معرفی بازی This War of Mine - این جنگ من
در جنگ، همه سرباز نیستند
بدون اغراق میتوان گفت بازیهایی که جنگ را، به هر نوع و روشی که شده، بنمایهی اصلی خود قرار میدهند از پرطرفدارترین بازیها هستند. از سریهای سالانه گرفته که گوی رقابت در فروش را به سرعت از رقیبان خود میدزدند تا بازیهایی که نوعی نزاع و درگیری را درونمایهی خود قرار دادند، سبک «بازیهای جنگی» همیشه طرفدار داشتهاند. اولین تریلر بازی Fallout 4 با این جمله شروع میشد: «جنگ. جنگ هیچوقت عوض نمیشود». شاید معنای درونی این جمله در بسیاری از جنگها یکسان باقی بماند، اما زاویهی دید ما به جنگ در بازی This War of Mine کاملا متفاوت است. استودیوی لهستانی 11bit جوری به زجر و خشونت جنگ نگاه کرده که تا پیش از این ندیده بودیم: در جنگ همه سرباز نیستند. همین یک جمله بلافاصله «این جنگ من» را متفاوت از هر بازی جنگی دیگری میکند. در این بازی خبری از کشت و کشتار، صحنههای حماسی و شکست و پیروزی نیست. بازی چهرهی بسیار واقعیتری از جنگ ارائه میکند، چهرهای کریه که نگاه کردن به آن جرئت و شجاعت میطلبد.
این استودیوی کوچک با بردن مرکز توجه به سمت مردمی که در جنگ گرفتار شدند، ما را با پشت صحنههای همهی آن بازیهایی آشنا میکند که سالهاست بیشترین طرفدارها را دارند. در ادامه از تاریخچهی شکلگیری این بازی و کارنامهی 11bit، استودیوی سازندهی آن خواهیم گفت و کمی از حال و هوای داستان، شخصیتها و تصمیمات دشواری که باید در طول بازی بگیرید صحبت خواهیم کرد. This War of Mine چیزی بیشتر از یک بازی سرد و تاریک است و قصد داریم در این مقاله کمی بیشتر در دنیای جنگزدهی آن کنکاش کنیم.
سازندهی این جنگ من یک استودیوی لهستانی است که در زمان ساخت بازی This War of Mine، سی نفر در آن مشغول به کار بودند و مقر آن نیز در شهر ورشو قرار دارد. 11bit هفت سال پیش به وسیلهی یکی از کارمندان سابق CD Projekt Red تأسیس شد و از ابتدا چند تن از کارکنان استودیوی هموطن خود را به خدمت گرفت. 11bit نتیجهی یک دعوای داخلی بین گژگش میچوفسکی و آدریان شمیلاش (سازندهی بازی The Vanishing of Ethan Carter) بود. این دو به واسطهی دوستیشان در دوران دبیرستان، در سال ۱۹۹۲ استودیوی متروپولیس را تأسیس کردند. آنها با همکاری هم هفت بازی منتشر کردند که باعث معروفیتشان در اروپا شد اما این جدایی آنها بود که منجر به شناخت جهانی آن دو شد. شمیلاش با گروهی از کارکنان متروپولیس، People Can Fly را راهاندازی کرد و ۶ سال بعد، CD Projeckt Red متروپولیس را خرید و آن را تعطیل کرد. سازندههای متروپولیس 11bit را تاسیس کردند و حالا این دو دوست سابق هرکدام استودیوی خود را دارند و بازیهای کاملا متفاوتی میسازند.
هدف این شرکت ساخت بازیهایی است که هم گیمرهای حرفهای را جذب کنند و هم برای مخاطبان عادی بازیهای ویدیویی جذاب باشند. 11bit بازیهایی میسازد که به صورت دیجیتالی، روی تمام پلتفرمهای موجود منتشر شوند. البته موفقیت «این جنگ من» باعث شد نسخهی فیزیکی این بازی نیز برای کنسولهای نسل هشتمی منتشر شود.
علاوه بر This War of Mine، یکی از مشهورترین ساختههای آنها که جوایز متعددی نیز کسب کرده، بازی استراتژی همزمان دفاع از قلعهی معکوس Anomaly: Warzone Earth است. این بازی در سال ۲۰۱۱ ابتدا برای ویندوز و iOS عرضه و تا ۲۰۱۳ روی تمام پلتفرمها از جمله سیستمعامل بلکبری ۱۰ منتشر شد. تا به امروز نسخهی آیفون این بازی یکی از بهترین بازیهای این پلتفرم با میانگین متاکریتیک ۹۴ است. نسخهی OS X بازی جایزهی طراحی اپل را در WWDC 11 دریافت کرد و نسخهی ویندوز آن در میان نامزدهای بهترین بازیهای سال ۲۰۱۱ دیده میشد.
تیم 11bit در حرکتی بشردوستانه، کمپین War Child را در سال ۲۰۱۵ برای حمایت از کودکان پناهجوی سوریهای راه انداختند. آنها درآمد حاصل از محتوای دانلودی The Little Ones بازی این جنگ من را برای خیریهی خود مصرف کردند. ۳۵۰ کودک جنگزدهی سوریهای توانستند با کمکهایی که به این کمپین شد تحت پوشش قرار گیرند. پشتیبانی روحی و کمک به وضعیت تحصیلی آنها از جمله تقبل مخارج مدرسه و آموزش معلمها از جمله خدماتی بود که به واسطهی War Child به این کودکان ارائه شد.
این جنگ من به واسطهی نگاه متفاوتی که به مقولهی جنگ میکند بسیار مورد توجه قرار گرفته، اما ایدهی اصلی بازی از کجا آمده است؟ ۵ آوریل ۱۹۹۲، شهر سارایِوو پایتخت کشور بوسنی هرزگوین توسط نیروهای یوگوسلاوی و جمهوری صرب محاصره شد. این محاصره، ۱۴۲۵ روز به طول انجامید. محاصرهی سارایوو طولانیترین محاصرهی تاریخ یک شهر در جنگهای مدرن است. در طول این محاصره ۱۴ هزار نفر از جمله بیش از ۵ هزار غیر نظامی کشته شدند و هزاران هزار نفر در حدود چهار سال دنبال آب، غذا و محل سکونت میگشتند. شخصیتهای بازی «این جنگ من» چالشهای مشابهی را تجربه میکنند و ما به جای آنها تصمیمات سختی در این راه خواهیم گرفت.
«برای سربازان، هدف جنگ پیروزیست. برای ما، هدف به دست آوردن غذا بود. من با این آدمها از جهنم گذشتهام. ما یک گروه بودیم. هر کاری میکردیم که زنده بمانیم. هیچوقت آن روزها را فراموش نمیکنم. چیزهایی که در جنگ میبینی همیشه با تو خواهند ماند.»
در مقدمه اشاره کردیم که بازیهای جنگی از محبوبیت بسیار بالایی برخوردارند. این بازیها معمولا ساخته شدهاند تا قابل بردن باشند، یعنی حس برنده شدن را القا کنند و از جنگ تجربهای لذتبخش ارائه دهند. اما «این جنگ من» مسیر مخالف را پیش گرفته است. اینجا شما سعی میکنید تا به عنوان رهبر گروهی از جنگزدگان که دنبال زنده ماندن هستند، ایفای نقش کنید. گاهی باید با سایر گروههای جنگزده مراوده داشته باشید و داد و ستد کنید، دنبال اقلام مورد نیاز خود و گروه بگردید و در سرما وسایل گرمایشی تهیه کنید. همه اینها به ظاهر آسان به نظر میرسد اما آنچه در جریان بازی متوجه میشوید این است که جنگ پیچیدهتر از این موضوعها خواهد بود. این جنگ قابل پیشبینی نیست و گاهی اوقات افراد جلوی چشمتان بدون هیچدلیل موجهی میمیرند و تنها کاری که از دستتان برمیآید، پناه گرفتن و تماشا کردن است.
این بازی شما را با چهره زشت جنگ آشنا میکند. جایی که زندگی جریان دیگری دارد و افراد فقط به خودشان فکر میکنند. آنسوی جنگ خبری از سلاحهای گوناگون، انواع و اقسام نارنجکها و ابزارهای جنگی مدرن نیست، آن طرف سکه یک موضوع جریان دارد و آن تنازع برای بقاست. آن طرفتر در میان جنگزدهها و بازماندهها هرکس به خودش و اینکه چگونه زنده بماند فکر میکند و نه چیز دیگری. در بازی باید تصمیم بگیرید که وقتی غذایتان کم است چه کاری انجام دهید: شانستان را امتحان کنید و سراغ کمپ راهزنها بروید یا آذوقه یک زوج مسن را سرقت کنید. ایدهی بازی به قدری مورد پسند واقع شد که توانست تنها در دو روز، بودجهی نیم میلیون یورویی خود را جبران کند و تا به امروز نیز ۴ میلیون نسخه از آن فروش رفته است.
همینگوی میگوید: «در جنگهای مدرن مثل یک سگ بدون هیچ دلیل خاصی میمیرید». This War of Mine شبیهساز تعاملی این جمله است. اگر حواستان نباشد شخصیتتان جانش را از دست میدهد و دیگر او را نخواهید داشت. اما نگران نباشد، بازی ۱۲ کاراکتر متفاوت برایتان در نظر گرفته که با هرکدام تجربهی متفاوتی از جنگ خواهید داشت. در ادامه بیشتر از شخصیتها خواهیم گفت.
در «این جنگ من» ۱۲ کاراکتر قابل بازی وجود دارد که به مرور به پناهگاه ملحق میشوند. هر کدام از آنها قابلیتهای خاصی دارند و در کارهای مشخصی میتوان از آنها استفاده کرد. هر کدام از آنها حالاتی مانند گرسنگی، مریضی، خستگی و خوابآلودگی دارند که روی سلامتیشان تأثیر میگذارد. شخصیت هر کاراکتر بنا بر اعمالی که خود او یا بقیه انجام میدهند و اتفاقاتی که در طول بازی میافتد، تغییر میکند. به عنوان مثال برخی از آنها نسبت به دزدی یا قتل احساس گناه میکنند. اگر شخصی مریض یا زخمی شود، دیگر اعضای پناهگاه ممکن است ناراحت یا افسرده شوند. شخصیتهای افسرده ممکن است حرکت آهستهتری داشته باشند یا نتوانند مانند گذشته وظایف خود را انجام دهند. ۱۲ بازماندهی «این جنگ من» در زیر به صورت خلاصه معرفی شدهاند.
انتان
انتان یک استاد ریاضیات بوده که حالا مهارتهای فکریاش در جنگ به کار میآید. تلههایی که او جایگذاری میکند سریعتر از همه حیوانات را شکار میکنند اما در برابر مبارزههای رو در رو ضعیف است و انتخاب خوبی برای پیدا کردن منابع نیز نخواهد بود.
آریکا
آریکا جوانترین عضو گروه است. او میتواند بدون سر و صدا دشمنان را از بین ببرد و قفلها را بیصدا باز کند. او به دلیل محدودیت اشیایی که میتواند جمع کند، انتخاب مناسبی برا جمعآوری منابع نخواهد بود اما یک نگهبان عالی است.
بوریس
بوریس قویترین شخصیت در گروه و بهترین گزینه برای گشت و گذار است اما آهسته حرکت میکند و سر و صدای زیادی هم ایجاد میکند. او در حرکت بین کاورها زیر نظر اسنایپرها به دلیل سرعت کماش مشکل دارد اما میتواند به عنوان نگهبان استفاده شد.
برونو
برونو در گذشته یک آشپز بوده و حتی برنامهی تلویزیونی خود را داشته است. او میتواند با مواد کمتری نسبت به بقیه غذا درست کند اما گزینهی مناسبی برای خارج شدن از پناهگاه و گشت و گذار نیست. گرچه او میتواند به عنوان نگهبان عملکرد خوبی داشته باشد.
سوِتا
سوِتا پیش از جنگ مدیر مدرسه بوده است و حالا از دانش آموزانش نگهداری میکند. او بدترین کاراکتر برای مبارزات است و انتخاب خوبی هم برای فرستادن دنبال منابع نخواهد بود. او میتواند روحیهی دیگر اعضای گروه را ارتقا دهد.
امیلیا
امیلیا یک وکیل بوده که حالا بعد از جنگ یکی از بیتفاوتترین شخصیتهای گروه است. او برای گشت و گذار مناسب نیست و مهارتهای مبارزهای متوسطی دارد. او میتواند بدون احساس گناه از شخصیتهای غیرقابل بازی دزدی کند.
کتیا
کتیا یکی از بهترین انتخابها برای مبادله کالا است. مهارتهای فیزیکی او پایینتر از میانگین است و اصلا نمیتواند نگهبان قابل اطمینانی باشد، اما یکی از انتخابهای مناسب جهت جمعآوری منابع خواهد بود.
مارین
مارین مرد فنی گروه است و میتواند با منابع کمتری وسایل مورد نیاز را بسازد و آنها را ارتقا دهد. مهارتهای او در اوایل بازی و به خصوص فصل زمستان به کار میآیند اما جمعکنندهی خوبی خارج از پناهگاه نیست.
مارکو
مارکو قبلا آتشنشان بوده و یکی از بهترین کاراکترها برای گشت و گذار و پیدا کردن منابع است. او هنگام کشف مکانهای جدید انتخاب مناسبی برای سرکشی است و نسبت به دیگران سرعت حرکت بیشتری دارد.
پاول
پاول سریعترین شخصیت بازی است و گزینهی دوم بعد از مارکو برای پیدا کردن منابع به حساب میآید. او به واسطهی سرعت بالایش انتخاب اول گروه برای مواجه رو در رو با دشمنان است.
رومن
رومن پیش از جنگ تمرین نظامی دیده و میتواند در مبارزات ضربههای بیشتری تحمل کند. او بدون نیاز به کمک دیگران میتواند نگهبانی خوبی برای پناهگاه باشد اما گزینهی مناسبی برای بیرون رفتن نیست.
زلاتا
زلاتا دانشجوی موسیقی بوده و میتواند با گیتار روحیهی اعضای گروه را تقویت کند. وقتی بقیهی کاراکترها در دسترس نباشند، او گزینهی پشتیبان مناسبی برای گشت گذار در مکانهای نسبتا امن است.
تأثیر بازی «این جنگ من» روی جامعهی گیمرها به قدری بود که استقبال عظیمی از ایدهی ساخت یک بازی رومیزی بر اساس آن شد. بازی رومیزی This War Mine به کمک کمپین کیکاستار کاملا موفقیتآمیز آن ساخته شد و هماکنون نسخههای غیرانگلیسی آن در حال رسیدن به دست کسانی است که با کمک مالی خود به خلق آن کمک کردند. شرکت انگلیسی Awaken Realms سال ۲۰۱۶ کمپین ساخت بازی رومیزی This War Mine را در کیکاستار راه انداخت و در طی ۲۱ روز، بیش از ۸۰۰ هزار دلار به وسیلهی بیش از ۹۰۰۰ نفر جمعآوری شد.
در این بازی رومیزی که به دلیل محتوایش برای افراد بالای ۱۸ سال در نظر گرفته شده، یک تا شش نفر میتوانند در داستان نقش داشته باشند و با کاراکترهای خود با چالشهای غیرنظامیانی که در شهری آشوبشده گرفتار شدند رو به رو شوند. سازندگان ادعا میکنند تجربهی این بازی مشابه بازیهای رومیزی رایج نخواهد بود. مانند بازی اصلی، بازیکنها باید تصمیمات دشوار اخلاقی اتخاذ کنند، منابع جمعآوری و مدیدریت کنند، مبارزه و مبادله کنند و پناهگاه خود را ارتقا دهند. در مجموع ۴۳۰ کارت، ۱۲ مجمسه از شخصیتها، دهها توکن و یک کتابچهی ۱۲۸ صفحهای شامل سناریوها و ماجراجوییهای مختلف در جعبهی بازی وجود دارد که نوید یک تجربهی منحصر به فرد را میدهند. به دلیل موفقیت بینظیر کمپین بازی، بسیاری محتوای اضافی نیز بعدها به بسته اضافه شد که جداگانه قابل خرید هستند.
در جریان معرفی سرویس «هیولا»، اولین درگاه قانونی عرضه بازیهای ایرانی و خارجی، نسخهی رسمی فارسی بازی This War of Mine معرفی شد. بیش از ۸۸ هزار کلمه به فارسی ترجمه شده که ۶۰ روز زمان برده است. این بازی هماکنون روی شبکهی هیولا با قیمت ۱۹۸۰۰ تومان، حدود یک پنجم قیمت ۲۰ دلاری بازی به صورت رسمی به فروش میرود. تجربهی چنین بازی داستانمحوری با زمان فارسی، بیشک فراموششدنی نیست و برای آن دسته از گیمرهایی که قید بازیهای داستانی را به خاطر دیالوگهای زیاد میزدند یک فرصت عالی است. قطعا در آینده شاهد بازیهای فارسیشدهی بیشتری از سوی تیم هیولا خواهیم بود که اتفاقی کاملا خوشایند در دنیای بازیها برای کاربران ایرانی و فارسیزبان است. اگر میخواهید تجربه منحصربهفردی در بازیهای جنگی را لمس کنید و از آن لذت ببرید کافی است به وبسایت هیولا سر بزنید و این بازی را خریداری، دانلود، و نصب کنید. سیستم مورد نیاز برای اجرای «این جنگ من» به شرح زیر است:
نظرات