معرفی شخصیت دومزدی، آورندهی آخرالزمان
به نظر میرسد که دومزدی یک موجود عظیم الجثه و بسیار غول پیکر است که هیچ چیز نمیتواند آن را متوقف کند. او این هدف را در ذهن خود دارد که بر هر چیزی غلبه کند و تمام چیزها و افرادی را که در مسیرش قرار میگیرند، نابود کند. او بیشتر از هر زمان دیگری، به خاطر خط داستانی Death of Superman و اینکه این قهرمان بزرگ را در این خط داستانی به قتل رسانده بود، معروف و مشهور شد.
دومزدی یک شخصیت ابرشرور به حساب میآید که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. معمولا بهعنوان مرگبارترین دشمن سوپرمن و همچنین تمام اعضای لیگ عدالت به حساب میآید. این شخصیت توسط نویسنده و هنرمندی به نام دن جورگنز خلق شده است. دومزدی در ابتدا یک حضور کوتاه در قسمت ۱۷ سری کتاب کمیک Superman: The Man of Steel که در ماه نوامبر سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود، داشت. بعد از این کتاب، او بهطور کامل در قسمت بعدی همان مجموعه یعنی قسمت ۱۸ مجموعه Superman: The Man of Steel که در ماه دسامبر سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود، ظاهر شد.
سایت محبوب آی جی ان یک فهرست از ۱۰۰ شرور برتر تاریخ کتابهای کمیک تهیه کرده بود که دومزدی را در رتبه ۴۶ این فهرست قرار داد. دومزدی به خاطر همان خط داستانی The Death of Superman و به خاطر اینکه او تنها فردی محسوب میشد که توانسته سوپرمن را در میدان مبارزه به قتل برساند، به شهرت و محبوبیت زیادی به دست آورده است.
«پدر» دومزدی یک موجود بیگانهی عاری از احساسات و عاطفه به نام «برترون» بود. برترون یک نسلشناس محسوب میشد که چند هزار سال پیش به سرزمین کریپتون آمد؛ آن هم زمانیکه هیولاهای مرگبار و کشندهای جهان را فرا گرفته بودند و قصد نابود کردن آن را داشتند. او عقده و وسواس این را داشت تا یک موجود را خلق کند که بتواند در هر شرایط و محیطی زنده بماند و حتی خود مرگ را هم دور بزند. برترون خیلی زود دستگاه آزمایشی مخصوص خود را آماده کرد تا بتواند فرزند خود را خلق کند.به همین ترتیب برترون تصمیم گرفت که برای خلق فرزند خود، از ترکیب بهترین ژنهایی که تا به آن لحظه در کریپتون زنده مانده بودند، استفاده کند. در ابتدا، اولین کودکی که خلق شده بود در عرض چند ثانیه به خاطر فضای سمی آنجا جان خود را از دست داد.
در اقدام بعدی، برترون به سربازان خود دستور داد تا بافتهای باقیمانده را جمعآوری کنند تا او بتواند آزمایشهای خود را ادامه دهد. هر روزی که میگذشت، یک نوزاد دیگر از باقیماندههای نوزاد قبلی به وجود میآمد. حال این نوزادان خلق شده، همه به یک نوعی کشته میشدند؛ یا به خاطر فضای مسموم آنجا یا به خاطر دما و درجه حرارت بسیار بالا. این آزمایشها بارها و بارها انجام شدند و همه همان نتیجه قبلی را نمایش میدادند. برترون بعد از ۱۰ سال آزمایشهای علمی مختلف، به این موضوع اشاره کرد که کودکش در حال تکامل یافتن است. او کم کم در حال «تسلط پیدا کردن روی نیازهای زندگی برای زنده ماندن بود».
درست همانند دایناسورها، دومزدی هم مربوطبه دوران ما قبل تاریخ میشود
بعد از گذشت مدتی، این نوزاد توانست بهنوعی «محیط را فتح کند». زیرا او توانسته بود که چندین ساعت را در آن فضای مسموم بگذارند بدون اینکه بمیرد. بااینحال طولی نکشید که این نوزاد جان خود را از دست داد؛ البته نه به خاطر فضای مسموم بلکه به خاطر موجودات مرگبار و کشندهای که در آن سیاره ساکن شده بودند. بعد از یک سری آزمایشهای علمی دیگر، دومزدی به وجود آمد و توانست چیزی در حدود ۲ سال را در فضای بیرون از آزمایشگاه زنده بماند، بدون اینکه دچار آسیب شود. دومزدی در طی مدت زمانیکه بیرون از آزمایشگاه بود، تک تک هیولاهایی را که در این سیاره وجود داشتند، به قتل رساند. قرار بر این بود تا دومزدی تبدیل به یک موجود کامل و بینقص شود؛ موجودی که میتوانست با به چالش کشیدن مرگ و همچنین دور زدن آن، برای همیشه زنده بماند. بعد از گذشت مدتی، شرایط بهگونهای شد که برترون دیگر نیاز نداشت تا دومزدی را ازطریق ایجاد کلون و راههای این چنینی، احیا کند.
برترون درنهایت توانست با تغییر دادن دی ان ای The Ultimate Lifeform، کاری کند تا این موجود بتواند هر بار که کشته میشود، خودش را احیا و بازسازی کند؛ هرچند که انجام این کار به قیمت جان خودش تمام شد. علاوهبر این، بعد از گذشت مدتی دومزدی تکامل بیشتری نسبت به قبل پیدا کرد و دیگر دربرابر هر چیزی که منجر به مرگش میشد، مصون شد. متاسفانه از آنجایی که دیگر تمام فکر و ذکر دومزدی، مرگ و کشته شدن شده بود، کم کم نسبت به هر موجود زندهای نفرت پیدا کرد و اصلا دوست نداشت که هیچ موجود زندهای وجود داشته باشد. به محض اینکه او تمام حیوانها را به قتل رساند، به آزمایشگاه برترون بازگشت و هر کسی را که در آنجا بود، کشت.
یکی از اولین موجوداتی که مقابل دومزدی قرار گرفت، دارک ساید بود که آنها یکدیگر را در دنیایی با نام Bylan 5 ملاقات کردند. دارک ساید در این برهه زمانی بهدنبال منابعی میگشت تا بتواند آپوکالیپس را بهجای بهتری تبدیل کند. زمانیکه دومزدی با سرعت زیادی در این سرزمین سقوط کرد، توسط فردی به نام «Master Mayhem» که دوست و متحد بسیار قدیمی دارک ساید محسوب میشد، قرار گرفت. دارک ساید فکر میکرد که دوست قدیمیاش یعنی Master Mayhem غیرقابل کشتن است اما دومزدی بعد از مواجه شدن با میهم، تک تک اندامهای او را جدا کرد و او را کشت. بعد از این اتفاق، دارک ساید این هیولا را به چالش کشید تا یک مبارزه تن به تن را با هم انجام دهند.
او بیشتر از حد طبیعی که دیگر شخصیتهای دنیای دی سی جان خود را از دست دادهاند، مرده است
هیچکدام از آنها نتوانستند کار به خصوصی انجام دهند و درنهایت بهطور کامل جفتشان شکست خوردند. این ماجرا تا زمانی ادامه داشت که دارک ساید مجبور شد تا از آنجا فرار کند زیرا سرزمین Bylan 5 بهشدت در حال سمی شدن بود و این مسمویت در حال کشتن تمام موجودات زنده آنجا بود. در طی همان مدت زمانیکه بعضی از افراد دارک ساید در حال فرار کردن بودند، دومزدی به درون شاتل پرید و خدمه آن را به قتل رساند. بعد از گذشت مدتی او روی سرزمین Khundia سقوط کرد و مسیر نابودی و تخریب خود را دوباره از سر گرفت. به همین ترتیب مردم این سرزمین هم برای نجات دادن خود، نمام ایمان و تکنولوژی خود را به یک سرباز بسیار شجاع به نام «کوبالد» منتقل کردند. او حتی برای مبارزه با دومزدی، زره تقویتی و قدرتی هم به دست آورد.
