴ قسمت ساخته شد که داستان آن حول محور لوبو میچرخید. براساس گفتههای گریفین، این شخصیت برای این خلق شده بود تا طعنه و کنایهای برای ضدقهرمانان بسیار خشنی مانند ولورین و پانیشر باشد. همه چیز در رابطه با او در ابتدا بسیار عجیب و غریب و افراطی بود؛ از داستان منشاء او گرفته تا قدرتهایی که داشت و حتی زبانی که با آن صحبت میکرد. درنهایت همان تغییراتی که آلن گرنت و سایمون بیزلی در آن اعمال کردند باعث افزایش روز افزون محبوبیت لوبو شد. این شخصیت در ۸۱۹ کتاب کمیک حضور داشته و فقط در قسمت اول سری کتاب کمیک Lobo's Back به نام The Final Fragdown، قسمت دوم سری کتاب کمیک Lobo's Back به نام Heavin is...A 4-Letter Word و همچنین قسمت سوم همین مجموعه به نام If the Jackboot Fits... جان خود را از دست داده است.
- لیگ عدالت بینالملل:
لرد مانگا، لوبو را استخدام کرد تا اعضای تیم لیگ عدالت بینالملل یعنی مارشن من هانتر، بیگ باردا، راکت رد و « G'Nort» را به قتل برساند. زیرا تمام اعضای نام برده شده، بهدنبال لرد مانگا و «کلاستر» بودند تا بتوانند مستر میراکل را از چنگ آنها آزاد کنند. جالب است بدانید که میزان دریافتی لوبو از این قرارداد، ذخیره مواد غذایی «دلفین میکس»، آن هم به مدت ۱۰ سال بود که معامله بسیار خوبی برای دلفینهای فضاییاش به حساب میآمد. زمانیکه لوبو توانست خودش را به اعضای لیگ عدالت برساند، لباس مخصوص و زره راکت رد را نابود کرد و تقریبا مارشن من هانتر را هم کشت. اما در همین لحظه بیگ باردا از چوب پر قدرت خود استفاده کرد و با استفاده از تله پورت، لوبو را به نقطه دیگری از زمین برد؛ جایی که لوبو روی گای گاردنر افتاد.
گای گاردنر در آن برهه زمانی به آغاز کردن یک مبارزه، آن هم با کسی که بهتازگی به شخصیت گرین لنترنی خود بازگشته بود، مشغول بود. بعد از یک مبارزه کوتاه که درنهایت با مداخلهی بوستر گلد و بلو بیتل به پایان رسید، لوبو متوجه شد که اعضای لیگ عدالت خیلی زود بازخواهند گشت به همین دلیل تصمیم گرفت تا یک دروغ خوب سر هم کند. درنهایت همین ماجرا و همین دروغ باعث شد تا لوبو بتواند به همراه سایر اعضای تیم به آپوکالیپس برود. بیگ باردا تمام اعضای گروه را با استفاده از بوم تیوب به آپوکالیپس فرستاده بود تا با هم مستر میراکل را نجات دهند. در این سرزمین، لوبو تا حد زیادی تلاش کرد تا قرارداد خود را با موفقیت انجام دهد اما توسط لرد مانگا که خودش با دارک ساید قرارداد بسته بود، متوقف شد. در پایان این خط داستانی، لوبو توانست دستمزد خود را بهطور کامل دریافت کند اما از اینکه نتوانست همه را به قتل برساند، بهشدت عصبانی بود.
- لوبو کوچک:
در طی ماجراهای خط داستانی Sins of Youth که در آن «کلریون» چندین ابرقهرمان بزرگسال را تبدیل به کودکان کم سن و سال کرد، لوبو در بدن یک نوجوان گیر افتاد و قادر به انجام هیچ کاری نبود. او تلاش کرد تا کلریون را مجبور کند کخ او را به همان سن و سال طبیعی خودش بازگرداند اما متوجه شد که او دیگر در آن وضعیت، دربرابر جادوهای کلریون کاملا مصون است و هیچ تاثیری روی او ندارد. لوبو با این اوصاف تصمیم گرفت که این وضعیت خود را بهعنوان «نوجوان برتر» بپذیرد. به همین ترتیب او با یک سری ابرقهرمان نوجوان دیگر متحد شد؛ تیمی ابرقهرمانیای که نام خود را یانگ جاستیس گذاشته بودند. آنها به همراه هم به ماجراجوییهای مختلفی رفتند.
در طی مدت زمانیکه لوبو کوچک بهعنوان یکی از اعضا در این تیم حضور داشت و فعالیت میپرداخت، کم کم نسبت به یکی از همتیمیهای خود به نام «امپرس» احساس پیدا کرد و حتی یک بار هم با او به قرار ملاقات رفت. در طی خط داستانی Our Worlds At War، درحالیکه اعضای تیم یانگ جاستیس برای انجام یک مأموریت به آپوکالیپس فرستاده شده بودند، لوبو توسط ارتشی از پارا دیمنها به طرز وحشتناکی زخمی شد و درنهایت هم به ظاهر توسط «بلک ریسر» به قتل رسید. در طی مدت زمانیکه بدن بیجان او روی زمین افتاده بود، یک ارتش از کلونها به وسیلهی قطرههایی از خون او، بازسازی شدند. آنها بعد از به وجود آمدن، بلافاصله به همان سن و سال بزرگسالی خود برگشتند و به طرز وحشیانهای به مبارزه با یکدیگر پرداختند؛ این مبارزه تا جایی ادامه پیدا کرد تا درنهایت یکی از آنها بهعنوان مِین من زنده بماند.
