تحلیل و موشکافی ششمین تریلر بازی Death Stranding
مردم «دیوارها» را ساختند و با زندگی در انزوا، خو گرفتند. Death Stranding یک سبک کاملا جدید از بازیهای اکشن است. اثری که در آن، هدف بازیکن چیزی نیست جز متصل (متحد) کردن شهرهایی جداگانه و جامعهای تکهتکه شده. تمامی اِلِمانهای بازی از جمله داستان و گیمپلی آن، با ایدهی کلی «اتصال» (یا به بیان دقیقتر Strand)، به یکدیگر پیوند خوردهاند. در جایگاه سم پورتر بریجز، شما برای ایجاد پل ارتباطی بین این بخشهایی مختلف [از دنیا]، تلاش خواهید کرد و در همین حین، روابطی (یا باز هم به بیان دقیقتر Strands) را با بازیکنان گوناگون از سرتاسر جهان، شکل خواهید داد. امیدوارم در طول تجربهی بازی، به درک اهمیت حقیقی سر و شکل بخشیدن به ارتباطات با دیگران برسید. حالا بروید و لطفا، از تریلر جدید Death Stranding، لذت ببرید. -
پس از پخش پنج تریلر تماشایی که تمامیشان با تمرکز روی کاتسینهای داستانی پیش میرفتند و تنها اجازهی دیدن گوشههایی از جهان اولین بازی استودیوی تازهتأسیس کوجیما پروداکشنز را به ما میدادند، برند پلیاستیشن به شکلی عجیبوغریب و غیرمنتظره، اعلامیههایی را در شبکههای اجتماعیاش قرار داد و بعد در روزی بهخصوص، پخش زندهای طولانی با محوریت Death Stranding را آغاز کرد. پخش زندهای که تقریبا پس از ۲۲ ساعت و در اواخر کار، با افزایش یافتن تعداد بینندگان، وضوح فوتیجهای در حال پخش درون آن هم افزایش مییافت. تا آنجا که ساعت دقیق تعیینشده و در عین حال اعلامنشده (!) فرا رسید و با حضور بیشتر از از صد و ده هزار تماشاگر آنلاین، تریلر جدید و تقریبا ۹ دقیقهای اثر به انتشار رسید. تریلری که از مجموع پنج تریلر قبلی به ما اطلاعات بیشتری میداد، جلوههای قابل قبولی از گیمپلی بازی در آن موجود بود و شاید از همه مهمتر، تاریخ انتشار اثر مورد بحث را نیز در مقابلمان گذاشت. تاریخ انتشاری که ثابت کرد برخلاف تصورات بسیاری از مخاطبان، صحبتهای سران سونی دربارهی سرعت بسیار بالا و چشمگیر پیشروی پروسهی ساخت Death Stranding حقیقت داشته است و با اینکه استودیوی ساخت این بازی دیرتر از زمان آغاز ساخت قسمت دوم بازی The Last of Us و Ghost of Tsushima افتتاح شد، اما بازی کوجیما بین The Big 3، زودتر از همه و در تاریخ هشتم نوامبر سال ۲۰۱۹ میلادی (جمعه، ۱۷ آبان سال جاری)، به دست مخاطبان میرسد. علاوهبر اکثر ستارهها و سازندگان اصلی Death Stranding که آنها را میشناسید، دارن جیکوبز و جسی کورتی نیز در این بازی به ترتیب بهجای نیکولاس ویندینگ رفن و گییرمو دل تورو، مراحل صداگذاری و موشنکپچرینگ شخصیتهای هارتمن و ددمن را به سرانجام رساندهاند. همچنین کایل کوپر طراح فونت نوشتاری بازی و یوجی شینکاوای دوستداشتنی نیز طراح هنری تمامی سازهها و ظاهر کاراکترهای حاضر در Death Stranding است.
پیش از آن که همهی اینها را کنار بگذاریم و وارد پروسهی موشکافی تریلر شویم، باید بدانید که نسخهی ژاپنیزبان تریلر مورد بحث، تقریبا ۲۰ ثانیه فوتیج بیشتر را نسبت به داشتههای نسخهی اصلی که اکثرمان تماشا کردهایم، دربرمیگیرد. از طرفی برای بردن حداکثر لذت ممکن از تئوریپردازی دربارهی بازی، بهتر است همین حالا نسخهی کامل تریلر جدید را بهصورت کامل با زیرنویس فارسی اختصاصی، در کانال یوتیوب زومجی بازبینی کنید و سپس، ادامهی مطلب را بخوانید. راستی برای راحتی بیشتر شما، فوتیجهای حذفشده از نسخهی انگلیسیزبان و موجود در نسخهی ژاپنی هم در انتهای ویدیو قرار گرفتهاند تا با تماشای همین یک مورد، همهی کارهایتان راه بیافتند.
تماشای نسخهی کامل تریلر ششم بازی Death Stranding در یوتیوب با زیرنویس فارسی
دانشمند غمگین، مادر ارواح، انسانهای عروسکی و نوزادهای هوشمند
نوزادهای عروسکمانند، احتمالا BBهایی هستند که هرگز روحی گرفتهشده از جهان مردگان قدم به جسمشان نگذاشته است
تریلر ششم Death Stranding، با سکانس گفتوگوی کلیف (مدس میکلسن) با BB (بریج بیبی؛ یکی از نوزادهای ساختهشده توسط شرکت Bridges) آغاز میشود و با سکانسی مشابه به پایان میرسد. در هر دوی این سکانسها و مخصوصا سکانس پایانی، کلیف هیچ شباهتی به آن فرماندهی ترسناکی که چهار اسکلت را فرماندهی میکند و از دل مایع سیاه خودش را بیرون میکشد، ندارد. او در این دو سکانس، بهمعنی واقعی کلمه شبیه به یک دانشمند است. دانشمندی که احتمالا از مدتها قبل در خدمت Bridges درآمده است و وظیفهی طراحی این نوزادها را برعهده دارد. او نخستین نسخه از BBها را میسازد و احتمالا شرکت Bridges با استفاده از کار او، موفق به آفرینش تعداد بیشماری از این بچهها میشود. طرز حرف زدن کلیف با BB هم بهگونهای است که انگار دارد فرزندش را مورد خطاب قرار میدهد. او دقیقا به مانند یک پدر، BB را صدا میزند و وعدهی رسیدن به آیندهای بینظیر را در ذهنش میکارد. او به BB میگوید که روزی تمام دنیا زیر پاهای وی خواهد بود و این کودک، حتی میتواند به ماه سفر کند. اگر نخستین ویدیوی منتشرشده از استودیوی کوجیما پروداکشنز را دیده باشید، به یاد دارید که آنجا ما شاهد سفر لودنس (نماد این استودیو که با وجود تاکیدهای بیپایان کوجیما مبنی بر عدم ارتباط او به Death Stranding، ما طرفداران شکی در مرتبط بودنش با داستانگویی بازی نداریم) به ماه بودیم. در همین حین، اگر موشکافیها و تحلیلهای پیشین زومجی از تریلرهای بازی را خوانده باشید، میدانید که در بازی جدید کوجیما، ما قطعا با برداشتهایی از مفهوم «ابرانسان» که اصلیترین تعاریفش از روی کتاب «چنین گفت زرتشت» (Thus Spoke Zarathustra) فریدریش نیچه برداشته شدهاند، سر و کار خواهیم داشت.
از آنجایی که قرار نیست مقالهی پیشرویتان به تکرار مکررات بپردازد، همینقدر بدانید که «ابرانسان» همانگونه که از اسمش پیدا است، به بیان عامیانه، نتیجهی از راه رسیدن مرحلهی بعدی تکامل روحی و جسمی انسان خواهد بود. طوری که ابرانسانها دربرابر انسانها، همچون انسانها دربرابر حیوانات (یا در دنیای سرگرمیهای عامه، همچون اعضای گروه X-Men در مقابل دیگر انسانها) به نظر میرسند و دنیا را به آسانی، تصاحب خواهند کرد. حالا اینطور که پیدا است، هدف اصلی پروژهی شکستخوردهی کلیف هم آفرینش ابرانسانها بوده است. او با ساخت BB، میخواهد پدر معنوی باشکوهترین نسل از موجودات شود و حتی تا مرحلهی آفرینش این نوزاد تا لحظهی نفس کشیدن و زندگی کردنش در دستگاه، جلو میرود. به همین خاطر است که در سکانس پایانی تریلر، او با چهرهای عصبی به BB مینگرد و میگوید «بهزودی اصل قضیه را نشانت خواهم داد». انگار او هنوز راهی برای کامل کردن این جنس از حیات و نگه داشتن BB در دنیا پیدا نکرده است و نمیتواند به این موجود حاضر درون دستگاه، حیاتی دائمی ببخشد.
این یعنی مثل بسیاری از تلاشهای دانشمندان در دنیای واقعی خودمان، برای کلیف هم سختتر از آفرینش حیات، حفظ و نگه داشتن آن است و او Bridge Babyهایی را میسازد که پس از چند روز میمیرند؛ البته نه بهصورت کامل. آنها پس از پایان یافتن دوران کوتاه حیاتشان، به موجوداتی خشک و جنازهمانند تبدیل میشوند که خط اتصال کوچکی به دنیای زندگان دارند. مثل آدمی که سالها در کُما فرو رفته است و صرفا زنده است و هیچ جلوهی خاصی از حیات را به نمایش نمیگذارد. در این مرحله، کودکانِ جدید و بدون روح دنیای Death Stranding، دقیقا همانگونه که در تریلر دوم بازی دیدیم و دربارهاش صحبت کردیم، بیشباهت به عروسکها نیستند. موجوداتی که کلیف برای نگه داشتنشان در این دنیا، آنقدر پایش را از حد فراتر میگذارد که همانطور که در ثانیههای آغازین تریلر ششم میبینید، دنیایش تاریک و صورتش خونآلود میشود. به بیان بهتر، ما شاید ندانیم خالق BBها یعنی کلیف برای زنده نگه داشتن آنها و رساندنشان به زندگی اصلی مرتکب چه خطاهایی شده است، ولی میدانیم غم بیپایان او برای از دست رفتن پروژهاش، منجر به ارتباط گرفتن او با جهان مردگان میشود. چرا؟ چون این بچهها برای دوام آوردن و زنده ماندن به معنای واقعی کلمه، نمیتوانند به جسم خود اکتقا کنند و روح (یا همچین چیزی) میخواهند. تنها منبع کلیف برای یافتن چنین موردی هم جهان مردگان خواهد بود. جایی که ارواحی بیشمار در آن حضور دارند که میشود برخلاف یا مطابق میل باطنیشان، به آنها مجددا جسمی انسانی اهدا کرد. این وسط، مشخص نیست که آیا کارهای کلیف برای آفرینش این ابرانسان منجر به شکلگیری آخرالزمان ترسناک دنیای آفریدهشده توسط کوجیما میشود یا مردگان پیشتر از همهی وقایع مورد اشاره، در دنیای زندگان گیر افتادهاند و این دانشمند مجنون، صرفا میخواهد از فرصت بیرون کشیدهشده از حضور تهدیدآمیز موجودات سیاهرنگ در دنیای خود، بهترین بهره را ببرد؟ اما یک مورد قطعی به نظر میرسد و آن هم شکست خوردن او در انجام کار مد نظرش است. چرا که این کار نهتنها BBها را از تبدیل شدن به آن عروسکهای بیجان نجات نمیدهد، بلکه خود کلیف را هم مابین زندگان و مردهها گیر میاندازد.
در تریلر ششم Death Stranding، جملات زیادی روی صفحه ظاهر میشوند که غالبشان میخواهند دستهای از انسانها را توصیف کنند. به همین خاطر، برخی از کلیدیترین جزئیات مرتبط با شخصیت کلیف هم در دل دو جملهای جای میگیرند که پیش از پخش کاتسینهایی تماما با محوریت او، روی صفحه نقش بستهاند. او در تریلر مورد بحث، با جملات «آنهایی که نمیتوانند اتصالشان (بخوانید اتصالشان به جهان مردگان) را قطع کنند» و «آنهایی که برای حفظ اتصالشان (بخوانید اتصالشان به جهان زندهها) تقلا میکنند»، معرفی میشود. چرا که اعمالش وی را به شکلی عمیق و شاید غیر قابل خنثیسازی، به دنیای مردگان گره زدهاند و از طرفی او همیشه تلاش میکند هر طور که هست، به خاطر هدفی شخصی که ما هنوز هیچ اطلاعی از ماهیت آن نداریم، در دنیای زندهها باقی بماند.