از آنجایی که کوبالد هیچ راهی برای شکست دادن و کشتن دومزدی نداشت، تصمیم گرفت تا با استفاده از راکت و موشک، این هیولا را مجبور کند که از سرزمین آنها برود. بااینحال این سرباز شجاع، در طی مبارزه با دومزدی و همچنین منفجر شدن موشک، جان خود را از دست داد. بعد از این اتفاق، دومزدی بدون هیچ هدفی در فضا سرگردان و شناور باقی مانده بود. او حتی احتمالا جان خود را از دست داد و دوباره به زندگی برگشت تا بتواند در فضای خلاء آنجا زنده بماند. جهانهای مختلف یکی پس از دیگری متوجه میشدند که اصلا نمیتوانند او را به قتل برسانند به همین ترتیب هم او را تبعید میکردند. آنها امیدوار بودند که دنیاهای دیگر با تکنولوژیهای مخصوص به خودشان بتوانند این هیولا را شکست دهند. دومزدی بلاخره با یکی از اعضای ارتش گرین لنترن به نام «Zharan Pel» برخورد کرد؛ کسی که نتوانست مدت زیادی را مقابل دومزدی زنده بماند.
این برخورد منجر به این شد تا دومزدی به وجود نگهبانان Oa پی ببرد. بالاخره بعد از گذشت مدتی، این هیولا راه خود را به سمت Oa پیدا کرد و در همین حین، گرین لنترنهای خیلی زیادی را که زندگی خود را وقف کرده بودند، به قتل رساند. حتی کار به جایی رسید که یکی از نگهبانان از جان خود گذشت تا بتواند دومزدی را به یک شکاف بُعدی که درون فضا وجود داشت، بفرستد. همین اتفاق باعث شد تا ناخودآگاه، دومزدی به سرزمینی به نام Calaton برسد؛ جایی که مملو از تکنولوژیهای پیشرفته بود. اما مردم این سرزمین با استفاده از این تکنولوژیها هم نتوانستند این هیولا را شکست دهند و به قتل برسانند. او به مدت چندین سال در این دنیا ماند و ترس و وحشت را برای مردم آن به ارمغان آورد.
یکی از خانوادههای سلطنتی که در این سرزمین وجود داشتند، تصمیم گرفتند که زندگیهای خود را بدهند و روحهای خود را متمرکز کنند تا تبدیل به یک موجود «رادیانتی» شوند. رادیانت هم درنهایت بعد از تشکیل شدن، آزاد شد تا به مبارزه با دومزدی بپردازد. این مبارزه چیزی در حدود یک هفته به طول انجامید زیرا دومزدی تا به آن روز اصلا با چنین موجودی برخورد نکرده بود. رادیانت مجبور شد تا بخش زیادی از سرزمین کالاتون را نابود کند که درنهایت بتواند دومزدی را شکست دهد. به خاطر یک سری دلایل، مردم باقیماندهی سزمین کالاتون تصمیم گرفتند که یک مراسم تشییع و خاکسپاری برای دومزدی برگزار کنند. اما به خاطر جرمهایی که مرتکب شده بود، در خود کالاتون دفن نشد. او به یک کشتی مخصوص زنجیر شد و به سمت همان ستارههایی فرستاده شد که در ابتدا از آنجا آمده بود. این کشتی روی سیاره زمین سقوط کرد و برای چندین سال ناشناخته و کاملا خاموش در همانجا باقی ماند.
القاب و اسامی مستعار: موجود آرماگدون، مامور آرماگدون، شکل نهایی زندگی، بازمانده نهایی، مرگ، ماشین جنگی متحرک، قاتل سوپرمن، دیویس بلوم و Living Doom.
تیمها: زندانیان تیمارستان آرکهام، رژیم زمین ۱، ساکنان فانتوم زون، جامعه مخفی ابرشرورها و جوخه انتحاری.
متحدان: بیزارو-دومزدی، کیمو، دث استروک، دکتر دومزدی، دومزبوی، پلاسموس و ویلیام متیوز.
دشمنان: آلورا، بتمن، برترون، بیزارو-دومزدی، قناری سیاه، بلاد ویند، بلو بیتل، بوستر گلد، چاک جانستون، کلاوستر، فرمانده گور، سایبورگ سوپرمن، دارک ساید، دث استروک، دومز اسلیر، ارادیکیتور، ژنرال زاد، گای گاردنر، هالک، هانترس، آیس، امپریکس، کل-ال، کالیباک، کان-ال، لارا لور- وان، لوبو، مانتیس، مارشن من هانتر، مستر میهم، ماکسیما، مون-ال، اوریون، رادیانت، Red Son Superman، اسکورپین، استیل، سوپر گرل، سوپرمن و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، شخصیت دومزدی توسط نویسنده و هنرمندی به نام دن جورگنز خلق شده است. هدف این نویسنده و هنرمند این بود تا کاراکتر شروری را خلق کند که بتواند از لحاظ فیزیکی، سوپرمن را به چالش بکشد. به همین ترتیب، زمانیکه تصمیم گرفته شد تا خط داستانی بعدی سوپرمن درواقع همان مرگ آخرین پسر کریپتون باشد، جورگنز پا پیش گذاشت و طراحی خود را ارائه کرد. اینگونه اعلام شده که شخصیت هالکِ شرکت مارول شباهت زیادی به دومزدی دارد؛ حال چه از نظر اندازه و چه از نظر خصوصیات و ویژگیها. بااینحال تا به امروز هنوز هیچ کس در شرکت دی سی، این موضوع را تایید نکرده است. علاوهبر این، سالها پیش هم یک مبارزه بسیار بزرگ در خانواده لیگ عدالت و همچنین مجموعههای قبلی آنها رخ داده بود که شهر را تا حد زیادی تخریب کرده بود؛ نبردی که در آن «دسپرو» به مبارزه با « J'onn J'onzz» پرداخته بود. کاراکتر دومزدی در ابتدا یک حضور کوتاه در قسمت ۱۷ سری کتاب کمیک Superman: The Man of Steel که در ماه نوامبر سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود، داشت. بعد از این کتاب، او بهطور کامل در قسمت بعدی همان مجموعه یعنی قسمت ۱۸ مجموعه Superman: The Man of Steel که در ماه دسامبر سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود، ظاهر شد. دومزدی در ۴۲۲ کتاب کمیک حضور داشت که تنها در قسمت اول سری کتاب کمیک Superman: Doomed و قسمت ۳ سری کتاب کمیک Superman/Doomsday: Hunter/Prey به نام Book Three جان خود را از دست داده است.
- مرگ سوپرمن:
دومزدی بعد از گذشت مدتها که روی سایره زمین سقوط کرده بود، زیر پوستهی آن به هوش آمد؛ آن هم زمانیکه به خاطر زنجیرهایی که به او بسته شده بود، تنها میتوانست از یک دست خود استفاده کند. او بالاخره توانست از آن مقبره بیرون بیاید و راه خودش را به سمت سطح زمین پیدا کند. در همین حین، او یک گروه از افرادی را که زیر زمین زندگی میکردند، به قتل رساند. دومزدی دوباره در میان موجودات زنده قرار گرفته بود و با اینکه یک دست او به کمرش بسته شده بود، اما باز هم از مسیر خود منحرف نشد. او بعد از اینکه از آن غل و زنجیر (که او را به سفینه بسته بود) آزاد شده بود، همچنان به کشتار خود ادامه میداد و هر کسی که مقابل چشمانش قرار میگرفت، به قتل میرساند. موج خرابیها و نابودیهای دومزدی حتی به بخش حومهای و روستایی شهر هم رسید و آنجا را هم به خاک و خون کشاند. همین موضوع باعث شد تا اعضای تیم لیگ عدالت یعنی آیس، بلو بیتل، بوستر گلد، فایر، بلاد ویند و ماکسیما خیلی زود خودشان را به آنجا برسانند. آنها بعد از اینکه به آنجا رسیدند، تحقیق و بررسی خود را آغاز کردند.