لوبو که دیگر حالا به همان ظاهر اصلی و بزرگسالی خود بازگشته بود، همان مسیر قبلی خود را ادامه داد؛ به طوری که انگار عضو شدن او در تیم یانگ جاستیس و همچنین ماجراجوییهایی که با آنها داشت، هیچوقت اتفاق نیفتاده بود. اما موضوع تنها به همین اتفاق ختم نشد زیرا زمانیکه بعدها، لوبو باری دیگر با همتیمیهای سابق خود برخورد کرد، اینگونه نشان داده شد که لوبو هیچ خاطرهای از برهه زمانیای که با این تیم سپری کرده بود، نداشت. علاوهبر این، خون لوبو فرد دیگری به نام اسلوبو را هم خلق کرده بود؛ یک کلون که رشد او کاملا متوقف شده بود و به شکل یک نوجوان لاغر و نحیف باقی مانده بود. در طی همان مدت زمانیکه کلونهای بزرگسال لوبو به طرز وحشیانهای در حال مبارزه با یکدیگر بودند، اسلوبو در کشتی یانگ جاستیس مخفی شده بود و درنهایت به همراه آنها به سیاره زمین بازگشت تا بلکه به این طریق بتواند جایگاه لوبو را در این گروه ابرقهرمانی به دست بیاورد.
- 52:
او آنقدر در جهنم و بهشت خرابی به بار آورد و افراد مختلف را مورد آزار و اذیت قرار داد که برای همیشه کاملا از زندگی بعد از مرگ منع شد
در مینی سری 52 که در سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ منتشر شد، لوبو بعد از یک وقفه نسبتا طولانی دوباره در داستانهای کمیکی ظاهر شد. او در این برهه زمانی، با گروهی از قهرمانان (شامل ادم استرنج، انیمال من و استار فایر) برخورد کرد و متوجه شد که این قهرمانان بعد از ماجراهای خط داستانی Infinite Crisis که در سالها ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ منتشر شده بود، در فضا تنها ماندهاند. در کمال تعجب همه، لوبو هیچکدام از آنها را به قتل نرساند. لوبو اظهار کرد که او یک مذهب پیدا کرده است و قصد دارد که رهبر معنوی و روحانی تمام بخش ۳۵۰۰ شود؛ بخشی که توسط یک مهاجم شناخته نشده به طرز بدی نابود شده بود.
لوبو در آن برهه زمانی، محافظ و سرپرست کنونی Emerald Eye of Ekron به حساب میآمد. بعد از کمک کردن به این شش قهرمان سردرگم در مبارزه با لیدی استیکس و همچنین شکست او، لوبو به سراغ خدای ماهیگونهای که سه سر هم داشت رفت و Emerald Eye را برای او برد. این خدا هم قبول کرد که در عوض، او را از شر آن قول «عدم خشونتی» که به خودش داده بود، خلاص کند. زمانیکه به لوبو گفته شد که این چشم امرالد تنها چیزی است که میتواند این خدای ماهیگونه را به قتل برساند، او تصمیم گرفت که قید منافع خود را بزرند و آن را منفجر کرد.
- یک سال بعد:
در این برهه زمانی، لوبو در یک مینی سری کراس اوری دو قسمتی به نام Deadly Serious که در اوت سال ۲۰۰۷ منتشر شده بود، ظاهر شد و برخوردهایی هم با بتمن داشت. علاوهبر بتمن، لوبو با اعضای تیم تین تایتانز و بلو بیتل هم در مجموعههای مخصوص به خودشان مبارزه کرد. او قصد داشت تا با انجام این کارها، یک موشک را متوقف کند اما درنهایت در این مأموریت خود با شکست روبهرو شد.
در خط داستانی مینی سری Reign in Hell اینگونه اعلام شد که روح لوبو برای مدت زمانی در جهنم گیر افتاده بود؛ آن هم به خاطر قراری که او با نرون در طی خط داستانی Underworld Unleashed در سال ۱۹۹۵ با نرون گذاشته بود. حضور روح لوبو در جهنم به این صورت بود که عذابهای او و همچنین گناهان و عذاب و وجدان لوبو باعث قدرتمندی یک سلطنت کامل در جهنم میشد و بهعنوان نیروی اصلی آن به کار گرفته میشد. ظاهرا، لوبویی که همه ما قبل از این مشاهده میکردیم، تنها یک کلون از لوبوی اصلیای بود که توسط «نرون» خلق شده بود و قرار بر این بود که روی کل جهان رها شود. در طی نبردی که بین اتریگن و بلو دویل داشتند، لوبو بالاخره آزاد شد. او بعد از آزاد شدن، تصمیم گرفت که به جهنم برود و به همین ترتیب، مسیر خود را به طرز وحشیانهای هموار میکرد و لحظه به لحظه به جهنم نزدیک میشد. او قصد داشت تا نرون، کسی را که او را زندانی کرده بود، پیدا کند.
حال اتریگن برای اینکه بتواند زمان کافی را برای خودش بخرد و انرژی و نیروی کافی را برای مبارزه با لوبو به دست بیاورد، روح بلو دویل را دزدید و به او اعلام کرد که او باید برای به دست آوردن دوبارهی روح خود، با لوبو مبارزه کند. در طی همین وحشیگریها، لوبو سر «زاتارا» را قطع کرد. طولی نکشید که حمله و کشتارهای او توسط زاتانا متوقف شد. بااینحال، زمانیکه زاتانا فهمید که نمیتواند بدون کشتن لوبو، او را بهطور کامل متوقف کند، تصمیم گرفت که به سادهترین روش، ابتدا او را منجمد و درنهایت او را به همان شکل رها کند. بعدها، اینگونه نشان داده شد که لوبو در حال کمک کردن به اعضای لیگ عدالت آمریکا است تا آنها بتوانند مأموریت خود را در جهنم با موفقیت به پایان برسانند. در طی این ماجرا، لوبو به «فایر» کمک کرد تا خدایی به نام «پلوتوس» را شکست دهد.
