پیش از اینکه بهسراغ مقاله معرفی شخصیتهای دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت اسکرکرو را باهم بخوانیم:
ترس یک حس اساسی و قدیمی است. خام است. فشار خون را افزایش میدهد. رگهای روی صورت شما منقبض میشود. سیستم ایمنی شما از کار میافتد. حتی اگر شما تلاش کنید که دربرابر ترس مقاومت کنید... اصلا نمیتوانید. ترس است که ما را تبدیل به انسان میکند. این نتیجهگیری خود چارلز داروین بود. حالا من چه کسی هستم که بخواهم راجع به این موضوع بحث کنم؟ من هم یک مرد اهل علم هستم. یک رواشناس. اما افراد خیلی کمی از دستاوردهای علمی من خبر دارند. اگر شما اصلا من را بشناسید، به احتمال زیاد با این نام من را میشناسید... اسکرکرو!
جاناتان کرین خود را با یک گاز القا کنندهی ترس به نام سم ترس، مجهز کرده است. او با نام شرورانهی اسکرکرو به سرتاسر خیابانهای شهر گاتهام میرود، بر سر مردم این شهر خراب میشود و با گاز خود، بهشدت آنها را میترساند. اسکرکرو یا همان جاناتان کرین یک شخصیت ابرشرور است که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. این شخصیت توسط هنرمندانی به نام بیل فینگر، باب کین و همچنین جری رابینسون خلق شده است. این کاراکتر برای اولینبار در قسمت ۳ سری کتاب کمیک World's Finest Comics که در ماه سپتامبر سال ۱۹۴۱ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد.
جاناتان کرین که لقب خود را «استاد ترس» گذاشته است، بهطور معمول بهعنوان یک پروفسور سابق روانشناسی که عقدهای بود و در شهر گاتهام فعالیت میکرد، به تصویر کشیده میشود. او در گذشته از انواع داروهای تجربی و سموم مختلف استفاده میکرد تا از ترسها و فوبیاهای قربانیان خود، سوءاستفاده کند و اهداف خود را تحقق ببخشد. او یکی از بزرگترین و سرسختترین دشمنان ابرقهرمان شهر گاتهام یعنی بتمن محسوب میشود. او همچنین یکی از اعضای مجموعه دشمنان دارک نایت که گالری شروران را تشکیل میدهند، به حساب میآید. در سال ۲۰۰۹، سایت محبوب آی جی ان لیستی را از بزرگترین شرورهای تاریخ کتابهای کمیک تهیه کرده بود که اسکرکرو را در جایگاه ۵۸ آن قرار داد. از آنجایی که اسکرکرو در مدت فعالیتی خود توانست محبوبیت بسیار زیادی را به دست بیاورد، فرصت این را پیدا کرد تا در آثار مختلف تلویزیونی، سینمایی و بازیهای ویدیویی هم حضور چشمگیری داشته باشد.
جاناتان کریس فرزند پدری بود که وسواس بسیار زیادی نسبت به ترس داشت. او دوست داشت که ترس را با اعماق وجودش درک کند و توانایی کنترل کردن آن را داشته باشد. به همین دلیل هم مدام از پسر خود یعنی جاناتان بهعنوان یک سوژه آزمایشی برای آزمایشهای غیرقانونی خود استفاده میکرد؛ این ماجرا برای اولینبار درست در سن جوانی و بلافاصله بعد از مرگ مادر خانواده آغاز شد. جاناتان بارها و بارها در یک اتاق کوچک که زیر خانهشان وجود داشت زندانی میشد و پدرش هم سمهای القا کننده ترس را به او تزریق میکرد. بااینحال، بعد از اینکه پدر او بهطور غیرمنتظره در طی یک آزمایش ناگهان جان خود را از دست داد، جاناتان یک نفس راحت کشید؛ اما بعد از آن اتفاق دیگر از لحاظ ذهنی ثبات نداشت. جاناتان به مدت چند روز در همان گودال کوچک تنها ماند؛ درحالیکه گرسنه و وحشتزده بود.
حتی بعد از اینکه او بالاخره نجات پیدا کرد، تا چندین سال بعد همچنان به خاطر آن اتفاقات تحت تاثیر بود و به خاطر تجربههایی که داشت، اصلا در حالت طبیعی و عادی خود قرار نمیگرفت. اما درنهایت بعد از گذشت مدتی تصمیم گرفت که تبدیل به استاد ترس شود. او در ابتدا بهعنوان یک پروفسور فعالیت میکرد و بعد از نقش یک روانشناس بالینی را به خود گرفت. او در طی این مدت متوجه شد که روشهای معالجه و درمانی او، اصلا به درد جامعه روانشناسی نمیخورد. به همین دلیل هم تصمیم گرفت که به طریقی، روشهای درمانی خود را از سر بگیرد و عملی کند. از همین رو نام اسکرکرو را برای خود انتخاب کرد؛ او زندگی مجرمانهی خود را آغاز کرد و بهطور مداوم بهدنبال این بود که سم ترس خود را بینقصتر از قبل کند.
القاب و اسامی مستعار: دکتر جاناتان کرین، استاد ترس، سنیستر اسکرکرو، هیولای ترس، Ichabod Crane، Schrocken و دکتر گرودای.
تیمها: زندانیان تیمارستان آرکهام، کارکنان تیمارستان آرکهام، Dark Arcana، Deputy Lanterns، دانشگاه گاتهام، باند بیعدالتی، لیگ بیعدالتی، لژیون آو دووم، انجمن مخفی ابرشروران، ارتش سینسترو و T.H.R.U.S.H.
متحدان: دکتر دستینی، دکتر فاوستوس، هارلی کویین، هانتر، هاش، جوکر، جاج دث، لانک هد، مد هتر، مید نایت، نورا فیلدز، ریدلر، اسکرکرو (آمالگام)، سینسترو، ویل، شف، وایت ربیت و غیره.
دشمنان: ابیوز، الک هالند، آلفرد پنی ورث، انارکی، انیما، آکوا گرل، باربارا گوردن، بارنز، بتمن، بلک ولکن، بان فایر، برونو تس، کاپیتان اتم، کاساندرا کین، کت من، شارلاتان، دیمین وین، دردویل، دیک گریسون، دوناتلو، فارست رینر، فرد جونز، هنگ من، هیوگو استرنج، هانترس، جیمز گوردن، جیسون تاد، جرمایا آرکهام، جیگساو من، جوکر، جاج درد، کیلر کراک، لارکینز، لئوناردو، لیندا پیج و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، اسکرکرو توسط هنرمندانی به نام بیل فینگر و باب کین خلق شده است. او برای اولینبار در قسمت ۳ سری کتاب کمیک World's Finest Comics به نام Superman, Batman and Robin, Red, White & Blue, Zatara که در ماه سپتامبر سال ۱۹۴۱ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. شخصیت اسکرکرو در دوران نقرهای توسط گاردنر فاکس و همچنین شلدون مولداف احیا شد. از همان زمان هم دیگر او تبدیل به شرور همیشگی کتابهای کمیک شد. این شخصیت در ۱۰۵۸ کتاب کمیک حضور داشته که در هیچکدام از آنها جان خود را از دست نداده است.
- دوران طلایی:
اسکرکرو در ابتدای ظهور خود و کمیکهای اولیهاش، نقش یک پروفسور روانشناسی را داشت؛ کسی که به خاطر رفتارهای متفاوت و لباسهایی که میپوشید، توسط همسالان و همکاران خود مورد تمسخر قرار میگرفت. اتفاقات مختلفی دست به دست هم دادند تا او تصمیم گرفت که او تبدیل به یک جنایتکار شود تا بتواند تمایل زیادی را که نسبت به کتابها داشت، سیراب کند. او همچنین به این طریق میتوانست لباسهای بهتر و زیباتری را تهیه کند که مانند دیگران شود. بعد از گذشت مدت کمی که جاناتان اولین اقدام جنایتکارانه خود را انجام داده بود، به خاطر روشهای عجیب و غریبی که در زمینه تدریس خود داشت، اخراج شد؛ بهطور مثال، زمانیکه او در رابطه با ترس صحبت میکرد و درس میداد، با اسلحه خود شلیک کرد. این نسخه از شخصیت، بهطور بهخصوص نسبت به ترس وسواس نداشت. او در این برهه زمانی یک اسلحه بهجای گاز ترس خود حمل میکرد. در این دوران فعالیتهای مجرمانه او معمولا به فعالیتهای پر سروصدا یا دزدیهای عجیب و غریب محدود میشد.
- دوران نقرهای:
این شخصیت در عصر نقرهای احیا شد. او در این برهه زمانی هم همان گذشتهای را داشت که داستان آن در دوران طلایی برای مخاطبان تعریف شده بود. تقریبا از همین برهه زمانی بود که اسکرکرو کم کم استفاده از گاز ترس بهعنوان یک سلاح را آغاز کرد. علاوهبر این، در این دوران هم نویسندگان یک ترس از پرندگان هم به اسکرکرو دادند؛ هرچند که او خودش دو پرنده بهعنوان حیوان خانگی داشت.
- دوران برنز:
این شخصیت در این دوران هم حضور داشت اما هیچ تغییرات خاصی در او به وجود نیامد و او به همان شکل فعالیت خودش را ادامه داد.
- دوران مدرن:
در طی عصر مدرن، داستان گذشته و منشاء اسکرکرو بهطور قابل توجهی گسترش پیدا کرد. جاناتان کرین اصالتا اهل جورجیا بود. او فرزند یک خانواده ثروتمند محسوب میشد؛ خانوادهای که در حال فروپاشی بود و اصلا او را درون خودشان نمیپذیرفتند. مادر جاناتان مدام او را نادیده میگرفت و از طرف دیگر هم مادر بزرگش از او نفرت داشت و او را تحقیر میکرد. از آنجایی که هیچکس نبود تا جاناتان را بزرگ و تربیت کند، به همین دلیل او به خانه مادرِ مادر بزرگش رفت و بخش زیادی از زندگیاش را زیر نظر او گذراند؛ زنی که از لحاظ مذهبی بهشدت تعصبی بود و رفتاری سادیستی داشت. جاناتان بارها و بارها در یک کلیسای جامع زندانی میشد و توسط یک سری کلاغ خاصی مورد حمله قرار میگرفت؛ کلاغهایی که توسط مادرِ مادر بزرگ او تربیت شده بودند تا همین هدف را محقق کنند.
در نسخههای اخیر اسکرکرو، اینگونه نشان داده شده که او دستکشهایی با سرنگهایی بر سر آنها دارد. این دستکشها شباهت زیادی به دستکشهای فردی کروگر دارد و نشان میدهد که اسکرکرو چقدر میتواند ترسناک باشد
او بهطور مداوم، چه در مدرسه و چه در خانه، مورد آزار و اذیت قرار میگرفت و همیشه از او سوءاستفاده میشد. به همین ترتیب او در طی این مدت، به اهمیت ترس، کنترل و دانش پی برد. زمانیکه جاناتان به سن بزرگسالی رسید، بهدنبال این بود تا بهعنوان یک استاد و پروفسور جایی مشغول به کار شود. درست همانند نسخههای قبلی، این نسخه هم به خاطر شلیک گلوله در کلاس در حین تدریس، اخراج شد. لازم به ذکر است که این نسخه، متفاوت از نسخههای قبلی، بعد از شلیک گلوله و اخراج شدن، کارهای مجرمانهی خود را آغاز کرد و تبدیل به یک جنایتکار شد. این نسخه از کاراکتر همچنین نسبت به نسخههای قبلی، بیشتر با شیمی و روان داروشناسی ارتباط داشت و زمان بیشتری را به این موضوع اختصاص میداد.
در طی این دوران اسکرکرو برای مدت محدود و کمی، جهش یافته شده بود؛ او تبدیل به یک هیولای بزرگ و بسیار قدرتمند به نام اسکربیستِ وحشی تبدیل شده بود. او بهعنوان اسکربیست، قدرتی ابرانسانی داشت و از استقامت بسیار بالایی هم برخوردار بود. او دیگر میتوانست توهمزاها و هذیان آورهای قدرتمندی را آزاد کند. همچنین در همین برهه زمانی بود که او توانایی حس کردن احساس ترس را از دست داد.
- New 52:
در مجموعه New 52 همین نسخه فعلی اسکرکرو با قدرتهای فعلی و داستان گذشتهای که تعریف شده بود، معرفی شد. بیشتر از هر چیزی گذشته آزار دهنده و وحشتناک او دستخوش تغییرات شد. در این خط داستانی، این پدرش بود که مقصر اصلی ماجرا محسوب میشد و این آزار و اذیتها را انجام میداد. این در حالی بود که مادر جاناتان که در خط داستانیهای قبلی زنده بود و برای فرزندش اهمیتی قائل نمیشد، در این خط داستانی در اوایل دوران کودکی جاناتان جان خود را از دست داده بود. روی آوردن او به دنیای جنایتکارانه و فعالیتهای مجرمانه هم تا حد زیادی در این دوران تغییر کرد. او در این دوران، به خاطر اینکه یک دانشجو (کسی که فوبیای عنکبوت داشت) را به واسطهی عنکبوت مورد آزار اذیت قرار داد، از جایگاه استادیاش اخراج شد. به همین دلیل هم بعد از اینکه او به واسطهی چاقو و فرو کردن آن در بدن بیمار، او را تا سر حد مرگ برد، تبدیل به یک فرد جنایتکار شد. برخلاف نسخههای قبلی، جاناتان کرین در این برهه زمانی به خوبی میتوانست ترس را احساس کند.
- سقوط شوالیه:
در طی ماجرای فرار بسیار بزرگ بیماران تیمارستان آرکهام که توسط بین سازماندهی شده بود، اسکرکرو هم از این تیمارستان فرار کرد. او از گاز ترسی خود استفاده کرد تا شهردار را تبدیل به عروسک خودش بکند و از او سوءاستفاده کند. بعد از گذشت مدتی هم جوکر به اسکرکرو پیوست. آنها قصد داشتند که شهردار را بهعنوان یک گروگان نگه دارند تا بلکه به این طریق بتوانند توجه بتمن را به خود جلب کنند. بااینحال، مدت زیادی هم طول نکشید که این دو شرور با یکدیگر درگیر شدند. از همین رو اسکرکرو تلاش کرد تا جوکر را با سم ترس خود مسموم کند. جوکر بعد از قرار گرفتن در معرض این گاز، نشان داد که کاملا نسبت به آن مصون است. به همین ترتیب، جوکر هم به وسیلهی یک صندلی اسکرکرو را مورد ضرب و شتم قرار داد و او را تا آستانه مرگ پیش برد. اسکرکرو بعد از گذشت مدتی دوباره ظاهر شد. او در تلاش بود تا با کمک یک سری دانشجوی کالجی که هیپنوتیزم شده بودند (بهعنوان ارتش خود)، به شهر حمله کند و کنترل آن را در دست بگیرد. بااینحال، او توسط ازرائیل و انارکی متوقف شد و نقشهای شکست خورد.
- هالووین طولانی:
در این برهه زمانی اسکرکرو توانست با کمک «کارماین فالکون» از تیمارستان آرکهام فرار کند. او در طی همین ماجراها هم بتمن را مسموم کرد. اسکرکرو بعد از فرار به مد هتر پیوست. آنها قرار بود تا به کمک یکدیگر و به دستور کارماین فالکون، سرقتی را از یک بانک انجام دهند. اما طولی نکشید که توسط بتمن و همچنین کت وومن متوقف شدند. بعد از گذشت مدتی، اسکرکرو به سرکشهایی پیوست که قصد حمله کردن به بتمن را داشتند اما خیلی زود شکست خوردند.
- پیروزی تاریک:
در این خط داستانی، اسکرکرو به دو چهره و همچنین باندی که تشکیل داده بود پیوست. اما درست در همین حین هم بهطور مخفیانه با «Calendar Man» همکاری میکرد. آنها با کمک یکدیگر در تلاش بودند تا کم کم ذهن «آلبرتو فالکون» به هم بریزند. البته لازم به ذکر است که سم ترس اسکرکرو هم نقش بزرگ و بسیار مهمی را در این ماجرا ایفا کرد و آنها را چندین مرحله جلو انداخت. آنها با استفاده از روشهایی که به کار گرفته بودند، آلبرتو را مجبور کردند تا خواهر خود یعنی «سوفیا جیگانته» را به قتل برساند. بااینحال، آنها در این نقشه خود هم با شکست روبهرو شدند. بعد از گذشت مدتی، زمانیکه بتمن به سراغ دو چهره رفت و به مخفیگاه او حمله کرد، اسکرکرو را هم پیدا کرد و بعد از تسلیم کردنش، او را دستگیر کرد.
- Hush:
زمانیکه سر و کله هاش پیدا شد و نقشههایی برای شهر گاتهام کشیده بود، اسکرکرو هم تصمیم گرفت تا به او بپیوندد. هاش درواقع یکی از دانش آموزان سابق خود اسکرکرو به حساب میآمد. به همین ترتیب هم جاناتان مشخصات روانشناسی بتمن و همچنین اعضای گالری شروران او را در اختیار هاش قرار داد. در طی همین خط داستانی، اسکرکرو مقداری از گاز القا کننده ترس خود را به هانترس تزریق کرد. همین موضوع باعث شد تا او مقابل کت وومن بایستد و بهنوعی ضد او شود. اسکرکرو بعد از انجام این کارها، به سراغ بتمن رفت و به او حمله کرد. او با استفاده از همین روش، بتمن را به سمت قبرستان کشاند؛ جایی که پدر و مادر بروس وین دفن شده بودند. با اینکه اسکرکرو از گاز خود روی بتمن هم استفاده کرده بود، اما اینگونه به نظر میرسید که این گاز هیچ تاثیری روی او ندارد. به همین ترتیب هم او توانست خیلی راحت اسکرکرو را شکست دهد. درنهایت هم اسکرکرو توانست به خاطر دخالت جیسون تاد در این ماجرا، پا به فرار بذارد و از آنجا برود.
- As the Crow Flies:
اسکرکرو توسط پنگوئن استخدام شد تا ماموریتی را به دستور او انجام دهد. اما لازم به ذکر است که پنگوئن از این کار خود، یک هدف مخفی دیگر هم داشت. پنگوئن فردی به نام «فرایت» را متقاعد کرد تا ژنتیک اسکرکرو را دستکاری کند. او قصد داشت تا با انجام این کار، اسکرکرو را تبدیل به یک موجود هیولایی به نام اسکربیست کند. بعد اینکه این نقشه با موفقیت انجام شد، پنگوئن اسکربیست را به سراغ افرادی فرستاد که سر دشمنی با او داشتند و او را به مبارزه طلبیده بودند. اسکربیست بعد از اینکه با این افراد مبارزه کرد، مقابل بتمن قرار گرفت اما درنهایت شکست خورد و به همان وضعیت طبیعی و نرمال خود بازگشت.
- بازیهای جنگ:
در طی یک جنگ داخلی و باندی بسیار بزرگ که دنیای زیرزمینی شهر گاتهام را بهطور کامل تکان داده بود، اسکرکرو توسط یک سری شرور دیگر استخدام شده بود تا در یک ماجرای هماهنگ شده شرکت کند و به سمت بتمن حملهور شود. زمانیکه بلک ماسک و بتمن مشغول مبارزه با یکدیگر بودند، اسکرکرو وارد ماجرا شد و در مبارزه آنها دخالت کرد. همین موضوع باعث شد تا بلک ماسک فرصت فرار کردن را پیدا کند. بعد از گذشت مدتی، اسکرکرو به همراه کیلر کراک بهدنبال بلک ماسک رفتند و او را تحت تعقیب قرار دادند. زمانیکه این دو شرور توانستند رد بلک ماسک را بزنند، به برج ساعت گاتهام رفتند تا او را پیدا کنند. به محض اینکه آنها به برج ساعت رسیدند، بلک ماسک به آنها خیانت کرد و اسکرکرو را به درون یک اتاق که پر از لیزر بود، انداخت و او را زندانی کرد.
با اینکه اسکرکرو مدت خیلی زیادی را در این اتاق نمانده بود، اما به طرز وحشتناکی سوخته بود. همین اتفاق باعث شد تا اسکرکرو فوقالعاده عصبانی شود و دوباره تغییر شکل دهد و تبدیل به اسکربیست شود. مدت خیلی زیادی طول نکشید که به خاطر خرابیهایی که در برج ساعت به وجود آمده بود او توسط یک سری قهرمان دیگر، مورد حمله قرار گرفت و درنهایت هم توسط همان قهرمانها شکست خورد.
- Absolute Terror:
اخیرا اسکرکرو شهر گاتهام را ترک کرده است و ترجیح داده که به بلاد هیون برود و آنجا را هم به خاک و خون بکشد
در این برهه زمانی، اسکرکرو از تیمارستان آرکهام فرار کرد و به خودش قول داد که دست از سر سم ترس خود بردارد و دیگر با آن کاری نداشته باشد. در عوض او در تلاش بود تا روی مهارتهای روانشناختی خود تکیه کند و معتقد بود که با همین روشها میتوند مردم را تحت تاثیر خودش قرار دهد و از آنها سوءاستفاده کند. او موفق شد که با همین روشها، تا حدودی هرجومرج را در شهر به وجود بیاورد. اما درنهایت بتمن او را ردیابی کرد. اسکرکرو در طی برخوردی که با این قهرمان داشت، بهصورت کاملا تصادفی با یکی از قلابهای خودش که توسط یک ماشین اسکرکرویی میچرخید، برخورد کرد و به طرز وحشتناکی آسیب دید.
- دنیای زیرزمینی گاتهام:
در این خط داستانی، گزارشهای مختلفی منتشر شده بود که نشان میداد، یک سری از شرورها ناپدید شدهاند. به همین ترتیب هم اسکرکرو به همراه شروران دیگر در Iceberg Lounge دور هم جمع شدند. آنها که بهشدت نگران این موضوع بودند، قصد داشتند تا فکری به حال خودشان بکنند. اما در همین حین که آنها درکنار هم جمع شده بودند، توسط اعضای گروه جوخه انتحاری مورد حمله قرار گرفتند. اعضای این گروه اخیرا شرورهای مختلف را زندانی میکردند تا بعدها آنها را به سیاره Salvation منتقل کنند. بااینحال اسکرکرو از گاز ترس خود استفاده کرد تا فرصت فرار کردن را به دست بیاورد. او بعد از فرار، بلافاصله به گروه «Ventriloquist» پیوست. اما تنها قصدی که از این کار داشت، این بود که به آنها خیانت کند و با فردی به نام «توبایاس ویل» متحد شود. اما همه چیز آنطور که باید و شاید پیش نرفت زیرا بعد از این اتفاقات، خود ویل هم به اسکرکرو خیانت کرد. او، اسکرکرو را به طرز وحشتناکی مورد ضرب و شتم قرار داد و او را درست همانند نام خودش، در خیابانها آویزان کرد.
- قلبِ هاش:
در این برهه زمانی، اسکرکرو باری دیگر با هاش متحد شد. اسکرکرو در این مأموریت نقش یک حواس پرتی را داشت و اتفاقات مختلف را به وجود میآورد. این در حالی بود که هاش در حال تدارک مقدمات حمله به بتمن بود و در آمادگی کامل به سر میبرد. او یک کودک را دزدید و با استفاده از ونوم، او را مسموم کرد. او قصد داشت تا این بچه را مقابل بتمن قرار دهد و از او بر ضد این قهرمان استفاده کند. بااینحال، زمانیکه این کودک خشمگین شد و به اسکرکرو خیانت کرد، نقشه او با شکست روبهرو شد و به تیمارستان آرکهام منتقل کرد. پیش از اینکه اسکرکرو به سلول خودش برده شود، توسط بتمن مورد شکنجه قرار گرفت. بتمن در تلاش بود تا با این کار، اطلاعاتی را از اسکرکرو به دست بیاورد. درنهایت هم او، مکان مخفیگاه هاش را افشا کرد. بعد از این بازجویی، اسکرکرو که به سختی نفس میکشید و هوشیار بود، تنها در سلول مخصوص جوکر تنها گذاشته شد.
- نبرد برای نقاب:
در طی خط داستانی Battle for the Cowl، اسکرکرو یکی از آن شرورهایی بود که با بلک ماسک متحد شده بودند و برای او کار میکردند. مأموریت مخصوص اسکرکرو این بود که دارویی را به نام «Thrill» تولید کند؛ دارویی که قرار بود خیلی زود در سرتاسر شهر پخش شود. همین اتفاق باعث شد تا توجه اوراکل و همچنین بت گرل، به سمت آنها جذب شود. اسکرکرو توانست مقداری از همین داروی جدید خود را به بت گرل تزریق کند؛ دارویی که باعث شد تا او برای مدت کوتاه و محدودی ناتوان شود. بااینحال، بعد از گذشت مدت بسیار کمی بت گرل توانست از آن حالت بیرون بیاید و اسکرکرو را شکست دهد.
- تاریکترین شب:
زمانیکه مردهها در خط داستانی Blackest Night کم کم قیام کردند و دوباره به حرکت در آمدند، اسکرکرو نشان داد که یک مصونیت منحصربهفرد در مقابل بلک لنترنها دارد؛ آن هم به خاطر عدم توانایی کاملی که در احساس کردن حس ترس داشت و اصلا نمیتوانست چنین چیزی را احساس کند. در طی مبارزهای که اسکرکرو در مقابل همین نامردهها داشت، یک حلقه زرد رنگ به دست آورد و توانست بهعنوان یکی از نمایندههای ارتش سینسترو، به مبارزه خود ادامه دهد. این حلقه به او این اجازه را میداد تا دوباره ترس را احساس کند. اسکرکرو که فوقالعاده از بازگشت احساساتش خوشحال و هیجانزده شده بود، با هیجان بسیار زیاد دوباره به میدان نبرد بازگشت و مبارزه خود را با مردههای دوباره متحرک شده ادامه داد. بااینحال مدت زیادی هنوز نگذشته بود که حلقه اسکرکرو توسط لکس لوثر دزدیده شد؛ کسی که در این خط داستانی، یکی از اعضای ارتش لنترن نارنجی محسوب میشد و حلقه آنها را در دست داشت. لازم به ذکر است که لکس لوثر مغلوب حرص و طمع شده بود.
- روشنترین روز:
اسکرکرو که به خاطر خط داستانی قبلی بهشدت از دست لکس لوثر عصبانی بود، دوست داشت که انتقام خود را از او بگیرد. به همین دلیل کشتن تک تک کارمندانی را که در شرکت لکس کورپ کار میکردند، کم کم آغاز کرد. زمانیکه رابین و سوپر گرل تلاش کردند تا او را دستگیر کنند، او مقداری از سم ترس فوقالعاده قدرتمند خود را به سوپر گرل تزریق کرد. همین اتفاق باعث شد تا او برای مدت کوتاه و محدودی ناتوان شود. بااینحال، رابین به او کمک کرد تا دوباره به وضعیت طبیعی خود بازگردد. از همین رو هم آنها توانستند خیلی زود، اسکرکرو را دستگیر کنند.
- ترسهای شوالیه:
در طی خط داستانی Batman: Heart of Hush اسکرکرو یک کودک را دزدید تا توجه بتمن را به خود جلب کند و بعد هم ونوم مخصوص بین را به او تزریق کرد
در این دوران، اسکرکرو با بین متحد شد تا با کمک یکدیگرپ یک گاز هیبریدی ترس-ونوم بسیار قدرتمند را به وجود بیاورند. برای انجام این مأموریت، آنها به سراغ پویزن آیوی رفتند تا او را دستگیر کنند. آنها قصد داشتند تا با انجام این کار، از دانش گیاه شناسی بسیار زیاد او استفاده کنند. اسکرکرو و بین خیلی زود توانستند این سم جدید را به وجود بیاورند. آنها بهعنوان اولین سوژههای آزمایشی، از زندانیان تیمارستان آرکهام استفاده کردند. همین موضوع باعث شد تا یک ماجرای فرار بسیار گسترده به وجود بیاید و تعداد زیادی از زندانیان، از این تیمارستان فرار کنند. زمانیکه بتمن بهدنبال اسکرکرو میگشت، متوجه شد که او در جزیره هارمون قرار دارد و به همین دلیل هم به سراغ او رفت. زمانیکه بتمن به آنجا رسید، اسکرکرو بلافاصله با همان سم هیبریدی جدید خود، بتمن را مسموم کرد و بلافاصله از آنجا رفت. بتمن هم خیلی زود قوای خود را باری دیگر به دست آورد و خود را به اسکرکرو رساند. درنهایت هم کاری کرد تا سم اسکرکرو روی خودش اثر کند. به همین دلیل هم اسکرکرو برای مدتی ناتوان شده بود.
- چرخه خشونت:
اسکرکرو که وسواس بسیار زیادی نسبت به کامل کردن کار پدرش پیدا کرده بود و دوست داشت هرچه زودتر سم مخصوص به خودش را به وجود بیاورد، شروع به دزدیدن کودکان مختلف کرد. او بهطور مداوم این کودکان را مسموم میکرد و امیدوار بود که در طی این پروسه، به نتایج جدیدی برای کامل کردن و بینقص کردن سموم خودش به دست بیاورد. همین اتفاقات باعث شد تا توجه بتمن و همچنین کمیسر گوردن به فعالیتهای او جلب شود. به همین ترتیب، اسکرکرو به سراغ گوردن رفت و او را بود. او در تلاش بود تا با این کار، بتمن را به سمت خودش بیاورد. زمانیکه بتمن به سراغ او رفت و تلاش کرد تا گوردن را آزاد کند، اسکرکرو، بتمن را مسموم کرد و او را گیر انداخت. اسکرکرو که دیگر یک سوژه آزمایشی جدید پیدا کرده بود، از بتمن بهعنوان یک خوکچه هندی استفاده کرد و بهطور مداوم از سم ترس خود به او تزریق میکرد تا نتیجههای بهتری را به دست بیاورد. سرانجام زمانیکه سم ترس او کامل شد، توسط خود بتمن مورد حمله قرار گرفت؛ کسی که توانسته بود از دست غل و زنجیرهای خود فرار کند.
در طی این مبارزه، زمانیکه بتمن قلاب طنابدار خود را به سمت فک پایین اسکرکرو پرتاب کرد، آسیب فوقالعاده زیادی را به او وارد کرد. اسکرکرو که متوجه شد بتمن بهطور اتفاقی و سهوا یکی از خطوط گاز را باز کرد، مقدمات لازم را آماده کرد تا خانه را منفجر کند. او بعد از انجام این کارها، پا به فرار گذاشت اما پیش از فرار خود، آخرین قربانیای را که زندانی کرده بود، آزاد کرد زیرا در طی این مدت، با او پیوندی برقرار کرده بود. اسکرکرو خودش در این انفجار گرفتار شد اما به زور توانست خودش را به پنگوئن برساند. پنگوئن که متوجه حضور اسکرکرو شده بود، بالونی را که قبلا سفارش داده بود، تحویل داد. اسکرکرو هم از این بالون استفاده کرد تا سم جدیدی را که تولید کرده بود، روی سر افرادی که در رژه کریسمس حضور داشتند، آزاد کند. درنهایت بتمن دوباره سراغ او آمد و او مجبور شد که در مقابل او تسلیم شود. زمانیکه او به تیمارستان آرکهام انداخته شد، مخزنی را که بخشی از سمومش در آن قرار داشت و مخفیاش کرده بود، شکست و خودش را مسموم کرد.
- Forever Evil:
در این برهه زمانی، اسکرکرو هم یکی از همان دسته شرورهایی بود که در غیاب بتمن شهر گاتهام را به هرجومرج کشاندند و کنترل آن را در دست گرفتند. از آنجایی که بین تبدیل به یک تهدید بزرگ شده بود و لحظه به لحظه هم به قدرت او اضافه میشد، اسکرکرو تصمیم گرفت که کاری انجام دهد. او به سراغ چندین شرور مختلف رفت و به آنها اخطار داد که باید هرچه زودتر، نبرد بزرگی را مقابل بین به راه بیاندازند؛ تا بلکه به این طریق بتوانند کنترلی را که بر شهر گاتهام به دست آوردند، با چنگ و دندان نگه دارند و قدرت بین را از بین ببرند. به همین ترتیب او رهبری چندین تن از زندانیان تیمارستان آرکهام را در دست گرفت. آنها به سراغ زندان بلک گیت رفتند و به آن حمله کردند. آنها در تلاش بودند تا با انجام این کار، تالنهایی را که بین بهتازگی آنها را به دست آورده بود، نابود کنند. او موفق شد که تمام این تالنها را البته به جز یکی را از بین ببرد و نابود کند. اما مدت زیادی طول نکشید که توسط خود بین مورد حمله قرار گرفت.
بااینحال، او توسط کیلر کراک نجات پیدا کرد. بعد از گذشت مدتی، اسکرکرو توانست به کمک مستر فریز، این تالنها را بیدار کنند و دوباره به زندگی بازگردانند. او در طی مبارزهای که با بین داشت، توانست مقدار کمی از ونوم مخصوص به او را به دست بیاورد. به همین دلیل او این ونوم را به چند تن از شروران دیگر تزریق کرد تا در ماجرای حمله به زندان بلک گیت، او را همراهی کنند. بااینحال، خیلی زود این ونوم به پایان رسید و پین توانست خیلی راحت اسکرکرو را شکست دهد. او درنهایت توسط خود بین در خیابانها به دار آویخته شد.
- Gothtopia:
اسکرکرو که دیگر تا به این دوران بهشدت مصمم شده بود که بتمن را شکست دهد، از ماسکهای خاص خود که بهطور ویژه طراحی شده بود استفاده کرد. این ماسکها بهگونهای بودند که توهمهای آرام و مسالمتآمیزی را به بتمن و همچنین متحدان او القا میکردند. این توهمات این تصور را به آنها القا میکردند که شهر گاتهام تبدیل به یک یوتوپیا یا همان مدینه فاضله شده است. بتمن که به دروغ بودن این توهمات پی برده بود، خیلی زود توانست خود را از شر آنها راحت کند. اما اجازه داد تا توسط افراد هیپنوتیزم شدهی کرین دستگیر شود. زیرا قصد داشت که به این طریق، به کرین نزدیک شود و درنهایت او را دستگیر کند. بتمن توانست با ساخت یک پادزهر و تزریق آن به متحدان خود، آن هم بهصورت مخفیانه، جاناتان کرین را شکست دهد. بتمن کاری کرد تا گاز توهمزای کرین به سمت خودش بازگردند. همین اتفاق باعث شد تا او تصور کند که در دنیایی زندگی کند که همه چیز طبق علاقه او پیش میرود و او بالاخره توانسته بتمن را هم شکست دهد.
- اترنال:
اسکرکرو که در این خط داستانی توانست خود را از دست اثرات گازهای مخصوص به خودش خلاص کند، توسط فردی به نام « Mister Bygone» و همچنین دختر جوکر مورد استفاده قرار گرفت. آنها قصد داشتند تا از اسکرکرو بهعنوان یک منبع قدرت برای یک مراسم احضار استفاده کنند. او درنهایت توسط بت وینگ و همچنین «جیم کوریگن» نجات پیدا کرد و توانست در هرج و مرجی که به وجود آمده بود، فرار کند و جان خود را نجات دهد. او بعد از فرار، بلافاصله با یک سری شرور دیگر قرار ملاقات گذاشت تا با یکدیگر درباره نقشهای برای تصرف گاتهام و همچنین تحت کنترل گرفتن این شهر، صحبت کنند. آنها تقریبا به واسطهی بین تا آستانهی مرگ پیش رفته بودند و همچنان به خاطر برخورد قبلی که با یکدیگر داشتند، بهشدت خشمگین بودند. اسکرکرو قول داد که تا حد زیادی، در روند شارژ دوباره ونومش، به او کمک خواهد کرد.
حتی پیش از اینکه کرین آزمایشهای خود را روی دانشآموزان آغاز کند، اولین قربانی خود را به دست آورده بود؛ این قربانی هم کسی نبود جز مادر بزرگش
با اینکه او با بین و همچنین دیگر شرورهای شهر گاتهام متحد شده بود، اما باز هم توسط بتمن شکست خورد. بااینحال مدت زیادی طول نکشید که توسط یک سری شرور دیگر که با اسکرکرو دوست بودند، نجات پیدا کردند. بعد از این ماجراها، اسکرکرو یک سری درون و ربات به دست آورد که خیلی زود نقشههایی را برای آنها کشید. او در تلاش بود تا با استفاده از این درونها، از بالای کلیسای جامع شهر گاتهام، سم ترس خود را آزاد کند تا به همه مردم سرایت کند. در همین حین، او با بت وینگ برخورد کرد اما اسکرکرو از تک و تا نیفتاد و بت وینگ را هم مسموم کرد و به همین طریق توانست او را تا مرز شکست خوردن پیش ببرد. اما شرایط بر وفق مرادش پیش نرفت و بتمن سر و کلهاش پیدا شد و او را شکست داد.
- پایان بازی:
اسکرکرو که باری دیگر در زندان موقتی عمارت وین زندانی شده بود، با یک سری شرورهای دیگر در آنجا برخورد کرد؛ شرورهایی که ونوم مخصوص جوکر به آنها تزریق شده بود و دیگر حالت طبیعی خود را نداشتند. اسکرکرو هم درست همانند شرورهای دیگری که بهطور مکرر در معرض مواد شیمیایی قرار گرفته بودند، کاملا دربرابر اثرات این سموم مصون بود و هیچ تاثیری روی او نمیگذاشت. به همین ترتیب هم اسکرکرو با شرورهای دیگری مانند بین، کلی فیس، مستر فریز، پنگوئن و همچنین پویزن آیوی متحد شد و بعد از کمی تلاش از آنجا فرار کرد. زمانیکه آنها به شهر رسیدند، متوجه شدند که این شهر هم تا حد زیادی تحت تاثیر آن سموم قرار دارد و دیگر مثل قبل نیست. در این خط داستانی، این شروران توسط خود بتمن استخدام شدند تا در شکست دادن و دستگیر کردن جوکر با او همکاری کنند؛ با اینکه آنها در ابتدا اصلا با این پیشنهاد موافق نبودند، اما درنهایت با اکراه پذیرفتند.
- تاریکترین شوالیهها:
اسکرکرو دیگر چندین ماه بود که روی حلقه متعلق به ارتش سینسترو وقت گذاشته بود و بهطور عمیق آن را تحت مطالعه و بررسی قرار داده بود. به همین ترتیب هم توانست ماشینی را درست کند که کارش را راحت کند؛ این ماشین توانایی این را داشت که قدرت این حلقه بهخصوص را به اسکرکرو واگذار کند، آن هم بدون اینکه نیاز باشد که او حلقه را در دستش کند و از آن اجازه بگیرد. او از این ماشین استفاده کرد تا ازطریق ویدیوهای آنلاینی که منتشر میکرد، ترس را در بین مردم به وجود بیاورد و افزایش بدهد. به همین ترتیب هم بتمن از سایمون باز و جسیکا کروز درخواست کرد تا جاناتان کرین را شکست دهند و او را دستگیر کنند.
- تولد دوباره دی سی:
بعد از اینکه جاناتان کرین جایگاه روانشناس را به دست آورد، آزمایشهای خود را روی دانشآموران کالج که سوژههای بسیار خوبی بودند، آغاز کرد
اسکرکرو در این برهه زمانی با فردی به نام «هانتر» متحد شد تا با کمک او، در روز کریسمس مقدار کمی از سم ترس خود را در سرتاسر شهر گاتهام آزاد کنند. اما همه چیز آنطور که باید و شاید پیش نرفت و برنامههای اسکرکرو بهطور کلی به هم ریخت. زیرا هم خود او و هم هانتر، هر دو به خاطر تاثیرات گاز ترس، فلج شدند و بعد هم توسط بتمن دستگیر شدند. بعد از گذشت مدتی، اسکرکرو دوباره ظاهر شد. او این بار یک حلقه قدرت را که به ارتش سینسترو تعلق داشت، به دست آورده بود. او قصد داشت تا افراد مختلف و تصادفیای را از سرتاسر شهر گاتهام انتخاب کند و به وسیله این حلقه، حس ترس و البته خشم بسیار زیادی را نسبت به قهرمانشان یعنی بتمن به آنها القا کند. او حتی تا جایی پیش رفته بود که آلفرد پنی ورث را وسوسه میکرد تا بهعنوان بخش پایانی حمله خود، با سلاح خود به سمت سایمون باز شلیک کند.
در دنباله سری کتاب کمیک Watchmen به نام Doomsday Clock هم اسکرکرو حضور داشت. او یکی از آن دسته شرورهایی بود که در ملاقاتی که توسط ریدلر در دنیای زیرزمینی شهر گاتهام برگزار شده بود، شرکت کرد؛ ملاقاتی که قرار بود تا آنها درباره تئوری سوپرمن با یکدیگر صحبت کنند.
جاناتان کرین یک روانشناس بسیار درخشان و نابغه محسوب میشود که تخصص بسیار زیادی در زمینه ترس و فوبیاهای مختلف دارد. از آنجایی که او اطلاعات و دانش بسیار زیادی در این زمینه دارد، به خوبی میداند که باید از چه کلماتی استفاده کند تا بیشترین تاثیر را روی افراد و همچنین اقدامات او داشته باشد. در خط داستانی As the Crow Flies، اسکرکرو بعد از اینکه بهطور مخفیانه توسط دکتر لیندا فریتاوا جهش پیدا کرد، توانایی این را به دست آورد تا تبدیل به یک هیولای بسیار بزرگ شود. او دیگر به واسطه همین جهش یافتگی، قدرت فیزیکی فوقالعاده زیاد، استقامت و همچنین یک توانایی بسیار جالب به دست آورد؛ او دیگر بهگونهای شده بود که میتوانست بهطور طبیعی از خودش گاز ترس ساطع کند. بااینحال، این وضعیت هم شرایط خاص خودش را داشت؛ او حتما باید تحت فشار فیزیکی یا روانی باشد که بتواند تبدیل به آن هیولا شود.
- گاز ترس:
جاناتان کرین علاوهبر روانشناسی، در زمینه بیوشیمی هم مهارت بسیار زیادی دارد و شیمیدان قهاری محسوب میشود. او بهتنهایی توانسته یک گاز مخصوص برای خودش اختراع کند که میتواند حس ترس را در افراد به وجود بیاورد. او از این گاز القا کننده ترس که توهمات مختلفی را به وجود میآورد، بهعنوان یک سلاح استفاده میکند؛ سلاحی که باعث میشود تا قربانیان اسکرکرو، توهمات بسیار وحشتناک و کابوسواری را تجربه کنند. او همیشه یک ماسک مترسک را هم روی صورتش میگذارد تا تاثیرات این توهمات را چند برابر کند. جالب است بدانید که این ماسک فیلترهایی دارد که از خودش دربرابر این گاز محافظت میکند.
در مجموعه New 52 کرین آنقدر دیوانه شده بود که حتی لبهای خود را به هم دوخت که با این کار، حتی بدون ماسک هم شبیه به مترسک باشد
با اینکه جاناتان فاکتورها و تدابیری را در نظر گرفته بود که خودش را دربرابر این گاز حفظ کند تا هیچگونه آسیبی به خودش نرسد، اما باز هم همه چیز براساس برنامههای او پیش نرفت. از آنجایی که او بهطور مداوم و بهصورت طولانی مدت دربرابر این گاز بهخصوص قرار گرفته بود، ذهن و مغزش تا حد زیادی تحت تاثیر قرار گرفته بود و آسیب زیادی را متحمل شده بود. این اتفاق باعث شده بود که اسکرکرو دیگر اصلا نتواند حس ترس را احساس کند و از چیزی بترسد؛ البته به جز بتمن که کرین همیشه از او میترسید. این موضوع برای جاناتان مشکلساز شده بود. زیرا او بهنوعی نسبت به ترس اعتیاد داشت و از آنجایی که از هیچ چیز نمیترسید، مجبور بود تا بهطور مداوم کاری کند که برخوردی با بتمن داشته باشد؛ تا بلکه به این طریق، اعتیاد خود را تغذیه کند.
- سلاحها:
اسکرکرو برخی مواقع یک قلاب را بهعنوان سلاحی با خودش حمل میکرد. او اغلب اوقات زمانیکه «رقص خشن» خود را انجام میداد، از این قلاب هم استفاده میکرد. جاناتان کرین همچنین یک اسپری دستی گاز القا کننده ترس هم داشت که شکل ظاهری آن شبیه به جمجمه انسان بود. او یک سری نی هم داشت که اغلب اوقات بهعنوان کارت تلفن و تماس از خودش به جا میگذاشت. علاوهبر این، اسکرکرو یک سری نی مخصوص هم داشت که آنها را از وسط نصف میکرد و باعث آزاد شدن سم ترس میشد (در خط داستانی کمیک Batman: Hush هم نشان داده شده بود). بهعلاوه اسکرکرو همچنین یک سری مترسک پر شده هم داشت که از آنها برای ترساندن قربانیان خود استفاده میکرد.
در طی خط داستانی مینی سری Blackest Night، اسکرکرو با ساخت یک نسخه کپی از حلقه قدرت سینسترو، برای مدت کوتاه و موقتی تبدیل به یکی از اعضای ارتش سینسترو شد. او ثابت کرده بود که توانایی بسیار زیادی در دستکاری نورِ ترس دارد و میتواند سازههای مختلفی را با این نور بسازد. البته مدت زیادی طول نکشید که لکس لوثر به سراغ او رفت و به خاطر حرص و طمعی که داشت، حلقه اسکرکرو را از او دزدید.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی و آثاری اشاره میکنیم که شخصیت جاناتان کرین/اسکرکرو در آن حضور داشت:
- سریال Gotham محصول سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ با بازی چارلی تاهان و دیوید دبلیو. تامپسون
- انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ با صداپیشگی هنری پولیس دوم
- انیمیشن سریالی The New Batman Adventures محصول سال ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ با صداپیشگی جفری کمبس و جف بنیت
- انیمیشن سریالی The Batman/Superman Hour محصول سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹ با صداپیشگی تد نایت
- انیمیشن سریالی Challenge of the Super Friends محصول سال ۱۹۷۸ با صداپیشگی دان مسیک
- انیمیشن سریالی The Super Powers Team: Galactic Guardians محصول سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ با صداپیشگی اندره استوجکا
- انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی دی بردلی بیکر
- فیلم Batman Begins محصول سال ۲۰۰۵ با بازی کیلین مورفی
- فیلم The Dark Knight محصول سال ۲۰۰۸ با بازی کیلین مورفی
- فیلم The Dark Knight Rises محصول سال ۲۰۱۲ با بازی کیلین مورفی
- انیمیشن Batman Unlimited: Monster Mayhem محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی برایان تی. دلانی
- انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: Justice League – Gotham City Breakout محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی جان دیماجیو
- انیمیشن Batman: Gotham Knight محصول سال ۲۰۰۸ با صداپیشگی کوری برتون
- انیمیشن Batman: Assault on Arkham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی کریستین لنز
نظرات