کلیف نه عضو گروه ماسکطلاییها، نه Bridges و نه شرکت Ceravic است و واضحترین نکته دربارهاش چیزی نیست جز همین که مستقل از همگان، اهدافی شخصی را دنبال میکند
اگر به یاد داشته باشید، یکی از مهمترین تئوریهای مطرحشده پس از انتشار تریلر دوم بازی آن بود که کلیف دائما سلامتی خودش را با نابود ساختن بچههای عروسکمانند، افزایش میبخشد. در حقیقت او آنها را دانه به دانه نابود میکند تا سیاهیهای روی بدنش کمتر شوند و ارتباط بیشتری با دنیای زندهها بگیرد. او در این تریلر هم خودش را بین شبکهای از این نوزادهای عروسکی (BBهای بیروح که اندک جلوهای از زندگی در دنیای انسانها را دارند) انداخته است و انگار دارد در همین حالت، بهبود پیدا میکند. او دیگر متعلق به این دنیا نیست و فقط با گرفتن انرژی و اندک حیات حاضر در وجود بچهها (عروسکها)، فرصت بیشتری برای ماندن در آن را به چنگ میآورد. مثلا در تریلر دوم، در ابتدا صورت او پوشیدهشده از مایع سیاهرنگ است ولی بعد از رسیدن یکی از این نوزادهای عروسکی به وی، در کسری از ثانیه همهی سیاهیهای روی بدنش پاک میشوند. بهگونهای که میکلسن نگاهی سرشار از لذت را تحویل دوربین میدهد و ثابت میکند که حالا وضع بهتری در دنیای زندهها دارد. جالبتر آن که نوزاد عروسکی که تا پیش از آن پلکهایی عصبی میزد و زنده بودن کمرنگش را به نمایش میگذاشت، پس از این اتفاق، بهصورت کامل ثابت میشود و مشخصا جان میدهد. پس مطابق این تئوریها، کلیف در ابتدا خالق BBها بوده است، سپس در حین تلاش برای روح بخشیدن به آنها شکست میخورد و اصل وجودیتش را به دنیای مردگان پیوند میزند و حالا هم برای ماندن زورکی در دنیای زندهها، چهار سرباز اسکلتی را کنترل میکند و تمام حیات BBهایی را که هرگز روح پیدا نکردهاند و فرمی عروسکمانند و کماهمیت از زندگی را یدک میکشند، مال خود میکند. این وسط، دو مسئلهی «کسب انرژیهای خاص همچون قدرت زندگی» و «ارتباط مایع سیاه به پیوند با جهان مردگان»، مواردی هستند که یقینا در پاراگرافهای پیشین توضیح درستوحسابیشان را پیدا نکردهاید و جایی در ادامه بهصورت غیرمستقیم، مفصلتر به آنها میپردازم.
حالا کلیف و نوزادهای بیروح را بگذارید کنار تا برسیم به BBهای عادی و مادر غیرمستقیمشان یعنی ماما! کاراکتری با نقشآفرینی مارگارت کوالی (یکی از بازیگران فیلم جدید کوئنتین تارانتینو با نام Once Upon a Time In Hollywood) که در این تریلر برای اولینبار معرفی میشود و باتوجهبه یکی از کوتاهترین سکانسهای آن، توانایی برقراری ارتباطات دوستانه با دنیای مردهها را دارد. او در پوستر رسمی این شخصیت و یکی از سکانسهای تریلر، مشغول علامت دادن به یک موجود سیاه تقریبا نامرئی و تحویل گرفتن نوزادی از همین جنس از او میشود. در حقیقت به نظر میرسد مطابق عکس بالا، او در جایی از داستان بازی درون یک غار، ماجراهایی وحشتناک را تجربه میکند و اینچنین نحوهی ارتباط گرفتن با مردهها و مخصوصا تحویل گرفتن نوزادهایی از جنس موجودات دنیایشان را میآموزد. البته این نوزادها، جسمی ندارند و ماما با یکی کردن هویت روحمانند آنها و جسم BBها، Bridge babyها را تبدیل به موجوداتی میکند که کلیف کموبیش، آرزویش را داشت؛ نوزادهایی هوشمند که شاید هنوز راهی برای بزرگ کردنشان پیدا نشده باشد اما از همین حالا هم بیشباهت به آن تصور مخاطب عام از مفهوم «ابرانسان» نیستند. زیرا در عین نوزاد بودن، تواناییهای زیادی دارند و به شکلی هوشمندانه با زبان بدن، با انسانهای عادی ارتباط برقرار میکنند. حالا میشود فهمید که BBها چهطور قابلیت تشخیص محل حضور موجودات سیاهرنگ و شاید متعلق به جهان مردگان را به همراهانشان میبخشند. چون روح آنها، به جهانی یکسان با جهان آن موجودات، تعلق دارد.
با همهی اینها، به نظر میآید که فشارهای آمده بر BBهای روحدار، باعث میشود که آنها از حیات بینقصشان فاصله بگیرند. چون اگر دقت کنید، سم در تصویر بالا که احتمالا نشاندهندهی یکی از عناصر مهم در گیمپلی بازی است، مشغول انجام ریکاوری روی BB خودش است. از قضا روی دستگاه و بالاتر از محل نمایش درصد پیشرفت پروسه، عبارت Synchronizing (همسانسازی یا همزمانسازی) به چشم میخورد. موردی که نشان میدهد بعید نیست با استفادهی زیاد از BBها در طول گیمپلی، شما سبب پسزده شدن روح متعلق به دنیای دیگر آنها توسط جسم متعلق به این دنیایشان میشوید و برای برطرف کردن مشکل گفتهشده، باید مجددا هماهنگی لازم را بین این دو برقرار کنید.
انگار با پشت سر گذاشتن پروسهی مورد بحث، شما BBها را در نقاط مختلفی از نقشهی بازی شارژ میکنید تا مجددا در یک موقعیت خطرناک دیگر، توانایی بهره بردن از بصیرتشان نسبت به محل حضور مردگان را داشته باشید. شرکت Bridges که اکنون وظیفهی کنترل کل آمریکا را برعهده دارد، برای بهره بردن از قدرت BBها که احتمالا همسان نبودن مطلق جسم و روحشان جلوی رشد آنها و فراتر رفتنشان از زندگی نوزادی را میگیرد، دستگاههایی را ساخته است که روی شانهی انسان نصب و همانطور که در موشکافی تریلر چهارم متوجه شده بودیم، توسط همین نوزادهای هوشمند کنترل میشوند. البته باتوجهبه سکانسی از تریلر ششم که در آن BB سم چهرهای متمرکز به خود گرفته است و دستگاه روی شانهی او جلوی رسیدن گلولههای مردی با ماسک طلایی به بدن وی را میگیرد، میشود حدس زد که هم بهبود یافتن و عمیقتر شدن رابطهی شما با یک BB خاص و هم آپگریدهایی که روی دستگاه روی شانهی سم اعمال میکنید، در میزان کارآمدی این ترکیب در گیمپلی، تأثیرگذار هستند. هرچند یک تئوری جالب نیز وجود دارد که میگوید کلیف بهعنوان خالق BBها و کسی که اکنون برای زنده ماندن وابسته به تغذیه از حیات آنها است، همیشه میتواند این موجودات را پیدا کند. پس بازیکن از جایی از بازی که او هم وارد قصه میشود، احتمالا با روشن کردن دستگاه BB، قدم به درون یک بازی یک سر برد و یک سر باخت میگذارد. چون با روشن کردن دستگاه، از یک طرف میتواند از بصیرت و تواناییهای تدافعی BB بهره ببرد و از طرف دیگر، امکان گرفتار شدن به حملهای از سوی کلیف و سربازان اسکلتیاش را برای خود، افزایش میبخشد. ولی اگر هنوز هم نسبت به ارتباط داشتن BBهای سالم با دنیای مردگان شک دارید، خود سم پورتر بریجز در این تریلر دیالوگی را تحویلتان میدهد که با شنیدنش، باید شکوشبههتان را فراموش کنید. چرا که او خطاب به شخصی نامعلوم میگوید اتصال به BBها، هممعنی با اتصال به آنطرف (بخوانید آن دنیا) است.
اشکهای طبیعی، اشکهای سیاه و آنهایی که خون میگریند
کلیف، ددمن (مرد مرده) و دایهاردمن (مرد جانسخت)، سه نفری هستند که در طول دقایق تریلر ششم، هیچ اشکی از چشمانشان جاری نمیشود
تریلر چهارم Death Stranding به همگان نشان داد که اشکهای حجم قابل توجهی از کاراکترهای اصلی داستان در این بازی، برآمده از واکنش آنها نسبت به افزایش چگالی کایرالیوم است. کایرالیوم را هم بدون توضیحات اضافه، باید چیزی شبیه به یک عنصر جدید در نظر بگیرید که سبب ارتباط پیدا کردن جهان زندگان و موجودات سیاهرنگ (BTها) در دنیای بازی شده است. آنچه که مشخص به نظر میآید این است که انسانهایی بهخصوص یا به بیان دقیقتر اکثر آدمهایی که Bridges استخدامشان میکند، واکنشهای بدنی خاصی نسبت به حضور موجودات سیاهرنگ دارند. بهگونهای که در یکی از بهترین بخشهای تریلر ششم که به معرفی نُه کاراکتر با بازیگرهایشان مربوط است، به ترتیب سم با نقشآفرینی و صداگذاری معرکهی نورمن ریداس، فرجیل با نقشآفرینی لیا سیدو (بازیگر برندهی جایزهی نخل جشنوارهی کن)، ماما با نقشآفرینی مارگارت کوالی و هارتمن با حضور افتخاری نیکلاس ویندینگ رفن (کارگردان فیلمهایی چون Drive و The Neon Demon)، چهار کاراکتری هستند که با چشمهایی اشکآلود، حضور به هم میرسانند. هیگز با بازی تروی بیکر اما اشکهای سیاه دارد و کلیف با نقشآفرینی مدس میکلسن، ددمن (مرد مرده) با حضور اختصاری گیرمو دلتورو (کارگردان فیلمهایی همچون Pan's Labyrinth و The Shape of Water) و دایهاردمن (مرد جانسخت) با نقشآفرینی تامی ارل جنکینز هم سه نفری هستند که به دلایلی قابل توضیح، هیچ اشکی از چشمانشان جاری نمیشود. در آخر هم نسخهی جوان املی با بازی لیندسی واگنر را داریم که بهجای اشک، چشمانش با خون، صورتش را تَر میکنند.
آدمهایی با اشکهای طبیعی، انسانهایی زنده با قدرت تشخیص حضور BTها هستند. افرادی که وقتی باران تایمفال شروع به باریدن میکند و موجودات سیاهرنگ از راه میرسند و چگالی کایرالیوم در محیط افزایش مییابد، چشمانشان خیس میشود. البته همانطور که در تریلر چهارم دیدیم، قدرت آنها با یکدیگر برابر نیست و برخی افراد، قویتر از برخی آدمهای دیگر، این دشمنان ناشناخته را احساس میکنند. طوری که سم بدون استفاده از BBها، فقط متوجه حضور BTها (موجودات سیاهرنگ؛ Beached Thingها یا موجوداتی به گلنشسته در دنیای ما؟) و نه محل حضور آنها میشود و در عین حال، فرجیل (لیا سیدو) توانایی دیدنشان با چشم غیرمسلح را دارد. از طرفی به نظر میرسد که این اشکها واکنشهای خشکوخالی نیستند و شامل انرژی و قدرت خاصی هم میشوند. چون هیگز (تروی بیکر) در یکی از صحنههای تریلر، شرایط بارش باران تایمفال را فراهم میآورد تا یکی از همین اشکها از چشمان لیا سیدو (فرجیل) جاری شود و او بتواند با لیسیدن اشک، آن را ببلعد.
آنهایی که از چشمانشان اشکی جاری نیست، قطعا زنده نیستند. به بیان بهتر آدمهای زنده، کم یا زیاد نسبت به BTها واکنشی مشخص دارند و نمیتوانند بدون تر شدن چشمانشان، در نزدیکی تایمفال یا این موجودات سیاه، قرار بگیرند. کوجیما هم با چینش این نُه تصویر درکنار یکدیگر موقع معرفی کاراکترها، میخواهد به ما بفهماند که هرکدامشان در کدامین گروه، طبقهبندی میشوند. کلیف که همانطور که پیشتر توضیح دادم، اکنون بیشتر از جهان زندهها به جهان مردگان تعلق دارد و طبیعی است که اشکی از صورتش جاری نشود. ددمن (دلتورو) در بالای سرش جای بخیهی بزرگی دارد که انگار خبر از انجام جراحی دیوانهواری روی مغز او در سالهای دور میدهد. جراحیای که شاید انسانیتش و جلوههای اصلی حیات او را از وی گرفته باشد تا مرد مرده، تبدیل به رئیس مناسبتری برای مدیریت بخشهایی کلیدی از Bridges بشود. دایهاردمن نیز بهعنوان فرماندهی سم، مخصوصا با ماسکِ خاصش که روی آن عبارت «لودنس» درکنار مشتی کد و عدد به چشم میخورد، بیشتر از یک انسان، شبیه یک ماشین یا موجودی طراحیشده همچون مامور 47 از از دنیای بازیهای Hitman است که نباید به او بهعنوان یک انسان عادی نگاه کرد.
مطابق تمامی نشانهها، «طلا» تنها عنصر در دنیای بازی است که قدرتی بالاتر از «کایرالیوم» (مادهی شکلدهنده به مایع سیاه و مورد نیاز BTها) دارد
در همین بین، به هیگز میرسیم که بهجای ابرو، نوشتهای را در بالای چشمانش تتو کرده است که دو حرف آخرش، عبارت Au (نماد عنصر «طلا» در جدول تناوبی) را به نمایش میگذارند. مطابق آنچه که ما فهمیدهایم، هیگز رهبری گروهی از آدمها را برعهده دارد که لباسهایشان را با الهام از فراعنهی مصر باستان طراحی میکنند، تروریست هستند و ابایی از انجام هیچگونه کار خلافی ندارند. آنها شهر مهمی به نام Edge Knot City را تحت کنترل خود درآوردهاند و از UCA (شهرهای متحدهی آمریکا؛ نام جدید کشور و دولت که به خاطر نابودی حجم قابل توجهی از ایالتها و فقط و فقط به جا ماندن شهرهایی بهخصوص از کل آمریکا، انتخاب شده است) میخواهند کاری به آنها نداشته باشد. طوری که انگار Edge Knot City اکنون حکومت مستقل خودش را دارد و به شکلی تجزیهطلبانه، همهی اُمورش را بهعنوان کشوری مستقل جلو میبرد. همانگونه که در دنیای The Walking Dead، آدمهایی با نام نجواکنندگان هستند که خودشان را مطلقا شبیه زامبیها میکنند و جنس زندگیشان را با تهدید آخرالزمانی پیشآمده تطبیق میدهند، انگار اینجا هم ماسکطلاییها خودشان را بهنوعی به دنیای مردگان مرتبط کردهاند و از تمامی شرایط به وجود آمده، برای رسیدن به اهدافشان بهره میبرند. آنها خودشان را Homo Demons صدا میزنند و با آدمکشی، سبب ایجاد چالههای عظیم (Craterهای) بیشتری میشوند. چالههایی که ارتباط بین جهان مردگان با زندهها و ارتباط بین BTها و دنیای ما را عمیقتر از قبل میکنند و یکی از وظایف سم و سازمان Bridges، جلوگیری از گسترش آنها است.
اگر بخشی از گیمپلی بازی که گیر افتادن سم در دل جنگل را نشان میدهد با دقت بنگرید، متوجه میشوید که او پس از گیر افتادن به دست BTها، به سمتی کشیده میشود تا احتمالا به نقطهی خروجی اصلی از این دنیا برسد. این نقاط خروجی که پرشده از مایعهای سیاه هستند و حکم دریچههای مستقیم این جهان و آن جهان را دارند، Crater نامیده میشوند. این Craterها هم همانطور که در انتهای تریلر سوم Death Stranding دیدهایم، اصولا با رخ دادن یک Void Out (انفجاری لحظهای و بسیار بزرگ که مثلا توسط موجود عظیمالجثهی حاضر در سومین نمایش بازی ایجاد شد) خلق میشوند. اما هومو دیمنها به فرماندهی هیگز، آنقدر ارتباطاتشان با جهان مردگان را گسترش دادهاند که تقریبا همهی کارهای این موجودات را بدون نیاز به خود آنها (!)، انجام میدهند.
در مرکز Dreamcatcher سم، قسمت کوچکی از دستبند فرجیل و روی ماسکها و تمامی لوازم اعضای گروه Homo Demons، میشود تکههای کوچک و بزرگی از فلز طلا را دید
مثلا در همین تریلر، او دستش را به سمت بالا میگیرد و با یک شلیک الکتریکی، شرایط بارش باران تایمفال را فراهم میآورد. یا مثلا در تریلر سوم، او کسی است که از راه میرسد و BTها را به سمت سم و همراهانش میفرستد؛ باز هم در جایگاه مثال، میشود به نجواکنندگان در The Walking Dead اشاره کرد که به اشکالی غیرمستقیم، گلههایی بزرگ از زامبیها را به سمت دشمنانشان میفرستند و اینچنین، تکتک آنها را از بین میبرند. از قضا باتوجهبهگفتههای یکی از شخصیتهای بازی در تریلر ششم، هومو دیمنها حتی توانایی ساخت Void Outهای مصنوعی و خلق Crater را دارند و به همین خاطر، شدیدا خطرناک به نظر میرسند. چرا که به وجود آمدن Craterهای بیشتر، هممعنی با باز شدن دریچههایی بزرگتر از دنیای ما به سمت دنیای BTها است. موجوداتی شاید آمده از کهکشانهای دور یا متعلق به جهانی موازی که برخورد دنیای ما با دنیایشان، هم «مرگ» را در جهانمان گیر انداخت (یکی از ترجمههای Death Stranding، «گیر افتادن مرگ» است) و هم سبب شد انسانها به سمت تجربهی انقراضی عظیم، پیش بروند.
فراموشتان که نشده است؟ در تریلر پنجم بازی، ما هیگز را در حالتی میبینیم که جاذبه را به سان همین هیولاهای بیشاخودم برعکس میکند، کایرالیوم را در محیط افزایش میدهد و بعد از احاطه شدن توسط مایع سیاه، یک باس بزرگ و صورتطلایی را از اعماق آن بیرون میکشد. همانگونه که از اشارهام به Au (علامت عنصر طلا در جدول تناوبی) و همهی این توضیحات طلامحور (!) پیدا است، رابطهای جدی بین طلا و BTها وجود دارد که فقط میتوان اشاراتی کلی به اطلاعاتمان دربارهاش کرد. اما در اصل صحت وجود این ارتباط، شکی نیست. چرا که حتی در لحظات کشیده شدن سم توسط BTها در جنگل لابهلای ثانیههای همین تریلر ششم نیز در انتهای کار، موجودی سیاهرنگ از دل سیاهیها بیرون میآید که با دقت بسیار زیاد، میشود فهمید چهرهاش از طلا پوشیده شده است. ولی فعلا با دانستن همین موارد، احتمالا متوجه شدهاید که چرا هیگز بهعنوان یک انسان، با ریزش تایمفال و افزایش چگالی کایرالیوم، اشک از چشمانش جاری میشود و چرا این اشکها نه طبیعی، که سیاهرنگ هستند؛ او موجودی زنده است که بیش از حد با جهان دیگر ارتباط دارد. دقیقا برعکس کلیف که موجود مردهای است که ارتباط سفتوسختی با دنیای زندهها پیدا کرده است و برای همین اصلا از چشمانش اشکی جاری نمیشود.
اگر با کمی دقت بیشتر به بالای چشم راست هیگز نگاه کنیم، در آن نقطه از صورت وی بهجای ابرو، با خالکوبی سیاهرنگی از عبارت Au (نماد «طلا» در جدول تناوبی) مواجه میشویم
یکی از مهمترین نکاتی که همیشه باید دربارهی تریلرهای ساختهشده توسط کوجیما به یاد داشته باشیم آن است که در این نمایشها، به هیچ عنوان قطعیتی در رعایت ترتیب پخش دیالوگها یا شنیده شدن آنها در فرمی مستقیما مرتبط با تصاویر در حال اجرا، وجود ندارد. به همین خاطر ممکن است بسیاری از فرضیات ما هنگام تئوریپردازی، مطلقا نادرست باشند و ما را به جوابهای غلط برسانند. اما برای من، اینطور به نظر میرسد که آخرالزمان دنیای Death Stranding، حاصل اتفاقی ناگهانی نیست و آرامآرام، این جهان را نابود کرده است. یعنی رشتههای سیاه، رشتههای سفید، Craterها، مایع سیاهرنگ، گروههای تروریستی و سودجو، آدمهای تجزیهطلب و انواعواقسام بلاهای دیگر، در طول زمان بر سر کل دنیا و علیالخصوص ایالات متحدهی آمریکا نازل شدهاند. طوری که شاید رئیس جمهور کشور یعنی زنی پیر به اسم املی که به دلایلی کاخ سفید را تبدیل به مقر اصلی سازمان Bridges کرده است، در زمان بحران از دنیا برود، اما وضعیت دنیا در زمان مرگ او، ابدا به بدی چیزی نبود که سم در روزمرههای فعلیاش با آن روبهرو میشود.
سم به احتمال خیلی زیاد و باتوجهبه تصویر دیدهشده در تریلرهای چهارم و ششم، پسر سرکش املی است که نمیخواهد از دستورها مادرش تبعیت کند و به خاطر برخی رخدادها، پس از مرگ وی یک زندگی سخت و کارگرمانند را در پیش میگیرد. البته این وسط، تئوریهایی هم وجود دارند که موقع تحلیل تریلر چهارم دربارهشان صحبت کردیم و مطابق آنها، سم پورتر بریجز، صرفا کلونِ پسر رئیس جمهور سابق است. کلونی که توسط بازیکنان شخصیسازی میشود، خیلی از خاطرات سم اصلی را به یاد نمیآورد و به همین خاطر بعد از رویارویی با نسخهی جوانتر مادر سم در انتهای تریلر چهارم، او را نمیشناسد.
در بخشهای گستردهای از اقتصاد تاریخ معاصر و دنیای امروز، طلا و نفت (بخوانید تمامی سوختهای فسیلی) اصلیترین پایههای شکلگیری ابرثروتها هستند و شاید تقابل مایع سیاه با طلا در Death Stranding، استعارهای از همین موضوع باشد
حتی یک تئوری میگوید که باتوجهبه صلیب طلاییرنگ حاضر روی شکم کلیف در تریلر ششم، صلیبهای حاضر روی همان نقطه از بدن BBهای بیروح و جای زخم صلیبمانند دیدهشده روی بدن سم پورتر بریجز در تریلر اول Death Stranding، سم همان BB بهخصوصی است که کلیف در اول و آخر تریلر ششم، به گفتوگو با وی میپردازد. موجودی که کلیف وجودش را با کمک DNA سم اصلی (فرزند سرکش رئیس جمهور املی) خلق کرده است و در هنگام تلاش برای روح بخشیدن به وی، به سان تعاریف کتب مقدس از خلقت انسان توسط خدا، بخش اصلی روحش را در وجود وی میگذارد و به همین خاطر، خودش به دنیای مردگان پیوند میخورد. حتی از آنجایی که ما در تریلر چهارم بازی شاهد حضور سم در محیطهایی که برخی طرفداران آنها را سطوح کرهی ماه و سیارهی مریخ میدانستند بودیم، اگر سم همان BB اصلی ساختهشده توسط کلیف باشد، پس وی همانگونه که پدر معنویاش به او قول داد، موفق شده است روی ماه قدم بگذارد.
البته راستش را بخواهید، تئوریهای بیانشده در پاراگراف قبلی، کمترین سندیت ممکن را دارند. چرا که این جنس از حدسها نه بر پایهی کنار هم چیدن نشانههای گوناگون که بیشتر براساس داستاننویسی ذهنی و احساسی طرفداران خلق میشوند. پس اجازه بدهید بیش از این دربارهشان صحبت نکنیم و مخصوصا از آن نگوییم که برخی طرفداران، چه فرضیاتی راجع به رابطه و نحوهی آشنایی کلیف و سم در دنیای عادی را در ذهنشان پرورش دادهاند.
با این اوصاف، درنهایت برای رسیدن به مابقی نوشتهها، باید سه مورد را به یاد داشته باشید؛ سم، فرزند رئیس جمهور املی بود و ممکن است نسخهای که ما امروز از وی میبینیم، یک کلون باشد. رئیس جمهور املی برنامهای برای بناسازی دوبارهی کشور به کمک Bridges داشت و حتی برای انجام این کار به نقاطی عجیب در غرب پا گذاشت و شاید همین باعث شد که یک روز با یک مریضی خاص، از پا دربیاید. سومین و مهمترین نکته هم آن که دنیای امروزِ ساکنان جهان بازی، در بخشی از قصه بالاخره آنچنان به وضعیتی اسفناک میرسد که سران Bridges فکر میکنند تنها راه نجاتشان، ارتباط گرفتن دوباره با املی و استفاده از نقشهها و تفکرات و برنامهریزیهای او بهصورت دقیق، برای نجات بشریت است.
حالا پیش از آن که خون گریه کردنهای املی در ساحل بیرنگ را بفهمیم و اینچنین به درک کاملی از ماهیت تمامی اشکهای ریختهشده در تریلر ششم برسیم، باید اطلاعات قدیمی و جدیدمان را کنار هم بگذاریم و جزئیات چگونگی کارکردِ «مرگ» درون جهان Death Stranding را موشکافی کنیم.
طلا در مقابل کایرالیوم قدرت بالایی دارد و گویا پروتاگونیستها از مقدار کمی از آن برای حفاظت از خودشان دربرابر BTها و ماسکطلاییها از مقدار زیادی از آن برای کنترل BTها بهره میبرند
برزخ، بازگشت اجباری و دستبندی برای زندانی شدن در جهان
مخاطبان بازی جدید کوجیما، شاید هنوز هیچگونه اطلاعات قطعی و خالی از شک و شبههای دربارهی منشا شکلگیری و نحوهی پیش آمدن اتفاقات حاضر در دنیای DS نداشته باشند، اما از اصل اتفاقات، کموبیش مطلع هستند. ما میدانیم که دنیای Death Stranding، احتمالا بهنوعی با یک جهان موازی برخورد داشته است. همانطور که مثلا جهان سری بازیهای «ویچر» (The Witcher) با دنیای هیولاها برخوردی موقتی داشت و اینگونه موجودات ترسناک مورد بحث، قدم به دنیای انسانی آن گذاشتند. در نتیجه اینجا هم برخی از موجودات حاضر در جهان دیگر (آنطرف یا Other Side)، حضوری نصفهونیمه اما خطرناک در دنیای سم پورتر بریجز دارند و از طرفی پروسهی مرگ را هم مختل کردهاند. طوری که انسانها پس از مرگ، خود را گرفتارشده در برزخ انتظار درون ساحل اقیانوسی عظیم میبینند که احتمالا ساحل همان اقیانوسی است که سم هر بار پس از مرگ، واردش میشود. انسانها در صورت مردن در این جهان، به جهان مردگان نمیروند و در ساحل نامبرده، گیر میافتند. در همین حین اما سازمان Bridges، ساز و کاری برای کارکنانش ترتیب داده است که به خاطر آن، این افراد دستبندی به دست میکنند و اینچنین حتی پس از مرگ و افتادن به درون اقیانوس مورد بحث، میتوانند در قالب روحشان جابهجا شوند و خود را به جسمشان برسانند و به زندگی بازگردند. کوجیما میگوید در دنیای Death Stranding، برخلاف اکثر بازیها، خبری از مرگ و رسیدن به صفحهی Game Over نیست و شما بعد از مردن، بازی را در حالت اولشخص و درون اقیانوس پیش میبرید تا به جسمتان برسید و به دنیا بازگردید. البته نقش بستن جای یک دست روی بدن سم پس از هر بار مردن و از دست دادن بسیاری از لوازم همراهتان پس از هر شکست، سبب میشود تا مرگ آنقدرها هم در دنیای بازی، بیهزینه نباشد. اما در هر حالت شما با دستبندهایی که به دست دارید، بهنوعی به جهان زندهها پیوند خوردهاید. طوری که پس از مرگ و افتادن به درون اقیانوس، بهجای کشیده شدن به سمت ساحل (که مابقی مردم مردهی عادی در آن حضور دارند)، جسمتان را مییابید و به زندگی بازمیگردید.
باتوجهبه اهمیت تصویرسازی از تار عنکبوت در تریلرها و پوسترهای Death Stranding، برخی افراد حضور کلیف در مرکز یک تار عنکبوت در ششمین تریلر بازی را هممعنی با معرفی او بهعنوان آنتاگونیست نهایی ساختهی جدید کوجیما در نظر میگیرند
حتی در نقطهای از تریلر ششم، میشود هارتمن را در حال کشیده شدن روی زمین و دور شدن از مردم ایستاده درکنار ساحل دید. او در این لحظات، انگار تا آستانهی باز کردن دستبندش پیش رفته است که ناگهان توسط Bridges، بدون میل باطنی به دنیای زندهها بازمیگردد. در یکی دیگر از لحظات تریلر ششم هم سم را در فرمی آبیرنگ و حالتی میبینیم که برای اولینبار بیرون از پایگاههای Bridges است و دستبندی به دست ندارد. عدهای هم از این سکانس برداشت میکنند که سم در جایی از داستان از تلاشهایش خسته میشود و بدون دستبند میمیرد و حتی در دنیای مردگانِ گیرافتاده به خودش شلیک میکند، تا مرگ قطعی خود را رقم زده باشد. هرچند که کار او فایدهای نخواهد داشت و باعث خلاصیاش از این برزخ عجیب، نمیشود.
میخواهید بپرسید بازگشت املی بریجت به دنیای امروز، چگونه با تمامی این گفتهها ارتباط پیدا میکند؟ خب این مسئله به چگونگی زنده شدن آدمهای حاضر در ساحل که املی اکنون یکی از آنها است، بازمیگردد. آدمهای کشتهشده بدون دستبند و ترفندهای محافظتی دیگر Bridges (همچون حمل قطعات کوچک طلایی توسط سم یا فرجیل برای ایستادگی دربرابر اثرات کایرالیوم)، شاید پس از مرگ به دنیای مردهها نروند و در برزخ گیر بیافتند، اما بدون شک زنده هم نیستند. بازگرداندن آنها مثل بازگرداندن هر موجود مردهی دیگر به زندگی در بسیاری از فیلمها و کتابها و بازیهای دیگر (از جمله Hellboy به کارگردانی دلتورو یا بخشی از قصهی بازی Beyond: Two Souls اثر دیوید کیج) برای شخص در حال بازگشت به دنیای زندهها، زجرآور و دردناک است. در جایی از تریلر، سم پشت یک شیشهی محافظتی با املی ارتباط برقرار میکند. برخی باور دارند در این سکانس، املی صرفا برای در امان ماندن از دست هومو دیمنها و رئیسشان زندانی شده است. ولی خیلیها هم فکر میکنند که این همان دستگاهی است که به زور املی را به زندگی بازمیگرداند تا آدمها با او حرف بزنند. همین هم برای نسخهی اصلی املی که درکنار ساحل برزخمانند روزگار میگذراند، به قدری دردناک خواهد بود که همانطور که در تریلر دیدیم، خون را از چشمانش جاری میسازد. ماجرا هم زمانی به اوج جذابیتش میرسد که به پوسترهای منتشرشده از املی در E3 2018 نگاه بیاندازید تا متوجه ماهیت روحمانند جسم او و مشخص بودن اجسام مختلف از پشت بدنش به خاطر همین موضوع بشوید. املی به دنیای زندهها تعلق ندارد و صرفا تصویری از او به سختی، به اینجا منتقل شده است. به همین خاطر احتمالا سم در بسیاری از رویاروییهایش با وی، شخصا خودش را به آن ساحل لعنتی میرساند. چون رفتن به آنجا و بازگشتن، برای سم آسانتر از آمدن دردناک املی به دنیای او و برگشتنش به ساحل به نظر میرسد. هرچند رسیدن به اتحاد، آزادی و آفرینش آیندهی درست، اکنون برای سم به سختیِ یافتن نفت برای مردم ۲۰۰ سال پیش است و شاید به همین خاطر، او در پوستر اصلیاش در بازی، چهرهای سیاهشده و زجرکشیده به سان چهرهی نفتآلود دنیل در افتتاحیهی وحشیانهی There Will Be Blood به کارگردانی پل توماس اندرسون را دارد.
دنیای Death Stranding، دنیایی وحشیانه و پرشده از تلخیها است که داستانی غمانگیز، ترسناک و سیاه را روایت میکند و در عین حال، میخواهد دربردارندهی پیامی سرتاسر مثبت راجع به نیاز انسانها به پیوند و اتحاد صد در صدی دوباره با یکدیگر باشد. در همین تریلر، میشود پیوستن فرجیل به سم (در عین فاصلهشان در تریلر چهارم) را دید که خبر از نیاز آنها به ارتباط با یکدیگر میدهد. در همین تریلر میشود هومو دیمنها، کلیف و افرادش، اعضای Ceravic (همان شرکتی که سربازانش با لباس زردرنگ با سم مبارزه کردند)، کارکنان Bridges و BTها را دید که جنگ بیپایانشان در قالب گروههایی قدرتمند، دنیا را به گند کشیده است. شاید ورای اهداف داستانی، یکی از دلایل حضور سفر سم به زمان جنگ جهانی اول در این تریلر هم همین باشد. همین که Death Stranding به یادمان بیاورد ما به خیال خودمان از جنگهای جهانی گذشتهایم و هنوز بسیاری از مردم کشورهای متفاوت حتی بیشتر از قبل، با یکدیگر سر جنگ دارند.
یک تئوری نهچندان جدی گرفتهشده دربارهی تریلر ششم وجود دارد که باتوجهبه کابلهای سیاهرنگ بزرگ متصل به تخت نسخهی پیرشدهی رئیس جمهور بریجت که بیشباهت به بند نافهای کشیدهشده از آسمان نیستند، تلاش انسانها برای رسیدن به زندگی طولانیتر را باعث و بانی اصلی رسیدن جهان به وضعیت آخرالزمانیاش در نظر میگیرد
اما بعید نیست همانگونه که در دنیای Death Stranding میتوان موجوداتی ناشناخته و بهدنبالشان بند نافهایی بلند و کشیدهشده از آسمان به سمت زمین با رنگهای سیاه یا سفید را دید، همهچیز در این بازی دو رو داشته باشد. یعنی در هر گروهی از آدمها و موجودات، بتوان شخصیتهای مثبت و منفی را پیدا کرد که برای پشت سر گذاشتن تمامی مسائل دردناک این دنیا، باید با یکدیگر متحد شوند. تا مخاطب درک کند نه ماهیت موجودات، که تصمیمات آنها تکتکشان را در گروههای مثبت یا منفی قرار میدهد و گاهی باید بالاتر از تمامی خوبیها و بدیهای اشخاص، برای هدفی بزرگتر، بین آنها اتحاد به وجود آورد.
شما در این بازی با کشتن هر انسان (یا احتمالا هر موجود زنده)، همانطور که در تریلر سوم دیدهاید، فقط شرایط لازم برای بزرگ و بزرگتر شدن Craterها را فراهم میآورید. تا حدی که همانطور که در سومین و چهارمین تریلر بازی متوجه شدیم، گروهی از افراد Bridges که سم هم مدتی را بینشان میگذراند، وظیفهای جز جمعآوری جنازهها و آوردنشان به مراکز بهخصوص و سوزاندن آنها در دستگاههایی خاص برای جلوگیری از پررنگ و پررنگتر شدن حضور BTها در جهان ندارند. یعنی اینجا برخلاف تمام بازیهایی که در ذهن میآیند، پاکسازی دشمنان هم در آینده نه به نفعتان که به ضررتان تمام میشود! حالا دیگر خودتان بگویید که چگونه میشود با گیمپلی و چند تریلر یک بازی، بیانیهای صلحآمیزتر از این، صادر کرد.
طلای کثیف و غلبهی خشونت بر تمامی رنگهای پرچم
امیلی اوبرایان (بازیگر نامزد سه جایزهی اِمی) تنها بازیگر/صداگذار تاییدشدهی Death Stranding است هنوز طرفداران تصویری از شخصیتش را ندیدهاند
هایائو میازاکی ژاپنی و افسانهای (بخوانید یکی از برترین فیلمسازهای تاریخ)، انیمهای با نام «شهر اشباح» (Spirited Away) در کارنامهاش دارد که خیلیها از آن بهعنوان یکی از پنج فیلم برتر قرن بیستویکم در سرتاسر جهان، یاد کردهاند. در بخشهایی از این شاهکار، موجودی با نام بیچهره را میتوان دید که به هیچکس آسیب نمیرساند و کاملا بیآزار به نظر میرسد. تا آن که یک روز از قدرتش برای تولید طلا بهره میبرد و انسانهایی بیشمار را مشغول خدمترسانی به خود میکند و اینچنین، تبدیل به هیولایی فوقالعاده خوفناک میشود. همهی اینها انگار دربارهی BTها هم صدق میکنند. چرا که طلا در Death Stranding شاید نمادی از ایستادگی دربرابر BTها باشد و شاید مقدار زیادی از آن بتواند حتی BTها را به کنترل شخصی همچون هیگز دربیاورد، ولی واقعیت این است که حتی هیگز هم بندهی همین طلاها است و با کمک آنها، تبدیل به بردهای میشود که باور به آزادی خویش دارد.
در جایی از نسخهی ژاپنیزبان تریلر ششم بازی، هیگز را میشود در حالتی دید که نسخهای مسخشده از املی به خاطر قرار داشتن ماسکی طلایی روی چهرهاش را روی کول میگذارد و به سم حمله میکند. اندکی بعد از مواجهه با این صحنه و لحظهی رویارویی سم با یک باس که در میان سیاهیهای بدن او هم نقاط طلاییرنگ زیادی به چشم میخورند، دوربین زمین پوشیدهشده از مایع سیاهرنگ را در حالتی که از آن گلهایی از جنس طلا بیرون میآیند، به تصویر میکشد.
گلهایی به شکل دو دست در مقابل یکدیگر که از نظر ظاهری، مخاطب را به یاد فُرم سر هیولای اصلی دیدهشده در تریلر سوم میاندازند و مشخصا توسط BTها (یا حداقل یکی از آن موجودات سیاه اصلی معلق در آسمان که در تریلرهای مختلف بازی حضور داشتهاند)، خلق میشوند. مطابق یک تئوری، این گلهای طلاییرنگ که از دل سیاهی و کثافت بیرون میآیند، تفکرات اشخاصی همچون هیگز را تسخیر کردهاند و این خودش نمادی از نظام سرمایهداری است که همواره بر پایهی پستفطرتانهترین کارها، رشد میکند.
جالبتر آن که همانگونه که در تریلر سوم بازی دیدیم، BTها شاید از دل سیاهیهای مایع بهخصوصشان روی سطح زمین طلاها را بیرون بفرستند، اما خودشان هرگز آن را نمیپذیرند. تا جایی که جنازهای با صورت طلایی در تریلر سوم به اعماق زمین فرو میرود اما طلاهای مانده روی صورتش در هوا پخش و محو میشوند. دقیقا همانگونه که بیچهره در Spirited Away طلاها را میساخت ولی آنها برای خودش، کوچکترین ارزشی نداشتند.
در دنیای Death Stranding، انگار هرکس رنگ خودش را دارد. هیگز و افرادش با طلایی شناخته میشوند، سربازان Ceravic لباس زرد خاصی میپوشند و همهی موجودات و تانکها و لوازم خیالی یا واقعی خلقشده توسط کلیف، متشکل از افکتهایی نارنجیرنگ هستند. این وسط باتوجهبه لباس سم، پرچم جدید آمریکا هم براساس ترکیب سادهی سه رنگ آبی، سفید و قرمز طراحی شده است. چون دیگر ایالتها از بین رفتهاند و پرچم پیچیدهی قبلی، جایگاهی در این کشور نابودشده ندارد. با همهی اینها وقتی سم بدون دستبند و تجهیزات امنیتی همیشگی قدم به جهان مردگان گرفتارشده در برزخ میگذارد و تصویر همانگونه که در بالاترین نقطه از همین مقاله میبینید، ظاهری رنگپریده را به خود میگیرد، از میان آبی و سفید خطوط پرچم روی لباس سم، فقط قرمزیهای پیدا هستند. زیرا خونریزیها، آدمکشیها و خشونتهای بیپایان، او و تمام آدمهای دنیا را به وضعیت فعلیشان کشاندهاند و همهی ابعاد دیگر حیات جمعی انسانها در جهان را زیر سایهی خودشان درمیآورند.
آینده در دستان تو قرار دارد
Death Stranding که بهزودی آیتمی ویدیویی و کوتاه از منابع الهام تریلر جدید آن را در برنامهی «لودینگ» خواهید دید و مقالهای مخصوص شرح موارد مرتبط با گیمپلی بهخصوصش را که از همین نمایش برداشت شدهاند در زومجی میخوانید، همانگونه که از سومین تریلرش به ما قول داد، قرار است به بیگبنگ بعدی بپردازد. اما هرگز فکر نکنید که پیام مثبت آن در دل این داستان تاریک، کلیشهای خواهد بود یا شبیه به همهی معناسراییهای دیگری که از نیاز انسانها به اتحاد دوباره با یکدیگر میگویند، جلوه خواهد کرد. چرا که در جایی از همین تریلر، سم عقیدهی رئیس جمهور را به سخره میگیرد و به او میگوید که هزاران هزار کیلومتر کابلکشیهای مرتبط با خطوط تلفن و اینترنت در دنیا که مثلا تک به تک انسانها را به یکدیگر وصل کرد، هیچ اثری روی بهتر شدن زندگی ساکنان هوشمند کرهی خاکی نداشت. پس اگر قرار به رستگاری بشریت باشد، ارتباط یا اتحاد بعدی، باید بزرگتر، عمیقتر و فلسفهمندتر از این حرفها رقم بخورد.