چگونه کریستوفر نولان فرهنگ تماشای تریلر در سینماها را زنده کرد؟
مدتها قبل پخش یک تریلر میتوانست بهتنهایی حکم رویدادی سینمایی، مهم و پرطرفدار را داشته باشد؛ رویدادی که سالهای سال قبل تبدیل بهدلیل مضاعفی برای رفتن مخاطبان به سینما میشد و کاری میکرد که مردم برای آشنایی با اثری مورد انتظار در زمان و مکانی مشخص کنار هم قرار بگیرند. در حقیقت تا پیش از آن که اینترنت یا در اینجا به عبارت بهتر یوتیوب دنیا را فتح کند و یک تریلر را در طول چند دقیقه تحویل چندین و چند میلیون مخاطب بدهد، مردم گاهی واقعا فقط و فقط در سالنهای سینما میتوانستند برای اثری که در آیندهی نهچندان دور از راه خواهد رسید، هیجانزده شوند. جردن هافمن، تحلیلگر سینمایی در مقالهی خود مینویسد کریستوفر نولان با The Dark Knight دو کار مهم انجام داد؛ اول به بسیاری از مخاطبان و استودیوها ثابت کرد که آثار بزرگ و پرخرج بهجای دعوت مخاطبان به تماشای فیلم بهصورت سهبعدی، میتوانند مردم را به دیدن فیلم در سینماهای آیمکس و روی بزرگترین پردههای نقرهای ممکن دعوت کنند و دوم هم اینکه تریلرها برای معروف کردن یک فیلم، نیازی به پخش مستقیم روی اینترنت ندارند. این دو رویکرد که هماکنون میتوان تاثیرگذاری آنها روی آثار و فیلمسازهای مختلف را دید، هرگز توسط نولان کنار گذاشته نشدند. او همواره مخاطبان را به تماشای فیلمهای خویش در سینماهای آیمکس دعوت میکند و بارها و بارها هم از پس سورپرایز کردن بینندگان با پخش یک یا دو پیشنمایش اختصاصی از آثار تازهی کارنامهی خود در این سالنهای عظیم برآمده است.
نتیجهی اینها هم چیزی نبودند جز آن که طی چهار الی پنج سال اخیر، کارگردانها، استودیوها و فیلمهای زیادی با الهام از همین الگو نهتنها اکثر برنامههای تبلیغاتی خود برای دعوت مخاطبان به خرید بلیطهای گرانتر را روی هیجانانگیزی تجربهی تماشای آثار سینمایی با کیفیت IMAX (بهجای تماشای فیلم بهصورت سهبعدی) بنا کردند، بلکه آثار گوناگونی همچون First Man اثر دیمین شزل نیز بهترین و طولانیترین پیشنمایش ویدیویی خود را فقط در تعدادی از سینماهای آیمکس تحویل تماشاگرها دادند.
کریستوفر نولان باتوجهبه عشقی که نسبت به استفاده از نوارهای فیلم دارد، تقریبا در تمامی پروژههای اخیر خود فقط از دوربینهای غیرآیمکس باکیفیت برای ضبط فیلم روی نوار فیلم هفتاد میلیمتری و بهترین دوربینهای آیمکس استفاده کرده است. البته با درنظرگرفتن این نکته که فیلم به فیلم، درصد دقایقی از اثر او که با یک دوربین آیمکس ضبط شدهاند، افزایش پیدا میکند. تا جایی که برخلاف تعداد بسیار بسیار زیادی از کارگردانهای دنیا، نولان با بهرهجویی مناسب از تواناییهای فیلمبردار آثار جدیدش یا همان هویته ون هویتما حتی اکثر سکانسهای دیالوگمحور دو فیلم اخیر خود («میانستارهای» و «دانکرک») را هم با تمام دشواریهای آن با آیمکس ضبط کرد. فیلمبرداری دیجیتالی هم که تا به امروز نقشی در سینمای او نداشته است.
