معرفی شخصیت دارت ویدر، اناکین اسکای واکر
اناکین اسکای واکر یک زمانی قهرمان جدای نایت یا شوالیه جدای محسوب میشد اما بعد از مدتی به واسطه قدرتهای بُعد و جنبه تاریک (دارک ساید) فریب خورد. به همین ترتیب او تبدیل به ارباب سیاه و تاریکی به نام دارت ویدر شد؛ آن هم به خاطر نجات جان همسر و فرزندی که هنوز به دنیا نیامده بود. با این حال، با اینکه او کارهای شرورانه مختلفی انجام داده بود، اما باز هم هالههایی از خوبی و نیکی درون او دیده میشد. دارت ویدر یک شخصیت نسبتا شرور محسوب میشود که به مجموعه Star Wars (جنگ ستارگان) تعلق دارد.
او در سه گانه اصلی و اولیه، آنتاگونیست اصلی به حساب میآمد. اما از طرف دیگر، در سه گانه پیش درآمد، در قالب اناکین اسکای واکر، نقش پروتاگونیست یا همان شخصیت مثبت اصلی را برعهده داشت. اناکین اسکای واکر در ابتدا نقش یک پیشگوی جدای را داشت که در تلاش بود تا تعادل را به فورس یا همان نیرو بیاورد. اما کم کم توسط «پالپاتین» به سمت بُعد تاریک این فورس کشیده شد و در نهایت تبدیل به یک سیث لرد شد. ویدر در طی یک مبارزه با مربی سابق خود یعنی «اوبی-وان کنوبی»، آن هم با استفاده از لایت سیبرهای مخصوص، شکست خورد و آسیب بسیار زیادی دید.
بعد از این نبرد هم او تبدیل به یک سایبورگ شد. دیگر بعد از این ماجراها، او به عنوان دارت ویدر به امپراطوری کهکشانی یا همان Galactic Empire خدمت میکرد. تا اینکه بعد از گذشت مدتها، او برای نجات جان پسر خود یعنی «لوک اسکای واکر» و همچنین کشتن پالپاتین، از خودش گذشت تا کارهای بد خود را جبران کند. در طی همین ماجرا هم او جان خود را فدا کرد. لازم به ذکر است که او، پدر «شاهزاده لیا»، همسر پنهانی «پدمه آمیدالا» و پدر بزرگ «کایلو رن» هم محسوب میشود.
این شخصیت به قدری در طی این سالها محبوب شده که در آثار مختلف سینمایی، تلویزیونی، بازیها و غیره هم حضور داشته است. در طی این سالها، این شخصیت و نقش آن توسط بازیگران مختلفی در آثار سینمایی و تلویزیونی ایفا شده است. به همین ترتیب، در فرهنگ عامه، دارت ویدر تبدیل به یکی از معروفترین و محبوبترین شخصیتهای شرور شده است و در میان بزرگترین شروران و شخصیتهای ساختگی تاریخ قرار دارد. موسسه فیلم آمریکایی، در لیستی که با نام 100 Years... 100 Heroes and Villains تهیه کرده بود، دارت ویدر را در جایگاه سوم لیست بزرگترین شرورهای سینمایی تاریخ قرار داده است؛ آن هم بعد از هانیبال لکتر و نورمن بیتس.
اناکین اسکای واکر به عنوان فرد برگزیده یا Chosen One درون فورس به حساب میآمد؛ کسی که قرار بود تا سیث را نابود کند و از بین ببرد. اناکین بدون هیچ پدری به دنیا آمد و بخش زیادی از دوران کودکی خود را بر روی سیاره تاتوئین به همراه مادر خود به نام «Shmi» زندگی میکرد. زمانی که فردی به نام «کی-گان جین» به این سیاره آمد و به دنبال بخشهای مختلفی از کشتی فضایی خود میگشت تا آن را تعمیر کند و به شورای جدای برود، اناکین تصمیم گرفت که به او کمک کند. او نه تنها به کی-گان کمک کرد تا بخشهایی از کشتی خود را پیدا کند، بلکه توانست آزادی خود را هم به دست بیاورد. اما این آزادی یک نقص و مشکل داشت و آن هم چیزی نبود جز اینکه مادرش مجبور بود تا به عنوان یک برده، بر روی سیاره تاتوئین بماند. سالها بعد از این ماجراها، اناکین تبدیل به شاگرد اوبی-وان کنوبی شد و با ملکه سابق یعنی نابو پدمه آمیدالا ازدواج کرد.
تقریبا در پایان ماجراهای Clone Wars، اناکین به شدت وسواس این را پیدا کرده بود که از خانواده خود محافظت کند و حاضر بود که در راستای این هدف، هر کاری انجام دهد. او در این برهه زمانی از طریق یک الهام متوجه شده بود که همسر و همچنین فرزندش که هنوز به دنیا نیامده بود، قرار است جان خود را از دست بدهند. به همین ترتیب اناکین مصمم شد که قدرت لازم را برای نجات جان افرادی که دوستشان داشت، به دست بیاورد. در همین نقطه زمانی سیث لردی به نام «دارت سیدیس» به سراغ اناکین رفت و کاری کرد که او به امپراطوری تازه تاسیس بپیوندد و تبدیل به شاگرد جدید سیث یعنی دارت ویدر بشود. اناکین بعد از انجام این کار، تقریبا تمام افرادی که مربوط به جدای بودند و در کهکشان باقی مانده بودند، به قتل رساند؛ البته به جز «یودا» و اوبی-وان.
در ابتدا، اناکین اسکای واکر با نام انیکان استار کیلر مورد خطاب قرار میگرفت
اوبی-وان تلاش کرد که اناکین را به قتل برساند اما تنها کاری که انجام داد این بود که آسیب بسیار زیادی به اناکین وارد و را در نزدیکی سیاره آتشینی به نام Mustafar رها کرد. با این حال، اناکین باز هم جان سالم به در برد؛ آن هم فقط به خاطر نقشههایی که امپراطور طراحی کرده بود. اناکین که در این برهه زمانی بیشتر شبیه به یک ماشین بود تا انسان، برای همیشه تبدیل به دارت ویدر شد و به عنوان Mailed Fist امپراطوری، به ارباب خود خدمت میکرد.
القاب و اسامی مستعار: اناکین اسکای واکر، فرد برگزیده، Mailed Fist امپراطور و لرد ویدر.
تیمها: 501st Legion، دارک وینگهای مولتی ورس، امپراطوری کهکشانی، جمهوری کهکشانی، فرقه جدای، گروه پاداوان، شورای عالی جدای و سیث.
متحدان: آیلا سکورا، فرمانده کوی، فرمانده موتی، فرمانده پیت، مامور کالوس، آرک تروپر، آردن لین، آبری وین، بارون مریلیون تارکو، بارون اورمن تاگ، بات جول، بوبا فت، باس ناس، کید اسکای واکر، کاپیتان رکس، کاپیتان اسنارکاران، دارت کرایت، دومینا تاگ، امبو، امپراطور پالپاتین، ایوان پیل، فلینت، گالن مارک و غیره.
دشمنان: فرمانده گاروچ تارکین، آلتو استراتوس، آنیکین استار کیلر، افرا، باروکی، بارون نکس سیروان، بارون اورمن تاگ، بازیس افی، بیباکس، بوبا فت، بولتار سوان، باز دروید، کد بین، کالی تریلم، کاپیتان ریموس آنتایلز، کاسیان اندور، سلسته مورن، چوباکا، چاپر، کوران هورن، کنت دوکو، دارت ماول، دش رندار و غیره.
دارت ویدر یا همان اناکین اسکای واکر هم درست همانند دیگر بخشها و شخصیتهایی که در دنیای جنگ ستارگان وجود دارند، توسط جورج لوکاس خلق شدهاند. با این حال در این برهه زمانی، دارت ویدر بیشتر از اناکین اسکای واکر نشان داده میشد و بیشتر تمرکز بر روی این جنبه شخصیت بود. البته لازم به ذکر است که گفته شده که جورج لوکاس، پیش از اینکه کار ویدر را آغاز کند، تمرکز بیشتر او بر روی اناکین و طراحی مدل او بوده است. ماسک دارت ویدر توسط رالف مککوری طراحی شده بود؛ کسی که طرح هنری لباس فضایی دارت را هم انجام داده بود. بعد از اینکه نسخههای مختلفی برای ماسک ویدر طراحی شد، رالف بالاخره مدلی را طراحی کرد که جورج هم آن را پسندید. بعد از آن هم برایان مویر بلافاصله کار خود را آغاز کرد و به طراحی دیگر بخشهای این شخصیت پرداخت.
بعد از اینکه فیلم Star Wars IV: A New Hope موفقیت بسیار زیادی به دست آورد، جورج لوکاس به دنبال نویسندهای میگشت تا در زمینه نگارش فیلمنامه قسمت پنجم که از لحاظ فنی فیلم دوم محسوب میشد، کمک کند. خیلی زود لی براکت استخدام شد تا در نگارش فیلمنامه دومین قسمت از سری فیلم جنگ ستارگان به لوکاس کمک کند. همه چیز در آن دوران بینقص و عالی پیش میرفت؛ به جز اینکه ویدر اصلا قرار نبود تا به لوک بگوید که پدر واقعیاش است. پیش از اینکه نگارش فیلمنامه این اثر به پایان برسد، لی براکت به خاطر سرطان جان خود را از دست داد. از همین رو لوکاس مجبور شد که خودش به تنهایی این فیلمنامه را بنویسد. در نهایت هم دارت، به لوک اعلام کرد که پدر واقعیاش است.
بعد از این ماجراها، جورج به دنبال راهی میگشت تا یک داستان بسیار خوب برای گذشته اناکین بنویسد. به همین ترتیب هم کل داستان به این شکل پیش رفت که اناکین در گذشته دانشآموز و شاگرد اوبی-وان کنوبی و همچنین کی-گان مرحون بوده است. این داستان کاملا نشان میداد که اناکین چگونه سست میشود و به خاطر یک سری اتفاقات به سمت جنبه تاریک میرود. در این داستان ما همچنین شاهد این هستیم که اناکین چگونه بالاخره تبدیل به دارت ویدر میشود؛ آن هم بعد اینکه توسط آخرین مبارزهاش با اوبی-وان، به شدت آسیب میبیند. این شخصیت در ۱۱۰۶ کتاب کمیک حضور داشت که تنها در قسمت ۴ سری کتاب کمیک Star Wars: Return of the Jedi به نام The Final Duel جان خود را از دست داده است.
- از بردگی تا آزادی:
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، اناکین اسکای واکر به عنوان یک پسر بچه جوان و البته برده، بر روی سیاره بیابانیای به نام تاتوئین زندگی میکرد. او به همراه مادرش Shmi زندگی میکرد و به عنوان یک برده هم برای قاچاقچی زباله تویداریانی به نام «واتو» کار میکرد. اناکین یک مکانیک استثنایی و بسیار خاص محسوب میشد. او توسط یک ربات پروتکلی به نام C-3PO را خلق بکند. او همچنین خلبانی هم مهارت بسیار زیادی داشت. اما در کل میتوان گفت که اناکین به عنوان یک برده زندگی بسیار معمولی و عادیای داشت. با این حال، زمانی که یکی از اربابان جدای به نام کی-گان جین، پدمه آمیدالا، R2-D2 و همچنین «جار جار بلینکس» به این سیاره آمدند، دنیای اناکین وارونه و از این رو به آن رو شد.
ارباب جین زمانی که اناکین را دید، بلافاصله پتانسیل بسیار زیادی را که در او وجود داشت، دید. اناکین که به طور عمیقی با فورس و همچنین این کنت بلند مرتبه ارتباط برقرار کرده بود، پتانسیل این را داشت تا تبدیل به قدرتمندترین و بهترین شوالیه جدای تاریخ شود. اینطور معلوم شد که این گروه، به این دلیل که وسیله نقلیهشان خراب شده بود، مجبور شدند که در این سیاره بمانند. آنها در حالی که مشغول تعمیر وسیله نقلیه خود بودند، به یک فروشگاه تعمیراتی رفتند و در آنجا با اناکین ملاقات کردند. اناکین هم بعد از دیدن آنها، بلافاصله قبول کرد تا به آنها کمک و وسیله نقلیه آنها را تعمیر کند. قرار بود مسابقهای در Boonta Eve Classic برگزار شود. به همین ترتیب کی-گان جین با واتو شرطی گذاشت که اگر اناکین ببرد، میتواند از زیر سلطه او خارج شود و یک مرد کاملا آزاد باشد.
واتو هم خیلی زود این شرط را پذیرفت. همانطور که انتظار میرفت، اناکین پیروز این میدان شد؛ آن هم بیشتر از هر چیزی به خاطر تواناییها و استعدادهای فورس او. به همین ترتیب اناکین آزاد شد و سیاره خود را ترک کرد تا آموزشهای لازم را ببیند و تبدیل به یک جدای شود. اناکین زمانی که بر روی این وسیله نقلیه فضایی قرار داشت، ارتباط قویای با پدمه برقرار کرد و به او یک تکه Japor داد تا همیشه به واسطهی آن، اناکین را به یاد داشته باشد. زمانی که آنها به محل مورد نظر رسیدند، اناکین پیش اعضای شورای جدای برده شد تا او به هم به جمعشان بپیوندد. با اینکه کی-گان جین جایگاه و مرتبه بالایی داشت، اما درخواست او رد شد. دلیل آنها هم این بود که او سن زیادی دارد و خیلی از لحاظ احساسی به اناکین وابسته شده است. در همین حین هم، دارت سیدیس یکی از شاگران خود یعنی دارت ماول را فرستاد تا به سراغ دو تن از شوالیههای جدای برود.
آنها بلافاصله به سمت Coruscant رفتند و در تلاش بودند تا از دست ماول فرار کنند. زمانی که وقت حمله در Trade Federation فرا رسید، اناکین خیلی زود درون اتاقک خلبان یک استار فایتر پناه گرفت. او به طور اتفاقی و تصادفی وارد یک نبرد فضایی با «آرتو» شد. او توانست در طی این ماجراها به موفقیتی دست پیدا کند که هیچکدام از خلبانهای نابو دیگر، نتوانستند آن را به دست بیاورند؛ آن هم چیزی نبود جز نابود کردن Droid Control Ship. متاسفانه همه چیز آنطور که انتظار میرفت، پیش نرفت و در طی این ماجراها، کی-گان جان خود را در طی نبردی با دارت ماول از دست داد. بعد از اینکه اوبی-وان توانست سیث لرد را به قتل برساند، تبدیل به یک شوالیه جدای کامل و بالغ شد. او همچنین اجازه این را دریافت کرد که این پسر بچه جوان را تربیت کند و آموزش بدهد.
- زندگی به عنوان یک جدای:
با اینکه اوبی-وان خیلی خوب اناکین را تربیت میکرد و روشهای آموزشی بسیار خوبی داشت، اما او یک خشونت ذاتی درون خود داشت. او هم بیپروا بود و هم عجولانه و بدون فکر، کارهای مختلفی انجام میداد. علاوهبر این، اناکین به شدت از این موضوع میترسید که افرادی را که دوستشان دارد، از دست بدهد یا اتفاق بدی برای آنها بیفتد. با این حال، مدت زیادی طول نکشید که او به راحتی ثابت کرد که یک شوالیه جدای بسیار خوب و بزرگ است. او همچنین بزرگترین خلبان استار فایتر در سرتاسر کهکشان هم به حساب میآمد. کم کم گمانه زنیهایی به وجود آمد که او، همان فرد برگزیده و منتخب باشد؛ کسی که میتواند یک بار برای همیشه امپراطوری سیث را از بین ببرد و نابود کند. او به عنوان یک پاداوان ماموریت داشت تا از سناتور پدمه آمیدالا محافظت کند زیرا اعضای Confederacy of Independent Systems قصد جان او را کرده بودند.
مادر آناکین ادعا کرده که پسر او، بدون هیچگونه پدری به وجود آمده است. به همین دلیل هم کی-گان جین این فرضیه را دارد که اراده فورس و نیرو باعث به وجود آمدن و تولد او شده است
در طی این برهه زمانی، او به شدت دلتنگ مادرش Shmi شد و دوست داشت که او را از نزدیک ببیند. به همین دلیل به سیاره بیابانی تاتوئین رفت تا مادرش را ببیند. اما به محض اینکه به آنجا رسید، متوجه شد که توسکن ریدرز او را شکنجه کردند و بعد هم او را به قتل رساندند. از همین رو، اناکین در خشمی که چشمانش را کور کرده بود، به سراغ قبیله توسکن رفت و تمام مردم این قبیله را به قتل رساند؛ حتی زنان و کودکانی که در این قبیله بودند. به همین ترتیب او کم کم به سمت جنبه تاریک کشیده شد و تغییر کرد. در طی همین برهه زمانی بود که به پدمه علاقمند شد و خیلی زود ارتباط احساسی خود را با او آغاز کرد. زمانی که اوبی-وان در Geonosis دستگیر شد، اناکین و پدمه به ماموریتی رفتند تا او را نجات دهند.
با این حال، ماجرا اصلا آنطور که باید و شاید پیش نرفت و در همین حین، آنها هم به همراه اوبی-وان دستگیر و زندانی شدند. هر سهی آنها در همانجا، محکوم به اعدام شدند. با این حال، خوشبختانه آنها توانستند این اعدام را کمی عقب بیاندازند تا فردی به نام «میس ویندو» و همچنین جدای او به آنجا حمله کردند و این سه نفر را به همراه سربازهای کلونی نجات دادند. زمانی که اناکین و اوبی-وان به دنبال رهبر Separatist این سرزمین یعنی «کنت دوکو» گشتند و او را پیدا کردند، بلافاصله با او درگیر شدند. بعد از اینکه اوبی-وان در طی این نبرد زخمی شد، آسیبهای اناکین بهبود پیدا کرده بود. به همین دلیل خیلی زود قوای سابق خود را به دست آورد و به سراغ ارباب خود رفت تا او را از دست حملات دوکو نجات دهد. این پاداوان همچنان مبارزه خود را با این کنت ادامه داد و دیگر دو لایت سیبر به دست گرفته بود. اما طولی نکشید که دست راست او به واسطهی شمشیر دوکو قطع شد. اگر یودا در این ماجرا دخالت نمیکرد، اوبی-وان و همچنین اناکین جان خود را از دست داده بودند. بعد از پایان یافتن این درگیری، اناکین به صورت مخفیانه و پنهانی با پدمه ازدواج کرد و فقط C-3PO و همچنین R2-D2 به عنوان شاهد در آنجا حضور داشتند.
- قهرمان جنگ:
اناکین در طی سالهای پاداوانی خودش، در مبارزههای جنگ کلونی بسیار زیادی شرکت کرده بود. در طی یکی از این نبردها، او با دارک جدای به نام «Asajj Ventress» برخورد کرده بود؛ کسی که اناکین توانست به راحتی او را در معابد Yavin IV شکست دهد. در طی همین برهه زمانی و جنگهای کلونی بود که او تبدیل به یک شوالیه شد؛ البته بعد از یک بحث و گفتگوی جنجال برانگیز. بعد از این اتفاق، او برای دومین بار با همان دارک جدای یعنی Asajj Ventress برخورد کرد. او دوباره توانست عملکرد خوبی نشان دهد و پیروز میدان باشد اما آسیبهای زیادی در طی این نبرد به صورت او وارد شد. او در طی این دوران، فردی به نام «آسوکا تانو» را به عنوان پاداوان جدید خود انتخاب کرد.
- سقوط شوالیه:
در طی این برهه زمانی، اناکین و اوبی-وان ماموریت بسیار مهمی را دریافت کردند که باید آن را انجام میدادند؛ آنها در طی این ماموریت میبایست صدر اعظم پالپاتین را که توسط «ژنرال گریوس» دستگیر و زندانی شده بود، نجات میدادند. جدای به سراغ کشتی فضایی غول پیکری به نام Invisible Hand رفتند. آنها متوجه شدند که صدر اعظم در آنجا حضور دارد و فردی هم مسئولیت نگهبانی از او را دارد؛ این نگهبان هم کسی نبود جز کنت دوکو. این دو با دوکو درگیر شدند و با او مبارزه کردند. کنت توانست کاری کند که اوبی-وان کاملا بیهوش شود. به همین ترتیب اناکین مجبور شد تا به تنهایی با دوکو مبارزه کند و آنقدر این مبارزه را ادامه داد تا دستان کنت را قطع کرد. پالپاتین هم مدام در طی این مدت با اناکین صحبت میکرد و قصد تحریک کردن او برای کشتن دوکو را داشت.
مدت خیلی زیادی طول نکشید که ژنرال گریوس به آنجا آمد و این دو جدای را پیش از اینکه مبارزههای خود را ادامه دهند، دستگیر کرد. با این حال، گریوس از آنجا فرار کرد و اناکین توانست کنترل این سفینه را در دست بگیرد و آن را به Coruscant ببرد. به محض اینکه آنها بازگشتند، پدمه به اناکین اطلاع داد که باردار است. به همین ترتیب ترس اناکین چند برابر شد و از این وحشت داشت که همانطور که مادرش را از دست داده بود، او را هم از دست بدهد. یودا، زمانی که اناکین را دیده بود و احساس میکرد که این مرد جوان در مسیر بُعد تاریکی قرار گرفته باشد، اینگونه اعلام کرد: «ترس منجر به خشم میشود؛ خشم منجر به نفرت میشود و نفرت هم منجر به عذاب میشود».
به همین ترتیب، او کم کم دیگر اعتماد خود را نسبت به تمام کسانی که اطرافش بودند، از دست داد. او همچنین از فرقه جدای، نفرت پیدا کرده بود و تصور میکرد که آنها اصلا قدر او را نمیدانند و در حال ظلم کردن به او هستند. زیرا با اینکه حتی او یک جایگاه در شورای جدای به دست آورده بود، اما هنوز لقب و عنوان ارباب جدای را نداشت؛ عنوانی که او نیاز داشت تا برای نجات پدمه به هولوکرانهایی که محدودیت زیادی داشتند، دسترسی داشته باشد. او همچنین در این برهه زمانی، کم کم به سمت صد اعظم پالپاتین کشیده شد؛ کسی که به طور مخفیانه یک سیث لرد بود. در طی همین بحبوحه که اناکین به هیچکس اعتماد نداشت، پالپاتین توانست اعتماد او و همچنین وفاداریاش را به دست بیاورد. به همین ترتیب هم اناکین متوجه شد که او در اصل، یک سیث لرد یا همان دارت سیدیس بوده است.
با این حال، پالپاتین برای اینکه بتواند بیشتر از قبل اناکین را به سمت خودش بکشاند، به او گفت که با قدرتهای سیث، او میتواند جاودانه باشد و از مردن افراد دیگر جلوگیری کند. اناکین این کشف و اطلاعات را به میس ویندو گزارش داد. همین اتفاق باعث شد تا ویندو یک نیروی اعتصابی به سراغ صدر اعظم بفرستد تا او را دستگیر کنند. اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که او به فکر افتاد و کمی درباره قدرتهایی که به او قول داده شده بود، تأمل کرد. از همین رو، بلافاصله با سرعت زیاد به سمت دفتر صدر اعظم رفت. ارباب ویندو، کاملا پالپاتین را در اختیار داشت و میتوانست او را دستگیر کند اما پالپاتین هم مقابل به مثل کرد و با استفاده از رعد و برق مخصوص خودش، به دفاع از خود پرداخت. اناکین هم که از طرف دیگر در یک دو راهی بزرگ قرار گرفته بود (دو راهی قدرت بسیار زیاد برای نجات پدمه و همچنین وفاداریای که داشت)، در نهایت تصمیم خود را گرفت و بلافاصله دست ویندو را که با آن شمشیر خود را میگرفت، قطع کرد.
دیوید پراوز که صداپیشگی دارت ویدر را در فیلم اول برعهده داشت، کاملا متقاعد شده بود که این اثر شکست بزرگی را پیش روی خود دارد. به همین دلیل هم اجازه نداد که نام او در تیتراژ اصلی قرار بگیرد زیرا دوست نداشت که به کارنامهاش ضربه بزند
بعد از اینکه پالپاتین، ارباب جدای را به قتل رساند، به اناکین اطمینان داد که او در حال کامل کردن سرنوشت خود بوده است و او باید آن کار را انجام میداد. به همین ترتیب، اناکین وفاداری خود را به سیث اعلام کرد و تبدیل به شاگرد جدید پالپاتین یعنی دارت ویدر شد. صدر اعظم هم به عنوان اولین ماموریت خود به نام Operation: Knightfall، به او اعلام کرد که به معبد جدای حمله کند. ویدر هم بدون هیچگونه سوال و تردیدی، این ماموریت را انجام داد. همین ماموریت باعث شد تا لژیون پانصد و یکم، مورد حمله قرار بگیرد. در طی این ماجرا، جدای و همچنین مبتدیان بسیار زیادی به طور وحشیانهای به قتل رسیدند. ویدر در طی ماموریت بعدی خود، قرار بود که به سیاره Mustafar سفر کند و رهبران گروه Separatist را از جمله «نوت گونری» را به قتل برساند؛ ماموریتی که او بدون هیچگونه تردیدی با موفقیت انجام داد. بعد از گذشت مدتی، او انگیزهها و اهداف تاریک خود را که برای آینده داشت، برای پدمه توضیح داد.
به دلیل ورود ناخوشایند اوبی وان، ویدر مجبور شد که به وسیله فورس یا همان نیرو، به سراغ همسرش برود زیرا تصور میکرد که تمام حرفهای او دروغ است. به همین ترتیب طولی نکشید که مبارزه او با مربی سابق خود، در یک نبرد لایت سیبری آغاز شد. با اینکه دارت ویدر استعدادها و تواناییهای بسیار زیادی داشت، اما همانطور که انتظار میرفت، در برابر اوبی وان شکست خورد. در نتیجهی این نبرد پر از شکست، دارت ویدر هم هر دو پا و هم دست چپ خود را از دست داد. علاوهبر این، او به وسیلهی گدازه سوخت و آسیب این سوختگی آنقدر زیاد بود که او تقریبا مرگ را با چشمان خود دید. اما خوشبختانه ارباب و مربی جدید او یعنی امپراطور پالپاتین به موقع توانست خود را به او برساند و جانش را نجات دهد. دارت ویدر بلافاصله به یک مرکز پزشکی که در Coruscant قرار داشت، منتقل شد؛ جایی که بدن او بازسازی و در نهایت تبدیل به یک سایبورگ شد. ویدر دیگر اعتقاد داشت که خودش مقصر اصلی مرگ همسر و همچنین فرزندش است. به همین دلیل تصمیم گرفت تا برای همیشه به امپراطور و همچنین دارک ساید متعهد باشد؛ در حالی که قلب او بیشتر از هر زمان دیگری سرد شده بود.
- مشت آهنین امپراطوری:
تقریبا به مدت بیست سال، ویدر توانست شهرت بسیار زیادی را برای خود دست و پا کند. او دیگر در سرتاسر کهکشان به چهره افسانهای امپراطوری کهکشانی معروف شده بود. آوازهی او دیگر به گوش همه رسیده بود و تقریبا همه در سرتاسر کهکشان از او میترسیدند. ویدر سالهای بسیار زیادی را صرف این کرد تا به دنبال شوالیهها و اربابان و مربیهای باقیماندهی جدای بگردد و آنها را از بین ببرد. آن هم در حالی که طبق سنت قدیمی سیث، مشغول نقشه کشیدن بود تا ارباب خود را سرنگون کند و به نوعی خودش جایگزین او شود. ویدر اصلا از این موضوع خبر نداشت اما پدمه بعد از مرگش، دو یادگار از خود به جا گذاشت؛ یک دختر و یک پسر به نامهای لیا و لوک. لوک زیر نظر دو تن از خویشاوندان خود یعنی اوون و برو نگهداری میشد؛ البته لازم به ذکر است که اوبی وان هم به طور مخفیانه از او نگهداری میکرد. این در حالی بود که لیا از لوک جدا شده بود و تحت نظر فردی به نام «بیل اورگانا» بزرگ میشد. در نهایت هم او تبدیل به شاهزاده Alderaan شد.
- دارت ویدر و قاتل نهم:
زمانی که دارت ویدر پسر یکی از مردان ثروتمند را به قتل رساند، او به سراغ دارک لرد رفت و به او التماس کرد که انتقام پسرش را از ویدر بگیرد. به همین ترتیب، این مرد بسیار ثروتمند، پول هشت قاتل را پرداخت کرد تا به سراغ دارت ویدر بروند و او را به قتل برسانند اما تمامی آنها با شکست روبهرو شدند. دارت ویدر به راحتی میتوانست تمام آنها را شکست دهد. به همین ترتیب، این مرد تصمیم گرفت تا هزینه بیشتری را بپردازد و یکی از گران قیمتترین قاتلان سرتاسر کهکشان را به استخدام خود در بیاورد. به همین ترتیب، او فردی را که به عنوان نهمین قاتل میشناخت استخدام کرد تا دارت ویدر را به قتل برساند. مدت زیادی طول نکشید که مشخص شد نهمین قاتل، یک دشمن بسیار خوب و ارزشمند برای ویدر به حساب میآید. او حتی خود دارک لرد را هم تحت تاثیر قرار داد؛ به طوری که او به طور مکرر به این قاتل پیشنهاد میداد تا به امپراطوریاش بپیوندد. نهمین قاتل هم در نهایت شکست خورد و دارت ویدر دوباره فرصت این را پیدا کرد که جانش را کف دستش بگیرد و از آنجا فرار کند.
- قیام Rebellion:
در طی این برهه زمانی، دارت ویدر به وجود یک شاگرد مخفی و پنهانی پی برد. در طی یک ماموریت که از طرف پالپاتین به او واگذار شده بود، او باید به سیارهای به نام Kashyyyk میرفت تا در مورد سوءظن پالپاتین درباره یک جدای سرکش تحقیق و بررسی انجام دهد. در حین انجام همین ماموریت بود که ویدر به وجود این شاگرد پی برد. پدر او یعنی «کنتو مارک» که همان جدای سرکش محسوب میشد، ظاهرا از دست Order 66 فرار کرده بود و در طی مسیر فرار خود به سیارههای زیادی سفر کرد تا در نهایت به Kashyyyk رسید؛ سیارهای که این سرکش بالاخره در همانجا ساکن شد. ویدر بعد از برخورد با کنتو و همچنین به قتل رساندن او، تلاش کرد تا این پسر را از جلوی چشمان کنجکاو و ریزبین پالپاتین دور کند. بعد از سالها تمرین و آموزش، ویدر بالاخره پتانسیل لازم را در این شاگرد دید تا اجازه دهد که به ماموریت خود برود و به دنبال آخرین جدای بگردد.
زمانی که «استار کیلر» با موفقیت وظایف خود را به خوبی انجام داد، ویدر فرصت را کاملا مناسب دید که با آمادگی کامل، نقشه خود را برای نابود کردن امپراطور انجام دهد. متاسفانه، امپراطور به اصل ماجرا پی برد و هواپیمای استار کیلر را تحت تعقیب قرار داد تا اینکه بالاخره به وسیله نقلیه فضایی شخصی ویدر رسید. زمانی که امپراطور به آنجا رسید، ویدر تصمیم گرفت برای اینکه وفاداری خود را به اربابش نشان داد و اعتماد او را دوباره به دست بیاورد، به استار کیلر خیانت کند و او را به قتل برساند. با این حال، ویدر شاگرد خود را نکشت و او را به همان شکل، زنده در آنجا رها کرد. زمانی که امپراطور خیالش از بابت دارت ویدر راحت شد و آنجا را ترک کرد، ویدر به سراغ استار کیلر رفت تا او را از اعماق فضا بازگرداند و او را نجات دهد. بعد از انجام این کار، ویدر شاگرد خود را احیا کرد و برای او توضیح داد که مراحل بعدی نقشهاش چیست و اینکه قصد دارد یک شورش بزرگ را آغاز کند.