این اعضا که نسخه جدید تیم لیگ عدالت آمریکا را تشکیل داده بودند، بعد از اینکه خودشان را به آنجا رساندند، خیلی سریع تلاش کردند تا یک خانواده را از فاجعهای که انتظارشان را میکشید نجات دهند. همین موضوع باعث شد تا در مقابل این هیولای ناشناخته قرار بگیرند و مبارزه وحشیانهای بین آنها آغاز شود. درست در همین حین هم چند صد مایل به دور از این ماجراها، سوپرمن در شهر مترو پلیس در حال انجام کارهای روابط عمومی و تشکیل ناگهانی تیم لیگ عدالت جدید بود. سوپرمن تا جایی که میتوانست، در تلاش بود تا ترس و وحشتی را که در میان خبرنگاران و رسانهایها به وجود آمده بود، آرام کند. در همین لحظه یک گزارش تلویزیونی حواس او را به خود جلب کرد. این گزارش تلویزیونی در حال نمایش دادن صحنههای مختلف مبارزه در پالایشگاه Lexoil که در اوهایو قرار داشت، بود. این مبارزه که تقریبا به اندازه یک ایالت با مترو پلیس فاصله داشت، همچنان ادامه داشت و به قوت خودش باقی بود.
گای گاردنر که درست مثل همیشه بدون هیچ فکری کار خود را انجام میداد، اولین نفری بود که به سراغ دومزدی رفت و در نبرد تن به تن با این هیولا درگیر شد. هنوز مدت زیادی از شوخیها و مزاح گای گاردنر نگذشته بود که به طرز بدی توسط دومزدی شکست خورد و از میدان مبارزه کنار زده شد. این عضو سابق ارتش گرین لنترن که آغشته به خون خودش بود، رنگ او به مشکی و آبی درآمده بود و حتی صورتش نابود شده بود، اصلا حتی فرصت این را پیدا نکرد که برای تلافی و مبارزه کردن، تلاش کند. فایر که با ترس بسیار زیاد از یک فاصله دور و نسبتا امن در حال تماشای این اتفاق بود، آتش مخصوص پایرو پلاسمایی خود را به سمت دومزدی گرفت. اما حتی این حرارت و آتش هم تاثیر زیادی روی این هیولای غول پیکر نداشت. درحالیکه بئاتریس دا کوستا از پشت در حال حمله کردن به این هیولا بود، بلاد ویند تمام قدرتهایی را در وجودش داشت، جمع کرد و تلاش کرد تا از نزدیک به دومزدی نزدیک شود و حمله خود را آغاز کند.
بلاد ویند بعد از اینکه شاهد این بود که یکی از بهترین و قدرتمندترین ضربههایش هیچ تاثیر خاصی روی این هیولای غول پیکر نداشته، شوکه شد و دیگر هیچ گزینهای را مقابل خود نمیدید. این هیولای وحشی و عظیم الجثه که تنها دست چپ خود را داشت، با استفاده از همان یک دست، ضربه بسیار محکم و وحشیانهای را نثار بلاد ویند کرد و باعث شد تا این عضو جدید تیم لیگ عدالت، به سمت آتشهای نفتی عظیم پرتاب شود. از طرف دیگر، بلو بیتل که دید جان همتیمیاش در خطر است، تلاش کرد تا او را از درون این آتشهای در حال افزایش نجات دهد اما دومزدی به سراغ او رفت و از پشت او را گرفت. درست در همین حین، تد کورد به هویت واقعی بلاد ویند پی برد. اما هنوز مدت زمان زیادی از این اتفاق نگذشته بود که دومزدی از ناحیه گردن، تد را گرفت و بهشدت او را از ناحیه سر مورد ضرب و شتم قرار داد.
بوستر گلد که شاهد نابود شدن بهترین و صمیمیترین دوستش بود، تلاش کرد تا در این ماجرا دخالت کند اما زمان بسیار کمی داشت که بتواند یک میدان نیرو را ایجاد کند. زیرا دومزدی از پایین مشت محکمی را نثار او کرد و همین ضربه باعث شد تا بوستر گلد به سمت آسمان پرتاب شود. در طی همان مدت زمانیکه بوستر در حال فکر کردن به این موضوع بود که قدرت بسیار زیاد این ضربه باعث شده تا حلقه پروازی او فوقالعاده ضعیف شود، سوپرمن به آنجا رسید و او را در میان آسمان و زمین نجات داد. درست در همان لحظه و در همانجا، بوستر گلد بهطور خلاصه برای سوپرمن توضیح داد که تا به آن لحظه در میدان مبارزه چه اتفاقی رخ داده است. به همین ترتیب، این هیولای غول پیکر نام نمادین خود را دریافت کرد. بوستر گلد در میان صحبتهایش به این موضوع اشاره کرد که «انگار روز قیامت (دومزدی) ظهور کرده است». ماکسیما که بهشدت در تلاش بود تا به سراغ دومزدی برود و او را نابود کند. اما درنهایت توسط آیس متقاعد شد تا بلو بیتل را که بهشدت زخمی شده بود، به سرعت به بیمارستان ببرد.
دومزدی بارها و بارها با دارک ساید برخورد داشته است و حتی در طی یکی از مبارزات، او را شکست داده است
زمانیکه سوپرمن بالاخره به میدان مبارزه آمد، مردم بهشدت تلاش میکردند تا بتوانند این نبرد را تماشا کنند. آنها شاهد این بودند که مرد پولادین بهراحتی توانست یکی از ضربههای محکم دومزدی را بگیرد، بدون اینکه حتی دردی بکشد یا بلرزد. همین موضوع باعث شد تا امید دوبارهای در دل مردم جرقه بزند. بااینحال، امید مردم به سوپرمن، خیلی زود دوباره از بین رفت. طولی نکشید که یک مسابقه بهشدت وحشیانه که تا به آن روز اتفاق نیفتاده بود، بین این دو آغاز شد. دومزدی تلاش کرد تا به همان وضعیت ترسناک بودن خود بازگردد. به همین ترتیب، سوپرمن را به سمت خانه یک خانواده بیگناه پرتاب شد. با اینکه هیچ بیگناهی کشته نشد، اما سطح ترسناک و خطرناک بودن ماجرا برای افرادی که در زمان نامناسب در جایی نامناسب قرار داشتند، بهطور کامل مشخص شد.
مبارزه بین آنها همچنان در حال افزایش بود و از سمت اوهایو به سمت ایالت نیویورک که از جمعیت بیشتری برخوردار بود، کشیده شد. در همین لحظه، سوپرمن متوجه شد که یک هلیکوپتر به خاطر دومزدی در حال سقوط کردن است و او باید هرچه زودتر دو سربازی را که در آن قرار داشتند، از خطر کشته شدن نجات دهد. در همین حین هم ماکسیما خیلی زود توانست خود را به ماجرا برساند و در شکست دادن دومزدی به سوپرمن کمک کند. ماکسیما بعد از رسیدن به میدان مبارزه، نبرد وحشیانه خود را با دومزدی آغاز کرد و توجه او را به سمت خودش کشید تا سوپرمن بتواند کارهای خود را به خوبی انجام دهد و به کمک آن دو سرباز برود. طولی نکشید که سوپرمن و ماکسیما با یکدیگر متحد شدند و بهصورت همزمان با دومزدی مبارزه میکردند تا بلکه بتوانند او را شکست دهند.
در یک لحظه سوپرمن تلاش کرد تا از مقابل دومزدی را بگیرد تا بلکه ماکسیما فرصت این را پیدا کند که از جلو به او حمله کند و ضربات قدرتمندش را نثار او کند. حال اشتباه بزرگی که دراینمیان صورت گرفت، ماکسیمابه جایی که از زیر مشت خود را به سمت فک دومزدی ببرد، ضربهاش را به سوپرمن وارد کرد و باعث شد تا مدتی او گیج باشد و تلو تلو بخورد. همین موضوع باعث شد تا دومزدی فرصت این را پیدا کند که از آنجا کنار برود. ماکسیما مدام به این فکر میکرد که چقدر این هیولا سریع است و چقدر سریع توانست خود را از مسیر آنها کنار ببرد. به همین دلیل، از آنجایی که حواسش کاملا پرت بود، توسط دشمن بیهوش شد و حتی یک وَن حامل محموله هم روی او افتاد. بعد از گذشت مدتی، نبرد آنها در حال نزدیک شدن به یک ایستگاه گازی بود و به نظر میرسید که تاکتیکها و استراتژیهای سوپرمن و ماکسیما در حال ته کشیدن است.
