دزدی جواهرات، کشتن آدمهای مشهور و... جوکر فعلاً سرش با این برنامهها گرم است. هنوز بتمن را نشناخته و هنوز این دو برای هم غریبه محسوب میشوند. شاید برای مایی که به چهرهی پیچیدهتر و اندکی عمیقتر از جوکر عادت کردهایم، این چهرهی کلاسیک از جوکر کمی حوصله سر بر باشد. جوکر دههی سی و چهل کماکان حرص مال و پول و شهرت دارد. تاکید شدیدش بر انتخاب قربانیان از میان افرادی که بیشتر در چشم هستند، مانند سردستهی باند خلافکاران یا رئیسپلیس شهر همگی نشان از این دارند که این شخصیت نوظهور قصد دارد هرچه سریعتر جای خود را در شهر گاتهام باز کند. البته که همه اینها چیزی از جذابیت نقشههای هوشمندانه جوکر کم نمیکند! هربار این موجود پلید حقهای جدید از آستین در میآورد و هربار به شیوه کاملاً غیرمنتظرهای خوانندگان را غافلگیر میکند.
پیش از آنکه سراغ کمیکها برویم، بد نیست نکتهای را باهم مرور کنیم. همانطور که به احتمال زیاد اطلاع دارید، مجموعه کمیکهای بتمن تنها مجموعه دنبالهدار در حال چاپ دهه سی و چهل کمپانی دیسی نبوده است. پیش از آغاز سری کمیکهای اختصاصی بتمن، کمپانی دیسی سری محبوب و پرطرفدار دیتکتیو کامیکز یا همان کمیکهای کاراگاهی را آغاز کرده بود و همانطور که پیش از این نیز گفتیم، با رسیدن سری دیتکتیو کامیکز به شماره ۳۸، اعضای کمپانی دیسی تصمیم به اختصاص خط داستانی مستقل به شخصیت بتمن گرفتند. اینها را گفتیم که بگوییم کاراکترهای دنیای دیسی، با تاکید بر شخصیت جوکر، به طور همزمان در تمامی سریهای دنبالهدار دیسی حضور پیدا میکردند. اینگونه است که گاهی دست روزگار بتمن و جوکر را به کمیکهای کاراگاهی میکشاند و پس از آن دوباره همین دو شخصیت در ادامه داستان راهی کمیکهای بتمن میشوند.
به همین مناسبت، دیدیم بد نیست اینبار علاوه بر سری بتمن، سَری هم به کمیکهای کاراگاهی بزنیم و ببینیم جوکر آنجا مشغول چه کاری است.
Detective Comics 45: The Case of the Laughing Death
دیتکتیو کامیز/ شماره 45/ باب کین/ بیل فینگر/ جری رابینسون
و اما میرسیم به اولین حضور جوکر در کمیکهای کاراگاهی یا همان Detective Comics. در ابتدای داستان بتمن را میبینیم که دارد زاغ سیاه عدهای را که قصد دارند به زور وارد ساختمان موزهای شوند، چوب میزند. بعد از آنکه اعضای این گروه به زور راه خود را به موزه باز میکنند، بتمن نیز بیکار ننشسته و وارد عمل میشود. در نهایت پس از دخالت بتمن و فرار اعضای تیم، بتمن موفق میشود یکی از این افراد را تا محل مخفیگاهش تعقیب کند. اما با ورود به مخفیگاه، بتمن با یک دیوار آجری خالی رو به رو میشود! این درحالی است که مطمئن است آن فرد را دیده که وارد این مکان شده است.
اما چه بر سر آن مرد مرموز آمد؟ آنچه که بتمن نمیداند این است که پیش از ورود او، این فرد از راهی مخفی وارد اتاقی دیگر شده بود؛ جایی که رئیسش که یک کلکسیونر موسیقی به نام Rekoj است، انتظارش را میکشید. رئیس Rekoj پس از ملامت فرد خاطی به این دلیل که بتمن را تا مخفیگاه آنها کشانده، او را مرخص میکند و خود از طریق دریچهای مخفی در کف اتاق، وارد مکانی دیگر میشود. در اینجا این پیرمرد کلکسیونر را میبینیم که پس از تنها شدن، نقاب خود را برداشته و بله، پشت این نقاب کسی نیست جز جوکر! (کافی بود Rekoj را از ته به سر میخواندید!)
اما اینبار جوکر چه نقشهای کشیده و چرا تغییر چهره داده است؟ هدف بعدی او به زودی مشخص میشود و این هدف کسی نیست جز داداستان کل شهر. از طرفی بتمن نیز که به مخفیگاه جوکر مشکوک شده، تصمیم میگیرد آن محل را تحت نظر قرار دهد.
صبح روز بعد دادستان صفحه موسیقی مشکوکی را دریافت میکند. پس از قراردادن صفحه در دستگاه، صدای جوکر به گوش میرسد که پیامی شوم را برای دادستان آماده کرده. در این پیام جوکر به اطلاع دادستان میرساند که با قراردادن این صفحه در دستگاه، سمی در هوا پخش شده که به زودی باعث مرگ او خواهد شد. پلیس سر میرسد و البته که مانند همیشه خیلی دیر شده، دادستان بر اثر خندیدن زیاد دارفانی را وداع گفته است!
حالا چرا جوکر از هویت مخفی استفاده میکند؟ نقشهی بعدی جوکر دلیل اینکار او را که بسیار هم هوشمندانه و در عین حال بدجنسانه بوده، توضیح میدهد. در ادامه Rekoj را میبینیم که باری دیگر افراد خود را در مخفیگاه جمع کرده و نقشهی دزدی بعدی را برایشان شرح میدهد. این بار اعضای تیم باید در لباسی مبدل وارد جشنی شده و الماسهای حاضر در آن جشن را بدزدند. از آنجایی که بتمن این مخفیگاه را تحت نظر داشته، همراه اعضای تیم وارد جشن میشود. اما اینجا اتفاق جالبی میافتد! ناگهان جوکر با ظاهر اصلی خود سر میرسد و از شلوغی جمعیت استفاده کرده و الماسها را میرباید. در درگیریای که بین بتمن و جوکر رخ میدهد، باری دیگر جوکر پیروز شده و با الماسها از مهلکه فرار میکند.
بتمن پس از آنکه هوش و حواس خود را به دست میآورد، به دنبال افراد جوکر باری دیگر به مخفیگاه آنها میرسد و البته اینبار راه ورود به آنرا نیز پیدا میکند. در آنجا بتمن Rekoj، کلکسیونر پیر را میبیند که در حال ملامت افراد خود است، چرا که باری دیگر در انجام ماموریت شکست خوردهاند. پس از آن، جوکر که تنها شده، نقاب خود را برمیدارد و درست همینجاست که از حضور بتمن در آن مکان آگاه میشود. جوکر در توضیح علت تغییر چهرهاش میگوید که این کار را به این دلیل انجام میدهد تا اعضای تیم هربار تمام زحمات کار را متقبل شوند و خود درنهایت از آنها دزدی کرده و تمام سهم را برای خودش بردارد.
در اینجا بتمن سعی میکند به سمت جوکر حمله کرده و او را دستگیر کند، اما ناگهان خود را در محفظهای شیشهای که از بالا بر سرش فرود آمده، اسیر میبیند. البته که بتمن هم همچین دست خالی نیست و با استفاده از شیشهی اسیدی که جزو تجهیزات کمربند معروفش است، از این محفظه شیشهای خارج میشود.
از طرفی دیگر جوکر فراری را میبینیم که باری دیگر در لباس Rekoj وارد یک کشتی که حامل الماسی مهم و ارزشمند است، میشود. در حالی که جوکر مکان الماسها را پیدا کرده و سعی در فرار دارد، بتمن به همراه رابین خود را به کشتی رسانده و مانع فرار جوکر میشوند. در درگیریای که بین این دو شخصیت روی میدهد، بتمن الماسها را از جوکر پس گرفته و جوکر از عرشه کشتی به پایین پرتاب میشود. بتمن خیره به امواج آب، با خود میاندیشد آیا اینبار دیگر برای همیشه از شر این جنایتکار خلاص شدهاند یا خیر؟
!Batman 4: The Case of the Joker’s Crime Circus
بتمن/ شماره ۴ /باب کین/ بیل فینگر
قبل از آنکه برویم سراغ بلایی که جوکر قرار است در این قسمت سر بتمن بیاورد، جالب است بدانید تا قبل از این شماره، هرجا قرار بود نامی از شهری که داستان در آن جریان دارد آورده شود، به شهر نیویورک اشاره میشد. از جلد چهارم بتمن، البته نه دقیقاً از همین جلد بلکه از شماره آخر دیتکتیو کامیکز که چند هفته زودتر منتشر شده بود، برای اولین بار نام گاتهام در کیمکها آورده شد. درست بعد از آن شماره و در صفحه پنجم از جلد چهارم کیمک بتمن، روزنامهای را میبینیم که بالای آن عبارت Gotham City Gazette نوشته شده، اینجا بود که دیگر همه مطمئن شدند شهر بتمن قرار است که گاتهام نامیده شود.
حالا برمیگردیم به کمیک. قسمت قبل که یادتان است جوکر درنهایت به آب افتاد و بتمن در دل خدا خدا میکرد که این جانی خطرناک دیگر از آب بیرون نیاید. جالب است که هنوز هم بعد این همه سال از این ترفند در داستانهای جوکر استفاده میشود؛ اینکه درنهایت سرنوشت جوکر را نامعلوم نگه دارند و خواننده با اینکه میداند جوکر قرار نبوده و قرار هم نیست که بمیرد، دفعه بعد باز هم از دیدن او غافلگیر شود.
اینبار اما جوکر با کمک دو نفر از اعضای یک کشتی نجات پیدا میکند. این دو نفر در حالیکه دور شدن جوکر را تماشا میکنند، با خود میاندیشند که این مرد چه موجود عجیب و غریب و ترسناکی بود و چه صورت سفید و بیروحی داشت! البته در عین حال خوشحالند که توانستند جان انسانی را نجات دهند. هرچند اگر از ماهیت این انسان اطلاع داشتند، مسلماً اوضاع شکل دیگری پیدا میکرد.
اما حالا که جوکر از مرگ نجات پیدا کرده، باز چه نقشهای در سر دارد. جوکر پس از رسیدن به خشکی، بدون آنکه دیده شود راهی خانهای متروک و ترسناک شده که مردم شهر از آن به عنوان خانهی جنزده یاد میکنند. هرچند پس از ورود جوکر به این عمارت میبینیم خانهای که همه به خیال خود از ترس جنزده بودن به آن نزدیک نمیشوند، درواقع یکی دیگر از مخفیگاههای جوکر است و این شایعه را خود جوکر بین مردم راه انداخته و سعی داشته با ترساندن مردم، آنها را از این مکان دور نگه دارد.
جوکر که در عمارت ترسناک خود بابت زندهماندش جشن گرفته، با خود میاندیشد: بتمن فکر میکند من مُردهام. وقتی که دوباره همدیگر را دیدیم، مطمئناً دیگر اینطور فکر نخواهد کرد... و البته که بازهم باهم ملاقات خواهیم کرد!
در ادامه بیل فینگرِ نویسنده وعده دوئلی جانانه بین بتمن و جوکر را میدهد. از آنجایی که تا به حال جوکر هیچ اقدامی با هدف اصلی شخص بتمن ترتیب نداده بوده و این بار اولی است که شوالیهای شنلپوش برای این جانی خطرناک جذابیت پیدا کرده، شاید بد نباشد که این نقطه از داستان را، نقطه عطفی در تاریخ رویارویی بتمن و جوکر بدانیم.
دو ماه از واقعه میگذرد و شبی بتمن و رابین را میبینیم که از دور، سه مرد را که در حال پریدن از دیواری هستند زیر نظر گرفتهاند. پس از مشاهده پریدن هنرمندانهی این افراد، رابین اعتراف میکند که حرکات آنها در چالاکی چیزی از آکروباتها کم ندارد! از آنجایی که پریدن از روی دیوار، دزد بودن این افراد را ثابت میکند، بتمن و رابین با آنها درگیر شده و در حالیکه چیزی به پیروز شدنشان باقی نمانده، ناگهان سر و کلهی موجودی غولپیکر که گویا عضوی دیگر از همین باند خلافکار است، پیدامیشود. این غول بیشاخ و دم در چشم بهمزدنی بتمن و رابین را نقش زمین کرده و درنهایت اگر سایر اعضای تیم مانع او نشده بودند، حتماً بتمن را تکه تکه میکرد. خوشبختانه اعضای تیم موفق به جدا کردن این موجود عظیمالجثه از بتمن شده و پا به فرار میگذارند.
یک هفته میگذرد. بتمن را در عمارت وین در حال خواندن روزنامه گاتهام سیتی میبینیم که خبر دزدی از یکی دیگر از ثروتمندان شهر را چاپ کرده و با این خبر، این پنجمین دزدی یک ماه اخیر است که در شهر گاتهام اتفاق میافتد. در همین حین رابین نامهای را به دست بروس وین میرساند. در این نامه، میلیونری به نام C. R. Darcey بروس وین را به جشنی در خانه خود دعوت کرده است. بروس وین میلیونر نیز علیرغم میلش عازم این جشن میشود. در میانه میهمانی، ناگهان گروه سیرکی شامل سه آکروبات، یک مرد درشت اندام و یک دلقک وارد میهمانی میشوند. آنطور که بهنظر میرسد صاحبخانه برنامه مفرحی برای مهمانان خود تدارک دیده! هرچند تنها بروس وین است که از شرایط به وجود آمده احساس راحتی نمیکند، چراکه چهره دلقک به طرز عجیبی برایش آشنا به نظر میرسد!
آن شب بی هیچ حادثهای و به خیر و خوشی میگذرد. اما درست سه روز بعد، روزنامه باری دیگر خبر دزدی و اینبار از میلیونر معروف، یعنی دارسی را منتشر میکند. بروس وین در حالی که به فکر فرو رفته، سعی میکند با کنار هم قرار دادن شواهد و مدارک، به نتیجهای منطقی برسد. از آنجایی که حضور گروه سیرک، تنها وجه مشترک تمامی این خانههاست، بتمن به این نتیجه میرسد که بدون شک دزدیها با این گروه سیرک ارتباط مستقیمی دارند. به این ترتیب که اعضای گروه سیرک پس از ورود به خانهی افراد ثروتمند، مکان اجناس قیمتی آنها را نشان کرده و شبی دیگر برای سرقت به خانهی آنها بازمیگردند. اینگونه میشود که پس از شنیدن خبر اجرای بعدی این گروه مشکوک در خانهی یکی دیگر از میلیونرهای شهر، بتمن و رابین نیز تصمیم میگیرند به نمایش آنها ملحق شوند.
شب فرا میرسد. درحالیکه مردم غرق تماشای اجرای هنرمندانهی اعضای سیرک هستند، ناگهان بتمن و رابین نیز از پنجره وارد شده و با اعضای تیم درگیر میشوند. در این درگیری بتمن موفق میشود آن غول بی شاخ و دم را شکست داده و رابین نیز گروه آکروباتها را ناکار میکند. اما جوکر! او طبق معمول از شلوغی استفاده کرده و پنهانی در حال فرار است. هرچند خوب میداند که بتمن و رابین اینبار نیز او را تعقیب خواهند کرد.
همینطور هم میشود و بتمن و رابین جوکر را تا مکان مخفیگاهش، یعنی همان خانه جنزده، تعقیب میکنند. اما خبر ندارند که جوکر نمایشی مخصوص برای آن دو تدارک دیده.
پس از ورود دو قهرمانِ داستان به خانهی جوکر، درب عظیم عمارت با صدای ترسناکی پشت سرشان بسته میشود. بتمن و رابین که به هیچوجه قصد بازگشت در چهرهشان دیده نمیشود، از پلههای عظیم این عمارت بالا میروند و هنوز به بالای پلهها نرسیدهاند که سر و کله شبحی سفیدپوش پیدا میشود. بتمن که به هیچ وجه روح بودن فرد مورد نظر در کتش نرفته، به سمت او حمله ور میشود و با یک حرکت، نقاب شبح را از صورتش کنار میزند و چهره او را آشکار میکند. در همین حال که بتمن به عقب برمیگردد تا خبر را به رابین برساند، متوجه میشود که رابینی درکار نیست! در همین حین روح نیز از غفلت بتمن استفاده کرده و پس از فرار، به سرعت وارد اتاقی میشود. بتمن نیز به دنبال این شبح فراری وارد همان اتاق شده و باری دیگر درب اتاق پشت سرش محکم بسته میشود.
پس از ورود، بتمن که خود را در این اتاق اسیر یافته و اثری هم از شبح نمییابد، سعی میکند با هرآنچه در توان دارد در را باز کند. در همین حین اما ناگهان اتاق تاریک شده و همزمان صدای ترسناکی از دور به گوش میرسد. با نگاهی به اطراف، بتمن متوجه تصویری کوچک در انتهای تاریک اتاق شده که شباهت زیادی به صورت یک فرد دارد. هر چه زمان میگذرد، تصویر این صورت بزرگ و بزرگتر شده و صدای ترسناک، بلند و واضحتر میشود. طولی نمیکشد که بتمن پی میبرد این صورت و این صدا نمیتواند به کسی جز جوکر تعلق داشته باشد. اما از آنجایی که راجعبه بتمن صحبت میکنیم، باید هم توقع داشته باشیم که نمایش ترسناکِ جوکر، تاثیری روی قهرمان ما نداشته باشد.
بتمن پس از شیرجهای ناگهانی به سمت صورت بزرگی که در حال نزدیک شدن به اوست، با یک دستگاه پروژکتور برخورد میکند و با این برخورد، تصویر جوکر نیز از میان میرود. سخت نیست که بتوان حدس زد صدای جوکر هم از میکروفونی که در اتاق کار گذاشته شده بود، پخش میشد!
حالا که دست جوکر رو شده، این جانی خطرناک آخرین برگ برنده خود را رو میکند. انتشار گاز در اتاقی که بتمن در آن گرفتار شده، آخرین دسیسهی جوکر است که البته با عکسالعمل سریع بتمن بینتیجه میماند. بتمن با استفاده از تجهیزاتی که در کمربند خود به همراه دارد، شکافی در دیوار ایجاد کرده و وارد اتاق کناری، جایی که جوکر قصد دارد رابین را از دریچه عیمق کف اتاق به پایین پرتاب کند، میشود. در درگیری بین جوکر و بتمن، اینبار بتمن موفق میشود با یک حرکت سریع، جوکر را درست از همان دریچه به پایان پرتاب کند. با توجه به عمق این دریچه که به آبهای اطراف عمارت جوکر منتهی میشود، رابین نتیجه میگیرد که اینبار دیگر کار جوکر یکسره شده است. اما بتمن که همیشه واقعبین بوده، درجواب رابین میگوید: شاید...شاید... اما جوکر ثابت کرده همیشه راهی برای فریب دادن مرگ پیدا میکند...
نظرات