شخصیت مد هتر در حال فریاد زدن

معرفی شخصیت مد هتر، جرویس تچ

جمعه ۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۹
مطالعه 28 دقیقه
در این قسمت از سری مقاله معرفی شخصیت کتاب‌های کمیک، به‌سراغ یکی از بزرگترین و سرسخت‌ترین دشمنان قهرمان شهر گاتهام، بتمن، یعنی جرویس تچ یا همان مد هتر رفتیم.
تبلیغات

پیش از اینکه به‌سراغ مقاله معرفی شخصیت‌های دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت مد هتر را باهم بخوانیم:

تو داری تلاش می‌کنی که با عقل و منطق، دیوانگی و جنون را درک کنی. این درست مانند این است که با یک مشعل، به دنبال تاریکی بگردی.

جرویس تچ یکی از دشمنان مکرر و البته منظم بتمن محسوب می‌شود که با لقب مد هتر مورد خطاب قرار می‌گیرد. او علاقه عجیبی به داستان Alice in Wonderland از لوئیس کارول دارد و تمام جنایت‌های خودش را براساس همان رمان طراحی می‌کند و پیش می‌برد. جرویس اغلب اوقات به‌عنوان یک شرور مسخره به شمار می‌رود اما یک تهدید بسیار جدی برای بتمن محسوب می‌شود؛ آن هم با وجود آن فناوری کنترل ذهن قدرتمندی که در اختیار دارد. مد هتر یا همان جرویس تچ یک شخصیت ابرشرورانه محسوب می‌شود که در کتاب‌های کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر می‌شوند، حضور پیدا می‌کند. او اغلب اوقات به‌عنوان یکی از دشمنان ابرقهرمان شهر گاتهام یعنی بتمن ظاهر می‌شود.

با اینکه شخصیت اصلی و منبع در رمان آلیس در سرزمین عجایب «هتر» نام دارد، اما اغلب اوقات در اقتباس‌هایی که از این داستان انجام می‌شود، با عنوان «مد هتر» مورد خطاب قرار می‌گیرد. مد هتر در قالب دانشمندی نشان داده می‌شود که یک سری دستگاه‌های خاص و پیشرفته‌ای را اختراع کرده است و خودش هم از آنها استفاده می‌کند. او با استفاده از این دستگاه‌ها که کنترل کننده ذهن هستند، می‌تواند ذهن قربانیان خودش را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را دستکاری کند. او یکی از سرسخت‌ترین دشمنان بتمن حساب می‌شود و به مجموعه‌ای از دشمنان تعلق دارد که گالری شروران شوالیه تاریکی را تشکیل می‌دهند. مد هتر به خاطر محبوبیت زیادی که به دست آورده، توانسته از کتاب‌های کمیک به انواع رسانه‌های دیگر هم ورود پیدا کند و در فیلم‌های بلند، آثار تلویزیونی و بازی‌های ویدیویی حضور داشته باشد.

شخصیت مد هتر در دنیای دی سی کیست؟

در ابتدا جرویس تچ با افراد زیادی ارتباط اجتماعی نداشت؛ البته به جز «الا لیتلتون» و دختر او به نام «کانی». او به همراه لیتلتون‌ها در یک پانسیون زندگی می‌کرد که در مجاورت دبیرستان مخصوص کانی قرار داشت. لیتلتون‌ها توانستند یک کار در مدرسه برای تچ جور کنند؛ جایی که او قرار بود روی پروژه‌های مدرسه‌ای که به باشگاه کامپیوتری کانی تعلق داشت، نظارت کند. تا این برهه زمانی، تچ توانسته بود در اعمال هیپنوتیزمی و همچنین هیپنوتراپی تخصص پیدا کند. زمانی که کانی به دبیرستان رفت، باردار شد. به جای اینکه او حقیقت را به مادر خودش بگوید، به دروغ ادعا کرد که توسط اعضای تیم بیسبال مدرسه یعنی گاتهام هاوک مورد تعرض قرار گرفته است.

الا که حسابی از شنیدن این خبر عصبانی شده بود، به سراغ تچ رفت و به او التماس کرد تا کاری کند که تک تک اعضای تیم زجر بکشند و درد زیادی را تحمل کنند. تچ به واسطه همان هیپنوتیزم ذهن یکی از اعضای این تیم بیسبال را دستکاری کرد و مورد سوءاستفاده قرار داد. تچ به این بازیکن دستور داد که یک بمب را به رختکن خودشان ببرد؛ جایی که تمام اعضای تیم بیسبال قرار بود همانجا با یکدیگر ملاقات کنند. این قتل عام رختکنی یک پرونده مختومه حساب شد اما بعدها، توسط «هاروی بولاک» باری دیگر باز شد. اعضای تیم بولاک توانستند قطعه‌های مختلف پازل کنار هم بگذارند؛ آن هم با بازجویی لیتلتون‌ها و خود تچ.

القاب و اسامی مستعار: جرویس تچ، فز، فدورا فنتیک و مستر تچ.

تیم‌ها: زندانیان تیمارستان آرکهام، سیکرت سیکس، انجمن مخفی ابرشروران و باند واندر لند.

متحدان: الکساندرا کاسوو، بووک وورم، کت من، دث رتل، دنیس لیندن، دکتر فاستوس، دودلباگ، داستین ترن، الا لیتلتون، هانتر، جی-من، کینگ تات، لانک هد، مارچ هریت، نارکاسیس، پنگوئن، ریدلر، اسکرکرو، بروکر، شف، توییدلدیی، توییدلدام و وایت ربیت و غیره.

دشمنان: آلفرد پنی ورث، انارکی، ارگس، بین، بتمن، بت وومن، برد، دیک گریسون، دکتر سایکو، فیلم فریک، جک نایت، مد هتر، مارکس درایور، مستر هایت، نارکاسیس، ناتالیا تروسویچ، ناکترنا، پروفسور کارتر نیکولاس، رگدال، رد کویین، اسکندل سوج، تری مک‌گینیس، شدو و تیم دریک و غیره.

روند خلقت شخصیت مد هتر از دنیای دی سی

مد هتر توسط باب کین (کانسپت اصلی)، لو شوارتز (طراح) و بیل فینگر (نویسنده) خلق شد. او برای اولین‌بار در قسمت ۴۰ سری کتاب کمیک Batman به نام The Prison Doctor! که در ماه اکتبر سال ۱۹۸۴ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. جرویس تچ علاقه خیلی زیادی به کلاه‌ها داشت؛ در شکل‌ها و اندازه‌های مختلف. علاوه‌بر این هم همانطور که در ابتدای متن به آن اشاره شد، جرویس رمان کودکانه لوئیس کارول یعنی Alice's Adventures in Wonderland و همچنین دنباله آن یعنی Through the Looking-Glass را خیلی دوست داشت؛ خصوصا بخش مورد علاقه‌اش یعنی «یک مهمانی چایی دیوانه‌وار».

