به یاد ماندنیترین لحظات تاریخ سری Call of Duty
جای هیچ شکی نیست که سری Call of Duty با آغاز خود، از قسمت اول گرفته تا سری Modern Warfare و Black Ops، دارای بخشهای داستانی بسیار هیجانانگیزی در میان آثار تیراندازی نظامی بود. در میان این بخشهای تک نفره و داستانی، سری Call of Duty لحظاتی را رقم زده که حتی با فکر کردن به آنها، حسی آمیخته از هیجان، احساسات و حتی نوستالژی درون ما برانگیخته میشود. از قسمتهای اول که ما را به جنگ جهانی دوم برد و تجربه واقعی ویرانی و نابودی را به تصویر کشید، تا ماجراهای سری بینظیر Modern Warfare که با کاپیتان پرایس، سوپ مکتاویش و گوست در برابر تروریستها ایستادگی کردیم و سپس پا به سری Black Ops گذاشتیم و همراه با شخصیتهایی مانند فرانک وودز اتفاقاتی عجیب را رقم زدیم. تک تک این لحظات، همه و همه تجربهای فوقالعاده را برای همه ما ثبت کردند. سری Call of Duty پر از صحنههایی بود که همگی جذابیت عجیبی را در خود جای داده بودند. متاسفانه در طی چند سال اخیر، دیگر خبری از آن بخشهای داستانی بینظیر در سری Call of Duty نیست. حتی با اینکه دلمان را برای دیدن دوباره این سری در جنگ جهانی دوم خوش کرده بودیم، اما باز هم Call of Duty WWII نتوانست آن خواسته ما را برآورده کند. اوضاع زمانی دردناکتر شد که متوجه شدیم اکتیویژن، به کلی بخش داستانی این سری را در Call of Duty: Black Ops 4 حذف کرده است؛ اتفاقی عجیب و باور نکردنی برای جمع زیادی از طرفداران این مجموعه. این کار سوال بزرگی به وجود آورد؛ چطور میشود یک Call of Duty بخش داستانی نداشته باشد؟ زمانی همه ما با بخش داستانی این سری بزرگ شدیم و زندگی کردیم، اما کجا رفت آن زمان؟ چه بلایی سر Call of Duty آمد؟ فراموشش کنیم، برای من، سری ندای وظیفه برای همیشه تمام شد، اما خاطرات من با این مجموعه، فراموش نشدنی است. در این مطلب این خاطرات را با هم به اشتراک میگذاریم.
«این مقاله داستان و اتفاقات غیر منتظره سری Call of Duty را فاش میکند»
ورود به استالینگرد
Call of Duty 1
اولین صحنه فوقالعادهای که در سری Call of Duty با آن رو به رو شدیم به ۱۴ سال پیش مربوط میشود. زمانی که هنوز خبری از کنسولهای پلیاستیشن و ایکسباکس نبود و برای اولین بار، اولین قسمت مجموعه Call of Duty را روی کامپیوتر خود نصب کردیم. Call of Duty 1 که مربوط به جنگ جهانی دوم میشد، بازیکن را در سه بخش آمریکا، بریتانیا و شوروی با نبردها و ویرانیهای این جنگ آشنا میکرد. یکی از مراحل خاطرهانگیز این بازی Battle of Stalingrad نام داشت و سوار بر قایقی به سمت شهر ساحلی ویران شدهای حرکت میکردیم. حتی با گرافیک بصری نچندان طبیعی آن زمان، دلهره و اضطراب از رفتار سربازها مشخص بود و فرمانده نظامی شوروی هر سربازی را که از شدت ترس پا به فرار میگذاشت گلوله باران میکرد. دشمنان از سمت ساحل قایقها را به رگبار میبستند و هواپیماهای جنگی تک سرنشین با صدای نعرهآمیز خود سوهان روحی برای سربازان میشدند. استودیو اینفینیتی وارد که وظیفه ساخت این بازی را بر عهده داشت، جزییاتی را در بازی پیاده کرده بود که حتی اگر بازی را امروز هم تجربه کنید برایتان جذاب است. وقتی که به شهر رسیدیم و از هیاهوی رگبار دشمن جان سالم به در بردیم، سربازان هیچ اسلحهای نداشتند و باید در صفی مرگآور منتظر میماندند تا یک اسلحه یا چند خشاب به آنها برسد. از بخت بد ما، تنها یک خشاب به ما میرسد و باید بدون اسلحه وارد شهر شویم. انقدر باید پیش برویم و از یک سنگر به سنگری دیگر بدویم تا اینکه یکی از همراهانمان کشته میشد و بالاخره اسلحه به دست به سمت ارتش نازیهای آلمانی حرکت کنیم؛ چنین آغازی، برای یک بازی شوتر نظامی، در زمانش خودش به شدت عجیب و تاثیرگذار بود. به عنوان یک بازی تیراندازی نظامی، با ظهور بازی Call of Duty، سری Medal of Honor کمرنگ شد و همین صحنه از بازی توانست به یکی از خاطرهانگیزترین اتفاقات بازی Call of Duty 1 تبدیل شود.