در همین حین، ماکسیما یک تیر برق را از درون زمین بیرون کشید تا بهعنوان یک سلاح از آن استفاده کند. اما بهطور ناخواسته و کاملا تصادفی، یک انفجار را در محلهی Kirby County به وجود آورد. زمانیکه دود ضخیم و سیاه در حال از بین رفتن بود، دومزدی اولین فردی بود که به خودش آمد و از آنجا پا به فرار گذاشت. هیولای آرماگدون که حالا دیگر هیچ مانع و چالشی را مقابل خودش نداشت، دوباره مسیر نابودی و تخریب خود را از سر گرفت تا هر چیز و هر کسی را که میبیند، نابود کند. زمانیکه دومزدی در حال ادامه دادن به ماجراجویی بیرحمانه خودش بود، یک تبلیغات تلویزیونی توجه او را به خود جلب کرد؛ یک تبلیغ تلویزیونی که بهصورت رگباری، یک رویداد کشتی را تبلیغ میکرد. همین موضوع باعث شد تا یک هدف خوب و بزرگ در اعماق ذهن او به وجود بیاید و آن هم چیزی نبود جز، شهر مترو پلیس.
بالاخره، زمانیکه سوپرمن هوشیاری خودش را به دست آورد و تاثیرات انفجار را از بین برد، بهدنبال دومزدی افتاد. سوپرمن بلافاصله متوجه شد که دومزدی در حال رفتن به شهری است که او آنجا را خانه خطاب میکرد. زمانیکه سوپرمن مقابل دومزدی قرار گرفت تا مبارزه خود را در مترو پلیس ادامه دهد، سوپر گرل هم از راه رسید اما خیلی زود توسط یک ضربه محکم از میدان به در شد. سوپرمن که دیگر حسابی کبود و خونین شده بود، متوجه شد که تمام تلاشهایش برای وارد کردن آسیبهای حیاتی و مهم به این جانور، کاملا بیفایدهاست. البته طولی نکشید که تصمیم گرفت تا انرژی و تلاشهای خود را روی استخوانهای اسکلتیای که بیرون از بدنش قرار دارند، بگذارد. از آنجایی که مبارزه بین سوپرمن و دومزدی بهشدت بالا گرفته بود و ضربههای آنها یکی پس از دیگری به سمت حریف پرتاب میشد، شوکها و موجهایی را به وجود آورده که باعث شد تا شهر مترو پلیس کم کم نابود شود و به سمت مرز متلاشی شدن برود.
دیگر تا به این برهه زمانی، سوپرمن توانسته بود که بهطور کامل توجه دومزدی را به خود جلب کند؛ آن هم به خاطر دی ان ای کریپتونیای که او در بدن خود داشت. البته سوپرمن هنوز متوجه نشده بود که این هیولای غول پیکر، یک کینه و نفرت خاصی نسبت به مردم کریپتونی دارد. به همین ترتیب، دومزدی توانست تا آسیبهای بسیار مهم و وحشیانهای را به مرد پولادین وارد کند؛ ضرباتی که افراد بسیار معدود و کمی تا به امروز آنها را تحمل کردهاند. درنهایت در یک لحظه، هر دو مبارز ضربههای مرگباری را بهطور همزمان به یکدیگر وارد کردند. همین موضوع باعث شد تا این جنگ عظیم به پایان برسد. درحالیکه تمام دنیا برای از دست دادن سوپرمن عزاداری میکردند، بدن دومزدی به آزمایشگاههای مخصوص برده شد تا آزمایشها و مطالعاتی روی او صورت بگیرد.
حال جالب است بدانید که سایبورگ شرور و بسیار بدی به نام «هنک هنشاو» خود را به شکل سوپرمن درآورد تا بتواند دومزدی را به فضا ببرد و او را در همانجا رها کند. خیلی زود، دومزدی بالاخره احیا شد و دوباره به زندگی بازگشت. بعد از احیا شدن، او متوجه شد که یک بار دیگر در حال سفر کردن در کیهان است.
- جنگهای لیگ عدالت نهایی:
او در طی زندگی خود، میلیونها نفر را به قتل رسانده است؛ از جمله تعداد زیادی از گرین لنترنها
در این برهه زمانی، وقتی که قهرمانان دنیای دی سی متوجه شدند که دومزدی و دارک ساید با یکدیگر متحد شدند و قصد دارند که تمام قهرمانان را از بین ببرند، تیم جدیدی را تشکیل دادند و نام آن را Ultimate Justice League گذاشتند. قهرمانان دنیای دی سی دیگر هیچ گزینهای نداشتند و مجبور بودند که با تمام شخصیتها متحد شوند؛ حتی آنهایی که جان خود را از دست داده بودند. به همین ترتیب، سوپرمن از قدرت لیزرهای حرارتی خود استفاده کرد تا مردهها را به زندگی بازگرداند که درکنار یکدیگر به مبارزه بپردازند. این نبرد چندین سال بهطور انجامید اما درنهایت دومزدی و دارک ساید پیروز این میدان شدند. بااینحال، بعد از این ماجراها دومزدی متوجه شد که دارک ساید قصد دارد تا با استفاده از ارتش شیطانی خود، او را به قتل برساند و نابودش کند. به همین ترتیب خودش زودتر دست به کار شد و دارک ساید را به قتل رساند.
- Hunter/Prey:
در نتیجه اقدامات محاسبه شدهی سایبورگ، دومزدی به فضا رفت و همانطور بدون هیچگونه هدف خاصی در آنجا سرگردان بود. او حتی در طی این مدت زمان، هیچ سیارهای را هم درگیر خودش نکرد. بااینحال، خیلی زود شانس به دومزدی رو کرد و یک خدمه حریص و فرصت طلب توانستند سیاره کوچکی را که دومزدی روی آن قرار داشت و زندانی بود، پیدا کنند. آنها بعد از پیدا کردن دومزدی، او را از آنجا نجات دادند. آنها کل جسم دومزدی را به درون وسیله نقلیه فضایی خود بردند و امیدوار بودند که درون این حجم بسیار بزرگ بتوانند چیز مفید و ارزشمندی را پیدا کنند. علاوهبر این، جالب است بدانید که این خدمه در حال رفتن به سمت آپوکالیپس بودند؛ جایی که دارک ساید بهعنوان یک خدا در آنجا مشغول فرمانروایی بود.
حال دومزدی یک بار دیگر آزاد شده بود، به همین دلیل دوباره کشت و کشتار خود را آغاز کرد و پیروان و وفاداران دارک ساید را کم کم به قتل رساند. به همین ترتیب، «دیساد» که یکی از مشاوران ستیزهجو دارک ساید محسوب میشد، با سوپرمن ارتباط برقرار کرد و از او خواست تا به کمک آنها بیاید. در طی این برهه زمانی، یکی از «مادر باکسها» به سوپرمن داده شد تا بتواند با استفاده از آن، یک بار دیگر با این هیولا روبهرو شود و با او مبارزه کند. کار دومزدی به جایی رسیده بود که مشغول نابود کردن و ازبینبردن دارک ساید بود و داشت کارش را یکسره میکرد. میتوان گفت که این مبارزه، کاملا یک طرفه به حساب میآمد و دومزدی به بالاترین سطح قدرتمندی خود رسیده بود. حتی Omega Beams افسانهای دارک ساید، که تصور میشد که بتواند هر چیز و هر کسی را نابود کند، هیچ تاثیری در شکست دادن دومزدی نداشت و هیچ آسیبی به او وارد نشد.