لازم به ذکر است که این شخصیت در ۵۱۰ کتاب کمیک حضور داشت و در هیچکدام از آنها جان خود را از دست نداد. طبق گفته دکتر بلیک لاک از تیمارستان آرکهام: «جرویس یک فرد عقده‌ای، اجبار کننده و فوق‌العاده متوهم است. او از خود یک شخصیت نابالغ را در تصور دارد. بنابراین بیشتر از بزرگسالان، با کودکان ارتباط دارد. البته او یک نابغه هم محسوب می‌شود». بلیک لاک همچنین اینطور نوشته که تچ وقتی مضطرب می‌شود، قافیه‌سازی را به‌عنوان یک سیستم دفاعی در حرف‌هایش اضافه می‌کند. اغلب اوقات تچ از رمان‌های واندر لندِ کارول نقل قول می‌کند یا به صحنه‌های مختلف آن اشاره می‌کند. برخی اوقات هم این وسواس آنقدر زیاد می‌شود که نمی‌تواند فرق بین این داستان‌ها و واقعیت را تشخیص دهد.

در رابطه با علاقه عجیب او به کلاه‌ها می‌توان اینطور گفت که در یکی از ماجراهای Secret Six، او یک تکه غذایی را که روی آن کلاه نداشت، نمی‌خورد. علاوه‌بر این هم عنوان کرده بود که اصلا به ظاهر هم‌تیمی خود یعنی «ناک اوت» علاقه ندارد؛ زیرا او کلاهی بر سر نداشت. در یک رمان گرافیکی به نام Arkham Asylum: A Serious House on Serious Earth، نشان داده می‌شود که ارتباط او با کودکان چطور است. البته این موضوع به همینجا ختم نمی‌شود زیرا قسمت ۴ سری کتاب کمیک Streets of Gotham و خط داستانی Batman: Haunted Knight از جف لوب و تیم سیل خیلی واضح نشان می‌دهد که او چه وسواس ناسالمی روی کودکان دارد. در این خط داستانی‌ها، جرویس به سراغ باربارا گوردن جوان می‌رود و او را می‌دزدد. جرویس، او را مجبور می‌کند تا لباسی شبیه به شخصیت آلیس را بر تن کند. علاوه بر این، او کودکان فراری دیگری را هم می‌دزدد تا لباس شخصیت‌های دیگر رمان Alice's Adventures in Wonderland را بر تن آنها کند.

روند تکامل شخصیت مد هتر از دنیای دی سی
  • دوران طلایی/زمین دو:

مد هتر در این دوران فعالیت جنایتکارانه خود را آغاز کرد. او در تلاش بود تا از مردمی که در باشگاه قایقی گاتهام حضور داشتند، دزدی کند. اما این تلاش با مداخله بتمن با شکست روبه‌رو شد. بتمن به همراه «ویکی ویل» بعد از شکست جرویس او را به یک بیمارستان روانی فرستادند؛ جایی که او برای چندین سال در آن ماند.

  • دوران نقره‌ای/زمین یک:

مد هتر بعد از حضوری که در دوران طلایی داشت، دوباره در این دوران هم حضور پیدا کرد؛ البته این بار کاملا تغییر کرده بود. مشخص شد که این نسخه از مد هتر، تنها یک شیاد و متقلب است. سرانجام هم کار به جایی رسید که هتر اصلی، نسخه متقلب را به قتل رساند. تچ بعد از حضور دوباره خود در این دوران، «لوشس فاکس» را دزدید و برای اینکه بتواند اخاذی کند، او را به‌عنوان زندانی نگه داشت. جرویس در نظر داشت که خاطرات لوشس را به‌صورت کامل پاک کند اما پیش از اینکه موفق به انجام این کار شود، توسط بتمن متوقف شد. در یک نقطه زمانی، تچ در روز هالووین از تیمارستان آرکهام فرار کرد و توانست پایگاه عملیاتی جدید خود را در عمارت هل تاسیس کند.

در آنجا برادران دوقلوی هیل، کودکانی را به آنجا می‌بردند تا مورد آزار و اذیت قرار بگیرند یا حتی کشته شوند. هتر می‌دانست که برادران هیل محکوم شده‌اند. بعد هم او کاری کرد تا عمارت آنها با ده‌ها راه مخفی و مسیرهای مختلف، تبدیل به یک هزارتو شود. تچ بعد از قرار گرفتن در پایگاه جدید خود، کودکان فراری مختلفی را به آنجا آورد و آنها را تبدیل به مهمان‌های خودش در Wonderland کرد و یک مهمانی عصرانه ترتیب داد. او در این مهمانی چایی خاصی را که آلوده شده بود، به آنها می‌داد تا این کودکان را تبدیل به یک سری بچه مطیع بکند که خواسته‌های او را انجام می‌دهند. چند ساعت بعد در همان روز، تچ توانست باربارا گوردن را از دست یک سری دزد که قصد داشتند از او سوءاستفاده بکنند، نجات داد.

باربارا پیش از این با عصبانیت زیادی از دست عمو/پدرش یعنی جیم گوردن فرار کرده بود اما تچ، او را دعوت کرد که به‌عنوان یک مهمان افتخاری به مهمانی عصرانه او بیاید. تچ کاری کرد تا باربارا لباس آلیس در رمان سرزمین عجایب را بر تن کند و از او خواست تا آن چایی آلوده شده را بخورد اما باربارا قبول نکرد. تچ که حسابی از رد شدنش عصبانی شده بود، آماده شد که باربارا را کتک بزند اما بتمن با حضور به موقع خود توانست باربارا را از آن وضعیت نجات دهد. ظاهرا یکی از مهمان‌های تچ توانسته بود از آنجا فرار کند و اتفاقاتی را که در عمارت هیل در حال رخ دادن بود، به بتمن اطلاع دهد. تچ بالاخره در Ace Card & Novelty Company توسط بتمن دستگیر شد؛ آن هم فقط و فقط به خاطر اینکه یک کارت بازی از ملکه سرخ قلب‌ها، او را مبهوت کرده بود.

