یادداشت زومجی به مناسبت ۲۵ سالگی کمپانی بلیزارد
پیش از این که نوشتن این مطلب را شروع کنم، با خود فکر میکردم که چرا باید ۲۵ سالگی بلیزارد مهم باشد؟ چرا مثلا به جای نوشتن یادداشتی در باب دیگر کمپانیهای بازیسازی، باید سراغ بلیزارد بروم و مروری بر تاریخچه آن داشته باشم؟ خوشبختانه برای رسیدن به جواب سوالهایم کار سختی نداشتم، کافی بود مروری مختصر بر خاطراتم با بازیهای این شرکت داشته باشم و به نتیجه برسم که شاید هیچ کمپانی دیگری در این حد برای کیفیت بازیهایش ارزش قائل نبوده است.
با رشد و توسعه صنعت بازیسازی، حتی تصور آثار امروزی هم در ۳۰ سال گذشته همانند اثبات گرد بودن زمین در دوران گالیله سخت و دشوار بود. ولی همین چند وقت پیش هیدیو کوجیما بزرگ حرفی زد که به بهترین شکل این وضعیت را توصیف میکند؛ وی گفت که ساخت بازیهای ویدیویی نوعی جادو است و من هم به آن اضافه میکنم که پس بازیسازان هم به نوعی جادوگر هستند؛ چرا که اگر به این شکل نبود، کمپانی مثل بلیزارد هرگز نمیتوانست آثار تاثیرگذاری مثل دیابلو، وارکرفت یا استارکرفت تولید کند. آثاری که نه تنها در زمان خود درخشیدند، بلکه هنوز هم تجربه نسخههای اول آنها لذت بخش است.
ما امروزه در حال سپری کردن دورانی هستیم که آثاری مثل ویچر ۳ یا فالاوت ۴ به خوبی عظمت پیشرفتهای بازیسازی را نشان میدهند. ولی از این دست بازیها در سالهای گذشته هم عرضه شدهاند و علیرغم ارائه یک تجربه عالی، پس از گذشت مدتی به دست فراموشی سپرده شده و فقط جایی در آرشیوهایمان به خود اختصاص دادهاند. ولی اگر همین امروز هم به چند گیمنت سرک بکشید، گیمرهایی را در حال بازی کردن وارکرفت ۳ پیدا میکنید که شاید حتی سنشان کمتر از این بازی باشد و این همان جادوی بلیزارد است.
بهعلاوه برخی بازیها هستند که شاید اولین در نوع خودشان نباشند، ولی قادر هستند یک سبک را به دو دسته قبل و بعد از آن بازی تقسیم کنند. برای مثال دقیقا ۲۰ سال از عرضه نسخه اول دیابلو میگذرد و از همان تاریخ هر بازی نقشآفرینی ایزومتریکی را بازی سبک دیابلو خواندیم نه نقشآفرینی. یا استارکرفت از اولین نمونه بازیهایی بود که رقابتهای چندنفره آن منجر به شروع صنعت پرسود بازیهای الکترونیک شد. در این یادداشت ابتدا نگاهی بسیار مختصر به تارخچه شکل گیری بلیزارد خواهیم داشت و پس از آن سراغ چند بازی محبوب این شرکت میرویم و در نهایت هم دلایل موفقیت آن را شرح میدهیم:
تاریخچه:
کمپانی بلیزارد کار خود را در سال ۱۹۹۱ و با نام سیلیکون و سیناپس آغاز کرد. بنیانگذاران این استودیو مایکل مورهیم، آلن آدهم و فرانک پیرس بودند که در این بین آدهم اصلیترین نقش را ایفا میکرد. وی پس از تمام کردن دوران دانشجویی مبلغ ۱۰ هزار دلار از خانوادهاش دریافت کرد تا سفری به اروپا داشته باشد؛ با این حال آدهم که عاشق بازیسازی بود، از آن مبلغ برای تاسیس استودیو مذکور استفاده کرد. در این زمان موردهیم در کارخانه مشهور وسترن دیجیتال کار میکرد و پیرس هم که کارمند شرکت راکوِل بود، از طریق یک دوست مشترک با آدهم آشنا شد تا سرنوشت این سه نفر در تاسیس سیلیکون و سیناپس به هم گره بخورد. این کمپانی در ابتدا فعالیت خود را با پورت کردن بازیهای دیگر سازندگان برای پلتفرمهای دیگر آغاز کرد و آثاری مثل Battle Chess II توسط این کمپانی پورت شدند.
با این حال در سال ۱۹۹۴ کمپانی داویدسون که در زمینه توزیع بازیها در آمریکا فعالیت میکرد، این استودیو کوچک را به مبلغ ۶/۷۵ میلیون دلار (۱۰/۸ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) خریداری کرد و نام آن به Chaos Studios تغییر یافت. ولی از آنجایی که یک استودیو دیگر هم با همین نام فعالیت میکرد، در نهایت نام بلیزارد اینترتینمنت برای این کمپانی در نظر گرفته شد.
آدهم به مدت ۱۰ سال مدیرعاملی و ریاست بلیزارد را بر عهده داشت و پس از آن در سال ۲۰۰۴ به دلیل آنچه که خود «کشف تجربیات جدید» نامید از سمت خود استعفا و ترجیح داد که به عنوان یک مشاور در کنار بلیزارد باشد. ریاست این کمپانی به مورهیم رسید که در آن زمان طی مصاحبهای با سایت گیمینگ بولت در این مورد گفت:
ما هر سه برنامهنویس ماهری بودیم؛ با این حال آدهم یک رهبر تمام عیار در بین ما بود و تواناییهای عجیب و فوقالعادهای در زمینه تجارت، طراحی بازیها و هدایت تیم داشت.
بلیزارد پس از این که در سال ۱۹۹۸ توسط ناشر فرانسوی هاواس خریداری شد، به زیر مجموعه کمپانی بزرگ ویوندی گیمز تبدیل شد و پس از اینکه در سال ۲۰۰۸ اکتیویژن و ویوندی تبدیل به یک کمپانی مشترک شدند، بلیزارد هم زیرمجموعه اکتیوژن تبدیل شد و حتی اسم کلی آنها به اکتیویژن بلیزارد تغییر کرد.
به هر حال بلیزارد تحت هر عنوان و نامی در حال حاضر بیست و پنجمین سالگرد خود را جشن گرفته و در حال حاضر چهار هزار نفر نیرو دارد و در آخرین گزارش مالی منتشر شده توسط این کمپانی میزان درآمد سالیانه ۱/۶ میلیارد دلاری و سود ۵۹۲ میلیون دلاری گزارش شده است.
بازیهای بلیزارد:
سری Warcraft:
بلیزارد حتی پیش از تغییر نام خود، بازیهای متعددی تولید کرده بود که میتوان به عنوان نمونه The Lost Vikings را نام برد. با این حال این استودیو عمده شهرت خود را مدیون ساخت اولین قسمت از سری بازیهای وارکرفت است که در سال ۱۹۹۴ برای سیستمعامل داس و مک عرضه شد. ولی ساخته شدن این بازی هم داستان جالبی داشت؛ پس از عرضه بازی Dune II توسط کمپانی وستوود، این بازی استراتژی به یک تفریح رایج در بین اعضای بلیزارد تبدیل شده بود که در موقع استراحت آن را بازی میکردند. با این حال یکی از اعضا به نام پاتریک ویات تصمیم گرفت تا با الهام گرفتن از این اثر ساخت یک بازی را آغاز کند و در ابتدا بدون هیچ برنامهای این کار را آغاز کرد. وی در این مورد طی مصاحبهای گفته بود:
اوایل به معنی واقعی به تنهایی بر روی ساخت بازی کار میکردم. در آن زمان حتی برنامه خاصی هم نداشتم و فقط سعی میکردم هر روز کمی کار را توسعه دهم. تا این که بازی به حدی رسید که دیگر اعضای استودیو هم از آن خوششان آمد و کم کم پروژه ساخته شدن وارکرفت با جدیت در اوایل سال ۱۹۹۴ به جریان افتاد.
به هر حال بازی در سال ۱۹۹۴ با نام Warcraft: Orcs & Human عرضه شد و یک اثر استراتژیک بود که تقابل انسانها و اورکها را در دنیای آزروث روایت میکرد. یکی از ویژگیهای جالب بازی امکان تجربه آن به شکل چندنفره بود که البته نه از طریق اینترنت بلکه به وسیله ارتباط مستقیم دو کامپیوتر ممکن میشد. بازی در آن زمان با استقبال بسیار خوب گیمرها و منتقدین روبرو شد و همین مساله هم عاملی شد تا بلیزارد یک سال بعد نسخه دوم آن را هم عرضه کند. Warcraft II: Tides of Darkness نام این نسخه بود که در سال ۱۹۹۵ توانست تقریبا تمامی جوایز موجود برای بازیهای پیسی را از آن خود کند و از تمامی سایتهای معتبر هم امتیاز بالای ۹ دریافت کند. عاملی که فروش عالی ۲ میلیون نسخهای را در آن سال برای این اثر ثبت کرد.
بلیزارد پس از معرفی سرویس بازیهای آنلاین خود تحت نام Battle.net، نسخهای از وارکرفت ۲ را در سال ۱۹۹۹ عرضه کرد که از بازی چندنفره آنلاین هم پشتیبانی میکرد. با این حال بین نسخههای دوم تا سوم بازی، هفت سال زمان لازم بود و نتیجه آن خلق شدن اثر Warcraft III: Reign of Chaos بود که برای اولین نژادهای الف و آندد را هم به بازی اضافه و داستانی حماسی و بسیار زیبا را از تقابل این گروهها روایت میکرد. یکی از دلایل اصلی محبوبیت این بازی استفاده بلیزارد از میان پردههای سینمایی بسیار زیبا برای روایت داستان بود که دقیقا حس یک فیلم حماسی را القا میکرد و هنوز هم پس از ۱۴ سال از عرضه بازی میتوان آنها را تماشا کرد و لذت برد. این نسخه نیز بازخوردهای بسیار مثبت منتقدین را در پی داشت و امتیاز ۹۴ را از سایت متاکریتیک دریافت کرده است. یک سال بعد هم بلیزارد بستهالحاقی The Frozen Throne را برای این بازی عرضه کرد که علاوه بر اضافه کردن نیروهای جدید به هر گروه، ویرایشگر نقشه را به آن اضافه کرد که نتیجه آن خلق ماد بسیار محبوب Dota بود که بعدها ولو حتی نسخهای مستقل از آن را تولید کرد.
دوران نسخههای استراتژیک وارکرفت پس از قسمت سوم به پایان رسید و بلیزارد تصمیم گرفت تا قسمت بعدی این سری را تحت نام World of Warcraft در سال ۲۰۰۴ و در سبک نقشآفرینی عظیم چندنفره آنلاین (MMORPG) منتشر کند که البته از لحاظ داستانی وقایع قسمتهای قبلی را ادامه میداد و طبق آخرین آمار اعلام شد نزدیک به ۵/۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ مشترک این بازی بودند. «دنیای وارکرفت» همچنین به دلیل داشتن بیشترین کاربر در بین بازیهای هم سبک توانسته نام خود را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند. برای این بازی تا به امروز پنج بستهالحاقی منتشر شده و ششمین آنها هم با نام Legion در جریان نمایشگاه Gamescom 2015 معرفی شد.
آخرین نسخه از سری بازیهای وارکرفت هم یک اثر رایگان به نام Hearthstone: Heroes of Warcraft است که در سبک کارتی و در سال ۲۰۱۴ عرضه شده و در طراحی کارتهای آن از قهرمانان دنیای وارکرفت استفاده شده است. در آخرین گزارش از این بازی در پایان سال ۲۰۱۵ نزدیک به ۴۰ میلیون کاربر در حال تجربه آن بودند.
علاوه بر آثار مذکور، چندین بازی رومیزی، کتاب، کامیک و اخیرا هم یک فیلم از سری وارکرفت معرفی شدهاند که این اقتباس سینمایی تابستان ۹۵ اکران خواهد شد.