بعد از گذشت مدتی، لوبو دوباره در سال ۲۰۱۰ در طی ماجراهای خط داستانی روشنترین روز ظاهر شد. در این برهه زمانی، اتراسیتیس، لوبو را استخدام کرد تا برخی از دشمنانش یعنی هال جوردن، «کارول فریس» و همچنین سنیسترو را نابود کند. بااینحال، او در انجام مأموریت خود با شکست روبهرو شد و زمانیکه در حال ترک کردن سیاره زمین بود، یک حلقه رد لنترن به دست آورد و آن را دستش کرد. بعد از این ماجرا، مشخص شد که لوبو اصلا در ماموریتش شکست نخورده بود و تنها اینگونه به نظر میرسید. اینگونه نمایش داده شد که درواقع لوبو توسط اتراسیتیس استخدام شده بود تا یک برنامه نمایشی به راه بیاندازد و در مقابل اعضای ارتش گرین لنترن، او را خیلی خوب نشان بدهد.
- R.E.B.E.L:
در این برهه زمانی لوبو همچنان آن حلقه قرمز رنگ خود را در دست میکرد و زنجیری هم به دور گردنش داشت. او توسط فردی به نام وریل داکس استخدام شد. در طی مدت زمانیکه او تحت نظارت وریل داکس بود و زیر دست او کار میکرد، با «Altin Ad'Ms» که گرین لنترن بخش ۲۸۲۸ محسوب میشد، به مبارزه پرداخت. بعدها لوبو فریب داده شد که هنوز یکی از زارنیانهای دیگر زنده است اما طولی نکشید که مشخص شد این زارنیان دروغین، درواقع دختر «استریلد استورم» بوده است. او از ترکیب قدرتهای خود و همچنین یک سری مواد شیمیایی استفاده کرد تا لوبو را گیج کند. به همین دلیل، زمانی هم که لوبو به واقعیت این نیرنگ پی برد، استریلد را به قتل رساند و انتقام خود را گرفت. بعد از اینکه لوبو ردِ استریلد را زد و به سرزمین Psion رسید و در آنجا با واقعیترین و تنها دوست استریلد یعنی «اسمیت» برخورد کرد و به مبارزه با او پرداخت.
علی رغم اینکه لوبو به رفتارهای وحشیانه و خشنش معروف است، اما در برههای از زمان به خودش قول داد که هیچ رفتار خشونتآمیزی را انجام ندهد
این مبارزه تنها زمانی متوقف شد که لوبو در حال پیروز شدن بود و ترجیح میداد که بهجای مبارزه کردن، تا جایی که میتواند نوشیدنی بخورد. ساعتها بعد اینگونه نشان داده بود که لوبو و اسمیت در یک رستوران به سر میبرند و در همین حین که نوشیدنیهای مخصوص خود را میخورند، داستانهایی هم از دوران جنگ خود تعریف میکنند. لوبو در همین حین برای اسمیت توضیح داد که او نباید از دست لوبو عصبانی باشد بلکه باید از دست استارو عصبانی شد زیرا او استریلد را به سراغ لوبو فرستاده بود. لوبو درواقع کلید اصلی استارو فاتح و همچنین زیر دستان او بود. در آخرین لحظه ما شاهد این بودیم که لوبو و اسمیت در حال حمله کردن به استاروی کاملا بیدفاع بودند. لوبو با شکست دادن استارو میتوانست از امنیت سیاره Rann، Vega System و همچنین خود کهکشان اطمینان حاصل کند.
در طی مدت زمانیکه لوبو زیر نظر وریل داک کار میکرد، وظیفه داشت تا به او در مبارزهاش در مقابل «پدرش» یعنی برینیاک و همچنین فردی به نام Pulsar Stargrave (یک سلاح دستگیر شده)، کمک کند. با اینکه لوبو در همین حین گراز فضایی خود را از دست داد، اما درنهایت توانست سیاره کولو را نجات دهد؛ اما مأموریت با موفقیت انجام نشد و برینیاک به همراه Pulsar Stargrave از آنجا فرار کردند. بعد از این ماجراها، لوبو به عضو ارشد لژیون وریل داکس که در سیارهای به نام Rann قرار داشت، تبدیل شد. لوبو اصلا از اتفاقات مهمی که حول محورش رخ میداد خبر نداشت. در همین برهه زمانی Psionها در تلاش بودند تا کلونهایی از لوبو را خلق کنند تا بلکه بتوانند به این طریق نژاد زارنیان را بازگردانند. این اتفاق باعث میشد تا Psionها کاملا غیرقابل توقف و شکست شوند. بااینحال، این مجموعه پیش از اینکه این نقشه بهطور کامل عملی شود، به پایان رسید.
- New 52 و دث استروک:
لوبو در طی اولین حضور خود در مجموعه New 52، بهصورت کاملا بیهوش، آن هم در میان بدن بیگانههای دیگر، در خرابههای کشتی نابود شدهی او به نام The Ark که برده جابهجا میکرد، پیدا شد. بعد از گذشت مدتی، لوبو از نیو مکزیکو به یک زندان در کلورادو که از امنیت بسیار بالایی برخوردار بود، منتقل شد. او در همین برهه زمانی، یک بار تلاش کرد تا از این زندان بسیار امن فرار کند؛ تلاشی که باعث شد تا میزان قدرت بسیار زیاد او و همچنین وحشیگریاش تا حد بسیار دقیقی مشخص شود. با اینکه این زندان از امنیت بالایی برخوردار بود و دستگاههای تضعیف کننده زیادی برای او در سرتاسر این زندان وجود داشت، اما درنهایت لوبو توانست تمام این لایحههای امنیتی و حفاظتی را از بین ببرد و بالاخره از آنجا فرار کند.
لوبو بهراحتی تمام افرادی را که تلاش میکردند او را متوقف کنند و جلوی فرارش را بگیرند، به قتل میرساند. او در این برهه زمانی، خیلی بیشتر از قبل از اینکه به زندان بیفتد، نسبت به سیاره زمین کینه و نفرت داشت. لوبو به خودش قول داده بود که هر طور شده این سیاره را نابود کند. لوبو پیش از اینکه بهطور کامل محیط زندان را ترک کند، به سراغ رئیس آنجا یعنی «ماکسیم» رفتند و او را هم به قتل رساند. البته ماکسیم قبل از مرگش، افرادی به نام دث استروک، «Zealot» و همچنین اعضای تیم امگا را استخدام کرده بود تا به سراغ لوبو بروند و او را شکست دهند. درنهایت لوبو روی کشتی The Ark متوقف شد؛ آن هم درست چند ثانیه پیش از اینکه بتواند کار خود را با موفقیت به پایان برساند.
- New 52 و استورم واچ:
در مجموعه New 52 و در خط داستانی استورم واچ، لوبو با ظاهری حضور پیدا کرد که شباهت خیلی زیادی به ظاهر پیش از مجموعه New 52 او داشت. همین موضوع باعث شد تا همه به این نتیجه برسند که نسخهی لوبو که در خط داستانی دث استروک به تصویر کشیده شد، دستخوش تغییرات شده بود. از همین رو به نظر میرسید که این نسخه از لوبو که در این خط داستانی نشان داده شده، همان نسخهای است که قصد دارند با آن سایر مسیر را هم ادامه بدهند و درکنار آن بمانند. در قسمت ۲۰ سری کتاب کمیک Stormwatch، لوبو توسط یک موجود بیگانه و عجیب و غریب فریب داده شد. آنها قصد داشتند با پیش کشیدن بحث دلفینهای فضایی، لوبو را گمراه کنند تا بلکه به کمک او بتوانند به هدف واقعی خود برسند. لوبو هم که عاشق دلفینهای فضایی بود و آنها بهنوعی نقطه ضعف او محسوب میشدند، این قرارداد را پذیرفت.
- Villains Month:
جالب است بدانید، نسخهای از لوبو که در خط داستانی دث استروک و همچنین استورم واچ نشان داده شد، درواقع یک دغلباز بود. درواقع نسخه اصلی لوبو در این برهه زمانی لباس خاصی بر تن میکرد که تفاوت بسیار زیاد و شدیدی با نسخههای قبلیاش داشت. البته لازم به ذکر است که با وجود تغییرات خیلی زیاد ظاهر لوبو، شخصیت او همچنان به همان شکل قبل بود. نسخه واقعی لوبو با استفاده از اطلاعاتی که به دست آورده بود، متوجه شد که آن نسخه دغلباز و فریبکار، روی سیاره زمین قرار دارد. به همین ترتیب لوبوی واقعی به سرعت به سمت سیاره زمین رفت تا با این دغلباز که نام خود را هم The Main Man گذاشته بود، ملاقات کند.
- DC Rebirth:
او تا به امروز، در قالب یک اردک، مربی باشگاه و یک کلون هم ظاهر شده است؛ او در خط داستانی Marvel/DC Amalgam تبدیل به اردک شد، آن هم به خاطر اینکه با هاوارد اردک ترکیب شده بود
در مجموعه ریبوتی DC Rebirth، تاریخچه و داستان گذشتهی لوبو درست همانند شخصیتهای دیگر دی سی، باری دیگر دستخوش تغییرات شد. او حالا دیگر شباهت خیلی زیادی به نسخه اصلی و ابتدایی خود داشت. در این برهه زمانی، لوبو یک تاریخچه و گذشته بهعنوان یکی از اعضای اصلی تیم جوخه انتحاری آماندا والر داشت؛ آن هم درکنار اعضای دیگری مانند «امرالد امپرس»، «دکتر پولاریس»، «جانی سارو»، «سایکلتران» و «Rustam». آنها در اولین و آخرین مأموریت خود درکنار یکدیگر، با موفقیت توانستند وظیفهی خود را به پایان برسانند اما سایکلتران بیشتر اعضای این تیم را متقاعد کرد تا از دستگاهی که قرار بود از آن محافظت کنند، استفاده کنند. آنها قصد داشتند تا با استفاده از این دستگاه، قدرتهای خود را افزایش دهند. از طرف دیگر، از آنجایی که لوبو هیچ تمایلی به داشتن قدرت نداشت، از آنها فاصله گرفت.