پیش به سوی ساحل
Call of Duty 2
همانند مرحله ورود به استالینگرد قسمت اول، یکی از مراحل بخش آمریکا بازی Call of Duty 2 در یک قایق، به سوی ساحلی پوشیده شده از دشمنان، زیر رگبار گلوله و بمب، به سمت هدف خود حرکت میکنیم. این بخش از بازی Call of Duty 2 سعی داشت تا صحنه ورود به ساحل در فیلم تحسین شده نجات سرباز رایان را در قالب یک بازی و صحنهسازی یکی از روزهای تاریخی جنگ جهانی دوم به نام D-Day را پیاده کند. اینبار با گرافیک بصری طبیعیتر، استودیو اینفینیتی وارد توانست درگیریهای میان دو کشور را به خوبی نشان دهد و حالتی سینماییتر به بازی بدهد. دریای طوفانی و بارانی از گلوله، موجهای پر تلاطم و انفجارهای گاه و بیگاه، اولین چیزهایی بودند که در این صحنه با آنها رو به رو شدیم. جالب است که وقتی پا به ساحل میگذاریم، قایق منفجر میشود و نقش بر شنهای ساحل به زمین میافتیم. سربازانی به سرعت به جلو حرکت میکنند و برخی دیگر در حال سوختن و دست و پا زدن در آتش هستند. همه چیز به همین صحنه ختم نشد. در همین حین که به خاطر انفجار ناگهانی همه چیز دور سر ما میچرخید، سربازی کشان کشان ما را پشت سنگری برد و در آن شلوغی نجات پیدا کردیم. برخلاف نسخه قبل، اسلحهای در دست داشتیم که قادر بودیم از همان ابتدا شروع به کشتن یک به یک افراد دشمن کنیم. شاید موضوع این صحنه در این لیست تکراری باشد و شبیه به مرحله ورود به استالینگرد به نظر برسد، اما اینفینیتی وارد به قدری این صحنه را جذاب طراحی کرده بود که عدم حضور آن در این لیست یک اشتباه محسوب میشد. نکته دیگری که این صحنه را نسبت به صحنه قبلی متمایز میکند، سینماییتر شدن این بازی است که یکی از منابع الهام آن، فیلم فوقالعاده Saving Private Ryan بوده است و استودیو اینفینیتی وارد با شبیهسازی این بخش از فیلم در بازی توانست به جذابیت Call of Duty 2 کمک شایانی کند.
اولین حضور زامبیها
Call of Duty: World At War
درست است که استودیو اینفینیتی وارد با عرضه متعدد بازیهای Call of Duty همراه با داستانسرایی و ایجاد لحظاتی فوقالعاده به استودیی محبوب تبدیل شده بود. اما استودیو تریآرک با معرفی حالت زامبی، آن هم به بهترین شکل ممکن باعث ایجاد محبوبیت خود شد و حالتی را معرفی کرد که بسیاری از بازیکنان برای تک تک شمارههای سری Call of Duty انتظار آن را میکشند. کل مراحل بازی Call of Duty: World At War را کنار بگذارید و تنها صحنه ورود زامبیها را بچسبید! پس از به اتمام رساندن بازی و به پایان رسیدن نمایش لیست اسامی سازندگان، بازیکنان با صحنهای عجیب رو به رو میشوند. پس از اتفاقات بازی، در نزدیکی کلبهای مخروبه به هوش خواهید آمد و در دور دست شاهد نزدیک شدن انسانهایی بودیم که نه میدانستیم چه هستند و نه حتی میدانستیم قرار است چه اتفاقی رخ دهد! همانطور که آنها نزدیک میشدند، تازه متوجه شدیم که انسان نیستند، بلکه زامبیهای نازی هستند! این بخش تنها لحظه فوقالعاده بازی World At War نبود، اما تبدیل به یکی از شوکه کنندهترین لحظه این بازی شد و بازیکنان را به حیرت واداشت! با معرفی بخش زامبی به این شکل، این حالت حتی تا امروز به یکی از برترین بخشهای سری Call of Duty محسوب میشود. معرفی یک حالت زامبی، آن هم به این شکل، در اثری که انتظارش را نداشتیم، مو به تنمان سیخ کرده بود!
در قلب دشمن
Call of Duty 4: Modern Warfare
در بسیاری از لیست بهترینها، مرحله All Ghillied Up از سری Modern Warfare به یکی از بهترین مراحل بازیهای ویدیویی تبدیل شده است. در این مرحله از Call of Duty 4، به ۱۵ سال قبل سفر میکنیم و در نقش شخصیت جان پرایس (بله همان کاپیتان پرایس دوست داشتنی) همراه با کاپیتان مَکمیلان با پوشیدن لباس استتار مخصوص، وارد یکی از مراحل نفسگیر قسمت اول Modern Warfare خواهیم شد. در این مرحله که وارد خاک دشمن میشویم، باید آرام آرام همراه با کاپیتان میلان، رو به جلو و بدون برداشتن یک قدم اشتباه مسافت را طی کنید؛ مسافتی که در گوشه گوشه آن دشمنان کمین کردهاند، سگهای وحشی در جای جای آن پرسه میزنند و تانکها از میان دشتهای سرد و خشک در حال حرکت هستند. یکی از جذابیتهای فوقالعاده این بخش، همکاری دو نفره با کاپیتان میلان بود. با صدای آرام خود به ما دستور میداد و هر قدمی که برمیداشتیم با راهنماییهای او انجام میشد. هرگاه که دشمنان سر راه قرار میگرفتند، او از ما میخواست تا به آرامی استتار کنیم یا همزمان با او آنها را سر به نیست کنیم. انواع و اقسام اتفاقات جالب در این مرحله رخ میدهد، ابتدا که باید محلهای کوچک و پر از دشمن را رد کنیم، سپس وارد قسمتی رادیواکتیوی شویم که در عین حال دشمنان همراه با تانکها در آن پرسه میزنند و در نهایت مرحلهای عجیب که چندین و چند سگ هار منتظر شما نشستهاند. جو بازی، طراحی مرحله و حتی ساندترک در حال پخش این مرحله همه و همه دست به دست هم دادند تا مرحله All Ghillied Up بتواند در زمان خود تجربهای شگفتانگیز و البته نفسگیر را رقم بزند. All Ghillied Up در بسیاری از لیستها، به عنوان یکی از بهترین مراحل سری Modern Warfare نامیده شود.
انفجار بمب هستهای
Call of Duty 4: Modern Warfare
یکی از بهترین صحنههای قسمت اول سری Modern Warfare، اتفاقی شوکه کننده بود که هر بازیکنی را تحت تاثیر قرار داد. انفجارهای هستهای شاید بخشی رایج در بازیهای ویدیویی باشند، اما این اتفاق در Call of Duty 4: Modern Warfare به قدری زیبا و فوقالعاده کارگردانی شد که هنوز که هنوزه، بازی دیگری نتوانست چنین صحنهای که بتواند انقدر تاثیرگذار باشد خلق کند. اگر به خاطر داشته باشید، این بازی از نگاه دو شخصیت مختلف دنبال میشد؛ نیروی ویژه هوایی و نیروی دریای، دو گروه مختلفی بودند که داستان این بازی را پیش میبردند. در یکی از ماموریتهای بخش نیروی دریایی که در نقش شخصی به نام گروهبان پائول جکسون وارد مرحله میشویم، سوار بر هلیکوپتر ناگهان اوضاع برهم میریزد و نیروهای دشمن از زمین و هوا به سمت نیروهای آمریکایی حملهور میشوند. در این حین یکی از هلیکوپترهای خودی سقوط میکند و پائول جکسون برای نجات خلبان آن وارد عمل میشود. دشمنان مثل مور و ملخ از همه طرف حمله میکردند، همه چیز سرسام آور بود، همه چیز درگیر کننده بود، اما این بدترین قسمت ماجرا نبود. در این شلوغی، ناگهان خبر وجود یک بمب هستهای اوضاع را بدتر میکند و باید هر چه زودتر منطقه را ترک کنیم. درست زمانی که فکر میکردیم همه چیز تمام شده و جان سالم به در میبریم، بمب هستهای منفجر میشود! صحنه پایانی مرگ پائول جکسون را میتوان یکی از به یادماندنیترین اتفاقات سری Call of Duty نام برد. پس از انفجار برای لحظهای کوتاه او به هوش میآید. همه کشته شدهاند و هیچ چیز سر جای خودش نیست؛ سپس آرام آرام شاهد مرگ پائول و شنیدن آخرین نفسهای او بودیم.. این صحنه، یکی از زیباترین صحنههای مرگ یک شخصیت در بازیهای ویدیویی بود.
خیانت
Call of Duty: Modern Warfare 2
بازی Modern Warfare 2 از ابتدا تا انتهای آن هیجان بود و بدون شک یکی از بهترین بازیهای تیراندازی اول شخص به شمار میرود. از ابتدا تا انتهای آن! از اول تا آخرش! به دلیل چنین جایگاهی، انتخاب بهترین مرحله از این اثر بسیار سخت است. اما یکی از شوکه کنندهترین لحظات بازی جایی بود که یکی از بهترین کاراکترهای بازی یعنی گوست، آن هم به دست یک یار خودی، از دست میدهیم. پس از مقاومتی سخت و طاقتفرسا همراه با کارکتر Ghost در برابر موج زیادی از دشمنان، هنگامی که قصد خروج از منطقه خطر را داریم، ناگهان با اتفاقی عجیب از سوی یکی از کارکترهای مورد اعتماد بازی رو به رو شدیم؛ ژنرال شپرد! خیانت او به آمریکاییها یک طرف، و شلیک او به گوست و کشتن او از طرفی دیگر باعث شد شوکی عجیب به بازیکنان منتقل شود. این مرحله از ابتدا تا انتهای آن هیجانانگیز بود. موج دشمنان متوقف نمیشدند، شما و گوست مجروح شده بودید و هیچ امیدی باقی نمانده بود که ناگهان هلیکوپترهای پشتیبان به کمکتان میآیند. هنگامی که گوست کشان کشان شما را به سمت هلیکوپتر میبرد، او بدون معطلی توسط ژنرال شپرد کشته میشود و این صحنه، به یکی از غیر منتظرهترین اتفاقات بازی تبدیل میشود؛ یکی از غیر منتظرهترینها، نه فقط در تاریخ کالاف دیوتی، بلکه در تاریخ کل بازیهای ویدیویی؛ ما گوست را دوست داشتیم! همه چیز با همین صحنه به پایان نرسید. انتقالتان به یک زمین خالی، ریختن نفت روی شما و به آتش کشیدن بدن بیجان گوست درست جلوی چشمانتان یک اتفاق بینظیر، شوکه کننده، اما تلخ را رقم زد؛ خیلی خیلی تلخ.
یک روز خونین در روسیه
Call of Duty: Modern Warfare 2
مرحله No Russian بازی Call of Duty: Modern Warfare 2 آن قدر جدالآمیز و خشن بود که حتی استودیو سازنده بازی قبل از شروع مرحله این اختیار را به بازیکنان میداد تا بتوانند به طور کلی این بخش را رد کنند و وارد آن نشوند. در این مرحله به عنوان یک مامور آمریکایی به گروهی از تروریستها با رهبری ولادمیر ماکاروو خواهید پیوست و همراه با آنها وارد فرودگاه بینالمللی زاخائو خواهید شد. پس از ورود به این مرحله، اسلحههای خود را بالا میگیرید و هر انسانی را که دیدید خواهید کشت. زن و مرد فرقی نداشت، تمامی انسانهایی که در فرودگاه بودند باید کشته میشدند. به همین دلیل نام این مرحله No Russian نام گذاری شد، چرا که هیچ فردی در این فرودگاه روسیه نباید جان سالم به در میبرد. هرچند که کاملا به شما بستگی داشت که این مرحله را تجربه کنید یا خیر اما استودیو اینفینیتی وارد توانست به شکل عجیب و شوکه کنندهای، یک قتل عام تروریستی را به شکل واقعی در بازی پیاده کند! این مرحله نیز با حوادث شوکه کننده خود به سوژه داغی در فضای مجازی تبدیل شده بود.
آشوب در آسمان
Call of Duty: Modern Warfare 3
بعد از تجربه بازی بینظیر Modern Warfare 3، انتظارات از پایان سه گانه جنگآوری مدرن بسیار زیاد بود. این بازی شاید در حد قسمت دوم نباشد، اما از فوقالعاده بودن آن نمیتوان گذشت! در یکی از مراحل این بازی به نام Turbulence، در نقش شخصیتی به نام آندرِی هارکوو به عنوان بادیگارد رییس جمهور شوروی بوریس ورشوسکی و دختر او، در یک هواپیمای در حال پرواز ظاهر خواهید شد. این مرحله از همان ابتدا با هیجانی فوقالعاده آغاز شد، چرا که در حین پرواز، با نیروهای تروریستی ولادمیر رو به رو میشوید که به رییس جمهور و دختر او حمله میکنند. بالا و پایین شدن هواپیما، لرزههای گاه و بیگاه در آسمان و انفجارهایی که هر لحظه سعی دارند هواپیما را نابود کنند همگی باعث شدند تا با یک مرحله عالی و هیجانانگیز رو به رو شویم. البته همه چیز به این بخش ختم نمیشد. پس از سقوط هواپیما و در میان لاشههای ویران شده آن، باید با پیدا کردن رییس جمهور، از او در برابر حمله دشمنان محافظت میکردیم. پس از این اتفاق، و درست جایی که فکر میکردیم همه چیز ختم به خیر شده است، ولادمیر ماکارو، شخصیت منفی سری Modern Warfare ظاهر میشود؛ که خب نتیجه هم مشخص بود، او شما را به عنوان یک بادیگارد میکشد!
نبردی حیاتی در کهکشان
Call of Duty: Ghosts
اگر فکر میکنید بازی Call of Duty: Infinite Warfare برای اولین بار شما را به کهکشان میبرد سخت در اشتباه هستید. استودیو اینفینیتی وارد قبل از این که ایده سفر به آینده و مبارزات در کهکشان را در Infinite Warfare استارت بزند، ابتدا بخشی از بازی Call of Duty: Ghost را به ماموریتی در کهکشان اختصاص داده بود. هنگامی که شخصیتهای اصلی بازی COD: Ghost در گوشهای از طبیعت در حال خوش گذاری بودند، ناگهان آشوبی به پا میشود و همه چیز به حالت انفجاری در میآید. درست هنگامی که نمیدانستیم چه اتفاقی رخ داده است، بازی ما را به ۱۵ دقیقه قبل میبرد. سپس این پانزده دقیقه سوالبرانگیز بازی را از نگاه شخصی به نام بِیکر در یک ایستگاه فضایی به نام اودین پیش خواهیم برد که در رو به روی او، یک سلاح فضایی به سمت ایالات متحده آمریکا نشانه گرفته شده است. ما به عنوان یک فضا نورد باید جلوی شلیک این اسلحه را میگرفتیم که ناگهان سر و کله دشمنان در فضا پیدا میشود! این صحنه از آن جایی جذاب بود که باید برای نجات ۲۷ میلیون نفر جلوی سلاح بزرگ فضایی را میگرفتیم و تجربه مبارزه در جو صفر درجه جذابیت خاص خود را داشت. اما در نهایت این تلاش ما برای نجات مردم دنیا یک قربانی به همراه داشت و آن قربانی کسی نبود جز بیکر. شاید Call of Duty: Ghost شروعی بر تغییرات نزولی این سری به شمار برود، اما قرار دادن چنین مرحلهای در بین بازی بسیار جالب توجه بود.
آخرین نفسهای لندن..
Call of Duty: Modern Warfare 3
یک روز آرام، در یکی از خیابانهای لندن. خانوادهای برای تعطیلات به این شهر آمدهاند. پدر خانواده در حال فیلم برداری از همسر و دختر کوچک خود است. همه چیز خوب و آرام سپری میشود که یک ماشین ون به آرامی در خیابان ترمز میکند. هیچکس خبر ندارد چه اتفاقی در حال رخ دادن است. دختر کوچک آرام آرام به ون نزدیک میشود و ناگهان با انفجاری ناگهانی، همسر و دختر جلوی چشمان شما در این انفجار جان خود را از دست میدهند. شاید این مرحله یک دقیقه هم طول نکشیده باشد، اما به خوبی توانست تاثیر خود را روی بازیکنان بگذارد. صحنههایی که سری بازی Modern Warfare ما را در شوک کامل و ناگهانی قرار داد کم نبودند. از مرحله No Russian و قتل عام مردم در فرودگاه تا مرگ مادری و دختری درست جلوی چشمان ما، چیزهایی نیستند که به این زودیها از ذهن هر بازیکنی پاک شوند، و قطعا چیزهایی نیستند که به راحتی در دیگر بازیها بتوان یافت.
غوغا در ریو دو ژانیرو
Call of Duty: Modern Warfare 2
یکی از بهترین مراحل هیجانانگیزی که در Modern Warfare 2 تجربه کردم، چیزی نبود جز آتش بازی در کوچه پس کوچههای خطرناک ریو دو ژانیرو. در این مرحله فوقالعاده، باید به تعقیب شخصی به نام آلیاندرو روجاس، یکی از هم پیمانان ولادمیر ماکارو میرفتیم. از همان ابتدا که دشمنان در ماشین به سمتتان شلیک میکنند، شعلههای هیجان این مرحله زبانه میکشند و هنگامی که به محلههای اشرار برسید، این هیجان با آتش بازیهای بدون توقف منفجر کننده میشوند! دشمن از زمین و هوا به سمتتان میآید و حتی یک لحظه هم متوقف نمیشوند. در انتهای این تعقیب و گریز جذاب، در نهایت کاپیتان سوپ مکتاویش سوژه مورد نظر را به شکلی عالی دستگیر میکند و به آشوب ریو دو ژانیرو پایان میدهد. تمامی انتخابهای این لیست از صحنههای شوکه کننده و هیجانانگیز تشکیل شدهاند، اما این مرحله که Takedown نام داشت، هیجان بینظیر و خالص را برای من به وجود آورد. این هیجان نه از نوع عادی، بلکه یک هیجان سرسام آور و آتشین بود و زمان خودش آدرنالین را با ریتم شلیک گلولهها و دویدن در کوچههایی از جنس مرگ و به رقص در میآورد.
خداحافظ سوپ مکتاویش..
Call of Duty: Modern Warfare 3
همه چیز از یک انفجار شروع شد، بله باز هم یک انفجار. یوری و سوپ از ساختمان به پایین پرت شدند و در این بین سوپ آسیب دید. با چشمانی که تار میدید، میان دود و آتش گلوله دشمنان، این کاپیتان پرایس بود که به نجات ما آمد، باید سوپ را میگرفتیم و کشان کشان از بین افنجارها و ناآرامیها به سمت یک ساختمان میرفتیم. مسئله این بود که نمیدانستیم چه اتفاقی قرار است رخ دهد، همه فکر و ذهنمان بردن سوپ به یک جای امن بود، او نیاز به کمک داشت. در نهایت او را روی یک میز گذاشتیم، اما اتفاقی که دوست نداشتیم رخ داد. سوپ بعد از گفتن یک جمله، آخرین نفسهایش را کشید و کاپیتان پرایس به احترامش کلت سوپ را روی سینهاش گذاشت. نه ما باورمان میشد سوپ را از دست دادهایم و نه کاپیتان پرایس. سری مدرن وارفر اثری شجاع بود، این سری، درست در جایی که فکرش را نمیکردیم، محبوبترین شخصیتهایمان را از بازی محو کرد. فقط کاپیتان پرایس مانده بود و شخصیتی که دنیا را به آتش کشیده. حال چه کاری از دستمان برمیآمد؟ برویم و بزنیم به دل دشمن، یک بار برای همیشه، به خاطر گوست، به خاطر سوپ مکتاویش..
به خاطر سوپ مکتاویش!
Call of Duty: Modern Warfare 3
هیچ چیز لذتبخشتر از آن پایانی نبود که استودیو اینفینیتی وارد برای سری Modern Warfare 3 در نظر گرفت. پس از سه قسمت فوقالعاده و هیجانانگیز، پس از اتفاقاتی شوکه کننده که ولادمیر ماکاروو به بار آورد، حال نوبت این رسیده بود که این بار از نگاه شخصیت افسانهای این سری یعنی کاپیتان پرایس انتقام تمام افرادی را بگیریم که آنها را از دست دادیم؛ سوپ، گوست و بسیاری دیگر. در ابتدای این مرحله، با زرهای ضد گلوله به سراغ ساختمانی پر از دشمن میرویم و در نهایت، در صحنههای سینماتیک فوقالعاده، ولادمیر ماکاروو را به دار میاندازیم! تمام این صحنهها شاید در ۱۰ دقیقه رخ داده باشد، اما از ابتدا تا انتهای آن به شکل بینظیری هیجانانگیز بود. اما این اتفاقات آن چیزی نبودند که من فقط به خاطرشان این بخش از بازی را در لیست قرار دهم. زمانی مرحله پایانی سری Modern Warfare برای من در این لیست جای گرفت که از نگاه کاپیتان پرایس، بعد از تمامی درگیریهای خونین، رو به روی بدن بیجان ماکارو نشسته بودیم و او سیگار برگ خود را روشن کرد! این صحنه، یکی از دلنشینترین پایانهای تاریخ بازیهای ویدیویی بود.
سری Modern Warfare شاهکاری بود که شاید هیچگاه تکرار نشود و استودیو اینفینیتی وارد نیز توانست به بهترین شکل ممکن پرونده این سری را ببندد. درست است که برخی از بازیهای سری Call of Duty در این لیست حضور ندارند، اما حقیقتا Modern Warfare اجازه ورود آنها به این لیست را نداد!
نظر شما در مورد این سری چیست؟ بهترین لحظه سری Call of Duty از نظر شما کدام است؟