سری Diablo:
بلیزارد در سال ۱۹۹۶ استودیو کاندُر را خریداری کرد که در ساخت نسخه SNES بازی Justice League با آنها همکاری کرده بود و طی همکاری این دو استودیو سری Diablo با هدف «بخشیدن جانی تازه» به سبک نقشآفرینی خلق شد. دیابلو ۱ در ابتدا قرار بود یک بازی نقشآفرینی نوبتی باشد که به خواست شخص آدهم به یک نقشآفرینی Hack and Slash تبدیل شد و همین عامل تضمین کننده موفقیتهای این سری بود. داستان بازی در مورد نبرد شیاطین و فرشتهها بود که به موجب آن سه شیطان به نامهای دیابلو، بال و مفیستو وارد سرزمین انسانها میشوند و قهرمانان بازی سعی در بیرون راندن آنها دارند.
نسخه اول دیابلو در سال ۱۹۹۶ به عنوان بهترین بازی پیسی سال انتخاب شد و برای مدتها در لیست سایت گیماسپات به عنوان بهترین بازی پیسی تاریخ دیده میشد. همچنین تا سال ۲۰۰۱ این بازی توانسته بود فروشی معادل ۲/۵ میلیون نسخه را در سراسر جهان ثبت کند. نسخه دوم دیابلو در سال ۲۰۰۱ عرضه شد و داستان قسمت اول را ادامه میداد که قهرمان آن بازی توسط شخص دیابلو تسخیر شده و حال گیمر باید در قالب قهرمانی جدید مجددا به نبرد با شیاطین میرفت.
نسخه سال ۲۰۰۰ کتاب رکورهای گینس، نام دیابلو ۲ را به عنوان سریعترین میزان فروش یک بازی در تاریخ ثبت کرد که توانسته بود در مدت فقط دو هفته پس از انتشارش بیش از یک میلیون نسخه فروش داشته باشد و تا پایان همان سال هم میزان فروش این بازی از مرز ۴ میلیون نسخه عبور کرد. جالب است بدانید که طبق امار ارائه شده در سال ۲۰۱۰، نزدیک به ۱۱ میلیون نفر این بازی را تجربه میکردند و بهعلاوه نمره ۸۸ در سایت متاکریتیک دیابلو ۲ را به یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی تاریخ تبدیل کرده است.
پس از عرضه نسخه دوم دیابلو، تا چندین سال خبری از این سری محبوب نشد تا این که در سال ۲۰۰۸ بلیزارد نسخه سوم را معرفی و البته چهار سال بعد و در ۲۰۱۲ آن را عرضه کرد. بازی رکورد جدیدی در زمینه فروش سریع یک بازی پیسی ثبت کرد و توانست فقط در مدت ۲۴ ساعت پس از عرضه بیش از ۳/۵ میلیون نسخه فروش کند. بهعلاوه این بازی پرفروشترین اثر سال ۲۰۱۲ نیز بود که توانست ۱۲ میلیون نسخه فروش کند و آخرین گزارش فروش آن هم رقمی معادل ۳۰ میلیون نسخه را در تمامی پلتفرمها نشان میدهد.
بازی دیابلو ۳ همچنین توانست نمره ۸۸ را در حالی در سایت متاکریتیک به نام خود ثبت کرده که تنها نکته منفی این بازی نیازمندی همیشگی به ارتباط آنلاین ذکر شد که البته همین مساله هم باعث شده بود تا تعامل عالی بین کاربران این بازی در داد و ستد آیتمها ایجاد شود.
به هر حال دیابلو هم یکی دیگر از سریهای مشهور بلیزارد است که فعلا خبری در مورد نسخه بعدی بازی منتشر نشده و مشخص نیست که چه زمانی شاهد عرضه آن خواهیم بود.
سری StarCraft:
پس از سری بازیهای استراتژیک وارکرفت که در دنیایی فانتزی جریان داشتند، بلیزارد تصمیم گرفت تا بازیهای استراتژیک خود را این بار با حال و هوایی فضایی بسازد و در نتیجه سری استارکرفت در ۱۹۹۸ خلق شد. داستان بازی در قرن ۲۵ روایت میشود که سه گروه از جمله انسانها (ترن) در نقطهای دور از کهکشان راه شیری مبارزه میکنند. گیمپلی بازی شباهت زیادی به سری وارکرفت دارد و تنها تفاوت میان این دو تغییر فضای بازی به یک محیط فضایی است. با این حال استارکرفت عمده محبوبیت خود را مدیون بخش چندنفره خود است که از آن به عنوان یکی از بنیانگذاران ورزشهای الکترونیکی هم یاد میشود و در آن زمان از طریق Battle.net هشت نفر به طور همزمان میتوانستند در حالتهای مختلف این بازی با یکدیگر رقابت کنند. نسخه اول بازی همانند اکثر آثار بلیزارد توانست لقب پرفروشترین بازی سال ۱۹۹۸ را از آن خود کند و با نمره متاکریتیک ۸۸ به کار خود پایان داد. در طی ۱۰ سال پس از عرضه، این بازی توانست فروشی معادل ۹/۵ میلیون نسخه را ثبت کند که ۴/۵ میلیون نسخه آن مختص کشور کره جنوبی است.
بین نسخههای اول و دوم سری استارکرفت بلیزارد ۱۲ سال زمان نیاز داشت و این کمپانی تصمیم گرفت تا نسخه دوم را در قالب یک بازی سه قسمتی ارائه دهد که هر قسمت داستان یکی از نژادهای بازی را روایت میکرد. اولین قسمت از این سه گانه با نام Wings of Liberty در سال ۲۰۱۰ عرضه شد که بر روی داستان گروه ترنها تمرکز داشت و توانست فقط در طی دو روز پس از عرضه ۱/۵ میلیون نسخه فروش داشته باشد که آن را به سریعترین فروش در بین بازیهای استراتژیک تاریخ تبدیل کرد. تا پایان سال ۲۰۱۰ این اثر ۴/۵ میلیون نسخه فروش داشت و با کسب امتیاز ۹۳ در سایت متاکریتیک به یک اثر موفق دیگر برای بلیزارد تبدیل شد.
قسمت دوم از سه گانه استارکرفت ۲ در سال ۲۰۱۳ با نام Hearts of the Swarm عرضه شد که بر روی داستان گروه زرگ و شخصیت سارا کریگان تمرکز داشت. نمره بازی در متاکریتیک ۸۶ بود و این اثر هم توانست تنها در طی دو روز ۱/۱ میلیون نسخه فروش کند و به عنوان پرفروشترین بازی پیسی در سه ماهه اول سال ۲۰۱۳ هم معرفی شد. بالاخره آخرین قسمت این سه گانه هم با نام Legacy of the Void در آخرین ماه سال ۲۰۱۵ منتشر شد که نمره ۸۸ در متاکریتیک و فروش ۱ میلیون نسخهای در روز نخست آن را به یک پایان خوش برای استارکرفت ۲ تبدیل کرده است.
Heroes of the Storm:
بلیزارد در سال ۲۰۱۵ تصمیم گرفت تا وارد بازار بازیهای MOBA شود و اقدام آنها در این راستا عرضه Heroes of the Storm بود که یک اثر رایگان با خریدهای درون برنامهای است و توانسته در بین بازیهای بزرگ این سبک مثل Dota 2 و League of Legends نامی برای خود کسب کند و به لطف قهرمانانی از تمام بازیهای بلیزارد، طرفداران دیگر آثار این کمپانی را هم به خوبی جذب کرده است. نمره این بازی هم در سایت متاکریتیک ۸۸ است.
Overwatch:
Overwatch جدیدترین محصول بلیزارد است که فعلا مراحل آزمایشی خود را پشت سر میگذارد و انتظار میرود که در سال ۲۰۱۶ شاهد عرضه آن باشیم. یک بازی شوتر آنلاین و چندنفره که با تمرکز بر همکاریهای تیمی ساخته میشود و افراد زیادی عقیده دارند که این اثر همان بازی Titan است که بلیزارد در سال ۲۰۱۰ معرفی کرد و هرگز به مرحله تولید نرسید. باید منتظر عرضه نسخه نهایی این بازی باشیم و ببینیم که آیا میتواند به یک اثر موفق دیگر در بین بازیهای بلیزارد تبدیل شود یا خیر.