همهی اینها در خدمت چه چیزی هستند؟ شاید اینکه وقتی کارگردان شهیر بریتانیایی مخاطب را به تماشای فیلم جدید خود در سینماهای آیمکس دعوت میکند، بیننده هم چپوراست با نقدهایی مثبت روبهرو شود که میگویند از دست دادن تجربهی دیدن این اثر جدید در یک سالن سینمای آیمکس اشتباهی بزرگ به حساب میآید.
اما مخالفت جدی نولان با فراموش شدن اهمیت بسیار زیاد دیدن یک فیلم در بهترین سینماهای ممکن و علاقهی جدی او به حفظ احترام سنتهایی همچون استفاده از نوارهای فیلم بهجای فیلمبرداری دیجیتال، همانگونه که گفته شد فقط در فیلمسازی او دیده نمیشود و حتی در نحوهی به نمایش درآمدن ویدیوهای پیشنمایش آثار تازهی وی نیز توجه ما را به خود جلب میکند.
ماجرا از سال ۲۰۰۷ میلادی شروع شد؛ وقتی که کارگردان فیلم «شوالیه تاریکی» با هماهنگی شرکت برادران وارنر، شش دقیقهی آغازین The Dark Knight را بهعنوان یک تریلر اختصاصی برای سینماها که هرگز روی اینترنت پخش نخواهد شد، در سانسهای اکران فیلم I Am Legend در تعدادی از سینماهای برگزیده تقدیم مخاطبان کرد. ناگهان همهی بینندگان هم به خودشان آمدند و دیدند که استودیوی سازنده و چند فیلمساز شناختهشده دارند همه را به رفتن به سینماها دعوت میکنند؛ آن هم نه فقط برای دیدن فیلم I Am Legend و بلکه بیشتر برای تماشای تریلر فیلمی که میگفتند احتمالا بزرگترین و محترمترین بلاکباستر سال بعدی میلادی است. جالبتر آن که برخی از رسانهها هم در آن زمان بیتوجه به خود «شوالیه تاریکی» به مردم گفتند که بروید و این تریلر اختصاصی و چند دقیقهای را ببینید تا بفهمید فیلمبرداری آیمکس چهقدر میتواند در فیلمهای داستانی جذاب و دیدنی به نظر برسد. زیرا تا قبل از فیلم The Dark Knight تنها چند مستند سینمایی از فیلمبرداری با این فرمت و کیفیت عجیبوغریب بهره برده بودند. هافمن برای شرح بهتر گفتههای خود، دربارهی اتفاق بزرگی که با پخش این پیشنمایش سینمایی اختصاصی افتاد مینویسد:
تا قبل از پیشنمایش آیمکس The Dark Knight، آخرین باری که پخش یک تریلر در سالنهای سینما انقدر صنعت را تکان داد و تبدیل به اتفاق مهمی شد، زمان پخش تریلر : Episode I – The Phantom Menace در سانسهای اکران فیلم Meet Joe Black درون برخی سینماها در سال ۱۹۹۸ میلادی بود. آن زمان همهی تریلرها به اندازهی امروز دیده نمیشدند و فقط وقتی تریلری انقدر بزرگ برای فیلمی اینچنین مورد انتظار در سالنهای سینما پخش میشد، امکان داشت که بینندگان زیادی را به خود جذب کند و هیجان حجم قابل توجهی از تماشاگرها برای یک اثر جدید را بهشدت افزایش دهد. اما امروز حتی فیلمهایی که هرگز فروش خاصی را تجربه نمیکنند، بهراحتی چند تیزر و تریلر را در کسری از ثانیه و بدون هیچگونه اعلام قبلی بهصورت آنلاین در دسترس مخاطبان قرار میدهند و برای هرکدام از آنها هم چند میلیون یا حداقل چندصد هزار بیننده به دست میآورند.
بیست سال قبل، ساخت تریلرهای اختصاصی برای سالنهای سینما اتفاق عجیبی نبود. به بیان بهتر در گذشته برخلاف امروز استودیوها اصلا مدام سایهی فشاری بیش از اندازه از سوی طرفداراها را روی خود نمیدیدند که بخواهند دغدغهی رساندن پیشنمایشها به دست همگان را داشته باشند. حتی گاهی صرفا پخش آنلاین یک تریلر محدود به ضبط نسخهی پردهای آن با دوربین و لو رفتنش در اینترنت میشد. در آن زمان تریلرها اصولا مثل یک فیلم، در سانسهایی مشخص و همراهبا آثاری مشخص در سالنهای سینما پخش میشدند و اگر کسی انقدر علاقه به دیدن آنها داشت، از خانه بیرون میآمد و به سینما میرفت. این وسط شاید خلاقانهترین روش برای رساندن تریلرها به دست همگان هم همان کاری بود که واچوفسکیها انجام دادند؛ کارگردانهایی که اولین و اصلیترین تریلر The Matrix Revolutions را فقط در قالب یک سکانس پس از تیتراژ فیلم The Matrix Reloaded تقدیم مخاطبان کردند و از این نظر تبدیل به الگوی اصلی دنیای سینمایی مارول برای استفاده از سکانسهای پس از تیتراژ شدند. تمام موارد گفتهشده به این معنی هستند که تا پیش از قرن بیستویکم، پخش یک تریلر از فیلمی مورد انتظار یک رویداد و اتفاق مهم سینمایی بود و بعضا میتوانست به اندازهی یک فیلم سینمایی خوب، مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند. تریلرها در آن دوران جایگاهی مهم در فرهنگ عامه داشتند و استودیوها بعضا از چند هفتهی قبل، زمان آغاز پخش آنها در سینما را اعلام میکردند. تا اینکه اینترنت و پلتفرمهای پخش آنلاین ویدیو فراگیر شدند و همهچیز را تغییر دادند؛ دوران اهمیت داشتن پخش یک تریلر در سینما به پایان رسید، اعلام زمان پخش پیشنمایشی سینمایی بیمعنی شد و دیگر هیچکسی برای تماشای نخستین جلوههای یک فیلم مورد انتظار، از خانه بیرون نیامد.
در همین حین، کریستوفر نولان اتفاق افتاد. پخش بلندترین پیشنمایش The Dark Knight به شکل گفتهشده نهتنها دوباره از انتشار یک تریلر رویدادی مهم ساخت، بلکه نشان داد که او واقعا به بردن مخاطبان به سالنهای سینما عشق میورزد. نولان آنقدر در دوست داشتن تجربهی فیلم در سالنهای سینما و حفظ تجربههای شیرین گذشته در روزگار مدرن جدی است که شرکت برادران وارنر «دانکرک» را به خاطر خواستهی او، دو روز قبل از فرا رسیدن تاریخ اکران رسمی فقط و فقط در سالنهایی که همچنان از سیستم قدیمی پخش فیلم استفاده میکردند، اکران کرد. پس عجیب نیست که او با تریلرهای خود نیز بخواهد مخاطبان را به یاد شیرینیهای مواجههی دائم با سینما در چندین و چند سال قبل بیاندازد. نتیجه هم چیزی نبود جز آن که فیلم به فیلم، افرادی پیدا میشدند که مردم را به رفتن به سینما برای دیدن پیشنمایش اختصاصی ساختهی جدید نولان دعوت میکردند و از آن مهمتر، فیلم به فیلم تعداد بینندگانی که واقعا برای دیدن یک تریلر اختصاصی بلند از محصول سینمایی جدید یکی از شناختهشدهترین کارگردانها از خانه بیرون میرفتند، افزایش پیدا میکرد. تازه این یک روش معرکه برای فتح اینترنت به کمک تبلیغات دهان به دهانی بود که اکثرشان از عالی بودن پیشنمایشهای اختصاصی مورد اشاره میگفتند؛ اتفاقی که همین چندوقت پیش خالق «تلقین» (Inception) توانست با تیزر یک دقیقهای و اختصاصی «تنت» (Tenet) نیز آن را تکرار کند.
نولان در دسامبر سال ۲۰۱۱ نیز پیشنمایشی مشابه با پیشنمایش The Dark Knight را برای The Dark Knight Rises ساخت و تحویل طرفداران داد. اما این یکی از دو جهت متفاوت و مهمتر از قبلی بود. اول آن که پیشنمایشهای The Dark Knight Rises فقط در سینماهای IMAX پخش شدند و از آنجایی که از ابتدای سال ۲۰۰۸ میلادی تا انتهای سال ۲۰۱۲ میلادی را بهعنوان دوران کلیدی ساخته شدن سینماهای آیمکس در سرتاسر جهان معرفی میکنند، همین پیشنمایش بهعنوان رویدادی بهخصوص و متعلق به فیلمی شدیدا مورد انتظار توانست افراد را با نزدیکترین سینماهای آیمکس به محل زندگیشان آشنا سازد. توجه نولان به پخش این پیشنمایش در سینماهای آیمکس به قدری زیاد بود که حتی هیچکدام از سینماهای LieMAX دنیا اجازهی پخش آن را پیدا نکردند؛ سینماهایی که برای ساخته شدن با هزینهی کمتر، همان نسبت تصویری آیمکس را روی پردههایی با ابعاد کوچکتر از پردههای اصلی پخش فیلم آیمکس، ارائه میدهند.
پیشنمایش ویدیویی و نسبتا بلند The Dark Knight Rises در سانسهای اکران فیلم Mission Impossible: Ghost Protocol در معدود سالنهای آیمکس واقعی پخش شد. فیلمی به کارگردانی بِرَد بِرد که پخش همزمان آن با تریلر اختصاصی فیلم نولان توجه استودیوهای زیادی را جلب کرد و بهنوعی طی چند ماه باعث شد که تقریبا هر فیلم بزرگ با پرولوگ چند دقیقهای یک فیلم بزرگ مورد انتظار دیگر اکران شود. دقیقا در دل همین مسیر بود که استودیوی فیلمسازی پارامونت، افتتاحیهی ده دقیقهای Star Trek Into Darkness را همراهبا نسخهی آیمکس The Hobbit: An Unexpected Journey روی پردهها فرستاد. ویژگی مشترک همهی این فیلمها، چه آنهایی که خودشان اکران میشدند و چه آنهایی که تریلری بلند و اختصاصی از خود را تقدیم مخاطبان میکردند، این بود که سازندگان تعدادی از سکانسهایشان را با دوربین IMAX فیلمبرداری کرده بودند. اکران پیشنمایشی سیزده دقیقهای از 300Rise of an Empire در اکرانهای آیمکس RoboCop جدید، پخش نمایشی اختصاصی و تبلیغاتی از فیلم Captain America: The Winter Soldier همراهبا Thor: The Dark World و فیلمی بیربط به MCU یعنی Need for Speed و حتی ویدیوهایی که دیزنی فقط در نقاطی مشخص از پارکهای تفریحی خود آنها را نشان مخاطبان میداد، تک به تک حرکت در دل این مسیر را ادامه دادند. البته تاثیر حرکت آغازشده با «شوالیه تاریکی» بیشتر از آن که صرفا برگرداندن تریلرهای اختصاصی به سینما باشد، در پررنگ کردن قابلتوجه IMAX در اذهان عمومی و از گور بیرون کشیدن فرهنگ رفتن به محلی مشخص برای داشتن تجربههای سینمایی دستِ اول به چشم میخورد.
دوران اهمیت داشتن پخش یک تریلر در سینما به پایان رسید و دیگر کسی برای تماشای نخستین جلوههای فیلمی مورد انتظار، از خانه بیرون نیامد. در همین حین، کریستوفر نولان اتفاق افتاد
فیلم Skyfall بهعنوان اولین قسمت از مجموعهی «جیمز باند» که در آن از فرمت IMAX استفاده شده است، تریلری اختصاصی را در سالنهای اکران The Dark Knight Rises تقدیم مخاطبان کرد و در ادامه هم همین اتفاق برای Mission: Impossible – Fallout رخ داد. در اصل دیگر فرقی نمیکرد که با چه فیلمی طرف باشیم. هالیوود ناگهان به خود آمد و دید نهتنها ابایی از پخش تیزرها، تریلرها، دقایقی از یک فیلم جدید یا حتی ویدیوهایی از پشت صحنهی ساخت اثری مورد انتظار بهصورت اختصاصی در سالنهای سینما ندارد، بلکه میتواند با انجام همین کار هم بخش قابل توجهی از مسیر رسیدن به یک کمپین تبلیغاتی موفق را طی کند. تازه این نهتنها باعث شد که استودیوها بعضا پیشنمایشهایی را که قبلا تنها در رویدادهایی مثل کامیک-کان و برای طرفداران پروپاقرص پخش میشدند به سالنهای سینما بیاورند، بلکه خود آن رویدادها هم بیشازپیش از این ویدیوها برای کشاندن مردم به بیرون از خانههای خود بهره بردند. زیرا این تغییرات درنهایت با زبان بیزبانی بیانیهای را صادر کردند که به مخاطب میگفت حتی در عصر فرمانروایی پلتفرمهایی همچون یوتیوب، همچنان اگر میخواهید بهترین و داغترین پیشنمایشهای ویدیویی از آثار سینمایی/تلویزیونی را به تماشا بنشینید، باید زحمت رفتن به محلی بهخصوص را به جان بخرید. حالا چه این محل کامیککان سندیگو باشد، چه یکی از شعبههای دیزنیلند و چه سالنهای اکران یک فیلم با فرمت IMAX در کشورهایی مشخص.
منهای «میانستارهای»، تکتک فیلمهای نولان که در سینماهای آیمکس هم اکران شدهاند، در پیشنمایش سینمایی اختصاصی خود افتتاحیهی چند دقیقهای خود را به نمایش میگذاشتند. اما Interstellar هم یک تریلر مخصوص سینماها داشت که حتی شامل فوتیجهایی از مستندهای واقعی میشد که اصلا در فیلم اصلی قرار نگرفته بودند. کارگردان هم برای آن که به مخاطب خود نشان دهد که قصهی آیندهنگرانهاش ریشه در تاریخ حیات انسانی دارد، این تریلر اختصاصی را فقط در چند سینمای IMAX بناشده در دل ساختمان برخی موزههای معروف کشور به نمایش گذاشت. نتیجه هم چیزی نبود جز استقبال گستردهی طرفداران. همانگونه که خودتان حدس میزنید، این حرکت هم در نوع خود تاثیراتی جالب را به همراه داشت و به سازندگان نشان داد که گاهی میشود با استفادهی حداقلی از ویدیوهای خود یک فیلم، در قدم اول طرح داستانی و حسوحال آن را به شکلی غیرمستقیم با مخاطب در میان گذاشت.
دو سوم ابتدایی این پیشنمایش اختصاصی را صحبتهای برخی از کلیدیترین افراد فعال در حوزهی سفر انسان به فضا طی دورههای زمانی گوناگون تشکیل داده بودند؛ از سخنرانی رئیسجمهور کندی راجع به سفر به ماه تا سخنانی از استیون هاوکینگ، یکی از بزرگترین داشنمندان دنیا. از حرفهای نیل دگراس تایسون محبوب تا سخنانی از زبان موسس اصلی شرکت پیشتاز SpaceX یا همان ایلان ماسک. پس از شنیده شدن این صحبتها توسط مخاطبان اما نوبت به پخش سکانسی از فیلم میرسید که سرتاسر با دوربین IMAX فیلمبرداری شده بود و درکنار موسیقی عجیب هانس زیمر، تماشاگر را میخکوب میکرد. اینها هم درکنار یکدیگر تجربهای را آفریدند که هوشمندانه با مخاطب سخن میگفت، او را از چندین و چند ماه قبل برای یک فیلم مورد انتظار آماده میکرد و باتوجهبه محلهای پخش خاصی که برای پیشنمایش مورد بحث در نظر گرفته بودند، به یاد کارگردانها میآورد که چهقدر میتوانند برای به اشتراک گذاشتن پیشنمایشهای اختصاصی از آثار تازهی خود با سینماروها خلاق باشند.
البته که حتی این هم پایان خیالپردازیهای کارگردان شهیر بریتانیایی نبود. نولان پرولوگ «دانکرک» را به قول خودش نه با محوریت افتتاحیهی فیلم که با محوریت نمایش یک فیلم بسیار بسیار کوتاه از فیلم بلند اصلی ساختهشده به سینماها فرستاد. این پیشنمایش اختصاصی هم در اکرانهای آیمکس Rogue One: A Star Wars Story به نمایش درآمد و در ترکیبی پرهیجان، نقش قابلتوجه ترکیب زمین، هوا و دریا در داستانگویی اثر را معرفی کرد.
این بار البته یک تغییر بزرگ هم در پروسهی انجام این حرکت تبلیغاتی به وجود آمده بود؛ برادران وارنر باتوجهبه درخواست نولان پذیرفت که هیچ خبری دربارهی وجود این پرولوگ منتشر نکند و اجازه دهد همانگونه که کارگردان میخواهد، خود مخاطبِ رفته به سینمای آیمکس شانس کشفش را داشته باشد. تازه این بار دیگر پیشنمایش اختصاصی محدود به یک کشور (آمریکا) و یک فیلم نمیشد و پرولوگ «دانکرک» در لندن و چند شهر اروپایی دیگر نیز پخش شد. نقطهی اوج همهی این رخدادها هم جایی به چشم آمدند که کار آنقدر بالا گرفت که برخی سینماشناسها و منتقدهای شناختهشده بهدنبالکنندگان خود میگفتند که باید به سراغ دیدن فلان فیلم در سینماهای آیمکس بروید تا فقط و فقط فرصت دیدن این پیشنمایش بهخصوص را از دست ندهید.
ظاهرا فیلمساز انگلیسی نهتنها هنوز دست از تلاش برای یافتن راههای فکرشدهتر برای ارائهی پیشنمایشها به مخاطب نکشیده است، بلکه میخواهد با «تنت» از چند نظر گامهایی رو به جلو هم در این مسیر بردارد
در این بین دیگر Rogue One هم تنها فیلم پذیرندهی پرولوگ پنج دقیقهای و تنشزای «دانکرک» باقی نماند و چند نمایشگاه کامیک-کان و سالنهای اکران فیلمهایی فیلمهایی مثل La La Land و Kong: Skull Island هم این ویدیو را نشان تماشاگرها دادند. آیا این نقطهی پایان جلو رفتن فیلمساز مورد بحث در مسیر زنده کردن فرهنگی خفته است؟ قطعا خیر. چون فیلم TENET هم چندین و چند هفتهی قبل یک تیزر یک دقیقهای اختصاصی را اینبار در اکثر سینماهای آیمکس حاضر در سرتاسر دنیا تقدیم مخاطبان کرد و هم بهزودی (چند روز بعد از زمان نگارش این مقاله) یک پرولوگ حدودا شش دقیقهای از خود را درون سالنهای پخش آیمکس یک فیلم بسیار مورد انتظار (احتمالا قسمت نهم خط اصلی مجموعهی «جنگ ستارگان») نشان مردم خواهد داد. البته برای اینکه فاصلهی سرسامآوری هم بین سینماروها و دیگر افراد علاقهمند به این پروژهی مرموز به وجود نیاید، مطابق شایعههای قابل اعتنا ساعاتی پس از آغاز اکران این پیشنمایش اختصاصی در سینماها اولین تیزر تریلر رسمی و حدودا دو دقیقهای اثر نیز روی اینترنت پخش میشود. پس ظاهرا کریس نولان نهتنها هنوز دست از تلاش برای یافتن راههای پیچیدهتر برای ارائهی پیشنمایشها به مخاطب نکشیده است، بلکه میخواهد با «تنت» از همه نظر (تعداد پیشنمایشهای اختصاصی، گستردگی محلهای پخش آن و فاصلهی زمانی پوشش دادهشده توسط این تبلیغات خاص) چند قدم رو به جلو نیز در این مسیر بردارد.
همچنین نباید از یاد برد که یکی از ویژگیهای مهم این پیشنمایشهای سینمایی اختصاصی که حداقل تا چند سال پس از اکران اثر بهصورت رسمی قدم به اینترنت نمیگذارند، آن است که میتوانند با مخاطب صادق باشند. به عبارت بهتر برخلاف تریلرهای عادی و کوتاه که اکثرا با حقه زدن به تماشاگر و متفاوت جلوه دادن فیلم نسبت به اثر اصلی بیننده را جذب میکنند، وقتی فیلمساز چند دقیقه از فیلم خود یا حداقل ویدیویی چند دقیقهای با محوریت شرح عناصر اصلی سازندهی اثر خویش به هر شکل ممکن را روی پردهی بزرگ مقابل چشمهای سینمارو بگذارد، او هم فکرشدهتر از قبل انتظار آن را خواهد کشید. چون اینجا فیلم میتواند با ابعاد، کیفیت و تدوین واقعی خود به بیننده معرفی شود؛ نه با ویدیوهایی کاتخورده برای متناسب شدن با نسبتهای تصویری آزاردهندهی چند شبکهی اجتماعی آنلاین که اعضای زیادی دارند. در دنیای کریستوفر نولان، بخشی از کمپین تبلیغاتی ساخت یک فیلم بسیار پرخرج میتواند تبدیل به بخشی از خود فیلم شود و بهمعنی واقعی کلمه، خالق رویدادی لایق انتظار باشد. رویدادی که مخاطب بزرگسال را به یاد برخی شیرینیهای دنیای هنر هفتم در گذشته میاندازد، بیننده را با شور و شوق بیشتری به بهترین سینماها میبرد و حداقل شانس رقم زدن تجربهای متفاوت را دارد.
بهعلاوه یکی از بزرگترین اشکالات نحوهی برخورد مخاطبها با یک تریلر پخششده بهصورت آنلاین در سالهای اخیر چیزی نیست جز موشکافی بیش از اندازهی پیشنمایشها. مخاطبان امروزه گاهی بیشتر از ۱۰۰ بار یک تریلر را به تماشا مینشینند و برای جلب توجه مردم، انقدر بر پایهی همین مشاهدهها برای فیلم سناریوهای مختلف مینویسند که تقریبا درنهایت حجم قابل توجهی از امکان لذت بردن از خود اثر را پیش از دیدن آن از دست میدهند. در چنین شرایطی فیلمی که از این موضوع به نفع خود استفاده نمیکند و واقعا میخواهد بینندهها را با تجربهای که ارائه میدهد به هیجان بیاورد، دو راه دارد؛ عقب انداختن زمان پخش تریلر و کم کردن فاصلهی آن با تاریخ اکران که برای بیننده تلخ است یا استفاده از روشهایی اینچنین که به شکلی زیبا فرصت تماشای بیش از اندازهی یک پیشنمایش را حداقل برای مدتی مشخص از افراد دریغ میکنند.
یکی از دغدغههای نولان درکنار مواردی مثل استفادهی حداقلی از جلوههای ویژهی کامپیوتری به هدف افزایش کارایی بازیگرها و شانس غرق شدن مخاطب در آثار سینمایی، در آشتی دادن مخاطب با سالنهای سینما خلاصه میشود. او کشاندن مردم به مقابل پردههای سینما و ترجیحا بزرگترین پردههای سینمایی موجود در دوران طلایی تلویزیون و عصر فرمانروایی پلتفرمهای استریمی/اینترنتی پخش فیلم و سریال را دوست دارد و این کار را نه فقط با چند فیلم اورجینال/غیراقتباسی/غیر پیشدرآمد/غیر دنباله/غیر ریبوت که حتی با ارائهی راهکارهایی بهتر برای رساندن پیشنمایش به دست بیننده انجام میدهد.
اگر از من میپرسید، اصلا شاید به خاطر داشتن همین دغدغهها و تلاش دائمی برای پاسخ دادن به آنها باشد که TENET تبدیل به اولین فیلم اورجینال دههی اخیر با بودجهای بیشتر از ۲۰۰ میلیون دلار میشود و شاید به همین خاطر باشد که مجلهی معتبر امپایر هنگام یاد کردن از فیلمساز بزرگ انگلیسی بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین کارگردانهای دوران مدرن، در مطلبی که برای ستایش قدرت او در ارائهی آثاری هنری و همزمان توانمند در کسب موفقیت درون گیشهها نوشته شده است، این جمله را بهعنوان تیتر در بالای صفحه میگذارد: «کمی بزرگتر رویا ببین».
نظرات