هر آن چیزی که لازم است پیش از تماشای Star Wars: The Rise of Skywalker بدانید
۳۰ اکتبر سال ۲۰۱۲ میلادی (۹ آبان ۱۳۹۱ خورشیدی)؛ این روز شاید برای بسیاری از طرفداران مجموعهی «جنگ ستارگان» (بخوانید «جنگهای ستارهای») روز مهمی باشد. چون در همین تاریخ بود که شرکت دیزنی، لوکاس فیلم را که تمام امتیاز Star Wars را در اختیار داشت با مبلغ ۴.۰۵ میلیارد دلار خریداری کرد؛ یک خرید و فروش عظیم که باعث شد این دنیای وسیع که تقریبا نیمقرن قدمت دارد، وارد فاز تازهای شود. دیزنی با این کار در حقیقت به جی. جی. آبرامز و همهی نویسندگان و کارگردانهای دیگری که در ادامهی راه به فیلمسازی یا تولید محصولات تلویزیونی در دنیای Star Wars پرداختند یا در سالهای آتی به سراغ انجام این کار میروند، فرصتی برای بهرهبرداری از خلاقیت بیشتر داد؛ فرصتی برای روایت داستانهای جدید و گسترش این جهان از زوایای گوناگون.
البته با اینکه هر هنرمند با آمدن به سراغ دنیای «جنگهای ستارهای» کار خود را در آن انجام میدهد، همیشه طبیعتا هر اثر وی از جهات گوناگون باید با موفقیت از زیر فیلتر بررسیهای والت دیزنی بگذرد و همچنین به افسانهها، قوانین و عناصر پیشتر معرفیشده در این دنیای بزرگ هم وفادار باشد. چون Star Wars اکنون انقدر اسطورهشناسی وسیع و طرفداران پروپاقرصی دارد که دیگر نمیتوان به هیچکدام از موارد تعریفشده در آن تا به امروز پشت پا زد و سازندگان همیشه باید همزمان با استفاده از خلاقیت خود، اهمیت وفاداری به پایه و اساسهای این دنیا را هم به یاد داشته باشند و با شناختی کامل و درست از این جهان به سراغش بروند. فرقی هم نمیکند که آنها نویسندگان و طراحان کمیک، نویسندهی رمان، فیلمنامهنویس، شورانر سریال یا یک کارگردان باشند.
گستردگی جهان «استار وارز» که طرفدارانش میدانند داستانها و اسطورهپردازیهای آن در مدیومهایی گوناگون همچون دنیای بازیهای ویدیویی، سینما و تلویزیون پیش میرود، همانقدر که برای بسیاری از افراد شگفتانگیز است، برخی مخاطبان تازه را نیز نگران میکند. از این جهت که شاید این گستردگی باعث شود برخی افراد فکر کنند که هرگز نمیتوانند با این دنیا ارتباط بگیرند و بدون رفتن به سراغ یک تحقیق گسترده و سخت شانسی برای لذت بردن از فیلمها و سریالهای جدید آن ندارند. اما راستش را بخواهید، اکثر داستانهای روایتشده در این دنیای فانتزی بزرگ به شکلی پیش میروند که شاید برای فرد آشنا با نقطه به نقطهی این جهان لذتبخشتر باشند، اما مخاطب کاملا جدید و ناآشنا با مجموعه هم میتواند از آنها لذت ببرد. تا حدی که میشود بدون داشتن هیچ دانشی از مجموعهی Star Wars به تماشای فصل اول «مندلورین» (The Mandalorian) پرداخت و از آن لذت برد، سراغ گشتوگذار در گوشهگوشهی بازی Star Wars Jedi: Fallen Order رفت یا برای سرگرم شدن با سهگانهی سینمایی جدید مجموعه، صرفا پای دقایق Star Wars: The Force Awakens و Star Wars: The Last Jedi و درنهایت هم Star Wars: The Rise of Skywalker نشست. ولی این جنس از مقالات به افرادی تعلق دارند که میخواهند بهتر، بیشتر و دقیقتر دنیای مورد بحث را بشناسند تا کموبیش درک حداکثری را از فیلم پایانی «حماسهی اسکایواکر» (داستان کلی روایتشده در ۹ فیلم ابتدایی خط اصلی داستان فیلمهای Star Wars) کسب کنند.
(این مقاله فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker را برای مخاطب اسپویل نمیکند اما ابایی از صحبت دربارهی داستانهای دیگر فیلمها، سریالها، بازیها، کامیکها، انیمیشنها و کتابهای منتشرشده در مجموعهی «جنگ ستارگان» تا به امروز ندارد)
مرور بعضی اطلاعات کلیدی داستان مجموعه تا پیش از آغاز سهگانهی جدید
از آنجایی که سهگانهی جدید خط اصلی داستانی فیلمهای Star Wars با Star Wars: Episode VII - The Force Awakens شروع شد و داستان آن فیلم هم کموبیش دقیقا از نقطهی پایان یافتن Return of the Jedi آغاز میشود، بهتر است در ابتدای کار قسمت بسیار مهمی از مسیر طیشده در داستان تا پیش از رسیدن به سهگانهی جدید را به شکلی متفاوت مرور کنیم. پایان باشکوه فیلم «بازگشت جدای»، محصول سال ۱۹۸۳ میلادی که در خط داستانی فیلمهای اصلی مجموعه قسمت ششم نامیده میشود، شکست همهجانبهی امپایر (Empire/امپراتوری) را نشان داد اما بعد از آن هم همهچیز به خوبی و خوشی ادامه پیدا نکرد. در حقیقت همانطور که نخستین بار در کتاب Aftermath نوشتهی چاک وندیگ معلوم شد، دقایقی پس از اینکه در اپیزود ۶ مجسمهی امپراتور به پایین کشیده شد، نیروهای امپریال روی تمام افراد مخالف با امپراتوری آتش گشودند و معترضین را تا آنجا که میتوانستند از بین بردند. این یعنی درحالیکه پیروزی پروتاگونیستهای داستان قطعی به نظر میرسید، برخی از فرماندههای امپراتوری توانستند تعداد قابل توجهی از مخالفان را سرکوب و به سرعت مقر خود را قفل و دسترسی به آن را محدود کنند تا بتوانند از کشته شدن بیشتر نیروهای خویش جلوگیری به عمل بیاورند و دوباره کنترل اوضاع را در دست بگیرند. دراینمیان حتی بعضی از فرماندهان نیز پا را فراتر گذاشتند و برای به دست آوردن جایگاه سابق امپراتور تلاش کردند؛ افرادی که البته مشخصا همگی شکست خوردند.
در نبرد جاکو سربازان اتحاد Rebel با قدرت به پیروزی دست یافتند و تمام سلاحها و تجهیزات امپراتوری از جمله سفینههای مخوف Star Destroyer نابود شدند
در ادامهی قصه اکثر آندسته از نیروهای امپراتوری که نجات پیدا کرده بودند، به سیارهی کوچک آکیوا (Akiva) پناه بردند. افسرهای بالارتبهی باقیمانده در همین مکان مجمعی به اسم آیندهی امپراتوری را تشکیل دادند و شروع به برنامهریزی برای چیره شدن مجدد بر نیروهای اتحاد Rebel کردند. هرکدام از اعضای مجمع نیز پیشنهادها خاص خود برای رسیدن دوباره به قدرت را داشتند و در این بین یوپ تاشو، یکی از مشاورین امپراتور که جزو پیروان فرقهی سیت (Sith) هم بود، گفت بهترین گزینهی آنها تشکیل یک تیم برای جستوجو در کهکشان به هدف یافتن نوعی از انرژی دارک ساید (Dark side of the Force/طرف تاریک نیرو) است؛ قدرتی تازه که بتواند به آنها برای چیره شدن دوباره بر همگان کمک کند. اما مذاکرات افسرها در پایان به نتیجه نرسید و در همین حین نیروهای Rebel به سیارهی آکیوا رسیدند و باعث شدند که آخرین افراد باقیمانده در طرف امپراتوری مجبور به عقبنشینی و رفتن به سیارهی جاکو (Jakku) شوند. نبرد معروف جاکو نیز در همان مکان اتفاق افتاد؛ نبردی در یک سیارهی صحرایی که به شکست سنگین امپراتوری منجر شد و شاید در نگاه اکثر اعضای اتحاد Rebel، پشت سر گذاشتن موفقیتآمیز آن هممعنی با رسیدن به پیروزی حقیقی بود. در حقیقت آن سفینههای Star Destroyer سقوطکردهی معروفی که ما در فیلم The Force Awakens دیدیم، در جریان نبرد جاکو به این وضع دچار شدند. حتی یکی از این سفینهها که Inflictor نامیده میشد، توسط خود خلبانش و عامدانه بر سطح سیارهی جاکو سقوط کرد. زیرا همانگونه که در کتاب Lost Star خواندیم، وقتی خلبان آن یعنی فردی به اسم سیینا متوجه حضور سربازهای اتحاد Rebel در سفینه شد، این Star Destroyer را برای نابود کردن خود و همهی آن افراد به سمت سطح جاکو برد. شاید بیشتر از همه به این خاطر که یکی از دوستانش با نام تین هم یکی از همان سربازهای اتحاد Rebel بود که پایشان به سفینه باز شد.
پس از نبرد جاکو اتحاد Rebel یک جمهوری جدید تشکیل داد و شروع به پاکسازی کهکشان از آخرین باقیماندههای نیروهای امپراتوری کرد. درنهایت هم بین اعضای اتحاد و افراد باقیمانده در امپراتوری یک پیمان صلح منعقد شد و دولت جدید پایتخت خود را از کروسکانت (Coruscant) به چاندریلا (Chandrila/مکانی معروف به خاطر تاریخ سیاسی مهم و شناختهشده برای معماریهای بسیار زیبای خود) برد. از بیش از ۱۰۰ دنیای مختلف هم نمایندگانی که توسط مردم انتخاب شده بودند، به دل این جمهوری جدید آمدند تا آن را به بهترین شکل ممکن اداره کنند.
مون موتما که در زمان شورش رهبر نیروهای اتحاد Rebel بود و ریاست جمهوری جدید و رهبری اکثر نیروهای آن را هم برعهده گرفت، باتوجهبه از بین نرفتن مطلق تهدید امپراتوری با پول دادن به کنترلکنندگان سیارههای عضوشده در جمهوری جدید، به آنها برای ساخت سیستمهای دفاعی مورد نیازشان کمک کرد. آدمیرال اکبر هم در جایگاه رئیس ناوگان سفینهای پایتخت باقی ماند تا اگر یک روز امپراتوری به پیمان صلح خود پایبند نماند و دست از پا خطا کرد، برای با خاک یکسان کردن دشمنان آماده باشد. در نتیجه تا پیش از آغاز Star Wars: The Force Awakens اتحاد Rebel و جمهوری جدید روی کاغذ تقریبا در اوج قرارگرفته بودند و هیچکس انتظار داشت که تسلط و قدرت آنها به چالش کشیده شود.
این وسط شاید تنها گروههایی که اعضای آنها یک روز میتوانستند برای جمهوری جدید خطرآفرین باشند، First Order و Acolytes of the Beyond (یک گروه معرفیشده در کتاب Aftermath) و صد البته Knights of Ren بودند. برخلاف درک برخی مخاطبان First Order نه عضوی از امپراتوری که صرفا یک قدرت نظامی الهامگرفته از امپراتوری است. نیروهایی همچون First Order میتوانند آزادانه در کهکشان حرکت کنند و بهراحتی خود را از چشم افرادی که میخواهند، پنهان نگه دارند. میپرسید از چند سال قبل، چه چیزی باعث میشد که نسبت به دشمنی اعضای این گروهها نسبت به پروتاگونیستهای اصلی داستان سهگانهی جدید مطمئن شویم؟ اینکه آنها را بارها و بارها مشغول استفاده از ابزارهای به کاررفته توسط اعضای گروه Sith (بزرگترین آنتاگونیستهای دنیای Star Wars که دارت ویدر هم یکی از آنها بود) میدیدیم.
دو قسمت اول سهگانهی جدید رفتار بهخصوصی در پرداختن به ریشههای خانوادگی کاراکترهای مهم جدید داشتند و استفادههای خاص خود را از این اطلاعات کردند
دو قسمت اول سهگانهی جدید «جنگ ستارگان»، شخصیتهای مهمی را از ما گرفتند. تا قبل از آغاز این سهگانه همه میخواستند بدانند که لوک اسکایواکر کجا است و از این میگفتند که او پس از جنگ اندور، سفر خود را با رفتن به دگوباه (Dagobah) ادامه داد، یکی از ایستگاههای مخفی درستشده توسط امپراتور پالپاتین را در انتهای کهکشان کشف کرد و بعد از همهی اینها هم به سیارهی Devaron (محل زندگی یکی از شخصیتهای منفی مجموعهی Star Wars یعنی دوارونیانز) رسید. اما بعد از آن دیدیم که لوک که در دورهای نیرو را کنار گذاشته بود، آن را از ابتدا یافت و با قدرت شگفتانگیز خود برای استفاده از آن یک بار دیگر به دوستان خود یاری رساند. لوک به شکلی زیبا و معنیدار از بین رفت تا حماسهی اسکایواکر به یکقدمی پایان یافتن برسد و او جادهی تبدیل شدن به یک اسطوره برای همهی شخصیتهای مثبت باقیمانده در این دنیا را به خوبی تا انتها طی کند. البته ما که در دو قسمت اول این سهگانه هان سولو را نیز از دست دادیم. کسی که تا پیش از آغاز سهگانهی جدید تنها از رفتن او و چیوباکا به سمت کاشیک برای نجات سرزمین ووکیها از دست بازماندگان خبر داشتیم. تازه آن از زمان از تبدیل شدن پرنسس لیا به یکی از ژنرالهای جمهوری جدید هم خوشحال بودیم و نمیدانستیم که باید انتظار مواجه شدن قهرمانان تازهی داستان به چه رخدادهایی را داشته باشیم.
البته وقتی در آغاز قسمت هفتم مدتها بود که کسی خبر خاصی از جدایها نداشت، هیچکس غیر از دوستان نزدیک لوک اسکایواکر چیزی دربارهی توانایی او برای استفاده از نیرو نمیدانست، دشمنان اصلی مدتها تواناییهای خویش برای استفاده از قدرتهای طرف تاریک نیرو را پنهان کرده بودند و لیا و سولو و چند پروتاگونیست شناختهشدهی دیگر نه برای جمهوری جدید که بیشتر برای جبههی مقاومت (Resistance) میجنگیدند، مشخص بود که این رخدادهای تلخ جایی در تاریکی انتظار ما را میکشند.
فارغ از همهی اینها نباید فراموش کرد که فیلمها و سریالهای جدید Star Wars در چند سال اخیر همیشه هم در دادن اطلاعات تازه راجع به شخصیتهای قدیمی به ما بخشنده نبودهاند و مثلا لندو کالریسیان تازه در قسمت نهم خط داستانی سینمایی اصلی مجموعه یعنی همین Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker به داستان بازگشته است. تازه بماند که هنوز هیچکس خبر جدیدی از بوبا فت ندارد؛ شخصیتی که خیلیها باور دارند توسط آن هیولایی که عملا به درون دهانش پرتاب شد نابود نشده است و تنها میدانیم که در سالهای اخیر در جهان Star Wars زره او را به فروش رساندهاند.
پس ما هنوز سوالات بیپاسخ زیادی داریم و حتی احتمالا پس از دیدن قسمت نهم خط داستانی اصلی سینمایی مجموعه و دانستن تمام اطلاعات پخششده درون تکتک کتابها، فیلمها، سریالهای تلویزیونی، بازیهای ویدیویی و کامیکهای «جنگ ستارگان» تا به امروز هم جواب تعداد قابل توجهی از آنها را پیدا نمیکنیم. چون باید تا سالهای سال همچنان همراهبا این مجموعه باشیم تا پاسخهایی عالی برای پرسشهای باقیمانده بیابیم. اما پیش از اشاره به نکات مهمی که مطالعه و به یاد داشتن آنها ما را به آمادگی لازم برای تماشای The Rise of Skywalker و دنبال کردن سرنوشت شخصیتهایی مثل پو دامرون (با بازی اسکار آیزاک) یعنی پسر دو سرباز اتحاد Rebel به اسمهای شارا بی و کِس (شخصیتهایی معرفیشده در یکی از کامیکهای «جنگ ستارگان») میرسانند، بهتر است نگاهی بیاندازیم به برخی از مهمترین آثار منتشرشده در جهان Star Wars؛ البته با تمرکز روی رویدادهای رخداده در آنها و مرور کردن این اتفاقات مطابق ترتیب زمانی رخ دادن آنها در دنیای «جنگ ستارگان».
این وسط نباید فراموش کنید که معیار زمانی ما جنگ یاوین (Battle of Yavin) است؛ جنگی که در اولین فیلم پخششده از این مجموعه یعنی Star Wars Episode IV: A New Hope، محصول سال ۱۹۷۷ میلادی رخ داد و منجر به نابودی Death Star (سلاح عظیمی که میتوانست امپراتوری را طی مدتی کوتاه به حکمرانی مطلق در سرتاسر کهکشان برساند) شد. ما زمان وقوع این نبرد را سال صفر در نظر میگیریم و برای اعلام زمان رخ دادن هرکدام از اتفاقات داستانی از عبارتهای ق. ج. ی. (قبل از جنگ یاوین) و ب. ج. ی. (بعد از جنگ یاوین) استفاده میکنیم.
همچنین به خاطر داشته باشید که اینجا فقط رخدادهای مهمی را میخوانید که در اسطورهشناسی به رسمیت شناختهشده و اصلی «جنگ ستارگان» پذیرفته شدهاند و مثلا داستانهای روایتشده در بازیهای کلاسیک Knights of the Old Republic در مقالهی پیشرو جایی ندارند. چون عملا وقتی امروز کسی بخواهد یک داستان تازه در دنیای Star Wars روایت کند، مطابق قوانین مشخصشده توسط سازندگان نباید به آن قصهها وفادار باشد. اصلا همین که ما اکنون شانس روایت بخش قابل توجهی از داستان جهان Star Wars به شکلی منظم را داریم، برآمده از آن است که با تصمیمات درست سازندگان مبنی بر تعیین قرار گرفتن یا قرار نگرفتن هرکدام از قصههای روایتشده تا به امروز در مدیومهای گوناگون درون دنیای داستانی رسمی «جنگ ستارگان» روبهرو شدهایم. همه میدانند که چنین مقالهای نمیتواند تکتک اتفاقات دنیای Star Wars و لحظه به لحظهی تمام داستانهای رسمی مجموعه در قالب کامیکها، رمانها، بازیها، فیلمها و سریالها را روایت کند. حتی طرفداران پروپا قرص Star Wars احتمالا متوجه این هم هستند که از آنجایی که ما اطلاعات دقیقی دربارهی تقویم این جهان و مدل شمارش سالها در آن نداریم، موقع بیان ترتیب زمانی اتفاقات با سال صفر قرار دادن تاریخ رخ دادن نبرد یاوین هم صرفا در حال شبیهسازی و تخمین زدن هستیم. اما با همهی اینها دانستن همیشه بهتر از ندانستن است و Star Wars هم قطعا بدون شک انقدر دنیای عظیمی محسوب میشود که بخواهیم تا این اندازه روی رسیدن به فهمی بهتر از آن وقت بگذاریم. از آنجایی که دیزنی هیچکدام از محصولات این دنیا را همانگونه که در پوستر رسمی منتشرشده توسط آنها دیدیم، به اندازهی سریالها و فیلمهای آن به رسمیت نمیشناسد، پیش از ورود به بخش ذکر رخدادهای مهم و زمان اتفاق افتادن آنها میتوانید فهرست فیلمها و سریالهای پخششده در این دنیا تا به امروز را براساس زمان وقوع اتفاقات حاضر در آنها در ادامه ببینید.
آثار جریانیافته در عصر جمهوری (Age of Republic)
- فیلم (Star Wars: The Phantom Menace (1999
- فیلم (Star Wars: Attack of the Clones (2002
- سریال (Star Wars: The Clone Wars (2008–2020
- فیلم (Star Wars: Revenge of the Sith (2005
- فیلم (Solo: A Star Wars Story (2018
- سریال مورد انتظار و هنوز پخشنشدهی Obi-Wan Kenobi از دیزنیپلاس
آثار جریانیافته در عصر طغیان (Age of Rebellion)
- سریال (Star Wars Rebels (2014-2018
- سریال مورد انتظار و هنوز پخشنشدهی Rogue One از دیزنیپلاس (مرتبط با شخصیت Cassian Andor)
- فیلم (Rogue One: A Star Wars Story (2016
- فیلم (Star Wars: A New Hope (1977
- فیلم (Star Wars: The Empire Strikes Back (1980
- فیلم (Star Wars: Return of the Jedi (1983
- سریال ( -The Mandalorian (2019
آثار جریانیافته در عصر مقاومت (Age of Resistance)
- فیلم (Star Wars: The Force Awakens (2015
- سریال ( -Star Wars Resistance (2018
- فیلم (Star Wars: The Last Jedi (2017
- فیلم (Star Wars: The Rise of Skywalker (2019
جدول زمانی مهمترین رویدادهای Star Wars تا پیش از The Rise of Skywalker
حدودا ۹۰۰ سال قبل از جنگ یاوین:یودا متولد شد. موجودی که هنوز هیچکس نمیداند که او و کودک دوستداشتنی حاضر در سریال «مندلورین» به چه گونهای در دنیای Star Wars تعلق دارند. این اطلاعات در فیلم «بازگشت جدای» به ما داده شدند.
۴۱ سال قبل از جنگ یاوین: آناکین اسکایواکر ازطریق قرار گرفتن Midi-chlorian در وجود مادرش Shmi Skywalker Lars به وجود آمد. این اطلاعات در فیلم «تهدید شبح» به ما داده شدند.
در حوالی همین زمان بود که موجودی از همان نژاد یودا و با پدر و مادری ناشناخته برای ما متولد شد. این اطلاعات در سریال «مندلورین» به ما داده شدند.
۳۲ ق. ج. ی: فدراسیون تجاری (The Trade Federation) با محاصرهی نابو (Naboo) یک مشاجرهی تجاری مهم به وجود آمده را تشدید کرد. در همین حال بود که دو ربات C-3PO و R2-D2 برای اولینبار با یکدیگر ملاقات کردند. استاد جدای Qui-Gon Jinn و پادوان (Padawan/شاگرد/پیرو) او یعنی اُبی-وان کنوبی پسری بهشدت گرهخورده به نیرو به اسم آناکین اسکایواکر را روی سیارهی تاتویین (Tatooine) یافتند و او را از بردگی درآوردند.
ملکه پدمه آمیدالا که عملا نابو را به سمت رهایی رهبری میکرد، دارت ماول (Darth Maul) را به سمت ایستادن دربرابر اُبی-وان فرستاد و اینگونه مرگ به وسیلهی نصف شدن را تقدیم وی کرد. شیو پالپاتین (Sheev Palpatine) بهعنوان صدر اعظم جمهوری انتخاب شد و در همین حین آناکین در حال تعلیم دیدن بهعنوان یک جدای بود. درحالیکه خواه یا ناخواه چشم کل کهکشان باید به ادامهی مسیر زندگی آنها دوخته میشد. این اطلاعات در فیلم «تهدید شبح» به ما داده شدند.
یک استاد جدای با نام Sifo-Dyas به Kaminoan clonerها پول داد تا ارتشی برای جمهوری بسازد. این اطلاعات در فیلم «حملهی کلونها» به ما داده شدند.
۲۲ ق. ج. ی: جداییطلبان چند بار سعی به گرفتن جان سناتور آمیدالا میکنند و اُبی-وان همزمان با تلاش برای یافتن هویت قاتلی که میخواهد این کار را انجام دهد، به سیارهی Kamino میرسد؛ مکانی که در آن یک ارتش آماده از کلونها را مییابد. آناکین اسکایواکر تمام افراد حاضر در یکی از جوامع پرشده از Tusken Raiderها را سلاخی میکند. او برای گرفتن انتقام مرگ مادر خود، تمام مردها، زنان و فرزندان آنها را میکشد. پدمه نیز به طرز عجیبی به آناکین علاقهمند میشود.
سناتور نمایندهی نابو یعنی جار جار بینکس (Jar Jar Binks) از رئیس اعظم جمهوری یا پالپاتین درخواست دریافت قدرت اورژانسی را میکند تا به سرعت ارتش کلون را فعال کند. آن سربازها هم متعاقبا جدای را در نبرد با افراد جداییطلب روی سیارهی بیابانی Geonosis همراهی میکنند. جانگو فت (Jango Fett/پدر معنوی Boba Fett) هم در همین نبرد کشته میشود. سپس مشخص شد که فرماندهی جداییطلبها یا همان کنت دوکو (Count Dooku) در حقیقت لرد سیت (Sith) یعنی دارت تیرانوس (Darth Tyranus) است. کسی که دست آناکین اسکایواکر را در نبردی با لایتسیبرها قطع میکند. Poggle the Lesser، فرماندهی مردم متعلق به سیارهی Geonosis نقشهی ساخت Death Star متعلق به جداییطلبان را تحویل کنت دوکو میدهد. بعد از این آناکین و پدمه در خفا ازدواج میکنند و جنگهای کلون (The Clone Wars) آغاز میشوند. این اطلاعات در فیلم «حملهی کلونها» به ما داده شدند.
۲۲ ق. ج. ی: آناکین Ahsoka Tano را بهعنوان شاگرد میپذیرد. این اطلاعات در سریال «جنگهای کلون» به ما داده شدند.
۲۱ ق. ج. ی: بوبا فت جوان به یکی از Star Destroyerهای جمهوری نفوذ میکند؛ به این هدف که از Mace Windu انتقام پدر خویش یا همان جانگو فت را بگیرد. این اطلاعات در سریال «جنگهای کلون» به ما داده شدند.
حدودا ۲۱ سال قبل از جنگ یاوین: یک دانشمند نابغه که روی انرژی مطالعه میکند و Galen Erso نام دارد، توسط نیروهای جداییطلب دستگیر میشود و سپس توسط Orson Krennic، یکی از افسران وقت جمهوری نجات مییابد. کمی بعد اما مشخص میشود که ناجی او انگیزهی پنهانی و بهخصوصی برای نجات او داشته است؛ انگیزهای که به یک ابرسلاح با توانایی نابود کردن یک سیاره بهصورت کامل ارتباط دارد. این اطلاعات در کتاب Catalyst: A Rogue One Novel به ما داده شدند.
۲۰ سال قبل از جنگ یاوین: دارت سیدیوس (Darth Sidious) به کنت دوکو دستور ازبینبردن Asajj Ventress را میدهد؛ شاگرد طرف تاریک نیرو که دوکو داشت او را در خفا تربیت میکرد. همچنین دارت ماول (Darth Maul)، لرد سیت سابق که همه او را مرده فرض میکردند، توسط برادرش یعنی Savage Opress در Lotho Minor پیدا میشود. آناکین، شاگرد او یعنی Ahsoka و اُبی-وان با Saw Gerrera دیدار میکنند و او را برای مبارزه با جداییطلبان در Onderon آموزش میدهند؛ کسی که همه میدانیم در آینده تبدیل به یک شورشی میشود. ساخت ابرسلاحی که توانایی نابود کردن یک سیاره را دارد، در حوالی Geonosis آغاز میشود؛ Death Star را میگویم. این اطلاعات در سریال «جنگهای کلون» به ما داده شدند.
۱۹ ق. ج. ی: Maul و Opress نیروهای خود را با چند گنگ جنایتکار و گروه بهخصوصی از مندلورینهای تندرو به اسم Death Watch متحد میکنند و رهبر صلحجوی مندلور یعنی عشق اُبی-وان کنوبی یا همان دوشیزه Satine Kryze را میکشند. بعد از آن هم Darth Sidious افتضاح به بار آمده را جمع میکند و Opress را میکشد و Maul را نیز گیر میاندازد.
Ahsoka یعنی شاگرد آناکین به اشتباه به قتل متهم میشود و برای فرار از یک سرنوشت تلخ، از فرقهی جدای خارج و از مقابل چشم همگان محو میشود. این اطلاعات در سریال «جنگهای کلون» به ما داده شدند.
