حقایق و درسهایی جالب از زندگی استن لی
خبر درگذشت استن لی، خالق شخصیتهای کمیکی چون اسپایدرمن، یکی از تلخترین خبرهای چند وقت اخیر بود. این اسطوره حوزه کمیک دیشب در سن ۹۵ سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت و امروز شاهد انتشار پیامهای ادای احترام زیادی نسبت به وی از طرف اشخاص و شرکتهای مختلفی از جمله کمپانی دی سی کامیکس بودیم. در این راستا یکی از نویسندگان سایت معتبر وایر به نام جیم مکلاچلین هم که برای مدت نزدیک به ۲۰ سال هر از گاهی ناهار را همراه با استن لی صرف میکرد، خاطراتش را در قالب درسهایی که از زندگی لی آموخته منتشر کرده است که در ادامه میتوانید آنها را بخوانید.
استن لی همیشه عادت غذایی ثابتی داشت
من در حال انجام دادن کاری هستم که از آن لذت میبرم. من عاشق نوشتن هستم، عاشق کار کردن با افراد خلاق و اگر روزی بازنشست شوم، انگار که تفریح و علایقم را کنار گذاشتهام
دفتر استن لی در POW! Entertainment، نزدیک بلوار سانتا مونیکا و بورلی درایو در منطقه بورلی هیلز بود. مکلاچین و استن لی معمولا در هنگام ملاقاتهایشان در همین منطقه به هم ملحق میشدند و سپس برای صرف ناهار به سمت جنوب حرکت میکردند. مقصد آنها هم معمولا رستوران Nate ’n Al یا Cheesecake Factory بود که هرکدام جای خالی برای نشستن داشتند انتخاب میشدند. استن لی تقریبا همیشه یک عادت غذایی ثابت داشت و دو تخم مرغ، تست، بیکن، گوجه فرنگی و قهوه تلخ سفارش میداد. البته گاهی هم برای اینکه بیکن برای کلسترولش ضرر داشت، از سفارش دادن آن صرفنظر میکرد. در سال ۲۰۱۴، یک شعبه از Fatburger در خیابان نزدیک محل کار استن لی افتتاح شد و توانست خیلی زود به یکی از مکانهای موردعلاقه وی برای صرف ناهار تبدیل شود. استن لی در این رستوران هم سفارش تقریبا ثابتی داشت و همیشه به سراغ فت برگر و شیک وانیل میرفت.
استن لی عاشق کار کردن بود
یکی از سوالهایی که مکلاچین بارها از استن لی پرسید، این بود که وی چه زمانی بازنشست خواهد شد. با این حال استن لی معمولا همیشه جواب یکسانی برای این سوال داشت که البته آن را به روشهای مختلفی بیان میکرد! استن لی بر این عقیده بود که افراد بازنشست میشوند تا بتوانند پس از آن بهسراغ کاری که دوست دارند انجام دهند بروند. با این حال، وی عاشق کارش است و کار کردن همان سرگرمی موردعلاقه وی است و نیازی به تغییر دادن آن نمیبیند. وی در این مورد میگفت:
من همین الان هم در حال انجام دادن کاری هستم که از آن لذت میبرم. من عاشق نوشتن هستم، عاشق کار کردن با افراد خلاق و اگر روزی بازنشست شوم، انگار که تفریح و علایقم را کنار گذاشتهام.
همین علاقه زیاد به کار هم باعث شده بود تا استن لی هر روز ساعت ۹ صبح در محل کارش حاضر باشد و فعالیتش را شروع کند.
استن لی خیلی علاقهای به حضور در اجتماع و جاهای شلوغ نداشت
استن لی معمولا هر روز ساعت ۵ و نیم عصر محل کارش را ترک میکرد تا به منزل برود و باقی ساعات روز را در کنار همسرش باشد که البته سال گذشته فوت کرد. به همین دلیل هم جدا از ساعات ناهار که وی آن را بخشی از برنامه کاریاش میدانست، در باقی ساعات روز خیلی سخت میشد استن لی را در حال انجام کاری به غیر از کار کردن یا بودن در خانهاش پیدا کرد و وی در این ساعات خیلی علاقهای به حضور در اجتماع و جاهای شلوغ نشان نمیداد. جالب است بدانید که مکلاچین در طی همه این سالها فقط یک بار موفق شده بود در ساعتی غیر از ساعت ناهار با استن لی ارتباط داشته باشد که توضیح آن را در قسمت بعدی خواهید خواند!
Fantasia محبوبترین فیلم استن لی بود
استن لی علاقه زیادی به فیلم Fantasia داشت و جنبههای مختلف آن را بسیار دوست داشت. در سال ۲۰۰۰ کمپانی دیزنی فیلم Fantasia 2000 را اکران کرد که یک نسخه ریمسترشده از فیلم اصلی بود. همین باعث شد تا مکلاچین بلیت این فیلم را که نمایش ویژهای هم در لس آنجلس داشت و قرار بود روی پرده IMAX پخش شود، تهیه و از استن لی برای تماشای این فیلم دعوت کند که وی هم این دعوت را قبول کرده بود. استن لی و مکلاچین در نزدیکی محل پخش فیلم با یکدیگر ملاقات کردند و پس از خرید نوشیدنی، مشغول تماشای آن شدند و جالب اینکه استن لی بلافاصله پس از تمام شدن فیلم، سوار ماشینش شد و گفت که باید خیلی سریع به خانه و کنار همسرش برود!
استن لی سعی کرده بود مکلاچین را عضو گروه Friar's Club کند
با وجود رقابت شدید بین دیسی و مارول، استن لی رابطه خیلی خوبی با سردبیر سابق دیسی داشت و هفتهای یک روز در Friair's Club با وی ملاقات میکرد
استن لی یکی از اعضای گروه Friar’s Club در منطقه بورلی هیلز بود و در سال ۲۰۰۳ تلاش کرد تا مکلاچین را هم عضو این گروه کند که البته لاچین هم علاقه چندانی به این کار نداشت! تلاش استن لی به این شکل بود که یک روز وی با لاچین تماس میگیرد و اعلام میکند که باید عضو Friar’s Club شود و قطعا از فضای آنجا خوشش خواهد آمد. جالب اینکه استن لی اصلا در مورد اینکه آیا لاچین علاقهای به این کار دارد یا خیر سوالی نپرسید و فقط اعلام کرد که قرار است شخصی برای این منظور با وی تماس بگیرد. همچنین در پاسخ به این سوال لاچین که پرسیده بود آیا دعوت از او به این دلیل است که میانگین سنی گروه به ۸۲ سال رسیده و آنها قصد دارند تا نیروهای جوانتری را عضو گروه کنند جواب داده بود که «نه، دعوت از تو چنین دلیلی ندارد و فقط برای این است که مطمئنم از فضای گروه خوشت خواهد آمد!»
در ادامه لاچین یک تماس و یک نامه برای عضویت در این گروه دریافت میکند اما در نهایت پس از پیگیریهای چندباره فردی که قرار بود با او تماس بگیرد، اعلام کرد که علاقه چندانی به عضویت در این گروه ندارد.
استن لی در Friar’s Club با کارمین اینفانیتو، مدیر سابق دیسی دیدار میکرد
پیش از آنکه استن لی در سال ۱۹۸۱ به لس آنجلس برود، عضو Friar's Club شهر نیویورک بود که کارمین اینفانیتو، سردبیر دیسی کامیکس هم در آن عضویت داشت. کمپانی مارول در سال ۱۹۶۱ کم کم به محبویت زیادی در بین طرفداران کمیک دست پیدا کرد و به مرور زمان محبوبیتش افزایش داشت؛ تا جایی که کم کم توانست سهم خود از بازار فروش کمیک را افزایش و در نتیجه سهم دیسی از این بازار را کاهش بدهد. مثل هر تقابل تجاری، تقابل دیسی و مارول هم چیزی مثل یک جنگ بود که طرفین تلاش زیادی میکردند تا برنده آن باشند و مخاطبین بیشتری را جذب کنند.
استن لی از دوشنبه تا جمعه هر هفته، از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر در دفترش مشغول کار میشد تا بتواند مارول را بیش از پیش به موفقیت برساند و در نتیجه دیسی را شکست بدهد اما یک روز در هفته، روز صلح بود! روزی که در آن استن لی و کارمین اینفانیتو با وجود همه رقابتهای بین دیسی و مارول در Friar's Club با یکدیگر ملاقات میکردند و نوشیدنی میخوردند. در واقع این دو دوستان خیلی خوبی برای هم بودند و استن لی حتی پیش از دیسی به اینفانیتو پیشنهاد کرده بود که در مارول مشغول کار شود. جدا از این، استن لی در کل علاقه خاصی به اینفانیتو، مدیر سابق دیسی داشت.
استن لی سبک کاری منحصربهفرد خودش را داشت
استن لی در سال ۱۹۷۷ کمیک استریپ The Amazing Spider-Man را برای روزنامه نوشت و در این راستا با طراح قدیمیاش یعنی جان رومیتا همکاری کرد. بعدا طراحان دیگری هم با استن لی در این راستا همکاری کردند اما قرارداد استن لی با این روزنامه شکل ثابتی داشت و وی بابت نوشتن کمیک استریپ پول دریافت میکرد و شخصا وظیفه پرداخت پول هنرمندانش را بر عهده داشت و پول آنها را از جیب خودش میداد. اما روش استن لی برای پرداخت حقوق این هنرمندان بسیار جالب و منحصربهفرد بود؛ به طوریکه وی تقریبا هر دو هفته یک بار، پول آنها را پرداخت میکرد و در کنار چک پول، نامهای هم بابت تشکر برایشان ارسال میکرد. این نامهها معمولا شکل و فرمت جالبی داشتد و مثلا استن لی تصویری از اسپایدرمن در نامه طراحی میکرد و سپس از زبان این شخصیت از طراح موردنظرش تشکر میکرد! وی همیشه علاقه زیادی به این داشت که کارهای سادهاش مثل این هم خاص و مخصوص به خودش باشند.
استن لی تقریبا همیشه هویت و شخصیت ثابتی داشت
بهاعتقاد مکلاچین، استن لی هویت و شخصیتی ثابت داشت که در طول سالها تغییر نکرد و از آن مهمتر، رفتارهای وی در محفلهای خصوصی و عمومی تفاوتی باهم نداشتند. استن لی حتی در دهمین دهه زندگیاش هم شبیه به همان سالهای جوانی رفتار میکرد؛ در خیابان با سرعت بالایی حرکت میکرد، برای افرادی که او را میشناختند دست تکان میداد، به افرادی که از او درخواست امضا میکردند با خوشحالی امضا میداد و رفتارهای دیگرش هم همواره به این شکل و بدون تغییر بودند. وی همچنین همیشه با لحنی دوستانه صحبت میکرد و البته علاقه زیادی هم به ادبیات کلاسیک داشت و گاهی مثلا از نوشتههای شکسپیر در صحبتهایش استفاده میکرد و همواره میشد هیجان و شعف خاصی را در صحبت کردنش دید. وی در این مورد گفته بود:
من خیلی زود هیجانزده میشوم؛ چرا که زندگی خوبی دارم و همیشه شاد هستم. پس دلیلی ندارد که بخشی از این شادی را در صحبتهایم نشان ندهم و ابزار نکنم.
استن لی اعتقاد خاصی به انسانیت داشت
استن لی به رباعیات عمر خیام علاقه داشت و گاهی در صحبتهایش از آنها استفاده میکرد
استن لی اعتقادات خاص خودش را داشت و در پس اعتقادات مذهبی خاصش، عقاید مختلف موجود در جهان را بررسی و نقاط ضعف و قوت هرکدام از آنها را پیدا میکرد. اما جدا از همه اینها وی اعتقاد خاصی به انسانیت داشت؛ به طوریکه اعلام میکرد انسانها باید هر روز زمانی را برای داشتن رفتار خوب با دیگران اختصاص بدهند و بر این باور بود که قطعا اگر انسانها رفتار خوبی با دیگران داشته باشند و بدین ترتیب به شکلی خوب زندگی کنند، قطعا پاداشی در انتظار آنها خواهد بود و اتفاق خوبی برایشان رخ خواهد داد.
جالب است بدانید که استن لی به رباعیات عمر خیام هم علاقه داشت و گاهی اشاراتی به آنها میکرد. همچنین لین یوتانگ یکی دیگر از نویسندههای محبوب او بود که استن لی از نظر اعتقادی، بسیاری از نوشتههای او را قبول داشت.
استن لی علاقه زیادی به صحنههای حضورش در فیلمهای مارول داشت
استن لی علاقه زیادی به حضور در فیلمهای مارول داشت که خب البته این صحنهها با استقبال خوبی از جانب تماشاگران هم روبهرو میشدند. اما میزان علاقه استن لی به حضور در این فیلمها بهحدی بالا بود که در سال ۲۰۰۳، با مکلاچین تماس گرفت و به او گفت:
یک سوال از تو دارم؛ تو آشناهای زیادی داری که حرفایت را هم گوش میدهند. برای همین هم از تو یک درخواست دارم. فیلم هالک در دست ساخت است و انگار قرار نیست من صحنهای در آن داشته باشم. آیا میتوانی با تهیهکننده این فیلم تماس بگیری و درخواست کنی که من هم در این فیلم حضور داشته باشم؟
در واقع علاقه استن لی به حضور در فیلمها بهحدی بالا بود که پس از امتحان کردن روشهای مختلف در نهایت چنین درخواستی از لاچین کرده بود و البته که لاچین هم کار خاصی در این مورد نمیتوانست انجام بدهد.
لاچین در کل اعتقاد دارد که استن لی در کنار شخصی مثل استیون کینگ، جزو بزرگترین نویسندگان قرن بیستم در آمریکا هستند و طبیعتا درگذشت وی اتفاقی تلخ است. نظرات خود را در مورد این حقایق جالب از زندگی استن لی با زومجی بهاشتراک بگذارید.