دیساد که این وضعیت وحشتناک را دیده بود، موفق شد که یک پورتال به سمت کالاتون باز کند؛ جایی که ظاهرا دومزدی بعد از تبدیل شدن به موجود نهایی، برای اولینبار به قتل رسیده بود. سوپرمن هم به طبع بهدنبال او به کالاتون رفت. در همین حین، او تا حدودی بهطور خلاصه به واسطهی «ویو رایدر» از داستان گذشته و منشاء دومزدی با خبر شد. رادیانت دوباره با دومزدی مبارزه کرد و قصد نابود کردن او را داشت اما درنهایت توسط خود این هیولا که میتوانست خودش را با هر محیطی وفق بدهد، نابود شد. علاوهبر این، سوپرمن هم در این مبارزه با شکست روبهرو شد؛ با وجود اینکه سلاح بسیار قدرتمندی مانند مادر باکس در اختیار خود داشت. در عوض، او از دستگاه زمانی مخصوص ویو رایدر استفاده کرد تا دومزدی را به آینده بسیار دوری که به پایان دنیا یا همان آخرالزمان معروف بود، فرستاد؛ جایی که دیگر هیچ چیز و هیچ کس نمیتوانست از آن شرایط جان سالم به در ببرد.
- جنگهای دومزدی:
در این برهه زمانی، برینیاک که قصد داشت از تاثیرات و اتفاقات رویداد Zero Hour در جریان زمان به نفع خود استفاده کند، در بعد زمان به گذشته رفت. او از تواناییها و قدرتهای خود استفاده کرد تا دومزدی را پیش از اینکه به آخرالزمان برسد، نجات دهد. او حتی بهطور موقت هم در بدن دومزدی ساکن شد اما در اصل هدف او این بود که یک کلون کاملا بی مغز و تفکر از دومزدی بسازد و بهعنوان یک میزبان برای خودش استفاده کند. بااینحال، او خیلی زود یک فاجعه به بار آورد و باعث شد که توجه اعضای تیم لیگ عدالت به سمت خودش جذب شود.
به همین ترتیب اعضای این تیم مانند اوریون، واندر وومن، مارشن من هانتر، فلش، کایل رینر، پلاستیک من و هانترس به تماس نیروهای پلیس جورجیا پاسخ دادند و به آنجا رفتند تا به آنها کمک کنند. اما درنهایت همه آنها توسط برینیاک شکست خوردند، آن هم زمانیکه سوپرمن با دوست دوران کودکی خود یعنی «لانا لنگ» مشغول بود. از همین رو برینیاک/دومزدی تصمیم گرفت تا خرابیهای بیشتری به بار بیاورد تا بلکه به این طریق بتواند توجه سوپرمن را به خود جلب کند. زمانیکه برینیاک بالاخره سوپرمن را پیدا کرد، خیلی راحت و زود توانست سوپرمن را شکست دهد. این در حالی بود که سوپرمن با تمام قدرت خود در تلاش بود تا از کودک لانا دفاع کند و همچنین در حال بردن او به یک مرکز پزشکی بود. به همین ترتیب، برینیاک به سراغ این کودک رفت و او را ربود. او در تلاش بود تا این کودک را زیر نظر خود بزرگ و آن را تبدیل به یک دومزدی جدید بکند؛ دومزدیای که اصلا دربرابر کنترل شدن توسط خودش مقاومت نکند.
در یک خط داستانی، دومزدی با اینکه تنها میتوانست از یکی از دستان خود استفاده کند، تمام اعضای تیم لیگ عدالت را شکست داد
درنهایت سوپرمن توانست با استفاده از یک Psi-blocker نقشههای برینیاک را با شکست روبهرو کند. او با استفاده از همین Psi-blocker توانست دومزدی را از کنترل برینیاک آزاد کند؛ این در حالی بود که «پیت راس» هم به سراغ کودک رفت و او را از این فاجعه نجات داد. بااینحال، میتوان گفت که این کارِ سوپرمن، راهحل اصلی و کامل نبود. زیرا دومزدی دوباره آزاد شده بود و در تلاش بود که مسیر نابودی و مخرب خودش را از سر بگیرد و همه چیز و همه کس را نابود کند. سوپرمن به همراه اعضای تیم لیگ عدالت فکر و تلاش خود را روی یکدیگر ریختند و توانستند این هیولا را در یک وضعیت تله پورتی مداوم قرار دهند و او را در همانجا گیر بیاندازند؛ وضعیتی که مولکولهای او بهطور مساوی در ۴ انتقال دهنده تقسیم شده بود.
- مرگ دومزدی:
زمانی Imperiex جهان را تهدید کرد، چندین شرور مختلف درکنار یکدیگر جمع شدند و تیمی را تشکیل دادند. این تیم که جوخه انتحاری نام داشت، بهدنبال دومزدی رفتند تا او را بازگردانند. دومزدی بهگونهای فریب داده شد که تمام سربازان و نوکران Imperiex را به شکل سوپرمن میدید. همین موضوع باعث شد تا او دیوانه شود و کنترل خود را از دست بدهد. با اینکه دومزدی توانست بهراحتی چندین تن از نوکران Imperiex را شکست دهد، اما اصلا نمیتوانست حریف خودش بشود و در حد و اندازهی او نبود. Imperiex در پایان این خط داستانی هم با استفاده از حجم زیادی از آتش کیهانی، دومزدی را به قتل رساند و او را تا سطح اسکلتی نابود کرد.
- کابوس بازمیگردد:
همانطور که سابقا هم به آن اشاره کردیم، دومزدی تقریبا موجودی غیرقابل کشتن است و اگر هم کشته بشود، مدت خیلی زیادی را بهصورت مرده نمیماند. به همین دلیل، مدتی بعد از اینکه توسط Imperiex نابود شد، دوباره بازگشت. البته این بار، او بهصورت کاملا آرام و مطیع در پایینیترین بخشهای پنتاگون قرار داشت. هرچند که این وضعیت هم خیلی طولانی نشد و بعد از گذشت مدتی جوکر به سراغ او آمد و او را نجات داد. این مرحله از تکامل دومزدی باعث شد تا او هوش بسیار زیادی را نسبت به قبل به دست بیاورد. او دیگر در این مرحله از تکامل، از خویشتن آگاهی برخوردار بود و توانایی فهمیدن و درک کردن را پیدا کرده بود؛ چیزی که در ابتدا به نظر میرسید، او را خطرناکتر و مرگبارتر از قبل کرده بود. به همین ترتیب دومزدی برای اولینبار، زمانیکه در این برهه زمانی با سوپرمن برخورد کرد، دچار شک و تردید شد. درنهایت، دومزدی هوش و نبوغ خود را که تازه به دست آورده بود، فدا کرد تا بتواند سوپرمن را نجات دهد.
بعد از این ماجرا، او مدام توسط شخصیتهای شرور مختلف مورد سوءاستفاده قرار میگرفت و تنها نقش نیروی قدرتی را در ارتش آنها ایفا میکرد؛ شرورهایی مانند دارک ساید و «دکتر سایکو». در طی ماجرا نبرد مترو پلیس که در انتهای رویداد بحران بینهایت رخ داد، سایکو به همراه فرد دیگری به نام «وارپ»، به سراغ دومزدی رفتند و او را از مرکز زمین آزاد کردند و بیرون آوردند. آنها قصد داشتند تا از دومزدی بهعنوان قدرتمندترین نیروی خود در حملهشان به شهر مترو پلیس استفاده کنند. هرچند که او خیلی سریع به واسطهی قدرت و تواناییهای اشتراکی Kal-El و همچنین «Kal-L» با شکست روبهرو شد. در پایان این خط داستانی، دومزدی یک بار دیگر تحت کنترل و نظارت دولت ایالات متحده قرار گرفت؛ بهخصوص تحت نظارت فردی به نام «ساموئل لین» و همچنین عملیات ضد کریپتونی او.
- دنیای کریپتون جدید:
ظهور اخیر دومزدی به زمانی مربوط میشود که شهر کاندور و همچنین ساکنان کریپتونی آن، به سیاره زمین آمدند و در آنجا ساکن شدند. علاوهبر این، کل-ال عمو و عمه خود را به همراه هیئتی از نمایندگان به مترو پلیس آورده بود تا با رئیس جمهور ایالات متحده ملاقات کنند. این ملاقات خیلی خوب پیش رفت. ارتباط بین زور-ال و رئیس جمهور به قدری خوب و حسنه شده بود که آنها حتی درباره تجربه اخیر کارا در Air Force One به شوخی و گفتوگو پرداختند. در همین حین، دومزدی ناگهان از آسمان به زمین آمد، وقفهای در این جلسه ایجاد کرد و باعث ایجاد ترس و وحشت شد.