پالپاتین، صدر اعظم جمهوری توسط نیروهای جداییطلب ربوده میشود و آناکین در راه نجات او کنت دوکو را میکشد. همچنین اُبی-وان هم رهبر ارتش سایبورگی جداییطلبها یا همان ژنرال Grievous را از بین میبرد. اندکی بعد هم مشخص میشود که پالپاتین همان Darth Sidious است. آناکین جذب طرف تاریک نیرو میشود و اینگونه یکی از بزرگترین آنتاگونیستهای تاریخ هنر هفتم، دارت ویدر (Darth Vader) به وجود میآید. پالپاتین خود را امپراتور میخواند و جمهوری کهکشانی را تبدیل به امپراتوری کهکشانی میکند. مطابق یک دستور تمام کلون تروپرها بر علیه اعضای فرقهی جدای میشوند و وظیفه پیدا میکنند که تکتک جدایها را به قتل برسانند. خود Darth Vader نیز رهبران جداییطلب باقیمانده و حاضر در سیارهی Mustafar را سلاخی میکند. اُبی-وان ویدر را در یک نبرد تن به تن شکست میدهد و او را بهشدت مجروح میکند. طوری که پس از این ویدر مجبور میشود برای همیشه در همان لباس سیاه سایبری ماندگار نفس بکشد. پدمه در حین به دنیا آوردن دوقلوهای خود که فرزندهای آناکین اسکایواکر/دارت ویدر هستند، جان میدهد. لوک اسکایواکر در سیارهی Tatooine و نزد داییخوانده و خالهخواندهی خود یعنی اوئن بارس و برو بارس بزرگ میشود و لِیا پس از تولد، تعداد قابل توجهی از سالهای حیات خود را نزد سناتور Bail Organa و در سیارهی Alderaan میگذراند. اُبی-وان در سیارهی Tatooine و یودا نیز در سیارهی Dagobah پنهان میشوند؛ تا برای مدتی طولانیتر از گزند نیروهای امپراتوری در امان بمانند. این اطلاعات در فیلم «انتقام سیت» به ما داده شدند.
۱۷ ق. ج. ی: Galen Erso، دانشمندی که مجبور به کار روی ابرسلاح Death Star شده است، با کمک Saw Gerrera همراهبا همسر خود لایرا و دختر خود جین از خانهی خویش روی سیارهی Coruscant میگریزد و به جایی دیگر میرود. این اطلاعات در کتاب Catalyst: A Rogue One Novel به ما داده شدند.
۱۳ ق. ج. ی: Krennic خانوادهی Erso را دنبال میکند و دانشمند مهم و خانوادهی او را مییابد. لایرا کشته میشود، Galen به اجبار به کار روی Death Star ادامه میدهد و جین دختر وی نیز تحت تربیتهای نامرسوم Saw قرار میگیرد. این اطلاعات در فیلم «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» به ما داده شدند.
هان سولو در سیارهی Corellia از اسارت میگریزد، در ناوگان امپراتوری اسمنویسی میکند و یک نام خانوادگی معرکه برای خود گیر میآورد. این اطلاعات در فیلم «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» به ما داده شدند.
۱۰ ق. ج. ی: هان سولو با دوست پرمو و صمیمی خود چیوباکا دیدار میکند، از امپراتوری فاصله میگیرد و به گنگ خلافکار توبایس بکت میپیوندد. یک ربات سرکش به اسم L3-37 تبدیل به درویدی موفق در سیارهی Kessel میشود. سولو عملا سرتاسر یک مسیر مسابقهی معروف در سیارهی Kessel را با سفینهی Millennium Falcon به شکلی رکوردشکنانه پشت سر میگذارد و سفینهی فالکون را از لندو کالریسیان در یک بازی کارتی به اسم Sabacc میبرد. سولو به انفی نست و شورشیهای همراه او کمک میکند اما درخواست آنها مبنی بر پیوستن به گروهشان را نمیپذیرد. کیرا (Qi’ra)، معشوقهی هان سولو مسئولیت کنترل دائمی سندیکای خلافکار متعلق به کریمسون دان (Crimson Dawn) را برعهده میگیرد تا زینپس مستقیما به Darth Maul جواب پس بدهد. این اطلاعات در فیلم «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» به ما داده شدند.
۵ ق. ج. ی: Ezra Bridger بهعنوان فردی گرهخورده به نیرو به اعضای سفینهی Ghost که به اتحاد Rebel تعلق داشت، پیوست. یک جدای به اسم Kanan Jarrus او را تبدیل به پادوان/شاگرد خود کرد. این اطلاعات در سریال Star Wars Rebels به ما داده شدند.
پنج نکته که نباید موقع دیدن فیلم Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker فراموش کرد
۴ ق. ج. ی: مشخص میشود که جاسوس اتحاد Rebel که به نام Fulcrum شناخته میشد، در حقیقت همان Ahsoka Tano یعنی شاگرد سابق آناکین اسکایواکر است. امپراتور محاصرهی سیارهی Lothal را آغاز میکند و به دارت ویدر دستور برطرف کردن مشکل در حال رشد «وجود اتحاد Rebel» را میدهد. در این بین سه کلون تروپر سابق با نامهای رکس، ولف و گرگور به اتحاد Rebel میپیوندند و جنگیدن برای امپراتوری را کنار میگذارند. این اطلاعات در سریال Star Wars Rebels به ما داده شدند.
با اینکه ما پروسهی رسیدن شیو پالپاتین از جایگاه سناتور نابو به دیکتاتور و امپراتور کل کهکشان را در سهگانهی پیشدرآمد «جنگ ستارگان» دنبال کردیم، اما با درنظرگرفتن ترتیب زمانی قصهها دیرترین برخورد مخاطب با او در فیلم «آخرین جدای» رقم خورد. وقتی که پالپاتین در قسمت پایانی نخستین سهگانهی Star Wars قدم به درون دومین Death Star گذاشت تا هم لحظات تکمیل شدن این پروژه را از نزدیک ببیند و هم لوک اسکایواکر را به سمت تاریک نیرو بیاورد. وقتی که لوک پدرش را برخلاف وسوسههای پالپاتین نکشت، امپراتور رگباری از رعدهای قدرتگرفته از نیرو را به سمت این شوالیهی جدای تازهکار روانه ساخت و دارت ویدر که نمیتوانست زجر کشیدن پسرش تا این حد را تاب بیاورد، بالاخره به سمت روشن نیرو برگشت، پالپاتین را گرفت و او را به سمت راکتور Death Star پرتاب کرد. این سقوط خوفناک که در ادامه با انفجار کامل ایستگاه فضایی Death Star 2 همراه شد، اصولا کاری کرد که سالهای سال همه مرگ پالپاتین را باور کنند. تا اینکه اندکی قبل تریلرها و اطلاعات رسمی منتشرشده از Star Wars: The Rise of Skywalker به ما نشان دادند که او نمرده است و در این فیلم نیز بازمیگردد. تازه مصاحبههای سازندگان چند روز قبل از اکران این فیلم جدید و مورد انتظار هم نشان دادند که به احتمال زیاد پالپاتین در طول این فیلم پس از مدتها زنده نمیشود و در حقیقت طی تمامی این سالها زنده بوده است.
۳ ق. ج. ی: Maul در یک نبرد، Kanan Jarrus را کور میکند. Ahsoka هم پس از سالها گذشتن از زمان شاگردی کردن برای آناکین اسکایواکر، برای اولینبار با نسخهی جدید او یعنی دارت ویدر روبهرو میشود. این اطلاعات در سریال Star Wars Rebels به ما داده شدند.
از آنجایی که ساختهی جدید آبرامز میخواهد کموبیش قصهای روایتشده در طول ۴۲ سال را جمعبندی کند، حتی با به یاد داشتن این نکته و تمامی مباحث مطرحشده در پاراگرافهای پیشین این مقاله هم نمیتوان گفت که مخاطب آمادگی کامل برای رفتن به سراغ «خیزش اسکایواکر» را دارد. به بیان واضحتر هنوز پنج نکته هستند که هیچکس نباید موقع دیدن این اثر تازه آنها را فراموش کرده باشد.
۲ ق. ج. ی: اُبی-وان کنوبی بالاخره سالها تلاش خود را به سرانجام میرساند و Maul را در سیارهی Tatooine میکشد. مون موتما از مقام سناتور امپراتوری استعفا میدهد و برای افرادی که باید و شاید پیامی مبنی بر لزوم ایجاد یک اتحاد برای بازگرداندن جمهوری و ازبینبردن امپراتوری میفرستد؛ اتحادی که در حقیقت همان اتحاد شورش (Rebel Alliance) خودمان است. آشیانهی هلیکوپتر سیارهی Atollon توسط نیروهای آدمیرال Thrawn نابود میشود. او با این کار سبب میشود که اعضای اتحاد Rebel برای جان سالم به در بردن، همگی روی سیارهی یاوین (Yavin) جمع بشوند. این اطلاعات در سریال Star Wars Rebels به ما داده شدند.
۱ سال قبل از جنگ یاوین: Kanan Jarrus برای نجات جان دیگر اعضای سفینهی Ghost که جزو مهمترین نیروهای اتحاد Rebel بودند، زندگی خود را فدا میکند و میمیرد. Ezra Bridger موفق به برقراری ارتباط با امپراتور میشود و در ادامه او و آدامیرال Thrawn در شرایطی قرار میگیرند که دیگر کسی خبر از زنده یا مرده بودن آنها ندارد. Sabine Wren شمشیر عظیم و مهم Darksaber (همان شمشیر قرارگرفته در دستان ماف گیدیون در آخرین دقایق فصل اول سریال «مندلورین») را تقدیم Bo-Katan Kryze میکند و اینگونه وی تبدیل به رهبر جدید مندلورها میشود. این اطلاعات در سریال Star Wars Rebels به ما داده شدند.
لندو کالریسیان یک قهرمان جنگی است
سال وقوع جنگ یاوین (سال صفر): اتحاد Rebel نخستین پیروزی قابلتوجه خود در مقابل امپراتوری را در سیارهی Scarif کسب میکند. هرچند که تکتک اعضای مهم اتحاد Rebel که در این پیروزی نقش داشتند و زحمت پیدا کردن مجدد نقشههای ساخت ابرسلاح Death Star را کشیده بودند، جان خود را در پایان کار از دست میدهند. این اطلاعات در فیلم «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» به ما داده شدند.
پرنسس لِیا ارگانا توسط دارت ویدر دستگیر میشود. لوک اسکایواکر C-3PO و R2-D2 را ملاقات میکند و نقشههای ساخت Death Star را که در R2-D2 پنهان شده بودند، مییابد؛ این نقشهها قرار بود به دست اُبی-وان کنوبی برسند. لوک برای یادگیری تواناییهای یک جدای تمرین خود را آغاز میکند. او با هان سولو و چیوباکا آشنا میشود. سیارهی Alderaan توسط ابرسلاح Death Star از بین میرود. لیا نجات مییابد. اُبی-وان کنوبی میمیرد و بالاخره Death Star لعنتی از بین میرود.
کمتر کسی منکر این است که دونالد گلاور در فیلم Solo: A Star Wars Story نقشآفرینی قابل قبولی در جایگاه لندو کالریسیان جوان داشت. اما نمیتوان انکار کرد که حضور بیلی دی ویلیامز در فیلم Star Wars: The Rise of Skywalker و بازگشتن او به دنیای «جنگ ستارگان» برای تصویرسازی مجدد از این کاراکتر اتفاق بزرگی است. وقتی ما در فیلم The Empire Strikes Back لندو را دیدیم، او توسط امپراتوری مجبور به خیانت به هان سولو، لِیا اورگانا، چیوباکا و C-3PO شد. ولی وی در پایان با قلب خود تصمیم گرفت و به سمت آنها برگشت. لندو Cloud City را پشت سر گذاشت، تبدیل به عضوی کلیدی در شورش شد، هان را از دست Jabba the Hutt نجات داد و یک حمله به Death Star را در مقام فرماندهی طلایی (Gold Leader) رهبری کرد.
از سال وقوع جنگ یاوین (سال صفر) تا نزدیک به سه سال بعد: دارت ویدر بوبا فت را استخدام میکند تا از او برای شکار لوک اسکایواکر، پسرک متصل به نیرو که Death Star را نابود کرد، کمک بگیرد. این اطلاعات در کامیک Darth Vader به ما داده شدند.
با اینکه لندو تا پیش از این هم در چند داستان روایتشده پس از «بازگشت جدای» حاضر شده بود، ما هیچ ایدهای دربارهی زندگی او در سالهای منتهی به رخدادهای سهگانهی جدید نداریم. ولی چه The Rise of Skywalker به ما اطلاعات کافی دربارهی سالهای اخیر زندگی او بدهد و چه این کار را نکند، همین که بتوانیم لندو را مجددا مشغول مبارزه با جلوههای تاریک نیرو ببینیم، به احتمال زیاد شدیدا دوستداشتنی است. لندو را باید یک قهرمان جنگی دانست که البته شوربختانه دیگر هان سولویی درون جهان نیست که درکنار او به مبارزه با دشمنان برود.
اتحاد Rebel محل پایگاه اصلی خود را به Echo Base میبرد؛ پایگاهی که روی سیارهی جداافتاده و سرد Hoth قرار دارد. هان سولو در همین سالها روی سیارهی Ord Mantell با یک شکارچی ناشناخته روبهرو میشود که میخواهد با ازبینبردن او مبلغ زیادی را به دست بیاورد. این اطلاعات در فیلم «امپراتوری ضربه میزند» به ما داده شدند.
۳ سال بعد از جنگ یاوین: بعد از پیدا شدن محل Echo Base توسط امپراتوری اعضای اتحاد Rebel سیارهی Hoth را ترک میکنند و لوک اسکایواکر تمرینات رسمی برای تبدیل کردن خود به یک جدای را نزد یودا و روی سیارهی Dagobah ادامه میدهد. دارت ویدر هان سولو، پرنسس لِیا و چیوباکا را گیر میاندازد. هان به وسیلهی کربنیت خشک میشود و بوبا فت او را به همین شکل تحویل Jabba the Hutt میدهد. لوک مقابل دارت ویدر قرار میگیرد، یک دست خود را از دست میدهد و میفهمد که لرد سیت بزرگ، در حقیقت پدرش است. این اطلاعات در فیلم «امپراتوری ضربه میزند» به ما داده شدند.
به ری گفته شد که پدر و مادر او آدمهای بیاهمیتی بودند
۳ الی ۴ سال بعد از جنگ یاوین: تعداد قابل توجهی از افراد متعلق به نژاد Bothan در مسیر کسب اطلاعات راجع به Death Star 2 کشته میشوند. این اطلاعات در فیلم «بازگشت جدای» به ما داده شدند.
رِی هم مثل ما پدر و مادر خود را نمیشناخت و فقط باور داشت اگر به اندازهی کافی در جاکو (Jakku) بماند، آنها نزد او بازخواهند گشت. اما این اتفاق رخ نداد و وقتی رِی لایتسیبرِ پیشتر لمسشده توسط آناکین اسکایواکر و لوک اسکایواکر را در دست گرفت، فهمید که خانوادهی وی او را رها کردهاند. به همین خاطر هم اکثر بینندگان موقع دیدن The Last Jedi میخواستند بدانند که پدر و مادر او چه اشخاصی هستند و آنطور که کایلو رن به رِی گفت آنها بهمعنی واقعی کلمه آدمهای بیاهمیتی بودند؛ آدمهایی که هیچ جایگاه خاصی در دنیا نداشتند و صرفا دخترشان را برای کسب پول بیشتر برای خوشگذرانی فروختند و چند سال بعد هم و در قبری فقیرانه در جاکو دفن شدند.
۴ سال بعد از جنگ یاوین: هان سالو از دست Jabba the Hutt نجات پیدا میکند و پرنسس لیا هم Jabba the Hutt را میکشد. یودا میمیرد. لوک متوجه میشود که پرنسس لیا در حقیقت خواهرش است. نیروهای امپراتوری میفهمند که اعضای اتحاد Rebel نقشهای محرمانه برای حمله به مکانهایی در قمر Endor دارند و این یعنی گیر افتادن تعداد زیادی از سربازان اتحاد در تلهای که بیاندازه خطرناک است. لوک دوباره با دارت ویدر روبهرو میشود. با این تفاوت که در دومین رویارویی آنها امپراتور هم حضور دارد. ویدر به طرف روشن نیرو بازمیگردد و امپراتور را میکشد. Death Star نیز از بین میرود. این اطلاعات در فیلم «بازگشت جدای» به ما داده شدند.
۵ ب. ج. ی: هان سولو به چیوباکا برای آزادسازی سیارهی Kashyyyk از دست نیروهای باقیماندهی امپراتوری کمک میکند. جمهوری جدید پیروزی نهایی بر نیروهای امپراتوری را در نبرد جاکو (Jakku) کسب میکند. مون موتما پنج قانون اساسی جدید کهکشانی را امضا میکند و امپراتوری رسما از بین میرود. فرقهای متشکل از بالاردههای امپراتوری سابق که توسط ادمیرال بزرگ Rae Sloane و Brendol یعنی پدر ژنرال Hux رهبری میشوند، به نقاطی ناشناخته میروند تا First Order را به وجود بیاورند. بن سولو به دنیا میآید. این اطلاعات در رمانهای سهگانهی Star Wars: Aftermath به ما داده شدند.
ولی از آنجایی که تعداد قابل توجهی از مخاطبان باور داشتند که کایلو رن صرفا برای گول زدن ری به او دروغ گفته است، هنوز برخی اعتقاد دارند که رِی در قسمت نهم خط اصلی سینمایی داستان مجموعه بالاخره والدین حقیقی خویش را میشناسد. حالا باید صبر کرد و دید که پس از ماهها تئوریپردازی طرفداران، بالاخره دنیای Star Wars چه اشخاصی را بهعنوان والدین حقیقی رِی معرفی میکند. البته شاید هم آنها واقعا افرادی بیاهمیت و کمارزش بودهاند.
۹ ب. ج. ی: یک مبارز تنها که او را مندلورین مینامند، خود را به نقاط بیرونیتر کهکشان میرساند و طی یک مأموریت موجودی سبزرنگ و کودکمانند را مییابد که در خارج از کهکشان خیلی خیلی دور، بینندگان وی را بیبی یودا صدا میکنند. این مبارز شروع به فرار از دست دشمنان میکند تا کودک را سالم نگه دارد و این رابطه تا جایی پیش میرود که کمتر کسی میتواند نگاه پدر به فرزند گونهی او نسبت به بچه را انکار کند. این اطلاعات در سریال «مندلورین» به ما داده شدند.
اکنون The First Order را کایلو رن رهبری میکند
۲۱ ب. ج. ی: The First Order شروع به استفاده از سندیکاهای خلافکار برای جمعآوری پول به هدف افزایش فعالیتهای نظامی خود میکند. این اطلاعات در کتاب Star Wars: Bloodline به ما داده شدند.
وقتی مخاطبان اسنوک، رهبر اعظم را در فیلم Star Wars: The Force Awakens ملاقات کردند، باور داشتند که او در نقشی شبیه به نقش پالپاتین در سهگانهی اورجینال، آنتاگونیست اصلی سهگانهی جدید است. اما با اینکه اسنوک در استفاده از نیرو قدرتمند بود، این فرمانروای بدقیافه اصلا انتظار نداشت که توسط قدرتمندترین کارآموز خود انقدر سریع مورد خیانت قرار بگیرد و از بین برود.
۲۸ ب. ج. ی: حقیقت دربارهی سیت بودن پدر و مادر پرنسس لیا توسط دشمنان سیاسی او فاش میشود. اتفاقی که او را در دل یک افتضاح و دنیایی از تهمت زدنها میاندازد که درنهایت شرایط لازم برای خروج اجباری او از سنا را فراهم میآورند. اما لِیا حتی بعد از اخراج هم با احساس کردن خطر نهفته در فعالیتهای روبهافزایش First Order، گروه مقاومت (Resistance) را به وجود میآورد تا حواسش به First Order باشد. این اطلاعات در کتاب Star Wars: Bloodline به ما داده شدند.
جالبتر آن که کایلو رن برخلاف انتظارات به محض نابودی اسنوک، خودش کار او را انجام نداد و رِی را از بین نبرد. ولی وقتی رِی درخواست کایلو را نپذیرفت و به او ملحق نشد، به همگان گفت که رِی اسنوک را به قتل رسانده است و اینگونه او از آن زمان به بعد باید فرماندهی اصلی The First Order باشد. موردی که بهشدت ژنرال Hux را نیز عصبانی کرد.
۲۸ الی ۳۴ ب. ج. ی: بن سولو توسط رهبر اعظم اسنوک راضی میشود که به طرف تاریک نیرو برود. او مدرسهی جدید لوک اسکایواکر برای تربیت جدایها را نابود میکند، اکثر دانشآموزهای او را میکشد و درنهایت خود را کایلو رن (Kylo Ren) میخواند. لوک بعد از این اتفاق خود را تبعید میکند و به سیارهی Ahch-To میرود. وی سپس رشتهی اتصال خود به نیرو را میبرد تا عملا دیگر هیچ کاری به هیچ نقطهای از دنیا نداشته باشد. این اطلاعات در فیلم «نیرو برمیخیزد» به ما داده شدند.
کایلو در فیلم جدید جی. جی. آبرامز کلاه خود را به سر کرده است، آنتاگونیست اصلی به حساب میآید و دیکتاتوری خویش را در حال شکوفه دادن میبیند. با این تفاوت که او حالا نسبت به وضعیت پالپاتین در مقابل اعضای اتحاد Rebel، به مراتب به نابودی کامل «مقاومت» (The Resistance) و تبدیل شدن به حاکم اول و آخر جهان Star Wars نزدیکتر شده است.
Kazuda Xiono در مقام یک جاسوسِ گروهِ مقاومت وارد پایگاه Colossus میشود. این اطلاعات در سریال Star Wars Resistance به ما داده شدند.
۳۴ سال بعد از جنگ یاوین:پو دامرون نقشهای را پیدا میکند که در آن اطلاعاتی راجع به محل تقریبی لوک اسکایواکر قرار دارند. تروپر شمارهی FN-2187 یعنی فین First Order را ترک میکند، ژاکت پو دامرون را میپوشد و در جاکو موفق به ملاقات با رِی میشود. آنها سفینهی Millennium Falcon را میدزدند و به هان سولو و چیوباکا میپیوندند. در همین حین The First Order مشغول استفاده از پایگاه Starkiller به هدف نابود کردن منظومهی Hosnian بهصورت کامل است. اتفاقی که اگر رخ بدهد، عملا جمهوری جدید بهصورت کامل از بین میرود. کایلو رن هان سولو را میکشد. پایگاه Starkiller نابود میشود. در پایان نیز رِی ردِ لوک اسکایواکر را تا سیارهی Ahch-To میزند. این اطلاعات در فیلم «نیرو برمیخیزد» به ما داده شدند.
مقاومت پایگاه خود در سیارهی D'Qar را تخلیه میکند و مشغول فرار از دست First Order میشود. کایلو رن رهبر اعظم اسنوک را میکشد و خود را رهبر اعظم مینامد. البته سفینهی اصلی First Order به خاطر حملهی ادمیرال دوم Holdo از بین میرود؛ چون او سفینهی خود را با حداکثر سرعت به سفینهی Supremacy میکوبد. لوک اسکایواکر یک تصویر خیالی از خود ایجاد میکند تا بهصورت غیرمستقیم با کایلو رن روبهرو شود و در همین راه نیز بمیرد. آخرین بازماندگان گروه مقاومت سوار بر سفینهی Millennium Falcon از مهلکه میگریزند. درحالیکه بعد از مرگ تعداد زیادی از آنها از جمله لوک و هان پیروزی نهایی سختتر از همیشه به نظر میآید. این اطلاعات در فیلم «آخرین جدای» به ما داده شدند.
لوک اسکایواکر با نیرو (The Force) یکی شد
پس از حضور بهشدت کوتاه و بدون سروصدای لوک اسکایواکر در فیلم The Force Awakens، او طی دقایق The Last Jedi بهصورت جدیتر به داستان سهگانهی جدید وارد شد. او خود را به سیارهی Ahch-To تبعید کرد و برای تنبیه ابدی خویش به خاطر هل دادن ناخواستهی بن سولو به سمت تاریک نیرو از نیرو جدا شد. با اینکه لوک پس از پافشاریهای پایانناپذیر رِی او را تعلیم داد، اما درنهایت باز هم حاضر نشد که همراهبا وی به کمک اعضای مقاومت برود؛ تا اینکه استاد بزرگ، یودا از راه رسید و به لوک اجازه داد تا همهچیز را از زاویهی دیدی تازه و بکر از نظر بگذراند.
سال ۳۵ ب. ج. ی. یا سیوپنج سال پس از نبرد یاوین: زمان وقوع اتفاقات فیلم Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker.
درحالیکه به نظر میرسید لوک پس از این اتفاق واقعا به سیارهی کوچک Crait رفته است تا با کایلو رن روبهرو شود، اما در حقیقت وی صرفا تصویر خود را از نقطهای بسیار دور به آنجا فرستاده بود تا به اعضای باقیماندهی مقاومت فرصتی برای فرار بدهد. این نقشه موفقیتآمیز از آب درآمد. اما فشار واردشده به لوک پس از انجام این کار انقدر زیاد بود که وی پس از نگاه انداختن به طلوع خورشیدی که او را به یاد تماشای طلوع خورشید در سیارهی Tatooine میانداخت، محو شد. لوک به نیرو پیوست. ما شکی نسبت به حضور لوک در دل ثانیههای فیلم پایاندهندهی «حماسهی اسکایواکر» (The Skywalker Saga) نداریم و در عین حال به هیچ عنوان چیزی راجع به چگونگی از راه رسیدن او طی یک یا چند سکانس اثر مورد بحث نمیدانیم. آیا لوک همانگونه که یودا در مقابل او ظاهر شد به سراغ رِی میرود و وی را راهنمایی میکند یا او دیگر صرفا صدایی است که افراد متصل به نیرو اگر بخواهند میتوانند به آن گوش بسپارند؟
«مقاومت» تقریبا بهصورت کامل از بین رفت
اگر فداکاری بزرگ لوک اسکایواکر نبود، نه هیچکدام از اعضای مقاومت زنده میماندند و نه در ادامه کسی انقدر احساس وظیفه میکرد که بخواهد بالاخره به این گروه بپیوندد و تعداد نیروهای آن را افزایش دهد
وقتی فیلم «آخرین جدای» شروع میشد، حدودا ۵۰۰ نفر از اعضای گروه «مقاومت» زنده مانده بودند. ولی از آنجایی که The First Order تکنولوژی دنبال کردن مسیر حرکت سفینهها حتی در زمان حرکت آنها با سرعت نور را داشت، تعداد قابل توجهی از این ۵۰۰ نفر در پایان همان فیلم زنده نبودند. به خاطر تلاش فوقالعادهی لوک و رسیدن رِی به سیاره و ایجاد شدن یک راه خروج برای نجات افراد باقیمانده، تعداد انگشتشماری از اعضای مقاومت سوار سفینهی Millennium Falcon شدند و از مهلکه گریختند. البته درحالیکه رِی دیگر نسبت به شانس مقاومت برای بازگشت به روزهای بهتر با این تعداد کم شک داشت، پرنسس لیا اورگانا با بازی فراموشناشدنی کری فیشر مرحوم معتقد بود که آنها همهی افراد و ابزارهای لازم برای به سرانجام رساندن کار را در اختیار دارند. رمان Resistance Reborn و کامیکبوک Allegiance به ما میگویند که مقاومت بعد از قتل عام رخداده در طول فیلم The Last Jedi توانست افراد بیشتری را راضی به پیوستن به خود کند. چون فداکاری لوک اسکایواکر برای تعداد قابل توجهی از مردم الهامبخش بود. به همین خاطر با اینکه «مقاومت» (The Resistance) تقریبا بهصورت کامل از صحنهی روزگار پاک شد، در لحظهی آغاز «جنگ ستارگان: خیزش اسکایواکر» این جبهه تعدادی نه بیاندازه اما کموبیش کافی از نیروها را دارد؛ حداقل انقدر که پروتاگونیستهای داستان بتوانند کمی به برنامهریزی دقیق و درست و رسیدن به نتیجهی دلخواه با انجام این کار امیدوار باشند.
تمام شد! حالا شما احتمالا آمادهتر از قبل میتوانید منتظر از راه رسیدن فرصتی برای دیدن Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker، تازهترین ساختهی سینمایی بلند جی. جی. آبرامز با بهترین کیفیت ممکن باشید؛ فیلمی که مثل اکثر آثار مورد انتظار دیگر باید بدون گارد گرفتن از قبل به سراغش برویم و خودمان بهعنوان یک فرد علاقهمند به هنر هفتم و صد البته شاید عاشق «جنگ ستارگان» آن را بسنجیم.
نظرات