نگاهی به مجموعه بازیهای Alien
«در فضا، کسی نمیتواند صدای جیغ تو را بشنود.» همهچیز با همین شعار تبلیغاتی جذاب و متفاوت آغاز شد؛ شعاری کمنظیر که قرار بود حال و هوای فیلم بیگانه (Alien) را به مخاطبان آن نشان دهد. ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹ اثری را روانهی پردهی سینماها کرد که از چند جهت اهمیت زیادی برای این صنعت داشت. هرچند فیلم اول اسکات یعنی دوئلبازها (The Duellists) هم اثر خوشساختی بود، ولی بیگانه کاری کرد که نام و آوازهی او بیشازپیش بر سر زبانها بیافتد. همچنین بیگانه باعث شد سیگورنی ویور با درخشش در نقش یکی از محبوبترین قهرمانان زن سینما یعنی «الن ریپلی» شهرت زیادی پیدا کند و طرفداران بیشماری بهدست آورد. گذشته از اینها، کیفیت بالای فیلم و اتمسفر فوقالعادهی آن کاری کرد که تا مدتها کمتر رقیبی در آن سبک و سیاق برای بیگانه پیدا میشد و البته یکی از هولناکترین و معروفترین هیولاهای تاریخ سینما یعنی زنومورف (Xenomorph) هم به بینندگان معرفی شد؛ هیولایی شکستناپذیر که دست کمی از یک ماشین جنگی ندارد و از ظاهر ترسناک او تا چرخهی تولید مثل عجیب و البته قابلیتهای فیزیکی متعددش باعث میشود به نمونهای عالی از یک موجود مطلوب فیلمهای ترسناک تبدیل شود؛ موجود کمنظیری که حتی بعد از مرگ هم میتواند به خاطر خون اسیدی خود به سایر آسیب برساند.
۴۰ سال از اکران فیلم بیگانه میگذرد و در این چهار دهه علاوهبر تولید سه دنباله و دو پیشدرآمد برای این اثر تاریخی، تعداد زیادی بازی ویدیویی هم براساس این مجموعه ساخته شده است؛ بازیهایی که کار خود را از سال ۱۹۸۲ آغاز کردند و تا نسل فعلی هم ادامه دادهاند. آثاری که در میان آنها هم میتوان بازیهای جذاب و باکیفیتی را پیدا کرد و هم نمونههایی که از شدت ضعیف بودن تاریخساز شدند! اکنون به مناسب جشن تولد ۴۰ سالگی فیلم بیگانه، نگاهی داریم به این بازیها. با زومجی همراه باشید.
Alien (فاکس ویدیو گیمز)
مثل خیلی دیگر از مجموعه بازیهای برگرفته از فیلمهای سینمایی، بیگانه هم کار خود را با آتاری 2600 شروع کرد. بازی توسط Fox Video Games، زیرمجموعه شرکت فاکس قرن بیستم تولید و در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. برخلاف فیلم بیگانه که در آن تنها شاهد حضور یک زنومورف بودیم (که البته همان یک عدد هم برای تار و مار کردن اکثر اعضای سفینه کافی بود)، در اینجا سه عدد زنومورف در محیط دیده میشدند و بازیکن هم وظیفه داشت تخمهای این موجودات را منهدم کند. بازی از هر نظر شباهت عجیبی به پکمن (Pac-Man) داشت و اغراق نکردهایم اگر بگوییم یک کلون از این اثر بزرگ بود؛ بهشکلی که از محیط بازی تا تخمهای زنومورف که مثل دانههای پکمن در محیط پخش شده بودند و البته نحوه فرار کردن از دست زنومورفها، همه و همه مثل کپیای از آن بازی بودند. حتی آیتمی که در پکمن اجازه خوردن دشمنان را به بازیکن میداد هم در اینجا وجود داشت و البته یک اسلحه شعلهافکن هم برای بازی در نظر گرفته شده بود تا حداقل یک ویژگی جدید نسبت به بازی محبوب نامکو ببینیم.
سازندگان بازی تنها به کپی کردن از پکمن اکتفا نکرده بودند و به سراغ کپیکاری از دیگر بازی معروف آن روزها یعنی فراگر (Frogger) اثر کونامی هم رفته بودند؛ به این صورت که پس از انهدام همه تخمهای موجود در محیط، بازیکن وارد محیط دیگری میشد که در آن به سبک فراگر به سمت بالا حرکت میکرد و باید مراقب برخورد نکردن با زنومورفهایی بود که در خطوط افقی در حال حرکت بودند. در مجموع اولین بازی بیگانه را نمیتوان چیزی بیشتر از یک کپیکاری محض دانست که تنها پوستهی ظاهری آن عوض شده است و حتی طراحی زنومورفها هم به هرچیزی شباهت داشت به جز موجود مخوف داخل فیلم؛ موضوعی که البته باتوجهبه قابلیتهای سختافزاری آتاری 2600، شاید نتوان ایراد زیادی هم از آن گرفت.
Alien (کانسپت سافتور)
دومین بازی بیگانه، دو سال بعد از نسخه قبلی و باز هم با نام سادهی Alien عرضه شد و این بار کمودور 64 و زد اکس اسپکتروم میزبان این محصول استودیو Concept Software بودند. سبک این بازی ترکیبی از استراتژی و ماجرایی بود و کنترل خدمهی سفینهی نوسترومو را برعهده بازیکن میگذاشت و بعد از کشته شدن یکی از آنها، ماجراهای بازی شروع میشد. بازی نقشهی سفینه را در اختیار بازیکن قرار میداد و او با حرکت به سمت بخشهای مختلف سفینه، وسایل مورد نیاز برای نبرد با زنومورف را پیدا میکرد و به مبارزه با او میپرداخت. از نکات جالب بازی، احساسات و روحیات اعضای سفینه بود که نسبت به شرایط پیشآمده، ممکن بود شجاعت خود را از دست بدهند و دچار ترس و دلهره شوند و به خوبی از دستورها بازیکن پیروی نکنند. در هر نوبت یکی از اعضای سفینه بهشکل تصادفی در قالب یک اندروید (رباتهای مخصوص مجموعه بیگانه) حضور پیدا میکرد که باید توسط بازیکن شناسایی میشد و درنهایت هم تنها سه نفر از اعضای سفینه میتوانستند در هر نوبت نجات پیدا کنند و سایر توسط زنومورف یا سایر خطرات موجود در سفینه از بین میرفتند؛ موضوعی که حالت تصادفی داشت و باتوجهبه انتخابهای بازیکن تغییراتی در آن شکل میگرفت.
این بازی در مجموع با استقبال متوسطی روبهرو شد و توانست بهعلت ساختار تصادفی و جذابیتهای خاص خود، طرفدارانی بهدست آورد. در سال ۱۹۸۵ هم Argus Press Software نسخه مخصوص آمستراد سیپیسی بازی را منتشر کرد تا کاربران این کامپیوتر هشت بیتی هم از آن لذت ببرند.
Aliens: The Computer Game (اکتیویژن)
سال ۱۹۸۶ زمانی بود که دومین فیلم بیگانه با عنوان بیگانهها (Aliens) و به کارگردانی جیمز کامرون اکران شد؛ کسی که دو سال قبل از آن با ساخت فیلم ترمیناتور (Terminator) توانسته بود سروصدای زیادی در عالم سینما به پا کند. بیگانهها این بار نه یک عدد زنومورف، بلکه گلهای از این موجودات ترسناک را به جان شخصیتهای داستان خود میانداخت و توانست باز هم به اثر بزرگ دیگری در این مجموعه تبدیل شود و جنبههای بیشتری از شخصیت الن ریپلی را به مخاطب نمایش دهد. در دنیای بازی هم آثار مختلفی براساس این فیلم تولید شدند که اولین مورد Aliens: The Computer Game بود.
این بازی که توسط اکتیویوژن برای کمودور 64 تولید شده و در سال ۱۹۸۶ برای این کامپیوتر هشت بیتی عرضه شده بود، یک سال بعد برای اپل 2 و درنهایت هم در سال ۱۹۹۰ برای زد اکس اسپکتروم منتشر شد. این نسخه از بازی بیگانهها شامل شش قسمت مختلف میشد که هرکدام گیمپلی مخصوص خود را داشتند. بازیکن در بخش اول هدایت سفینه را برعهده داشت که از زاویه اول شخص کنترل میشد و باید آن را به درستی روی سطح سیاره فرود میآورد. بخش دوم بهشکل سوم شخص دنبال میشد و زنومورفها را در آن شاهد بودیم که به سمت بازیکن حمله میکردند و پذیرای گلولههای او میشدند. سومین بخش هم شباهتهایی به مورد قبلی داشت، با این تفاوت که بازیکن در اینجا باید مواظب حمله تکتک زنومورفها بود تا از مرز مشخصی عبور نکنند و به سراغ سایر شخصیتها نروند. چهارمین بخش با زاویه دید از بالا دنبال میشد و حالتی شبیه پکمن داشت. پنجمین بخش ماجراهای الن ریپلی برای نجات نیوت (دخترک فیلم بیگانهها) را دنبال میکرد و شباهت زیادی به بخش دوم داشت و درنهایت هم آخرین بخش با حالت اول شخص به مبارزه بین ریپلی و ملکه زنومورفها میپرداخت و هیجان بالایی داشت.
این بازی با نظرات ضد و نقیضی از طرف منتقدان همراه شد و عدهای آن را پسندیدند و از تنوع بالای آن تعریف کردند و عدهی دیگری هم آن را اثری بیکیفیت دانستند که درجه سختی بیش از حد بالایی دارد.
Aliens: The Computer Game (سافتور استودیوز)
یک سال بعد نوبت به انتشار بازی دیگری براساس بیگانهها رسید که هرچند نام آن مشابه نسخه قبلی بود، ولی تفاوتهای زیادی با آن داشت. این محصول Software Studios توسط Electric Dreams Software برای آمستراد سیپیسی، کمودور 16، کمودور 64 و زد اکس اسپکتروم منتشر شد و بهصورت اول شخص دنبال میشد. به این صورت که صفحه به دو بخش تقسیم میشد و در بخش بالایی گیمپلی بازی جریان داشت و در بخش پایینی هم تصویر شخصیتهای بازی درکنار جزییاتی چون میزان سلامتی آنها به چشم میخورد.
بازی از ۲۵۵ اتاق تشکیل میشد و بازیکن ازطریق کنترل ۶ شخصیت از جمله الن ریپلی و واسکز به پیدا کردن ردی از زنومورفها و نابود کردن آنها میپرداخت. البته تنها کشتن زنومورفها کافی نبود و بعد از مرگ آنها هم باید از خطراتی چون اسیدی شدن محیط دوری میکردید و فیسهاگرها (Facehugger، موجودی که تخم زنومورف را درون بدن طعمه قرار میدهد) و تخمهای زنومورفها را هم از بین میبردید. هدف نهایی هم مثل فیلم بیگانهها، نابود کردن ملکه زنومورفها بود.
این نسخه از بیگانهها توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند و با نقدهای مثبتی همراه شود؛ بازیای که بالاخره توانسته بود از پتانسیل مجموعه بیگانه به خوبی استفاده کند و اثری مهیج و جذاب تحویل مخاطب دهد.
Aliens: Alien 2
این بازی منتشر شده در سال ۱۹۸۷ از جهات مختلف جالب توجه است. در درجه اول تنها کشور ژاپن میزبان این اثر بود، آن هم فقط برای کامپیوترهای MSX (البته قرار بود نسخهای هم برای Family Computer Disk System منتشر شود که درنهایت کنسل شد). از طرف دیگر هم سازنده بازی استودیویی نبود به جز اسکوئر (Square) که آنها را بیشتر با آثار نقشآفرینی میشناسیم.
برخلاف اکثر بازیهایی که آن روزها برپایه مجموعه بیگانه تولید میشدند، این نسخه به سبک اکشن ساید اسکرول طراحی شده بود و دشمنان بازی هم عبارت بودند از فیسهاگرهایی که از درون تخم بیرون میآمدند، زنومورفهای کوچک و البته نمونههای بزرگ آنها که بازیکن با کنترل الن ریپلی به جنگ با آنها ازطریق سلاحهای مختلف و نارنجک میرفت.
Aliens: Alien 2 هرچند بهعلت عرضه انحصاری در ژاپن به معروفیت زیادی نرسید، ولی نام یک نفر در بین سازندگان آن جلب توجه میکند؛ نوبو اوماتسو که بعدها با مجموعه فاینال فانتزی (Final Fantasy) محبوبیت زیادی بهدست آورد و بازی بیگانهها جزو اولین آثاری بود که برای آن موسیقی ساخت.
Aliens
در سال ۱۹۹۰، سرانجام دستگاههای آرکید هم پذیرای نسخهای از بازیهای بیگانه شدند؛ اثر جذابی که کونامی مسئولیت ساخت آن را برعهده داشت. بازی درکنار الن ریپلی (با ظاهری متفاوت نسبت به فیلم و با موهای بلوند) امکان کنترل دواین هیکس، از دیگر شخصیتهای فیلم را هم در حالت دو نفره به بازیکنها میداد و با سبک Run and Gun و سریع خود لحظات مهیجی فراهم میکرد.
این بار بهلطف قدرت دستگاههای آرکید، گرافیک بازی بسیار بهتر و خوشآبورنگتر از نسخههای قبلی شده و طراحی زنومورفها هم به زیبایی کار شده بود. درکنار نمونههای مشابه فیلمها، برای هرچه متنوعتر کردن بازی از زنومورفهای متفاوتی از جمله زنومورفهای پرنده هم استفاده شده بود و بعضی از این مدلهای عجیب بهعنوان غولهای بازی در انتهای مراحل حضور پیدا میکردند. مراحل بازی هم درکنار بخشهای استاندارد که با حرکت بازیکن از سمت چپ به راست صفحه دنبال میشدند، شامل قسمتهای دیگری مثل حرکت با وسیله نقلیهای بودند که در آن وسیله مورد نظر بهشکل خودکار به سمت جلو میرفت و بازیکن مسئولیت تیراندازی به دشمنان را برعهده داشت. اسلحههای بازی هم تنوع بالایی داشتند و از سلاحهای معمولی تا شعلهافکن و سلاحهای انفجاری را شامل میشدند.
بازی آرکید Aliens هم در زمان خود با استقبال بالایی مواجه شد و هم در سالهای بعد بارها از آن بهعنوان یکی از نمونههای جذاب این مجموعه یاد شد.
Alien 3
دیوید فینچر را این روزها بهعنوان یکی از کارگردانهای معتبر هالیوودی میشناسیم، ولی در سال ۱۹۹۲ کمتر کسی با این فیلمساز بزرگ آشنایی داشت و شاید بتوان گفت فاکس قرن بیستم با سپردن کارگردانی سومین فیلم بیگانه به او ریسک بزرگی کرد؛ ریسکی که البته باتوجهبه اتفاقات پیرامون فیلم با حواشی زیادی همراه شد و ماجراهای پیشآمده در مورد فیلمنامه و سایر بخشهای آن باعث شد اثری تولید شود که هرچند طرفدارانی مثل نگارنده این مطلب پیدا کرد، ولی منتقدان آن بیشتر از دوستدارانش بودند و خود فینچر هم بعدها از این اثر خود ابراز تنفر کرد.
در همان سال ۱۹۹۲ بازیای هم براساس بیگانه ۳ ساخته شد که از کیفیت خوبی برخوردار بود. این نسخه که توسط Probe Software تولید شده بود و کار انتشار آن را Acclaim Entertainment برعهده داشت، در ابتدا برای سگا جنسیس و آمیگا عرضه شد و یک سال بعد هم نوبت به سایر پلتفرمها رسید؛ از مسترسیستم، گیمبوی، کمودور 64 و گیمگیر تا NES و SNES.
داستان بازی بیگانه ۳ هم مثل فیلم آن در زندان Fiorina 161 دنبال میشد و ریپلی وظیفه داشت با سلاحهای متنوع خود به دل دشمنانش یعنی زنومورفها و فیسهاگرها بزند و با تار و مار کردن آنها، زندانیها را نجات دهد. خشونت بازی در حد بالایی بود و البته انتظار دیگری هم از یک بازی برگرفته از مجموعه بیگانه نمیرود. از جمله المانهای خشن بازی میتوان به صحنهای اشاره کرد که مطمئناً هر کسی با تجربه کردن بازی بیگانه ۳ آن را برای همیشه در ذهن خواهد داشت؛ صحنهای که در صورت شکست خوردن در نجات زندانیها در زمان مشخص پخش میشد و در آن شاهد سوراخ شدن بدن زندانیهای باقیمانده توسط چستبرسترها بودیم (Chestburster بخشی از چرخهی زندگی زنومورف است؛ نمونهی کوچکی از زنومورف که از درون بدن میزبان خود شروع به تغذیه میکند و درنهایت آن را میشکافد و بیرون میآید).
از آنجایی که بیگانه ۳ برای پلتفرمهای زیادی با سختافزارهای متفاوت تهیه شد و درکنار Probe Software، استودیوهای دیگری چون Bits Studios و Spearsoft هم در تولید آن برای پلتفرمهای مختلف نقش داشتند، هر نسخه تفاوتهایی با دیگری داشت و از تعداد مراحل تا طراحی موجودات و نوع گرافیک متفاوت بود، مخصوصاً در نسخه گیمبوی که زاویه بازی هم از بالا به پایین بود و تفاوتهای عمدهای با دیگر نسخهها داشت، ولی بهصورت کلی اکثر بازیهای برگرفته از بیگانه ۳ آثار خوشساختی بودند که جذابیتهای دنیای بیگانه و حس ترس آن را بهخوبی با اکشنی مهیج ترکیب کرده بودند.
Alien vs Predator (ژورودان)
درکنار مجموعه بیگانه که توانست خیلی زود طرفداران زیادی بهدست آورد، در سال ۱۹۸۷ شاهد تولید فیلم دیگری از فاکس قرن بیستم بودیم که باز هم موجود فضایی قدرتمندی را به جان شخصیتهای داستان میانداخت و البته تفاوتهایی با بیگانه داشت؛ فیلم غارتگر (Predator) به کارگردانی جان مکتیرنان که توانست با حضور آرنولد شوارتزنگر به موفقیت زیادی دست پیدا کند و طولی نکشید که فاکس بهعنوان تهیهکننده این دو مجموعه تصمیم گرفت سری جدیدی را با محوریت بیگانهها و غارتگرها تولید کند؛ مجموعه بیگانه علیه غارتگر (Alien vs Predator) که نخستین بار با کمیکی در سال ۱۹۸۹ شروع به کار کرد و در سال ۱۹۹۳ هم نوبت به صنعت بازی رسید تا میزبان مبارزات این دو گونه فضایی باشد.
نخستین بازی Alien vs Predator که توسط استودیو Jorudan برای SNES ساخته شده و بهوسیله اکتیویژن منتشر شده بود، داستان خود را در سیاره Vega 4 روایت میکرد؛ جایی که انسانها به زنومورفها برخورد میکنند و درحالیکه پیامی برای دریافت کمک میفرستند، این پیام بهدست غارتگرها میرسد و پای این شکارچیان حرفهای را به سیاره باز میکند.
بازیکن در این اثر beat 'em up کنترل یکی از غارتگرها را برعهده داشت و باید به جنگ لشکر عظیمی از زنومورفها میرفت که در ابعاد مختلف به استقبال او میآمدند و در انتهای هرکدام از ۶ مرحله بازی هم زنومورف غولپیکری از راه میرسید؛ زنومورفهایی که از تخمگذاری فیسهاگرها در بدن حیواناتی چون مار، خفاش و گوریل بهوجود آمده بودند و شکل و شمایل جالبی داشتند.
این نسخه از بازی در ژاپن با نام Aliens vs Predator شناخته میشد و محبوبیت زیادی در آنجا بهدست آورد، بهطوری که حتی اکشنفیگورهای متنوعی از موجودات آن تولید شدند و بهدست علاقمندان رسیدند.
Alien vs Predator: The Last of His Clan
دومین بازی Alien vs Predator هم در همان سال ۱۹۹۳ برای کنسولی از نینتندو منتشر شد و این بار کنسول دستی گیمبوی میزبان این اثر استودیو ASK Kodansha بود.
در این بازی هم مخاطب کنترل یک غارتگر را برعهده داشت که آخرین عضو از قبیلهی خود بود و در محیطهای تنگ و باریک بازی به کشتن زنومورفها با استفاده از سلاحهای متنوع خود میپرداخت. بازی بسیار کوتاه بود و میشد آن را در کمتر از نیمساعت به پایان رساند و به علت سختافزار ضعیف گیمبوی هم کیفیت بصری بالایی نداشت، ولی بهعنوان یک بازی جمع و جور برای یک کنسول دستی تجربه بدی هم نبود.
Alien 3: The Gun
سه سال بعد از نسخه آرکید قبلی، یک بار دیگر شاهد ارائهی بازیای از مجموعه بیگانه برای آرکید بودیم. هرچند داستان بازی براساس فیلم بیگانه ۳ نوشته شده بود، ولی تفاوتهایی با آن داشت و روایت متفاوتی از آن را ارائه میداد، بهشکلی که خبری از الن ریپلی بهعنوان قهرمان ماجرا نبود و شخصیتهای اصلی بازی دو سرباز بودند که با ورود به Fiorina 161 وظیفه کشتار زنومورفها را برعهده میگرفتند و حتی زنومورف معروف فیلم سوم هم توسط آنها کشته میشد.
سگا در طراحی بازی از قابلیتهای دستگاههای آرکید و تفنگهای آنها به خوبی استفاده کرده بود و تجربهای مفرح تدارک دیده بود که مخصوصاً بهشکل دونفره از جذابیت زیادی برخوردار بود و توانست در زمان خود طرفداران زیادی بهدست آورد.
Alien vs Predator (کپکام)
در سال ۱۹۹۴ نوبت به یکی دیگر از بازیهای آرکید این مجموعه رسید؛ اثری از کپکام که با کیفیت بالای خود هنوز هم بهعنوان یکی از بهترین بازیهای Alien vs Predator شناخته میشود.
بازی Alien vs Predator کپکام با گیمپلی مهیج و جذاب خود همچنان یکی از بهترین نسخههای این مجموعه محسوب میشود
این بازی زیبا که هرگز برای پلتفرمی بهجز دستگاههای آرکید عرضه نشد (البته در ابتدا قرار بود نسخهای برای Sega 32X منتشر شود که درنهایت کنسل شد)، در دو نوع دونفره و سهنفره ارائه شده بود و چهار شخصیت را برای انتخاب در اختیار بازیکن قرار میداد؛ دو انسان سرباز و دو غارتگر، که هرکدام تواناییهای مخصوص خود را داشتند و یکی سرعت بالاتری داشت و دیگری قدرت بیشتری و هرکدام هم اسلحه مخصوصی حمل میکردند، از سلاحهایی مانند کاتانا و ناگیناتا و حرکاتی که یادآور Shoryuken از Street Fighter بودند تا اسلحههایی برای مبارزه از راه دور که البته بیشتر نقش آیتمهایی فرعی را داشتند. داستان بازی هم برخلاف اکثر نسخههای این مجموعه روی کره زمین و ایالت کالیفرنیا جریان داشت و همکاری غارتگرها با انسانها برای ازبینبردن بیگانهها، به جذابیت آن اضافه میکرد و البته از دیگر نکات جالب بازی این بود که یکی از شخصیتهای قابل انتخاب آن، آلن شیفر بود که آرنولد شوارتزنگر نقش او را در فیلم غارتگر برعهده داشت. این بازی کلاسیک از هر نظر اثری باکیفیت و خوشساخت بود و درکنار گرافیک تماشایی و مدلهای جذاب شخصیتها و موجودات مختلف آن، گیمپلی مهیج و سریعی هم در قالب یک اثر beat 'em up ارائه میداد؛ بازیای که نهتنها در زمان خود با تعریف و تمجیدهای زیادی همراه شد، بلکه هنوز هم در فهرستهای مختلف مرتبط با این مجموعه جایگاه مناسبی دارد.
Alien vs Predator (ربلیون دولوپمنتس)
باز هم بازی دیگری براساس مجموعه Alien vs Predator، اما این بار در سبک شوتر اول شخص؛ بازیای که استودیو ربلیون (Rebellion Developments) آن را تولید کرد و جزو معدود آثار باکیفیت آخرین کنسول آتاری یعنی Atari Jaguar بود که در سال ۱۹۹۴ برای این پلتفرم شکستخورده منتشر شد.
هرچند پیش از این هم بازیهایی با حضور غارتگرها منتشر شده بودند، ولی این بار امکان انتخاب زنومورف هم به بازیکن داده میشد و درکنار این دو موجود فضایی، قابلیت بازی در نقش یک انسان سرباز هم وجود داشت. همین قضیه باعث شده بود با تنوعی بیسابقه در یک بازی برگرفته از دنیای بیگانه طرف باشیم که دارای سه بخش داستانی است که هرکدام هم حال و هوای مخصوص خود را دارند.
در بخش بیگانه، کنترل زنومورفی را برعهده داشتیم که هدفش نجات ملکه بود و در این راه به کشتار انواع و اقسام انسانها و غارتگرها میپرداخت. سلاح زنومورف، پنجههای قدرتمندش و همینطور آروارهی داخلی عجیب او بودند، ولی این موجود فاقد خط سلامتی بود و بهجای آن از قابلیتی بهره میبرد که میتوانست انسانها را درون پیلهای اسیر کند و بعد از مرگ این زنومورف، یکی دیگر از پیله مورد نظر بیرون میآمد و ماجرا را ادامه میداد.
در طرف دیگر غارتگر میتوانست از سلاحهای ویژهی خود استفاده کند و برای رسیدن به هدفش یعنی نابود کردن ملکه بیگانهها و بهدست آوردن جمجمه آن، هر کسی را که پیش روی خود میدید به قتل میرساند. قابلیت نامریی شدن هم برای این شخصیت در نظر گرفته شده بود که البته کشتن دشمنان در این حالت باعث میشد امتیاز کمتری نصیب بازیکن شود.
درنهایت هم شخصیت انسانی را داشتیم که سربازی با نام لنس لوییس بود و بهدنبال فرار از مخصمهای بود که در آن گیر کرده بود. بازیکن در این بخش بهدنبال سلاحهای مختلفی چون شاتگان و شعلهافکن میرفت و توسط آنها به مبارزه با موجودات هولناک درون بازی میپرداخت تا درنهایت به مقصد مورد نظر برسد.
بازی درکنار تنوع بالای خود که حتی در HUDهای متفاوت هر بخش هم به چشم میخورد، از گرافیک مناسبی نسبت به سختافزار جگوار برخوردار بود و گیمپلی جذاب و حس ترسی که به مخاطب القا میکرد هم باعث شدند با نقدهای خوبی همراه شود. هرچند درنهایت بهعلت فروش پایین جگوار، این بازی نتوانست آنطور که باید و شاید به موفقیت برسد و دنبالهی آن که قرار بود با عنوان Alien vs Predator 2: Annihilation ساخته شود هم به جایی نرسید.
Alien: A Comic Book Adventure
این بازی ماجرایی از تولیدات Cryo Interactive بود و Mindscape آن را در سال ۱۹۹۵ برای کامپیوتر منتشر کرد. همانطور که از اسم بازی نیز مشخص است، ماجراهای آن برگرفته از کمیکهای بیگانه (محصول Dark Horse Comics) بود و از این نظر تفاوتهایی با بازیهای اقتباس شده از فیلمهای این مجموعه داشت.
سبک بازی بهصورت ماجرایی اشاره و کلیک بود و بازیکن در حالی هدایت شخصیتی به نام هنری هریکسن را برعهده داشت که میتوانست به بخشهای مختلف سفینه USS Sheridan سر بزند و با شخصیتهای دیگر گفتوگو کند و البته به آیتمهای مختلف هم دسترسی داشته باشد؛ آیتمهایی که بعضی از آنها قابل جمعآوری بودند و برای اهداف بعدی به کار میرفتند. همینطور درکنار بخشهای ماجرایی و آرام، قسمتهای اکشنی هم برای بازی در نظر گرفته شده بودند که بازیکن را درگیر مبارزه با زنومورفها و فیسهاگرها میکردند. گرافیک بازی هم باتوجهبه اینکه اکثر بخشهای آن را مواردی از پیش رندر شده تشکیل میدادند، کیفیت بالایی داشت.
در مجموع این نسخه تنوع خوبی داشت و زوایای اول شخص و سوم شخص آن درکنار گرافیکی که نسبت به زمان خود در سطح مناسبی بود، باعث میشدند با اثری متفاوت همراه شویم. ولی کیفیت گیمپلی در حدی نبود که بتواند باعث ماندگاری بازی شود و خیلی زود از یادها رفت.
Alien Trilogy
استودیو Probe Software در سال ۱۹۹۶ یک بار دیگر به سراغ مجموعه بیگانه رفت و این بار بازیای با محوریت هر سه فیلم بیگانه تولید کرد که در ابتدا برای پلیاستیشن و چند ماه بعد برای سگا ساترن و کامپیوتر عرضه شد.
یکی از جالبترین بخشهای بازی Alien Trilogy، صحنههای متنوعی بودند که بعد از مرگ الن ریپلی به نمایش درمیآمدند
بازی شامل ۳۰ مرحله میشد و انواع و اقسام نمونههای زنومورف هم در آن وجود داشتند، از جمله ملکه زنومورفها که سه عدد از آنها در طول بازی به سراغ بازیکن میآمدند و او با بازی در نقش الن ریپلی، به مبارزه با آنها میپرداخت. این شوتر اول شخص حس ترس را به خوبی به بازیکن منتقل میکرد و راداری هم برای او در نظر گرفته شده بود که خبر از حمله قریبالوقوع بیگانهها میداد؛ راداری که البته گاهی اوقات نقطهای در آن دیده میشد ولی خود بیگانه به چشم نمیخورد و درحالیکه پشت دیوار یا جای دیگری مخفی شده بود، استرس مخاطب را به اوج خود میرساند. البته رادار تنها ابزار کمکی موجود نبود و وسایل دیگری چون چراغ قوه با قابلیت قرار گرفتن روی شانه بازیکن هم وجود داشت. از نکات جالب بازی هم میتوان به انیمیشنهای متنوعی اشاره کرد که بعد از شکست بازیکن پخش میشدند و در آنها شاهد مرگ ریپلی به شکلهای دردناکی مثل پریدن یک فیسهاگر روی صورت او یا حمله ملکه زنومورفها با دم قدرتمندش به سمت این شخصیت را شاهد بودیم.
Alien Trilogy را میتوان یکی از آثار خوب بیگانه در دنیای بازی دانست؛ بازیای که هرچند بیایراد هم نبود و مشکلاتی در گیمپلی داشت، ولی بهشکل کلی تجربه جذابی برای بازیکن به ارمغان میآورد، مخصوصاً روی پلیاستیشن و ساترن که بازیهای اول شخص زیادی نداشتند و همین موضوع باعث شد فروش بازی هم بد نباشد. البته نسخه کامپیوتر این اثر در حد نسخههای کنسولی با استقبال مواجه نشد، با اینکه کاملتر از آنها هم بود و بخش چندنفرهای داشت که در آن نسخهها خبری از آن نبود.
Aliens Online
شرکت Kesmai در دهه ۱۹۹۰ سرویس مخصوصی را برای بازیهای ویدیویی راهاندازی کرد که تحت عنوان GameStorm به مخاطب اجازه تجربه تعدادی بازی آنلاین با هزینه ۱۰ دلار در ماه را میداد (سرویسی که بعدها توسط الکترونیک آرتز خریداری و درنهایت تعطیل شد). چنین سرویسی برای محبوب شدن نیاز به بازیهای متنوعی داشت و یکی از آنها Aliens Online بود که توسط Mythic Entertainment تولید شد.
بازی آنلاین بیگانهها در ابتدای هر مسابقه امکان انتخاب از بین سرباز و بیگانه را به بازیکنها میداد و سپس آنها وارد لابی مخصوصی میشدند که اطلاعات جالبی از بازیهای در حال برگزاری در سرورهای مختلف ارائه میداد و مثلاً مشخص میکرد که در هر لحظه سربازها و بیگانهها چه موقعیتی در مجموع بازیها دارند. تجربه آنلاین این بازی به نسبت اثری متعلق به سال ۱۹۹۸ بد نبود و کلاسهای مختلفی از سرباز و متخصص سلاحهای سنگین تا پزشک را در اختیار بازیکن قرار میداد و المانهای نقشآفرینی اندکی هم در آن به کار رفته بود که باعث میشد بازیکن با پیشروی در بازی و کسب امتیاز، پیشرفت کند و به امکانات جدیدی برسد. در بخش بیگانهها هم قابلیت انتخاب از بین نمونههای معمولی تا فیسهاگر و ملکه وجود داشت که هرکدام ویژگیهای خاص خود را داشتند و البته در هر دور هم تنها یک بازیکن میتوانست نقش ملکه را ایفا کند.
Aliens Online شامل هشت نقشه بود و حالتهای مختلفی برای آن در نظر گرفته شده بود، از Deathmatch معمولی و زمانی تا حالتهایی مخصوص این بازی. این بازی آنلاین هرچند المانهای جالبی نسبت به زمان خود داشت و طرفدارانی هم بهدست آورد، ولی درنهایت بهدلیل ایراداتی چون نداشتن تعادل بین بخشهای مختلف و البته محدود بودن به سرویس GameStorm، محبوبیت زیادی بهدست نیاورد.
Aliens versus Predator
پنج سال بعد از عرضهی بازی Alien vs Predator، استودیو ربلیون یک بار دیگر به سراغ تولید بازی مشابهی رفت و این بار با عنوان Aliens versus Predator، آن را با کمک فاکس اینتراکتیو (Fox Interactive) برای کامپیوتر منتشر کرد.
در اینجا هم مثل نسخه قبل، امکان انتخاب از بین انسان، بیگانه و غارتگر وجود داشت و هرکدام ویژگیهای خاص خود را داشتند و امکانات آنها هم نسبت به بازی قبلی پیشرفت کرده بود. بهعلت تفاوتهای زیاد بین این نژادها، هر یک مراحل مخصوص خود را داشتند و البته مراحل ویژهای هم در نظر گرفته شده بودند که بین نژادهای مختلف مشترک بودند و برای دستیابی به آنها به وسایلی چون جتپک برای سرباز و قلاب برای غارتگر نیاز داشتید.
سلاحهای بازی تنوع مناسبی داشتند و درحالیکه غارتگر به ابزاری چون پلاسماکستر، اسمارتدیسک و اسپیرگان دسترسی داشت، انسانها هم اسلحههای مختلفی داشتند و دراینمیان نکته جالبی که وجود داشت، احتمال قفل کردن اسلحه در زمان تیراندازی بود؛ موضوعی که باعث میشد گاهی اوقات توانایی شلیک نداشته باشید و استرس زیادی به شما وارد شود. بیگانهها هم با اینکه سلاحهای متنوع دو نژاد دیگر را نداشتند، ولی از چابکی زیادی برخوردار بودند و میتوانستند روی انواع و اقسام سطوح حرکت کنند.
بازی بیگانهها علیه غارتگر در زمان خود با تعریف و تمجیدهای زیادی روبهرو شد و یک سال بعد هم نسخه Gold آن با تغییراتی چون افزوده شدن سلاحهای جدید منتشر شد. این بازی بعدها هم همواره بین طرفداران بیگانه جزو بازیهای جذاب این مجموعه محسوب شده است و اهمیت آن در حدی است که یک بار دیگر در سال ۲۰۱۰ با تغییرات اندکی بهمنظور اجرای بهتر با سختافزارهای جدید عرضه شد و تحت عنوان Aliens versus Predator Classic 2000 ازطریق استیم در اختیار علاقمندان قرار گرفت و هنوز هم هستند افرادی که به تجربه بخش چندنفره آن میپردازند.
Alien: Resurrection
در سال ۱۹۹۷ سرانجام شاهد اکران چهارمین قسمت از مجموعه بیگانه بودیم؛ فیلمی با عنوان بیگانه: رستاخیز (Alien: Resurrection) که طرفداران این مجموعه همچنان آرزو میکنند که کاش زمان به عقب برمیگشت و هرگز ساخته نمیشد. کارگردان فیلم ژان پیر ژونه بود که چهار سال بعد از آن با فیلم سرنوشت شگفتانگیز آملی پولن (Amelie) توانست موفقیت زیادی بهدست آورد و نامزدیها و جوایز زیادی را از آن خود کند. اگر بیگانه ۳ طرفداران این مجموعه را به دو دسته تقسیم کرد، بیگانه: رستاخیز کار را برای همه راحت کرد و باعث شد همه دوستداران بیگانه نظر مشترکی در مورد آن داشته باشند و با نفرت از آن یاد کنند. البته فیلم ایدههای جالبی هم داشت، ولی شاید اگر بهعنوان یک اثر بیارتباط با فیلمهای قبلی ساخته میشد میتوانست استفاده بهتری از این ایدهها کند؛ نه دنباله مستقیمی بر داستان فیلم سوم که ماجراها را به سمت و سوی عجیبی میکشاند. بگذریم...
معمولاً رسم است بازیهای برگرفته از فیلمهای سینمایی در همان بازهی زمانی اکران آنها یا نهایتاً کمی دیرتر عرضه میشوند، ولی بازی بیگانه: رستاخیز سه سال بعد از اکران فیلم منتشر شد؛ اثری از استودیو Argonaut Games که توسط فاکس اینتراکتیو بهدست دارندگان پلیاستیشن رسید.
بازی در اوایل مراحل ساخت قرار بود بهصورت سوم شخص طراحی شود، ولی بعد از مدتی برنامه عوض شد و سازندگان آن تصمیم گرفتند مثل اکثر بازیهای بیگانه در آن دوران، بازی خود را بهشکل شوتر اول شخص تولید کنند. داستان بازی از ۱۰ مرحله تشکیل میشد و درکنار ریپلی، امکان بازی با سه شخصیت دیگر هم وجود داشت؛ کال، دیاستفانو و کریستی که هرکدام هم قابلیتهای مخصوص خود را داشتند و در طول مسیر بازی به کشتن زنومورفها، سربازها و کلونها میپرداختند و اسلحههای متنوعی از نمونههای معمولی و لیزری تا موارد انفجاری هم در بازی وجود داشتند.
بیگانه: رستاخیز نتوانست به اهداف خود برسد و هرچند اتمسفر خوب و صحنههای ترسناکی داشت، ولی گیمپلی بازی با مشکلات زیادی همراه بود و اکثر منتقدان امتیازهای متوسط یا ضعیفی به آن دادند. درنهایت هم نسخههای کامپیوتر و دریمکست بازی که قرار بود بعدها منتشر شوند، برای همیشه کنسل شدند.
Aliens: Thanatos Encounter
هشت سال پس از انتشار بازی Alien vs Predator: The Last of His Clan برای گیمبوی، در سال ۲۰۰۱ بازی دیگری برای یک کنسول دستی از نینتندو عرضه شد؛ Aliens: Thanatos Encounter اثر Wicked Witch Software که THQ آن را برای گیمبوی کالر منتشر کرد.
این بازی اکشن اجازه انتخاب از بین پنج شخصیت مختلف را به بازیکن میداد که هرکدام از نظر قابلیتهایی چون سرعت و استقامت تفاوتهایی با یکدیگر داشتند. ماجراهای بازی هم در طول ۱۲ مأموریت آن روایت میشد که عبارت بودند از مبارزاتی با انواع زنومورفها و موارد دیگری چون نجات جان سایر انسانها. بازی از زاویه دید بالا دنبال میشد و بیشتر از اینکه بخواهد ترس و دلهرهی دنیای بیگانه را به بازیکن منتقل کند، سعی در ارائه اثری مهیج و اکشن داشت که البته در این راه خیلی هم موفق نبود و درنهایت از یک اثر متوسط فراتر نرفت.
Aliens versus Predator 2
بعد از موفقیتی که نسخه قبلی بازی بیگانهها علیه غارتگر بهدست آورد، طبیعی بود که منتظر ادامهی آن باشیم و این بار نه استودیو ربلیون، بلکه Monolith Productions آن را تولید کرد؛ سازندگان بازی Blood که بعدها آثار ترسناک دیگری چون F.E.A.R و Condemned را هم از آنها شاهد بودیم. ناشر بازی هم تغییر کرده بود و Sierra On-Line عرضهی این بازی را در سال ۲۰۰۱ برای کامپیوتر برعهده داشت.
بازی تقریباً از هر جهت ادامهدهندهی راه نسخه قبلی بود و البته این کار را به بهترین شکل ممکن هم انجام میداد. در اینجا هم یک بار دیگر با بخش داستانیای طرف بودیم که اجازه ایفای نقش در قالب سرباز انسان، بیگانه و غارتگر را به بازیکن میداد و هرکدام از این نژادها هم قابلیتها و نوع گیمپلی خاص خود را داشتند و داستان بازی هم که چند دهه بعد از بیگانه ۳ رخ میداد، یک بار دیگر با اقدامات شرکت Weyland-Yutani مرتبط بود.
درکنار آن تأکید زیادی هم روی بخش چندنفره شده بود و این بخش که شامل حالتهای مختلفی از Deathmatch تا Hunt میشد، چهار تیم را پیش روی بازیکنها قرار میداد که هرکدام ویژگیهای مخصوصی داشتند. از یک طرف بیگانهها را داشتیم که میتوانستند روی انواع سطوح با سرعت بالا حرکت کنند و از طرف دیگر غارتگر که با وسایل پیشرفته خود به شکار سایر میپرداخت و البته دو گروه انسانی که یکی سربازان رسمی بودند و دیگری هم گروهی از مزدوران با عنوان Iron Bears که این دو دسته هم سلاحهای متعددی در اختیار داشتند.
بازی بیگانهها علیه غارتگر 2 نهتنها کیفیت نسخه قبلی را حفظ کرد، بلکه از جهات مختلف نسبت به آن پیشرفت هم داشت و با واکنشهای خیلی خوبی مواجه شد. مدتی بعد از انتشار بازی هم بسته الحاقی Primal Hunt برای بازی منتشر شد که هرچند کیفیتی پایینتر از بازی اصلی داشت، ولی ایدههای جالبی چون ایفای نقش یک فیسهاگر در ۵۰۰ سال قبل از اتفاقات بازی اصلی را در خود داشت.
Aliens versus Predator: Extinction
از عجایب مجموعه بازیهای Alien vs Predator این است که بعد از عرضه نسخههایی از آن برای کامپیوتر، وقتی نوبت به یک بازی استراتژی از این مجموعه رسید تنها برای کنسولها منتشر شد که معمولاً نسبت خوبی با آثار استراتژی ندارند. بازی را استودیو Zono تولید کرده بود و الکترونیک آرتز آن را در سال ۲۰۰۳ برای پلیاستیشن 2 و ایکسباکس عرضه کرد.
تجربه یک اثر استراتژی با محوریت بیگانهها و غارتگرها میتوانست جذابیتهای خاص خود را داشته باشد، ولی این بازی موفقیت زیادی کسب نکرد
در اینجا هم قابلیت بازی در نقش هر سه نژاد وجود داشت و هرکدام از آنها داستان خود را در طول هفت مرحله تعریف میکردند که در مجموع به ۲۱ مرحله میرسید. مانند سایر بازیهای استراتژی، در این بازی هم تفاوتهای آشکاری بین گروههای مختلف وجود داشت و هر یک قابلیتها و قدرتهای خاص خود را داشتند. البته برخلاف اکثر آثار این سبک، این بار خبری از ساخت و ساز نبود که شاید علت آن را بتوان به ضعفهای کنترلرهای کنسولی ارتباط داد که سرعت کافی برای چنین کارهایی را ندارند. هر گروه به سبک خاص خود امتیازهایی بهدست میآورد و توسط آنها بر گروههای دیگر مسلط میشد. برای نمونه انسانها با کشتن دشمنان و همچنین تعمیر و بهبود تأسیسات مرتبط با اتمسفر سیاره امتیاز میگرفتند، غارتگرها با ازبینبردن دشمنان خود و خارج کردن جمجمه آنها به امتیازی تحت عنوان افتخار دست پیدا میکردند و بیگانهها هم به ملکهی خود متکی بودند که با تخمگذاری باعث میشد جمعیت آنها بیشتر شود و فیسهاگرها هم با حمله به دشمنان، آنها را به طعمه مناسبی برای نوزادان زنومورف تبدیل میکردند.
هرچند عرضه یک بازی استراتژی براساس مجموعه Alien vs Predator جذابیتهای خاص خود را داشت، ولی بازی نتوانست به موفقیت زیادی دست پیدا کند و در بهترین حالت از یک اثر متوسط فراتر نرفت.
Aliens: Extermination
حدود ۱۲ سال بعد از عرضه بازی خوشساخت Alien vs Predator برای دستگاههای آرکید، یک بار دیگر نوبت به این دستگاهها رسید تا پذیرای نسخهای از بیگانه باشند.
استودیو Play Mechanix با همراهی Global VR داستان این بازی را سالها بعد از بیگانه ۳ روایت میکردند و در آن شاهد اعزام سربازهایی برای نابود کردن تشکیلات Hadley's Hope برای پاکسازی زنومورفها بودیم. بازی از سبک استاندارد بازیهای شوتر آرکید بهره میبرد و مثل سایر آثار معروف این سبک، حرکت در محیط بهشکل خودکار انجام میشد و بازیکن تنها وظیفه تیراندازی به دشمنان را برعهده داشت. سلاحهای متنوعی از شعلهافکن تا نارنجک در اختیار بازیکنها وجود داشت و آنها درکنار کشتن زنومورفها و فیسهاگرها، وظیفه پاکسازی محیط از تخم این موجودات را هم داشتند.
Aliens: Extermination از آن دست بازیهایی بود که تجربه جذابی را بهصورت دونفره ارائه میدهند و لحظات مهیج و خاطرهانگیزی برای بازیکنها میسازند.
Aliens vs Predator: Requiem
در سال ۲۰۰۴ فیلمی اکران شد که خیلیها مدتها منتظر تماشای آن بودند؛ Alien vs Predator که قرار بود بالاخره بعد از سالها نبرد بیگانهها و غارتگرها را بر پردهی سینماها به تصویر بکشد. متأسفانه این فیلم اصلاً کیفیت جالبی نداشت و نتوانست نظرات را به خود جلب کند و کمتر کسی از بین طرفداران بیگانه و غارتگر از دیدن آن لذت برد.
دومین فیلم Alien vs Predator هم با عنوان Aliens vs Predator: Requiem در سال ۲۰۰۷ اکران شد و بهقدری افتضاح بود که باعث شد نسخه قبلی در مقابل آن مثل یک شاهکار به نظر برسد. فیلم تقریباً از هر نظر در سطحی بسیار پایین به سر میبرد و هرچقدر کمتر در مورد آن صحبت کنیم بهتر است.
در همان سال ۲۰۰۷، استودیو ربلیون بهسراغ ساخت بازیای برپایه بیگانهها علیه غارتگر رفت و در کمال تعجب آن را نه برای کامپیوتر یا کنسولهای خانگی، بلکه برای کنسول دستی سونی یعنی PSP تولید کرد. این بازی اکشن سوم شخص که ناشر آن Sierra Entertainment بود، بازیکن را در نقش غارتگری موسوم به گرگ (Wolf) قرار میداد که در فیلم هم شاهد حضور او بودیم. این غارتگر وظیفه داشت در طول ۱۵ مرحله به نبرد با بیگانهها بپردازد و در این راه از ابزار پیشرفته خود هم بهره میبرد. سیستم شرافت هم برای بازی در نظر گرفته شده بود که نسبت به عملکرد بازیکن امتیازهایی به او میداد و برای مثال کشتن انسانها باعث میشد این امتیاز کمتر شود و از طرف دیگر هدفگیری خوب بیگانهها باعث بالاتر رفتن آن میشد؛ امتیازهایی که درنهایت برای آپگرید کردن تجهیزات شخصیت اصلی به کار میرفتند.
با وجود بعضی ویژگیهای خوب بازی و بخشهای جانبی آن درکنار بخش داستانی، منتقدان روی خوشی به بازی نشان ندادند و ایرادات زیادی از آن گرفتند.
AvP: Predalien Builder
این بازی جمع و جور هم در همان زمان اکران فیلم بیگانهها علیه غارتگر بهدست علاقمندان رسید و ازطریق مرورگر اینترنت قابل بازی بود؛ بهطوری که برای تجربه آن باید به سایت avp-r میرفتید. همانطور که از عنوان بازی نیز مشخص است، هدف از ارائه آن طراحی Predalien توسط مخاطبان بود و گزینههای مختلفی وجود داشت که به کاربران اجازه میداد موجود مورد نظر خود را شخصیسازی کنند (Predalien نام زنومورفی بود که از تخمگذاری فیسهاگر در بدن غارتگر در انتهای فیلم Alien vs Predator متولد شد و عبارت مورد نظر هم ترکیبی بود از Predator و Alien).
Predalien بهعنوان یک بازی تبلیغاتی، یکی از گمنامترین بازیهای این مجموعه است که خیلیها حتی نام آن را هم نشنیدهاند و این روزها هم بهعلت کار نکردن سایت آن، امکان تجربهاش وجود ندارد.
AvP Requiem: Combat Evolved
یکی دیگر از بازیهای کوچکی که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد و حکم تبلیغ را برای فیلم بیگانهها علیه غارتگر داشت؛ بازیای که هرچند پسوند آن یادآور اولین نسخه هیلو (Halo) بود، ولی به هر چیزی شباهت داشت به جز بازی محبوب بانجی. این اثر Gameloft یک بازی فلش بود که با ظاهر بسیار سادهی خود به مخاطب اجازه میداد در نقش یک بیگانه یا غارتگر به تخریب محیط و ساختمانها بپردازد و حال و هوای بازی قدیمی Rampage را برای بازیکن زنده میکرد.
CR: Alien vs Predator
Cross Media International این بازی را بهشکل انحصاری برای ژاپن و سلیقه گیمرهای این کشور طراحی کرد و فاکس قرن بیستم آن را در سال ۲۰۰۷ ازطریق دستگاههای پاچینکو در مراکز آرکید ژاپن در اختیار علاقمندان قرار داد. مخاطب در این بازی با کارتهایی از بیگانهها و غارتگرها سر و کار داشت و باید به سبک دستگاههای پاچینکو به کسب امتیاز میپرداخت. این بازی بهعلت ساختار کاملاً بومی خود جایی در خارج از ژاپن پیدا نکرد.
Aliens vs Predator
باز هم نسخهای دیگر از بیگانهها علیه غارتگر که استودیو ربلیون بهوسیله آن قصد احیای بازی محبوب خود را داشت. این نسخه که سگا آن را در سال ۲۰۱۰ برای پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360 و کامپیوتر منتشر کرد، ریبوتی از بازی محبوب ربلیون بود و البته المانهایی از دو فیلم Alien vs Predator هم در خود داشت.
داستان بازی از سه بخش با محوریت انسانها، بیگانهها و غارتگرها تشکیل میشد که در ترکیب با یکدیگر، ماجرای کلی آن را ترتیب میدادند. بخش مربوطبه سربازان انسان شباهت زیادی به بازیهای شوتر اول شخص استاندارد داشت، ولی بخش بیگانهها روی مبارزات نزدیک و البته حرکت روی سطوحی چون دیوارها متمرکز بود و بالاخره بخش غارتگر هم با ابزار و وسایل پیشرفته و قابلیتهای شکارگری این موجود سر و کار داشت و البته خشونت آن هم در حدی بود که بحثهایی به راه انداخت؛ موضوعی که حتی پای مدیرعامل اجرایی ربلیون را هم وسط کشید تا از خشونت بازی دفاع کند و انتقاداتی هم نسبت به رسانهها داشته باشد که وقتی درجه سنی بزرگسال را روی یک بازی میبینند، نباید نگرانی و غم و غصهای بابت خشن بودن آن داشته باشند.
این نسخه از بیگانهها علیه غارتگر با نقدهای ضد و نقیضی همراه شد و عدهای آن را پسندیدند و بخشی از منتقدان هم ایرادات زیادی از آن گرفتند، ولی در مجموع بازی نتوانست در حد و اندازههای دو نسخه قبلی عمل کند. البته فروش آن در حد قابل قبولی بود و حتی باعث شد در آن زمان بحثهایی در مورد ساخت نسخه بعدی هم صورت گیرد که درنهایت به جایی نرسید.
Aliens: Infestation
در سال ۲۰۱۱ باز هم نوبت به کنسول دستی دیگری از نینتندو رسید و این دفعه DS میزبان بازی بیگانه بود. Aliens: Infestation بازی جالبی از طرف WayForward Technologies بود و طعم و مزه بازیهای Metroidvania را با مجموعه بیگانه ترکیب کرده بود.
بازی قرار بود بهعنوان نسخهای فرعی از Aliens: Colonial Marines تولید شود ولی بعدها با کنسل شدن آن بازی، مسیر ساخت Infestation هم تغییر کرد و بازی به سمت و سوی دیگری رفت (نسخه کنسلشده Colonial Marines تفاوتهای زیادی با نسخهای داشت که سالها بعد منتشر شد).
ماجراهای Infestation با سفینه USS Sulaco ارتباط داشت و روایتگر داستان سربازانی بود که وارد این سفینه میشوند و طبق معمول با بیگانهها برخورد میکنند و برای نجات جان خود چارهای جز ازبینبردن آنها ندارند. درکنار مدلهای مختلف زنومورف مثل ملکه، یکی از جالبترینها زنومورفی بود که در اثر تخمگذاری فیسهاگر در بدن Space Jockey متولد شده بود (Space Jockey موجود عجیبی بود که در اولین فیلم بیگانه جسد او را میدیدیم و بعدها در فیلم Prometheus با تغییراتی با آن ملاقات کردیم، تحت عنوان مهندس یا Engineer). از دیگر نکات جالب بازی هم میشود به طرح روی جلد آن اشاره کرد که اثری بود از کریس باکالو، طراح معروف کمیکبوک.
Aliens: Infestation توانست با گیمپلی جذاب، طراحیهای زیبا و گرافیک چشمنواز و ایدههای جالبی که داشت، به یکی از بازیهای خوب بیگانه تبدیل شود و طرفداران زیادی بهدست آورد.
Aliens: Colonial Marines
بالاخره به بازیای رسیدیم که طرفداران بیگانه هرگز آن را از یاد نخواهند برد؛ البته نه به خاطر کیفیت بسیار بالای بازی، بلکه بهدلیل افتضاحی که به بار آورد و باعث شد تا مدتها حتی شنیدن اسم بیگانهها هم همه را به یاد این اثر بیکیفیت بیاندازد.
Colonial Marines یکی از عجیبترین مراحل ساخت را بین بازیهای بیگانه پشت سر گذاشت. اولین اشارهها به نام این بازی را در اوایل دهه ۲۰۰۰ شاهد بودیم و در آن زمان قرار بود استودیو Check Six Games بازیای با این نام برای پلیاستیشن 2 تولید کند و فاکس اینتراکتیو و الکترونیک آرتز هم آن را منتشر کنند. تولید بازی در حال پیشرفت بود و حتی تصاویر و ویدیوهایی هم از آن منتشر شد که نشان از اثری با کیفیت بصری بالا برای پلیاستیشن 2 داشت که قرار بود بازیکنها را در سبک شوتر اول شخص به جنگ با زنومورفها ببرد. ولی بعد از مدتی حواشی زیادی پیرامون بازی ایجاد شد و درنهایت هم در سال ۲۰۰۲ خبر کنسل شدن آن به گوش رسید.
سالها گذشت تا اینکه شرکت سگا حقوق مربوطبه بازیهای بیگانه را خریداری کرد و مدتی بعد هم تصمیم به احیای این بازی گرفت. سگا برای این کار به سراغ استودیو گیرباکس (Gearbox Software) رفت که اعضای آن تجربه خوبی در تولید بازیهای شوتر اول شخص داشتند و گزینهای مطلوب برای ساختن این بازی محسوب میشدند. هرچند کارهای ابتدایی روی Colonial Marines در سال ۲۰۰۷ آغاز شده بود، ولی هرچه زمان میگذشت خبری از بازی نمیشد و بعدها مشخص شد گیرباکس ترجیح داده است وقت خود را روی تولید بازیهایی چون Borderlands و Duke Nukem Forever بگذارد و بازی بیگانهها هم چند وقتی زیر دست استودیو TimeGate بود و گیرباکس بیشتر نقش نظارتی روی آن داشت. بعدها اتفاقات دیگری هم رخ داد و درنهایت کار به جایی رسید که گیرباکس درحالیکه تنها ۹ ماه زمان تا انتشار بازی فرصت باقی مانده بود، نسخهی خام آن را از TimeGate تحویل گرفت تا برای عرضه روی پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360 و کامپیوتر آماده کند. ولی مشکل اینجا بود که هنوز بخشهای زیادی از بازی نیمهکاره مانده بودند و طبق اطلاعاتی که بعدها منتشر شد، گیرباکس مجبور بود حدود ۷۵٪ بازی را در مدت زمان اندک باقیمانده آماده کند؛ موضوعی که درنهایت باعث شد با اثری مواجه شویم که هر بخش آن درگیر ایرادات فراوانی است و کمتر نکتهی مثبتی در آن به چشم میخورد.
Aliens: Colonial Marines ماجراهای خود را مدتی بعد از فیلم دوم این مجموعه روایت و یک بار دیگر مخاطب را درگیر نبردی نفسگیر بین سربازها و زنومورفها میکرد. بازی از قابلیت co-op هم بهره میبرد که در آن میتوانستید همراهبا دوستان خود به ماجراجویی در مراحل مختلف بازی بپردازید و با اسلحههای متنوع و وسایلی چون رادار معروف این مجموعه، به استقبال بیگانهها بروید. درکنار بخش داستانی، حالت چندنفره هم برای Colonial Marines در نظر گرفته شده بود که شامل سناریوهای مختلفی میشد و درکنار کنترل سربازها، اجازه بازی در نقش زنومورفها را هم به بازیکن میداد که در این حالت دوربین به شکل سوم شخص درمیآمد.
این بازی با وجود پتانسیلهایی که برای بهتر شدن داشت، درنهایت بعد از تأخیرهای فراوان در سال ۲۰۱۳ عرضه و به اثری تبدیل شد که کمتر کسی آن را تحویل گرفت و اکثر منتقدان امتیازهایی پایین به آن دادند و از بخشهای مختلف بازی مثل گیمپلی، گرافیک و ایرادات تکنیکی آن انتقاد کردند. حتی کار به جایی رسید که سایتهای اینترنتی هم پُر شدند از تصاویر خندهدار از بخشهای مختلف بازی و همچنین گیرباکس هم به خاطر کوتاهی خود در زمینه تولید بازی و استفاده از استودیوهای دیگر برای طراحی بخشهایی از آن درگیر حواشی زیادی شد.
Aliens: Armageddon
استودیو Play Mechanix این بازی را برای دستگاههای آرکید آماده کرد و Raw Thrills هم که سابقه زیادی در مورد کار با این دستگاهها دارد، آن را در سال ۲۰۱۴ برای آرکید عرضه کرد.
برای Aliens: Armageddon دستگاه آرکید با زرق و برق و مجهزی طراحی شده بود و دو عدد اسلحه هم در اختیار بازیکنها قرار میگرفت تا درکنار یکدیگر به شکار بیگانهها بروند. درکنار نمونههای معمولی بیگانه، برای هرچه متنوعتر کردن بازی از مدلهای عجیب و خاصی هم استفاده شده بود که در فیلمهای این مجموعه آنها را ندیده بودیم و در ترکیب با سلاحهای مختلف باعث بالاتر رفتن جذابیتهای بازی میشدند.
Alien: Isolation
شاید حتی متعصبترین طرفداران مجموعه بیگانه هم نمیتوانستند پیشبینی کنند که تنها یک سال بعد از عرضه بازی ناامیدکنندهی Aliens: Colonial Marines، اثر دیگری از این مجموعه از راه برسد که بتواند بخش زیادی از آن غم و غصهها را از بین ببرد و یک بار دیگر پتانسیل بالای دنیای بیگانه برای خلق بازیهای ویدیویی باکیفیت را نشان دهد؛ آن هم محصولی از Creative Assembly که آنها را بیش از هرچیز به خاطر تولید بازیهای استراتژی Total War میشناسیم نه اثری ترسناک با حال و هوای بیگانه. ولی این استودیو موفق شد به زیبایی از عهده وظیفه خود برآید و سگا هم با انتشار بازی در سال ۲۰۱۴ برای پلیاستیشن 3، پلیاستیشن 4، ایکسباکس 360، ایکسباکس وان و کامپیوتر یکی از بهترین آثار بیگانه را ارائه داد.
بازی Alien: Isolation باعث شد سالها بعد از اشاراتی به دختر الن ریپلی در فیلم بیگانهها با او ملاقات کنیم
Alien: Isolation برخلاف خیلی از بازیهای این مجموعه که داستان خود را بعد از نسخههای دوم و سوم روایت میکردند، به سراغ ماجراهای فیلم اول رفته بود و داستان دختر الن ریپلی با نام آماندا را دنبال میکرد که بهدنبال ردپایی از مادرش است. آماندا نه یک سرباز حرفهای بود و نه تیمی از سربازان کارکشته او را همراهی میکردند، بنابراین سبک بازی هم به سمت و سویی رفت که تفاوتهای زیادی با اکثر بازیهای بیگانه داشت و بهجای تمرکز روی اکشن و نابود کردن زنومورفها، بازیکن را درون محیطهای تنگ و تاریک ایستگاه فضایی Sevastopol با یک زنومورف قدرتمند تنها میگذاشت و البته همان یک عدد زنومورف هم برای ایجاد ترس و وحشت در مخاطب کافی بود. هوش مصنوعی جالب این بیگانه و حرکات او در مواجهه با شخصیت اصلی بهشکلی طراحی شده بود که همیشه استرس را در بالاترین حد ممکن در بازی ایجاد و او را وادار میکرد روی تکتک حرکاتش دقت داشته باشد. البته ساکنان دیگری مثل اندرویدها هم در ایستگاه فضایی حضور داشتند، ولی عظمت بیگانه در حدی بود که سایر موارد را بهراحتی زیر سایه قرار میداد.
بازی درکنار گیمپلی مناسب خود، از استیل بصری زیبایی هم بهره میبرد که به خوبی حال و هوای حضور در یک ایستگاه فضایی را به بازیکن میداد و شکل و شمایل محیطها و ابزار مختلف هم یادآور فیلمهای بیگانه بودند و در مجموع همهچیز دست به دست هم داده بود تا با اتمسفری تماشایی همراه شویم. البته درکنار امتیازهای خوبی که این نسخه دریافت کرد، بعضی از منتقدان هم ایراداتی از آن گرفتند و مخصوصاً به تکراری شدن بازی بعد از گذشت چند ساعت اول اشاره کردند و ترجیح میدادند با اثری کوتاهتر طرف باشند که جذابیتهای خود را بعد از چند ساعت از دست ندهد.
با اینکه نسخه دوم بازی هرگز ساخته نشد، ولی ماجراهای آن در قالب رسانههای دیگری دنبال شد و ابتدا کمیک چهار شمارهای Aliens: Resistance توسط Dark Horse Comics منتشر شد که با این بازی ارتباط داشت و مدتی قبل هم شاهد انتشار ویدیوهایی تحت عنوان Alien: Isolation - The Digital Series بودیم که با ترکیبی از میانپردههای بازی و بخشهای جدید، روایتگر ماجراهای آماندا ریپلی بودند.
برای خواندن نقد بازی Alien: Isolation به اینجا مراجعه کنید.
Aliens vs Pinball
استودیوی مجارستانی Zen Studios که به خاطر بازیهای پینبال خود معروف است، در سال ۲۰۱۶ با کمک Fox Digital Entertainment اقدام به ارائه سه میز پینبال مجازی با محوریت بیگانهها کرد؛ میزهای پینبالی که براساس فیلم بیگانهها، مجموعه Alien vs Predator و همینطور بازی Alien: Isolation طراحی شده بودند و از پلیاستیشن 3، پلیاستیشن 4، ویتا و کامپیوتر تا ایکسباکس 360، ایکسباکس وان، Wii U و سیستمعاملهای اندروید و iOS پذیرای آنها بودند.
باتوجهبه کیفیت بالای Zen Studios در زمینه تولید اینگونه بازیها و استفاده از المانهای مختلف این مجموعه از جمله شخصیتهای الن و آماندا ریپلی، این میزهای پینبال برای طرفداران بیگانه تجربههایی لذتبخش فراهم کردند.
Alien: Covenant in Utero
بعد از فاجعهای به نام Alien: Resurrection، حدود ۱۵ سال زمان نیاز بود تا این مجموعه استراحتی طولانی را پشت سر بگذارد و بعد از آن یک بار دیگر خود ریدلی اسکات تصمیم بگیرد با کارگردانی نسخه جدیدی از بیگانه، تغییرات عظیمی در آن ایجاد کند. اسکات بهجای استفاده از نام بیگانه در عنوان فیلم، از عبارت پرومتئوس (Prometheus) استفاده کرد و ماجراهای آن را هم به سالها قبل از رخ دادن اتفاقات اولین نسخه برد؛ جایی که با اولین برخورد انسانها با موجودات بیگانه طرف بودیم و پای نژادی تحت عنوان مهندسان هم به میان آمد. پرومتئوس با اینکه هیاهوی فیلمهای اول بیگانه را تکرار نکرد، ولی در حد و اندازههای خود اثر قابل قبول و جذابی بود و البته بهجای جواب دادن به تمام سوالات دوستداران بیگانه، پرسشهای جدیدی برای آنها بهوجود آورد.
پنج سال بعد نوبت به ادامه ماجراهای این فیلم رسید و این بار عنوان بیگانه هم در نام فیلم به چشم میخورد. فیلم بیگانه: کاوننت (Alien: Covenant) به کارگردانی اسکات باز هم به ارائه توضیحاتی در مورد تاریخچه شکلگیری زنومورفها پرداخت و خوشبختانه این بار شاهد حضور پررنگتر این موجودات مخوف (یا بهتر است بگوییم اجداد آنها) بودیم و زوایای بیشتری از نحوه شکلگیری آنها را مشاهده کردیم. این فیلم هم مثل نسخه قبلی با اینکه ایراداتی داشت، ولی به لطف کارگردانی استادانه اسکات و صحنههای خیرهکننده و البته طرح سوالات چالشبرانگیز توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند و طرفداران بیگانه را یک بار دیگر به انتظار فیلم بعدی و شفافتر شدن ماجراهای این مجموعهی بزرگ و تماشایی بنشاند؛ موضوعی که باتوجهبه گذر سن اسکات از مرز ۸۰ سالگی امیدواریم هرچه زودتر شاهد آن باشیم، چرا که کمتر کسی میتواند به اندازه خالق بیگانه حق مطلب را در مورد این مجموعه ادا کند.
برخلاف سالهای قبل که هر فیلم بیگانه باعث تولید بازیهایی براساس آن میشد، پرومتئوس که هیچ بازی ویدیویی به همراه نداشت و کاوننت هم بهجای خلق بازیهایی عظیم، تنها سبب تولید آثاری کوچک و فرعی شد. Alien: Covenant in Utero یک تجربه واقعیت مجازی (VR) بود که FoxNext VR Studio آن را با همکاری تعداد استودیوی دیگر تولید کرد و بهنوعی میتوان آن را یک اثر تبلیغاتی برای فیلم اسکات دانست.
مخاطب در این تجربه جالب و البته بسیار کوتاه، دنیا را از زاویه دید یک نئومورف (Neomorph، موجودات فیلم کاوننت) دنبال میکرد؛ همان نئومورفی که در کاوننت از کمر یکی از شخصیتهای فیلم به نام لدوارد بیرون میزد و یکی از لحظات هولناک این اثر اسکات را ترتیب میداد. این تجربه چند دقیقهای که میتوانید در اینجا به سراغ آن بروید و بهشکل ۳۶۰ درجه آن را تماشا کنید، به همان صحنه مربوط میشود و از درون بدن لدوارد آغاز و به بخشهای بعدی منتهی میشود و با وجود مدت زمان کمی که دارد، هیجان بالایی را به مخاطب منتقل میکند.
Alien: Descent
یک سال بعد از عرضه Alien: Covenant in Utero نوبت به بازی واقعیت مجازی دیگری تحت عنوان Alien: Descent رسید که کاری است از Pure Imagination Studios.
البته Descent یک بازی خانگی نیست و طرفداران بیگانه برای تجربه آن باید به یک مرکز تفریحی در اورنج کانتی واقع در کالیفرنیا بروند. در آنجا اتاقکی برای تجربه این بازی جذاب وجود دارد و مسئول مربوطه به بازیکنها سلاحهایی فیزیکی میدهد و پس از آن با قرار دادن هدست واقعیت مجازی روی سر خود، وارد Descent میشوند. بازی حالتی رقابتی دارد و هر کسی که بیشترین تعداد بیگانهها را از بین ببرد و امتیاز بالاتری کسب کند، برنده خواهد شد و نام او روی اسکوربرد اتاقک نمایش داده میشود.
Alien: Offworld Colony Simulator
بازیهای بیگانه تا امروز برای اکثر پلتفرمها عرضه شدهاند و کار به جایی رسیده است که حتی دستیار صوتی هوشمند شرکت آمازون یعنی الکسا هم میزبان یکی از این بازیها بوده است.
این بازی که سال گذشته منتشر شد، تجربهای نوبتی (Turn-Based) است که در آن باید از تشکیلات Weyland-Yutani فرار کنید. برای این کار هم نیاز به آیتمهای مختلفی دارید که در گوشه و کنار محیط پراکنده شدهاند و استفاده از آنها میتواند شانس شما را برای بقا افزایش دهد. تجربه بازی ازطریق وسایلی صورت میگیرد که با الکسا در ارتباط هستند و کافی است بگویید: «الکسا، Alien Simulator را باز کن» تا بازی آغاز شود. پس از آن دستیار صوتی آمازون موقعیت هر بخش را برای شما توضیح میدهد و شما هم باید باتوجهبه شرایط محیط و آیتمهای خود تصمیم بگیرید قصد انجام چه کاری را دارید. این بازی قابلیت پشتیبانی از سه بازیکن را به شکل همزمان دارد و در مجموع تجربهای است متفاوت برای طرفداران بیگانه.
Cold Iron Studios Alien
جدیدترین بازی بیگانه این روزها توسط Cold Iron Studios در دست ساخت است؛ استودیویی که در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد و در حال حاضر جزو زیرمجموعههای شرکت فاکس قرن بیستم و بخش بازیهای ویدیویی آن یعنی FoxNext محسوب میشود.
هرچند اطلاعات زیادی از این بازی نداریم، ولی قرار است با اثری مواجه شویم که تفاوتهای عظیمی با Alien: Isolation خواهد داشت. هرچقدر که آن بازی روی لحظات ترسناک و نفسگیر و یک شخصیت تک و تنها تأکید داشت، این بار با اثری همراه میشویم که تمرکز زیادی روی جنبههای اکشن خواهد داشت و قرار است یک بازی شوتر عظیم و MMO باشد. طراحی چنین بازیای مطمئناً کار سادهای برای یک استودیوی تازهتأسیس نخواهد بود، ولی این استودیو تعدادی از افراد کارکشته در زمینه تولید بازیهایی از این دست را درکنار یکدیگر جمع کرده است، از جمله کریگ زینکویچ مدیرعامل استودیو که پیش از این در Cryptic Studios مشغول به کار بوده است.
در حال حاضر زمان عرضه بازی مشخص نیست و در مورد پلتفرمهای آن هم طبق فهرستهای استخدام استودیو به نظر میرسد درکنار کامپیوتر، میتوانیم شاهد عرضه بازی برای کنسولهای سونی و مایکروسافت هم باشیم و شاید در صورت طولانی شدن پروسهی ساخت آن، کنسولهای نسل بعد این دو شرکت میزبان این نسخه از بیگانه شوند که با موتور گرافیکی Unreal در دست ساخت است.
در ادامه سری میزنیم به بازیهای موبایلی که براساس این مجموعه تولید شدهاند.
Aliens: Unleashed
اولین بازی موبایلی بیگانه در سال ۲۰۰۳ توسط استودیو Sorrent تولید و منتشر شد. زاویه دید بازی بهشکل اول شخص بود ولی از آنجایی که موبایلهای آن زمان به جز تعداد خیلی کمی، صفحه لمسی نداشتند و کنترل بازی با دکمههای موبایل بهصورت اول شخص هم کار سختی بود، سازندگان آن به سراغ ایده دیگری رفتند و از همان دکمههای شمارهگیر برای شلیک به دشمنان استفاده کردند؛ بهاین شکل که هر بار بیگانهای روی صفحه ظاهر میشد، شمارهای هم درکنار او به نمایش درمیآمد و بازیکن با وارد کردن عدد مورد نظر باعث شلیک به او میشد. این بازی شاید بهعنوان اولین اثر موبایلی بیگانه جذابیتهایی داشت، ولی در مجموع بازی خیلی مهمی نبود.
Alien vs Predator
استودیو Superscape در سال ۲۰۰۴ بازیای برپایهی فیلم Alien vs Predator تولید کرد که مثل سایر نسخههای این مجموعه اجازه استفاده از هر سه نژاد را میداد، ولی این بار به شکل اکشن ساید اسکرول. گرافیک بازی هم همان چیزی بود که از بازیهای جاوای آن زمان انتظار میرفت و بهشکل کلی تجربهای سرگرمکننده در دوران خود محسوب میشد.
در همان سال بازی دیگری هم با همین نام و براساس همین فیلم توسط Wicked Witch Software برای موبایلها تولید شد که سبک آن هم مشابه بازی Superscape بود.
Alien vs Predator 3D
در دورانی که بازیهای موبایل هنوز در حد و اندازههای امروز پیشرفت نکرده بودند و آثار سهبعدی خیلی کمتر از الآن بودند، Superscape در سال ۲۰۰۶ بازی دیگری برپایهی فیلم Alien vs Predator تولید کرد که این بار پسوند 3D داشت و یک شوتر ریلی بود، به این معنی که حرکت شخصیت در محیط به شکل خودکار انجام میشد و بازیکن تنها وظیفه تیراندازی به سمت دشمنان را برعهده داشت. به جز بخش داستانی، بخشهای دیگری هم برای بازی در نظر گرفته شده بودند که تنوع خوبی به آن میدادند.
Aliens vs Predator 2 2D: Requiem
Superscape که در آن سالها علاقهی زیادی به ساخت بازیهای این مجموعه داشت، همزمان با اکران فیلم بیگانهها علیه غارتگر هم نسخه جدیدی تولید کرد که اسم عجیبی هم برای آن انتخاب شده بود. بازی همانطور که از نام آن نیز مشخص است، حالتی دوبعدی داشت و از زاویه دید بالا به نبرد بیگانهها و غارتگرها میپرداخت و بازیکن هم میتوانست هریک از این دو نژاد را انتخاب کند و مراحل مورد نظر را به پایان برساند.
AvP: Evolution
این بازی در سال ۲۰۱۳ برای سیستمعاملهای اندروید و iOS عرضه شد و اثری بود از استودیو Angry Mob Games. در اینجا هم یک بار دیگر به سراغ نبرد بیگانهها و غارتگرها میرفتیم و نکته متفاوت در مورد آن، حضور ابرغارتگرها (Super Predators) بود که زیرگونهای قویتر و بزرگتر از غارتگرهای معمولی هستند. انسانها هم در این بازی سوم شخص حضور داشتند و بیشتر نقش طعمههایی را داشتند که از طرف دو نژاد دیگر مورد حمله قرار میگرفتند.
Alien: Blackout
آخرین نسخه از مجموعه بازیهای بیگانه، اوایل امسال توسط FoxNext و D3 Go برای سیستمعاملهای اندروید و iOS عرضه شد.
شخصیت اصلی بازی آماندا ریپلی است که او را در Alien: Isolation دیده بودیم و در اینجا هم با زنومورفی طرف هستیم که تهدید بزرگی محسوب میشود و در طول هفت مرحله بازی باید با استفاده مناسب از منابع برقی که در دسترس دارید، به خوبی از امکاناتی چون حسگرهای محیطی و درها استفاده کنید و به همراهان خود کمک کنید که از خطرات زنومورف در امان باشند. بازی Alien: Blackout از جهاتی به Five Nights at Freddy's هم شباهت دارد و بهصورت کلی تجربه بدی بهعنوان یک اثر موبایلی نیست.
برای خواندن نقد بازی Alien: Blackout به اینجا مراجعه کنید.
بد نیست در انتهای مقاله به دو مورد دیگر هم در ارتباط با بیگانهها در صنعت بازی اشاره کنیم.
درکنار آثار کوچک و بزرگی که براساس این مجموعه منتشر شدند، طرفداران بیگانه هرگز پروژه Aliens: Crucible را فراموش نمیکنند. این بازی مدتها توسط استودیو آبسیدین (Obsidian Entertainment) در دست تولید بود و سگا آن را در سال ۲۰۰۶ برای پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360 و کامپیوتر معرفی کرد.
بازی قرار بود مثل دیگر آثار آبسیدین برای علاقمندان سبک نقشآفرینی آماده شود و روایتگر گروهی از انسانهای گیر افتاده در سیاره Caldera بود که اسیر زنومورفها میشوند و باید با استفاده از تواناییهای خود به مقابله با این موجودات بپردازند؛ تواناییهایی که باعث میشد هر شخصیت با دیگری متفاوت باشد و از سربازی با سلاحهای متنوع تا تعمیرکار و... در این گروه وجود داشتند. این بازی سوم شخص دارای درخت مهارت بود و ویژگیهایی چون انتخاب دیالوگ و تأثیرگذاری روی داستان هم در آن وجود داشت. همچنین قرار بود با اثری سخت طرف باشیم که مرگ در آن حالتی دائمی و بدون بازگشت داشته باشد. حتی قابلیت هدف قرار گرفتن شخصیتها توسط فیسهاگرها هم وجود داشت و در چنین مواقعی بازیکن باید تصمیم میگرفت فرد مورد نظر را بکشد و او را راحت کند یا بگذارد به زندگی ادامه دهد تا زمانیکه زنومورف از درون بدن او بیرون بزند.
درنهایت سال ۲۰۰۹ زمانی بود که خبر متوقف شدن تولید بازی منتشر شد و این پروژه جذاب آبسیدین به پایان راه رسید؛ موضوعی که دلایل مختلفی داشت، از جمله درگیریهای داخل استودیو و عقب افتادن از برنامههای تعیین شده برای تولید بازی.
مورد دیگری که قصد اشاره به آن را داریم، بازی Mortal Kombat X است. این محصول استودیو ندررلم (NetherRealm Studios) مدتی بعد از عرضه به سمت ارائه شخصیتهایی رفت که از فیلمهای معروف ژانر وحشت وارد دنیای مورتال کامبت میشدند و یکی از آنها هم یک بیگانه بود؛ زنومورفی که ظاهر او از جهاتی به Baraka شخصیت قدیمی مورتال کامبت شباهت داشت. از آنجایی که زنومورفها نسبت به میزبان خود ظاهر متفاوتی پیدا میکنند، در این بازی هم زنومورف مورد نظر بهعلت متولد شدن از بدن یک میزبان از نژاد Tarkatan، دارای دندانهایی مانند مردمان این نژاد و چنگکهایی شبیه آنها بود. فیتالیتیهای جالبی هم برای این شخصیت در نظر گرفته شده بود، مثل سوراخ کردن سر حریف با استفاده از آروارهی داخلی خود. ولی شاید بهترین نمونه به فیتالیتیای مربوط میشد که در آن شاهد اسیر شدن شخصیت بازنده بودیم و صحنهای به نمایش درمیآمد که تخم بیگانهای مقابل او قرار داشت و باز بودن آن نشان میداد که فیسهاگری از آن بیرون آمده و تخم خود را درون بدن شخصیت مورد نظر گذاشته است. بعد از آن هم جالبترین بخش ماجرا نمایش داده میشد و چستبرستری از درون بدن مبارز شکستخورده خارج میشد و بعضی از این چستبرسترها هم نسبت به نوع میزبان خود شکل و شمایل جالبی داشتند. مثلاً اگر غارتگر از بیگانه شکست خورده بود، چستبرستر او حالتی شبیه به Predalien از فیلم Alien vs Predator داشت.
با گذشت ۴۰ سال از ساخته شدن فیلم بیگانه، تأثیرات عظیم این فیلم و نسخههای بعدی آن همچنان در دنیای فیلم و بازی به چشم میخورد و همانطور که در این مقاله شاهد آن بودیم، تا امروز انواع و اقسام بازیهای ویدیویی براساس این مجموعه ساخته شدهاند؛ بازیهایی که گاهی اوقات عملکرد خیلی خوبی داشتند و در دورههایی هم چیزی جز شکست نصیب سازندگان خود نکردند.
شما چه خاطراتی با بازیهای بیگانه دارید؟ نظرات خود را در این زمینه با زومجی در میان بگذارید.
نظرات