اولین نگاه به بازی Quantum Break
فکر کردن و دستیابی به این موضوع از گذشته تا حال با انسان همراه بوده و با پیشرفت علم شاید به چنین آرزوی دیرینهای دست پیدا کنیم. شاید نزدیکترین ابزاری که حس کنترل زمان را به ما القا کند بازی های رایانهای باشند. داستان Quantum Break نیز در مورد علم، زمان و آن آیندهای است که انسان به کنترل همه چیز دست مییابد. کوانتوم بریک جدیدترین بازی استودیو رمدی شاید بهترین گزینه حال حاضر برای کنترل زمان و علم کوانتوم باشد. بگذارید ابتدا از استودیوی سازنده شروع کنیم، استودیویی که با خلق آثاری چون مکس پین خاطراتی را بس فراموش نشدنی در دلها و ذهنهایمان میخکوب کرد. رمدی از آن دسته استودیوهای کوچک اما با ستارههایی درخشان است که توانست با عرضه آلن ویک و مکس پین بسیار بر سر زبانها قرار بگیرند. این استودیو فنلاندی که در سال ۱۹۹۵ تشکیل شد حال بیش از ۱۳۰ تن از متخصصین دنیای بازی را در خود جای داده است. یکی از این ستارههای پر زرق و برق استودیو رمدی، سم لیک نام دارد. او نویسندهای خوش فکر و کارگردانی خوش ذوق است که در پس پرده بازیهای آلن ویک و مکس پین نقش بسیار پر رنگی را ایفا کرده است. شاید اگر بگویم چهره او همان مدل چهره مکس پین است آن را بهتر به یاد آورید، زیرا سم لیک خود نقش شخصیت مکس پین را بازی کرده است.
یکی از این ستارههای پر زرق و برق استودیو رمدی، سم لیک نام دارد
از دیگر بازیهای رمدی میتوان به آلن ویک اشاره کرد که با کش و قوسهای فراوان به صورت انحصاری برای کنسول ایکسباکس 360 و بعدها برای رایانههای شخصی عرضه شد. به قول استودیو رمدی، آلن ویک از آن دسته بازیهای ترسناک است که به مسائل روانشناسی آغشته شده است. این بازی شما را تنها با یک چراغ قوه و اسلحه کمری، درون جنگل تاریک و مخوف برایت فالز رها میکند. هرچند بازی فروش فوقالعادهای نداشت، اما مورد تحسین بسیاری از منتقدان و دوست داران دنیای گیم واقع شد. جالب است بدانید که آلن ویک در سال ۲۰۱۰ دومین بازی کنسول مایکروسافت بود که بیشترین کپی برداری از این بازی انجام شد. اما باز هم موفقیت و محبوبیت رمدی باعث شد تا همکاری مایکروسافت با آنها ادامه داشته باشد تا اینکه در سال ۲۰۱۳ بازی جدید به نام کوانتوم بریک (Quantum Break) برای کنسول ایکس باکس وان معرفی شد. این اثر نو پا دنیایی متفاوت با تاریکی آلن ویک و خشونت مکس پین دارد؛ داستانی متفاوت از سم لیک که در مورد علم کوانتوم و تسخیر زمان است.
ماجرای کوانتوم بریک در شمال شرقی آمریکا و در دانشگاه ریورپورت (Riverport) رخ خواهد داد، جایی که سه دانشمند علم کوانتوم به نامهای جک جویس، بث ویلدر و پاول سیرین در شرکتی به نام مونارک (Monarch) مشغول به تحقیق و مطالعه در مورد جابهجایی در زمان هستند. در این بین ناگهان با اتفاقی عجیب همه چیز تغییر میکند و این امر موجب شکست زمان میشود. حادثهای که باعث به وجود آمدن جهان جدیدی شده است، جهانی که در آن زمان آهسته میشود، متوقف میشود و یا حتی سرعت میگیرد. حال سه شخصیت ماجرا که در معرض این حادثه قرار گرفتهاند، هر کدام به نحوی دارای قدرتها و قابلیتهایی فرا انسانی هستند و میتوانند زمان را کنترل کنند. به طور مثال جک میتواند زمان را متوقف کند یا پاول که بیشتر از آن دو در معرض این اتفاق قرار گرفت و رییس اصلی شرکت مونارک نیز هست، میتواند آینده را ببیند. او این مشکل را زیر سر جک و بث میداند و حال این دو تحت تعقیب نیروهای مونارک قرار گرفتهاند.
هم نقش شخصیت خِیر را در بازی کنترل میکنید و هم در نقش شخصیت شَر بازی میکنید
یکی از نکات مثبت داستانی این بازی ایجاد موقعیت برای کنترل هر سه شخصیت است و قادر خواهید بود هر شخصیت را به همراه نیرو و توان منحصر به فردش کنترل کنید. این موضوع وقتی جذابتر میشود که میدانیم سم لیک نویسنده داستان بازی است، پس خود را برای داستانی درگیر کننده و پر پیچ و خم آماده کنید. در طول بازی، هم نقش شخصیت خِیر را کنترل میکنید و هم در نقش شخصیت شَر بازی میکنید. پاول که قدرتمندترین سلاح بشر را در اختیار دارد، شخصیت منفی داستان است و جک و بث شخصیت های مثبت ماجرا هستند. طبق عادت بازیهای رمدی، داستانهای این استودیو در طول بازی بخشبندی شدهاند. در هر بخش ابتدا نقش شخصیت اصلی یعنی جک را بازی خواهید کرد و اتفاقات را با دستان او رقم میزنید، سپس در پایان این سکانس باید نقش پاول را در اختیار بگیرید. در این بخش رمدی چندین راه مختلف را پیش رویتان قرار خواهد داد و به عنوان شخصیت منفی داستان باید یکی از این راهها را انتخاب کنید.
کوانتوم بریک ترکیبی از بهترین نکات آلن ویک و مکس پین است؛ داستانهای منحصر به فرد در کنار گیمپلی درگیر کننده و بازی با زمان همه چیز را برای یک اثر عالی مهیا خواهند کرد. میتوان گفت آلن ویک و مکس پین هر کدام ویژگیهای خاصی در گیمپلی خود داشتند. در مکس پین، بازی بیشتر بر اساس بولت تایم (صحنههای آهسته در تیراندازی) پیش میرفت. با استفاده از این توانایی میتوانستید در مدت زمان کوتاهی همه چیز را به حالت آهسته درآورید و با آن شیرجه معروف مکس، دشمنان خود را گلوله باران کنید. شیرجههای مکس پین همراه با سیستم بولت تایم از جمله ویژگیهایی بود که باعث شد هیچگاه این اثر را فراموش نکنیم. آلن ویک نیز از گیمپلی خاصی بهره میبرد. در این بازی تکنولوژی نورپردازی منحصر به فرد خود با گیمپلی بازی ادغام شده بود و تاثیر به سزایی در پیشبرد داستان داشت، زیرا اصلیترین ابزار شما چراغ قوه بود و اگر آن را در اختیار نداشتید در تاریکی مطلق غرق میشدید. نمیتوان گفت آلن ویک گیمپلیای نوآورانه داشت، اما شیوه به کارگیری چراغ قوه و استفاده آن در بازی بسیارتاثیرگذار و جذاب بود. اما حال در کوانتوم بریک ماجرا کاملا متفاوت است. اینبار نه اسلحههای بیشمار مکس پین وجود دارد و نه چراغ قوه آلن ویک، بلکه«زمان» قدرت اصلی شما است.
«زمان» قدرت اصلی شما است
خوشبختانه با وجود سه شخصیت متفاوت و سه قدرت مجزا خیالتان از تکراری نبودن بازی تا حدی آسوده است. برای مثال از جک جویس سخن میگوییم، میدانیم که او قدرت توقف زمان را دارد اما این تمام ماجرا نیست. او میتواند بعد از ایستادگی زمان سخنان و افرادی که در آن مکان ثابت شده وجود داشتند را بشنود. در دموی به نمایش در آمده از بازی او میتوانست کنار شخصی بماند و سخنانش قبل حالت سکون را بشنود. از دیگر توانایی او میتوان به ایجاد حالت ثبات در هرنقطهای در فاصله دور اشاره کرد و آن محل مورد نظر را برای چندین ثانیه در حالت سکون قرار دهد، این امر به خودی خود گیمپلی را برایتان متنوع میکند. بگذارید با مثالی این امر را برایتان شرح دهم: دشمن پشت دیواری در حال تیراندازی است و شما پناه گرفتهاید، در این حین با قدرتی که در اختیار دارید میتوانید آن نقطه از مکانی که دشمن در آن قرار دارد را به حالت سکون درآورید و به سرعت جای خود را عوض کنید، پس از پایان یافتن زمان سکون او به شلیک کردن ادامه میدهد ولی حتی روحش هم خبر ندارد که شما پشت سرش هستید و هرجور که دوست دارید میتوانید او را از پای درآورید. یکی دیگر از نکات جالب این قابلیت استفاده آن در زمان نزدیک به انفجار نارنجک است. دشمن یک یا چند نارنجک را به سمتتان پرتاب میکند و شما باید به سرعت آن نقطه را ثابت نگه دارید تا از انفجار جلوگیری کنید، حال فقط چند ثانیه فرصت دارید، یا فرار کنید یا آن نارنجک را دوباره به سمت دشمن پرتاب کنید. اینها فقط گوشهای از قدرتهای به نمایش درآمده جک هستند، تصور کنید با ۳ شخصیت با قدرتهای مختلف چه جذابیتی را برایتان به ارمغان خواهد آورد. اما نکته قابل ذکر این است که از همان ابتدا به همه چیز دسترسی ندارید و به مرور زمان به تمام قدرت خود دست خواهید یافت.
باید آگاه باشید که رمدی دشمنان شما را افرادی ساده و ضعیف طراحی نکرده است، بلکه آنها از هوش مصنوعی قابل قبولی بهره میبرند. همچنین به این فکر نباشید که به راحتی با قدرت خود آنها را سرنگون کنید، دشمن نیز ابزاری را برای مقابله با شما تدارک دیده است، به طور مثال سربازهایی وجود دارند که با پوشیدن لباسهایی مخصوص به هیچ عنوان قادر نیستید که آنها را متوقف کنید، حتی اگر کل آن منطقه را به حالت ثبات در بیاورید، باز هم برای از بین بردن شما دست بردار نخواهند بود، پس اینجا است که قدرت کنترل زمان به کارتان نمیآید و باید خودتان برای گرفتن جانشان تلاش کنید. یکی دیگر از کارهای متفاوت رمدی در کوانتوم بریک نسبت به بازیهای قبلیاش، قرار دادن سریالهای کوتاه پس از پایان هر بخش از بازی است. میدانیم که پس از پیش بردن داستان توسط بث و جک کنترل پاول را در اختیار داریم که قادر به دیدن آینده است، انتخابهای قرار گرفته شده در مسیرتان بسته به پیشروی داستان توسط دو شخصیت قبلی تغییر خواهد کرد. اما بازهم این پایان ماجرا نیست، پس از تصمیماتی که با پاول اتخاذ میکنید، سریالی که به نمایش درمیآید بازهم بسته به انتخاب سرنوشت بازی تغییر کرده و بر اساس همان تصمیمات برایتان به نمایش درمیآید. پس اینگونه نیست که هربار یک چیز را ببینید، بلکه طبق راه و روش شما آن هم تغییر میکند. رمدی تلاش دارد با این روش مرز بین صنعت بازی و سینما را محو کند.
یکی از نکاتی که در آلن ویک و مکس پین مارا غرق خودشان میکردند، اتمسفر و جو گیرای این دو اثر بود. کوانتوم بریک از این نظر همانند دو بازی قبلی دارای اتمسفری گیرا است، اما چیزی که آن را با دیگر بازیهای این استودیو متمایز میکند، گرافیک چشم نواز آن است. اگر گرافیک آلن ویک و مکس پین در زمان خود با تمام تکنیکها و ریزه کاریهایشان در سطح خوب و قابل قبولی ارایه شدند، کوانتوم بریک را باید در ستون عالیها قرار داد. به لطف پشتوانه مالی قدرتمند مانند مایکروسافت، این استودیو توانست افرادی قدرتمند در زمینه گرافیک و انیمیشن جذب کند. یکی از این افراد جان روت (John Root) نام دارد. در کارنامه او فعالیت در شرکتهای قدرتمندی چون آی دی سافت ویر و اپیک گیمز ثبت شده است که در زمینه انیمیشن قدرت و مهارت شگرفی دارد. از دیگر اعضای قابل ذکر میتوان به مایک کپ رییس سابق اپیک گیمز، کریستین فردریکسون از اف سکیور و مایکل کازورینن که در استودیوهای آوالانچه (Avalanche) و دایس (DICE) فعالیت داشت، اشاره کرد.
رمدی تلاش دارد تا مرز بین صنعت بازی و سینما را محو کند
تکنولوژیهای فراوانی برای ساخت این بازی به کار گرفته شده است و جزییات اجسام بسیار دقیق و با حوصله طراحی شدهاند. زمان توقف کرده و همه چیز ثابت است، از ذرات آتش و آب گرفته تا خورده شیشهها و میلهگردهای به کار رفته در پل. وقتی در بین آنها راه میروید دو نکته توجه شما را به شدت جلب میکند. یکی پویایی و داینامیک بودن ذرهها و اجسام است. مثلا تیری تازه شلیک شده و نارنجکی منفجر شده در حالت سکون قرار دارند و وقتی از کنار آنها رد میشوید لباس و پوست بدن و صورت شخصیت بازی تحت تاثیرش قرار میگیرند و همچون منبعی نور کاملا بر روی او اثر میگذارند. نکته دوم که در ذره ذره این اجسام گنجانده شدهاند، فیزیک آنها است. هر جسم و هر مادهای فیزیک منحصر به فرد خود را دارد. اگر از میان یک توده اجسام که در هوا معلق ماندهاند، حرکت کنید شخصیت بازی آنها را با دست کنار میزند و اجسام با برخورد به بدن او به اطرافش هدایت میشوند. این تکنولوژی به نام «ماده مولکولی دیجیتال» (Digital Molecular Matter) خوانده میشود و باعث میشود هر جسم در بازی ماهیت خود را داشته باشد و آن بسته به نوع و قدرت ضربهای که به آن وارد میشود تاثیرپذیر باشد.
از دیگر نکاتی که کاملا به چشم میآید انیمیشن و جزییات صورت هر شخصیت است. چهره هر فرد با جزییات کامل کار شده است وسازندگان از تک تک چین و چروکها نگذشتهاند. رمدی برای اجرای این امر از تکنولوژی DI4D بهره برده است. این عمل با استفاده از ۹ دوربین حرفهای فیلم برداری انجام میشود، دیگر نیازی به هیچ آرایش و نشانهگذاری بر روی صورت فرد ندارد و به بهترین نحو انجام میشود و تمام حالات یک فرد را دربرمیگیرد. شایعههایی نیز از بازی به گوش میخورد که این عنوان از دایرکت اکس 12 (Direct X12) بهره میبرد. تا به هنگام عرضه و تجربه کامل بازی نمیتوان خیلی مطمئن از گرافیک سخن گفت اما سرمایهگذاریها، تکنولوژیها و دموهای به نمایش درآمده، همه و همه نوید یک بازی با گرافیک خیره کننده را میدهند.
همه چیز نوید گرافیکی خیرهکننده را میدهد
در بازیهای رمدی معمولا اشخاص معروف برای بازی در نقش شخصیتهای اصلی استفاده میشوند. حال در کوانتوم بریک از چندین بازیگر معروف سینما و تلوزیون آمریکا بهره گرفته شده است. از جمله این هنرمندان میتوان به شان آشومره بازیگر سریال فالویینگ (Fallowing) و فیلم معروف مردان ایکس و همچنین دامنیک موناگان بازیگر سریال لاست (Lost) و آملیا رُز بازیگر سریال ترو بلاد (True Blood) اشاره کرد. کوانتوم بریک یکی از مورد انتظارترین بازیهای کنسول ایکسباکس وان است. این اثر با بهرهگیری از سرمایهگذاریهای کلان، همکاری با دانشمندان در زمینه کوانتوم و از همه مهمتر حضور افرادی که در ساخت آلن ویک و مکس پین دخیل بودهاند در حال ساخت و توسعه است. سم لیک در آخرین مصاحبه خود در مورد کوانتوم بریک این اثر را بزرگترین بازیای که بر روی آن کار کرده نام برده است و لقب «نهایت تجربه استودیو رمدی در ساخت یک بازی« را به آن اهدا کرد. نظر شما چیست؟ آیا کوانتوم بریک بازی بزرگی برای کنسول مایکروسافت خواهد بود؟ تهیه شده در زومجی