  • دوران مدرن/زمین جدید:

نفرت خیلی زیادی که بروس وین نسبت به مد هتر دارد، این است که او خاطره زیبای مادرش (زمانی که برای بروس کوچک داستان آلیس در سرزمین عجایب را می‌خواند) را فوق‌العاده زشت کرده است

بعد از رویداد Crisis on Infinite Earths، بخش زیادی از تاریخچه شخصیت مد هتر که در دوران طلایی و نقره‌ای گفته شده بود، به همان شکل باقی ماند و تغییری نکرد. نقشه شیطانی بعدی تچ این بود که پخش کننده‌های سی دی را به‌صورت رایگان به دخترهای جوان و بلوند مدرسه ابتدایی دیک گریسون بدهد؛ آن هم پخش کننده‌هایی که با پیام‌های مخفیانه برنامه‌ریزی شده بودند. تچ بلافاصله، این دختران جوان را که حسابی مبهوت شده بودند، ربود. او در نظر داشت که این کودکان را به «ژنرالیسیمو لی» که یک دیکتاتور جهان سومی بود، بفروشد. زمانی که این معامله در حال انجام بود، دیک گریسون به همراه نیروهای پلیس به آنجا رسید و آنها را متوقف کرد.

نیروهای اداره پلیس شهر گاتهام توانستند تچ را دستگیر کنند اما لی به خاطر داشتن مصونیت دیپلماتیکی، از دستگیر شدن فرار کرد. مدت خیلی کمی بعد از این اتفاق، مد هتر استفاده از دستگاه‌های کنترل ذهن را آغاز کرد و به واسطه آنها خیلی هم مشهور شد. او توانست یکی از همین دستگاه‌ها را وارد کلاه مخصوص اسکرکرو بکند و برای مدت کوتاهی کنترل او را در اختیار خودش بگیرد. سرانجام اینطور به نظر می‌رسید که مد هتر بعد از برخورد با یک قطار جان خود را از دست داده است. هرچند که مدتی بعد از آن مشخص شد که او مرگ خود را جعل کرده است. در این دوران، مد هتر دوباره به سراغ لوشس فاکس رفت و به قصد اخاذی او را دزدید. او تلاش کرد تا با استفاده از فناوری‌های پیشرفته خود، اطلاعاتی را از ذهن فاکس برون بیاورد و به رایانه خود منتقل کند. اما بتمن با حضور به موقع توانست جلوی این اتفاق را بگیرد و جرویس را دوباره به آرکهام برگرداند.

  • The New 52/زمین اصلی:

بعد از اتفاقاتی که در رویداد Flashpoint رخ داد، مد هتر بالاخره توانست ریشه‌هایی را در دنیای کتاب‌های کمیک به دست بیاورد و یک داستان اوریجین داشته باشد. پدر جرویس یک کلاه‌فروش بود و همین موضوع باعث شد تا وسواس و عقده‌ای نسبت به کلاه‌ها در تچ به وجود بیاید. تچ در دوران جوانی خود بسیار محبوب بود و ارتباط دوستانه و نزدیکی با عشق خود یعنی آلیس داشت. جریس یک بار او را به یک پارک مخصوص با محوریت Alice and Wonderland برد؛ یک خاطره که او برای همیشه به خوبی از آن یاد می‌کند و چیزی بود که باعث شد زندگی آینده او شکل خاصی به خود بگیرد. البته به مرور زمان مشخص شد که تچ به خاطر کمبود تستسترون در بدن خود، بیشتر از این قد نمی‌کشد. همین قد کوتاه او باعث شد که دیگر آلیس به او علاقه‌ای نداشته باشد. تچ برای اینکه بتواند دوباره عشق آلیس را به دست بیاورد، شروع به خوردن قرص‌هایی کرد؛ قرص‌هایی که قرار بود قد او را افزایش دهد اما بیشتر باعث شد که او به سمت جنون پیش برود. همین ماجراها باعث شد تا روند تبدیل شدن او به مد هتر تکمیل شود.

خط داستانی‌های مهم شخصیت مد هتر در کتاب‌های کمیک
کپی لینک

دوران مدرن/زمین جدید

  • ناآگاهانه:

«ساشا بوردو» در حالی بررسی این موضوع بود که آیا بهتر است به‌عنوان مخافظ بروس فعالیت خود را ادامه دهد یا خیر. زیرا او در این زمان دیگر راز مخفی بروس وین را می‌دانست و بتمن واقعا نیازی به محافظ نداشت. در همین چند وقت اخیر، ساشا به‌عنوان همراه بروس در اکثر مواقع حضور داشت. زیرا بروس در تلاش بود تا یک تاجر ساخت و ساز به نام «کلینت کنتول» را متقاعد کند که در شهر گاتهام سرمایه‌گذاری انجام دهد؛ آن هم در حالی که آنها در یک تورنمنت گلف بازی می‌کردند. در همین برهه زمانی، ساشا به حوزه گوردن رفت تا ببیند که پیشرفت جدیدی در شهر گاتهام صورت گرفته که ارزش وقت او را داشته باشد یا خیر.

علاوه‌بر این، این تنها زمانی بود که او می‌توانست فرصت دیدن بروس را در قالب شخصیت بتمن داشته باشد. ناگهان، ساشا با دیدن یک افسر به نام «دیوید اسمیت» که دستبند زده شده بود، غافلگیر شد. افسر اسمیت، یک پلیس خیلی خوب بود اما حالا به جرم سرقت از بانک، متهم شده بود. اسمیت ادعا داشت که اصلا کنترلی روی اقدامات خود نداشته است. اما به نظر می‌رسید که کارگاهان دیگر یعنی «کریسپس آلن» و «رنه مونتویا» خیلی با شنیدن این حرف قانع نشدند. این کاراگاهان حسابی از پرسش و پاسخ با اسمیت خسته شده بودند. بنابراین او را به بازداشتگاه محلی فرستادند و بعد هم خودشان به سمت Fez Cafe رفتند.

فز کافه یک کافی شاپ تازه تاسیس در شهر گاتهام بود که به نظر می‌رسید خیلی دارد کار خودش را خوب انجام می‌دهد. ساشا کم کم متوجه شد که در این سرقت‌های بانک، یک الگوی خاص وجود دارد؛ اما در ظاهر اینطور به نظر می‌رسید که در اداره پلیس، فساد شکل گرفته است. هر زمان که یک سرقت بانک صورت می‌گرفت، مجرم این واقعه یک افسر پلیس بود که در حال انجام ماموریت نبود و در زمان استراحت کوتاه خود قرار داشت. ساشا بعد از رسیدن به این نتیجه، فرضیه خود را برای کمیسر آکینز توضیح داد. او هم در مقابل با اکراه، یافته‌های ساشا را پذیرفت. زیرا همین حالا هم او از طرف شهرداری تحت فشار بود.

شخصیت مد هتر از دنیای دی سی به همراه بتمن

ظاهرا شهرداری، او را به خاطر عدم صداقت و درستی در اداره پلیس، توبیخ کرده بود. به همین ترتیب، آکینز با استفاده از سیگنال مخصوص، با بتمن ارتباط برقرار کرد. زیرا او دیگر نمی‌توانست به هیچ کدام از کاراگاهان خود اعتماد کند که نه‌تنها با بتمن تماس بگیرند، بلکه با او ارتباط داشته باشند. متاسفانه بروس به این سیگنال پاسخ نداد یا شاید هم دوست نداشت این کار را بکند. ساشا بعد از این اتفاق به عمارت وین رفت. بروس به‌صورت کاملا واضح برای ساشا توضیح داد که دوست ندارد او با این پرونده ارتباط داشته باشد. همچنین دوست ندارد به آکینز کمک کند؛ زیرا اداره پلیس شهر گاتهام باید خودکفا باشد و بدون کمک بتمن اعتماد مردم شهر را به دست بیاورد.

چند ساعت بعد در همان شب خاص، کاراگاه آلن و کاراگاه مونتویا از طرف مد هتر، از طریق فرکانس رادیویی پلیس، تماسی دریافت کردند. مد هتر عبارت «شکار اسنارک» از رمان آلیس در سرزمین عجایب را به زبان آورد و همین پیغام باعث شد تا آنها ماسک‌های اسکی را به صورت خود بزنند و یک سرقت را عملی کنند. نقشه مد هتر این بود که ماده کتامین را یا در قهوه یا در دونات‌های مختلف قرار دهد و آنها را در اداره پلیس میان افسران مختلف پخش کند. بعد از انجام این کار هم از فرکانس مخصوص پلیس‌ها استفاده کند تا بتواند اختیار افسران اداره را در دست بگیرد. خوشبختانه، علی رغم اعتراضات بروس، ساشا حسابی مونتویا را تحت نظر داشت.

ساشا به دنبال آلن و مونتویا رفت و به کلاب «کندی کین» رسید؛ آنها در آنجا مردم را نگه داشته بودند. ساشا با دیدن این وضعیت، به‌شدت وارد این کلاب شد و به آلن گفت که اسلحه خود را بندازد. اما از آنجایی که به پشت سر خود دقت نکرد، سلاح مونتویا به سمت او پرتاب شد و از پشت به او برخورد کرد. همین اتفاق هم باعث شد تا ساشا بیهوش شود. زمانی که او به هوش آمد، متوجه شد که کاراگاه مونتویا اسلحه خود را به سمت او نگه داشته است؛ کسی که یک سری حرف‌های نامفهوم و مسخره را از طرف لوئیس کارول نقل می‌کرد. خوشبختانه بتمن توانست به موقع خودش را به آنجا برساند و ساشا را نجات دهد. او، این کاراگاه‌ها را خلع سلاح کرد و ماسک‌های اسکی آنها را برداشت.

جرویس تچ از همان ابتدا، کار خود را با کشت‌وکشتار آغاز کرد. او کاری کرد که یک بازیکن تیم بیسبال، بمب دست‌سازی را به رختکن ببرد و همه بازیکنان را به قتل برساند

بتمن همچنین هرگونه جواهری را که آنها داشتند، از آنها گرفت تا بلکه به این طریق بتواند دستگاه گیرنده و کنترل کننده ذهنی را داخل آنها پیدا کند؛ اما هیچ چیزی در آنها پیدا نکرد. بتمن با عصبانیت خیلی زیاد به ساشا گفت که به خانه برود. اما ساشا برای بروس زمزمه کرد و گفت که «به کدام خانه برود وقتی هیچکسی آنجا نیست؟» ساشا همچنین به بروس اطلاع داد که هر دو کاراگاه یک فنجان قهوه در Fez Café خورده بودند؛ پیش از اینکه به آنها گفته شود که به این کلاب بیایند. مدیر استیسی در اداره پلیس به ستوان بولاک درباره قانون‌شکنی‌های اخیر آلن و مونتویا گفت؛ چیزی که قرار بود خیلی زود به گوش کمیسر برسد.

در این زمان، آکینز دوباره از سیگنال مخصوص استفاده کرد تا با بتمن ارتباط برقرار کند و این بار این قهرمان پاسخ داد. آکینز فرضیه ساشا را برای بتمن توضیح داد و اعلام کرد که اگر احتمال آن وجود داشته باشد که مد هتر یک سوم از نیروی اداره پلیس شهر گاتهام را تحت کنترل داشته باشد، اوضاع فاجعه‌باری پیش خواهد آمد. در همین حین، مد هتر یک گروه از «داوطلبان» را به ماموریت فرستاد تا قهوه‌های فز را در سرتاسر شهر پخش کنند. از طرف دیگر هم ساشا تصمیم گرفت که خودش را تبدیل به طعمه‌ای برای مد هتر کند. ساشا پیش از انجام هر کاری، فهرستی از دستورالعمل‌ها را برای بروس نوشت و در بت کیو گذاشت تا او آنها را دنبال کند. بعد هم عمارت وین را ترک کرد.

او بعد به کافه فز رفت و یک فنجان قهوه نوشید اما پیش از آن دستگاه ردیاب خود را فعال کرد تا بروس بتواند سیگنال او را دنبال کند. دستورالعمل ساشا به بروس می‌گفت که برای خنثی کردن کنترل هتر، یک پیغام نیمه خودآگاه را در فرکانس مخصوص پلیس شهر گاتهام پخش کند تا همه چیز برعکس شود. این در حالی بود که هتر با انجام اقدامات تصادفی و خشونت‌آمیز مختلف، اداره پلیس شهر گاتهام را زیر و رو کرد. به‌عنوان مثال، مدیر استیسی تلاش کرد تا یک قیچی را در بدن کمیسر آکینز فرو کند و به او آسیب برساند. بولاک توانست استیسی را متوقف کند. در همان زمان هم بتمن به آنجا رسید تا نقشه ساشا را برای آنها توضیح دهد.

بروس این فرضیه را مطرح کرد که به احتمال خیلی زیاد مد هتر از یک نوع کتامین مایع در قهوه استفاده می‌کرد تا نیروی پلیس آن را بخورد. بعد هم یک پیغام نیمه خودآگاه را به فرکانس رادیویی آنها ارسال می‌کرد تا افسران پلیس را تحت کنترل بگیرد. در این برهه زمانی دیگر شهر گاتهام در هرج و مرج فرو رفته بود. زیرا در این زمان، نیروهای پلیس علاوه‌بر نابود کردن شهر گاتهام، در حال به وحشت انداختن مردم این شهر هم بودند. آکینز دسترسی لازم به فرکانس رادیویی پلیس را به بتمن داد تا او پیغام مخفی و معکوس را ارسال کند. از طرف دیگر هم بولاک پلیس‌هایی مانند «افسر هنلی» را به تیم خود آورد که اصلا اهل نوشیدن قهوه نبودند.

بولاک در تلاش بود که با تاکتیک‌های ضد شورش، افسران پلیسی را که تحت کنترل مد هتر قرار داشتند، تسلیم کند؛ تا زمانی که پیغام بتمن وارد ذهن آنها شود و تاثیر خود را بگذارد. پیغام بتمن موفقیت‌آمیز بود و بالاخره با این نقشه هرج و مرج ایجاد شده در خیابان‌ها به پایان رسید. متاسفانه این موفقیت خیلی به طول نیانجامید و خود بتمن توسط ساشا مورد حمله قرار گرفت؛ کسی که حالا تحت تاثیر و نفوذ مد هتر قرار گرفته بود. مد هتر می‌دانست که نقشه او در حال نابود شدن است. به همین ترتیب هم تصمیم گرفت که منبع این پیغام بازدارنده را که در فرکانس مخصوص پخش می‌شد، دنبال کند. بتمن اصلا در برابر ساشا شانسی نداشت.

شخصیت مد هتر به همراه یک اسلحه

زیرا عاشق او بود و هیچوقت حاضر نمیشد روی کسی که به آن علاقه دارد، دست بلند کند. بتمن تصمیم گرفت که عصبانیت خود را روی مد هتر خالی کند. به همین ترتیب هم او را بیهوش کرد. بعد از انجام این کار تلاش کرد که با معذرت‌خواهی به خاطر تکبر و گستاخی اخیرش، وارد ذهن او شود و او را به حالت سابق بازگرداند. از آنجایی که بروس این حرف‌ها را صمیمانه به زبان آورده بود، روی ساشا اثر گذاشت و باعث شد که او از نفوذ هتر بیرون بیاید. در پایان این خط داستانی، تمام افسران پلیسی که به خاطر کنترل مد هتر مرتکب جرم‌های مختلف شده بودند، تبرئه شدند. اما در نهایت این قلب ساشا بود که شکسته شد زیرا بروس را به همراه «وسپر فرچایلد» دید.

  • تنها در شب:

زمانی که مد هتر تلاش کرد تا به همراه یک نگهبان که تحت کنترل خودش گرفته بود، از تیمارستان آرکهام فرار کند، هر دو در آتش‌بازی و تیراندازی نیروهای پلیس گرفتار شدند. هتر چندین بار مورد اصابت تیر اسلحه قرار گرفت و وارد یک شرایط بحرانی شد. اینطور به نظر می‌رسید که او در این ماجرا جان خود را از دست داده است. اما بعد از گذشت مدتی مشخص شد که با بلک ماسک همکاری می‌کند. او در طی مدت زمانی که با بلک ماسک کار می‌کرد، یک دستگاه کنترل کننده ذهن را در کیلر کراک قرار داد. همین کار باعث شد تا کیلر کراک بیشتر از قبل دچار جهش شود؛ خیلی بیشتر از زمانی که هاش و ریدلر از او استفاده می‌کردند. کراک که به حقیقت ماجرا پی برده بود، تصمیم گرفت تا از تمام کسانی که این کار را با او کرده‌اند، انتقام بگیرد. در همان ابتدا هم کار خود را با مد هتر آغاز کرد. البته بتمن توانست به موقع به آنجا بیاید و جان مد هتر را نجات دهد. اما این در حالی بود که کراک هم توانست از این مخمصه فرار کند.

  • حل نشده:

خط داستانی Unresolved از جایی آغاز شد که تچ در سلول مخصوص خودش در تیمارستان آرکهام قرار داشت. مد هتر در این تیمارستان شاهد یک وضعیت گروگان‌گیری بود که در آن، بازمانده بمب‌گذاری Gotham Hawks از سال ۱۹۹۶، دخالت خودش را با آن اتفاق آشکار کرد؛ آن هم به خاطر صداهایی که درون سرش می‌شنید و اینکه درست بعد از انجام این کار خودش را به قتل رساند. تچ با دیدن این وضعیتی که پیش آمده بود، حسابی خندید. همین اتفاق باعث شد تا کاراگاه‌هایی به نام «درایور» و «مک دونالد» از واحد جرائم بزرگ، دوباره این پرونده را باز کنند. آنها به واسطه همین کار، به فناری کنترل ذهن مد هتر رسیدند؛ چیزی که داخل کلاه بیسبال این گروگان‌گیر قرار داده شده بود.

جرویس حسابی به هویتی که برای خودش ساخته، افتخار می‌کند و اعتقاد دارد که فرد منحصربه‌فردی در سرتاسر گاتهام محسوب می‌شود. به همین ترتیب هم زمانی که متقلب پیدا شد، به‌طرز وحشتناکی او را به سرای عملش رساند

این دو گاراگاه همکاری خود را با کاراگاه سابق پرونده یعنی هاروی بولاک آغاز کردند تا اطلاعات پیدا شده را با هم به اشتراک بگذارند. همین کار منجر به این شد که کاراگاهان واحد جرائم بزرگ به سمت تیمارستان آرکهام هدایت شوند. مک دونالد بعد از بازجویی از تچ، توانست کاری کند تا مشخص شود که او برای کمک به چه کسی این کار را انجام داده است. بعد از رفتن نیروهای پلیس، جرویس از تلفن مخفی خود استفاده کرد تا به همدستان خود درباره دخالت مجدد پلیس اطلاع و اخطار دهد. این کاراگاه برای دنبال کردن سرنخ‌ها، به جایی رفتند که تچ پیش از مجنون شدن، در آن پانسیون خاص زندگی می‌کرد. آنها در همانجا با کانی و پسر او یعنی «دولین» برخورد کردند و درباره جرویس از او پرسیدند.