دلایل موفقیت بلیزارد:
دلیل اصلی معرفی بازیهای بلیزارد نشان دادن این مطلب بود که این استودیو «عملا» بازی ضعیفی در کارنامه ندارد و این مساله کاملا از میزان فروش، نمرات و محبوبیت بازیهای آن مشخص است. اگر بخواهیم دلیل اصلی این موفقیت را کشف کنیم، جواب در دل «کنترل کیفیت» نهفته است که بلیزارد آن را از همان روزهای نخست فعالیت خود سرلوحه قرار داده است. جالب است بدانید که این کمپانی تا به امروز حداقل ساخت ۱۰ بازی را لغو کرده است (منبع: Venturebeat) که از میان آنها میتوان به Nomad، StarCraft: Ghost و Titan اشاره کرد. تنها دلیل این اتفاق هم نرسیدن این بازیها به کیفیت مطلوب بلیزارد بوده است. مورهیم در این مورد طی مصاحبهای گفته بود:
در مورد برخی بازیها، ما پس از رسیدن آن به مرحلهای خاص تصمیم به لغو بازی میگیریم و تنها دلیل این امر هم نرسیدن بازی به کیفیت مطلوب بلیزارد است. این مساله هرگز پایان دنیا نیست و پس از آن با همکاری یکدیگر مجددا سعی میکنیم تا در بازیهای بعدی از این اتفاق درس گرفته و اثری تولید کنیم که در خور نام بلیزارد باشد.
عامل دیگری که در موفقیت بلیزارد تاثیر داشته، اهمیتی است که این کمپانی برای بازیهای قائل است و هرگز کیفیت آنها را فدای کمیت نمیکند. برای مثال نسخه اول استارکرفت ابتدا قرار بود در سال ۱۹۹۶ عرضه شود که این اتفاق رخ نداد و بازی دو سال بعد عرضه شد. دلیل این امر این بود که تیم سازنده بازی را با استفاده از سه موتور بازیسازی محتلف ساخت تا اینکه در نهایت یکی از آنها نتیجه مطلوب را به همراه داشت. پاردو یکی از سازندگان بازی در این مورد گفته است:
متاسفانه نسخههای اولیه استارکرفت مشکلات و باگهای زیادی بر خلاف سری وارکرفت داشت و ما پس از هر تلاشی بازی را برای تست کردن به مدیرعامل بلیزارد میدادیم و وی هرگز از کیفیت این نسخهها رضایت نداشت تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۹۸ و پس از امتحان کردن سه موتور مختلف توانستیم کیفیت مطلوب را ایجاد و بازی را عرضه کنیم.
توجه به کیفیت البته از همان روزهای نخست شکل گیری بلیزارد وجود داشته و مورهیم در این مورد روایت جالبی در مورد آدهم ارائه کرده است:
آدهم از آن دست افرادی است که هرگز قصد ندارد تا یک بازی را سریعا تمام کند و با مشاهده تصویر آن در فروشگاهها یا روی جلد مجلات لذت ببرد. وی برای هر بازی چندین و چند بار آزمون و خطا انجام میداد تا از کیفیت آن مطمئن شود. وقتی برای اولین بار بازی Lost Viking را تمام کردیم، همه چیز از نظر ما عالی بود و پس از ارسال بازی به ناشر، وی اعلام کرد که برخی مراحل بازی بیش از حد دشوار هستند و برخی وایکینگها هم بیش از حد به یکدیگر شبیه هستند. این واکنش وی عصبانیت من را در پی داشت و البته آدهم کاملا برعکس من بود و اعلام کرد که تمامی این نظرات درست هستند و در نتیجه ما دوباره یک پروسه طولانی را برای بهبود بازی طی کردیم. در حال حاضر به جرات میتوانم بگویم که این رفتار آدهم در ذات بلیزارد رخنه کرده و برای ما کیفیت بیش از هرچیز دیگری اهمیت دارد.
همین آخرین جمله مدیرعامل بلیزارد کافی است تا نشان دهد که دلیل اصلی موفقیت این کمپانی در ۲۵ سال اخیر چه بوده است. همین توجه به کیفیت؛ فارغ از مسائل مالی و دیگر مسائل، است که بلیزارد را به یکی از معدود کمپانیهای بازیسازی تبدیل کرده که واقعا بازی بد نمیسازد. پس فقط میتوان گفت که ممنون بلیزارد به خاطر تمام خاطرات خوشی که با بازیهایت برایمان فراهم کردهای. بلیزارد واقعا یکی از بازیسازانی است که میتوان لقب «جادوگر» را به آن داد.
تهیه شده در زومجی (آمار ارائه شده از ویکیپدیا گرفته شدهاند)