بااینحال، آماندا والر موافقت کرد که دستمزد لوبو را دو برابر کند، البته به شرط اینکه او هم سایکلتران را به قتل برساند (آماندا والر به اعضای تیم قول داده بود که در مقابل همکاری آنها جایزههایی به آنها بدهد، بهطور مثال به لوبو قول پول داده شده بود). لوبو با پیشنهاد والر موافقت کرد اما درست زمانیکه در حال انجام دادن این کار بود، Rustam اعلام کرد که سایکلتران همانند یک بمب زنده است و اگر آنها از محدوده و خط قرمز خود خارج شوند، آنها را منفجر خواهد کرد. انفجاری که در جزیرهای که آنها روی آن قرار داشت، رخ داد، باعث شد تا بخش زیادی از ساکنان آن جزیره جان خود را از دست بدهند و تمام اعضای تیم وارد کما شدند. بعد از این ماجرا، آماندا والر تصمیم گرفت تا شکست فاجعهآمیز خود را پنهان کند و در رابطه با آن با هیچکس صحبت نکند. به همین دلیل، به افراد خود دستور داد تا تمام اعضای این تیم را به یک زندان خاص که هیچ مدرکی از آن در هیچ کجا ثبت نشده بود، منتقل کنند.
بااینحال، مکسول لرد از وجود این تیم و اعضای آن با خبر شد. از همین رو از قدرتهای کنترل ذهن خود روی آماندا والر استفاده کرد تا او را مجبور کند که محل دقیق اعضای این تیم را فاش کند. بعد از فهمیدن محل دقیق زندان، مکسول به آنجا رفت و این اعضا را فراری داد. لوبو به محض اینکه آزاد شد، به همتیمیهای سابق خود پیوست تا تمام مامورهای آنجا را به قتل برسانند. در همین حین، مکسول یک پیشنهاد کار به آنها ارائه کرد. اگر آنها به تیم Nightmare Army میپیوستند، میتوانستند شانسی برای کشتن آماندا والر پیدا کنند. لوبو با کمک کردن به مکسول لرد موافقت کرد اما به مکس اخطار داد که از هیچکدام از قدرتهای خود روی او استفاده نکند. جالب است بدانید که بهطور کنایهآمیزی، مکسول از قبل ذهن او را دستکاری کرده بود.
اعضای این گروه بهطور مخفیانه به درون Belle Reve رفتند تا والر را پیدا کنند. اما طولی نکشید که با اعضای جدید تیم جوخه انتحاری روبهرو شدند. این گروه، با تیم لیگ عدالت متحد شده بودند تا آنها را متوقف کنند. زمانیکه نبرد بین این دو گروه آغاز شد و غوغا حسابی به اوج خود رسید، لوبو تصمیم گرفت که این ماجرا را رها کند و مستقیم به سراغ آماندا والر برود. با اینکه والر به همراه ددشات در تلاش بودند تا به وسیله اسلحه او را زمین بزنند و اجازه نزدیک شدن را به او ندهند، اما لوبو بالاخره توانست آنقدر خود را به آنها نزدیک کند که زنجیر مخصوص خود را به دور والر بیاندازد. بااینحال، این ماجرا آنطور که باید و شاید مطابق میل لوبو پیش نرفت و خیلی زود بتمن مداخله کردن و با کنار زدن لوبو، به آنها اجازه داد که زود مکان را ترک کنند. والر و ددشات مدام در حال شلیک کردن به سمت لوبو بودند اما با وجود آسیبهایی که دیده بود، به خاطر توانایی و فاکتور بهبودیای که داشت، مدام بدن او درمان میشد و نسبت به قتل پیشرفت میکرد.
درست زمانیکه بهطور کامل بهبود پیدا کرد، از یک طرف با ددشات درگیر شد و از طرف دیگر مدام سعی میکرد که زنجیر خود را به دور آماندا والر بیاندازد و او را خفه کند. پیش از اینکه او بتواند کار خود را با موفقیت انجام دهد، بتمن دوباره در این ماجرا مداخله کرد و یکی از بمبهایی که آماندا والر درون سر اعضای جوخه انتحاری قرار میداد، در گردن لوبو تزریق کرد. بعد از تزریق کردن این بمب، آن را منفجر کرد و باعث شد سر لوبو بهطور کامل نابود شود. بعد از اینکه مکسول لرد بالاخره به Heart of Darkness رسید و آن را به دست آمد، از آن روی تمام اعضای لیگ عدالت استفاده کرد تا آنها را تسخیر کند. او در ابتدای کار خود، کاری کرد تا اعضای لیگ عدالت به سراغ همان Belle Reve بروند و آنجا را تسخیر کند؛ البته پیش از اینکه به سراغ تسخیر کردن سرتاسر آمریکا برود. بااینحال، او تصمیم گرفت که سوپرمن را به سراغ آماندا والر بفرستند تا او را دستگیر کند.
درست لحظاتی بعد از اینکه سوپرمن آنجا را ترک کرد، سر منفجر شدهی لوبو هم کم کم بازسازی شد. اولین چیزی که در ذهن لوبو وجود داشت، این بود که به سراغ بتمن برود و انتقام خود را از او بگیرد. او از اینکه دید سرش توسط بتمن منفجر شده، بهشدت عصبانی شده بود. اما در مقابل، بتمن به او گفت که این کار را فقط به این خاطر انجام داد که ذهن و مغز او از دست مکسول لرد راحت شود و لرد دیگر هیچ نفوذی روی او نداشته باشد. لوبو که به خاطر نیت خیر و کار نیک بتمن تحت تاثیر قرار گرفته بود، تصمیم گرفت که تمام تمرکزش را روی پیدا کردن لرد بگذارد. لوبو قصد داشت تا کارهای خوبی را که قبلا قول داده بود، انجام دهد. بتمن تلاش کرد تا واقعیت همه چیز و اینکه ماجرا بهطور کل وارونه شده، توضیح دهد اما لوبو مدام او را نادیده میگرفت. سایر اعضای جوخه انتحاری خیلی زود توانستند سایبورگ را پیدا کنند زیرا بعد ماشینی او، مدام دربرابر نفوذ و کنترل مکسول لرد، مقاومت میکرد.
با اینکه لوبو تا به امروز در دنیای سینمایی دی سی ظاهر نشده، اما این موضوع به آن معنی هم نیست که هیچ لایو اکشنی نداشته باشد؛ در سال ۲۰۰۲ اسکات لبرکت یک اثر ۱۳ دقیقه ویژه کریسمس از این شخصیت ساخت
در همین برهه زمانی، سایبورگ ماهیت و طبیعت «قلب تاریکی» را بهطور کامل توضیح داد. بتمن از سایبورگ خواست تا از یک بوم تیوب استفاده کند و او را به سمت محل کنونی اعضای لیگ عدالت ببرد. اما او نتوانست بهطور کامل به آنها نزدیک شود. در همین حین، پیش از اینکه بتواند آنجا را ترک کند، لوبو به همراه دیگر اعضای جوخه انتحاری، بتمن را قانع کرد تا آنها را هم با خود بیاورد. بتمن که دیگر هیچ گزینه جایگزینی پیش روی خود نمیدید، تصمیم گرفت که با آنها موافقت کند. در صحنهی بعد این خط داستانی، ما شاهد این هستیم که لوبو به همراه دیگر اعضای گروه در حال استفاده کردن از بوم تیوب و همچنین رفتن به محل مورد نظرشان هستند.
آنها که بعد از منتقل شدن توسط تمام مردم واشینگتون دی سی که کاملا شستشوی مغزی داده شده بودند، محاصره شدند، تلاش کردند تا هرچه سریعتر خود را به کاخ سفید برسانند؛ جایی که مکسول در آن قرار داشت و بهشدت در تلاش بود تا نفوذ آن الماس را از بین ببرد. زمانیکه آنها به فضای سرسبز و چمنی کاخ سفید رسیدند، اعضای تسخیر شدهی لیگ عدالت به آنجا رفتند و در کار آنها مداخله کردند. لوبو خیلی زود با سوپرمن درگیر شد و به مبارزه با این ابرقهرمان تسخیر شده پرداخت اما همینطور که مبارزه داشت و به مرور شدت میگرفت، سایر اعضای گروه متوجه شدند که رنگ خورشید در حال تغییر کردن است و در حال تبدیل شدن به سیاه بود. درست در همین لحظه آنها متوجه شدند که اکلیپسو بالای سر آنها در هوا معلق است. همانطور که انتظار میرفت، لوبو درنهایت توسط سوپرمن شکست خورد. درست در طی همان زمانیکه بتمن و کیلر فراست به لوبو کمک میکردند تا بهبودی کامل خود را به دست بیاورد، متوجه شدند که دیگر سایر افراد باقیمانده هم توسط اکلیپسو شستشوی مغزی داده شدند.
بااینحال، بتمن خیلی زود یک نقشه خوب برای شکست دادن اکلیپسو ترتیب داد. به همین ترتیب به لوبو دستور داد تا برای مدت زمانی، کنار بایستد و کاری انجام ندهد. بعد از این دستور، او خودش بلافاصله به درون این نبرد پرید. پیش از اینکه همه چیز دیگر خیلی جدی و ناجور شود، کیلر فراست این نقشه را به پایان رساند؛ او یک منشور کاملا یخی را تولید کرد تا دید لیزری سوپرمن را به سمت خورشید که نقطه ضعف بزرگ اکلیپسو محسوب میشد، هدایت کند. درنهایت انفجاری که به وجود آمد، باعث شد تا نفوذ و کنترلی که روی تمام قهرمانان و شرورها وجود داشت، از بین برود. در پی این اتفاق هم اکلیپسو تا حد خیلی زیادی آسیب دید. از طرف دیگر، یک انفجار متمرکز دیگر هم باعث آزاد شدن لرد شد و درنهایت تمام مردم دنیا از نفوذ و کنترل اکلیپسو بیرون آمدند.
زمانیکه دیگر همه این ماجراها به پایان رسید و همه افرادی که از لحاظ جسمی و ذهنی آسیب دیده بودند، بهبود پیدا کردند، لوبو گراز فضایی خود را پیدا کرد و آماده رفتن از آنجا شد. در همین حین، بتمن به سراغ لوبو رفت و خواست که کمی با او صحبت کند. در همین لحظه، لوبو دست خود را به سمت جیبش برد و به نظر میرسید که همچنان از دست بتمن عصبانی است و میخواهد کاری کند. اما خیلی زود مشخص شد که چیزی بیشتر از یک سیگار نبوده است. لوبو در طی این گفتوگو قدردانی خود را نسبت به بتمن و اینکه او را از شر کنترل و نفوذ لرد آزاد کرده بود، نشان داد. لوبو به بتمن قول داد که هروقت او نیاز داشت، حتما یک کار برای او انجام خواهد داد؛ هر کاری که باشد. او بعد از پایان دادن این گفتوگو، آمادهی رفتن شد و زمانیکه هنوز آنجا را ترک نکرده بود، بتمن به او گفت که یک کار دارد که لوبو میتواند برای او انجام دهد. در کمال تعجب لوبو، بتمن از او خواست تا به تیم لیگ عدالت جدیدی که او در حال تشکیل دادن بود، بپیوندد. لوبو تلاش کرد تا این پیشنهاد بتمن را رد کند و بهانهای بیاورد اما بتمن روی نقطه ضعف لوبو دست گذاشت و گفت که اگر او بخواهد به قولش عمل کند، باید این کار را انجام دهد.
در تمام کتابهای کمیک، لوبو بهعنوان یک شکارچی جایزهبگیر بیرحم به تصویر کشیده میشود. او فقط و فقط یک قانون برای خودش دارد: زمانیکه با کسی قرارداد میبندد، به هر قیمتی که شده باید آن را به پایان برساند، حتی اگر به این معنی باشد که باید جان و زندگی خود را به خطر بیاندازد. جالب است بدانید که اگر در طی مدت زمانیکه او با کسی قرارداد دارد، قرارداد و کار جدیدی به او پیشنهاد شود که پول بیشتری داشته باشد، لوبو به سراغ انجام دادن قرارداد جدید میرود. لوبو قدرت فیزیکی خارقالعادهای را دارد که هنوز محدودیت آن مشخص نیست. قدرت فیزیکی او، درست همانند دیگر قدرتها و تواناییهایش، تا حد زیادی به این بستگی دارد که در آن خط داستانی بهخصوص تا چه حد مورد نیاز است و چه نویسندهای در حال نوشتن داستان او است.
در برخی موارد، لوبو بهعنوان فردی به تصویر کشیده میشود که به سختی از یک انسان معمولی قویتر است اما در عوض در برخی موارد دیگر، قدرتهای فیزیکی او در سطحی تقریبا برابر سوپرمن قرار میگیرد. هر بار که او با اتریگن شیطان برخورد میکند، همیشه اینگونه نشان داده میشود که او از لحاظ قدرتی با او برابر است. لوبو همچنین دارای پایداری و استقامت ابرانسانی است که باز این مورد هم محدودیت آن کاملا به خط داستانی و نویسنده آن بستگی دارد. در برخی شرایط لوبو اینگونه نشان داده میشود که به خاطر یک سری گلولههای مرسوم و معمولی آسیب دیده است. این در حالی است که در برخی موارد دیگر اینگونه نشان داده میشود که استقامت فیزیکی او آنقدر بالا است که میتواند به مبارزه تن به تن با سوپرمن برود، بدون هیچگونه وسیله محافظتی در اعماق فضا زنده بماند و در مقابل سلاحهای نابود کننده سطح بالا و همچنین انفجارهای بسیار بزرگ و پر انرژی مقاومت کند؛ بدون اینکه هیچ صدمه جدیای به او وارد شود.
او در ابتدا بهعنوان یک پارودی و طعنهای به رفتارهای خشونتآمیز ضدقهرمانهای دنیای مارول یعنی ولورین و پانیشر و غیره خلق شد
او توانایی مقاومت چشمگیری را در مقابل مواد شیمیایی گازی نشان داده است. در برخی موارد، لوبو اعلام کرده که جاودانه است و هیچ چیزی او را نمیکشد؛ بعد از اینکه او مرد و به جهنم رفت، شیطانهای خیلی زیادی را مورد آزار و اذیت قرار داد و زمانیکه به بهشت فرستاده شد، آنقدر هرجومرج و نابودی در آنجا به وجود آورد که برای همیشه از زندگی پس از مرگ رانده شد. اگر لوبو بتواند دربرابر آسیبها مقاومت کند، توانایی و فاکتور بهبودی او آنقدر سریع است که میتواند بخشهای آسیب دیده یا بافتهای نابود شده را دوباره بازسازی کند؛ آن هم با سرعتی ابرانسانی و کارایی بسیار بالا که باعث میشود خود لوبو کمترین درد را احساس کند. به همین ترتیب میتوان گفت که لوبو عملا جاودانه است.
او دربرابر تاثیرات پیری و همچنین بیماریهای مختلف کاملا مصون است و از وارد شدن به بهشت و جهنم بهطور کل منع شده است و اصلا نمیتواند وارد زندگی پس از مرگ شود. بهطور مثال، جالب است بدانید که لوبو میتواند بدن خود را از استخر خون خودش بازسازی کند و به ظاهر سلولهای بدن خود را بازیافت کند. در یک برهه زمانی، لوبو میتوانست یک نسخه کپی از خودش را بسازد و بزرگ کند، آن هم به وسیله تک تک قطرههای خونی که از خودش ریخته میشد؛ کسی که تمام قدرتها و استعدادهای او را دارا بود. این قدرت توسط وریل داکس، در طی برهه زمانیکه لوبو با تیم L.E.G.I.O.N. بود، از بدن او حذف شد. اما او دوباره توانست این توانایی خود را در مجموعه Young Justice به دست بیاورد؛ مجموعهای که در آن توسط کلریون جادوگر به دوره کودکی خود بازگشته بود و در طی یک ماموریتی که در آپوکالیپس داشت، تا حد زیادی مجروح شد و حتی به قتل رسید.
همانطور که بالاتر هم به آن اشاره شد، خون او توانست صدها نسخه از کلون لوبو را به وجود بیاورد. بعد از به وجود آمدن این کلونها هم، آنها به مبارزه با یکدیگر پرداختند و آنقدر این نبرد ادامه داشت که درنهایت فقط یکی از آنها زنده ماند (نسخه کنونی). البته یکی دیگر از کلونها هم به نام اسلوبو زنده ماند. این کلون که بعد از گذشت مدتی در حال فروپاشی و نابودی بود، تصمیم گرفت که با دارک ساید قرار بگذارد و خودش را نجات دهد. در مجموعه 52، او دوباره از یک استخر خون خودش را بازسازی کرد اما هیچ کلون دیگری به وجود نیامد به همین دلیل به نظر میرسد که او دیگر این توانایی را در وجود خود ندارد. لازم به ذکر است که لوبو یک حس بویایی بسیار قوی و شگفتانگیز دارد. این توانایی به او اجازه میدهد که بتواند اشیاء مختلف را بین منظومه شمسی پیدا و آنها را دنبال کند. علاوهبر این، توانایی ردیابی جداگانه به لوبو این قدرت را میدهد که افراد مختلف در سرتاسر کهکشان و با فاصلههای بسیار دور پیدا کند و به تعقیب آنها بپردازد.