زمانی که این دو کاراگاه برای سوال‌های بیشتر از جرویس به تیمارستان بازگشتند، درست موقعی به آنجا رسیدند که او در حال فرار بود. تچ بالاخره توسط نگهبانان تیمارستان آرکهام، آن هم به ضرب گلوله، متوقف شد و از پا در آمد. بعد از این تلاش برای فرار، کانی به سراغ درایوی و مک دونالد رفت و توضیح داد که مادر او نسبت به تیر خوردن تچ حسابی عصبانی شده است. در ادامه او برای این دو کاراگاه، داستان جوانی‌های خودش را تعریف کرد که در دبیرستان باردار شده بود و به دروغ به مادرش گفت که توسط یکی از اعضای تیم بیسبال Gotham Hawks مورد تعرض قرار گرفته است. تچ هم در آن زمان ارتباط خاصی را با کودکان احساس می‌کرد، باعث شد تا کنی (گروگان‌گیر) یک بمب دست‌ساز را به رختکن ببرد و انتقام خود را از بازیکنان بگیرد.

  • بحران بینهایت و سیکرت سیکس:

در طی رویداد Infinite Crisis، مد هتر همکاری خود را با اعضای انجمن مخفی ابرشروران آغاز کرد. او در طی ماجرای نبرد مترو پلیس هم حضور داشت و در کنار این ابرشروران، مقابل قهرمانان ایستاد و مبارزه کرد. یک سال بعد از رویداد Infinite Crisis، مد هتر با «کوسه سفید بزرگ» همکاری کرد تا پاپوشی را برای «هاروی دنت» درست کند؛ آن هم به جرم کشتن همه شروران شهر گاتهام. بعد از گذشت مدتی، رابین و کاپیتان بومرنگ دوم یعنی «اوون مرسر» به دنبال سلاح اتمی او گشتند. از آنجایی که مد هتر در تلاش بود تا رابین و همراه او را زندانی کند، مجبور شد که پناهگاه خود را از بین ببرد. مدت خیلی زیادی نگذشته بود که «کت من» به سراغ مد هتر رفت.

کت من از او خواست تا به سیکرت سیکس بپیوندد. او هم این پیشنهاد را پذیرفت و به آنها پیوست. وظیفه او در این گروه این بود تا به دیگر اعضا کمک کند که بتوانند توانایی‌های کنترل ذهن «دکتر سایکو» را دفع کنند و شکست دهند. بعد از گذشت مدتی، اعضای گروه سیکرت سیکس توسط رگدال که تحت کنترل و نفوذ دکتر سایکو قرار داشت، مورد حمله قرار گرفتند؛ به همین ترتیب هم مد هتر مجبور شد که «کلاه تفکر» خود را روی سر بگذارد. البته همین که او این کلاه را روی سرش گذاشت، دچار تشنج شد. این حملات همچنان ادامه داشت و این بار این شروران توسط اعضای گروه دووم پاترول مورد حمله قرار گرفتند.

آنها تقریبا خودشان را بازنده این میدان می‌دانستند، تا اینکه مد هتر پا به میدان گذاشت و از توانایی‌های کنترل ذهن خود استفاده کرد تا اعضای گروه دووم پاترول را متوقف کند. آنها خیلی زود موفق به فرار از آنجا شدند و فراموش نکردند که از مد هتر به خاطر توانایی‌های جذابی که دارد، تعریف و تمجید کنند. بعد از اینکه سیکرت سیکس با «وندال سوج» مبارزه کردند و پایگاه او را از بین بردند، مد هتر موفق شد که اسکندال را از مرگی که در آستانه آن قرار گرفته بود، نجات دهد. بعد از این موفقیت‌هایی که جرویس به دست آورد، اعضای تیم سیکرت سیکس به او گفتند که همگی دوستان او هستند و همین حرف باعث شد تا هتر فوق‌العاده احساس خوشحالی داشته باشد.

به همین ترتیب هم او تصمیم گرفت که احساسات واقعی خودش را با آنها در میان بگذارد و خوشحالی واقعی خودش را نسبت به اینکه بالاخره دوستانی پیدا کرده است، اعلام کند. اما در همین حین، رگدال با هل دادن مد هتر باعث شد تا او از ساختمان پایین بیفتد و جان خود را از دست بدهد. بعد از گذشت مدتی مشخص شد که مد هتر از این سقوط جان سالم به در برده است و قسم خورد که یک روز انتقام خود را از سیکرت سیکس می‌گیرد.

  • بحران نهایی:

علاقه عجیب جرویس به آلیس در سرزمین عجایب آنقدر زیاد بود که یک بار باربارا گوردن را مجبور کرد تا لباس آلیس را بپوشد و کودکان دیگری را هم آورد تا شخصیت‌های دیگر این داستان شوند

در رویداد Final Crisis از شرکت دی سی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده بود، شخصیت «کوئسشن» به سراغ «دن تورپین» رفت تا درباره ناپدید شدن زنجیره‌ای اخیر کودکان با او صحبت کند؛ اتفاقی که با یک گروه اسرارآمیر به نام دارک ساید کلاب ارتباط داشت. تورپین خیلی زود متوجه شد که این کلاب توسط دارک ساید هدایت می‌شود؛ کسی که در این برهه زمانی و بعد از رویداد Death of the New gods یک ظاهر انسانی به خود گرفته بود. او یک گروه از کودکان را دور هم جمع کرده بود و معادله ضد زندگی را به آنها تزریق کرده بود. البته این تنها بخشی از نقشه بزرگ دارک ساید محسوب می‌شد. زیرا او قصد داشت که نژاد انسان را به بردگی بگیرد و همه چیز را از بین ببرد.

در رویداد Final Crisis، تورپین متوجه شد که در حقیقت این هتر بود که نقش اصلی و سودمند را در زمینه کمک کردن به دارک ساید انجام می‌داد. او به واسطه کلاه‌های کنترل ذهن خود کودکان مختلف را برای دارک ساید جمع‌آوری می‌کرد. تورپین بعد از پی بردن به این حقایق، مملو از خشم بسیار عمیق و زیادی شد که حتی خودش هم آن را درک نمی‌کرد. او به‌طرز وحشیانه‌ای هتر را کمک زد و باعث شد که او تعداد زیادی از دندان‌ها و خون خود را از دست بدهد. بعد از تهدیداتی که تورپین انجام داد و اعلام کرد که به مغز این شرور آسیب می‌زند، هتر اعتراف کرد که کودکان به بلود هیون برده شده‌اند. تورپین که سردرگم شده بود و اصلا به خودش مطمئن نبود، آنجا را ترک کرد تا خیلی زود به بلود هیون برود. علاوه‌بر این، خط داستانی Final Crisis Secret Files هم نشان داد که کلاه‌های Justifier که به دارک ساید تعلق داشتند، از ترکیب فناوری آپوکالیپتی و مدار کنترل ذهن مد هتر تشکیل شده بود.

  • بلک ماسک جدید:

در این برهه زمانی، مد هتر زنجیره‌ای از اتفاقات مختلف را طراحی کرد که حول محور خواهر رگدال یعنی «جونیور» می‌چرخیدند. او امیدوار بود که با انجام این کار، بتواند گروه سیکرت سیکس را به قتل برساند اما متاسفانه با شکست روبه‌رو شد. زیرا رگدال از یکی از کلاه‌های خود مد هتر استفاده کرد و باعث شد تا خود او، از روی پل به پایین و درون آب بپرد. البته خیلی زود مشخص شد که تچ از این سقوط زنده بیرون آمده است. بعد از این اتفاق، او باری دیگر همکاری خود را با پنگوئن آغاز کرد تا با بلک ماسک جدید و همچنین بازگشت خانواده جنایتکار فالکون رقابت کند. تچ از مهارت‌های هیپنوتیزمی خود استفاده کرد تا ذهن دیک گریسون را دستکاری کند.

او از گریسون به نفع خودش استفاده کرد تا نیروی قدرتمند آنها در مقابل بلک ماسک باشد؛ هرچند که خود گریسون اصلا تمایلی به انجام این کار نداشت. البته بعد از گذشت مدتی دیک توانست خودش را از دست تچ و نفوذ و کنترلی که روی او داشت، خلاص شود. بعد از فرار کردن دیک گریسون، مشخص شد که بلک ماسک در حقیقت همان «جرمایا آرکهام» است. به همین ترتیب هم مدت زیادی طول نکشید که تچ دوباره به تیمارستان آرکهام فرستاده شد. البته از آنجایی که تچ نمی‌توانست بیکار بنشیند، بعد از گذشت مدتی، یک شورش بسیار بزرگ را در زندان به راه انداخت. در طی همین ماجرا هم جرویس، دث استروک را استخدام کرد تا او را از زندان آزاد کند.

  • The New 52:

او یک بار، کلاه‌های زیادی را به افراد مختلف فروخت تا بتواند آنها را کنترل کند و یک پارک با سبک آلیس در سرزمین عجایب را بازسازی کند

در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱، شرکت دی سی کامیکس با عنوان The New 52، تمام پیوستگی خود را وارد انتشار مجدد کرد و یک پیوستگی جدید را به وجود آورد. در این پیوستگی جدید، اینطور نشان داده شد که جرویس تچ از یک بیماری فیزیکی رنج می‌برد؛ چیزی که اجازه نمی‌داد تا او از لحاظ فیزیکی به بلوغ برسد. از همین رو هم او مجبور شد تا داروهایی را مصرف کند که بدن او را تقویت کند تا بلکه به این طریق این مشکل برطرف شود. اما همین داروها به‌صورت دائمی بر روی ثبات ذهنی و سلامت روانی او تاثیر گذاشتند. بعد از اینکه جروی دچار اختلال روان‌پریشی ناشی از مصرف مواد مخدر شد، والدین او تصمیم گرفتند که او را در تیمارستان آرکهام بستری کنند.

در همان زمان بود که او با لقب «مد هتر» خودش را مورد خطاب قرار می‌داد. سرانجام او به واسطه «وایت ربیت» توانست از این تیمارستان آزاد شود. او بعد از آزاد شدن، با استفاده از فناوری کنترل ذهن خود کاری کرد تا تمام مسافرانی که در یک قطار مسافر‌بری بودند، به کام مرگ بروند؛ البته او در طی انجام این کار تنها نبود و برادران تویید در انجام این ماموریت کمک زیادی به او کردند. بعد از انجام این کار، مد هتر از فناوری خود برای دیوانه کردن چند شهروند گاتهام استفاده کرد. بتمن بالاخره توانست نسخه مد هتر را بپیچد و نقشه او را نابود کند؛ بعد هم او را از یک پشت بام شیشه‌ای به پایین پرتاب کرد. مد هتر و برادران تویید برای مدتی غایب بودند.

بعد از اینکه بلک ماسک از تیمارستان آرکهام فرار کرد، این کلاه‌دار دیوانه و هم‌دستان او دوباره ظاهر شدند. زمانی که بلک ماسک تلاش کرد تا کنترل جامعه False Face خودش را در دست بگیرد، با مد هتر روبه‌رو شد و درگیری‌ای بین آنها پیش آمد. از آنجایی که بلک ماسک هم توانایی‌های مشابهی در کنترل ذهن داشت، مد هتر مدام او را به‌عنوان رقیب خود می‌دید. این درگیری منجر به این شد که بلک ماسک و مد هتر وارد مبارزه با یکدیگر شوند؛ همین موضوع توجه بتمن را به سمت خودش جلب کرد و او را به محل مبارزه کشاند. آمدنِ بتمن همانا و مداخله او و شکست خوردن این دو نفر هم همانا. بعد از گذشت مدتی، مد هتر دوباره سر و کله‌اش پیدا شد.

او این بار در تلاش بود تا کلاه‌های کنترل کننده ذهن خود را در سرتاسر شهر گاتهام به فروش برساند. درست در همین حین هم کارهای دیگری را انجام می‌داد تا نقشه بزرگ و استادانه خود را عملی کند. او با این کارها به دنبال این بود که یک «روز عالی» را که سال‌ها قبل تجربه کرده بود، بازسازی و دوباره آن را تجربه کند؛ همان روزی که جرویس به همراه عشق جوانی خودش یعنی آلیس به یک پارک تفریحی رفته بود. او یک نسخه کپی از آن پارک تفریحی را در پایگاه خودش ساخت و کنترل تمام افرادی را که کلاه‌های خود را به آنها فروخته بود، در دست گرفت. قرار بود همه این افراد، تبدیل به بازدیدکنندگان این پارک مخصوص بشوند.

مهمانی عصرانه مد هتر به همراه باربارا گوردن در نقش آلیس

او به خانه آلیس رفت و متاسفانه متوجه شد که او بعد از همه این سال‌ها، تبدیل به یک فرد الکلی و معتاد به مواد مخدر شده است. از آنجایی که جرویس قصد داشت که آلیس را از «این بدبختی و فلاکتی که در آن قرار داشت، بیرون بیاورد»، آنقدر او را کتک زد که در نهایت او را به قتل رساند. بعد از این اتفاق ناگوار، او تلاش کرد تا یک آلیس جدید از میان دخترانی که ذهن آنها تحت کنترل بود، پیدا کند. اما سرانجام تک تک آنها را به خاطر اینکه به ایده‌آل‌های او نمی‌رسیدند و برایش کافی نبودند، به قتل رساند. جرویس که دیگر حسابی خسته و ناامید شده بود، کاری کرد تا نمونه‌های آزمایشگاهی‌اش که تحت کنترل خودش بودند، به داخل راه‌های فاضلابی بروند و خودشان را غرق کنند.

