حقایق جالب فیلم Full Metal Jacket - غلاف تمام فلزی

دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۸
مطالعه 10 دقیقه
فیلم full metal jacket
در این مطلب به بیان حقایق جالب فیلم غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket) به کارگردانی استنلی کوبریک و حواشی کامل پیرامون این اثر خواهیم پرداخت.
تبلیغات

استنلی کوبریک در اثر ماقبل آخرش تحت عنوان غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket) با دیدی انتقاد‌آمیز٬ به روایت داستان آماده‌‌سازی سربازان داوطلب حضور در نیروی دریایی آمریکا٬ تبدیل شدن آنها از انسان‌هایی معمولی به قاتلانی بی‌رحم و خطرناک و در نهایت به حضور آنها در جنگ ویتنام و به بار آمدن یک فاجعه‌ی انسانی عظیم می‌پردازد. در ادامه توجه شما را به برخی حواشی و حقایق جالب این فیلم ماندگار تاریخ سینما جلب می‌کنیم:

  • آر لی ارمی خودش شخصا پیش کوبریک رفت و از وی خواست تا نقش گروهبان هارتمن را به وی بدهد. کوبریک نیز با تصور اینکه که ارمی آن شخصی نیست که بازیگران دیگر از وی حساب ببرند، او را برای این نقش نپذیرفت. در این هنگام ارمی با حالت نظامی بر سر کوبریک فریاد زد که وقتی که من صحبت می‌کنم سر پا وایسا. در این هنگام کوبریک از ترس به صورت غریزی بلند شده و سر پا ایستاد. ارمی یک کلیپ را در اختیار کوبریک قرار داد که در آن به مدت ۱۵ دقیقه با حالت فریاد به زمین و زمان بد و بیراه می‌گفت و این کار را بدون توقف و بدون استفاده از کلمات تکراری انجام می‌داد. اینچنین شد که در ادامه کوبریک نقش هارتمن را به ارمی داد.
  • کوبریک برای تصویربرداری صحنه‌های مربوط به آموزش‌های نظامی و رژه‌ی سربازان، نوعی لنز ویژه را طراحی کرده که با استفاده از آن می‌توانست روی چهره‌ی تمام سربازان به یک اندازه فوکوس کند و بدین ترتیب هیچ شخصی از شخص دیگر مهمتر جلوه نکند.
  • برای اینکه تنش بین شخصیت گروهیان هارتمن با سربازان واقعی به نظر برسد و آنها کاملا از هارتمن حساب ببرند، کوبریک تا پیش از آغاز تصویربرداری، آر. لی ارمی را به سایر گروه بازیگران معرفی نکرد. او برای جلوگیری از اینکه ارمی با بازیگران رابطه‌ی دوستانه‌ای برقرار کند، حتی در بین تصویربرداری صحنه‌ها نیز اجازه صحبت کردن را به آنها نمی‌داد.
  • کوبریک در ابتدا برای نقش گروهبان هارتمن با بازی آر لی ارمی٬ چندین خط دیالوگ نوشته بود. با این حال او با شروع تصویربرداری کار، شیفته‌ی بداهه گویی‌های ارمی شد و تصمیم گرفت که از بیشتر دیالوگ‌های خودش صرف‌ نظر کند. این یکی از معدود دفعاتی بود که کوبریک به بازیگرانش اجازه‌ی بداهه پردازی می‌داد. کوبریک گاهی از ارمی می‌خواست تا معنای اصطلاحات ویژه‌ای را که استفاده می‌کند توضیح دهد. تمام صحنه‌های مربوط به ارمی نهایتا در دو یا سه برداشت گرفته می‌شد که این مسئله نیز برای کوبریکی که به دلیل حساسیت بالایش همواره تعداد برداشت‌های وی به ده‌ها بار می‌رسید، موردی بسیار عجیب بود. تنها صحنه‌ای از گروهبان هارتمن که تعداد برداشت آن به بیش از دو یا سه مرتبه رسید، جایی بود که وی لورنس را مجبور به خوردن دونات ژله‌ای می‌کند. تصویربرداری این صحنه تا ۳۷ برداشت رسید. ارمی برای شخصیت گروهبان هارتمن در این فیلم، شخصا ۱۵۰ صفحه دیالوگ نوشت.
stanley kubrick
  • کوبریک در یکی از روزهای پیش از آغاز تصوبرداری٬ برای پیدا کردن لوکیشن مناسب اتومبیل اس یو وی جدید همسرش را قرض می‌گیرد و به همراه داگلاس میلسوم (فیلمبردار) و آر لی ارمی (بازیگر) به حومه‌ی شهر می‌رود. او در حالی که مشغول رانندگی بود با منظره‌ای زیبا روبرو شده و به میلسوم توضیح می‌دهد که دوست دارد تصاویر این منطقه چگونه به نظر برسند و چه تغییراتی را می‌شود روی آن پیاده کرد. در همین هنگام اتومبیل داخل حفره‌ای عمیق افتاده و شروع به غلط زدن می‌کند. میلسوم و ارمی وقتی که به خودشان می‌آیند متوجه می‌شوند که کوبریک در تمام مدت حادثه مشغول توضیح دادن درباره‌ی لوکیشن‌های فیلم بوده و همچنان نیز به صحبت کردن ادامه می‌دهد. آنها در ادامه کوبریک را از اتومبیل خارج کرده و به خانه‌اش رساندند.
  • آرنولد شوارتزنگر نخستین انتخاب برای بازی در نقش انیمال مادر بود ولی ترجیح داد به جای حضور در این فیلم درفیلم مرد فراری (The Running Man) نقش‌آفرینی کند. در ادامه آدام بالدوین نقش انیمال مادر را ایفا کرد.
  • وینسنت دن‌آفریو برای بازی در نقش لورنس ۷۰ پوند (۳۲ کیلوگرم) به وزنش اضافه کرد و بدین ترتیب رکورد جدیدی را در این زمینه به نام خود ثبت کرد. پیش از آن٬ این رکورد در اختیار رابرت دنیرو بود که برای فیلم گاو خشمگین (Raging Bull) وزنش را به اندازه‌ی ۶۰ پوند (۲۷ کیلوگرم) افزایش داد. دن‌آفریو به دلیل اضافه ورزنش، دچار پارگی رباط‌های زانو شد.
  • آر لی ارمی همزمان با تصویربرداری فیلم دچار یک سانحه‌ی رانندگی شد که طی آن دنده‌های سمت چپ بدنش شکست. از همین رو تصویربرداری فیلم به مدت ۴ ماه و نیم متوقف شد.
  • غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket) نخستین فیلم کوبریک بود که وی برای تدوین آن از کامپیوتر استفاده کرد.
  • تولید فیلم آنقدر طول کشید که متیو مودین به عنوان بازیگر اصلی کار، در طول این مدت ازدواج کرد و صاحب فرزند نیز شد. در هنگام پایان تولید فیلم، فرزند مودین یک ساله بود. مودین از کوبریک خواست تا اجازه دهد که در هنگام به دنیا آمدن فرزندش، در کنار همسرش باشد ولی با مخالفت وی روبرو شد. در ادامه مودین تهدید کرد که در صورت نرفتن، بلایی سر خودش خواهد آورد و بدین ترتیب توانست رضایت کوبریک را جلب کند.
  • غلاف تمام فلزی بر اساس کتاب The Short-Timers به قلم گوستاو هاسفورد ساخته شده است. هاسفورد نوشتن این کتاب را زمانی آغاز کرد که در ویتنام در حال خدمت بود. او نام‌های شخصیت‌ها و اتفاقات مختلف کتاب را از سرگذشت همرزمانش الهام گرفته است.
  • در ابتدا آنتونی مایکل هال برای بازی در نقش سرجوخه جی تی دیویس (جوکر) انتخاب شده بود. او مدت ۸ ماه را هم صرف این نقش کرد ولی در ادامه بر سر دستمزد و شیوه‌ی برنامه ریزی پروژه با سازندگان فیلم دچار اختلاف نظر شد. او از جمله افرادی بود که همواره به سبک کمال گرایانه‌ی کوبریک ایراد می‌گرفت.
  • آر لی ارمی از وینسنت دن‌آفریو به عنوان بهترین بازیگر فیلم یاد می‌کند.
  • پیش از آغاز تولید فیلم، کوبریک دائما با گوستاو هاسفورد تماس می‌گرفت و با او درباره‌ی چگونگی اقتباس فیلمنامه از کتابش مشورت می‌کرد. در ادامه کوبریک قرار ملاقاتی را با هاسفورد و مایکل هر در خانه‌اش ترتیب داد با این حال گفتگوی حضوری آنها چندان خوب پیش نرفت. هاسفورد از روند فیلمنامه راضی نبود و سعی می‌کرد تا نوشتن فیلمنامه را خودش بر عهده بگیرد. او حتی برای رسیدن به این منظور از راه‌های قانونی هم اقدام کرد. هر، هاسفورد را انسانی ترسناک توصیف کرده است.
full metal jacket
  • کوبریک برای تصویربرداری غلاف تمام فلزی به سراغ تصویربردار همیشگی آثارش، جان آلکات رفت ولی آلکات از آنجایی که حاضر به خروج از آمریکا نبود پیشنهاد او را رد کرد و دستیار آلکان، داگلاس میلسوم جایگزین وی شد. آلکان همزمان با تصویربرداری این فیلم، در سن ۵۵ سالگی درگذشت.
  • غلاف تمام فلزی، فیلم یکی مانده به آخر کارنامه‌ی کوبریک به حساب می‌آید. او آخرین اثرش را ۱۲ سال بعد ساخت.
  • کوبریک پیش از آشنایی با ارمی، بیل مک‌کینی را برای بازی در نقش گروهبان هارتمن در نظر گرفته بود و با او حتی قرار ملاقات هم گذاشت. در همین هنگام٬ کوبریک فیلم رهایی (Deliverance) را با نقش‌آفرینی مک‌کینی تماشا کرده و از بازی وی به شدت بدش آمد تا جایی که حتی قرار ملاقاتش را هم کنسل کرد.
  • وال کیلمر یکی از بازیگرانی بود که برای حضور در نقش سرجوخه جی تی دیویس (جوکر) تست داد. او در یکی از روزها متیو مودین را در رستوران دید و با خیال اینکه مودین قصد دارد نقش وی را بدزدد، او را به مبارزه دعوت کرد. این در حالی است که مودین در آن زمان هیچ اطلاعی در رابطه با ساخته شدن غلاف تمام فلزی نداشت. مودین پس از باخبر شدن از جریان پروژه٬ یک نسخه از فیلم Vision Quest با بازی خودش را به کوبریک فرستاد و نقش را از کیلمر گرفت.
  • وینسنت دن‌آفریو وقتی از طریق متیو مودین درباره‌ی ساخت این فیلم اطلاع پیدا می‌کند، یک دوربین فیلمبرداری کرایه کرده و شروع به بازی در نقش لورنس می‌کند. او در نهایت فیلم را به کوبریک ارسال کرده و نقش را می‌گیرد. به جز دن‌آفریو ۳ هزار نفر دیگر نیز ویدئوهای خود را برای گرفتن نقش‌های مختلف به دست اندرکاران فیلم ارسال کردند که تعداد ۸۰۰ تا از آنها را خود کوبریک بررسی کرد.
  • دنزل واشنگتن، اولین انتخاب برای بازی در نقش ایتبال بود. او بعدها از بابت از دست دادن این نقش ابراز پشیمانی کرد.

خواندن ادامه‌ی مطلب باعث لو رفتن بخش‌هایی از فیلم می‌شود

  • برای تصویربرداری صحنه‌های مربوط به نبرد نهایی فیلم در انگلستان، ۲۰۰ درخت نخل از اسپانیا و چند هزار گیاه پلاستیکی از هنگ کنگ وارد شد تا به خوبی حال و هوایی گرمسیری منطقه به تماشاگر منتقل شود. او در نماهای باز نیز دود غلیظی را در آسمان ایجاد می‌کرد تا بدین وسیله، منظره‌ی حومه‌ی لندن در پس زمینه‌ی تصویر ناپدید شود.
  • مایکل هر که یکی از دوستان بسیار نزدیک کوبریک است او را در نوشتن فیلمنامه٬ خصوصا صحنه‌های مربوط به ویتنام یاری کرد. هر نیز در زمان جنگ همچون جوکر و رافترمن، خبرنگار جنگی بود که می‌توانست آزادانه به هر نقطه از ویتنام سفر کند. صحنه‌ای که در آن یک آمریکایی دیوانه از درون هلی‌کوپتر٬ ویتنامی‌های غیر‌نظامی را به رگبار می‌بنند، از خاطرات واقعی هر الهام گرفته شده است.
  • کتاب The Short-Timers دارای سه بخش است که بخش سوم آن، خشن‌تر و غم‌انگیزتر از بخش اول و دوم است. استودیو از آنجایی که احساس می‌کرد این بخش از جذابیت‌های اثر می‌کاهد، اجازه‌ی ساخت آن را نداد.
  • در یکی از صحنه‌ها، سربازان با سر بریده‌ی یک انسان مشغول فوتبال بازی کردن هستند. این صحنه از نسخه‌ی نهایی فیلم حذف شد.
full metal jacket
  • کوبریک صحنه‌های مربوط به بخش دوم فیلم (ویتنام) را جلوتر از بخش اول تصویربرداری کرد. آخرین صحنه‌هایی که تصویربرداری شد، به سکانس فارغ التحصیلی سربازان و رژه‌ی آنها باز می‌گردد. تقریبا تمام فیلم در انگلستان تصویربرداری شد.
  • تمام صحنه‌های خارجی بخش اول فیلم در قرارگاه بسینگبورن در کمبریج‌شر در شرق انگلستان تصویربرداری شد. این قرار گاه در خلال جنگ جهانی دوم، محل پرواز بمب‌افکن‌های نیروی هوایی بریتانیا بود.
  • در کتاب The Short-Timers به پیش زمینه‌ی حضور شخصیت انیمال مادر در جنگ ویتنام اشاره می‌شود. او در آمریکا به جرم سرقت اتومبیل دستگیر می‌شود و در ادامه ناچار است بین رفتن به زندان یا خدمت به عنوان تفنگدار دریایی یکی را انتخاب کند.
  • نام شخصیت جوکر (جیمز تی دیویس)، از نام جیمز توماس اسمیت، اولین آمریکایی که در جنگ ویتنام کشته شد الهام گرفته شده است.
  • در سال ۲۰۰۵ متیو مودین، خاطراتش از ساخت این فیلم را در قالب کتابی با نام خاطرات غلاف تمام فلزی منتشر کرد.
  • سربازان داخل اردوگاه (به جز بازیگران اصلی)، همگی از بین سربازان ارتش بریتانیا انتخاب شده‌ بودند و در ادامه، آر لی ارمی آنها را برای تبدیل شدن به تفنگداران دریایی آمریکا تحت تعلیم قرار داد. ارمی که از آموزش دادن به آنها کلافه شده بود، در پایان اعتراف کرد که کار با افراد غیر نظامی و بی‌تجربه بسیار ساده‌تر از کار کردن با این سربازان بود.
  • گروهبان هارتمن در یکی از سخنرانی‌هایش از سربازان می‌پرسد که آیا چارلز ویتمن را می‌شناسند؟ و در ادامه می‌گوید که چارلز کسی است که از بالای یک برج دیدبانی از فاصله‌ی ۴۰۰ یاردی به مردم تگزاس شلیک کرد و ۱۲ نفر را به قتل رساند. چارلز ویتمن در حقیقت یک جوان ۲۵ ساله‌ی دانشجوی رشته‌ی مهندسی و تفنگدار دریایی بود که در روز اول آگوست سال ۱۹۶۶ از بالای برج دانشگاه تگزاس به مردم شلیک کرد که طی آن، ۱۴ نفر به همراه یک جنین کشته و ۳۲ نفر مجروح شدند. او پیش از رفتن به برج دانشگاه، همسر و مادرش را نیز در خانه به شکل فجیعی به قتل رساند تا بدین ترتیب شمار قربانیان وی به ۱۶ نفر برسند. چارلز در نهایت توسط یک افسر پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
  • آر لی ارمی در هنگام تصویربرداری فیلم، به کوبریک توضیح داد که یک گروهبان نیروی دریایی واقعی، تحت هر شرایطی کلاهش را از سرش بر‌نمی دارد. در طول بخش اول فیلم، تنها صحنه‌ای که گروهبان هارتمن را بدون کلاه می‌بینیم، پس از مرگش است.
  • در کتاب The Short-Timers هیچگاه از عبارت غلاف تمام فلزی استفاده نمی‌شود. کوبریک این عبارت را برای اولین بار در یک اسلحه فروشی دید.
  • اگر به گوشه‌ی یقه لباس جی تی دیویس (جوکر) در بخش دوم فیلم توجه کنید، در آغاز او یک سرباز ساده است ولی در اواخر فیلم تبدیل به گروهبان می‌شود.
  • گلوله‌ی ۷/۶۲ میلی‌متری با غلاف تمام فلزی که لورنس موقع خودکشی از آن استفاده می‌کند، گلوله‌ی اصلی پیاده نظام آمریکا در جنگ ویتنام بود که در زمان جنگ جهانی دوم طراحی شد و تولید آن تا پایان جنگ ویتنام ادامه پیدا کرد. از گلوله‌ی ۷/۶۲ میلی‌متری در اسلحه‌ی M14 استفاده میشد. در ادامه‌ی جنگ ویتام اسلحه M16 جایگزین M14 شد که در آن از گلوله‌ی ۵/۵۶ میلی‌متری استفاده می‌شد.
full metal jacket
  • در صحنه‌ای که دختر تک تیرانداز ویتنامی مجروح می‌شود، در حالی که مشغول جان دادن است شروع به گفتن کلماتی می‌کند. در این هنگام جوکر به دیگر اعضای جوخه می‌گوید که وی در حال دعا کردن است در حالی که او به زبان ویتنامی می‌گفت که درد بسیاری دارد و به همین دلیل بود که از آنها درخواست کرد تا کار وی را تمام کنند. طبق فیلمنامه پس از اینکه جوکر تیر خلاص را به دختر می‌زند، انیمال مادر چاقویش را درآورده، سر وی را می‌برد و آن را از پنجره به بیرون پرتاب می‌کند که این صحنه در نهایت از فیلم حذف شد.
  • صحنه‌ی مربوط به تمیز کردن سرویس بهداشتی توسط کابوی و جوکر تا ۶۲ برداشت به طول انجامید در حالی که صحنه‌ی مرگ کابوی تنها در ۵ برداشت گرفته شد.
  • در کتاب The Short-Timers، شخصیت راک با بازی سال لوپر نیز توسط دختر تک تیرانداز کشته می‌شود در حالی که در فیلم، راک از جمله کسانی است که در هنگام جان دادن دخترک بالای سر وی حضور دارد.
  • ابتدا قرار بود شخصیت جی تی دیویس (جوکر) نیز در جنگ ویتنام کشته شود ولی در ادامه متیو مودین به کوبریک گفت که جوکر هر طور شده باید زنده بماند. کوبریک نیز از مودین خواست تا دلیل قانع کننده‌ای برای خواسته‌اش بیاورد. مودین توضیح داد که جوکر در خلال تمرینات نظامی از نزدیک شاهد مرگ فرمانده‌اش بوده، سعی کرده از خودکشی دوستش لورنس جلوگیری کند ولی موفق نشده، تنها دوست باقی مانده‌اش یعنی کابوی را در برابر چشمانش از دست می‌دهد و در نهایت با دستان خود یک دختر نوجوان را می‌کشد. جوکر محکوم به زندگی کردن به همراه تمام این خاطرات دردناک است، چرا که در مقایسه با کنار آمدن با چنین وضعیتی، مرگ چیز بسیار شیرینی به نظر می‌رسد و این همان وحشت واقعی جنگ است. مودین هیچگاه متوجه نشد که دلیل تغییر سرنوشت جوکر در فیلم، حرف‌های او به کوبریک بود یا مسئله‌ی دیگری.
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات