کمیک God of War: مشخص شدن خدای یونانی که کریتوس را نفرین کرده بود

اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخش‌هایی از داستان قسمت ۲ سری کتاب کمیک God of War: Fallen God را برای شما فاش کند.

.

.

.

در قسمت ۱ سری کتاب کمیک God of War: Fallen God، زمانی‌که کریتوس برای همیشه از یونان عزیمت کرد، معتقد بود که بالاخره می‌تواند از گذشته خود جدا شود و به آرامش برسد. اما خیلی طول نکشید که مشخص شد گذشته او همچنان قرار است او را تعقیب کند و دنبالش بیاید. هروقت که او می‌خوابید و بیدار می‌شد، Blades of Chaos را باری دیگر کنار خود می‌دید؛ همان سلاح‌های نمادینی که در سری بازی ویدیویی هم وجود داشت و توسط ارس ساخته شده بود. مهم نبود که او برای خلاص شدن از دست این شمشیرها چقدر تلاش کند، آن‌ها دوباره به سمت او برمی‌گشتند. زمانی‌که قسمت اول پایان یافت، کریتوس تسلیم خستگی بسیار زیاد خود شد و به خواب عمیقی فرو رفت.

وقتی در قسمت دوم این مجموعه بیدار شد، خود را در جایی شبیه به عالم رویا دید که با ستاره‌ها پر شده بود. کریتوس فریاد می‌زد که شکنجه‌گرش، خود را نشان بدهد. مدت زیادی طول نکشید که او پاسخ خود را در شکل یک چهره آشنا پیدا کرد؛ این شخص هم کسی نبود جز آتنا. این اولین‌بار است که این الهه یونانی در کتاب‌های کمیک ظاهر می‌شود. علاوه‌براین، این اولین بخش از گذشته کریتوس است که برای مخاطب نمایش داده شده است. آتنا به کریتوس می‌گوید که ماجراجویی او بی‌فایده است و دوباره به همان جایی بازمی‌گردد که همه چیز آغاز شده بود. آتنا، کریتوس را تشویق می‌کند که با اراده خودش به خانه بازگردد.

آتنا هم درست مانند شخصیت‌های دیگر در قسمت اول، به کریتوس می‌گوید که نمی‌تواند از سرنوشت خود فرار کند. البته برعکس دیگر شخصیت‌ها، عنوان می‌کند که خودش هم نقشی در این سرنوشت گفته‌شده دارد و هنوز رویارویی و زمان مشترک آن‌ها به پایان نرسیده است. در سری بازی‌های ویدیویی، آتنا یک چهره اصلی بود. در درجه اول هم نقش یک فرد کمکی را در ماجراجویی‌های کریتوس برای کشتن خدایان المپ داشت. در بازی God of War III، او به یکی از آنتاگونیست‌های سری تبدیل شد. او آرزو داشت که قدرت هوپ را که درون کریتوس بود، به‌دست بیاورد و به همین ترتیب به ملکه جدید المپ تبدیل شود.

در مقابل کریتوس هم از شمشیر المپ استفاده کرد و هوپ را در جهان رها کرد و اجازه نداد که قدرت او به آتنا برسد. قسمت ۱ همین سری کتاب کمیک هم تایید می‌کند که کریتوس با استفاده از آن شمشیر جان خود را از دست نداد؛ زیرا او در حقیقت یک فرد جاودانه است. حالا اینکه این مسئله هم به آتنا مربوط است یا خیر، باید در آینده دیده شود؛ هرچند که به‌نظر می‌رسد یک نوع انتقام‌گیری باشد. سلاح Blades of Chaos برای اولین‌بار در قسمت اول سری بازی اصلی God of War ظاهر شدند. آن قسمت از بازی در حالی به پایان رسید که کریتوس به خودش قول داد که هیچوقت دوباره از این سلاح استفاده نکند.

همین قول، میزان خشمی را که کریتوس نسبت به این طلسم و نفرین دارد، به وضوح نشان می‌دهد. بااین‌حال، این طلسم احتمالا یکی از المان‌های خیلی مهم‌تر بازی God of War را که در سال ۲۰۱۸ برای پلی استیشن 4 عرضه شده بود، توضیح می‌دهد. سلاح Blades of Chaos حتی در سرزمین خدایان نورس هم همراه کریتوس است؛ با وجود قسمی که در اولین بازی خورده بود. زمانی‌که دیگر هیچ راهی برای کمک به پسر خود آترئوس ندارد، به خانه‌اش می‌رود و این سلاح را دوباره استفاده می‌کند. شمشیرها در جای خوبی پنهان شده بودند و درست همانند Fallen God، در این بازی هم مشخص بود که کریتوس تمایلی برای استفاده از آن‌ها ندارد.

این حقیقت که کریتوس در این کمیک نمی‌تواند از شمشیرها فرار کند، می‌تواند توضیح دهد که چرا این سلاح‌ها، همراه او به نروژ هم آمدند؛ با اینکه او قول داده بود که دیگر از آن‌ها استفاده نکند. البته زمانی‌که کریتوس شمشیرها را از خانه خود برداشت، چه کسی به ملاقات او رفت؟ کسی نبود جز خود آتنا. اینطور به‌نظر می‌رسد که حتی بعد از پایان یافتن Fallen God، آتنا باز هم به سراغ کریتوس می‌رود و او را آزار می‌دهد. شاید نفرینی که گریبانگیر کریتوس شده، تا بازی سال ۲۰۱۸ برداشته نشده باشد؛ به همین خاطر هم است که او فقط زمانی در بازی ظاهر می‌شود که کریتوس دوباره به سراغ شمشیرها می‌رود.

درست مثل سری کتاب کمیک Fallen God، زمانی‌که کریتوس شمشیرها را برمی‌دارد، آتنا به او می‌گوید که نمی‌تواند از گذشته خود فرار کند. البته برخلاف نسخه کمیکی کریتوس، این شخصیت در بازی از ارتباطی که با آتنا دارد و صحبت‌های خود با او خوشنودتر است. وقتی آتنا به کریتوس می‌گوید که او همیشه یک هیولا باقی می‌ماند، او این موضوع را می‌پذیرد اما ادامه می‌دهد که او «دیگر هیولای او نیست». البته با وجود این موضوع، آتنا هنوز هم در ماجرا باقی می‌ماند و کریتوس درست مثل کمیک، به او می‌گوید که از ذهنش بیرون برود و او را راحت بگذارد.