بعد از این اتفاقات، ویدر شاگرد خود را به سراغ کارهای دیگری فرستاد. چیزی را که ویدر نمیدانست، این بود که شاگردش به خلبان «جونو اکلیپس» فوقالعاده علاقه داشت؛ کسی که از طرف امپراطوری، برجسب خائن به او زده شده بود. به همین ترتیب، استار کیلر به عنوان اولین اقدام، به سراغ جونو رفت و او را از آن غل و زنجیری که در آن زندانی شده بود، نجات داد و بعد هم به سراغ ماموریت خود رفت. در نهایت، بعد از گذشت مدتی استار کیلر متوجه شد که ویدر هیچوقت قصد نداشت تا پالپاتین را سرنگون کند (یا حداقل به همراه او نمیخواست این کار را انجام دهد). این ماجراها در واقع تمام زیر سر امپراطور و نقشههای خود او بود زیرا قصد داشت تا با انجام این کار متوجه شود که دشمنان امپراطوری چه کسانی هستند.
بعد از گذشت مدتی، دارت ویدر اعضای Rebel Alliance را تحت کنترل و به تصرف خودش درآورد. او همچنین شاگرد خود را باری دیگر شکست داد اما خیلی زود ثابت شد که این اشتباه خود او بوده است. استار کیلر از این اتفاق جان سالم به در برد و در Death Star با ویدر و امپراطور برخورد کرد. در طی این ماجراها، استار کیلر جان خود را فدا کرد تا شورشیان بتوانند یک روز دیگر زنده بمانند و به مبارزههای خود ادامه دهند. در اصل، اتحاد شورشی بیشتر از هر چیزی به خاطر اقدامات استار کیلر شکل گرفت. آنها کاملا آماده بودند تا در یک جنگ داخلی کهکشانی بسیار وحشتناک، با امپراطوری مبارزه کنند. در طی سالهای بعد از این ماجراها، ویدر توسط امپراطور ماموریتی دریافت میکرد تا حملاتی را که از طرف اتحاد شورشیان صورت میگرفت، از بین ببرد؛ آن هم با کمترین تلاش.
- یک امید جدید:
دارت ویدر الهامی داشت که در طی آن با پالپاتین مبارزه میکند و به دنبال راهی است تا بخشش اوبی وان را دریافت کند
در این برهه زمانی، این سایبورگ بیرحم و وحشی، شاهزاده لیا و شورشیان را تحت تعقیب قرار داد تا بلکه به این طریق، نقشههای به سرقت رفتهی دث استار را به دست بیاورد. اعضای امپراطوری که شورشیان را تحت تعقیب قرار داده بودند، به طور مستقیم به سیاره مادری دارت ویدر رسیدند؛ جایی که شاهزاده توانست این نقشهها را به یک دروید یا ربات فضایی بدهد و آنها را از آن سیاره دور کند. به همین ترتیب ویدر بلافاصله شاهزاده را دستگیر کرد و او را به دث استار برد؛ جایی که او به همراه «گرند ماف تارکین» به بازجویی از شاهزاده لیا پرداختند تا بلکه به این طریق بتوانند اطلاعاتی از محل پایگاه مخفی شورشیان به دست بیاورند. در طی این ماجرا، ویدر دختر خود را شکنجه کرد و علاوهبر این هم او را مجبور کرد تا شاهد نابود شدن سیاره خود یعنی Alderaan باشد.
ویدر همچنین نقش بزرگی را در اعدام اوون و برو لارس ایفا کرد. زمانی که لوک اسکای واکر، «هان سولو»، اوبی وان و همچنین چوباکا توسط پرتو مخصوص دث استار دستگیر شدند، ویدر به خوبی توانست حضور ارباب و مربی سابق خود را حس کند. او در نهایت برای آخرین بار، در طی این برهه زمانی، با مربی سابق خود روبهرو شد و یک بار دیگر با او مبارزه کرد. علی رغم هشدار اوبی وان، ویدر به سمت او حملهور شد اما خیلی زود (درست زمانی که دارت ویدر ضربه نهایی خود را وارد کرد)، اوبی وان هم تبدیل به روح فورس یا همان نیرو شد. ویدر که مشغول این نبرد بود، به لوک و دیگر دوستان خود اجازه داد تا از آنجا فرار کنند تا بلکه به این طریق آنها بتوانند به محل پایگاه مخفی شورشیان برسند.
به محض اینکه نقشهی آنها با موفقیت کار کرد، Imperials خود را برای نبرد آماده کردند و با ناوگان شورشیان که در حال آمدن به سمت آنها بود، روبهرو شدند. در طی ماجرای Battle of Yavin، ویدر تصمیم گرفت تا خودش به تنهایی استار فایترهای شورشیار را نابود کند. این سیث لرد تقریبا تمام ناوگان شورشیان را نابود کرد و نزدیک بود که لوک اسکای واکر را هم از بین ببرد. اما ورود و دخالت میلینیوم فالکون باعث شد که همه چیز به هم بریزد.
- The Civil War Escalates:
بعد از ماجراهای خط داستانی قبلی، دارت ویدر دوباره به امپراطوری بازگشت و جستجو و تلاش خود را برای پیدا کردن اتحاد شورشیان و همچنین لوک اسکای واکر اسرارآمیز ادامه داد؛ کسی که سوالات بسیار زیادی را در ذهن ویدر به وجود آورده بود. او اصلا به این موضوع فکر هم نمیکرد که لوک و لیا فرزندان او باشند؛ تا اینکه بعد از گذشت مدتی بالاخره به واقعیت این ماجرا پی برد.
- The Empire Strikes Back:
سه سال بعد از اینکه دث استار نابود شد، امپراطوری هم پایگاه شورشیان را در Hoth VI نابود کرد. در طی این برهه زمانی، امپراطوری قدرت بسیار زیادی به دست آورد. به همین ترتیب هم لوک به دگوبا سفر کرد؛ جایی که «یودا» هم در آن قرار داشت و آنجا را تبدیل به محل زندگی مخصوص به خودش کرده بود. لوک به آنجا رفت تا تبدیل به شاگرد یودا شود و آموزشها و تمرینهای خود را برای استفاده بهتر از فورس، در آنجا ادامه دهد. از طرف دیگر هم هان سولو و لیا اورگانا به Cloud City که در سیستم بسپین قرار داشت، سفر کردند. آنها از این سفر قصد داشتند تا با یکی از دوستان قدیمی هان به نام «لندو کالریزین» ملاقات کنند. با این حال، ویدر از آنجایی که دست از سر این قهرمانان برنداشته بود، ردِ آنها را تا Cloud City زد؛ آن هم با کمک شکارچی جایزه بگیر ماندالورینی به نام «بوبا فت». علاوهبر این، او معاملهای را به وجود آورد که اینگونه نشان میداد که Baron Administrator یا همان لندو کالریزین به آنها خیانت کرده است.
ویدر قصد داشت که خودش به سراغ اسکای واکر برود و او را دستگیر کند. به همین ترتیب، تصمیم گرفت که از مادهای به نام کربونیت منجمد کننده بر روی هان سولو استفاده کند. بعد از این اتفاق، مشخص شد که ظاهرا فردی به نام «Jabba the Hutt»، جایزهای هم برای هان سولو در نظر گرفته بود. به همین دلیل فت بلافاصله او را برد تا جایزه خود را بگیرد. از طرف دیگر هم که لوک از این ماجرا خبردار شده بود، خود را خیلی زود به Cloud City رساند تا هان یا لیا را نجات دهد. اما در نهایت دوباره وارد مبارزهای لایت سیبری با دارت ویدر شد. قدرت ویدر چندین برابر بیشتر از لوک بود و او خیلی راحت میتوانست پیروز این میدان باشد. اما ویدر از جان لوک گذشت زیرا میخواست کاری کند که لوک به سمت دارک ساید روی بیاورد و تبدیل به یکی از متحدان امپراطوری شود.
آنها مبارزه کردند و ویدر در نهایت روی یک بالکن که بر روی آن قرار داشتند، به دست لوک ضربه زد. همین ضربه باعث شد تا لوک، لایت سیبری را که مدتها قبل برای اناکین معانی بسیار زیادی داشت، از دست بدهد. سرانجام دارت ویدر برای لوک آشکار کرد که پدر واقعیاش است اما لوک ترجیح داد که بمیرد تا اینکه زندگی خود را به عنوان پسر ویدر ادامه دهد. به همین دلیل او آنجا را رها کرد و ترجیح داد که از آن ارتفاع سقوط کند. با این حال، لوک جان سالم به در برد و به سختی از دست ویدر و امپراطوری فرار کرد؛ اتفاقی که فوقالعاده باعث ترس و وحشت دارک لرد شد.
- بازگشت جدای:
دارت ویدر پیش از اینکه بمیرد، ماسک خود را درآورد تا پسرش لوک را با چشمان خودش ببیند نه از طریق فیلترهایی که بر روی ماسک قرار داشت
چیزی بیش از شش ماه از وقایع خط داستانی قبلی گذشت. در این برهه زمانی، امپراطور نقشهای را ترتیب داده بود تا با استفاده از یک تله، اتحاد شورشیان را نابود کند. او همچنین قصد داشت که لوک اسکای واکر را هم به دارک ساید بکشاند و تبدیل به یکی از متحدان خود کند. زمانی که لوک به ماه Endor رفت، جایی که هم دارت ویدر و هم امپراطور در آنجا قرار داشتند، اعلام کرد که بالاخره این حقیقت را قبول کرده که دارت ویدر، یک زمانی اناکین اسکای واکر یعنی همان پدر واقعیاش بوده است. او در طی این صحبتهای خود، تلاش کرد تا پدرش را به جایی بکشاند و کاری بکند که کنوبی در انجام آن با شکست روبهرو شده بود. اما بر روی دومین دث استار که هنوز به طور کامل کار آن به پایان نرسیده بود، اثبات شد که امپراطور نفوذ بدی بر روی لوک دارد؛ حتی زمانی که این پدر و پسر مشغول آخرین نبرد لایت سیبری خودشان بودند هم امپراطور بر روی لوک تاثیر تاریکی داشت.
ویدر در همین حین، برتری را در مبارزه به دست آورده و همه چیز را به نفع خود پیش میبرد. اما زمان زیادی طول نکشید که لوک بالاخره دارک ساید را انتخاب کرد تا پدرش را در این مبارزه شکست دهد. از همین رو، توانست دست او را قطع کند و مبارزه را به پایان برساند. زمانی که لوک از روی آوردن به دارک ساید امتناع کرد، امپراطور عصبانی شد و رعد و برق مخصوص خود را به سمت او پرتاب کرد و قصد داشت که او را به قتل برساند؛ آن هم در حالی که دارت ویدر مشغول تماشا کردن بود. زمانی که لوک به خاطر نیروی زیاد در حال از دست دادن جان خود بود، به صورت نالههای ضعیف گفت: «پدر، خواهش میکنم به من کمک کن!» مدتی بود که اناکین اسکای واکر، با چیزی که او را تبدیل به دارت ویدر کرده بود، مدام مبارزه میکرد. به همین ترتیب هم با شنیدن این حرف، آن اتفاقی که باید، رخ داد.
اناکین با موفقیت توانست بر روی چیزی که او را تبدیل به دارت ویدر کرده بود، غلبه کند. او در اولین اقدام، امپراطور را به سمت هسته قدرتی دث استار برد و او را به داخل آن پرتاب کرد. متاسفانه، این رعد و برقها باعث شد تا برخی اندام اناکین از کار بیفتد. اناکین بعد از اینکه امپراطور را به قتل رساند و پسرش را هم نجات داد، جان خود را از دست داد. بعد از این اتفاق، لوک ماسک صورت پدرش را برداشت و متوجه شد که پدرش در تمام این مدت هنوز هم یک انسان بود. مهم نیست که دارت ویدر چه کارهای شرورانهای انجام داده بود، اناکین اسکای واکر مانند یک قهرمان مرد و روح او هم در مراسم Ewok Celebration دیده شد.
- متخصص استفاده از لایت سیبر:
در واقعیت اینگونه میتوان گفت که اناکین اسکای واکر یکی از ماهرترین و بهترین مبارزان، در طول جنگهای کلونی محسوب میشد. اناکین در سنین جوانی فوقالعاده بود و مدام افراد مختلف را شگفتزده میکرد. او در سبک مبارزهای Form V با لایت سیبر، فوقالعاده مهارت و تخصص داشت؛ به خصوص در زمینه Djem So. او در طی اولین مبارزهای که با کنت دوکو داشت، توانست کنت را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد زیرا نشان داد که از سبک مبارزهای Jar'Kai اطلاعات و دانش بسیار زیادی دارد. لازم به ذکر است که او از ارباب و مربی خود یعنی اوبی وان هم پیشی گرفت و او را کنار زد. بعدها اناکین فرصت مبارزه کردن با یک دارک سایدر به نام Asajj Ventress، آن هم در یاوین ۴ را پیدا کرد و بعد هم این قاتل ماهر و حرفهای را شکست داد.
اناکین اغلب اوقات یا با مربی سابق خود یعنی اوبی وان درگیر میشد یا اینکه مبارزههای خود را با Asajj Ventress و همچنین کنت دوکو ادامه میداد. ویدر زمانی که دیگر یک سیث بود، مجبور شد که سبک مبارزهای خود را تغییر دهد و دوباره آن را بسازد زیرا دیگر او همان آدم قبلی نبود. به همین ترتیب هم بیشتر از سبک مبارزهای ترکیبی استفاده میکرد. او دیگر در این برهه زمانی بسیار قدرتمندتر از قبل شده بود و مقاومت فوقالعاده بیشتری نسبت به درد و آسیب داشت. اما او دیگر آن سرعت و چابکی سابق را نداشت و این موضوع هم آنقدر بزرگ بود که خیلی به چشم میآمد؛ دو ویژگی و توانایی که برای استفاده از سبکهایی مانند سبک مبارزهای Djem So بسیار مهم و ضروری است. ویدر درست از زمانی که تبدیل به مامور پالپاتین شد، ماموریتش تغییر کرد و هدف بزرگ او این بود که با جدای مبارزه کند.
با اینکه دارت ویدر کارهای بسیار بد و وحشتناکی را در زندگیاش انجام داده بود اما در نهایت همانند یک قهرمان جانش را از دست داد
با اینکه بدن جدید و وضعیت تازه اناکین مشکلاتی را به وجود میآورد اما این اتفاقات و شیوه جدید زندگی کردنش، اصلا مانعی برای او به وجود نیاورد. به همین ترتیب او به زندگی خود ادامه داد و حتی چند هفته بعد از اینکه او بدن جدیدش را به دست آورد و لباس تازهای بر تن کرد، دهها جدای را به قتل رساند؛ از جمله یکی از اربابان جدای. در طی مدت زمانی که ویدر تبدیل به یک سیث لرد شده بود، با جدایهای مختلفی که شهرت و آوازهای برای خود دست و پا کرده بودند، مانند «رون شراین» و «دارک وومن» مبارزه کرد. او همچنین یک جدای باستانی به نام «سلست مورن» را هم آشکار کرد؛ کسی که در طی مبارزهای، به راحتی او را شکست داد.
- قدرتهای فورس:
دارت ویدر در گذشته بالاترین میزان Midi-chlorian در سرتاسر کهکشان داشت؛ به طوری که میزان آن حتی از ۲۰ هزار هم عبور میکرد. با این اوصاف، او کاملا پتانسیل این را داشت که حتی از امپراطور پالپاتین و ارباب بزرگ یعنی یودا هم سبقت بگیرد و بالاتر برود. با این حال، بعد از جراحتها و آسیبهایی که در سیاره Mustafar به ویدر وارد شد، او بخش زیادی از پتانسیل خود را از دست داد. علی رغم این اتفاقات، او همچنان به طرز شگفتانگیزی قدرتمند است. لازم به ذکر است که یک شیء باستانی مربوط به سیث هم در دستکش مخصوص دارت ویدر به کار رفته است که همین شیء قدرتهای او را خیلی بیشتر از حالت طبیعی میکنند. این شیء باستانی به دارت ویدر اجازه میدهد که از نیرو و فورس، خیلی بهتر و با کارایی بالاتر استفاده کند.
همین موضوع باعث شده که او چند برابر از حالت عادی و شکلی که قبلا داشت، در زمینه استفاده از فورس، قویتر باشد. او میتواند موجهای فورسی خودش را به صورت بسیار گسترده هم پرتاب کند. ویدر میتواند مردم را درون زمین و هوا به بالا ببرد، میتواند از لحاظ تله پایتیکی در کارهای جدای کاوش کند، میتواند خودش را از طریق خشم بسیار زیادی که دارد، درمان کند و غیره. با این حال، همانطور که انتظار میرود و تا الان کاملا مشخص شده است، توانایی محبوب او، همان خفگی با فورس است که میتواند در سرتاسر کهکشان از آن استفاده کند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی و آثاری اشاره میکنیم که شخصیت اناکین اسکای واکر/دارت ویدر در آن حضور داشت:
- فیلم Star Wars: Episode IV – A New Hope محصول سال ۱۹۷۷ با بازی دیوید پراوز و صداپیشگی جیمز ارل جونز
- فیلم Star Wars: Episode V – The Empire Strikes Back محصول سال ۱۹۸۰ با بازی دیوید پراوز و صداپیشگی جیمز ارل جونز
- فیلم Star Wars: Episode VI – Return of the Jedi محصول سال ۱۹۸۳ با بازی دیوید پراوز و صداپیشگی جیمز ارل جونز (دارت ویدر)، سباستین شاو و هایدن کریستنسن (اناکین اسکای واکر)
- فیلم Star Wars: Episode I – The Phantom Menace محصول سال ۱۹۹۹ با بازی جیک لوید
- فیلم Star Wars: Episode II – Attack of the Clones محصول سال ۲۰۰۲ با بازی هایدن کریستنسن
- فیلم Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith محصول سال ۲۰۰۵ با بازی هایدن کریستنسن
- انیمیشن Star Wars: The Clone Wars محصول سال ۲۰۰۸ با صداپیشگی مت لنتر
- فیلم Rogue One: A Star Wars Story محصول سال ۲۰۱۶ با بازی اسپنسر وایلدینگ و صداپیشگی جیمز ارل جونز
- انیمیشن سریالی Star Wars: Clone Wars محصول سال ۲۰۰۳ با صداپیشگی مت لوکاس
- انیمیشن سریالی Star Wars: The Clone Wars محصول سال ۲۰۰۸ تاکنون با صداپیشگی مت لنتر
نظرات