به همین ترتیب، کل-ال به سرعت به همراه کارا آماده مبارزه شد تا بتوانند هرچه سریعتر کار دومزدی را یکسره کنند؛ دومزدی از حمله خود به زمین تنها یک هدف داشت و به همین دلیل به سرعت به سراغ سوپرمن رفت. دومزدی بهراحتی توانست کارا شکست دهد و او را به سمت یک ساختمان پرتاب کند. او با انجام همین کار توانست بهطور کامل توجه کل-ال را به سمت خود جذب کند. کل-ال توانست مقابل اولین ضربه دومزدی بایستد و آن را مسدود کند. هرچند که موج به وجود آمده به وسیله آن ضربه تقریبا تا شعاع یک مایلی به تمام ساختمانها آسیب زیادی وارد کرد؛ تقریبا درست همانند اولین برخورد آنها و فاجعهای که به وجود آمده بود. کل-ال به خاطر این ضربه تا حدودی گیج و سردرگم شده بود اما پیش از اینکه دومزدی بتواند از این اتفاق سوءاستفاده کند، کارا خیلی زود خودش را دوباره به میدان مبارزه رساند و به او حمله کرد. همین اتفاق به زور-ال و همچنین دیگر کریپتونیها این فرصت را داد تا بتوانند با تمام قدرت خود، به سمت دومزدی حملهور شوند.
جالب است بدانید که برای اولینبار، بوستر گلد این شخصیت را به آخرالزمان تشبیه کرد و از همان زمان این اسم روی او ماند
دومزدی نبرد خود را با مردم کریپتونی آغاز کرد و بیوقفه با آنها مبارزه میکرد. در طی همین ماجرا هم مشخص شد که ساکنان کریپتون کاملا از حضور او روی زمین خبر داشتند. بااینحال، دومزدی هنوز هم میتوانست از پسِ دشمنان خود بر بیاید و حتی یکی از آنها را هم با شدت بسیار زیادی به سمت چندین ساختمان پرتاب کرد. زمانیکه دومزدی مجسمه یادبود کان-ال را به سمت کل-ال و همچنین کارا پرتاب کرد، او مدام به این موضوع فکر میکرد که آیا دومزدی همچنان هوش و نبوغ خود را دارد یا دوباره آن را از دست داده است. کل و زور-ال برای اینکه بتوانند از شهروندان این شهر محافظت کنند (هرچند که تا به آن لحظه بخش زیادی از آنها، منطقه را تخلیه کرده بودند)، تمام ساکنان کریپتونی و همچنین دومزدی را به سمت ماه کشاندند تا نبرد خود را در آنجا ادامه بدهند.
دومزدی توانست دید لیزری و همچنین گرمایی چندین تن از کریپتونیها را تحمل کند. او یک بار دیگر کارا را مورد هدف قرار داد و حتی او را بیهوش کرد تا بتواند او را از میدان مبارزه کنار بزند. زور-ال و «آلورا» که با مشاهده این اتفاق بهشدت عصبانی شده بودند، به تمام ساکنان شهر کاندور دستور دادند که با تمام قدرت و نیرو به سمت دومزدی حملهور شوند. به همین ترتیب آنها در عرض چند لحظه توانستند آنقدر دومزدی را مورد ضرب و شتم قرار دهند که او را تا آستانه مرگ هم پیش بردند. به هر حال، بعد از این ماجرا، ژنرال لین توانست به طریقی، جسد دومزدی را پیدا کند و آن را بازگرداند. او باقیماندههای جسد دومزدی را به لکس لوتر داد و پتانسیل بسیار زیادی را که در جسم او وجود داشت، به لوتر نمایش داد.
به همین ترتیب، لوتر آزمایشها و کارهای خود را روی جسد دومزدی آغاز کرد. او در تلاش بود تا به این نتیجه برسد که چگونه میتواند تولد دوباره او را هدایت کند و کاری انجام دهد که او این بار، قدرتمندتر از هر زمان دیگری بشود. بعد از گذشت مدتی، چندین ایده بسیار خوب به ذهن لکس لوتر رسید؛ یکی از این ایدهها این بود تا به طریقی با او رفتار کند که دلش را به دست بیاورد و درنهایت آن را تبدیل به یک سلاح بیولوژیکی بکند. بازگشت دومزدی تبدیل به یک رویداد بسیار بزرگ و مهم شد. زیرا او توسط یک فرد قدرتمند کریپتونی تا آستانه مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ او بهتازگی از یک مرگ بزرگ بازگشته بود و هنوز قدرت کافی را برای مبارزه نداشت. از آنجایی که لکس لوتر نیروی اصلی احیا و بازگرداندن دومزدی محسوب میشد، مدام به این موضوع فکر میکرد که حالا او، چگونه میخواهد دوباره به وضعیت اصلی و ابتدایی خود بازگردد.
- سلطنت دومزدی:
در این برهه زمانی، رویداد Reign of Doomsday توسط خود شرکت دی سی کامیکس معرفی شد. در طی این خط داستانی، دومزدی تبدیل به شروری میشود که تمام قهرمانانی که در طی ماجرای «مرگ» سوپرمن اصلی ظهور کرده بودند، دوباره دور یکدیگر جمع شوند. فردی به نام «جان هاروی آیرنز» مقابل دومزدی ایستاد و با او به مبارزه پرداخت اما خیلی زود متوجه شد که هیچ چیز و کسی نمیتواند دومزدی را متوقف کند و آنها هر چقدر هم که از قبل خودشان را آماده میکردند، باز هم دربرابر او شکست میخوردند. جان هنری آیرنز با شجاعت و جسارت بسیار زیاد با دومزدی مبارزه کرد اما هیچکدام از ضربههای آهنین و پولادین او، آسیبی به دشمن قدرتمند خود وارد نمیکرد.
به همین ترتیب، جان هنری آیرنز تصمیم گرفت تا از نانو باتهای خود استفاده کند تا بلکه بتواند تک تک سلولهای این جانور غول پیکر را نابود کند. ظاهرا او تا حدودی موفق شد تا با استفاده از رباتهای نانویی خود، سلولهای دومزدی را نابود کند و درنهایت او را شکست دهد. اما تازه این بخشی از ماجرا بود زیرا قدرت بازسازی سلولهای دومزدی آنقدر زیاد بود که این سلولها خیلی زود توانستند خود را دوباره بسازند و نقشهی جان هنری آیرنز را شکست دهند. دومزدی خیلی راحت و زود توانست «استیل» را شکسن دهد. برادر زادهی جان یعنی «ناتاشا آیرنز» با تماشای این صحنه تنها میتوانست گریه کند زیرا دومزدی بلافاصله جان را که بیهوش شده بود، از آنجا برد. دومزدی بعد از انجام این کار، بلافاصله به سراغ دیگر قهرمانان یعنی تیم Outsiders رفت؛ تیمی که درست از زمان تشکیل خود، «Eradicator» را در اختیار داشتند.
به همین ترتیب دومزدی به سراغ آنها رفت تا Eradicator را شکار کند. بعد از کمی بررسی و جستوجو، دومزدی بالاخره توانست Eradicator را پیدا کند. اما پیش از اینکه به سراغ او برود، باید با اعضای تیم Outsiders مبارزه میکرد. درنهایت دومزدی با اعضای این تیم مبارزه کرد و تمامی آنها را شکست داد. بعد از انجام این کار، او به سراغ Eradicator رفت، با او مبارزه کرد و او را هم شکست داد. بعد از این اتفاق، دومزدی هدف بعدی خود را مشخص کرد و این بار تصمیم گرفت تا به شکار «سایبورگ-سوپرمن» برود. به همین ترتیب، دومزدی توانست استیل، سوپر بوی، Eradicator، سایبورگ سوپرمن و سوپر گرل را بگیرد و آنها را به یک سفینه فضایی تسرکتی که توسط یک سری بیگانهی ناشناخته ساخته شده بودند، ببرد.