لوبو یک موتور سیکلت مخصوص فضایی به نام Space Hog دارد که میتواند با سرعت بسیار زیادی حرکت کند و حتی توانایی صحبت کردن و نفس کشیدن هم دارد
لوبو یک مبارز و جنگجوی بسیار خوب محسوب میشود. او در چندین سبک مبارزهای مختلف اعم از مسلح و بدون سلاح کاملا تخصص دارد و همین موضوع او را بسیار قدرتمند میکند. سلاح مورد علاقهی او یک زنجیر بزرگ است که با آلیاژ تیتانیوم ساخته شده و همچنین یک قلاب خیلی بزرگ و محکم که به انتهای این زنجیر متصل است. اغلب اوقات این زنجیر با القابی مانند «شریانبند» مورد خطاب قرار میگیرد و لوبو همیشه آن را به مچ دست راستش میبندد. در برهه زمانیهای مختلف، لوبو از یک سری مواد منفجره قدرتمند و همچنین سلاحهای گرم پیشرفته هم استفاده میکرد. با وجود طبیعت وحشی و بسیار خشنی که لوبو دارد، دارای هوش بسیار بالا و در سطح نبوغ هم هست؛ البته او اغلب اوقات این هوش بسیار بالای خود را در همان جهت وحشیگری و نابودی به کار میگیرد.
او میتواند زهرهای مختلف و البته پیچیدهای را درست کند و در مقابل هم پادزهرهایی را برای همان زهرهای بهخصوص به وجود بیاورد. در یکی از نسخههایی که از لوبو به تصویر کشیده شده، او یک طاعون را بهعنوان یک پروژه علمی ساخت و روی زارنیا آزمایش کرد. همین پروژه علمی باعث شد که تمام افرادی که در این سرزمین زندگی میکردند، در طی یک هفته، جان خود را از دست بدهند. او یک وسیله نقلیه مخصوص هم به نام Space Hog دارد که یک نوع موتور فضایی محسوب میشود و اغلب اوقات لوبو را همراهی میکند. این موتور بهخصوص، توسط خود لوبو طراحی شده و با وجود اندازه بزرگی که دارد، میتواند با سرعت بسیار زیادی فواصل خیلی طولانی را در سرتاسر فضا طی کند. علاوهبر این، این موتور فضایی میتواند از افرادی که از آن استفاده میکنند یا اطرافش قرار دارند، دربرابر خطرات فضایی محافظت کند. جالب است بدانید که این موتور حتی اجازه صحبت کردن و توانایی نفس کشیدن هم دارد.
او همچنین میتواند بخشهای مختلف یک دستگاه سفر در زمان نابود شده را جمع آوری کند و بعد از متصل کردن آنها به موتور مخصوص خودش، آن را تبدیل به یک دستگاه سفر در زمان بکند. جالب است بدانید که لوبو به زبانهای بیگانهی بسیار زیادی مسلط است (براساس گفتههای خود لوبو، او به ۱۷۸۹۷ زبان مختلف تسلط دارد و بهراحتی میتواند از آنها استفاده کند). او تا حد زیادی نسبت به مکانهای مختلف و فرهنگهایی که هر کدام از آنها دارند، اطلاعات دارد. لوبو به رفتارهای عجیب و غریب و همچنین علاقهی بسیار زیادی که به سیگار دارد، معروف است. گفته شده که علاقهی او به سیگار آنقدر زیاد است که حتی یک بار یک سیاره را به خاطر اینکه سیگار مورد علاقهاش را پیدا نمیکرد، بهطور کامل نابود کرد.
در حال حاضر هنوز مشخص نیست که قدرتهایی که او دارد، در تمام مردم نژادش وجود داشت و مشترک بود یا فقط منحصر به او است. در مینی سری کتاب کمیک The Last Czarnian اینگونه عنوان شد که تواناییهای ساخت کلون و همچنین فاکتور بهبودی تقریبا در تمام مردم زارنیانی وجود داشت و مشترک بود؛ همچنین توانایی زنده ماندن در فضای خلاء. پیش از مجموعه ریبوتی دی سی، لوبو توانست در خط داستانی روشنترین روز، به واسطهی اتراسیتیس یک حلقه رد لنترن هم به دست بیاورد و برای یک مدت زمانی از آن استفاده کند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت لوبو در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Superman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با صداپیشگی براد گرت
- انیمیشن سریالی Justice League محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی براد گرت
- انیمیشن سریالی Lobo محصول سال ۲۰۰۲
- انیمیشن سریالی Young Justice: Invasion محصول سال ۲۰۱۲ با صداپیشگی دیوید سوبولو
- انیمیشن سریالی Justice League Action محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی جان دیماجیو
- سریال Krypton محصول سال ۲۰۱۸ تاکنون با بازی امت جی. اسکنلن
- انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: Aquaman: Rage of Atlantis محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی فرد تاتاسیور
- بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی دیوید سوبولو
- بازی Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی تراویس ویلینگهام
- بازی Lego DC Super-Villains محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی دیوید سوبولو