در آن زمان، مد هتر وسواس بسیار عجیبی نسبت به نامزد فعلی بروس وین یعنی «ناتالیا تروسویچ» پیدا کرده بود. به همین دلیل هم برادران تویید را موظف کرد که او را بربایند و برای او ببرند. با اینکه ناتالیا توانست در مقابل پیشرفت‌های مد هتر مقاومت کند، اما جرویس در همین حین متوجه شد که او، از هویت مخفی بتمن خبر دارد. برای همین هم تصمیم گرفت تا آنقدر او را شکنجه کند که به این راز پی ببرد و اطلاعات بیشتری کسب کند. سرانجام، ناتالیا توانست حسابی مقاومت کند و هیچ اطلاعاتی را در اختیار جرویس نگذارد. جرویس هم که کاملا خشمگین شده بود، ناتالیا را از داخل هلی کوپتر به پایین انداخت تا او را بکشد.

بتمن که با فهمیدن این اتفاق فوق‌العاده خشمگین شده بود، مد هتر را شکار کرد و تا آستانه مرگ او را خفه کرد. اما درست در لحظه آخر، او را احیا کرد؛ زیرا وجدان بتمن کنترل اوضاع را در دست گرفت و به او نشان داد که دارد کار اشتباهی انجام می‌دهد. بعد از گذشت مدتی، زمانی که دنباله سری کتاب کمیک Watchmen به نام Doomsday Clock منتشر شد، مد هتر دوباره در دنیای کمیکی حضور پیدا کرد. او در این دوران، در میان شرورانی بود که در این خط داستانی فعالیت می‌کردند.

قدرت‌ها و توانایی‌های شخصیت مد هتر

با اینکه مد هتر هیچ قدرت ابرانسانی ذاتی‌ای ندارد، اما یک «نوروتکنسین» بسیار درخشان محسوب می‌شود. او اطلاعات خیلی زیادی درباره اینکه چطور می‌تواند ذهن انسان را تسخیر و تحت کنترل خودش در بیاورد، دارد؛ حالا ممکن است این کار را با استفاده از هیپنوتیزم انجام دهد یا روش‌های تکنولوژیکی و مستقیم. معمولا، هتر دستگاه‌های کنترل ذهن خود را در لبه‌ی کلاه‌ها قرار می‌دهد؛ اما این تنها بخشی از ماجرا است. او هم می‌تواند از دستگاه‌های دیگر استفاده کند و هم به روش‌های دیگر کنترل ذهن دیگران را انجام دهد. اخیرا او نشان داده که می‌تواند به‌صورت مستقیم، بر روی ذهن دیگران تاثیر بگذارد؛ آن هم با یک مقدار فاصله و بدون اینکه هیچ دستگاه و تجهیزات خاصی داشته باشد.

جرویس همچنین در یک خط داستانی قهوه‌ها و دونات‌های پلیس‌ها را آلوده کرد تا بتواند آنها را تحت کنترل بگیرد و از چندین بانک دزدی کند

البته خیلی سخت می‌توان این موضوع را یک توانایی ابرانسانی دانست. به احتمال خیلی زیاد، او از مهارت خود در کوچک کردن و پنهان‌سازی استفاده کرده است و آنقدر در فناوری اصلی خود پیشرفت و تغییر ایجاد کرده که احتمالا می‌تواند آن را در شخص خودش پنهان کند؛ به‌عنوان مثال این پیشرفت، این توانایی را در اختیارش قرار می‌دهد تا دستگاه را خیلی کوچک کند و آن را داخل کلاه خودش قرار دهد. بعد هم می‌تواند با آن دستگاه، قدرت‌های کنترل ذهن را به‌نوعی پخش کند که یک ابرانسان با توانایی ابرانسانی خود (مانند قدرت‌های تله پاتیکی) این کار را انجام می‌دهد. البته فکر نکنید که مد هتر از آن دسته افرادی نیست که از این اختراع، روی خودش استفاده نمی‌کند.

به‌عنوان مثال، او می‌تواند یک کلاه مخصوص برای خودش درست کند که هم خوشبختی خیلی زیادی را برایش به ارمغان بیاورد یا هر وقت که نیاز شد، او را به دنیای واقعی و شفافیت لازم بازگرداند. مد هتر علی رغم قد و قامت کوچکی که دارد، در برهه زمانی‌های مختلف نشان داده که چه قدرت و چابکی فوق العاده زیادی دارد؛ چیزی که باعث شهرت زیاد او شده است. در رمان گرافیکی Madness، در یک صحنه نشان داده شد که مد هتر بر روی یک قطار در حال حرکت، مقابل بتمن قرار دارد و در حال مبارزه با او است؛ صحنه‌ای که نشان داد که مد هتر چقدر نیرومند است و تا چه مدت می‌تواند از خودش در برابر فردی مانند بتمن محافظت کند.

بندیکت ساموئل در نقش شخصیت مد هتر

در انتها به انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که جرویس تچ/مد هتر در آن حضور داشته است:

  • سریال لایو اکشنی Batman محصول سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ با بازی دیوید وین
  • سریال لایو اکشنی Gotham محصول سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ با بازی بندیکت ساموئل
  • انیمیشن سریالی The Batman/Superman Hour محصول سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹ با صداپیشگی تد نایت
  • انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ با صداپیشگی رادی مک‌داول
  • انیمیشن سریالی The New Batman Adventures محصول سال ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ با صداپیشگی رادی مک‌داول
  • انیمیشن سریالی Superman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با صداپیشگی رادی مک‌داول
  • انیمیشن سریالی Batman Beyond محصول سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ با صداپیشگی رادی مک‌داول
  • انیمیشن سریالی Young Justice محصول سال ۲۰۱۰ تا کنون با صداپیشگی دوایت شولتز
  • انیمیشن Batman: Bad Blood محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی رابین اکتین داونز
  • انیمیشن Batman Unlimited: Mechs vs. Mutants محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی الستر دانکن
  • بازی Lego Batman: The Videogame محصول سال ۲۰۰۸ با صداپیشگی کریس اجرلی
  • بازی Lego Batman 2: DC Super Heroes محصول سال ۲۰۱۲ با صداپیشگی تاونسند کولمن
  • بازی Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی نولان نورث
  • دنیای بازی Batman: Arkham محصول سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی پیتر مک‌نیکول
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات