نگاهی به تاریخچه سری بازیهای آخرالزمانی Wasteland
این روزها بازار بازیهای آخرالزمانی با معرفی رسمی بازیهایی چون Stalker 2 یا Rage 2 و انتشار آثاری چون جدیدترین نسخه از سری مترو، داغ است. علاوهبر این، بازیهای این سبک مثل Fallout یا حتی سری نسبتا جدیدتر Metro هم بازیهای بسیار محبوبی هستند و طرفداران زیادی دارند. این وسط وقتی بخواهیم کمی تاریخچه بازیهای آخرالزمانی را بررسی کنیم، نامی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از آن گذشت؛ بله منظورم سری بازی Wasteland است که تا به امروز، دو نسخه از آن منتشر شده است و نسخه سوم بازی هم در دست ساخت قرار دارد. در این مطلب به مناسبت انتشار نسخه فارسیشده بازی Wasteland 2 ازطریق پلتفرم هیولا، نگاهی به این سری قدیمی خواهیم داشت و از این خواهیم گفت که چرا Wasteland، مجموعه بسیار مهمی در بین بازیهای آخرالزمانی است.
قبل از هر چیز، بهتر است کمی با تاریخچه سری Wasteland آشنا شویم. اولین نسخه این مجموعه، در سال ۱۹۸۸ توسط استودیو اینترپلی ساخته شد و الکترونیک آرتز هم آن را منتشر کرد. این بازی در آن زمان آنقدر از لحاظ تجاری و جلب رضایت منتقدین و بازیکنان موفق بود که خیلی زود، قرار شد دو دنباله برای آن ساخته شود. بااینحال اوضاع طبق برنامهریزیهای اولیه پیش نرفت و یکی از این دنبالهها که Fountain of Dreams نام داشت، توسط الکترونیک آرتز بهعنوان یک بازی کاملا جدید معرفی شد و این شرکت، تصمیم گرفت تا آن را بهعنوان دنباله ویستلند تبلیغ و معرفی نکند. دنباله دیگر هم که Meantime نام داشت، توسط خود اینترپلی لغو شد. با اینکه بازی Wasteland در آن زمان دنباله مستقیمی دریافت نکرد، اما این اتفاق بهنوعی یک پیشآمد مثبت و مبارک بود؛ چرا که استودیو اینترپلی، با کنار گذشتن دنبالههای این بازی، کار روی پروژهای دیگر را آغاز کرد که درست است دنباله مستقیمی برای Wasteland نبود، اما حس و حالی نزدیک به آن داشت و خب این بازی، چیزی نیست جز نسخه اول Fallout که در سال ۱۹۸۷ روانه بازار شد و هنوز هم که هنوز است، خیلیها آن را جزو بهترین بازیهای آخرالزمانی تاریخ میدانند.
مجموعه Fallout دنباله معنوی سری Wasteland به شمار میرود و به همین دلیل هم شباهت زیادی بین این دو وجود دارد
پس از اینکه اینترپلی اولین نسخه فالاوت را ساخت و روانه بازار کرد، مجموعه Wasteland بهنوعی فراموش شد. نشان تجاری Wasteland تا دورهای در اختیار الکترونیک آرتز بود و جالب است بدانید که پس از منقضی شدن حق استفاده EA از این نام، کونامی تصمیم گرفت آن را در اختیار بگیرد. بااینحال در سال ۲۰۰۳، استودیو اینگزایل اینترتینمنت که توسط برایان فارگو، یکی از سازندگان نسخه اصلی Wasteland تأسیس شده بود، توانست این نشان تجاری را از کونامی پس بگیرد و همین امر، امید طرفداران مجموعه Wasteland را برای ساختهشدن دنباله آن، زنده کرد. اما این اتفاق باز هم رخ نداد تا اینکه در سال ۲۰۰۷، فارگو رسما اعلام کرد که قصد دارد سری بازیای را که منجر به خلق مجموعه Fallout شده است، احیا کند. اما این وسط، مشکلی وجود داشت و آن هم تأمین بودجه ساخت بازی بود. این مشکل بهحدی جدی بود که اینگزایل، مجبور شد برای تحقق رویاهایش در ساخت Wasteland 2، پنج سال دیگر هم صبر کند. در سال ۲۰۱۲ و پس از موفقیتی که استودیو دابل فاین در تأمین بودجه بازی جدیدش ازطریق کمپین سرمایهگذاری جمعی بهدست آورده بود، این ایده به ذهن اینگزایل هم خطور کرد که بودجه ساخت بازی Wasteland 2 را ازطریق چنین کمپینی و با کمک طرفداران جمعآوری کند؛ ایدهای که به بهترین شکل ممکن هم جواب داد.
سازندگان در ابتدا بودجه لازم برای عملی کردن ایدههایشان را یک میلیون دلار تعیین کرده بودند. بااینحال فارگو نگران بود که شاید این بودجه، ازطریق کمپین کیک استارتر تأمین نشود و به همین دلیل هم اعلام کرده بود که حاضر است شخصا، ۱۰۰ هزار دلار از این مبلغ را پرداخت کند. ولی خب فارگو در این یک مورد اشتباه میکرد و با اینکه سالهای زیادی از انتشار نسخه اول Wasteland گذشته بود، طرفداران استقبال بیسابقهای از کمپین کسب سرمایه نسخه دوم آن کردند و بازی در عرض فقط ۲۴ ساعت، موفق به کسب ۶۰۰ هزار دلار شد و در کمتر از ۴۳ ساعت، کل بودجه لازم برای ساخت بازی کسب شد. سازندگان بعد از مدتی اعلام کردند که اگر بودجه بازی در کیک استارتر به مبلغ ۲.۱ میلیون دلار برسد، کریس آولون، طراح بازیهایی چون Fallout 2 هم در ساخت Wasteland 2 همکاری خواهد کرد که خب این میزان بودجه هم جمعآوری شد و آولون بهعنوان طراح مراحل، به تیم توسعه بازی پیوست. درنهایت کمپین کیک استارتر بازی Wasteland 2 با چیزی در حدود ۲.۹ میلیون دلار به پایان رسید و بازی، تقریبا ۱۰۷ هزار دلار هم ازطریق درگاه PayPal بهدست آورد و این مبالغ، به سازندگان اجازه دادند تا با خیال راحت ایدههایشان در مورد بازی را پیاده کنند.
بازی Wasteland 2 یکی از موفقترین کمپینها را در کیک استارتر داشت و بسیار فراتر از انتظارات اولیه ظاهر شد
با اینکه بازی Wasteland 2 به اندازه نسخه اول خود اثری انقلابی نبود، اما به بهترین شکل توانست رضایت طرفداران را پس از انتشار در سال ۲۰۱۴ جلب کند. این بازی نمره متای ۸۱ را ثبت کرد و تنها در چهار روز، فروشی معادل ۱.۵ میلیون دلار داشت. در سال ۲۰۱۶، برایان فارگو اعلام کرد که این بازی، درآمدی در حدود ۱۲ میلیون دلار برای استودیو اینگزایل در پی داشته است. Wasteland 2 البته یک سال پس از انتشار اولیه، یک نسخه Director's Cut هم دریافت کرد که در این نسخه، علاوهبر بهبود گرافیک، شاهد صداگذاری کاملتر دیالوگهای بازی هم بودیم. بهعلاوه درحالیکه نسخه اصلی بازی فقط روی کامپیوتر منتشر شده بود، نسخه Director's Cut، برای پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان هم در دسترس قرار گرفت. در پی موفقیتهای بازی Wasteland 2، استودیو سازنده تصمیم گرفت تا یک نسخه سوم هم برای این مجموعه بسازد. بازی Wasteland 3 هم مانند نسخه دوم، بودجه خودش را ازطریق یک کمپین کسب سرمایه جمعی به دست آورد؛ البته با این تفاوت که این بار بهجای کیک استارتر، سازندگان به سراغ فیگ رفتند و کمپین بازی در فیگ، با بیش از ۳ میلیون دلار به موفقیت رسید. Wasteland 3 در حال حاضر در دست ساخت است و سال ۲۰۱۹ برای کامپیوتر و کنسولها منتشر خواهد شد.
اما حال که با روند توسعه سری بازیهای Wasteland آشنا شدیم، بد نیست کمی هم به جنبههای دیگر این بازیها بپردازیم. خب تا اینجا، میدانیم که Wasteland یک سری بازی نقش آفرینی با دوربین ایزومتریک است که فضایی آخرالزمانی هم دارد. اما دلیل بهوجود آمدن این آخرالزمان در بازی چیست؟ Wasteland یکی از اولین بازیهای ویدیویی بود که ایده پدید آمدن جهان آخرالزمانی پس از انفجار اتمی را مطرح کرد. داستان نسخه اول بازی از این قرار است که در سال ۱۹۹۸ و در بحبوحه جنگی اتمی، آمریکا در اثر یک انفجار اتمی به ویرانه تبدیل میشود و بسیاری از مردم آن کشته میشود. بااینحال داستان بازی، ۱۰۰ سال پس از این رخداد و در سال ۲۰۸۷ آغاز میشود که البته این موضوع، به معنای بازسازی جهان بازی در این مدت نیست و کماکان در شروع بازی، با جهانی آخرالزمانی طرف هستیم. داستان بازی پیرامون گروهی از سربازهای وابسته به ارتش آمریکا به نام Desert Rangers روایت میشود. این سربازها مسئولیت پیدا میکنند تا یک سری ناهنجاریهای اخیر را بررسی کنند و این کار، پای آنها را به لاس وگاس ویرانشده در اثر انفجار اتمی هم میکشاند. این سربازها پس از مدتی متوجه میشوند که درکنار بیرحمیهای رایج دنیای آخرالزمانی، یک خطر دیگر هم زندگی انسانهای باقیمانده را تهدید میکند.
خطر از این قرار است که در یک کمپ نظامی به نام Cochise، یک هوش مصنوعی فعالیت دارد که هدفش، تولید ارتشی از موجودات مکانیکی است؛ موجوداتی که به رهبری اروین فینستر، فرمانده سابق این کمپ نظامی که حال به یک سایبورگ تبدیل شده است، تهدیدی اساسی برای جامعه انسانها هستند و هدفشان، ازبینبردن همه انسانهایی است که پس از انفجار اتمی زنده ماندهاند یا در طی سالهای پس از این انفجار، متولد شدهاند. حال این وسط برنامه رنجرها این است که با کمک یک اندروید به نام مکس، تکنولوژیهای لازم برای متوقف کردن هوش مصنوعی فعال در کمپ Cochise را به دست بیاورند و درنهایت، این هوش مصنوعی و برنامههایش را برای همیشه از بین ببرند.
با وجود تمام محدودیتها، سازندگان در نسخه اول بازی هم داستانی عالی روایت کردند و هم گیمپلی درگیرکنندهای ارائه دادند
با اینکه در آخر بازی Wasteland چنین تصور میشود که هوش مصنوعی مذکور از بین رفته است، ولی این پایان ماجرا نیست. ۵۰ سال پس از این وقایع، داستان قسمت دوم بازی آغاز میشود؛ جایی که دنیا خیلی روی خوشی به رنجرها نشان نمیدهد و حتی هوش مصنوعی Cochise، دوباره فعال میشود. این هوش مصنوعی شبکههای Ranger Citadel، پایگاه اصلی رنجرها را، مختلف میکند و کار به جایی میکشد که رنجرها، برای اینکه بتوانند جهان را از ویرانی کامل نجات دهند، مجبور میشوند تا این پایگاه را به دست خودشان بهصورت کامل تخریب کنند تا جلوی فعالیتهای Cochise گرفته شود. این اقدام با اینکه درنهایت به نفع بشریت تمام میشود، ولی بهمعنی آواره شدن رنجرها است که حال، بهدلیل نداشتن پایگاه درست و حسابی، نمیتوانند قدرت سابقشان را داشته باشند. علاوهبر این و با اینکه رنجرها برای نجات بشریت فداکاری بزرگی کردهاند، ولی گروههای دیگری که در جهان بازی فعالیت دارند، همگی این اقدام آنها را درک نمیکنند و به همین سبب، رنجرها که در حال حاضر ضعیفتر از همیشه هم هستند، با انواع و اقسام دشمنان هم روبهرو شدهاند.
درحالیکه اوضاع اصلا بر وفق مراد رنجرها پیش نمیرود، تماسی از طرف رهبر منطقه کلورادو دقیقا همان چیزی است که آنها لازم دارند. رهبر این منطقه از رنجرها میخواهد تا پایگاه جدیدی را در منطقه کلورادو بنا سازند و با کمک مردم این منطقه، رنجرهای جدیدی را تربیت کنند که هدفشان، محافظت از کلورادو دربرابر تهدیدها باشد. وی همچنین وعده میدهد که در عوض این کار، منابع لازم را در اختیار رنجرها قرار میدهد تا دوباره شکوه همیشگیشان را به دست بیاورند. این نقطه، دقیقا جایی است که وقایع قسمت سوم بازی آغاز میشوند و رنجرها، به مناطق برفی و یخزده کلورادو میروند تا شاید، بتوانند دوباره به روزهای خوبشان برگردند.
داستان کلی مجموعه ویستلند البته پیچیدگیهای زیادی دارد که پرداختن به همه جزییات آن، خارج از حوصله این مطلب است. بااینحال چیزی که در مورد داستان این بازی اهمیت دارد، این است که ویستلند، یک سری از مفاهیم را در مورد بازیهای آخرالزمانی از حیث داستانی تعریف کرد که بعدا، بازیهایی مثل سری Fallout هم الهام زیادی از آن گرفتند؛ مفاهمی مثل تبدیل شدن دنیای بازی به یک آخرالزمان در اثر انفجار اتمی که این مسئله را در سری Fallout هم دیدهام. البته این قضیه خیلی هم هم تعجیببرانگیز نیست چرا که مجموعه فالاوت، بهنوعی دنباله معنوی Wasteland به شمار میرود و طبیعی است که بین این دو، شاهد المانهای مشابه یا نزدیکی به هم باشیم.
باتوجهبه تجربه طراحان ویستلند در زمینه ساخت بازیهای رومیزی، در این بازی المانهایی از بوردگیمها هم مشاهده میشد
اما بهعنوان یک مسئله دیگر درکنار داستان، باید کمی هم به فضاسازی قوی و گیمپلی درگیرکننده سری Wasteland اشاره داشته باشیم. زمانیکه نسخه اول این مجموعه منتشر شد، هنوز جلوههای بصری در دنیای بازیهای ویدیویی به شکلی نبودند که سازندگان بتوانند فضایی آخرالزمانی را در بازی درست به تصویر بکشند و آن حس تبدیل شدن جهانی زیبا و پویا به یک ویرانه را در بازیشان نشان دهند. بااینحال چیزی که Wasteland را در آن زمان به یک بازی ارزشمند تبدیل کرد و تحسین منتقدین را در پی داشت، اولا داستان بازی بود که سطح بالایی داشت و در از آن مهمتر، گیمپلی فوقالعادهای بود که باعث شد Wasteland برای همیشه، در بین بهترین بازیهای نقش آفرینی قرار بگیرد. جالب است بدانید که برخی از طراحان نسخه اول Wasteland مثل کن آندره یا مایکل استاکپول، فعالیت بازیسازی خودشان را با ساخت بازیهای رومیزی آغاز کردند و این تجریبات را با خودشان به بازی Wasteland آوردند. به همین دلیل هم این بازی، یک سری مکانیزمها را از بازیهای رومیزی خلقشده توسط سازندگانش به ارث برده است.
در بازی Wasteland، گروه شما از چهار کاراکتر تشکیل شده بود که در طول ماجراجوییتان در دنیای بازی، میتوانستید NPCها یا موجودات دیگری را هم به گروه اضافه کنید و تعداد آن را درنهایت به هفت نفر برسانید. یکی از ویژگیهای جالب Wasteland که در آن زمان بسیار جذاب بود، هویت داشتن NPCها به شمار میرفت. برای مثال این افراد لزوما همیشه پیرو دستورها شما نبودند و گاهی، ممکن بود از دستورهاتان سرپیچی کنند. یا یک ویژگی انقلابی دیگر در بازی، طبیعی بودن جهان بازی بود. منظور از طبیعی بودن جهان بازی، این است که مثلا اگر شما تغییری در قسمتی از جهان بازی بهوجود میآوردید، این تغییر تا پایان بازی حفظ میشد و اگر پس از مدتی دوباره به آن منطقه برمیگشتید، تاثیر کاری را که انجام داده بودید مشاهده میکردید! البته بهدلیل رایج نبودن هارد دیسکها در آن دوران، سازندگان برای اینکه بتوانند چنین ویژگیهایی را در بازی عملی کنند، دستور العمل خاصی را درکنار بازی ارائه میکردند تا بازیکنان بتوانند ازطریق آن، از دیسک اصلی کپی بگیرند و فعالیتهایشان ذخیره شود.
همچنین مبارزهها در بازی Wasteland، در یک صفحه دیگر صورت میگرفتند. صفحهای سیاه رنگ که در گوشهای از آن، تصویری از دشمن مشاهده میشد و درکنار این تصویر هم کارهایی که میتوانستید برعلیه آن دشمن انجام دهید، نشان داده میشدند و میتوانستید در نوبت خودتان، کاری را که میخواهید انجام دهید. در مجموع Wasteland با وجود تمام محدودیتهای فنی در آن زمان، از منظر گیمپلی یک تجربه انقلابی و عالی بود و به همین سبب هم بعدها، در بازیهای نقش آفرینی زیادی از مکانیزمهای معرفیشده در Wasteland استفاده شد. اما افتادن یک وقفه واقعا طولانی بین این نسخه و دنباله مستقیمش یعنی Wasteland 2، باعث شد تا استودیو اینگزایل در نسخه دوم بازی، آزادیعمل بیشتری برای پیاده کردن ایدههایش داشته باشد.
نسخه سوم بازی با رفتن به سرزمینهای یخزده کولورادو، قرار است تصویری جدید از آخرالزمان در این مجموعه ارائه کند
درست است که Wasteland 2 از نظر گیمپلی اصلا و ابدا در حد و اندازه نسخه اول انقلابی نبود و صرفا، مکانیزمهای رایج در این سبک بازیها را به شکل باکیفیتی به نمایش میگذاشت، اما پیشرفت تکنولوژی باعث شده بود تا بازی از نظر بصری هم به تجربهای جذاب تبدیل شود. سازندگان در این نسخه توانستند آن تصویری را که از آخرالزمان داشتند، در قالب بصری هم نمایش دهند و در بازی شاهد دنیای واقعا زیبایی هستیم. دنیایی که هم حس آخرالزمانی بودن دارد و هم از آنجایی که سالهای نسبتا زیادی از انفجار اتمی گذشته است، از آن ویرانه کامل فاصله گرفته است و شاهد تنوع محیطی خوبی در بازی هستیم. به طوریکه در بازی، از محیطهای صحرایی گرفته تا محیطهای نسبتا سرسبزتر را شاهد هستیم. از طرف دیگر این پیشرفت در جنبه بصری، در زمینه طراحی دشمنان و شخصیتهای بازی هم مشاهده میشود و مبارزات بازی هم حس و حال گرافیکیتری پیدا کردهاند که طبیعتا جذابتر از آن مبارزات تقریبا متنمحور نسخه اول به نظر میرسند.
اما جدا از تغییرات بصری بسیار مثبت در بازی، Wasteland 2 در زمینه گیمپلی شباهت زیادی به نسخه اول خودش داشت که البته این مسئله، یک نقطه قوت برای آن است که توانسته حس و حال شاهکاری مثل نسخه اول را کمابیش پس از گذشت این همه سال حفظ کند. در این نسخه هم گروه شما میتواند متشکل از هفت نفر باشد که چهار نفر آن مبارز و رنجر هستند و سایر را NPCها تشکیل میدهند. همچنین مبارزات بازی هم حالتی تاکتیکی و نوبتی دارند و با اینکه به اندازه سختی طاقتفرسای نسخه اول دشوار نیستند، اما هنوز هم برای موفقیت در آنها، باید استراتژی مناسبی داشته باشید و بهخوبی، نقاط قوت هریک از اعضای گروهتان را بدانید.
با اینکه هنوز اطلاعات زیادی از مکانیزمهای گیمپلی نسخه سوم بازی ارائه نشده است، اما قطعا در این نسخه هم ویژگیهای اصلی بازی شبیه به دو نسخه اول خواهند بود و شاید جریان داشتن بازی در جهانی یخزده، بتواند تغییراتی در کلیت بازی بهوجود بیاورد. البته جدا از بحث گیمپلی، Wasteland 3 قرار است آخرالزمانی یخزده را به تصویر بکشد که متفاوت از آن چیزی است که دو نسخه اول آن بهمان نشان دادهاند و خب همین مسئله خود یک ویژگی کاملا جدید برای بازی است.
به هر حال سری Wasteland، جزو قدیمیترین، بهترین و تاثیرگذارترین سری بازیهای نقش آفرینی و آخرالزمانی است و اگر تا به امروز شانس بازی کردن آن را نداشتید، پیشنهاد میکنیم تا قبل از انتشار نسخه سوم، حداقل نسخه دوم بازی را تجربه کنید. شما میتوانید نسخه فارسی Wasteland 2 را از فروشگاه هیولاخریداری کنید که این امکان را فراهم میکند تا داستان پر رمزوراز این اثر را به زبان فارسی پشت سر بگذارید.