درحالیکه آنها روی سفینه فضایی بودند، توسط چندین کلون از دومزدی مورد حمله قرار گرفتند؛ کلونهایی مانند یک سایبورگ دومزدی، یک دومزدی زرهپوش، یک دومزدی با قدرت دور جنبی لمس کردنی و همچنین یک دومزدی که توانایی دستکاری انرژی را داشت. سوپرمن بعد از یک مبارزه با لکس لوتر که در آن، او قدرتهای خداگونهی زیادی را از خدای فانتوم زون دریافت کرده بود، به سمت این سفینه فضایی کشیده شد؛ سفینهای که کاملا نامرئی بود. داخل این سفینه نامرئی، خانواده سوپرمن متوجه شدند که دومزدی اصلی، در کما به سر میبرد و کاملا بیهوش است.
او بعد از آخرین تولد دوبارهی خود، بالاخره هوش و نبوغ را به دست آورد اما با این اوصاف سوپرمن توانست راحتتر از قبل او را کتک بزند و شکست دهد
لکس لوتر توانسته بود که بعد از مرگش به دست مردم کاندور، کلونهایی را از او بسازد. به همین ترتیب خانواده سوپرمن توانستند با موفقیت، او را به زندگی بازگردانند و احیا کنند. آنها همچنین علاوهبر این کار، توانستند مغز و ذهن دومزدی مرده را هم نجات دهند. دومزدی بعد از زنده شدن دوباره، به واسطه فاکتور بهبودی و بازسازی خود کم کم در حال بهبود زخمها و آسیبهای خود بود. بعد از انجام این کار، اعضای تیم خانواده سوپرمن توانستند خودشان را به اتاق کنترل این ایستگاه برسانند و متوجه شدند که با سرعت بسیار زیادی در حال رفتن به سمت سیاره زمین هستند. آنها در آنجا، با یک موجود غول پیکر دیگر به نام Doomslayer روبهرو شدند؛ موجودی که ادعا داشت، دیگر زمان مرگ دومزدی رسیده است.
بعدها مشخص شد که این موجود هم درواقع یکی از کلونهای دومزدی است. مثل اینکه این موجود با استفاده از یک مجرای بینهایت، کاری کرده بود که با زمان بیشتری نسبت به کلونهای دیگر تکامل پیدا کند. این موجود در عرض مدت بسیار کم و بهراحتی Eradicator را نابود کرد. او همچنین ادعا کرد که زمین باید برای آینده بمیرد. قاتل دومزدی اعتقاد داشت که نسخه اصلی دومزدی درواقع یک عفونت است. به همین دلیل نقشه کشیده بود تا سیاره زمین را نابود کند زیرا اعتقاد داشت که زمین، محل اصلی «عفونت» دومزدی است. سوپرمن و دوستان او، به همراه نسخه اصلی دومزدی از این سفینه فرار کردند. بعد از این کار، آنها تلاش کردند که از سقوط کردن سفینه روی زمین و همچنین نابود کردن آن جلوگیری کنند. آنها برای انجام این کار، سفینه را به سمت خلیج کوچک مترو پلیس هدایت کردند و درنهایت موفق هم شدند.
بعد از این اتفاق، قاتل دومزدی به همراه کلونهای دومزدی خود به سمت شهر حملهور شد. او کاملا مصمم بود که تمام ردها و اطلاعاتی که از دومزدی در سیاره زمین وجود داشت، از بین ببرد. این کلونها در سرتاسر سیاره زمین پخش شدند و هرجومرج و ویرانی به وجود آوردند. جالب است بدانید که نقشه دوم Doomslayer این بود که تمام دومزدیها را به سمت هسته زمین ببرد. او قصد داشت تا با انجام این کار، این سیاره را داخل برجِ کشتی گسترش دهد و درنهایت آن را از درون نابود کند و با این کار تمام دانش و اطلاعاتی را که از دومزدی وجود داشت، از بین ببرد. در آزمایشگاههای S.T.A.R. Labs متحدان سوپرمن در تلاش بودند تا از بدن اصلی دومزدی استفاده کنند. آنها قصد داشتند تا با این کار، راهی را پیدا کنند که بتوانند کلونهای دومزدی را متوقف کنند.
بعد از گذشت مدتی، دومزدی به هوش آمد اما Eradicator (کسی که تصور میشد که به دست Doomslayer کشته شده است) کنترل و هدایت را در دست داشت. بعد از اینکه Eradicator به همراه دیگر قهرمانان به سمت کلونهای دومزدی حمله کردند، او به دیگران اخطار داد که ذهن و مغز خود دومزدی کم کم در حال بیدار شدن است. در نبرد نهایی، سوپرمن با هوش مصنوعی این سفینه یا کشتی ارتباط برقرار کرد؛ البته پیش از اینکه به هسته زمین برسد. او امیدوار بود که بتواند از این طریق، یک تله پورت انجام دهد، برج را منتقل کند و از منفجر شدن زمین، آن هم از درون، جلوگیری کند. در همین حین، تمام کلونهای دومزدی توسط قهرمانان زمین با شکست روبهرو شدند. بعد از این اتفاق، همه آنها به همان گودالی بازگردانده شدند که برج در آنجا قرار داشت. طولی نکشید که Eradicator هم خودش را به سوپرمن رساند و از او دربرابر قاتل دومزدی دفاع کرد. او بلافاصله، سوپرمن را از برج بیرون انداخت و اجازه داد که خودش بهتنهایی با Doomslayer گیر بیفتد و با او درگیر شود؛ پیش از اینکه این برج تله پورت شود و بهجای دیگری برود.
- جاودانگی:
دومزدی به خاطر ژنتیک منحصربهفرد و خاصی که دارد، این توانایی را در اختیار دارد که بدون هیچگونه کمکی و کاملا ناخواسته، بهراحتی از مرگ بازگردد و احیا شود. به خاطر همین موضوع، بهراحتی میتوان گفت که دومزدی یک جور موجود جاودان به حساب میآید. حال مقدار زمان لازم برای اینکه او بتواند دوباره به زندگی بازگردد، کاملا بهنوعی که کشته شده است، بستگی دارد. زیرا نوع آن میتوان زمان این فرایند را بیشتر یا کمتر کند. بهطور مثال، اگر مرگ او شبیه به مرگی باشد که به دستان Imperiex اتفاق افتاده بود (زمانیکه او، دومزدی را به آتش کشید و به سطح اسکلتی رساند)، فرایند احیا و بازگشت به زندگی خیلی طولانی خواهد بود و حتی میتوان گفت که بهراحتی هزاران سال طول میکشد. بهلطف ترکیبی که دی ان ای خاص دومزدی دارد، او میتواند خودش را با همه چیز وفق بدهد. به طوری که او میتواند دربرابر علتی که باعث مرگش شده کاملا مصون باشد و دفعه بعد دیگر دوباره به همان علت نمیرد.
- انطباق واکنشی و انفعالی:
تمام زجرها و سختیهایی که دومزدی در طی زندگیاش متحمل شده بود، به او کمک کرد تا تبدیل به یک موجود بسیار قدرتمند شود. اما در مقابل هم باعث شد تا نسبت به تمام موجودات زنده و زندگیها، نفرت پیدا کند. از آنجایی که دومزدی از بازماندگان دوره ما قبل تاریخ کریپتون و همچنین ساکنان وحشی آن محسوب میشود، به نظر میرسد که او یک توانایی ذاتی درون خود دارد و با استفاده از آن میتواند کریپتونیها را حس کند. همین ماهیت و همچنین گذشته سختی که دومزدی داشته، باعث شده که او بیشتر از هر موجود زنده و زندگیهای دیگر، از مردم کریپتونی نفرت داشته باشد.
اگر او بیشتر از تواناییای که برای بهبود و درمان دارد آسیب نبیند، انطباق واکنشی او بیشتر از قبل عمل میکند و به مرور زمان با مبارزههایی که میکند، آسیب ناپذیرتر و قدرتمندتر میشود. مثالهای خوبی برای این موضوع مربوطبه زمانی است که در مقابل مارشن من هانتر شعلههای آتش را تنفس کرد، خودش را کشید و دراز کرد تا بتواند از فاصلهای نزدیکتر به سوپرمن در هوا حمله کند، موجود بسیار قدرتمندی مانند رادیانت را که از انرژی خالص تشکیل شده شکست داد و نابود کرد (آن هم با به وجود آوردن یک موج از انرژی و پرتاب کردن آن به سمت رادیانت). همچنین در قسمت ۴۷ سری کتاب کمیک Superman/Batman، دومزدی از کریستالهای کریپتونایت ساخته شد، بهجای عضلات و استخوانهای معمول خود.
- درمان پر سرعت:
دومزدی یک فاکتور بهبودی دارد که به طرز استثنایی پر سرعت است. این فاکتور بهبودی پر سرعت به او این اجازه را میدهد که بعد از آسیب دیدن و جراحت برداشتن، بلافاصله درمان شود. از طرف دیگر هم میتوان اینگونه حدس زد که همین فاکتور بهبودی سریع او است که به او این اجازه را میدهد تا از مرگ بازگردد و مقاومت خودش را دربرابر همان علتهای خاص که باعث مرگش شده، تکامل دهد.
- رشد کنترل شدهی استخوان:
دومزدی استخوانهایی بزرگ و شاخ مانندی دارد که در برخی نقاط از بدنش بیرون زده است. این استخوانها نقاطی مانند سینه، پشت، زانوها، آرنجها، شانهها، مچ پا، چانه، ابروها و چشمان او را پوشش میدهند. این استخوانهای با دوام و محکم، بسیار تیز هستند و برخی اوقات برای دشمنان بسیار قدرتمند و آسیب ناپذیر مانند سوپرمن و حتی دارک ساید باعث ایجاد جراحتهای مختلف شده است. از طرف دیگر هم به نظر میرسد که شاید این استخوانها باعث شوند که مقاومت دومزدی دربرابر علتهای مختلف به وجود بیاید و تکامل پیدا کند.
- قدرت ابرانسانی:
درکنار تمام قدرتها و تواناییهایی که تا به این لحظه به آن اشاره کردیم، باید گفت که دومزدی از قدرت فیزیکی فوقالعاده زیادی برخوردار است. این قدرت به قدری زیاد است که میتوان گفت، درگیر شدن با دومزدی، آن هم بهصورت فیزیکی، قطعا مرگ حریف او را بهدنبال خواهد داشت. تقریبا چیزی در حدود ۱۰۰٪ افرادی که تا به امروز او را به چالش کشیدهاند و با او مبارزه کردند، درنهایت جان خود را از دست دادهاند. او حتی یک بار دارک ساید را هم بیهوش کرده بود، خدای آپوکالیپس. جالب است بدانید که از لحاظ قدرتی، او با شخصیتهای فوقالعاده قدرتمندی مانند سوپرمن مقایسه میشود و در یک سطح با او قرار دارد. در خط داستانی مینی سری Hunter/Prey، دومزدی توانست دست سوپرمن را بشکند؛ البته باید به این نکته هم توجه داشت که سوپرمن در این خط داستانی تا حدودی قدرت خودش را هم افزایش داده بود.
دومزدی یک بار با شخصیت دکتر دووم شرکت مارول ترکیب شده بود
در طی خط داستانی Our World's at War، دومزدی توانست رباتها و جاسوسهای Imperiex را بهطور کامل نابود کند؛ به نظر میرسید که او این کار را بهراحتی و بدون هیچ مشکلی انجام داده است. او همچنین با قدرت بسیار زیاد خود توانسته ساختارهای انرژیای را که بیشتر اعضای ارتش گرین لنترن از آن استفاده میکنند، بهراحتی نابود کند. همین موضوع نشان میدهد که دومزدی میتواند چیزی بیشتر از ۱۰۰ تن را بدون هیچگونه سختی و با راحتی بسیار زیاد بکشد یا بلند کند. قدرت بسیار زیاد او باعث شده تا او تبدیل به یکی از قدرتمندترین موجوداتی شود که در این دنیا ساکن هستند. قدرت دومزدی به او اجازه میدهد تا در عرض چند لحظه، چندین مایل را با سرعت زیاد طی کند؛ به طوری که او اغلب اوقات از این توانایی خود بهعنوان وسیله و روشی برای سفر استفاده میکند.
- آسیب ناپذیری:
به جز زمانهایی که دومزدی از طرف حریفهای همسطح خود و حتی بالاتر، مورد اصابت ضربههای فوقالعاده محکم که نیرویی در حد نیروهای نجومی دارد قرار میگیرد، میتوان گفت این شکل نهایی زندگی، کاملا آسیب ناپذیر و غیرقابل نفوذ است. پوست تقریبا غیرقابل نفوذ و بسیار محکم دومزدی تا به امروز، مشتهایی از طرف موجوداتی مانند سوپرمن، ماکسیما و ضربههای فوقالعاده محکمی از طرف شخصیتهای قدرتمندی مانند واندر وومن و مارشن من هانتر را تحمل کرده است. او تا به امروز در موقعیتهای مختلف ثابت کرده که میتواند برای زمان نامشخص و البته نامحدودی، در محیطهای بسیار خاص هم زنده بماند؛ بهطور مثال فضا. او همچنین توانسته در مقابل پرتوهای نور لیزری مخصوص سوپرمن، پرتوهای امگا دارک ساید و انفجارهای پر انرژی گرین لنترنها، مقاومت کند. بدن او کاملا جامد، محکم و سخت است و حتی چندین اندام حیاتی او، با چندین لایه استخوانی ضخیم محافظت شده است.
- استقامت پیشرفته:
دومزدی تا به امروز چندین بار نشان داده که ظاهرا استقامت فوقالعاده زیادی دارد و کاملا خستگی ناپذیر است. او نشان داده که میتواند برای یک روز کامل بدون اینکه حتی یک ذره احساس خستگی کند، به مبارزه بپردازد. او همچنین اصلا نیازی به خوردن، نوشیدن، خواب یا حتی هوا برای زنده ماندن ندارد. بااینحال، اصلا نمیتوان گفت که استقامت او نامحدود است؛ زیرا در پایان خط داستانی Death of Superman این موضوع نشان داده شد و اثبات شد که این توانایی او نامحدود نیست.
- سرعت بسیار زیاد:
در طی خط داستانی Death of Superman دومزدی با یک سری از اعضای تیم لیگ عدالت مبارزه میکرد و نبرد آنها هم به اوج خود رسیده بود. در همین حین، دومزدی دربرابر یکی از ضربههای بسیار محکم ماکسیما جای خالی داد و همین سرعت بسیار زیاد باعث تعجب و شوکه شدن ماکسیما شد. او نشان داده که میتواند تنها در عرض چند ثانیه تعداد زیادی از اعضای تیم لیگ عدالت را شکست دهد و همچنین به دشمنهایی که سرعت ابرانسانی فوقالعاده زیاد و رفلکس سریعی دارند، حمله کند.
- هوش (در گذشته):
دومزدی در طی آخرین تولد دوبارهی خود، بالاخره توانست هوش و نبوغی را که سزاوارش بود، به دست بیاورد. هرچند که بعد از گذشته مدتی، این هوش از او گرفته شد اما درهرصورت این احتمال وجود دارد که او دوباره بتواند این نبوغ را به دست بیاورد.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت دومزدی در آن حضور داشت:
- سریال Smallville محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ با بازی داریو دلاسیو
- سریال Krypton محصول سال ۲۰۱۸ تاکنون
- انیمیشن سریالی Justice League محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی مایکل جای وایت
- انیمیشن سریالی Justice League Unlimited محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با صداپیشگی مایکل جای وایت
- انیمیشن سریالی Legion of Super Heroes محصول سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ با صداپیشگی مایکل جای وایت
- فیلم کوتاه The Death and Return of Superman محصول سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ با بازی الدن هنسون
- فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice محصول سال ۲۰۱۶ با بازی رابین اتکین داونز
- انیمیشن Superman: Doomsday محصول سال ۲۰۰۷
- بازی Lego DC Super-Villains محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی فرد تاتاسیور
- بازی Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی تراویس ویلینگهام
- بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی کاری پیتون
- بازی DC Universe Online محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی بنجامین جنسن
- بازی Justice League Heroes محصول سال ۲۰۰۶ با صداپیشگی چارلز گیدیون دیویس
- بازی The Death and Return of Superman محصول سال ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