پیش نمایش بازی Dark Souls 3
نسل هفتم و هشتم صنعت بازیهای ویدیویی را میتوان همانند یک سپر ضعیف و شکسته در برابر شمشیر قدرتمند نسل ششم از نظر سختی و طاقتفرسا بودن بازیها دانست. زمانی بازیهای کنسولی مانند پلیاستیشن 2 با آثاری مانند Shadow of Colossus یا Devil May Cry 3 یا حتی کنسول ایکسباکس با بازیهایی مانند Ninja Gaiden تمام فکر و تمرکز ما را به خود معطوف میکردند. اما رفته رفته در طول دوران نسل هفتم بازیهای ویدیویی، آن سختیها و چالشهایی که ذهن ما را درگیر خود میکردند و باعث ایجاد چالشهایی جذاب میشدند، جای خود را به بازیهایی دادند که فقط نیاز به دکمه زدنهای آسان بود. اما در این بین اثری متولد شد که آغازگر مجموعهای زیبا و در عین حال بسیار چالشبرانگیز بود. هنگامی که بازیهای ویدیویی در طول این سالها بسیار آسان شدند و هیچ چالشی در آنها وجود نداشت، Demon Souls، مشعلهای معبد سری بازیهای Souls را روشن کرد؛ مجموعهای که مرگ حرف اول و آخر را در آن میزند.
آب، آتش، خاکستر و حتی اتمسفر بازی Dark Souls 3 بوی مرگ میدهد
شاید بسیاری از بازیکنان مخصوصا افرادی که کنسول پلیاستیشن در اختیار نداشتند، آنچنان با بازی Demon Souls آشنایی نداشته باشند. اما استودیو سازنده این سری بازیها یعنی فرام سافتور «From Software» تصمیم گرفت تا این مجموعه را با نام Dark Souls برای سه پلتفرم اصلی بازیها یعنی ایکسباکس 360، پلیاستیشن 3 و رایانههای شخصی عرضه کند تا تعداد وسیعتری از بازیکنان خواهان یک چالش درست و حسابی را سیر کند. اولین شماره Dark Souls را میتوان یکی از برترین آثار بازیهای نسل هفتم نام برد. اثری کاملا متفاوت نسبت به دیگر بازیهای ویدیویی که بازیکن را در دنیایی عجیب به چالشی بزرگ دعوت میکند. نسخه اول این بازی با کارگردانی هیدتاکا میازاکی بازخوردهای بسیار مثبتی به دنبال داشت و ادامه این سری را تضمین کرد. نسخه دوم این بازی با غیبت کارگردان اصلی خود همراه بود. میازاکی تصمیم گرفت تا Dark Souls 2 را به دست کارگردانهای جوانتر بسپارد و مشغول اثر عظیمی دیگر به نام Bloodborne شود. هرچند نسخه دوم این بازی توانست باز هم به یک اثر بسیار خوب تبدیل شود، اما عدم حضور میازاکی و افکار پیچیده و متفاوت او باعث شد تا واژه شاهکار را از نسخه دوم این مجموعه سلب کنیم. حال وارد نسل هشتم بازیهای ویدیویی شدهایم و آن طور که تا به حال آن را پشت سر گذاشتهایم، همچنان بازیها میل به چالش برانگیزتر شدن ندارند. اما خبر خوب این است که نسخه سوم Dark Souls آن هم با کارگردانی هیدتاکا میازاکی در راه است تا دوباره شما را وارد دنیایی کند که آب، آتش، خاکستر و حتی اتمسفر آن بوی مرگ میدهد.
در نگاه اول به Dark Souls 3 میتوان آن را ترکیبی از عناصر اصلی این سری همراه با المانهای بازی Bloodborne دانست. از طرفی دیگر حس و حال بازی کاملا شبیه آن تجربهای است که در نسخه اول Dark Souls پشت سر گذاشتیم. شاید تنها نقشی که Dark Souls 2 در این میان بازی میکند شباهتهای کوچک و تقلید المانهای کلیدی خوب در گیمپلی این دو نسخه باشد. اینبار، در دارک سولز ۳ با دنیایی طرف هستیم که کاملا بوی نسل جدید میدهد و از نظر ظاهری نیز پیشرفت فراوانی داشته است. در دنیایی بازی با جزییاتی رو به رو خواهید شد که کاملا حس و حال این سری را جذابتر و دلگیرتر میکنند. جایی ذرات خاکستر از لاشه یک اژدها به شکل بسیار طبیعی در هوا شناور شدهاند. نور طلایی خورشید که اینبار در این قسمت عمیقتر شده است روی ذرات معلق خاکستر میتابد و ریسمانی نورانی را در محیط به رقص در میآورد. اگر چه محیطهای بازی توسط اتمسفرهای تاریک و خاکستری مزین شدهاند اما همانند شمارههای گذشته این سری با تنوع بسیار بالایی در این بخش رو به رو خواهیم بود. کوهستانها و زمینهای خشک و متروک، معابدی ترک شده که از گیاهان وحشی و خشک شده پوشیده شدهاند، قلعههای باشکوه و سر به فلک کشیده، غارهای تنگ و تاریک، قبرستانهایی که مرگ در آن پرسه میزند و حتی مناطقی آشنا مانند Firelink Shrine در این بازی وجود دارند. چیزی که در این قسمت نسبت به نسخههای گذشته خودنمایی میکند، دورنماهای محیطهای بازی است که عمق و جوی فوقالعاده را در تک تک صحنههای بازی پیاده کردهاند. آسمان انگار که در حال مردن است، خورشید به نظر مریض باشد و نورش همانند سمی بر زمین میتابد. تهی بودن و بدبختی از سر رو روی سنگهای برجها و قلعهها سرازیر است، قلعههای ترک شده و برجهای مخروبه حس مرده بودن را در قدم به قدم حرکات شما منتقل میکنند. حتی کوههای دور دست نیز انگار از بودن روی زمین خسته شدهاند. رگههای زندگی دیگر در این دنیا جریان ندارد و همه چیز در آن پوچ است. دنیای بازی به بهترین شکل ممکن حسی متفاوت و جدید را از یک دنیای آخرالزمانی به سبک Dark Souls به شما نشان میدهد. همه چیز بر اساس نام زیبای این بازی بنا شده است؛ به Dark Souls خوش آمدید.
محیطهای بازی جزییات بیشتری به خود دیدهاند و کاملا مشخص است که نسل جدید کنسولها، محدودیتهای سر راه میازاکی را برداشته تا تمام افکار خود را به راحتی روی بازی پیاده کند. عمق و جزییات بیشتر فقط مربوط به محیط و دورنماهای بازی نمیشود، بلکه حتی جزییات ریزی مانند لباسها، جست و خیزهای آرام خاک و خاکستر و حتی نگارگریهای هنری محیطهای داخلی نیز بسیار جذاب، و شایسته یک بازی Souls طراحی شدهاند. تُن و ملودی اصلی بازی تماما با نوتهای فانتزی تاریک ادغام شده است و جو بازی به شکلی درست، شما را در تنگنای مرگ و سیاهی قرار میدهد؛ درست همان چیزی که یک اثر Souls باید باشد. البته این تنگنا به این شکل نیست که دست و بال شما را ببندد، برعکس، شما آزادی عمل به مراتب بیشتری در بازی خواهید داشت. یکی از زیباییهای بازی همین نکته است که به شما آزادی عمل میدهد، اما تیغ برنده خود را در تمام طول بازی زیر گردن شما میگذارد؛ یک اشتباه مساوی است با مرگ. به همین خاطر است که هرگز نمیتوان گفت این بازی سختی غیر منصفانهای را ارایه میدهد. Dark Souls این اجازه را به شما میدهد که صبور و شکیبا باشید، فکر کنید و سپس عمل کنید. اما از طرفی دیگر منتظر مینشیند تا بیگدار به آب بزنید، آن جا است که طعم مرگ را به شکل بیرحمانهای به شما نشان خواهد داد. این قسمت دنیایی پر جزییات با نکات ظریف هنری را در خود جای داده است که باعث شده تا به راحتی بتوان گفت که از نظر ظاهری با بهترین بازی سری Souls طرف هستیم.
در این بازی با حجم عظیمی از خاکسترهای سردرگم رو به رو خواهید بود که از اجسام مختلفی برمیخیزند و یکی از نمادهای مهم Dark Souls 3 به شمار میروند. این خاکسترها رابطه مستقیمی با داستان و روایت مبهم این بازی دارند. بر اساس ادامه دو نسخه قبل، Dark Souls 3 نیز در همان دنیای قبلی بازی، حول محور حوادث اولین شعله «First Flame» و جنگ و جدال آتش و تاریکی میچرخد. به نظر میرسد که این قسمت مربوط به شوالیه سرخ «Red Knight» به عنوان یک قهرمان تاریک و پیشقدمی که در برابر Lord of Cinder ایستادگی میکند تمرکز دارد. مشخص نیست که Dark Souls 3 در چه زمان و مکانی به وقوع خواهد پیوست؛ در پایان عصر جدید آتش، یا در میان عصر تاریکی. اما چیزی که به وضوح در نمایشهای بازی مشخص است و همچنین از حرفهایی که در میان تریلر به گوش میرسید میتوان به نتایجی دست یافت؛ و حالا فقط خاکستر باقی مانده است.. این حرف ما را به فکر فرو میبرد که با وجود خاکستر، آتش به کلی از بین رفته است و شخصیت شما آن فرد برگزیدهای خواهد بود که یا چرخه ارواح تاریک را خواهد شکست و یا آن را ادامه خواهد داد. میتوان این را نیز حدس زد که بازی سالها یا شاید قرنها بعد از حوادث Dark Souls 2 رخ میدهد. شاید هیچوقت، هیچ شخصی به جز هیدتاکا میازاکی قادر به شرح کامل روایت بازی نباشد، اما اگر از جمله طرفداران سفت و سخت این بازی هستید، مطمئنا حتی با یک جمله مبهم در طول بازی نیز به وجد خواهید آمد و عطش شما برای ادامه بازی بیشتر خواهد شد.
آماده برای مرگ
مبارزات در این بازی به شکل قابل توجهی بهبود یافتهاند. بر اساس هر اسلحهای که در دست خواهید گرفت نوع ضربات، حمله و دفاع کردن بسیار متفاوت خواهد بود. بیش از ۱۰۰ سلاح، ۴۰ مدل زره و بیش از ۲۰۰ آیتم جدید که شامل سحر و جادو، حلقهها و ابزار دیگر میشوند نیز در این بازی طراحی و قرار داده شدهاند. به احتمال فراوان در شروع بازی قابلیت انتخاب یک شخصیت از ۱۰ کلاس موجود در بازی را خواهیم داشت و چهار شخصیت پایه آن تا به حال معرفی شدهاند.
اگر بازی Bloodborne را تمام و کمال تجربه کرده باشید، با سیستم سریع، مبارزات بدون سپر و درگیری با اسلحههای گرم آن آشنایی دارید. Bloodborne بر خلاف سه نسخه اول سری Souls دارای گیمپلی و مبارزات بسیار سریعتری بود. به لطف این بازی و البته مکانیزم عالی دو نسخه اول Dark Souls، شاهد یک گیمپلی بسیار جذاب از ترکیب Bloodborne و Dark Souls در این قسمت هستیم. سرعت Bloodborne و گیمپلی سنگین Soulsهای قبلی بهترین سبک مبارزات را در این قسمت پیاده کرده است. گامهای شما سریعتر شدهاند، حرکات و جاخالی دادنها خیلی زودتر از قبل عکسالعمل نشان میدهند و دشمنان نیز فرصت کمتری در اختیار شما میگذارند. اما، این بازی هنوز یک Dark Souls است و اصلا فکر نکنید که جامه Bloodborne به طور کامل اندام این بازی را پوشانده است. هنوز هم راه رفتن با یک شوالیه یا یک جنگجو حس سنگین و جذاب خود را دارد، هنوز هم باید سپر خود را آماده داشته باشید، زیرا جاخالی دادن در این بازی در جایگاه دوم بعد از سپرگیری قرار دارد، هنوز هم دشمنان به شکل کاملا ناگهانی از مکانی نامعلوم و غیر منتظره به سمت شما میآیند و همچنین، هنوز هم باید به آرامی دور یک باس بچرخید تا فرصت فکر کردن و یافتن نقطه ضعف او را داشته باشید. این بازی از نظر گیمپلی سریعتر شده است و در کنار آن، سبک و شیوه مبارزات بسیار متنوعتر شده است، اما هنوز هم با یک Dark Souls طرف هستید؛ شاید هم بهترین Dark Souls این مجموعه.
یکی از بخشهای مهم گیمپلی و مبارزات در این قسمت جادو است. دو کلاسی که تا به حال برای استفاده از جادو معرفی شدهاند «قاتل آکادمی و قاصد سپید» هستند و تواناییهای جدیدی نسبت به جادوگران نسخههای قبلی Souls دارند. قاتل آکادمی یکی از شخصیتهایی است که ابزار و ظاهر او از بازی Bloodborne الهام گرفته شده است. افرادی که با کلاس سحر و جادو مبارزه میکنند قادر به انجام مبارزات از فاصله دورتر هستند و خطر مرگ، کمتر یا بهتر است بگویم دیرتر آنها را تهدید میکند. به لطف همین موضوع افراد مبتدی با این شخصیت بهتر میتوانند کار خود را در دنیای Souls آغاز کنند. یکی از آیتمهای جدید این بازی Ash Estus Flask نام دارد و کار بازیکنان کلاس جادو را بسیار راحتتر کرده است. کارایی این آیتم درست همانند Estus Flask برای افزایش سلامتی در بازی است و در بونفایرها قادر به بارگیری دوباره آنها هستیم. البته جادوگرها از مبارزات نزدیک یا نیمه نزدیک محروم نیستند و سحرها و جادوهایی نظیر Soul Greatsword، Soul Dart و Soul Arrow از جمله قابلیتهایی هستند که در اختیار کلاسی مانند قاتل آکادمی قرار دارد. Soul Dart بسیار قوی است و زمان زیادی برای وِرد خوانی و شکلگیری نیاز ندارد. نکته جالبی نیز در مورد Soul Greatsword وجود دارد؛ هنگامی که این شمشیر قدرتمند ضربات سهمگینی بر سر دشمن وارد میکند، به جای این که از خط استامینا یا استقامت شما کم شود، از خط جادو کسر میشود. چنین امری به بازیکن اجازه میدهد تا با خط کامل استقامت، پس از وارد کردن ضربات هولناک، سریعا جاخالی دهد، سپر بگیرد یا پا به فرار بگذارد.
استفاده از جادو نقش پررنگتری در Dark Souls 3 به خود گرفته است، به شکلی که سحر، افسون و معجزه نقشی هم در هنرهای رزم «Battle Arts» ایفا میکنند. هنر رزم اساسا برای شخصیتهای غیر جادو طراحی شده است که عمق بیشتری به مبارزات میدهد. این هنر رزم از چندین و چند حرکت مختلف تشکیل شده است. شناور کردن شمشیر بزرگ «Greatsword» به هوا، استفاده از شمشیرهای هلالی شکل و اجرای فن گردباد، شلیکهای سریع و ناگهانی توسط کمان و از جمله دیگر ابزارهای مبارزه تن به تن. هر سبک از اسلحهها شیوه هنر رزمی منحصر به فرد خود را دارند. این قابلیت از این جهت با سحر و جادو گره خورده است که در ابتدای طراحی بازی، این بخش با استفاده از Flaskها و بارگیری دوباره آنها در بونفایرها محدود میشد، اما حال هنرهای رزم با خط جادو یا مانا «Mana» گره خوردهاند. این امر باعث شده تا کلاسهایی مانند شوالیه یا جنگجو در استفاده از روحهای جمعآوری شده خود برای افزایش سطح، تامل بیشتری به خرج دهند و فقط به افزایش قدرت یا چالاکی خود فکر نکنند.
از جادو که بگذریم، نمیتوان انکار کرد که کلاسهای جنگجو یا شوالیه بسیار چالش برانگیزتر از دیگر کلاسهای موجود در این سری هستند. (مخصوصا شوالیه که سنگینی خاصی دارد و شخصیت مورد علاقه من است) وجود بیش از ۱۰۰ اسلحه و ۴۰ زره متفاوت، جذابیت این کلاسها را بیشتر و بیشتر کرده است. حالت آماده باش همچنان یک ویژگی مهم در بازی محسوب میشود و همیشه باید سپر و شمشیر خود را آماده داشته باشید. اگر تازه کار هستید و توسط بازی Bloodborne با این سری آشنا شدهاید، میتوانید سپر را کنار بگذارید و دو اسلحه سرد را همزمان در دست بگیرید. Gearsowrdها (اسلحههای بسیار دوست داشتنی من) همچنان در بازی میدرخشند و یافتن آنها جذابیت خاص خود را دارد. اگر سطح قدرت شما بالا باشد قادر هستید با یک دست آنها را بگیرید و با دست دیگر سپر خود را حمل کنید، در غیر این صورت به دو دست خود برای حمل و استفاده آن نیاز دارید و جاخالی دادن در کنار آن جزو کارهای مهمی است که باید به آن توجه داشته باشید.
اعصاب و ذهن خود را آماده مرگهای پی در پی درون بازی کنید
اگر سخت بودن یا آسان شدن بازی برای شما در هالهای از ابهام قرار دارد، باید بگویم که خیر، بازی اصلا آسان نشده است. اگر Dark Souls 2 یک بازی به مراتب آسانتری برای افرادی بود که مراحل طاقتفرسای نسخه اول Dark Souls را پشت سر گذاشتهاند، شاید دو دلیل داشت؛ عدم حضور میازاکی و افکار پیچیده او پشت ساخت نسخه دوم و همچنین آمادگی کامل شما بعد از اتمام رساندن Dark Souls 1. اما در Dark Souls 3 این مورد تغییر کرده است و میازاکی پشت ساخته آن قرار دارد. پس باید با غیر منتظرهترین اتفاقات رو به رو شوید. شاید نسخه اول این مجموعه صبر و شکیبایی شما را بسیار بالا برده است و تنوانستید Dark Souls 2 را راحتتر به پایان برسانید. اما بسیاری از المانهای سختی در قسمت سوم این بازی تغییر کردهاند و رشد محسوسی داشتهاند. یکی از این موارد پویاتر شدن دشمنان، مخصوصا باسهای بازی است. به طور مثال در Soulsهای گذشته، باسها معمولا ۳ تا ۴ حرکت را پشت هم و با نوایی یک شکل به شما حمله میکردند. اما در این قسمت یک باس ممکن است تا هر لحظه به یک شکل به شما حمله کند، به شکلی که انتظارش را اصلا نداشته باشید. ممکن است یک باس را به قدری عصبانی کنید تا به جای یک شمشیر از اواسط مبارزه دو شمشیر در دست بگیرد و به کلی شیوه مبارزهاش تغییر کند، یا ممکن است سر به سر یک غول درخت مانند بگذارید و او از میان تنه خود یک دست غول آسا درآورد و با یک ضرب جان شما را بگیرد. دیگر هیچ چیز در بازی قابل پیشبینی نیست. پس اعصاب و ذهن خود را آماده مرگهای پی در پی درون بازی کنید.
دنیایی عجیب، پوچ و شگفتانگیز
شاید این حرف تکراری باشد، اما ترکیب فلسفههای مختلف هیدتاکا میازاکی در طراحی بازیهای Demon Souls، Dark Souls و Bloodborne، به سومین قسمت از سری Dark souls شکل داده است. این موضوع نه تنها در مبارزات، بلکه در خود دنیای بازی نیز نقش داشته است. برخی از کمبودهایی که در Dark Souls 2 مشاهده کرده بودیم، حال در این قسمت جبران شدهاند و المانهای موفق و ثابت نیز بهبود فراوانی یافتهاند. در لیست زیر به معرفی بخشهایی میپردازیم که همچنان نقش پررنگی را در Dark Souls 3 ایفا میکنند.
سفر سریع «Fast Travel»
همانند Dark Souls 2، شما قادر هستید تا از همان ابتدای کار از قابلیت سفر سریع استفاده کنید. میازاکی قصد دارد تا برخی از مهرههایی که باعث راحتی در بعضی از بخشها میشوند را در این نسخه حفظ کند، مگر آنکه این مهرهها در طراحی ستونهای اصلی بازی خدشه وارد کنند.
امکان بازسازی قابلیتهای کارکتر«Respecialization»
مشخص نیست که در این قسمت آیتم Soul Vessel وجود داشته داشته باشد یا خیر. اما به گفته میازاکی متدی در بازی وجود خواهد داشت تا بازیکنان بتوانند بدون آنکه از اول بازی را شروع کنند، مشخصات سطح بندی و قابلیت شخصیت خود را دوباره بازسازی کنند. به این صورت که تمام ارواحی که جمعآوری کردهاید به شما بازگردانده میشوند و دوباره به سطحبندی کارکتر خود خواهید پرداخت. البته به احتمال بسیار زیاد برای انجام این کار محدودیت خواهید داشت.
New Game+
این بخش از بازی نیز شباهت بیشتری به Dark Souls 2 دارد. شروع مجدد بازی همراه با اسلحهها، آیتمها و پیکربندی دوباره موقعیت مکانی دشمنان همراه خواهد بود. این را میتوان یکی از مشخصههای خوب Dark Souls 2 نامید زیرا با اینکار همچنان شما سورپرایز خواهید شد و فکر حفظ کردن مکان دشمنان را از سر خود بیرون خواهید کرد. البته لازم به ذکر است که آیتم Bonfire Ascetic در این قسمت حضور نخواهد داشت.
دوام و مقاومت اسلحهها «Durability»
میازاکی مقاومت و دوام اسلحهها، زره و سپرهای Dark Souls ۳ را چیزی میان نسخه اول و دوم بازی قرار داده است تا بالانس را در آن رعایت کند. در Dark Souls 2 ابزار به راحتی و سریعتر شکسته میشدند. از طرفی دیگر، در Dark Souls این امر خیلی دیر و ناکافی اتفاق میافتاد. حال در Dark Souls 3 چیزی میان این دو را خواهیم دید.
احضار و هجوم «Summoning And Invasion»
اگر نگران این هستید که Dark Souls 3 بخش احضار و هجوم را از Bloodborne الهام گرفته باشد، نگران نباشید. قسمت سوم این بازی نیز جا پای Dark Souls و Dark Souls 2 خواهد گذاشت. Dark Souls 3 برای انجام این کار از سطح ارواح شما برای مبارزات تن به تن استفاده خواهد کرد نه Soul Memory. نکته جالب در این بخش این است که میازاکی سیاست خاصی را در این بخش تعبیه کرده است. بازیکنان دیگر برای هجوم به دنیای دیگر بازیکنان به آیتمهای مصرف شدنی محدود نخواهند بود. شما قادر هستید تا بدون نگرانی اینکه آیتم Cracked Red Orbs شما تمام شود این کار را انجام دهید.
دیوارهای پنهان و نامرئی «Hidden Walls»
دیوارهای نامرئی در Dark Souls 3 وجود خواهند داشت، اما گشت و گذار در هر بخش از منطقهها و استفاده از دکمه فعل و انفعال را فراموش کنید. این دیوارها همانند نسخه اول Dark Souls با ضربه زدن باز خواهند شد. میازاکی به این خاطر این کار را انجام داده تا بازیکنان در حین مبارزات و یا پرتاب تیر به دشمن به شکل ناگهانی این دیوارها را باز کنند. او قصد دارد چنین اتفاقی را همانند یک سورپرایز برای بازیکنان در مناطق مختلف بازی قرار دهد.
مقاله مرتبط
مشخص نیست که Dark Souls 3 پایانی برای سری Souls باشد یا تحول عظیمی برای ادامه این مجموعه. میازاکی با ترکیب برترین بخشها و المانهای چهار نسخه قبلی مرتبط با Souls، سعی کرده تا بهترین اثر این قسمت را خلق کند. اتمسفری بسیار تاریکتر و گیراتر، گرافیک بسیار بهتر و بهبود یافته، گیمپلی متعادل بین سریع و کند و بسیاری از عناصری که تشکیل دهنده ستونهای اصلی سری Souls بودهاند، در سومین قسمت از این بازی بسیار خوش رنگ و لعاب هستند. بدون شک Dark Souls 3 یکی از برترین بازیهای سال ۲۰۱۶ است که صبر کردن برای تجربه این بازی، آن هم اثری که هیدتاکا میازاکی آن را کارگردانی کرده است، برای طرفداران سفت و سخت بازی بسیار دشوار است.
نظر شما در این بازی چیست؟ آیا میتواند اوج کار استودیو فرام سافتور را رقم بزند؟
تهیه شده در زومجی